۷۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(نام بنیانگذار شهید تصحیح شد، نام درست اصغر بدیعزادگان است) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| اندازه جعبه = | | اندازه جعبه = | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| نام = | | نام =اصغر بدیعزادگان | ||
| تصویر =علیاصغر بدیعزادگان.jpg | | تصویر =علیاصغر بدیعزادگان.jpg | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| عنوان تصویر = | | عنوان تصویر =اصغر بدیعزادگان | ||
| زادروز = ۱۳۱۹ | | زادروز = ۱۳۱۹ | ||
| زادگاه =اصفهان | | زادگاه =اصفهان | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
''' | '''سید اصغر بدیعزادگان''' (زادروز ۱۳۱۹ - تیرباران ۴ خرداد ۱۳۵۱) از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران بود. وی به همراه [[محمد حنیفنژاد|محمد حنیف نژاد]] و [[سعید محسن]]، سازمان مجاهدین خلق را در سال ۱۳۴۴ بنیانگذاری نمود. اصغر بدیعزادگان در سال ۱۳۵۰ توسط ساواک شاه دستگیر گردید و در چهارم خرداد ۱۳۵۱ اعدام شد<ref>مشرق - [https://www.mashreghnews.ir/news/420802/%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB اعدام چهار جوان قبل از ورود رئیس جمهور آمریکا]</ref> | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
== فعالیتها و تشکیل سازمان == | == فعالیتها و تشکیل سازمان == | ||
اصغر بدیعزادگان همانند سایر دوستانش در فکر یافتن راه چارهای برای نجات مردم بود. او با مطالعه جنبشهای سیاسی و اجتماعی ایران متوجه شده بود که با وجود تلاش و کوشش مردم و فداکاری آنها، تمام راههای مبارزه بهشکست منجر شده بود. | |||
اصغر بدیعزادگان بهاین نتیجه رسیده بود که علت شکست مبارزات گذشته در این بود که رهبری و سازمان هدایت کننده حرفهای نداشتهاند. او فهمیده بود که اگر مبارزه بهعنوان یک حرفه و کار علمی در نظر گرفته نشود، محال است پیشرفتی حاصل شود. وی معتقد بود که بدون پا گذاشتن روی شغل، پول، تحصیلات و زندگی نمیتوان مبارزه کرد. او همیشه تکرار میکرد<blockquote>«ارزش هر کس در مبارزه بهاندازه مایهای است که در این راه میگذارد».</blockquote>در همین دوران بود که با محمد حنیفنژاد و سعید محسن نزدیکتر شد و هسته اولیه سازمان را تشکیل دادند. اصغر طی سالهای ۴۴ تا ۵۰ بهواسطه حرفهاش در دانشکده فنی دانشگاه تهران، که امکان برقراری تماس با دانشجویان و استفاده از امکانات دانشگاه را به او میداد، در رشد سازمان چه از نظر نیروی انسانی و عضوگیری و چه از جهت تأمین امکانات، خدمات ارزندهای انجام داد. او در سال ۱۳۴۹ بهعنوان مسئول گروهی از مجاهدین که برای آموزشهای نظامی در پایگاههای الفتح به فلسطین اعزام شدند، از کشور خارج شد و در بازگشت علاوه بر تسلیحاتی که با خودش آورد، بسیاری از تجربیات نظامی را به سازمان منتقل کرد. <ref>بیوگرافی - [http://azadamirkhizi.blogfa.com/post/231 علی اصغر بدیع زادگان]</ref> | |||
[[پرونده:عکس علیاصغر بدیعزادگان در زندان.jpg|جایگزین=در زندان این عکس انداخته شدهاست |بندانگشتی|عکس زندان | [[پرونده:عکس علیاصغر بدیعزادگان در زندان.jpg|جایگزین=در زندان این عکس انداخته شدهاست |بندانگشتی|عکس زندان اصغر بدیعزادگان]] | ||
== دادگاه | == دادگاه اصغر بدیعزادگان == | ||
اصغر | اصغر بدیعزادگان در دادگاه خطاب به رئیس دادگاه گفت:<blockquote>«دادستان یا رئیس دادگاه باید بیطرف باشد ولی شما بیطرف نیستید چرا که عکس شاه را بالای سرتان گذاشتهاید یعنی به هر قیمتی باید از او حمایت کنید. ما هم که با شاه مبارزه میکنیم؛ پس نتیجه حکممان معلوم است. حکم ما از قبل دادگاه مشخص شدهاست و این دادگاه بیطرف نیست.»<sup> </sup></blockquote>خانم [[شهین بدیعزادگان]]، خواهر اصغر در این رابطه نوشته است:<blockquote>«آن موقع، اوایل اردیبهشت سال۵۱ بود که گفتند آخرین دادگاه و محاکمه اصغر است. ما بهطور خانوادگی برای شرکت در جلسه دادگاه به محل دادرسی ارتش در چهارراه قصر تهران رفته بودیم، از حوالی ساعت ۸صبح، آنجا متنظر بودیم تا اتوبوس حامل زندانیان سیاسی وارد محوطه دادرسی ارتش شد. اصغر را دیدیم که از اتوبوس پیاده شد و در حالیکه دستهایش را از پشت بسته بودند، او را بهمحل دادرسی ارتش میبردند. ما از راه دور با فریاد او را صدا کردیم و اصغر سرش را برگرداند و خندید. ما مدتها منتظر بودیم تا شاید ما را بهجلسه دادگاه راه بدهند. اما ساواک شاه از ترس برملاشدن کارهایی که درمورد اصغر مرتکب شده بود، مانع شرکت ما در جلسه دادگاه شد. تا حوالی ساعت ۵بعداز ظهر پشت در دادگاه متنظر بودیم و متوجه شدیم که اصغر را دارند از درب دیگر دادگاه خارج میکنند و بهسمت اتوبوس میبرند. خودمان را بهخیابان رساندیم و منتظر رسیدن اتوبوس شدیم. وقتی که اتوبوس به نزدیک ما رسید، دیدم که اصغر خودش را بهکنار یکی از پنجرهها رساند و درحالیکه دستهایش از پشت بسته بود، پرده اتوبوس را با صورتش کنار زد و چندبار کلمه «اعدام» را تکرار کرد. این آخرین تصویری است که از اصغر در ذهن من نقش بستهاست.»<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - ا[https://www.mojahedin.org/news/125070/%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1-%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88-%D9%88-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85 صغر بدیعزادگان، الگو و آموزگار بزرگ مقاومت در زیر شکنجه]</ref></blockquote> | ||
== تیرباران == | == تیرباران == | ||
حکم دادگاه برای | حکم دادگاه برای اصغر بدیعزادگان و دیگر یارانش اعدام بود که در ۴ خرداد ۱۳۵۱ اجرا شد. وی در روز چهارم خرداد ۱۳۵۱ در حالی که در اثر شکنجه فلج شده بود به همراه [[محمد حنیفنژاد|محمد حنیفنٰژاد،]] [[سعید محسن]] و دو تن از اعضای مرکزیت سازمان محاهدین خلق ایران [[محمود عسگریزاده|محمود عسکری زاده]] و [[زسول مشکینفام]] در میدان تیر چیتگر اعدام شد. محل دفن وی در قطعه ۳۳ بهشت زهرا در تهران است.<ref>پاریزین - [http://dictionnaire.sensagent.leparisien.fr/%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1%20%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D8%B9%E2%80%8C%20%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86/fa-fa/ علی اصغر بدیع زادگان]</ref> | ||
[[پرونده:مزار علی اصغر بدیعزادگان.jpg|جایگزین=بهشت زهرا|بندانگشتی|مزار | [[پرونده:مزار علی اصغر بدیعزادگان.jpg|جایگزین=بهشت زهرا|بندانگشتی|مزار اصغر بدیعزادگان]] | ||
== وصیتنامه اصغر بدیع زادگان == | == وصیتنامه اصغر بدیع زادگان == |
ویرایش