کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۵: خط ۷۵:
| پانویس            =
| پانویس            =
}}
}}
مائو تسه تونگ رهبر انقلاب چین  
مائو تسه تونگ رهبر انقلاب چین در ۲۶ دسامبر ۱۸۹۳ در شاوشان از ایالت هونان به دنیا آمد. خانواده‌اش از طبقه کشاورز بودند اما نسبت به دیگر روستائیان وضع مالی بهتری داشتند. پدرش مردی سختگیر و دقیق بود و می‌خواست پسرش نیز فردی منظم و با انضباط باشد، مادرش نیز زنی مذهبی و آرام بود و از همان کودکی پسرش را به دینداری تشویق می‌کرد.   
 
مائو پس از فارغ‌التحصیلی از مدرسه هونان وارد دانشگاه پکن شد، او در آنجا با بسیاری از همکلاسی‌هایش که وضعیت مالی خوبی داشتند و به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی مسلط بودند، آشنا شد. مائو در این زمان با تعدادی از روشنفکران و هم‌ جوانان هم‌کیش خود گروهی تشکیل داد که بعدها به بنیان‌گذاری حزب کمونیست چین منجر شد.
 
مائو تسه تونگ در سال ۱۹۲۱ به اولین کنگره حزب کمونیست چین در شانگهای ملحق شد و در هونان رهبری طرفداران این حزب را به عهده گرفت. او سه سال بعد به عنوان عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست در کنگره سوم انتخاب شد.
 
در سال ۱۹۲۷ "سون یات‌سن" رهبر حزب ناسیونالیست و بنیانگزار چین مدرن که از سال ۱۹۱۱ حکومت را در دست گرفته بودند مرد و "چیانگ‌کای‌‌شک" جانشین او شد، خط‌مشی چیانگ کای‌شک کاملاً با سون‌یات سن متفاوت بود او با به دست گرفتن ارتش ناسیونالیستی حکومت را از عوامل کمونیست پاکسازی کرد. در این جریان تعداد زیادی از اعضای حزب کمونیست یا به زندان رفتند یا همچون مائو تبعید شدند. پس از تصفیه‌های چیانگ‌کای‌‌شک بین ناسیونالیستها و کمونیست‌ها تخاصمی درگرفت که حاصل آن جنگ داخلی بیست و سه ساله بود.
 
در جریان این جنگ کشاورزان وکارگران به یاری حزب کمونیست شتافتند تا این حزب بتواند پس از مدتی نیروی تقریباً عظیمی فراهم کند و به سوی شهرهای بزرگ پیش رود و چند شهر را نیز به تسلط خود درآورد.
 
مائو که به جایگاه قابل توجهی در حزبش دست یافته بود و مورد توجه و حمایت اتحاد جماهیر شوروی نیز قرار داشت و از آنها کمک‌های مالی و نظامی دریافت می‌کند. در اکتبر 1935 دستور راهپیمایی بزرگ نیروهای کمونیست را از جنوب‌شرقی را به شمال‌غربی چین را صادر کرد.
 
هدف از راهپیمایی بزرگ استقرار قرارگاه جدیدی در شمال نزدیک مرز مغولستان بود تا به این ترتیب دسترسی سریع به اسلحه و تدارکات از طریق شوروی فراهم گردد. مائو در جریان این راهپیمایی چند هزار کیلومتری برخلاف گفته عده‌ای که قصد داشتند او را شخصیتی انسانی، بزرگ و مبارز جلوه دهد به جای راهپیمایی دشوار به فراز کوهستان‌ها بر دوش نیروهای خود نشسته برجایگاه‌های سایه‌دار حمل می‌شد.
 
در سال 1937 ژاپن به چین حمله کرد در جریان این جنگ از آنجا که خطر نفوذ خارجی به شدت حس می شد حزب کمونیست با ناسیونالیستها در برابر ژاپن متحدشدند اما به نظر می رسد مائو از حمله ژاپن به چین حمایت می کرد، زیرا می‌دانست این جنگ موجب تضعیف ناسیونالیستها خواهد شد. در نتیجه هم همین‌طور شد و این جنگ باعث شد حزب کمونیست بر ناسیونالیستها به طور کامل غلبه کرده و در سال 1949 پس از پایان جنگ جهانی، جمهوری خلق‌چین را تاسیس کند.
 
از اوایل 1950 مائو رهبری اصلی حزب شد و کنترل کمیسیون نظامی حزب را به عهده گرفت. با استقرار کامل نظام کمونیستی در چین مائو توانست خود را به عنوان رهبری بلامنازع در سراسر چین معرفی کند وشرایط را برای اجرای سیاست‌های جاه‌طلبانه‌اش در عرصه جهانی فراهم کرده تا بعد از مرگ استالین به عنوان نماد کمونیسم در بین جهانیان معرفی شود.
 
رژیم مائو در سال 1958 با هدف تغییر سریع اقتصاد و صنعتی کردن چین طرح "جهش بزرگ به پیش‌" را مطرح کرد.
 
بر اساس این طرح کلیه زمین‌های کشاورزی چین مصادره و به 26 هزار واحد اشتراکی تقسیم شدند. در آن سالها که اروپای شرقی در اختیار کمونیستها بود مانو اکثر محصولات زراعی چین را در مقابل دریافت کمکهای نظامی و سیاسی به آنجا صادر کرد. او همچنین برای کسب وجه ضد استعماری مواد غذایی و پول به نهضت‌های کمونیستی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین فرستاد.
 
در جریان اجرای این طرح که 4 سال طول کشید حدود 38 میلیون نفر در اثر قحطی و کمبود مواد غذایی جان خود را از دست دادند.
 
در این مدت غذای جایگزین محصولات زراعی در بین جمعیت شهری چین ماده‌ای مشمئزکننده دارای مقدار کمی پروتئین بود که از ادرار به دست می‌آمد. در نواحی روستایی نیز،‌خوراک زارعین گرسنه و قحطی‌زده تا به حد پوست درخت و کود گیاهی تقلیل یافت و بعضی از ایالت‌ها حتی کار به همجنس‌خواری هم رسید. این در حالی بود که چین در همان زمان بزرگترین اهداکننده کمک‌های بین‌المللی در جهان بود.
 
مائو در سال 1958 در دفاع از طرحش خطاب به کنگره حزب کمونیست چنین اظهار کرد: «شما نباید از مرگ انسان‌ها در نتیجه خط‌مشی حزبی بیمی به خود راه دهید بلکه باید به آن خوشامد بگویید.» او پیش از این هم در مسکو گفته بود ماخود را برای مرگ 300 میلیون نفر آماده کرده‌ایم.
 
برای مائو جمعیت 600-700 میلیونی چین این امکان را فراهم کرده بود تا در مقایسه با هیتلر و استالین برای نیل به اهدافش جمعیت بیشتری را قربانی کند و جایگاهش را به عنوان بزرگترین هیولای تاریخ تثبیت کند.
 
مائو در سال 1966 انقلاب فرهنگی چین را که بزرگترین و اساسی‌ترین کشمکش قدرت در حزب کمونیست چین بود را برای تثبیت جایگاهش ترتیب داد. در انقلاب فرهنگی که به رهبری همسر مائو «جیانگ‌چین» برپا شد بسیاری از رهبران حزب کمونیست که رقیبی برای مائو محسوب می‌شدند و نسبت به سیاست‌های مخصوصاً «جهش بزرگ به پیش» انتقاد داشتند از حزب تصفیه شدند مهمترین فرد در میان تصفه‌شدگان لیوشائوچی بود که مدت‌ها چه در حزب و چه در ارتش جانشین فرمانده بود. او پیش از این از قربانیان قحطی 1958-1961 عذرخواهی کرده بود.
 
در آغاز انقلاب فرهنگی مائو و هوادارانش هزاران تن از افراد جوان «گارد سرخ» را بسیج کردند تا آنچه که در گروه چهار دیرینه در فرهنگ این کشور می‌نامیدند پاکسازی کنند. گروه‌ چهار دیرینه عبارت بود از آداب، رسوم، فرهنگ و تفکر قدیمی.
 
در جریان انقلاب فرهنگی نزدیک به 8/4 میلیارد آرم از سر مائو ساخته شد که مردم چین موظف بودند آن را به لباس خود بچسباند. هر چینی باید نسخه‌ای از «کتاب سرخ کوچک» که متشکل از نقل قول‌های مائو بود را تهیه می‌کرد و در تمامی مراسم عمومی همراه داشت. در نتیجه این اقدامات مائوئیسم به یک دین اجباری تبدیل شد.
 
مائو از دانشجویان خواست که آموزگاران خود را به خاطر مسموم کردن ذهنهایشان به ایده‌های بورژوایی مورد انتقاد شدید قرار دهند. بسیاری از جوانها که برای اولین بار در زندگی خود اجازه شرکت در فعالیت‌های سیاسی را می‌یافتند بی‌صبرانه آن موقعیت را دودستی چسبیدند و تحت‌عنوان «گارد سرخ» تشکیلات آموزشی خود را مورد تاخت وتاز قرار دادند، بسیاری از آموزگاران و مدرسین خود را به جایگاه‌های عمومی می‌بردند و با آنها با خشونت بسیار رفتار می‌کردند. بسیاری از آموزگاران زن در این میان مورد تجاوز جنسی قرار می‌گرفتند.
 
بسیاری از اعضای طبقه تحصیل‌کرده به مناطق صنعتی و نواحی روستایی برای انجام کار یدی روانه شدند. این همه تحقیر و اهانت سبب شد تا موجی وسیعی از خودکشی در میان چینیان به راه بیفتند و تعداد زیادی برای اینکه تن به ذلت ندهند خود را کشتند.
 
نویسندگان برجسته و اصلی کشور، خواننده‌ها و هنرمندان مجبور می‌شدند که در جلوی آتش زانو بزنند در حالی که سرهایشان در زیر بارانی از ضربات مشت گارد سرخ قرار داشت گارد سرخ خانه‌های مسکونی را درهر شهر و دهکده‌ای را برای یافتن کتاب یا هر چیز دیگری که فرهنگ مربوط می‌شد را زیر و رو می‌کردند. بسیاری از خانواده ها که از پیامد پیدا شدن چنین چیزهایی در منزل خود آگاه بودند کتاب‌ها و آثار هنری خود را می‌سوزاندند یا به عنوان جنس دورریختنی می‌فروختند.
 
تفاوت استالین با مائو در چنین برخوردهایی در این بود که استالین تصفیه‌های خود را از طریق نیروهای پلیس مخفی و ک.گ.ب انجام می‌داد که طی آنها قربانی‌ها بدون اینکه دیگران بویی ببرند روانه زندان می‌شدند یا سر به نیست می‌شدند اما مائو تصفیه بزرگ خود را با خشونت و تحقیر در ملاء عام انجام می‌داد. که در نهایت باعث شد در طول انقلاب فرهنگی حدود 3 میلیون نفر کشته شدند.
 
هرچند در سال 1969 گاردسرخ به دست ارتش چین سرکوب شد اما انقلاب فرهنگی رسماً تا سال 1976 ادامه داشت. مائو نیز سرانجام در 9 سپتامبر 1976 در سن 83 به زنگی ننگین خود پایان داد.
 
آنچه که در دوران حکومت مائو به چین حائز اهمیت است نگاه و موضع جوامع‌غربی خصوصاً روشنفکران به عملکرد اوست که متاسفانه اغلب مثبت و ستایشگرانه بوده به عنوان مثال ژان‌پل‌سارتر روشنفکر مطرح فرانسوی، در طی انقلاب فرهنگی چین در دهه 1960 خشونت انقلابی مائو را با عنوان «عمیقاً‌ اخلاقی» مورد ستایش قرار داد.
 
در حال حاضر نیز هرچند شاهد اصلاحات ساختاری در اقتصاد و بعضاً رویکردهای سیاسی حزب حاکم چین بوده‌ایم اما امروز نیز تصویر بزرگ مائو بر میدان تیان‌آن‌من در قلب پایتخت چین حکومت می‌کند و رژیم کمونیستی فعلی خود را میراث‌دار مائو و ادامه دهنده راه او می‌داند.


== تاریخچه زندگی مائو ==
== تاریخچه زندگی مائو ==

نسخهٔ ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۱

زرتشت
اشو زرتشت.jpg
آشو زرتشت
زادروز۶ فروردین ۱۷۶۷ پیش از میلاد
ایران
درگذشت۵ دی ۱۶۹۱
علت مرگترور
محل زندگیایران
ملیتایرانی
تابعیتایران
شناخته‌شده برایمردم دنیا
نقش‌های برجستهدعوت به پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک
تأثیرپذیرفتگانزرتشتیان در ایران و کشورهای مختلف
لقبسپَنتمان
مذهبآیین مزدیسنا یا زرتشتی
منصباولین رهبر دعوت کننده به خدای واحد
مکتبزرتشتی
آثارکتاب اوستا که مجموعه‌ی سرود گاتها می‌باشد

مائو تسه تونگ رهبر انقلاب چین در ۲۶ دسامبر ۱۸۹۳ در شاوشان از ایالت هونان به دنیا آمد. خانواده‌اش از طبقه کشاورز بودند اما نسبت به دیگر روستائیان وضع مالی بهتری داشتند. پدرش مردی سختگیر و دقیق بود و می‌خواست پسرش نیز فردی منظم و با انضباط باشد، مادرش نیز زنی مذهبی و آرام بود و از همان کودکی پسرش را به دینداری تشویق می‌کرد.

مائو پس از فارغ‌التحصیلی از مدرسه هونان وارد دانشگاه پکن شد، او در آنجا با بسیاری از همکلاسی‌هایش که وضعیت مالی خوبی داشتند و به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی مسلط بودند، آشنا شد. مائو در این زمان با تعدادی از روشنفکران و هم‌ جوانان هم‌کیش خود گروهی تشکیل داد که بعدها به بنیان‌گذاری حزب کمونیست چین منجر شد.

مائو تسه تونگ در سال ۱۹۲۱ به اولین کنگره حزب کمونیست چین در شانگهای ملحق شد و در هونان رهبری طرفداران این حزب را به عهده گرفت. او سه سال بعد به عنوان عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست در کنگره سوم انتخاب شد.

در سال ۱۹۲۷ "سون یات‌سن" رهبر حزب ناسیونالیست و بنیانگزار چین مدرن که از سال ۱۹۱۱ حکومت را در دست گرفته بودند مرد و "چیانگ‌کای‌‌شک" جانشین او شد، خط‌مشی چیانگ کای‌شک کاملاً با سون‌یات سن متفاوت بود او با به دست گرفتن ارتش ناسیونالیستی حکومت را از عوامل کمونیست پاکسازی کرد. در این جریان تعداد زیادی از اعضای حزب کمونیست یا به زندان رفتند یا همچون مائو تبعید شدند. پس از تصفیه‌های چیانگ‌کای‌‌شک بین ناسیونالیستها و کمونیست‌ها تخاصمی درگرفت که حاصل آن جنگ داخلی بیست و سه ساله بود.

در جریان این جنگ کشاورزان وکارگران به یاری حزب کمونیست شتافتند تا این حزب بتواند پس از مدتی نیروی تقریباً عظیمی فراهم کند و به سوی شهرهای بزرگ پیش رود و چند شهر را نیز به تسلط خود درآورد.

مائو که به جایگاه قابل توجهی در حزبش دست یافته بود و مورد توجه و حمایت اتحاد جماهیر شوروی نیز قرار داشت و از آنها کمک‌های مالی و نظامی دریافت می‌کند. در اکتبر 1935 دستور راهپیمایی بزرگ نیروهای کمونیست را از جنوب‌شرقی را به شمال‌غربی چین را صادر کرد.

هدف از راهپیمایی بزرگ استقرار قرارگاه جدیدی در شمال نزدیک مرز مغولستان بود تا به این ترتیب دسترسی سریع به اسلحه و تدارکات از طریق شوروی فراهم گردد. مائو در جریان این راهپیمایی چند هزار کیلومتری برخلاف گفته عده‌ای که قصد داشتند او را شخصیتی انسانی، بزرگ و مبارز جلوه دهد به جای راهپیمایی دشوار به فراز کوهستان‌ها بر دوش نیروهای خود نشسته برجایگاه‌های سایه‌دار حمل می‌شد.

در سال 1937 ژاپن به چین حمله کرد در جریان این جنگ از آنجا که خطر نفوذ خارجی به شدت حس می شد حزب کمونیست با ناسیونالیستها در برابر ژاپن متحدشدند اما به نظر می رسد مائو از حمله ژاپن به چین حمایت می کرد، زیرا می‌دانست این جنگ موجب تضعیف ناسیونالیستها خواهد شد. در نتیجه هم همین‌طور شد و این جنگ باعث شد حزب کمونیست بر ناسیونالیستها به طور کامل غلبه کرده و در سال 1949 پس از پایان جنگ جهانی، جمهوری خلق‌چین را تاسیس کند.

از اوایل 1950 مائو رهبری اصلی حزب شد و کنترل کمیسیون نظامی حزب را به عهده گرفت. با استقرار کامل نظام کمونیستی در چین مائو توانست خود را به عنوان رهبری بلامنازع در سراسر چین معرفی کند وشرایط را برای اجرای سیاست‌های جاه‌طلبانه‌اش در عرصه جهانی فراهم کرده تا بعد از مرگ استالین به عنوان نماد کمونیسم در بین جهانیان معرفی شود.

رژیم مائو در سال 1958 با هدف تغییر سریع اقتصاد و صنعتی کردن چین طرح "جهش بزرگ به پیش‌" را مطرح کرد.

بر اساس این طرح کلیه زمین‌های کشاورزی چین مصادره و به 26 هزار واحد اشتراکی تقسیم شدند. در آن سالها که اروپای شرقی در اختیار کمونیستها بود مانو اکثر محصولات زراعی چین را در مقابل دریافت کمکهای نظامی و سیاسی به آنجا صادر کرد. او همچنین برای کسب وجه ضد استعماری مواد غذایی و پول به نهضت‌های کمونیستی در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین فرستاد.

در جریان اجرای این طرح که 4 سال طول کشید حدود 38 میلیون نفر در اثر قحطی و کمبود مواد غذایی جان خود را از دست دادند.

در این مدت غذای جایگزین محصولات زراعی در بین جمعیت شهری چین ماده‌ای مشمئزکننده دارای مقدار کمی پروتئین بود که از ادرار به دست می‌آمد. در نواحی روستایی نیز،‌خوراک زارعین گرسنه و قحطی‌زده تا به حد پوست درخت و کود گیاهی تقلیل یافت و بعضی از ایالت‌ها حتی کار به همجنس‌خواری هم رسید. این در حالی بود که چین در همان زمان بزرگترین اهداکننده کمک‌های بین‌المللی در جهان بود.

مائو در سال 1958 در دفاع از طرحش خطاب به کنگره حزب کمونیست چنین اظهار کرد: «شما نباید از مرگ انسان‌ها در نتیجه خط‌مشی حزبی بیمی به خود راه دهید بلکه باید به آن خوشامد بگویید.» او پیش از این هم در مسکو گفته بود ماخود را برای مرگ 300 میلیون نفر آماده کرده‌ایم.

برای مائو جمعیت 600-700 میلیونی چین این امکان را فراهم کرده بود تا در مقایسه با هیتلر و استالین برای نیل به اهدافش جمعیت بیشتری را قربانی کند و جایگاهش را به عنوان بزرگترین هیولای تاریخ تثبیت کند.

مائو در سال 1966 انقلاب فرهنگی چین را که بزرگترین و اساسی‌ترین کشمکش قدرت در حزب کمونیست چین بود را برای تثبیت جایگاهش ترتیب داد. در انقلاب فرهنگی که به رهبری همسر مائو «جیانگ‌چین» برپا شد بسیاری از رهبران حزب کمونیست که رقیبی برای مائو محسوب می‌شدند و نسبت به سیاست‌های مخصوصاً «جهش بزرگ به پیش» انتقاد داشتند از حزب تصفیه شدند مهمترین فرد در میان تصفه‌شدگان لیوشائوچی بود که مدت‌ها چه در حزب و چه در ارتش جانشین فرمانده بود. او پیش از این از قربانیان قحطی 1958-1961 عذرخواهی کرده بود.

در آغاز انقلاب فرهنگی مائو و هوادارانش هزاران تن از افراد جوان «گارد سرخ» را بسیج کردند تا آنچه که در گروه چهار دیرینه در فرهنگ این کشور می‌نامیدند پاکسازی کنند. گروه‌ چهار دیرینه عبارت بود از آداب، رسوم، فرهنگ و تفکر قدیمی.

در جریان انقلاب فرهنگی نزدیک به 8/4 میلیارد آرم از سر مائو ساخته شد که مردم چین موظف بودند آن را به لباس خود بچسباند. هر چینی باید نسخه‌ای از «کتاب سرخ کوچک» که متشکل از نقل قول‌های مائو بود را تهیه می‌کرد و در تمامی مراسم عمومی همراه داشت. در نتیجه این اقدامات مائوئیسم به یک دین اجباری تبدیل شد.

مائو از دانشجویان خواست که آموزگاران خود را به خاطر مسموم کردن ذهنهایشان به ایده‌های بورژوایی مورد انتقاد شدید قرار دهند. بسیاری از جوانها که برای اولین بار در زندگی خود اجازه شرکت در فعالیت‌های سیاسی را می‌یافتند بی‌صبرانه آن موقعیت را دودستی چسبیدند و تحت‌عنوان «گارد سرخ» تشکیلات آموزشی خود را مورد تاخت وتاز قرار دادند، بسیاری از آموزگاران و مدرسین خود را به جایگاه‌های عمومی می‌بردند و با آنها با خشونت بسیار رفتار می‌کردند. بسیاری از آموزگاران زن در این میان مورد تجاوز جنسی قرار می‌گرفتند.

بسیاری از اعضای طبقه تحصیل‌کرده به مناطق صنعتی و نواحی روستایی برای انجام کار یدی روانه شدند. این همه تحقیر و اهانت سبب شد تا موجی وسیعی از خودکشی در میان چینیان به راه بیفتند و تعداد زیادی برای اینکه تن به ذلت ندهند خود را کشتند.

نویسندگان برجسته و اصلی کشور، خواننده‌ها و هنرمندان مجبور می‌شدند که در جلوی آتش زانو بزنند در حالی که سرهایشان در زیر بارانی از ضربات مشت گارد سرخ قرار داشت گارد سرخ خانه‌های مسکونی را درهر شهر و دهکده‌ای را برای یافتن کتاب یا هر چیز دیگری که فرهنگ مربوط می‌شد را زیر و رو می‌کردند. بسیاری از خانواده ها که از پیامد پیدا شدن چنین چیزهایی در منزل خود آگاه بودند کتاب‌ها و آثار هنری خود را می‌سوزاندند یا به عنوان جنس دورریختنی می‌فروختند.

تفاوت استالین با مائو در چنین برخوردهایی در این بود که استالین تصفیه‌های خود را از طریق نیروهای پلیس مخفی و ک.گ.ب انجام می‌داد که طی آنها قربانی‌ها بدون اینکه دیگران بویی ببرند روانه زندان می‌شدند یا سر به نیست می‌شدند اما مائو تصفیه بزرگ خود را با خشونت و تحقیر در ملاء عام انجام می‌داد. که در نهایت باعث شد در طول انقلاب فرهنگی حدود 3 میلیون نفر کشته شدند.

هرچند در سال 1969 گاردسرخ به دست ارتش چین سرکوب شد اما انقلاب فرهنگی رسماً تا سال 1976 ادامه داشت. مائو نیز سرانجام در 9 سپتامبر 1976 در سن 83 به زنگی ننگین خود پایان داد.

آنچه که در دوران حکومت مائو به چین حائز اهمیت است نگاه و موضع جوامع‌غربی خصوصاً روشنفکران به عملکرد اوست که متاسفانه اغلب مثبت و ستایشگرانه بوده به عنوان مثال ژان‌پل‌سارتر روشنفکر مطرح فرانسوی، در طی انقلاب فرهنگی چین در دهه 1960 خشونت انقلابی مائو را با عنوان «عمیقاً‌ اخلاقی» مورد ستایش قرار داد.

در حال حاضر نیز هرچند شاهد اصلاحات ساختاری در اقتصاد و بعضاً رویکردهای سیاسی حزب حاکم چین بوده‌ایم اما امروز نیز تصویر بزرگ مائو بر میدان تیان‌آن‌من در قلب پایتخت چین حکومت می‌کند و رژیم کمونیستی فعلی خود را میراث‌دار مائو و ادامه دهنده راه او می‌داند.

تاریخچه زندگی مائو

مائو زدونگ در 26 دسامبر 1893 در روستای شاوشان استان هونان چین متولد شد. پدر او، مائو یچینگ، دهقانی بود که قبلا فقیر بوده ولی تبدیل به یکی از ثروتمندترین کشاورزان در شائوشان شد. مائو در روستای هونان رشد کرد. او  پدرش را فردی بسیار سخت گیر توصیف کرد که او و سه خواهر و برادرش، پسران زی مان و زی تان و همچنین یک دختر با نام زی جیان ( که به سرپرستی قبول کرده بودند ) را ضرب و شتم میکرد. مادر مائو، وون چی مای، یک بودایی مذهبی بود که سعی در خنثی کردن رفتار شوهرش داشت. مائو نیز یک بودایی بود، اما این اعتقاد را در اواسط سالهای نوجوانی رها کرد. در 8 سالگی، مائو به مدرسه ابتدایی شوشان فرستاده شد تا در آنجا آموزه‌های کنفسیوسی را بیاموزد، اما از یادگیری متون کلاسیک چینی و موعظه‌ها و اصول کنفوسیوسی خشنود نبود ، بیشتر به رمان‌های محبوب رمانتیک مانند سه امپراطوری و مارجین آب علاقه نشان میداد.

در 13 سالگی، مائو تحصیلات ابتدایی خود را به پایان رساند و پدرش او را مجبور به یک ازدواج ترتیب داده شده با لو ییگو 17 ساله کرد. مائو که شدیدا مخالف ازدواج‌های از قبل تعیین شده بود برای مدتی از خانواده دور شد و حاضر نشد که لو را به عنوان همسر خود بشناسد.

در حالی که کار خود را در مزرعه پدرش انجام میداد، مائو بیشتر وقت آزادش را مشغول خواندن بود. او شدیدا به کتاب‌های تاریخی و سیاسی علاقه مند بود و در همان دوران بود که تفکرات سیاسی او شکل گرفتند. او تحت تاثیر شخصیت‌های ناسیونالیست مثل جرج واشنگتن و ناپلئون قرار گرفته بود.

در زمانی که او به مدرسه میرفت حکومت سلطنتی چین سقوط کرد و جمهوری چین به رهبری سون جونگ شن سر کار آمد. در این زمان مائو شدیدا طرفدار انقلاب جدید بود و در فعالیت‌های سیاسی مربوطه شرکت میکرد. او زمان زیادی را در کتابخانه چانگشا به خواندن آثار لیبرالیسم کلاسیک مانند ثروت ملل آدام اسمیت و روح قوانین مونسکیو، و نیز آثار دانشمندان و فیلسوفان غربی مانند داروین، میل، روسو و اسپنسر گذراند. 

پکن و مارکسیسم: 1917-19

مائو به پکن نقل مکان کرد، جایی که مربی او یانگ چانگجی در دانشگاه پکن به کار خود مشغول بود. یانگ فکر کرد که مائو به طور استثنایی "هوشمند و خوش تیپ" است و او را به عنوان دستیار کتابدار دانشگاه انتخاب کرد. مائو این فرصت داشت که کتاب‌های بسیاری در زمینه کمونیسم و تفکرات کارل مارکس بخواند. همچنین او هر روزه اخبار مربوط به انقلاب کمونیستی روسیه را میخواند. اخبار به قدرت رسیدن لنین و سرنگون شدن پادشاهی روسیه تاثیر عمیقی بر روی مائوی جوان گذاشتند.

در 4 مه 1919، دانشجویان پکن در دروازه صلح آسمانی به اعتراض به مقاومت ضعیف دولت چین در برابر گسترش ژاپن در چین پرداختند. در اواخر ماه مه، مائو انجمن دانشجویان هونان را به منظور اعتراض در مقابل ضعف‌های جمهوری چین و انتشار نشریه ای در این زمینه تشکیل داد. در این نشریه او شدیدا مردم را تشویق به تشکیل صنف و همکاری صنف‌های مختلف به یکدیگر میکرد تا بتواند برای تظاهرات‌های مسالمت آمیز آنها را سازماندهی کند.

ژانگ ( رییس جمهور چین در آن زمان ) انجمن دانشجویی را ممنوع کرد، اما مائو ویراستاری مجله لیبرال New Hunan  را به عهده گرفت و مقالات خود را در روزنامه محلی محبوب عدالت (Ta Kung Po) ارائه داد. همچنین او از دیدگاه‌های فمینیستی حمایت میکرد و خواستار بیشتر شدن نقش زنان در سیاست و فرهنگ چین بود. ازدواج اجباری که او تجربه کرده بود شدیدا در این بخش از فعالیت سیاسی او تاثیر داشت.

تشکیل حزب کمونیست چین: 1921-22

حزب کمونیست چین توسط چن دوشیو و لی دازائو در محله فرانسوی شانگهای در سال 1921 به عنوان یک شبکه مطالعه عمومی و غیر رسمی تاسیس شد. مائو نیز یک شعبه از آن را در Changsha را ایجاد کرد تا این شبکه تفکرات سوسیالیست در آنجا هم گسترش پیدا کند.

مائو در این دوران منشی امور حزب کمونیسم برای هونان بود و برای تبلیغ تفکرات حزب در آنجا به دنبال روش‌های گوناگون بود. در اوت 1921 او یک مدرسه تاسیس کرد که افراد خود در آن درس میخواندند. از طریق آن خوانندگان می توانستند به ادبیات انقلابی دسترسی پیدا کنند، و کتاب‌های تاریخی و سرگذشت شخصیت‌های انقلابی تاریخ را مطالعه کنند.

درگیری با حزب ملی و جنگ داخلی چین

چیانگ, رهبر سرکوب گر حزب ملی از که به تازگی توانسته بود جنگ سالاران شمال چین را شکست دهد، سرکوب خود را به سمت حزب کمونیست معطوف کرد، که در آن زمان اعضای رسمی آن ده‌ها هزار نفر در سراسر چین شمرده میشد. ارتش چیانگ در شهر شانگهای، که توسط شبه نظامیان کمونیست کنترل می شد، رژه رفت. همانطور که کمونیست‌ها انتظار داشتند, او 5000 نفر را قتل عام کرد. در پکن، 19 رهبر کمونیست توسط ژانگ زولین کشته شدند. در ماه می، ده‌ها هزار کمونیست و کسانی که مظنون به کمونیسم بودند کشته شدند و حزب کمونیست حدود 15 هزار نفر از 25 هزار عضو خود را از دست داد.

مائو یک پایگاه را در شهر جینگ گانگ شن، منطقه ای از کوه‌های جینگ گانگ تاسیس کرد که در آنجا پنج روستای را به عنوان یک دولت خودگردان اعلام کرد و از حمایت سران این مناطق برخوردار شد. او اطمینان داد که هیچ قتل عامی در منطقه صورت نخواهد گرفت و رویکرد نرمتر را نسبت به آنچه که توسط کمیته مرکزی حزب کمونیست میخواست، دنبال کرد.او اعلام کرد که "حتی معلولان، ناشنوایان و نابینایان میتواند برای مبارزات انقلابی مفید باشد"، او تعداد سربازان ارتش خود را افزایش داد،  دو گروه از راهزنان را به ارتش خود اضافه کرد و نیرویی با حدود 1800 سرباز تشکیل داد. در بهار 1928، کمیته مرکزی حزب کمونیست سربازان مائو را به جنوب هونان اعزام کرد و امیدوار بود که قیام‌های مردم روستایی و دهقانان را جرقه بزند. مائو خوشبین نبود  اما تصمیم گرفت به دستور حزب عمل کند. آنها به هونان رسیدند، جایی که در آن توسط حزب ملی مورد حمله قرار گرفتند و پس از تلفات سنگین فرار کردند. در همین حال، نیروهای ملی به جینگ گانگ شن حمله کرد و مائو بدون پایگاه ماند. سرگردان در حومه شهر، نیروهای مائو به یکی از ارتش‌های حزب کمونیست به رهبری ژنرال ژو و لین بیائو رسیدند و متحد شدند. آنها تلاش کردند تا جینگ گانگ شن را دوباره پس بگیرند.

در ماه فوریه سال 1930، مائو جمهوری شوروی جیانگ شی در جنوب غربی چین را تاسیس کرد. در این دوران او از اتفاق بسیار وحشتناکی رنج برد که در طی آن یکی از ژنرال‌های حزب ملی همسر و خواهر مائو را دستگیر کرد و سر آنها را قطع کرد. کمیته مرکزی حزب کمونیست چین به جیانگشی نقل مکان کرد چراکه  آن را به عنوان یک منطقه امن دید و در آن منطقه خودمختار کمونیستی چین را تشکیل داد. با این حال رهبری حزب به مائو داده نشد و در عوض جو آن لای رهبری این حکومت خودمختار جدید را بر عهده گرفت.

چیانگ کمونیست‌ها را به عنوان یک تهدید بزرگ تر نسبت از ژاپنی‌ها میشناخت و تصمیم گرفت جیانگ شی را محصاره کند، او شروع کرد به قول خودش دیواری از آتش را دور جیانگ شی بکشد. این محاصره با حمله‌های هوایی منظم نیز همراه بود. سربازان ارتش سرخ که به دام افتاده بودند و با کمبود غذا و دارو مواجه شده بودند, کم کم انگیزه خود را از دست دادند و حزب مرکزی تصمیم به تخلیه جیانگ شی گرفت.

راهپیمایی بزرگ

راهپیمایی بزرگ وقتی بود که سرانجام حزب کمونیست تصمیم گرفت مائو را به عنوان رهبر خود انتخاب کند. در 14 اکتبر 1934 ارتش سرخ توانست بخشی از محاصره حزب ملی را در جنوب چین بشکند و راهپیمایی بزرگ را شروع کند. حدود 85 هزار سرباز ارتش سرخ این راهپیمایی را شروع کردند. آن‌ها به سمت جنوب هو نان شروع به حرکت کردند و در بین راه در شهر گویی جو جلسه ای اضطراری تشکیل دادند که در آنجا به طور رسمی مائو را به عنوان رهبر حزب انتخاب کردند. انتخاب او با حمایت رهبر شوروی, استالین انجام شده بود. در این مجلس مائو اصرار کرد که حزب کمونیست باید به سمت شان شی حرکت کند و بر روی جنگ با ژاپنی‌ها تمرکز کند و به این شکل بتوانند حمایت مردم عادی چین را جذب کنند.

در طول راهپیمایی بزرگ ارتش سرخ از مناطق بسیاری گذشت و در طول راه با انواع درگیری‌ها رو به رو شد. زمانی که ارتش سرخ به شان شی رسید تنها 8000 نفر زنده ماندند. این واقعه تاریخی جایگاه مائو به عنوان رهبر و نماد حزب کمونیست را تثبیت کرد و مائو رهبر بی چون و چرای حزب در چین شده بود.

همکاری با حزب ملی برای شکست دادن ژاپن

نیرو‌های مائو در شان شی ساکن شدند و در آن جا شروع به تمرین دادن سرباز‌های جدید کردند. سربازان جدید از هو نان و تبت به ارتش او اضافه میشدند و خیلی زود تعداد آنها به 35 هزار نفر رسید و توجه خود را به مبارزه با ژاپن معطوف کردند و حملات چریکی گسترده ای علیه ژاپن اجرا شد.

مائو به این نتیجه رسید که حزب کمونیست چین در حمله به ژاپنی‌ها تنهاست و برای دفاع از چین در مقابل آنها به کمک حزب ملی نیاز است. برای همین او به چیانگ پیامی فرستاد و پیشنهاد خود را ارائه کرد. با اینکه او چیانگ را یک خائن میدانست اما اعتقاد داشت که برای دفاع از چین دربرابر ژاپن راه دیگری نیست. این عمل مائو حمایت استالین را نیز پشت خود داشت.

ادامه جنگ داخلی

پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکست خوردن ژاپن, درگیری‌های حزب ملی و حزب کمونیست چین ادامه یافت. آمریکا شروع به حمایت از حزب ملی کرده بود و شوروی نیز تمام قد پشت مائو ایستاده بود.

در سال 1948 تحت دستورات مائو نیرو‌های او شهر چانگ دون که محل استقرار نیرو‌های حزب ملی بود را محاصره کردند. بر طبق آمار نزدیک به 160 هزار نفر در طی این محاصره جان خود را از دست دادند. یکی از نظامیان آن دوران در کتابی که در آن دوران نوشت این قتل عام را اینگونه توصیف کرد : این حادثه از نظر تلفات مثل هیروشیما بود, اما هیروشیما تنها 9 ثانیه طول کشید, محاصره چانگ دون 5 ماه به طول انجامید.

پس از این تلفات سنگین حزب ملی دیگر قادر به ایستادگی نبود. چانگ و نیرو‌هایش به تایوان گریختند و در 1 اکتبر 1949, جمهوری خلق چین به رهبری مائو زدونگ تشکیل شد.

رهبری چین

مائو در سخنرانی معروفش در میدان تیان من گفت که مردم چین سرانجام برخواسته اند.

مائو در کاخی در کنار شهر ممنوعه ساکن شد. اطرافیانش میگویند که معمولا در حالی که در تخت دراز کشیده بود دستورات حکومتی را صادر میکرد و اداره امور را در دست میگرفت. در طی چند سال آینده، مائو تسه تونگ اصلاحات ارضی  را گاهی اوقات از طریق تدبیر و دیگر موارد از طریق اجبار، با استفاده از خشونت و اعدام، زمانی که ضروری به نظر می رسید، پیش برد. او زمین جنگاوران را به زور میگرفت و آن را به مردم میداد. او تغییرات مثبت در چین را ایجاد کرد، از جمله ارتقای وضعیت زنان، دو برابر شدن جمعیت مدرسه و بهبود سواد، و افزایش دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی، که به طور چشمگیری باعث افزایش امید به زندگی شد. اما اصلاحات و حمایت‌های مائو در شهرهای موفق نبود، و او نارضایتی را حس می کرد. در سال 1956، "کمپین صد گل" را راه اندازی کرد تا به شیوه دموکراتیک اجازه دهد دیگران نگرانی خود را ابراز کنند. مائو امیدوار بود طیف گسترده ای از ایده‌های. در عوض، او با خشم مردم مواجه شد و انتقادات شدید را متوجه خود دید. با ترس از دست دادن کنترل، او بی رحمانه هر گونه مخالفت را سرکوب میکرد.

در ماه ژانویه 1958، مائو "جهش بزرگ به جلو" را آغاز کرد و تلاش کرد تا تولیدات کشاورزی و صنعتی را افزایش دهد. بیش از 75000 نفر در این زمینه فعالیت کردند. در ابتدا، گزارش‌ها امیدوار کننده بودند، با این حال، سه سال سیل کار را خراب کرد. در طول یک سال، قحطی وحشتناکی روی داد. در بدترین قحطی انسانی در تاریخ بشر، تقریبا 40 میلیون نفر از گرسنگی در بین سال‌های 1959 تا 1961 جان خود را از دست دادند. مشخص شد که مائو می داند چگونه سازماندهی یک انقلاب را انجام دهد، اما در اداره یک کشور کاملا ناکام بود.

اقدام بعدی مائو یعنی انقلاب فرهنگی حتی جنجالی تر هم بود. انقلاب فرهنگی منجر به نابودی بسیاری از میراث فرهنگی سنتی چین و زندانی شدن تعداد زیادی از شهروندان چینی و ایجاد هرج و مرج اقتصادی و اجتماعی در کشور شد. در طول این دوره، میلیونها نفر از زندگی ویران شده بودند، چرا که انقلاب فرهنگی به هر بخشی از زندگی چینی وارد شده بود. تخمین زده می شود که صدها هزار نفر، شاید میلیون‌ها نفر، در خشونت‌های انقلاب فرهنگی جان باختند. در سال 1969، مائو انقلاب فرهنگی را متوقف کرد، گرچه مورخان مختلف در داخل و خارج از چین، پایان انقلاب فرهنگی را به طور کامل در سال 1976 با مرگ مائو میدانند.

انقلاب فرهنگی اغلب در تمام محافل علمی به عنوان یک دوره بسیار تاریک برای چین معرفی میشود. با این حال برخی از محققان ادعا می کنند پیشرفت‌های زیادی در این دوران چین در زمینه‌های مختلف اتفاق افتاد و پایه‌های صنعتی شدن چین تا حدی که از غرب هم پیش بگیرد در این دوران ساخته شدند.

مائو زدونگ در 9 سپتامبر 1976، در سن 82 سالگی فوت کرد. حزب کمونیست چین اعلامیه مرگ او را ساعت 16:00  روز بعد به صورت یک پیام رادیویی در سراتاسر چین پخش کرد.

مائویسم

آئین زرتشت نخستین آئین مدون ایرانی است که دارای کتاب و سلسله قوانین و قواعد مدون می باشد . آئین زرتشتی را آئین مزدیسنا نیز خوانده‌اند که به معنی پرستنده اهورا مزدا می باشد ؛ چرا که در این آئین اعتقاد بر اینست که جهان را خدایی به نام اهورا مزدا است . پیام و آموزش‌های زرتشت که بزرگترین گنجینه آیین زرتشتی است؛ «گاتها»  نام دارد. گفته شده که زرتشت چکیده پیام خود را در ۱۷ سرود گردآورد که خود آنها را «مانتر» یا «اندیشمند برانگیز» خواند که بعدها «گاتها» نامیده شد که به معنی «سرودپاک» است.

بر طبق این گفتار «اوستا» عنوان مجموعه‌ای از دفترها و نوشتارهای بیاد مانده از تمامی تاریخ و فرهنگ ایرانیان در زمان‌های گوناگون است که «گاتها» نیز در آن گردآوری شده است.

بخش‌های مختلف این مجموعه عبارتند از: یسن‌ها (در برگیرنده گاتها)، یشت‌ها، ویسپرد، خرده اوستا و وندیداد.

گردآوری مجدد اوستا

ایرانیان آن‌زمان تنها مردم جهان باستان بودند که بت پرست نبودند. اوستا کتاب زرتشت در عین حال سند تمدن پیشرفته ایرانیان عهد باستان است. قطعات اوستا که در دوران هخامنشیان در کتابخانه‌های کاخ‌های سلطنتی نگهداری می‌شدند به دست نظامیان اسکندرمقدونی نابود شدند. بلاش یکم شاه اشکانی در نوروز ۷۶ میلادی از موبدان که به دیدار او رفته بودند با تأکید خواست که تا سال بعد در ششم فروردین زادروز زرتشت باید که اوستا را جمع‌آوری و به او بدهند. او پیر شده و عمری از او باقی نمانده بود و می‌خواست که این کار در دوران او انجام شود.

موبدان تا ششم فروردین سال ۷۷ میلادی آنچه را که جمع‌آوری کرده بودند به صورت مکتوب به بلاش دادند و گفتند که کار تکمیل مجموعه ادامه خواهد داشت. اوستا نزدیک به دو قرن بعد در دوران اردشیر پاپکان و به همت «تنسر Tansar -Tonsar» روحانی ارشد وقت (موبد موبدان) تکمیل شد.

فرجام کارکتاب اوستا

در دوران شاپور دوم (ذولاکتاف) چند قطعه گمشده قبلی بر آن اضافه شد و چون به پارسی باستان (زبان اوستایی) بود بعدا بر آن تفسیر و راهنمایی نوشته شد که زند (زند اوستا) نامیده می‌شود. با هدف تسهیل رجوع به مطالب، خلاصه اوستا تحت عنوان «خرده اوستا» تدوین شده است.

تا زمان وفات زرتشت تقریبا همه ایرانیان به مکتب او گرویدند و آیین زرتشت در زمان ساسانیان دین رسمی ایران اعلام شد.

اصول مهم آئین زرتشت

هر پیرو آئین زرتشت وظیفه‌هایی دارد که از آغاز بلوغ تا پایان زندگی موظف به پیروی از آنهاست:هومت، هوخت و هورشت به معنی پندارنیک، گفتارنیک و کردارنیک

– راستگویی

– میانه‌روی

– گرامیداشت پدر و مادر

– کار و آبادانی

– پاکیزه نگهداری و سالم‌سازی پیرامون یا محیط زیست

– دانش‌آموزی و دانش‌پراکنی

– زیبایی و هنر

– اجتناب از موادی که به اندیشه و خرد آسیب می‌رساند

کتابهای مائو

آئین زرتشت بر اساس شادی بعنوان یک خصلت انسانی پسندیده استوار است. بنابراین جشن‌های این آئین خیلی زیادند. که معروفترین آنها جشن‌های ملی ایرانیان نیز بشمار می‌روند:

– جشن نوروز

– نوروز بزرگ؛ جشن زادروز زرتشت

– جشن سده؛ صدمین روز از زمستان برابر با دهم بهمن

– جشن مهرگان

– جشن یلدا

سخنان مائو

ما کمونيستها در هر کاری که انجام می دهيم ، بايد از اين دو شيوه استفاده کنيم : يکی پيوند دادن عام با خاص و ديگری پيوند . دادن رهبری با توده ها

در اقدام به هر کاری بدون يک دعوت عام و همگانی نمی توان توده های وسيع مردم را برای عمل بسيج کرد. ولی اگر افرادی که در مقام‌های رهبری نشست‌اند، کار خود را فقط به دعوت‌های همگانی محدود کنند، يعنی اگر خود را شخصاً در بعضی از سازمانها بطور مشخص و عميق با کاری که بدان دعوت کرده‌اند مشغول نسازند، در يک نقطه معين شکافی باز نکنند، تجربه نياندوزند و از اين تجربيات برای هدايت ساير واحدها استفاده نکنند، هيچ امکانی برای آزمودن صحت دعوت همگانی و يا غنی ساختن آن نخواهند يافت و از اين رو خطر پاسخ ندادن به اين دعوت همگانی خواهد رفت.

تاثیرگذاری جهانی مائو

گاهشمار زندگی مائو

• دسامبر 26، 1893 - مائو متولد خانواده کشاورزان در شاوشان، Xiangtan شهرستان، استان هونان

• 1901-06 - مائو در مدرسه ابتدایی محلی شرکت می کند

• 1907-08 - نوجوان مائو با یک زن از قبیله لو ازدواج می کند؛ آنها چندین سال با هم زندگی می کنند، اما او در 21 سالگی می میرد.

• 1910 - مائو قحطی وحشتناک را در استان هونان می بیند

• 1911 - انقلاب، مائو مبارزه با انقلاب در چانگشا در برابر سلسله چینگ

• 1912 - مائو وارد مدرسه عادی برای آموزش معلمان می شود

• 1915 - مائو با همسر دوم خود، یانگ کیهوئی ملاقات می کند

• 1918 - مائو فارغ التحصیل از اولین دانشکده عادی استان هونان

• 1919 - مائو در جنبش چهارم ماه مه به پکن سفر می کند

• 1920 - ازدواج یانگ کیهوئی، دختر پروفسور یانگ چانگجی؛ سه پسر

مائو درباره مارکسیسم می آموزد

• 1921 - مائو به کار مارکسیستی در کتابخانه دانشگاه پکن معرفی کرد

• 23 جولای 1921 - مائو در اولین جلسه کنگره ملی کمم شرکت می کند. مهمانی - جشن

• 1924 - نمایندگی در اولین کنفرانس ملی KMT؛ شعبه هونان را سازماندهی می کند

• مارس 1925 - رهبر KMT Sun Yat-Sen میمیرد، چیانگ کای شیک به سر می برد

• آوریل 1927 - چیانگ کای شیک به کمونیست ها در شانگهای حمله می کند

• 1927 - مائو به هونان می آید، با حزب کمونیست می آید: شورش های دهقانان

• 1927 - مائو منجر به قیام برداشت پاییز در Changsha، هونان

• 1930 - KMT پنج امواج (بیش از 1 میلیون سرباز) را در برابر قدرت کمونیستی تحت رهبری مائو

• مه 1930 - مائو ازدواج می کند او Zizhen

• اکتبر 1930 - Kuomintang (KMT) ضبط یانگ Kaihui و پسر Anying، یانگ اعدام شد

مائو قدرت و شهرت را جمع می کند

• 1931-34 - مائو و دیگران جمهوری خلق چین را در کوه های جیانگشی ایجاد می کنند

• "ترور سرخ" - کمونیست ها شکنجه و قتل هزاران نفر از مردم محلی

• ژوئن 1932 - گارد سرخ تعداد 45،000، به علاوه 200،000 شبه نظامی

• اکتبر 1934 - نیروهای چیانگ کای شیک، کمونیست ها را درگیر می کنند

• 16 اکتبر 1934 - 19 اکتبر 1935 - مارس طولانی ، کمونیست ها فرار 8000 مایل به شمال و غرب

• 1937 - مائو انتشارات "در تناقض" و "در تمرین"، مجلات انقلابی

• 1937 - او Zizhen مائو را در امور جاسوسی می کند، آنها تقسیم می شوند (اما طلاق نمی دهند)

• 7 ژوئیه 1937 - سپتامبر 9، 1945 - دومین جنگ چین و ژاپن

• نوامبر 1938 - مائو جیانگ چینگ (نام خانوادگی لی شومنگ)، که بعدها به عنوان "مادامو مائو" شناخته می شود، ازدواج می کند.

• 1941 - طرفداران مائو "اقدامات سخت" را علیه دهقانان غیر تعاونی می کنند

رئیس Mao و بنیانگذاری PRC

• 1942 - مائو راه اندازی مبارزه "اصلاح رفتار"، ژنگ فنگ ، برای تمیز کردن دیگر رهبران CPC

• 1943 - مائو رئیس کمیته حزب کمونیست چین می شود

• 1944 - آمریکا مأموریت دیکسی را به کمونیست های چینی می فرستد - آمریکایی ها تحت تأثیر قرار می گیرند

• 1945 - ملاقات با چیانگ کای شیک و جورج مارشال برای بحث در چانگینگ؛ هیچ معامله صلح

• 1946-49 - مرحله نهایی جنگ داخلی چین

• 21 ژانویه 1949 - KMT از دست رفته در برابر سرباز گارد رهبری مائو رنج می برد

• اکتبر 1، 1949 - بنیاد PRC

• 1949-1953 - اعدام های دسته جمعی از صاحبخانه ها و دیگر "سمت راست"، بیش از 1 میلیون نفر کشته شدند

• دسامبر 10، 1949 - کمونیست ها چنگدو، دپارتمان KMT آخر را می گیرند. چیانگ کای شیک به تایوان میرود .

• 1950 - پیمان دوستی روسیه و شوروی امضا شده توسط مائو و استالین

دهه اول: پیروزی و فاجعه

• 7 اکتبر 1950 - مائو دستور حمله به تبت را صادر می کند

• 25 نوامبر 1950 - پسر مائو Anying در جنگ کره ای کشته شد

• 1951 - مبارزات سه ضد / پنج مبارزه علیه سرمایه داری، صدها هزار نفر از جانب خودکشی یا اعدام

• 1952 - مائو ممنوعیت احزاب به جز CCP

• 1953-58 - اولین برنامه پنج ساله، مائو صنعتی سازی فوری چین را متعهد می کند

• سپتامبر 27، 1954 - مائو رئیس جمهور چین می شود

• 1956-57 - صدای گلپر کمپین، مائو انتقاد از دولت را تشویق می کند (ترفند ریشه کن کردن مخالفان)

• 1956 - جیانگ چینگ برای درمان سرطان به مسکو می رود

• 1957-59 - جنبش ضد جبرانی، حدود 500،000 منتقد دولتی که از طریق کار یا شلیک دوباره تحصیل می کردند

• ژانویه 1958 - جهش بزرگ به جلو (برنامه پنج ساله دوم)، جمعآوری، 20 تا 43 میلیون نفر به مرگ

مشکل در خانه و خارج از کشور

• 31 ژوئیه - 3 آگوست 1958 - خروشچف از مائو در چین دیدن می کند

• دسامبر 1958 - مائو ریاست جمهوری را لغو می کند، که توسط لیو شاوقی به پیروزی رسید

• 1959 - تقسیم چین و شوروی

• ژانویه 1962 - کنفرانس CPC "7000" در پکن، Pres. لیو شاعوقی جهش بزرگی به پیش می اندازد

• ژوئن-نوامبر، 1962 - جنگ چین و هند، اتحاد جماهیر شوروی از هند حمایت می کند، چین برنده منطقه مرزی آکسای چن

• آوریل 1964 - قسمت هایی از "در تناقض" و "در عمل" به عنوان بخشی از کتاب قرمز کوچک

• 16 اکتبر 1964 - چین نخستین سلاح هسته ای را در Lop Nur آزمایش می کند

• 16 مه 1966 - 1976 - انقلاب فرهنگی، تحولات اجتماعی و سیاسی در واکنش به لیو و دنگ

• ژانویه 1967 - گارد سرخ سفیر شوروی در پکن را محاصره کرد

• 14 ژوئن 1967 - چین نخستین بمب هیدروژنی را آزمایش می کند ("بمبی H")

کاهش و مرگ مائو

• 1968 - سربازان شوروی در کنار مرز با سین کیانگ مستقر می شوند، که موجب شورش در میان بزرگان می شود

• مارس 1969 - جنگ بین چین و اتحاد جماهیر شوروی سقوط می کند در امتداد رود Ussuri

• اوت 1969 - شوراها تهدید به چین می شوند

• ژوئیه 1971 - هنری کیسینجر از پکن دیدن کرد

• فوریه 1972 - رئیس جمهور نیکسون از پکن دیدن کرد

• 1974 - مائو از توانایی سخن گفتن ناشی از بیماری ALS و یا بیماری های حرکتی مغز جلوگیری می کند

• 1975 - دنگ Xiapeng، پاک شده در سال 1968، بازگشت به عنوان وزیر حزب

• 1975 - چیانگ کای شیخ در تایوان میمیرد

• 28 ژوئیه 1976 - زلزله بزرگ تانگشان، 250،000 تا 80000 نفر را می کشد؛ مائو در حال حاضر در بیمارستان است

• 9 سپتامبر 1976 - مائو می میرد، هوآ گوفنگ او را می گیرد

• 1976 - جیانگ چینگ و دیگر اعضای "باند چهار" دستگیر شدند

منابع