کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:


== گاهشمار زندگی داریوش فروهر ==
== گاهشمار زندگی داریوش فروهر ==
== نحوه‌ی قتل فروهرها ==
ساعت نه  شنبه شب سی آبان ماه هفتاد وهفت  زنگ خانه داریوش فروهر به صدا در آمد.
داریوش فروهر که به تازگی از بستر جراحی برخاسته و گرفتار آنفولانزای شدیدی بود در را گشود و دو مرد ابوالفضل مسلمی و مهرداد عالیخانی با عنوان دروغین افسران نیروی انتظامی خونسردانه به فروهر گفتند که بر اساس گزارش‌های دریافتی با اتومبیل رنوی فروهر سرقتی صورت گرفته است. فروهر تنها پاسخ داد:  اما من داریوش فروهر هستم و همین یک استدلال را برای مجاب کردن ماموران کافی دانست. عالیخانی گفت شما را می شناسیم ولی ماموریم و معذور.
مسلمی هم نامه ای جعلی را با مهر و امضای نیروی انتظامی به فروهر نشان داد که در آن موضوع سرقت به همراه شماره ماشین قید شده بود.
فروهر نامه را گرفت و شماره مندرج در آن را با دقت با شماره رنویی که در حیاط پارک شده بود تطبیق داد . آنگاه آن دو را به داخل خانه دعوت کرد تا موضوع روشن شود .
میزبان جلوتر رفت تا میهمانان را راهنمایی کند . آن دو در را پشت سر خود نبستند . در این هنگام چند نفر دیگر نیز در سکوت و یکی یکی وارد خانه شدند .
در اثنایی که فروهر جلو در ورودی ساختمان خانه سرگرم گفت‌و‌گو با آن دو نفر بود پروانه فروهر همسرش روی پله‌ها ایستاده بود،  داریوش از او پرسید که اتومبیل را برای تعمیر به کدام تعمیرگاه برده است و خود توضیح داد که احتمالا آنها از اتومبیل سوء‌ استفاده کرده‌اند . پروانه نیز تعجب کرد .
عالیخانی  مسلمی و صفایی‌پور به همراه فروهر وارد ساختمان منزل شدند یکی دو نفر دیگر هم در حیاط خود را سرگرم ور‌رفتن با اتومبیل رنو نشان دادند .
فروهر روی یکی از صندلی های اطاق کار خود نشسته بود و عالیخانی که روبروی او نشسته بود سر صحبت را پیرامون مسائل سیاسی روز با او باز کرد .
لحظاتی بعد ابوالفضل مسلمی بنابر نقشه قبلی رو به پروانه گفت که چون از جهت رعایت تشریفات قانونی باید یک بازرسی صوری هم از خانه به عمل آید اگر اشکالی ندارد طبقه بالا را هم ببینند و به این بهانه از وی خواست برای بازدید از طبقه بالا به عنوان صاحبخانه او وعلی صفایی پور را همراهی کند.
در حالی که فروهر پشت به در ورودی با عالیخانی مشغول گفت‌و‌گو بود سه نفر از کسانی که بیرون ساختمان بودند وارد اتاق شدند. چنانکه در رای قاضی عقیقی آمده محمد حسین اثنی عشر یک دست داریوش را گرفت و مصطفی هاشمی گاز آغشته به مواد بیهوشی را بر دهان و بینی او گذاشت و وقتی که داریوش بیهوش شد، محمود جعفرزاده بیست وشش ضربه کارد بر پیکر او وارد آورد. چند دقیقه بعد صحنه مرگ در طبقه بالا تکرار می‌شود . فلاح سر تیم عملیات داخل خانه بالا رفت.
صفایی پور از او پرسید: عملیات را شروع بکنیم یا نه؟  و فلاح به مسلمی دستور داد،  شروع کنید.  صفایی پور از پشت گردن و دهان و مسلمی دست‌های پروانه را گرفتند هاشمی این بار نیز گاز آغشته به مواد بیهوشی را بر دهان و بینی او گذاشت .
پس از آنکه از بیهوشی پروانه مطمئن شدند علی محسنی بیست و پنج ضربه کارد بر قلب او فرود می‌آورد.


== منابع ==
== منابع ==
<references /><references />
<references /><references />

نسخهٔ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۱۳

داریوش فروهر
مائو تسه‌تونگ.JPG
داریوش فروهر
زادروز۷ دی ۱۳۰۷
اصفهان
درگذشتاول آذر ۱۳۷۷
منزل شخصی
علت مرگقتل با کارد بدست ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی
محل زندگیتهران
ملیتایرانی
تابعیتایران
شناخته‌شده برایمردم ایران و سیاستمداران جهان
نقش‌های برجستهشرکت در تظاهرات مردمی در حمایت از دولت دکتر محمد مصدق
تأثیرگذاراندکتر محمد مصدق، دکتر حسین فاطمی
تأثیرپذیرفتگانمردم ایران
منصبآخرین منصب او وزیر کار دولت موقت ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷
مکتبناسیونالیسم
همسرپروانه اسکندری

داریوش فروهر

تاریخچه زندگی داریوش فروهر

داریوش فروهر در هفتم دی ماه سال ۱۳۰۷ در اصفهان متولد شد

دوران تحصیلات ابتدایی او در اصفهان سپری شد سپس بدلیل انتقال پدرش به ارومیه وی نیز به آن شهر می‌رود، این دوران همزمان سوم شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط متفقین بود، در سال ۱۳۲۱ پدر فروهر به دلیل مبارزه با اشغالگران بازداشت شده و به اردوگاه اسیران جنگی در اراک فرستاده می‌شود.

فروهر در سال ۱۳۲۲ در سن ۱۳ سالگی همزمان با تحصیل در دبیرستان ایرانشهر تهران با اهداف و مبارزه‌ی دکتر محمد مصدق آشنا می‌شود و از همان هنگام وارد فعالیت‌های سیاسی می‌شود.

در سال ۱۳۲۷ وارد دانشکده حقوق می‌شود و در سال ۱۳۲۸ مصدق را در بنیانگذاری جبهه‌ی ملی به همراه دیگر دانشجویان یاری می‌دهد. یکسال بعد برای اولین بار بدلیل فعالیت‌های سیاسی بازداشت می‌شود.

در روز ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نقش فعالی در قیام مردم بعهده داشت. وی در تظاهرات خونین میدان بهارستان شرکت می‌کند، یک سال بعد در اوج فعالیت‌های خود در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مجروح می‌شود.

در اول شهریور ۱۳۳۲ تخستین اعلامیه‌ی ستاد مخفی حزب ملت ایران علیه کودتاجیان به امضای داریوش فروهر منتشر می‌شود. در این اعلامیه مردم به مبارزه و مقاومت علیه کودتاچیان دعوت فراخوانده شدند.

در روز ۱۰ دی ۱۳۳۲ داریوش فروهر بازداشت می‌شود، وی در مرداد ماه ۱۳۳۳ ظاهراٌ از زندان فرمانداری نظامی آزاد و به قشم تبعید می‌شود. فروهر در همان سال به تهران بازمی‌گردد و به دلیل راه انداختن تظاهرات علیه کنسرسیوم بار دیگر به زندان می‌رود. وی پس از آزادی از زندان نقش فعالی در برگزاری مراسم هفتم و چهلم شهادت دکتر حسین فاطمی ایفا می‌کند.

در نوروز ۱۳۳۵ به دنبال مخالفت با پیمان بغداد و انتخابات دوره‌ی نوزدهم به همراه آیت‌الله زنجانی به‌مدت چند ماه روانه زندان می‌شود.

در هشتم خرداد ۱۳۳۸ به دنبال فعالیت‌های حزبی، همراه تعدادی از دانش‌آموزان، دانشجویان و کارگران بازداشت می‌شود. وی مدت سه ماه در سلولی که در زیر یک شیروانی قرار داشت و لوله‌های حرارتی آشپز‌خانه قرارگاه دژبان از دیوارهای آن می‌گذشت در شرایطی خفقان‌آور زندانی می‌شود.

پس از هجده ماه در سال ۱۳۳۹ ارتشبد هدایت از سوی شاه پیشنهاد ترک ایران را به فروهر‌ می‌دهد، فروهر در پاسخ می‌گوید:

«زندان را به آزادی دور از وطن ترجیح می‌دهم».

دو ماه پس از آزادی از زندان از سوی جبهه ملی نامزد نمایندگی مجلس می‌شود. اما بار دیگر در ۱۷ دی ماه به زندان می‌افتد و تا ۲۵ فروردین سال ۱۳۴۰ در زندان می‌ماند.

روز سوم اردیبهشت ۱۳۴۰ در ۳۴ سالگی به پروانه اسکندری که او هم بخاطر فعالیت‌های اعتراضی در دوران دانشجویی چندین باز به زندان رفته ازدواج می‌کند.

در شامگاه ۲۹ تیر به همراه شخصیت‌های سیاسی ملی از جمله آیت‌الله طالقانی در مراسم فاتحه‌خوانی بر سر مزار شهدای سی‌ام تیر بازداشت شده و بر اثر فشار افکار عمومی آزاد می‌گردد. در اول بهمن همان سال نیز به دنبال هجوم گارد شاهنشاهی به دانشگاه، وی در معرض دستگیری قرار می‌گیرد ولی نیروهای گارد موفق به بازداشت وی نمی‌شوند.

در نیمه اسفند ۱۳۴۱ داریوش فروهر به علت شرکت فعال در تظاهرات علیه طرح انقلاب سفید بار دیگر با عده‌ای از رهبران جبهه ملی روانه زندان می‌شود. وی تا شهریور ۱۳۴۲ در زندان می‌ماند. وی پس از آزادی طرح تازه‌ای به نام «ایستادگی و کوشش» ارائه می‌دهد و همچنین با ارسال نامه‌هایی برای دکتر مصدق در احمدآباد برای سازماندهی و چگونگی پیکارهای آینده از وی راهنمایی می‌خواهد.

در ۳۰ شهریور ۱۳۴۳ به دنبال فعالیت‌های سیاسی و حزبی به همراه گروهی از یارانش روانه زندان می‌شود.

در سال ۱۳۴۴ داریوش فروهر پس از محاکمه در بیدادگاه به ۳ سال زندان محکوم می‌شود. در آبان ماه سال بعد آزاد می‌شود و به دنبال درگذشت دکتر مصدق در ۱۴ اسفند، حضوری فعال در مراسم بزرگداشت وی دارد. فروهر در اعلامیه‌ای از مردم ایران می‌خواهد که به مدت ۴۰ روز عزاداری کنند.

در سال ۱۳۴۹ طی اعلامیه‌ای جدایی بحرین از ایران را بشدت محکوم می‌کند. فروهر به دلیل همین مخالفت در ۱۷ فروردین بازداشت می‌شود و دست به اعتصاب غذا می‌زند و تا آستانه‌ی مرگ پیش می‌رود. وی بدون محاکمه این بار نیز به ۳ سال زندان محکوم می‌شود. از ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ داریوش فروهر ضمن تلاش برای نوسازی سازمان‌های مبارزاتی، به کار وکالت دادگستری نیز مشغول می‌شود.

در ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ طی یک نامه‌ی سر‌گشاده با دو تن از همفکرانش، تنگناهای موجود در کشور را مورد بررسی قرار می‌دهد و شاه را از ادامه‌ی سیاستهای خود بر حذر می‌دارد. در ۲۸ آبان کوششهای او و یارانش به ثمر رسیده و اتحاد نیروهای جبهه ملی تشکیل می‌شود. در ۳۰ آذر همان سال نیز که مصادف با عید قربان است مراسم تجمعی به همت داریوش فروهر از طرف جامعه اصناف، بازرگانان و پیشه‌وران بازار تهران در کاروانسرا سنگی برپا شده و مورد هجوم کماندوهای گارد سلطنتی قرار می‌گیرد. وی از ناحیه‌ی سر به سختی آسیب می‌بیند و مدتی در بیمارستان بستری می‌شود. در ۷ اردیبهشت ۱۳۵۷ ماموران ساواک در منزل وی بمب می‌گذارند. به دنبال این حادثه ۸ ماه خانه‌بدوش می‌شود، در ۱۳ شهریور حضوری چشمگیر در نماز عید فطر و راهپیمایی آن روز دارد، وی در راهپیمایی ۱۶ شهریور نیز حضوری فعال دارد. در ۱۷ شهریور دفتر فروهر مورد محاصره قرار می‌گیرد، در روز ۲۶ آبان داریوش فروهر و دکتر کریم سنجابی به دنبال یک مصاحبه‌ی مطبوعاتی بازداشت می‌شوند، این دو علیرغم اعتراضات مردم به مدت ۲۶ روز در زندان می‌مانند.

داریوش فروهر در راهپیمایی تاسوعا و عاشورا در روزهای ۱۹ و ۲۰ آذر شرکت می‌کند. پس از پیروزی انقلاب به عنوان وزیر کار دولت موقت منصوب می‌شود، راه‌اندازی دوباره کارخانجات و کارگاه‌ها و طرح بیمه بیماری، طرح ایجاد صندوق وام کارگری، برابر سازی تعطیلات کارگران و کارمندان و تعیین حداقل دستمزد عادلانه برای کارگران از جمله کارهای او در این دوره است. او برای حل اختلافات و مشکلات کردستان به همراه هیئتی به کردستان می‌رود.

سرانجام در شب اول آذر سال ۱۳۷۷ به همراه همسرش پروانه اسکندری بدست ماموران وزارت اطلاعات در سلسله قتل‌های زنجیره‌ای با چندین ضربه کارد به قتل می‌رسد.

آغاز فعالیت داریوش فروهر

سخنان داریوش فروهر

تاثیرگذاری جهانی فروهر

گاهشمار زندگی داریوش فروهر

نحوه‌ی قتل فروهرها

ساعت نه  شنبه شب سی آبان ماه هفتاد وهفت  زنگ خانه داریوش فروهر به صدا در آمد.

داریوش فروهر که به تازگی از بستر جراحی برخاسته و گرفتار آنفولانزای شدیدی بود در را گشود و دو مرد ابوالفضل مسلمی و مهرداد عالیخانی با عنوان دروغین افسران نیروی انتظامی خونسردانه به فروهر گفتند که بر اساس گزارش‌های دریافتی با اتومبیل رنوی فروهر سرقتی صورت گرفته است. فروهر تنها پاسخ داد:  اما من داریوش فروهر هستم و همین یک استدلال را برای مجاب کردن ماموران کافی دانست. عالیخانی گفت شما را می شناسیم ولی ماموریم و معذور.

مسلمی هم نامه ای جعلی را با مهر و امضای نیروی انتظامی به فروهر نشان داد که در آن موضوع سرقت به همراه شماره ماشین قید شده بود.

فروهر نامه را گرفت و شماره مندرج در آن را با دقت با شماره رنویی که در حیاط پارک شده بود تطبیق داد . آنگاه آن دو را به داخل خانه دعوت کرد تا موضوع روشن شود .

میزبان جلوتر رفت تا میهمانان را راهنمایی کند . آن دو در را پشت سر خود نبستند . در این هنگام چند نفر دیگر نیز در سکوت و یکی یکی وارد خانه شدند .

در اثنایی که فروهر جلو در ورودی ساختمان خانه سرگرم گفت‌و‌گو با آن دو نفر بود پروانه فروهر همسرش روی پله‌ها ایستاده بود،  داریوش از او پرسید که اتومبیل را برای تعمیر به کدام تعمیرگاه برده است و خود توضیح داد که احتمالا آنها از اتومبیل سوء‌ استفاده کرده‌اند . پروانه نیز تعجب کرد .

عالیخانی  مسلمی و صفایی‌پور به همراه فروهر وارد ساختمان منزل شدند یکی دو نفر دیگر هم در حیاط خود را سرگرم ور‌رفتن با اتومبیل رنو نشان دادند .

فروهر روی یکی از صندلی های اطاق کار خود نشسته بود و عالیخانی که روبروی او نشسته بود سر صحبت را پیرامون مسائل سیاسی روز با او باز کرد .

لحظاتی بعد ابوالفضل مسلمی بنابر نقشه قبلی رو به پروانه گفت که چون از جهت رعایت تشریفات قانونی باید یک بازرسی صوری هم از خانه به عمل آید اگر اشکالی ندارد طبقه بالا را هم ببینند و به این بهانه از وی خواست برای بازدید از طبقه بالا به عنوان صاحبخانه او وعلی صفایی پور را همراهی کند.

در حالی که فروهر پشت به در ورودی با عالیخانی مشغول گفت‌و‌گو بود سه نفر از کسانی که بیرون ساختمان بودند وارد اتاق شدند. چنانکه در رای قاضی عقیقی آمده محمد حسین اثنی عشر یک دست داریوش را گرفت و مصطفی هاشمی گاز آغشته به مواد بیهوشی را بر دهان و بینی او گذاشت و وقتی که داریوش بیهوش شد، محمود جعفرزاده بیست وشش ضربه کارد بر پیکر او وارد آورد. چند دقیقه بعد صحنه مرگ در طبقه بالا تکرار می‌شود . فلاح سر تیم عملیات داخل خانه بالا رفت.

صفایی پور از او پرسید: عملیات را شروع بکنیم یا نه؟  و فلاح به مسلمی دستور داد،  شروع کنید.  صفایی پور از پشت گردن و دهان و مسلمی دست‌های پروانه را گرفتند هاشمی این بار نیز گاز آغشته به مواد بیهوشی را بر دهان و بینی او گذاشت .

پس از آنکه از بیهوشی پروانه مطمئن شدند علی محسنی بیست و پنج ضربه کارد بر قلب او فرود می‌آورد.

منابع