کاربر:Khosro/صفحه تمرین مینا شیخی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۴: خط ۷۴:


== نحوه جان‌باختن ==
== نحوه جان‌باختن ==
[[پرونده:میناا2.JPG|جایگزین=مینا شیخی|بندانگشتی|240x240پیکسل|مینا شیخی]]
شنبه ۲۵ آبان در جریان اعتراض‌های مردمی در محله خلیج فارس واقع در جنوب غربی تهران که خیابان‌ها شلوغ شده بود، مینا شیخی به‌همراه بیشتر ساکنین ساختمان از پشت‌بام آپارتمان چهارطبقه محل سکونتش در حال تماشای اعتراضات مردم کوچه و خیابان بود. خانم مینا شیخی از پشت‌بام به مأموران می‌گفت:  
شنبه ۲۵ آبان در جریان اعتراض‌های مردمی در محله خلیج فارس واقع در جنوب غربی تهران که خیابان‌ها شلوغ شده بود، مینا شیخی به‌همراه بیشتر ساکنین ساختمان از پشت‌بام آپارتمان چهارطبقه محل سکونتش در حال تماشای اعتراضات مردم کوچه و خیابان بود. خانم مینا شیخی از پشت‌بام به مأموران می‌گفت:  


خط ۸۱: خط ۸۲:


=== شرط تحویل‌دهی جسد ===
=== شرط تحویل‌دهی جسد ===
[[پرونده:میناا ش1.JPG|جایگزین=مزار مینا شیخی|بندانگشتی|270x270پیکسل|مزار مینا شیخی]]
نیروهای امنیتی ابتدا جنازه مینا شیخی را تحویل خانواده‌اش نمی‌دادند. بالاخره پس از گذشت سه روز، با پیگیری‌های مستمر خانواده و گرفتن تعهداتی مبنی براین‌که هیچ مراسم ختمی برگزار نشود، از نحوه‌ی جان باختن مینا شیخی اطلاع‌رسانی نشود؛ و حتی آگهی ترحیم چاپ و پخش نشود، با تحویل دادن جسد او در روز سشنبه ۲۸ آبان موافقت شد.<ref name=":1" />  
نیروهای امنیتی ابتدا جنازه مینا شیخی را تحویل خانواده‌اش نمی‌دادند. بالاخره پس از گذشت سه روز، با پیگیری‌های مستمر خانواده و گرفتن تعهداتی مبنی براین‌که هیچ مراسم ختمی برگزار نشود، از نحوه‌ی جان باختن مینا شیخی اطلاع‌رسانی نشود؛ و حتی آگهی ترحیم چاپ و پخش نشود، با تحویل دادن جسد او در روز سشنبه ۲۸ آبان موافقت شد.<ref name=":1" />  


خط ۹۵: خط ۹۷:


== شخصیت مینا شیخی ==
== شخصیت مینا شیخی ==
[[پرونده:میناا3.JPG|جایگزین=مینا شیخی|بندانگشتی|200x200پیکسل|مینا شیخی]]
به خانم مینا شیخی دَدَه مینا می‌گفتند. یکی از نزدیکانش او را چنین توصیف کرده است:<blockquote>«دَدَه مینا، گلی از جنس شادابی'''،''' طراوات، روشنایی، ذکاوت و انسانیت بود. زن زمانه بود با اندیشه‌ای انسانی و چشمانی پر از امید و ذوق. دَدَه مینا، دردمندی از جنس دردمندان بود که جامعه مذهب سالار و مردسالار همه دریچه‌های خوشبختی را از بدو تولد به روی‌شان بسته بود؛ و زنجیری از بندگی عقاید پوسیده بر افکارشان زده بود. قلب مهربان و بزرگش و لبان پر از خنده و چشمان پر امیدش برای همیشه در یادها ماندگار و خاطره‌انگیز شدند…»<ref name=":1" /> </blockquote>
به خانم مینا شیخی دَدَه مینا می‌گفتند. یکی از نزدیکانش او را چنین توصیف کرده است:<blockquote>«دَدَه مینا، گلی از جنس شادابی'''،''' طراوات، روشنایی، ذکاوت و انسانیت بود. زن زمانه بود با اندیشه‌ای انسانی و چشمانی پر از امید و ذوق. دَدَه مینا، دردمندی از جنس دردمندان بود که جامعه مذهب سالار و مردسالار همه دریچه‌های خوشبختی را از بدو تولد به روی‌شان بسته بود؛ و زنجیری از بندگی عقاید پوسیده بر افکارشان زده بود. قلب مهربان و بزرگش و لبان پر از خنده و چشمان پر امیدش برای همیشه در یادها ماندگار و خاطره‌انگیز شدند…»<ref name=":1" /> </blockquote>


خط ۱۰۳: خط ۱۰۶:


== منابع ==
== منابع ==
<references />
۵٬۹۱۲

ویرایش