کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:


== پیشینه زندگی محمد مختاری ==
== پیشینه زندگی محمد مختاری ==
محمد مختاری، فرزند اسماعیل و ۲۲ ساله، دانشجوی دانشگاه آزاد شاهرود، بر اثر شلیک مستقیم گلوله نیروهای امنیتی از سوی ناحیه «کتف» مضروب شده بود. وی در خیابان رودکی(پنجاه متر مانده به خیابان توحید) و به ضرب گلولهی مستقیم ماموران موتور سوار نیروی انتظامی و به وسیلهی کلت کمری مجروح شد و حاضران در صحنه شدت جراحات وی را در حد مرگ نمی‌دانستند چرا که وی تا مدتی با پای خودش نیز حرکت می‌نموده است. به نظر می‌رسد وی به علت عدم رسیدگی به موقع پزشکی جان باخته باشد چرا که براثر شلیک گلوله به کتفش خون زیادی از بدن وی خارج شده بود تاجایی که شاهدان عینی تمامی لباس های وی را غرق در خون توصیف نموده‌اند.<blockquote></blockquote>
محمد مختاری، فرزند اسماعیل و ۲۲ ساله، دانشجوی دانشگاه آزاد شاهرود، بر اثر شلیک مستقیم گلوله نیروهای امنیتی از سوی ناحیه «کتف» مضروب شده بود. وی در خیابان رودکی(پنجاه متر مانده به خیابان توحید) و به ضرب گلولهی مستقیم ماموران موتور سوار نیروی انتظامی و به وسیلهی کلت کمری مجروح شد و حاضران در صحنه شدت جراحات وی را در حد مرگ نمی‌دانستند چرا که وی تا مدتی با پای خودش نیز حرکت می‌نموده است. به نظر می‌رسد وی به علت عدم رسیدگی به موقع پزشکی جان باخته باشد چرا که براثر شلیک گلوله به کتفش خون زیادی از بدن وی خارج شده بود تاجایی که شاهدان عینی تمامی لباس های وی را غرق در خون توصیف نموده‌اند.<blockquote>محمد گفته بود که می آید برای ایران و دعوت کرده بود از همه دوستانش که آنها هم بیایند، و سر قرارش هم ماند. برای ایران آمد و برای ایران ماندگار شد. </blockquote>


== گاهشمار زندگی رزا لوکزامبورگ ==
== دلنوشته‌های محمد مختاری ==
* روزا لوکزامبورگ در ۵ مارس ۱۸۷۱در لهستان متولد شد.
برخی از نوشته‌های محمد مختاری که در صفحه‌ی فیس‌بوکش نوشته بود.
* در هفده سالگی هنگامی که مشغول تحصیل در ورشو بود به گروه (پرولتاریا) پیوست.
* خدايا ايستاده مردن را نصيبم كن كه از نشسته زيستن در ذلت خسته ام!
* در سال ۱۸۸۹و در سن هجده سالگی به سوییس رفت تا هم به تحصیل در انجا بپردازد و هم خود را از خطر دستگیری در ورشو نجات داده باشد .
* دیکتاتورها، چه شتری و چه موتوری، رفتنی هستند.
* تز خود را با عنوان (توسعه‌ی صنعتی لهستان) نوشت و  دکترای خود را  در سال ۱۸۹۸ از دانشگاه زوریخ گرفت و پس از ان به برلین مهاجرت کرد و پس از ازدواج با یک کارگر المانی دارای تابعیت المان شد و به (حزب سوسیال دمکرات المان) پیوست.
* بعد از تونس و مصر نوبت دیکتاتور ایران است که برود
 
*  
* در همان اوایل عضویت در این حزب به مخالفت با دیدگاه‌های رهبری حزب پرداخت و با کمک کارل کائوتسکی  به مبارزات درون حزبی خود ادامه داد و سرانجام موفق شد دیدگاه‌های خود را بر رهبری حزب مسلط نماید کتاب (اصلاح یا انقلاب) را در همان زمان نوشت.
*  
 
*  
* در سال ۱۹۰۵ همزمان با انقلاب روسیه برای کمک به انقلابیون به ورشو رفت که دستگیر و زندانی شد.
 
* رزا در سال  ۱۹۰۶،دیدگاه  (اعتصاب عمومی) را مطرح کرد که با مخالفت شدید سایر نیروهای حزب سوسیال دمکرات آلمان مواجه شد و حتی متحد قدیمی او کارل کائوتسکی هم با این نظرات او به مخالفت برخواست. او معتقد بود اعتصاب عمومی قوی‌ترین اسلحه‌ی کارگران در مبارزات ضد سرمایه‌داری است .
 
* پس از ازدی از زندان به آلمان برگشت و کتاب انباشت سرمایه را به چاب رساند و به کار در مدرسه‌ی حزب سوسیال دموکرات آلمان در برلین پرداخت.
 
* در سال ۱۹۱۴ همزمان با شروع جنگ جهانی اول در مخالفت شدید با نقطه نظرهای رهبری حزب سوسیال دمکرات آلمان دست به تشکیل فراکسیون در داخل حزب زد و اتحادیه‌ی اسپارتاکیست را بنیان گذاشت که  بعدا  همین فراکسیون مبنای بنیانگذاری حزب کمونیست آلمان توسط رزا و کارل لیبکنشت گردید.
 
* رزا در اختلاف با رهبری حزب سوسیال دمکرات آلمان، معتقد بود سربازان آلمانی باید با دولت آلمان بجنگنند و دولت آلمان را سرنگون کنند نه اینکه با مردم سایر کشورها به جنگ بپردازند.
 
* مخالفت رزا با جنگ موجب شد که او توسط دولت آلمان دستگیر و زندانی شود و با پایان گرفتن جنگ او را از زندان آزاد کردند.
 
* در زندان و در فاصله‌ی سالهای ۱۹۱۴ -۱۹۱۸ دو کتاب به نام‌های جزوه یونیوس و انقلاب روسیه نوشت.
 
* پس از آزادی رزا مجددا به مبارزه علیه دولت المان می‌پردازد و با کمک همان نیروهای اتحادیه‌ی اسپارتاکوس در اوخر سال ۱۹۱۸خیابانهای آلمان را به صحنه‌ی مبارزه مسلحانه با دولت وقت تبدیل می‌کند که این درگیری‌ها تا  ژانویه‌ی ۱۹۱۹ ادامه یافته و سپس به شکست نیروهای اتحادیه اسپارتاکوس ودستگیری رزا منجر می‌شود.  
 
* سرانجام در پانزدهم ژانویه  ۱۹۱۹ رزا پس از دستگیری و در بین راه زندان به ضرب گلوله شبه‌نظامیان دست‌راستی فرای کورپ Freikorp که در اختیار دولت سوسیال‌دمکرات بودند به قتل می‌رسد.
 
== از سخنان رزا لوکزامبورگ ==
* من آرمانگرا هستم و می‌خواهم چنین بمانم.
* آزادی همواره، دست‌کم آزادی کسی است که دیگرگونه می‌اندیشد.
* باید جهان را از ریشه دگرگون کرد اما، هر اشکی که می‌ریزد، تا زمانی‌که بتوانند آن را از دیدگان پاک کنند، رسوا‌گر است و هر انسانی در شتاب برای انجام یک کار سترگ و سخت از سر بی‌مسئولیتی افراد ضعیف و بی‌دفاع را زیر دست و پای خود له می‌کند یک جنایتکار است.
* ﻫﺮ ﺍﺷﮑﯽﮐﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺍﮔﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﭘﯿﺸﮕﯿﺮﯼ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻭﮐﯿﻔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ با ﺑﯽ ﺭﺣﻤﯽ عمدی ﮐﺮﻡ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﯿﭽﺎﺭه اﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﮐﻨﺪ ، ﻣﺠﺮﻡ ﺍست.
* آن هایی که حرکت نمی‌کنند، متوجه زنجیرهایشان نمی‌شوند.
* من در این اواخر مانند فولاد آب‌دیده سخت گشته‌ام.
* من از هیچ چیز نمی‌ترسم.
* «مارکسیسم شامل تعدادی از اشخاص نیست که خودشان به خودشان جواز «تخصص» بدهند که توده‌ها باید در برابر آنها تعظیم کرده همه چیز را بپذیرند همانند آن چه که در مذاهب ناموفق انجام می‌گیرد. مارکسیسم دورنمایی انقلابی درباره‌ی جهان است و باید همیشه به دنبال دانش و نوآوری‌های تازه باشد… نیروی زنده‌ی آن تنها در برخورد روشنفکران در فرایند انتقاد از خود و در میان رعدوبرقی که از تاریخ می‌آید می‌تواند حفظ شود».<ref>[https://pecritique.com/2021/03/11/%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D9%84%D9%88%DA%A9%D8%B2%D8%A7%D9%85%D8%A8%D9%88%D8%B1%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-150-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D9%84-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%AA%D8%B2/ سایت نقد اقتصاد سیاسی مقاله رزا لوکزامبورگ]</ref>[[پرونده:مزار رزا.JPG|بندانگشتی|'''مزار رزا لوکزامبورگ''']]
 
* بکوش تا یک موجود انسانی بمانی. به تحقیق،اصل کار همین است و این بدان معناست که محکم، روشن‌بین و سرزنده باشی؛ آری سرزنده به رغم هرچه جز این است... یک موجود انسانی ماندن، یعنی اگر نیاز باشد تمام زندگی خود را شادمانه برترازوی بزرگ سرنوشت افکندن اما در همان حال از هر روز آفتابی از هر ابر زیبا به وجد آمدن... دنیا  به‌رغم همه‌ی دهشت‌هایش چنین زیباست و باز هم زیباتر می‌توانست باشد اگر بر روی زمین مودجودات زبون و سست عنصر وجود نمی‌داشنتد.<ref>ماکس گالو، کتاب زن شورشی</ref>
 
* نظم در برلین حاکم است. گزمه‌های احمق! «نظم» شما بر شن بنا شده است. از همین فردا انقلاب از نو با سر و صدای بسیار قامت راست خواهد کرد تا شما را بیش از هر زمان بترساند و در شیپور خود خواهد دمید که: بودم، هستم، خواهم بود."
 
== رزا لوکزامبورگ از نظر دیگران ==
 
=== برتولت برشت ===
شعر برتولت برشت درباره‌ی رزا
 
رزای سرخ نیز از میان رفته است
 
مکانی که پیکرش در آن آرمیده نامعلوم است
 
او به فقرا حقیقت را گفته بود
 
از این‌روست که اغنیا اعدامش کرده‌اند.
 
=== لنین ===
لنین سه سال پس از قتل لوکزامبورگ با استفاده از یک تمثیل روسی، که عقاب گاهی می‌تواند هم‌سطح مرغ پرواز کند، اما مرغ هرگز قادر نیست که در ارتفاع عقاب به پرواز درآید، لوکزامبورگ را «به رغمِ اشتباهاتش»، به عقاب تشبیه نمود، و از این که حزب سوسیال دمکرات آلمان در انتشار بیوگرافی و مجموعه آثار لوکزامبورگ کوتاهی کرده، آن حزب را سرزنش کرد.
 
=== تروتسکی ===
تروتسکی لوکزامبورگ را <blockquote>«زنی کوچک‌اندام، شکننده، بیمارگونه، اما با چهره‌ای نجیب و زیبا که هوش از آن می‌تراوید و انسان را با جسارت، اندیشه و کاراکتر خود مجذوب می‌کرد» </blockquote>توصیف کرده بود.<ref>لئون تروتسکی، زندگی من ص ۱۵۷</ref>
 
=== کائوتسکی ===
کائوتسکی، در معرفی رزا برای تدریس در مدرسه‌ی حزب سوسیال دمکرات او را یکی «از بهترین مغز‌های آلمان» خواند.


== منابع ==
== منابع ==
<references /><references />
<references /><references />

نسخهٔ ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۱۰

محمد مختاری
محمد مختاری ۱.jpg
زادروز ۵ مارس ۱۸۷۰
لهستان
مرگ ۲۵ بهمن ۱۳۸۹
تهران
ملیت ایرانی
محل زندگی تهران
علت مرگ قتل توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی
پیشه دانشجو
اثرگذاشته بر مبارزان و قیام کنندگان ایران
اثرپذیرفته از مبارزات اعتراضی مردم ایران

محمد مختاری، (زاده ۵ مارس ۱۸۷۰ در شهر زاموش لهستان، درگذشته‌ی ۱۹ژانویه  ۱۹۱۹ در برلین) یکی از مجروحین اعتراضات مردمی روز ۲۵ بهمن ماه در تهران است که گفته می شود بر اثر شدت جراحات وارده ظهر امروز سه شنبه، در بیمارستان فوت کرده است.

بنا به اطلاع گزارشگران ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد مختاری، فرزند اسماعیل و ۲۲ ساله، بر اثر شلیک مستقیم گلوله نیروهای امنیتی از سوی ناحیه "کتف" مضروب شده بود.

وی در خیابان رودکی (پنجاه متر مانده به خیابان توحید) و به ضرب گلولهٔ مستقیم ماموران موتور سوار نیروی انتظامی و به وسیلهٔ کلت کمری مجروح شد و حاضران در صحنه شدت جراحات وی را در حد مرگ نمی‌دانستند چرا که وی تا مدتی با پای خودش نیز حرکت می‌نموده است.

به نظر می‌رسد وی به علت عدم رسیدگی به موقع پزشکی جان باخته باشد چرا که براثر شلیک گلوله به کتفش خون زیادی از بدن وی خارج شده بود تاجایی که شاهدان عینی تمامی لباس های وی را غرق در خون توصیف نموده‌اند.

خبرگزاری فارس در این زمینه نوشته است که "عوامل فتنه گر و گروهک مزدور و تروریستی منافقین (سازمان مجاهدین خلق) روز گذشته تنی چند از هموطنانمان را با تیر مستقیم مورد هدف قرار دادند که ۲ تن از این هموطنانمان به شهادت رسیده و باقی به شدت زخمی شدند."

ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران روز گذشته از وقوع یک درگیری در حوالی خیابان رودکی- توحید و کشته شدن یک تن و مجروح شدن سه نفر خبر داده بود؛ "محمد مختاری" یکی از مجروحان این حادثه بود که در بیمارستان جان باخت.

پیشینه زندگی محمد مختاری

محمد مختاری، فرزند اسماعیل و ۲۲ ساله، دانشجوی دانشگاه آزاد شاهرود، بر اثر شلیک مستقیم گلوله نیروهای امنیتی از سوی ناحیه «کتف» مضروب شده بود. وی در خیابان رودکی(پنجاه متر مانده به خیابان توحید) و به ضرب گلولهی مستقیم ماموران موتور سوار نیروی انتظامی و به وسیلهی کلت کمری مجروح شد و حاضران در صحنه شدت جراحات وی را در حد مرگ نمی‌دانستند چرا که وی تا مدتی با پای خودش نیز حرکت می‌نموده است. به نظر می‌رسد وی به علت عدم رسیدگی به موقع پزشکی جان باخته باشد چرا که براثر شلیک گلوله به کتفش خون زیادی از بدن وی خارج شده بود تاجایی که شاهدان عینی تمامی لباس های وی را غرق در خون توصیف نموده‌اند.

محمد گفته بود که می آید برای ایران و دعوت کرده بود از همه دوستانش که آنها هم بیایند، و سر قرارش هم ماند. برای ایران آمد و برای ایران ماندگار شد.

دلنوشته‌های محمد مختاری

برخی از نوشته‌های محمد مختاری که در صفحه‌ی فیس‌بوکش نوشته بود.

  • خدايا ايستاده مردن را نصيبم كن كه از نشسته زيستن در ذلت خسته ام!
  • دیکتاتورها، چه شتری و چه موتوری، رفتنی هستند.
  • بعد از تونس و مصر نوبت دیکتاتور ایران است که برود

منابع