بنیتو موسولینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=بنیتو موسولینی|تصویر=موسولینی.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=بنیتو آمیلکاره آندره‌آ موسولینی|زمینه فعالیت=|ملیت=ایتالیایی|تاریخ تولد=۲۹ ژوئیه ۱۸۸۳|محل تولد=روستای پرداپیوی ایتالیا|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مر...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=بنیتو موسولینی|تصویر=موسولینی.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=بنیتو آمیلکاره آندره‌آ موسولینی|زمینه فعالیت=|ملیت=ایتالیایی|تاریخ تولد=۲۹ ژوئیه ۱۸۸۳|محل تولد=روستای پرداپیوی ایتالیا|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۸ آوریل ۱۹۴۵ میلادی|محل مرگ=شهر مرزی  ایتالیا|علت مرگ=اعدام بدست پارتیزان‌های ایتالیایی هنگام فرار از ایتالیا|محل زندگی=رم ایتالیا|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=دوچه|بنیانگذار=مکتب فاشیسم|پیشه=سیاستمدار، روز نامه‌نگار، نویسنده، معلم|سال‌های نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتاب‌ها=|مقاله‌ها=|نمایشنامه‌ها=|فیلم‌نامه‌ها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=مشارکت در حوادث جنگ‌جهانی دوم|تأثیرگذاشته بر=مردم جهان در ابتدای قرن بیستم|تأثیرپذیرفته از=مارکس، نیچه، ویلفرد بارتو، ژرژ سورل، شارل پگی، هیوبرت لاگاردله|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}}                 
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=بنیتو موسولینی|تصویر=موسولینی.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=بنیتو آمیلکاره آندره‌آ موسولینی|زمینه فعالیت=|ملیت=ایتالیایی|تاریخ تولد=۲۹ ژوئیه ۱۸۸۳|محل تولد=روستای پرداپیوی ایتالیا|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۸ آوریل ۱۹۴۵ میلادی|محل مرگ=شهر مرزی  ایتالیا|علت مرگ=اعدام بدست پارتیزان‌های ایتالیایی هنگام فرار از ایتالیا|محل زندگی=رم ایتالیا|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=دوچه|بنیانگذار=مکتب فاشیسم|پیشه=سیاستمدار، روز نامه‌نگار، نویسنده، معلم|سال‌های نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتاب‌ها=|مقاله‌ها=|نمایشنامه‌ها=|فیلم‌نامه‌ها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=مشارکت در حوادث جنگ‌جهانی دوم|تأثیرگذاشته بر=مردم جهان در ابتدای قرن بیستم|تأثیرپذیرفته از=مارکس، نیچه، ویلفرد بارتو، ژرژ سورل، شارل پگی، هیوبرت لاگاردله|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}}                 


'''بنیتو آمیلکاره آندره‌آ موسولینی،''' (زاده‌ی ۲۹ ژوئیه ۱۸۸۳ درگذشت ۲۸ آوریل ۱۹۴۵)، بنیان‌گذار فاشیسم، معروف به دوچه Il Duce (رهبر)،                 
'''بنیتو موسولینی،''' با نام کامل بنیتو آمیلکاره آندره‌آ موسولینی'''،''' (زاده‌ی ۲۹ ژوئیه ۱۸۸۳ درگذشت ۲۸ آوریل ۱۹۴۵)، بنیان‌گذار فاشیسم، معروف به دوچه Il Duce (رهبر)، در روستای دوویادی پرداپیوی ایتالیا متولد شد. نام پدرش آلساندرو موسولینی، آهنگر و مادرش روزا موسولینی، معلم مدرسه بود. پدرش یک مارکسیست متعصب و مادرش یک کاتولیک بود. موسولینی در کارگاه پدرش به او در کار آهنگری کمک می‌کرد و تحت تاثیر افکار پدری مارکسیست که بیشتر مواقع مبلغ تفکرات ناسیونالیستی هم بود، قرار داشت. در سال ۱۹۰۲ برای کار به کشور سویس رفت و به دلیل فعالیت‌های سوسیالیستی در ارتباط با کلارا زتکین از آن کشور اخراج شد. او سپس به عنوان مسئول روزنامه حزب سوسیالیست محلی ایتالیا به نام کارگران آینده در تورنتو به فعالیت پرداخت. او در این زمان با چزاره باتیستی سیاستمدار و روزنامه‌نگار مشهور ایتالیایی آشنا شد و موافقت نمود که در روزنامه او به نام مردم به عنوان ویراستار و نویسنده فعالیت نماید.<ref>[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%AA%D9%88-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86%DB%8C زندگینامه موسولینی سایت تاریخ ما]</ref>                


موسولینی در روستای دوویادی پرداپیوی ایتالیا متولد شد. نام پدرش آلساندرو موسولینی، آهنگر و مادرش روزا موسولینی، معلم مدرسه بود. پدرش یک مارکسیست متعصب و مادرش یک کاتولیک بود. موسولینی در کارگاه پدرش به او در کار آهنگری کمک می‌کرد و تحت تاثیر افکار پدری مارکسیست که بیشتر مواقع مبلغ تفکرات ناسیونالیستی هم بود، قرار داشت. در سال ۱۹۰۲ برای کار به کشور سویس رفت و به دلیل فعالیت‌های سوسیالیستی از آن کشور اخراج شد. او سپس به عنوان مسئول روزنامه حزب سوسیالیست محلی ایتالیا به نام کارگران آینده در تورنتو به فعالیت پرداخت. او در این زمان با چزاره باتیستی سیاستمدار و روزنامه‌نگار مشهور ایتالیایی آشنا شد و موافقت نمود که در روزنامه او به نام مردم به عنوان ویراستار و نویسنده فعالیت نماید.<ref>[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%AA%D9%88-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86%DB%8C زندگینامه موسولینی سایت تاریخ ما]</ref>
همسر او به نام لدا السر (که در یکی از روستاهای اطراف تورنتو متولد شده‌بود) در سال ۱۹۱۵ برای او فرزند پسری به دنیا آورد. او سپس در جنگ اول به عنوان سرباز مشغول به خدمت شد و در سال ۱۹۱۷ خدمت او به پایان رسید. پس از پایان خدمت، در ارتش متفقین مشغول به کار شد. اطلاع دقیقی از دوران خدمت سربازی او در ارتش ایتالیا و ارتش متفقین وجود ندارد.
 
همسر او به نام لدا السر (که در یکی از روستاهای اطراف تورنتو متولد شده بود) در سال ۱۹۱۵ برای او فرزند پسری به دنیا آورد . او سپس در جنگ اول به عنوان سرباز مشغول به خدمت شد و در سال ۱۹۱۷ خدمت او به پایان رسید . پس از پایان خدمت سربازی او در ارتش متفقین مشغول به خدمت شد. اطلاع دقیقی از دوران خدمت سربازی او در ارتش ایتالیا و ارتش متفقین وجود ندارد.


پس از پایان جنگ او از حزب سوسیالیست به سوی فاشیسم گرایش یافت و در سال ۱۹۱۹ در تظاهرات فاشیست‌های میلان که متشکل از ۲۰۰ عضو بود شرکت کرد و به عضویت حزب درآمد. او به سرعت در سازمان حزب ترقی کرد و نسبت به سازماندهی پیراهن مشکی‌ها که بازوی نظامی حزب بودند اقدام نمود. وی همچنین در همین زمان با مارگاریتا سارفاتی که یک یهودی طرفدار فاشیسم بود و ملقب به مادر یهودی فاشیسم بود، آشنا شد.
پس از پایان جنگ او از حزب سوسیالیست به سوی فاشیسم گرایش یافت و در سال ۱۹۱۹ در تظاهرات فاشیست‌های میلان که متشکل از ۲۰۰ عضو بود شرکت کرد و به عضویت حزب درآمد. او به سرعت در سازمان حزب ترقی کرد و نسبت به سازماندهی پیراهن مشکی‌ها که بازوی نظامی حزب بودند اقدام نمود. وی همچنین در همین زمان با مارگاریتا سارفاتی که یک یهودی طرفدار فاشیسم بود و ملقب به مادر یهودی فاشیسم بود، آشنا شد.
خط ۱۱: خط ۹:
موسولینی دراکتبر سال ۱۹۲۲ با ترتیب دادن یک تظاهرات فاشیستی در رم ، ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا را وادار به واگذاری پست نخست‌وزیری به خود نمود. او پس از رسیدن به قدرت اقدام به احداث جاده، راه آهن و خشک کردن باتلاق‌ها کرد. موسولینی در اندیشه احیای امپراطوری روم باستان بود.  
موسولینی دراکتبر سال ۱۹۲۲ با ترتیب دادن یک تظاهرات فاشیستی در رم ، ویکتور امانوئل سوم پادشاه ایتالیا را وادار به واگذاری پست نخست‌وزیری به خود نمود. او پس از رسیدن به قدرت اقدام به احداث جاده، راه آهن و خشک کردن باتلاق‌ها کرد. موسولینی در اندیشه احیای امپراطوری روم باستان بود.  


در سال ۱۹۲۶ با اعزام ژنرال گراتزیانی، (رودولفو گراتزیانی یکی از ژنرال‌های موسولینی که در پایان جنگ جهانی دوم به ارتکاب جنایات جنگی متهم شد و در دو جنگ ایتالیا برای استعمار شمال آفریقا در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، به «قصاب» معروف شد) به لیبی نسبت به آغاز استعمار آن کشور اقدام نمود و در ماه می سال ۱۹۳۶ با حمله به اتیوپی و فتح آدیس‌آبابا پایتخت آن کشور و حمله به اریتره و سومالی، مستعمرات شرق آفریقای ایتالیا را بنا نهاد. در جنگ داخلی اسپانیا موسولینی و هیتلر بصورت مشترک با ارسال کمک‌های تسلیحاتی و مستشاران نظامی به تجهیز ژنرال فرانکو اقدام نمودند. او و هیتلر در بحرانهای سودتلند، آنشلوس ( الحاق اتریش به آلمان )، چکسلواکی، و لهستان و با ایجاد پیمان محور رم – برلین اروپا را بسوی جنگ هدایت کردند.
در سال ۱۹۲۶ با اعزام ژنرال گراتزیانی، (رودولفو گراتزیانی یکی از ژنرال‌های موسولینی که در پایان جنگ جهانی دوم به ارتکاب جنایات جنگی متهم شد و در دو جنگ ایتالیا برای استعمار شمال آفریقا در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، به «قصاب» معروف شد.) به لیبی نسبت به آغاز استعمار آن کشور اقدام نمود و در ماه می سال ۱۹۳۶ با حمله به اتیوپی و فتح آدیس‌آبابا پایتخت آن کشور و حمله به اریتره و سومالی، مستعمرات شرق آفریقای ایتالیا را بنا نهاد. در جنگ داخلی اسپانیا موسولینی و هیتلر بصورت مشترک با ارسال کمک‌های تسلیحاتی و مستشاران نظامی به تجهیز ژنرال فرانکو اقدام نمودند. او و هیتلر در بحرانهای سودتلند، آنشلوس ( الحاق اتریش به آلمان )، چکسلواکی، و لهستان و با ایجاد پیمان محور رم – برلین اروپا را بسوی جنگ هدایت کردند.


با گسترش جنگ، ایتالیا با حمله به آلبانی، یونان، و یوگسلاوی و در شمال آفریقا با حمله به نیروهای انگلیسی در مصر، تقریبا در تمام جبهه‌ها با ناکامی مواجه شد. پس از نبرد العلمین نیروهای محور قابلیت‌های رزمی خود را از دست دادند و سرانجام با حمله به سیسیل، خاک ایتالیا مورد حمله مستقیم ارتش متفقین قرار گرفت جنگ در خاک ایتالیا و شکست‌های پی در پی، نارضایتی عمومی را در این کشور افزایش داد و نبردهای آنزیو و مونت کاسینو که از شدیدترین نبردهای جنگ ایتالیا بودند هرج و مرج و افزایش نفرت از دیکتاتور را به همراه آورد. او از کار برکنار شد و در یک منطقه کوهستانی واقع در شمال ایتالیا به نام «لانه عقاب» در کوه «گران ساسو» تحت نظر قرارگرفت. اما اتو اسکورزینی و تیم کماندوی آلمانی در یک عملیات ماجراجویانه او را ربودند و یک دولت دست‌نشانده آلمان در شمال ایتالیا به رهبری دوچه تشکیل دادند.
با گسترش جنگ، ایتالیا با حمله به آلبانی، یونان، و یوگسلاوی و در شمال آفریقا با حمله به نیروهای انگلیسی در مصر، تقریبا در تمام جبهه‌ها با ناکامی مواجه شد. پس از نبرد العلمین نیروهای محور قابلیت‌های رزمی خود را از دست دادند و سرانجام با حمله به سیسیل، خاک ایتالیا مورد حمله مستقیم ارتش متفقین قرار گرفت جنگ در خاک ایتالیا و شکست‌های پی در پی، نارضایتی عمومی را در این کشور افزایش داد و نبردهای آنزیو و مونت کاسینو که از شدیدترین نبردهای جنگ ایتالیا بودند هرج و مرج و افزایش نفرت از دیکتاتور را به همراه آورد. او از کار برکنار شد و در یک منطقه کوهستانی واقع در شمال ایتالیا به نام «لانه عقاب» در کوه «گران ساسو» تحت نظر قرارگرفت. اما اتو اسکورزینی و تیم کماندوی آلمانی در یک عملیات ماجراجویانه او را ربودند و یک دولت دست‌نشانده آلمان در شمال ایتالیا به رهبری دوچه تشکیل دادند.
خط ۱۸: خط ۱۶:


== گاهشمار زندگی موسولینی ==
== گاهشمار زندگی موسولینی ==
بنیتو موسولینی، در ۲۹ جولای ۱۸۸۳ در روستای دوویادی پرداپیو متولد شد. نام پدر او آلساندرو موسولینی یک آهنگر و مارکسیستی پرشور و مادرش رزا موسولینی یک معلم مدرسه ابتدایی و کاتولیک بود. پدر بنیتو در ناحیه‌ای که از نظر تاریخی یک منطقه‌ی انقلابی شناخته‌‌می‌شد، یک فرد انقلابی بود. او پسر خود را به یاد «بنیتو هوارز» قهرمان آزادی مکزیک، بنیتو نامید. <ref name=":0">کتاب سرگذشت عجیب موسولینی نوشته میلتون براکر ص ۱۲۴ کتاب از ولگردی تا دیکتاتوری</ref>خانواده موسولینی درآمد چندانی نداشت، در خانه آن‌ها کتاب زیاد بود و بنیتو مطالعه را دوست داشت. بنیتو بدخلق بود و به ندرت می‌خندید و دوستی نداشت. بنیتو زورگو و خشن بود دوست داشت با دیگر بچه‌ها دعوا راه بیندازد. او می‌نویسد:
بنیتو موسولینی، در ۲۹ جولای ۱۸۸۳ در روستای دوویادی پرداپیو متولد شد. نام پدر او آلساندرو موسولینی یک آهنگر و مارکسیستی پرشور و مادرش رزا موسولینی یک معلم مدرسه ابتدایی و کاتولیک بود. پدر بنیتو در ناحیه‌ای که از نظر تاریخی یک منطقه‌ی انقلابی شناخته‌‌می‌شد، یک فرد انقلابی بود. او پسر خود را به یاد «بنیتو هوارز» قهرمان آزادی مکزیک، بنیتو نامید. <ref name=":0">سرگذشت عجیب موسولینی نوشته میلتون براکر ص ۱۲۴ کتاب از ولگردی تا دیکتاتوری</ref>خانواده موسولینی درآمد چندانی نداشت، در خانه آن‌ها کتاب زیاد بود و بنیتو مطالعه را دوست داشت. بنیتو بدخلق بود و به ندرت می‌خندید و دوستی نداشت. بنیتو زورگو و خشن بود دوست داشت با دیگر بچه‌ها دعوا راه بیندازد. او می‌نویسد:
[[پرونده:موسولینی ۳.JPG|بندانگشتی|'''تصویری از دوران جوانی موسولینی''']]
[[پرونده:موسولینی ۳.JPG|بندانگشتی|'''تصویری از دوران جوانی موسولینی''']]
«بارها با سری که سنگ خورده و شکسته، خونین و مالین به خانه برگشتم. ولی بلد بودم که چطور از خودم دفاع کنم.»
«بارها با سری که سنگ خورده و شکسته، خونین و مالین به خانه برگشتم. ولی بلد بودم که چطور از خودم دفاع کنم.»
خط ۶۴: خط ۶۲:


=== نجات موسولینی توسط آلمانها ===
=== نجات موسولینی توسط آلمانها ===
چند ماه بعد موسولینی توسط آلمانی‌ها از اقامتگاهش در بالای کوهی در ایتالیا  آزاد شد. او به شمال ایتالیا رفت و در آن جا کوشید تا یک دولت فاشیست جدید و دست‌نشانده آلمان را ایجاد کند. موسولینی تحت فشارهای هیتلر و چند فاشیست وفادار که دولت جمهوری سالو را تشکیل دادند تسلیم شد و نقشه‌ی اعدام کسانی را که به او خیانت کرده‌بودند کشید. او به عنوان رئیس دولت و وزیر امور خارجه برای جمهوری اجتماعی ایتالیا انتخاب شد،  در این زمان او خاطرات بسیاری نوشت. روزنامه‌ی دا کاپو (Da Capo) زندگی نامه‌ی شخصی و خاطرات او را با عنوان "صعود و سقوط من" تلفیق و منتشر کرد.
چند ماه بعد موسولینی توسط آلمانی‌ها از اقامتگاهش در بالای کوهی در ایتالیا  آزاد شد. او به شمال ایتالیا رفت و در آن جا کوشید تا یک دولت فاشیست جدید و دست‌نشانده آلمان را ایجاد کند. موسولینی تحت فشارهای هیتلر و چند فاشیست وفادار که دولت جمهوری سالو را تشکیل دادند تسلیم شد و نقشه‌ی اعدام کسانی را که به او خیانت کرده‌بودند کشید. او به عنوان رئیس دولت و وزیر امور خارجه برای جمهوری اجتماعی ایتالیا انتخاب شد،  در این زمان او خاطرات بسیاری نوشت. روزنامه‌ی دا کاپو (Da Capo) زندگی‌نامه‌ی شخصی و خاطرات او را با عنوان "صعود و سقوط من" تلفیق و منتشر کرد.


==== سرانجام موسولینی ====
==== سرانجام موسولینی ====
آنها در نزدیکی روستای دونگو بازداشت شدند. آنها سعی داشتند به منظور فرار به اسپانیا سوار با هواپیمایی به سوئیس بروند. موسولینی با ارتش فراری آلمان مسافرت می‌کرد.
موسولینی و همراهانش در نزدیکی روستای دونگو بازداشت شدند. آنها سعی داشتند به منظور فرار به اسپانیا با هواپیمایی از سوئیس بروند. موسولینی با ارتش فراری آلمان مسافرت می‌کرد. او سعی کرد با پوشیدن یک لباس نظامی آلمانی فرار کند. پس از چندین تلاش نا موفق آنها به کومو رسیدند. آنها در نهایت به مزگرا برده‌شدند جایی که آخرین شب خود را با خانواده‌ی دی‌ماریا سپری کردند.
 
او سعی کرد با پوشیدن یک لباس نظامی آلمانی فرار کند. پس از چندین تلاش نا موفق آنها به کومو رسیدند. آنها در نهایت به مزگرا برده شدند جایی که آخرین شب خود را با خانواده‌ی دی ماریا سپری کردند.


موسولینی و پتاچی روز بعد به روستای جیولینو دی مزگرا برده شده و در آن جا به ضرب گلوله کشته شدند.
موسولینی و پتاچی را روز بعد به روستای جیولینو دی مزگرا بردند و در آن جا به ضرب گلوله اعدام کردند.


روز ۲۸ آوریل ۱۹۴۵ کمیته‌ی آزادی‌بخش ملی به کلونل والریو دستور داد تا حکم را اجرا کند. نام واقعی کلونل والریو والتر اُدیسیو بود. او موسولینی، پتاچی و فاشیستهای دیگر را درکامیون‌هایی به روستای جیولینو دی‌مزگرا برد و در آنجا پتاچی موسولینی را در آغوش گرفت و مانع از رفتن او شد. پتاچی تیر خورد و هنگامی که بدن شل و بی‌جان او بر روی زمین افتاد موسولینی پیراهن خود را باز کرده و فریاد زد، "تیر را به سینه‌ی من شلیک کنید!" و اُدیسیو تیر را به سمت سینه‌ی او نشانه رفت. موسولینی افتاد، اما نمرد.
روز ۲۸ آوریل ۱۹۴۵ کمیته‌ی آزادی‌بخش ملی به کلونل والریو دستور داد تا حکم را اجرا کند. نام واقعی کلونل والریو والتر اُدیسیو بود. او موسولینی، پتاچی و فاشیستهای دیگر را درکامیون‌هایی به روستای جیولینو دی‌مزگرا برد و در آنجا پتاچی موسولینی را در آغوش گرفت و مانع از رفتن او شد. پتاچی تیر خورد و هنگامی که بدن شل و بی‌جان او بر روی زمین افتاد موسولینی پیراهن خود را باز کرده و فریاد زد، "تیر را به سینه‌ی من شلیک کنید!" و اُدیسیو تیر را به سمت سینه‌ی او نشانه رفت. موسولینی افتاد، اما نمرد.
خط ۸۱: خط ۷۷:
== سخنان موسولینی ==
== سخنان موسولینی ==
گزیده‌ای از سخنان موسولینی:
گزیده‌ای از سخنان موسولینی:
* <blockquote>"ستاره‌ی من سقوط کرده است. دیگر هیچ انگیزه‌ی مبارزه‌ای در من باقی نمانده است. من کار و تلاش می‌کنم، در حالی که می‌دانم تمام اینها یک نمایش مضحک است. . . من چشم به پایان این تراژدی دوخته‌ام و به طرز عجیبی از همه چیز فاصله گرفته‌ام، از بازیگری هیچ نمی‌دانم. احساس می‌کنم من آخرین تماشاگر هستم".</blockquote>
* <blockquote>"ستاره‌ی من سقوط کرده، دیگر هیچ انگیزه‌ی مبارزه‌ای در من باقی نمانده‌است. من کار و تلاش می‌کنم، در حالی که می‌دانم تمام اینها یک نمایش مضحک است. . . من چشم به پایان این تراژدی دوخته‌ام و به طرز عجیبی از همه چیز فاصله گرفته‌ام، از بازیگری هیچ نمی‌دانم. احساس می‌کنم من آخرین تماشاگر هستم".</blockquote>
موسولینی راجع به انگلیسی‌ها این‌گونه می‌گفت: <blockquote>«یک مشت خوک که فقط با هوسشان فکر می‌کنند.»  </blockquote><blockquote>«انگلیسی‌ها همیشه از افرادی که از اقشار پایین‌دست به مراتب بالا رسیده ‌باشند، متنفر هستند.»  </blockquote>نظر موسولینی در باره اسپانیایی‌ها:<blockquote>«اسپانیایی‌ها هم افراد بی‌مصرف، تنبل و بی‌خاصیتی بودند که خونشان با خون اعراب مخلوط شده‌ بود. رهبر آنها، فرانکو نیز یک احمق بود که در جنگ‌های داخلی کشورش باید به سادگی پیروز می‌شد اما نبردها را به راحتی واگذار می‌کرد!»</blockquote>نظر موسولینی در باره فرانسوی‌ها:<blockquote>فرانسوی‌ها بدترین مردم اروپا هستند. آنها افراد فاسد و منحطی بودند که با آبله گیج و با روزنامه‌های آزاد، مسموم شده‌بودند.  
موسولینی راجع به انگلیسی‌ها این‌گونه می‌گفت: <blockquote>«یک مشت خوک که فقط با هوسشان فکر می‌کنند.»  </blockquote><blockquote>«انگلیسی‌ها همیشه از افرادی که از اقشار پایین‌دست به مراتب بالا رسیده ‌باشند، متنفر هستند.»  </blockquote>نظر موسولینی در باره اسپانیایی‌ها:<blockquote>«اسپانیایی‌ها هم افراد بی‌مصرف، تنبل و بی‌خاصیتی بودند که خونشان با خون اعراب مخلوط شده‌‌بود. رهبر آنها، فرانکو نیز یک احمق بود که در جنگ‌های داخلی کشورش باید به سادگی پیروز می‌شد اما نبردها را به راحتی واگذار می‌کرد!»</blockquote>نظر موسولینی در باره فرانسوی‌ها:<blockquote>فرانسوی‌ها بدترین مردم اروپا هستند. آنها افراد فاسد و منحطی بودند که با آبله گیج و با روزنامه‌های آزاد، مسموم شده‌بودند.  


«فرانسوی‌ها کاملا از دست رفته و مردمی تهوع‌آور هستند.»  
«فرانسوی‌ها کاملا از دست رفته و مردمی تهوع‌آور هستند.»  
۸٬۸۹۰

ویرایش