|
|
(۸۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| داود رحمانی زاده ۱۳۲۴ تهران مرگ ۲۸ مهر ۱۴۰۰ آهنگر لمپنی بود که جذب دستگاه بازجویی و شکنجه رژیم جمهوری اسلامی شد و در قتل و آزار و شکنجه مردم سوابق بیشماری دارد و از جمله شکنجه زنان در واحدهای مسکونی زندان قزلحصار که شرح ماجراهای تکاندهنده آن در کتایهای خاطرات زنان و مردان زندانی مجاهد خلق و دیگر گروهها به تفصیل روایت شده است، دوران ریاست حاج داوود رحمانی در زندان قزل حصار به «دوران وحشت» معروف است. داود رحمانی در فاصله تابستان ۱۳۶۰ تا تیر۱۳۶۳، با حکم «اسدالله لاجوردی»، رییس سازمان زندانهای تهران، رییس زندان قزلحصار بود و قدرت مطلقهای در اعمال شکنجه بر زندانیان سیاسی در این زندان داشت.
| | {{جعبه زندگینامه |
| | | اندازه جعبه = |
| | | عنوان = |
| | | عنوان ۲ = |
| | | نام =عذرا علوی طالقانی |
| | | تصویر =عذرا علوی طالقانی.JPG |
| | | اندازه تصویر = |
| | | عنوان تصویر = |
| | | زادروز = ۱۳۳۳ |
| | | زادگاه =تهران |
| | | مکان ناپدیدشدن = |
| | | تاریخ ناپدیدشدن = |
| | | وضعیت = |
| | | تاریخ مرگ =۱۵ تیر ۱۴۰۲ |
| | | مکان مرگ =آلبانی |
| | |عرض جغرافیایی محل دفن= |
| | |طول جغرافیایی محل دفن= |
| | |latd=|latm=|lats=|latNS=N |
| | |longd=|longm=|longs=|longEW=E |
| | | علت مرگ =بیماری |
| | | پیداشدن جسد = |
| | | آرامگاه = |
| | | بناهای یادبود = |
| | | محل زندگی = ایران و عراق و آلبانی |
| | | ملیت =ایرانی |
| | | نامهای دیگر = |
| | | نژاد = |
| | | تابعیت =ایران |
| | | تحصیلات = |
| | | دانشگاه = |
| | | پیشه = |
| | | سالهای فعالیت = |
| | | کارفرما = |
| | | نهاد = |
| | | نماینده = |
| | | شناختهشده برای = مردم ایران |
| | | نقشهای برجسته = |
| | | سبک = |
| | | تأثیرگذاران =مخالفین جمهوری اسلامی |
| | | تأثیرپذیرفتگان =مردم ایران |
| | | شهر خانگی = |
| | | دستمزد = |
| | | دارایی خالص = |
| | | قد = |
| | | وزن = |
| | | تلویزیون = |
| | | لقب = |
| | | دوره = |
| | | پس از = |
| | | پیش از = |
| | | حزب = |
| | | جنبش = |
| | | مخالفان = |
| | | هیئت = |
| | | دین =اسلام |
| | | مذهب = |
| | | اتهام = |
| | | مجازات = |
| | | وضعیت گناهکاری = |
| | | منصب = |
| | | مکتب =ضد ولایت فقیه |
| | | آثار = |
| | | همسر =ابراهیم ذاکری |
| | | شریک زندگی = |
| | | فرزندان = |
| | | والدین = |
| | | خویشاوندان سرشناس = |
| | | جوایز = |
| | | امضا = |
| | | اندازه امضا = |
| | | signature_alt = |
| | | وبگاه = |
| | | imdb_id = |
| | | Soure_id = |
| | | پانویس = |
| | }} |
|
| |
|
| به گفته یکی از پدران شهدای مجاهدین خلق که او را در خیابانی در تهران دیده بود، در دهه هشتاد او تعادل روانی نداشت و دائم با خود حرف میزد و بیهوده میخندید. | | '''عذرا علوی طالقانی،''' متولد ۱۳۳۳ در تهران بود. پدر وی نورالدین علوی طالقانی، یک روحانی ترقیخواه بود که به خاطر کمک به سازمان مجاهدین و تبلیغ آنها چند بار در زمان شاه به زندان افتاد. وی از خویشاوندان پدر طالقانی روح راستین انقلاب ضدسلطنتی بود. از زمان دانشجویی در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف هوادار مجاهدین شد و در ۱۳۵۵ به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. به مدت ۴۷ سال درگیر مبارزهی تمامعیار حرفهای و تشکیلاتی با دیکتاتوریهای شاه و ولایت فقیه بود.<ref name=":0">[https://article.mojahedin.org/i/%D8%B9%D8%B0%D8%B1%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> |
|
| |
|
| داود رحمانی یکی از متهمان اصلی قتلعام زندانیان سیاسی است که خانوادههای زندانی دادخواه پیگیر قرار گرفتن او در برابر عدالت بودند که این امر با مرگ او میسر نشد
| | عذرا علوی طالقانی، عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۱۳۶۴، عضو شورای ملی مقاومت از سال ۱۳۷۱، عضو ارشد شورای رهبری و شورای مرکزی مجاهدین از سال ۱۳۷۲ و جانشین فرمانده ارتش آزادیبخش ملی ایران از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ بود. در سال ۱۳۶۶ یکی از فرماندهان تیپهای رزمی زنان در ارتش آزادیبخش ملی را بهعهده داشت و این تیپها را در سلسله عملیات آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان فرماندهی کرد.<ref>[https://freedomfori.blogspot.com/2023/07/blog-post_8.html سایت پیشتازان راه آزادی ایران]</ref> |
| == تاریخچه زندگی داود رحمانی ==
| |
|
| |
|
| == سوابق داود رحمانی در زندان ==
| | در دوران پس از جنگ و اشغال عراق توسط آمریکا و ائتلاف بینالمللی، ۱۴ سال در ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش قرار داشت. سرانجام روز پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲ در اشرف ۳ در آلبانی در اثر بیماری درگذشت. |
|
| |
|
| === شکنجههای ابداعی داود رحمانی === | | == زندگینامه عذرا علوی طالقانی == |
| قبر، تابوت، قیامت یا دستگاه
| | '''عذرا علوی طالقانی،''' متولد ۱۳۳۳ در تهران بود. پدر وی آقای نورالدین علوی طالقانی، یک روحانی ترقیخواه بود که به خاطر کمک به سازمان مجاهدین و تبلیغ آنها چند بار در زمان شاه به زندان افتاد. وی از خویشاوندان پدر طالقانی روح راستین انقلاب ضدسلطنتی بود. از زمان دانشجویی در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف هوادار مجاهدین شد و در ۱۳۵۵ به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. در همین سال با یکی از کادرهای قدیمی مجاهدین به نام ابراهیم ذاکری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پسری بنام زهیر بود که در سال ۲۰۰۱ در عراق در درگیری با ماموران و وابستگان به جمهوری اسلامی در عراق در قرارگاه اشرف جانباخت. |
|
| |
|
| به نوشته «سازمان عدالت برای ایران»، حاج داوود در سال ۱۳۶۲ شیوه شکنجه قبر یا دستگاه را ابداع میکند؛ روشی که در آن زندانی باید در میان تختههای نئوپان که از سه طرف او را احاطه کردهاند (به طول دو متر و عرض و ارتفاع حدود ۸۰ سانتیمتر)، با چشمبند و در سکوت مطلق – که هنگام غذا خوردن هم نمیبایست صدای برخورد قاشق با ظرف به گوش میرسید- به صورت مستمر و بدون هیچ گونه تماسی با سایر زندانیان در یک حالت مینشست. این شکنجه طاقتفرسا بسته به مقاومت زندانی ادامه مییافت تا زمانی که مقاومت او بشکند و حاضر به اعلام انزجار علیه گروه و دوستان خود بشود. این شکنجه برای زندانیان مقاومتر آنقدر ادامه دارد که بسیاری از قربانیان آن سلامت روحی و روانی خود را برای همیشه از دست میدهند. در تمام مدت از بلندگوها، نوحه، اذان ، قرآن یا بعدترها مصاحبه افرادی که بریده بودند، پخش میشود. در این شکنجه، هدف تحت اختیار گرفتن تمامی حواس و تحرک زندانی و به طبع آن تمامی تفکر و اراده او است و در حالی حس شنوایی زندانی این مطالب را دریافت میکند که حواس دیگر او کاملا محدود میشود و تحت اختیار شکنجهگر است.»<ref>[https://www.rfi.fr/fa/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/20211022-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AC%D9%87-%DA%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C% سایت رادیو فرانس اینفو]</ref>
| | در انتخابات دوره اول مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۸ در تهران، وزارت کشور جمهوری اسلامی عذرا علوی طالقانی را نفر پنجاه و سوم تهران با بیش از ۳۰۸ هزار رأی اعلام کرد. این در شرایطی بود که از تقلب و از بین بردن آرای مجاهدین به طرق گوناگون توسط وابستگان جمهوری اسلامی و کمیتهها و پاسداران و «اتاق تجمیع» آرای آن روزگار در وزارت کشور گزارشات متعددی در نشریات و رسانههای آن روزگار منتشر شد.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| «شهرنوش پارسیپور»، نویسنده ایرانی از افرادی است که در بهار سال ۱۳۶۳ قیامت را تجربه کرده است. او در کتاب «خاطرات زندان» نوشته است که شخص حاج داوود به او میگوید باید به «دستگاه» برود؛ نامی که حاج داوود خود به تختها داده است، زیرا آنها را دستگاه آدمسازی و یا توابسازی میدانست.
| | او در بخشی از مصاحبه خود با سیمای آزادی از مبارزات خود در زمان شاه میگوید: |
|
| |
|
| شهرنوش پارسیپور نوشته است:<blockquote>«در هر گور، یک زندانی با چادر و چشمبند، رو به دیوار نشسته بود. زندانی نخست با فاصلهای از دیوار نشسته بود که حدود ۲۰سانتیمتر از آن فاصله داشت و زندانی بعدی در انتهای گور، با فاصله دو متر از دیوار نشسته بود و همین جریان تا انتهای دیوار ادامه داشت. بدین ترتیب زندانیان نسبت به هم یک زیگزاگ را تشکیل میدادند.»<ref>[https://iranwire.com/fa/news/tehran/53709 سایت ایران وایر]</ref></blockquote>شکوفه سخی که در ۱۹ سالگی بیش از ۹ ماه این تابوتها را تحمل کرده است، به رادیوفردا گفت: <blockquote>«حاج داوود ابتکار به خرج میداد. تختههای چوبی را برمیداشت و روی زمین تعبیه میکرد و در یک اتاق بزرگ در کنار دیوار یک محفظه درست میکرد، که یک ضلعش دیوار بود، دو تا ضلع دیگرش تختههای چوبی در ابعاد بین ۹۰ سانتی متر تا دو متر و ضلع چهارم که پشت زندانی بود، رو به فضای درونی اتاق، باز بود. هیچ تختی هم وجود نداشت.»</blockquote><blockquote>به گفته او، «تمام مدتی که در این تابوتها هستی، نه تنها شما را از جمع جدا کردهاند، و به عنوان یک انسان منفردتان کردهاند، بلکه برای اینکه محدودیت برای تمام حواس پنجگانهتان هم قائل شدهاند در یک شرایط بسیار فرسایشی قرار میگیرید که روح و وجودتان کم کم از هم میپاشد. شما تصور کنید که اگر در یک قابلمه غذایتان را در طول مدت یک ساعت میپزید همان غذا را در مایکروویو در طول ده دقیقه میپزید.»<ref>[https://www.radiofarda.com/a/iran-hajdacoodrahmani/31524386.html سایت رادیو فردا]</ref></blockquote>قفس،
| | و اینکه فاطمه امینی و دیگران مجاهدان رزمنده الگوی او برای انتخاب مبارزه با ساواک و سلطنت پهلوی بودند.<ref>[https://t.me/MOJAHEDIN_ORG/158741 مصاحبه با سیمای آزادی کلیپ کانال تلگرامی مجاهدین]</ref> |
|
| |
|
| واحد مسکونی،
| | و در آخرین سخنرانی خود از انتخاب اصلح مسئول اول سازمان مجاهدین و معاونین وی دفاع کرد.<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=nDJcSOEDGMw سایت یوتیوب]</ref> |
|
| |
|
| سر پا نگهداشتن زندانی به مدت طولانی بدون خواب،
| | === پیام مسعود رجوی === |
| | مسعود رجوی پس از درگذشت عذرا علوی طالقانی طی پیامی چنین گفت:<blockquote>«سردار والای دیگری از ارتش فدا و آزادی، جاودانه و رستگار شد. یکی از برجستهترین زنان انقلابی معاصر ایران، فدیة مجاهدین در شب عید غدیر در آستان امیر مؤمنان و ملت ایران. با پدرش آقای نورالدین علوی طالقانی روحانی برجسته که بارها در روزگار ستمشاهی به زندان افتاده بود و جرمش کمک و تبلیغ برای مجاهدین بود، در زندان قصرهمبند بودم. یاد پدرطالقانی به خیر تا چون «ابر بگرید». خواهر سوسن از خویشاوندان نزدیک پدر طالقانی روح راستین انقلاب ضدسلطنتی بود.»<ref>[https://ganjinehiran455mihan.blogspot.com/2023/07/blog-post_8.html وبلاگ گنجینه میهنی برای ایران]</ref></blockquote> |
|
| |
|
| سوراخکردن گوش،
| | === پیام مریم رجوی === |
| | خانم مریم رجوی طی پیامی درگذشت «یکی از درخشانترین الگوهای مبارزه تاریخی و رهائیبخش زنان ایران» را به مجاهدین و ارتش آزادی و شورای ملی مقاومت ایران تسلیت گفت.<ref>[https://women.ncr-iran.org/fa/%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%B9%D8%B0%D8%B1%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C/ سایت زنان نیروی تغییر]</ref> |
|
| |
|
| زدن آمپول هوا،
| | == منابع == |
| | |
| زدن دستبند قپانی و آویزان کردن زندانیان،
| |
| | |
| ضرب و شتم زندانی بصورت گروهی،
| |
|
| |
|
| خواباندن زندانیان کف راهرو بند و دویدن از روی آنها،
| |
|
| |
|
| خوراندن موی سر به زندانی،
| |
|
| |
| اینها شکنجههای متداول در زندان قزلحصار کرج در دهه شصت بودند.
| |
|
| |
| === عوامل اجرایی شکنجههای داود رحمانی ===
| |
| پاسدار محمد توانا
| |
|
| |
| پاسدار سلیمان سوری
| |
|
| |
| بهزاد نظامی
| |
|
| |
| === دفاع لاجوردی از شکنجههای داود رحمانی ===
| |
| اسد الله لاجوردی در ۸ تیر ۱۳۶۳ و در جمع دادیاران دادستانی انقلاب<blockquote>آنها که جدا نشدند ضدانقلاب شدند!</blockquote><blockquote>لازم است چند نکته را تذکر بدهم. خدمت شورایعالی قضایی هم عرض کردم، معرِّف باید از معرَّف اجلی باشد. کسی که میخواهد مسائل دادسراها، دادگاهها و زندانها را بررسی کند و اگر میخواهد به این مسائل اشراف داشته باشد، حتماً باید اطلاعاتش نسبت به کسانی که دستاندرکارند، وسیعتر باشد.</blockquote><blockquote>به شورا هم گفتهام، در اینجا برادرانی به دلیل کار فراوان شبانهروزی که کردهاند، نه به این دلیل که تافته جدا بافتهای هستند، بلکه هر کس دیگری هم بود، در صورتی که استعدادش را میداشت، این صلاحیت را پیدا میکرد. کسانی را داشتیم که وقتی قضیه ۳۰ خرداد پیش آمد، خیلی انقلابی عمل کرده و صحنه را ترک کردند و خود را سوا کردند و از دادستانی رفتند. توجیهشان هم توجیه جالبی بود که نمیتوانستند بمانند و بهترین راه این بود که جدا شوند و بروند و نتیجهاش هم این شد که الان انقلابیاند و کارهایشان مشروع است و مثل برادرانی که در اینجا شبانهروز کار کردند و زحمت کشیدند ضد انقلاب نشدند و کارهایشان هم خلاف شرع نشد.</blockquote><blockquote>الان برادرانی که اینجا هستند متهمند به ضدانقلابی بودن و کسانی که کار خلاف شرع کردهاند و برادرانی که فرار کردند و در رفتند، این درجه افتخار را دارند که بسیار انقلابیاند و ترفیع مقام هم میگیرند و روز به روز هم اوج میگیرند و همه کارهایشان هم شرعی است و طبیعی است حرکت این بچههایی که اینجا بودند، ضدانقلابی است که توانستند انقلابیهایی مثل منافقین و پیکار و اقلیت را مهار کنند.</blockquote><blockquote>لابد اینجوری است که وقتی ما در مقابل مهار کردن گروهکها، ضدانقلاب میشویم، حتماً گروهکها انقلابیاند. اینها انقلابیها را مهار کردند و نگذاشتند انقلاب کنند. برادران ما زحمت کشیدند و این کارهای ضد انقلابی را کردند، حالا اعمالشان باید بررسی شود و کسی که قرار است آنها را بررسی کند، باید اجلی باشد، واقفتر باشد و تسلطش بیشتر باشد.</blockquote><blockquote>میگویند میخواهیم در قزلحصار دادگاه بزنیم و تخلف را بررسی کنیم. اول باید تخلف را شناخت، بعد بررسی کرد. اعتقادمان این است کسانی که به آنجا میروند تا تخلفها را بررسی کنند، اصلاً دوزاریشان نمیافتد و متوجه نمیشوند که فلان کار تخلف بود یا نبود. مگر اینکه چند سالی کار کنند، اشراف پیدا کنند و ماهیت کثیف، پلید و خائن این گروهکها را بشناسند، آن وقت هر حرکتشان برای اینها مفهوم دارد. دیروز به دوستان میگفتم که کسانی که حاج داود رحمانی، در قزلحصار جدا کرده و فرستاده رجاییشهر حتی یک مورد را نتوانستیم پیدا کنیم که خلاف فرستاده باشد. الان این برادرها دارند رسیدگی میکنند، خواهید دید نتیجه رسیدگی به پروندهها این است که همه را آزاد کنید. این افراد نمیخواهند به اسلام ضربه بزنند. اما این کارها و تصمیمگیریها شناخت میخواهد. نتوانستیم ثابت کنیم یک نفر از کسانی که ظرف این سه سال او به انفرادی در رجاییشهر میفرستد، خلاف است. نتوانستیم خلافش را ثابت کنیم که آن زندانی سرِ موضع نبوده، خبیث نبوده، پلید نبوده. علتش هم این است که کار کرده و حرکتهای اینها برایش مفهوم بوده است. در حضور آقای نیری و برادرمان آقای انصاری سخنرانی خوب و قشنگ است و حرفی در آن نیست، اما باید واقعیتها را بگوییم به آقای انصاری در حضور آقای نیری میگویم که این پسر خبیث است، سه سال در زندان است و پس از سه سال تصمیم گرفته حسینزاده، مجید قدوسی، حاج داود رحمانی و مرا ترور کند. ایشان (آقای انصاری) میگوید عکسالعمل کارهای شماست. وقتی آدم گروهکی را نشناسد اینجوری میشود که میگوید عکس العمل کارهای شماست. یواش یواش کار به آنجا میرسد که عکسالعمل کار ما از سال ۶۰ تا حالا علت وجودی گروهکها از سال ۴۲ میشود...<ref>[https://defapress.ir/fa/news/25728/%DA%A9%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%84%D8%AC%D9%86%E2%80%8C%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B4-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF سایت خبرگزاری دفاع مقدس]</ref></blockquote>
| |
|
| |
| == نقش داود رحمانی در قتلعام زندانیان ==
| |
|
| |
| == شخصیت و کاراکتر داود رحمانی ==
| |
|
| |
| == انعکاسات مرگ داود رحمانی ==
| |
| رادیو فردا<blockquote>حاج داود رحمانی که نامش با ضدانسانیترین شکنجهها و خشونتها علیه زندانیان سیاسی گره خورده روز چهارشنبه ۲۸ مهر به خاک سپرده شد.</blockquote>حامد فرمند<blockquote>بیست سال طول کشید تا از مادرم شنیدم در ۹ ماهی که ما ممنوعالملاقات بودیم، شبها کابوس مرگش را میدیدم، شوخیهای کودکان دبستانی روانم را میخراشید و زمستان و تابستان تا حد بستری شدن در بیمارستان تب میکردم، مادر در قبرهای حاج داوود رحمانی در اسارت بود.</blockquote>پویان مقدسی، نویسنده و شاعر <blockquote>«یارو زندانبان و شکنجهگر و جنایتکار شناختهشده یک سیستم هیولایی بوده، راست راست زندگیاش را کرده و در کهنسالی، بیآنکه آب توی دلش تکان بخورد، در غیبت مطلق عدالت مرده و با لقب "مظهر حسن خلق و مهربانی" به دیار باقی شتافته است؛ او کسی نیست جز حاج داوود رحمانی. از نشانههای مهربانی و حسن خلق حاج داوود همین بس که ابداع کننده شکنجه طاقتفرسای قبر و تابوت بود و دهها و صدها زن و مرد زندانی سیاسی را با همین روش شکنجه کرد.»</blockquote>پروانه عارف<blockquote>نمی دانم خبر مرگ و عکس ترحیم او حقیقی ست یا نه؟فرقی هم نمی کند. با تکرار هر باره ی نامش همه ی آن ماهها در تابوتها نشستن کتک ها تحقیرها صدای کفش پوتین ارتشی در من زنده می ماند.او مرد.اما یادها و خاطرات ما از همه ی جنایت هایش نسل به نسل منتقل میشود.</blockquote>مصطفی عزیزی<blockquote>به این چهره رحمانی نگاه کنید انگار دربان بهشت است اما ظاهرا همان حاج داود جلاد معروف دههی ۶۰ است. هم او که تابوت درست کرده بود و زندانیان را در تابوت میخواباند… گول چهرهها را نخوریم و فراموش نکنیم طبق افسانهها شیطان هم فرشته بود! همهی جلادها مانند لاجوردی کریه نیستند.</blockquote>محمود رویایی<blockquote>رئیس وحشی زندان قزلحصار جلاد دست آموز لاجوردی حاج داود رحمانی مرد لاشهای که ۳۷سال در وحشت و ترس از مجازات، از سایهاش هم میترسید کسی که تشنه به خون مسعود رجوی و همه زندانیان مجاهد بود و از هرنوع شکنجه، زجرکش و آزار زندانیان و خانوادهها لذت میبرد بدون کیفر مرد</blockquote>حسین فارسی<blockquote>سال۶۵ شهید صادقکریمی قصد کیفردادن او را داشت که موفق نشد.اینرا داود رحمانی جنایتکار فهمید و از آن موقع خانه و محل کارش را عوض کرد وتا آخرین روز در ترس و وحشت زندگی کرد. همقطاران جنایتکار او مانند مرتضی صالحی (صبحی) هم همین وضعیت را دارند.</blockquote>
| |
|
| |
| == منابع ==
| |
| <references /> | | <references /> |
عذرا علوی طالقانی |
---|
|
زادروز | ۱۳۳۳ تهران |
---|
درگذشت | ۱۵ تیر ۱۴۰۲ آلبانی |
---|
علت مرگ | بیماری |
---|
محل زندگی | ایران و عراق و آلبانی |
---|
ملیت | ایرانی |
---|
تابعیت | ایران |
---|
شناختهشده برای | مردم ایران |
---|
تأثیرگذاران | مخالفین جمهوری اسلامی |
---|
تأثیرپذیرفتگان | مردم ایران |
---|
دین | اسلام |
---|
مکتب | ضد ولایت فقیه |
---|
همسر | ابراهیم ذاکری |
---|
عذرا علوی طالقانی، متولد ۱۳۳۳ در تهران بود. پدر وی نورالدین علوی طالقانی، یک روحانی ترقیخواه بود که به خاطر کمک به سازمان مجاهدین و تبلیغ آنها چند بار در زمان شاه به زندان افتاد. وی از خویشاوندان پدر طالقانی روح راستین انقلاب ضدسلطنتی بود. از زمان دانشجویی در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف هوادار مجاهدین شد و در ۱۳۵۵ به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. به مدت ۴۷ سال درگیر مبارزهی تمامعیار حرفهای و تشکیلاتی با دیکتاتوریهای شاه و ولایت فقیه بود.[۱]
عذرا علوی طالقانی، عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۱۳۶۴، عضو شورای ملی مقاومت از سال ۱۳۷۱، عضو ارشد شورای رهبری و شورای مرکزی مجاهدین از سال ۱۳۷۲ و جانشین فرمانده ارتش آزادیبخش ملی ایران از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ بود. در سال ۱۳۶۶ یکی از فرماندهان تیپهای رزمی زنان در ارتش آزادیبخش ملی را بهعهده داشت و این تیپها را در سلسله عملیات آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان فرماندهی کرد.[۲]
در دوران پس از جنگ و اشغال عراق توسط آمریکا و ائتلاف بینالمللی، ۱۴ سال در ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش قرار داشت. سرانجام روز پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲ در اشرف ۳ در آلبانی در اثر بیماری درگذشت.
زندگینامه عذرا علوی طالقانی
عذرا علوی طالقانی، متولد ۱۳۳۳ در تهران بود. پدر وی آقای نورالدین علوی طالقانی، یک روحانی ترقیخواه بود که به خاطر کمک به سازمان مجاهدین و تبلیغ آنها چند بار در زمان شاه به زندان افتاد. وی از خویشاوندان پدر طالقانی روح راستین انقلاب ضدسلطنتی بود. از زمان دانشجویی در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف هوادار مجاهدین شد و در ۱۳۵۵ به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. در همین سال با یکی از کادرهای قدیمی مجاهدین به نام ابراهیم ذاکری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پسری بنام زهیر بود که در سال ۲۰۰۱ در عراق در درگیری با ماموران و وابستگان به جمهوری اسلامی در عراق در قرارگاه اشرف جانباخت.
در انتخابات دوره اول مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۸ در تهران، وزارت کشور جمهوری اسلامی عذرا علوی طالقانی را نفر پنجاه و سوم تهران با بیش از ۳۰۸ هزار رأی اعلام کرد. این در شرایطی بود که از تقلب و از بین بردن آرای مجاهدین به طرق گوناگون توسط وابستگان جمهوری اسلامی و کمیتهها و پاسداران و «اتاق تجمیع» آرای آن روزگار در وزارت کشور گزارشات متعددی در نشریات و رسانههای آن روزگار منتشر شد.[۱]
او در بخشی از مصاحبه خود با سیمای آزادی از مبارزات خود در زمان شاه میگوید:
و اینکه فاطمه امینی و دیگران مجاهدان رزمنده الگوی او برای انتخاب مبارزه با ساواک و سلطنت پهلوی بودند.[۳]
و در آخرین سخنرانی خود از انتخاب اصلح مسئول اول سازمان مجاهدین و معاونین وی دفاع کرد.[۴]
پیام مسعود رجوی
مسعود رجوی پس از درگذشت عذرا علوی طالقانی طی پیامی چنین گفت:
«سردار والای دیگری از ارتش فدا و آزادی، جاودانه و رستگار شد. یکی از برجستهترین زنان انقلابی معاصر ایران، فدیة مجاهدین در شب عید غدیر در آستان امیر مؤمنان و ملت ایران. با پدرش آقای نورالدین علوی طالقانی روحانی برجسته که بارها در روزگار ستمشاهی به زندان افتاده بود و جرمش کمک و تبلیغ برای مجاهدین بود، در زندان قصرهمبند بودم. یاد پدرطالقانی به خیر تا چون «ابر بگرید». خواهر سوسن از خویشاوندان نزدیک پدر طالقانی روح راستین انقلاب ضدسلطنتی بود.»[۵]
پیام مریم رجوی
خانم مریم رجوی طی پیامی درگذشت «یکی از درخشانترین الگوهای مبارزه تاریخی و رهائیبخش زنان ایران» را به مجاهدین و ارتش آزادی و شورای ملی مقاومت ایران تسلیت گفت.[۶]
منابع