|
|
(۲۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=آنتونیو گرامشی|تصویر=گرامشی ۳.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=|زمینه فعالیت=فعال سوسیالیست|ملیت=ایتالیایی|تاریخ تولد=۲۲ ژانویهی ۱۸۹۱|محل تولد=روستای آلس نزدیک کالیاری|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۷ آوریل ۱۹۳۷|محل مرگ=|علت مرگ=بعلت عوارض ناشی از بیماری و زندان|محل زندگی=|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=حزب کمونیست ایتالیا|پیشه=سیاستمدار، روزنامهنگار، نویسنده|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=مشارکت در مبارزات سوسیالیستی|تأثیرگذاشته بر=مردم جهان از ابتدای قرن بیستم|تأثیرپذیرفته از=مارکس، هگل، لنین|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} | | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=جو لیبرمن|تصویر=جو لیبرمن.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=جوزف ایسادور، معروف به جو لیبرمن|زمینه فعالیت=نماینده سنا|ملیت=آمریکایی|تاریخ تولد=زادهی ۲۴ فوریه ۱۹۴۲|محل تولد=|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۷ مارس ۲۰۲۴|محل مرگ=|علت مرگ=عوارض ناشی از شکستگی لگن|محل زندگی=|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=|پیشه=سیاستمدار، نماینده مجلس سنا|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=مخالفت با جمهوری اسلامی و حمایت از اپوزیسیون ایران|تأثیرگذاشته بر=مردم ایران و مخالفان جمهوری اسلامی|تأثیرپذیرفته از=|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} |
|
| |
|
| '''آنتونیو گرامشی،''' (زادهی۲۲ ژانویهی ۱۸۹۱ درگذشت ۲۷ آوریل ۱۹۳۷)<ref>جوزپه فیوری، زندگی مرد انقلابی، ترجمهٔ مهشید امیرشاهی، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰ صفحه ۱۲</ref> نظریهپرداز مارکسیست ایتالیایی است که بیش از هر چیز به خاطر تبیین مفهوم “هژمونی” شهرت دارد. گرامشی یکی از بنیانگذاران حزب کمونیست ایتالیا بود (۱۹۲۱) در سال ۱۹۲۶ به دست فاشیستها زندانی شد و باقی عمرش را در زندان گذراند. با وجود شرایط نامساعد جسمی در زندان نیز مطالعات خود را ادامه داد. نتیجه تحقیقات او پس از سقوط فاشیسم در کتابی با عنوان “یادداشتهای زندان” (۱۹۳۵-۱۹۲۹) منتشر شد که اساس نظریات او را شکل میدهد. | | '''جوزف ایسادور، معروف به جو لیبرمن،''' (<bdi>'''Joseph Isadore „Joe“ Lieberman'''</bdi>) (زادهی ۲۴ فوریه ۱۹۴۲ – درگذشت ۲۷ مارس ۲۰۲۴) سیاستمدار آمریکایی، نمایندهی سنا و نامزد حزب دموکرات برای معاونت ریاست جمهوری در انتخابات سال ۲۰۰۰ بود. |
|
| |
|
| مشخصات اصلی ایدههای (مارکسیستی) گرامشی عبارتند از زیر سوال بردن جبر اقتصادی و رد ایده قوانین تاریخ. این نظریات به بهترین شکل در سخنان او درباره انقلاب روسیه تبلور یافتهاست.
| | جوزف لیبرمن در سال ۱۹۴۲ در ایالت کانتیکت (شمال شرق آمریکا) در یک خانواده متوسط بدنیا آمد. لیبرمن در سال ۱۹۶۴ از دانشگاه ییل فارغالتحصیل شد. سه سال بعد او امتحان حقوق خود را در دانشکده حقوق محلی گذراند. اولین ازدواج او از سال ۱۹۶۵ با بتی هاس بود. حاصل این ازدواج سه فرزند بود که در سال ۱۹۸۱ منجر به طلاق شد. او برای دومین بار در سال ۱۹۸۲ با (Hadassah Freilich) ازدواج کرد. زوج لیبرمن یهودیان متدین و نمایندگان مشهور جنبش ارتدکس مدرن در یهودیت بودند. |
|
| |
|
| == گاهشمار زندگی آنتونیو گرامشی ==
| | در سال ۱۹۷۰ در انتخابات سنای ایالت کانتیکت پیروز شد. یکی از داوطلبینی که آن زمان در کارزار انتخاباتی لیبرمن شرکت کرد، بیل کلینتون بود که آنموقع دانشجوی حقوق دانشگاه بیل بود. |
|
| |
|
| آنتونیو گرامشی، مبارز فعال و پرشور کمونیست و جنبش جهانی کارگری، بنیانگذار حزب کمونیست ایتالیا، از سال ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۴ در دانشگاه تورین تحصیل کرد. در سال ۱۹۱۳ عضو حزب سوسیالیست ایتالیا شد. در سالهای جنگ اول جهانی، سردبیری هفتهنامهی سوسیالیستی «ایل گریدو دل پوپولو» (فریاد خلق) را بر عهدهداشت و بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اکتبر، طی مقالهای در این نشریه از انقلاب سوسیالیستی روسیه حمایت کرد.
| | لیبرمن از سال ۱۹۷۰ به مدت ۱۰ سال در سنای کانکتیکات خدمت کرد.<ref>[https://dietrejim.ir/%D8%AC%D9%88%D8%B2%D9%81-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%8C-%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%B1%D9%88-%D9%88-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86/ سایت dietrejim]</ref> |
|
| |
|
| در آغاز ۱۹۱۷، گرامشی بهعنوان روزنامهنگار در روزنامهی محلی سوسیالیستی تورین به نام IL Grido del Popolo (فریاد خلق) کار میکرد و نیز با ''Avanti! (به پیش!)'' همکاری داشت. در نخستین ماههای پس از انقلاب فوریهی روسیه، همچنان اخبار مربوط به انقلاب در ایتالیا بهندرت منعکس میشد. این اخبار عمدتاً به چاپ مقالات آژانسهای خبری لندن و پاریس محدود بودند. در ''آوانتی'' پوشش خبری مربوط به روسیه در مقالاتی با امضای «جونیور»، نام مستعار واسیلی واسیلویچ ساچاملین، یک تبعیدی روس انقلابی و سوسیالیست جای میگرفت.<ref>گرامشی و انقلاب روسیه / آلوارو بیانچی و دانیلا موسی / ترجمهی مهرداد امامی | | در سال ۱۹۸۲ برای دادستان کل کانکتیکات کاندید شد و در رقابت لیبرمن پیروز شد و شش سال در این سمت بود.<ref>[https://www.yale64.org/remembrances/lieberman.htm سایت دانشگاه ییل]</ref> |
|
| |
|
| ALVARO BIANCHI and DANIELA MUSSI, Gramsci and the Russian Revolution, Jacobin, 04.25.2017</ref>رهبری حزب سوسیالیست ایتالیا (PSI)، بهمنظور فراهم کردن اطلاعات قابلاتکا برای سوسیالیستهای ایتالیا تلگرامی به اودینو مورگاریِ نماینده که در لاهه بود، زد و از او خواست تا به پتروگراد برود و با انقلابیون تماس برقرار کند. سفر انجام نشد و مورگاری در ژوییه به ایتالیا بازگشت. در ۲۰ آوریل، ''آوانتی!'' یادداشتی به قلم گرامشی در مورد تلاش نماینده برای سفر منتشر کرد و مورگاری را «سفیر سرخ» نامید. شور و شوق گرامشی در رابطه با وقایع روسیه مشهود بود. گرامشی در آن موقع معتقد بود که قدرت بالقوهی طبقهی کارگر ایتالیا برای مواجه شدن با جنگ ارتباط مستقیمی با قدرت پرولتاریای روسیه دارد. او میاندیشید که با انقلاب در روسیه، تمام مناسبات بینالمللی به نحوی بنیادین تغییر خواهد کرد. در ۱۹۱۹ هفتهنامهی «اوردینه نوئووو» ''نظم نوین'' (''Ordine'' ''Nuovo'') را به همراه تولیاتی و دیگران در تورین، مهمترین مرکز صنعتی ایتالیا و مقر کارخانههای فیات بهراه انداخت؛ جایی که جنبش کارگری در اوج خود بود و زمینهساز شکلگیری شوراهای کارگری در «دو سالِ سرخ» بود. این نشریه نقش بسیار مهمی در کمک به سازماندهی شوراها و انعکاس فعالیت آنها داشت. گرامشی با انتقاداتی که به حزب سوسیالیست ایتالیا داشت،
| | در سال ۱۹۸۸، لیبرمن در انتخابات به عنوان سناتور ایالات متحده در برابر لوول پی ویکر پیروز شد و پس از آن در ۳ ژانویه ۱۹۸۹ وارد کنگره شد. او به عنوان سناتور ایالات متحده در کمیته نیروهای مسلح خدمت کرد. <ref>[https://whdh.com/news/former-sen-joe-lieberman-dies-at-82/ سایت whdh به نقل از cnn]</ref> |
|
| |
|
| در ۱۹۲۱ حزب کمونیست ایتالیا را پایهگذاری کرد. او در ۱۹۲۲ بهعنوان نمایندهی کمونیستهای ایتالیا به مسکو رفت و چند سال با کمینترن کار کرد. در انتخابات عمومی ایتالیا در ۱۹۲۴ که فاشیستها اکثریت یافتند، گرامشی به نمایندگی مجلس انتخاب شد، و چون در آن زمان هنوز مصونیت پارلمانی رعایت میشد، توانست برای فعالیت به رم بازگردد. در همان سال وی به دبیر کلی حزب کمونیست ایتالیا برگزیده شد. در سال ۱۹۲۴ به پیشنهاد و پیگیری گرامشی، روزنامهی «اونیتا» (وحدت) ارگان کمیتهی مرکزی حزب کمونیست ایتالیا در شهر میلان شروع به کار کرد. در سال ۱۹۲۴ فراکسیون پارلمانی حزب در مجلس ایتالیا به رهبری او سیاست فاشیسم را افشاء و تقبیح کرد. | | در سال ۱۹۸۹ از همین ایالت برای عضویت در سنای آمریکا انتخاب شد و تا سال ۲۰۱۳ در ۴ دوره به مدت ۲۴ سال سناتور ایالات متحده بود. خانواده همسرش هادسا لیبرمن از بازماندگان هولوکاست بودند. |
|
| |
|
| در ۱۹۲۶ گرامشی دستگیر شد، و پس از مدتی بهعلت بیماریای که از دوران کودکی از آن رنج میبرد، او را به زندان خاصی فرستادند، و اجازه دادند که با محدودیتهایی دفتر یادداشت و قلم دریافت کند. از ۱۹۲۹ بود که اولین یادداشتهای زندان را نوشت، که توسط خواهرزنش از زندان خارج میشد. فاشیستها عملا تا آخر عمرش از ترس این انسانِ گوژپشت اما نابغه، او را در زندان نگه داشتند. گرامشی سالهای ۱۹۲۶ تا ۱۹۲۷ را در زندانهای رژیم فاشیستی موسولینی گذراند. از آنجا که سخت بیمار بود، واپسین روزهای زندگیاش را در بیمارستان گذراند و در حالیکه قرار بود روز ۲۱ آوریل ۱۹۲۷ آزاد شود، بیماریهای سخت و گوناگونش چنین اجازهای به او نداد. سرانجام گرامشی، یک هفته بعد در ۲۷ آوریل در بیمارستان «کی سیسانا» رم درگذشت. تاتیانا خواهرش هنگام ترتیب مراسم تدفین موفق شد «یادداشتهای زندان» گرامشی را که ۳۳ دفتر را شامل میشد، مخفیانه از اتاقش خارج سازد و به صورت محمولهی دیپلماتیک به مسکو بفرستد.گرامشی در ۱۹۳۷ به علت بیماری درگذشت، و خواهر زنش موفق شد که مجموعهی ۳۳ دفتر یادداشت را به دست دیگر رهبران کمونیست ایتالیا که در تبعید در مسکو به سر میبردند، برساند. این یادداشتها بهتدریج پس از جنگ جهانی دوم منتشر شد. | | در سال ۲۰۰۰ گور و لیبرمن با رای مستقیم مردم در انتخابات با اختلاف ۵۰۰٬۰۰۰ رأی پیروز شدند ولی در آراء الکترال یا مجمع گزینندگان با اختلاف ۲۷۱–۲۶۶ به جرج دبلیو بوش و دیکچنی از حزب جمهوریخواه باختند. در سال ۲۰۰۴ لیبرمن در نامزدی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری ناکام شد و در انتخابات سال ۲۰۰۶ هم برای انتخاب مجدد در سنا ناکام ماند. او در سال ۲۰۲۳ در مصاحبهیی با نیویورک تایمز که بعد از فوتش منتشر شد به رأی دیوانعالی که پنج به چهار بهنفع جمهوریخواهان رأی داد انتقاد کرد و گفت این نقض عدالت و یک تصمیم فراقانونی سیاسی بود. او با اینکه به اردوگاه دموکراتها تعلق داشت، در اینکه سیاستها و عملکردهای رؤسای جمهور دموکرات را مورد انتقاد قرار دهد تردید نمیکرد. |
|
| |
|
| === بنیانگذاری حزب کمونیست ایتالیا ===
| | لیبرمن در سال ۲۰۰۶ در آخرین دوره حضورش در سنا، بهعنوان کاندیدای مستقل در انتخابات شرکت کرد و برخلاف سنت معمول و شناخته شده آمریکا پیروز شد. او خود گفته بود «من هیچگاه بهراحتی در کادرهای شناخته شده سیاسی قرار نگرفتهام». وی در سال ۲۰۰۸ از سناتور جان مککین که کاندید جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری بود حمایت کرد. لیبرمن از همان زمانی که عضو سنای آمریکا بود مواضع قاطعی علیه جمهوری اسلامی داشت و بیانیهها و نامههایی را در رد سیاست مماشات امضا کرد. او در اوت ۲۰۰۱ همراه با ۳۲ سناتور دیگر نامهیی را امضا کرد که قتلعام ۳۰ هزار زندانی سیاسی سرموضع را که اغلب آنها از مجاهدین بودند محکوم کرده و از شورای ملی مقاومت و رئیسجمهور برگزیده آن خانم مریم رجوی حمایت میکند. |
| نوزدهم ژوییهی ۱۹۲٠ دومین کنگرهی انترناسیونال کمونیستی در مسکو برگزار شد. از گروه نظم نوین کسی در هیئت نمایندگی حزب سوسیالیست ایتالیا حضور نداشت. در این هیئت بوردیگا، رهبر جناح “امتناع” و یکی از مخالفین سیاست پارلمانی و انتخاباتی حزب حضورداشت. جیاسینتو منوتی سراتی از «هواداران سیاست انتخاباتی » عضو دیگر این هیئت بود. این دو بر سر مسئلهی پارلمانتاریسم اختلاف نظر داشتند، اما، هر دو بر سر خط سیاسی کمونیستهای تورین نظری خصمانه داشتند. در طی روند کنگره، گرامشی و اعضای نظم نوین اعتبار زیادی کسب کردند. جنبش شوراها در ایتالیا به پایگاه کارگران تورین محدود بود، اما، اخبار مربوط به مبارزات آن و پروژهی سیاسیاش از طریق نوشتههای گرامشی به لنین رسید. لنین از طریق یکی از کارگزاران انترناسیونال که به ایتالیا فرستاده بود این فرصت را یافت که طرح گرامشی «برای بازسازی حزب سوسیالیست» را مطالعه کند. از این رو، وی در «تزهایی در بارهی وظایف بنیادین کنگرهی دوم انترناسیونال کمونیستی» میگوید که پیشنهادهای گرامشی “کاملًا در انطباق با اصول بنیادین انترناسیونال سوم” قرار دارند.<ref>جوزپه فیوری، زندگی مرد انقلابی، ترجمهٔ [[مهشید امیرشاهی]]، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰ صفحه ۱۷۰
| |
|
| |
|
| </ref> در جلسهی سیام ژوئیه، لنین در پاسخ به سراتی که اعلام کرد: وی طرفدار پاکسازی تدریجی جناح سازشکارِ حزب سوسیالیست بوده اما مخالف انشعاب است، تأکید نمود: باید به صراحت به رفقای ایتالیایی بگوییم که خط سیاسی نظم نوین منطبق بر خط انترناسیونال کمونیستی است، نه خط اکثریت رهبران کنونی حزب سوسیالیست و گروه پارلمانیشان .... به این خاطر است که باید به رفقای ایتالیایی و تمامی حزبهایی که دارای جناح راست میباشند بگوییم: این گرایش رفرمیستی هیچ وجه مشترکی با کمونیسم ندارد. سیاست «امتناع» بوردیگا نیز از نقد تند لنین مصون نماند. این ادعا که هر گونه مشارکت پارلمانی در دولت بورژوایی خطرناک است به خطاست. «انهدام پارلمان» باید حاصل مبارزهای باشد که در درون پارلمان جاری است.
| | لیبرمن و همسرش خانم هادسا لیبرمن دو بار از اشرف۳ دیدار کردند. لیبرمن در سخنرانی خود در اشرف گفت: |
|
| |
|
| لنین، سپس، نتیجه گرفت: «در حال حاضر، پارلمان نیز صحنهای برای مبارزهی طبقاتی است» گرامشی در ۲۱ اوت همان سال نوشت: با یادآوری روزهای پُرشور آوریل گذشته، ما و بیتردید تمامی رفقای بخشها و تمامی کارگران از این بابت بسیار خوشنود هستیم که نظر کمیتهی اجرایی انترناسیونال سوم از رأی اکثریت نمایندگان ایتالیایی حزب بسیار متفاوت است؛ این خبر که بالاترین مرجع جنبش انترناسیونالیستی کارگران از رأی “ دو-آتشههای” تورین پشتیبانی نمود برای ما بسیار مسرتبخش است. در حالی که برخی از سرشناسترین رهبران سوسیالیست ایتالیا هنوز در روسیه بودند، مبارزهای در ایتالیا شروع شد که شکست قطعی اقدام انقلاب ۱۹۱۹-۱۹۲٠ را به دنبال داشت. این بار نیز، این لجاجت سرمایهدارها بود که منجر به شورش کارگران شد. اتحادیهی صنفی کارگران فلزکار خواهان افزایش دست- مزدها بود که از سوی صاحبان کارخانهها رد گردید. به این دلیل، کارگران فلزکار تمامی کارخانههای فلزکاری را در شبهجزیره اشغال کردند. به مدت یک ماه، بیش از نیم میلیون کارگر، مسلح به هر چه که میشد، کنترل کارخانهها را با حفظ تولید به دست گرفتهبودند. در تورین، مدیریت کارخانهها به دست شوراها افتاد. کارگران در لومباردی، لیگوریا، توسکانی، امیلیا و هم چنین در بعضی از شهرهای جنوب نیز دست به اقدامهای مشابه زده و سعی نمودند که تا مدیریت تولید را به دست بگیرند. از مجموعهی آن چه که اتفاق افتاد این گونه به نظر میرسید که فرضیهی گرامشی سرانجام توسط واقعیت به ثبوت رسید. اما، او در شمارهی دوم سپتامبر آوانته! سرمقالهای را با لحنی مأیوسانه نوشت: «این واقعیت که اشغال کارخانهها به این آسانی ممکن شد نیاز به تعمق بسیار دارد. کارگران نباید از این موضوع دچار توهم شوند.» و افزود، «آیا این نشانهی ضعف سرمایهداری بود و یا آن که نشان از درجهی توان پرولتاریا دارد، به خودی خود نشاندهندهی موضع مشخصی نیست. قدرت کماکان زیر کنترل سرمایه باقی میماند.» در این مورد گرامشی اشتباه نمیکرد. با گذشت روزها، جبههی سرمایهدارها متحد ماند، در حالی که صفوف کارگران شقه-شقه شد و تحت تأثیر دستهبندیهای داخلی به شدت تضعیف گردید. بار دیگر، عدم وجود رهبری متمرکز برای جنبش به بهای گزافی تمام شد. نخست، شرکت در قیام یکپارچه نبود. شمار بسیاری از پرولتاریا سردرگم بوده و کنارهگرفتند. اتحادیههای صنفی صرفاً میانجیگری حکومت را برای پایان دادن به دعوا در نظر داشتند. اقلیت انقلابی از وزن کافی برای ایجاد تغییر سمت رادیکال در رهبری حزب سوسیالیست برخوردار نبود. در میان کارگران، شتابزدگی و تندروی برخی از دستهبندیها باعث بروز اختلافهای داخلی و شکاف گردید. انقلاب عملًا به رأی گذاشته شد و از سوی مجمع عمومی کنفدراسیون کار ردشد. با میانجیگری و طرح مصالحهای از سوی جیولیتی نخست وزیر وقت ایتالیا، اشغال کارخانهها به پایان رسید و بار دیگر شوراها شکست خوردند. در اولین روزهای اکتبر ۱۹۲٠ کارگران در همه جا به سر کار بازگشتند. انتشار نظم نوین در دورهی اشغال کارخانهها به طور موقت تعطیل شد. به دنبال از سرگیری انتشار نشریه، گرامشی دو مقاله زیر عنوان «حزب کمونیست» در شمارههای چهارم و نهم اکتبر منتشر ساخت. در این مقالهها، وی به بررسی و تحلیل وضعیت سیاسی ایتالیا و وظایف حزب کارگران میپردازد. گرامشی حتا در اوج مبارزهی کارگران فلزکار نیز از دادن شعارهای توخالی «کارگرگرایی» خودداری نمود. درعوض، از دیدگاه وی کارگر از نظرعقلانی تنبل بوده، چیزی فراتر از وضعیت حال را نه میداند و نه میخواهد که ببیند، و به این دلیل هنگام انتخاب رهبرانش فاقد هرگونه معیار سنجش بوده و میگذارد که با وعده و وعید او را بفریبند؛ میخواهد باور داشتهباشد که هر آن چه را که خواست میتواند با کمترین تلاش و بدون آن که چندان بیندیشد به دست آورد.» این بیان تلخ واقعیت بود. تئوریسین شوراها بدون زیر پا گذاشتن نظرگاه عمومیاش اما به هیچ وجه حاضر نشد که تن به عوامفریبی روز بدهد. کارگر آزادیاش را تنها میتواند در حزب کمونیست پیدا کند، “جایی که وی میتواند بیندیشد، فراتر از حال را ببیند، و دارای مسئولیت است؛ جایی که وی هم سازماندهی کرده و هم سازمان داده میشود؛ جایی که وی خود را بخشی از پیشآهنگ احساس نموده که به پیش میراند و بخش بزرگی را نیز با خود میبرد. در فاز سیاسی داخلی و بینالمللی معاصر مسئلهی شکلگیری حزب کمونیست در صدر مسایل قرار میگیرد. حزب سوسیالیست، حزب سنتی کارگران ایتالیا: نتوانسته است خود را از روند از هم پاشی که ویژهی دورهی حاضر است مصون نگاه دارد. این حزب مجموعهای از احزاب است؛ اگر چه حرکت میکند، اما با تنبلی و سستی بسیار گام برمیدارد؛ همواره در معرض خطر است که به راحتی طعمه آسانی برای ماجراجویان، جاهطلبان، و شهرتطلبانی شود که فاقد هر گونه جدیت سیاسی هستند؛ به دلیل نامتجانس بودن، شدت سایش در چرخ دندههایاش آن را کاملًا فرسوده کرده و از رمق انداختهاست؛ این حزب هیچ گاه توان آن را ندارد که رنج و مسئولیت اقدام انقلابی را که نیاز فوری شرایط عینی است بپذیرد. با تکیه بر شناخت فوق است که میتوان پاسخ به این معضل تاریخی را پیدا نمود که چرا به جای آن که حزب به تودهها آموزش داده و آنها را هدایت کند، این تودهها هستند که به حزب طبقهی کارگر “آموزش داده” و آن را به پیش میرانند ... در واقع، این حزب سوسیالیست، که مدعی راهبر و راهنمای تودههاست، چیزی جز دفتر اسنادِ رسمی نیست که با فروتنی سرگرم به ثبت رساندن عملیات خود به خودی تودههاست. به رغم این همه، اگر در جایی و یا زمانی از وقوع فاجعهای برای جنبش کارگری پیشگیری شدهباشد صرفاً به این دلیل میتواند باشد که “در بخشهای شهری حزب، در اتحادیههای صنفی، در کارخانهها و روستاها، هستند گروههای مصممی از کمونیستها که به وظایف تاریخیشان کاملًا آگاهند.” در آن هنگام یک حزب کمونیست در درون حزب سوسیالیست وجود داشت، «که تنها از سازمان علنی، مرکزیت، و از انضباط خاص خویش بیبهره بوده، که برای توسعه سریع و بازسازی حزب به مثابهی حزب سراسری طبقهی کارگر امری کاملًا ضروری است.» بر اساس تهایی که توسط کنگرهی دوم انترناسیونال سوم به تصویب رسید، بر عهدهی کمونیستها بود که تا «بخش کمونیستی حزب سوسیالیست ایتالیا را در کوتاهترین زمان ممکن سازمان دهند.» حزب باید در اسم و در عمل به حزب کمونیست ایتالیا، بخشی از انترناسیونال سوم کمونیستی تبدیل گردد. گرامشی در خلال ماه اوت ۱۹۲٠ گروهی را برای «آموزش کمونیستی» بنا نهاد. او در مقابله با تولیاتی و تراچینی، از پیوستن به گروه انتخاباتی حزب در تورین خودداری نمود. به رغم بهبود روابط در دورهی اشغال کارخانهها، گرامشی کماکان منزوی باقی ماند. در حالی که زمان نامنویسی در انتخابات نزدیک میشد، حزب نامزدی وی برای شرکت در انتخابات را رد کرد و نام او از لیست اسامی کاندیداهای حزب حذف شد.
| | در نگاه بهتاریخچه این جنبش، نکته قابل توجه این است که شما، هم با دیکتاتوری شاه جنگیدید و هم در برابر دیکتاتوری آخوندها ایستادید. زیرا هدفی که بهآن چشم دوختهاید آزادی و حقوقبشر است. اشرف۳، بهترین گواه این حقیقت است که این جنبش، آلترناتیو معتبر علیه رژیم را نمایندگی میکند. |
|
| |
|
| در روزهای ۲۹-۲۸ نوامبر، طی نشستی در ایمولا، بخش کمونیستی حزب سوسیالیست ایتالیا رسماً پا به عرصهی وجود گذاشت. در درون این به اصطلاح «دستهبندی ایمولا» گروه بوردیگا متنفذترین بود. این گروه به سبب سابقهی طولانیاش در سطح ملی، گرایش به جدایی از حزب داشت. گرامشی که در این نشست حضور داشت، اما، خواهان تلاش در جهت بازسازی از درون بود. آخرین شمارهی هفتهنامهی نظم نوین در ۲4 دسامبر منتشر شد. پس از آن، نظم نوین از اول ژانویهی ۱۹۲۱ تحت مدیریت گرامشی به روزنامه تبدیل شد. گرامشی در مورد روزنامهی نظم نوین، که جایگزین آوانته! چاپ تورین میشد، نوشت: «سنت تهاجمی روزنامهی حزب سوسیالیست را دنبال نموده، و هم زمان، فشردهتر، سنت فعالیت آموزشی و تبلیغاتی هفتهنامه را نیز ادامه خواهدداد.» در واقع امر، بررسی هفتگی فرهنگ سوسیالیستی به میزان زیادی به عنوان تجربهای تکرار ناپذیر باقی ماند. حیات دو سالهی این هفتهنامه با یکی از دراماتیکترین و در عین حال پرشورترین لحظات در تاریخ جنبش کارگری ایتالیا مصادف بود. اگرچه یک نشریهی کمونیستی «گوشت و خون کارگران» است، اما، روشنفکرانی مانند جوزپه پره-زولینی، پییرو گوبهتی، و جورجس سورِل نیز در امور آن شرکت کردند. پره-زولینی بعداً در مورد این هفتهنامه نوشت: مقالههای انقلابی و خردمندانه، بسا بهتر از آن چه که ما در ستون روزنامه ها و نشریههای سوسیالیستی آن روز مییافتیم. اما، ادارهی یک روزنامه و هم زمان دخالت همه جانبه در مبارزه، به نظر من موجب کاهش خلاقیت کیفی این گروه گردید، گروهی که باورهای انقلابی و ابتکار و خلاقیتشان در هم تنیده بود، امری که به ندرت رخ میدهد. انتقاد پره-زولینی به یقین به سبب تعصب سیاسیاش دچار نارسایی است. اما، تردیدی نیست که نوشتههای گرامشی در هفتهنامهی نظم نوین در کنار دفترها، مهمترین میراث تئوریک وی را تشکیل میدهند. یک روز پیش از شروع کنگرهی هفدهم حزب سوسیالیست ایتالیا در پانزدهم ژانویهی ،۱۹۲۱ گرامشی مقالهای با عنوان کنگرهی لیوُرنو را در نظم نوین منتشر نمود:«سرانجام در لیوُرنو مشخص خواهد شد که آیا طبقهی کارگر ایتالیا توانایی آن را دارد که حزب مستقل طبقهاش را از درون سازمان دهد؛ سرانجام معلوم خواهد شد که آیا تجربهی چهار سالهی جنگ امپریالیستی و تجربهی دو سالهی رکود نیروهای مولد جهان خواهد توانست کارگران ایتالیا را نسبت به وظایف تاریخیشان متقاعد سازد.» گرامشی در آن زمان مسیری را که بوردیگا در پیش گرفته و به طور فزایندهای از پشتیبانی لنین نیز برخوردار بود، آشکارا پذیرفته بود: جداییای که میان کمونیستها و سازشکاران در لیوُرنو رخ خواهد داد، به ویژه، به این معنا خواهد بود که: طبقهی کارگر انقلابی خود را از گرایشهای منحط سوسیالیستی که در زیست- وارهی انگلیشان در دالانهای حکومتی پوسیده گشتهاند جدا میسازد، یعنی راهش را از آن گرایشهایی که سعی داشتند با سوی-استفاده از موقعیت برتر شمال دست به ایجاد اشرافیت کارگری بزنند جدا میسازد ... طبقهی کارگر انقلابی بر رد این گونه اشکال قلّابی سوسیالیستی مُهر تأیید میزند: رهایی کارگران از طریق کسب امتیاز از طریق سازشهای پارلمانی و بده- بستانهای وزارتی به دست نمیآید. رهایی کارگران تنها از طریق اتحاد میان کارگران صنعتی شمال و دهقانان بیبضاعت جنوب در جهت سرنگونی دولت بورژوایی و برپایی دولت کارگران و دهقانان به دست خواهدآمد. در کنگره سه گرایش عمده به کشاکش پرداختند. گرایش “بیشنهگراهای خواهان حفظ وحدت” مخالف جدایی از سازشکاران بوده و از انترناسیونال پشتیبانی نمود. سازشکاران و کمونیستها دو گرایش دیگر بودند. خط “بیشینهگراها” به رهبری سراتی مدافع برنامهی “حداکثر” حزب از طریق اقدام انقلابی برای سرنگونی نظم سرمایهداری و اجرای کامل پروژهی سوسیالیستی بود. تعداد رأیهای بیشینهگراها ۹۸٠۲۸ بوده، در حالی که سازشکاران تعداد ۱4۶۹۵ رأی و کمونیستها 5۸۷۸۳ رأی به دست آوردند. کمونیستها – از جمله گروه بوردیگا و گروه نظم نوین – محل کنگره (تئاتر گولدونی) را ترک کردند و در تئاتر سان مارکو گردآمده و پیمان بستند که تا حزب کمونیست ایتالیا را به عنوان عضوی از انترناسیونال سوم بنیان نهند. آمادیو بوردیگا بدون هیچ رقابتی به رهبری حزب نوبنیاد برگزیدهشد. گرامشی به عضویت کمیتهی مرکزی انتخاب شد، اما از کمیتهی اجرایی بیرون ماند. وضعیت سیاسی وی نامشخص ماند. وی که در آن زمان تنها سی سال داشت و در درون حزب گمنام بود، به طور عمده به عنوان یک روشنفکر معروف بود. چند سالی طولکشید تا وی به عنوان یک رهبر برجستهی کمونیست شناختهشود.<ref>آنتونیو گرامشی نوشتهی آنتونیو سانتوچی ص ۶۵ تا ۷۲</ref> | | پس اجازه بدهید در خاتمه یکبار دیگر به دیگرانی در جهان که استمالت را توصیه میکنند، آنها که خود را گول میزنند، آنها که اجازه میدهند به دام گفتگوهای احمقانه و بیهوده با آخوندها بیفتند، بگویم که زمان قاطعیت علیه این رژیم فرا رسیده است. زمان ایستادن در کنار مردم ایران فرا رسیده است. زمان ایستادن برای آزادی مردم، زمان روی کار آوردن حکومتی در ایران فرا رسیده که نافی ادعاهای رهبری موروثی یا مذهبی باشد.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> |
|
| |
|
| == آراء گرامشی ==
| | از ۴ ژانویه ۲۰۰۷، لیبرمن رئیس کمیته امنیت داخلی سنا بود. او دیگر در انتخابات ۲۰۱۲ شرکت نکرد. |
| نخستین مقاله گرامشی در سن ۲۰ سالگی، هنگامی که آخرین سال دبیرستان را در جزیرهی ساردینیا میگذراند و پیش از آنکه سوسیالیست بشود، نوشتهشد، و آخرین مقاله، گزارشی است که او به کنگرهی دوم بینالملل کمونیستی (کومینترن) تسلیم کرد. این مقاله ابتدا در شمارهی ۱۴ نشریهی رسمی کومینترن به سه زبان آلمانی، فرانسوی و روسی چاپ شد و سپس در مارس ۱۹۲۱ در هفتهنامهی «اوردینه نوئووو» به زبان ایتالیایی انتشار یافت.
| |
|
| |
|
| دههی پر حادثهی ۱۹۱۰ دورهی شکلگیری بنیادی شخصیت گرامشی بود. هنگامی که او در سال ۱۹۱۱ با گرفتن بورس تحصیلی جوانان بیبضاعت از «ساردینیا» وارد تورین شد، افکار سیاسیاش احتمالا از نوع آمیزهی مضامین لیبرالی و سوسیالیستی بود که سالهای پیش از جنگ جهانی اول در جنوب ایتالیا و جزایر آن رواج داشت. گرچه گرامشی بهسرعت میرفت تا هرگونه گرایش در جهت ناسیونالیسم ساردینیایی را در تماس با واقعیت پرولتری پیشرفتهترین شهر صنعتیی ایتالیا به دور افکند. لیکن هرگز علاقهاش را به مسئلهی جنوب از دست نداد. تحول انقلابیی خشونتآمیزی که سال ۱۹۰۶ ساردینیا را درهم کوبید و بر سر تودههای دهقان، کارگران شهری، معدنچیان که یکدست از سوی سربازان ایتالیا سرکوب میشدند اثر گذاشت. نخستین تجربهی او در مبارزهی طبقاتی و انگیزهی اصلی وی در گزینش سیاست انقلابی بود.
| | چو لیبرمن، عضو کاکس (فراکسیون) دمکرات بود. در دوره ۱۱۰ و ۱۱۱ مجلس به عنوان نماینده مستقل عمل میکرد. |
|
| |
|
| گرامشی در تورین بود که سوسیالیست شد و در اواخر ۱۹۱۳ به حزب پیوست، اندکی پس از ورود به این شهر با آنجلو تاسکا که همکلاس و همسن گرامشی و پسر یک کارگر راهآهن بود و از ۱۹۰۹ عضو حزب سوسیالیست بود، دوست شد. این دوستی او را وارد فعالیت تشکیلاتی کرد.
| | در سال ۲۰۰۸ پس از حمایت از جان مککین برای ریاست جمهوری، لیبرمن دیگر در جلسات رهبری کاکس دمکرات شرکت نکرد. لیبرمن در انتخابات سال ۲۰۱۶ از هیلاری کلینتون حمایت کرد. |
|
| |
|
| گرامشی که تا اواخر بیش از همه به مسائل فرهنگی و دانشگاهی علاقه نشان میداد، در نوامبر ۱۹۱۵ تحصیلاتش را رها کرد و به کار دائم در نشریه «ایل گریدو دل پوپولو» پرداخت. تا پیش از این تاریخ وی فقط ۴ مقاله به چاپ رساندهبود. یکی از این مقالهها به نام بیطرفیی فعال در اکتبر ۱۹۱۴ نخستین تاخت و تاز سیاسی گرامشی در عرصهی روزنامهنگاری بود، چنان در قضاوت به اشتباه رفتهبود که سبب شد تا مدتها در زمینهی سیاسی قلم نزند، نوشتن این مقاله و تحلیل خطای آن اشتباه فاحشی بود که سالهای علیه او استفاده میشد. تاسکا در مقالهای به موسولینی «سردبیر آوانتی» و رهبر جناح چپ حزب سوسیالیست حمله کردهبود و گرامشی در این مقاله از موسولینی دفاع کردهبود. <ref>کتاب ستمبران و ستمگران آنتونیو گرامشی ص ۴ و ۵</ref>
| | در دورهای از نمایندگی، لیبرمن نقش تعیین کنندهای در سنا داشت، زیرا دموکراتها ۵۰ رای از ۱۰۰ و جمهوریخواهان ۴۹ از ۱۰۰ رای داشتند.) یک رای او به جمهوریخواهان تعیینکننده بود (در شرایطی که ۵۰ رای در مقابل ۵۰ رای بود، در صورت تساوی، معاون رئیسجمهور، دیک چنی، رای را تعیین میکرد). این «حق وتو» لقب محبوب «شاه جو» را برای او به ارمغان آورد. با انتخابات سنا در نوامبر ۲۰۰۸، رای به نفع دموکراتها تغییر کرد، به طوری که رای لیبرمن دیگر تعیینکننده نبود. در اواسط دسامبر ۲۰۰۹، در نبرد رایگیری بر سر اصلاحات مراقبتهای بهداشتی، لیبرمن دوباره موفق شد به عنوان "شاهین ترازو" در مرکز صحنه قرار گیرد و دموکراتها را مجبور به حذف نکات کلیدی لایحهشان کند. |
|
| |
|
| == دفترهای زندان ==
| | در ماه مه ۲۰۱۲، علیرغم طرح صلحی که توسط کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد حمایت شد، او به نفع مسلح کردن شورشیان سوری صحبت کرد و خواستار بمباران سوریه توسط ایالات متحده و شرکای آن در منطقه شد. از اوایل سال ۲۰۱۳، لیبرمن مدیر اجرایی ابتکار سیاست خارجی بود. در نوامبر ۲۰۱۴، لیبرمن به عنوان رئیس مشترک افتخاری ملی گروه مرکزگرا (No Labels) منصوب شد و تا پایان عمر در این سمت خدمت کرد. |
| آنتونیو گرامشی در دفترهای زندان درگیر نبردی دائمی علیه هرگونه جبرباوری مکانیکی بود که نیروهای بالقوهی مارکسیسم را به عنوان یک فلسفهی عمل تحلیل میبُرد. این برداشت که ما در حال حاضر شکست خوردهایم اما «مسیر تاریخ در بلندمدت همراستای ما عمل میکند» قطعاً میتواند در ایجاد اندکی پایداری در مبارزه مفید باشد، اما همچنین نوعی افیونِ مذهبیِ طبقات فرودست نیز هست، «جایگزینی برای تقدیر یا مشیتِ دینهای متکی به اقرار»، و در این معنا میتواند دلیلی برای انفعال و «خودبسندگی احمقانه» باشد. بنابراین، گرامشی نقد مشهور مارکس از دین را درموردِ خودِ مارکسیسم بهکار میبرد. هیچ تضمینی به هیچشکل در تاریخ وجود ندارد، همهچیز به توانایی ما در واکاوی، سازماندهی و تشکیل اتحادها وابسته است. اینمورد را همچنین میتوان به تجربههای مربوط به بحرانهای اقتصادی نیز تسری بخشید.
| |
|
| |
|
| گرامشی بارها و بارها به رفقایش که معتقد بودند و امید داشتند که بحرانها ضرورتاً منجر به فروپاشی نظام سرمایهداری شود هشدار داد. او استدلال میکرد که اینگونه نیست، این انتظار که بحرانهای اقتصادی رخنهای در صفوف دفاعی دشمن پدید آورد که پس از آن بتوان ارتشِ خود را بهشکلی «برقآسا» به درون این صفوف گسیل کرد و پیروزیِ استراتژیک قاطعی بهدست آورد، قضاوتی اکونومیستی و جبرباورانه است که متعلق به الگوهای منسوخِ مدلی از انقلاب به مثابهی «جنگ مانووری» است. این مدل آخرین بار در ۱۹۱۷ در روسیه موفق شد و پس از آن در کشورهای پیشرفتهی سرمایهداری در غرب، به دلیل ساختار عمیقاً پیچیدهی جامعهی مدنی در این جوامع، شکست خورد. در شرایط «جنگ موضعی»، بحران اقتصادی بهخودیخود نمیتواند باعث بهوجود آمدن رخدادهای تاریخی بنیادین شود و صرفاً «زمینهای مناسبتر برای انتشار ایدههای بدیل فراهم میآورد» . طبقات حاکم معمولاً میتوانند با شرایط جدید سازگار شوند و دوباره کنترل جنبههایی که از چنگشان خارج شده بود را به دست آورند. اینجا هم خبری از هیچگونه فرایند خودبهخودی نیست. بین اتفاقاتی که در «اقتصاد» در حال رخ دادن است و سطوح سیاسی و ایدئولوژیکی، هیچ توازی و تعادل بلاواسطی وجود ندارد. ممکن است طبقهی کارگر به بخشهایی رقیب تجزیه شود و ازهمینرو، درونِ هژمونی بورژواییِ بلوکِ قدرت حاکم جذب شود، یا آنکه میتواند هژمونی خود را از پایین شکل دهد، یا ترکیبی از هردوی اینها_ ــ تمامی اینها به تواناییاش در عمل و دگرگونی مناسبات قدرت در «جامعهی مدنی» و «جامعهی سیاسی» وابسته است.
| | سناتور لیبرمن، با وجود همراهی با دموکراتها به صراحت در افشای نیات توسعهطلبانه جمهوری اسلامی شهرت دارد. |
|
| |
|
| === نامههای زندان ===
| | جو لیبرمن ۲۷ مارس ۲۰۲۴، در سن ۸۲ سالگی درگذشت.<ref>[https://www.nbcnews.com/politics/politics-news/former-sen-joe-lieberman-died-rcna145377 سایت nbc نیوز]</ref> |
|
| |
|
| آنتونیو گرامشی در نامهای به همسرش، پس از تحمل سه سال زندان نوشت:<blockquote>«من معتقدم، آن بحرانی را که زندانی در اولین مرحله از زندان دچارش میشود پشت سر گذاشتهام. بحران که اغلب سبب قطع رابطه کامل تمامی بندها با گذشته میشود. حقیقتش را بخواهی، این بحران را در دیگران بیش از خودم مشاهده و احساس کردم و خندهام گرفت و این خود، به معنی پشت سر گذاشتن این بحران بود. هیچوقت فکرش را نمیکردم انسانها آنقدر از مرگ بترسند؛ و باید گفت که دقیقاً در رابطه با این ترس است که بسیاری از ناراحتیهای روانی خاص زندانیان به وجود میآید. در ایتالیا میگویند که ترس از مرگ نشانه پیری است. به نظر میرسد که این قضاوت بسیار درستی باشد. در زندان، این تحول روانی زمانی خود را نشان میدهد که زندانی احساس میکند که در دامی گرفتار شده که امکان خلاصی از آن وجود ندارد: یک تغییر ریشهای و سریع ایجاد میشود و هر چه میزان برخورد زندانی به زندگیاش بر اساس اعتقادات و عقایدش سطحیتر و کمعمقتر باشد، میزان و سرعت این تغییر بیشتر میشود. به صورتی باورنکردنی، من شاهد چنین صحنههای وحشتناکی بودم.»</blockquote>
| | == بازدید جو لیبرمن از اشرف ۳ == |
| | لیبرمن و همسرش خانم هادسا لیبرمن چند بار از اشرف ۳ مقر مجاهدین در آلبانی دیدار کردند. |
|
| |
|
| == شهریار جدید ==
| | سناتور لیبرمن در سخنرانی خود در اشرف گفت: در نگاه به تاریخچه این جنبش، نکته قابل توجه این است که شما، هم با دیکتاتوری شاه جنگیدید و هم در برابر دیکتاتوری آخوندها ایستادید. |
| شهریار جدید از رسالههای مهم گرامشی، خوانشی نوآورانه و بدعتگونه از رسالهی شهریار نیکولو ماکیاولی، نویسنده و سیاستمدار ایتالیایی، دربارهی اصول سیاست و آیین کشورداری است. شهریار جدید نامی است که گرامشی بر اجتماع روشنفکران طبقهکارگر نهاده بود. این شهرزاده (پرنس) نمیتواند شخصیتی واقعی، یعنی فردی خاص باشد، فقط میتواند سازوارهای باشد، یعنی مجموعهای اجتماعی که پس از آنکه خود را تحکیم کرد و از اعمال خود آگاهی یافت، در آن ارادهای دستهجمعی شکل میگیرد. مقصود گرامشی از شهریار جدید، یک حزب انقلابی متشکل از زحمتکشان روشنفکر است که میتواند هژمونی آلترناتیوی در جامعهی مدنی ایجاد کند. (چه گندهگوییهای فریبنده و منحرف کنندهای!)
| |
|
| |
|
| گرامشی به سبب نظریهاش در مورد هژمونی فرهنگی در جامعههای سرمایهداری شناخته شده و آرای او در مورد هژمونی به دیدگاه و نگرش او در جایگاه یک راهبردشناس سیاسی شکل بخشیده است. آثار گرامشی موجب تشویق نظریهپردازان مارکسیست دورههای بعدی مانند آلتوسر و پولانتساس شد تا ساختار و کارکردهای دولت در دموکراسیهای لیبرال یا آزادیخواه را مورد بررسی دقیق قرار دهند.
| | آنها که در جهان استمالت را توصیه میکنند، خود را گول میزنند، آنها اجازه میدهند به دام گفتگوهای احمقانه و بیهوده با آخوندها بیفتند. زمان قاطعیت و ایستادن در کنار مردم ایران فرا رسیده است... |
|
| |
|
| در "شهریار جدید" نویسنده به ماکیاول ، بوروکراسی، اکونومیسم و .... میپردازد. در باب ماکیاول او اثر شهریار این فیلسوف عملگرا را به مثابه نمونه تاریخی اسطوره سورلی معرفی میکند؛ ژرژ سورلیای که نظریهپرداز سندیکالیسم انقلابی بود و به نوعی بر فاشیسم ایتالیایی ساخته موسولینی اثر عمدهای داشت. نکته جالب هم در همین امر نهفته است. گرامشی به نوعی به تمجید شهریار ماکیاول میپردازد و آن را این چنین می سشهریار جدید از رسالههای مهم گرامشی، خوانشی نوآورانه و بدعتگونه از رسالهی شهریار نیکولو ماکیاولی، نویسنده و سیاستمدار ایتالیایی، دربارهی اصول سیاست و آیین کشورداری است. شهریار جدید نامی است که گرامشی بر اجتماع روشنفکران طبقهکارگر نهاده بود. این شهرزاده (پرنس) نمیتواند شخصیتی واقعی، یعنی فردی خاص باشد، فقط میتواند سازوارهای باشد، یعنی مجموعهای اجتماعی که پس از آنکه خود را تحکیم کرد و از اعمال خود آگاهی یافت، در آن ارادهای دستهجمعی شکل میگیرد. مقصود گرامشی از شهریار جدید، یک حزب انقلابی متشکل از زحمتکشان روشنفکر است که میتواند هژمونی آلترناتیوی در جامعهی مدنی ایجاد کند. (چه گندهگوییهای فریبنده و منحرف کنندهای!) | | در ارتباط با فعالیتهای جو لیبرمن در حمایت از مقاومت مردم ایران جوئیش ژورنال چنین نوشت: |
|
| |
|
| گرامشی به سبب نظریهاش در مورد هژمونی فرهنگی در جامعههای سرمایهداری شناخته شده و آرای او در مورد هژمونی به دیدگاه و نگرش او در جایگاه یک راهبردشناس سیاسی شکل بخشیده است. آثار گرامشی موجب تشویق نظریهپردازان مارکسیست دورههای بعدی مانند آلتوسر و پولانتساس شد تا ساختار و کارکردهای دولت در دموکراسیهای لیبرال یا آزادیخواه را مورد بررسی دقیق قرار دهند.
| | جوئیش ژورنال ۱۶فروردین: ...فعالیتهای لیبرمن از سیاست داخلی فراتر رفت و منعکسکننده یک دیدگاه گستردهتر در سیاست خارجی بود. |
|
| |
|
| | دیدگاه او نسبت به رژیم ایران، لیبرمن را از بسیاری از همعصرانش متمایز کرد. طرفداری او از شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) و سازمان مجاهدین خلق ایران (ام.یی.کی) فراتر از لفاظیهای صرف بود و نشاندهنده تعهد گستردهتر او به آرمانهای دموکراتیک جهانی و حقوقبشر بود. |
|
| |
|
| | حمایت لیبرمن ریشه در اعتقاد عمیق به مأموریت آنها برای ایجاد تغییر در ایران داشت، موضعی که باعث احترام و شناخت او در میان همتایان و همکارانش شد. علاوه بر این، تعامل لیبرمن با جنبش مقاومت ایران بر درک او از اهمیت استراتژیک ایران در سیاست خاورمیانه و مبارزه جهانی علیه دیکتاتوری مذهبی و افراطگرایی تأکید کرد... یکی از شخصیتهای محوری در حمایت لیبرمن از مقاومت ایران، تأیید او از طرح ۱۰مادهای مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت، برای آینده ایران بود که جمهوری سکولار، دموکراتیک و غیرهستهیی ایران را متصور است.. |
|
| |
|
| در "شهریار جدید" نویسنده به ماکیاول ، بوروکراسی، اکونومیسم و .... می پردازد. در باب مایاول او اثر شهریار این فیلسوف عملگرا را به مثابه نمونه تاریخی اسطوره سورلی معرفی میکند؛ ژرژ سورلیای که نظریه پرداز سندیکالیسم انقلابی بود و به نوعی بر فاشیسم ایتالیایی ساخته موسولینی اثر عمدهای داشت. نکته جالب هم در همین امر نهفته است. گرامشی به نوعی به تمجید شهریار ماکیاول می پردازد و آن را این چنین میستاید:"..... نمونه یک ایدئولوژی سیاسی که به صورت یک خیالآباد بی روح یا نظریهبافی عالمانه ارائه نمیشود، بلکه به صورت آفریده یک تخیل عینی که روی مردم پراکنده و از هم بریده اثر میکند و اراده جمعی آنها را برمیانگیزد و سازمان میبخشد."
| | سناتور جوزف لیبرمن دربارهی خانم مریم رجوی چنین گفت: |
|
| |
|
| == سخنان گرامشی ==
| | خانم مریم رجوی یک رهبر بزرگ است. او یک طراح فوقالعاده و رهبر یک جنبش است. او الهامبخش است. |
|
| |
|
| * شیفتگان درگاه استبداد! اگر با مردم نیستید بر علیه مردم عمل نکنید!
| | === لیبرمن رئیس گروه اتحاد علیه ایران هستهای === |
| * یک حکومت تضعیفشده، شبیه یک ارتش در حال شکست است!
| | جوزف لیبرمن در سال ۲۰۲۳ گروه اتحاد علیه ایران هستهای را بنیان گذاشت. |
| * کلیدیترین پرسش برای فلسفه سیاسی در طول تاریخ, چگونگی اداره کشور توسط بهترین حکومت بود. یا بهترین رژیم سیاسی کدام است. چگونه میتوان از رژیم بد به حکومتی شایسته دست یافت.
| |
| * بشریت اکنون میداند که کدام رژیم سیاسی شر مطلق است, در این حوزه دستش خالی نیست.
| |
| * فیلسوفان عصر روشنگری, در تبیین حکومتهای سکولار, اهدافشان ناظر بر جهانشمول بودن universal آن بودهاست.
| |
| * صلح جهانی کانتی cosmopolita peace. و شهروند جهانی بودن هدفی در محدوده اروپا نبود، اگرچه کانت به آلمانی مینوشت اما هرگز مخاطبش مردم آلمان نبودهاست.
| |
| * دموکراسی نوین جهان حاصل چهارصد سال جدال نظری و عملی است, انتخابی بودن حاکمان, سکولاریسم یا جدایی دین از دولت, تفکیک قوای سهگانه, و رعایت حقوق بشر, اجزا لاینفک این دموکراسی است. فقدان هر کدام از اجزای فوق آن دموکراسی ناقص و مستحق براندازی است.
| |
| * این دموکراسی شامل دوران اولیه قانونمداری, دوران میانی عدالت محوری و شرایط کنونی دفاع از محیط زیست ایجاد نهادهای مستقل از قدرت سیاسی ngoها و منشور جهانی حقوق بشر, از مصوبات تخطیناپذیر سازمان ملل تبدیل شد.
| |
| * دموکراسی ناقص و سیستم اداری منبعث از آن هرگز قادر نیست, منطبق بر رضایتمندی مردم, اقتصاد, فرهنگ, حقوق و وظایف شهروندی را ساماندهی کند.
| |
| * به جای مردم, برای مردم، پیشاپیش مردم، به دنبال مردم نباید تصمیم و حرکت کرد، بلکه باید با مردم و از خواستههای مردم حمایت کنیم!
| |
| * در چنین شرایطی مردم به تحقق حق و انجام درست وظیفه خویش عمل خواهندکرد!
| |
| * ...در تغییر و تحولات اخیر، فلسفهی عمل «لحظهی هژمونی» را مطالبه میکند. ...دورهای بحرانی با پیآمدهای غیرقابل پیشبینی است، از میان رفتنی که در آن «کهنه از بین میرود و نو نمیتواند جایگزین شود». بنابراین، «رهنمود معقول و معنوی» عامل تعیینکننده در کسب هژمونی است: پیش از آن که یک گروه اجتماعی به تصرف قدرت حکومتی دست یازد، میتواند و در حقیقت باید که رهبر باشد؛ پس از آن، و هنگامی که این گروه اجتماعی اِعمال قدرت نموده و حتا پس از این که کنترل را به طور کامل به دست گرفت، یعنی پس از آن که به قدرت مسلط تبدیل شد، کماکان باید موضع رهبری را حفظ کند.
| |
| * فرهنگ چیزی است کاملاً متفاوت، فرهنگ سازمان است، فرهنگ نظم درونی فرد است، شکل دادن به شخصیت خود است؛ فرهنگ نیل به آگاهی بالاتریست که بهکمک آن شخص به درک ارزش تاریخی خود و عملکرد خود در زندگی؛ و حقوق و وظائفش توفیق مییابد. اما هیچیک از اینها از طریق تکامل خودبهخود، از طریق سلسلهای از کنشها و واکنشهائی که مستقل از ارادهی فرد باشد آنطور که در قلمروی حیوانات و گیاهان که در آن هرواحد ناآگاهانه اعضاء خود را بهوسیلهی قانونی طبیعی و مقدر انتخاب میکند و متمایز میسازد-انجام نمیپذیرد. مهمتر از همه این که انسان یکذهن است، یعنی محصولی از تاریخ و نه از طبیعت. در غیر اینصورت چهگونه میتوان این حقیقت را که سوسیالیزم هنوز بهوجود نیامده است با توجه به این که استثمارگر و استثمارشونده، خالقان ثروت و مصرفکنندگان خودخواه آن همیشه وجود داشتهاند، توضیح داد؟ حقیقت این است که انسان قدمبهقدم و مرحلهبهمرحله از ارزش خود آگاه گردیده و ...
| |
|
| |
|
| == کتابشناسی گرامشی ==
| | جوزف لیبرمن، رئیس گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" و مارک والاس، مدیر این گروه، در پی انتشار اخبار مربوط به توافق برای آزادی شماری از زنان و کودکانی که حماس به گروگان گرفته است، از احتمال آنکه به گفته آنها، آمریکا تسلیم سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی آن شده باشد، ابراز نگرانی کردند. |
| انتشارات اینودی اولین مجموعهی کامل کارهای گرامشی را در دوازده جلد در طی سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۷۱ منتشر ساخت. این مجموعه شامل پنج جلد از نوشتههای سیاسی وی بود. مقالههای درج شده در مطبوعات عمدهی این نوشته-ها را تشکیل میدهد که به شرح زیر طبقهبندی شدهاند:
| |
|
| |
|
| ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ - نوشتههای دوران جوانی
| | بر اساس گزارش صدای آمریکا، آنها همچنین از رهایی چندین گروگان از اسارت گروه شبهنظامی حماس استقبال کردند و گفتند که آنها در دست تروریستهای حماس که توسط سپاه پاسداران و قطر تأمین مالی میشوند، وحشت غیرقابل تصوری متحمل شدهاند. |
|
| |
|
| ۱۹۱۶ تا ۱۹۲۰ - در زیر طاقبنای تاریخی آنتونالیانا
| | در این بیانیه آمده است که حماس باید کاملا پاسخگوی وحشیگری خود در قتل عام هفتم اکتبر باشد. |
|
| |
|
| ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۰ - نظم نوین
| | جوزف لیبرمن و مارک والاس گفتند، باج شش میلیارد دلاری که آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران را در ماه سپتامبر تضمین کرد، این باور را میان شرکای سپاه پاسداران در حماس و حوثیها ایجاد کرد که این امر میتواند به آنها پول زیادی برساند. |
|
| |
|
| ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۲ - سوسیالیسم و فاشیسم: نظم نوین
| | آنها به اظهارات علی برکه، از مقامات حماس، اشاره کردند که ضمن تأکید بر توافق آمریکا با جمهوری اسلامی گفته بود: چرا آمریکا با ما مبادله زندانیان را انجام نمیدهد؟ |
|
| |
|
| ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۶ - بنای حزب کمونیست
| | کاخ سفید در واکنش به انتقادهای جمهوریخواهان که آزاد کردن شش میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده تهران در ازای آزادی پنج آمریکایی بازداشتشده در ایران را با حمله روز پانزدهم مهر حماس به اسرائیل مرتبط میدانند، گفته است که این پول هنوز توسط جمهوری اسلامی هزینه نشده است و در عین حال، فقط میتواند برای نیازهای بشردوستانه استفاده شود. |
|
| |
|
| مجموعههای دیگری نیز پس از آن به این فهرست افزوده شد. اینودی در سال ۱۹۸۰ انتشار مجموعهی جدیدی از کارهای گرامشی را آغاز نمود که شامل هفت جلد از نوشتههای سیاسی وی است که آخرین تحقیقات را در زمینهی نوشتهها و روششناسی نقادانه را در نظر گرفته است.<ref>کتاب آنتونیو گرامشی نوشتهی آنتونیو سانتوچی صفحه ۳۴</ref>
| | در بیانیه رئیس و مدیر گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" همچنین اشاره شده است که حوثیها یک کشتی باری مرتبط با اسرائیل را در دریای سرخ ربودند و بیستوپنج خدمه آن را به گروگان گرفتند. |
|
| |
|
| چاپ اول دفترهای زندان توسط انتشارات اینآودی بین سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۵۱ انجام گردید. ناشر یادداشتهای گرامشی را بر اساس موضوع دستهبندی نموده و در شش جلد با عنوانهای زیر منتشر ساخت:
| | این گروه خواستار بازگرداندن حوثیها به فهرست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا شد و حذف آن توسط دولت جو بایدن در سال ۱۳۹۹ را «اشتباه» دانست. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا، این گروه را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داده بود. |
|
| |
|
| سال ۱۹۴۸- ماتریالیسم تاریخی و فلسفهی بنهدیتو کروچه | | حوثیها یک گروه شبهنظامی شیعه هستند که از سال ۱۳۹۳ کنترل صنعا، پایتخت یمن، را در دست دارند. این گروه از حمایت جمهوری اسلامی برخوردار است و درگیریهای متعددی را با دولت یمن و متحدانش، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، انجام داده است. |
|
| |
|
| سال ۱۹۴۹- روشنفکران و سازمان فرهنگی
| | جوزف لیبرمن، رئیس گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" و مارک والاس، مدیر این گروه میگویند آمریکا با اقدام نظامی کافی علیه شبکه تروریستی سپاه پاسداران پاسخ نداده است و این موضوع، آنها را برای ادامه گروگانگیری جسورتر میکند. |
|
| |
|
| سال ۱۹۴۹- جنبش برای آزادی و وحدت
| | آنها همچنین خواستار آزادی ۱۹۰ غیرنظامی ربودهشده توسط حماس شدند و تأکید کردند که نباید به تروریستهای مورد حمایت جمهوری اسلامی برای گروگانگیری بیشتر انگیزه داد. |
|
| |
|
| سال ۱۹۴۹- یادداشتهایی پیرامون ماکیاولی، سیاست، و دولت مدرن
| | ==== بیانیه اتحاد علیه ایران هستهای UANI ==== |
| | (نیویورک) - سناتور جوزف لیبرمن، رئیس و سفیر مارک والاس، مدیرعامل اتحاد علیه ایران هستهای (UANI) بیانیه مشترک زیر را در پی گزارشهایی مبنی بر اینکه مجوز امنیتی رابرت مالی، فرستاده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، تعلیق شده و از سمت خود به مرخصی اجباری و بدون حقوق فرستاده شده است، منتشر کردند. |
|
| |
|
| سال ۱۹۵۰- حیات و فرهنگ ملی
| | «گزارشهایی مبنی بر اینکه مقامات ایالات متحده به اندازه کافی از رفتار رابرت مالی، فرستاده ویژه ایران در امور ایران نگران بودند تا مجوز امنیتی وی را تعلیق کنند و اینکه وی به مرخصی بدون حقوق از سمت خود فرستاده شده، مایه نگرانی شدید است. ضروری است که دولت بایدن فاش کند که چه مدت به کنگره اطلاع نداده است که تعاملات دیپلماتیک با عواقب توسط شخصی غیر از آقای مالی انجام شده است و چه زمانی سوء استفاده از اطلاعات طبقه بندی شده صورت گرفته است. توضیح کامل به ویژه در حال حاضر با توجه به تحولات اخیر در مورد گفتگوهای «غیررسمی» که دولت با ایران در رابطه با برنامه هستهای این کشور انجام داده، بسیار حیاتی است. سایت یوآنی |
|
| |
|
| سال ۱۹۵۱- گذشته و حال
| | == مصاحبه با فاکسنیوز == |
| * ملاحظات و تذکرات انتقادی در بارهٔ «کتاب آموزشی عامهفهم جامعهشناسی بوخارین نوشته آنتونیو گرامشی ترجمه مهران زنگنه
| | سناتور جوزف لیبرمن روز ۳ اسفند در مصاحبه با تلویزیون فاکس نیوز گفت: زمان آن است که ما علیه مقرات مقرات فرماندهی جنگی که متعلق به رژیم ایران و سپاه پاسداران است تهاجم کنیم. |
| * گرامشی و انقلاب، مقالاتی پیرامون انقلاب اکتبر، ترجمهٔ علیرضا نیاززاده نجفی، تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۹
| |
| * رستاخیز (IL RISORGIMENTO)
| |
| * گذشته و حال
| |
| * تزهایی دربارهٔ تاکتیکهای حزب کمونیست ایتالیا (تزهای رم)، ترجمهٔ محمد حاجیزاده، تهران: نشر تاریخ، ۱۳۵۸
| |
| * دربارهٔ آموزش و فرهنگ، ترجمهٔ م. سرخرودی و ر. آروین، تهران: نشر پژواک، ۱۳۵۸
| |
| * ستمگران و ستمبران، ترجمهٔ وارتان میکائیلیان، تهران: انتشارات فرهنگ نوین، ۱۳۶۰
| |
| * پیدایش روشنفکران، ترجمهٔ [[جلال آل احمد|جلال آلاحمد]]، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۷
| |
| * شهریار جدید، ترجمهٔ عطاءالله نوریان، تهران: نشر اختران، ۱۳۸۶
| |
| * دولت و جامعهٔ مدنی، ترجمهٔ عباس میلانی، تهران: نشر اختران، ۱۳۸۴
| |
| * ماتریالیسم تاریخی
| |
| * نامههای زندان، ترجمهٔ مریم علوینیا، تهران: نشر آگاه، ۱۳۶۲
| |
| * سوسیالیسم فاشیسم و انقلاب، ترجمه کامران برادران، آگه
| |
| * معادلات و تناقضات، ترجمه شاپور اعتماد، طرح نو
| |
|
| |
|
| نامههای زندان گرامشی توسط خواهرزن او «تاتیانا شوخت» در محل امنی نگهداری شد. سپس به مسکو فرستاده شد و پس از پایان جنگ در اختیار پالمیرو تولیاتی دوست گرامشی و رهبر بعدی حزب کمونیست ایتالیا قرار گرفت. از او آثاری در زمینهٔ تئوریزه کردن مفاهیمی کلیدی همچون هژمونی، جامعهی مدنی، نسبت زیربنا و روبنا در سیستم سرمایهداری، ماهیت طبقاتی روشنفکران، و جنگ قدرت به جا ماندهاست.
| | مجری فاکس نیوز: میخواهم از سناتور سابق ایالت کانتیکات و رئیس بنیاد اتحاد علیه ایران اتمی و کاندید پیشین معاونت ریاستجمهوری و نویسنده کتاب سنتریست سالوشن سؤال میکنم. اخیراً کیتی مک فارلن (مشاور پیشین امنیت ملی زمان ترامپ. م) در برنامه ما بود و گفت قرار است یکی از کشتیهای ما را غرق کنند و این زمانی است که خواهیم دید که پرزیدنت بایدن و آمریکا و جامعه دفاعی ما نهایتاً به حوثیها بگویند دیگر بس است. پاسخ شما چیست؟ |
|
| |
|
| === دربارهٔ گرامشی ===
| | سناتور جو لیبرمن: امیدوارم تا آنزمان منتظر نمانیم. برای من کاملاً روشن است که چه خبر است (رژیم). ایران در خاورمیانه علیه ما و متحدان ما و اسراییل و جهان عرب اعلام جنگ کرده است و آنها این جنگ را توسط نیروهای تروریستی خود اعم از حماس، حزبالله، حوثیها و دیگر شبهنظامیان پیش میبرد که ماههاست موشکها را علیه سربازان آمریکایی در عراق و سوریه شلیک میکنند. |
|
| |
|
| * جوزپه فیوری، زندگی مرد انقلابی، ترجمهٔ [[مهشید امیرشاهی]]، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰
| | اکنون زمان آن است که پاسخ دهیم و مقابله کنیم، آمریکا آنرا دفاع از خود میخواند ولی واقعیت این است که این دفاع از خود نیازمند بیش از این است. |
| * رناته هالوب، آنتونیو گرامشی؛ فراسوی مدرنیسم و پستمدرنیسم، ترجمهٔ [[محسن حکیمی]]، تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۴
| | [[پرونده:جو لیبرمن ۱.JPG|بندانگشتی|'''جوزف لیبرمن''']] |
| * [[پری اندرسون]]، معادلات و تناقضات آنتونیو گرامشی، ترجمهٔ [[شاپور اعتماد]]، تهران: نشر [[طرح نو]]، ۱۳۸۲
| | زمان آن است که ما دست به تهاجم بزنیم از اینکه دیروز به حوثیها ضربه زدیم خوشحالم ولی فکر میکنم برایمان دیگر زمان آن گذشته است و باید شروع به زدن مقرات فرماندهی و جنگی که متعلق به رژیم ایران و سپاه پاسداران است اقدام کنیم. زیرا تا زمانیکه آنها را مجبور به پرداخت هزینه نکنیم آنها بهدنبال سربازان ما خواهند آمد و آنها را در خاورمیانه خواهند کشت و یکی از کشتیهای ما را در آبهای آن منطقه خواهند زد و ما نمیتوانیم اجازه دهیم چنین چیزی اتفاق بیفتد. |
| * [[جیمز جول]]، گرامشی، ترجمهٔ محمّدرضا زمرّدی، تهران: [[نشر ثالث]]، ۱۳۸۸
| |
| * لئوناردو پگی، نظریهٔ عام مارکسیسم نزد گرامشی، ترجمهٔ امیر احمدیآریان، تهران: نشر رخداد نو، ۱۳۸۹
| |
| * [[مایکل بوراووی]]، مارکسیسم جامعهشناسانه: همگرایی آنتونیو گرامشی و کارل پولانی، ترجمهٔ محمّد مالجو، تهران: نشر نی، ۱۳۹۳
| |
|
| |
|
| == گاهشمارِ زندگی آنتونیو گرامشی == | | == انعکاسات درگذشت لیبرمن == |
|
| |
|
| * ۱۸۹۱ در ۲۲ ژانویه در آلس Ales، نزدیک کالیاری Cagliari به دنیا آمد.
| | === مریم رجوی === |
| * ۱۹۱۱ دورهی دبیرستان را در کالیاری به پایان رساند؛ در نوامبر همین سال در رشتهی ادبیات دانشگاه تورین پذیرفته شد.<ref>جوزپه فیوری، زندگی مرد انقلابی، ترجمهٔ [[مهشید امیرشاهی]]، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۰ صفحه ۸۶
| | فقدان سناتور لیبرمن را به همسرش هادسا،خانواده و دوستان او و مردم آمریکا تسلیت میگویم و برای همسرش هادسا شکیبایی آرزو میکنم. لیبرمن مرد بزرگی که در چند دهه گذشته در میان سیاستمداران آمریکایی قاطعترین سیاست را علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران پیش میبرد و در ۳دهه گذشته از مقاومت ایران حمایت میکرد. او در سختترین شرایط به یاری مجاهدین در اشرف و لیبرتی شتافت و هرکاری توانست برای حفظ امنیت و انتقال امن و سالم آنها به خارج از عراق به عمل آورد. با قدردانی از حمایتهای بیدریغ، مستمر و ارزشمند سناتور لیبرمن فقید از مقاومت ایران، در این لحظات من و اعضای مقاومت بهویژه مجاهدین در اشرف۳ در غم هادسای عزیز شریک هستیم.<ref>[https://m.mojahedin.org/id/366ccdc5-9878-4a9f-a2bd-b3cf83e29877 سایت سازمان مجاهدین خلق ایران به نقل از توییتر خانم مریم رجوی]</ref> |
|
| |
|
| </ref>
| | === جو بایدن === |
| * ۱۹۱۳ به سوسیالیستهای بخش تورین پیوست.
| | سایت کاخسفید ۹فروردین ۱۴۰۳ |
| * ۱۹۱۵ در ۱۰ دسامبر به تیم سردبیری آوانته !Avanti در تورین ملحق شد.
| | |
| * ۱۹۱۷ در ادامهی فعالیتهای ژورنالیستیاش به مدیریت نشریهی فریاد خلق del Grido popolo برگزیدهشد. به عنوان دبیر کمیتهی اجرایی موقت حزب سوسیالیست، شاخهی تورین، انتخاب گردید.
| | جو بایدن شخصاً دربارهٔ درگذشت سناتور لیبرمن نوشت: «جو لیبرمن و من بهمدت ۲۰ سال در سنای آمریکا (بودیم). سناتور لیبرمن در اعتقاداتش پایبند و استوار بود...». |
| * ۱۹۱۸ انتشار فریاد خلق متوقف شد.
| | |
| * ۱۹۱۹ وی به همراه تاسکا، ترراسینی، و تولیاتی نشریهی نظم نوین را بنیان نهاد. اولین شمارهی این نشریه در اول ماه مه منتشر شد.
| | سخنگوی کاخسفید اعلام کرد: رئیسجمهور آمریکا در تماس با هاداسا لیبرمن فقدان جو لیبرمن را به او و خانواده لیبرمن تسلیت گفته است. وی افزود: «رئیسجمهور و سناتور لیبرمن بهمدت ۲۰ سال با هم در سنای ایالات متحده خدمت کردند. سناتور لیبرمن با پایبندی به اصول، ثباتقدم و نترس از آنچه که اعتقاد داشت درست است دفاع میکرد». |
| * ۱۹۲۰ در ماه سپتامبر در جنبش اشغال کارخانه شرکت نمود. آخرین شمارهی نشریهی نظم نوین در ۳۴ دسامبر منتشر گردید.
| | |
| * ۱۹۲۱ اولین شمارهی روزنامهی نظم نوین، ارگان کمونیستهای تورین، در اول ژانویه منتشر شد. وی در ۳۱ ژانویه به عضویت کمیتهی اجرایی حزب کمونیست ایتالیا، که در همان روز در لیوُرنو تشکیل شدهبود، انتخاب گردید.
| | === بیل کلینتون === |
| * ۱۹۲۲ در ماه مارس به سمت نمایندهی حزب کمونیست ایتالیا در کمیتهی اجرایی انترناسیونال کمونیستی انتخاب شد. در ۲۶ مارس عازم مسکو گردید. در ماه ژوئن، در کنگرهی دوم انترناسیونال شرکت نمود. در ماه سپتامبر به خاطر کسالت در کلینیکی در مسکو بستری شد و در همان جا بود که با همسرآیندهاش، جولیا شوخت SchuchtJulia، آشنا شد.
| | بیل کلینتون رئیسجمهور سابق آمریکا از سوی خودش و هیلاری کلینتون نوشت: «بعد از آنکه من بهمدت هشت سال بهعنوان رئیسجمهور با (جو لیبرمن) کار کردم، هیلاری مفتخر بود همراه با او در سنا خدمت کند. وی بهمدت ۲۴سال بهخوبی مردم کانتیکت را نمایندگی کرد و همواره بر اعتقاداتش پایبند بود». |
| * ۱۹۲۳ هنگام اقامتش در مسکو، پلیس ایتالیا حکم دستگیری وی را در غیابش صادر نمود. در سوم دسامبر، پس از آن که از سوی کمیتهی اجرایی انترناسیونال به عنوان رابط حزب کمونیست ایتالیا با دیگر احزاب کمونیست اروپا انتخاب شد، وارد وین گردید.
| | |
| * ۱۹۲۴ اولین شمارهی نشریهی وحدت l’ Unità در میلان منتشر شد. انتشار سومین دورهی نظم نوین، این بار هر دو هفته یکبار از اول ماه مارس در رُم آغاز گردید. گرامشی در ششم آوریل به عنوان نمایندهی مجلس از ونیتو Veneto انتخاب شد. در ۱۲ ماه مه به ایتالیا بازگشت. پسرش، دلیو Delio، در ماه اوت در مسکو به دنیا آمد.
| | === جرج بوش === |
| * ۱۹۲۵ وی در ژانویه با تاتیانا شوخت Schucht Tatiana، خواهر جولیا، در رُم مالقات نمود. در مارس و آوریل در نشست پنجم کمیتهی اجرایی انترناسیونال در مسکو شرکت نمود
| | جرج بوش رئیسجمهور سابق آمریکا اعلام کرد «جو (لیبرمن) یک آمریکایی خوب و یکی از شایستهترین افرادی بود که در زمان اقامتم در واشنگتن ملاقات کردم... چه در شکست و چه در پیروزی، جو لیبرمن همیشه یک شخص محترم بود». |
| * ۱۹۲۶ در ماه ژانویه، در کنگرهی سوم حزب کمونیست ایتالیا در لیون Lyon شرکت نمود. در ماه اوت، پسر دوم او، جولیانو Giuliano، در مسکو به دنیا آمد. وی در هشتم نوامبر و بهرغم مصونیت پارلمانی، دستگیر و در رجینا کوئلی Coeli Regina زندانی شد. در ۱۸ نوامبر به پنج سال زندان انفرادی محکوم گشت و در ۷ دسامبر به جزیرهی اوستیکا Ustica انتقال یافت.
| | |
| * ۱۹۲۷ در ۱۴ ژانویه، حکم جلب وی از سوی دادگاه نظامی میلان صادر شد. در ۲۰ ژانویه از جزیرهی اوستیکا منتقل شد و در ۷ نوامبر به زندان سانویتوره san vittore سپردهشد.
| | === ال گور === |
| * ۱۹۲۸ در ۱۹ مارس در دادگاه ویژه محاکمه شد. یازدهم ماه مه به رُم فرستاده شد و روز بعد وارد زندان رجینا کوئلی شد. محاکمهی رهبری حزب کمونیست ایتالیا در ۲۸ ماه مه آغاز گردید. وی در ۴ ژوئن به بیست سال و چهار ماه و پنج روز زندان محکوم شد. در ۱۹ ژوئیه به زندان ویژه در توری Turi، نزدیک باری Bari، منتقل گشت.
| | ال گور معاون پیشین رئیسجمهور و کاندیدای ریاستجمهوری بههمراه جو لیبرمن بهعنوان معاونش در سال ۲۰۰۰، نوشت: «او یک رهبر بهواقع با استعداد بود که شخصیت مهربان و ارادهٔ قویاش، او را به نیرویی قابل اتکا تبدیل میکرد... باعث افتخار بود که در مسیر مبارزات انتخاباتی در کنار او بودم. من برای همیشه قدردان تلاشهای خستگیناپذیرش برای ساختن آیندهیی بهتر خواهم بود». |
| * ۱۹۲۹ در هشتم فوریه، نوشتن دفترهای زندان Notebooks Prison را آغاز نمود.
| | |
| * ۱۹۳۱ در ماه اوت، در بحبوحهی بیماری شدیدش، دچار یک بحران جدی جسمی شد.
| | === سناتور میچ مککانل === |
| * ۱۹۳۲ به دنبال اعلام عفو، حکم زندان وی به ۱۲ سال و ۴ ماه کاهش یافت.
| | بیانیهٔ سناتور میچ مککانل رهبر جمهوریخواهان در سنای آمریکا: «امروز، من به کل سنا میپیوندم تا به همسر سناتور لیبرمن، هاداسا، فرزندان و نوههای او و تمام خانواده لیبرمن در سوگ یک دولتمرد برجسته و پرافتخار تسلیت بگویم». |
| * ۱۹۳۳ در ۷ ماه مارس، بحران جسمی بار دیگر به وی دست داد. در ماه ژوئیه، از تاتیانا خواست که برای انتقال وی به درمانگاه یک زندان دیگر تقاضانامه بفرستد. این تقاضانامه در ماه اکتبر پذیرفته شد. وی در ۱۹ نوامبر از زندان توری به طور موقت به زندان چیویتاوکیا Civitavecchia منتقل شد. در ۷ دسامبر، با اجازهی مقامات زندان در کلینیک دکتر کوسومانو Cusumano Doctor در فورمیا Formia بستری شد.
| | |
| * ۱۹۳۴ وی از مقامات تقاضای آزادی مشروط نمود که در ۳۵ اکتبر مورد پذیرش قرارگرفت.
| | === سناتور چاک شومر === |
| * ۱۹۳۵ در ماه آوریل میخواهد که وی را به کلینیک خصوصی فیازوله Fiesole نزدیک فلورنس منتقل کنند. در ماه ژوئن بیماری وی بار دیگر به طور جدی اوج یافت. در ۲۴ ماه اوت در کلینیک کوییزیزانا Quisisana در رُم بستری شد.
| | سناتور چاک شومر رهبر دموکراتها در سنای آمریکا اعلام کرد: «از شنیدن خبر درگذشت همکار سابقمان، سناتور جو لیبرمن، شوکه شدم. قلب من با همسر او هاداسا و خانواده لیبرمن است و برای همه کسانی که او را میشناختند و دوستش داشتند دعا میکنم». |
| * ۱۹۳۷ دوران آزادی مشروط وی در ماه آوریل به پایان رسید و وی آزادی کاملاش را به دست آورد. در ۲۵ آوریل دچار خونریزی مغزی شد و دو روز بعد، در ۲۷ آوریل جان باخت. خاکستر پیکر وی پس از فروپاشی فاشیسم در گورستان پروتستانها در رُم به خاک سپردهشد.
| | |
| | === آلخو ویدال کوادراس === |
| | دکتر آلخو ویدال کوادراس معاون اول پیشین پارلمان اروپا و رئیس کمیتهٔ بینالمللی در جستجوی عدالت با ابراز تسلیتهای صمیمانه به خانواده سناتور جو لیبرمن نوشت: او مردی با جایگاه بالای سیاسی، بسیار خوشقلب و حامی بزرگ مقاومت ایران در برابر دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران بود». |
| | |
| | === خبرگزاری رویتر === |
| | خبرگزاری رویترز در گزارشی زیر عنوان «سناتور پیشین جو لیبرمن در سن ۸۲سالگی درگذشت»، تصاویری را از سناتور لیبرمن منتشر کرد و نوشت: |
| | |
| | «سناتور پیشین ایالات متحده طی مراسمی در کمپ اشرف۳ مقر سازمان مجاهدین خلق ایران در مانز در آلبانی در ۱۳ژوئیه۲۰۱۹ سخنرانی کرد. |
| | |
| | در ۱۹سپتامبر۲۰۲۳ این سناتور پیشین ایالات متحده خود را آمادهٔ سخنرانی میکند در حالی که ایرانیان مقیم آمریکا و دیگران در تظاهراتی در نزدیکی مقر ملل متحد در اعتراض به دیدار ابراهیم رئیسی رئیسجمهور (رژیم) ایران در شهر نیویورک آماده میکنند. |
| | |
| | === فاکس نیوز === |
| | فاکس نیوز زیر عنوان: «جو لیبرمن در سن ۸۲ سالگی یک میراث سیاسی از خود بر جای میگذارد»، همراه با تصویری از سخنرانی جو لیبرمن در کنفرانس ۱۷اوت۲۰۲۲ دفتر شورای ملی مقاومت در واشنگتن، نوشت: «سناتور پیشین جو لیبرمن در پنلی بهمیزبانی دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در واشنگتن دیسی سخنرانی کرد. دفتر نمایندگی این شورا در آمریکا این کنفرانس را بهمناسبت ۲۰مین سالگرد اولین کنفرانس مطبوعاتی خود در سال۲۰۰۲ دربارهٔ تهدید برنامهٔ تسلیحات اتمی (رژیم) ایران برگزار کرد». |
| | |
| | === پولیتیکو === |
| | پولیتیکو در گزارشی تحت عنوان «جو لیبرمن، کاندیدای معاون ریاستجمهوری سال۲۰۰۰ در سن ۸۲سالگی درگذشت» با انتشار عکسی از سخنرانی سناتور لیبرمن در تظاهرات نیویورک، نوشت: «جو لیبرمن در این تظاهرات در سال۲۰۱۹ خواهان تغییر رژیم در ایران شد». |
| | |
| | === واشنگتن پست === |
| | واشنگتنپست نوشت: جوزف لیبرمن، سناتور استوار و مستقلی بود که پس از چهار دوره سناتور بودن برای بهعهده گرفتن پست معاونت رئیسجمهور در سال ۲۰۰۰ کاندیدا شد. او به موضعگیریهای عمومی در مورد مسائل سیاسی ادامه داد. . |
| | |
| | سایت آلگماینرنوشت: لیبرمن نامزد معاونت ریاستجمهوری حزب دموکرات در انتخابات سال ۲۰۰۰ و طرفدار مخالفان رژیم ایران بود که بهدنبال سرنگونی رژیم حاکم در تهران هستند. |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| <references /><references />
| |
جو لیبرمن
|
|
نام اصلی
|
جوزف ایسادور، معروف به جو لیبرمن
|
زمینهٔ کاری |
نماینده سنا
|
زادروز
|
زادهی ۲۴ فوریه ۱۹۴۲
|
مرگ
|
۲۷ مارس ۲۰۲۴
|
ملیت
|
آمریکایی
|
علت مرگ
|
عوارض ناشی از شکستگی لگن
|
پیشه
|
سیاستمدار، نماینده مجلس سنا
|
دلیل سرشناسی
|
مخالفت با جمهوری اسلامی و حمایت از اپوزیسیون ایران
|
اثرگذاشته بر
|
مردم ایران و مخالفان جمهوری اسلامی
|
جوزف ایسادور، معروف به جو لیبرمن، (Joseph Isadore „Joe“ Lieberman) (زادهی ۲۴ فوریه ۱۹۴۲ – درگذشت ۲۷ مارس ۲۰۲۴) سیاستمدار آمریکایی، نمایندهی سنا و نامزد حزب دموکرات برای معاونت ریاست جمهوری در انتخابات سال ۲۰۰۰ بود.
جوزف لیبرمن در سال ۱۹۴۲ در ایالت کانتیکت (شمال شرق آمریکا) در یک خانواده متوسط بدنیا آمد. لیبرمن در سال ۱۹۶۴ از دانشگاه ییل فارغالتحصیل شد. سه سال بعد او امتحان حقوق خود را در دانشکده حقوق محلی گذراند. اولین ازدواج او از سال ۱۹۶۵ با بتی هاس بود. حاصل این ازدواج سه فرزند بود که در سال ۱۹۸۱ منجر به طلاق شد. او برای دومین بار در سال ۱۹۸۲ با (Hadassah Freilich) ازدواج کرد. زوج لیبرمن یهودیان متدین و نمایندگان مشهور جنبش ارتدکس مدرن در یهودیت بودند.
در سال ۱۹۷۰ در انتخابات سنای ایالت کانتیکت پیروز شد. یکی از داوطلبینی که آن زمان در کارزار انتخاباتی لیبرمن شرکت کرد، بیل کلینتون بود که آنموقع دانشجوی حقوق دانشگاه بیل بود.
لیبرمن از سال ۱۹۷۰ به مدت ۱۰ سال در سنای کانکتیکات خدمت کرد.[۱]
در سال ۱۹۸۲ برای دادستان کل کانکتیکات کاندید شد و در رقابت لیبرمن پیروز شد و شش سال در این سمت بود.[۲]
در سال ۱۹۸۸، لیبرمن در انتخابات به عنوان سناتور ایالات متحده در برابر لوول پی ویکر پیروز شد و پس از آن در ۳ ژانویه ۱۹۸۹ وارد کنگره شد. او به عنوان سناتور ایالات متحده در کمیته نیروهای مسلح خدمت کرد. [۳]
در سال ۱۹۸۹ از همین ایالت برای عضویت در سنای آمریکا انتخاب شد و تا سال ۲۰۱۳ در ۴ دوره به مدت ۲۴ سال سناتور ایالات متحده بود. خانواده همسرش هادسا لیبرمن از بازماندگان هولوکاست بودند.
در سال ۲۰۰۰ گور و لیبرمن با رای مستقیم مردم در انتخابات با اختلاف ۵۰۰٬۰۰۰ رأی پیروز شدند ولی در آراء الکترال یا مجمع گزینندگان با اختلاف ۲۷۱–۲۶۶ به جرج دبلیو بوش و دیکچنی از حزب جمهوریخواه باختند. در سال ۲۰۰۴ لیبرمن در نامزدی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری ناکام شد و در انتخابات سال ۲۰۰۶ هم برای انتخاب مجدد در سنا ناکام ماند. او در سال ۲۰۲۳ در مصاحبهیی با نیویورک تایمز که بعد از فوتش منتشر شد به رأی دیوانعالی که پنج به چهار بهنفع جمهوریخواهان رأی داد انتقاد کرد و گفت این نقض عدالت و یک تصمیم فراقانونی سیاسی بود. او با اینکه به اردوگاه دموکراتها تعلق داشت، در اینکه سیاستها و عملکردهای رؤسای جمهور دموکرات را مورد انتقاد قرار دهد تردید نمیکرد.
لیبرمن در سال ۲۰۰۶ در آخرین دوره حضورش در سنا، بهعنوان کاندیدای مستقل در انتخابات شرکت کرد و برخلاف سنت معمول و شناخته شده آمریکا پیروز شد. او خود گفته بود «من هیچگاه بهراحتی در کادرهای شناخته شده سیاسی قرار نگرفتهام». وی در سال ۲۰۰۸ از سناتور جان مککین که کاندید جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری بود حمایت کرد. لیبرمن از همان زمانی که عضو سنای آمریکا بود مواضع قاطعی علیه جمهوری اسلامی داشت و بیانیهها و نامههایی را در رد سیاست مماشات امضا کرد. او در اوت ۲۰۰۱ همراه با ۳۲ سناتور دیگر نامهیی را امضا کرد که قتلعام ۳۰ هزار زندانی سیاسی سرموضع را که اغلب آنها از مجاهدین بودند محکوم کرده و از شورای ملی مقاومت و رئیسجمهور برگزیده آن خانم مریم رجوی حمایت میکند.
لیبرمن و همسرش خانم هادسا لیبرمن دو بار از اشرف۳ دیدار کردند. لیبرمن در سخنرانی خود در اشرف گفت:
در نگاه بهتاریخچه این جنبش، نکته قابل توجه این است که شما، هم با دیکتاتوری شاه جنگیدید و هم در برابر دیکتاتوری آخوندها ایستادید. زیرا هدفی که بهآن چشم دوختهاید آزادی و حقوقبشر است. اشرف۳، بهترین گواه این حقیقت است که این جنبش، آلترناتیو معتبر علیه رژیم را نمایندگی میکند.
پس اجازه بدهید در خاتمه یکبار دیگر به دیگرانی در جهان که استمالت را توصیه میکنند، آنها که خود را گول میزنند، آنها که اجازه میدهند به دام گفتگوهای احمقانه و بیهوده با آخوندها بیفتند، بگویم که زمان قاطعیت علیه این رژیم فرا رسیده است. زمان ایستادن در کنار مردم ایران فرا رسیده است. زمان ایستادن برای آزادی مردم، زمان روی کار آوردن حکومتی در ایران فرا رسیده که نافی ادعاهای رهبری موروثی یا مذهبی باشد.[۴]
از ۴ ژانویه ۲۰۰۷، لیبرمن رئیس کمیته امنیت داخلی سنا بود. او دیگر در انتخابات ۲۰۱۲ شرکت نکرد.
چو لیبرمن، عضو کاکس (فراکسیون) دمکرات بود. در دوره ۱۱۰ و ۱۱۱ مجلس به عنوان نماینده مستقل عمل میکرد.
در سال ۲۰۰۸ پس از حمایت از جان مککین برای ریاست جمهوری، لیبرمن دیگر در جلسات رهبری کاکس دمکرات شرکت نکرد. لیبرمن در انتخابات سال ۲۰۱۶ از هیلاری کلینتون حمایت کرد.
در دورهای از نمایندگی، لیبرمن نقش تعیین کنندهای در سنا داشت، زیرا دموکراتها ۵۰ رای از ۱۰۰ و جمهوریخواهان ۴۹ از ۱۰۰ رای داشتند.) یک رای او به جمهوریخواهان تعیینکننده بود (در شرایطی که ۵۰ رای در مقابل ۵۰ رای بود، در صورت تساوی، معاون رئیسجمهور، دیک چنی، رای را تعیین میکرد). این «حق وتو» لقب محبوب «شاه جو» را برای او به ارمغان آورد. با انتخابات سنا در نوامبر ۲۰۰۸، رای به نفع دموکراتها تغییر کرد، به طوری که رای لیبرمن دیگر تعیینکننده نبود. در اواسط دسامبر ۲۰۰۹، در نبرد رایگیری بر سر اصلاحات مراقبتهای بهداشتی، لیبرمن دوباره موفق شد به عنوان "شاهین ترازو" در مرکز صحنه قرار گیرد و دموکراتها را مجبور به حذف نکات کلیدی لایحهشان کند.
در ماه مه ۲۰۱۲، علیرغم طرح صلحی که توسط کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد حمایت شد، او به نفع مسلح کردن شورشیان سوری صحبت کرد و خواستار بمباران سوریه توسط ایالات متحده و شرکای آن در منطقه شد. از اوایل سال ۲۰۱۳، لیبرمن مدیر اجرایی ابتکار سیاست خارجی بود. در نوامبر ۲۰۱۴، لیبرمن به عنوان رئیس مشترک افتخاری ملی گروه مرکزگرا (No Labels) منصوب شد و تا پایان عمر در این سمت خدمت کرد.
سناتور لیبرمن، با وجود همراهی با دموکراتها به صراحت در افشای نیات توسعهطلبانه جمهوری اسلامی شهرت دارد.
جو لیبرمن ۲۷ مارس ۲۰۲۴، در سن ۸۲ سالگی درگذشت.[۵]
بازدید جو لیبرمن از اشرف ۳
لیبرمن و همسرش خانم هادسا لیبرمن چند بار از اشرف ۳ مقر مجاهدین در آلبانی دیدار کردند.
سناتور لیبرمن در سخنرانی خود در اشرف گفت: در نگاه به تاریخچه این جنبش، نکته قابل توجه این است که شما، هم با دیکتاتوری شاه جنگیدید و هم در برابر دیکتاتوری آخوندها ایستادید.
آنها که در جهان استمالت را توصیه میکنند، خود را گول میزنند، آنها اجازه میدهند به دام گفتگوهای احمقانه و بیهوده با آخوندها بیفتند. زمان قاطعیت و ایستادن در کنار مردم ایران فرا رسیده است...
در ارتباط با فعالیتهای جو لیبرمن در حمایت از مقاومت مردم ایران جوئیش ژورنال چنین نوشت:
جوئیش ژورنال ۱۶فروردین: ...فعالیتهای لیبرمن از سیاست داخلی فراتر رفت و منعکسکننده یک دیدگاه گستردهتر در سیاست خارجی بود.
دیدگاه او نسبت به رژیم ایران، لیبرمن را از بسیاری از همعصرانش متمایز کرد. طرفداری او از شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) و سازمان مجاهدین خلق ایران (ام.یی.کی) فراتر از لفاظیهای صرف بود و نشاندهنده تعهد گستردهتر او به آرمانهای دموکراتیک جهانی و حقوقبشر بود.
حمایت لیبرمن ریشه در اعتقاد عمیق به مأموریت آنها برای ایجاد تغییر در ایران داشت، موضعی که باعث احترام و شناخت او در میان همتایان و همکارانش شد. علاوه بر این، تعامل لیبرمن با جنبش مقاومت ایران بر درک او از اهمیت استراتژیک ایران در سیاست خاورمیانه و مبارزه جهانی علیه دیکتاتوری مذهبی و افراطگرایی تأکید کرد... یکی از شخصیتهای محوری در حمایت لیبرمن از مقاومت ایران، تأیید او از طرح ۱۰مادهای مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت، برای آینده ایران بود که جمهوری سکولار، دموکراتیک و غیرهستهیی ایران را متصور است..
سناتور جوزف لیبرمن دربارهی خانم مریم رجوی چنین گفت:
خانم مریم رجوی یک رهبر بزرگ است. او یک طراح فوقالعاده و رهبر یک جنبش است. او الهامبخش است.
لیبرمن رئیس گروه اتحاد علیه ایران هستهای
جوزف لیبرمن در سال ۲۰۲۳ گروه اتحاد علیه ایران هستهای را بنیان گذاشت.
جوزف لیبرمن، رئیس گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" و مارک والاس، مدیر این گروه، در پی انتشار اخبار مربوط به توافق برای آزادی شماری از زنان و کودکانی که حماس به گروگان گرفته است، از احتمال آنکه به گفته آنها، آمریکا تسلیم سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی آن شده باشد، ابراز نگرانی کردند.
بر اساس گزارش صدای آمریکا، آنها همچنین از رهایی چندین گروگان از اسارت گروه شبهنظامی حماس استقبال کردند و گفتند که آنها در دست تروریستهای حماس که توسط سپاه پاسداران و قطر تأمین مالی میشوند، وحشت غیرقابل تصوری متحمل شدهاند.
در این بیانیه آمده است که حماس باید کاملا پاسخگوی وحشیگری خود در قتل عام هفتم اکتبر باشد.
جوزف لیبرمن و مارک والاس گفتند، باج شش میلیارد دلاری که آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران را در ماه سپتامبر تضمین کرد، این باور را میان شرکای سپاه پاسداران در حماس و حوثیها ایجاد کرد که این امر میتواند به آنها پول زیادی برساند.
آنها به اظهارات علی برکه، از مقامات حماس، اشاره کردند که ضمن تأکید بر توافق آمریکا با جمهوری اسلامی گفته بود: چرا آمریکا با ما مبادله زندانیان را انجام نمیدهد؟
کاخ سفید در واکنش به انتقادهای جمهوریخواهان که آزاد کردن شش میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده تهران در ازای آزادی پنج آمریکایی بازداشتشده در ایران را با حمله روز پانزدهم مهر حماس به اسرائیل مرتبط میدانند، گفته است که این پول هنوز توسط جمهوری اسلامی هزینه نشده است و در عین حال، فقط میتواند برای نیازهای بشردوستانه استفاده شود.
در بیانیه رئیس و مدیر گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" همچنین اشاره شده است که حوثیها یک کشتی باری مرتبط با اسرائیل را در دریای سرخ ربودند و بیستوپنج خدمه آن را به گروگان گرفتند.
این گروه خواستار بازگرداندن حوثیها به فهرست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا شد و حذف آن توسط دولت جو بایدن در سال ۱۳۹۹ را «اشتباه» دانست. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا، این گروه را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داده بود.
حوثیها یک گروه شبهنظامی شیعه هستند که از سال ۱۳۹۳ کنترل صنعا، پایتخت یمن، را در دست دارند. این گروه از حمایت جمهوری اسلامی برخوردار است و درگیریهای متعددی را با دولت یمن و متحدانش، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، انجام داده است.
جوزف لیبرمن، رئیس گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" و مارک والاس، مدیر این گروه میگویند آمریکا با اقدام نظامی کافی علیه شبکه تروریستی سپاه پاسداران پاسخ نداده است و این موضوع، آنها را برای ادامه گروگانگیری جسورتر میکند.
آنها همچنین خواستار آزادی ۱۹۰ غیرنظامی ربودهشده توسط حماس شدند و تأکید کردند که نباید به تروریستهای مورد حمایت جمهوری اسلامی برای گروگانگیری بیشتر انگیزه داد.
بیانیه اتحاد علیه ایران هستهای UANI
(نیویورک) - سناتور جوزف لیبرمن، رئیس و سفیر مارک والاس، مدیرعامل اتحاد علیه ایران هستهای (UANI) بیانیه مشترک زیر را در پی گزارشهایی مبنی بر اینکه مجوز امنیتی رابرت مالی، فرستاده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، تعلیق شده و از سمت خود به مرخصی اجباری و بدون حقوق فرستاده شده است، منتشر کردند.
«گزارشهایی مبنی بر اینکه مقامات ایالات متحده به اندازه کافی از رفتار رابرت مالی، فرستاده ویژه ایران در امور ایران نگران بودند تا مجوز امنیتی وی را تعلیق کنند و اینکه وی به مرخصی بدون حقوق از سمت خود فرستاده شده، مایه نگرانی شدید است. ضروری است که دولت بایدن فاش کند که چه مدت به کنگره اطلاع نداده است که تعاملات دیپلماتیک با عواقب توسط شخصی غیر از آقای مالی انجام شده است و چه زمانی سوء استفاده از اطلاعات طبقه بندی شده صورت گرفته است. توضیح کامل به ویژه در حال حاضر با توجه به تحولات اخیر در مورد گفتگوهای «غیررسمی» که دولت با ایران در رابطه با برنامه هستهای این کشور انجام داده، بسیار حیاتی است. سایت یوآنی
مصاحبه با فاکسنیوز
سناتور جوزف لیبرمن روز ۳ اسفند در مصاحبه با تلویزیون فاکس نیوز گفت: زمان آن است که ما علیه مقرات مقرات فرماندهی جنگی که متعلق به رژیم ایران و سپاه پاسداران است تهاجم کنیم.
مجری فاکس نیوز: میخواهم از سناتور سابق ایالت کانتیکات و رئیس بنیاد اتحاد علیه ایران اتمی و کاندید پیشین معاونت ریاستجمهوری و نویسنده کتاب سنتریست سالوشن سؤال میکنم. اخیراً کیتی مک فارلن (مشاور پیشین امنیت ملی زمان ترامپ. م) در برنامه ما بود و گفت قرار است یکی از کشتیهای ما را غرق کنند و این زمانی است که خواهیم دید که پرزیدنت بایدن و آمریکا و جامعه دفاعی ما نهایتاً به حوثیها بگویند دیگر بس است. پاسخ شما چیست؟
سناتور جو لیبرمن: امیدوارم تا آنزمان منتظر نمانیم. برای من کاملاً روشن است که چه خبر است (رژیم). ایران در خاورمیانه علیه ما و متحدان ما و اسراییل و جهان عرب اعلام جنگ کرده است و آنها این جنگ را توسط نیروهای تروریستی خود اعم از حماس، حزبالله، حوثیها و دیگر شبهنظامیان پیش میبرد که ماههاست موشکها را علیه سربازان آمریکایی در عراق و سوریه شلیک میکنند.
اکنون زمان آن است که پاسخ دهیم و مقابله کنیم، آمریکا آنرا دفاع از خود میخواند ولی واقعیت این است که این دفاع از خود نیازمند بیش از این است.
زمان آن است که ما دست به تهاجم بزنیم از اینکه دیروز به حوثیها ضربه زدیم خوشحالم ولی فکر میکنم برایمان دیگر زمان آن گذشته است و باید شروع به زدن مقرات فرماندهی و جنگی که متعلق به رژیم ایران و سپاه پاسداران است اقدام کنیم. زیرا تا زمانیکه آنها را مجبور به پرداخت هزینه نکنیم آنها بهدنبال سربازان ما خواهند آمد و آنها را در خاورمیانه خواهند کشت و یکی از کشتیهای ما را در آبهای آن منطقه خواهند زد و ما نمیتوانیم اجازه دهیم چنین چیزی اتفاق بیفتد.
انعکاسات درگذشت لیبرمن
مریم رجوی
فقدان سناتور لیبرمن را به همسرش هادسا،خانواده و دوستان او و مردم آمریکا تسلیت میگویم و برای همسرش هادسا شکیبایی آرزو میکنم. لیبرمن مرد بزرگی که در چند دهه گذشته در میان سیاستمداران آمریکایی قاطعترین سیاست را علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران پیش میبرد و در ۳دهه گذشته از مقاومت ایران حمایت میکرد. او در سختترین شرایط به یاری مجاهدین در اشرف و لیبرتی شتافت و هرکاری توانست برای حفظ امنیت و انتقال امن و سالم آنها به خارج از عراق به عمل آورد. با قدردانی از حمایتهای بیدریغ، مستمر و ارزشمند سناتور لیبرمن فقید از مقاومت ایران، در این لحظات من و اعضای مقاومت بهویژه مجاهدین در اشرف۳ در غم هادسای عزیز شریک هستیم.[۶]
جو بایدن
سایت کاخسفید ۹فروردین ۱۴۰۳
جو بایدن شخصاً دربارهٔ درگذشت سناتور لیبرمن نوشت: «جو لیبرمن و من بهمدت ۲۰ سال در سنای آمریکا (بودیم). سناتور لیبرمن در اعتقاداتش پایبند و استوار بود...».
سخنگوی کاخسفید اعلام کرد: رئیسجمهور آمریکا در تماس با هاداسا لیبرمن فقدان جو لیبرمن را به او و خانواده لیبرمن تسلیت گفته است. وی افزود: «رئیسجمهور و سناتور لیبرمن بهمدت ۲۰ سال با هم در سنای ایالات متحده خدمت کردند. سناتور لیبرمن با پایبندی به اصول، ثباتقدم و نترس از آنچه که اعتقاد داشت درست است دفاع میکرد».
بیل کلینتون
بیل کلینتون رئیسجمهور سابق آمریکا از سوی خودش و هیلاری کلینتون نوشت: «بعد از آنکه من بهمدت هشت سال بهعنوان رئیسجمهور با (جو لیبرمن) کار کردم، هیلاری مفتخر بود همراه با او در سنا خدمت کند. وی بهمدت ۲۴سال بهخوبی مردم کانتیکت را نمایندگی کرد و همواره بر اعتقاداتش پایبند بود».
جرج بوش
جرج بوش رئیسجمهور سابق آمریکا اعلام کرد «جو (لیبرمن) یک آمریکایی خوب و یکی از شایستهترین افرادی بود که در زمان اقامتم در واشنگتن ملاقات کردم... چه در شکست و چه در پیروزی، جو لیبرمن همیشه یک شخص محترم بود».
ال گور
ال گور معاون پیشین رئیسجمهور و کاندیدای ریاستجمهوری بههمراه جو لیبرمن بهعنوان معاونش در سال ۲۰۰۰، نوشت: «او یک رهبر بهواقع با استعداد بود که شخصیت مهربان و ارادهٔ قویاش، او را به نیرویی قابل اتکا تبدیل میکرد... باعث افتخار بود که در مسیر مبارزات انتخاباتی در کنار او بودم. من برای همیشه قدردان تلاشهای خستگیناپذیرش برای ساختن آیندهیی بهتر خواهم بود».
سناتور میچ مککانل
بیانیهٔ سناتور میچ مککانل رهبر جمهوریخواهان در سنای آمریکا: «امروز، من به کل سنا میپیوندم تا به همسر سناتور لیبرمن، هاداسا، فرزندان و نوههای او و تمام خانواده لیبرمن در سوگ یک دولتمرد برجسته و پرافتخار تسلیت بگویم».
سناتور چاک شومر
سناتور چاک شومر رهبر دموکراتها در سنای آمریکا اعلام کرد: «از شنیدن خبر درگذشت همکار سابقمان، سناتور جو لیبرمن، شوکه شدم. قلب من با همسر او هاداسا و خانواده لیبرمن است و برای همه کسانی که او را میشناختند و دوستش داشتند دعا میکنم».
آلخو ویدال کوادراس
دکتر آلخو ویدال کوادراس معاون اول پیشین پارلمان اروپا و رئیس کمیتهٔ بینالمللی در جستجوی عدالت با ابراز تسلیتهای صمیمانه به خانواده سناتور جو لیبرمن نوشت: او مردی با جایگاه بالای سیاسی، بسیار خوشقلب و حامی بزرگ مقاومت ایران در برابر دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران بود».
خبرگزاری رویتر
خبرگزاری رویترز در گزارشی زیر عنوان «سناتور پیشین جو لیبرمن در سن ۸۲سالگی درگذشت»، تصاویری را از سناتور لیبرمن منتشر کرد و نوشت:
«سناتور پیشین ایالات متحده طی مراسمی در کمپ اشرف۳ مقر سازمان مجاهدین خلق ایران در مانز در آلبانی در ۱۳ژوئیه۲۰۱۹ سخنرانی کرد.
در ۱۹سپتامبر۲۰۲۳ این سناتور پیشین ایالات متحده خود را آمادهٔ سخنرانی میکند در حالی که ایرانیان مقیم آمریکا و دیگران در تظاهراتی در نزدیکی مقر ملل متحد در اعتراض به دیدار ابراهیم رئیسی رئیسجمهور (رژیم) ایران در شهر نیویورک آماده میکنند.
فاکس نیوز
فاکس نیوز زیر عنوان: «جو لیبرمن در سن ۸۲ سالگی یک میراث سیاسی از خود بر جای میگذارد»، همراه با تصویری از سخنرانی جو لیبرمن در کنفرانس ۱۷اوت۲۰۲۲ دفتر شورای ملی مقاومت در واشنگتن، نوشت: «سناتور پیشین جو لیبرمن در پنلی بهمیزبانی دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در واشنگتن دیسی سخنرانی کرد. دفتر نمایندگی این شورا در آمریکا این کنفرانس را بهمناسبت ۲۰مین سالگرد اولین کنفرانس مطبوعاتی خود در سال۲۰۰۲ دربارهٔ تهدید برنامهٔ تسلیحات اتمی (رژیم) ایران برگزار کرد».
پولیتیکو
پولیتیکو در گزارشی تحت عنوان «جو لیبرمن، کاندیدای معاون ریاستجمهوری سال۲۰۰۰ در سن ۸۲سالگی درگذشت» با انتشار عکسی از سخنرانی سناتور لیبرمن در تظاهرات نیویورک، نوشت: «جو لیبرمن در این تظاهرات در سال۲۰۱۹ خواهان تغییر رژیم در ایران شد».
واشنگتن پست
واشنگتنپست نوشت: جوزف لیبرمن، سناتور استوار و مستقلی بود که پس از چهار دوره سناتور بودن برای بهعهده گرفتن پست معاونت رئیسجمهور در سال ۲۰۰۰ کاندیدا شد. او به موضعگیریهای عمومی در مورد مسائل سیاسی ادامه داد. .
سایت آلگماینرنوشت: لیبرمن نامزد معاونت ریاستجمهوری حزب دموکرات در انتخابات سال ۲۰۰۰ و طرفدار مخالفان رژیم ایران بود که بهدنبال سرنگونی رژیم حاکم در تهران هستند.
منابع