|
|
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=علیرضا عسگری|تصویر=عسگری ۷.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=|زمینه فعالیت=فرمانده لشکر سپاه پاسداران معاون شمخانی در دولت محمد خاتمی|ملیت=ایرانی|تاریخ تولد=زادهی ۱۳۳۹|محل تولد=شهر ری|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۷ مارس ۲۰۲۴|محل مرگ=|علت مرگ=|محل زندگی=|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=|پیشه=عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=فرار از ایران و زندگی مخفی در آمریکا|تأثیرگذاشته بر=سپاه پاسداران ایران و حکومت جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان|تأثیرپذیرفته از=|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} | | {{ |
| | جعبه اطلاعات سیاستمدار |
| | | نام = زهرا نوروزی |
| | | تصویر =عزیز رضایی مادر رضاییهای شهید.jpg |
| | | معروف به = عزیز رضاییها |
| | | زادروز = ۱۳۰۸ |
| | | شهر تولد = تهران |
| | | کشور تولد = ایران |
| | | تاریخ مرگ = |
| | | شهر مرگ = |
| | | کشور مرگ = |
| | | فرزندان = احمد، رضا، مهدی، ابوالقاسم، فاطمه، آذر، مهین، صدیقه |
| | | تحصیلات = |
| | | دین = اسلام |
| | | حزب سیاسی = سازمان مجاهدین خلق ایران |
| | | سمت = |
| | | فعالیتها = از ۱۳۵۰ تاکنون همواره یار و پشتیبان مجاهدین بوده است |
| | |شناختهشده برای = مبارزه طولانی علیه دو دیکتاتوری شاه و شیخ |
| | |همسر=خلیل رضایی |
| | }}'''عزیز رضایی'''، با اسم اصلی '''«زهرا نوروزی»''' (زاده ۱۳۰۸ خورشیدی، تهران) مادر رضاییهای شهید است. او سه پسر خود یعنی احمد، رضا و مهدی و سه دختر خود یعنی صدیقه، آذر و مهین را که اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بودند از دست داده است. علاوه بر سه پسر و سه دختر، علی زرکش همسر مهین رضایی، شهید سردار موسی خیابانی همسر شهید آذر رضایی نیز از جمله شهدای خانواده رضاییها هستند. عزیز رضایی پس از انقلاب ضدسلطنتی توسط بسیاری از رسانهها مورد توجه قرار گرفت و سخنرانیهایی نیز داشت. محبوبیت او در بین مردم تا حدی بود که حتی دیداری بین خمینی و او ترتیب داده شد. عزیز رضایی از همان ابتدای انقلاب با سرکوب احزاب سیاسی و به ویژه اعضای سازمان مجاهدین خلق مخالفت کرد. پس از آغاز مبارزه مسلحانه عزیز رضایی نیز از ایران خارج شد و تا کنون از نزدیکان سازمان مجاهدین خلق ایران بوده است. چند فرزند دیگر او همچنان از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران هستند. او چندی قبل در دهه دهم زندگی خود با نوشتن نقشه مسیر مجددا برای مبارزه تجدید پیمان کرد. [[حمید اسدیان]] درباره کلمه مادر گفته است: «مادر رضاییها» که بیشتر در ادبیات سیاسی خودمان به کار میبریم، حاوی پیام مشخصیست از «مادر»ی همچون مادران دیگر که یک، دو، سه، چهار، یا چند فرزند خود را در مسیر مبارزه از دست دادهاند. |
|
| |
|
| '''علیرضا عسگری،''' زادهی ۱۳۳۹شهر ری تهران سرلشکر سپاه پاسداران، فرمانده سابق سپاه درلبنان، فرمانده کل پیشین عملیات سپاه و معاون آماد و پشتیبانی وزارت دفاع در زمان شمخانی، وزیر دفاع دولت سیدمحمد خاتمی، ۷ دسامبر ۲۰۰۶ در پروازی از دمشق به استانبول در این شهر ناپدید شد. اخبار بعدی حاکی از زندگی مخفی او تحت قانون حفاظت از شهود آمریکا در یکی از شهرهای این کشور است. بر اساس همین اطلاعات، تایلند مکان احتمالی است که سال ۱۳۸۴ سازمان سیا عسگری را در آنجا به خدمت گرفت. عسگری کسی بود که محسن فخریزاده را به عنوان شخصیت محوری برنامه نظامی هستهای جمهوریاسلامی به آمریکا معرفی کرد. علیرضا عسگری، نیمه اول آذرماه ۱۳۸۵ از تهران به دمشق رفت و چند روز بعد، ۱۶ آذر ۸۵ (۷ دسامبر ۲۰۰۶) از دمشق وارد استانبول شد و در هتل جیران استانبول ساکن شد. دو روز بعد، جمعه ۱۸ آذر (۹ دسامبر ۲۰۰۶)، موبایل او خاموش شد و از آن زمان به طور رسمی ناپدید شد. علیرضا عسگری، زمان ناپدید شدن دارای ۲ همسر، ۴ دختر و ۲ پسر بود.
| | == تولد == |
| | زهرا نوروزی (عزیز) سال ۱۳۰۸ در تهران و در خانوادهای مذهبی و خوشنام چشم به جهان گشود. پدرش با مغازهای درناصرخسرو به کسب و کار اشتغال داشت و بعدا مغازه لولافروشی باز کرد که یگانه برادر عزیز و فرزندان او هنوز هم آن را همراه با یک مغازه پردهفروشی اداره میکنند. مادرش زنی خانهدار بود که تنها سواد خواندن قران داشت. عزیز بهعنوان اولین فرزند خانواده به اصرارخودش توانست تا کلاس ششم ابتدایی را به تحصیل ادامه دهد گرچه به علت قانون اجباری عدم حجاب و اینکه خانواده نیز با نصب عکس بدون حجاب او در گواهینامه به هیچوجه موافق نبود، عزیز نتوانست گواهینامه پایان تحصیلات ابتدایی را بدست آورد و برای سایر خواهران نیز معلم سرخانه آوردند تا اینکه بهتدریج با رفتن فرزندان عزیز به مدرسه و تغییر محیط فرهنگی خانه، یگانه برادر و سایر خواهران عزیز نیز اجازه یافتند در مدرسه تحصیل کنند. عزیز درباره آن دوران میگوید: ” مدرسه رفتن و درس خواندن را خیلی دوست داشتم اما جوّ خانواده با آنکه بسیار صمیمی و مهربان بود اجازه نمیداد. من برای دانستن پاسخ سؤالاتی که داشتم با دختر همسایه که تحصیلکرده و باسواد بود، دوست شدم.“ |
|
| |
|
| ۱۰ تن از بستگان درجه ۱ او (یکی از همسران و فرزندانش عروس و داماد و نوههایش) از ایران خارج شده بودند.
| | == خانواده عزیز رضایی == |
| | عزیز رضایی سپس به عقد ازدواج خلیل الله رضایی (پدر رضائیهای شهید) که شاگرد مغازه «حاج آقا» (پدر عزیز) بود، درمیآید. |
| | [[پرونده:حاج خلیل رضایی.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل|حاج خلیل رضایی]] |
| | پدر عزیز طی ده روز اول عاشورا مجلس روضهخوانی ترتیب میداد و از نوههای خود بهخصوص پسران عزیز میخواست حتما در این مجالس شرکت کنند. عزیز در این باره میگوید: احمد اما بهسبب تیزهوشی و انگیزههای سیاسی ـ مبارزاتی اما با برگزاری مراسم سوگواری عاشورا بدون تکیه بر وجوه حماسی و انسانی آن مخالف و معتقد بود: «اینکه پیرمردها در یک اتاق جمع شده برای امام حسین گریهزاری کنند و جوانهایشان هم در اتاق دیگر جمع شده و راجع به شکل و شمایل دخترها حرف بزنند، مفهوم فلسفه عاشورا و شهادت امام حسین که از قضا جوهره مراسم سوگواریست، در این میان گمشده از دست میرود». |
|
| |
|
| ۹ اسفند ۸۵ (۲۸ فوریه ۲۰۰۷)، هشتاد روز پس از ناپدید شدن علیرضا عسگری، نخستین بار روزنامه سعودی الوطن خبر ناپدید شدن او در ترکیه را منتشر کرد. ۵ روز بعدتر در ۱۳ اسفند سخنگوی وزارت امورخارجه ایران در کنفرانس مطبوعاتی، خبر ناپدیدشدن او را تائید کرد.
| | طی دوران اقامت عزیز و بچهها در خانه «حاج آقا»، والدین عزیز بهخصوص مادربزرگ که زنی مذهبی و بسیار فهمیده بود، در پرورش اخلاق مذهبی، نظم و احساس انسانی نسبت به دیگران در بچهها تأثیر بهسزایی داشتند زیرا خودشان نیز بسیار انساندوست و کمکرسان دیگران بودند طوری که نیازمندان اغلب به خانه آنها آمده و مادر عزیز به آنها کمک میکرد و در این زمینه چنان دست باز داشت که پدر عزیز اغلب میگفت: «اگر صد تومان هم به خانم بدهم برای خرید برود به خانه که برمیگردد هیچ ندارد همه را به این و آن کمک کرده یا چیزی برایشان خریده“ |
|
| |
|
| الشرقالاوسط در ۱۷ اسفند ۸۵ (۶ مارس ۲۰۰۷)، خبر داد علیرضا عسگری با اختیار خود به ایالات متحده رفته است. دو روز بعد، واشنگتن پست در گزارشی به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی خبر داد عسگری مشتاقانه در حال همکاری با آژانسهای اطلاعاتی غربی است.<ref>[https://fa.axar.az/news/siyaset/854994.html سایت آکسار آذربایجان]</ref>در ۸ مارس ۲۰۰۷ روزنامه واشنگتن پست در گزارشی اعلام کرد که عسگری بهصورت داوطلبانه اطلاعاتی را درباره حزبالله لبنان و ارتباط این سازمان با ایران را دراختیار سازمانهای جاسوسی غربی قرار دادهاست. او همچنین اطلاعاتی را دربارهٔ انفجار در یک سربازخانهٔ آمریکا، در لبنان در سال ۱۹۸۳ را نیز دادهاست.
| | خانواده رضایی پس از حدود ۲۰ سال زندگی در منزل پدری عزیز و بعد از اینکه او برایشان در میدان شاه خیابان درختی خانهای خرید، بهآنجا نقل مکان نمودند. اما با ضربه سال ۱۳۵۰ به مجاهدین، جمع صمیمی خانواده عزیز از هم پاشید و با دستگیری رضا رضایی سایر فرزندانش نیز ناچار مخفی گردیدند. |
|
| |
|
| در مارس ۲۰۰۹ هانس روله، روزنامهنگار آلمانی و رئیس پیشین ستاد برنامهریزی وزارت دفاع آلمان (که بر روی فعالیتهای هستهای تمرکز دارد) طی مقالهای در روزنامه نویهتسورشه تسایتونگ نوشت که اسراییل با استفاده از اطلاعاتی که از عسکری بهدست آورده بود، به تاسیسات هستهای سوریه حمله کرده است. اسراییل مدعی است ایران بین ۱ تا ۲ میلیارد دلار برای راهاندازی این تاسیسات در سوریه به کرهٔ شمالی پرداخت کرده است.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/74928 سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | | سایه سنگین خاطرات دور شهادت فرزندان و یادمان آنها را که عزیز هنگام بازگو به ملاحظه احساس شنونده، در پنهان کردنشان سخت میکوشد را اما در پیچ و تاب قطرههای اشکی که در لابلای پلکها پیچیده یا در شیار چینهای صورت گم میشوند خوب میتوان دید و صعوبت آنها را به سهولت فهمید. |
| == گاهشمار زندگی علیرضا عسگری ==
| |
| یکی از کسانی که نیمه اول دهه شصت با عسگری در سپاه کُردستان کار کرده به ایران اینترنشنال گفت:
| |
|
| |
|
| علیرضا عسگری زادهی ۲۰ دیماه ۱۳۳۹ در شهر ری که تا زمان عضویت در سپاه در همانجا زندگی میکرد. سال ۱۳۵۶ پس از آشنایی با محمد فدایی به گروه «توحیدی بدر» (که سال ۱۳۵۳ در شهرری تاسیس شد)، یکی از ۷ گروه تشکیلدهنده سازمان مجاهدین انقلاباسلامی پیوست.
| | == شهادت احمد رضایی == |
| | [[پرونده:احمد رضایی (2).jpg|بندانگشتی|290x290پیکسل|احمد رضایی اولین شهید سازمان]] |
| | عزیز رضایی درباره شهادت اولین فرزند خود احمد، اولین شهید سازمان مجاهدین خلق میگوید: ”احمد سال پنجاه شهید شد که بعد از فرار رضا بود. نباید سر قرار میرفت چون یک قرار احتیاط بود. رضا هم به او گفته بود نرود اما احمد در جوابش میگوید خون ما باید ریخته شود تا راه باز شود و رفته بود سر قراری که با دوستش در چهار راه غفاری داشت که یکهو میبیند در محاصرهاند و شروع به تیراندازی میکند تا دوستش را فرار دهد و بعد که تیرش تمام میشود عمدا بهحالت تسلیم میایستد تا مأموران ساواک برای دستگیری به او نزدیک شوند. آن وقت نارنجکش را میکشد.... در رادیو گفتند در چهار راه غفاری یک خرابکار کشته شده. آن موقع رضا از زندان فرار کرده و با مهدی مخفی بودند. صبح روز بعد من چند بسته برای پدر و محسن که در زندان بودند درست کردم که به آنجا بروم. تاکسی گرفتم و به راننده که گفتم قزل قلعه، پرسید زندانی داری؟ گفتم بله. پرسید مواد داشته؟ گفتم نه، سیاسی بوده، گفت خدا به فریادت برسد. گفتم آن کسی که دیروز سر چهار راه غفاری کشته شد پسر من بوده، پسر ۲۴ ساله مرا کشتهاند. راننده دوباره گفت خدا به دادت برسد. آنوقت خانمی که در تاکسی بود رو کرد به من که خوب چرا این کارها را میکنند که هم خودشان و هم دیگران را به کشتن بدهند که راننده تاکسی در جوابش گفت: خوب به خاطر من، به خاطر تو، به خاطر خلق و امیدوارم که یک روز با مشتهایمان در زندان را باز کنیم. بعد که رسیدیم جلوی زندان، راننده هم پیاده شد و ایستاد به تماشا که جمعیت زیادی از خانوادههای زندانیان سیاسی که مقابل زندان جمع بودند تا چشمشان به من افتاد یکهو همگی گریهکنان آمدند بطرف من، اما من به آنها گفتم احمد سفارش کرده که بعد از شهادت او مبادا کسی گریه کند. تازه شماها باید انتقام اینها را هم بگیرید. آن روز به هرحال بهمن ملاقات ندادند اما جمعیت با من به خانه ما آمد و مراسمی گرفتیم. شهادت احمد در یازدهم بهمن ۱۳۵۰، یک روز برفی خیلی سرد بود و جریان آن را روزنامههای عصر نوشته و رادیو هم خبرش را پخش کرد که ولولهای انداخت میان مردم و خون احمد از سال پنجاه به بعد راه مبارزه را باز کرد.<ref>[https://iranntv.com/205429-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D8%A7 یاد اولین شهید مجاهد خلق احمد رضایی گرامی باد - سایت سیمای آزادی]</ref> |
|
| |
|
| پس از انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷ عسگری ابتدا چند ماه عضو کمیته انقلاب شهرری شد و در اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از تاسیس سپاه پاسداران همراه محمد فدایی به سپاه پیوست: «عسگری خرداد ۵۸ همراه محمد فدایی عازم سیستان و بلوچستان شد، اما کمتر از دو ماه بعد و همزمان با فرمان خمینی برای سرکوب مردم کردستان، هر دو به کردستان رفتند و در کرمانشاه به محمد بروجردی پیوستند.» تا زمان کشته شدن محمد فدایی در اطراف کامیاران در اواخر بهمن ۱۳۵۸ او همراه فدایی بود. پس از آن تحت فرماندهی محمود کاوه و ناصر کاظمی قرار گرفت و تا اوائل سال ۱۳۶۰ در کردستان بود، در این زمان به خاطر جثهی بزرگش به او لقب «رضا چیفتن» دادند. خرداد ۱۳۶۰ برای کمک به سرکوب سراسری پس از تظاهرات مسالمتآمیز ۳۰ خرداد به تهران بازگشت و کمتر از یک سال بعد، اوائل سال ۱۳۶۱ دوباره به کُردستان بازگشت و ابتدا فرمانده اطلاعات قرارگاه سپاه مهاباد شد و سپس، در پائیز سال ۱۳۶۲ و با رفتن اسماعیل احمدیمقدم از سردشت به سنندج، فرماندهی سپاه سردشت به او سپرده شد. در همین دوران با زیبا احمدی «خواهر زینب» همکار سپاهی خود آشنا شد و ازدواج کرد. زیبا احمدی بدلیل مخالفت شدید پدرش به نام حاجوسو رحیماقدم که سرایدار یکی از مدارس شهر بود، با این وصلت بخاطر رسوایی فامیل شدن با یک فرمانده سپاه نام فامیلش را عوض کرد و حاجوسو هم پس از تهدید و فشار عسگری به این ازدواج رضایت داد. علیرضا عسگری سال ۱۳۶۴ فرمانده سپاه مریوان شد و در پی آن از سال ۱۳۶۵ به فرماندهی سپاه ناحیه کُردستان منصوب شد و تا سال ۱۳۶۷ در همین سمت باقی ماند.<ref name=":1">[https://content.iranintl.com/Asgari-Missing-IRGC-General/index.html سایت ایران اینترنشنال]</ref>
| |
|
| |
|
| === اعزام عسگری به لبنان ===
| |
| یکی از مقاطع مهم زندگی سیاسی و نظامی علیرضا عسگری که توجه ویژه دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل و غرب را به او جلب کرد، دوره حضور او در لبنان بود.
| |
|
| |
|
| علیرضا عسگری، استعداد بالایی در یادگیری زبان داشت. این استعداد و تجربه طولانیاش در جنگ نامنظم در کُردستان باعث شد پس از اتمام ماموریت در کُردستان در پائیز ۱۳۶۷، بلافاصله به عنوان فرمانده سپاه لبنان به آنجا اعزام شود.
| | سال ۱۳۵۰ رضا و بنیانگذاران در زندان بودند. گفتند برویم منزل آیتالله خوانساری که در بازار فرشفروشها بود. به مادران گفتند ابتدا در مسجد شاه جمع شوند و از آنجا به اتفاق برویم منزل خوانساری. مادرها همگی رفتیم منزل او اما آن روز ما را راه ندادند. دوباره قرار گذاشتیم. من رفتم مسجد شاه دیدم هیچکس نیست خیال کردم دیر آمدهام و مادران دیگر رفتهاند. بهتنهایی رفتم منزل خوانساری. در که زدم پیشخدمت در را باز کرد و پرسید چکار داری؟ گفتم برای حساب و کتاب خمس آمدهام خدمت آقا. در را باز کرد و گفت بفرمایید. رفتم دیدم هیچکس نیامده. نشستم توی اتاق. یک عده بدبخت بیچاره نشسته بودند دورتادور اتاق. من هم نشستم. یکی یکی میرفتند پیش آقا. نوبت من که رسید پسر خوانساری، سید جعفر مرا صدا زد و پرسید چکار دارید؟ گفتم بچههای من و پدرشان در زندان هستند خواستم شما کاری برای آنها انجام دهید. رفت یک مقدار پول آورد که به من بدهد. گفتم من احتیاج به پول ندارم من از شما میخواهم اقدامی کنید لااقل پدرشان را آزاد کنند. گفت ما برای همه اقدام میکنیم. دیدم نمیخواهد کاری کند خواستم از منزل خارج شوم که صدای همهمهای به گوشم رسید. پیشخدمت گفت صبر کن و رفت در را باز کرد دید جمعیت زیادیست. در را بست و به من گفت قدری صبر کن تا اینها بروند. من ایستادم توی حیاط و بعد رفتم از در دیگر که توی ساختمان بود در را باز کردم و همه مادران آمدند تو طوری که حیاط و پلهها پر از جمعیت شد و مجبور شدند جمعیت را ببرند پیش آقا. مادران از زندان گفتند، از شکنجهها گفتند، از بچههایشان تعریف کردند که این بچهها مسلمانند باید کاری کنید که اینها را اعدام نکنند، آقا بهظاهر قدری متأثر شد که پسرش به او گفت آقا وقت نماز است. آقا از جا بلند شد، ما صبر کردیم آقا وضو گرفت تا از در رفت بیرون، ما هم دنبالش حرکت کردیم بهطرف مسجد سید عزیزالله. آن روزها مصادف با عاشورا بود و بازار هم بسته بود اما آقای خوانساری که به طرف مسجد و پیشاپیش جمعیت راه افتاد ما ۶۰ ـ ۵۰ مادر هم به دنبالش حرکت کردیم و جمعیت هم در دو طرف ایستاده بود و تماشا میکرد. آنوقت من دیدم ما مادران با بودن این جماعت خیلی ساکت هستیم که یکهو با صدای بلند گفتم آهای بازاریها بیشتر شما احمد رضایی را میشناسید، او را کشتند حالا هم بچههای ما در زندان زیر شکنجه هستند. بعد مادر بدیعزادگان گفت بچه مرا چهار ساعت روی اجاق برقی سوزاندهاند، مادران دیگر هم هرکدام در این باره چیزی گفتند که جمعیتی هم که در دو طرف ایستاده بود همه گریه میکردند و به مسجد که رسیدیم دیگر خیلی شلوغ شده بود، مادرها هم گریه میکردند و بعضی حالشان به هم خورد. من هم کناری ایستاده بودم اما جمعیت سراغم آمده سؤال میکردند چه خبر شده و من بهآنها میگفتم من مادر احمد رضایی هستم و این مادران هم فرزندانشان در زندان زیر شکنجه هستند.... “<blockquote>حمید اسدیان درباره حرفهای عزیز گفته است: «توجه کنیم که این خاطرات متعلق به سال ۱۳۵۰ است یعنی زمانی که بر اثر حاکمیت ساواک هیچ خبری از اعتراضات زنان نبوده و راه انداختن چنین تظاهراتی با ۶۰ ـ ۵۰ مادر در واقع پدیده جدیدی بود که قبلا نمونهاش را نداشتیم بلکه مهمتر اینکه عزیز بهعنوان مادر اولین شهید سازمان مجاهدین خلق، فرزند خود را پرچمی ساخته تا زندانیان دیگر را که زیر شکنجه هستند مطرح کند»</blockquote> |
|
| |
|
| علیرضا عسگری نخستین فرماندهی سپاه در لبنان شد که یک دوره کامل ۵ ساله در آن کشور ماند تا پائیز سال ۱۳۷۲ که اسماعیل احمدیمقدم برای یک دوره ۵ ساله دیگر، جای او را در لبنان گرفت.<ref name=":1" />
| | == دستگیری مهدی رضایی == |
| | عزیز رضایی گفته است: |
| | [[پرونده:مهدی رضایی در دادگاه.jpg|بندانگشتی|262x262پیکسل|مهدی رضایی در دادگاه]]<blockquote>مهدی سال ۱۳۵۱ در درگیری دستگیر شد. قرصش را میخورد اما اثر نکرده بود، سلاحش را میکشد که آن هم گیر کرده عمل نمیکند. بعد از دستگیری چهار ماه زیر شدیدترین شکنجهها بود ملاقات هم نمیدادند تا یک شب خواب دیدم و فکر کردم شاید ملاقات بدهند.....من با سایر فرزندانم رفتم کمیته. مهدی را با دو مأمور ساواک آوردند. با آن که خیلی شکنجه شده بود اما با خنده شروع به صحبت کرد و روحیه خیلی بالایی داشت و گفت آخرین تیر ترکشم را هم میکشم. گفتهام دادگاهم علنی باشد و آقاجون و محسن را آزاد کنند. نگهبانان هم خیلی تحت تأثیر او بودند حتی بازجوهای وحشی در مقابلش زانو زده التماس میکردند که فقط یک کلمه هم که شده بگوید ولی مهدی با آنکه همه امکانات آن دوران سخت سازمان را میدانست اما قهرمانانه همه اسرار سازمان را در سینه حفظ کرده و حتی یک هم کلمه نیز درباره آنها فاش نگفته بود. </blockquote><blockquote>احمد سال ۱۳۵۰ هنگام جابجاییها یا ترددهای مخفیانه، گاهگاهی هم برای دادن خبر سلامتی خود، تلفنی با عزیز تماس میگرفت. پس از تصمیم و طرح سازمان برای فرار رضا و حضور او در معیت نفرات ساواک در خانه، رضا به نوعی عزیز را در جریان موضوع فرار قرار میدهد طوری که عزیز نیز در تماس بعدی احمد با او، با تیزهوشی و تجارب مبارزاتی آموخته، احمد را نیز به هرصورت از قصد فرار رضا آگاه نموده و او را نسبت به حضور رضا در خانه هوشیار مینماید که احمد از همان موقع به سرعت در تدارک آمادهسازیهای ضروری برای فرار او برمیآید. طرح فرار رضا ابتدا با موفقیت کامل به انجام رسیده و او توانست پس از گریختن از چنگ ساواک، انبوهی از تجارب گرانبهای مبارزاتی پیشتازان، امکانات مبارزه مسلحانه، شیوههای بازجویی و تاکتیکهای ساواک و نیز گزارشی از شرایط سخت زندانها را به خارج از زندان منتقل نماید اما رضا بعدا در خرداد ماه ۱۳۵۲ در مخفیگاه خود واقع در خیابان غیاثی توسط ماموران ساواک محاصره و به شهادت رسید. </blockquote> |
|
| |
|
| ==== سازماندهی حزبالله ==== | | == دستگیری عزیز رضایی == |
| علیرضا عسگری در دوره حساسی به لبنان رفت. درگیریها بین امل و حزبالله تازه شروع شده بود و با توجه به حمایت سوریه از امل، جمهوریاسلامی نگران بود که موجودیت حزبالله با واکنش سوریه به خطر بیفتد. عسگری نقش موثری در پایاندادن به این درگیریها داشت و از آن مهمتر، به تعبیر احمدیمقدم، این «حاج رضا عسگری» بود که با سازماندهی دوباره «حزبالله را به یک حزب کامل با تمام ارکان نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی، سیاسی و ... تبدیل کرد.»
| | عزیز در مصاحبه باسیمای آزادی میگوید:<blockquote>«اولش شکنجه خیلی زیاد بود و چهار مرتبه مرا شلاق زدند که کف پاهایم آش و لاش شد مثل همه بچههایم یک پایم بهتر بود اما پای چپم خیلی ناجور بود که وقتی دفعه آخر شلاق زدند، دیگر جان در بدن نداشتم و فکر کردم الان میمیرم و اشهدم را گفتم. بعد که دیدند من تکان نمیخورم شلاق زدن پایم را قطع کردند ولی منوچهری توی سر و گوش و پشتم مرتب شلاق میزد که بگو از کی پول گرفتی، به کی پول دادی؟ من هم گفتم نه از کسی پول گرفتم و نه به کسی پول دادم..... بعد یک شب دوباره مرا صدا زدند بالا توی اتاق رسولی و باز شلاق و شلاق.....که پاهایم دوباره خونریزی کرد و من که افتاده بودم روی زمین، منوچهری پایش را گذاشته بود روی پشتم و فشار میداد. بعد آویزانم کردند. دوتا دستم را بهپنجره بستند و صندلی را از زیر پایم کشیدند و آن زندانیان شکنجه شدهای که شلاقخوردن مرا دیده و خودشان هم قبلا بهشدت شکنجه شده و برای شلاقزدن دوباره آنها را بهاجبار دور اتاق راه برده میچرخاندند، برای دادن قوت قلب بهمن مرتب میگفتند مادر سلام، مادر سلام..... بعد منوچهری دوباره مرا با یک دست آویزان کرد که خیلی ورم کرد و آوردم پایین و انداختند توی سلول و پاهایم شدیدا عفونت کرده بود. چند ماهی هم در سلول کمیته در انفرادی بودم، یک سال هم در اوین بدون کوچکترین خبری حتی از فرزندان کوچکم. بعد هم مرا در دادگاههای مسخره خودشان محاکمه و به سه سال زندان محکوم کردند»</blockquote>عزیز روزی را که در اتاق شکنجه رسولی، «مسعود» را که سخت شکنجه شده پیچیده در پتویی میبیند، هنوز از آن با اندوه بسیار یاد میکند. |
|
| |
|
| در دوره فرماندهی عسگری در لبنان، دستکم ۴ مورد گروگانگیری در آنجا رُخ داد. سه سرباز ایرلندی در پائیز ۶۷، یک شهروند بریتانیایی در خرداد ۶۸، دو شهروند سوئیسی در آبان ۶۸ و یک شهروند فرانسوی در شهریور ۷۰
| | علاوه بر سه پسر عزیز و صدیقه و آذر دختران او، شهید علی زرکش همسر شهید مهین رضایی، شهید سردار موسی خیابانی همسر شهید آذر رضایی نیز از جمله خانواده رضاییها هستند. خانواده رضاییها و بهویژه ”مادر رضاییها“ درد و داغ فرزندان را از دو دیکتاتوری شاه و شیخ یکسان بر تن و جان دارد اما..... |
|
| |
|
| یکی از نتایج یا ضرورتهای تغییر ساختار حزبالله با هدایت عسگری، تلاش برای دخیلکردن این جریان در پروسه سیاسی لبنان بود و این جز با توقف کامل سیاست گروگانگیری حزبالله ممکن نمیشد. با همین هدف، در همین دوره فرماندهی عسگری به تدریج همه گروگانهای اسیر در دست حزبالله که زنده مانده بودند آزاد شدند و با آزادی آخرین گروگان اروپایی در تیر ۱۳۷۱ (ژوئن ۱۹۹۲) بحران گروگانگیری در لبنان پایان یافت.
| | این ” عزیز“ میگوید: من به وجود فرزندان دلیرم که در راه آزادی میهن و مردمشان شهید شدهاند افتحار میکنم، احساس غرور میکنم چون زندگی خود را در راه رهایی خلق و فدیه آرمان عدالت و آزادی نمودهاند. نسبت به مادران ایران نیز احساس غرور میکنم و شجاعت و پایداریشان را آن هم در چنین شرایط سخت فقر، سرکوب، شکنجه و زندان میستایم.<ref>[https://women.ncr-iran.org/fa/%d8%a7%d9%86%d9%82%d9%84%d8%a7%d8%a8-%d8%b6%d8%af%d8%b3%d9%84%d8%b7%d9%86%d8%aa%db%8c-%db%b1%db%b3%db%b5%db%b7/ انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷: روحیه شکست ناپذیر زنان ایرانی - سایت زنان نیروی تغییر]</ref> |
|
| |
|
| این عسگری بود که «مقامات را در تهران متقاعد کرد با توجه به بدنامی شدید جهاد اسلامی لبنان و از دست رفتن ضرورت وجودی آن، این سازمان را در سال ۱۹۹۲ منحل کرده و مغنیه را کاملا تحت تابعیت حزبالله و رهبری آن درآورد.»
| | == سخنان و نقشه مسیرها عزیز رضایی مادر رضاییهای شهید == |
|
| |
|
| رابرت بائر یکی از افسران مسئول وقت سیا در بیروت در کتاب خاطراتش تائید کرده عسگری در زمان فرماندهی سپاه در لبنان در آدمربایی غربیها مسئولیت داشت و به عنوان رابط اصلی عماد مغنیه و حسن نصرالله فعالیت میکرد. رضا گلپور، از دوستان علیرضا عسگری هم نوشته رابطه بسیار نزدیک او با حسن نصرالله و عماد مغنیه همچنان برای سالها ادامه داشته است.
| | === نقشه مسیر عزیز رضایی === |
| | عزیز رضایی در سن ۹۲ سالگی در سال ۱۴۰۰ مجددا با سازمان مجاهدین و رهبری آن تجدید پیمان کرد و تعهدنامه نوشت: |
| | [[پرونده:عزیز در کنار مریم رجوی.jpg|بندانگشتی|عزیز در کنار مریم رجوی]] |
| | تعهدنامه و نقشه مسیر |
|
| |
|
| شماری از رسانههای غربی از جمله واشنگتن پست، تایمز لندن، نیویورک تایمز، و حتی کای برد در کتاب تحقیقی ارزشمند جاسوس خوب، علیرضا عسگری را به اشتباه فرمانده سپاه لبنان در زمان انفجارهای سفارت آمریکا و مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال ۱۳۶۲ (۱۹۸۳) معرفی کردهاند.
| | مریم عزیزم |
|
| |
|
| پیش از عسگری، در نیمه اول دهه هشتاد میلادی، دستکم ۶ نفر دیگر فرماندهی سپاه لبنان را به عهده داشتهاند.
| | وقتی مطلع شدم که این افتخار نصیبم شده که خدمت شما برسم، مثل هر مجاهد خلق تصمیم گرفتم از این فرصت تاریخی استفاده کنم و تعهدم را به شما بدهم. |
|
| |
|
| نخستین فرمانده سپاه در لبنان و سوریه احمد متوسلیان بود که ۱۴ خرداد به ماموریت اعزام شد اما تنها چند هفته پس از رسیدن به لبنان در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ ربوده شد و از آن روز مفقود شده است.
| | افتخار میکنم که در آستانه ۹۲ سالگی به برکت راهیافتگی توسط راهبران عقیدتیم شما و مسعود، نه تنها برسر عهد و پیمانهایم هستم بلکه بارها و بارها مصممتر بر آنها پای میفشارم. |
|
| |
|
| پس از ربوده شدن متوسلیان، منصور کوچکمحسنی چند ماه مسئول سپاه لبنان شد. احمد کنعانیمقدم فرمانده بعدی سپاه لبنان بود که تا تابستان ۱۳۶۲ آنجا ماند. در دوره مسئولیت او، در ۲۹ فروردین ۱۳۶۲، به سفارت آمریکا در بیروت حمله انتحاری شد و ۶۳ نفر از جمله ۱۷ آمریکایی کشته شدند.
| | مریم عزیزم، |
|
| |
|
| از تابستان ۱۳۶۲ تا ابتدای پائیز ۱۳۶۳ مسئولیت سپاه لبنان به حسین دهقان سپرده شد. در همین دوره، در اول آبان ۱۳۶۲، در دو حمله پیاپی به مقرهای تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت، ۲۹۹ تفنگدار کشته شدند. | | شما میدانید که من با مسعود از شکنجهگاه کمیته و در اطاق بازجویان شکنجهگر پیوند خوردم. او در حالیکه زیر شدیدترین فشارها و روی زمین اطاق بازجویی لای یک پتو بود به محض خروج بازجو از اطاق سرش را در آورد و به روحیه دادن به من هم که زیر فشار و شکنجه بازجو بودم پرداخت. کاری که در آن شرایط برایش خطر شکنجه شدن بیشتر را بدنبال داشت. من هیچگاه این فداکاری و کار شجاعانهاش از ذهنم خارج نمیشود. |
|
| |
|
| پس از دهقان، از سال ۱۳۶۳ کسی به اسم حسین مصلح (مصلحنیا) برای یک سال مسئول سپاه لبنان شد و سپس سال ۱۳۶۴ محمدرضا نقدی برای یک سال جای او را گرفت. در همان سالها، از ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷، سید احمد آوایی قائم مقام فرماندهی سپاه در لبنان بود.<ref name=":1" />
| | بعدها که بیشتر مسعود را شناختم، او را به عنوان رهبر و پیشوا و رهبر عقیدتی خودم انتخاب کردم. من میدانم او تمام لحظات عمرش را صرف آزادی مردم ایران میکند. |
|
| |
|
| === بازگشت عسگری از لبنان ===
| | فکر میکنم وجود مسعود و شما مریم عزیز فضل خداوند به مردم ایران است و من چه خوشبختم که در دورانی زندگی کردم که رهبری چون شما و مسعود را داشتم و دارم . |
| علیرضا عسگری پس از بازگشت از لبنان، ابتدا نزدیک به ۳ سال در سمت فرمانده کل عملیات سپاه خدمت کرد و سپس نزدیک به یک سال به فرماندهی سپاه تهران منصوب شد.
| |
|
| |
|
| عسگری سال ۱۳۷۶ در دولت محمد خاتمی، معاون بازرسی وزارت دفاع شد و تا زمانی که در اواخر سال ۱۳۸۱ از سوی حفاظت اطلاعات وزارتخانه بازداشت شد، در همین سمت ماند. بازداشتی که ۱۸ ماه به طول انجامید.
| | به اینجهت در آستانه ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۰، که همه مجاهدین نقشه مسیر مینویسند، با تمسک به امام مجاهدین علی علیهالسلام تعهد میدهم و صدبار و هزار بار تاکید میکنم که من تا آخرش در رکاب و در کنار شما و مسعود هستم و به این افتخار میکنم. |
|
| |
|
| کریم سجادپور، تحلیلگر مسائل ایران در موسسه کارنگی در گفتگویی با انپیآر (رادیو ملی آمریکا)، گفته عسگری با اتهامات اخلاقی و مالی بازداشت شد: «او زمانی که در زندان بود به طرز وحشیانهای شکنجه شد.»
| | به نظر من هرکس با شما و مسعود دشمنی میورزد، دشمن مردم و آزادی و استقلال ایران است و نمیخواهد به ظلم و جور آخوندی پایان داده شود و هرکس با شما دوستی دارد، قدمش در راه مردم ایران خیر است. |
|
| |
|
| چند تن از دوستان علیرضا عسگری و مقامات سابق جمهوریاسلامی هم در گفتگو با فایننشال تایمز تائید کردند عسگری پس از ۱۸ ماه زندان، ناامید و عصبانی بود و از نظر روانی آشفته شده بود.
| | این تجربه من از مبارزه با دو نظام دیکتاتوری شاه و شیخ است. |
|
| |
|
| همزمان با بازداشت او «در محافل سیاسی تهران این بحث مطرح بود که این فرمانده سپاه با اتهام فساد مالی و اخلاقی بازداشت شد و زیبا احمدی، همسر نخست او یکی از شاکیانش دربارهی فساد اخلاقی (ارتباط جنسی خارج از ازدواج) بود.»
| | من در دهمین دهه عمرم، فقط یک آرزو دارم، |
|
| |
|
| یکی از فرماندههای پیشین سپاه در گفتگو با ایران اینترنشنال خشونت بازجویان در برخورد با عسگری را تائید کرد: «عسگری در جریان یکی از جلسات اولیه بازپرسی در گوش قاضی که از او سوال میکرده، سیلی زده و همین وضعیتش را دشوارتر کرد.» همین منبع همچنین تائید کرد که در جریان بازداشت ۱۸ ماهه «بازجویان حفاظت اطلاعات عسگری را بسیار آزار داده و شکنجه کردند.»
| | آزادی مردم ایران، و طلوع خورشید آزادی در ایران، با رسیدن شما و مسعود به خاک میهنمان ایران. |
|
| |
|
| عسگری در نهایت با وساطت دوستان پرنفوذش از جمله اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی کشور، که در دوره حضور در کُردستان با او کار کرده بود و دخالت ناطقنوری، بازرس وقت دفتر علی خامنهای از زندان آزاد شد.
| | این عالیترین شکل به بار نشستن خون تمامی شهدای مردم و بخصوص همه فرزندان مجاهد شهید من است. |
| [[پرونده:علیرضا عسگری.JPG|بندانگشتی|'''علیرضا عسگری در لباس غیر نظامی''']]
| |
| آنچنان که زیبا احمدی، همسر اول علیرضا عسگری، گفته او در سال ۱۳۸۳ و پس از آزادی از زندان، در حالی که تنها ۴۴ سال داشت با درجه سرلشکری و پیش از موعد بازنشسته شد و پس از بازنشستگی وارد کار تجارت زیتون شد.<ref name=":1" />
| |
|
| |
|
| ==== عسگری و تجارت زیتون ====
| | این البته ضامن بهروزی و خوشبختی مردم ایران و پایان دادن به رنج و محنت مردم ایران است و بیتردید اولین گام در مسیر سرنگونی رژیم ضدبشری آخوندیست و من برای تحقق این هدف با تمام قوا آمادهام و حاضر حاضر میگویم. |
| بنا بر روایت رضا گلپور، اواخر آبان ماه سال ۱۳۸۵، کمتر از یک سال پیش از ناپدید شدن علیرضا عسگری، او با این عنوان که برنامه سفر دارد از دیدار با مسئول وقت دفتر ریاست قوه قضائیه، که قرار بوده به دستور خامنهای از او دلجویی کند، سرباز زده است.
| |
|
| |
|
| عسگری در پاسخ به نگرانی گلپور از سفر با پرونده باز، گفته این نخستین سفر خارجی او پس از آزادی نیست. زیبا احمدی هم گفته همسرش پیش از سفر آخر به سوریه و ترکیه، سفرهای دیگری به ترتیب به تایلند، لبنان و سوریه داشته است.
| | === سخنان عزیز رضایی، مادر رضاییهای شهید دراجلاس آغاز چهلمین سالگرد تأسیسی شورای ملی مقاومت ایران === |
| | [[پرونده:عزیز-رضاییهای.jpg|جایگزین=عزیز-رضاییهای|بندانگشتی|عزیز-رضاییهای]] |
|
| |
|
| یکی از منابع اطلاعاتی در آمریکا به ایران اینترنشنال گفت ممکن است علیرضا عسگری در سفر تایلند، با ماموران سیا دیدار کرده باشد: «تایلند سالهاست از کشورهای مورد علاقه سرویسهای اطلاعاتی غربی برای جذب جاسوس از ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه است. گفته شده ممکن است سیا عسگری را در جریان سفری در زمان معاونتش در وزارت دفاع، استخدام کرده باشد، اما به نظر من با توجه به اینکه او پس از بازجوییهای بیرحمانه در زمان بازداشتش به جمهوریاسلامی پشت کرد، عسگری احتمالا در همین سفر به تایلند با سیا تماس گرفته است.»
| |
|
| |
|
| به گفته زیبا احمدی، همسرش در سفر آخر برای تجارت زیتون به سوریه و ترکیه رفته است. اما رضا گلپور مدعی است این سردار سپاه به او گفته علاوه بر تجارت زیتون، «برای خرید چیزهایی برای وزارت دفاع به سفر سوریه و ترکیه میرود.» قاسم سلطانآبادی از دوستان عسگری هم گفته سفر او به سوریه و ترکیه ماموریت بوده است.<ref name=":1" /> | | سلام به مریم عزیزم و با سلام به اعضای محترم شورای ملی مقاومت ایران! آغاز چهلمین سال تاسیس شورای ملی مقاومت ایران را به همه شما تبریک میگویم. خیلی خوشحال هستم که در این جلسه با شکوه از من دعوت شد که شرکت کنم. این شورا نقطه امید مردم ایران است و ادامه بیش از ۱۰۰ سال مبارزه مردم ایران برای رسیدن به آزادی است. من میدانم مسعود و مریم عزیزم چقدر برای استواری شورا و سازمان مجاهدین زحمت کشیدند و خون همه شهدا و رنج اسرا را این چنین به بار و ثمر نشاندند. |
|
| |
|
| === نحوهی فرار علیرضا عسگری ===
| | کهکشان عظیم امسال دراین شرایط سخت نشان داد که این مقاومت درچه قلهای هست. الحمدالله که امروز همه زحمات درراه ثمر دادن است و گسترش کانونهای شورشی در شهرهای ایران گواه این است. من نمیخواهم زیاد صحبت کنم ولی باید این حقیقت را بگویم. |
| علیرضا عسگری پس از آزادی و احساس تهدید لو رفتن فعالیتهایش نقشهی فراری را با همکاری نیروهای خارجی طراحی کرده و ابتدا ده تن از اعضای خانوادهاش را به خارج از کشور میفرستد و خود به بهانه تجارت و خرید سلاح و الزامات سپاه به دمشق و از آنجا به استانبول پرواز میکند در استانبول به سفارت آمریکا مراجعه کرده و درخواست پناهندگی میدهد از این مرحله با یک خودروی اجارهای که بعدها کنار ساحل رها شد خود را به یکی از پایگاههای آمریکا (احتمالا اینجرلیک) رسانده و از آنجا به همراه خانوادهاش به یک پایگاه نظامی در آلمان و سپس به آمریکا میرود.
| |
|
| |
|
| بر اساس گزارش های منتشره او سال ۸۳ فعالیتهای نظامی را به طور کامل کنار گذاشت و به تجارت زیتون و روغن زیتون با کشور سوریه پرداخت. عسگری ۱۶ آذر ۸۵ از دمشق وارد استانبول و در هتل جیران در نزدیکی میدان تکسیم شهر استانبول مستقر شد. او تا روز ۱۸ آذر با خانواده خویش در تماس بود. روز شنبه تلفن همراه عسگری خاموش میشود و از آن پس خانوادهاش نمیتوانند تماسی با عسگری برقرار کنند.<ref>[https://iranwire.com/fa/politics/753/ سایت ایران وایر به نقل از نیوزویک]</ref>
| | هرچه شما پیشرفت کنید دشمن و همه مزدورانش بیشتر علیه شما تبلیغ میکند و دروغ میگویند و سمپاشی میکنند ولی من بهعنوان کسی که شاهد جنایتهای دو دیکتاتوری سلطنتی و آخوندی بودهام، و تبلیغات سراسر دروغ این دو دیکتاتوری را علیه فرزندان مجاهدم شاهد بودهام، میخواهم بگویم که حقیقت مجاهدین چون چشمهای زلال در جامعه و بین مردم ایران جاری میشود. برای من که اولین بار مسعود را که به شدت شکنجه شده بود در اطاق بازجویی در زندان شاه دیدم، با وجود وضعیتی که داشت از چند لحظهای که بازجو از اطاق بیرون رفت، استفاده کرده و به تشویق و روحیه دادن به من پرداخت. این تبلیغات نه تنها پشیزی ارزش ندارد، بلکه عمق کینه و دجالگری دشمن را نشان میدهد. به این جهت میخواستم به همه هم میهنان عزیزم و به خانواده ها و مادران شهدا و زندانیان قیام بگویم که اینکار همیشه دشمن است و نشان میدهد که از همین مقاومت میترسد و پایان کارش را میبینیم. |
|
| |
|
| هفته نامه ساندی تایمز با اشاره به همکاری آژانسهای غربی برای فرار این مقام نظامی ایران از ترکیه مدعی شده است که او در سفر از دمشق به استانبول، یک پارسپورت جدید دریافت کرده و با همراهی محافظان غربی، سوار بر خودرو، ترکیه را ترک کرده است. بنابر گزارش ساندی تایمز، عسگری با خروج از ترکیه اکنون در یک پایگاه ناتو، در نزدیکی شهر فرانکفورت آلمان تحت بازجویی قرار دارد.<ref name=":2">هفتهنامه ساندی تایمز ۲۱ اسفند ۸۵ (۱۱ مارس ۲۰۰۷)</ref>
| | پس مثل همه فرزندان مجاهدم و همه اشرف نشانها به مسعود و مریم عزیزم میگویم درود بر شما! خون شهیدان ما رنج اسیران مان در تو گره میخورد رجوی قهرمان! برای شما در شورای ملی مقاومت آرزوی موفقیت میکنم خدانگهدار همه شما! |
|
| |
|
| هفتهنامه فلسطینی المنار نیز گزارش داده که وی با خروج از استانبول به شمال عراق منتقل شده و در یکی از پادگانهای مخفی موساد در نزدیک شهر "اربیل" مورد بازجویی قرار گرفته و پس از آن بوده است که بهوسیله یک فروند هواپیمای نظامی آمریکایی به کشوری اروپایی- احتمالا آلمان - آورده شده است.
| |
|
| |
|
| همان زمان، خبرهایی حاکی از انتقال عسگری به یکی از پادگانهای ناتو در فرانكفورت آلمان منتشر شد. ۲۳ اسفند ۸۵، فرانتس یوزف یونگ، وزیر دفاع وقت آلمان در پاسخ به پرسش از حضور علیرضا عسگری در آلمان، به جای انکار صریح، پاسخ داد: «درباره این مساله نمیتوانم چیزی بگویم.»<ref name=":1" />
| | صحبت خانم مریم رجوی پساز سخنان عزیز: با سلام بر عزیز عزیزها! مثل همیشه ما را سورپریز کردی! عزیز حضورتان و پایداری تان از ابتدا که این جلسه تا الآن. بالاخره شما خودتان را توانستید با این شرایط سخت با این تکنیک پیچیده ولی مثل همیشه پایدار واستوار و راهگشا و پیشتازید ولی چه کار خوبی کردید عزیز! امروز ما شما را شنیدیم همچنانکه گفتید از لحظه اول، از زندان و شکنجه که خود شما هم سوژه آن بودید بعنوان شاهد شاهدان گواهی دادید وضعیت بسیار بسیار تلخ و دردناک مسعود را که آنقدر شکنجه شده بود کسی قادر به شناختش نبود ولی در عین حال این چنین روحیه میداد به همه. مثل همیشه حاضرید! مثل همیشه شاهدید! بخصوص کنار دستتان الآن میبینم هم فاطمه عزیز را و هم آن ویترین پر از تصاویر را که تصاویر فرزندان شهید شما هست، بهدست دو دیکتاتوری شاه و شیخ. به هر حال فکر میکنم هر کس دستی در آتش داشته باشد معنی همه اینها را میفهمد و معنی تک تک کلمات شما را که چگونه نویدبخش همه مادران و همه خانوادههایی که الآن در ایران از شهادت فرزندانشان داغ دارند ویا از اسارت فرزندانشان درد و رنج میکشند. ولی خوشبختانه از الگوی مادرانی چون شما برخوردارند که میتوان در هر شرایطی با روحیهای صدچندان ،همه این شرایط را تحمل کرد، خم به ابرو نیاورد، سر خم نکرد، به عکس با تهاجم حداکثر دشمن، را به زانو در آورد. درود بر شما عزیز! هر چه در مورد شما بگویم کم است. ولی فقط میتوانم بگویم دستتان را میبوسم و رویتان را بهخاطر همه مقاومتها پایداریها و جنگآوریتان! درود برشما عزیز، میبوسمتان.<ref>[https://iran-efshagari.com/%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D8%B2-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%8C-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D9%84/ سخنان عزیز رضایی، مادر رضاییهای شهید دراجلاس آغاز چهلمین سالگرد تأسیسی شورای ملی مقاومت ایران - سایت ایران افشاگر]</ref> |
|
| |
|
| ۵ اردیبهشت ۸۶ (۲۵ آپریل ۲۰۰۷)، چند تن از دوستان علیرضا عسگری و مقامات سابق جمهوریاسلامی در گفتگو با فایننشال تایمز، پناهندگی علیرضا عسگری را تائید کردند.
| | === نقشهمسیر ”عزیز“ مادر رضائیهای شهید در ۹۴ سالگی در شب شهادت مولای متقیان ۲۱ رمضان -۲۳ فروردین ۱۴۰۲ === |
| | [[پرونده:دیدار--خانم-رجوی-با-عزیز-رضایی-های.jpg|جایگزین=دیدار--خانم-رجوی-با-عزیز-رضایی-های|بندانگشتی|دیدار--خانم-رجوی-با-عزیز-رضایی-های]] |
| | من این نامه را در شب ۲۱ رمضان شروع کردم و با تأنی و تأخیر نوشتم. از اینکه دیر ارسال میکنم ببخشید. |
|
| |
|
| در همان زمان، شان مککورمک، سخنگوی وقت وزارت خارجه، در پاسخ به اینکه آیا حضور علیرضا عسگری را در ایالات متحده انکار میکند؟ پاسخ داد: «نمیتوانم چیزی به شما بگویم.»<ref name=":1" />[[پرونده:عسگری ۵.JPG|بندانگشتی|'''علیرضا عسگری و حسن نصرالله''']]
| | نقشه مسیر سال ۱۴۰۲ |
| در کتاب «جاسوس خوب: زندگی و مرگ رابرت ایمز» که سال ۲۰۱۴ منتشر شد به نقل از ۴۰ منبع اطلاعاتی گفته شده به علیرضا عسگری در ازای ارائه اطلاعات درباره برنامه هستهای ایران، پناهندگی آمریکا داده شد. کای برد نویسنده این کتاب میگوید یکی از مقامات دولت بوش درباره تصمیم بوش برای دادن پناهندگی به علیرضا عسگری در سال ۲۰۰۷ گفته است: «در سطح اطلاعات غیر طبقهبندی شده نمیتوانم در این باره توضیح بیشتری بدهم.»<ref name=":1" />
| |
|
| |
|
| | عزیز رضایی ۲۱ رمضان-۲۳ فروردین ۱۴۰۲ |
|
| |
|
| زیبا احمدی همسر (همسری که در ایران است) او میگوید: تا روز هشتم دسامبر (جمعه) با وی در تماس بودیم ولی شنبه این تماس قطع شد و تلفن همراهش خاموش بود که مشکوک شدیم. گزارشی حاکی از آن است عسگری در ترکیه قصد دیدار با یک دلال اروپایی اسلحه را داشته است. همسر علیرضا عسگری در این مورد میگوید که همسرش که پدر پنج فرزند است به ترکیه پناهنده نشده است و شواهد نشان میدهد که او ربوده شده است. او همچنین اعلام کرد که همسرش به خاطر تجارت روغن زیتون به سوریه سفر کرده است. برخی رسانه ها نیز وی را عهده دار معاونت ریاست شرکت هواپیمایی ماهان نیز اعلام کرده بودند. گزارشها نشان میدهد که دو فرد دیگر اتاقی را در «هتل سیلان ترکیه» به مدت سه شب برای او رزرو کردند ولی پس از رسیدن عسگری به ترکیه او به هتل ارزان قیمت «جیران» رفت. لونت بیلمن سخنگوی وزارت امور خارجه ترکیه می گوید که: «مقامات ایران درحالیکه در پنجم دیماه ۱۳۸۵ ناپدید شدن این مقام سابق نظامی خود را به اینترپل گزارش داده بودند، ما را در ۱۵ بهمن ۱۳۸۵یعنی تقریبا دو ماه بعدتر، از این حادثه مطلع ساختند.»
| | یا علی ای مولای من در شب شهادت تو که غمی تاریخی بر قلب انسانیت نهاد رو به تو میآورم تا قدر خودم را رقم بزنم و با الهام از راهت و رسالتت که رهایی انسان است نقشه مسیرم را برای سال ۱۴۰۲ ترسیم و به خاکپایت تقدیم کنم. و برای پیشبرد آن، از تو و خون به ناحق ریختهات مدد بخواهم. |
|
| |
|
| == ضربات عسگری به جمهوری اسلامی ==
| | یا علی، مولای من در این مسیر هر چه زمان میگذرد و عمرم پیش میرود به حقانیت مسعود بنده راهنما به جانب خودت بیشتر پی میبرم، ضمن اینکه درخشش او برای تکتک انسانهایی که صداقت دارند بیشتر روشن میشود. من کارهای نکرده زیاد دارم ولی همیشه مدیون مسعود و مریم هستم که مرا در این راه هدایت کردند. وقتی این شبها شنیدم که بحثهایی سر قیامت شد، به کارنامه خودم فکر کردم و به خاطر قصورهایم شرمندهام. |
|
| |
|
| * افشای ساختار و فعالیتهای حزبالله لبنان
| | افتخارم این است که در ۹۴ سالگی به برکت حضور راهبران عقیدتیم، نه تنها بر سر عهد و پیمانهایم هستم بلکه مصممتر از قبل هستم. |
| * افشای فعالیتهای هستهای و معرفی فخریزاده به عنوان عنصر کلیدی این فعالیتها
| |
| در کتاب «جاسوس خوب: زندگی و مرگ رابرت ایمز» که سال ۲۰۱۴ منتشر شد به نقل از ۴۰ منبع اطلاعاتی گفته شده به علیرضا عسگری در ازای ارائه اطلاعات درباره برنامه هستهای ایران، پناهندگی آمریکا داده شد. کای برد نویسنده این کتاب میگوید یکی از مقامات دولت بوش درباره تصمیم بوش برای دادن پناهندگی به علیرضا عسگری در سال ۲۰۰۷ گفته است: «در سطح اطلاعات غیر طبقهبندی شده نمیتوانم در این باره توضیح بیشتری بدهم.»
| |
| * افشای منجر به سرقت اطلاعات هستهای از سولهی تورقوزآباد
| |
| * افشای ترددات عماد مغنیه
| |
| * بمباران به راکتور هستهای ایران در سوریه که بیش از یک میلیارد دلار هزینه برپایی آن توسط کرهشمالی بود.
| |
| نیمهشب ۱۵ شهریور ۱۳۸۶ (۶ سپتامبر ۲۰۰۷) اسکادران ۶۹ نیروی هوایی ارتش اسرائیل، مجتمعی نظامی را در دیرالزور سوریه بمباران و منهدم کرد. ۷ ماه بعد آمریکا اعلام کرد که مجتمع بمبارانشده یک سایت هستهای با اهداف نظامی بود. چهار سال بعد هم آژانس بینالمللی انرژی اتمی تائید کرد، آنچه اسرائیل در سال ۲۰۰۷ نابود کرد یک رآکتور هستهای بود.
| |
|
| |
|
| ۲ فروردین ۸۸ (۲۲ مارس ۲۰۰۹)، هانس روئله، رئیس سابق ستاد برنامهریزی وزارت دفاع آلمان و فرمانده پیشین مقر ناتو در این کشور تائید کرد اطلاعاتی که علیرضا عسگری در مورد پروژه هستهای سوریه در دیرالزور داد منجر به شناسایی آن و حمله اسرائیل در سپتامبر ۲۰۰۷ به راکتور الکبار در این سایت هستهای و نابودی آن شد. بنا بر این گزارش، هیچ کس در جامعه اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل تا آن زمان در مورد آن سایت هستهای چیزی نشنیده بودند: «مورد اخیر بسیار شرمآورتر بود زیرا دولت اسرائیل همیشه ادعا کرده بود چیزی در سوریه وجود ندارد که آنها ندانند.»<ref name=":1" />
| | در شرایطی که مردم ایران آمادهتر از همیشه برای سرنگونی رژیم جنایتکار آخوندی هستند، توطئههای عوامل شاه و شیخ بالا گرفته است و همه این توطئه متوجه مجاهدین و مقاومت و شورای ملی مقاومت است که چهل سال است برای آزادی ایران از شر آخوندها مبارزه میکنند. |
|
| |
|
| | یادم میآید در سال ۱۳۵۷ وقتی خمینی تازه به ایران آمده بود، خانواده ما را به محلش در مدرسه رفاه دعوت کرد که بهعنوان خانواده شهیدان توجهش را نشان دهد. او تصور میکرد که ما به امکاناتی که مد نظرش بود به ما بدهد چشم دوختهایم و پرسید که مشکل خانه و معیشت داریم یا نه. |
|
| |
|
| | من با اعتماد کامل به او مثل این که بزرگ فامیل باشد جواب دادم که ما هیچ نیاز مالی یا خانه احتیاج نداریم. فقط یک دغدغه داریم و آن هم وضعیت این بچههایمان است که یک عدهیی چشم دیدن آنها را ندارند و میترسم فرصتطلبها بیایند اطراف شما را بگیرند جای مجاهدینی که برای آزادی ایران مبارزه کردند. مقداری هم از وضعیت چیزهایی که در همین زمینه از چند ماه پیش دیده بودم به او گفتم که الآن یادم نیست. |
|
| |
|
| | اما او از حرفهای من ناراحت شد و با لحن تند جواب داد اینطور نیست و نمیشود. من فهمیدم انتظار این حرفها را از طرف من نداشت. بعد هم برنامه شام خوردن با خانواده او را که از قبل گفته بودند بهم زد و پسرش احمد گفت آقا حالش خوب نیست و گذاشت رفت. البته من قبل از آمدن خمینی همه این حرفها را خیلی مفصلتر به دختر خمینی که با ما در رابطه بود زدم ولی میخواستم مستقیم هم به خودش که بزرگتر همه است بگویم. |
|
| |
|
| در کتابی هم که مرکز مطالعات اطلاعاتی سیا درباره نتایج و اهمیت ارزیابی اطلاعاتی ۲۰۰۷ منتشر کرده، گفته شده منتقدان این ارزیابی میگفتند قضاوت ارائهشده در آن، از جمله هرگونه استدلال برای اقدام نظامی علیه ایران را تضعیف میکند. | | حالا بعد از این همه سال، همه میدانند که خمینی و نفرات او و خامنهای با مردم و با مجاهدین و با بقیه چه کردند، اما یک فرصتطلبانی هم پیدا شدهاند زیر علم سلطنت یا اسمهای دیگر که در این ۴۴ سال که گذشت خبری از آنها نبود. نمیدانم در شب شهادت موسی و اشرف و آذر و بقیه مجاهدین کجا بودند؟ در آن تیرخلاص ها و قتلعام و فروغ و آنهمه بمباران و حملات بعدی و موشک و کشت و کشتار مجاهدین کجا بودند که امروز سروکلهشان پیدا شده و بدون هیچ خجالتی باز هم به مجاهدین میتازند. به خدا هنوز جای شکنجههای زندانهای شاه بر بدن زندانیهای آن زمان هست. ممکن است نسل جوان خبری از جنایتهای شاه نداشته باشد به این جهت وظیفه امثال من این است که با گفتن آنها نگذاریم که جنایتهای بیحد و حصر آخوندها آنها از یاد ببرد. یعنی این قسمت از تاریخ را بخواهند پاک کنند. اینکه ما میگوییم نه شاه و شیخ به این خاطر است که در زندان و شکنجه و اعدام و کشتار و دزدی و دیکتاتوری، دو روی یک سکهاند و تفاوت در اندازهها چیزی از جرم و جنایت سلطنتی که بچه شاه آنرا وکالت میکند کم نمیکند. |
|
| |
|
| یکی از منابع اطلاعاتی که درباره این ارزیابی با او صحبت کردیم، تائید کرد که در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، در محافل سیاسی واشینگتن، این تصور که آمریکا برنامهای برای حمله به ایران دارد، بسیار جدی گرفته میشد: «آن زمان، روزی نبود که از من درباره برنامه آمریکا برای حمله به ایران نپرسند، همه فکر میکردند برنامهای تهیه شده و این حمله قریبالوقوع است، اما ارزیابی سال ۲۰۰۷ که ابتدای دسامبر منتشر شد مثل آب سردی بود که بر آتش ریختند، عملا همه تصورات درباره احتمال حمله به ایران رنگ باخت و اگر برنامهای هم واقعا تهیه شده بود، عملا کنار گذاشته شد.»
| | این را هم به جوانها بگویم که دل من به این خوش است که به یمن وجود سازمان با این تشکیلات مستحکم و رهبری مسعود و مریم کسی نمیتواند انقلاب را مثل سال ۵۷ کند. من خودم را در هر شرایط و سن و سالی یک سرباز برای مسعود و مریم میدانم و آنچه را بتوانم و وظیفه من است انجام میدهم. |
|
| |
|
| == انعکاسات ناپدید شدن علیرضا عسگری ==
| | در شبهای قدر حرف من با جوانها این است که میخواهم تجربهام را بگویم که به اعتقاد من مسعود و مریم بهترین نفرات برای قیام و انقلاب جدید شما هستند. و هر کس با آنها دشمنی میکند، دشمن مردم ایران از ستم این آخوندها است. خدا را گواه میگیرم که این مهمترین معیار تشخیص دوستان و دشمنان انقلاب مردم است. |
|
| |
|
| === سخنان احمدیمقدم در باره علیرضا عسگری ===
| | خدایا، تو بر درون هرکس واقفی و میدانی من هیچ آرزویی جز رسیدن مسعود و مریم به ایران و آزادی مردم و رفاه و خوشبختی و سعادت آنها ندارم.<ref>[https://iranntv.com/930940-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%A6%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87--%D8%B9%D8%B2 نقشهمسیر ”عزیز“ مادر رضائیهای شهید در ۹۴ سالگی در شب شهادت مولای متقیان ۲۱ رمضان ـ سایت سیمای آزادی] </ref> |
| آذرماه ۱۳۹۱ سرتیپ اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده پلیس ایران مطرح کرد که: علیرضا عسگری، قبل از ناپدید شدن در ترکیه، ۱۵ ماه در داخل ایران زندانی بوده است. وی عسگری را فردی توصیف کرد که در تشکیل حزبالله لبنان به عنوان یک حزب کامل با تمام ارکان نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی و سیاسی نقش مهمی داشته است. احمدی مقدم همچنین با اشاره به اینکه از طریق علی اکبر ناطق نوری، رئیس بارزسی ویژه دفتر رهبر جمهوری اسلامی خواستار رسیدگی به پرونده عسگری شده، گفته که اتهاماتی متوجه عسگری بود که در نهایت اثبات نشد و برای وی قرار مجرمیت هم صادر نشد.
| |
|
| |
|
| احمدی مقدم همچنین با گلایه از مسئولان دولتی و امنیتی گفت: "این ظلم است که میگویند او پناهنده شده و خداوند از آدمی که این کار را کرد، نگذرد. علیرضا عسگری یک روز قبل از سفر به سوریه به دفتر من آمد و خیلی خوشحال بود. او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمدهام اینجا تا حرفهایی را به شما بزنم که بعداً آن را پیگیری کنید. به یک مناسبتی به همراه فردی با یک گروه سیاسی نشستی داشت و وقتی نزد من آمد، گفت این افراد نیت شومی دارند که باید بعداً آن را به دیگران منتقل کنیم. حال کسی که یک روز قبل از سفر بیاید و اطلاعات دقیقی از خیانت یک گروه بدهد چه طور میتواند پناهنده شود؟"
| | == نامههای مجاهد شهید رضا رضایی به مادرش عزیز رضاییهای شهید == |
| [[پرونده:عسگری ۳.JPG|بندانگشتی|'''سخنرانی احمدی مقدم در ششمین سال فرار علیرضا عسگری''']]
| |
| وی همچنین خبر داد که شورای عالی امنیت ملی و نهادهای امنیتی کشور اذعان دارند که عسگری ربوده شده ولی برخی افراد هستند که به گفته فرمانده پلیس ایران بیانصاف هستند، در این زمینه تشکیک ایجاد میکنند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/f10-iran-police-chief-alireza-asgari-imprisond-months/24799986.html سایت رادیو فردا]</ref>
| |
|
| |
|
| === مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه ایران === | | === شعر رضا رضایی خطاب به عزیز پس از شهادت مجاهد شهید مهدی رضایی === |
| در تازهترین واکنش، مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد ایران همچنان در حال مکاتبه درباره سرنوشت علیرضا عسگری با سازمان ملل و سازمان جهانی صلیب سرخ است، رویه ای که در طول ۹ سال گذشته جاری بوده است.<ref>[https://iranwire.com/fa/politics/753/ سایت ایران وایر]</ref>
| | [[پرونده:مجاهد-کبیر-رضا-رضایی.jpg|جایگزین=مجاهد کبیر رضا رضایی|بندانگشتی|مجاهد کبیر رضا رضایی]] |
| | شعر رضا رضایی خطاب به مادر رضاییهای شهید پس از شهادت برادر کوچکش مهدی رضایی با صدای خودش ضبط و ارسال کرد: |
|
| |
|
| عسگری میدانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه میخواست باقی زندگیاش را با یک هویت تازه بگذراند و آنچنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است قصد زندگی مخفی در آمریکا را داشت.<ref name=":0">[http://irdiplomacy.ir/fa/news/9845/%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9%D8%B3%DA%AF%D8%B1%DB%8C سایت دیپلماسی ایرانی] </ref>
| | '''به یاد برادر مجاهدم مهدی شهید''' |
|
| |
|
| === هفتهنامه ساندی تایمز ===
| | مادر بدان امید که گردم دوباره باز |
| هفته نامه بریتانیایی ساندی تایمز نوشت: علیرضا عسگری از حدود ۴ سال قبل توسط یک افسر اطلاعاتی غربی در خلال یک سفر تجاری به خارج (احتمالا تایلند) استخدام شد و بدین ترتیب از سال ۲۰۰۳ برای برخی کشورهای غربی جاسوسی میکرده است. بنابر این گزارش، برنامه فرار وی از طریق دمشق نیز به کمک غربیها پس از آن ترتیب داده شده که جاسوسی وی در حال لو رفتن بوده است. به ادعای این نشریه حداقل ۱۰ عضو خانواده عسگری، نیز از ایران خارج شدهاند. اما درحالی که خانواده عسگری در تهران اعلام کردهاند که "ما در ایران هستیم و جایی نرفتهایم"، برخی رسانه های غربی این گفتهها را متعلق به اعضای خانواده "دوم" عسگری دانستهاند که در ایران به سر میبرند. رسانههای غربی گفتهاند که علیرضا عسگری دارای دو همسر به نامهای زیبا احمدی و زهرا عبداللهپور است.<ref name=":2" />
| |
|
| |
|
| === پاسدار علی فضلی ===
| | بر راه کوچه دیده گریان خود مدوز |
| در آخرین اظهارنظر درباره عسگری، سرتیپ پاسدار علی فضلی، جانشین هماهنگکننده سپاه ۷ مهر ۱۴۰۲ در صحبتهایی به مناسبت سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق، دوبار به علیرضا عسگری اشاره کرد، یک بار او را «مرحوم عسگری» خواند و یک بار دیگر در اشاره به او گفت: «حاجرضا عسگری که انشاالله زنده باشد و به دامن اسلام بازگردد.»
| |
|
| |
|
| === رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران ===
| | خورشید زندگانی پرالتهاب من |
| رمضان شریف، سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه پاسداران، روز سه شنبه ۲۱ خرداد۱۳۹۸، اخبار منتشر شده درباره «دستگیری چند تن از سرداران» و «فرار فرماندهان سپاه» از ایران را «شایعه» خواند، تکذیب کرد و گفت: «دشمنان» بعد از اقدام آمریکا در قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی اقدام به انتشار «اکاذیب مشمئزکنندهای مانند فرار از کشور و یا دستگیری چند تن از سرداران سپاه از جمله سرداران نصیری، ربیعی، تولایی» و برخی فرماندهان دیگر این نیرو کردند.
| |
|
| |
|
| سخنگوی سپاه در ادامه گفت که «فرماندهان» و «سردارانی» که خبر فرار یا دستگیری آنها منتشر شده است «از نیروهای مخلص و فعال سپاه بوده و در جایگاهی جدید در سپاه فعال و با جدیت به ایفای مأموریتها و مسئولیتهای محوله، اشتغال به خدمت دارند و حتی اخباری از حضور آنان در محافل منتشر شده است». <ref>[https://old.iranintl.com/%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%B3%D8%AE%D9%86%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B9%D8%B6%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA سایت ایران اینترنشنال]</ref>
| | خواهد کند غروب بههنگام نیمروز |
|
| |
|
| برخی منابع نیز مدعی پناهندگی او به امریکا به دلیل اختلاف داشتن با مقاماتی در تهران شدند. هاآرتص به همراه الشرق الاوسط مدعی شدند که وی به آمریکا پناهنده شده است. روزنامه الشرق الاوسط به نقل از منابعی ناشناس مدعی شد که علیرضا عسگری در استانبول به سفارت آمریکا مراجعه کرده و درخواست پناهندگی کرده است. روزنامه واشنگتن پست نیز به نقل از یک مقام بلندپایه آمریکا گزارش داده است که «عسگری پس از ترک ایران به طور داوطلبانه با آژانس های اطلاعاتی غرب همکاری میکند و اطلاعاتی را نیز درباره شبه نظامیان حزبالله در لبنان و روابط ایران با آن گروه، ارائه کرده است».<ref name=":0" />
| | ایام کودکی که به لبهای خرد من |
|
| |
|
| با این حال همسر او ادعای پناهندگی آقای عسگری را شایعه و دروغ خوانده و به خبرنگاران گفته است که آقای عسگری با ایران مشکلی نداشته که بخواهد پناهنده شود'''.'''
| | اول سخن ز آیه قرآن گذاشتی |
|
| |
|
| | آن روز بذر مهر ضعیفان خلق را |
|
| |
|
| | در جان من به مزرع اندیشه کاشتی |
|
| |
|
| | گفتی به من که راه خدا راه مردم است |
|
| |
|
| | در راه او به مایه جانت جهاد کن |
|
| |
|
| <nowiki>https://www.asriran.com/fa/news/13518/%D8%B3%D8%B1%D8%AA%DB%8C%D9%BE-%D8%B9%D8%B3%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%DA%A9%D9%85-%D9%85%D8%B9%D8%AF%D9%86-%D8%B7%D9%84%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D9%86%D9%8A%D8%A7%D8%B3%D8%AA</nowiki>
| | مردان حق طلیعهٌ آزادمردیاند |
|
| |
|
| | خود را رها ز سلطه هر انقیاد کن |
|
| |
|
| عصر ایران ـ ماجرای مفقود شدن اسرار آمیز سردار علیرضا عسگری، معاون سابق وزارت دفاع ایران، همچنان در کانون اخبار رسانه های غربی قرار دارد.
| | زان پس به گرد خویش نگه کرده یافتم |
|
| |
|
| | انبوه کودکان گرفتار درد را |
|
| |
|
| | پوشانده با غبار قدمهای عابران |
|
| |
|
| به گزارش عصر ایران (asriran.com)، تایمز آنلاین در این باره ادعا کرد: یک ژنرال ایرانی که ماه گذشته به غرب پناهنده شد، از سال ۲۰۰۳ در ایران جاسوسی می کرد.
| | از دیدگان رهگذران روی زرد را |
|
| |
|
| | دیدم چگونه کودک بیمار یک فقیر |
|
| |
|
| | بر روی دست مادر خود جان سپرد و مرد |
|
| |
|
| تایمز آن لاین میافزاید: به نظر می رسد سرتیپ علیرضا عسگری ۶۳ ساله و معاون وزیر سابق دفاع به همراه خانواده خود به پایگاه ناتو در آلمان پناهنده شده است و در آنجا تحت بازجویی قرار گرفته است.
| | غلطید اشک مادر و دندان خویش را |
|
| |
|
| | از فرط اضطرار به لبهای خود فشرد |
|
| |
|
| فرار جسورانه وی از طریق دمشق به وسیله آژانس های اطلاعاتی غربی سازماندهی شده و این کار پس از قطعی شدن این مساله که وی ممکن است لو برود صورت گرفته است.
| | دیدم که اهرمن ز ره آورد مردمان |
|
| |
|
| | پر میکند دهان به غارت گشوده را |
|
| |
|
| به ادعای تایمز آنلاین، وزارت اطلاعات ایران بر این باور است که وی از مدتها پیش برای این کار آمادگی لازم را کسب کرده بود زیرا از ۱۰ عضو خانواده وی هم اکنون هیچ یک در ایران نیستند.
| | از خون روستایی صحرای دوردست |
|
| |
|
| عسگری ۲ پسر و یک دختر و چندین نوه دارد که آنها و حتی ۲ عروس وی نیز ایران را ترک کرده اند. در حالی که مقصد نهایی آنان مشخص نیست. این همه در حالی است که برخی رسانه های ایران از حضور خانواده وی در ایران خبر می دهند.
| | لبریز میکند همه شب جام باده را |
|
| |
|
| | دیدم چگونه مردم محروم و بی امید |
|
| |
|
| | چشمان بیفروغ به آینده بستهاند |
|
| |
|
| تایمز آنلاین می افزاید: گفته می شود عسگری به همراه خود اسنادی از ارتباط ایران با تروریستهای خاورمیانه به همراه دارد اما درباره داشتن اطلاعات سری از برنامههای هستهای این کشور تردید وجود دارد.
| | دزد از میان خانه به تاراج میبرد |
| | [[پرونده:مجاهد-شهید-مهدی-رضایی.jpg|جایگزین=مجاهد شهید رضا رضایی|بندانگشتی|مجاهد شهید مهدی رضایی]] |
| | یاران به گوشهیی به تماشا نشستهاند |
|
| |
|
| | شب سرد بود و تیره و صحرا خموش و رام |
|
| |
|
| | ابر سیه گرفته فروغ ستاره را |
|
| |
|
| در همین باره روزنامه اسراییلی یدیعوت آحارونوت نیز ادعا کرد سرویس امنیتی اسراییل موساد زمینهساز فرار عسگری شده است. همچنین بر اساس برخی شواهد پایگاه موساد در استانبول در پنهان کردن عسگری پس از رسیدن وی به ترکیه از طریق دمشق در ماه گذشته نقش داشته است.
| | اندیشههای مردم آزاده وطن |
|
| |
|
| | گم کرده در طریق هدف راه چاره را |
|
| |
|
| | آن نغمههای پاک که خواندی هزار بار |
|
| |
|
| هنوز مشخص نیست وی برای چه سازمانی جاسوسی میکرده است، یک مقام دفاعی اسراییل گفت: او احتمالا برای موساد کار میکرده اما این احتمال نیز وجود دارد که وی با آژانس های امنیتی اروپا همکاری داشته است.
| | در گوش جان خستهام آغاز راز کرد |
|
| |
|
| | با آیههای سوره فجر و حدید و صف |
|
| |
|
| | بر روی من دریچه امید باز کرد |
|
| |
|
| به نوشته تایمز آنلاین، فرار عسگری زنگ خطر را برای ایران به صدا در آورده است همانطور که یک مقام دفاعی اسراییل نیز گفته است: عسگری برای آژانسهای اطلاعاتی و امنیتی غرب حکم معدن طلا را دارد، ما سالها او را دنبال میکردیم به ویژه از اواخر دهه ۸۰ میلادی که وی فرمانده نیروهای سپاه در لبنان بود.
| | ناگاه در سپیده صبحی ز هم گسست |
|
| |
|
| | بانگ گلولههای مجاهد سکوت را |
|
| |
|
| | طوفان یک اراده پرشور همرهان |
|
| |
|
| تایمز آن لاین می افزاید: عسگری در سال ۱۹۹۷ به عنوان معاون وزیر دفاع ایران در امور تحقیقات داخلی منصوب شد. وی با کشف چندین نمونه اختلاس محبوبیت خود را از دست داد. پس از انتخاب احمدینژاد به عنوان رییس جمهور ایران در سال ۲۰۰۶ عسگری به دلیل اختلافنظر با وی کنار گذاشته شد. این دو سالها با هم رقابت داشتند و عسگری میدانست دوران او به سر رسیده است. در جریان یک ماموریت خارجی در سال ۲۰۰۳ گفته میشود وی با یک شریک تجاری که در واقع یک مقام اطلاعاتی بوده دیدار کرده است. یک مقام ایرانی گفت: علیرضا از ابتدا مردی متمول بود اما بعد از ۲۰۰۳ پولدارتر شد.
| | از هم درید لانه صد عنکبوت را |
|
| |
|
| | مادر ببین که بذر نخستین که کاشتی |
|
| |
|
| | در جان من شکفت و ز هر سو جوانه زد |
|
| |
|
| وی هفتم فوریه یعنی چهار روز پس از رسیدن به دمشق و اطمینان از این که خانوادهاش در امنیت به سر میبرند به استانبول پرواز کرد. به او یک پاسپورت جدید داده شد و با اتومبیل ترکیه را ترک کرد تا در سایهها پنهان شود.
| | آن شعلهیی که در دل من برفروختی |
|
| |
|
| | از لوله سلاح من اکنون زبانه زد |
|
| |
|
| | مادر سپاس آخرم آخر قبول کن |
|
| |
|
| در همین حال شبکه تلویزیونی فاکس نیوز هم که توسط نومحافظهکاران آمریکایی اداره میشود در برنامهای به موضوع عسگری پرداخت و با اشاره به سوابق وی، فرار او را با حمله آمریکا به ایران مرتبط دانست و اعلام کرد: عسگری به خاطر آن فرار کرده است که میدانست آمریکا به ایران حمله میکند.
| | پاداش آن سرود نخستین که خواندهای |
|
| |
|
| | آن آیههای پاک که با رازهای آن |
|
| |
|
| | در جانم اشتیاق شهادت نشاندهای |
|
| |
|
| روزنامه واشنگتن پست نیز با تاکید بر اینکه عسگری به غرب پناهنده شده، نوشت: فرمانده عسگری خواهان همکاری است و این اقدام او، مانند بمب در ایران صدا خواهد کرد.
| | ای هموطن طریق تو تاریک بود و من |
|
| |
|
| | با خون خود چراغ رهت برفروختم |
|
| |
|
| | دیدی که راه و میروی اکنون و با شتاب |
|
| |
|
| با همه این اوصاف، مقامات تهران تاکنون پناهنده شدن این سردار بازنشسته را تایید نکرده اند و نظریه رسمی این است که وی ربوده شده است.
| | من نیز مفتخر که در این راه سوختم<ref>[https://hambastegimeli.com/8434_2010-06-15-15-16-24 مجاهد کبیر رضا رضایی- سخن این است که خاکستر تو تخم رزم آور دیگر باشد - سایت همبستگی ملی]</ref> |
| | |
| | |
| | |
| <nowiki>https://www.radiofarda.com/a/f10-iran-police-chief-alireza-asgari-imprisond-months/24799986.html</nowiki> | |
| | |
| | |
| فرمانده نیروی انتظامی: علیرضا عسگری ۱۸ ماه در ایران زندانی بود
| |
| | |
| ۲۶/آذر/۱۳۹۱
| |
| | |
| | |
| | |
| فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی میگوید علیرضا عسگری، معاون پیشین وزارت دفاع ایران که به گفته مقامهای تهران شش سال پیش در ترکیه «ربوده شده است»، پیشتر «۱۸ ماه» در ایران زندانی بوده است.
| |
| | |
| | |
| اسماعیل احمدیمقدم روز شنبه، ۲۵ آذرماه، در «ششمین سالگرد ناپدید شدن» علیرضا عسگری، گفت که آقای عسگری پیشتر در ایران «۱۸ ماه» بازداشت بود و افزود زمانی که «حدود ۱۵ ماه» از زمان بازداشت آقای عسگری میگذشت در اعتراض به این اقدام نزد ناطق نوری، بازرس ویژه آیتالله خامنهای، رفته است.
| |
| | |
| | |
| به گزارش خبرگزاری فارس، وی توضیح داد: «من گفتم انصاف نیست او این مدت در بازداشت باشد، زیرا قرار مجرمیت صادر نشده بود که ایشان (ناطق نوری) گفت من خودم پیگیر ماجرا هستم. آقای ناطق نوری همچنین گفت این همه آدم خیانت کردند و راست راست میگردند، حالا این حاج رضا که هزارات خدمت کرده، اگر فرضا خطایی هم کرده باشد، نباید خدماتش نادیده گرفته شود.»
| |
| | |
| | |
| آقای احمدیمقدم در مورد زمان بازداشت معاون وزارت دفاع دولت خاتمی و دلیل آن توضیحی ارائه نکرد.
| |
| | |
| | |
| | |
| | |
| <nowiki>https://farsi.alarabiya.net/international/2014/05/20/%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%B2%D9%88%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82-%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA</nowiki>
| |
| | |
| | |
| '''نیوزویک: معاون سابق وزارت دفاع ایران به آمریکا پناهنده شده است'''
| |
| | |
| دبی – العربیه.نت فارسی
| |
| | |
| منتشر شده در: ۲۰ مهٔ ,۲۰۱۴: ۱۲:۰۰ صبح GSTآخرین به روزرسانی: ۲۰ مهٔ ,۲۰۱۴: ۱۰:۰۹ شب GST
| |
| | |
| نشریه آمریکایی نیوزویک روز دوشنبه ۹ می ۲۰۱۴ به نقل از اطلاعات مندرج در یک کتاب، گزارش داده است که علیرضا عسگری یکی از مقامهای ارشد وزارت اطلاعات ایران و معاون سابق وزیر دفاع این کشور که در حادثه بمبگذاری سفارت ایالات متحده در بیروت و کشته شدن دهها آمریکایی نقش داشته است، هم اکنون در آمریکا به سر میبرد.
| |
| | |
| | |
| بنا بر این گزارش، آقای عسگری تحت مراقبت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) قرار دارد.
| |
| | |
| | |
| بنا بر این گزارش این مطلب در کتاب «جاسوس خوب» (The Good Spy) که قرار است روز سه شنبه منتشر شود درج شده است.
| |
| | |
| | |
| در این گزارش آمده، علیرضا عسگری در سال ۲۰۰۷ میلادی ، پس از آنکه به ترکیه گریخت، موفق به دریافت پناهندگی از آمریکا در زمان دولت جرج بوش شد.
| |
| | |
| | |
| کتاب «جاسوس خوب» نوشته کاری برد، به زندگینامه رابرت آمس یکی از ماموران برجسته سیا میپردازد که در اثر انفجار بمب در سفارت آمریکا در بیروت کشته شد.
| |
| | |
| | |
| در جریان آن بمبگذاری در مجموع ۶۳ نفر کشته شدند که ۱۷ تن از آنها، از جمله ۷ مامور سیا، آمریکایی بودند. آقای آمس در آن زمان رئیس دفتر بیروت سازمان سیا بود.
| |
| | |
| | |
| سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، به درخواست نیوزویک برای ارائه توضیح در این باره هنوز پاسخی نداده است، هرچند که صحبت کردن در چنین مواردی معمولا عادت سازمان سیا نیست.
| |
| | |
| | |
| نویسنده کتاب که میگوید با ۴۰ مامور فعلی و پیشین سازمان سیا مصاحبه کرده است، از قول یک منبع آگاه در این کتاب مینویسد که عسگری دو بار با یک دوست ایرانیاش، که چهار سال پیش از او از ایران گریخت و در آلمان بسر میبرد، تماس تلفنی برقرار میکند، یک بار از شهر واشنگتن، پایتخت ایالات متحده و یک بار دیگر هم از جایی در ایالت تکزاس.
| |
| | |
| | |
| به نوشته نیوزویک ادعای اقامت عسگری در آمریکا احتمالا موجی از بهت و حیرت بپا خواهد کرد، اگر نگوییم باعث خشم بسیاری از اعضای کنگره خواهد شد؛ اعضایی که ماه گذشته لایحهای را به تصویب رساندند تا از صدور روادید برای حمید ابوطالبی سفیر پیشنهادی ایران در سازمان ملل متحد به دلیل نقش او در حمله به سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ جلوگیری شود.
| |
| | |
| | |
| علیرضا عسگری در سال ۱۹۹۷ میلادی به درجه سرتیپی سپاه پاسداران رسید و معاون وزارت دفاع ایران شد، اما در سال ۲۰۰۴ با از دست دادن محبوبیت خود، به مدت ۱۸ ماه زندان محکوم شد.
| |
| | |
| | |
| وی در سال ۲۰۰۷ میلادی از طریق دمشق به استانبول رفت و از آن به بعد ناپدید شد. گمانه زنیهایی مطرح شد که او از سال ۲۰۰۳ شروع به جاسوسی به نفع ایالات متحده آمریکا کرده بود.
| |
| | |
| | |
| آقای برد در این کتاب مینویسد «تصمیم اعطای پناهندگی سیاسی به عسگری برمبنای قانون ۱۱۰ عمومی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (که آن را از اجرای روال معمول اداری و قانونی در موارد خاص و محرمانه معاف میکند) احتمالا با مخالفت ماموران کهنه کار CIA، که از نقش احتمالی او در قتل رابرت آمس آگاه بودند، روبرو شد.»
| |
| | |
| | |
| نویسنده کتاب که پدرش یک دیپلمات آمریکایی بود و بخشی از دوران جوانیاش را در خاورمیانه سپری کرده است، در ادامه مینویسد «اما آنطور که گزارشها حاکی است نظر سازمان و آن مسئولان ارشد توسط شورای امنیت ملی دولت جرج بوش رد میشود» و سپس نتیجه میگیرد «اعطای پناهندگی به فردی با پیشینه عسگری، یک تصمیم سیاسی بود که تنها میتوانست در کاخ سفید اتخاذ شده باشد.»
| |
| | |
| به گفته آقای برد «برخی از مشاوران پرزیدنت بوش آشکارا بر این باور بودند که از منظر دفاع ملی، اطلاعاتی که عسگری در مورد برنامه هستهای ایران میتواند ارایه کند، اساسی است.»
| |
| | |
| | |
| کسی که میبایست مثل عسگری تحت مراقبت باشد، رابرت آمس بود؛ کارشناس جهان عرب که، در حالی که مدیریت دفتر سی آیای در بیروت را به عهده داشت، توانست با مهارت تمام به درون سازمان آزادیبخش فلسطین نفوذ کند و اعتماد مسئولان ارشد آن را به خود جلب کند.
| |
| | |
| <nowiki>https://iranwire.com/fa/politics/753/</nowiki> | |
| | |
| '''گزارش های تازه درباره پناهندگی سردار گمشده ایرانی به آمریکا'''
| |
| | |
| ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
| |
| | |
| مری هارف، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در صفحه توییتر خود این خبر که سردار سرتیپ علیرضا عسگری، معاون وزارت دفاع دولت خاتمی در آمریکا زندگی می کند را تکذیب کرده است.
| |
| | |
| وی به نقل از سخنگوی مدیر اطلاعات ملی و همچنین آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) نوشته که این اتهامزنی کور بدون هرگونه سند و اقدامی بسیار غیرمسئولانه است.
| |
| | |
| دوشنبه هفته جاری هفتهنامه «نیوزویک» گزارشی منتشر کرد که در آن با استناد به کتاب «جاسوس خوب» آمده بود علیرضا عسکری با دریافت پناهندگی از آمریکا، اکنون تحت حفاظت سیا در زندگی می کند.
| |
| | |
| کتاب جاسوس خوب توسط کای براد نوشته شده و بیوگرافی «رابرت آمز»، یکی از مأموران سیا است که در سفارت لبنان کشته شد. نویسنده این ادعا را با تکیه بر گفت و گو با ۴۰ مامور سابق و کنونی سازمان سیا مطرح کرده و گفته عسگری از واشنگتن با دوستان خود در آلمان تماس گرفته و خواستار دریافت اطلاعاتی درباره همسرش بوده است.
| |
| | |
| | |
| بر اساس گزارش های منتشره او سال ۸۳ فعالیت های نظامی را به طور کامل کنار گذاشت و به تجارت زیتون و روغن زیتون با کشور سوریه پرداخت. عسگری ۱۶ آذر ۸۵ از دمشق وارد استانبول و در یک هتل در نزدیکی میدان تکسیم شهر استانبول مستقر شد. او تا روز ۱۸ آذر با خانواده خویش در تماس بود. روز شنبه تلفن همراه عسگری خاموش میشود و از آن پس خانوادهاش نمیتوانند تماسی با عسگری برقرار کنند.
| |
| | |
| در یک مستند تلویزیونی منتشرشده پیرامون زندگی عسگری گفته شده که هدف از این سفر، دور زدن تحریم ها و خرید یک ابزار مخابراتی برای دولت ایران بود.
| |
| | |
| مقامات رسمی ایران موضوع را ۱۷ روز بعد به پلیس بینالمللی و حدود دو ماه بعد به مقامات ترکیهای اطلاع میدهند. نخستین گمانهزنیهای داخلی از اقدام مشترک سیا، موساد و اینتلجنتسرویس انگلیس در ربودن عسگری روایت داشت و خبرهای تاییدنشده برخی رسانههای غربی نشان از آن می داد که عسگری، در زمان ربودهشدن مشاور وزارت دفاع ایران در خرید تسلیحات بوده و پس از ربودهشدن به پایگاه اینجرلیک در ترکیه و سپس به یکی از پادگانهای ناتو در نزدیکی شهر فرانکفورت آلمان منتقل شده است.
| |
| | |
| برخی رسانههای غربی در ادامه از درخواست پناهندگی عسگری خبر دادند، موضوعی که از سوی خانواده عسگری، یک جنگ روانی تلقی شد. همسر و دختر عسگری، اسفند ۸۵ شکایت نامهای را تسلیم سفارت ترکیه در ایران کردند و خواستار بازگرداندن عسگری شدند. آنها همچنین چندبار مقابل سفارت ترکیه تجمع کردند.
| |
| | |
| فروردین ۸۶، پس از ماجرای دستگیری ملوانان انگلیسی توسط سپاه، شایعاتی مبنی بر احتمال مبادله این افراد با عسگری منتشر شد. مردادماه ۹۲ اما گزارش های تازه نشان داد که در آن هنگام دولت محمود احمدی نژاد، ملوانان انگلیسی را در ازای دریافت اطلاعاتی درباره پرونده نفتی کرسنت و شریک مهدی هاشمی رفسنجانی آزاد کرده است.
| |
| | |
| اسفند ۸۷ یک روزنامه آلمانی درگزارشی مدعی شد که اسرائیل با استفاده از اطلاعاتی که از عسکری بهدست آورده بود، به تاسیسات هستهای سوریه حمله کرده است.
| |
| | |
| در همان ماه، هفته نامه ساندی تایمز نوشت علیرضا عسگری از سال ۸۳، جاسوس مخفی سازمان های اطلاعاتی غربی بوده است. اتهام جاسوسی به عسگری در حالی مطرح بود که در این ایام در داخل ایران، حسین علایی، یکی از فرماندهان سابق سپاه اعلام کرده بود علیرضا عسگری در داخل ایران نیز مدتی را در بازداشت به سر می برده است.
| |
| | |
| دی ماه ۱۳۸۹ چند نشریه اسرائیلی گزارش دادند که احتمالا علیرضا عسگری در یک زندان امنیتی اسرائیل خودکشی کرده است. پس از انتشار این گزارش، وزارت امور خارجه ایران به سازمان ملل نامه ای نوشت و مسئولیت جان عسگری را متوجه دولت اسرائیل کرد.
| |
| | |
| مهم ترین اظهارنظر داخلی درباره علیرضا عسگری اما آذرماه ۹۱ توسط سرتیپ اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده پلیس ایران مطرح شد که خبر داد علیرضا عسگری، قبل از ناپدید شدن در ترکیه، ۱۵ ماه در داخل ایران زندانی بوده است.
| |
| | |
| وی عسگری را فردی توصیف کرد که در تشکیل حزبالله لبنان به عنوان یک حزب کامل با تمام ارکان نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی و سیاسی نقش مهمی داشته است.
| |
| | |
| احمدی مقدم همچنین با اشاره به اینکه از طریق علی اکبر ناطق نوری، رئیس بارزسی ویژه دفتر رهبر جمهوری اسلامی خواستار رسیدگی به پرونده عسگری شده، گفته که اتهاماتی متوجه عسگری بود که در نهایت اثبات نشد و برای وی قرار مجرمیت هم صادر نشد.
| |
| | |
| احمدی مقدم همچنین با گلایه از مسئولان دولتی و امنیتی گفت: "این ظلم است که میگویند او پناهنده شده و خداوند از آدمی که این کار را کرد، نگذرد. علیرضا عسگری یک روز قبل از سفر به سوریه به دفتر من آمد و خیلی خوشحال بود. او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمدهام اینجا تا حرفهایی را به شما بزنم که بعداً آن را پیگیری کنید. به یک مناسبتی به همراه فردی با یک گروه سیاسی نشستی داشت و وقتی نزد من آمد، گفت این افراد نیت شومی دارند که باید بعداً آن را به دیگران منتقل کنیم. حال کسی که یک روز قبل از سفر بیاید و اطلاعات دقیقی از خیانت یک گروه بدهد چه طور میتواند پناهنده شود؟"
| |
| | |
| وی همچنین خبر داد که شورای عالی امنیت ملی و نهادهای امنیتی کشور اذعان دارند که عسگری ربوده شده ولی برخی افراد هستند که به گفته فرمانده پلیس ایران بی انصاف هستند، در این زمینه تشکیک ایجاد میکنند.
| |
| | |
| دیروز و در تازه ترین واکنش، مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد ایران همچنان در حال مکاتبه درباره سرنوشت علیرضا عسگری با سازمان ملل و سازمان جهانی صلیب سرخ است، رویه ای که در طول ۹ سال گذشته جاری بوده ولی هنوز پرده از ابهامات پیرامون سرنوشت این سردار ایرانی برنداشته است.
| |
| | |
|
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |