۱۳٬۱۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| image = گردهمایی آیندهی انقلاب.png | | image = گردهمایی آیندهی انقلاب.png | ||
| caption = | | caption = | ||
| date = | | date = ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ | ||
| place = دانشگاه تهران | | place = دانشگاه تهران | ||
| causes = به مناسبت سالگرد شهادت احمد رضایی (اولین شهید سازمان مجاهدین) و بزرگداشت عباس عمانی(اولین شهید مجاهدین بعد از انقلاب۱۳۵۷ | | causes = به مناسبت سالگرد شهادت احمد رضایی (اولین شهید سازمان مجاهدین) و بزرگداشت عباس عمانی(اولین شهید مجاهدین بعد از انقلاب۱۳۵۷ | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| sidebox = | | sidebox = | ||
}} | }} | ||
'''سخنرانی آینده | '''سخنرانی آینده انقلاب،''' در دانشگاه تهران توسط [[مسعود رجوی]] در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ ایراد شد و به این نام شهرت یافت. این مراسم به مناسبت سالگرد شهادت [[احمد رضایی]] (اولین شهید [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]) و همچنین بزرگداشت جانباختن [[عباس عمانی]] (اولین مجاهد که به دست هواداران [[خمینی]] به قتل رسید)، برگزار شد. هزاران نفر از مردم تهران در این میتنگ شرکت کردند و شعارهایی در حمایت از مسود رجوی دادند. مسعود رجوی ضمن اعتراض به سکوت مسئولان حکومتی در برابر حملة نیروهای حامی خمینی و چماقداران حکومتی گفت: ما در مقابل هرگونه ظلم و استبدادی مقاومت خواهیم کرد و آسمان این خلق را همچون گذشته غرق ستارهها خواهیم ساخت. مسعود رجوی درقبال فتوای خمینی برای لغو کاندیداتوری خودش، توضیحاتی داد و مردم را به بردباری انقلابی و آرامش دعوت کرد.<ref>سایت ایران افشاگر ۱۳۵۸ خورشیدی سخنرانی مسعود رجوی با عنوان ”آیندة انقلاب”[https://www.iran-efshagari.com/1358-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B9%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%86-2/]</ref> | ||
== متن سخنرانی == | == متن سخنرانی == | ||
روز ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ سازمان مجاهدین خلق یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کردند که در آن از قتل و کشتار هوادارانشان شکایت کردند. مسعود رجوی در سخنرانی خود در این میتینگ گفت<ref>[https://leader.mojahedin.org/i/news/46231 مسعود رجوی -سخنرانی و میتینگ دانشگاه تهران] </ref>: | روز ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ سازمان مجاهدین خلق یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کردند که در آن از قتل و کشتار هوادارانشان شکایت کردند. مسعود رجوی در سخنرانی خود در این میتینگ گفت<ref>[https://leader.mojahedin.org/i/news/46231 مسعود رجوی -سخنرانی و میتینگ دانشگاه تهران] </ref>:<blockquote>«ما امروز، برای بزرگداشت شهدایی بس والا قدر و پر ارج و شأن جمع شدهایم، شهید اولین احمد، چه سمبل پر معنایی، نارنجک را کشید، خودش را قطعه قطعه کرد، به دشمن هیچ نداد نه سلاح، نه اطلاعات و نه حتی جسم خودش، آخر او یک مجاهد خلق بود. | ||
مظهری از اراده شکست ناپذیر خلقی قهرمان نسبت به غلبه بر ظلمات جهل و اسارت؛ و چنین بود که اینان به قول پدر طالقانی راه جهاد گشودند، البته اونروز نه کسی احمد و نظایرش را منافق خواند و نه از شکیات و سهویات آنها سئوال کرد و نه آنها را التقاطی قلمداد کرد. | |||
آخر آنروزها، فقط بحث رزم و میدان بود، طاغوت آنقدر سخت گرفته بود که مرز جنبش و ضد جنبش، مرز انقلاب و ضدانقلاب به معنی حقیقی کلمه و نه به معنی ابتذالیش واقعاً نمیتوانست مخدوش بشه. به این ترتیب جایی برای شیرین زبانی، خوش رقصی، مجاهدنمایی و مسلماننمایی باقی نمانده بود. | |||
آخرآنروز در صحنه هیچ اثری از آنهایی که امروز ما را از قیام به مسئولیتهای تاریخیشان میترسونند نبود. چونکه بازی گرگم به هوا نبود، مبارزه سخت و خشن و جدی، و یا اگر هم از بعضی از اینها خبری بود، در پشت صحنه، در پشت جبهه و نه در صفوف نخستین، مرزها نمیتوانست مخدوش بشه. اهل اسلام و اهل نفاق به سادگی قابل تشخیص بودند. | |||
البته باز هم شکر خدا که با این آزمایشی که امروز در کورانش هستیم، باز هممرزها برامون روشنتر شد. فهمیدیم که هر کسی چه در دل داره و چند مرده حلاجه و در اوج همین آزمایش و در یکی از دقیقترین و حساسترین نقاط آن بود که تازهترین و آخرین شهید به خاک افتاد، عباس، مجاهد کارگر، کارگر شهید. | |||
گناه عباس چه بود، اگر در این نشریه دیده باشین، خودش قبل از شهادت به خط خودش نوشته: من عباس عمانی که یکی از طرفداران سازمان شما میباشم دیپلم چهارم نظری را گرفتهام. (باد در بلندگو میپیچد و صدا خوب نیست) و فعلاً در پروانهسازی در نعمتآباد کار میکنم. | |||
برادران کارگرم را راهنمایی کردم تا هوادار سازمان شما باشند، و همچنین در محل زندگیمان، شیر و خورشید، چهار راه عباسی نیز دوستانم را، بیشترشان را، هوادار سازمان کردهام و بعضی از بچههای فامیلهایمان را هم همینطور، از گفتن این مطالب نه پاداش میخواهم و نه برای خودستایی است، چون حقیقت را همیشه باید ترویج کرد، حقیقت را همیشه باید ترویج کرد. … | |||
بله، به نظر ما میان احمد تا عباس فرقی نیست. هر دوی آنها حقیقت را ترویج میکردند، خواه با تفنگ و خواه با اوراق انتخاباتی، حقیقت حقوق یک خلق، حقیقت حقوق مستضعفین حقیقت حقوق کارگر و دهقان با این تفاوت که آن موقع، نبرد با ضدحقیقت، با سالوس و ریا و تزویر بسیار سادهتر از حالا بود، بهمین دلیل شأن عباس بسیار بالاست، | |||
«پس بگذارید تصریح کنم، این آینده انقلاب است که برای ما اهمیت داره، و بنابراین، هیچکدام از ما، هیچکدام از ما، نه مشتاق و نه مدعی و نه خواهان هیچ پست و مقامی بوده و هستیم. ما آینده انقلاب را روشن و فیروزمند میطلبیم. بله ما هستیم یعنی از این پس به قول علی ع شعار ما اینه: العمل، النهایه، الاستقامه. عمل، دیدن نهایت و پاداش و پایان کار و استقامت روی این؛ بنابراین ما حول این برنامه، حول این خطوط اسلامی و انقلابی و مردمی، میگیم هر کس میخواد بیاد. هر کس برایش واجد اهمیته که تفرقهها برن کنار و تمام خلق رو به جلو بره چه بهتر. باین ترتیب، ملاحظه میکنید، که اگر معیارهای عملی بمیان بیاند، چقدر راهها و | حقیقتی را که بهش گواهی داد، و این شهادتی بودعلیگونه، علیوار بدست خوارج، قشریون و مترجعین. شهادتی نه به دست کفار آریامهری، بلکه بدست اوباش و چماقداران ایادی انحصارطلب، امروز جمجمه عباس ما را شکستند، خونش رو به زمین ریختند؛ ولی با پیامش چه خواهید کرد. حقیقت را همیشه باید ترویج کرد. | ||
بله الزام به ترویج حقیقت، از ذات خود حقیقت میجوشه، مسئولیت همه دانایان، آگاهان، روشنفکران، که حالا یک کارگر پیشتاز آنها شده، و به همین دلیل حقیقت بخودی خود دارای آن نفوذ، اقتدار و درخششی است که هیچ نیرویی را سرانجام توان برابری با اون نیست. | |||
همین چهرهها بودند که درجریان انتخابات کتک خوردند، جمجمههاشون شکست، مجروح شدند، گلوله خوردند، اما آرامش را حفظ کردند، بردباری انقلابی نشان دادند. (جمعیت ـ درود بررجوی) چه کسانی آرامش را حفظ کردند، چه کسانی خون جگر خوردند و دم برنیاوردند (کف زدن جمعیت). شما بودید، حتی اسم شهید را هم اعلام نکردیم. | |||
سوز دل پدر و مادرش را تصور کنید، این بود آزمایش انضباط و اخلاق انقلابی و اخلاق اسلامی، درمقابل آن جرح و ضربها، صدها تن مجروح در گوشه و کنار کشور و هزارها تن مضروب و کتک خورده و تحریکات جمعه و ایام عزا، و رادیو و تلویزیون و شهید، ما هم آزمایش دادیم، این آزمایش ما بود، پس بگذارید همینجا تشکر بکنم، از فرد فرد میلیونها تنی که در این انتخابات براستی آزمایش حقانیت، اصالت، و رشد و بلوغ سیاسی خودشون را دادند. | |||
از همه مردم، از همه آنهایی که صادقانه از ما حمایت کردند، بویژه جوانان شریف، شجاع و غیور که توانستند بر احساساتشون غلبه کنند و براستی که چه کسی میدونه که این تحملها چقدر مشکل است. مخصوصاً من بایستی از خواهران و برادران عزیز کردمون تشکر بکنم. | |||
وقتی تلفناً با رهبران مذهبی و سیاسی آنها تماس گرفتم و بهشان گفتم که بالاجبار بایستی کنارهگیری بکنم و از آنها استدعای آرامش کردم، براشون فوقالعاده دردناک بود، خود آنها هم به درستی نمیدانستند که چطور بایستی آرامش را حفظ بکنند، اما با این همه، همهگونه قول مساعدت دادند و در عمل هم دیدید. | |||
عده دیگر از ما میپرسیدند چطور که کاندیدای ما بایستی حذف بشه ولی تیمساران شاهنشاهی برجای بمانند، باز هم من گفتم نمیدانم ولی آرامش را باید حفظ بکنیم . خوب این از اخلاق و انضباط انقلابی ما ، فردای انتخابات مسلحانه به ما حمله کردند، باران دشنام و باران گلولههای ژـ ۳ اینهم مظهر دیگری از اخلاقیات آنچنانی در پشت مارک اسلام با برگ مأموریت»</blockquote>مسعود رجوی در ادامه این سخنرانی در اعتراض به هجوم هواداران خمینی به اعضاء مجاهدین فریاد زد: <blockquote>«پس کجائید ای مسلمانها؟ مگر نمیبینید چه به روز ما و هوادارانمان و خانوادههایمان میآورند؟ مگر دائماً تکرار نمیکردید از قول رسول خدا «من سمع رجلاً ینادی یاللمسلمین! فلم یجبه، فلیس بمسلم»؛ در گوشه و کنار دنیا اگر کسی مسلمانها را به کمک بطلبد و اجابت نکنند، مسلمان نیستند. یا لاالمسلمین پس کجائید؟ چرا صدایتان در نمیآید؟ اللهاکبر! مگر نمیبینید که چطور طرفداران ما را سر میبرند در نظام جمهوری اسلامی: پس چرا سکوت پیشه کردید؟ مگر گناه ما چیست؟ ای کسانی که گوش دارید؟ مگر ما چه کردیم جز تحمل رنج و اسارت؟»</blockquote>مسعود رجوی همچنین برنامه و خواستههای سازمان مجاهدین را برای ایران چنین اعلام کرد:<blockquote>«پس بگذارید تصریح کنم، این آینده انقلاب است که برای ما اهمیت داره، و بنابراین، هیچکدام از ما، هیچکدام از ما، نه مشتاق و نه مدعی و نه خواهان هیچ پست و مقامی بوده و هستیم. ما آینده انقلاب را روشن و فیروزمند میطلبیم. بله ما هستیم یعنی از این پس به قول علی ع شعار ما اینه: العمل، النهایه، الاستقامه. | |||
عمل، دیدن نهایت و پاداش و پایان کار و استقامت روی این؛ بنابراین ما حول این برنامه، حول این خطوط اسلامی و انقلابی و مردمی، میگیم هر کس میخواد بیاد. هر کس برایش واجد اهمیته که تفرقهها برن کنار و تمام خلق رو به جلو بره چه بهتر. باین ترتیب، ملاحظه میکنید، که اگر معیارهای عملی بمیان بیاند، چقدر راهها و تشخیصها ساده خواهد بود. | |||
خواستهامون هم همان برنامه است، اجازه میخواهم، سرخطش را باز هم بخوانم که ما چه میخواهیم وحول چند نکتهاش را توضیح بدهم. شوراهای مردمی، استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت مردم، آزادی کامل احزاب، عقاید و مطبوعات حقوق ملیتها، بخصوص در مورد کردستان، یک نکته بسیار باریکتر از مو هست که نبایستی ازش بگذریم و آن کلمه خودمختاری است، این کلمه برای مردم آنجا مقدس شده، سالهای سال بهشون ستم شده بود، | |||
ما بایستی موضع خودمانرا روشن بکنیم، آیا نسبت به کلمات حساسیم، آیا باید جنگ کلمات راه انداخت، اگر برای مردم این کلمه مقدس است. بایستی مفهوم و چارچوبش را روشن کرد و بهشون گفت و داد؛ و بعد مسئله برابری زن و مرد، هرچقدر میخواین، از حقوق مادر و اهمیت مادر و احترام به مادر صحبت بکنین، همهاش درست؛ ولی بیاین یک مقداری هم حقوق مساوی سیاسی و اجتماعی زن را بهش بدین تا درجه دوم تلقی نشه، بعد مساوات اسلامی تشیع و تسنن بود، ماده نهم، زمین برای دهقان و کار برای کارگر بود، و ماده دهم مسکن، بهداشت، و تحصیلات برای همه، اینها را برای این میخوانم که ما روش هستیم و خواهیم بود. یازده: مبازره با هرج و مرج بود و تأمین آسایش اجتماعی برای تمام مردم»</blockquote> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش