اشغال ایران در جنگ جهانی دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵۸: خط ۵۸:


</blockquote>
</blockquote>


رجبعلی منصور به همراه جواد عامری، کفیل وزارت امور خارجه، به کاخ سعدآباد رفت و رضاشاه را مطلع ساخت و پس از این ملاقات، رضاشاه به رجب‌علی منصور، نخست‌وزیر، دستور داد تا جریان را به اطلاع مجلس شورای ملی برساند. بنابراین در همان روز، جلسه فوق‌العاده مجلس شورای ملی تشکیل گردید و علی منصور راجع‌ به یادداشت‌های تسلیمی دول انگلیس و شوروی به دولت ایران و تجاوز نیروهای مسلح آن دو دولت به مرزهای ایران، گزارشی را به اطلاع نمایندگان مجلس رسانید.<ref>روزنامه‌ی اطلاعات، سال شانزدهم، شماره ۳۶۳۴، ص۱</ref><ref name=":4" />
رجبعلی منصور به همراه جواد عامری، کفیل وزارت امور خارجه، به کاخ سعدآباد رفت و رضاشاه را مطلع ساخت و پس از این ملاقات، رضاشاه به رجب‌علی منصور، نخست‌وزیر، دستور داد تا جریان را به اطلاع مجلس شورای ملی برساند. بنابراین در همان روز، جلسه فوق‌العاده مجلس شورای ملی تشکیل گردید و علی منصور راجع‌ به یادداشت‌های تسلیمی دول انگلیس و شوروی به دولت ایران و تجاوز نیروهای مسلح آن دو دولت به مرزهای ایران، گزارشی را به اطلاع نمایندگان مجلس رسانید.<ref>روزنامه‌ی اطلاعات، سال شانزدهم، شماره ۳۶۳۴، ص۱</ref><ref name=":4" />
خط ۹۰: خط ۸۹:
روز هشتم شهریور، شورای عالی نظام دستور مرخصی سربازان وظیفه را تصویب کرد و به اجرا گذاشت؛ در عوض قرار شد سی‌هزار سرباز پیمانی را با ماهی ۳۵ تومان حقوق، به استخدام درآورند. فرستاده شدن اعضای خانواده سلطنتی به اصفهان، شایعه فرار رضا شاه، اخبار رسیده از اشغال شهرهای مختلف و به‌ویژه خالی شدن پادگان‌ها (در نتیجه تصمیم اخیر شورای عالی نظام) که به شکل‌گیری دسته‌های سربازان گرسنه و سرگردان در خیابان‌های تهران انجامید، سخت مایه بیم و نگرانی مردم شده بود؛  
روز هشتم شهریور، شورای عالی نظام دستور مرخصی سربازان وظیفه را تصویب کرد و به اجرا گذاشت؛ در عوض قرار شد سی‌هزار سرباز پیمانی را با ماهی ۳۵ تومان حقوق، به استخدام درآورند. فرستاده شدن اعضای خانواده سلطنتی به اصفهان، شایعه فرار رضا شاه، اخبار رسیده از اشغال شهرهای مختلف و به‌ویژه خالی شدن پادگان‌ها (در نتیجه تصمیم اخیر شورای عالی نظام) که به شکل‌گیری دسته‌های سربازان گرسنه و سرگردان در خیابان‌های تهران انجامید، سخت مایه بیم و نگرانی مردم شده بود؛  


علاوه بر این، گریز برخی از سران ارتش و رجال سیاسی هم در این مدت، وضع را بدتر کرد. ازآن‌رو برای کنترل اوضاع، در همان روز هشتم شهریور در تهران حکومت نظامی اعلام شد و سپهبد احمد امیراحمدی حاکم نظامی شد. در این روز نیز بمباران شهرهای شمالی ایران، به دست بمب‌افکن‌های شوروی بسیار شدید بود.'''، شورای عالی نظام دس'''روز نهم شهریور'''زان وظیفه را تصویب کرد و به اجرا گذاشت؛ در عوض قرار شد سی‌هزار سرباز پیمانی را با ماهی ۳۵ تومان حقوق، به استخدام درآورند. فرستاده شدن اعضای خانواده سلطنتی به اصفهان، شایعه فرار رضا شاه، اخبار رسیده از اشغال شهرهای مختلف و به ویژه خالی شدن پادگان‌ها (در نتیجه تصمیم اخیر'''  '''شورای عالی نظام) که به شکل‌گیری دسته‌های سرب'''
علاوه بر این، گریز برخی از سران ارتش و رجال سیاسی هم در این مدت، وضع را بدتر کرد. از آن‌رو برای کنترل اوضاع، در همان روز هشتم شهریور در تهران حکومت نظامی اعلام شد و سپهبد احمد امیراحمدی حاکم نظامی شد. در این روز نیز بمباران شهرهای شمالی ایران، به دست بمب‌افکن‌های شوروی بسیار شدید بود. «روزولت» روز ۱۱ شهریور در حالی که نیروهای روس و انگلیس در شمال و جنوب ایران مستقر شده بودند، به تلگراف رضا شاه پاسخ داد. رضا شاه زمانی پاسخ نامه را دریافت کرد که تمام شرایط انگلیس و روسیه را پذیرفته بود، اتباع‌ آلمانی را از ایران اخراج کرده بود و راه‌آهن و جاده‌های ‌شمالی و جنوبی کشور را در اختیار نیروهای اشغالگر قرار داده بود.


'''ازان گرسنه و سرگردان در خیابان‌های تهران انجامید، سخت مایه بیم و نگرانی مردم شده بود؛ علاوه بر این، گریز برخی از سران ارتش و رجال سیاسی هم در این مدت، وضع را بدتر کرد. ازآن‌رو برای کنترل اواع، در همان روز هشتم شهریور در تهران حکومت نظامی اعلام شد و سپهبد احمد امیراحمدی حاکم نظامی شد. در''' دهم شهریور'''ز بمباران شهرهای شمالی ایران، به دست بمب‌افکنهای شوروی بسیار شدید بود.'''
این همه انگلیسی‌ها و روس‌ها پیش از آن که رضا شاه بتواندروابط نزدیک‌تری با امریکا برقرار سازد، وی را برای استعفا از مقام سلطنت تحت فشار قرار دادند. زمانی که ایران به اشغال متفین درآمده بود، موجی از هرج و مرج ‌ بلاتکلیفی سراسر کشور را در برگرفته بود. اوضاع امنیتی کاملاً بی‌ثبات بود، بسیاری از امرای ارتش و افسران ارشد گریخته بودند، سربازان باقی‌مانده در سربازخانه‌ها مواد خوراکی در اختیار نداشتند، نظم و انضباط در هیچ رده ارتش برقرار نبود، دزدی از منازل مردم و غارت مغازه‌ها افزایش یافته بود و نظامیان نیز در این غارتگری نقش داشتند.  


۱۱ شهریو'''عد از ظهر روز نهم شهریور همه فرماندهان و مقامات امضاکننده طرح مرخصی سربازان وظیفه را  که در عمل به انحال ارتش انجامیده بود ـ به کاخ سعدآباد احضار کرد و به آنها نسبت خیانت داد. شاه سرلشکر احمد نخجوان، (کفیل وزیر جنگو سرتیپ علی ریاضی را مسبب این طرح قلمداد نمود، ازآن‌رو آن دو را به شدت زخمی[بوسیله شمشیر] و پس از خلع درجه، زندانی کرد. سپس دستور داد اشان به خاطر این خیانت در دادگاه زمان جنگ محاکمه شوند. آن‌گاه، بدون رایزنی با فروغی، سرلشکر محمد نخجوان'''
سربازان اسلحه‌ها را از پادگان‌ها می‌ربودند و می‌فروختند. حتی اسب های توپخانه به طور پنهانی داد وستد می‌شد. بسیاری از هنگ‌های برگزیده سابق به یک چهارم قدرت عادی خود تنزل یافته بود، شعارنویسی علیه شاه به پشت دیوارهای کاخ رضاخان نیز رسیده بود. در مجلس علناً از لزوم برکناری شاه از مقام فرماندهی کل قوا سخن به میان می‌آمد.
== خروج نیروهای آلمانی از ایران ==
در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۳۲۰ وزارت امور خارجه ایران در پی فشار اشغالگران در نامه‌ای به سفارت آلمان خواستار خروج اتباع آلمانی از ایران و برچیده شدن سفارت این کشور شد که بخشی از نامه آن به این شرح است:<ref name=":4" /><blockquote>«وزارت امور خارجه شاهنشاهی ایران در تعقیب یادداشت شماره ۳۷۷۴ محترما به استحضار سفیر آلمان در تهران می‌رساند نمایندگان دولتین اتحاد جماهیر شوروی و انگلیس اصرار دارند سفارت آلمان در تهران تا روز ۱۷ سپتامبر برچیده شود و کارکنان آن خاک ایران را ترک کنند. لهذا مراتب را اشعار می‌دارد تا استحضار داشته باشند.آنچه مربوط به اتباع دولت آلمان باشد البته به وسیله سفارتخانه‌ای که حافظ منافع آنها معرفی شود انجام خواهد شد. اولیای سفارت آلمان می‌توانند مطمئن باشند که دولت ایران به سهم خود از هیچ نوع کمک ومساعدت مضایقه نخواهد کرد.»</blockquote>پس از آن آقای علی سهیلی وزیر وقت امور خارجه در نامه‌ای به نمایندگان دولت‌های سوئد و سویس در تهران اعلام جنگ میان ایران و آلمان را اعلام می‌کند.<blockquote>«احتراما رونوشت اعلامیه‌ای را که جناب آقای نخست‌وزیر امروز در مجلس شورای ملی راجع به اعلام وجود حالت مخاصمه بین ایران و آلمان والحاق دولت شاهنشاهی به اعلامیه ملل متحده مورخ ژانویه ۱۹۴۲ ایراد نموده‌اند برای اطلاع واستحضار آن جانب به پیوست ارسال می‌دارد. خواهشمند است مراتب مندرج در اعلامیه را به اطلاع دولت سوئد و سویس برسانند تا لطفا مقامات وابسته آلمان را از آن آگاه نمایند.»<ref name=":4" /></blockquote>


'''را به وزارت جنگ گمارد. این ماجرای کتک زدن، در روزهای آینده به زیان رضا شاه تمام شد و عزم کسانی که خواهان تبعید او از ایران پ'''‌ '''از استغفا بودند، را جزم‌تر کرد.'''
== استعفای رضاشاه ==
۲۳ شهریور ۱۳۲۰ سفیرهای انگلیس و روس به رضا شاه اولتیماتوم دادند که تا ۲۶ شهریور ساعت دوازده نیم روز باید استعفا دهد و اگر استعفا ندهد، تهران اشغال خواهد شد، سلطنت از بین خواهد رفت و یک دولت اشغالی از روس و انگلیس بوجود خواهد آمد.


'''رضا شاه در دهم شهریور تصمیمش به استعفا را به اطلاع فروغی و اعضای کابینه رساند.'''
در بیست‌وپنجم شهریور نیروهای شوروی و انگلیس از قزوین و قم به‌سوی تهران حرکت نمودند. رضاشاه ناچار در صبح زود همان روز به نفع ولیعهد بیست و یک ساله اش محمدرضا استعفا نمود. مقاومت وی در برابر پیشنهادات متفقین، امکان استمرار پادشاهی او را منتفی ساخته بود. همانگونه‌که بعدها یکی از رجال ایران اظهار داشت: <blockquote>«همان کسی که او را آورد، چون مفید نبود او را برد.»<ref>کتاب سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم، ص۳۴</ref></blockquote>صبح ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، رضا شاه برای مراسم خداحافظی در کاخ مرمر حاضر شد.
[[پرونده:متن استعفای رضا خان.jpg|جایگزین=دسخط رضا خان|بندانگشتی|459x459پیکسل|متن استعفای رضا خان ]]
در این خداحافظی کوتاه (حدود ۵ دقیقه) رضا شاه گفته بود که من چون پیر و فرسوده شده‌ام، مسوولیت مملکت را باید به یک فرد جوان، که ولیعهد است، واگذار کنم و از شما انتظار دارم که از ولیعهد به عنوان شاه آینده ایران حداکثر پیشتیبانی را بکنید. حاضرین هم گفتند اطاعت می‌شود و تعظیم کردند. رضا شاه عصایش را به علامت خداحافظی بلند کرد و بیرون آمد. خانواده او قبلا به اصفهان رفته بودند و رضا شاه هم عجله زیادی داشت که سریع‌تر تهران را ترک کند تا به دست قشون روس که هر لحظه ممکن بود از کرج به تهران برسند، نیفتد.  


'''«روزولت» روز ۱۱ شهریور''' در حالی که نیروهای روس و انگلیس در شمال و جنوب ایران مستقر شده بودند، به تلگراف رضا شاه پاسخ داد. رضا شاه زمانی پاسخ نامه ر
رضا شاه شب به اصفهان رسید و در خانه فرد متمولی به نام کازرونی سکنی گزید و از آنجا به اتفاق خانواده‌اش به کرمان رفت و در منزل تاجری به نام هرندی، که از متمولین کرمان بود، اقامت گزید. در کرمان حال او به شدت خراب بود و می‌گویند که تب ۴۰ درجه داشت. چند روز بعد به اتفاق محمود جم (مدیرالملک) و خانواده‌اش به بندرعباس رفت و با یک کشتی انگلیسی ایران را ترک کرد. پسران او به جز محمدرضا و دخترانش به جز اشرف همراهش بودند.


ا دریافت کرد که تمام شرایط ان‌گلیس و روسیه را پذیرفته بود، اتباع‌آلمانی را از ایران اخراج کرده بود و راه‌آهن و جاده‌های ‌شمالی و جنوبی کشور را در اختیار نیروهای اشغالگر قرار داده بود. ا این همه انگلیسی‌ها و روس‌ها پیش از آن که رضا شاه بتواند
ساعت نه و سی دقیقه، مجلس شورای ملی استعفای رضاشاه را پذیرفت. برای جلوگیری از دستگیر شدن محمد رضا به وسیله نیروهای روس و انگلیس، ولیعهد محمد رضا را با لباس شخصی در یک اتومبیل کرایسلر قدیمی بین صندلی جلو و عقب روی زمین خودرو پنهان کردند و از در خدمه مجلس به داخل مجلس آوردند. ساعت ۴ بعد از ظهر، ولیعهد محمد رضا در برابر مجلس شورا و نمایندگان به قرآن سوگند خورد وپادشاه ایران شد.<ref>روزنامه‌ی اطلاعات، مورخ ۲۶/۶/۱۳۲۰، سال شانزدهم</ref>


روابط نزدیک‌تری با امریکا برقرار سازد، وی را برای استعفا از مقام سلطنت تحت فشار قرار دادند. زمانی که ایران به اشغال متفین درآمده بود، موجی از هرج و مرج ‌ بلاتکلیفی سراسر کشور را در برگرفته بود. اوضاع امنیتی کاملاً بی ثبات بود، بسیاری از امرای ارتش و افسران ارشد گریخته بودند، سربازان باقی مانده در سربازخانه‌ها مواد خوراکی در اختیار نداشتند، نظم و انضباط در هیچ رده ارتش برقرار نبود، دزدی از منازل مردم و غارت مغازه‌ها افزایش یافته بود و نظامیان نیز در این غارتگری نقش داشتند. سربازان اسلحه‌ها را از پادگانها می‌ربودند و می‌فروختند. حتی اسب های توپخانه به طور پنهانی داد وستد می‌شد. بسیاری از هنگهای برگزیده سابق به یک چهارم قدرت عادی خود تنزل یافته بود، شعار نویسی علیه شاه به پشت دیوارهای کاخ رضاخان نیز رسیده بود. در مجلس علناً از لزوم برکناری شاه از مقام فرماندهی کل قوا سخن به میان می‌آمد. در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۳۲۰ وزارت امور خارجه ایران در پی فشار اشغالگران در نامه ای به سفارت آلمان خواستار خروج اتباع آلمانی از ایران و برچیده شدن سفارت این کشور شد که بخشی از نامه آن به این شرح است:<ref name=":4" />
با این که رضا شاه استعفا داد ۲۶ شهریور ۱۳۲۰ ارتش روسیه و انگلیس تهران را اشغال کردند و حکومت را به کنترل خویش درآوردند. انگلستان تا مدتی با انتخاب ولیعهد به مقام پادشاهی ایران مخالفت می‌نمود؛ چراکه به‌زعم آنها او در تبلیغات ضدمتفقین دست داشت و اصولا فاقد شخصیت بود.<ref>کتاب ایران بین دو انقلاب از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ص۱۴۹</ref>


== خروج نیروهای آلمانی از ایران ==
اما نهایتا دولت بریتانیا با اکراه و به منظور اجتناب از بروز هرگونه اغتشاش و بحران حکومتی، با پادشاهی محمدرضا مشروط بر حسن رفتار شاه جدید موافقت نمود.[وزارت خارجه به بولارد، مورخ سپتامبر ۱۹۴۱] نیروهای متفقین نیز در همان روز وارد تهران شدند و ضمن اشغال کلیه تاسیسات نظامی و راه‌آهن، بلافاصله مقدمات انتقال اسلحه و مهمات را از طریق راه‌آهن سراسری به شوروی فراهم نمودند.<ref>کتاب سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی ۱۳۵۷ـ۱۳۰۰، ص۷۷</ref>
وزارت امور خارجه شاهنشاهی ایران در تعقیب یادداشت شماره ۳۷۷۴ محترما به استحضار سفیر آلمان در تهران میرساند نمایندگان دولتین اتحاد جماهیر شوروی و انگلیس اصرار دارند سفارت آلمان در تهران تا روز ۱۷ سپتامبر برچیده شود و کارکنان آن خاک ایران را ترک کنند. لهذا مراتب را اشعار می‌دارد تا استحضار داشته باشند.آنچه مربوط به اتباع دولت آلمان باشد البته به وسیله سفارتخانه‌ای که حافظ منافع آنها معرفی شود انجام خواهد شد. اولیای سفارت آلمان می‌توانند مطمئن باشند که دولت ایران به سهم خود از هیچ نوع کمک ومساعدت مضایقه نخواهد کرد.


پس از آن آقای علی سهیلی وزیر وقت امور خارجه در نامه ای به نمایندگان دولتهای سوئد و سویس در تهران اعلام جنگ میان ایران و آلمان را اعلام می کند.
شاه جدید چون بر تخت نشست، برای جلب اعتماد متفقین، صریحا اظهار داشت که تمام کوشش خود را برای همکاری با متفقین به‌کار خواهد بست.<ref>کتاب شترها باید بروند، ص۶۱</ref>


احتراما رونوشت اعلامیه‌ای را که جناب آقای نخست وزیر امروز در مجلس شورای ملی راجع به اعلام وجود حالت مخاصمه بین ایران و آلمان والحاق دولت شاهنشاهی به اعلامیه ملل متحده مورخ ژانویه ۱۹۴۲ ایراد نموده اند برای اطلاع واستحضار آن جانب به پیوست ارسال می‌دارد. خواهشمند است مراتب مندرج در اعلامیه را به اطلاع دولت سوئد و سویس برسانند تا لطفا مقامات وابسته آلمان را از آن آگاه نمایند.<ref name=":4" />
به‌همین‌جهت بود که انگلستان و شوروی نیز پیشنهاد نمودند ایران یک پیمان اتحاد سه‌جانبه با روسیه و انگلستان منعقد نماید.<ref>کتاب ایران بین دو انقلاب از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ص۱۵۹</ref>


== استعفای رضاشاه ==
تا اشغال این کشور به صورت اقامت دوستانه قوای متفقین در دوران جنگ درآید.<ref>کتاب روزگاران (از صفویه تا عصر حاضر)، ج۳، ص ۲۵۱</ref>
۲۳ شهریور ۱۳۲۰ سفیرهای انگلیس و روس به رضا شاه اولتیماتوم دادند که تا ۲۶ شهریور ساعت دوازده نیم روز باید استعفا دهد و اگر استعفا ندهد، تهران اشغال خواهد شد، سلطنت از بین خواهد رفت و یک دولت اشغالی از روس و انگلیس بوجود خواهد آمد.
 
در بیست‌وپنجم شهریور نیروهای شوروی و انگلیس از قزوین و قم به‌سوی تهران حرکت نمودند. رضاشاه ناچار در صبح زود همان روز به نفع ولیعهد بیست و یک ساله اش محمدرضا استعفا نمود. مقاومت وی در برابر پیشنهادات متفقین، امکان استمرار پادشاهی او را منتفی ساخته بود. همانگونه‌که بعدها یکی از رجال ایران اظهار داشت: «همان کسی که او را آورد، چون مفید نبود او را برد.»[سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم، ص۳۴]
 
صبح ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، رضا شاه برای مراسم خداحافظی در کاخ مرمر حاضر شد.
[[پرونده:متن استعفای رضا خان.jpg|جایگزین=دسخط رضا خان|بندانگشتی|459x459پیکسل|متن استعفای رضا خان ]]
در این خداحافظی کوتاه (حدود ۵ دقیقه) رضا شاه گفته بود که من چون پیر و فرسوده شده‌ام، مسوولیت مملکت را باید به یک فرد جوان، که ولیعهد است، واگذار کنم و از شما انتظار دارم که از ولیعهد به عنوان شاه آینده ایران حداکثر پیشتیبانی را بکنید. حاضرین هم گفتند اطاعت می‌شود و تعظیم کردند. رضا شاه عصایش را به علامت خداحافظی بلند کرد و بیرون آمد. خانواده او قبلا به اصفهان رفته بودند و رضا شاه هم عجله زیادی داشت که سریع‌تر تهران را ترک کند تا به دست قشون روس که هر لحظه ممکن بود از کرج به تهران برسند، نیفتد. رضا شاه شب به اصفهان رسید و در خانه فرد متمولی به نام کازرونی سکنی گزید و از آنجا به اتفاق خانواده‌اش به کرمان رفت و در منزل تاجری به نام هرندی، که از متمولین کرمان بود، اقامت گزید. در کرمان حال او به شدت خراب بود و می‌گویند که تب ۴۰ درجه داشت. چند روز بعد به اتفاق محمود جم (مدیرالملک) و خانواده‌اش به بندرعباس رفت و با یک کشتی انگلیسی ایران را ترک کرد. پسران او به جز محمدرضا و دخترانش به جز اشرف همراهش بودند.


ساعت نه و سی دقیقه، مجلس شورای ملی استعفای رضاشاه را پذیرفت. برای جلوگیری از دستگیر شدن محمد رضا به وسیله نیروهای روس و انگلیس، ولیعهد محمد رضا را با لباس شخصی در یک اتومبیل کرایسلر قدیمی بین صندلی جلو و عقب روی زمین خودرو پنهان کردند و از در خدمه مجلس به داخل مجلس آوردند. ساعت ۴ بعد از ظهر، ولیعهد محمد رضا در برابر مجلس شورا و نمایندگان به قرآن سوگند خورد وپادشاه ایران شد.[ اطلاعات، مورخ ۲۶/۶/۱۳۲۰، سال شانزدهم]
در ۵ آبان سفیران روس و انگلیس به آگاهی محمدرضاشاه پهلوی رساندند که قدرت در دست ماست. پس از سه ماه در ۶ بهمن ۱۳۲۰ مجلس شورا قانون قرارداد سه قوا در ایران را تصویب کرد. این قانون به امضای نخست‌وزیر محمدعلی فروغی و سفیران روس و انگلیس برای تایید نهایی رسید. این قرارداد تمامیت ارضی ایران را تضمین کرد و هم چنین که نیروهای روس و انگلیس ۶ ماه پس از پایان جنگ جهانی دوم ایران را تخلیه خواهند کرد.


با این که رضا شاه استعفا داد ۲۶ شهریور ۱۳۲۰ ارتش روسیه و انگلیس تهران را اشغال کردند و حکومت را به کنترل خویش درآوردند. انگلستان تا مدتی با انتخاب ولیعهد به مقام پادشاهی ایران مخالفت می‌نمود؛ چراکه به‌زعم آنها او در تبلیغات ضدمتفقین دست داشت و اصولا فاقد شخصیت بود.[ایران بین دو انقلاب از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ص۱۴۹] اما نهایتا دولت بریتانیا با اکراه و به منظور اجتناب از بروز هرگونه اغتشاش و بحران حکومتی، با پادشاهی محمدرضا مشروط بر حسن رفتار شاه جدید موافقت نمود.[وزارت خارجه به بولارد، مورخ سپتامبر ۱۹۴۱] نیروهای متفقین نیز در همان روز وارد تهران شدند و ضمن اشغال کلیه تاسیسات نظامی و راه‌آهن، بلافاصله مقدمات انتقال اسلحه و مهمات را از طریق راه‌آهن سراسری به شوروی فراهم نمودند. [سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی ۱۳۵۷ـ۱۳۰۰، ص۷۷]
ایران نیز متعهد شد که با نیروهای روس و انگلیس همکاری کند، پروانه استفاده از راه‌های کشور و سیستم مخابراتی کشور را به روس و انگلیس بدهد و نیروی کارگر و ابزار مورد نیاز را برای روس و انگلیس فراهم آورد و مطبوعات را سانسور کنند که درباره اشغال ایران و استفاده از منابع کشور را به آگاهی ملت نرسانند.


شاه جدید چون بر تخت نشست، برای جلب اعتماد متفقین، صریحا اظهار داشت که تمام کوشش خود را برای همکاری با متفقین به‌کار خواهد بست.[شترها باید بروند، ص۶۱] به‌همین‌جهت بود که انگلستان و شوروی نیز پیشنهاد نمودند ایران یک پیمان اتحاد سه‌جانبه با روسیه و انگلستان منعقد نماید[ایران بین دو انقلاب از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ص۱۵۹] تا اشغال این کشور به صورت اقامت دوستانه قوای متفقین در دوران جنگ درآید.[ روزگاران (از صفویه تا عصر حاضر)، ج۳، ص251]<ref name=":4" />
آذر ماه ۱۳۲۱ نیروهای امریکایی نیز ایران را اشغال کردند و آغاز به ساختن پرشن کریدور کردند. پرشن کریدور راهی بود از شمال به جنوب ایران که برای رساندن مهمات و دیگر ابزار جنگی یعنی از خلیج فارس تا دریای مازندان و سپس از آنجا به روسیه می رفت. پس از حمله متفقین به ایران و جابجایی قدرت در بیشتر مناطق ایران کشمکش‌های قومی و مذهبی شکل گرفت.  


در ۵ آبان سفیران روس و انگلیس به آگاهی محمدرضاشاه پهلوی رساندند که قدرت در دست ماست. پس از سه ماه در ۶ بهمن ۱۳۲۰ مجلس شورا قانون قرارداد سه قوا در ایران را تصویب کرد. این قانون به امضای نخست وزیر محمدعلی فروغی و سفیران روس و انگلیس برای تایید نهایی رسید. این قرارداد تمامیت ارضی ایران را تضمین کرد و هم چنین که نیروهای روس و انگلیس ۶ ماه پس از پایان جنگ جهانی دوم ایران را تخلیه خواهند کرد. ایران نیز متعهد شد که با نیروهای روس و انگلیس همکاری کند، پروانه استفاده از راه‌های کشور و سیستم مخابراتی کشور را به روس و انگلیس بدهد و نیروی کارگر و ابزار مورد نیاز را برای روس و انگلیس فراهم آورد و مطبوعات را سانسور کنند که درباره اشغال ایران و استفاده از منابع کشور را به آگاهی ملت نرسانند. آذر ماه ۱۳۲۱ نیروهای امریکایی نیز ایران را اشغال کردند و آغاز به ساختن پرشن کریدور کردند. پرشن کریدور راهی بود از شمال به جنوب ایران که برای رساندن مهمات و دیگر ابزار جنگی یعنی از خلیج فارس تا دریای مازندان و سپس از آنجا به روسیه می رفت. پس از حمله متفقین به ایران و جابجایی قدرت در بیشتر مناطق ایران کشمکش‌های قومی ومذهبی شکل گرفت.
از دیگر پیامدهای این اشغال این بود که ایران با مشکلات اقتصادی بسیاری رو به رو شد. تورم، دزدی و قحطی نمونه کوچکی از پیامدهای حمله متفقین به ایران بود. نامه شکایت آقای محمود بدر وزیر دارایی در نخستین روز از تیرماه سال ۱۳۲۱ به نخست‌وزیر گواهی شرایط سخت مردم ایران در پی تجاوز متفقین است.<ref name=":4" />
 
از دیگر پیامدهای این اشغال این بود که ایران با مشکلات اقتصادی بسیاری رو به رو شد. تورم، دزدی و قحطی نمونه کوچکی از پیامدهای حمله متفقین به ایران بود. نامه شکایت آقای محمود بدر وزیر دارایی در نخستین روز از تیرماه سال ۱۳۲۱ به نخست وزیر گواهی شرایط سخت مردم ایران در پی تجاوز متفقین است.<ref name=":4" />


== ضعف نظامی ایران ==
== ضعف نظامی ایران ==
اگرچه روسیه و انگلیس در آغاز از حربه تحریم اقتصادی استفاده کردند تا با اعمال فشار بر ایران، بتوانند خواسته‌های خود را تحمیل کنند ولی رضاشاه کماکان دل به پیروزی آلمانها بسته بود و هیچگونه نظر مثبتی نسبت به خواسته‌های متفقین از خود نشان نداد   
اگرچه روسیه و انگلیس در آغاز از حربه تحریم اقتصادی استفاده کردند تا با اعمال فشار بر ایران، بتوانند خواسته‌های خود را تحمیل کنند ولی رضاشاه کماکان دل به پیروزی آلمانها بسته بود و هیچگونه نظر مثبتی نسبت به خواسته‌های متفقین از خود نشان نداد   


تنها دفاع جدی از سوی ایران در مقابل حمله متفقین توسط سپهبد شاه بختی در خوزستان رخ داد. مقاومتی که به نظر می‌رسد بیش از آنکه در قالب ارتش و تحت دستورهای مسئولین بالادستی انجام گرفته باشد، ناشی از هیجان و خروش نیروهای محلی بود. در ادامه حمله انگلیسیها از جنوب، مقاومت در اهواز خیلی زود از هم پاشید و پس از این علی منصور که دیگر توان مدیریت بر اوضاع آشفته را نداشت با دستور رضا شاه از سمت خود استفعا داد که این مسأله ضعف دیپلماسی و ساختار سیاسی ایران را در کنار ارتش بیشتر جلوه می‌کرد.
تنها دفاع جدی از سوی ایران در مقابل حمله متفقین توسط سپهبد شاه‌بختی در خوزستان رخ داد. مقاومتی که به نظر می‌رسد بیش از آنکه در قالب ارتش و تحت دستورهای مسئولین بالادستی انجام گرفته باشد، ناشی از هیجان و خروش نیروهای محلی بود. در ادامه حمله انگلیسی‌ها از جنوب، مقاومت در اهواز خیلی زود از هم پاشید و پس از این علی منصور که دیگر توان مدیریت بر اوضاع آشفته را نداشت با دستور رضا شاه از سمت خود استفعا داد که این مسأله ضعف دیپلماسی و ساختار سیاسی ایران را در کنار ارتش بیشتر جلوه می‌کرد.


رضا شاه در تاریخ ۵ شهریور محمدعلی فروغی نخست وزیر سابق خود را تنها راه گریز از بحران می‌دانست و وی را مسئول تشکیل کابینه کرد. فردای آن روز نیز اعلامیه‌ای از سوی شاهنشاه ایران مبنی بر عدم مقاومت در مقابل نیروهای متفقین صادر شد تا با حداقل کشتار و مقاومت خاک ایران به تصرف متفقین دربیاید.  
رضا شاه در تاریخ ۵ شهریور محمدعلی فروغی نخست‌وزیر سابق خود را تنها راه گریز از بحران می‌دانست و وی را مسئول تشکیل کابینه کرد. فردای آن روز نیز اعلامیه‌ای از سوی وی مبنی بر عدم مقاومت در مقابل نیروهای متفقین صادر شد تا با حداقل کشتار و مقاومت خاک ایران به تصرف متفقین دربیاید.  


حمله متفقین به ایران اگر ضعف دستگاه دیپلماسی و سیاسی ایران را نزد همه آشکار نکرده باشد، وضعیت بسیار بهم ریخته دستگاه نظامی را روشن ساخت. در کمتر از ۵ روز از ورود نیروهای انگلیس و شوروی به خاک ایران، دستور عدم مقاومت از سوی رضا شاه به عنوان شخص نخست مملکت صادر شد. علاوه بر این وزیر جنگ وقت، دستور انحلال ارتش چهل هزار نفری اول و دوم را صادر کرد.
حمله متفقین به ایران اگر ضعف دستگاه دیپلماسی و سیاسی ایران را نزد همه آشکار نکرده باشد، وضعیت بسیار بهم‌ریخته دستگاه نظامی را روشن ساخت. در کمتر از ۵ روز از ورود نیروهای انگلیس و شوروی به خاک ایران، دستور عدم مقاومت از سوی رضا شاه به عنوان شخص نخست مملکت صادر شد. علاوه بر این وزیر جنگ وقت، دستور انحلال ارتش چهل هزار نفری اول و دوم را صادر کرد.


جالب آن است که رضاشاه عدم مدیریت خود بر ارتش و از پاشیدن آن را به گردن فرماندهان نظامی می‌اندخت. بدین ترتیب، در اواسط شهریور وزیر جنگ و فرمانده کل قوا با دستور رضا شاه دستگیر شدند. به گفته سپهبد محمد نخجوان (امیر موفق): «عصر همان روز (آزادکردن سربازان) که من احضار شده بودم، اغلب امرای ارتش به سعدآباد احضار شده و شاهنشاه در حضور والا حضرت ولایتعهد با عصبانیت هر چه تمامتر، بایگون افسران ارشد ارتش را کنده و آنها را از عملی که انجام داده بودند، سرزنش کردند و مرتبا با فریاد و ناله می‌گفتند، چرا سربازان را لخت و گرسنه از سربازخانه‌ها مرخص کرده اید و برای نابودی ارتش در اتاق دربسته طرحی تنظیم و نظام وظیفه را ملغی و استخدام سرباز داوطلب را با ماهی ۳۵ تومان حقوق به تصویب رساندید.»<ref name=":2">[https://www.mashreghnews.ir/news/ مشرق -آیا اشغال ایران توسط متفقین اجتناب‌ناپذیر بود؟]</ref>
جالب آن است که رضاشاه عدم مدیریت خود بر ارتش و از پاشیدن آن را به گردن فرماندهان نظامی می‌اندخت. بدین ترتیب، در اواسط شهریور وزیر جنگ و فرمانده کل قوا با دستور رضا شاه دستگیر شدند. به گفته سپهبد محمد نخجوان (امیر موفق): <blockquote>«عصر همان روز (آزادکردن سربازان) که من احضار شده بودم، اغلب امرای ارتش به سعدآباد احضار شده و شاهنشاه در حضور والا حضرت ولایتعهد با عصبانیت هر چه تمامتر، پاگون افسران ارشد ارتش را کنده و آنها را از عملی که انجام داده بودند، سرزنش کردند و مرتبا با فریاد و ناله می‌گفتند، چرا سربازان را لخت و گرسنه از سربازخانه‌ها مرخص کرده اید و برای نابودی ارتش در اتاق دربسته طرحی تنظیم و نظام وظیفه را ملغی و استخدام سرباز داوطلب را با ماهی ۳۵ تومان حقوق به تصویب رساندید.»<ref name=":2">[https://www.mashreghnews.ir/news/ مشرق -آیا اشغال ایران توسط متفقین اجتناب‌ناپذیر بود؟]</ref></blockquote>این مسائل گواه این مدّعاست که نیروی نظامی ایران به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهایی که رضاشاه به عنوان ارمغان حکومت خود از آن یاد می‌کرد، فروپاشیده بود. دستگاه نظامی پهلوی اگرچه از سلاحهای نسبتا مدرن و حرفه‌ای برخوردار بود و نظامیان تحت نظر تمرینات حرفه‌ای آموزش دیده بودند ولی مهمترین رکن ارتش در این ساختار یعنی تشکیلات منظم شکل نگرفته بود. ارتش رضاشاهی فاقد تشکیلات بود.


این مسائل گواه این مدّعاست که نیروی نظامی ایران به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهایی که رضاشاه به عنوان ارمغان حکومت خود از آن یاد می‌کرد، فروپاشیده بود. دستگاه نظامی پهلوی اگرچه از سلاحهای نسبتا مدرن و حرفه‌ای برخوردار بود و نظامیان تحت نظر تمرینات حرفه‌ای آموزش دیده بودند ولی مهمترین رکن ارتش در این ساختار یعنی تشکیلات منظم شکل نگرفته بود. ارتش رضاشاهی فاقد تشکیلات بود.
در واقع هیچگونه مطالعه بنیادی و علمی برای ایجاد تشکیلات مناسب در ساختار نظامی ایران شکل نگرفته و به همین دلیل بود که با نخستین حملات متفقین به خاک ایران نه تنها ارتش ایران کاملا فروپاشید بلکه ساختار سیاسی نیز دچار تغییرات زیادی (کناره‌گیری رضاشاه از سلطنت) گردید. بر اساس اسناد و شواهد، اکثر فرماندهان ارتش ایران به صورت پنهانی و بعضا آشکارا با انگلیس در ارتباط بوده و کاملا همسو با سیاست‌های این کشور عمل می‌کردند.
 
در واقع هیچگونه مطالعه بنیادی و علمی برای ایجاد تشکیلات مناسب در ساختار نظامی ایران شکل نگرفته و به همین دلیل بود که با نخستین حملات متفقین به خاک ایران نه تنها ارتش ایران کاملا فروپاشید بلکه ساختار سیاسی نیز دچار تغییرات زیادی(کناره‌گیری رضاشاه از سلطنت) گردید. بر اساس اسناد و شواهد، اکثر فرماندهان ارتش ایران به صورت پنهانی و بعضا آشکارا با انگلیس در ارتباط بوده و کاملا همسو با سیاستهای این کشور عمل می‌کردند.


با تمام این احوالات سؤال قابل تأمل اینجاست که چرا با وجود انحلال ارتش، نیروهای محلی و عشایر جز در موارد محدودی(همچون سپهبد شاه بختی) به مانند جنگ جهانی اول علم مقابله با تهاجم خارجی را برنداشتند؟
با تمام این احوالات سؤال قابل تأمل اینجاست که چرا با وجود انحلال ارتش، نیروهای محلی و عشایر جز در موارد محدودی(همچون سپهبد شاه بختی) به مانند جنگ جهانی اول علم مقابله با تهاجم خارجی را برنداشتند؟


به نظر می‌رسد پاسخ کاملا آشکار است؛ زیرا «رضا شاه با سیاست سرکوب شدید عشایر و اعدام سران آنها، تمام قدرت و توان عشایر را گرفته بود و با اجرای سیاست نظام وظیفه، افراد تحت فرمان سران عشایر را در ارتش گرد آورد و در عمل نیرویی برای آنان باقی نگذاشت. از سوی دیگر، سیاست ضددینی رضاشاه و کشف حجاب و... مردم را از او بیزار کرد و آنان خواهان سرنگونی این دیکتاتور بودند. خوانین و زمینداران نیز که تمام اراضی خوب و مستعد آنها به دست رضاخان غصب شده بود، دل خوشی از وی نداشته و وی را غاصب اموال و املاک خویش می‌دانستند و بر این باور بودند که انگلیسیها خود، رضاشاه را به قدرت رسانده و حالا هم او را عزل و برکنار می‌کنند.
به نظر می‌رسد پاسخ کاملا آشکار است؛ زیرا رضا شاه با سیاست سرکوب شدید عشایر و اعدام سران آنها، تمام قدرت و توان عشایر را گرفته بود و با اجرای سیاست نظام وظیفه، افراد تحت فرمان سران عشایر را در ارتش گرد آورد و در عمل نیرویی برای آنان باقی نگذاشت. از سوی دیگر، سیاست ضددینی رضاشاه و کشف حجاب و... مردم را از او بیزار کرد و آنان خواهان سرنگونی این دیکتاتور بودند. خوانین و زمینداران نیز که تمام اراضی خوب و مستعد آنها به دست رضاخان غصب شده بود، دل خوشی از وی نداشته و وی را غاصب اموال و املاک خویش می‌دانستند و بر این باور بودند که انگلیسیها خود، رضاشاه را به قدرت رسانده و حالا هم او را عزل و برکنار می‌کنند.


در واقع او توسط مردم به قدرت نرسیده بود تا همان مردم از حکومت وی دفاع کنند.» بدین ترتیب عمر استبداد رضاشاهی به پایان رسید. او همچنان که به کمک خارجیها به قدرت رسیده بود، توسط آنان رهسپار تبعید شد و زمامداری رضاشاه به خاطراتی تلخ برای حافظه ایران و ایرانی پیوست. <ref name=":2" />
در واقع او توسط مردم به قدرت نرسیده بود تا همان مردم از حکومت وی دفاع کنند.» بدین ترتیب عمر استبداد رضاشاهی به پایان رسید. او همچنان که به کمک خارجیها به قدرت رسیده بود، توسط آنان رهسپار تبعید شد و زمامداری رضاشاه به خاطراتی تلخ برای حافظه ایران و ایرانی پیوست. <ref name=":2" />


== ارتش رضاشاه در دوران اشغال ==
== ارتش رضاشاه در دوران اشغال ==
روایتی از  سرتیپ میرحسین یکرنگیان یکی از افسران بلندپایه ارتش در آن سال‌ها  
روایتی از  سرتیپ میرحسین یکرنگیان یکی از افسران بلندپایه ارتش در آن سال‌ها ارتش ایران در شهریور ۱۳۲۰ شامل ۱۶ لشکر، ۲۰ هواپیما، شش آتشبار ضدهوایی (بدون مهمات کافی) و چند ناو جنگی در جنوب بود. در واحدهای لشکرها، مخصوصا در شمال ایران، برای هر سرباز حداکثر بیش از صد تیر فشنگ و در اردبیل (مرزهای شمالی) برای هر سرباز فقط ۳۶ تیر فشنگ موجود بود و مسلسل‌ها هم فقط برای نیم ساعت تیراندازی فشنگ داشتند. 


ارتش ایران در شهریور ۱۳۲۰ شامل ۱۶ لشکر، ۲۰ هواپیما، شش آتشبار ضدهوایی (بدون مهمات کافی) و چند ناو جنگی در جنوب بود. در واحدهای لشکرها، مخصوصا در شمال ایران، برای هر سرباز حداکثر بیش از صد تیر فشنگ و در اردبیل (مرزهای شمالی) برای هر سرباز فقط ۳۶ تیر فشنگ موجود بود و مسلسل‌ها هم فقط برای نیم ساعت تیراندازی فشنگ داشتند. وسایل نقلیه در لشکرها تقریبا صفر بود. لشکرها حتی برای یک هفته خواربار ذخیره نداشتند و روزانه از انبار غله آرد دریافت می‌کردند و همین موضوع سبب شد که در روز دوم جنگ- چهارم شهریور- لشکر ۱۵ اردبیل به دستور فرمانده انبار غله شهر سراب را تصرف کند و موجودی گندم آن را برداشته و آماده کند. سازمان لشکرها حتی برای زمان صلح نیز بطور صحیح و سازمانی طراحی نشده بودند و به جای آنکه لشکرهای مرزی کشور تقویت شوند، لشکرهای ۱ و ۲ مرکز را تقویت می‌کردند. لشکرهای ۱ و ۲ از هر نظر مجهز بودند. این لشکرها دارای تانک، زره‌پوش، توپخانه قوی، مسلسل ضدهوایی، توپ‌های ضدتانک و ضد زره‌پوش، انواع خمپاره‌انداز و وسایل نقلیه کافی بودند، ولی عملکرد آن لشکرها و فرماندهانشان در سوم شهریور و روزهای بعد چه بود؟ لشکرها بدون هیچ اقدامی سربازان را مرخص کردند. در حقیقت لشکرهای ۱ و ۲ مرکز از هم پاشیده شدند. با این وضع لشکر ۱۵ اردبیل، لشکر ۳ تبریز و لشکر ۴ شمالغرب (رضاییه)، اساسا نمی‌دانستند که زره‌پوش و تانک چه شکلی هستند و از آنها چه کاری ساخته است و خمپاره‌انداز چه عملی انجام می‌دهد.<ref name=":3">[http://www.parsine.com/fa/news/46170/ پارسینه -دلایل فروپاشی ارتش شاهنشاهی در شهریور 1320]</ref>
وسایل نقلیه در لشکرها تقریبا صفر بود. لشکرها حتی برای یک هفته خواربار ذخیره نداشتند و روزانه از انبار غله آرد دریافت می‌کردند و همین موضوع سبب شد که در روز دوم جنگ- چهارم شهریور- لشکر ۱۵ اردبیل به دستور فرمانده انبار غله شهر سراب را تصرف کند و موجودی گندم آن را برداشته و آماده کند. سازمان لشکرها حتی برای زمان صلح نیز بطور صحیح و سازمانی طراحی نشده بودند و به جای آنکه لشکرهای مرزی کشور تقویت شوند، لشکرهای ۱ و ۲ مرکز را تقویت می‌کردند.
 
لشکرهای ۱ و ۲ از هر نظر مجهز بودند. این لشکرها دارای تانک، زره‌پوش، توپخانه قوی، مسلسل ضدهوایی، توپ‌های ضدتانک و ضد زره‌پوش، انواع خمپاره‌انداز و وسایل نقلیه کافی بودند، ولی عملکرد آن لشکرها و فرماندهانشان در سوم شهریور و روزهای بعد چه بود؟ لشکرها بدون هیچ اقدامی سربازان را مرخص کردند.
 
در حقیقت لشکرهای ۱ و ۲ مرکز از هم پاشیده شدند. با این وضع لشکر ۱۵ اردبیل، لشکر ۳ تبریز و لشکر ۴ شمالغرب (رضاییه)، اساسا نمی‌دانستند که زره‌پوش و تانک چه شکلی هستند و از آنها چه کاری ساخته است و خمپاره‌انداز چه عملی انجام می‌دهد.<ref name=":3">[http://www.parsine.com/fa/news/46170/ پارسینه -دلایل فروپاشی ارتش شاهنشاهی در شهریور 1320]</ref>  


=== شورای عالی جنگ ===
=== شورای عالی جنگ ===
در ایران سالی یک بار شورای عالی جنگ با حضور فرماندهان عالیرتبه تشکیل می‌شد که این افراد در حقیقت مشاور نظامی رضاشاه بودند. متاسفانه اختلاف نظر شدید بین سه لشکر هوایی احمد نخجوان (وزیر جنگ) و سرلشکر عزیزالله ضرغامی (رییس ستاد ارتش) و کنار بودن مشاوران نظامی مطلع از امور ارتش مانند سرلشکر حبیب‌الله شیبانی، سرتیپ سیف‌الله شهاب و سرتیپ غلامعلی انصاری و عده‌یی دیگر موجب شد شورای عالی جنگ بدون حضور فرماندهان میهن‌پرست، باسواد و آگاه از آخرین تاکتیک‌های جنگی برگزار شود و فرماندهان فعلی هم که عضو شورای عالی جنگ بودند، آنچنان جسارت و شهامتی نداشتند که پیشنهادها و طرح‌های خود را که مخالف نظر شاه است، در آن شورا مطرح کنند. لذا هر چه رضاشاه می‌گفت بدون هیچ گفت‌وگویی تصویب می‌شد.<ref name=":3" />
در ایران سالی یک بار شورای عالی جنگ با حضور فرماندهان عالیرتبه تشکیل می‌شد که این افراد در حقیقت مشاور نظامی رضاشاه بودند. متاسفانه اختلاف نظر شدید بین سه لشکر هوایی احمد نخجوان (وزیر جنگ) و سرلشکر عزیزالله ضرغامی (رییس ستاد ارتش) و کنار بودن مشاوران نظامی مطلع از امور ارتش مانند سرلشکر حبیب‌الله شیبانی، سرتیپ سیف‌الله شهاب و سرتیپ غلامعلی انصاری و عده‌یی دیگر موجب شد شورای عالی جنگ بدون حضور فرماندهان میهن‌پرست، باسواد و آگاه از آخرین تاکتیک‌های جنگی برگزار شود و فرماندهان فعلی هم که عضو شورای عالی جنگ بودند، آنچنان جسارت و شهامتی نداشتند که پیشنهادها و طرح‌های خود را که مخالف نظر شاه است،  
 
در آن شورا مطرح کنند. لذا هر چه رضاشاه می‌گفت بدون هیچ گفت‌وگویی تصویب می‌شد.<ref name=":3" />


==== وزارت جنگ ====
==== وزارت جنگ ====
خط ۱۶۷: خط ۱۶۵:
۱- اداره مهم امور کشوری و لشکری، از جزیی‌ترین چیزها تا کلی‌ترین آنها توسط رضاشاه انجام می‌شد. وی نسبت به اوضاع سیاسی جهان ناآگاه بود و افرادی هم که آگاه بودند و دانش سیاسی داشتند و می‌توانستند به او کمک کنند را از خود رانده بود.
۱- اداره مهم امور کشوری و لشکری، از جزیی‌ترین چیزها تا کلی‌ترین آنها توسط رضاشاه انجام می‌شد. وی نسبت به اوضاع سیاسی جهان ناآگاه بود و افرادی هم که آگاه بودند و دانش سیاسی داشتند و می‌توانستند به او کمک کنند را از خود رانده بود.


۲- فرماندهان عالیرتبه بی‌کفایت فقط به فکر ثروت‌اندوزی بودند. آنان اعتماد رضاشاه را به خود جلب کرده بودند و اگر هم از آنها شکایتی می‌شد به جای تنبیه فقط آنان را تغییرپست می‌داد.
۲- فرماندهان عالیرتبه بی‌کفایت فقط به فکر ثروت‌اندوزی بودند. آنان اعتماد رضاشاه را به خود جلب کرده بودند و اگر هم از آنها شکایتی می‌شد به جای تنبیه فقط آنان را تغییر پست می‌داد.


۳- دلبستگی رضاشاه به خط دفاعی مورد تصویب خودش که از نظر منطقه‌یی با هیچ قاعده تطبیق نمی‌کرد.
۳- دلبستگی رضاشاه به خط دفاعی مورد تصویب خودش که از نظر منطقه‌یی با هیچ قاعده تطبیق نمی‌کرد.
خط ۱۸۳: خط ۱۸۱:
== ایران پل پیروزی ==
== ایران پل پیروزی ==
[[پرونده:از راست به چپ-چرچیل نخست وزیر انگلستان روزولت رٍئیس جمهور آمریکا استالین دبیر کل اتحاد جماهیر شوروی.jpg|جایگزین=یادگاری |بندانگشتی|از راست به چپ:چرچیل نخست وزیر انگلستان روزولت رٍئیس جمهور آمریکا استالین دبیر کل اتحاد جماهیر شوروی در سفارت اتحاد جماهیر شوروی در تهران]]
[[پرونده:از راست به چپ-چرچیل نخست وزیر انگلستان روزولت رٍئیس جمهور آمریکا استالین دبیر کل اتحاد جماهیر شوروی.jpg|جایگزین=یادگاری |بندانگشتی|از راست به چپ:چرچیل نخست وزیر انگلستان روزولت رٍئیس جمهور آمریکا استالین دبیر کل اتحاد جماهیر شوروی در سفارت اتحاد جماهیر شوروی در تهران]]
باحمله آلمان ها به شوروی و آشکار شدن نقشه آنها برای رسیدن به خلیج فارس و اشغال شبه قاره هند و مراکز نفتی خاورمیانه، متفقین عبور از خاک ایران را مطمئن‌ترین و کوتاه‌ترین راه کمک به اتحاد شوروی دانستند. چرچیل- نخست وزیر وقت بریتانیا- در خاطرات خود به اهمیت ارتباطی ایران که بهره‌گیری از آن، متفقین را از راه دشوار اقیانوس منجمد شمالی بی‌نیاز می‌ساخت، اشاره کرده است. در جریان جنگ جهانی دوم، متفقین از طریق راه‌آهن سراسری ایران و سایر راههای ارتباطی کشور، حدود پنج و نیم میلیون تن اسلحه، مهمات، مواد غذایی و دارو را به شوروی منتقل کردند. برخی از محققان براین باورند که سیل کمکهای سرازیر شده از مسیر ایران به شکست آلمانها در استالینگراد انجامید و به همین جهت متفقین ایران را پل پیروزی خواندند.<ref>'''[http://gozarestan.ir/show.php?id=376 گذرستان - چرا ایران «پل پیروزی متفقین» لقب گرفت]'''</ref>
باحمله آلمان ها به شوروی و آشکار شدن نقشه آنها برای رسیدن به خلیج فارس و اشغال شبه قاره هند و مراکز نفتی خاورمیانه، متفقین عبور از خاک ایران را مطمئن‌ترین و کوتاه‌ترین راه کمک به اتحاد شوروی دانستند. چرچیل- نخست وزیر وقت بریتانیا- در خاطرات خود به اهمیت ارتباطی ایران که بهره‌گیری از آن، متفقین را از راه دشوار اقیانوس منجمد شمالی بی‌نیاز می‌ساخت، اشاره کرده است.  
 
در جریان جنگ جهانی دوم، متفقین از طریق راه‌آهن سراسری ایران و سایر راههای ارتباطی کشور، حدود پنج و نیم میلیون تن اسلحه، مهمات، مواد غذایی و دارو را به شوروی منتقل کردند. برخی از محققان براین باورند که سیل کمک‌های سرازیر شده از مسیر ایران به شکست آلمانها در استالینگراد انجامید و به همین جهت متفقین ایران را پل پیروزی خواندند.<ref>'''[http://gozarestan.ir/show.php?id=376 گذرستان - چرا ایران «پل پیروزی متفقین» لقب گرفت]'''</ref>


== آوارگان لهستانی در ایران ==
== آوارگان لهستانی در ایران ==
در زمان جنگ عده زیادی از مردم لهستان که در خاک شوروی اقامت داشتند به تهران انتقال یافتند و در بیرون دروازه دوشانتپه و در بیمارستان ناتمام هزار تختخوابی جای گرفتند. سیر کردن شکم آنها نیز مشکل تازهای برای دولت به وجود آورد. وزارت خارجه ایران در گزارشی مساعدت دولت ایران را به مهاجران لهستانی اینگونه توصیف میکند: »لهستانیهایی که جزو ملتهای متفقین محسوب میشوند از کمک‌های ایران بیبهره نماندند و در موقعی که هزاران افراد گرسنه، برهنه و بیخانمان این ملتها به سرزمین ایران روی آوردند، از حیث غذا، لباس و مسکن از هر جهت تأمین شدند. زمانی که ملت ایران حتی از داشتن نان سیاه محروم بود، میهمانهای متفق، از خود با بهترین آذوقه ممکن پذیرایی می‌کردند. در نتیجه مقدار هنگفتی از خوار و بار به مصرف آنها میرسید. به طوری که یکی از علل نایابی خواروبار در ایران و گرانی قیمت، ورود و مصرف زیاد این میهمانها بود.«<ref>[http://www.ensani.ir/storage/Files/20120329175839-8016-5.pdf انسانی -آثار و پیامدهای اجتماعی اشغال ایران در شهریور 1320]</ref>
در زمان جنگ عده زیادی از مردم لهستان که در خاک شوروی اقامت داشتند به تهران انتقال یافتند و در بیرون دروازه دوشان‌تپه و در بیمارستان ناتمام هزار تختخوابی جای گرفتند. سیر کردن شکم آنها نیز مشکل تازه‌ای برای دولت به وجود آورد. وزارت خارجه ایران در گزارشی مساعدت دولت ایران را به مهاجران لهستانی اینگونه توصیف می‌کند: «لهستانی‌هایی که جزو ملت‌های متفقین محسوب می‌شوند از کمک‌های ایران بی‌بهره نماندند و در موقعی که هزاران افراد گرسنه، برهنه و بی‌خانمان این ملت‌ها به سرزمین ایران روی آوردند، از حیث غذا، لباس و مسکن از هر جهت تأمین شدند.  
 
زمانی که ملت ایران حتی از داشتن نان سیاه محروم بود، میهمان‌های متفق، از خود با بهترین آذوقه ممکن پذیرایی می‌کردند. در نتیجه مقدار هنگفتی از خوار و بار به مصرف آنها می‌رسید. به طوری که یکی از علل نایابی خواروبار در ایران و گرانی قیمت، مصرف زیاد این میهمان‌ها بود.»<ref>[http://www.ensani.ir/storage/Files/20120329175839-8016-5.pdf انسانی -آثار و پیامدهای اجتماعی اشغال ایران در شهریور 1320]</ref>


== پیامدهای اشغال ایران در جنگ ==
== پیامدهای اشغال ایران در جنگ ==
ایران در۳ شهریور۱۳۲۰/ ۲۵ اوت ۱۹۴۱ مورد تجاوز نظامی بیرحمانه قرار گرفته و به‌سرعت اشغال شد. متفقین تعهد کردند حداکثر تا شش ماه پس از خاتمه جنگ، خاک ایران را ترک کنند. استقلال سیاسی و تمامیت ارضی ایران هم از سوی آنان به رسمیت شناخته شده بود. نهایتاً جنگ جهانی دوم با تسلیم ژاپن در ۲ سپتامبر۱۹۴۵/ ۱۱شهریور۱۳۲۴ پایان یافت و به تبع آن ۱۱ اسفند ۱۳۲۴/ ۲مارس ۱۹۴۶ آخرین مهلتی بود که متفقین تعهد کرده بودند بر حضور اشغالگرانه‌ی خود در ایران پایان دهند؛ هرچند این تعهد چندان مورد اعتنا قرارنگرفت، و به‌ویژه روسیه شوروی در رقابت با انگلستان و نیز آمریکا و در راستای اهداف استعماری مداخلانه جویانه و سلطه گرانه‌ی خود تا ماهها بعد هنوز حاضر نبود نیروهای متجاوز خود را از خاک ایران خارج سازد. به این ترتیب حدود چهار سال و شش ماه اکثریت قابل توجهی از خاک ایران در اشغال نظامی نیروهای انگلیسی، آمریکایی و شوروی قرارداشت و نهایتاً در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۵/ ۹مه ۱۹۴۶ بود که دولت شوروی تحت فشار و پایمردی نیروها و افکارعمومی داخلی و تدبیر دستگاه دیپلماسی کشور و سازمان جدیدالتاسیس ملل متحد نیروهای خود را از قلمروهای ایران بیرون برد. 
ایران در۳ شهریور۱۳۲۰/ ۲۵ اوت ۱۹۴۱ مورد تجاوز نظامی بی‌رحمانه قرار گرفته و به‌سرعت اشغال شد. متفقین تعهد کردند حداکثر تا شش ماه پس از خاتمه جنگ، خاک ایران را ترک کنند. استقلال سیاسی و تمامیت ارضی ایران هم از سوی آنان به رسمیت شناخته شده بود.  
 
نهایتاً جنگ جهانی دوم با تسلیم ژاپن در ۲ سپتامبر۱۹۴۵/ ۱۱شهریور۱۳۲۴ پایان یافت و به تبع آن ۱۱ اسفند ۱۳۲۴/ ۲مارس ۱۹۴۶ آخرین مهلتی بود که متفقین تعهد کرده بودند بر حضور اشغالگرانه‌ی خود در ایران پایان دهند؛ هرچند این تعهد چندان مورد اعتنا قرارنگرفت، به‌ویژه روسیه شوروی در رقابت با انگلستان و نیز آمریکا و در راستای اهداف استعماری مداخلانه جویانه و سلطه‌گرانه‌ی خود تا ماهها بعد هنوز حاضر نبود نیروهای متجاوز خود را از خاک ایران خارج سازد.  
 
به این ترتیب حدود چهار سال و شش ماه اکثریت قابل توجهی از خاک ایران در اشغال نظامی نیروهای انگلیسی، آمریکایی و شوروی قرار داشت و نهایتاً در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۵/ ۹مه ۱۹۴۶ بود که دولت شوروی تحت فشار افکارعمومی داخلی و تدبیر دستگاه دیپلماسی کشور و سازمان جدیدالتاسیس ملل متحد نیروهای خود را از قلمروهای ایران بیرون برد. 


در این دوره تقریباً پنج ساله لطمات و آسیب‌های جانی – انسانی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی فراوانی به کشور ایران و جامعه ی ایرانی در سطوح و شئوون مختلف وارد شد.  
در این دوره تقریباً پنج ساله لطمات و آسیب‌های جانی – انسانی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی فراوانی به کشور ایران و جامعه‌ی ایرانی در سطوح و شئوون مختلف وارد شد.  


اسناد موجود نشان می‌دهد که به دنبال هجوم نیروهای نظامی متفقین به قلمروهای ایران و اشغال شهرها و مناطق مختلف صدها تن از مردم بدون دفاع و غیرنظامی توسط متجاوزان هدف قرارگرفته و جان خود را از دست دادند و این روند تا ماه‌ها ادامه داشت. تعداد مجروحین و مصدومین از هزاران نفر فراتر رفت. در بسیاری از نقاط تحت اشغال کشور اموال و دارایی‌های مردم مورد نهب و غارت قرار گرفته و به‌ویژه وسایل حمل و نقل کالا و غیرو بالاجبار در راستای اهداف و مقاصد متفقین قرار گرفت. خیلی زود گزارشات تاسف بارفراوانی از شهرها و مناطق مختلف به مرکز کشور مخابره شد که از جمع‌آوری و نهب غارت گونه‌ی ارزاق و آذوقه‌ی مردم توسط متفقین اشغالگر حکایت می‌کر
اسناد موجود نشان می‌دهد که به دنبال هجوم نیروهای نظامی متفقین به قلمروهای ایران و اشغال شهرها و مناطق مختلف صدها تن از مردم بدون دفاع و غیرنظامی توسط متجاوزان هدف قرارگرفته و جان خود را از دست دادند و این روند تا ماه‌ها ادامه داشت.  
 
تعداد مجروحین و مصدومین از هزاران نفر فراتر رفت. در بسیاری از نقاط تحت اشغال کشور اموال و دارایی‌های مردم مورد نهب و غارت قرار گرفته و به‌ویژه وسایل حمل و نقل کالا و غیرو بالاجبار در راستای اهداف و مقاصد متفقین قرار گرفت. خیلی زود گزارشات تاسف‌بار فراوانی از شهرها و مناطق مختلف به مرکز کشور مخابره شد که از جمع‌آوری و نهب غارت گونه‌ی ارزاق و آذوقه‌ی مردم توسط متفقین اشغالگر حکایت می‌کرد.


== بحران غذایی پس  از اشغال ==
== بحران غذایی پس  از اشغال ==
 پس از اشغال نظامی ایران توسط متفقین، کمبود مواد غذایی برای مردم هر روز محسوس‌تر شد. طبق ماده هفت قرار داد تحمیلی مشهور به «قرارداد سه جانبه» به تاریخ ۲۹ ژوئیه ۱۹۴۲ م. (نُهم اسفند ۱۳۲۰ ش.)، دولت‌های اشغالگر خود را مکلف کرده بودند که مصرف غذایی لشکریان خود را از طریق واردات تامین کرده و به این وسیله باعث کمبود مواد غذایی و قحطی در ایران نشوند. اما خیلی زود روشن شد که تامین مواد غذایی مورد نیاز یک ارتش اشغالگر یک‌صد هزار نفری و نیز یک گروه یکصد هزار نفری از آوارگان جنگی لهستانی، که از زندان‌های روسیه آزاد شده و به ایران اعزام شده بودند، از طریق واردات مواد غذایی غیر ممکن است. زیرا گذشته از مشکلات حمل و نقل و فقدان تعداد کافی کشتی‌های باری برای حمل خواربار مورد نیاز از اقصی نقاط دنیا به خاک ایران، مساله اساسی همانا عدم دسترسی متفقین به مواد غذایی کافی برای صدور به ایران بود. به همین علت مقامات اشغالگر ارتش‌های تجاوز کار به سرعت کلیه غلات قابل دسترسی را با زور سرنیزه یا با پرداخت حداقل بهای ممکن تصاحب کردند.
 پس از اشغال نظامی ایران توسط متفقین، کمبود مواد غذایی برای مردم هر روز محسوس‌تر شد. طبق ماده هفت قرار داد تحمیلی مشهور به «قرارداد سه جانبه» به تاریخ ۲۹ ژوئیه ۱۹۴۲ م. (نُهم اسفند ۱۳۲۰ ش.)، دولت‌های اشغالگر خود را مکلف کرده بودند که مصرف غذایی لشکریان خود را از طریق واردات تامین کرده و به این وسیله باعث کمبود مواد غذایی و قحطی در ایران نشوند.  
 
اما خیلی زود روشن شد که تامین مواد غذایی مورد نیاز یک ارتش اشغالگر یک‌صد هزار نفری و نیز یک گروه یکصد هزار نفری از آوارگان جنگی لهستانی، که از زندان‌های روسیه آزاد شده و به ایران اعزام شده بودند، از طریق واردات مواد غذایی غیر ممکن است.  
 
زیرا گذشته از مشکلات حمل و نقل و فقدان تعداد کافی کشتی‌های باری برای حمل خواربار مورد نیاز از اقصی نقاط دنیا به خاک ایران، مساله اساسی همانا عدم دسترسی متفقین به مواد غذایی کافی برای صدور به ایران بود. به همین علت مقامات اشغالگر ارتش‌های تجاوز کار به سرعت کلیه غلات قابل دسترسی را با زور سرنیزه یا با پرداخت حداقل بهای ممکن تصاحب کردند.
 
بخش اشغالی روسیه شوروی، که یکی از مراکز اصلی تولید گندم و برنج و غیره بود، توسط آن دولت از سایر بخش‌ها کاملا مجزا شد و در پشت «پرده آهنین» قرار گرفت. در نتیجه تولیدات این بخش منحصرا در کنترل مقامات شوروی در آمد که البته قسمتی از آن به مصرف داخلی بخش اشغالی می‌رسید «و از این نظر مردم این سامان نسبت به سایر نقاط کشور وضع مساعدتری داشتند» و بقیه به روسیه شوروی صادر می‌شد.
 
اما انگلستان در این رابطه روشی را دنبال کرد که معلول سیاست‌های استعماری وی در ایران بود. مقامات انگلیسی از طریق کمپانی انگلیسی به نام «یونایتد» غلات قابل دسترسی را تا حداکثر ممکن، تقریبا مفت، خریداری کرده و در اهواز در «مرکز قوای انگلستان» انبار کردند.


بخش اشغالی روسیه شوروی، که یکی از مراکز اصلی تولید گندم و برنج و غیره بود، توسط آن دولت از سایر بخش‌ها کاملا مجزا شد و در پشت «پرده آهنین» قرار گرفت. در نتیجه تولیدات این بخش منحصرا در کنترل مقامات شوروی در آمد که البته قسمتی از آن به مصرف داخلی بخش اشغالی می‌رسید «و از این نظر مردم این سامان نسبت به سایر نقاط کشور وضع مساعدتری داشتند» و بقیه به روسیه شوروی صادر می‌شد. اما انگلستان در این رابطه روشی را دنبال کرد که معلول سیاست‌های استعماری وی در ایران بود. مقامات انگلیسی از طریق کمپانی انگلیسی به نام «یونایتد» غلات قابل دسترسی را تا حداکثر ممکن، تقریبا مفت، خریداری کرده و در اهواز در «مرکز قوای انگلستان» انبار کردند.
کمبود مواد غذایی همراه با تورمی در حدود ۱۰۰۰ درصد، که در اثر اتخاذ سیاست پولی قوای اشغالگر به وجود آمده بود، قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داد و در نتیجه هزاران نفر در سرار کشور دچار گرسنگی شدند. اوضاع تا آخر سال ۱۹۴۲ م. (۱۳۲۱ ش.) باز هم وخیم‌تر شد تا آن جا که در دسامبر ۱۹۴۲ م. (آذر ۱۳۲۱ ش.) بالاخره مردم در تهران بر علیه کمبود خواربار دست به راهپمایی اعتراض‌آمیز زدند. ساختمان مجلس از طرف تظاهرات کنندگان اشغال شد.  


کمبود مواد غذایی همراه با تورمی در حدود ۱۰۰۰ درصد، که در اثر اتخاذ سیاست پولی قوای اشغالگر به وجود آمده بود، قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داد و در نتیجه هزاران نفر در سرار کشور دچار گرسنگی شدند. اوضاع تا آخر سال ۱۹۴۲ م. (۱۳۲۱ ش.) باز هم وخیم‌تر شد تا آن جا که در دسامبر ۱۹۴۲ م. (آذر ۱۳۲۱ ش.) بالاخره مردم در تهران بر علیه کمبود خواربار دست به راهپمایی اعتراض‌آمیز زدند. ساختمان مجلس از طرف تظاهرات کنندگان اشغال شد. این عمل در حقیقت بیان عدم رضایت و مخالفت آنها با خیانت رژیم بود که سرزمین ایران را دربست به دست بیگانگان سپرده بود. چند روز پس از این واقعه، هنگامی که سربازان انگلیسی برای نمایش قدرت و ارعاب مردم وارد تهران شدند، مردم به آنها حمله کردند و نفرت خویش را نشان دادند. این حادثه، که تبدیل به جنگ خیابانی بین ارتش تا دندان مسلح انگلستان و مردم بی‌سلاح تهران شد، صدها کشته و زخمی به جای نهاد، که البته در تمام این مدت رژیم سرسپرده وقت بر این اتفاقات سرپوش نهاد.
این عمل در حقیقت بیان عدم رضایت و مخالفت آنها با خیانت رژیم بود که سرزمین ایران را دربست به دست بیگانگان سپرده بود. چند روز پس از این واقعه، هنگامی که سربازان انگلیسی برای نمایش قدرت و ارعاب مردم وارد تهران شدند، مردم به آنها حمله کردند و نفرت خویش را نشان دادند. این حادثه، که تبدیل به جنگ خیابانی بین ارتش تا دندان مسلح انگلستان و مردم بی‌سلاح تهران شد، صدها کشته و زخمی به جای نهاد، که البته در تمام این مدت رژیم سرسپرده وقت بر این اتفاقات سرپوش نهاد.


اقدامات مقامات انگلیسی در ایران آن قدر غیر انسانی و نامعقول بود که حتی سفیر ایالات متحده آمریکا در تهران اظهار می‌دارد:
اقدامات مقامات انگلیسی در ایران آن قدر غیر انسانی و نامعقول بود که حتی سفیر ایالات متحده آمریکا در تهران اظهار می‌دارد:
۱۳٬۱۳۴

ویرایش