۴۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
واژه "بغی" در زبان عربی و فقه اسلامی، ریشه در معانی لغوی مانند "تجاوز"، "ستم" و "سرکشی" دارد. از نظر لغوی، بغی به معنای درگذشتن از حد اعتدال، تکبر، و تجاوز ناپسند است. | واژه "بغی" در زبان عربی و فقه اسلامی، ریشه در معانی لغوی مانند "تجاوز"، "ستم" و "سرکشی" دارد. از نظر لغوی، بغی به معنای درگذشتن از حد اعتدال، تکبر، و تجاوز ناپسند است. | ||
در اصطلاح فقهی، بغی به معنای "خروج" یا شورش علیه حاکم مشروع اسلامی است. <sup>[ | در اصطلاح فقهی، بغی به معنای "خروج" یا شورش علیه حاکم مشروع اسلامی است. <sup><ref name=":1">[https://fa.wikishia.net/view/%D8%A8%D8%BA%DB%8C بغی] - ویکی شیعه</ref></sup> فقیهان شیعه امامیه، بغی را عمدتاً در باب جهاد بحث کردهاند و آن را جرمی علیه امنیت سیاسی و حاکمیت نظام اسلامی میدانند. این مفهوم با هدف حفظ ثبات جامعه اسلامی و ارزشهای دینی جرمانگاری شده، زیرا امنیت سیاسی پیشنیاز دفاع از مصالح پنجگانه (عقل، دین، جان، مال و ناموس) است. با این حال، ماهیت بغی – آیا حدی است یا تعزیری، عمومی یا سیاسی، و مطلق یا مقید – محل بحثهای گستردهای در فقه و حقوق بوده است. <ref name=":0">[https://hoquq.iict.ac.ir/article_13665.html بررسی جرم بغی در فقه امامیه و حقوق ایران]</ref> | ||
==معنای لغوی بغی در لغتنامههای مشهور== | ==معنای لغوی بغی در لغتنامههای مشهور== | ||
در لسان العرب (ابن منظور)، بغی به معنای "طلب کردن چیزی همراه با تجاوز و تعدی" تعریف شده، که شامل معانی مانند ظلم، ستم، تجاوز از حد اعتدال، و حتی حسد و کبر است؛ همچنین بر دو نوع پسندیده (مانند احسان) و ناپسند تقسیم میشود.[8] | در لسان العرب (ابن منظور)، بغی به معنای "طلب کردن چیزی همراه با تجاوز و تعدی" تعریف شده، که شامل معانی مانند ظلم، ستم، تجاوز از حد اعتدال، و حتی حسد و کبر است؛ همچنین بر دو نوع پسندیده (مانند احسان) و ناپسند تقسیم میشود.[8] | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==دیدگاههای فقهی تاریخی در مورد بغی== | ==دیدگاههای فقهی تاریخی در مورد بغی== | ||
در فقه امامیه، بغی عمدتاً به عنوان خروج علیه "امام عادل" یا "امام معصوم" تعریف شده است. | در فقه امامیه، بغی عمدتاً به عنوان خروج علیه "امام عادل" یا "امام معصوم" تعریف شده است. بسیاری از علمای برجسته گذشته، این مفهوم را محدود به دوران حضور امامان معصوم میدانستند. برای مثال، علامه حلی (متوفی ۷۲۶ق) و شهید ثانی (متوفی ۹۶۶ق) تأکید داشتند که بغی تنها در صورت خروج بر امام معصوم محقق میشود، زیرا حاکمیت مشروع تنها از سوی امامان شیعه (علیهمالسلام) تضمین میشود. <sup><ref name=":1" /></sup> این دیدگاه بر اساس روایاتی مانند حدیث امام صادق (ع) است که جنگهای امام علی (ع) علیه مخالفان را مصداق بغی میداند، جایی که خروج علیه امام به عنوان تجاوز علیه طایفهای از مسلمانان تفسیر میشود. <sup><ref name=":0" /></sup> | ||
شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰ق) نیز بغی را خروج از اطاعت امام مشروع میداند و احکام آن را بر اساس آیه حجرات تبیین میکند.[6] طبق این دیدگاهها، شرایط تحقق بغی شامل جدایی از جماعت مسلمانان، خروج از محدوده اقتدار امام، و داشتن قدرت کافی برای ایجاد هرج و مرج است. احکام فقهی بغی نیز شامل ارشاد اولیه باغیان، سپس جنگ با آنها، ضمان اموال و جانهای تلفشده توسط باغیان، و عدم اسارت زنان و کودکان آنهاست. <sup> | شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰ق) نیز بغی را خروج از اطاعت امام مشروع میداند و احکام آن را بر اساس آیه حجرات تبیین میکند.[6] طبق این دیدگاهها، شرایط تحقق بغی شامل جدایی از جماعت مسلمانان، خروج از محدوده اقتدار امام، و داشتن قدرت کافی برای ایجاد هرج و مرج است. احکام فقهی بغی نیز شامل ارشاد اولیه باغیان، سپس جنگ با آنها، ضمان اموال و جانهای تلفشده توسط باغیان، و عدم اسارت زنان و کودکان آنهاست. <sup><ref name=":1" /></sup> برخی فقیهان مانند صاحب جواهر (محمدحسن نجفی، متوفی ۱۲۶۶ق) باغیان را کافر نمیدانند، بلکه فاسق میشمارند، و جنگ با آنها را دفاعی (نه کیفری) توصیف میکنند.[6] | ||
در فقه اهل سنت، بغی گستردهتر تعریف میشود؛ برای مثال، حنفیان آن را خروج از اطاعت امام میدانند، در حالی که مالکیان و شافعیان ندادن حقوق امام را نیز شامل میکنند. <sup> | در فقه اهل سنت، بغی گستردهتر تعریف میشود؛ برای مثال، حنفیان آن را خروج از اطاعت امام میدانند، در حالی که مالکیان و شافعیان ندادن حقوق امام را نیز شامل میکنند. <sup><ref name=":1" /></sup> با این حال در فقه امامیه سنتی تأکید بر امام معصوم، بغی را به دوران خاصی محدود میکند و آن را جرمی تعزیری (نه حدی) میداند، زیرا مجازات مشخصی در شرع برای آن تعیین نشده است. <sup><ref name=":0" /></sup> | ||
==تعمیم اتهام بغی توسط رژیم ایران== | ==تعمیم اتهام بغی توسط رژیم ایران== | ||
در دوران معاصر، به ویژه پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضد سلطنتی در ایران]]، مفهوم بغی توسط برخی فقیهان و قانونگذاران ایرانی تعمیم یافته و به خروج علیه "نظام جمهوری اسلامی" به عنوان نماینده حاکمیت اسلامی اطلاق میشود. <sup><ref name=":0" /></sup> این تعمیم، بر اساس دیدگاههایی مانند کاشفالغطاء (متوفی ۱۲۲۸ق) است که خروج بر نائبان عام یا خاص امام را نیز بغی میشمارد. <sup> | در دوران معاصر، به ویژه پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضد سلطنتی در ایران]]، مفهوم بغی توسط برخی فقیهان و قانونگذاران ایرانی تعمیم یافته و به خروج علیه "نظام جمهوری اسلامی" به عنوان نماینده حاکمیت اسلامی اطلاق میشود. <sup><ref name=":0" /></sup> این تعمیم، بر اساس دیدگاههایی مانند کاشفالغطاء (متوفی ۱۲۲۸ق) است که خروج بر نائبان عام یا خاص امام را نیز بغی میشمارد. <sup><ref name=":1" /></sup> | ||
این دیدگاه معاصر، برخلاف علمای گذشته که بغی را منحصر به امام معصوم میدانستند، آن را به مخالفت با "ولایت فقیه" و نظام جمهوری اسلامی تعمیم میدهد. <sup> | [[روحالله خمینی]] '''بغی''' را در چارچوب جهاد بحث میکند و آن را به مخالفت با حاکمیت اسلامی گسترش میدهد. <sup>[3]</sup> | ||
این دیدگاه معاصر، برخلاف علمای گذشته که بغی را منحصر به امام معصوم میدانستند، آن را به مخالفت با "ولایت فقیه" و نظام جمهوری اسلامی تعمیم میدهد. <sup><ref name=":1" /></sup> برای مثال، در قانون مجازات اسلامی ایران (مصوب ۱۳۹۲ش)، مواد ۲۸۷ و ۲۸۸ بغی را جرمانگاری کردهاند: | |||
ماده ۲۸۷ بیان میکند که گروهی که علیه اساس نظام جمهوری اسلامی قیام مسلحانه کند، باغی محسوب شده و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به اعدام محکوم میشوند. <sup>[4]</sup> | ماده ۲۸۷ بیان میکند که گروهی که علیه اساس نظام جمهوری اسلامی قیام مسلحانه کند، باغی محسوب شده و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به اعدام محکوم میشوند. <sup>[4]</sup> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۷: | ||
ماده ۲۸۸ نیز برای اعضای گروه باغی که قبل از درگیری دستگیر شوند، حبس تعزیری درجه سه (اگر سازمان و مرکزیت وجود داشته باشد) یا درجه پنج (اگر از بین رفته باشد) پیشبینی کرده است. <sup>[5]</sup> | ماده ۲۸۸ نیز برای اعضای گروه باغی که قبل از درگیری دستگیر شوند، حبس تعزیری درجه سه (اگر سازمان و مرکزیت وجود داشته باشد) یا درجه پنج (اگر از بین رفته باشد) پیشبینی کرده است. <sup>[5]</sup> | ||
این مواد، بغی را جرمی حدی تلقی میکنند، در حالی که در فقه سنتی امامیه، آن را تعزیری میدانند. <sup><ref name=":0" /></sup> عناصر ضروری تحقق بغی در این قانون شامل وجود گروه متشکل، استفاده یا همراه داشتن سلاح، و قصد براندازی نظام است. | این مواد، بغی را جرمی حدی تلقی میکنند، در حالی که در فقه سنتی امامیه، آن را تعزیری میدانند. <sup><ref name=":0" /></sup> عناصر ضروری تحقق بغی در این قانون شامل وجود گروه متشکل، استفاده یا همراه داشتن سلاح، و قصد براندازی نظام است. <ref name=":1" /> برای بررسی این اتهام نیز رژیم ایران دادگاه انقلاب را تعیین کرده است و نه دادگاه کیفری عمومی؛ امری که نشاندهنده سیاسی انگاشتهشدن این جرم است. <sup><ref name=":0" /></sup> | ||
==استفاده از اتهام بغی برای سرکوب مخالفان سیاسی توسط رژیم ایران== | ==استفاده از اتهام بغی برای سرکوب مخالفان سیاسی توسط رژیم ایران== | ||
رژیم سیاسی فعلی ایران، که بر پایه ولایت فقیه استوار است، از مفهوم بغی برای توجیه سرکوب مخالفان سیاسی و اعدام آنها استفاده میکند.[7] این کاربرد، بغی را از یک مفهوم فقهی تاریخی به ابزاری حقوقی برای حفظ قدرت تبدیل کرده است.[7] برای مثال، در اعتراضات گسترده مانند جنبش سبز (۱۳۸۸ش)، اعتراضات آبان ۱۳۹۸ش، و اعتراضات زن، زندگی، آزادی (۱۴۰۱ش)، مخالفان اغلب به عنوان "باغی" یا "محارب" (که گاهی با بغی همپوشانی دارد) متهم میشوند.[7] این اتهام، امکان صدور احکام سنگین مانند اعدام را فراهم میکند، حتی اگر اقدامات مخالفان غیرمسلحانه باشد.[7] | رژیم سیاسی فعلی ایران، که بر پایه ولایت فقیه استوار است، از مفهوم بغی برای توجیه سرکوب مخالفان سیاسی و اعدام آنها استفاده میکند.[7] این کاربرد، بغی را از یک مفهوم فقهی تاریخی به ابزاری حقوقی برای حفظ قدرت تبدیل کرده است.[7] برای مثال، در اعتراضات گسترده مانند جنبش سبز (۱۳۸۸ش)، اعتراضات آبان ۱۳۹۸ش، و اعتراضات زن، زندگی، آزادی (۱۴۰۱ش)، مخالفان اغلب به عنوان "باغی" یا "محارب" (که گاهی با بغی همپوشانی دارد) متهم میشوند.[7] این اتهام، امکان صدور احکام سنگین مانند اعدام را فراهم میکند، حتی اگر اقدامات مخالفان غیرمسلحانه باشد.[7] | ||
منتقدان، این تعمیم را سوءاستفاده از فقه میدانند، زیرا علمای گذشته مانند علامه حلی بغی را منحصر به امام معصوم میدانستند و مجازات اعدام را دفاعی (نه کیفری) توصیف میکردند. < | منتقدان، این تعمیم را سوءاستفاده از فقه میدانند، زیرا علمای گذشته مانند علامه حلی بغی را منحصر به امام معصوم میدانستند و مجازات اعدام را دفاعی (نه کیفری) توصیف میکردند. <ref name=":1" /> در مقابل، روحانیون معاصر وابسته به نظام ولایت فقیه مانند مکارم شیرازی یا هاشمی شاهرودی، بغی را به جرایم علیه امنیت کشور گسترش دادهاند، که اجازه میدهد رژیم، اعتراضات را به عنوان "قیام مسلحانه" تفسیر کند. <ref name=":0" /> | ||
موارد واقعی مانند اعدام [[نوید افکاری]] (۱۴۰۰ش) یا [[محسن شکاری]] (۱۴۰۱ش) در جریان اعتراضات، اغلب با اتهام بغی یا محاربه توجیه میشود، حتی اگر شواهد استفاده از سلاح ضعیف باشد.[7] این رویکرد، بغی را به ابزاری برای موجه جلوه دادن سرکوب تبدیل کرده، در حالی که در فقه سنتی، ارشاد و صلح اولویت دارد و مجازات اعدام تنها برای دفاع فوری است.[6] | |||
این تعمیم، انتقادات بینالمللی را برانگیخته، زیرا با استانداردهای حقوق بشر مانند ممنوعیت اعدام برای جرایم سیاسی ناسازگار است.[7] همچنین، عدم تعریف دقیق "جرم سیاسی" در ایران، اجازه میدهد بغی برای هر مخالفتی اعمال شود، که برخلاف تأکید فقه سنتی بر حسننیت و عدالتخواهی است. <sup><ref name=":0" /></sup> | این تعمیم، انتقادات بینالمللی را برانگیخته، زیرا با استانداردهای حقوق بشر مانند ممنوعیت اعدام برای جرایم سیاسی ناسازگار است.[7] همچنین، عدم تعریف دقیق "جرم سیاسی" در ایران، اجازه میدهد بغی برای هر مخالفتی اعمال شود، که برخلاف تأکید فقه سنتی بر حسننیت و عدالتخواهی است. <sup><ref name=":0" /></sup> |
ویرایش