پیام‌های مسعود رجوی: تفاوت میان نسخه‌ها

درج پیام ۱۱مهر
(درج پیام جدید)
(درج پیام ۱۱مهر)
 
(۱۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵۳: خط ۵۳:
}}
}}
پیام‌های مسعود رجوی طی سال‌های پس از سقوط دولت عراق تا کنون در خصوص تحولات عمده و یا تعیین‌کننده و هم‌چنین شرایط سیاسی ایران و وضعیت ژئوپولتیک خاورمیانه، مشخصا تاثیر گذار در وضعیت حکومت جمهوری اسلامی و یا سرنوشت مردم ایران و یا خطاب به مردم  ایران و اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق  بوده است . این پیام‌ها حاوی موضع‌گیری در رابطه با وقایع، تحلیل‌های سیاسی، فراخوان به عمل و ... بوده است. پیام‌های مسعود رجوی  اغلب به صورت متنی و گاه با صدای خود او منتشر شده و مجموعه‌ی کاملی است که مواضع سازمان مجاهدین خلق را در این سال‌ها بیان می‌کند.
پیام‌های مسعود رجوی طی سال‌های پس از سقوط دولت عراق تا کنون در خصوص تحولات عمده و یا تعیین‌کننده و هم‌چنین شرایط سیاسی ایران و وضعیت ژئوپولتیک خاورمیانه، مشخصا تاثیر گذار در وضعیت حکومت جمهوری اسلامی و یا سرنوشت مردم ایران و یا خطاب به مردم  ایران و اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق  بوده است . این پیام‌ها حاوی موضع‌گیری در رابطه با وقایع، تحلیل‌های سیاسی، فراخوان به عمل و ... بوده است. پیام‌های مسعود رجوی  اغلب به صورت متنی و گاه با صدای خود او منتشر شده و مجموعه‌ی کاملی است که مواضع سازمان مجاهدین خلق را در این سال‌ها بیان می‌کند.
== پیام مسعود رجوی، ۱۱ مهر ۱۴۰۴ ==
'''ثابت شد که سر مار در ایران است'''
'''و خامنه‌ای تنها طرفی است که جنگ می‌خواهد'''
مضمون پیام‌ها بین رئیس‌جمهور آمریکا و حماس و تصریح رئیس‌جمهور ترامپ بر این‌که معتقد است حماس برای «صلح پایدار» آمادگی دارد، به‌روشنی نشان می‌دهد که آنچه مقاومت ایران از آغاز در مورد خامنه‌ای ضحاک به‌عنوان سر مار جنگ‌افروزی و تروریسم می‌گفت، صحت دارد.
رئیس محمود عباس سالیان با تلخکامی، تفرقه‌اندازی رژیم ولایت فقیه و سنگ‌اندازی آن در مسیر صلح و توطئه‌های تروریستی این رژیم را تجربه کرده است. فاشیسم دینی حاکم بر ایران تنها طرفی است که خواهان ادامهٔ جنگ و ادامهٔ وضعیت گروگانها و رنج و محنت بی‌پایان مردم و کودکان غزه و عموم مردم بی‌گناه فلسطین و اسراییل است.
دیروز پنجشنبه ۱۰ مهر، دفتر خامنه‌ای در سرمقالهٔ روزنامه‌اش از زبان خامنه‌ای نوشته بود «طرح صلح ترامپ، طرح نجات نتانیاهو از باتلاق غزه» است. واقعیت این است که صلح هم‌چنانکه در جنگ ۸ سالهٔ خمینی با عراق می‌گفتیم، طناب‌دار خلیفهٔ ارتجاع است که جز با اعدام و قتل‌عام و جنگ‌افروزی و سلاح اتمی بر سر پا نمی‌ماند.
'''زمان برخاستن مردم ایران فرا رسیده است'''
== مسعود رجوی به خامنه‌ای (۱مهر ۱۴۰۳) ==
«به قول ما ایرانی‌ها» مثل شاه به سقوط و سرنگونی سلام کن!
ماموریت و وضعیت پزشکیان در نیویورک هم پیشاپیش روشن شد.
== پیام مسعود رجوی، ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ ==
'''کلان ضربه استراتژیک به فاشیسم ولایت‌فقیه، رژیم اعدام و قتل‌عام'''
'''یک گـام تا قیـام'''
'''آماده باش به همهٔ نیروهای رزمندهٔ انقلاب دموکراتیک در جبهه خلق'''
در ابتدای امسال گفتیم: «وارد مهم‌ترین، حساس‌ترین، خطیرترین و پرالتهابترین فاز شده‌ایم. فاز تعیین‌تکلیف و تعیین سرنوشت خلق ما با رژیم ولایت فقیه و همدستان و مزدوران».
این در ۶ماه گذشته به اثبات رسید و نقطه‌عطف امروز مؤید آن است. به خامنه‌ای هم با الگوبرداری معکوس از خود او می‌گویم که خدا همان خدای۵۷ است!
چه خوب بود اگر خامنه‌ای واپس می‌تمرگید و زهر می‌خورد. اما ظرفیت و ثقل خمینی را ندارد. اگر زهر بخورد سریع‌تر از خمینی دق‌مرگ و چه بسا که قبل از آن کله‌پا و سرنگون شود. با این‌حال ما به او می‌گوییم که تا فردای ۵ مهر هم فرصت زهر باقی‌ست. عمد دارم ۵ مهر و قتل‌عام دانشجویان و دانش‌آموزان در آن حماسهٔ فروزان را بگویم. اسامی ۱۱۴۲ نفر از آنها ۳دهه پیش منتشر شده است. اما شاهدان عینی آمار تیربارانها فقط در اوین را ۱۸۱۰نفر می‌گویند.
این فقط شمه‌ای از خون‌بهای آزادی است. همیشه گفته‌ایم که آزادی را به رایگان به کسی نمی‌دهند. شورای امنیت هم به کسی آزادی نمی‌دهد والا کرسی ایران را به شاه و شیخ نمی‌داد.
از این‌رو طبق اصل «کس نخارد» باید قیمت آزادی را به تمام و کمال پرداخت و از گلوی آزادی‌ستیزان و آزادی‌کشان، بیرون کشید. گفته‌ایم که «رژیم هر سال و هر بار باید شانس بیاورد تا سرنگون نشود اما برای ما یکبار کافیست. مانند مورچه‌ای که جلوی چشم امیر تیمور ۷۰ بار از دیوار سخت بالا رفت تا سرانجام یک بار عبور کرد».
وقتی آمریکایی‌ها خواسته خامنه‌ای و خاتمی را اجابت کردند و تانکهای ما را گرفتند، آنها با عمامهٔ خود گردو می‌شکستند. خامنه‌ای قبل از آن تا بهمن ۱۳۷۹ از ترس ارتش آزادیبخش به سران رژیم و مسئولان امنیتی هشدار می‌داد «عمده آن چیزی که باید آماج ذهن و فکر و عمل شما قرار بگیرد، مسأله براندازی است».
<nowiki>***</nowiki>
رژیم باعث شد که تانکهای ما را بگیرند. متقابلاً ما هم کاری کردیم که بمب اتم از دست و از دسترس آنها گرفته شود. اگر مقاومت ایران با سلسله افشاگریهای خود راه رژیم را نمی‌بست، مدتها بود که مانند پاکستان و کره شمالی جهان را در برابر عمل انجام شده قرار داده و اکنون بمب اتمی در دست داشت.
در بیانیه چهل و چهارمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران (مرداد ۱۴۰۴) یادآوری شده است:
مقاومت ایران در اردیبهشت ۱۴۰۱ اظهارات علی مطهری نایب‌رئیس پیشین مجلس ارتجاع را منتشر کرد که به صراحت درباره هدف فعالیت‌های هسته‌یی رژیم از روز اول، می‌گفت: «ببینید ما اول که وارد این فعالیت هسته‌یی شدیم واقعاً هدفمان ساخت بمب بود دیگه ما تعارف که نداریم لو رفت دیگه، منافقین [مجاهدین] گزارش دادند و لو رفت». مطهری در مورد فتوای خامنه‌ای افزود: «برای این‌که بترسونیم. عرض کنم که منتهی نتونستم حفظش کنیم یعنی نتونستیم محرمانه‌بودن اون رو حفظ کنیم. لو رفت دیگه، حالا منافقین گزارش دادند و لو رفت. والا هدف این بود که بسازیم. گزارشهای محرمانه را منافقها [مجاهدین] دادند به آژانس».
خبرنگار پرسید: «چه جوری داشتند اون گزارشها رو، نفوذ داشتند یا مثلاً با بعضی از مسئولان در ارتباط بودند؟»
مطهری جواب داد: «دیگه اینها [مجاهدین] همه جا هستند دیگه بالاخره همه جا اینها نفوذ دارند. اون کاری که شروع کرده بودیم و دیگه می‌خواستیم این کار را بکنیم اگر می‌توانستیم این را حفظش بکنیم و بمب را آزمایش می‌کردیم کار تمام شده بود مثل پاکستان...» . خبرنگار در ادامه می‌پرسد: «‌خب حالا مثلاً همین پاکستان یا کره شمالی اینهایی که دارند مگه اوضاع خوبی دارند؟» مطهری جواب می‌دهد: «خب بالاخره رویشان حساب می‌کننددیگه...» (سیمای آزادی ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱).
احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور اسبق خامنه‌ای هم در برابر این سؤال که «چی شد که ما الآن تو بحث هسته‌یی به اینجا رسیدیم؟» با افسوس گفت: «این ماجرا از تیر۸۱ شروع شد. یک گروهی آمدند یک گزارشاتی منتشر کردند از نطنز و اراک و این حرفها، حساسیت درست شد، آژانس وارد شد بعد قطعنامه‌های شورای حکام پی‌در‌پی، پی‌درپی» (تلویزیون رژیم، ۴ اسفند ۱۳۸۶).
آخوند روحانی، رئیس‌جمهور پیشین و دبیر شورای عالی امنیت ملی رژیم در زمان افشاگری نطنز، در کتاب «امنیت ملی و دیپلوماسی هسته‌یی» نوشته است: «در سال۱۳۸۱ فعالیت‌ها در فضایی آرام پیش می‌رفت ولی به ناگاه مجاهدین با ترتیب‌دادن یک مصاحبهٔ مطبوعاتی و وارد کردن اتهامات واهی سر وصدای زیادی به‌راه انداختند... نظر سازمان انرژی اتمی این بود که تأسیسات نطنز تکمیل و سپس به آژانس اطلاع داده شود تا آنها در برابر عمل انجام شده قرار گیرند» (ایسنا، ۵ بهمن ۱۳۹۷).
اخیراً یک عضو کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع هم به صراحت گفت: «باید خیلی وقت پیش بمب اتم می‌ساختیم. ما الآن ۲۵سال است گرفتار پرونده هسته‌یی هستیم» (بخشایش، ۲۰ شهریور ۱۴۰۴).
<nowiki>***</nowiki>
در مورد جنگ ضدمیهنی هم مقاومت ایران تنها طرفی بود که در برابر جنگ‌افروزی خمینی سینه سپر کرد.
وقتی خمینی با شعار «فتح قدس از طریق کربلا» بر تنور جنگ ضدمیهنی می‌دمید و یک میلیون کشته و ۲میلیون معلول و مجروح و ۴میلیون آواره و هزار میلیارد دلار خسارت روی دست مردم ایران گذاشت، کاری کردیم که ناگزیر به‌قول خودش «جرعهٔ زهر» سر بکشد! خمینی جنگ را برای حفظ نظام که «اوجب واجبات» او بود «نعمت الهی» خواند. همان جنگی که منتظری در بهمن ۱۳۶۷ که هنوز در موضع جانشین و قائم‌مقام خمینی بود می‌گفت: «توبه دارد».
منتظری در مورد جنگ ۸ساله با عراق گفت:
«چقدر نیرو از ایران و از دست ما رفت و چقدر جوانهایی را از دست دادیم که هر کدام یک دنیا ارزش داشتند و چه شهرهایی از ما خراب شد، باید اینها بررسی شود و ببینیم اگر اشتباهی کرد‌ه‌ایم اینها توبه دارد و اقلاً متنبه شویم که بعداً تکرار نکنیم. چقدر در این مدت شعارهایی دادیم که غلط بوده و خیلی از آنها ما را در دنیا منزوی کرد و مردم دنیا را به ما بدبین کرد و هیچ لزومی هم برای این شعارها نداشتیم...» .
اینجاست که روشن می‌شود در جنگ ضدمیهنی گناه بزرگ مقاومت ایران و مجاهدین، شعار صلح و آزادی و برپا کردن ارتش آزادیبخش ملی بود.
<nowiki>***</nowiki>
در زمینهٔ شیطان‌سازی و لجن‌پراکنی‌های شبانه‌روزی از فردای انقلاب ضدسلطنتی تا همین امروز، نیازی به شرح و بسط و این‌که رژیم علیه ما چه کرده و چه می‌کند، نیست. اما تا پایان سال ۲۰۲۴ میلادی این رژیم ۷۱ بار در مجمع عمومی و دیگر ارگانهای ملل متحد به‌خاطر نقض وحشتناک حقوق‌بشر محکوم شده و همیشه با سیلی از ناسزا و رگبار وقفه‌ناپذیر دشنام‌ها، مقاومت ایران را مسبب و عامل اصلی آن اعلام کرده است.
دادگاه آخوندی ۱۰۴نفر هم در جریان است و رژیم آمار هلاک‌شدگان خود را در آنچه خامنه‌ای به صراحت جنگ داخلی خواند، از ۱۷هزار به ۲۵هزار افزایش داده است. خامنه‌ای در تیر ۱۴۰۱ گفت «در داخل کشور، در خود این خیابانهای تهران، جنگ داخلی بود».
<nowiki>***</nowiki>
اینها را برای این گفتم تا مخصوصاً برای نسل جوان روشن و روشن‌تر باشد که جنگ اصلی در ایران از آغاز بین مردم و مقاومت و جبهه خلق از یکطرف و دیکتاتوری دینی از طرف دیگر بوده و تا مقصد آزادی ادامه دارد. جوانان جنگاور و شورشگر باید برای این جنگ آماده و آماده‌تر شوند.
سخنگوی پزشکیان بی‌هیچ خویشتنداری و تعارف «با ۳ خط تأکید» می‌گوید: «همه ما مکلف هستیم، زیر کلمه مکلف سه تا خط می‌کشم، مکلف هستیم پشت سر مقام معظم رهبری بایستیم و کلامی بالاتر از کلام ایشان نداشته باشیم. ایشان هر چه فرمودند باید بگوییم سمعاً و طاعتا...» .
ما هم با صدای بلند گفته‌ایم و می‌گوییم که سرنگونی و گسستن بند از بند استبداد دینی و رژیم ضدبشری را می‌خواهیم.
بله ما ایران را می‌خواهیم. می‌خواهیم وطن خود را پس بگیریم. می‌خواهیم خلق اسیرمان آزاد شود. تهران، شورشی‌ترین شهر جهان را می‌خواهیم. برای آن بی‌تاب و بی‌قرارانیم.
یک گـام تا قیـام مانده، شتابان و با چنگ و ناخن و دندان، به سوی آن روانیم. نقشه‌مسیر خامنه‌ای را قبلاً شاه و بشار اسد ترسیم کرده‌اند. اگر نپذیرد، بدتر از آن در تقدیر اوست.
'''انقـلاب دمـوکراتیـک ایـران پیـروز می‌شـود'''
'''مسعود رجوی'''
'''۲۸ شهریور ۱۴۰۴'''
== پیام مسعود رجوی، ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ ==
'''گناه بزرگ زن انقلابی مجاهد خلق، روسری یا اوج رزمندگی؟'''
وقتی هزار هزار، به‌نحوی بی‌سابقه در تاریخ ایران
به جوخه‌های تیرباران یا چوبه‌های دار و اتاق‌های شکنجه و «قبر» و «قفس» می‌روند
وقتی مانند گوهر (ادب‌آواز) آیت‌الشیطان عمامه بزرگی را
به بهای جان خود به سزایش می‌رسانند
وقتی برای نخستین بار در تاریخ ایران در چارچوب یک ارتش آزادیبخش ملی
در یکانهای پیاده و زرهی، اوج رزمندگی را نشان می‌دهند
و مانند فرمانده سارا در حالی‌که مجروح و بر زمین افتاده، گروهی از پاسداران را
با رگبار از پا در می‌آورد و او را با دشنه‌ای در قلبش از پا به درختی در صخره می‌آویزند
وقتی علاوه بر همه زندانها و شکنجه‌های پیشین
پس از اشغال عراق هدف مهیب‌ترین بمبارانها قرار می‌گیرد،
وقتی ۱۴ سال در قرارگاه در محاصره و حبس خانگی دوام می‌آورد
و ۲۹ حملهٔ زمینی و زرهی و موشکی را تحمل می‌کند
'''نه شاه و نه شاه‌قلی از حجابش نمی‌پرسند. تا اینجا همه چیز اختیاری است'''
'''اما به روسری و طلاق که می‌رسد «اجباری» است!'''
راستی گناه بزرگ زن انقلابی مجاهد خلق چیست، روسری یا اوج رزمندگی و آزادگی؟
برای آنها که می‌دانند یا می‌خواهند بدانند، اصل موضوع در این شرایط مشخص تاریخی
در مصاف با ارتجاع و استعمار، سربریدن مجاهدین
و تنها جایگزین دموکراتیک و مستقل است. یاد مصدق بخیر
وانگهی هر کس الفبای سیاست و خصایص رژیم ولایت را بداند به‌روشنی می‌فهمد
که برنده برداشتن روسری در مورد خاص مجاهدین، رژیم آخوندی است
و این کادوی بزرگ به خمینی و خامنه‌ای است
اصل دعوا نه روسری و حجاب بلکه سرنگونی و انقلاب است
'''چه با حجاب، چه بی‌حجاب، پیش به سوی انقلاب'''
'''انقلاب دموکراتیک نوین ایران پیروز می‌شود'''
'''با درود به ژینا امینی جرقه قیام ۱۴۰۱ و بزرگداشت ۷۵۰شهید قیام خلق'''
== پیام مسعود رجوی، ۳شهریور ۱۴۰۴ ==
اژه‌ای سردژخیم قضاییه جلادان با «گرامی» داشتن «یاد و خاطره» قدوسی و لاجوردی
که در شهریورماه به هلاکت رسیدند، به سیم آخر زد و به دستور خامنه‌ای
حتی برخلاف قانون اساسی همین رژیم گفت: «ما یک وظیفه و مسئولیت بسیار مهم و خطیر داریم
که عبارت است از مقابله با توطئه‌های دشمنان و خنثی کردن دسایس آنها»
خوب شد که بالاخره فهمیدیم وظیفهٔ قضاییه و دستگاه دادگستری ولایت‌فقیه
چیزی جز مقابله با «توطئه‌ها و دسایس» علیه نظام نیست!
حتی اصلاحگران نظام را هم که خواهان انتخابات آزاد و عدم مداخلهٔ شورای نگهبان شده‌اند
تهدید می‌کند که یا از این خواسته ندامت کنند و برائت بجویند یا هم که لولوخرخره
که دادستان دژخیم تهران باشد به وظیفهٔ قانونی‌اش عمل خواهد کرد...
ما هم «یاد و خاطره» کیفر یافتن قدوسی و لاجوردی را گرامی می‌داریم!
== پیام مسعود رجوی، جمعه‌شب ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ ==
'''به جوانان سلحشـور در سراسر میهـن'''
'''شیـراز و کازرون را تنها نگذارید. زمان برخاستـن و قیـام است'''
شورشگران و کانون‌های شورشی هوشیار باشند که رژیم از ۲۸مرداد برای مقابله با قیام به نیروهایش آماده‌باش صددرصد اعلام کرده و لااقل تا پایان هفته آینده ادامه دارد. مرخصی‌های سپاه و ارتش و فراجا لغو شده است. برای کنترل تهران بیش از ۲۳هزار نفر از سپاه و بسیج و نزدیک به ۱۹هزار نفر از وحوش انتظامی در آماده‌باش هستند. سپاه تهران بزرگ از ۲۷مرداد مبادرت به مانور سراسری در سطح تهران با هدف مقابله با اعتراضات و آمادگی نیروهای بسیج کرده است. مانور کماکان ادامه دارد. از شهرستان‌ها برای سپاه در تهران نیروی کمکی و ذخیره آورده‌اند.
مانور شامل تورهای ایست و بازرسی مخصوصاً از ساعت ۲۰ تا ۲۴ در میدان‌های اصلی شهر و ورودی و خروجی محلات و گشت‌های امنیتی و اطلاعاتی گردان‌های بسیج در سطح محلات است.
محل «جمع‌باش» (تجمع اولیه) مزدوران برای مقابله با اعتراض‌ها و قیام مردم پایگاه‌های بسیج است.
فرماندهان بالا و حتی میانی سپاه در اماکن غیرعلنی به‌سر می‌برند. جلسات عمومی تعطیل شده و به مقرها هشدار داده‌اند که در آماده‌باش تجمع نکنند.
به‌جای ساختن پناهگاه برای مردم، ساختن پناهگاه و تونل به دستور خامنه‌ای برای سرکردگان سپاه و نمایندگان ولی‌فقیه در ارتفاعات شرقی قصر فیروزه با سرعت و هزینهٔ بسیار در دست اجراست. ترددات سرکردگان سپاه با عادی‌سازی صورت می‌گیرد و اقدام به تغییر پلاک خودروهای سپاه از سبز به سفید کرده‌اند.
صنایع نظامی سپاه و وزارت دفاع رژیم قویاً در حال ساختن و تأمین انواع تسلیحات و مهمات هستند تا رژیم برای مقابله با قیام مردم کمبودی نداشته باشد.
'''هر چند چنگال دشمن تیز و نیرویش آماده سرکوب باشد'''
'''رژیم اکنون گـرگ کاغـذی است'''
'''شیـران شورشگـر بند از بند رژیـم می‌گسلنـد'''
== پیام مسعود رجوی، ۳۰ مرداد ۱۴۰۴ ==
در سالگرد کودتای سیاه ۲۸ مرداد، جادوگر بار دیگر از کلاه شعبده، خرگوش بیرون کشیده و بچه شاه را طبق نظرسنجی‌اش در ۱۵ ماه پیش، در میان ملت ایران دارای «بیشترین میزان محبوبیت» معرفی کرده است!
در ابتدای سال ۱۴۰۱ نیز با همین ترفند ارتجاعی و استعماری در پوشش علمی و آکادمیک، از جعبهٔ مارگیری نظرسنجی این نتیجه بیرون آمد که اگر در ایران انتخاباتی آزاد برگزار شود ۳۹.۵درصد به بچه‌شاه و ۱۷.۴درصد به ابراهیم رئیسی جلاد قتل‌عام رأی می‌دهند. معنی‌اش این بود که ۵۷درصد مردم ایران در عقب‌ماندگی مفرط شاهی و شیخی هستند!
اکنون طبق نظرسنجی خرداد ۱۴۰۳ «۲۰درصد ایرانیان حامی تداوم جمهوری اسلامی‌اند» و «حدود ۲۱درصد نیز از نظام پادشاهی حمایت می‌کنند»! علاوه بر این «حدود نیمی از جامعه (۴۳درصد) پذیرای حکمرانی اقتدارگرای فردی هستند»!
پیدا کنید «پرتقال فروش» را که چگونه تحت حاکمیت فاشیسم دینی در ایران و با این درجه از اختناق، به چنین نظرسنجی که دموکراسی‌های غربی را تداعی می‌کند، دست یافته است! شاید هم آزادی بیان و نظرسنجی در ایران برقرار شده و ما بی‌خبرانیم!
در دیماه ۱۴۰۲ که بحثهای انتخابات مجلس رژیم بالا گرفته بود، یک کارشناس حکومتی در گفتگو با تلویزیون رژیم ناپرهیزی کرد و بر سرخ‌ترین نام یعنی مجاهدین در رابطه با رد یا تأیید صلاحیتها در شورای نگهبان ارتجاع انگشت گذاشت. او گفت: «من اگر که یکی از اقوام درجه ۴ من، یکی از عناصر سازمان منافقین از کنار خانه‌اش رد شده باشد، تأیید صلاحیت نمی‌شوم ببخشید خیلی شفاف (گفتم)...» (مهدی نیکخواه-۱۸ دی ۱۴۰۲).
در ۱۹ تیر ۱۴۰۳ نیز در بیدادگاه قضاییه جلادان برای محاکمه مجاهدین و ۱۰۴ تن اعضای مقاومت ایران به‌خاطر «بغی و محاربه» که حکم آن اعدام است، آخوندک رئیس دادگاه، حتی به ایرانیان خارج کشور اعلام کرد: دادگاه «از دادستان محترم کل کشور می‌خواهد، از وزیر امور خارجه می‌خواهد از این پس چنان‌چه ایرانیانی در خارج از کشور به دعوت متهمین این پرونده در هر کجایی حاضر شوند به‌معنای هواداری از تشکیلات سازمان مجاهدین خلق قابل تعقیب در این دادگاه می‌باشند... هر نوع هواداری و حمایت از این متهمین از سوی این دادگاه به‌معنای مواجهه با جرم جدیدی بوده... لذا از این پس شرکت در میتینگ آنها در هر نقطه‌ای در خارج از ایران... دادگاه مکلف به اقدام قانونی در برابر آن می‌باشد».
خوشا مقاومت ایران که از روز اول در سال ۱۳۶۰ یگانه معیار مشروعیت را مقاومت شناخت. در سال ۱۳۹۲ هم تکرار کردیم که «مقاومت تنها ملاک و شاخص و سرچشمهٔ مشروعیت در دوران استبداد و اختناق است. ارزش و اعتبار هر فرد یا جریان سیاسی در دوران اختناق با مقاومت و ایستادگی او در برابر فاشیسم دینی و در جنگ با آن سنجیده می‌شود».
مانند خرداد ۱۴۰۲ تکرار می‌کنیم: ماحصل تمام نمایش‌های بچه‌شاه و حاجبان و جارچیان «دربار» مربوطه به جیب «شیخ» می‌ریزد و بس. به اربابان کارفرما می‌گوییم:
'''مقاومت ایران بر پایه «نه شاه نه شیخ» بر جبهه خلق و آزادی و استقلال میهن به هر قیمت پا می‌فشارد'''
== پیام مسعود رجوی، ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ ==
چه کسی نمی‌داند که منظور خامنه‌ای از بین بردن آثار جنایت علیه بشریت و نسل کشی
در قطعه ۴۱ بهشت زهرا پس از افشای جهانی رژیم اعدام و قتل‌عام توسط مقاومت ایران
و مخصوصاً پس از گزارش جاوید رحمان گزارشگر ویژه ملل متحد در ۲۷ تیر ۱۴۰۳
درباره این جنایت‌های سبعانه است
اما حسابرسـی در پیـش اسـت...
آن‌که کشتستم پی مادون من            می‌نداند، می‌نخسبد، خون من
بر من است امروز و فردا بر وی است             خون چون من کس چنین ضایع کی است؟
گر چه دیوار افکند سایه دراز           باز گردد سوی او آن سایه باز
== پیام مسعود رجوی، ۲۷مرداد ۱۴۰۴ ==
'''کودتای سیاه ۲۸ مرداد و برگرداندن شاه به سلطنت با دیکتاتوری و وابستگی'''
'''خواب و خیال‌های بچه شاه برای تکرار تاریخ و بازگشت به گذشتهٔ استبدادی و استعماری'''
'''بر روی رود خروشان خون شهیدان در ۶۰سال نبرد بی‌وقفه با شاه و شیخ با فدای بیکران'''
'''چکیدهٔ برنامهٔ بچه شاه و «دفترچه» او در یک‌کلام دیکتاتوری و وابستگی است'''
مصدق بزرگ در بهمن ۱۳۳۱ گفت ملت ایران یا باید «این ذلت و استعمار را تحمل کند و بتدریج تمام خصوصیات ملی، اجتماعی و نژادی و مفاخر سی، چهل قرن تاریخ سربلند خود را از دست بدهد و... یا این‌که از افتخارات دینی و ملی خود استعانت جسته، صفحه تقدیر شوم را عوض کند و راه جهاد و مبارزه افتخارآمیزی را انتخاب نماید. ملت شرافتمند و قهرمان ایران طریق دوم را برگزید و مردم ایران به‌خوبی درک کرده‌اند که این جهاد عظیم ملی بر سر هست و نیست و مرگ و بقای یک مملکت شروع شده...» .
مصدق در بیدادگاه نظامی شاه گفت: «به حس و عیان» می‌بیند که «این نهال برومند» به ثمر خواهد رسید. منظورش نهال برومند استقلال و آزادی بود که با خون «شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی» آبیاری شد. این عنوانی بود که مصدق پس از شهادت فاطمی به او داد.
بی‌تردید اگر آن کودتای سیاه نمی‌بود، تاریخ ایران و حیات یکایک ما، مسیر متفاوتی داشت و شیخ به جای شاه بر تخت ولایت نمی‌نشست. اما بهای آزادی بسا گزاف‌تر است. پیشوای نهضت ملی در ۳۰ تیر ۱۳۴۰ با اشاره به تجربهٔ ارتش آزادیبخش الجزایر، پیام خود را با صراحت به نسل‌های بعد رساند و نوشت: «ملتی هم هست که در راه آزادی و استقلال از همه چیز می‌گذرد و دیگران هم اگر علاقه به وطن دارند باید از همین راه بروند و آن را انتخاب نمایند».
این وصیت تاریخی از همان درد وطن و غیرت ملی و میهنی مایه می‌گیرد و مصدق را از ورای حبس و حصر شاه با نسل‌های بعــدی پیوند می‌زند. او به‌خــوبی می‌دانست کــــه چنین انتخابی مستلزم فداکاری و از‌ خودگذشتگی است. در همان یادداشت کوتاهش در مورد کتاب «الجزایر و مردان مجاهد» ادامه داد «باری، حرف زیاد است و مستمع به تمام معنی فداکار کم. چه می‌شود کرد، بلکه خدا بخواهد که این نقیصه در ما رفع شود و ما هم بتوانیم بگوییم مملکت و وطنی داریم و در راه آزادی و استقلال آن، از همه چیز می‌گذریم». و چنین شد.
چند سالی نگذشت که مجاهد و چریک فدایی به میدان آمدند. چنان‌که پدر طالقانی گفت از خون حنیف و یاران و هم‌سنگرانش سیلاب‌ها برخاست و دفتر حساب‌های ارتجاعی و استعماری را در هم پیچید. خلقی برخاست و با پرداخت قیمت دیکتاتوری دست‌نشانده سلطنتی را سرنگون کرد.
<nowiki>***</nowiki>
حالا ۷۲سال از آن کودتای سیاه گذشته که ۶۰سال آن را مجاهدین بی‌وقفه در میدانند. یا هم که در زندان و تیرباران و سربدارانند. پیوند سیاست با شرافت همین است. شتابان با زورق جان در دریای خون به سوی آزادی روانند.
هم‌چنان‌که رئیس‌جمهور برگزیدهٔ مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت گفت: هدف شورای ملی مقاومت نه کسب قدرت بلکه انتقال آن به مردم ایران است.
همه می‌گویند که آخر خط رژیم است و به همین دلیل بقایای شاه هم در جولانند. نمونهٔ آن، دفترچهٔ مشق «مرحله اضطراری» بچه شاه است که در ۱۶۸ صفحه منتشر شده و در بسیاری صفحات به فکاهیات شانه می‌ساید (از قبیل تقسیم کار مضحک مرد میهن آبادی که تکیه‌کلام سخنگوی دولت رئیسی در دانشگاه خواجه نصیر در آبان ۱۴۰۱ بود)!
اما در برنامه و دفترچهٔ بچه شاه، قبل از هر چیز معلوم نیست که زنگولهٔ سرنگونی را چه کسی به گردن گربهٔ ولایت می‌بندد تا بعداً طبق گاهشمار دقیق و اوامر ملوکانه، در روز اول از هفتهٔ اول و در روز دوم و سوم از هفته‌های بعد... چنین و چنان گردد! از قرار، مسئولیت سرنگونی و بر تخت نشاندن ایشان در تهران بر عهدهٔ اجانب است.
<nowiki>***</nowiki>
شاه قبل از کودتای ۲۸ مرداد ابتدا به بغداد و سپس به رم رفت تا اگر کودتا شکست خورد، خطری متوجهٔ او نشود. بعد که فاتحانه به تهران برگشت، بارها به صراحت قول داد که اگر ۱۰سال به او وقت بدهند، ایران را «بهشت» خواهد کرد.
بعداً بهشت موعودش را کنار گذاشت و بی‌دریغ «تمدن بزرگ» وعده می‌داد. اما در گذر ایام از آن هم عقب نشست و گفت: «شنیدم بعضی‌ها گفتند تمدن بزرگ همین خاموشی‌هاست؟ ما گفتیم تازه ۱۱ سال دیگر می‌رسیم به دروازه‌های تمدن بزرگ یعنی زیربنای مملکت را باید طوری بسازیم که از هر لحاظ قوام و استحکام مملکت برقرار بشود. »... .
سرانجام به جای «تمدن بزرگ» قیامی بزرگ در پیش داشت با شعاری که به‌طور شبانه‌روزی در سراسر ایران طنین‌انداز بود. حتی ما هم از پشت دیوارهای زندان می‌شنیدیم: «بگو مرگ بر شاه، مرگ بر شاه، مرگ بر شاه».
حالا کسی که با ژست دموکراتیک می‌گوید رأی بگیریم که ایران آینده شاهی باشد یا جمهوری، قبل از هر چیز به یک تقلب ضدتکاملی و ضدتاریخی با پز دموکراتیک مبادرت می‌کند. سرمایه و پشتوانه و اعتبار و استدلالی جز خرابکاری و جنایت‌های رژیم آخوندی ندارد. آن را پله می‌کند تا از آن بالا برود و خود را موجه و مشروع و حق بجانب جلوه دهد. انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران و انقلاب مشروطه را انکار و اهانت می‌کند. ضددموکراتیک و ارتجاعی است. می‌خواهد ایران را به گذشته برگرداند. این، جاده خاکی، انحراف از سرنگونی و خدمت به خامنه‌ای است.
در این دستگاه محمدعلی شاه و شیخ‌فضل‌الله هم می‌توانند قزاق‌ها و طلبه‌هایی مانند کاشانی و خمینی را بیاورند و برای مشروعه و به توپ بستن مجلس رأی بگیرند! آیا باید ۱۲۰ سال به عقب برگردیم و رأی بگیریم سلطنت مطلقه یا انقلاب مشروطه؟ بعد هم نوبت به رضاخان می‌رسد که در روزهای تاسوعا و عاشورا گل بر سر و روی مالیده در جلوی قزاقان با پای برهنه از عشرت‌آباد تا باغ‌ملی شعار «حسین، حسین» می‌دهد. قزاق‌ها هم دم می‌گیرند: «اگر در کربلا قزاق بودی، حسین بی‌یاور و تنها نبودی»!
حالا هم نوبت به بچه شاه رسیده است و در «دفترچه‌» اش نوشته ما باید ۴۷ سال به عقب برگردیم و رأی بگیریم شاه یا جمهوری؟! این، خدمت به خمینی و خامنه‌ای سارقان انقلاب ضدسلطنتی و پاک کردن صورت‌مسأله یعنی انقلاب و جمهوری دموکراتیک است.
خمینی و دار و دستهٔ ولایت فقیه جنایت‌های بی‌حد و حصر مرتکب شده‌اند. در عرصهٔ سیاسی پیش از همه و بیش از همه، چماق و تیغ و تبر و گلوله و طناب‌های دار آنها دامن‌گیر مجاهدین شده است. حالا بچه شاه سر رسیده و می‌گوید ۴۵ سال است در ینگه دنیا مبارزه می‌کرده آن هم در ارتباط با پاسداران و حالا بیایید زیر کنترل من رأی بدهید که شاه می‌خواهید یا جمهوری؟ یادش رفته که در روز ۹ آبان ۱۳۵۹ خود را در یک مراسم طبق قانون اساسی سلطنت، شاه جدید ایران اعلام کرد! پس به جای زحمت رأی‌گیری پرتناقض طبق دفترچهٔ بچه شاه، آیا بهتر نیست مستقیم نزد انگلیس رفته و بگوییم با شرکاء مانند روزگار سیدضیاء و رضاخان برای ما نخست‌وزیر و شاه منصوب و خلاص‌مان کند؟! محاکمهٔ ما هم که در قضاییه جلادان ولایت در جریان است. شاهپرستان می‌توانند حضور بهم رسانده و شعار مرگ بر مجاهد و منافق سر دهند!
<nowiki>***</nowiki>
بگذریم و نظری به برنامه منتشر شدهٔ بچه شاه بیاندازیم:
۱-چه خوب شد که بچه شاه برنامه‌اش را در ۱۶۸ صفحه به‌عنوان «پروژه شکوفایی» و «مرحله اضطراری» ارائه داد و ماهیت خود را عیان کرد.
۲-چکیدهٔ برنامهٔ بچه شاه و «دفترچه» او عاری از هر گونه ابهام و در یک‌کلام، همانا دیکتاتوری و وابستگی است.
۳- فعلاً قدرت انحصاری سیاسی و نظامی و قضائی و پارلمانی را بسا بیشتر از شاه یک‌تنه به دست می‌گیرد و اعضای مجلسش را هم خودش تعیین می‌کند. به هیچ مرجعی پاسخگو نیست و برای آینده ایران هم مهم‌ترین ثمرهٔ انقلاب مشروطه، مجلس شورای ملی را حذف و یک خبرگان ارتجاعی به‌اسم مهستان یعنی مجلس مهتران (بزرگان و اشراف قوم) را جایگزین می‌کند. برای این‌که ما فقرای «سیلی‌خورده» نگران نشویم بلافاصله خاطرنشان می‌کند که واژهٔ مهستان را «در راستای جایگزینی و به کارگیری صحیح واژگان پارسی... جایگزین مجلس شورا» کرده است! خدا را شکر که مشکلات «واژگان پارسی» هم پیشاپیش حل شد و دیگر نیازی به مؤسسان برای تعیین‌تکلیف مجلس شورای ملی نیست! بازگشت به روزگار اشکانیان مسأله را حل کرد و همین کافیست!
۴-بدنه نظامی و اطلاعاتی و امنیتی رژیم ولایت فقیه سفیدشویی می‌شوند و بر جای خود می‌مانند تا از «اشتباهات تاریخی مانند بعث زدایی عراق پرهیز» شود، مبادا سپاه و اطلاعاتی‌ها و بسیج نگران شوند! اما هر چقدر به آنها اطمینان می‌دهد با ملیت‌های ایران خصمانه حرف می‌زند و چماق تجزیه‌طلبی بلند می‌کند.
۵-آگاهانه و به عمد حتی یک بار از «اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر» و التزام به آن حرفی نیست. به جایش نام «ساواک» (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) را به «ساوام» (سازمان اطلاعات و امنیت ملی) تغییر داده و می‌گوید ایرانی‌های متخصص برای این کار را از خارج کشور با خود به ایران می‌آورد. منظورش تتمهٔ ساواکی‌های شکنجه‌گر مانند پرویز ثابتی یا دست‌پروردگان دژخیم هستند.
فراتر از اختیارات شاه و ولی‌فقیه، اداره ساواک جدید را هم خودش برعهده می‌گیرد و طبق دفترچه «در ۲۰ شهر بحرانی و پرخطر» در دوران گذار حکومت نظامی برقرار می‌کند.
عجبا که در برنامه بچه شاه هیچ حرفی از مجرم شناختن و محاکمهٔ شکنجه‌گران و بازجویان و دست‌اندرکاران اعدام و قتل‌عام در زمان شاه (مانند قتل‌عام در میدان ژاله در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷) در میان نیست. هیچ اشاره‌یی هم در مورد کلان دزدی‌ها و دهها میلیارد دلاری که شاه و خانواده سلطنتی سرقت و از ایران خارج کرده‌اند، در کار نیست.
۶-در غربت مونیخ خود را «پدر» ملت ایران هم خوانده است! این پاترنالیسم فئودالی و قرون‌وسطایی کپی‌برداری از رضاخان قزاق، نخست‌وزیر و سردار سپه در سال ۱۳۰۳ است.
الگو و کپی‌برداری بسیار مهم دیگری هم هست که بچه شاه آن را فراموش کرده و باید سرلوحهٔ دفترچه‌اش می‌کرد. آنجا که شاه در سال ۱۳۵۳ مجدداً به خبرنگاران به صراحت و بدون هیچ رودربایستی گفت: «من اپوزیسیون و اولین مخالف خودم هستم»!<blockquote>خبرنگار: اعلیحضرت، جمله شگفت‌آوری از شما خواندم در کتابی که مصاحبه‌یی است طولانی با یکی از همکاران ما به نام «اولویه ورن» که در آن گفته اید: «اپوزیسیون من، خودم هستم»، معنی این سخن چیست؟
شاه: معنی آن این است که از شبکه و امکانات اطلاعات درباره همه فعالیت‌های کشور برخوردار هستم و اگر اطلاع بدهند که در فلان جا کارها به‌خوبی پیش نمی‌رود من خودم بحث را با مسئولان دربارهٔ مشکل طرح شده آغاز می‌کنم به همین خاطر من اپوزیسیون و اولین مخالف خودم هستم.</blockquote>می‌بینید که چه شاهی داشتیم؟! قدرش را نشناختیم که خودش اپوزیسیون و اولین مخالف، خودش است! ما (زندانیان آن روزگار) بیخودی سر به مخالفت برداشتیم. پس شلاق و شکنجه و اعدام حق‌مان بود!
<nowiki>***</nowiki>
نکته و گفتنی درباره برنامه و دفترچه بچه شاه بسیار است و فرصت دیگری می‌خواهد. فعلاً به پیام اول اسفند ۱۴۰۱ ارجاع می‌دهم:<blockquote>دوبله‌خوری خمینی و خامنه‌ای در جمع فوق‌متناقض جمهوری و ولایت فقیه با یکدیگر در قانون اساسی رژیم بود که ۴۴ سال است آن را با نعره‌های «مرگ بر ضد ولایت فقیه» می‌پوشانند. به همین خاطر ما قانون اساسی این رژیم را تحریم کردیم و به آن رأی ندادیم. خشت کج از همانجا کار گذاشته شد. هر شخص و جریان سیاسی که به قانون اساسی ولایت فقیه رأی مثبت داد به حاکمیت جمهور مردم خیانت کرد و خنجر زد. امروز دم زدن از هر گونه سلطنت همان خشت خیانت است. بالا بردن عکس سردژخیم ساواک در کنار عکس شاه و بچه‌اش در تجمع بقایای سلطنت در مونیخ علامت آشکار همین حقیقت است...
اگر دیکتاتوری و غصب و سرقت حاکمیت مردم ملاک و معیار است، در این صورت اول «خود» باید هر گونه دست دادن و گفتگو و مذاکره با شیخ و شاه و بقایای آنها را تحریم کنید.
از این شاکی و ملولند که چرا مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران با آنان صحبت و دیالوگ نمی‌کنند. یادشان رفته که بهشتی و کیانوری تا کجا و چقدر و چگونه به عبث تلاش کردند ما را در «خط امام» به گفتگو و مذاکره و نیز مناظره در تلویزیون بکشانند. هیهات...
بگذارید بار دیگر تصریح کنم که دست دادن با شیخ و شاه و بقایای آنها کار ما نیست. برای پرهیز از دیکتاتوری و وابستگی که خط قرمز عبورناپذیر جبهه خلق و ضدخلق است و برای حاکمیت جمهور مردم می‌خواهیم دست‌هایمان پاکیزه بماند و آلوده نشود.
جبهه خلق با شاخص حاکمیت جمهور مردم ابداع ما نیست. من درآوردی نیست. زیر حاکمیت رژیم‌های استبدادی یا وابسته، نمی‌توان و نباید مانند دموکراسی‌های غربی طیفی از راست به چپ یا از چپ به راست ترسیم و تقسیم کرد.
تا فاشیسم و دیکتاتوری حاکم است، تا زمانی که حق حاکمیت مردم غصب شده و به سرقت رفته است، ابتدا باید جبهه خلق و ضدخلق تعیین‌تکلیف شود.
در دنیای واقعی، اشیاء با ضدشان شناخته و تعریف می‌شوند «جنگ اضداد است این عمر جهان». سخن گفتن و دم زدن صوری از آزادی و استقلال کافی نیست. نباید در سطح درجا زد و توقف کرد. باید خط قرمز و مرزبندی سرخ و آتشین با دیکتاتوری و وابستگی را شناخت و پاس داشت و برای آن قیمت داد. بدون تعیین‌تکلیف جبهه خلق و خط قرمز آن با ضدش، راه برای «همه با هم» باسمه‌ای که در واقع همان «همه با من» شاه و خمینی است، باز می‌شود و به «حزب فقط رستاخیز» یا «حزب فقط حزب‌الله» می‌انجامد. ۷۸ سال پس از جنگ جهانی دوم و سقوط فاشیسم هیتلری هنوز در آلمان استفاده از نمادهای نازی از قبیل صلیب شکسته جرم است. حتی انکار هولوکاست هم جرم است.
قسم به درد و رنج بیکران خلق اسیرمان، قسم به خون یاران و رود خروشان خون شهیدان که در ایران هم، فاشیسم دینی و فاشیسم سلطنتی و نمادهای آن و هم‌چنین انکار جنایت‌های شاه و شیخ و ساواک و اطلاعات و سپاه، جرم است.</blockquote>'''انقـلاب دموکراتیک نویـن ایـران پیـروز می‌شود'''
'''مسعود رجوی'''
'''۲۷ مرداد ۱۴۰۴'''
== پیام مسعود رجوی ۷ مرداد ۱۴۰۴ ==
ضحاک زمان در اولین ظهور خود پس از اعدام بهروز و مهدی
آمده است تا به مبتذل‌ترین صورت دوباره قدرت‌نمایی کند و باد و بلوف آخوندی
درباره غنی‌سازی و مؤسسات و شرکت‌های «دانش‌بنیان» خود را از سر بگیرد.
کیست که نداند فاشیسم دینی جز بر بنیان شکنجه و اعدام «غنی» شده، سر پا نیست.
در بهمن ۹۷ در بیانیهٔ گام دوم انقلابش از «هزاران شرکت دانش‌بنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزه‌های عمران و حمل و نقل و نیرو و سلامت و کشاورزی و آب» سخن می‌گفت!
اکنون بحرانهای کشندهٔ آب و برق و فرو نشست زمین را همه به چشم می‌بینند.
راستی آن آب و برق و نیرو و عمران که می‌گفتی چه شد؟ هزاران شرکت دانش‌بنیان کجا رفتند؟
آیا مانند فرو نشست زمین‌ها به‌خصوص در پایتخت، فرو نشستند؟!
با دجالیت و وقاحت بی‌مانند می‌گوید «اصل قضیه آن است که ملت ایران دین خود را و دانش خود را
رها نخواهد کرد». منظورش غنی‌سازی برای حفظ نظام و سلطنت‌مطلقهٔ ولی‌فقیه است.
اصل موضوع و اوجب واجبات خامنه‌ای همین است.
گفته بودیم که «فاشیسم دینی تا زمان سرنگونی هرگز دست از سرکوب برنمی‌دارد»
و «خامنه‌ای تا زنده است هرگز از هژمونی انحصاری دست بر نمی‌دارد». چه باید کرد؟
ب'''اید بند از بند دیکتاتوری دینی گسست'''
== پیام مسعود رجوی ۳۰ تیر ۱۴۰۴ ==
'''لگد و نیش زدن به موسوی در این شرایط مشخص و در این مورد مشخص به نفع خامنه‌ای است'''
در سالروز قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ علیه شاه با شعار «یا مرگ یا مصدق» و در سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران در سال ۱۳۶۰ که طبق نخستین ماده اساسنامه‌اش «برای سرنگونی رژیم خمینی و استقرار دولت موقت» تشکیل شده است، به‌عنوان کسی می‌نویسم که داغ شعله‌ور فراق یاران تیرباران شده و سربدار در دهه ۶۰ را بر سینه دارد.
اکنون میرحسین موسوی در پانزدهمین سال حصر در پیام خود پس از جنگ ۱۲روزه خواهان «برگزاری رفراندوم برای تأسیس مجلس مؤسسان قانون اساسی» شده تا «راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار» کند.
از این پیش‌تر در بهمن ۱۴۰۱ نیز اعلام کرده بود که شعار پیشین او درباره «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» رژیم دیگر کارساز نیست و خواستار «برگزاری همه‌پرسی» و تشکیل مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی جدید شده بود.
قبل از آن هم در مرداد ۱۴۰۱ در مورد گمانه‌زنی‌ها درباره جانشینی بچهٔ خامنه‌ای به‌عنوان رهبر بعدی رژیم نوشت: «زبانشان لال! مگر سلسله‌های ۲۵۰۰ساله بازگشته‌اند که فرزندی پس از پدرش به حکومت برسد؟».
حال می‌توان از جهات مختلف سیاسی و حقوقی و اجرایی هزار و یک ایراد از پیام اخیر موسوی درباره رفراندوم گرفت و آن را از اساس زیر سؤال برد. آخر، استراتژی انقلابی قیام و سرنگونی قهرآمیز کجا و استراتژی رفرمیستی گذار خشونت‌پرهیز از فاشیسم دینی و قانون اساسی ولایت فقیه کجا؟!
اما نیش و لگد زدن به موسوی در این شرایط مشخص و در این مورد مشخص، هنری نیست و به نفع خامنه‌ای است. ضربه‌ای را که پیام موسوی به بساط «وحدت» خامنه‌ای در داخل رژیم زده نمی‌توان و نباید کتمان کرد. هم‌چنان‌که خدمات بچهٔ شاه به رژیم و مشخصاً تفرقه‌اندازی با شاه‌پرستی ارتجاعی و استعماری به سود خامنه‌ای و سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، قابل انکار نیست.
همچون شانزده سال گذشته بر حقوق موسوی در برابر ستم خامنه‌ای تأکید می‌کنم و خواهان حفاظت او و همسرش از گزند ولی‌فقیه و آزادی آنها از بازداشت خانگی طولانی هستم.
== پیام مسعود رجوی  ۲۵ تیر ۱۴۰۴ ==
خامنه‌ای دلش خوش است که سرنگون نشده
از این بهتر و بیشتر نمی‌شد به تهدید موجودیت و سرنگونی رژیم اذعان کرد
به‌رغم شکست مفتضح سیاسی و نظامی، می‌گوید هر وقت وارد بشویم
هم در دیپلماسی و هم در زمینه نظامی دست پر وارد خواهیم شد
ببینیم و تعریف کنیم!
از این‌رو باز هم می‌گوییم شب دراز است و قلندر قیام بیدار و در انتظار
تا آنجا که به ملت ایران و شورشگران برای آزادی مربوط است
سرنگونی محتوم رژیم ولایت فقیه در پیش است
== پیام مسعود رجوی ۱۳ تیر ۱۴۰۴ ==
صحنه‌های دلخراش انفجار و پرتاب شدن خودروها به هوا در خیابان و جان باختن
عابران و هموطنان بی‌گناه در تجریش در روز ۲۵ خرداد لرزاننده و تکان‌دهنده
است و آدمی را میخکوب می‌کند.
اما خامنه‌ای برای سدبستن در برابر قیام مردم ایران خوشحال می‌شود و استفاده می‌کند
از چنین فجایعی رژیمی‌ها و بقایای شاه سود می‌برند
از ۴۴سال پیش با شعار صلح و آزادی گفته بودیم و تکرار می‌کنیم
سرنگونی و هدف قرار دادن سر مار ولایت خواسته اصلی ملت ایران است
در این صورت دیگر به بمباران و حملات موشکی نیازی نیست
خامنه‌ای، با اتمی، بی‌اتمی، سرنگون سرنگون...!
== پیام مسعود رجوی به خامنه‌ای ۵ تیر ۱۴۰۴ ==
هم اسراییل را «له» کرده‌ای و هم به آمریکا «سیلی سخت» زده‌ای!
خود گویی و خود خندی، عجب خلیفهٔ هنرمندی!
شب دراز است و قلنـدر قیـام هشیـار و بیـدار
تا آنجا که به ملت ایران و شورشگران برای آزادی مربوط است
بحث تسلیم نیست و پیوسته گفته‌ایم:
سرنگونی، سرنگونی، سرنگونی
== پیام مسعود رجوی ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ ==
ناگفتـهٔ خامنـه‌ای
سرنگونی و هدف قرار دادن «سر مار» ولایت فقیه خواسته اصلی ملت ایران
در این صورت دیگر به بمباران و حملات موشکی نیازی نیست
«مرگ بر خامنه‌ای» در دیکتاتوری دینی
آن روی سکهٔ «مرگ بر شاه» در دیکتاتوری سلطنتی است
خامنه‌ای هر چه می‌خواست از قول «ملت ایران» گفت الا خواسته اصلی را
راستی «امت اسلام» چه شد؟ سر و کلهٔ «ملت ایران» چرا و از کجا پیدا شد؟
پس چرا با آن‌همه تقاضای ما در سال ۵۸ و ۵۹ برای این‌که لااقل
اسم مجلس شورای ملی را عوض نکنید، برچسب «منافق» زدید و مخالفت کردید؟
پیش به سوی قیام، سرنگونی و انقلاب دموکراتیک
== پیام مسعود رجوی ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ ==
'''بذله‌گویی زنجیره‌یی بچه شاه ادامه دارد...'''
در میان آتش و خون در جنگ اسراییل و ایران می‌گوید نقش او خیلی حیاتی است چون باید وحدت ایجاد کند و از آنهایی که به او می‌پیوندند استقبال کند تا بخشی از راه‌حل باشند و نه بخشی از مشکل!
بوالعجب این‌که مجدداً می‌گوید عناصری از داخل به‌ویژه از میان نیروهای نظامی دارند با او تماس می‌گیرند و این تحول بسیار مهمی است! تو گویی «سردار مدحی» مدفون دیگر بار به فرموده «شاهزاده آق مجتبی» از گور سپاه برون جسته و در یک «تحول بسیار مهم» دوباره خدمت رسیده است!
''«نقش من خیلی حیاتیه چون باید تا اونجا که می‌تونم وحدت ایجاد کنم تا بتونیم با همدیگه برای این هدف تلاش کنیم و از اونایی که به ما می‌پیوندند استقبال کنم تا بتونن بخشی از راه‌حل باشند و نه مانع و بخشی از مشکل. من دارم می‌بینم که این داره اتفاق می‌افته عناصری از داخل به‌ویژه الآن از میان نیروهای نظامی دارن با من تماس می‌گیرن و این تحول بسیار مهمیه»''
در مهرماه پارسال می‌گفت اجازه نخواهد داد پس از سقوط رژیم خلأ قدرت به‌وجود بیاید و می‌گفت که «'''برای نظارت بر این گذار مسالمت‌آمیز''' به دموکراسی و بازگشت ایران به جامعه ملل قدم به پیش» خواهد گذاشت!
اکنون اما، چرخش‌مداری پیشه کرده و از گذار مسالمت‌آمیز دست برداشته و میانه‌اش با کشتن سران نظامی رژیم و موشک زدن و بمباران به‌گفته خودش «مثبت» شده است. آن هم آتشباری سنگین از هوا و زمین نه به میزانی که «تروریستهای منافق» انجام می‌دادند و بچه شاه خواهان ادامه لیست‌گذاری آنان بود!
گفته بودیم که پروژه‌های رهبرتراشی آن هم با شعار دیوانه‌وار «خدای هر ایرانی، کینگ رضا پهلوی» در خدمت استبداد و استعمار، بر ضد جبهه خلق و انقلاب و جمهوری دموکراتیک است.
مسعود رجوی
۲۶ خرداد ۱۴۰۴
== '''پ'''یام مسعود رجوی ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ ==
رژیم تجهیزات اتمی را در اعماق زمین حفظ و نگهداری می‌کند
اما مردم بی‌پناه را به مساجد و مدارس و مترو احاله می‌دهد
آیا راهی جز قیام و سرنگونی هست؟
== پیام مسعود رجوی در پاسخ به خامنه‌ای ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ ==
ملت ایران با فرزندان رشیدش درصدد جنـگ اصلی با قیـام و سرنگونی است
مگر این‌که مانند جنگ ۸ ساله رژیم و عراق «واپس بتمرگید» و «جام‌زهر» بخورید!
پس از سقوط بشار اسد بار دیگر گفتیم بفرمائید مذاکره کنید و زهر میل کنید!
راستی نتیجه ۵ دور مذاکره جز غافلگیری بزرگ چه بود؟!


== پیام مسعود رجوی  ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ ==
== پیام مسعود رجوی  ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ ==