پیام‌های مسعود رجوی

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مسعود رجوی
پیام‌های مسعود رجوی.jpg
مسعود رجوی
زادروز۱۳۲۷
طبس
ملیتایرانی
تابعیتایرانی
تحصیلاتلیسانسیه حقوق
از دانشگاهدانشگاه تهران
نقش‌های برجستهمسئول شورای ملی مقاومت و رهبر سازمان مجاهدین خلق ا یران
تأثیرپذیرفتگاناعضاء وهواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
حزب سیاسیسازمان مجاهدین خلق ایران
دیناسلام-شیعه

امضا

پیام‌های مسعود رجوی طی سال‌های پس از سقوط دولت عراق تا کنون در خصوص تحولات عمده و یا تعیین‌کننده و هم‌چنین شرایط سیاسی ایران و وضعیت ژئوپولتیک خاورمیانه، مشخصا تاثیر گذار در وضعیت حکومت جمهوری اسلامی و یا سرنوشت مردم ایران و یا خطاب به مردم ایران و اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق بوده است . این پیام‌ها حاوی موضع‌گیری در رابطه با وقایع، تحلیل‌های سیاسی، فراخوان به عمل و ... بوده است. پیام‌های مسعود رجوی اغلب به صورت متنی و گاه با صدای خود او منتشر شده و مجموعه‌ی کاملی است که مواضع سازمان مجاهدین خلق را در این سال‌ها بیان می‌کند.

پیام مسعود رجوی ۲۶فروردین ۱۴۰۳

آماده‌باش شورشگران برای آتش و قیام و سرنگونی نظام به دست مردم و مقاومت ایران

خامنه‌ای کلان بازنده استراتژیک در تله افتاد

پس از ۶ماه در یک نقطه‌عطف داخلی و منطقه‌یی و بین‌المللی پرده کنار رفت و سر مار بیرون زد

اما با فضیحت حداکثر به سنگ خورد

گفته بودیم این جنگی است که دامن رژیم را هم خواهد گرفت و چنین شد

ثابت شد خامنه‌ای و دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران بانی و یک‌طرف اصلی این جنگ است

باز هم باید تأکید کرد زمان وصول قیمت از خامنه‌ای فرا رسیده است

اکنون میزی که برای فرار از قیام و بقای نظام و عبور از انتخابات مجلس و خبرگان ارتجاع چیده بود

درهم ریخته و بر سرخودش فرو می‌شکند

پس از نقطهٔ عطف و مرحله جدید در جنگی که رژیم ولایت فقیه قبل از هر چیز

به‌عنوان سرپوش اختناق و سدی در برابر قیام به آن نیاز دارد

مانند نخستین ماه جنگ خطاب به سازشکاران داخلی و مماشاتگران خارجی دوباره تکرار می‌کنیم

مردم ایران می‌خواهند که این یکی شاه‌سلطان‌ولایت (خامنه‌ای)

مانند دیکتاتورهای پیشین محمدعلیشاه و رضا شاه و محمدرضا شاه گورش را گم کند

انقلاب دموکراتیک و جمهوری دموکراتیک به دست توانای مردم ایران پیروز می‌شود

پیام مسعود رجوی ۱فروردین ۱۴۰۳

امیددرمانی خلیفهٔ فرتوت در بیت‌العنکبوت

دل بستن به ادامهٔ جنگ و کشتار در غزه و گسترش آن در «غرب آسیا»

تنها برون‌رفت از بن‌بست همه‌جانبه اقتصادی و اجتماعی و سیاسی

خجسته باد سال شورش و قیام برای گسستن بند از بند نظام

تبـریک برای چهل و سومین بهار سـرخ‌فام مقـاومت

بزرگترین، طولانی‌ترین، بغرنج‌ترین و خونین‌ترین مقاومت سازمان‌یافته تاریخ ایران با چراغ راهنمای «نه شاه، نه شیخ»


در آغاز سال نو خامنه‌ای بی‌پرده می‌گوید: نکته اول این است که اکنون منافع و افق و آینده رژیم «وابسته است به امید و ایمان» و وای اگر «فروغ امید در دل‌ها خاموش بشود»!

به نظر می‌رسد فضیحت «انتخابات» فروغ امید او را خاموش و خاکستر کرده است. پس بهتر است به تماشای فیلم‌های سفارشی خود بپردازد و شاعر دربار ولایت مثل امروز برایش بخواند: «دست جانباز تو تسکین دل مضطر ماست»!

یک راه هم افزودن ۷۰۰صفحه دیگر بر کیفرخواست قضاییه جلادان علیه ماست. شاید برای پاسداران و بسیجی‌ها و اطلاعاتی‌هایی که بعد از تحریم و شکست بزرگ در نمایش انتخابات، دچار افسردگی شده‌اند، امیدآفرینی کند!

خامنه‌ای پارسال هم در آغاز سال گفت: «توصیهٔ مهم من امید آفرینی است» و «همه موظفند امیدآفرینی کنند». متقابلاً، ما امسال هم مثل سال گذشته می‌گوییم که بیت‌العنکبوت «ولایت» از پای‌بست ویران است.

خامنه‌ای البته از رو نمی‌رود و با استناد به «چند میلیون افراد» موهوم در ۲۲ بهمن و «امنیت کامل در انتخابات» و «پیشرفت‌های سریع و شگفت‌آور» شکوه می‌کند که «هم وجود امید در جوانها را انکار می‌کنند، هم سعی می‌کنند امید را از دل‌ها زایل کنند. مثل این‌که کمین گرفته‌اند که روح امید را در جوانها از بین ببرند، بمیرانند».

آری، کمین کرده‌اند تا جوانان و جامعه را برانگیزند و به شورش و قیام بکشانند و این رژیم را سرنگون کنند و بمیرانند: هر که در آنجاست، بود در خروش...

عملیات ضداختناق کانون‌های شورشی در ۱۴۰۲ در مجموع ۳۰۰۶ فقره و تعداد پراتیک‌های انقلابی در ۳۱ استان ۲۷ هزار و ۷۲۶ مورد شامل ۲۳۰ کارزار یعنی نزدیک به دوسوم ایام سال بوده است. پاره کردن و به آتش کشیدن تور اختناق در شرایط انفجاری جامعه ایران برای رژیم ترسناک و غیرقابل تحمل است. چه رسد که با بیشترین و گسترده‌ترین کارزارهای جهانی و حمایت‌های بین‌المللی در ۵ قاره ترکیب و تکمیل شود. ۱۲۴۶ تظاهرات وآکسیون و نمایشگاه و جلسه در سال ۱۴۰۲ توسط مقاومت ایران.

با توجه به شرایط عینی جامعهٔ ایران و موقعیت انقلابی، بهتر می‌توان فهمید که چرا خامنه‌ای برای فلسطینی‌ها دایهٔ مهربانتر از مادر شده است. او به‌عنوان تنها برون‌رفت از بن‌بست‌های همه‌جانبهٔ اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، که رژیمش در آخر خط با آنها روبه‌روست، به ادامه جنگ و کشتار در غزه و گسترش آن در «غرب آسیا» دل بسته و می‌گوید: «امروز مسأله درجه یک مسأله فلسطین و غزه است. مقاومت در غرب آسیا امروز مسأله اساسی است». ولی حالا «سر مار» جهانی شده و همه می‌دانند که برای خامنه‌ای حفظ نظام «نشانه» و به‌قول امامش خمینی، «اوجب واجبات» است. خودش بی‌دنده و ترمز «خالص‌سازی» می‌کند، به جنگ گرگها در درون نظام دامن می‌زند. سپس برای این‌که بندهای نظام از هم نگسلد، هشدار می‌دهد که کار نباید به «نفرت‌پراکنی و دشنام و دروغ و اهانت» بکشد. خود گوید و خود گرید! بعد هم به گردن آمریکا می‌اندازد. در حالی که آمریکا پول‌ها را آزاد و تحریم‌ها را هم شل کرده است. واقعاً که دست آمریکا نمک ندارد! از بمباران و خلع‌سلاح مجاهدین و دراز کردن عمر رژیم و انبوه امتیازات آشکار و پنهان، هر چه مماشات و استمالت و پرداخت می‌کند، باز هم آخوند نمک‌نشناس، طلبکار است! بگذریم که جنگ گرگ‌ها با جنگ جانشینی پس از مرگ خامنه‌ای، درهم آمیخته و به اوج رسیده است.

در باب اقتصاد، خامنه‌ای پارسال در همین روز می‌گفت که «مهمترین مشکل ما دولتی بودن اقتصاد است» و راه‌حل این است که تتمهٔ «شرکت‌های مهم» و «تولیدهای ثروت‌ساز» دولتی «در اختیار فعالان اقتصادی» قرار گیرد. حالا برای چنگ انداختن بیشتر بیت‌العنکبوت و سپاه و بورژوازی همدست بر اقتصاد ایران و قتل‌عام کامل آن می‌گوید باید «اقتصاد را مردمی کنیم» و ساز «جهش تولید با مشارکت مردم» کوک کرده است. همدست جلادش رئیسی هم مدعی است که سال ۱۴۰۲ در مجموع «سال رشد و شکوفایی ایران عزیز در همه بخش‌ها بود» و از جمله تورم نقطه به نقطه ۲۰ درصد کاهش یافته است. جل الخالق! فقط کافیست به قیمت ۶۱ هزار و ۲۰۰ تومانی امروز دلار در بازار تهران نگاهی بیاندازیم و با نرخ پارسال در همین روز مقایسه کنیم تا معلوم شود که طبق آنچه پارسال مطبوعات حکومتی در همین ایام نوشته بودند، طی سال گذشته حدود ۲۵ درصد افزایش یافته است. به نظر می‌رسد که جلاد، اعداد و ارقام را هم سر می‌برد! آیا مردم روزانه و در هر خرید، افزایش قیمتها را نمی‌بینند؟! چگونه است که تورم، ۲۰ درصد کاهش یافته ولی قیمتها اینچنین بالا می‌روند؟ این هم از همان «شگفتی‌هایی» است که رئیسی می‌گوید در سال ۱۴۰۲ در دولت او واقع شده است. تعجب نکنید، در اقتصاد «۶ کلاسه» قیمتها سربالا می‌روند اما تورم و قدرت خرید مردم سرپایین!

اما آنچه بیش از هر چیز سر به پایین و در سراشیب سقوط و سرنگونی محتوم است، رژیم است.

قیام خلق با کانون‌ها و شهرهای شورشی همین را محقق می‌کند.


انقلاب دموکراتیک نوین ایران پیروز می‌شود

مسعود رجوی

اول فروردین ۱۴۰۳

پیام مسعود رجوی ۲۳ اسفند ۱۴۰۲

تبـریک و آفـرین

به قهرمانان کانون‌های شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی

به‌خاطر ۱۸۰۰پراتیک انقلابی در ۱۰۶شهر و ۴۳منطقه در تهران در کارزار چهارشنبه سوری

و به‌خاطر ۱۱۷۰پراتیک انقلابی در ۸۷شهر در کارزار علیه انتخابات قلابی

و آمارگیری از ۲۴۳شهر در مورد شعبدهٔ انتخابات و سرقت حاکمیت مردم ایران

در رژیم ولایت فقیه و اثبات شکست بزرگ خامنه‌ای

پراتیک‌ها و عملیات ضداختناق در کارزار انتخابات در شرایطی انجام شد که رژیم می‌گفت: «بیش از ۲۵۰ تا ۳۰۰هزار نفر حافظان امنیت مشغول حراست و دفاع و مراقبت‌های امنیتی هستند»

در چهارشنبه‌سوری هم فقط در تهران ۱۹هزار وحوش انتظامی و ۲۳هزار از سپاه و بسیج

و بیش از ۲ هزار لباس‌شخصی از وزارت اطلاعات در هر کجا و تا آنجا که می‌توانستند

مانع تحرکات و جشن و شادی مردم شدند

اما مردم در سراسر میهن اشغال‌شده با جوانان و قهرمانان شورشگر چهارشنبه آتشین را به‌پاداشتند

نـوری برای دوستـان دودی به چشـم دشمنـان

قیـام خاموشی نمی‌پـذیرد

در ادامهٔ کارزار انتخابات و کارزار چهارشنبه‌سوری

با تبریک سال نو، به کـارزار نـوروزی برخیـزید

مسعود رجوی

چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۲

پبام مسعود رجوی ۱۵ اسفند ۱۴۰۲

خامنه‌ای باید به جای زیتون، پنبه می‌کاشت!

آنچه در مهندسی یک‌ساله انتخابات رشته بود پنبه شد

پنبه‌ی رأی‌هایی هم که کاشته بود زده شد

پیام مسعود رجوی ۱۲ اسفند ۱۴۰۲

به یاران شورشگر

و نیروهای انقلاب دموکراتیک نوین

خلق قهرمان و شورشگران آزادی‌ستان پیروزی ساختند

شعار دیرین مقاومت «رأی من سرنگونی است» فراگیر شد

خامنه‌ای در شکست فجیع در مهندسی انتخاباتش بخش عمدهٔ منافع حاصل

از خون‌ریزی و کشتارها در غزه را از دست داد

در مرداب انتخاباتی فرو رفت که از روز اول سال ۱۴۰۲

پس از سرکوب قیام ۱۴۰۱ به‌طور مستمر بر آن پا می‌کوبید

در داخل ایران و در منطقه و در سطح بین‌المللی مفتضح و مضحکه شد

اکنون باید مانند شاه «صدای انقلاب» مردم ایران را شنیده باشد

ضعف مفرط خلیفهٔ فرتوت ارتجاع و حاکمیت نامشروع آخوندی ثابت و برملا شد

نتیجهٔ عملی این وضعیت برای ما شعله‌ور شدن و شعله‌ور کردن دوبارهٔ قیام‌هاست

برای آن از هر جهت آماده شوید و کم بها ندهید

شورشگران پیروزی می‌سازند

پیام مسعود رجوی ۵ اسفند ۱۴۰۲

در این رژیم جایی برای «انتخاب» نیست زمان «انقلاب» است

پیام مسعود رجوی ۴ بهمن ۱۴۰۲

دربارهٔ رد صلاحیت روحانی در خبرگان ارتجاع

شغال عمامه‌دار ولایت، برادرش سگ زرد نظام (شیخ حسن فریدون روحانی) را هم برای خبرگانش رد صلاحیت کرد.

عنوان حجت الاسلام والمسلمین را رفسنجانی به شیخ حسن فریدون اعطا کرد

و جک استراو هم یک فقره دکترا به آن افزود!

در بیت‌العنکبوت خامنه‌ای می‌گویند: این‌که نمی‌شود ما بگیریم و ببندیم و بکشیم

بعد امثال روحانی که خودشان سر همین سفره بودند، حالا بیایند مخالف‌خوانی کنند

و ادای اپوزیسیون در بیاورند و بخواهند محصول کارهای سپاه و نیروی قدس را به جیب بزنند بعد هم که «آقا مرد» جای او را بگیرند!

واقعیت فراتر از جنگ گرگ‌ها و باندهای ولایت فرتوت این است که

دوران نمایشهای انتخاباتی هم در این رژیم به‌سر رسیده

و زمان، زمان قیامها و انقلابهاست

پیام مسعود رجوی ۱۳دی ۱۴۰۲

ماورای وقاحت در مقام ولایت و خلیفهٔ ارتجاع را بنگرید

که در مورد فسادی که سر تا پای رژیمش را فراگرفته

دو قورت و نیمش هم باقی است و می‌خواهد آن را

نقطه قوت هم جلوه دهد!

لابد اعدام و قتل‌عام هم قوت نظام است

و مردم ایران قدرش را نمی‌دانند!


در مورد انتخابات در این رژیم نامشروع

رأی مردم ایران قهر و سرنگونی دیکتاتوری دینی است

رأی دادن در این رژیم ضداسلام و ایران

و پایمال کردن خون شهیدان است

آن که در این رژیم رأی می‌دهد یا خائن است یا جاهل

امام صادق حتی کرایه دادن شتر برای سفر حج

به خلیفهٔ ستمگر را تحریم کرد چه رسد به بیعت و رأی دادن


پیام رادیویی مسعود رجوی در مورد انتخابات رژیم-خرداد ۱۳۶۴: «یکی از اصحاب امام صادق به‌نام ”صفوان جمال“ همان‌طور که از اسم و کنیه‌اش هم پیداست، شتربانی می‌کرد. شترهایش را کرایه داده بود به خلیفه برای سفر حج. درآمدش را هم آورد و به امام صادق داد. در خدمت مقاومت و انقلاب، در خدمت تشیع سرخ علوی. یک روز به حضرت صادق ما‌وقع را گفت. حضرت صادق آن کار را بر او حرام کرد. صفوان پرسید آخر چرا؟ من که در آمد این کار را به صندوق انقلاب، به صندوق مقاومت و به صندوق تشیع انقلابی می‌دهم.

حضرت صادق گفت: نه این حرام است، این هم نوعی معاضد‌ت با جبار طاغوت و ستمگر است.

پس حتی برای سفر حج خلیفه ستمگر، در اسلام حرام است. در تشیع انقلابی حرام است. در عرف همه‌ٔ پاکباختگان جهان، کمک کردن به خلیفه غاصب و ستمگر چه رسد به شرکت در انتخابات»...

پیام مسعود رجوی ۲۷آبان ۱۴۰۲

آفـریـن و درود

به قهرمانان کانون‌های شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی

به‌خاطر ۶۴۰پراتیک انقلابی و عملیات ضداختناق از ۲۲ تا ۲۷ آبان

در ۸۳شهر میهن به‌مناسبت سالگرد قیام کبیر آبان

خیزش خونین ارتش محرومان و زحمتکشان برای آزادی و عدالت


به‌صحنه فرستادن ۱۱هزار نیروی سپاه و انتظامی برای‌مقابله با کانون‌های شورشی پس از اعلام عملیات

و مانور آماده‌سازی بسیج در ملارد در ۲۳ آبان برای مقابله با «پرتابه‌ها» ی کانون شورشی اثر نکرد

شما مأموریت خود را انجام دادید و ثابت کردید قیام نمی‌میرد و خاموشی نمی‌پذیرد

خامنه‌ای گفت: میدان، میدان غزه و اسراییل نیست، میدان حق و باطل است!

شورشگران گفتند: میدان ما ایران و سر مار در تهران است

خامنه‌ای و کارگزاران و سرکردگانش به شیوهٔ «من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود»

دوبله‌خوری پیشه کرده‌اند تا سود جنگ‌افروزی را ببرند اما برای آن قیمتی ندهند

خامنه‌ای، دلواپسان نظام و اصلاحاتی‌ها از خاتمی و روحانی و لاریجانی تا ظریف و نوهٔ خمینی را در

جوال کرده به ریش آنها می‌خندد تا در هول جنگ و ترس از سرنگونی از آنها سواری بگیرد و قیمتی ندهد

یک‌دست و بی‌دریغ از موضع‌گیریهای «تند» و «تحریک‌آمیز» پرهیز می‌دهند

شورشگران و خلق قهرمان اما قیمت را از خلیفهٔ ارتجاع وصول می‌کنند و از گلویش بیرون می‌کشند

بحران و جنگی را که او می‌خواهد به بیرون صادر کند باید با آتش به درون بیت‌العنکبوت برگرداند

قیـام خلق خاموشی نمی‌پـذیرد

شورشگـران پیـروزی می‌سـازند

پیام مسعود رجوی ۱۵ آبان ۱۴۰۲

از هول حملهٔ نظامی و جنگ نسیه با رژیم در دیگ نقد دجالیت ولی‌فقیه افتاده‌اند و به خامنه‌ای هشدار می‌دهند حق ندارد کشورشان را به جنگ بکشد!

این، خشت کج و وارونه کردن صورت مسأله توسط اصلاحاتی‌ها در درون و امتداد آنها در بیرون نظام است.

خامنه‌ای هرگز قصد جنگ با آمریکا و جنگ رو در رو با اسراییل نداشته و ندارد زیرا از آن زیان می‌کند و سرانجام کرسی هژمونی و ولایت را از دست می‌دهد. بگذریم که آمریکا برای چند پشت از آنچه در عراق کرده پشیمان است.

هم‌چنین رژیم خوب می‌داند که آمریکا در این ایام قبل از هر چیز به فکر گروگانهایش است. در فکر جلوگیری از گسترش جنگی است که طبعاً دامن رژیم را هم خواهد گرفت.

اما خامنه‌ای حتی در دوران ترامپ پیوسته اطمینان می‌داد که جنگ نخواهد شد. او در ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ می‌گفت:

«به‌طور خلاصه در دو کلمه به ملّت ایران بگویم: جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد... جنگ نخواهد شد؛ چرا؟ برای خاطر این‌که جنگ دو طرف دارد: یک‌طرف ما هستیم، یک‌طرف او است؛ ما که خب جنگ را شروع نمی‌کنیم... طرف آمریکایی و آمریکایی‌ها هم جنگ را شروع نمی‌کنند، برای این‌که آمریکایی‌ها هم می‌دانند که اگر جنگی را اینجا شروع کنند، صددرصد به ضررشان تمام خواهد شد... آمریکایی‌ها یک بار هم اینجا حمله کردند به طبس خودشان را نجس کردند، برگشتند رفتند!جنگ نخواهد شد، مطمئناً».

سالهاست گفته‌ایم: «بیت‌خامنه‌ای بزرگ‌ترین مرکز جرم و جنایت و سرکوب در دنیای امروز است. قیمت را مردم ایران و فرزندان رشید این خلق ستمدیده، با گوشت و پوست و استخوان می‌دهند». اما «اهل مماشات و استمالت، پشتیبانان و مشاطه‌گران و مزدوران همین رژیم، در یک کُر هماهنگ از جنگ با آن پرهیز می‌دهند. فقط معلوم نیست که در ۴۰سال گذشته چه کسی جز مجاهدین و مقاومت ایران، قصد و حال و رمق جنگ با دشمن ملت ایران و سرنگونی آن در تهران را داشته است؟! آنها می‌توانند ۴۰سال دیگر هم به دیالوگ سازنده و دیالوگ انتقادی با همین رژیم و کف زدن و غش و ریسه برای اصلاحات حاجی خاتمی و میانه‌روی شیخ حسن روحانی ادامه دهند. اما مردم ایران می‌گویند که دیگر ماجرا تمام است. دوران آماده‌باش برای سرنگونی این رژیم فرا رسیده است. تهدید، نکوبیدن سر مار به سنگ است. سپاه جهل و جنایت باید درهم کوبیده، خلع‌سلاح و منحل شود. باید قیام کرد» (۳تیر ۱۳۹۸).

اکنون در ۱۵ آبان ۱۴۰۲ یک‌ماه پس از شروع جنگ‌افروزی خامنه‌ای باید به صراحت گفت که او تا این نقطه از جنگ در غزه از جمیع جهات حداکثری را که می‌خواست به دست آورده است. تلاشش این است که از دست ندهد و اگر شد، بر آن بیفزاید.

تکرار می‌کنیم که فلسطین را بر سر نیزه کرده است تا از قیام خلق و سرنگونی محتوم گریزگاهی بجوید؛

تکرار می‌کنیم که خامنه‌ای با استقبال از سیل خون در غزه و با رضایت از درد و رنج مردم بی‌پناه غزه و مردم بی‌گناه یهود با عمامه‌اش گردو می‌شکند. نباید به او بالفعل ”نوش‌جان“ گفت! آیا غیر از این است که جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت از هرکس و از هر طرف که باشد ماحصل آن سر ضرب به جیب خلیفهٔ ارتجاع در ایران می‌ریزد؟

پس اکنون زمان وصول قیمت از خامنه‌ای است. زمان فراخواندن به سرنگونی است. زمان تهاجم حداکثر است. شاقول این بحث خامنه‌ای است. میزی را که او چیده باید بر هم ریخت و بر سر خودش آوار کرد. نه این‌که ملتمسانه و با ذلت و انفعال به گونه‌یی وارونه از او خواسته شود که کشور را به جنگ نکشاند! مگر این‌که اصل موضوع به جای کوبیدن بر سر مار حسب‌المعمول کوبیدن بر سر نیروی جنگندهٔ ضدرژیم باشد.

چون خامنه‌ای از خدا می‌خواهد تا آنجا که ممکن است قضایا مانند جنگهای ۳۳روزه و ۲۲روزه به همین‌جا ختم و رفع و رجوع شود. اگر اوضاع در کنترل او باقی بماند و مهار از دست نرود و وضعیت و تعادل دیگری به او تحمیل نشود، در این صورت برندهٔ اصلی رژیم است و برای مراحل بعدی دست خامنه‌ای پرتر است:

-در پایین، سد بستن در برابر قیام و جبهه خلق و سرکوب و اعدام هر چه بیشتر

-در بالا، مهندسی انتخابات مجلس و خبرگان ارتجاع به‌خصوص که مسأله جدی جانشینی خامنه‌ای هم در کار است

- در منطقه، گوشمالی کشورهای عربی و بر جای خود نشاندن آنها مخصوصاً عربستان سعودی در پیمان ابراهیم

- و در سطح جهانی، طرف‌حساب و مخاطب جدی از موضع هژمونی بر منطقه به‌ویژه در سال آخر ریاست بایدن

در این اوضاع و احوال، جای تعجب نیست که وزیر دفاع رژیم با توپ تو خالی برای آمریکای مغلوب شاخ و شانه می‌کشد که فوراً جنگ غزه را متوقف کرده و آتش‌بس را اجرا کنند در غیراین صورت ضربه سختی به آنها وارد خواهد شد.

حال بگذارید که هر کس هم‌جبهه رژیم یا هم‌سو با رژیم است، کوبیدن سر مار ولایت در ایران را «ویرانی ایران، تقویت استبداد حاکم، تشدید سیاست‌های سرکوب» و «ویرانگر، ضدملی» و «تفرقه‌افکنانه» بخواند بدون این‌که حتی یک کلمه از سرنگونی این رژیم بگوید چه رسد به ضرورت مبرم آن در این شرایط. یعنی موقعیت انقلابی داخلی و بحران منطقه‌یی و بین‌المللی. ما فقط چند سؤال اساسی را برای پاسخ‌گویی و قضاوت در برابر هموطنان و یاران مقاومت می‌گذاریم:

۱-آیا خامنه‌ای و دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران بانی و یک‌طرف اصلی این جنگ هست یا نیست؟

۲-آیا کسانی که متحدان عینی و بالفعل دیکتاتوری ولایت فقیه و هم‌جبهه یا با آن هم‌سو هستند، با سرنگونی این رژیم با شهرها و کانون‌های شورشی و ارتش آزادی به‌ویژه با برگرداندن سلاحهای مجاهدین که اسناد خرید و غنیمت گرفتن آنها از رژیم خمینی در ۱۰۰رشته عملیات ارتش آزادیبخش موجود است، موافقند؟

۳-چه کسانی از روز اول با تحریم این رژیم به بهانهٔ این که فشارش روی مردم می‌آید مخالفت کرده‌اند و اکنون هم در همان مواضع هستند؟ هزینه کردن ۵۰میلیارد دلار پول مردم ایران برای بشار اسد و مشابه آن در یمن و غزه و لبنان و سایر کشورها را هم در نظر داشته باشید. این در حالی است که رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای انتقال حاکمیت به مردم ایران از ابتدای برجام گفت: «پول‌های نقدی که به جیب رژیم ریخته می‌شود باید تحت کنترل شدید سازمان ملل صرف نیازمندیهای مبرم مردم ایران به‌ویژه حقوق اندک و پرداخت نشده کارگران و معلمان و پرستاران و تأمین غذا و دارو برای توده مردم شود در غیراین صورت خامنه‌ای پول‌ها را کماکان در چارچوب سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به عراق و سوریه و یمن و لبنان سرازیر می‌کند و قبل از همه، جیب پاسداران نظام را پرتر از همیشه می‌کند» (۲۳تیر ۱۳۹۴).

۴-چه کسانی برخلاف اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران با کیفر دادن جلاد مجاهدین و خلق‌های منطقه قاسم سلیمانی مخالفت کردند و باز هم مخالفند؟ جلادی که می‌خواستند از او چه‌گوارای ثانی بسازند! (لوموند ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶).

۵-خواهشمند است اگر کسی راه پراتیک و بهتری برای سرنگونی این رژیم دارد ارائه کند و البته ما هم در خدمتیم.

ما چه می‌خواهیم؟

مردم ایران می‌خواهند که این یکی شاه‌سلطان‌ولایت (خامنه‌ای)

مانند دیکتاتورهای پیشین محمدعلیشاه و رضا شاه و محمدرضا شاه گورش را گم کند

انقلاب دموکراتیک و جمهوری دموکراتیک به دست توانای مردم ایران پیروز می‌شود

پیام مسعود رجوی ۱۰ آبان ۱۴۰۲

خامنه‌ای با رضایت و استقبال از سیل خون در غزه با عمامه‌اش گردو می‌شکند

و آشکارا اعلام می‌کند «میدان، میدان غزه و اسراییل نیست میدان حق و باطل است»!

این به‌وضوح همان الگوی «جبهه‌های حق علیه باطل» در ادامهٔ جنگ ۸ساله با عراق است

ثابت شد مسأله فلسطین که خامنه‌ای بر سر نیزه کرده، بهانه و حفظ نظام از خطر قیام نشانه است

این جمعبندی و برآمد قیامهای ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ در دستگاه ولایت است

اکنون همگان «سر مار» جنگ‌افروزی و صدور ارتجاع و تروریسم را به عیان می‌بینند

پرده را هم کنار زده و از موضع «ولی‌امر مسلمین جهان» فتوای «بسیج دنیای اسلام» صادر می‌کند

اما در همه حال چشم دیدن پیشتازان تاریخی در فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین و محمود عباس را ندارد

خامنه‌ای خود بزرگ‌ترین دشمن انسانیت و اسلام و ایران و خلق‌های عرب به‌ویژه مردم فلسطین است

تکرار می‌کنیم که برای صلح و آزادی در منطقه باید «سر مار» هدف‌گیری و به سنگ کوبیده شود

پیام مسعود رجوی ۱ آبان ۱۴۰۲

ماله‌کشی کافی است

اکنون زمان ماشه کشیدن است

در حالی‌که خامنه‌ای برای سرپوش گذاشتن بر قیام مردم ایران طبق سنت همیشگی رژیم به صدور بحران به خارج از مرزهای ایران پرداخته و در منطقه نفس‌کش می‌طلبد، آمریکا و اروپا با این پا و آن پا کردن و تحریم‌های کم‌اثر یا بی‌اثر و حرف‌های رایگان به رژیم بیشتر میدان می‌دهند.

مماشات و ماله‌کشی و بی‌عملی در پایان تحریم موشکی و تسلیحاتی فاشیسم دینی و بسنده کردن به صدور بیانیه‌ها کافی است. اکنون زمان ”ماشه“ کشیدن و بازگشت به ۶قطعنامهٔ شورای امنیت است.

اتحادیه اروپا و انگلستان باید بلادرنگ سپاه خامنه‌ای را لیست‌گذاری کنند. فرصت دادن به دیکتاتوری جنگ‌افروز تروریستی از جیب مردم و مقاومت ایران هزینهٔ سنگین برای منطقه و صلح در جهان دارد.

با اشغال عراق به بهانهٔ تسلیحات کشتار جمعی

و با خلع‌سلاح ارتش آزادیبخش ملی‌ایران

تعادل منطقه را به سود فاشیسم دینی و آخوندهای هسته‌یی در هم ریختید

و دست‌کم ۲دهه بر عمر رژیم ولایت فقیه افزودید.

اما فرزندان رشید ایران با چنگ و ناخن و دندان

بند از بند رژیم دجال و ضدبشری خمینی و خامنه‌ای خواهند گسست.

پیام مسعود رجوی ۲۵ مهر ۱۴۰۲

بازی کردن نقش ”میانجی بی‌تاب“ توسط خامنه‌ای برای فرار از عواقب جنگ‌افروزی

و پنهان کردن نقش رژیم در خون‌ریزی‌ها، فتوای کشتار غیرنظامیان و بمب‌سواری

بر روی بمبهای اسراییلی با اشک تمساح برای مردم بی‌گناه در غزه

و درخواست محاکمهٔ دولت اسراییل صرفاً برای گریز از محاکمهٔ خودش و شرکا

در رژیم اعدام و قتل‌عام. می‌خواهد تنها نماند!

برای این‌که طرف‌حساب‌های آمریکایی هم بی‌نصیب نمانند با رندی آخوندی اضافه می‌کند

دولت آمریکا هم که سیاست اسراییل را سیاست‌گذاری و تنظیم می‌کند

«مسئولیت خودشان را مورد توجه قرار بدهند، مسئول هستند»

بازی خامنه‌ای در فرار از مهلکه و اشک تمساح برای فلسطین

خلیفه جنگ‌افروز ارتجاع - ۲۵مهر۱۴۰۲

اگر چنان‌چه این جنایت ادامه پیدا کند، نیروهای مقاومت بی‌تاب می‌شوند

کسی جلوی اینها را دیگر نمی‌تواند بگیرد این را بدانند

توقع نکنند از کسانی که نگذارید فلان گروه فلان کار را بکند

خامنه‌ای ۲۵مهر ۱۴۰۲

گوینده: رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار حدود هزار نفر از نخبگان و استعدادهای برتر علمی کشور، خواستار یک جهش تازه و مبتکرانه علمی و ورود به فصل تازه‌یی از فعالیت‌های نوآورانه در مراکز و محیط‌های علمی-دانشگاهی شدند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم‌چنین با اشاره به جنایت‌های رژیم صهیونیستی در نسل‌کشی مردم فلسطین در غزه، قطع ضروری بمبارانها را مورد تأکید قرار دادند و با اشاره به نقش ملموس آمریکایی‌ها در سیاست‌گذاری اقدامات صهیونیست‌ها، گفتند: ملت‌های مسلمان و حتی مردم غیرمسلمان جهان از جنایات جاری رژیم اشغالگر جداً عصبانی هستند و اگر این وحشی‌گریها ادامه یابد، مسلمانان جهان و نیروهای مقاومت بی‌تاب می‌شوند و دیگر کسی نمی‌تواند جلوی آنها را بگیرد.

در قضیه‌ٔ فلسطین آن چه که جلوی چشم همه‌ٔ دنیاست، جنایت نسل‌کشی رژیم غاصب است. این را همه‌ٔ دنیا دارند مشاهده می‌کنند. مسئولان بعضی از کشورها که با مسئولان کشور ما صحبت کردند در دفاع از رژیم غاصب صهیونیستی اعتراض‌شان این بوده که چرا فلسطینی‌ها غیرنظامی‌ها را کشتند. اولاً این حرف خلاف واقع است. یعنی اصلاً اینها که در شهرک و اینها هستند غیرنظامی نیستند. همه‌شان مسلح‌اند. حالا گیرم، غیرنظامی. چه تعداد غیرنظامی کشته شدند؟ صد برابر آنها الآن دارد این رژیم غاصب از زن و بچه و پیر و جوان می‌کشد، غیرنظامی که در این ساختمانهای غزه نظامی‌ها که ساکن نیستند. نظامی‌ها جاهای خودشان هستند می‌دانند هم آنها. اینها همه مردم‌اند. مراکز پرجمعیت را انتخاب می‌کنند و می‌زنند. چند هزار تا حالا کشته دادند فلسطینی‌ها در غزه، در همین چند روز. این جنایت جلوی چشم همه‌ٔ مردم دنیاست. اینها باید محاکمه بشوند. دولت غاصب رژیم صهیونیستی امروز قطعاً باید محاکمه بشود.آنها باید محاکمه بشوند، دولت آمریکا هم بایستی مسئولیت خودش را در این قضیه بشناسد. آن طوری که اطلاعات متعدد به ما می‌گوید سیاست جاری این روزها یعنی همین هفته‌ٔ اخیر داخل رژیم صهیونیستی را آمریکایی‌ها دارند تنظیم می‌کنند، یعنی سیاست‌گذار آنها هستند. کارهایی که دارد انجام می‌گیرد سیاست آمریکایی‌هاست. آمریکایی‌ها مسئولیت خودشان را مورد توجه قرار بدهند، مسئولند. بمبارانها باید فوراً قطع بشود. ملت‌های مسلمان عصبانی‌اند. جدّاً عصبانی‌اند. نشانه‌هایش را شما دارید می‌بینید، اجتماعات گروه‌های مردم، نه فقط در کشورهای اسلامی، در لس‌آنجلس، در هلند، در فرانسه، در کشورهای اروپایی، در کشورهای غربی، مردم اجتماعات می‌کنند، مسلمان و غیرمسلمان. کشورهای اسلامی هم که روشن است. مردم عصبانی‌اند.

اگر چنان‌چه این جنایت ادامه پیدا کند، مسلمانها بی‌تاب می‌شوند نیروهای مقاومت بی‌تاب می‌شوند، کسی جلوی اینها را دیگر نمی‌تواند بگیرد. این را بدانند. توقع نکنند از کسانی که نگذارید فلان گروه فلان کار را بکند. کسی نمی‌تواند جلوی اینها را بگیرد وقتی بی‌تاب شدند. این یک واقعیتی است که وجود دارد.

پیام مسعود رجوی ۱۵مهر ۱۴۰۲

باید «سر مار» ولایت و فاشیسم دینی در تهران را هدف قرار داد

پیوسته گفته‌ایم و تکرار می‌کنیم هر کس که در خاورمیانه صلح می‌خواهد باید «سر مار» را که همانا فاشیسم دینی حاکم در تهران است هدف قرار دهد و در موضوع فلسطین نیز از رئیس محمود عباس ریاست دولت فلسطین و سازمان الفتح و خواست‌های برحق آنها در مورد مردم فلسطین حمایت کامل و جامع به‌عمل بیاورد.

چه کسی نمی‌داند که خط خمینی و خامنه‌ای از آغاز با دجالیت «روز قدس» و «قدس از طریق کربلا» خنجر و خیانت به آرمان فلسطین بوده است.

خامنه‌ای چهار روز پیش در ۱۱مهر به کشورهای عربی هشدار داد که «نظر قطعی» رژیم ولایت فقیه این است که «دولتهایی که قمار عادیسازی» با اسراییل انجام می‌دهند ضرر خواهند کرد و افزود که «باخت منتظر اینهاست».

از این پیش‌تر در اول خرداد ۱۴۰۰ هم خامنه‌ای در آستانهٔ انتخابات رژیمش و روی کار آوردن رئیسی جلاد قتل‌عام به‌عنوان رئیس‌جمهور نظام، پرده‌ها را کنار زد و در سایت خود او فاش شد که بعد از قاسم سلیمانی، اسماعیل قاآنی سرکردهٔ نیروی تروریستی قدس را به مأموریت «لحظه به لحظه» در جنگ‌افروزی گماشته است.

یادآوری می‌کنم که در اول خرداد ۱۴۰۰ گفتیم «خامنه‌ای بارها به صراحت گفته است اگر جنگ‌افروزی را در خارج از مرزهای ایران متوقف کند بایستی در کرمانشاه و همدان و اصفهان و تهران و خراسان با مردم بپا خاسته و جوانان شورشگر بجنگد. ولی‌فقیه ارتجاع اکنون با اطمینان از بی‌عملی اروپا و آمریکا و این‌که قیمت چندانی نخواهد پرداخت یابوی ولایت می‌تازد تا از قیام ملت ایران در امان بماند. اما آتش قیام با ارتش گرسنگان از زیر خاکسترهای کرونا شعله خواهد کشید».

انقلاب دموکراتیک و سرنگونی فاشیسم دینی در ایران لازمهٔ صلح در این منطقه از جهان است.

پیام مسعود رجوی ۷ مهر۱۴۰۲

پـادا بلـوچ-پـادا ایـران

سالگـرد جمعه خونیــن زاهــدان

با درود به تمامی شهیدان و مردم ستمدیده سیستان و بلوچستان و دعا برای شفا و بهبود مجروحان

آفرین بر پیشتازان و پرچمداران اعتراض و تظاهرات و قیام

آفرین بر قهرمانان قیام و قیام‌آفرین و کانون‌های شورشی

به‌خاطر طوفان عملیات و پراتیک‌های ضداختناق و شب‌شکن در سراسر میهن

به خامنه‌ای، دشمن ایران و ایرانی و کرد و بلوچ و ترکمن و عرب

و ترک و فارس هفتاد بار می‌گوییم: ما زن و مرد جنگیم، می‌جنگیم می‌میریم ایران این زیباترین وطن را از تو پس می‌گیریم

خون بلوچ و سوختبر مظلوم و شهیدان زاهدان می‌جوشد

قیام خلق قهرمان سر بازایستادن ندارد و تا به آتش کشیدن قبای ولایت

و سرنگونی ضحاک ستمگر ادامه دارد

انقلاب دموکراتیک ایران پیروز می‌شود

پیام مسعود رجوی ۲۶شهریور ۱۴۰۲

آفـریـن و درود

به قهرمانان کانون‌های‌شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی

به‌خاطر ۴۱۴پراتیک انقلابی در تهران و ۴۰شهر دیگر

که جیغ دشمن ضدبشری را در آورده است


در تهران بزرگ از روز ۲۰شهریور نیروهای دشمن در آماده‌باش کامل بودند و هنوز هم هستند.

آمار نیروهای سرکوبگر سپاه و بسیج در تهران بزرگ ۲۳هزار نفر در صحنه و آمار وحوش انتظامی ۲۱هزار نفر است. در بسیاری نقاط تهران تجمع بیش از ۳نفر را هم دشمن بر نمی‌تابید.

این نشان از شکنندگی فوق‌العاده رژیم است. اقتضای این مرحله همان اَشکال عالی‌تر مبارزه و شورشگری برای شکستن دور تسلسل در دایرهٴ محدود است. متمایز شدن صف‌بندیهای سیاسی در این مرحله نشانهٔ پیشرفت و تعمیق و‌ تکامل است. سره را از ناسره جدا می‌کند.

یادآوری می‌کنم که در رویارویی با دشمن، کوکتل جواب جوانان شورشی

و توده مردم به گله‌های پیاده و موتوری و زرهپوش‌های دشمن است

خامنه‌ای می‌گوید ”ملاک و معیار“ طبق آیهٴ “أَشِدَّاءُ عَلَی‌الْکُفَّار“ راهی است که ”استکبار و دولتهای قاهر ضداسلام را ناراحت و عصبانی می‌کند“ .

ما می‌گوییم در زمانهٔ ما با همین شاخص، ”سخت و سهمگین در برابر حق ستیزان“، باید خامنه‌ای حق‌ستیز و هلاک‌کنندهٴ حرث و نسل مردم ایران را نخستین مصداق آن قرار دهیم. باید اول خود خامنه‌ای و رژیم ولایت فقیه را نشانه بگیریم و با شاقول آنچه او را بیشتر ناراحت و عصبانی می‌کند، حرکت کنیم. به همین خاطر وزیر اطلاعاتش می‌گوید مجاهدین «قطعاً در هر کجا حضور داشته باشند به‌عنوان یک تروریست محسوب می‌شوند». درست می‌گوید! در مجاهدین ۱۷هزار بار مرگ خود و رژیمش را می‌بیند.

خامنه‌ای می‌افزاید: «دشمن دو نقطهٔ امنیت و وحدت را آماج حملهٔ خودش قرار داده که باید در مقابلش ایستاد». درست می‌گوید! ارمغان قیام برای رژیم ولایت، ناامنی و گسیختگی و سرانجام سرنگونی است. او بیهوده و مذبوحانه تلاش می‌کند در مقابلش بایستد.

بجنـگ تا بجنگیـم

قیـام خلق خاموشی نمی‌پـذیرد

مسعود رجوی

۲۶شهریور ۱۴۰۲

پیام مسعود رجوی ۳۰تیر ۱۴۰۲

مسئول شورای ملی مقاومت: با سلام و درود به مصدق بزرگ و هم سنگران و یاران پایدار شورا و مقاومت

با سلام و درود به مصدق بزرگ و هم‌سنگران و یاران پایدار شورا و مقاومت

و تبریک و تهنیت به رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت

برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران


پس از قیام ۱۴۰۱ چرخ زمان و انقلاب دموکراتیک نوین ایران هرگز به عقب برنمی‌گردد.

فاشیسم دینی تا زمان سرنگونی هرگز دست از سرکوب برنمی‌دارد.

خامنه‌ای تا زنده است هرگز از هژمونی انحصاری دست بر نمی‌دارد.

نتیجه چیست؟ قیامهای بیشتر و بیشتر با جنگ یعنی آتش و حرکت فزاینده و سرانجام سرنگونی. این سرشت و سرنوشت نهایی نبرد و انقلابی است که از ۴۲سال پیش پرچم افراشته و از بسا کوره‌های گدازان گذشته است.

انقلابی که با رود خروشان خون شهیدانش، باز هم می‌رود، می‌شکند، می‌سوزد، می‌دمد، می‌شکفد در هرجا و این مسیری است تا پیروزی.

پارسال در این ایام باید از حرمت کلمهٔ "انقلاب" در برابر ارتجاع و بورژوازی هم‌کاسه و وابسته دفاع می‌کردیم. حرف‌مان این بود که مشکل نه در انقلاب کردن علیه دیکتاتوری سلطنتی بلکه در انقلاب نکردن، در سرقت رهبری انقلاب توسط ارتجاع و در داعیهٔ بازگشت به ماقبل خمینی است. "انقلاب" جرم نابخشودنی فدایی خلق و مجاهد خلق بود. اما قیام ۴۰۱ این بساط را به کلی در هم ریخت و "کلمه" خود را تحمیل کرد. این واقعی و ضروری و حقیقی بوده و هست و خواهد بود. از این‌رو در جبهه خلق مرزبندی با شاه و شیخ در ”مرگ بر ستمگر“ فراگیر شد. وجوب تحریم و لیست‌گذاری سپاه پاسداران ولایت هم فراگیر شد. در مراحل بعدی قیام، ضرورت انحلال و درهم کوبیدن آن نیز خود را تحمیل می‌کند. معنا و مفهوم اپورتونیسم هم روشن می‌شود.

در قیام ۴۰۱ مقام زن هم با درهم شکستن زنجیرهای فئودالی-آخوندی می‌رود تا در میان انواع تعبیر و تفسیرهای طبقاتی و نظرگاههای استثماری، جایگاه حقیقی و ضروری خود را پیدا کند. این هنوز اول راه است. فقط خاطرنشان می‌کنم که در مقاومت ما از ۳۲سال پیش با مریم، زن انقلابی ذیصلاح مجاهد خلق هژمونی خود را در تمام پهنه‌ها و سطوح برقرار کرده و از آن زمان پذیرش این هژمونی شرط اعلام شدهٔ عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران و یک گام تاریخی در راستای نفی استثمار است. طبیعی است که غیر از آنها که این هژمونی را به چشم دیده‌اند، باور کردنش برای دیگران سخت است. تشریفاتی و فرمالیستی به نظر می‌رسد. چه رسد به این‌که چشم مردسالار مانع دیدن هم باشد. ایدئولوژی و نظرگاه جنسیت البته مرد و زن ندارد. زن هم باید از این ایدئولوژی که حاصل آن "زن" (زن در گیومه) به‌معنی ضعیفگی و عجز باشد، آزاد شود. بنابراین آنچه مجاهدین از آن سالیان با مریم تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک کردند و البته برچسب‌های فراوان هم خوردند، نیاز ایدئولوژیکی و تشکیلاتی آنها برای ماندگاری و جنگندگی و پیشرفت در بغرنج‌ترین و خطیرترین شرایط بوده و هست. جنبش و قیام خلق ما نیز در جریان تکامل و پیشرفت خود در تاریک‌ترین ادوار تاریخ ایران یعنی در برابر فاشیسم دینی و "سلطنت مطلقهٔ فقیه" به‌طور قانونمند و گام‌به‌گام در همین راستا حرکت می‌کند. البته در این مرحله تاریخی شعار سیاسی و اجتماعی ما برابری است و نباید آنچه را خاص آنهایی است که بر سنگ مزارشان آرمان جامعه بی‌طبقه توحیدی حک می‌شود، به سایرین تعمیم داد. اما به‌عنوان یک اصل، زن در هر حال به درجه‌یی پیش می‌آید که عنصر استثماری و بهره‌کشی کالایی پس زده شود.

خلاصه می‌کنم: شاخص برای ما، جنگندگی و مقاومت در برابر استبداد و استعمار و ارتجاع است؛ ضددیکتاتوری، ضد وابستگی و ضد بهره‌کشی است. در میهن ما و در شرایط ما، بدون این شاخص، شاه و شیخ و هم‌کیشان، آزادی را سرکوب و زن را در دستگاه فئودالی یا سرمایه‌داری به بند می‌کشند. مفهوم زندگی را هم در دستگاه نجنگ بر ضد مقاومت و بر ضد مبارزه و شهادت‌پذیری به یغما می‌برند تا ماحصلی جز تسلیم نداشته باشد.

برای اطلاع نسل جوان می‌گویم در سال ۱۳۴۴ که مجاهدین شروع کردند، روزگاری بود که شاه قرآن چاپ می‌کرد (قرآن آریامهر)، دو سال بعد در سال ۴۶ فرح پهلوی هم قرآن خاص خودش را چاپ کرد و در مقدمهٔ آن به خط خودش نوشت که سرفرازی او در زندگیش این است که "به خاندان مقدس حضرت رسول اکرم صلوات‌الله علیه و آله منسوب است!

یکی دیگر از کارهای شاه تشکیل سپاه دین بود. شاه در روز اول آبان ۱۳۵۰، همزمان با جشنهای ۲۵۰۰سالهٔ شاهنشاهی اعلام کرد که فرمان او در مرداد ماه ۱۳۵۰ برای تشکیل ؛سپاه دین؛ به مرحله اجرا گذاشته می‌شود.

اما خمینی در مهرماه ۱۳۴۱ یک دهه بعد از کودتای ۲۸مرداد با امضاء دعاگو "الداعی روح‌الله الموسوی" به "حضور مبارک اعلیحضرت همایونی" تلگراف می‌زد مبادا برخلاف احکام دین مبین او زنان حق رأی پیدا کنند و وقتی شاه به‌طور موضعی چند ماه عقب نشست خمینی در پوست نمی‌گنجید و آن را پیروزی بزرگی به حساب آورد و در آذر ۴۱ می‌گفت: "زن اگر وارد هر دستگاهی شد اوضاع را به‌هم می‌زند" .

در چنین شرایطی مجاهدین می‌باید حتی حساب کار خدایشان (نه فقط اسلام و قرآن و پیامبر و ائمه را که ۱۰ نسل پیاپی در مبارزه با خلفای ستمگر به‌شهادت رسیدند) با خدای شاه و شیخ جدا می‌کردند. به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران که مجاهدین می‌گویند مرزبندی ضروری خدای خلق و جبهه خلق با خدایان شاه و شیخ از همان روزگار است. آخوندها سالیان از ما می‌پرسیدند مگر خدا چه کم دارد که خلق‌تان را هم به آن ضمیمه و اضافه کردید؟ و ما می‌گفتیم خدا چیزی کم ندارد، ظلمه که همان ستمگران باشند، خدا و دین و آئین خدا را در غبار و زنگار استثماری و رسوبات طبقاتی فرو برده‌اند که باید زدوده شود. پس ما هستیم که نیازمند مرزبندی با ”بت‌خدا“ ی ستمگران هستیم. چون می‌خواهیم با آنها مبارزه کنیم و بجنگیم. به همین خاطر امروز هم می‌گوییم برای ما شاخص جنگ و مقاومت است و هر آنچه از آن آتش و جنگ بیشتر برای سرنگونی شیخ ستمگر بیرون بیاید.

آلترناتیو هم اگر در عمل و نه در حرف و لفاظی به دور از استبداد و وابستگی و از سرشت آزادی و استقلال و زحمتکشان برای عدالت باشد، برآمد همین جنگ و مقاومت است.

در سال ۱۴۰۱ چنان‌که دیدیم صنعت آلترناتیوسازی مجازی پس از خوابی عمیق و ۴۰ساله آمیخته با انکار تاریخ ایران در همان برهه، رواج پیدا کرد. اما دولت مستعجل بود. در بی‌خبری از قانونمندی‌های خدشه‌ناپذیر سیاسی و اجتماعی و تاریخی، ظن آن بودش که هستش دولتی!

آلترناتیو مثل یک ساختمان، آجرها و مصالح خود را می‌خواهد و قانونمندی خاص خود را دارد. با دود و دم و ادعا ساخته نمی‌شود. کتاب قطور شهیدان آزادی سخن می‌گوید. هر چند که در سانسور قرن، بنا بر سرپوش گذاشتن است. از زندانها و اعدام‌های دهه ۶۰ و سربه‌دارانش می‌گویند. ولی معلوم نیست چه کسانی بودند و چه می‌گفتند و چه می‌خواستند؟ اشباح بودند یا هویت مشخصی داشتند؟ خشونت‌گر و خشونت‌گرا بودند یا به دفاع از حقوق مردم‌شان و شرافت آرمانی و میهنی خود برخاسته بودند؟ چرا صد صد و هزار هزار جان فدا کردند؟ چرا؟ با کدام آرمان و کدام شعار؟ آیا راه آتشین آنها غلط بود؟ آیا باید تسلیم می‌شدند؟ آیا باید خواب و سراب اصلاحات می‌دیدند؟ آیا باید هیزم‌کش تنور جنگ ضدمیهنی با شعار فتح قدس از طریق کربلا می‌شدند؟ آیا باید به احضار ارواح محمدعلیشاه و رضا شاه می‌پرداختند؟! آخر بگویید زنگولهٔ سرنگونی را چه کسی و چگونه و با چه استراتژی و کدام تاکتیک می‌خواهد به گردن این رژیم درنده و وحشی بیندازد؟ از دورهٔ گذار بسیار شنیدیم اما نفهمیدیم چگونه باید از این رژیم گذر کرد؟ فقط فهمیدیم که باید ”مؤدب“ و عاری از ”خشونت‌“ باشیم!

ولی آیا این همانی قهر انقلابی با خشونت که چاقوکشی و دعواهای شخصی و قبیله‌ای را هم شامل می‌شود، منصفانه و عادلانه است و وجدان آدمی آن را می‌پذیرد؟ چگونه است که عملکرد آتشین امثال نوید افکاری، محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، مهدی کرمی و محمد حسینی را محکوم می‌کنند اما وقتی که آنها به‌شهادت می‌رسند برای عقب نماندن از قافله اشک تمساح می‌ریزند و حتی قربان‌صدقه می‌روند؟! لیکن در هر حال شلاق‌کش کردن مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی با برچسب خشونت‌گرایی برای کسب رضایت ملا ادامه می‌یابد.

البته بورژوازی و سوسیال رفرمیسم می‌تواند قهر انقلابی را که به‌گفته مارکس ”قابلة هر جامعهٔ کهنی است که آبستن جامعهٔ نوین باشد“ محکوم کند و یا از آن بگریزد. اما انگ ”خشونت“ خواه و ناخواه رله کردن خواست رژیم است.

ابراهیم یزدی رابط خمینی با ”شیطان بزرگ“ قبل از مرگش صحبت با خمینی در مورد مبارزه مسلحانه قبل از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی را بازگو کرد. یزدی گفت: ”ما راجع به جنگ مسلحانه صحبت داشتیم. در تیر ماه ۵۶ بعد از مراسم خاکسپاری شریعتی من به نجف رفتم و با ایشان صحبت فراوانی کردم. در آنجا ایشان با جنگ مسلحانه مخالف بود. علت را هم این می‌دانست که در یک درگیری مسلحانه، سازمانهای سیاسی- نظامی جلو می‌افتند، چرا که آنها تشکیلات دارند، اگر ما بخواهیم مبارزه را به این نقطه برسانیم آنها برنده می‌شوند و ما مجبور به تبعیت خواهیم شد“ . مجدداً با تخطی عمدی از دستور زبان فارسی، آیا ”ارتجاع کردن“ به جای انقلاب کردن را می‌بینید؟ محصولش هم صرف مکرر در مکرر فعل ماضی و همان بازگشت به ماقبل خمینی است.

چه خوب بود اگر رژیم خمینی اصلاح‌پذیر بود و یا گذار از آن نیازمند قهر و آتش نمی‌بود. ولی مگر استراتژی رویارویی با این رژیم را ما ابداع و تعیین می‌کنیم؟ اگر ما اختراع کرده‌ایم باید به دور انداخت. ما فقط می‌توانیم قانونمندی و خط مشی را جستجو و کشف و فهم کنیم. ارتش آزادی با کانون‌ها و شهرهای شورشی از همین جستجو ناشی شده و نه از خواست و خوشآمد یا طبیعت ”خشونت‌گرا“ ی ما. اگر به خواست ما بود کاش از روز اول همه چیز با خیر و خوشی از سر می‌گذشت و شاه سلطان ولایت، خودکامه و خون‌ریز و آزادی‌کش نمی‌بود.

در سال ۱۴۰۱ هم‌چنین از وحدت و ”همه با هم“ بسیار شنیدیم. اما کمتر شنیدیم که راه و قانون وحدت و اتحاد را به ما بگویند. آخر برای وحدت باید تضاد حل کرد. باید از دل تضادها عبور کرد. کاری که ۴۲ سال است شورای ملی مقاومت ایران بی‌وقفه به آن مشغول بوده و سنگین‌ترین بهای خونین را هم پرداخته است. دعوت به جبهه همبستگی برای سرنگونی استبداد مذهبی برای استقرار یک جمهوری دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت هم از سوی شورا در آبان ۱۳۸۱ منتشر شده و نیازی به تکرار نیست. فقط تأکید می‌کنم که کار ما موج‌سواری و میوه‌چینی و نان به نرخ روز خوردن نیست. والا زیر چرخ‌های ولایت خمینی که قدرت و سطوتش هزاران بار بیشتر از مدعیان کنونی بود، له و نابود شده بودیم. کار ما پیوند سیاست و شرافت است. مریم در آن اجلاس شورا چه خوب گفت که: هدف شورای ملی مقاومت نه کسب قدرت بلکه انتقال آن به مردم ایران است. طبق مصوبات شورا (در سال ۱۳۶۰) دولت موقت بایستی حداکثر طی ۶ ماه از طریق یک انتخابات آزاد، مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی را تشکیل دهد و وظیفهٔ انتقال حاکمیت تا آنجا که به دولت موقت مربوط می‌شود به‌محض تشکیل مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی پایان می‌پذیرد.

مسعود رجوی

۳۰تیر ۱۴۰۲

پیام مسعود رجوی ۷مرداد ۱۴۰۲

دعوت از خامنه‌ای و رئیسی و اژه‌ای و دیگر جلادان و دژخیمان رژیم به یک دادگاه کیفری بین‌المللی

شامل دادگاهی که قضاییه جلادان آن را برای کیفر مجاهدین اعلام کرده است

با بسی افتخار از ایستادگی و مقاومت و عملیات مجاهدین سربدار و مجاهدان سرموضع علیه فاشیسم دینی و با تأکید بر حقانیت و ضرورت هرآنچه تاکنون علیه دشمن‌ترین دشمنان مردم ایران کرده‌ایم

به‌عنوان نخستین مسئول مقاومت و ارتش آزادیبخش ملی ایران در جنگ داخلی با ارتجاع ولایت فقیه برای محاکمه در هر دادگاه و مرجع بی‌طرف بین‌المللی بار دیگر اعلام آمادگی می‌کنم


مقاومت ایران در هر حال حقوقدانان و وکلای بین‌المللی و نمایندگان پارلمانها را حتی برای شرکت در دادگاهی که رژیم می‌خواهد در قضاییه جلادانش برگزار کند معرفی می‌کند به شرط این‌که رژیم بهانه نیاورد، طفره نرود و از قبول آنها شانه خالی نکند


رژیم در حضیض انزوا و سقوط با ترتیب دادن دادگاه و دعوت از ما برای معرفی وکیل به زبان معکوس دیو و دد، به آلترناتیو خود اقرار می‌کند و آدرس می‌دهد


اگر غیر از این است هم‌چنان‌که دادگاه سوئد برای دو هفته در آلبانی برگزار شد، رژیم بلادرنگ باید موافقت خود را برای شرکت سردمدارانش در دادگاه بین‌المللی شامل دادگاهی که خودش برای محاکمه ما عنوان کرده اعلام کند

دادگاه بین‌المللی در یک کشور اروپایی با حضور وکلا و شاهدان طرفین به‌طور علنی برگزار می‌شود

هم خامنه‌ای و رئیسی و سرکردگان رژیم حرفهایشان را می‌زنند و هم بیش از ۱۰۰تن که از ما به محاکمه خوانده است.


تاکنون ۱۲۴تن از رهبران پیشین جهان موافقت خود را برای قرار دادن مسئولان قتل‌عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در برابر عدالت و قانون اعلام کرده‌اند. ۹۰درصد سربداران از مجاهدین بودند.

هم‌چنین ۳۶۰۰قانون‌گذار در ۶۱پارلمان از ۴۰کشور جهان شامل ۲۹ اکثریت پارلمانی خواستار محاکمه و حسابرسی از سردمداران رژیم به‌خاطر جنایت علیه بشریت شده‌اند.


اکنون رژیمی که بارها از زبان سردمداران و قضاییه جلادان اعلام کرده است که اعدام مجاهدین سرموضع احتیاج به محاکمه و قانون ندارد بلکه به حکم خمینی باید در کوچه و خیابان و در هر کجا، سرضرب اعدام شوند

پس از ۴۲سال در یک فرار به جلوی مسخره از عدالت و دادگاه بین‌المللی از ما می‌خواهد ضمن یک ماه وکیل خود را معرفی کنیم تا به محاکمه بپردازد. دیر آمدی ای شغال بزدل و عمامه‌دار!


در بهمن ۱۳۸۷ گفتیم و تکرار می‌کنیم که: «هر گاه یک دادگاه بی‌طرف بین‌المللی بر طبق اصول و معیارهای شناخته شده حقوقی و قضایی در کار باشد، ما به رژیم آخوندی می‌گوییم: بفرمایید به دادگاه، خواهش می‌کنیم به دادگاه بیایید... ما هم آماده‌ایم و می‌توانید هر ادعایی را علیه ما مطرح کنید. من هم شخصاً آماده‌ام و از ولی‌فقیه ارتجاع دعوت می‌کنم اگر جرأت دارد بلادرنگ در یک محکمه بین‌المللی با حضور خود من حاضر شود».


در اسفند ۱۳۹۹ و شهریور ۱۴۰۰ هم من اعلام کردم: «از حضور در یک دادگاه بین‌المللی با شرکت خامنه‌ای و روحانی و ظریف و رئیسی در لاهه یا ژنو به‌غایت استقبال می‌کنیم. رژیم می‌تواند همه مدعیان و شاکیان را با خودش بیاورد. بنابراین اگر رژیم ریگی به کفش ندارد بلادرنگ باید موافقت خامنه‌ای و روحانی و سرجلاد قوه قضاییهٴ خود را برای شرکت در دادگاه بین‌المللی در لاهه یا ژنو یا هر دادگاه بین‌المللی دیگر تحت نظارت ملل‌متحد اعلام کند».

به خامنه‌ای می‌گویم یادش نرود هر چه شاهد و سند و مدرک دارد با خودش بیاورد از جمله دختر لاجوردی و پسر صیاد شیرازی و بقایای قاسم سلیمانی. نیری و اشراقی و پورمحمدی و مخصوصاً رئیسی هم باید جهت تصفیه حساب نهایی که پورمحمدی می‌گفت باید با مجاهدین انجام شود، حضور پیدا کنند.


اما اگر خامنه‌ای حسب المعمول جا زد و خفقان گرفت و باز هم خواهان معرفی وکلای ما طی یک ماه است وکلای من همانا بیش از ۸۰میلیون ایرانی در جبهه خلق به‌ویژه شورشگران و کانون‌های‌شورشی

جوانان دادخواه بلوچ و عرب و پیشمرگان کرد و نوادگان ستارخان و سردار جنگل و مصدق در سراسر میهن هستند

من در‌ دیکتاتوری شاه به اعدام محکوم بودم در دیکتاتوری‌ شیخ نیز نشان افتخار نخستین محکوم به اعدام را داشته و دارم می‌خواهم این شرف و افتخار را داشته باشم که مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم.


اگر پشت ارتجاع به استعمار و مماشات گرم است، در هر چه می‌خواهد بکند درنگ نکند

حرف ما یک چیز بیشتر نیست: آتش شعله برکش!

خلقمان با فرزندان رشیدش برای ما کفایت است

آنان که هم‌چون مریم می‌گویند می‌توان و باید ایران ماتم‌زده آخوندی را اگر قیمتش را بدهیم و عزمش را داشته باشیم به گلستان عدالت و آزادی تبدیل کرد.


سازمان مجاهدین خلق ایران، شورای ملی مقاومت ایران و کمیسیون قضایی البته حقوقدانان و وکلای بین‌المللی شناخته شده و نمایندگان پارلمانها را برای شرکت در هر دادگاهی که رژیم می‌خواهد در قضاییه جلادان برگزار کند معرفی خواهند کرد به شرط این‌که رژیم بهانه نیاورد و طفره نرود و شانه خالی نکند.


خامنه‌ای خودش در ۷تیر ۱۴۰۱ به صراحت اذعان کرد که از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ به بعد «در داخل کشور در خود این خیابانهای تهران جنگ داخلی بود» و مجاهدین «افتاده بودند به جان پاسدار کمیته و پاسدار سپاه. در تهران جنگ بود» رژیم پیوسته ادعا می‌کند مجاهدین ۱۷هزار از نفرات او را به هلاکت رسانده‌اند.


تفاوت البته با ۱۲۰هزار و ۱۰۰هزار شهیدان خلق ما، بسیار زیاد است. اما هم‌چنان‌که در اسفند ۱۳۹۹ گفتم تکرار می‌کنم:

«خامنه‌ای و رئیسی و دیگر سران رژیم اگر جرأت دارند با ما به یک دادگاه بین‌المللی بیایند. این ۱۷هزار نفر را که آمار می‌دهند و آن ۱۷هزار نفر فروغ جاویدان را هم که در آمارشان محسوب نمی‌کنند و ۱۷هزار نفر بعدی را هم که قرار است وارد کنند، همراه بیاورند! این روشن می‌کند که ۴۰سال است در ایران یک جنگ عظیم بین خلق و مجاهد خلق با رژیم دجال و ضدبشر جریان دارد».

جای خوشوقتی است که در اثر قیام و چهار دهه مقاومت پررنج و خون و سازمان‌یافته اکنون جهان تمایل روزافزونی به ایستادن در کنار مردم ایران و حقوق مشروع آنها برای دفاع از خود در برابر سرکوب، کشتار وحشیانه و جنایت علیه بشریت نشان می‌دهد.


در حالی‌که دنیا، حق مردم ایران و مبارزه آنها برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک را به‌رسمیت می‌شناسد خامنه‌ای و رژیم پابه‌گور آخوندی آب در هاون می‌کوبند و از ما می‌خواهند وکلایمان را برای محاکمه در قضاییه جلادان معرفی کنیم.


قدری صبر کنید تا ببینیم قیام خلق شما را به محاکمه می‌کشد یا شما پس از یک ماه دربارهٔ ما «تصمیم مقتضی» می‌گیرید. «تصمیم مقتضی» را خمینی خون‌آشام گرفت و شما فرومایگان ادامه دادید. این تازگی ندارد، ‌آنچه تازگی دارد کابوس وحشت از سرنگونی و عوعوی سگ در نورافشانی و استمرار قیام خلق است


انقلاب دموکراتیک مردم ایران پیروز می‌شود

رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست

پیام مسعود رجوی ۱مرداد ۱۴۰۲

ممانعت از ساختن آرامگاه برای بهایی‌ها توسط دیکتاتوری دینی ولایت فقیه، ضداسلامی و ضدانسانی است. آنها باید آرامگاه خود را به هر ترتیبی که می‌خواهند داشته باشند.

پیام مسعود رجوی ۳۱تیر ۱۴۰۲

خمینی ملعون و خامنه‌ای خود نخستین دشمنان قرآن و به تصریح قرآن هلاک کنندگان حرث و نسل و سردستگان قتل‌عام و تباهی و فساد در زمین هستند سوزاندن قرآن حاصل عملکرد و جنایتهای آنها علیه بشریت است.

سوزاندن قرآن و انجیل و تورات به سود خامنه‌ای، مورد بهره‌برداری او و در خدمت ارتجاع و استعمار برای تفرقه‌اندازی و منحرف کردن اذهان  از تضاد اصلی به‌ویژه حاکمیت جمهور مردم در ایران است.

خمینی هم پس از زهر آتش‌بس و قتل‌عام زندانیان ما فرصت را علیه سلمان رشدی مغتنم یافت.

پیام مسعود رجوی ۲۲تیر ۱۴۰۲

پاسخ به خامنه‌ای و رئیسی و وزارت‌خارجه جلادان و خط و نشان کشیدن برای ایتالیا

«میزبانی از مریم رجوی مصداق بارز ترویج و تشویق تروریسم است

و جمهوری اسلامی ایران حمایت از تروریسم را در هیچ نوع و شکلی از سوی هیچ‌کس برنمی‌تابد»


می‌دانم که کهکشان امسال مقاومت و جهش به سوی جمهوری دموکراتیک

با ۱۰هزار صحنه از کانون‌های شورشی و انبوه عملیات تبلیغی و تصویرنگاری

از رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت

با بیانیه و گواهی جهانی ۲۹ اکثریت پارلمانی و ۳۶۰۰تن منتخبان مردم در ۶۱پارلمان از ۴۱کشور

حمایت ۱۲۰تن از رهبران پیشین جهان و ۷۵برنده نوبل از برنامهٔ ۱۰ماده‌یی

و تأکید بر لیست‌گذاری سپاه و محاکمهٔ شمایان به‌خاطر جنایت علیه بشریت

برایتان بسیار گزنده و سخت و سنگین است

مسأله این نیست که شما حمایت از مریم و مقاومت ایران و مجاهدین را

«در هیچ نوع و شکلی از سوی هیچکس برنمی‌تابید» این تازگی ندارد

خمینی ۴۲سال پیش، قبل از ۳۰خرداد گفت اگر در هزار احتمال یک احتمال می‌داد

که ما از مواضع خود دست برمی‌داریم، حاضر بود با ما تفاهم کند و خودش پیش ما بیاید!

دستور کار قضاییه شما از ابتدا اعدام و قتل‌عام و دست بریدن و چشم درآوردن بود

دستور کار وزارت‌خارجه شما هم، چنان‌که ظریف گفت: «از ابتدای انقلاب، دستور کار سیاسی امنیتی بود»

یعنی جاسوس‌پروری و مشتی دیپلمات‌تروریست‌آدم‌کش و بمب‌گذار

صورت‌مسأله این است که ما و خلق ما با ایستادگی و مقاومت هر چه بیشتر و با جنگ صد برابر

حتمیت و عینیت سرنگونی را به شما بچشانیم

اعدام و سرکوب و تروریسم و گروگانگیری و حجاب اجباری راه‌حل و چاره‌ساز نیست

خدا که همان خدای موسی در برابر فرعون و خدای مردم ایران در برابر شاه در سال۵۷ است

در قرآن می‌گوید: بگیریدش و به آتش دوزخ بکشانیدش خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَی سَوَاء الْجَحِیمِ

بچش، تو همانی که (با آنهمه جنایت) خود را برتر و گرامی می‌پنداشتی ذُقْ إِنَّک أَنتَ الْعَزِیزُ الْکرِیمُ

این است آنچه در آن تردید داشتید إِنَّ هَذَا مَا کنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ

آری اینک در انتظار قیام خلق و سرنگونی باشید

انقلاب دموکراتیک نوین مردم ایران پیــروز می‌شود

پیام مسعود رجوی ۵تیر ۱۴۰۲

با ۲۵ اکثریت پارلمانی

در بیانیه جهانی حمایت از قیام مردم ایران

برای یک جمهوری دموکراتیک بر پایه نه شاه نه شیخ

و برنامه ۱۰ماده‌یی رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت

برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران

چیزی در قیام ۹ماهه ورق خورد و حقیقتی به ثبت رسید

به یقین می‌توان گفت که مقاومت و قیام در عرصه بین‌المللی

بر رژیم پیشی گرفت

رجزخوانی‌ها و شاخ و شانه کشیدن رژیم در سطح جهانی سوخت

با نفی شیخ و شاه (دیکتاتوری و وابستگی)

حقانیت جایگزین انقلابی دموکراتیک و جبهه همسویان آن

به‌رغم همه شیطان‌سازیهای ارتجاعی و استعماری به اثبات رسید

با قدردانی و سپاس از همهٔ احزاب و گروهها و شخصیت‌ها

و یاران و رفقا و دوستان و هموطنان آزاده در جبهه خلق

که در این بحبوحه به‌رغم همهٔ اختلاف‌نظرها

در یک همبستگی ملی و میهنی و اتحاد عمل عینی

هر یک به طریقی در برابر تضییع حقوق و بر زمین ریختن خون مجاهدین مخالفت و سینه سپر کردند

پیام مسعود رجوی ۴ خرداد ۱۴۰۲

۴خرداد

سالگرد شهادت بنیانگذاران مجاهدین

و دو تن از اعضای مرکزیت سازمان

به دستور شاه خائن توسط جلادان دیکتاتوری سلطنتی


تیرباران برزگران آزادی و انقلاب ضدسلطنتی

در سحرگاه چهارم خرداد ۱۳۵۱

پس از محاکمه در بیدادگاه نظامی مخفی

در دادرسی ارتش شاه بدون حق انتخاب وکیل


مسعود رجوی:

جسارت تاریخی و خون سرخ و جوشان نسل حنیف

که مظاهر آن مجاهدین «سرموضع» هستند

گواه پیروزی محتوم بهاران آزادی و انقلاب دموکراتیک مردم ایران است

با ۵۸سال ایستادگی خونبار و بی‌مثال در تاریخ ایران و تاریخ معاصر جهان

در برابر شاه و شیخ، در برابر استبداد و وابستگی و ارتجاع و بورژوازی

در برابر اپورتونیسم و ایدئولوژی بریدگی و تسلیم و بی‌هزینگی

شاملو چه خوب گفت:

آن پوک تپه، نالان نالان

لرزید و پا گشاد و فرو ریخت

و آن شوخ بوته پر تپش از شوق

پیچید و با بهار در آمیخت

پیام مسعود رجوی ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲

پس از عملیات جوانان آزادی‌خواه بلوچ و به هلاکت رسیدن ۶ تن از مأموران سپاه پاسداران، رضا پهلوی به خانواده‌ی آنان تسلیت گفت. این پیام در همان روز توسط مسعود رجوی اعلام شد.


بچه شاه بهتر از این نمی‌توانست همدستی شیخ و شاه

و همدردی خود را با پاسداران نظام ثابت کند


وقتی قاسم سلیمانی سقط شد، عامدانه سکوت کرد. حالا برای عوامل تحت‌امر خامنه‌ای ضحاک دل می‌سوزاند و آنها را «سربازان جانباختهٔ میهن» می‌خواند.

حتی فرماندهٔ پیشین ناتو (ژنرال کلارک) اخیراً گفت کسانی که برای این رژیم کار می‌کنند باید «یونیفرم خود را برای ملحق شدن به تظاهرات مردم ایران پاره کنند».

لابد از دید بچه شاه ۳شهید اصفهان که رژیم می‌گوید حافظان امنیت را کشته‌اند «تروریست» بوده‌اند و رویش نشده سرهنگ پاسدار یکان ویژه و همدستان بسیجی را نیز «سربازان جانباختهٔ میهن» بخواند.

به جای آن، با جوانان آزادیخواه بلوچستان که هم‌چون آرش و با آتش مرزبانان واقعی میهن هستند، تلافی می‌کند و آنها را «تروریست» می‌خواند.

بچه شاه مجاهدین را هم «تروریست» می‌دانست و از موضع خائنانهٔ ضدملی و ضدایرانی به سود آخوندها و فاشیسم دینی از آمریکا درخواست می‌کرد مجاهدین در آن لیست باقی بمانند.

مقاومت ایران قبل از هر چیز از جامعهٔ بین‌المللی می‌خواهد، حق مقاومت و مسلح شدن و دفاع از خود فرزندان ایران را مانند جنگهای استقلال آمریکا و مقاومت‌های ضدفاشیستی به‌رسمیت بشناسند. اما بچهٔ شاه «بیزنس» پیشه کرده و در این بحبوحه درصدد است پول‌های بلوکه شده ایران را به جیب بزند. از دولتها می‌خواهد پول‌ها را به او بدهند تا صرف صندوق اعتصابات کند (البته با کمک برادران سپاه)!

با درود به جوانان آزادیخواه بلوچستان و با تکریم آیه‌یی که در مطلع اطلاعیهٔ خود نوشته بودند، در رابطه با برچسب‌ها و دشنام‌های شیخ و شاه و ساواک و سپاه، فقط از قرآن یادآوری می‌کنم:

وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْن

دلسرد و اندوهگین مباشید شما (با خلق‌تان) برتر و بالاتر هستید.

پیام مسعود رجوی ۲۸اردیبهشت ۱۴۰۲

به‌روشنی پیداست که اعدامها سراسری است و محدود به یک شهر و یک استان نیست. گویا خامنه‌ای برای حفظ نظام از قتل‌عام زندانیان ما در سال۶۷ از خمینی سرمشق گرفته است. جوابش مسلح شدن جوانان میهن و شعله‌ور کردن آتش قیام است که خامنه‌ای می‌خواهد خاموش کند.

پیام مسعود رجوی ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲

قرآن تصریح می‌کند پیامبر اسلام فرستاده نشده مگر رحمتی برای جهانیان

وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ (أنبیاء۱۰۷)

بنابراین اگر حرف خدا را ملاک و معیار قرار دهیم خمینی و خامنه‌ای که دشمن بشریت و مظاهر شقاوت هستند بی‌تردید در پیشگاه خلق و خالق در برابر عدالت قرار می‌گیرند

سب النبی مانند بی‌حجابی و بدحجابی بهانه و قیام خلق نشانه است.

اما آتش و آتشفشان خشم خلق در راه است.

پیام مسعود رجوی ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲

شد غلامی که (از اسرائیل) آب جوی آرد

جوی آب آمد و غلام (تا کشور مستقل آذربایجان جنوبی به پایتختی تبریز) ببرد!

دام هر بار ماهی آوردی، ماهی این بار رفت و دام ببرد

۱۰روز پیش گفتیم که بچهٔ‌شاه به بهانهٔ «آب» و در پی سراب پرده را کنار زد و ماهیت نمایش‌های زنجیره‌یی سال۱۴۰۱ با دود و دم‌های غلیظ تبلیغاتی برملا شد. شعبده‌ای برای بیرون کشیدن بچه دیکتاتور «جاوید» از کلاه جادوی ارتجاع و استعمار که در این شرایط مشخص خروجی آن لاجرم راهبند قیام است و به جیب خامنه‌ای می‌ریزد.

ترسم نرسی به کعبه‌ ای اعرابی، کاین ره که تو می‌روی به ترکستان (با علامت جمهوری آذربایجان) است!

اینک برای هر کس که چشم و گوشی داشته باشد به اثبات می‌رسد که دعوا بر سر لحاف (حاکمیت) ملت ایران و برگرداندن آن از شیخ به شاه است تا مبادا انقلاب و جمهوری دموکراتیک پیشی بگیرد.

شرح ماجرا را از دهخدای حکیم بشنوید. یادآوری می‌کنم که عاقلان را اشارتی کافیست:

«هیاهوی نزاعی از کوچه شنیده می‌شد چون هوا سرد بود ملا لحاف در خود پیچید و کشف خبر را بیرون شد طراری چند لحاف را از دوش ملا ربوده بگریختند چون به خانه بازگشت زن پرسید نزاع سر چه بود؟ گفت سر لحاف ما، اینک ببردند و نزاع بنشست. آوازی مهیب شنیده شد زن پرسید چه آواز بود؟ ملا گفت آواز لحاف بود که از بام به زیر افتاد زن گفت لحاف بدینگونه آواز نکند گفت من هم در جوفش بودم»!

پیام مسعود رجوی ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲

مسعود رجوی: شعار فاشیستی جاوید شاه در میان بقایای شاه در اسراییل گامی فراتر از شعار ارتجاع در مورد ولایت فقیه «خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»!


شعار فاشیستی جاوید شاه در میان بقایای شاه در اسراییل گامی فراتر از شعار ارتجاع در مورد ولایت‌فقیه

«خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»!

سرانجام بچه شاه به بهانه‌ی «آب» و در پی «سراب» پرده را کنار زد و ماهیت نمایش‌های پیاپی سال۱۴۰۱ برملا شد

بیشتر از این نمی‌شد دست خامنه‌ای را علیه قیام پر کرد تا ادعا کند همه چیز زیر سر «استکبار و صهیونیسم» است

ثابت شد که بلاتکلیف گذاشتن «سلطنت یا جمهوری» و موکول کردن آن به صندوق رأی در منشور سوخته شعبده‌یی برای بیرون کشیدن بچه دیکتاتور جاوید از کلاه جادو بوده است

ثابت شد که اصل پایه‌یی «نه شاه-نه شیخ» به‌معنی نفی هر گونه دیکتاتوری و وابستگی تنها سیاست ملی و میهنی برای ایران و ایرانی و ملیت‌های تحت ستم مضاعف است

قطار سریع‌السیر انقلاب و جمهوری دموکراتیک «اتوبوس» اسقاطی استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی را پشت سر گذاشته و به جانب پیروزی می‌شتابد


۱-همگان از روابط برادرانه‌ی مجاهدین و مقاومت ایران با الفتح و سازمان‌ آزادیبخش فلسطین از زمان شاه تا امروز مطلعند. سیاست ما حمایت کامل از رئیس محمود عباس ریاست دولت فلسطین بوده و می‌باشد، کما این‌که هم عرفات فقید و هم ابومازن بارها همدردی خود را با مردم ایران و مجاهدین ابراز کرده‌اند. استحکام مناسبات دیرین که ۵۴سال سابقه دارد در دیدار ۹مرداد ۱۳۹۵ رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران با رئیس دولت فلسطین در پاریس، مورد تأکید قرار گرفت.

۲-خمینی و خامنه‌ای چشم دیدن این مناسبات را نداشته و ندارند. حقد و کین آنها نسبت به ابوعمار و ابومازن و تفرقه‌اندازی و «شاخ تراشیدن» برای آنها سابقه‌ی ۴۴ساله دارد. در ۱۵فروردین ۱۴۰۲ نیز ولی‌فقیه ارتجاع با بی‌شرمی از «افتضاح یاسرعرفات» در توافق صلح اسلو سخن گفت.

۳-در شهریور ۱۳۷۲ من «پیشرفت پروسه‌ی صلح و شناسایی حقوق ملی مردم فلسطین» را که در توافق واشنگتن حاصل شده بود، از سوی مقاومت ایران به یاسر عرفات و مردم و سازمان آزادیبخش فلسطین، و هم‌چنین به پرزیدنت کلینتون و مردم و دولت اسراییل تبریک گفتم و خاطرنشان کردم «بقایای خمینی و دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران اصلی‌ترین عاملان تشنج و دشمنان صلح و همزیستی در این منطقه از جهان، زیان‌کاران درجه اول توافق واشنگتن» هستند.


۴-در اول خرداد ۱۴۰۰ سایت خامنه‌ای پیام «زیاد نخاله» تحت عنوان «دبیرکل جنبش جهاد اسلامی در فلسطین» را منتشر کرد. در این پیام «زیاد نخاله» به گونه‌یی بهت‌انگیز در مورد جنگ در غزه و موشکهای آن خطاب به خامنه‌ای اذعان می‌کند: «دوستان و برادران شهید سلیمانی خصوصاً حاج اسماعیل قاآنی و همکاران ایشان همواره در هدایت و فرماندهی این نبرد، لحظه به لحظه در کنار ما بودند... ما برای حفظ جمهوری اسلامی ایران و سربازان دلاور آن دعا می‌کنیم».

۵-در همان زمان (اول خرداد ۱۴۰۰) به استحضار هموطنان رساندم: «به این ترتیب پرده‌ها بالکل کنار می‌رود و خامنه‌ای با وقاحت بی‌منتها به قصد قدرت‌نمایی در آستانه انتخابات رژیمش و در بحبوحه‌ٔ مذاکرات برجام در وین ناگزیر به سهم و نقش خود در جنگ و کشتار اعتراف می‌کند. خامنه‌ای از این پیش‌تر بارها به صراحت گفته است اگر جنگ‌افروزی را در خارج از مرزهای ایران متوقف کند بایستی در کرمانشاه و همدان و اصفهان و تهران و خراسان با مردم بپاخاسته و جوانان شورشگر بجنگد. ولی‌فقیه ارتجاع اکنون با اطمینان از بی‌عملی اروپا و آمریکا و این‌که قیمت چندانی نخواهد پرداخت یابوی ولایت می‌تازد تا از قیام ملت ایران در امان بماند». اما آتش قیام از زیر خاکسترهای کرونا در شهریور ۱۴۰۱ شعله کشید.


۶-اکنون آنچه باید برای همهٔ دولتها و قدرتها به‌ویژه در این منطقه از جهان، مورد تأکید قرار بگیرد این است که تکرار سیاست شکست‌خورده‌ی مماشات با فاشیسم مفلوک دینی و دوباره آزمودن فاشیسم مدفون سلطنتی خطاست و به جایی نمی‌رسد.

۷-راه‌حل واقعی و آینده‌دار برای صلح و همزیستی در خاورمیانه، جمهوری دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین و دولت در ایران است.

از این پیش‌تر در پیام ۳دی ۱۳۸۵ گفته‌ایم و تکرار می‌کنیم که «ما به جامعه بین‌المللی و به آمریکا و اروپا راه‌حل مریم را پیشنهاد می‌کنیم. این راه‌حل نه فقط مطلوب ما و ملت ما بلکه نیاز مبرم خود آنها و ملت‌های آنها هم هست. زیرا که صلح و امنیت و دموکراسی و حقوق‌بشر و ثبات و سازندگی و دوستی و یک ایران غیراتمی و همکاری و توسعه اقتصادی را در این منطقه از جهان پیشنهاد می‌کند و به قوانین و کنوانسیونهای بین‌المللی احترام می‌گذارد».

پیام مسعود رجوی ۲ فروردین ۱۴۰۲

مسعود رجوی: وضع و حال ما و خلق اسیر ما را به نیکوترین احوال بگردان


ای تغییر دهندهٔ قلب‌ها و دیدگان؛ ای تدبیرگر شب و روز؛

ای دگرگون‌ساز حالات و حکومتها و حاکمیت‌ها؛ وضع و حال ما و خلق اسیر ما را به نیکوترین احوال بگردان

که همانا سرنگونی رژیم ولایت فقیه و آزادی و حاکمیت جمهور مردم ایران است


خامنه‌ای می‌گوید در سال۱۴۰۱ به همهٔ آنها که در اغتشاشات تحریک شدند یا تحریک کردند

یا از اغتشاشات حمایت کردند «سیلی» زد و در آینده هم «سیلی» خواهد زد

به ولی‌فقیه فرتوت در بیت‌العنکبوت و به رژیم مفلوک می‌گوییم منتظر سیلی‌های آتشین در قیامهای آینده باشید

خامنه‌ای می‌گوید «توصیهٴ مهم من امید آفرینی است» و «همه موظفند امیدآفرینی کنند»

اما مسأله این است که خانهٔ «ولایت» از پای‌بست ویران است و نمی‌توان آن را با امیدهای کاذب سرپا نگه‌داشت

می‌گوید «مهمترین مشکل ما دولتی بودن اقتصاد است» و راه‌حل بن‌بست اقتصادی را در این می‌داند

که تتمهٔ «شرکت‌های مهم» و «تولیدهای ثروت‌ساز» دولتی، دربست «در اختیار فعالان اقتصادی»

یعنی سرکردگان سپاه و بورژوازی همدست قرار گیرد تا در قیامهای بعدی هر چه بیشتر تاخت و تاز کنند و خون بریزند

متقابلاً مردم را به اسراف در نان و آب و برق و گاز و بنزین متهم می‌کند و آن را «عیب بزرگ» می‌شمارد

آن هم در روزگاری که نزدیک به ۸۰درصد مردم زیر خط فقر به‌سر می‌برند و جستجوی غذا در میان زباله‌ها توسط زنان و مردان و کودکان بینوا عرق شرم بر پیشانی هر انسانی می‌نشاند

خامنه‌ای که در قیام مشروعیت جهانی رژیمش را هم به‌طور کامل از دست داد فقط یک چیز را درست می‌گوید

این‌که هدف همهٔ دولتهایی که از قیام حمایت کردند «ضعیف کردن» نظام برای امتیاز گرفتن از آن بود

از این پیش‌تر گفته بودیم که دولتهای مربوطه «عزم تغییر و سرنگونی ندارند و جدیتی در کار نیست»

کس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما

البته در سالی که گذشت ارتجاع و استعمار در نبش‌قبر سلطنت مدفون و بیرون کشیدن دنبالچه و بقایا

با دود و دم بسیار و ناچسب‌ترین و مضحک‌ترین بازتاب‌ها چیزی کم نگذاشتند اما به جایی نرسیدند

حقانیت اصل پایه‌یی «نه شاه نه شیخ» به‌رغم بزرگترین سانسور قرن بر مقاومت ایران، به اثبات رسید

شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» که راهبند استبداد و استعمار است فراگیر شد

در اثر قیام و پیکار شورشگران، کلمات ذبح شده در زیر سم ستوران ارتجاع و دیکتاتوری

همچون انقلاب و سازمان و سازماندهی و تشکیلات، احیا و چشم‌ها نسبت به آنها باز شد

بشارت و تبریک حقیقی در سال نو و نوروز خجستهٴ ۱۴۰۲ این است:

به پشتوانه‌ٔ قیمت بیکران در رود خروشان خون شهیدان از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تا امروز

در اثر استمرار قیامهای شورشگران و خلق قهرمان از ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱

به شکرانهٴ نسل شورش و انقلاب و در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران

به یقین می‌توان گفت برخلاف انقلاب مشروطه و انقلاب ضدسلطنتی این بار انقلاب ماندگار است و سرقت آن امکانپذیر نیست

انقلاب دموکراتیک نوین مردم ایران پیــروز می‌شود

پیام مسعود رجوی ۲۹ اسفند ۱۴۰۱

مسعود رجوی - ۲۹اسفند ۱۴۰۱: با تبریک سال نو، به‌گفته نسل نو، باشد که در هزار و چهارصد و دو، پس بگیریم ایرانو


با تبریک سال نو، به‌گفته نسل نو

باشد که در هزار و چهارصد و دو، پس بگیریم ایرانو

با درود به شهیدان مبارزه انقلابی در ۱۴۰۱ و مجروحان و زندانیان

حرف مردم ایران به سران و شورای وزیران اتحادیه اروپا و به استرالیا و کانادا این است که تحریم‌های نوبه‌ای و قطره‌ای، خوب است اما مطلقاً کافی و وافی به مقصود نیست و نمی‌تواند جای لیست‌گذاری گشتاپوی فاشیسم دینی را بگیرد. ملت ایران به مسکن راضی نیست.

درمان استمالت و مماشات لیست‌گذاری سپاه و اطلاعات

پیام مسعود رجوی ۲۵ اسفند ۱۴۰۱

مسعود رجوی: آفــریـن و درود به قهرمانان کانون‌های شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی به‌خاطر ۲۴۶۸پراتیک انقلابی در کارزار ملی چهارشنبه‌سوری


آفرین و درود

به قهرمانان کانون‌های شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادی

به‌خاطر ۲۴۶۸پراتیک انقلابی در ۷۳شهر و ۳۸منطقه در تهران

در کارزار ملی چهارشنبه‌سوری در پیوند با قیام و انقلاب دموکراتیک نوین

به فراخوان ستاد اجتماعی مجاهدین

سیلی آتشین بر بناگوش دشمن ضدبشر خامنه‌ای ضحاک عمامه‌دار

و وحوش اطلاعاتی و انتظامی و لباس‌شخصی و بسیجی و پاسدار

به‌رغم آماده‌باش صد در صد و نیروی کنترل تهران در ابعاد ۴۵هزار

با دستگیریهای فراوان و بیشترین پیگرد و فشار

وقتی خلقی آزادی را اراده کند

بر سرنوشت است که پاسخ دهد و بر زنجیرهاست که از هم بگسلند

ابراهیم بت‌شکن سوگند خورد بتها را که مظاهر حاکمیت نمرود بود

با تبر در هم بشکند

تَاللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنَامَکُم

شورشگـران پیـروزی می‌سازند

قیـام خلق خاموشی نمی‌پـذیرد

پیام مسعود رجوی ۲۲ اسفند ۱۴۰۱

درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

و منشور بی‌یال و دم و اشکم «گذار از جمهوری اسلامی» بدون تعیین‌تکلیف سلطنت و جمهوری

«ابتدا با تکیه بر فعالیت‌های خارج کشور» برای فراهم کردن زمینهٴ مشارکت «کنشگران داخل کشور»

آکنده از «رایزنی» با دولتهای خارجی و ردیف‌کردن کنوانسیونهای بین‌المللی

تا در «گام‌های بعدی با حضور کنشگران داخل ایران» نوبت به «راهکارهای انتقال قدرت»

در «فرآیندی خشونت‌پرهیز» برسد!

این است علائم آشکار آلترناتیو دیکتاتوری و وابستگی با کلی‌بافی در بارهٴ «حکمرانی دموکراتیک»

البته با «ادغام» نیروهای سپاه در ارتش برای «دفاع از یکپارچگی سرزمینی»

مبادا ملیت‌های تحت ستم سرپیچی نموده و به «تمرکز زدایی» قناعت نکنند

«ممنوعیت هرنوع مجازات خودسرانه در دوران گذار» هم یادتان باشد

مبادا به امثال پرویز ثابتی و رئیسی و نیری و اعقاب لاجوردی و صیاد شیرازی چپ نگاه کنید!


۱-گفته‌ایم و تکرار می‌کنیم که انکار انقلاب ضدسلطنتی توهین به مردم ایران و لگدمال کردن اعلامیهٔ جهانی حقوق‌بشر و مشخصاً حق شورش و قیام علیه ستمگر به‌عنوان آخرین علاج بشر است.

۲۳۴سال از انقلاب کبیر فرانسه می‌گذرد. آیا دیده‌اید کسی به انقلاب مردم فرانسه اهانت کند؟ در حالی که همه سرنوشت شاه و زنش ماری آنتوانت و آنچه را پس از آن در فرانسه واقع شده به‌روشنی می‌دانند.

آیا سرود ملی فرانسه و بزرگداشت مقاومت یک خلق را شنیده‌اید؟ آیا هنوز فرمان «مسلح شدن شهروندان» و «تشکیل گردانها» و بانگ «به‌پیش» طنین‌انداز نیست؟

آیا دیده‌اید کسی این انقلاب را مثل بچه شاه ”شوم“ بخواند؟

۲-گفته‌ایم و تکرار می‌کنیم که بی‌جواب گذاشتن «سلطنت یا جمهوری» و موکول کردن آن به بعد یا پای صندوق رأی، به بهانهٔ برهم نخوردن وحدت، انکار حاکمیت و رأی جمهور ملت است. این فریبکاری و خیانت و انحراف و تفرقه به سود رژیم ولایت است.

۳-گفته‌ایم و تکرار می‌کنیم که دم زدن صوری از اتحاد، بدون ابطال شناسنامهٔ دیکتاتوریهای شاه و شیخ همان «همه با من» خمینی است. خمینی هم در خارجه «زیر درخت سیب» می‌گفت که پس از سقوط رژیم شاه چیزی نمی‌خواهد، به قم می‌رود و «طلبگی» پیشه می‌کند.

۴-گفته‌ایم و تکرار می‌کنیم که اصل موضوع «جبهه خلق» یا «جبهه مردم ایران» شامل تمام آنهایی است که خواستار سرنگونی دیکتاتوری و حاکمیت جمهور مردم ایران یعنی جمهوری «از طریق انتخابات آزاد، با رأی عمومی، مستقیم، مساوی و مخفی» هستند.

۵-گفته‌ایم و تکرار می‌کنیم که جبهه خلق با شاخص حاکمیت جمهور مردم، ابداع ما نیست. من درآوردی نیست. زیر حاکمیت رژیم‌های استبدادی یا وابسته، نمی‌توان و نباید مانند دموکراسی‌های غربی طیفی از راست به چپ یا از چپ به راست ترسیم و تقسیم کرد. تا فاشیسم و دیکتاتوری حاکم است، تا زمانی که حق حاکمیت مردم غصب شده و به سرقت رفته است، ابتدا باید جبهه خلق و ضدخلق تعیین‌تکلیف شود. تجربهٔ یکصد سال شاه و شیخ، به‌رسمیت شناختن مرزبندی ملی ایرانیان با دیکتاتوری و وابستگی برای رسیدن به آزادی و استقلال است. بنابراین شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» راهبند استبداد و استعمار است

۶-اکنون با صراحت و بی‌تعارف بگویید آن «کنشگران داخل» چه جنس و چه سنخ کنشگرانی هستند؟ اگر هویت آنها را نباید گفت، اقلاً ماهیت را بگویید. واقعاً کلمهٔ کلی و بی‌سمت و سوی «کنشگر» برای یک شخص سیاسی حقیقی یا حقوقی به چه معناست؟

آیا «برادران سپاه» و «دوستان اصلاح‌طلب» را هم شامل می‌شود؟ اگر منظور زنان و جوانان و مردان شورشگر بود که حتماً این خصلت ویژهٔ آنها را خاطرنشان می‌کردید. وانگهی اشخاصی که گفته می‌شود از داخل کشور متن را نوشته و ارسال کرده‌اند، تحت‌نظر رژیم بود یا نبود؟ مانند دفعهٴ پیش «سردار مدحی» مذکر یا مؤنثی در کار هست یا نیست؟

آخر ما مارگزیده هستیم و از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسیم. از جمله مجری پرتاب شدهٔ تلویزیون رژیم که داستان وکالت را علم کرد! به‌خصوص که قبل از هر چیز خط قرمز ۴۴سالهٔ رژیم یعنی «دوری از سازمان منفور» ما سرموضعی‌های واجب‌القتل را علم کرد!

باور کنید ترس ما بی‌علت نیست! به جان شما، خودمان هم می‌دانیم که هیچ محبوبیتی نزد نظام و علاقمندان نداریم. چون می‌گویند ۱۷هزار نفر از آنها را کشته‌ایم! به‌قول شما روسری اجباری هم که داریم‌، ارتباطات بیرونی هم نداریم آن قدر که اگر با بچه شاه حرف بزنیم وا می‌رویم و فرومی‌پاشیم!

آخر، شاه خودش از طریق ثابتی و سایر کابل به‌دستان تحت‌امر با ما طوری حرف زد که مزه‌اش هنوز در کف پایمان هست! البته اعلیحضرت نیز مانند آقازاده به تمام کنوانسیونهای بین‌المللی و اعلامیهٔ جهانی حقوق‌بشر اعلام پیوستگی کرده بودند!

۷-اگر به کار بردن کلمهٔ «انحلال سپاه» به‌رغم ارتباطات اذعان شده، برای گرفتن بهانه از ما و برگرفته از مادهٴ ۴ سند وظایف دولت موقت از برنامهٔ شورای ملی مقاومت در ۴۱سال پیش است، حرفی نیست. اما پیچاندن و ادغام و استتار آن در «نیروهای نظامی دیگر چون ارتش در صورت اثبات عدم دخالت در جنایات و داشتن تخصص» هیچ کودکی را نمی‌فریبد. زیرا انحلال، یک تمامیت است و معنی روشنی دارد. والا همین حرف را می‌توان به ساواکی‌ها و اطلاعاتی‌ها هم تعمیم داد و مثل بچه شاه گفت که خود آنها تضمین امنیت و ثبات آینده هستند!

عجبا که همین دیروز از ژنرال کلارک فرمانده پیشین ناتو شنیدیم که در مورد کسانی که برای این رژیم کار می‌کنند می‌گفت باید «از این رژیم فاسد دست بکشند و یونیفرم خود را برای ملحق شدن به تظاهرات مردم پاره کنند» و می‌گفت که مردم می‌توانند بر خود حکومت کنند و «به دیکتاتور یا شاه مستبد نیاز ندارند».

ببین که تفاوت با بچه شاه از کجا تا به کجاست؟ یونیفرم هم یونیفرم است و سپاه و ارتش و انتظامی و غیرآن ندارد.

در مورد ارتش جمهوری آینده هم البته مؤسسان منتخب مردم تصمیم می‌گیرد. اما اگر نظر ما را بخواهند می‌گوییم ارتش آزادیبخش ملی ایران با همین زنان و مردان شورشگر که قیمت آزادی را داده و می‌دهند از کانون‌های‌شورشی گرفته تا پیشمرگان کرد و سلحشوران بلوچ و عرب و ترکمن و دلیران تنگستان و ماهشهر و لر و قشقایی و بختیاری و نوادگان ستارخان و کوچک خان و پسیان و البته پرسنل مردمی ارتش که مانند زمان شاه به مردم می‌پیوندند.


۸-نتیجه: ما دانش‌آموزان در زنگ انشای «منشور همبستگی و سازماندهی» خوب فهمیدیم که کلمات بی‌خطر «گذار» و «ادغام» و «یکپارچگی سرزمینی» و «کنشگران داخل کشور» با موزیک متن «خشونت‌پرهیزی» بی‌حساب و کتاب نیست. مضافاً بر آن همه «رایزنی با دولتها» (یحتمل برای اخذ پول‌های بلوکه شده ایران) و «ابتدا بر فعالیت‌های خارج کشور تکیه» زدن، همراه با طفره رفتن از راه‌کار مشخص برای انتقال قدرت، که فقط گریز از نقد و اکتفا کردن به نسیه است. گوئیا بیشتر چشم به «جذب سرمایه‌گذاران بین‌المللی» دوخته است.

ماحصل، بین دو گزینه تاب می‌خورد. یکی حمله خارجی و بر تخت و مسند نشاندن بچه شاه که سرابی بیش نیست. دیگری طرح استحاله و همبستگی با جناح‌هایی از همین رژیم. در مجموع منشورش پنبه‌دانه‌یی است. عاقلان را اشارتی کافیست.

پیام مسعود رجوی ۱۱ اسفند ۱۴۰۱

مسعود رجوی: جرثومهٔ تفرقه با انداختن مار سلطنت بر ضد قیام و به سود خامنه‌ای و نظام دم از وحدت و اتحاد می‌زند

بعد از ترکیدن حباب «سلطنت انتخابی»

بچه شاه در «فراسوی» سلطنت و جمهوری برای این‌که بین این دو «تبعیض» پیش نیاید!

و «کاملاً بی‌طرف» باقی بماند (!) خود را به «مقام معظم» ولایت اپوزیسیون

چه جمهوریخواه چه سلطنت‌طلب، ارتقاء داد

جرثومهٔ تفرقه با انداختن مار سلطنت بر ضد قیام و به سود خامنه‌ای و نظام دم از وحدت و اتحاد می‌زند

از یک‌سو در نقش دایهٔ مهربانتر از مادر برای رفتار سازمان مجاهدین با اعضای خودش و حتی روسری خواهران مجاهد دل می‌سوزاند و از سوی دیگر چماقداران سلطنتی، هواداران و پشتیبانان مجاهدین و هموطنان کرد را با فحاشی و هتاکی می‌زنند و بیهوش راهی بیمارستان می‌کنند

به حکم خلق و تاریخ و به نام انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران و شهیدان

دکان شاه پرستی و سلطنت و سیرک «جاوید شاه» و «کینگ رضا پهلوی» جمع می‌شود

این راهبند قیام، در خدمت استبداد و استعمار، بر ضد جبهه خلق و انقلاب و جمهوری دموکراتیک است

این هیستری شاه‌پرستانه ارتجاعی و ضدتاریخی آن روی سکهٔ یقه‌درانی حزب‌اللهی از نوع خمینی است

می‌گوید: «قبل از هر چیز چه جمهوری‌خواه باشید چه سلطنت‌طلب باشید، برای ایجاد یک ائتلاف من باید فراسوی این مسائل باشم به‌خاطر این‌که [اگر] من را بگویند یک‌طرف هستم یا یک‌طرف دیگر، بعد آن وقت تبعیض پیش می‌آید...

من می‌خواهم کاملاً بی‌طرف باقی بمانم. سلطنت‌طلب‌ها اگر می‌خواهند، خب یک پادشاه داشته باشند، جمهوری‌خواهان می‌خواهند یکی را به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب کنند. بگذارید راجع به این مسأله شروع نکنیم، بگذارید راجع به‌عملکرد و شیوه کار شروع کنیم».

در آبان ۱۳۵۸ وقتی که خبرگان ارتجاع مشغول پخت و پز قانون اساسی ولایت فقیه بود، سازمان مجاهدین پیشاپیش و قبل از نظرپرسی اعلام کرد اگر موارد زیر در نص قانون وارد و مراعات نشود به آن رأی مثبت نمی‌دهد:

۱-محدود نمودن حقوق مالکیت و تصرف، در چهارچوب قرآنی و مکتبی ”کار“

۲-منوط نمودن بهره‌وری از زمین و محصول، به کسی که بر روی آن ”کار“ کرده است

۳-تصریح حاکمیت مردم که جملگی خلیفه و جانشین خدا در زمینند...

۴-اداره و تصدی کلیهٴ امور کشور از طریق شوراهای واقعی

۵-اعادهٴ حقوق همهٔ ملیتها و اقوام مبنی بر تعیین سرنوشت و ادارهٴ کلیه امور داخلی‌شان در چهارچوب تمامیت ارضی خدشه‌ناپذیر کشور

۶-تضمین آزادی همهٔ احزاب و گروهها تا مرز قیام مسلحانه که تنها معنی واقعی کلمهٔ چند پهلوی ”توطئه“ است

۷-الغای تمام قراردادهای ننگین استعماری...

اما خمینی و آخوندهای خبرگانش خط خود را پیش بردند و بعد از نظرسنجی در روزهای ۱۱ و ۱۲آذر ۱۳۵۸ اعلام کردند که قانون اساسی ولایت فقیه با ۹۹٬۵درصد آراء تصویب شده است. البته مجاهدین شرکت نداشتند و تحریم کرده بودند.


وقتی خمینی ولایت فقیه را به قانون تبدیل کرد دو هفته پس از نظرسنجی، مجاهدین در اطلاعیه رسمی خود او را کاندید نموده و پیشنهاد کردند که خودش «مسئولیت ریاست‌جمهوری را هم شخصاً تقبل» نماید تا لااقل «دوئیت مراکز تصمیم‌گیری» در کار نباشد. در این اطلاعیه باز هم به محترمانه‌ترین صورت به‌خاطر همان «وحدت کلمه» که خمینی می‌گفت: «بر حقوق همهٔ مناطق و ملیتهای وطنمان» مبنی بر به‌رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت و ادارهٴ امور داخلی خواهران و برادران کردمان با استناد (صوری) به پیام ۲۶آبان ۵۸ خمینی، تأکید شده بود.

اما خمینی زرنگ‌تر از این چیزها بود و منظور ما را از پیشنهاد ریاست‌جمهوری به خودش، که پاسخگو کردن او بود، دریافت. از این‌گونه پایین کشیده شدن توسط مجاهدین گزیده شد اما فرو خورد و یک ماه بعد، در حذف من از شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری تلافی کرد.

سپس در سال‌های بعد همه به چشم دیدند که او خواهان مقام و موقعیتی بالاتر از رئیس‌جمهور و بالاتر از شاه و به تصریح خودش «سلطنت مطلقهٔ فقیه» بود. همان «شاه سلطان ولایت» که مجاهدین در ۵مهر ۱۳۶۰ علیه او شعار می‌دادند. بهای آن بسیار سنگین و خونین بود.


این همان خمینی بود که در پاریس می‌گفت بعد از سرنگونی شاه می‌خواهد به قم برود و طلبگی کند. همان خمینی که حکم قتل‌عام تمام مجاهدین سرموضع را هم به خط خودش نوشت. بعد هم نوبت به زندانیان مارکسیست و کرد رسید.


اکنون بنگرید که بچهٔ شاه در روز ۹اسفند ۱۴۰۱ در اولین فرصتی که با حضور چند نماینده پارلمان بلژیک پیدا کرد، فرصت را مغتنم شمرده و یک به یک اراجیف رژیم ولایت را علیه مجاهدین تکرار می‌کند. عیناً با همان کدهای شناخته شدهٔ ارگانهای امنیتی رژیم.

از استناد به لجن‌پراکنی «اعضای سابق» و این‌که مجاهدین «حتی اجازه دسترسی» و «ارتباط با دیگران» را ندارند، تا این‌که در جنگ ایران و عراق «با سربازان ما جنگیدند». منظورش پاسداران و سربازان تحت‌امر خمینی است. همان خمینی که دشمن اصلی خلق ما بود و دشمن را به دروغ در آمریکا و اسراییل یا در عراق آدرس می‌داد.

لابد مجاهدین هم باید از دید بچه شاه سرشان را پایین می‌انداختند و با نعره‌ها و شعار «قدس از طریق کربلا» حتی پس از خروج نیروهای عراقی از خاکشان و بعد از بیانیه صلح (۱۹دی ۱۳۶۱) و بعد از طرح صلح شورای ملی مقاومت ایران (۲۲ اسفند ۱۳۶۱) و قبول آن از جانب دولت عراق به‌عنوان مبنای گفتگو برای صلح (۲۱ مارس ۱۹۸۳) به جبهه‌های جنگ «حق علیه باطل» و «اسلام با کفر» می‌شتافتند و هیزم بیار تنور جنگ خمینی با یک میلیون کشته و ۲میلیون مجروح و معلول و ۴میلیون آواره و هزار میلیارد دلار خسارت به مردم ایران می‌شدند.

کد دیگر بچه شاه این بود که مجاهدین به‌دلیل «گذشتهٔ تروریستی» خود در داخل ایران «حمایت بسیار کمی دارند».

راستی چرا مجازات جلاد اوین لاجوردی یا جلاد مجاهدین و خلق کرد صیاد شیرازی و مجازات پاسداران خمینی و آیت‌الشیطانهای جنایتکار و چپاولگر برای بچهٔ شاه این‌قدر سنگین و «تروریسم» می‌نماید؟ البته عدد ۱۷هزار را که این روزها ورد زبان امام جمعه‌های خامنه‌ای است، یادش رفت اما «شاهکار» دیگری مرتکب شد. عیناً مانند سپاه و اطلاعات و دیپلمات‌تروریست‌های رژیم آخوندی ادعا کرد مجاهدین «در بمباران شیمیایی حلبچه علیه کردها شرکت داشتند»!

به نظر می‌رسد آموزش‌ها و رهنمودهای مربی خود پرویز ثابتی سردژخیم ساواک و «برادران سپاه» را به‌خوبی فراگرفته و حفظ شده است. در عین‌حال وقتی به مطبوعات خارجی می‌رسد شکنجه‌های ساواک را به‌عنوان یک عملکرد و سیاست حکومتی انکار می‌کند (گاردین ۲۷فوریه ۲۰۲۳). گویا اگر هم شکنجه بوده از عناصر «خودسر» سر زده باشد! به نظر می‌رسد این قبیل ماله‌کشی‌ها را از ظریف آموخته باشد!

در مورد مجاهدین گوئیا هیچ دسترسی جز به «اعضای لاحق وزارت اطلاعات» (همان اعضای سابق) یا دژخیمان ساواک یا اصلاح‌طلبان ریزشی از زیر عبای خامنه‌ای و خاتمی و روحانی، ندارد. این، نقطه به نقطه تکرار شیطان‌سازیهای ملایان و دیپلمات‌تروریست‌های بمب‌گذار است که یکی از آنها در همین بلژیک به‌رغم ماله‌کشی‌های ظریف در مونیخ به ۲۰سال زندان محکوم شد.

وانگهی بچهٔ شاه خبر ندارد که در ۲۷سپتامبر ۲۰۰۵ وکیل فرانسوی، امانوئل لودو در تلویزیون آرته فاش کرد که صادق خرازی سفیر رژیم ایران در فرانسه او را به سفارت دعوت کرد و گفت: «بیایید مشترکاً توافق کنیم که بمباران شیمیایی حلبچه کار مجاهدین خلق بوده است تا به این ترتیب حیثیت طرف ایرانی و طرف عراقی حفظ شود»!

علت این بود که پای رژیم هم به‌خاطر استفاده از گاز سیانید هیدروژن در موضوع حلبچه گیر بود و اگر قضیه هم می‌خورد رویش باز می‌شد و برای رژیم خیلی گران تمام می‌شد (استعمال گاز شیمیایی به فتوای خمینی-کتاب گزارش مسئول شورای ملی مقاومت-اسفند ۱۳۶۳ صفحات ۳۹۹ -۴۰۰-۴۰۱). اگر غیر از این بود رژیم هرگز ریسک نمی‌کرد و به مذاکره و معامله با وکلای فرانسوی و عراقی در پاریس و امان روی نمی‌آورد.

در ۱۸فوریه ۲۰۰۶ خلیل الدلیمی وکیل عراقی که در اردن به‌سر می‌برد، در مصاحبه با تلویزیون ابوظبی فاش کرد که رژیم ایران برای انداختن موضوع حلبچه به گردن مجاهدین ۲۰میلیون دلار رشوه پیشنهاد کرد و سرانجام در مذاکره با امانوئل لودو حتی حاضر شد تا ۱۰۰میلیون دلار به هیأت دفاع در پاریس و امان بپردازد ولی آنها نپذیرفتند. حتی اگر می‌پذیرفتند بدون شک از یک جا درز می‌کرد و فاش می‌شد.

موضوع معامله و رشوه رژیم در مورد حلبچه و انداختن آن به گردن مجاهدین را در همان زمان رسانه‌های دیگر منعکس کردند. روزنامه الشرق‌الأوسط نیز در ۲۶فوریه ۲۰۰۶ این موضوع را عیناً گزارش کرد.

روزنامه الشرق‌الأوسط نیز در ۲۶فوریه ۲۰۰۶

در مورد سایر اتهامات بچهٔ شاه علیه مجاهدین گزارش سال۲۰۱۳ طاهر بومدرا مسئول حقوق‌بشر یونامی در عراق بسیار قابل‌توجه است. این گزارشها به سازمان ملل در کتاب «داستان ناگفتهٴ کمپ اشرف» منتشر شده و می‌گوید به‌دنبال یکایک اتهامات رژیم و عوامل عراقی آن به محکمهٔ عالی جنایی عراق رفته و با قاضی ناظم عبودی صحبت کرده است اما حتی یک سند معتبر پیدا نشد و بیش از شایعات دست دوم و سوم چیزی در کار نبود. طبعاً این مربوط به زمانی است که مسئول حقوق‌بشر سازمان ملل در عراق هنوز مجاهدین را نمی‌شناخته و با آنها جز در چارچوب بازدیدهای یونامی از اشرف رابطه‌ای نداشته است.

  • مخالفت صریح و اعلام شدهٔ بچهٔ شاه در سال۱۳۹۱ با ابطال برچسب تروریستی و حذف نام مجاهدین از لیست وزارت‌خارجه آمریکا و این همانی اتهامات وی علیه مجاهدین با رژیم آخوندها و ارگانهای سرکوبگر امنیتی آن به‌وضوح حاکی از فصل‌مشترک و سرشت همانند شیخ و شاه در دیکتاتوری و حق‌کشی است.

بچه شاه و ابوعطای دموکراتیک

در همان زمان ۴۲شخصیت فرهنگی و هنری ایرانی در بیانیه‌یی که در واشنگتن تایمز هم منتشر شد در پاسخ به مدعیانی که با خروج مجاهدین از لیست مخالفت می‌کردند، نوشتند:

مدعیان «قانون‌گرایی» و «عدم خشونت» در وحشت از خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی ، همه دعاوی خود را به کناری گذاشته و «صلاحشان» را در این دیده‌اند که هم قانون زیر پا گذاشته شود و هم وحشیانه‌ترین خشونت ها تکرار شود. نباید فراموش کرد که اصلی‌ترین بهانه و دستاویز مالکی در حملات وحشیانه‌اش به ساکنان اشرف همین لیست است.

ما حقیقتاً معتقدیم هرکس آزاد است با هر جریان سیاسی موافق یا مخالف باشد. ولی تیز کردن تیغ علیه ۳۴۰۰نفر پناهنده محاصره شده و بی‌دفاع عملی هم تبهکارانه و هم جنایتکارانه است.

اسماعیل خویی، مرجان و رحمان کریمی، در شمار امضا کنندگان بودند.

  • شگفتا که همین بچه شاه که با خروج نام مجاهدین از لیست تروریستی مخالف بود، بعداً با وارد کردن نام سپاه پاسداران در لیست وزارت‌خارجه آمریکا توسط مایک پمپئو وزیر خارجه وقت و هم‌چنین با تحریم‌های رژیم موافق نبود. کما این‌که در زمان هلاکت قاسم سلیمانی نیز سکوت پیشه کرد تا موج از سر بگذرد و «برادران سپاه» دلخور نشوند! اما اکنون رنگ عوض کرده و دو آتشه خواهان لیست‌گذاری سپاه و تحریم رژیم شده است تا شاید حاصل آن را به جیب بزند. این یک خواب پنبه‌دانه‌یی است که هیچگاه به واقعیت تعبیر نمی‌شود.
  • جرثومهٔ تفرقه را با انداختن مار سلطنت بر ضد قیام و به سود خامنه‌ای و نظام بنگرید که دم از وحدت و اتحاد هم می‌زند.

با همان الگوی «همه با هم خمینی» که اکنون می‌خواهد «فراسوی» سلطنت و جمهوری، برای این‌که بین این دو «تبعیض» پیش نیاید قرار بگیرد و «کاملاً بی‌طرف» در کرسی ولایت مطلقه بنشیند! با فراخوان به ثبت‌نام در «اتوبوس مجانی» مملو از خصومت نسبت به جنبشی غرقه به خون که ۹۰درصد شهیدان آزادی در ۴۴سال گذشته بالاخص قتل‌عام زندانیان سیاسی از آن برخاسته‌اند.


رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست

انقلاب دموکراتیک نوین ایران پیروز می‌شود

پیام مسعود رجوی ۱ اسفند ۱۴۰۱

ملغمهٔ «سلطنت انتخابی» که بچه شاه می‌گوید

مترادف سلطنت مادام‌العمر فقیه منتخب خبرگان در رژیم ولایت است

دوبله‌خوری خمینی و خامنه‌ای در جمع فوق‌متناقض جمهوری و ولایت فقیه با یکدیگر در قانون اساسی رژیم بود که ۴۴سال است آن را با نعره‌های «مرگ بر ضد ولایت فقیه» می‌پوشانند. به همین خاطر ما قانون اساسی این رژیم را تحریم کردیم و به آن رأی ندادیم. خشت کج از همانجا کار گذاشته شد. هر شخص و جریان سیاسی که به قانون اساسی ولایت فقیه رأی مثبت داد، به حاکمیت جمهور مردم خیانت کرد و خنجر زد. امروز دم زدن از هر گونه سلطنت همان خشت خیانت است. بالا بردن عکس سردژخیم ساواک در کنار عکس شاه و بچه‌اش در تجمع بقایای سلطنت در مونیخ علامت آشکار همین حقیقت است. ملغمهٔ سلطنت انتخابی، دوبله‌خوری فوق متناقض دیگری با همان سبک خمینی و خامنه‌ای است.

به مونیخ رفتن بچه شاه از قضا نشان می‌دهد که دولتهای غربی در عین‌ این‌که می‌خواهند برای رژیم خط و نشانی بکشند، عزم تغییر و سرنگونی ندارند و جدیتی در کار نیست. این هم که برخلاف همهٔ دعاوی وحدت و اتحاد، اصل حرف بچه شاه و زینت‌المجالس همراه، علیه مجاهدین بود، این موضوع را به‌خوبی برای رژیم روشن می‌کند.

جالب این‌که بعد از ۴۰سال، کسانی که با رژیم آخوندی دست می‌دادند یا به انحاء مختلف دست تکان می‌دادند، اکنون در مونیخ دولتها را فرا می‌خوانند که با این رژیم دست ندهند! با تأخیر ۴۰ساله البته حرف بسیار خوبی است. اما ابتدا «خود شکن». یعنی اگر دیکتاتوری و غصب و سرقت حاکمیت مردم ملاک و معیار است، در این صورت اول «خود» باید هر گونه دست دادن و گفتگو و مذاکره با شیخ و شاه و بقایای آنها را تحریم کنید.

از این شاکی و ملولند که چرا مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران با آنان صحبت و دیالوگ نمی‌کنند. یادشان رفته که بهشتی و کیانوری تا کجا و چقدر و چگونه به عبث تلاش کردند ما را در «خط امام» به گفتگو و مذاکره و نیز مناظره در تلویزیون بکشانند. هیهات...

بگذارید بار دیگر تصریح کنم که دست دادن با شیخ و شاه و بقایای آنها کار ما نیست. برای پرهیز از دیکتاتوری و وابستگی که خط قرمز عبورناپذیر جبهه خلق و ضدخلق است و برای حاکمیت جمهور مردم می‌خواهیم دست‌هایمان پاکیزه بماند و آلوده نشود.

جبهه خلق با شاخص حاکمیت جمهور مردم ابداع ما نیست. من درآوردی نیست. زیر حاکمیت رژیم‌های استبدادی یا وابسته، نمی‌توان و نباید مانند دموکراسی‌های غربی طیفی از راست به چپ یا از چپ به راست ترسیم و تقسیم کرد.

تا فاشیسم و دیکتاتوری حاکم است، تا زمانی که حق حاکمیت مردم غصب شده و به سرقت رفته است، ابتدا باید جبهه خلق و ضدخلق تعیین‌تکلیف شود.

در دنیای واقعی، اشیاء با ضدشان شناخته و تعریف می‌شوند «جنگ اضداد است این عمر جهان». سخن گفتن و دم زدن صوری از آزادی و استقلال کافی نیست. نباید در سطح درجا زد و توقف کرد. باید خط قرمز و مرزبندی سرخ و آتشین با دیکتاتوری و وابستگی را شناخت و پاس داشت و برای آن قیمت داد. بدون تعیین‌تکلیف جبهه خلق و خط قرمز آن با ضدش، راه برای «همه با هم» باسمه‌ای که در واقع همان «همه با من» شاه و خمینی است، باز می‌شود و به «حزب فقط رستاخیز» یا «حزب فقط حزب‌الله» می‌انجامد.

۷۸سال پس از جنگ جهانی دوم و سقوط فاشیسم هیتلری هنوز در آلمان استفاده از نمادهای نازی از قبیل صلیب شکسته جرم است. حتی انکار هولوکاست هم جرم است.

قسم به درد و رنج بیکران خلق اسیرمان، قسم به خون یاران و رود خروشان خون شهیدان که در ایران هم، فاشیسم دینی و فاشیسم سلطنتی و نمادهای آن و هم‌چنین انکار جنایت‌های شاه و شیخ و ساواک و اطلاعات و سپاه، جرم است.

انقـلاب دموکراتیک نویـن ایـران پیـروز می‌شود

پیام مسعود رجوی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱

به دنبال سخنان رضاپهلوی در دانشگاه جرج‌ تأون و «بخشی از مشکل» دانستن مجاهدین خلق به شکل تلویحی و «اتوبوس مجانی» شمردن مشارکت سیاسی با خود، مسعود رجوی طی پیامی در روز ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ گفت:

مسعود رجوی-۲۲ بهمن ۱۴۰۱

«اتوبوس مجانی» استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی، آزادیخواهان و استقلال‌طلبان را به سلول‌ها و تپه‌های اوین می‌برد.

اتوبوس ضدمصدقی با پلاک ۲۸مرداد و رانندگی بچه شاه ارزانی ورثهٔ ساواک و ریزشی‌های شیخ و اصلاحاتش باد.

این، جادهٔ گذار از عمامه و عبا و نعلین به شنل و چکمه‌های خونین و مسیر شناخته شدهٔ حرکت از ولایت فئودالی به بورژوازی نوکیسه بی‌دنده و ترمز است. برای آنها که به‌رغم دود و دم‌های این ایام، به چشم دیدند قطار «تمدن بزرگ» شاه آب‌نبات چوبی در آمد، خروس‌قندی دموکراسی اینان چنگی به دل نمی‌زند. به‌دلیل خصومت با انقلاب ضدسلطنتی و دشمنی با جمهوری دموکراتیک، فریب و بازی با کلمات است.

انکار انقلاب ضدسلطنتی توهین به مردم ایران و لگدمال کردن اعلامیهٔ جهانی حقوق‌بشر و مشخصاً حق شورش و قیام علیه ستمگر به‌عنوان آخرین علاج بشر است.

بی‌جواب گذاشتن «سلطنت یا جمهوری» و موکول کردن آن به بعد یا پای صندوق رأی، به بهانهٔ برهم نخوردن وحدت، انکار حاکمیت و رأی جمهور ملت است. این فریبکاری و خیانت و انحراف و تفرقه به سود رژیم ولایت است. هم‌چنان‌که مسایل اساسی دیگر مانند انحلال دستگاههای سرکوبگر رژیم، آزادی‌ها و حقوق زنان، حقوق ملیتها و زمانبندی تشکیل مؤسسان را هم نمی‌توان به بعد موکول کرد.

به‌هر‌حال، زمان به عقب برنمی‌گردد و سلطنت هم نه در روسیه، نه در عراق، نه در افغانستان و نه در ایران دوباره باز نمی‌گردد.

دم زدن صوری از اتحاد، بدون ابطال شناسنامهٔ دیکتاتوریهای شاه و شیخ همان «همه با من» خمینی است.

خمینی در مورد مهمترین موضوعات مانند آزادی‌های دموکراتیک، حقوق زنان، حقوق ملیتها و رابطهٔ دین و دولت یا به بعد از سقوط شاه موکول می‌کرد، یا کلی‌بافی و اسلام‌پناهی پیشه می‌کرد. او هم مدعی بود که پس از سقوط رژیم شاه چیزی نمی‌خواهد، به قم می‌رود و به طلبگی می‌پردازد.

سپس با یک هواپیما مملو از مسافران مجانی، شامل میوه‌چینان و فرصت‌طلبان حرفه‌یی و کسانی که بسیار دیر آمده‌ اما خیلی زود می‌خواستند بروند، سر رسید. مجاهدین را که تازه از زندانها و شکنجه‌گاهها آمده بودند «منافق» خواند و در بازار قم «وسایل فساد» آنها را به نمایش گذاشت و بهتان زدن به آنان را ثواب شمرد. سرکوب کردستان و سایر ملیتها و اقلیتها و ادیان و مذاهب را هم همه می‌دانند.

خمینی در قدم بعد علم «سلطنت مطلقه» برافراشت و سرانجام حکم قتل‌عام همهٔ مجاهدین سرموضع را صادر کرد.

حالا هم اگر بچه شاه که برای زنان رزمندهٔ مجاهد دل می‌سوزاند که گوئیا به اجبار روسری دارند و وادار شده‌اند جدا از مردان بنشینند، راست می‌گوید و به راستی مدافع حقوق زنان است، حتی در چارچوب سلطنت موروثی باید مثل سلطنت‌های اروپایی اذعان و اعلام کند که خواهر بزرگترش ولیعهد شاه است! چرا باید ولیعهدی را از خواهر بزرگتر که بچه اول شاه هم بوده برباید؟

اما فراتر از همهٔ اینها، اصل موضوع «جبهه خلق» است. سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران از ۶دهه پیش بی‌خود و بی‌جهت به کلمه خلق نیاویختند. هم‌چنان‌که در سال۱۳۸۸ دوباره گفتیم و نوشتیم:

«جبهه خلق» یا «جبهه مردم ایران» در برگیرندهٔ تمام طبقات و اقشار و جریانها و نیروها و افراد ایرانی است که خواستار سرنگونی دیکتاتوری و برقراری دموکراسی و در یک‌کلام خواستار حاکمیت جمهور مردم ایران هستند.


بنابراین شاه و شیخ و بقایای حاکمیت و حکومت آنها ضدخلق هستند و در جبهه خلق جایی ندارند مگر با شرایطی که بحث جداگانه دارد و در سال۱۳۸۸ به تفصیل در کتاب قیام و سرنگونی آمده است.

مرزبندی سرخ و آتشین بین جبهه خلق و ضدخلق یعنی مردم و ضدمردم با همهٔ اختلافاتشان در داخل جبهه خلق تنها مرزبندی واقعی و ضروری و حقیقی در عرصهٔ سیاسی است و هر کس مخدوش کند نه با ما، بلکه با آنها، در جبهه مقابل است.

پله کردن تبهکاریها و نردبان ساختن از خیانتها و جنایت‌های خمینی و خامنه‌ای و بالا رفتن بر دوش رسانه‌ها برای پریدن به جبهه خلق و قرار گرفتن روی سر مردم کافی نیست. قبل از هر چیز شاخص عینی و علمی و تاریخی آزادیخواهی و استقلال‌طلبی در صحنهٔ سیاسی ایران به‌رسمیت شناختن مرزبندی ملی ایرانیان با دیکتاتوری و وابستگی است که در اصل «نه شاه، نه شیخ» خلاصه می‌شود. شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» راهبند استبداد و استعمار است.

بچهٔ شاه از سال۱۳۸۱ می‌گفت: «با تلفن، فاکس و ایمیل» با پاسداران در ارتباط است. در سال۱۳۸۸ در پی اصلاح‌طلبان داخل نظام دست‌بند سبز به دست می‌کرد. در ۱۳۹۷ در یک استراتژی فجیع آخوندپسند می‌گفت برای او «مهمترین مؤلفه در میان تمامی عوامل، نقشی است که نیروهای نظامی و شبه‌نظامی می‌توانند در این گذار ایفا کنند». هم‌چنین تصریح می‌کرد که «ما نمی‌توانیم (در ایران) به تغییر دست پیدا کنیم بدون این‌که تلاش کنیم که اکثریت این عناصر (سپاه و بسیج) را در طرف خودمان داشته باشیم» و «آنها باید بدانند که اولین نیروی تضمین‌کننده امنیت و ثبات آینده ایران در واقع خودشان هستند».

اکنون در این استراتژی «خشونت‌پرهیز» با وکالت مجازی و کسب نمایندگی و مرجعیت برای صحبت با سران خارجی برای نشاندنش بر تخت سلطنت از طریق «حداکثر مشارکت» و همراهی با «نیروهای انتظامی» درصدد است «قشر خاکستری» را هم با خود همراه کند!

مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران را هم «بخشی از مشکل» می‌داند. در حالی که ما خطاب به او و بچه خامنه‌ای و نوهٔ خمینی گفته و تکرار می‌کنیم که «در ارتباط با پروژه‌های مطلوب نظام در بحبوحه‌ٔ قیام ما نه بخشی از مشکل بلکه تمامی مشکل بر سر راه ارتجاع و استعمار و مشخصاً دیکتاتوری و وابستگی هستیم». شاه پس از سقوط گفت بزرگترین اشتباه او آزاد کردن تروریستها از زندان بوده است.

واضح است که مثل همهٔ انقلاب‌ها، ترفندها و توطئه‌ها و برچسب‌ها تا روز آخر ادامه دارد. اما پیشرفت انقلاب دموکراتیک جایی برای رنگ‌آمیزی و قالب کردن بقایای شاه و رجعت به گذشته با تحریف تاریخ به ضرب فیلم‌های تبلیغاتی ۵۰-۶۰سال پیش باقی نمی‌گذارد.

شیطان‌سازی‌ها و خراب کردن فضا البته ادامه می‌یابد اما این بار به‌خاطر تعمیق انقلاب، مصادره کردن آن با ارتجاع از طریق پاس‌کاری بین شیخ و شاه با هیچ دجالیت و جادو و گمانه‌زنی امکان‌پذیر نیست.


رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست

انقلاب دموکراتیک نوین ایران پیروز می‌شود.[۱]

پیام مسعود رجوی ۲۵ دی ۱۴۰۱

روز بیست و پنجم دی ماه پس از قطعی گاز در بسیاری از استانی‌های کشور مسعود رجوی طی پیامی گفت:

به این رژیم باید در مورد گاز هم درس آتشین و شعله‌وری مانند بنزین در قیام آبان ۹۸ داد

میهن اشغال شدهٔ ما از بابت ذخایر گاز در جهان در رتبهٔ دوم قرار دارد. مردم ایران لااقل برای یک قرن ذخیرهٔ گاز دارند.

مشکل در رژیم غارتگر و بی‌عرضه‌ای است که خامنه‌ای بر طبل میان‌تهی ”دانش بنیان“ آن می‌کوبد.

به این رژیم باید در مورد گاز هم درس آتشین و شعله‌وری مانند بنزین در قیام آبان ۹۸ داد.

مسعود_رجوی  - ۲۵ دی ۱۴۰۱[۲]

پیام مسعود رجوی- ‍‍۱۹ دی ۱۴۰۱

تعادل پیشین بازگشت‌ناپذیر استدرود بر مردم و جوانان از جان گذشته در کرج و تهران

بامداد امروز کاری کردید کارستان درس تبیین ما از سال۵۸ رو در روی خمینی و خامنه‌ای همین است.شیفتگان آزادی باید شورش و طغیان کنند. زنجیر و زندان بشکنند

مسعود_رجوی  - ۱۹ دی ۱۴۰۱

پیام مسعود رجوی - ۱۸ آذر ۱۴۰۱

پس از اعدام محسن شکاری مسعود رجوی طی پیامی گفت:

پیام اعدام قهرمان شهید محسن شکاری

خط خامنه‌ای برای مهار و جمع کردن قیام را باید با شورش و آتش در هم شکست

سپاه پاسداران خامنه‌ای در جمعبندی وقایع روزهای ۱۴ و ۱۵ و ۱۶آذر به او گزارش کرده است تعداد کشته‌های اغتشاشگران در روزهای ۱۴ و ۱۵ و ۱۶آذر به نسبت ۲۴ و ۲۵ و ۲۶آبان به‌مراتب کمتر است. مهم‌تر این‌که «میزان اعتصاب و تجمعات حاکی از شکست پروژهٔ معاندین تاکنون است» و «نسبت به فراخوان گذشته معاندین در تاریخ ۲۴ تا ۲۶ آبان‌ماه حجم اعتصاب کاهش محسوس داشته و روند کاهشی حدود ۳۵درصدی استقبال از فراخوانها را نشان می‌دهد».

به همین خاطر رئیسی روز بعد از ۱۶آذر در رباط کریم ادعا کرد که رژیم یک بار دیگر «دشمن را ناکام» گذاشته و تأکید کرد «یک راه بیشتر ما نداریم، نه عقب‌نشینی و نه توقف و ایستایی، فقط پیشرفت»! جلاد می‌خواست به پاسداران و بسیجی‌ها چنین القا کند که اعدام محسن را که ساعاتی قبل انجام داده بود، تیر خلاص قیام بدانند. اما هیهات! و باز هم باید تأکید کرد که وضعیت و تعادل پیشین بازگشت‌ناپذیر است.

اما برای پیروزی باید خط خامنه‌ای را بی‌امان و به قدر توان در همه جا با شورش و آتش در هم شکست

هم‌چنان که ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور اعلام کرده است، خط قرمز رژیم «خشونت پرهیزی» جوانان شورشگر و نزدیک نشدن آنها به آتش و شورش است.

بسیاری در داخل رژیم گمان می‌کردند که خامنه‌ای این بار هم مانند آبان۹۸ به سرکوب حداکثری و کشتار بزرگ روی می‌آورد. اما هم‌چنان که کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران با انتشار ۱۰سند «خیلی محرمانه» از سرکردهٔ کل سپاه و سرکردهٔ سپاه در تهران بزرگ برملا کرد، خط کار خامنه‌ای سرکوب قیام با «حداقل هزینه» است تا وقتی «خلاف آن اقتضا کند».

دستورالعمل سرکردهٔ سپاه که در اطلاعیه شماره ۳ کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا افشا شده، بسیار روشنگر است:

تاریخ: ۱۹مهر ۱۴۰۱

خیلی محرمانه

در بارهٔ اغتشاشات روزهای اخیر در کشور و طراحی دشمن برای تحریم و تشدید خشونت و تعرض به اماکن و نیروهای نظامی، انتظامی با هدف اجرای پروژهٔ کشته‌سازی، به‌رغم ابلاغیات متعدد مبنی بر استفاده از سلاحهای امنیتی ناتوان کننده (غیرکشنده)، بعضاً شاهد بکارگیری غیراصولی سلاح گرم، توسط برخی از یگانها بوده که نتایج سویی از جمله: افزایش آمار کشته‌ها، تشدید ناآرامی‌ها و ایجاد خوراک تبلیغاتی را به‌دنبال خواهد داشت.

لذا به‌منظور پیشگیری از تلفات انسانی و افزایش هزینه‌های معنوی و مادی برای انقلاب اسلامی موارد زیر جهت اجرا ابلاغ می‌گردد:

۱-اشراف اطلاعاتی و پیش بینی دقیق تجمعات و اغتشاشات احتمالی به‌منظور انجام اقدامات پیش‌گیرانه و عملیات پیش‌دستانه و جلوگیری از شکل‌گیری تجمعات و اغتشاشات غیرقانونی، مورد تأکید قرار گیرد.

۲- حفاظت از اماکن و مقرهای انتظامی و نظامی و به‌ویژه اماکن نزدیک به محلهای تجمع و اغتشاش (کانون‌های ناآرامی) به‌صورت کاملاً اطمینان‌بخش، تشدید و تقویت شود و تمهیدات لازم برای مقابله با یورش احتمالی افراد اغتشاشگر به این اماکن با ابزار و تجهیزات ضداغتشاش و غیرکشنده، پیش‌بینی، توزیع و آموزش داده شود و این موضوع مورد نظارت مستمر نیز قرار گیرد.

۳- در مواقع ضروری و برای دفاع از اماکنی که اغتشاشگران یا افراد مسلح در حال نفوذ و ورود به این اماکن هستند، فقط از سلاح غیرکشنده مانند وینچستر (با ساچمهٔ پلاستیکی و غیرکشنده) در حد نیاز و توسط افراد آموزش دیده استفاده شود.

چنان‌چه برای دفاع از اماکن نظامی، چاره‌ای به جز استفاده از سلاح جنگی نباشد، از این سلاح صرفاً توسط افراد مشخص و با تجربه و به‌صورت کاملاً هدفمند استفاده شود.

۴- انتظار می‌رود تا فرماندهان میدانی با مدنظر قرار دادن فرامین فرماندهی معظم کل قوا و رعایت ابلاغیه‌های ستاد کل نیروهای مسلح، با برخورد حکیمانه و هوشمندانه به شکلی عمل نمایند تا تلفات انسانی خودی، اغتشاشگران و مردم عادی (کشته و مجروح) به حداقل رسیده و بهانه‌یی به دست دشمن و گروه‌های معاند داده نشود.

لازم به ذکر است که در اجرای بندهای ۱ تا ۴ فوق، ملاحظات اساسی زیر حتماً مدنظر قرار گیرد:

الف- حمل سلاح گرم برای تأمین نیروهای عمل کننده‌ٔ خودی در حین استقرار، و تأمین ستون‌کشی، بلامانع و استفاده از آن در این موضوع برابر قانون به کارگیری سلاح خواهد بود.

ب- حمل و به کارگیری سلاح گرم، توسط تیم های عملیات ویژه، برای دستگیری و مقابله با عوامل مسلح و تروریست مطابق با ضوابط و مقررات مصوب، بلامانع خواهد بود.

سرلشگر پاسدار حسین سلامی فرمانده قرارگاه ثارالله تهران

تنها راه برای آزادی، ارتش آزادی و جنگ صد برابر با تهاجم حداکثر است

این‌چنین انقلاب دموکراتیک نوین ایران پیروز می‌شود[۳]

پیام مسعود رجوی- ۱۶ آذر ۱۴۰۱

ساعت چهار و نیم بامداد ۱۶ آذر مصادف با روز دانشجو مسعود رجوی طی پیامی به دانشجویان و جوانان مبارز گفت:

مسعود رجوی-۱۶ آذر ۱۴۰۱

(ساعت چهار و نیم بامداد)

پیام به جوانان شورشگر و دانشجویان پیشتاز در تهران برای روز دانشجو

از دشمن وارفته و روحیه باخته نهراسید

با آمادگی کامل برای دفاع از خود و جنگ صد برابر با مزدوران سرکوبگر به صحنه بروید


خامنه‌ای می‌خواهد ۱۶آذر را هر طور شده با کمترین قیمت از سر بگذراند. سپاه و اطلاعات رژیم درصدد دستگیری گسترده برای ممانعت از هر گونه تجمع یا راهپیمایی هستند. دستورالعمل‌های لازم «نسبت به برگزاری تور ایست و بازرسی» و بازداشت صادر شده و از ساعت ۸صبح چهارشنبه در بیش از ۱۰۰ نقطهٔ تهران به اجرا گذاشته می‌شود. به‌طور خاص خیابان انقلاب و محدودهٔ بازار و چند منطقه دیگر در تهران هدف‌های دشمن هستند. نازی‌آباد، جوادیه، ستارخان، هفت‌حوض، پونک، تهرانپارس و تجریش در این شمارند.

از سوی دیگر با انتشار خبر رفتن رئیسی جلاد به دانشگاه تهران و سخنرانی در آنجا، رژیم می‌خواهد برای کنترل وضعیت و ممانعت از تجمع و حرکت در مسیر دانشگاه دست بازداشته باشد.

۱- دشمن بسیار خسته و فرسوده و وارفته و روحیه باخته است. در روز دانشجو باید در شورشی‌ترین شهر جهان درس جانانه‌ای به مزدوران سرکوبگر داده شود.

۲-هیچگونه ساده‌اندیشی در جنگ روا نیست. با آمادگی کامل برای دفاع از خود به صحنه بروید و آرایش دشمن را در هم بریزید. کوکتل جواب گله‌های موتوری و پاسدار و بسیجی است.

۳-تنها راه برای آزادی، ارتش آزادی و جنگ صد برابر با تهاجم حداکثر است.

آتش جواب آتش

انقلاب دمکراتیک مردم ایران پیروز می‌شود[۴]

پیام مسعود رجوی- ۹ آذر ۱۴۰۱

مسعود رجوی پس از باخت تیم جمهوری اسلامی از تیم آمریکا و شادی سراسری مردم در ایران از باخت این تیم طی پیامی گفت:

خامنه‌ای باخت و مردم ایران جشن گرفتند

از هر توپ فوتبال هم باید گلوله‌یی آتشین بر سر و ریش رژیم ساخت

مردم ما و ورزشکاران میهن‌پرست و ملی هوشیارند و از هر گونه دجالیت بیزارند

ملی‌گرایی میان‌تهی مانند اسلام‌پناهی ریایی دیگر اثر ندارد

تو دهنی محکم خلق به پادوهای ارتجاع و استعمار

آنها که از مقاومت ایران و مجاهدین هنوز طلبکارند که چرا در سال۷۷ جام جهانی در لیون را به خیزش جهانی علیه خامنه‌ای و خاتمی تبدیل کردند؟

چرا از سال۷۰ تأسیسات مخفی و پروژه‌های پنهان اتمی رژیم را پیاپی افشا کردند؟

چرا از سال۶۰ خواهان تحریم نفتی و تسلیحاتی دیکتاتوری خون‌ریز دینی شدند؟

چرا در جوال جنگ ضدمیهنی با شعار ”فتح قدس از طریق کربلا“ که خمینی برای بقای ولایت پهن کرده بود نرفتند؟

و چرا در سال۶۱ پس از عقب‌نشینی قوای عراقی از خاک ایران

پس از امضای بیانیه صلح توسط دولت عراق

و پس از قبول طرح صلح شورای ملی مقاومت ایران به‌عنوان مبنای مذاکرات صلح

گفتند همه تفنگ‌ها باید به سوی فاشیسم دینی نشانه برود


به دستور خمینی دادستان ارتجاع در آبادان در روز ۲۵آبان سال۵۹ در یک حکم قضایی مقرر کرد مجاهدین طی ۲۴ساعت سنگرهای خود در جبهه جنگ با عراق را در همه جا تخلیه کنند. بلادرنگ تعقیب و دستگیری و شکنجه صدها مجاهد آغاز شد و سرجمع برای آنها ۲۸۶سال زندان معین کردند. جرم‌شان این بود که جدای از بسیج و پاسداران، به دفاع مشروع از وطن و خاک خود برخاسته بودند. بهشتی در همان زمان در اهواز با صراحت به مجاهد خلق مهدی ابریشمچی گفت خوزستان را هم از ما بگیرند بهتر از این است که شما در تهران حکومت را از ما بگیرید...

از دیرباز ”به فرمودهٔ“ شاه و شیخ با چراغ قرمز ”سیاست‌ممنوع“، سرباز و پاسدار باید گوش به فرمان باشد و جنگ و سرکوب کند، دانشجو و دانش‌آموز باید درسش را بخواند، ورزشکار باید بازی‌اش را بکند، هنرمند باید اسباب انبساط خاطر باشد، کارگر و دهقان هم سرشان به کار خودشان باشد. تکلیف زنان هم روشن است.

البته بنا به مصلحت هر گاه لازم باشد ”همه با هم“ باید ترک کالسکهٔ سلطنتی یا عقب درشکهٔ نظام ولایت، روضهٔ ملی‌گرایی بخوانند و سینهٔ اسلام‌پناهی بزنند و انقلابیون و شورشگران را به جای خود بنشانند.

نزدیک به ۲۴۰۰سال پیش، ارسطو انسان را موجودی سیاسی تعریف کرد. راستی در دنیای انسانیت مگر می‌شود ورزش و هنر و ادبیات و علم و فرهنگ و اتمی و جنگ و صلح خنثی و بی‌سمت و سو داشت؟ این به‌معنی تسلیم و واگذار کردن این میدانها به رژیم حاکم است. خوشا مردم ایران که پس از یک قرن دیکتاتوری بسا هوشیارترند و باخت خامنه‌ای و تیمی را که در خدمت شلیک‌ها و خون‌ریزی او بود جشن گرفتند.

باشد که با هر توپ گلوله‌یی آتشین بر دروازه رژیم ستمگر بنشیند

انقلاب دمکراتیک مردم ایران پیروز می‌شود[۵]

پیام مسعود رجوی- ۵ آذر ۱۴۰۱

مسعود رجوی پس از سخنرانی خامنه‌ای و تاکید او بر سرکوب تظاهر‌کنندگان طی پیامی گفت:

خامنه‌ای باز هم نشان داد

زبانی جز زبان قاطعیت و قهر و قدرت نمی‌فهمد

وقتی خلیفهٔ ارتجاع توده‌های میلیونی مردم بپاخاسته را غافل و جاهل و مزدور می‌خواند

وقتی می‌گوید هر اغتشاشگر و هر تروریستی باید مجازات شود و در این تردیدی نیست

به زبان معکوس دیو و دد و به روشن‌ترین صورت گواهی می‌دهد حق با مقاومت ایران است

تنها راه نجـات خلـق، ارتـش آتـش و آزادی است

۱-حرفهای امروز خامنه‌ای از جمیع جهات بیان بن‌بست و درماندگی است و هیچ برون‌رفت و گریزگاهی ندارد.

۲-ترس از ریزش و شقه زیر ضرب قیام خاموشی‌ناپذیر سراپای خامنه‌ای را به لرزه در آورده و تمام وجودش را مانند شاه در مرحله پایانی رعشه سرنگونی فراگرفته است.

۳-تعادل پیشین بازگشت‌ناپذیر است و زمان به عقب برنمی‌گردد. در تلهٔ سرنگونی افتاده و از هر سو که بچرخد خلاصی ندارد.

۴-صلح و امنیت بین‌المللی و منطقه‌یی ایجاب می‌کند که آمریکا و اروپا اکنون پس از مماشات و تأخیر بسیار، ماشهٔ برجام را بکشند.

۵-خوشا که شورشگران برای آزادی با همان زبان قهر و قدرت، خامنه‌ای و رژیم ولایت را با همهٔ نیروهایش خسته و فرسوده کرده‌اند و پیروزی می‌سازند.

۶-بطلان این‌که رژیم آلترناتیوی ندارد و ایران سوریه یا تجزیه می‌شود، بر همگان آشکار شده است.

۷-تنها کر و کوران صدای حقیقی ملت ایران برای سرنگونی و آزادی و برقراری جمهوری دمکراتیک را نمی‌شنوند.

۸-در پاسخ به آیه‌یی که خامنه‌ای دجالانه خطاب به بریده بسیجیان خواند که وا نروند و دچار افسردگی نشوند، هم‌چنان که در بیدادگاه نظامی شاه گفتم فقط یادآوری می‌کنم که همانا باطل رفتنی است:

إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا . صبح نزدیک است.

انقلاب دمکراتیک مردم ایران پیروز می‌شود.[۶]


پیام مسعود رجوی - ۲۹ آبان

پس از وقایع مهاباد و اوج گرفتن قیام و انقلاب در این شهر در روز ۲۸ و ۲۹ آبان ۱۴۰۱ و ارسال نیروهای سرکوبگر به این شهر مسعود رجوی طی پیامی در روز ۲۹ آبان گفت:

مسعود رجوی - ۲۹ آبان ۱۴۰۱

روزگار قیام و قطعی‌ترین نبرد به هر قیمت

با حداکثـر تهـور و جسارت فرا رسیده است

هر محله و هر کوچه و خانه و مغازه را باید به یک سنگر تبدیل کرد

خامنه‌ای می‌گوید: «بساط شرارت جمع خواهد شد». ما می‌گوییم ابعاد و دامنهٔ انقلاب دمکراتیک نوین ایران ”پهن“ و گسترده و هر چه عمیق‌تر می‌شود، آتش شعله‌کش آن، اکنون ۲۴۳شهر میهن اسیر را در برگرفته است. روزگار قطعی‌ترین نبرد در سراسر ایران برای سرنگونی فاشیسم دینی و برای آزادی و حاکمیت جمهور مردم، فرا رسیده است. از تهران تا تبریز و مشهد و اصفهان، از شیراز تا اهواز و کرمان و زاهدان، از ارومیه تا بندرعباس و قزوین و همدان، از کرمانشاه تا اردبیل و ایلام و زنجان و یکایک شهرهای گیلان و مازندران و کردستان‌خون‌فشان.

خامنه‌ای می‌گوید شورشگران «می‌خواهند شرارت کنند» و «مردم از اینها متنفرند». بیش از نیم‌قرن است که به یاوه‌های شاه‌پسند و اراجیف شیخ‌ساخته عادت داریم. اما صورت مسأله این است که چه کسی و کدام طرف باید سرنگون و ملعون خلق و تاریخ شود. پیشتازان و رزم‌آوران آزادی، یا اربابان و عساکر دیکتاتوری؟

خدا، همان خدای رنگین‌کمان ۵۷ و ۶۰ و ۶۷ و ۷۸ و ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ است که جبارانی مانند خامنه‌ای را شرورترین جنبندگان نابخرد روی زمین توصیف کرده است. چرا که نسبت به حقایق و حقوق خلایق «کر و گنگ» هستند: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَاللّهِ الصُّمُّ الْبُکمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ.

اما وقتی که توده‌های مردم در همه جا بپا خاسته‌اند، پیشتاز باید یک گام جلو باشد و در پس حوادث و توده‌ها حرکت نکند. چیزی غیر از این زیبندهٔ پیش‌آهنگ انقلابی و حزب و سازمان رهبری‌کننده نیست. هر محله و هر کوچه و خانه و مغازه را باید به یک سنگر تبدیل کرد.

روزگار قیام و قطعی‌ترین نبرد به هر قیمت با حداکثر تهور و جسارت فرا رسیده است

شـورشگـران پیــروزی می‌سـازند[۷]

پیام مسعود رجوی - ۲۷ آبان

مسعود رجوی پس از به آتش کشیدن خانه‌ی اجدادی خمینی در خمین طی پیامی گفت:

خشم خلق و جوشش خون مجاهدین سرموضع و سربدار

به فتوا و حکم خمینی در قتل‌عام ۶۷

خانهٔ دجال ضدبشر و دزد بزرگ انقلاب ۵۷ را به آتش کشید

سلام و درود بر مردم و جوانان شورشگر در خمین

در پاکسازی شهرشان از نماد پلیدی دوران و ضحاک خون‌آشام زمان

نوبت جماران و بتکدهٔ ولایت در اطراف قبر خمینی در جنوب تهران

که قبه و بارگاه شرک و ارتجاع و جاهلیت است فرا خواهد رسید

مسعود_رجوی-۲۷  آبان ۱۴۰۱[۸]

پیام مسعود رجوی- ۲۶ آبان ۱۴۰۱

مسعود رجوی پس از اعتراضات گسترده در سالگرد آبان طی پیامی گفت:

خامنه‌ای امروز تهران را با به صحنه آوردن ۴۰هزار پاسدار و بسیجی و ۱۰هزار وحوش انتظامی در چنگ نگهداشت. اما فردا چه می‌کند؟!

شورشی‌ترین شهر جهان تب‌دار و ملتهب است

از ایذه و بوکان تا سمیرم و بهشهر و کامیاران و شیراز و تبریز و سراسر ایران

گیرم که میزنی؟ گیرم که می‌کشی؟ با رویش ناگزیر جوانه و جوشش خون کودک معصوم ۱۰ساله چه می‌کنی؟[۹]

پیام مسعود رجوی- ۲۱ آبان ۱۴۰۱

سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در یک «اطلاعیه مهم درباره تماس‌های مشکوک برای دعوت به اغتشاشات» که به‌صورت کلیپ هم منتشر کرد، از «ملت ایران» خواهان جاسوسی علیه مجاهدین و خواسته‌های آنها مبنی بر شعارنویسی و به آتش کشیدن مظاهر حاکمیت رژیم شد.سازمان اطلاعات سپاه پاسداران اعلام کرد: در صورتیکه از شما درخواستهایی از قبیل انجام اقدامات تخریبی هم‌چون آتش زدن اماکن، تابلوها و نمادها یا شعار نویسی، تهیه عکس و فیلم از اماکن خاص نظامی و مذهبی و یا برگزاری تجمع و تظاهرات و امثال این موارد را داشت، این ارتباطات از سوی مجاهدین خلق با شما برقرار شده است.

اطلاعات سپاه می‌افزاید: لذا در اولین فرصت ضمن مسدود نمودن آن ارتباط در فضای مجازی مراتب را به نزدیک‌ترین واحد اطلاعات سپاه محل سکونت خود و یا شماره تلفن ۱۱۴ به اطلاعات سپاه اعلام نمایید.

مسعود رجوی طی پیامی در این رابطه گفت:

مسعود رجوی: این منتهای درماندگی در برابر قیام و کانون‌های شورشی و ارتش بزرگ آزادی است. هموطنان ستمدیده بلوچ روز جمعه می‌خروشیدند «مرگ بر خامنه‌ای، لعنت بر خمینی»

خمینی در تابستان سال۶۰ در حضیض استیصال در برابر مجاهدین پرده‌های روحانیت و مرجعیت را بالکل کنار زد و در سخنانش در روز ۲۷مرداد ۱۳۶۰ با صراحت «جاسوسی» و «دروغ گفتن» علیه مجاهدین و حتی «شرب خمر» برای حفظ نظام را «واجب» اعلام کرد.

مسعود رجوی: خمینی هم‌چنین درمانده در برابر میلیشیای مجاهد خلق از «سازمان اطلاعات ۳۶ میلیونی» کمک خواست. خوشا دههٔ هشتأدیها و دههٔ هفتادی‌ها و تمامی شورشگرانی که خامنه‌ای را هم به صدور چنین اطلاعیه‌های مفتضحی مبنی بر جاسوسی و خبرچینی عمومی کشانده‌اند.

ترس و وحشت خلیفهٔ فرتوت و مفلوک از ارتباط با مجاهدین که سرخ‌ترین نام در قاموس ارتجاع است و او را به لرزه سرنگونی می‌اندازد، قابل فهم است. در قدمهای بعد باید منتظر تسخیر مراکز رژیم و پاسداران ولایت باشد.

مسعود_رجوی-۲۱  آبان ۱۴۰۱[۱۰]

پیام مسعود رجوی-۱۳ آبان ۱۴۰۱

سلام بر شهیدان و ستمدیدگان در سیستان و بلوچستان در پنجاهمین روز قیام که تاکنون بالاترین بهای خونین در سراسر ایران را پرداخته‌اند. جنگاوران مظلوم و دلاور بلوچ با بالاترین تعداد شهیدان می‌خروشند: از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران امروز مردم خاش و زاهدان، راسک و سراوان، سرباز و ایرانشهر و سوران پیشاپیش مردم ایران، بر همهٔ نقشه‌ها و نمایش‌های رژیم ولایت در ۱۳ آبان مهر ابطال زدند. ثابت کردند خامنه‌ای در مقابله با قیام خلق قهرمان آب در هاون می‌کوبد و شن می‌پزد!اما دشمن زبون حساب خون‌ریزیهای بی‌دریغ را پس خواهد داد. وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ستمگران به‌زودی خواهند دانست به کدامین جایگاه می‌روند

پیام مسعود رجوی -۱۱ آبان ۱۴۰۱

فرافکنی و وارونه‌گویی خامنه‌ای پس از سیلی آتشین قیام در آویختن به مصدق برای شبیه‌سازی دجالگرانه انقلاب با ارتجاع و با کودتای استعماری ۲۸مرداد در چهل و هشتمین روز قیام خامنه‌ای در منتهای درماندگی ادعا کرد که گویا آمریکا و شرکاء برنامه دارند رژیم را سرنگون کنند. اما «ملت ایران زد توی دهنشان بعد از این هم خواهد زد توی دهنشان»! همه می‌دانند که این وصله‌ها به آمریکا و اروپا نمی‌چسبد و ۴دهه گفته‌ایم که اگر از مماشات و امتیاز دادن به رژیم و میدان دادن به مزدورانش و آلترناتیوسازیهای پوشالی و استعماری و از برچسب و پرونده‌سازیهایی مانند ۱۷ژوئن به نفع رژیم دست بردارند، ما را بس. در امر سرنگونی رژیم هم خلق قهرمان با فرزندان آزادی‌ستان کفایت است. ما دیدیم که آمریکا چگونه پایگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران در خاک عراق را به درخواست رژیم و برای رژیم بمباران و مجاهدین را هم خلع‌سلاح کرد. اما بمباران و خلع‌سلاح نیروهای سرکوبگر رژیم را هیچگاه ندیدیم. اکنون خامنه‌ای با سخافت آمریکا را به حمایت «از تروریسم کور» مجاهدین متهم می‌کند که «منجر به هزاران» کشته در رژیم شده است. بنابراین اصل موضوع پنهان کردن یک جنگ عظیم بین انقلاب و ارتجاع، و این است که شیخ هم مانند شاه، در واپسین مرحله می‌خواهد بگوید که هر چه هست زیر سر خارجی و اجنبی است و انقلاب و قیام مردم ایران از اساس موضوعیت ندارد. از این‌رو به گفتهٴ خامنه‌ای ملت ایران زد توی دهنشان و بعد از این هم خواهد زد... خلیفهٴ سیلی خوردهٴ ارتجاع بیش از این نمی‌توانست فرافکنی و وارونه‌گویی کند. اما ما صبر می‌کنیم تا سیلی‌های آتشین ملت ایران، به‌ویژه جوانانی را که به‌گفته او دچار «هیجان و احساسات» شده‌اند هر چه بیشتر و بیشتر بر بناگوش نظام ببینیم. آن‌قدر که بند از بند رژیمش بگسلند. همان انقلابیون و شورشگرانی که دیکتاتوری شاه را هم ساقط و سرنگون کردند. پشتک و واروی آخوندی در بارهٴ کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و این‌که آمریکائی‌ها دشمنی با ملت ایران را از آن روز شروع کردند و به «مصدق فرنگی‌مآب» هم رحم نکردند، کسی را نمی‌فریبد و شأن مصدق کبیر فراتر از زخم‌زبانهای مرتجعین است. درآویختن به مصدق برای شبیه‌سازی دجالگرانهٔ انقلاب دمکراتیک مردم ایران با کودتای استعماری و ارتجاعی ۲۸مرداد دردی دوا نمی‌کند. بر کسی پنهان نیست که ایل و تبار خمینی و آخوندهای ارتجاعی علیه مصدق و با شاه و دربار بودند. کاشانی بود که صراحتاً خواهان اعدام مصدق شد. خمینی در آن روزگار آخوند دست چندمی زیر قبای کاشانی و در همه جا با او علیه مصدق بود. کما این‌که پس از انقلاب ضدسلطنتی هم آشکارا به‌خاطر «سیلی خوردن» مصدق (در همان کودتای ۲۸مرداد) شکرگزاری می‌کرد. نمونهٴ دیگر پیامی است که خمینی در دوران بریدگی، پس از چند ماه حصر در قیطریه تهران، در نیمه آبان ۱۳۴۲ برای کندی رئیس‌جمهور وقت آمریکا فرستاد، عذر تقصیر خواست و نوشت مبادا حملات لفظی (و مصلحتی) او به آمریکا سوءتعبیر شود چرا که او در واقع خصومتی با آمریکا ندارد. در گروگانگیری آبان ۵۸ و در اعدام‌های انبوه دههٔ ۶۰ و در قتل‌عام زندانیان ما هم ثابت شد که ضدیت و خصومت خمینی و ارتجاع ولایت فقیه، قبل از همه با انقلاب و رشیدترین فرزندان مردم ایران است. هم‌چنین ثابت شد که دشمن ما همین‌جاست به دروغ می‌گویند که در عراق و قدس و آمریکاست. بوالعجب این‌که خامنه‌ای به ۳۰۰میلیون آمریکایی طعنه «انحطاط» می‌زند که چرا به رئیس‌جمهورانی از قبیل ترامپ و بایدن رأی دادند و آنها را سر کار آوردند. از فرط خرفتی فراموش کرده است که خودش چه جلادی را از صندوق بیرون کشیده و به ریاست‌جمهوری رژیمش گماشته است! وانگهی یادش رفته است که در روز ۱۴خرداد ۱۳۶۸ خودش در جلسه خبرگان ارتجاع بعد از مرگ خمینی درباره مرجعیت و رهبری خودش گفت: «واقعاً باید خون گریست در جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در آن مطرح بشود، مسأله اشکال فنی دارد، اشکال اساسی دارد»... راستی هم که مردم ایران خون گریستند و خون می‌گریند. از اینروست که اکنون: هنگامه خشم و خروش و آتش است.

پیام مسعود رجوی ۸ آبان ۱۴۰۱

وقت عزا نیست که هنگامه خشم است، پیام به دانشجویان انقلابی و شورشگر در سراسر کشور - ۸آبان ۱۴۰۱

پیام به دانشجویان انقلابی و شورشگر در سراسر کشور خامنه‌ای و سپاه و بسیج و لباس‌شخصی و اطلاعات بدنامش دیشب و امروز بی‌دریغ و بدون کمترین ملاحظه و مراعات بر تنهای ”بی‌سپر“ شما ”تیغ و تبر“ کشیدند. با شلیک گاز و گلوله در داخل دانشگاهها و از نزدیک و حتی رو در رو مانند دانشگاه آزاد تهران واحد شمال. در آرایش جدید دشمن در برابر دانشجویان پیشتاز در خط مقدم بسیجی‌های دانشگاه با پرچم خرچنگ‌نشان، بلندگو به دست، به مأموریت لجن‌پراکنی پرداختند و آنگاه همراه با اطلاعاتی‌ها و لباس‌شخصی‌ها به ”ضرب حتی الموت“ (زدن تا حد مرگ) روی آوردند. کاش تصاویر ضرب و شتم دختران دانشجو در دانشکده فنی سنندج را همه ببینند تا نمونه‌یی از طرز رفتار وحوش ولایت که در همه دانشگاهها جریان دارد، رویت شود. همزمان در ابعاد کلان، پیامک‌های احضار دانشجویان به اطلاعات برای تهدید و دستگیری و ”ناپدید شدن“ با احکام اخراج از دانشگاه و خوابگاه به راه افتاده است تا دانشجویان از پا درآیند و دانشگاه تسلیم شود. دیروز سرکردهٔ سپاه دشمن در شیراز به جوانان میهن اخطار می‌داد که: ”شرارت را کنار بگذارید امروز روز پایان اغتشاشات است! دیگر به خیابان نیایید“ و می‌گفت که نظام بیش از این”تحمل“ ندارد. بزعم خودش می‌خواهد از طریق حکومت نظامی با محوریت سپاه و سایر نیروها و اشرار مسلح تحت‌امر به غا‌ئله پایان دهد. آن‌قدر که همهٔ نفرات و کادرهای ستادی و پشتیبانی و اطلاعات نیروهای زمینی و هوایی و دریایی را هم وارد کرده است. اما شما تا ظهر یکشنبه در ۳۸دانشگاه در سراسر میهن در خیزش عظیم خود به بهترین صورت جواب دادید که کار از این چیزها گذشته. شاخ و شانه کشیدن، تهدید و گاز و گلوله دیگر اثر ندارد. در ایران انقلابی بزرگ بر پاست، قیام سر بازایستادن ندارد و تا برکندن بنای کاخ دشمن پیش می‌رود و بهای آن را هم می‌داند و می‌پردازد. دشمن زبون در بن‌بست و استیصال دست و پا می‌زند. اگر سرکوب نکند طوفان قیام و انقلاب بالا می‌گیرد. اگر به سرکوب حداکثری رو بیاورد، شعله‌های ”آتش جواب آتش“ فروزان می‌شود و طومار ولایت را در هم می‌پیچد. این همان سرنوشت محتوم شاه و دیکتاتوری سلطنتی در مرحله پایانی است که حتی آوردن تانک و تیربار به خیابان‌ها اثر نکرد. رژیم، شقه و ریزش بسیار در پیش دارد. به خامنه‌ای می‌گویم تا دیر نشده تسلیم اراده خلق شود و رخت بربندد. از کرسی ولایت پایین خزیده و مثل شاه اذعان کند که ”صدای انقلاب“ ملت را شنیده است. دست مریزاد که دانشجویان پیشتاز ابوریحان در تهران پیام را به رساترین صورت به خلق اسیر رساندند. وقت عزا نیست که هنگامه خشم است

مسعود_رجوی-۸ آبان ۱۴۰۱

پیام مسعود رجوی- ۲۳ مهر ۱۴۰۱

به مناسبت پرواز هلیکوپترها بر فراز تبریز

کوکتل جواب زرهی و گله‌های موتوری

ناچار شدن شیخ هم‌چون شاه به آوردن زرهپوش و تانک به خیابان نشانهٔ پیشرفت قیام و علامت سرنگونی نظام است. به قهرمانان جنگ آزادیبخش و شورشگران برای آزادی در سراسر میهن اشغال شده ودر آستانهٔ دومین ماه قیام ظفرنمون خلق قهرمان. آماری که دشمن به‌صورت قطره‌ای و تدریجی از تلفاتش در یک ماه گذشته بیرون می‌دهد اعم از کشته و زخمی و تخریب و آتش زدن خودروها و اماکن حکومتی و مظاهر حاکمیت و روحیه باختن نیروهای سرکوبگر از صدر تا ذیل، نشان رزم و افتخار شورشگران است شما اکنون دشمن را وادار کرده‌اید که به زرهی روی بیاورد. بیچاره نمی‌داند که حالا دیگر هر زرهی به تابوتی برای سرکوبگران تبدیل می‌شود. در هر کجا که خامنه‌ای مانند شیراز زرهی و مانند تبریز هلیکوپتر وارد می‌کند. در این شرایط هر زرهی دشمن یک سوژه و هدف انگیزنده برای کوکتل است. هلیکوپتر را هم با انواع تفنگ‌ها می‌توان هدف قرار داد. پرسنل شرافتمند، خود باید هلیکوپتر و تجهیزات زرهی دشمن را تخریب و از شلیک به مردم بی‌گناه ممانعت کنند. ناچار شدن شیخ هم‌چون شاه به آوردن زرهپوش و تانک به خیابان و در اطراف ایستگاههای رادیو و تلویزیون از قضا نشانهٔ پیشرفت قیام و علامت سرنگونی نظام است. به شرط این‌که نترسیم و بجنگیم. در جریان انقلاب ضدسلطنتی در سال۱۳۵۷ نمونه‌های متعدد داشتیم که پرسنل ارتش تانک و زرهپوش خود را در اختیار ما می‌گذاشتند و لباس‌ها را عوض کرده به خانه‌هایشان می‌رفتند.

انقلاب دمکراتیک مردم ایران پیروز می‌شود.

پیام مسعود رجوی- ۱۷ مهر ۱۴۰۱

به مناسبت درگیری در زندان لاکان رشت

پیام به مردم رشت در محاصرهٔ نیروهای سرکوبگر و به‌زادگان سرفراز سردار جنگل: بی‌محابا مزدوران و مأموران و مواضع دشمن را در هم بکوبید و فرزندان اسیر ایران‌زمین را که در زندان لاکان پرچم قیام و سرنگونی نظام برافراشته‌اند نجات بدهید. مسعود رجوی: نباید گذاشت فاجعهٔ آتش‌سوزی عمدی و بستن درها توسط دژخیمان خمینی در ۲۴اسفند ۱۳۶۱ در زندان «باشگاه افسران» شهر رشت که باعث سوختن و شهادت ۷مجاهد خلق شد، تکرار شود.

پیام مسعود رجوی- ۱۱ مهر ۱۴۰۱

درباره‌ی وقایع دانشگاه شریف

مسعود رجوی: با درود به دانشجویان رزمنده در سراسر کشور که نقش پیشتاز را احیاء کرده و مسئولیت تاریخی خود را در قیام و انقلاب دمکراتیک ایران به‌عهده گرفته‌اند، دست مریزاد به‌دانشجویان ایستاده در دانشگاه صنعتی شریف که درخشش پایداری آنها شب را به‌روز پر فروغ دیگری برای قیام خلق تبدیل کرد. با درود مضاعف به‌مردم تهران و جوانان شورشگری که نیمه‌شب به‌یاری دانشجویان شتافتند. زندانهای خامنه‌ای باید مانند زندان‌های شاه گشوده شود: زندانی سیاسی و مشخصاً دانشجوی زندانی آزاد باید گردد. این خواست تمام مردم ایران است.

پیام مسعود رجوی- ۱۱ مهر ۱۴۰۱

پس از سخنرانی خامنه‌ای در جریان قیام

خامنه‌ای آب در هاون می‌کوبد و برای نیروها و دستگاههای زهوار در رفتهٔ ولایت شن می‌پزد! در هجدهمین روز قیام که ایران سراسر شعله‌ور است، خلیفهٔ ارتجاع ظاهر شده تا با دستور سرکوبِ هر چه بیشتر، بخت خود را در مهار کردن اوضاع بیازماید. اما هیهات که انقلاب دمکراتیک نوین ایران مهارپذیر نیست و بر سر راه خود هر مانعی را هر چند سخت و سنگین کنار می‌زند. شاه هم گمان می‌کرد که با آوردن ازهاری و تانک‌هایش به خیابان، بر انقلاب ضدسلطنتی چیره خواهد شد اما نتیجهٔ معکوس گرفت. سرانجام پای پلکان هواپیما اعلام بریدگی کرد و گفت احساس خستگی می‌کند و احتیاج به استراحت دارد! با پول‌های کلان از دست ملت گریخت. اکنون پس از شاه، نوبت شیخ درمانده است که در آخر خط، در برابر حکم تاریخ قرار گرفته است. خامنه‌ای بیهوده آب در هاون می‌کوبد و برای نیروها و دستگاههای زهوار در رفتهٔ ولایت شن می‌پزد! باز هم مانند آبان۹۸ با قرار دادن بقایای شاه و ساواک در کنار مجاهدین، مذبوحانه تلاش می‌کند با مخدوش کردن مرزهای جبهه خلق و ضدخلق، گذشته را با آینده درهم آمیزد تا به‌نفع حال (یعنی حاکمیت شیخ) تمام شود. اما زمان و عقربه‌های ساعت به عقب برنمی‌گردد. خامنه‌ای این یکی را درست می‌گوید که اصل دعوا بر سر حجاب نیست. بر سر تمامیت رژیم ولایت فقیه است. آری، بر سر انقلاب و سرنگونی است. بر سر آزادی و دیکتاتوری است.

این خمینی و فاشیسم دینی بود که از روز اول، مرزبندی را بین با حجاب و بی‌حجاب و با دین و بی‌دین و اسلام و غیراسلام قرار داد. از نظر ما دعوای اصلی بر سر آزادی و حاکمیت و رأی جمهور مردم بوده و هست و خواهد بود.

۱-اگر خلیفهٔ ارتجاع با خط و نشان کشیدنهای امروزش، قصد ادامه و تشدید جنگ و سرکوب با ملت ایران دارد، در چهل و دومین سال سرخ‌فام مقاومت، پس از آن همه شکنجه و اعدام و قتل‌عام و بمباران، از جانب خلق اسیرمان صدباره تکرار می‌کنیم: ما زن و مرد جنگیم. این گوی و این میدان.

۲-گفته‌ایم و باز هم تکرار می‌کنیم که رژیم هر سال و هر بار باید شانس بیاورد تا سرنگون نشود. اما برای ما  یکبار کافیست. مانند مورچه‌ای که جلو چشم امیر تیمور ۷۰بار از دیوارِ سخت، بالا رفت تا سرانجام یک بار عبور کرد.

۳- روزگار خاموشی پس از آن کودتای سیاه ضدفرهنگی در دانشگاهها به پایان رسیده و اکنون هر دانشگاه به یک کانون شعله‌ور شورش و انقلاب تبدیل شده است. رئیس‌جمهور برگزیدهٔ مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران در آغاز سال تحصیلی ۹۷-۹۸ گفت: هر مدرسه را یک کانون شورشی، هر دانشکده را یک کانون شورشی و هر شهر ایران را یک شهر شورشی کنید. خوشا که اکنون، گام به گام، چنین می‌شود.

۴-کانون‌ها و شهرها و مناطق شورشی، از زاهدان در قلب سیستان و بلوچستان تا سنندج و کردستان، به‌گفته خامنه‌ای از ”شمال‌غرب و جنوب‌شرق“، دیگر از پا نمی‌نشینند و سر بازایستادن ندارند. از شمال‌شرق تا جنوب‌غرب هم گسترش پیدا می‌کنند. سلام بر تهران که شورشی‌ترین شهر جهان است.

انقلاب دمکراتیک مردم ایران پیروز می‌شود

پیام مسعود رجوی- ۱۱ مهر ۱۴۰۱

درباره‌ی قیام‌ها در تهران

تهران بزرگترین شهر شورشی جهان دوباره برمی‌خیزد. دماوند بر روی شیخ هم‌چون شاه در آخر خط و مرحله پایانی آتش می‌بارد. اینجا تهران است، آخر خط و گورستان ساواک شاه و سپاه شیخ و دیکتاتوری است. آزادی، آزادی، آزادی، خجستـه آزادی. در مهـرگان خجستـهٔ تهـران تکرار می‌کنیم. تهـران بزرگترین شهر شورشی جهان، آئینه تمام‌نمای ایـران است.از کرج تا سنندج و مشهد و زاهدان و تبریز و اصفهان،از شیراز و اهواز و رشت و کرمان تا کرمانشاه و خرم‌آباد و آبادان. یک مهرهٔ رژیم از مؤتلفه گفته بود ۲۰نفر از فراجا کشته و صدها نفر مجروح شدند. دو روز پیش سرکرده نیروی انتظامی ولایت فقیه گفت ۱۸۰۰نفر از همکارانش مجروح شدند. یک سرکرده دیگر پاسداران هم گفته بود: «چهار روز پیش در تهران که دانشگاه‌ها ۹صبح به خیابان آمدند در ۱۰۵نقطه از تهران ازدحام داشتیم»

کجایش را دیده‌اید؟ صبر کنید دماوند آتش‌های بسیار علیه ستمگر در سینه دارد. به آتش کشیدن مظاهر حاکمیت رژیم که راه و رسم شناخته شدهٔ کانون‌های شورشی است گسترش می‌یابد. تسخیر ساختمانهای دولتی و مراکز غارت و چپاول روش جاری شورشگران است. می‌گویند مشکل در این است که قیام رهبری ندارد. ما می‌گوییم اصل موضوع کمبود آتش و برافروختن شعله‌ها برای تسخیر مراکز حکومت است. هر کس می‌خواهد مسأله رهبری حل شود باید بیشتر و بیشتر به رژیم اعدام و قتل‌عام آتش کند. آن‌قدر آتش برافروزد تا بیت‌العنکبوت و رادیو و تلویزیون خامنه‌ای را تصرف کند. نباید بنا را بر این گذاشت که شیخ هم مانند شاه سرانجام خودش ول می‌کند و می‌رود.باید آن‌قدر بجنگیم تا بند از بند فاشیسم دینی بگسلیم. باید آن را در تمامیتش سرنگون کنیم و ایران را پس بگیریم.

انقلاب دمکراتیک ایران پیروز می‌شود.

پیام مسعود رجوی- ۸ مهر ۱۴۰۱

درباره‌ی قیام در زاهدان

مسعود رجوی: با درود به شهیدان، سلام و دست مریزاد به جوانان شورشگر در زاهدان و اهواز. آتش شعله برکش. و این قیامی است تا پیروزی و سوختن ریش و ریشه خامنه‌ای و نظام خون‌ریز ولایت. رژیم باید در زاهدان و اهواز منتظر درسهای جدید باشد.

پیام مسعود رجوی ۴ مهر ۱۴۰۱

درباره‌ی قیام سراسری

پیام به همهٔ دلاوران قیام و جوانان شورشگر

در تهران، کرج، تبریز، اصفهان، مشهد، قم و سایر شهرها از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور که نیمه‌شب در معرض رگبار و شلیک وحوش خامنه‌ای هستید و به همهٔ هموطنان در پشت‌بام‌ها و پشت پنجره‌ها: دشمن به‌گفتهٔ خودش می‌خواهد کار را تمام کند

خلع‌سلاح و آتش متقابل، آتش جواب آتش، حق فرزندان رشید وطن است. اعلامیهٔ جهانی حقوق‌بشر هم حق قیام و شورش علیه ستمگر را به‌رسمیت شناخته است. خوشا که اکنون در اثر قیام سراسری بسیاری که کلمهٔ انقلاب و انقلاب کردن را از اساس ناشایست و جرم نابخشودنی نسل ما می‌شناختند کوتاه آمده و انقلابی را که علیه تمامیت رژیم در جریان بوده و هست دیرهنگام پذیرفته‌اند.

با این‌حال ما به همهٔ آنها خوشامد می‌گوییم و درخواست می‌کنیم قدم بعدی را هم بردارند و اذعان کنند که این رژیم جز زبان قاطعیت و قهر و قدرت نمی‌فهمد.به رژیم هم که گویا تازه کشف کرده (!) که حجاب بهانه و اصل نظام نشانه است، می‌گوییم:

اولاً- آزادی‌ها و حقوق زنان که طرح شورای ملی مقاومت ایران دربارهٔ آن، ۳۵سال پیش به تصویب رسیده و منتشر شده است، جزء لاینفک انقلابی است که در جریان است. در این طرح رودررو و برخلاف ارتجاع آخوندی، حقوق زنان ایران برای رهبری و ریاست‌جمهوری و قضاوت و هم‌چنین آزادی پوشش و رفع نابرابریهای حقوقی، اعلان و به‌رسمیت شناخته شده است.

ثانیاً-آری، برای دستیابی همهٔ اقشار و طبقات جبهه خلق از کارگر و کشاورز گرفته تا فرهنگی و معلم و پرستار و بازنشستگان و ملیت‌های تحت ستم به حقوقشان، اصل نظام ولایت فقیه نشانه است و سرنگون باید گردد. تمام ارگانهای سرکوبگر به‌ویژه سپاه و اطلاعات رژیم باید درهم کوبیده و منحل شوند

پیروز باد انقلاب دمکراتیک مردم ایران


پیام مسعود رجوی ۵ شهریور ۱۴۰۱

درباره‌ی سلطنت و مسابقه‌ ژنتیک

پیام مسعود رجوی مسابقه ژنتیک بین نوه رضا شاه و بچه خامنه ای
پیام مسعود رجوی ۵شهریور ۱۴۰۱

دعوای مبتذل ژنتیکی و مسابقهٔ مضحک موروثی، بین بچهٔ خامنه‌ای با نوهٔ رضاشاه و نوهٔ خمینی بر سر سلطنت در شرایطی که «مهد علیا» ولیعهد بعدی را هم منصوب کرده است! اکنون نوبت نظرسنجان «دانش‌بنیان» است که برای شورشگران آتش بنیان مشخص کنند که کدامیک از سه مورد بالا در ماراتن ابتذال به خط پایان می‌رسد! به خلیفهٔ فرتوت ارتجاع می‌گوییم که ولیعهد بیت‌العنکبوت از «گندم ری» نخواهد خورد. آتش قیام خلق دودمان ولایت یزیدی را خاکستر می‌کند.


پیام مسعود رجوی ۲۲مرداد ۱۴۰۱

پس از حمله به سلمان رشدی

مسعود رجوی- ۲۲مرداد ۱۴۰۱

دربارهٴ حملهٔ فجیع به سلمان رشدی به فتوای خمینی در بهمن ۶۷

پیام مسعود رجوی- درباره حمله به سلمان رشدی
پیام مسعود رجوی- درباره حمله به سلمان رشدی

و حکم مجدد خامنه‌ای در مهر ۹۴

برای خمینی و خامنه‌ای اسلام و پیامبرش بهانه است، حفظ نظام هدف و نشانه است. در مهر ۱۳۷۷ خرازی وزیر خارجه آخوند خاتمی در برابر خبرنگاران از جانب رژیم به رابین کوک وزیر خارجه انگلیس قول داد فتوا در مورد سلمان رشدی اجرا نخواهد شد. این مابه‌ازای محکوم کردن بی‌شرمانه کیفر لاجوردی سردژخیم اوین با برچسب تروریستی بود.

امروز هم هر قولی که رژیم در مورد صرفنظر کردن از سلاح اتمی بدهد پوچ و نامعتبر است زیرا آن را ضامن بقای فاشیسم دینی می‌داند. فاشیسم هیتلری هم در مرحله پایانی چشم به سلاح اتمی دوخته بود اما به آن نرسید.

پیام مسعود رجوی ۷ مرداد ۱۴۰۱

پس از سیل‌ در ایران

باز هم همگان به چشم می‌بینند که سیلهای وحشتناک، دعاوی «دانش بنیان» خامنه‌ای را به بهای درد و رنج و خسارت عظیم ملت ایران با خود می‌برد. جواب این همه آب، آتش بر سرتاپای رژیم است.

مسعود رجوی ۲۵ تیر۱۴۰۱

پس از طرح آزادی اسدی

مسعود رجوی: آزاد کردن اسدالله اسدی و مزدوران نفوذی نقض آشکار قوانین بین‌المللی به‌ویژه قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت ملل متحد است

وزارت‌خارجه آخوندها اعلام کرد: بر اساس قانون مقابله با نقض حقوق‌بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه ۶۱شخصیت برجسته آمریکایی به‌علت حمایت عامدانه از مجاهدین از طریق مشارکت در نشست، تأیید اهداف و اقدامات و حمایت سیاسی و تبلیغاتی از آنها، تحت تحریم قرار می‌گیرند.

- مسعود رجوی: تعداد قابل توجهی از شخصیتهایی که به‌خاطر مخالفت با لیست‌گذاری مجاهدین و حمام‌های خون در اشرف و لیبرتی امروز در لیست خامنه‌ای-رئیسی، نام‌گذاری تروریستی شدند، همانها هستند که از هدفهای بمب‌گذاری دیپلمات تروریست و مزدوران سلول خفته در گردهمایی بزرگ و سوژهٔ قتل و جنایت بودند.

- مسعود رجوی: این ۶۱شخصیت در واقع در شمار شاکیان تروریسم فاشیسم دینی محسوب می‌شوند. این دلیل مضاعفی است که دولت بلژیک نباید دیپلمات بمب‌گذار و سایر مزدوران را به رژیم هدیه کند. با لیست اسامی که رژیم اعلام کرد، آزاد کردن اسدالله اسدی و مزدوران نفوذی نقض آشکار قوانین بین‌المللی به‌ویژه قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت ملل‌متحد است.

پیام مسعود رجوی ۲۱ تیر ۱۴۰۱

پس از دور جدید سرکوب به بهانه حجاب

گذشته، حال، آینده جبر زمان، سرنگونی محتوم و راه‌حل‌ها - مسعود رجوی - پاریس ۲۷فروردین ۱۳۶۵

مگر خمینی نبود که آشکارا گفت اگر همه مردم هم یک چیزی را بگویند یا یک چیزی را بخواهند و من نخواهم، حرف، حرفِ من است؟

معنی ولایت سفیانی خمینی هم یعنی همین!

تردیدی نیست که یک تحول بنیادین و یک "انقلاب" ضروری و محتوم است و کسی نخواهد توانست مانع آن بشود

راه‌حل مردمی و شرافتمندانه و البته خونین، انقلاب نوینی را مد نظر دارد که هم به شاه می‌گوید نه و هم به خمینی و ضامن تحقق صلح و آزادی و حاکمیت مردمی است

"گذشته"ستم‌شاهی با "حال" که روزگار ستم‌شیخی خمینی است، کاملاً آمادگی دارند که برای جلوگیری از تحقق "آینده" یعنی تحقق حاکمیت مردم دست به یکی بکنند؛ این ناشی از ماهیت‌های ضدمردمی دیکتاتورهای شاه و خمینی است

بقایای شاه، گذشته تاریک و دیکتاتوری نیم‌قرنی رضاشاهی و محمدرضاشاهی را نمایندگی می‌کنند. شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران شاخص آینده هستند و برای آینده می‌جنگند

گذشته و حال و آینده اسلوب‌ها، تکیه‌گاه‌ها، شاخص‌ها، معیارها و فرهنگ خاص و جداگانه خود را دارد

رژیم آن‌قدر ضعیف است که اگر یک حفره و یک خلأ در یک جا باقی بگذارد، از همانجا از هم دریده خواهد شد، از همانجا سرِ کلاف باز خواهد شد به این خاطر است که خمینی حتی نمی‌تواند مختصر آزادی برای زنان این مملکت را هم تحمل کند

به تو چه که یکی باحجاب است و یکی بی‌حجاب؟! برو تو هر طور که علاقه و عقیده‌ات هست عمل کن

بگذریم که هیچ عقیده‌ای ندارد، جز سفاکیت

مسأله این است که هر جا که آزادی باشد، خمینی نیست آخر رابطه‌ خمینی با آزادی رابطه جن است و بسم‌الله و آن را نمی‌تواند تحمل کند

نتیجهٔ این نبرد عادلانه از پیش روشن است نه به "گذشته" برخواهیم گشت نه در وضعیت "حال" درجا خواهیم زد بلکه "آینده" قطعاً محقق خواهد شد

حاصل ۲نفی، نفی شیخ و شاه، یعنی نفی استبداد و وابستگی، حاکمیت مردمی است.


پیام مسعود رجوی ۲۰ خرداد ۱۴۰۱

درباره‌ی اتحاد و همبستگی

وحدت و اتحاد نیروها برای سرنگون کردن حکومت آخوندی و برای آزادی و دموکراسی خیلی خوبست. همه در لفظ به‌دنبال آن هستنـد. بسیاری حسـرت می‌خورند و زبان حالشان این است که ”آنچه یافت می‌ نشود، آنم آرزوست“ .

اما واقعیت این است که وحدت و اتحاد، مفت و مجانی به دست نمی‌آید. امری است قانونمند که درمان و راه‌حل علمی خود را دارد. به اختصار، در علم اجتماع و دانش مبارزه و انقلاب، ”مبنای لازم“ و ”شرط کافی“ خود را می‌خواهد.

مبنای لازم، در مشی تغییر و سرنگونی خلاصه می‌شود. یعنی ابتدا باید به این سؤال جواب داد که چگونه و از چه طریقی می‌خواهید این رژیم را با سپاه پاسدارانش تغییر بدهید و سرنگون کنید؟ اینجاست که با توجه به تجربهٔ ۴۰ساله، حرف‌های مفت خشونت پرهیز و طیف راه‌حل‌های بی‌هزینه رنگ می‌بازد و حقانیت کانون‌ها و شهرهای شورشی و ارتش آزادیبخش ملی اثبات می‌شود.

شرط کافی در اصل وحدت و همبستگی نیروهای جبهه خلق خلاصه می‌شود. وحدت و همبستگی برای استقرار یک نظام جمهوری دمکراتیک و مستقل، مبتنی بر جدایی دین از دولت.

اینجاست که با توجه به تجربهٔ یکصد سال گذشته، اصل پایه‌یی ”نه شاه- نه شیخ“ به‌معنی نفی هر گونه دیکتاتوری و وابستگی نتیجه می‌شود. این تنها سیاست ملی و میهنی برای ایران و ایرانی و ملیت‌های تحت ستم مضاعف است. هر چیزی غیر از این فریب و غیرواقعی است.

آن چه را ۴سال پیش در بارهٔ مشی سرنگونی و اتحاد و همبستگی به استحضار هموطنان رساندم، یادآوری می‌کنم:

«گفته‌ایم و تکرار می‌کنیم که سرنگونی و تغییر رژیم، وظیفه و کار ما، و برعهده ما و مردم ما و پیش‌آهنگ انقلابی خلق ماست. با کانون‌ها و شهرهای شورشی...

در این راستا چگونه می‌توان شعله‌های قیام را به یکدیگر گره زد تا آتشفشانی برانداز و بنیان‌کن بپا شود؟ پاسخ در «هَمه‌ با هم» باسمه‌ای خمینی در جریان انقلاب ضدسلطنتی نیست. منظور او «همه با من» بود. اتحاد و همبستگی، در میدان عمل برای سرنگونی استبداد دینی موضوعیت پیدا می‌کند و محک می‌خورد. این به‌گونه‌یی درون‌جوش و قانونمند، صفوف را تصفیه و از شیخ و شاه، از استبداد و وابستگی، و از فرصت‌طلبی و میوه‌چینی و موج‌سواری، پالایش می‌کند.

اینچنین، طلای ناب وحدت از بوتهٔ آزمایش در میدان عمل عبور می‌کند والا سره از ناسره هیچگاه تمیز داده نخواهد شد.

بنابراین پاسخ پیشتاز، جنگ صد برابر و شورشگری حداکثر است. آنقدر که دشمن را به عقب‌نشینی وادار کند.

آن‌قدر که بند از بند رژیم بگسلد... این است استراتژی قیام و سرنگونی» (۴ تیر ۱۳۹۷).


پیام مسعود رجوی ۱۷خرداد ۱۴۰۱

پس از اعدام هموطنان بلوچ

مسعود رجوی پس از اعدام ۱۲ تن از شهروندان بلوچ در زندان زاهدان پیام داد:

مسعود رجوی: اعدام جمعی ۱۲زندانی بلوچ در زاهدان همزمان با سالمرگ دجال ضدبشر پیامی جز سرکوب و ارعاب و حداکثر شقاوت در برابر قیام ندارد. رژیم می‌خواهد خیزش مردم آبادان و خوزستان را در زاهدان تلافی کند. اما فرزندان ایران در همه‌جا پاسخ خواهند داد. قیام‌های آتشین در تقدیر این رژیم است

پیام مسعود رجوی ۱۷خرداد ۱۴۰۱

مسعود رجوی در ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ پس از آن که از طریق برخی رسانه‌ها اپوزیسیون را بخشی از مشکل نامیدند چنین پیام داد:

پیام مسعود رجوی ۱۷خرداد ۱۴۰۱
پیام مسعود رجوی ۱۷خرداد ۱۴۰۱

«هیاهوی بسیار برای هیچ!

به بقایای شاه و شیخ

بچه‌شاه، بچه خامنه‌ای و نوه خمینی

در ارتباط با پروژه‌های مطلوب نظام در بحبوحه‌ٔ قیام‌

ما نه بخشی از مشکل بلکه تمامی مشکل بر سر راه ارتجاع و استعمار و مشخصا دیکتاتوری و وابستگی هستیم.

به بیت العنکبوت و ولی فقیه فرتوت می‌گوییم: بجنگ تا بجنگیم.


پیام مسعود رجوی- ۱۰ خرداد ۱۴۰۱

پس از فاجعه‌ی متروپل

مسعود رجوی: سلام بر جوانان و مردم بپا خاسته در تهران، بوشهر، سمنان و کرمانشاه که آبادان مظلوم را تنها نگذاشتند

پیام مسعود رجوی- ۵ خرداد ۱۴۰۱

مسأله‌، امروز هم انقلاب کردن است

باید ارتجاع و دیکتاتوری را از ریشه برانداخت

پنجشنبه شب، پنجم خرداد شهرهای میهن در پی آبادان غم‌زده به حمایت برمی‌خیزند

خرمشهر، بهبهان، بندرعباس و شاهین شهر

جلوداران قیام فریاد می‌زنند که می‌کشم آن‌که برادرم کشت

معلوم شد که دشمن همین‌جاست و دروغ و یاوه می‌گفتند که در عراق و آمریکاست. شاه و شیخ می‌خواهند به مردم ایران بقبولانند که غلط کردید انقلاب کردید! خیال خام انقلاب و برانداختن استبداد و وابستگی را از سر بیرون کنید!

۴۴سال پیش اشتباه کردید که بر دیکتاتوری سلطنتی و شلاق‌های ساواک شوریدید! ۷۰سال پیش هم در قیام ۳۰تیر قدر اعلیحضرت را ندانستید! و با شعار ”یا مرگ یا مصدق“ کار دست خودتان دادید! ۱۲۰سال پیش پدران‌تان هم اشتباه کردند که بر سلطنت قاجار شوریدند! مگر ناصرالدین شاه و محمدعلی شاه چه کم داشتند؟!

حالا گذشته‌ها گذشته، اما عبرت بگیرید و به خامنه‌ای و استبداد دینی رضایت بدهید. خشونت‌پرهیز باشید و فکر به آتش کشیدن حاکمیت آخوندی و مظاهر آن را کنار بگذارید. در حسرت گذشته بسوزید، با حال حاکم بسازید، اما رو به آینده نداشته باشید.

ولی ما از روز نخست گفتیم که ارتجاع را با انقلاب اشتباه نگیرید. فریب نخورید و نگذارید کلمه ذبح شود. هر چه بر سر ما آمده از ارتجاع است، نه از انقلاب. مسأله، از روز اول به کرسی نشستن ارتجاع در قبای انقلاب است. مشکل در تن‌دادن به ارتجاع و دیکتاتوری است.

مسأله‌، امروز هم انقلاب کردن است. باید به هر قیمت انقلاب کرد و شاخص آن آزادی و حاکمیت و رأی جمهور مردم است. باید ارتجاع و دیکتاتوری را از ریشه برانداخت. هیچ راه‌حلی جز این واقعی نیست.

خدا می‌گوید حال هیچ قوم و ملتی تغییر نمی‌کند مگر آن‌که خود به آن برخیزند و قیام کنند.

نسل ما وقتی ریش و تسبیح مد روز بود، برای دیدن عکس خمینی در ماه تره خرد نکرد.

نعره‌های ضدامپریالیستی، ”توده‌ای هستم و در خط امام“، ”فتح قدس از طریق کربلا“ و جنگ ضدمیهنی در لوای ”دفاع مقدس“ را به مفت نخرید.

با پرچم نه شیخ نه شاه خروش آزادی سر داد، سلاح به دست گرفت و به مقاومت برخاست.

در خرداد ماه خونین در آستانهٔ چهل و یکمین سال انقلاب دمکراتیک نوین باید تأکید کرد

هیچ قدرتی در جهان نمی‌تواند مانع قیام و پیروزی مردم ایران شود



پیام مسعود رجوی ۳ خرداد ۱۴۰۱

در مورد سپاه پاسداران

مسعود رجوی در روز سوم خرداد هزار و چهارصد و یک پیامی خواهان انحلال سپاه پاسداران شده و آن را از اهداف «فرزندان ایران با آتش» دانست. مسعود رجوی اعلام کرد هزینه‌های مضاعف سپاه باید در راستای آبادانی کشور بکار رود و یک ارتش برای یک کشور کافی است.

انحلال سپاه پاسداران خواست مردم و مقاومت ایران

خواست مردم و مقاومت ایران انحلال سپاه پاسداران و اختصاص دادن بودجه و امکانات آن به نیازمندی‌های مردم فقیر و محروم است که در ”خط مرگ“ با گرانی‌های سرسام‌آور دست و پنجه نرم می‌کنند.

روحانی رئیس‌جمهور قبلی رژیم می‌گفت سپاه ”یکی از ثمرات“ جنگ ۸ساله بود و“ در دل جنگ پا گرفت“ .

پس تکرار می‌کنیم که اگر رژیم ولایت فقیه قصد جنگ‌افروزی و صدور ارتجاع و تروریسم و عزم سرکوب مردم ایران را ندارد، یک ارتش برایش کافیست و نباید هزینه‌های نجومی و مضاعف سپاه را به مردم دردمند ایران تحمیل کند.

برج‌ها و ساختمانهای ۱۰طبقه‌ٔ بی‌بنیاد که خامنه‌ای آنها را ”دانش‌بنیان“ می‌نامد اما هموطنان ما هنوز زیر آوار آن دست و پا می‌زنند، با زد و بند و حمایت همین سپاه غارتگر و همزاد انتظامی آن بنا شده است.

سپاه پاسداران ارگان محوری قهر و سرکوب نظامی و ابزار اصلی حفظ دیکتاتوری دینی است. لیسـت‌گذاری آن کافی نیست. باید منحل شود.

فرزندان ایران با آتش چنین خواهند کرد[۱۱]



پیام مسعود رجوی ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱

قتل عام با گرسنگی

پیام به جوانان شورشگر در سراسر کشور

بعد از کرونا خامنه‌ای و رئیسی می‌خواهند با گرانی و گرسنگی قتل‌عام کنند تا حکومت باقی بماند.

این در حالی است که رئیسی می‌گوید فروش نفت دو برابر شده و نباید نگران ذخایر ارزی و انبار کالاهای اساسی بود.

جلاد خلق درست می‌گوید: انبارهای حکومتی و سپاه و بسیج و انتظامی مملو از اجناس و کالاهای مورد نیاز تودهٔ مردم است که با مرگ تدریجی دست و پنجه نرم می‌کنند.

برای قیام در سراسر میهن اشغال‌شده آماده شوید و مردم را برانگیزید

دژخیمان لباس‌شخصی و مأموران و مزدورانی که

بر روی مردم دست بلند کنند یا به مردم بی‌گناه شلیک کنند

باید کیفر ببینند[۱۲]

پیام مسعود رجوی ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

این پیام کوتاه خطاب به قیام کنندگان در خوزستان داده شده است«

«مسعود رجوی پیام به دلیران و شورشگران برای آزادی و عدالت در خوزستان: آماده‌باش برای قیام و درس جانانه به دشمن نان و جان خلق ستمدیده در ایران»

مسعود رجوی ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱

رژیم ایران در جریان دادگاه حمید نوری دادگاه سوئد را زیر سوال برد و برای مقابله با اعلام حکم اعدام احمدرضا جلالی تبعهٔ سوئد «به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی» تلاش کرد دولت سوئد را تحت تاثیر قرار دهد. پیام زیر از طرف مسعود رجوی در همین رابطه است.

«دست و پا زدن وزیر خارجه جلادان و تهدیدهای جنایتکارانهٔ رژیم آخوندی، قبل از هر چیز اعلام شکست و درماندگی در برابر خون شعله‌ور مجاهدین سرموضع است. دولت سوئد باید در مقابل گروکشی و شانتاژ، پیگرد قضایی و محاکمهٔ بلادرنگ رئیسی جلاد ۶۷ را به جرم جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی و نسل‌کشی جلوی رژیم بگذارد.

همزمان با پایان دادگاه دژخیم در سوئد، رژیم آخوندی به دست و پا افتاده و در یک گروکشی مجرمانه به اعدام دکتر احمدرضا جلالی تبعهٔ سوئد «به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی» تهدید کرده است.

وزیر خارجه جلادان هراسان و نالان به میدان آمده و در تماس با وزیر خارجه سوئد با «تأسف» از این‌که مجاهدین «فضاسازی تصنعی این فرآیند در سوئد را در دست گرفته» اند، فغان و فریاد برداشته و می‌گوید: «قابل قبول نیست که روابط (رژیم) ایران و سوئد هدف دسیسه‌های» مجاهدین قرار بگیرد...

این قبل از هر چیز اعلام شکست و درماندگی در برابر خون شعله‌ور مجاهدین سرموضع و مارکسیست‌های سربه‌دار و اعتراف به درهم شکستن سناریوی مصادره و به انحراف بردن جنبش دادخواهی است که رئیس‌جمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران در ۶سال گذشته آن را به اوج رساند. متقابلاًرژیم با انواع ترفندها و تشبثات به مقابله با جنبش دادخواهی پرداخت تا آن را در گل فرو ببرد و علیه تنها جایگزین دمکراتیک و مجاهدان سر موضع به کار بگیرد. اما یاران شورشگر ۹ماه با طاقتی شگفت در برابر دادگاه صف بستند و به نگاهبانی از خون شهیدان برخاستند. ثابت شد هم‌چنان‌که منتظری به خمینی نوشت: «مجاهدین خلق اشخاص نیستند، یک سنخ فکر و برداشت است، یک نحو منطق است... با کشتن حل نمی‌شود، بلکه ترویج می‌شود».

در پایان دور اول دادگاه، در حالی که هنوز حکم صادر نشده وزیر خارجه جلادان قرار از کف داده و در گفتگو با وزیر خارجه سوئد سوته‌دلی خود را در مورد آنچه مجاهدین در عراق کردند به نمایش گذاشته است. منظورش همانا ریختن زهر آتش‌بس به حلقوم خمینی در جنگ ضدمیهنی توسط ارتش آزادیبخش ملی ایران است که سوزش آن هنوز در تار و پود رژیم ولایت ادامه دارد. ما فقط می‌گوییم: ذخراً و شرفاً و کرامتاً و مزیدا...

به نظر می‌رسد هم‌چنان‌که مریم در مورد خط و نشان کشیدن و عقده‌گشایی آخوندها و مزدورانشان گفته است خامنه‌ای و رئیسی از فرا رسیدن روزگار محاکمهٔ مسئولان و آمران و عاملان جنایت بزرگ ترسیده‌اند. اینجاست که پس از آن گروکشی ضدانسانی و جنایتکارانه، وزیر خارجهٔ رژیم به سوئد پیشنهاد معامله و «توسعهٔ مناسبات» می‌دهد. لیکن کار از این چیزها گذشته و مردم ایران و جامعه بین‌المللی را بیشتر علیه رژیم برمی‌انگیزد. دولت سوئد باید در مقابل گروکشی و شانتاژ، پیگرد قضایی و محاکمهٔ بلادرنگ رئیسی جلاد ۶۷ را به جرم جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی و نسل‌کشی جلوی رژیم بگذارد»[۱۳]

مسعود رجوی ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

در مورد کودتای ضدفرهنگی

پس از سخنرانی خامنه‌ای و در جمعی از دانشجویان بسیجی در مورد «انقلاب فرهنگی» و هویت بخشی نامیدن آن این پیام از طرف مسعود رجوی منتشر شد

مسعود رجوی - ۶اردیبهشت۱۴۰۱

گنده‌گویی مضحک خلیفه جاهلیت و ارتجاع، درباره «جریان واپس‌گرا و ضدانقلابی» در دانشگاه

خامنه‌ای در جمع دستچین شدهٔ به‌اصطلاح دانشگاهی کودتای سیاه ضدفرهنگی سال۵۹ در دانشگاه را «هویتی بخشی به دانشگاه» خواند و به آن افتخار کرد. آیت‌الله تمساح ملعون را «استاد و راهنمای مرجع» هویت و آرمان مورد نظرش معرفی کرد و «تشکیلات مدیریتی کشور» به ریاست جلاد۶۷ را «انقلابی» توصیف کرد‍! ولی‌فقیه ارتجاع نتیجه گرفت که از این رو «مطالبه‌گری دانشجویان باید جداً به دور از دعوا و تند و‌ تیزی... و پرهیز از ادبیات مضر و طعنه‌آمیز» باشد. او تأکید کرد «با دشمن مغرض، مخرج مشترک پیدا نکنید»! بروید به جای ایران و ارتجاع حاکم بر آن به قدس و فلسطین بپردازید! درعین‌حال خاطرنشان کرد که در دانشگاهها «آن جریان وابسته و واپسگرای ضدانقلاب که به ریشه‌های خارجی مرتبط بود، هنوز فعال است... بنابراین باید دغدغه داشت»! دغدغه خلیفه فرتوت ارتجاع از «تند و تیزی» و وجه اشتراک دانشجویان و دانشگاهها «با دشمن مغرض» اصل موضوع است که مقابله با آن را در «هویت»هایی از قبیل تمساح و جلاد و قاسم سلیمانی و لاجوردی و صیاد شیرازی جستجو می‌کند. نمی‌دانستیم که ابن ملجم‌ها و ابن سعد و حرمله و ابن زیاد مظاهر انقلاب و ترقی‌خواهی بوده‌اند. گنده‌گویی خلیفه جاهلیت و ارتجاع درباره «جریان واپس‌گرا و ضدانقلابی» در دانشگاه هر طفلی را حتی در «سیسمونی قالیباف» به خنده می‌اندازد. به جای این لاف و گزافها بهتر است خامنه‌ای تا کشتی ولایت به گل ننشسته به فکر یک جفت معاون اجرایی و اقتصادی جدید برای رئیسی باشد!


منابع