|
|
(۴۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
|
| |
|
| '''قانون'''، یکی از بنیادیترین مفاهیمی بود که در جریان [[انقلاب مشروطه]] (۱۲۸۵ش) وارد فرهنگ سیاسی ایران شد. تا پیش از آن، «فرمان شاه» منبع اصلی نظم سیاسی بود؛ اما مشروطهخواهان با الهام از اندیشههای نوین، خواستار حاکمیت «قانون» شدند. [[احمد کسروی]] در ''تاریخ مشروطه ایران'' (۱۳۲۵ش) قانون را «روح مشروطه» میخواند. پژوهشگرانی چون آدمیت، ناطق و آبراهامیان نیز قانون را نماد گذار ایران از سلطنت مطلقه به نظام مشروطه دانستهاند.
| |
|
| |
| == پیشینهٔ واژه ==
| |
| واژهٔ «قانون» در زبان فارسی از یونانی ''κανών'' (kanon) به معنای «قاعده» آمده است. در فرهنگ اسلامی پیشامشروطه، قانون بیشتر به متون علمی (مانند ''قانون ابنسینا'') یا به قواعد فقهی اشاره داشت. اما در عصر مشروطه، قانون معنای سیاسی ـ حقوقی نوینی یافت: مجموعهای از قواعد عام برای ادارهٔ کشور.
| |
| ----
| |
|
| |
| == قانون در گفتمان مشروطه ==
| |
| کسروی مینویسد:<blockquote>«از روزی که مجلس برپا شد، مردم همه دم از قانون میزدند و آن را درمان همه دردها میدانستند» (''تاریخ مشروطه ایران''، ۱۳۲۵).</blockquote>در نگاه آزادیخواهان، قانون یعنی:
| |
|
| |
| * محدودیت قدرت شاه و درباریان.
| |
| * تضمین آزادی فردی و اجتماعی.
| |
| * برابری همه در برابر قواعد عمومی.
| |
|
| |
| == قانون اساسی ==
| |
| بزرگترین نمود قانون در مشروطه، تصویب [[قانون اساسی مشروطیت|قانون اساسی]] (دستورنامهٔ مشروطه) در ۱۲۸۵ و متمم آن در ۱۲۸۶ بود. این قانون، اصولی دربارهٔ مجلس، حقوق ملت، مسئولیت وزرا و حدود سلطنت تعیین کرد. اصل مهمی در متمم قانون اساسی تصریح داشت که «هیچ حکمی بدون تصویب مجلس و امضای وزیران نافذ نیست.»
| |
|
| |
| == تقابل قانون و شریعت ==
| |
| مخالفان مشروطه، بهویژه [[شیخ فضلالله نوری]]، بر این باور بودند که تنها «شریعت» باید مبنای حکم باشد و قانونگذاری انسانی بدعت است. به همین دلیل او مفهوم «مشروطه مشروعه» را مطرح کرد. این تقابل نشاندهندهٔ دشواری پیوند میان سنت فقهی و مفهوم مدرن قانون بود.
| |
|
| |
| == تحلیل پژوهشگران ==
| |
|
| |
| * '''کسروی''': قانون را روح مشروطه و خواستهٔ اصلی ملت مینامد (۱۳۲۵).
| |
| * '''آدمیت''': قانون را «نقطهٔ آغاز اندیشهٔ مدرن سیاسی در ایران» میداند (''فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت''، ۱۳۵۶).
| |
| * '''هما ناطق''': تأکید میکند که ملت برای نخستین بار خود را مقید به قانونی دانست که فراتر از فرمان شاه بود (''ایرانیان و اندیشه تجدد''، ۱۳۷۷).
| |
| * '''آبراهامیان''': قانون اساسی را عرصهٔ کشمکش طبقات اجتماعی بر سر قدرت معرفی میکند (''ایران بین دو انقلاب''، ۱۳۷۷).
| |
| * '''آجودانی''': قانون را مفهومی دوگانه میداند که همزمان درگیر شریعت و مدرنیته بود (''مشروطه ایرانی''، ۱۳۷۷).
| |
|
| |
| == جمعبندی ==
| |
| «قانون» در انقلاب مشروطه مفهومی کلیدی بود که بنیاد نظام سیاسی جدید را گذاشت. این واژه نماد گذار از فرمان فردی به قواعد عمومی و آغاز تفکر حقوق شهروندی در ایران شد. هرچند اجرای آن با موانع فراوان روبهرو شد، اما در تاریخ سیاسی ایران بهعنوان یادگار اصلی مشروطه باقی ماند.
| |
|
| |
| == منابع ==
| |
|
| |
| * کسروی، احمد. ''تاریخ مشروطهٔ ایران''. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۵ش.
| |
| * کسروی، احمد. ''تاریخ هیجدهسالهٔ آذربایجان''. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۳ش.
| |
| * آدمیت، فریدون. ''فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت''. تهران: پیام، ۱۳۵۶.
| |
| * ناطق، هما. ''ایرانیان و اندیشهٔ تجدد''. تهران: طرح نو، ۱۳۷۷.
| |
| * آبراهامیان، یرواند. ''ایران بین دو انقلاب''. ترجمهٔ احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی، ۱۳۷۷.
| |
| * آجودانی، ماشاءالله. ''مشروطه ایرانی''. تهران: اختران، ۱۳۷۷.
| |