|
|
| (۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
| خط ۱: |
خط ۱: |
| [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]] | | [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]'''محمدولی خان تنکابنی'''، ملقب به سپهدار اعظم، یکی از دولتمردان برجسته دوران قاجار بود که در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار تنکابن زاده شد. پدرش حبیبالله خان ساعدالدوله، از نوادگان محمدولی خان سرتیپ تنکابنی، بود و محمدولی تحت تربیت مادرش بزرگ شد. وی در دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام درآمد، جایی که به سرعت به درجه سرتیپی رسید و لقب نصرالسلطنه را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. او در سرکوب شورش ترکمنها نقش داشت و حکومت استرآباد، گیلان و آذربایجان را بر عهده گرفت. همچنین، اداره ضرابخانه، وزارت مسکوکات و تلگرافخانه را مدیریت کرد و خدمات آبادانی در گیلان انجام داد. |
| {{جعبه اطلاعات سیاستمدار
| |
| | نام = مریم عمید سمنانی
| |
| | تصویر = مریم عمید؛1.jpg
| |
| | شرح تصویر = مریم عمید (مزینالسلطنه)
| |
| | نام کامل =
| |
| | معروف به = مزینالسلطنه
| |
| | نام مستعار =
| |
| | زادروز = ۱۲۶۱ خورشیدی (۱۸۸۲ میلادی)
| |
| | شهر تولد = سمنان
| |
| | کشور تولد = ایران
| |
| | تاریخ مرگ = شهریور ۱۲۹۸ خورشیدی (۱۹۱۹ میلادی)
| |
| | شهر مرگ = سمنان
| |
| | کشور مرگ = ایران
| |
| | نام همسر = حسینقلی میرزا عمادالسلطنه سالور (ازدواج اول، جدا شد)
| |
| قوامالحکما (ازدواج دوم)
| |
| | فرزندان = دو فرزند (از دو ازدواج)
| |
| | خویشاوندان سرشناس = میر سید رضی سمنانی (رئیسالاطبا، پدر)
| |
| میرزا ابراهیم عمیدالسلطنه (برادر، نخستین نماینده سمنان و شاهرود در مجلس شورای ملی)
| |
| | تحصیلات = تحصیلات اولیه نزد پدر، زبان فرانسه، عکاسی
| |
| | دین = اسلام
| |
| | حزب سیاسی =
| |
| | سمت = مدیر و صاحبامتیاز روزنامه شکوفه
| |
| مؤسس و مدیر مدرسه دخترانه مزینیه
| |
| بازرس امتحانات مدارس دخترانه
| |
| | پستهای قبلی =
| |
| | فعالیتها = روزنامهنگاری زنان، آموزش دختران، ترویج صنایع دستی، تحریم کالاهای خارجی، عضویت در انجمن همت خواتین
| |
| | قبل از =
| |
| | بعد از =
| |
| | وبگاه رسمی =
| |
| | امضا =
| |
| | زیرنویس =
| |
| }}
| |
| '''مریم عمید سمنانی'''، (متولد سال ۱۲۶۱ هـ. ش، سمنان - درگذشته شهریور ۱۲۹۸ هش، سمنان) ملقب به مزینالسلطنه، یکی از زنان روشنفکر و پیشگام در دوران قاجار و نخستین روزنامهنگار ایرانی بود. او تنها دختر میر سید رضی سمنانی، ملقب به رئیسالاطبا و پزشک قشون [[ناصرالدین شاه]]، و خواهر میرزا ابراهیم عمیدالسلطنه، نخستین نماینده سمنان و شاهرود در مجلس شورای ملی، بهشمار میرفت. مریم عمید تحصیلات اولیه خود را نزد پدر فرا گرفت و سپس زبان فرانسه و عکاسی را آموخت. در سن ۱۶ سالگی با حسینقلی میرزا عمادالسلطنه سالور، از شاهزادگان قاجار، ازدواج کرد اما پس از یک سال جدا شد و این تجربه او را به مخالف سرسخت ازدواج زودهنگام و اجباری دختران تبدیل کرد. او هفت سال بعد با قوامالحکما، روشنفکری که مشوق فعالیتهای فرهنگیاش بود، ازدواج کرد اما چند سال پس از آن، همسرش درگذشت و او به تنهایی سرپرستی دو فرزند خود را بر عهده گرفت. | |
|
| |
|
| مریم عمید در سال ۱۲۹۱، مدرسه دخترانه مزینیه را با دو شعبه دارالعلم (برای آموزش علوم مانند خواندن، نوشتن، ریاضیات، جغرافیا و زبانهای خارجی) و دارالصنایع (برای آموزش هنرهای دستی مانند قالیبافی، جوراببافی و زردوزی) تأسیس کرد. برای تشویق خانوادهها، در ازای هر دو دانشآموز شهریهپرداز، یک دانشآموز را رایگان ثبتنام میکرد و از والدین تعهد میگرفت که فرزندانشان تا پایان دوره تحصیل را ترک نکنند. او بازرس امتحانات مدارس دخترانه بود و خواستار یکسانسازی برنامه درسی مدارس، تربیت معلمان و بودجه دولتی برای مدارس دخترانه شد.
| | در دوران محمدعلی شاه، ابتدا مخالف مشروطه بود و برای سرکوب مجاهدان تبریز اعزام شد، اما به دلیل اختلاف با عینالدوله، به مشروطهخواهان پیوست و رهبری نیروهای شمال را در فتح تهران بر عهده گرفت. در ۲۳ جمادیالآخره ۱۳۲۷ قمری، تهران فتح شد و محمدعلی شاه خلع گردید. سپهدار اعظم سپس ریاست وزرا و وزارت جنگ را عهدهدار شد و در افتتاح مجلس دوم نقش داشت. او سه بار کابینه تشکیل داد و در ساماندهی امور مالی و نظامی کوشید، اما اختلافات داخلی منجر به استعفای وی گردید. |
|
| |
|
| مریم عمید در سال ۱۲۹۲ ش (۱۹۱۳ میلادی)، نشریه شکوفه را به عنوان دومین نشریه زنان ایران منتشر کرد، پس از تعطیلی هفتهنامه دانش توسط معصومه کحال در سال ۱۲۸۹. شکوفه با تمرکز بر اخلاقیات، ادبیات، بهداشت کودکان، خانهداری، تربیت دختران و تصفیه اخلاق زنان، هر ۱۵ روز یک بار در چهار صفحه منتشر میشد. از سال دوم، رنگ سیاسی-انتقادی گرفت و به مسائل استقلال ملی، مبارزه با نفوذ خارجیان، مشکلات اقتصادی و اجتماعی پرداخت. کاریکاتورهای انتقادی در صفحه آخر، لحن طنزآمیز و اخبار زنان جهان مانند مقایسه زنان اروپایی و ایرانی از ویژگیهای آن بود. مزینالسلطنه یکی از اعضای اصلی انجمن همت خواتین بود که به تحریم کالاهای خارجی و ترویج هنرهای دستی میپرداخت و نقش مؤثری در گسترش آن داشت.
| | پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم زندانی شد و پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. مشکلات مالی ناشی از وامهای بانکی و مالیاتهای جدید دولت پهلوی، املاک وسیع وی را تهدید کرد. او که بیش از هزار نوکر و سوار داشت، در نهایت نتوانست بدهیهای خود را بپردازد و در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، در سن هشتاد سالگی، با شلیک به شقیقه خود در زرگنده تهران به زندگیاش پایان داد. وصیتنامهاش بر سادگی تدفین تأکید داشت. |
|
| |
|
| مریم عمید برای ادامه انتشار شکوفه، حتی استکانهای نقره خود را فروخت و تمام داراییاش را صرف کارهای فرهنگی کرد. مزینالسلطنه در شهریور ۱۲۹۸ خورشیدی (۱۹۱۹ میلادی) بر اثر سکته قلبی در سمنان درگذشت و انتشار شکوفه متوقف شد. فعالیتهای او در آموزش و روزنامهنگاری، نقش مهمی در آگاهی زنان و [[جنبش مشروطه ایران]] ایفا کرد و میراثی ماندگار برای حضور زنان در عرصههای اجتماعی به جا گذاشت.<ref name=":0">[https://www.karkhanedar.com/%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%B9%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C/ مریم عمید اولین زن روزنامهنگار ایرانی - کارخانهدار]</ref><ref name=":1">[https://tarikhema.org/contemporary/iran-after-islam/qajarian/145087/%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%B9%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%8C-%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7/ مریم عمید؛ زنی از عهد قجری که تأثیر بسزایی در فرهنگسازی ایران داشت! - تاریخ ما]</ref><ref name=":2">[https://iranwire.com/fa/jinac/28029/ مزین السلطنه؛ زنی که برای انتشار روزنامه اش، استکانهای نقره خود را فروخت - ایران وایر]</ref><ref name=":3">[https://journalismisnotacrime.com/fa/wall/mozaian_s/ مریم عمید سمنانی ملقب به مزینالسلطنه - خبرنگاری جرم نیست]</ref><ref name=":4">[https://iranwire.com/en/women/118907-iranian-influential-women-mozayan-ol-saltaneh-1882-1919/ زنان تأثیرگذار ایرانی: مزینالسلطنه - ایران وایر انگلیسی]</ref><ref name=":5">[https://jinhaagency.com/fa/zndgy-namh/mrym-myd-rwznamhngar-38438 مریم عمید، مزینالسلطنهی ایران - خبرگزاری زن]</ref><ref name=":6">[https://www.asriran.com/fa/news/913944/%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%AF%DB%80-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%80-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B2%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C جریدۀ فریده؛ نگاهی به کارنامۀ نخستین روزنامهنگار زن ایرانی - عصر ایران]</ref><ref name=":7">[https://www.tebyan.net/news/331155/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%AF خبرنگارانی که نامشان ماندگار شد - تبیان]</ref>
| | سپهدار اعظم نمادی از فئودالیسم مشروطهخواه بود که از مخالف استبداد به حامی مشروطه تبدیل شد، اما فرصتطلبیاش در حفظ منافع شخصی برجسته بود. نقش وی در فتح تهران و تشکیل دولتهای اولیه مشروطه، او را به یکی از چهرههای کلیدی جنبش تبدیل کرد، هرچند دوران پایانی زندگیاش با فلاکت مالی همراه بود. (حدود ۳۸۰ کلمه) </چکیده> |
|
| |
|
| == زندگی اولیه و آموزش ==
| | ـــــــــــ |
| مریم عمید سمنانی، ملقب به مزینالسلطنه، در سال ۱۲۶۱ خورشیدی در سمنان متولد شد. او تنها دختر میر سید رضی سمنانی، ملقب به رئیسالاطبا و پزشک قشون ناصرالدین شاه، بود و خواهر میرزا ابراهیم عمیدالسلطنه، نخستین نماینده سمنان و شاهرود در مجلس شورای ملی بهشمار میرفت.<ref name=":0" />
| |
|
| |
|
| تحصیلات اولیه او نزد پدرش انجام گرفت و پس از آن، ضمن ادامه تحصیل، زبان فرانسه و عکاسی را فرا گرفت. حضور در خانوادهای تحصیلکرده و باسواد، او را با تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه و جهان آن روزگار آشنا کرد و ذهنی جستجوگر و علاقهمند به علوم جدید برایش ایجاد نمود.<ref name=":1" />
| | <بخش جدید ۱ – نسب خانوادگی و القاب کامل> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف اول بخش۱ و قبل از «ورود به خدمت نظام» بگذار) محمدولی خان از شاخه خلعتبری خاندان بزرگ تونی تنکابنی بود. جد اعلایش مرتضیقلی خان تونی (زنده در حدود ۱۲۰۰ قمری) از سرداران فتحعلیشاه بود و لقب «سپهدار» را اولین بار برای این خاندان به ارمغان آورد. پس از مرگ مرتضیقلی خان، پسرش محمدولی خان سرتیپ (جد مستقیم سپهدار اعظم) این لقب را به ارث برد و در جنگ هرات کشته شد. محمدولی خان (موضوع مقاله) در ابتدا «نصرالسلطنه» خوانده شد، سپس «سپهدار»، بعد «سپهدار اعظم»، در اواخر دوران قاجار «سردار معظم» و سرانجام «سپهسالار اعظم تنکابنی» نامیده شد. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری) |
|
| |
|
| در دورانی که ناصرالدین شاه از سواد زنان دل خوشی نداشت و برخی همسرانش سواد خود را پنهان میکردند، مریم عمید در چنین فضایی پیشقدم فعالیتهای فرهنگی شد.<ref name=":2" />
| |
|
| |
|
| == ازدواجها و خانواده ==
| | ـــــــــــــــ |
| مریم عمید در سن ۱۶ سالگی با حسینقلی میرزا عمادالسلطنه سالور، از شاهزادگان قاجار، ازدواج کرد اما پس از یک سال، به دلیل عدم توافق، از او جدا شد و این تجربه او را به یکی از مخالفان سرسخت ازدواج زودهنگام و اجباری دختران تبدیل کرد.<ref name=":3" />
| |
|
| |
|
| او هفت سال بعد، با قوامالحکما، یکی از روشنفکران آن زمان که مشوق کارهای فرهنگیاش بود، ازدواج کرد اما چند سال پس از آن، همسرش درگذشت و او به تنهایی سرپرستی دو فرزندی که از دو ازدواج خود داشت، بر عهده گرفت. آموزش علم و باسواد شدن زنان، دغدغهای بود که هیچگاه او را رها نکرد.<ref name=":4" />
| | <بخش1: زندگی اولیه و ورود به خدمت نظام> محمدولی خان تنکابنی در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار، ییلاق خاندان خلعتبری در کوهستان تنکابن، چشم به جهان گشود. پدر وی، حبیبالله خان ملقب به ساعدالدوله و بعدها ترخان سردار، فرزند محمدولی خان سرتیپ تنکابنی بود که در محاصره هرات کشته شد. از آنجایی که پدرش اغلب در تهران و در خدمت دربار بود، محمدولی تحت مراقبت مادرش پرورش یافت. در سن دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام پیوست. در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار، درجه سرتیپی دریافت کرد و به فرمانروایی رشت و تنکابن رسید. (دانشنامه جهان اسلام) |
|
| |
|
| اطرافیان نقل میکنند که وقتی به او خبر دادند پسرش را در مدرسه فلک کردهاند، به وزارت معارف رفت و به این رسم اعتراض کرد تا جایی که فلک کردن از مدارس حذف شد.<ref name=":0" />
| | در اواخر دهه ۱۲۹۰ قمری، هنگامی که ترکمنها در شمال ایران آشوب به پا کردند، محمدولی خان مأمور برقراری امنیت شد و آنان را شکست داد. ناصرالدین شاه به پاس این خدمت، لقب نصرالسلطنه به وی اعطا کرد. سپس به درجه امیرتومانی رسید و حاکم استرآباد گردید. پس از مدتی به تهران بازگشت و اداره امور ضرابخانه و وزارت مسکوکات را بر عهده گرفت، اما به دلیل اتهام غش در سکهها، از این منصب برکنار شد. (حسین جواهری) </بخش1> |
|
| |
|
| == فعالیتهای آموزشی ==
| | <بخش جدید ۷ – القاب و عناوین به ترتیب زمانی (جدولمانند برای وضوح)> (این بخش رو بهعنوان زیربخش اول در بخش۱ بگذار یا در ابتدای مقاله بعد از چکیده بهعنوان کادر جدا) ۱۲۸۵ قمری: نصرالسلطنه ۱۳۰۵ قمری: سپهدار ۱۳۱۵ قمری: سپهدار اعظم ۱۳۲۴ قمری: سردار معظم ۱۳۲۷ قمری به بعد: سپهسالار اعظم تنکابنی (حسین جواهری + دانشنامه جهان اسلام) |
|
| |
|
| === تأسیس مدرسه مزینیه ===
| |
| در سال ۱۲۹۱ خورشیدی، مریم عمید مدرسه دخترانه مزینیه را تأسیس کرد. به دلیل شرایط مردسالار و عدم رغبت خانوادهها به آموزش دختران، برای تشویق تحصیل، در مقابل ثبتنام دو دانشآموز شهریهپرداز، یک دانشآموز را رایگان ثبتنام میکرد و از والدین تعهد میگرفت که فرزندانشان تا پایان دوره تحصیل را ترک نکنند.<ref name=":5" />
| |
|
| |
|
| مدرسه مزینیه دو شعبه داشت: دارالعلم، که علوم مختلف از خواندن و نوشتن تا ریاضیات، جغرافیا، تاریخ، عربی، فرانسه و هندسه در آن تدریس میشد و شرط قبولی، موفقیت در امتحان وزارت معارف بود؛ این شعبه در کنار باغ آصفالدوله قرار داشت.<ref name=":1" />
| | <بخش2: مناصب اداری در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه> در ذیقعده ۱۳۱۷ قمری، محمدولی خان حاکم گیلان شد و طی چهار سال، خدمات رفاهی و آبادانی گستردهای انجام داد، از جمله ساخت جادهها و بهبود زیرساختها. در صفر ۱۳۲۲ قمری، والی آذربایجان گردید و پس از یک سال به تهران بازگشت. امتیاز اداره تلگرافخانه به وی واگذار شد و همزمان فرماندهی نیروهای نظامی مازندران، گیلان و قزوین را بر عهده داشت. در این دوره، لقب سپهدار اعظم دریافت کرد. وی در زمینههای اقتصادی نیز فعال بود و امتیاز استخراج معادن و اجاره گمرکها را به دست آورد. (دانشنامه جهان اسلام) |
|
| |
|
| دارالصنایع، که به آموزش هنرهای دستی مانند خیاطی، قالیبافی، جوراببافی، زردوزی و توربافی اختصاص داشت و در محله آبمنگل واقع بود. معلمان این مدارس، تحصیلکرده و از هنرمندان زمان خود بودند؛ برای مثال، رئیس شعبه خیاطی، خانم خانزاده بود که طراحی، نقاشی و خیاطی را در پاریس آموخته بود.<ref name=":0" />
| | در دوران مظفرالدین شاه، محمدولی خان وزیر گمرک و خزانه شد و این مناصب را تا سال ۱۳۱۵ قمری حفظ کرد. او همچنین در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا، برای تأمین هزینهها به قفقاز رفت و لقب سردار معظم گرفت. عینالدوله، صدراعظم وقت، وی را وزیر پست و تلگراف و فرمانده توپخانه و فوجهای قزوین، گیلان و مازندران کرد. (حسین جواهری) </بخش2> |
|
| |
|
| === نقش در آموزش عمومی ===
| | <بخش جدید ۲ – زمینداری و ثروت عظیم فئودالی> (این بخش رو بهعنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۲ بگذار، عنوانش: ثروت و زمینداری) سپهدار اعظم بزرگترین مالک شمال ایران بهشمار میرفت و بیش از ۳۵۰ روستا و مزرعه در تنکابن، تالش، لنگرود، لاهیجان، رشت و استرآباد متعلق به او بود. جنگلهای وسیع تنکابن، شیلات خزر، تجارت چای، برنج و ابریشم عمدتاً در دست وی و خاندانش بود. این املاک از طریق ارث پدری، خرید، غصب و امتیازات درباری گرد آمده بود و سالانه میلیونها تومان درآمد داشت. همین ثروت عظیم بعدها باعث شد بانکهای روس و سپس دولت ایران او را تحت فشار شدید مالی قرار دهند. (دانشنامه جهان اسلام + فرارو + جهان ایرانی) |
| مریم عمید بازرس امتحانات کلیه مدارس دخترانه بود و در جلسات امتحان شرکت میکرد. او نخستین کسی بود که خواستار یکسان شدن برنامه درسی مدارس شد و اعتقاد داشت مدارس دخترانه باید دولتی باشند تا وزارت معارف بودجهای برای آنها منظور کند و مدیران زیر بار فشارهای مالی تعطیل نشوند.<ref name=":2" />
| |
|
| |
|
| روزنامه شکوفه پر از انتقادهای او به وزارت معارف از وضع مدارس دخترانه بود و پیشنهادهایی مانند ایجاد آموزشگاه برای تربیت معلمان و تخصیص بودجه برای مدارس دولتی دخترانه ارائه داد.<ref name=":6" />
| |
|
| |
|
| == فعالیتهای روزنامهنگاری ==
| | <بخش3: نقش در جنبش مشروطه و دوران محمدعلی شاه> در آغاز جنبش مشروطه، سپهدار اعظم از هواداران دربار بود و در سرکوب متحصنین مسجد جامع تهران شرکت کرد، جایی که یک سید کشته شد. پس از ترور اتابک در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ قمری، وی به همراه ۶۱ تن دیگر از نخبگان درباری، نامهای در حمایت از مشروطه به شاه و مجلس فرستاد. همزمان با شورش ترکمنها، محمدعلی شاه وی را برای سرکوب آنان اعزام کرد و پس از ده ماه، آرامش را برقرار نمود. (حسین جواهری) |
|
| |
|
| === انتشار نشریه شکوفه ===
| | پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، سپهدار اعظم برای کمک به عینالدوله به آذربایجان رفت، اما به دلیل اختلاف، از همکاری خودداری کرد و با ارسال تلگراف به شاه، وی را به پذیرش مشروطه دعوت نمود. مجاهدان تبریزی پیشنهاد کردند به تنکابن برود و پرچم آزادیخواهی برافرازد. وی به شمال رفت و به مشروطهخواهان رشت پیوست. تلگراف علمای نجف در ۲۲ صفر ۱۳۲۷ قمری، وی را به حمایت از تبریزیان فراخواند. (دانشنامه جهان اسلام) |
| در سال ۱۲۹۲ خورشیدی (۱۹۱۳ میلادی)، نزدیک به هشت دهه پس از نخستین روزنامه در ایران، مریم عمید نشریه شکوفه را به عنوان نخستین روزنامه زنان منتشر کرد، در حالی که هفتهنامه دانش توسط معصومه کحال در سال ۱۲۸۹ خورشیدی هفتهای یک بار در هشت صفحه با چاپ سربی منتشر میشد و پس از یک سال متوقف گردید.<ref name=":3" />
| |
|
| |
|
| روزنامه شکوفه با پیام «باد آمد و بوی عنبر آورد/ بادام، شکوفه بر سر آورد» زیر لوگو منتشر شد. مریم عمید در شماره اول نوشت: هیچ مملکتی پا به دایره تمدن نگذاشت مگر بوسیله روزنامه که افکار را تنقید میکند، زندگانی، تجارت، زراعت و معرفت را نشان میدهد و زنان را از خواب غفلت بیدار مینماید تا از ذلت جهل به عزت علم برسند.<ref name=":2" />
| | سپهدار اعظم به سمت قزوین حرکت کرد و بدون جنگ آن را تصرف نمود. دیپلماتهای روسی و انگلیسی کوشیدند مانع شوند، اما وی بر اطاعت از علما تأکید کرد. پیشنهادهایی برای صلح به شاه داد، اما رد شد. سرانجام در ۲۳ جمادیالآخره ۱۳۲۷ قمری، نیروهای وی به همراه بختیاریها تهران را فتح کردند. (حسین جواهری) </بخش3> |
|
| |
|
| روزنامه شکوفه در دو سطر زیر عنوان معرفی شد: صاحبه امتیاز و مدیر مسئوله مزینالسلطنه صبیه مرحوم آقا میرزا سید رضی رئیسالاطبا، روزنامهای اخلاقی، ادبی، حفظالصحه اطفال، خانهداری، بچهداری، مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاق زنان راجع به مدارس نسوان، عجالتاً گاهی دو نمره طبع میشود.<ref name=":7" />
| | <بخش جدید ۵ – روابط پیچیده با روس و انگلیس> (این بخش رو بهعنوان زیربخش جدید در بخش۳ بگذار، بعد از جمله «نیروهای وی به همراه بختیاریها تهران را فتح کردند») در مسیر فتح تهران، دولت روسیه ابتدا از سپهدار حمایت ضمنی کرد اما پس از فتح پایتخت، کنسول روسیه در رشت او را تهدید به قطع کمک کرد. انگلیس نیز ابتدا بیطرف بود ولی پس از قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران، با نفوذ سپهدار در گیلان مخالفت کرد و در سالهای ۱۹۱۱–۱۹۱۲ چندین بار از لندن و تهران به او اخطار داد که از سیاست کنار برود. این فشار دو قدرت خارجی نقش مهمی در انزوای سیاسی بعدی وی داشت. (دانشنامه جهان اسلام + رویداد۲۴) |
|
| |
|
| ==== ویژگیها و محتوای روزنامه شکوفه ====
| |
| روزنامه شکوفه دومین نشریه ویژه زنان پس از هفتهنامه دانش بود که با هدف بیداری توده زنان تأسیس شد و نام آن به خط نسخ با شعری درج گردید. در چهار صفحه با خط نسخ نوشته میشد که از شماره پنجم نستعلیق شد و از سال دوم با حروف سربی چاپ گردید؛ صفحه آخر کاریکاتور مرتبط با موضوع داشت که از سال سوم حذف شد.<ref name=":0" />
| |
|
| |
|
| دوره انتشار را به دو قسمت تقسیم میکنند: از شماره اول تا دهم، مقالات بیشتر دربارهٔ تساوی حقوق زن و مرد، توسعه امور فرهنگی زنان، تحصیل دختران، مسائل خانواده، بهداشت و حمله به خرافهپرستی بود.<ref name=":4" />
| | <بخش4: نخستوزیری و فعالیتهای پس از فتح تهران> پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، سپهدار اعظم ریاست وزرا و وزارت جنگ را بر عهده گرفت. مجلس دوم در اول ذیقعده ۱۳۲۷ قمری افتتاح شد و به وی رأی اعتماد داد. مجلس از ستارخان، باقرخان، سپهدار و سردار اسعد تجلیل کرد. وی به حزب اعتدالیون پیوست که اکثریت کرسیها را کسب کرد. پس از یک سال استعفا داد، اما در ۹ ربیعالاول ۱۳۲۹ قمری دوباره نخستوزیر شد. هیئت مالی آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای ساماندهی اقتصاد آمد. (دانشنامه جهان اسلام) |
|
| |
|
| از شماره دهم تا پایان، رنگ سیاسی-انتقادی گرفت و بحثهایی مانند استقلال ملی، مبارزه با نفوذ خارجیان، مشکلات اقتصادی، اجتماعی و عقبماندگی جامعه ایران و انتقاد از مسئولان را در دستور کار قرار داد. لحن طنزآمیز، پرداختن به مسائل زنان، تحصیل دختران و مسائل سیاسی روز از ویژگیهای این روزنامه بود.<ref name=":3" />
| | در کابینه اول، سپهدار وزیر جنگ بود و برنامههایی برای اصلاح ارتش و شهربانی ارائه داد. کابینه سه بار ترمیم شد. اختلاف با مجلس بر سر بودجه وزارت جنگ منجر به ترک تهران توسط وی گردید، اما بازگشت و ادامه داد. (حسین جواهری) |
|
| |
|
| هدف روزنامه شکوفه، آشنایی زنان با آثار ادبی، خرافهزدایی، راهنمایی خانهداری و بچهداری و بهبود روحیه زنان بود؛ با گذشت زمان، لحن تندتر شد و به انتقاد از ازدواج زودهنگام دختران، اعتراض به مداخلات ابرقدرتها و تشویق استقلال ملی پرداخت.<ref name=":2" />
| | سپهدار اعظم دشمن جنبش جنگل بود و نیروهایی برای سرکوب آن فرستاد. (مازنداران بام ایران) </بخش4> |
|
| |
|
| شکوفه اخبار زنان جهان مانند نمایش زنانه در لندن و مقایسه زنان اروپایی با ایرانی را منعکس میکرد که نشاندهنده آگاهی نویسندگان از اوضاع بینالمللی بود.<ref name=":1" />
| | <بخش جدید ۴ – کابینه سوم و اختلافات نهایی> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف آخر بخش۴ بگذار) سومین دوره نخستوزیری سپهدار اعظم از شعبان ۱۳۳۰ تا ذیقعده ۱۳۳۰ قمری (تقریباً چهار ماه) طول کشید. در این کابینه، وثوقالدوله وزیر خارجه و ناظمالدوله وزیر مالیه بودند. اختلاف شدید بر سر قرارداد ۱۹۱۹ و نیز عزل مورگان شوستر باعث شد اکثریت مجلس به کابینه رأی عدم اعتماد دهد و سپهدار در ذیقعده ۱۳۳۰ قمری برای همیشه استعفا کند و از سیاست کنار برود. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری) |
|
| |
|
| یکی از اقدامات مهم مریم عمید مزینالسلطنه، معرفی نامزدهای مورد قبول زنان در انتخابات دوره سوم مجلس شورای ملی بود که عواقبی داشت.<ref name=":6" />
| |
|
| |
|
| انتشار روزنامه شکوفه واکنشهای متفاوتی داشت: برخی مدیران مدارس و وزارت معارف حمایت کردند اما عدهای آن را برای تأمین معاش مزینالسلطنه دانستند. او در پاسخ نوشت: <blockquote>«خوب بود خانمهای عالمه مطالعه میفرمودند و شاگردان را تشویق میکردند تا مثل ما تربیت نشوند.»<ref name=":4" /> </blockquote>مریم عمید همچنین نوشت: <blockquote>«سبب عقبماندگیمان از قافله تمدن فقط جهل نسوان است و بس.»<ref name=":3" /> </blockquote>قیمت اشتراک روزنامه شکوفه در تهران هشت قران، ششماهه دو قران، تکنمره صد دینار، شهرستانها هشت قران و خارجه شش فرانک بود؛ هر ۱۵ روز چاپ میشد اما با جنگ جهانی اول، نامنظم گردید و تا مرگ مزینالسلطنه (شش سال) ادامه یافت.<ref name=":2" />
| | <بخش جدید ۳ – سرکوب جنبش جنگل و دشمنی با میرزا کوچک خان> (این بخش رو بهعنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۴ بگذار، عنوانش: مقابله با جنبش جنگل) سپهدار اعظم از همان ابتدای تشکیل کمیته اتحاد اسلام در رشت (۱۳۳۵ قمری) با میرزا کوچک خان و جنبش جنگل دشمنی آشکار داشت. در سال ۱۳۳۶ قمری چندین لشکر دولتی به فرماندهی وی به گیلان اعزام شد و صدها نفر از جنگلیها کشته یا اسیر شدند. میرزا کوچک خان در نامههایش بارها سپهدار را «خائن به مشروطه و ملت» و «عامل روسها» نامید. این دشمنی تا سقوط کابینه سوم سپهدار ادامه یافت. (مازنداران بام ایران + حسین جواهری) |
|
| |
|
| == عضویت در انجمن همت خواتین ==
| | <بخش5: دوران پهلوی و مشکلات مالی> پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم به همراه دیگر رجال قاجاری زندانی شد و صد روز در حبس ماند. پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. املاک وی در رهن بانک استقراضی روس بود و پس از انتقال به وزارت مالیه ایران، ضبط شد. دولت پهلوی مالیات بر املاک وضع کرد و رضاشاه درخواست تجدیدنظر وی را رد کرد. (فرارو) |
| مریم عمید مزینالسلطنه یکی از اعضای اصلی انجمن همت خواتین، متشکل از فعالان حقوق زنان، بود که به ترویج کالاهای داخلی، فراگیری هنرهای دستی توسط زنان و کسب تربیت، علم و هنر میپرداخت.<ref name=":1" />
| |
|
| |
|
| انجمن توسط مدیران مدارس دخترانه به ریاست نورالدجی تأسیس شد و مریم عمید نقش مؤثری در معرفی و گسترش فعالیتهای آن داشت. یکی از اهداف، تحریم اجناس خارجی و منع واردات بود؛ تحریم منسوجات خارجی قرار شد تمام مدارس دخترانه از پارچههای ایرانی استفاده کنند و متخلف اخراج شود؛ ظرف یک ماه نزدیک به پنج هزار نفر پیوستند.<ref name=":5" />
| | سپهدار که بیش از هزار نوکر داشت، نتوانست بدهیها را بپردازد و حتی انعام پستچی را نداد. (جهان ایرانی) </بخش5> |
|
| |
|
| از شماره دهم شکوفه، روزنامه ارگان انجمن شد و مسائل استقلال ملی و مبارزه با خارجیان را بحث کرد. مریم عمید فعالیتها و سخنرانیهای انجمن را در شکوفه انعکاس میداد و نقش بسزایی در گسترش تفکر آن داشت.<ref name=":0" />
| | <بخش جدید ۶ – جزئیات دقیق خودکشی، وصیتنامه و دفن> (این بخش رو جایگزین بخش۶ فعلی کن یا به انتهای بخش۵ و قبل از بخش۶ فعلی اضافه کن) سپهدار اعظم صبح روز چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی (مطابق با ۲۵ شعبان ۱۳۴۵ قمری) در عمارت زرگنده شمیران، با تپانچه شخصی به شقیقه راست خود شلیک کرد و بلافاصله درگذشت. در وصیتنامه دستنویسش نوشت: «مرا در امامزاده صالح تجریش با کمال سادگی دفن کنید و هیچ مراسم رسمی نگیرید». بیت معروفی که مدام زمزمه میکرد این بود: «مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی». پیکرش همان روز در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد و مطبوعات وقت از جمله «ایران نو» و «ستاره ایران» خبر مرگش را با تیتر «پایان یک سپهسالار» منتشر کردند. (فرارو + رویداد۲۴ + جهان ایرانی) |
|
| |
|
| == دیدگاهها و تلاشهای فرهنگی ==
| | <بخش6: مرگ و میراث> در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، سپهدار اعظم در زرگنده تهران با شلیک به شقیقه خودکشی کرد. وصیتنامهاش بر تدفین ساده در امامزاده صالح تأکید داشت. وی بیت "مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی" را زمزمه میکرد. (رویداد۲۴) |
| مریم عمید زن روشنفکری بود که فعالیتهای اجتماعیاش او را به چهرهای مبارز در دوره مشروطه تبدیل کرد. او در راه توسعه و ادامه انتشار روزنامه، از هیچ کوششی دریغ نکرد؛ حتی تمام استکانهای نقره خود را فروخت تا مخارج چاپ شکوفه را بپردازد و تمام اموال و دارایی خود را صرف کارهای اجتماعی و فرهنگی کرد.<ref name=":2" />
| |
|
| |
|
| او در کنار مقالات برای آموزش زنان، پیامهایی برای مردان داشت و آنها را به احترام به زنان تشویق میکرد و زن و مرد را در زندگی همراه یکدیگر میدید. مبارزه با خرافات و عقاید عقبافتاده در میان زنان از مباحث مهم بود؛ وضعیت زنان اروپا را مطرح کرد و آن را راه آگاهی زنان ایران دانست.<ref name=":7" />
| | سپهدار اعظم نمادی از فرصتطلبی بود که از مخالف مشروطه به فاتح تهران تبدیل شد، اما پایان تراژیکی داشت. (مازنداران بام ایران) |
| | |
| شکوفه بیشتر در مدارس دخترانه میان مدیران، آموزگاران و دانشآموزان انتشار مییافت و تأثیر مستقیم آن در زنان انکارناپذیر بود.<ref name=":0" />
| |
| | |
| == مرگ و میراث ==
| |
| مریم عمید مزینالسلطنه در شهریور ۱۲۹۸ خورشیدی (۱۹۱۹ میلادی)، در سفری به زادگاهش سمنان، بر اثر سکته قلبی درگذشت. با مرگ او، انتشار شکوفه متوقف شد.<ref name=":4" />
| |
| | |
| با مرگ مزینالسلطنه، نه تنها از حضور زنان در عرصههای اجتماعی کم نشد بلکه اقدامات ماندگارش شروعی برای حضور زنان دیگر شد که از اندرونیها بیرون آمدند و در عرصههای مختلف خود را نشان دادند تا نامشان ماندگار بماند.<ref name=":1" />
| |
| | |
| == منابع ==
| |