عباس میرزا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{Infobox | |||
| bodystyle = | |||
| bodyclass = vcard | |||
| titlestyle = | |||
| title = | |||
| abovestyle = background: #CD853F | |||
| aboveclass = fn org | |||
| above = عباس میرزا | |||
== | | imagestyle = | ||
| captionstyle = | |||
| image =[[پرونده:عباس میرزا.jpg|بندانگشتی|وسط|]] | |||
=== | | caption = | ||
| headerstyle = background: #F0E68C | |||
| labelstyle = | |||
| datastyle = | |||
| header1 = اطلاعات کلی | |||
== | | label2 = نام | ||
| data2 = عباس میرزا | |||
=== | | label3 = نام کامل | ||
| data3 = | |||
| label4 = نامهای دیگر | |||
| data4 = | |||
| label5 = منصب | |||
| data5 = ولیعهد فتحعلیشاه و حاکم آذربایجان | |||
=== | | label6 = لقب | ||
| data6 = | |||
| label7 = نژاد | |||
| data7 = | |||
| label8 = | |||
| data8 = | |||
| label9 = | |||
| data9 = | |||
| label10 = زادگاه | |||
| data10 = لاریجان آمل | |||
| label11 = تختگاه | |||
| data11 = | |||
| label12 = پرچم | |||
| data12 = | |||
| label13 = ملیت | |||
| data13 = ایرانی | |||
| header14 = | |||
| label15 = شناخته شده | |||
| data15 = جنگ با روسیه و تلاش برای انجام اصلاحات در ایران | |||
| label16 = دوره | |||
| data16 = سلطنت پدرش فتحعلیشاه | |||
| label17 = پیش از | |||
| data17 = | |||
| label18 = پس از | |||
| data18 = | |||
| label19 = دوران سلطنت | |||
| data19 = | |||
| label20 = جنگها | |||
| data20 = | |||
| label21 =جنگ اول | |||
| data21 = | |||
| label22 = نتیجه جنگ | |||
| data22 = | |||
| label23 = پیامد | |||
| data23 = | |||
| label24 = فرجام پناهندگی | |||
| data24 = | |||
| header25 = | |||
| label26 = نام نیا | |||
| data26 = | |||
| label27 = نام پدر | |||
| data27 = فتحعلیشاه | |||
| label28 = نام مادر | |||
| data28 = | |||
| label29 = همسران | |||
| data29 = خرده خانم | |||
| label30 = فرزندان | |||
| data30 = | |||
| label31 = برادران | |||
| data31 = | |||
}} | |||
'''عباس میرزا''' (زاده ۱۱۶۸ هجری خورشیدی، لاریجان آمل - درگذشته ۱۲۱۲ خورشیدی، مشهد) یکی از شاهزادگان [[قاجاریان|قاجار]]، فرزند فتحعلیشاه و آسیه خانم بود. وی ولیعهد و والی آذربایجان بود و قبل از مرگ پدرش از دنیا رفت. جنگهای ایران و روسیه و عهدنامههای [[قرارداد گلستان|گلستان]] و [[قرارداد ترکمن چای|ترکمانچای]] در دوران ولیعهدی وی بود.<ref name=":0">بیوگرافی - [http://azadamirkhizi.blogfa.com/tag/عباس-میرزا عباس میرزا]</ref> | |||
== | وی برخلاف سایر شاهزادگان انسان بافضیلت و متواضعی بود و تلاش داشت همراه با مشاور دانشمندش [[قائممقام فراهانی]] اصلاحاتی در [[ایران]] انجام دهد.<ref name=":3">پدر و پسر - [http://www.pedaropesar.com/the-ifs-of-irans-history/177-the-ifs-of-irans-history-if-42 اگر پس از فتحعلی شاه، عباس میرزا به سلطنت میرسید]</ref><ref name=":4">پارسینه - [http://www.parsine.com/fa/news/191810/جملات-تأمل-برانگیز-عباس-میرزا-ولیعهد-فتحعلیشاه-به-سفیر-فرانسه-در-ایران جملات تأملبرانگیز عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه به سفیر فرانسه در ایران]</ref> در کتاب «عباس میرزا» وی به عنوان رشیدترین و میهنپرستترین فرزند خاندان قاجار معرفی شده است.<ref>کتابناک - [http://ketabnak.com/book/71444/%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D9%88-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C عباس میرزا و جنگ های ایران با روسیه تزاری]</ref> | ||
=== | == زندگینامه == | ||
=== تولد و کودکی === | |||
عباس میرزا در سال ۱۱۶۸ هجری خورشیدی در قصبه (نوا) از توابع لاریجان در شهرستان آمل به دنیا آمد. فتحعلیشاه نام این فرزند را عباس میرزا گذاشت و نسبت به وی مهر و انسی خاص یافت. او بر خلاف پسران دیگرش در دوران کودکی، طفلی مریض المزاج ولی فوقالعاده مؤدب و سر بزیر و محجوب بود. او در سن ده سالگی به کسالت و درد مفاصل و استخوان مبتلا گشت. در کودکی بسیار مورد علاقه آقا محمد خان قاجار سر سلسلهٔ قاجار بود که خود تعلیمات نظامی مخصوص را به او میآموخت. عباس میرزا ضمن فرا گرفتن تعالیم مختلف و روشهای گوناگون فنون سواری و جنگ، در ایام فراغت و بیکاری به مطالعه کتب سودمند و مفید میپرداخت و به آسانی به بیشتر زبانهای شرقی آشنا شده بود. | |||
=== | === جوانی و ولایتعهدی === | ||
فتحعلیشاه در سال دوم سلطنت خود، مجلس با شکوهی ترتیب میدهد و جمع کثیری از بزرگان و علما و رجال سرشناس و درباریان و وابستگان صاحب رأی و نظر و همچنین سرکردگان خاندان قاجار را دعوت میکند تا آنها در زمینهٔ تفویض ولیعهدی به فرزند کاردانش، عباس میرزا به مشورت و گفتگو بپردازند. فتحعلیشاه عباس میرزا را از دیگر فرزندان خود باهوشتر و دلیرتر و مستعدتر میدید. در این مجلس عموم بزرگان و سران قاجار نسبت به شجاعت و امتیازات برجسته عباس میرزا و درایت و قابلیت او اتفاق نظر داشتند و این انتخاب شاه را شایسته دانستند. فردای آن روز شاه او را به حکومت آذربایجان تعیین کرد. | |||
=== ازدواج === | |||
فتحعلیشاه دختر میرزا محمدخان دولوی قاجار را که از زعمای طایفهٔ قاجار بود به نام «خرده خانم» برای وی نامزد کرد. این از لحاظ سیاسی نیز برای ایل قاجار اهمیت فراوان داشت که وصلت عباس میرزا درون ایلی باشد و به این ترتیب عباس میرزا روانه آذربایجان شد. | |||
=== | === مرگ === | ||
بیماری مزمنی که دستگاه گوارشی و کلیههای عباس میرزا را مورد حمله قرار داده بود، مزاج این شاهزاده را از حال اعتدال خارج ساخته و باعث شده بود او از لحاظ بنیه ضعیف شود. این امر لزوم مداوا و درمان فوری و مستمر را ایجاب میکرد ولی متأسفانه اشتغالات جنگی و سیاسی و حرکتهای مداوم او برای امنیت دادن به شهرهای ناامن و سرکوبی گردنکشان اجازهٔ استراحت و معالجه را به او نمیداد و معالجات طبیب او (کورمک) نیز مؤثر واقع نمیشد. | |||
= | هرات در محاصره بود که شاه قاجار به دلیلی نامعلوم عباس میرزا را فراخواند. سپهسالار ایران، فرزند خویش را برای ادامه محاصره شورشیان در هرات باقی گذاشت و عازم تهران شد اما در حوالی مشهد، بیماری کهنه کلیویش تشدید شده و در شهر مشهد دار فانی را وداع گفت. برخی مورخین به نقش پزشک انگلیسی عباس میرزا در مرگ او اشاره کرده و قائل به مسموم شدن ولیعهد میباشند اما صحت و سقم این ادعا هرگز مشخص نشدهاست.<ref name=":0" /> | ||
[[پرونده:کتاب عباس میرزا.jpg|بندانگشتی|در کتاب «عباس میرزا» وی به عنوان رشیدترین و میهنپرستترین فرزند خاندان قاجار معرفی شده است.]] | |||
اواخر ماه | == عباس میرزا در حکومت آذربایجان == | ||
اواخر ماه ذیحجه ۱۲۱۳ هجری قمری عباس میرزا به شهر تبریز وارد شد. کلیه حکام شهرها و امراء و سران عشایر و طوایف و همه بیگلربیگیان که از مدتها پیش انتظار او را میکشیدند در دروازهٔ تبریز اجتماع کرده بودند. او پس از ورود به این سرزمین دست به اصلاحاتی در آذربایجان زد، او به کارهای دیوانی نظم و ترتیبی خاص داد وی طرز جمعآوری مالیات و عواید دولتی ظالمانه و برخلاف اخلاق و عدالت را سامان داد. عباس میرزا دستور داد شهرهای مهم آذربایجان، از جمله اردبیل و خوی و مراغه و غیره از شکل قبلی خارج شوند و مخصوصاً ترتیب خیابانها و عمارات دولتی به طرز نوین احداث گردد. او در شهر تبریز بناها و ساختمانهای عمومی و گردشگاههای مختلفی را ایجاد کرد و بخاطر رفاه حال عموم، دستور داد اماکن و باغهای عمومی مفرح و دلانگیزی در داخل شهر [[تبریز]] ساخته شوند.<ref name=":0" /> | |||
== | == عهدنامههای گلستان و ترکمانچای == | ||
=== دوره اول جنگ ایران و روس === | |||
(از ۱۲۱۸هجری قمری تا ۱۲۲۸هجری قمری) | |||
بعد از فتح گرجستان به وسیلهٔ روسیه تزاری کشمکشها بین ایران و روس آغاز شد و شهر گنجه به سال ۱۲۱۸ هجری قمری توسط سردار روسیه ژنرال پاول سیسیانف تصرف شد. به محض اطلاع فتحعلیشاه از تسخیر گنجه و تسلیم ایروان و قرهباغ سپاهی به فرماندهی عباس میرزا نایبالسلطنه فرستاد. در آغاز جنگ، قشون ایران در اچمازین پیروز شدند اما شورش حکمرانان شوشی و قرهباغ و پیوستن آنها به قوای روسیه جنگ را تداوم بخشید. | |||
با قتل سیسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده گودوویچ افتاد (این دوران همزمان است با فعالیتهای ژنرال گاردان در تقویت نظامی ایران). گودوویچ در سال ۱۲۲۳ هجری قمری به صورت غافلگیرانه به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت. عباس میرزا برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب کرد. در سال ۱۲۲۵ هجری قمری حسین خان قاجار حاکم ایروان علیه روسها شورش کرد و جمع زیادی از روسها را به اسیری گرفت و عازم تهران کرد. این روزها (۱۲۲۶–۱۲۲۵ هجری قمری) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود هیئت نظامی انگلیسی به ایران است. | |||
در نهایت نیروهای روسیه به اتکای توپخانه مجهز خود به اردوی ایرانیان در اصلاندوز حمله کردند و نیروهای ایرانی را از ارس عقب راندند. میانجیگری بریتانیا دو طرف را به مذاکره برای صلح کشانید که سرانجام پیمان صلح در ۱۲۲۸ هجری قمری در دهکده گلستان به امضاء رسید. بر اساس مفاد این پیمان ایران بسیاری از ایالات خود در قفقاز را مانند قرهباغ، گنجه، شیروان، باکو و… را از دست داد. | |||
=== دوره دوم جنگ ایران و روس === | |||
(از ۱۲۴۱ هجری قمری تا ۱۲۴۳ هجری قمری) | |||
در | مشخص نبودن مرزهای بین ایران و روسیه و شورشها و ناامنیهایی که بسیاری از حاکمان و ساکنان مرزی برپا کرده بودند (از جمله حسین خان قاجار حاکم ایروان) ظلم و ستم پی در پی روسها به مسلمانان قفقاز و تقاضای کمک ایشان از دولت ایران از عوامل اصلی شروع دوباره آتش جنگ بود. فتحعلیشاه، عباس میرزا را به فرماندهی سپاه ایران منصوب و راهی نواحی تصرف شده کرد. چون روسها مهیای جنگ نبودند غافلگیر شدند و سپاهیان ایرانی تمامی ولایات از دست رفته از جمله باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش را به تصرف درآوردند. | ||
پس از این واقعه پاسکوویچ از سرداران معروف روسیه از جنگهای روس و عثمانی فارغ شد و فرماندهی سپاه روس در قفقاز را عهدهدار شد ویرملوف به خاطر عدم کامیابی در جنگ از طرف تزار روسیه احضار شد. پاسکوویچ درصدد برآمد تمامی نواحی متصرف شده توسط ایرانیان را بازپس گیرد. ابتدا قرهباغ و سپس ایروان را تصرف کرد و در جبهههای طالش و لنکران قوای ایران را شکست داد لذا باشتاب خود را به گنجه رساند. عباس میرزا نیز با ۳۰ هزار سپاهی عازم گنجه شد. در این نبرد که به جنگ گنجه معروف شد نزدیک بود که پیروزی نصیب ایرانیان شود اما به علت خیانت آصفالدوله صدراعظم وقت در اعزام نیرو به سپاه ایران، عباس میرزا ناچار به عقبنشینی شد. | |||
عباس میرزا آخرین نیروهای خود را در سردارآباد متمرکز و به سال ۱۲۴۳ هجری قمری با قوای روسیه به نبردی سخت پرداخت اما نرسیدن آذوقه و جیره و مواجب سپاهیان از تهران باعث تضعیف و متزلزل کردن روحیه سربازان ایرانی شد و سردارآباد به تصرف سردار روس درآمد و قوای ایران به کلی از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان رانده شدند. با خیانت آصفالدوله تبریز توسط ارتش روسیه تصرف شد و نیروهای ارتش روسیه تا دهخوارقان پیش رفتند و عباس میرزا به ناچار تقاضای صلح کرد.<ref name=":1">عباس میرزا نایب السلطنه - [http://rijaldb.com/fa/5982/عباس+میرزا+نایب+السلطنه مناصب و مشاغل]</ref> | |||
[[پرونده:عباس میرزا در حال سرکشی از اردوگاه قشون قاجار در مرز ایران و روسیه.jpg|بندانگشتی|عباس میرزا در حال سرکشی از اردوگاه قشون قاجار در مرز ایران و روسیه]] | |||
در نتیجه در ترکمنچای عهدنامهٔ دیگری بر ایران تحمیل شد که علاوه بر شهرهایی که در پی عهدنامهٔ گلستان از ایران جدا شده بود شهرهای جدیدی به همراه غرامت ۲۰ میلیون روبلی به ایران تحمیل شد.<ref name=":0" /> | |||
عباس میرزا آخرین نیروهای خود را در | |||
== اصلاحطلبی عباس میرزا == | == اصلاحطلبی عباس میرزا == | ||
عباس میرزا ولیعهد ایران در زمان سلطنت فتحعلیشاه را باید آغازگر اصلاحات در عصر قاجار قلمداد کرد. سیاستمداری که با درک عقبماندگی ایران نسبت به کشورهای اروپایی به دنبال انجام اصلاحات سیاسی، نظامی و اقتصادی در دربار قاجار برآمد. اصلاحاتی که البته با توجه به عمر کوتاه او و عوامل مختلف داخلی و خارجی عمدتاً به سرانجام مطلوب نرسید. | |||
او | |||
اروپا در قرن ۱۸ با گذر از دالانهای تاریک قرون وسطی وارد عصر جدید شده بود. با پشت سر گذاشتن انقلاب صنعتی از نظر علمی و فنی رشدی مداوم را تجربه میکرد. رشدی که شکاف میان قدرتهای اروپایی و قدرتهای شرقی همچون ایران را بیشتر نمایان میکرد و قدرتهای اروپایی نوپا را بر امپراطوریهای کهن شرقی مسلط میساخت. ایران عصر قاجار هم به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد و همچنین منابع عظمیش، ناچار به رویارویی با این قدرتهای نوظهور شد. جنگهای ایران و روسیه نقطه عطفی در رویارویی ایران با قدرتهای جدید اروپایی و درک عقب ماندگی کشور بود. حس تجاوزطلبی ناشی از قدرت روسها که با تصرف بخشهایی از خاک ایران همراه شد، آغازگر جنگهای طولانی ایران و روس گردید. شکستهای مداوم در این جنگها و امضای قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای ضربه سنگینی به ایران وارد ساخت و برخی از دولتمردان قاجار همچون عباس میرزا را از خواب غفلت بیدار کرد تا نخستین گامها را در جهت اصلاحات، آن هم از درون نظام سیاسی بردارند. جنگهای ایران و روس هرچند آسیبهای جبران ناپذیری برای ایران داشت و بخشهای وسیعی از خاک کشور را از ایران جدا ساخت اما این مزیت را داشت تا عباس میرزا را با کاستیها و عقبماندگیهای جامعه ایرانی در برابر جهان مدرن آشنا سازد و عزم او را برای آغاز اصلاحات و تجددگرایی جزمتر کند. اصلاحاتی که با محوریت ایالت آذربایجان در ابعاد مختلف نظامی، اقتصادی و فرهنگی آغاز شد. | |||
[[پرونده:عباس میرزا و مشاورش قائممقام فراهانی.jpg|بندانگشتی|عباس میرزا و مشاورش قائممقام فراهانی]] | |||
به | === ایجاد ارتش نوین === | ||
عباس میرزا در این اندیشه بود که چرا سپاهیانش با همه جانفشانیها نتوانستند در برابر نظامیان روس تاب مقاومت بیاورند و هر بار با شکستی سنگینتر میدان را ترک کردهاند. عباس میرزا و مشاور دانشمند او «قائم مقام فراهانی» با پی بردن به دلایل شکست ایرانیان که ریشه در عقبماندگی همهجانبه ایران داشت، درصدد جبران آن برآمدند. در این راه ابتدا قوای نظامی مدرنی به نام نظام جدید براساس الگوی ارتشهای نوین اروپایی ایجاد شد. | |||
عباس میرزا بر تجهیز و نوسازی ارتش ایران تأکید بسیار داشت. در واقع، نظریه ترقی در پرتو اقتدار نظامی، اندیشه محوری عباس میرزا و پاسخ اصلی او را در ایجاد دگرگونی سیاسی و اجتماعی و طریق نجات ملک و ملت از عقبماندگی تشکیل میداد. جز ملاحظات و مطالعات او دربارهٔ اقتدار و تفوق حکومت روسیه و تاریخ و شکوفایی این کشور و بنیاد جسارت روسها برای یورش به خاک ایران و عثمانی، طبعاً آگاهیهای او دربارهٔ پیروزیهای ناپلئون بناپارت و اوضاع پیشرفته اروپا که از راههای گوناگون، از جمله نامههای ناپلئون به فتحعلیشاه، گفتگو با رومیو، ژوبر و دیگر اعضای هیئت ژنرال گاردان حاصل میشد و بخشی از آن در سخنان و درد دلهای نایب السلطنه با ژوبر تبلور دارد، نقشی اساسی را در سوق دادن اندیشه عباس میرزا به سوی این نظریه ایفا میکرد. بر این اساس در عصر نبردهای نظامی میان قدرتهای بزرگ اروپایی عباس میرزا بیش از پیش به این موضوع میاندیشید که ترقی و قدرت یافتن مملکت جز از طریق تقویت قوای نظامی میسر نیست. به همین دلیل ایجاد ارتش نوین در مرکز اصلاحات عباس میرزا قرار گرفت و او با کمک گرفتن از مستشاران فرانسوی و انگلیسی نیروی نظامی متشکل و منظمی را شکل داد. | |||
عباس میرزا | === فرستادن محصلین به اروپا برای آشنایی با علوم جدید === | ||
عباس میرزا به این درک رسیده بود که ریشه بسیاری از مشکلات و عقب ماندگیهای ایران در ضعف علمی و آشنا نبودن ایرانیان با علوم جدید است. به همین دلیل از همان سالهای نخست به دنبال اعزام محصل از ایران به فرنگ برآمد تا امروز از او به عنوان پایهگذار اعزام محصلان ایرانی به خارج از کشور برای تحصیل علوم جدید یاد شود. عباس میرزا در هنگام ملاقات با نمایندگان کشورهای خارجی از سفرا و مقامهای انگلیسی گرفته تا فرانسوی همیشه اعزام دانشجو از ایران به این کشورها را پیشنهاد میکرد. این افراد عمدتاً از میان فرزندان افراد صاحب نفوذ و صاحب منصبان برگزیده میشدند که پس از بازگشت به ایران هم به مشاغل مهم گمارده شده و همین موضوع اهمیت آشنایی آنان با علوم جدید را بیشتر روشن میساخت. | |||
محصلین ایرانی در زمان او در چندین نوبت به کشورهای مختلف از جمله انگلیس و فرانسه اعزام شدند تا در علوم نظامی، طب، زبانهای خارجی، شیمی و مهندسی به تحصیل مشغول شوند. به این ترتیب عباس میرزا با فرستادن محصلین ایرانی به اروپا و تلاش برای آموزش نیروی انسانی در علوم جدید راه را برای اصلاحات و ترقی کشور در سالهای بعد گشود. | |||
خوشبینی عباس میرزا به کشورهای خارجی همچون فرانسه و انگلستان که او تلاش داشت از آنها به عنوان سدی در برابر هجوم سنگین روسها به ایران استفاده کند عامل ناکامی تلاشهای اصلاح گرانه او به ویژه در بخش نظامی شد. | |||
عباس میرزا در | === تلاش در اصلاح امور اداری و حکمرانی === | ||
تلاشهای اصلاحگرایانه عباس میرزا مواردی همچون تفکیک املاک خالصه از موقوفات و توقف تصرفات حکومتی در موقوفات، تعیین «روز مظالم» برای مردمی که بهواسطه استبداد تاریخی حاکم بر ایران هیچگاه فرصتی برای سخن با حاکمان و رد مظالم نداشتند و تلاش برای اتحاد میان کشورهای اسلامیبه ویژه ایران و عثمانی را که در آن زمان دو قدرت اصلی جهان اسلام بودند نیز دربر گرفت؛ ولیعهد همچنین برای رونق بخشیدن به چراغ اقتصاد کشور تلاش خود را برای راه انداختن واحدهای اقتصادی در آذربایجان به کار بست و با هدف حمایت از تولیدات داخلی و استقلال اقتصادی دستور تعرفهگذاری بر کالاهای خارجی را صادر کرد. این اقدام هرچند کشورهای خارجی به ویژه انگلستان را ناخشوند ساخت اما به بهبود شرایط اقتصادی و صنایع آذربایجان کمک شایانی کرد. از سوی دیگر با واردکردن ماشین چاپ به ایران تلاش کرد تا ایرانیان علاوه بر ابزار و صنایع جدید با اندیشههای نو نیز آشنا شوند. اغلب این سیاستهای اصلاحی به دلیل عمر کوتاه عباس میرزا و مخالفان داخلی و خارجی ناتمام ماند.<ref name=":5" /> | |||
== دلایل ناکامی اصلاحات عباسمیرزا == | |||
=== مخالفتهای داخلی === | |||
علاوه بر اقدامات اخلالگرانه کشورهای خارجی در روند اصلاحات، مخالفتهای داخلی به ویژه از ناحیه دربار و شاهزادگان را هم باید در زمره دلایل اصلی ناکامی سیاست اصلاحگرایانه عباس میرزا بهشمار آورد. اقدامات اصلاحگرایانه عباسمیرزا در داخل کشور از چند سو با مخالفت روبهرو شد. از طرفی شاهزادگان و درباریانی بودند که عباسمیرزا بخشی از مواجبشان را برای تأمین هزینه اصلاحات خویش قطع کرده بود. از سویی دیگر تعدادی از فرماندهان سپاه قدیم نیز که آموزشهای نوین نظامی و تغییر سبک لشکرداری را برنمیتابیدند همراه با رهبران ایلات و عشایری که با ایجاد ارتش نوین قدرت خود را در معرض خطر میدیدند در تلاش برآمدند تا شاه را نسبت به اصلاحات بدگمان کنند. این مخالفتها هرچند به دلیل علاقه شاه به ولیعهد نتوانست قدرت عباسمیرزا را به خطر اندازد اما در نهایت عاملی شد تا برنامههای اصلاحی او تنها محدود به آذربایجان بماند و از مرزهای این ایالت فراتر نرود. | |||
=== اتکا به قدرتهای خارجی === | |||
خوشبینی عباس میرزا به کشورهای خارجی همچون فرانسه و انگلستان که او تلاش داشت از آنها به عنوان سدی در برابر هجوم سنگین روسها به ایران استفاده کند عامل ناکامی تلاشهای اصلاحگرانه او به ویژه در بخش نظامی شد. در حالیکه او به خدمات مستشاران فرانسوی و انگلیسی در ارتش ایران برای شکست روسها حساب باز کرده بود؛ ابتدا فرانسویها و سپس انگلیسیها در بزنگاه تاریخی نبرد ایران و روس پشت ارتش عباس میرزا را خالی کردند. «کمی پس از آغاز تعلیمات اعضای هیئت گاردان در میان قشون ایران، آنان به پیروی از صلح تیلسیت و به دستور صریح ناپلئون امپراتور فرانسه برای برقراری صلحی به نفع روسها دست به تلاش وسیعی زدند، افزون بر این، ژنرال گاردان در لحظات حساسی از جنگ ایران و روسیه نیز با صراحت تمام به مستشاران نظامی حاضر در آذربایجان دستور داد تا از ادامه تعلیمات نظامی به قوای ایران امتناع ورزند.» | |||
این مسئله را بار دیگر انگلیسیها ایجاد کردند. پس از خروج فرانسویها از ایران و ورود انگلیسیها هنگامی که در اثنای جنگ و بحبوحهای که آتش و خون همه جا را فرا گرفته و تعیین سرنوشت جنگ به مرحله حساس رسید، ناگهان به سبب آنکه دیپلماسی انگلستان تغییر جهت داده و با روسها مصالحه کرد، ایرانیان مکلف شدند که کوتاه بیایند و دستورات انگلیسیها را به اجرا درآورند و به افسران و نظامیان انگلیسی دستور داده میشد که از قشون کناره بگیرند.» در پی آن عباس میرزا با روسها از در مصالحه برآمدو تنها امتیازی که حاصل شد حمایت روسها از او و خاندانش برای جانشینی فتحعلیشاه بود. | |||
=== نتیجهگیری === | |||
اصلاحات عباس میرزا در زمان صدارتش هرچند عمدتاً محدود به آذربایجان بود اما گام نخست برای خروج ایران از انزوا و عقب ماندگی محسوب میشد. گامی که پس از او توسط افرادی همچون قائم مقام و امیرکبیر که در دستگاه عباس میرزا پرورش یافته بودند، ادامه پیدا کرد. با این حال اصلاحات عباس میرزا در عرصههای مختلف از بسیاری جهات با شکست مواجه شد تا او همانگونه که به عنوان آغازگر اصلاحات و بانی نظام جدید در ایران لقب گرفته عنوان اصلاحگر ناکام را هم از آن خود کند؛ ولیعهدی که سرانجام در ۴۴ سالگی بر اثر بیماری درگذشت.<ref name=":5">تاریخ ما - [https://tarikhema.org/contemporary/iranc/qajarian/11758/زندگینامه-عباس-میرزا-ولیعهد-ایران-در-ز/ زندگینامه عباس میرزا ولیعهد ایران در زمان سلطنت فتحعلیشاه]</ref> | |||
== فضائل عباس میرزا == | |||
[[پرونده:پارکی به نام عباس میرزا در تبریز.jpg|بندانگشتی|پارکی به نام عباس میرزا در تبریز]] | |||
سرهنگ فرانسوی گاسپار دروویل که در سال ۱۸۱۲ میلادی به ایران سفر کرده، یک فصل از کتاب خود را به عباس میزرا اختصاص دادهاست. او در بخشی از این کتاب میگوید: | |||
عباس میرزا سحرگاهان از خواب برمیخیزد. او از مؤمنان قشری و متعصب نیست، ولی هرگز در ادای نمازهای روزانه کوتاهی نمیکند. لب به می نمیزند اما افسران زیردستش را که شراب خورده باشند مجازات نمیکند تنها به آنان با نظر تحقیر مینگرد… لباس عباس میرزا تفاوتی با لباس سادهترین نگهبان وی نیز ندارد اما در نخستین برخورد از خلق و خوی نجیبانه و سیمای باوقارش میتوان به بزرگ منشی وی پی برد. مردم آذربایجان او را از جان و دل گرامی میدارند. فداکاری و فرمانبرداری افسران و سربازان زیردست عباس میرزا به حدی است که اگر شاه اعتماد کامل و دولتخواهی وی را نمیداشت از این حیث دچار اضطراب خاطر میشد. عباس میرزا مخالف عهدنامه گلستان بود و با تمام قوا با متارکه جنگ با روسها مخالفت میکرد. پس از رهبری لشگریان ایران، تحمیل شرایط ننگ آور متارکه برای عباس میرزا تحقیر مضاعفی بود. او چشم امید به نبرد آینده دوخته و نقشهها و وسائل قابل ملاحظهای برای این نبرد فراهم آورده بود. با این حال به دقت مواد عهدنامه صلح را به کار بست. حتی افسران روسی نیز از خودگذشتگی ولیعهد ایران را تأیید کرده و رفتار نجیبانه او را به هنگام انجام مذاکرات و پس از آن ستودهاند. اگر بخواهم حس تحسینی را که این شاهزاده ایرانی در دل من برانگیخته است تمام و کمال بیان دارم از مطلب بسیار دور خواهم افتاد.<ref name=":2">فیس بوک - [https://www.facebook.com/TarikhEjahan/posts/1143832302376842:0 تاریخ جهان]</ref> | |||
«ارنست ژوبر» که از سوی ناپلئون بناپارت به ایران اعزام شده بود، در سال ۱۲۲۱ هجری قمری در اردوگاه جنگی عباس میرزا با روسها، از او دیدار میکند. او میگوید: در مدت زمان کوتاهی که در خدمت عباس میرزا بودم همواره به مسائل مهم میپرداخت. او از امور پوچ و یاوهگویی خودداری و همواره نکتههای دقیقی را مطرح میکرد. یک بار از سر درد به من چنین گفت:<ref name=":2" /> | |||
مردم به کارهای من افتخار میکنند، ولی چون من، از ضعیفی من بیخبرند. چه کردهام که قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشم؟ چه شهری را تسخیر کردهام و چه انتقامی توانستهام از تاراج ایلات خود بکشم؟... از شهرت فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است، معالوصف تمام قوای مرا یک مشت اروپایی (روسی) سرگرم داشته، مانع پیشرفت کار من میشوند… نمیدانم این قدرتی که شما (اروپاییها) را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطهور و بندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ | |||
یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم.<ref name=":4" /> | |||
== نامه قائممقام فراهانی به همسرش (خواهر عباسمیرزا) پس از مرگ عباسمیرزا == | |||
شاهزاده جان قربانت شوم! ز دوری تو نمردم چه لاف مهر زنم که خاک بر سر من باد و مهربانی من. اما یقین بدانید که در این واقعه هایله که خاک بر سر من و ایران شد، تلف خواهم گردید. دریغ و درد که آسمان نخواست ایران نظام گیرد و دولت و دین انتظام پذیرد. در این اعصار و اعوام کسی مثل ولیعهد جنت مکان یاد ندارد؛ عدل محض بود، محض عدل بود. حق خدمت خوب میدانست و قدر نوکر خوب میشناخت. به خدمت جزیی نعمت کلی میداد، ایتام را پدر بود و ارامل را پسر. اهل آذربایجان در مدت سی سال، پرورده احسان بودند. اهل خراسان را در این مدت سه سال، چنان بنده عدل و انعام و غلام فضل و اکرام خود فرمودند که صد برابر مطیعتر از اهل آن سامان شده بودند. این غلام پیر به چه زبان بگوید و به چه بیان بنویسد؟ خدا نخواست که جهان در عهد جهانداری او زنده و نازنده شود!<ref name=":0" /> | |||
شاهزاده جان قربانت شوم! ز دوری تو نمردم چه لاف مهر زنم که خاک بر سر من باد و مهربانی من. اما یقین بدانید که در این واقعه هایله که خاک بر سر من و ایران شد، تلف خواهم گردید. دریغ و درد که آسمان نخواست ایران نظام گیرد و دولت و دین انتظام پذیرد. در این اعصار و اعوام کسی مثل ولیعهد جنت مکان یاد ندارد؛ عدل محض بود، محض عدل بود. حق خدمت خوب میدانست و قدر نوکر خوب میشناخت. به خدمت جزیی نعمت کلی میداد، ایتام را پدر بود و ارامل را پسر. اهل آذربایجان در مدت سی سال، پرورده احسان بودند. اهل خراسان را در این مدت سه سال، چنان بنده عدل و انعام و غلام فضل و اکرام خود فرمودند که صد برابر | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس|۲}} | ||
[[رده:فرماندهان نظامی تاریخ ایران]] | |||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده:ملیگرایان اهل ایران]] | |||
[[رده:شاهزادگان قاجار]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۵۴
عباس میرزا | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | عباس میرزا |
منصب | ولیعهد فتحعلیشاه و حاکم آذربایجان |
زادگاه | لاریجان آمل |
ملیت | ایرانی |
شناخته شده | جنگ با روسیه و تلاش برای انجام اصلاحات در ایران |
دوره | سلطنت پدرش فتحعلیشاه |
نام پدر | فتحعلیشاه |
همسران | خرده خانم |
عباس میرزا (زاده ۱۱۶۸ هجری خورشیدی، لاریجان آمل - درگذشته ۱۲۱۲ خورشیدی، مشهد) یکی از شاهزادگان قاجار، فرزند فتحعلیشاه و آسیه خانم بود. وی ولیعهد و والی آذربایجان بود و قبل از مرگ پدرش از دنیا رفت. جنگهای ایران و روسیه و عهدنامههای گلستان و ترکمانچای در دوران ولیعهدی وی بود.[۱]
وی برخلاف سایر شاهزادگان انسان بافضیلت و متواضعی بود و تلاش داشت همراه با مشاور دانشمندش قائممقام فراهانی اصلاحاتی در ایران انجام دهد.[۲][۳] در کتاب «عباس میرزا» وی به عنوان رشیدترین و میهنپرستترین فرزند خاندان قاجار معرفی شده است.[۴]
زندگینامه
تولد و کودکی
عباس میرزا در سال ۱۱۶۸ هجری خورشیدی در قصبه (نوا) از توابع لاریجان در شهرستان آمل به دنیا آمد. فتحعلیشاه نام این فرزند را عباس میرزا گذاشت و نسبت به وی مهر و انسی خاص یافت. او بر خلاف پسران دیگرش در دوران کودکی، طفلی مریض المزاج ولی فوقالعاده مؤدب و سر بزیر و محجوب بود. او در سن ده سالگی به کسالت و درد مفاصل و استخوان مبتلا گشت. در کودکی بسیار مورد علاقه آقا محمد خان قاجار سر سلسلهٔ قاجار بود که خود تعلیمات نظامی مخصوص را به او میآموخت. عباس میرزا ضمن فرا گرفتن تعالیم مختلف و روشهای گوناگون فنون سواری و جنگ، در ایام فراغت و بیکاری به مطالعه کتب سودمند و مفید میپرداخت و به آسانی به بیشتر زبانهای شرقی آشنا شده بود.
جوانی و ولایتعهدی
فتحعلیشاه در سال دوم سلطنت خود، مجلس با شکوهی ترتیب میدهد و جمع کثیری از بزرگان و علما و رجال سرشناس و درباریان و وابستگان صاحب رأی و نظر و همچنین سرکردگان خاندان قاجار را دعوت میکند تا آنها در زمینهٔ تفویض ولیعهدی به فرزند کاردانش، عباس میرزا به مشورت و گفتگو بپردازند. فتحعلیشاه عباس میرزا را از دیگر فرزندان خود باهوشتر و دلیرتر و مستعدتر میدید. در این مجلس عموم بزرگان و سران قاجار نسبت به شجاعت و امتیازات برجسته عباس میرزا و درایت و قابلیت او اتفاق نظر داشتند و این انتخاب شاه را شایسته دانستند. فردای آن روز شاه او را به حکومت آذربایجان تعیین کرد.
ازدواج
فتحعلیشاه دختر میرزا محمدخان دولوی قاجار را که از زعمای طایفهٔ قاجار بود به نام «خرده خانم» برای وی نامزد کرد. این از لحاظ سیاسی نیز برای ایل قاجار اهمیت فراوان داشت که وصلت عباس میرزا درون ایلی باشد و به این ترتیب عباس میرزا روانه آذربایجان شد.
مرگ
بیماری مزمنی که دستگاه گوارشی و کلیههای عباس میرزا را مورد حمله قرار داده بود، مزاج این شاهزاده را از حال اعتدال خارج ساخته و باعث شده بود او از لحاظ بنیه ضعیف شود. این امر لزوم مداوا و درمان فوری و مستمر را ایجاب میکرد ولی متأسفانه اشتغالات جنگی و سیاسی و حرکتهای مداوم او برای امنیت دادن به شهرهای ناامن و سرکوبی گردنکشان اجازهٔ استراحت و معالجه را به او نمیداد و معالجات طبیب او (کورمک) نیز مؤثر واقع نمیشد.
هرات در محاصره بود که شاه قاجار به دلیلی نامعلوم عباس میرزا را فراخواند. سپهسالار ایران، فرزند خویش را برای ادامه محاصره شورشیان در هرات باقی گذاشت و عازم تهران شد اما در حوالی مشهد، بیماری کهنه کلیویش تشدید شده و در شهر مشهد دار فانی را وداع گفت. برخی مورخین به نقش پزشک انگلیسی عباس میرزا در مرگ او اشاره کرده و قائل به مسموم شدن ولیعهد میباشند اما صحت و سقم این ادعا هرگز مشخص نشدهاست.[۱]
عباس میرزا در حکومت آذربایجان
اواخر ماه ذیحجه ۱۲۱۳ هجری قمری عباس میرزا به شهر تبریز وارد شد. کلیه حکام شهرها و امراء و سران عشایر و طوایف و همه بیگلربیگیان که از مدتها پیش انتظار او را میکشیدند در دروازهٔ تبریز اجتماع کرده بودند. او پس از ورود به این سرزمین دست به اصلاحاتی در آذربایجان زد، او به کارهای دیوانی نظم و ترتیبی خاص داد وی طرز جمعآوری مالیات و عواید دولتی ظالمانه و برخلاف اخلاق و عدالت را سامان داد. عباس میرزا دستور داد شهرهای مهم آذربایجان، از جمله اردبیل و خوی و مراغه و غیره از شکل قبلی خارج شوند و مخصوصاً ترتیب خیابانها و عمارات دولتی به طرز نوین احداث گردد. او در شهر تبریز بناها و ساختمانهای عمومی و گردشگاههای مختلفی را ایجاد کرد و بخاطر رفاه حال عموم، دستور داد اماکن و باغهای عمومی مفرح و دلانگیزی در داخل شهر تبریز ساخته شوند.[۱]
عهدنامههای گلستان و ترکمانچای
دوره اول جنگ ایران و روس
(از ۱۲۱۸هجری قمری تا ۱۲۲۸هجری قمری)
بعد از فتح گرجستان به وسیلهٔ روسیه تزاری کشمکشها بین ایران و روس آغاز شد و شهر گنجه به سال ۱۲۱۸ هجری قمری توسط سردار روسیه ژنرال پاول سیسیانف تصرف شد. به محض اطلاع فتحعلیشاه از تسخیر گنجه و تسلیم ایروان و قرهباغ سپاهی به فرماندهی عباس میرزا نایبالسلطنه فرستاد. در آغاز جنگ، قشون ایران در اچمازین پیروز شدند اما شورش حکمرانان شوشی و قرهباغ و پیوستن آنها به قوای روسیه جنگ را تداوم بخشید.
با قتل سیسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده گودوویچ افتاد (این دوران همزمان است با فعالیتهای ژنرال گاردان در تقویت نظامی ایران). گودوویچ در سال ۱۲۲۳ هجری قمری به صورت غافلگیرانه به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت. عباس میرزا برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب کرد. در سال ۱۲۲۵ هجری قمری حسین خان قاجار حاکم ایروان علیه روسها شورش کرد و جمع زیادی از روسها را به اسیری گرفت و عازم تهران کرد. این روزها (۱۲۲۶–۱۲۲۵ هجری قمری) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود هیئت نظامی انگلیسی به ایران است.
در نهایت نیروهای روسیه به اتکای توپخانه مجهز خود به اردوی ایرانیان در اصلاندوز حمله کردند و نیروهای ایرانی را از ارس عقب راندند. میانجیگری بریتانیا دو طرف را به مذاکره برای صلح کشانید که سرانجام پیمان صلح در ۱۲۲۸ هجری قمری در دهکده گلستان به امضاء رسید. بر اساس مفاد این پیمان ایران بسیاری از ایالات خود در قفقاز را مانند قرهباغ، گنجه، شیروان، باکو و… را از دست داد.
دوره دوم جنگ ایران و روس
(از ۱۲۴۱ هجری قمری تا ۱۲۴۳ هجری قمری)
مشخص نبودن مرزهای بین ایران و روسیه و شورشها و ناامنیهایی که بسیاری از حاکمان و ساکنان مرزی برپا کرده بودند (از جمله حسین خان قاجار حاکم ایروان) ظلم و ستم پی در پی روسها به مسلمانان قفقاز و تقاضای کمک ایشان از دولت ایران از عوامل اصلی شروع دوباره آتش جنگ بود. فتحعلیشاه، عباس میرزا را به فرماندهی سپاه ایران منصوب و راهی نواحی تصرف شده کرد. چون روسها مهیای جنگ نبودند غافلگیر شدند و سپاهیان ایرانی تمامی ولایات از دست رفته از جمله باکو، دربند، شوشی، داغستان، ایروان و تالش را به تصرف درآوردند.
پس از این واقعه پاسکوویچ از سرداران معروف روسیه از جنگهای روس و عثمانی فارغ شد و فرماندهی سپاه روس در قفقاز را عهدهدار شد ویرملوف به خاطر عدم کامیابی در جنگ از طرف تزار روسیه احضار شد. پاسکوویچ درصدد برآمد تمامی نواحی متصرف شده توسط ایرانیان را بازپس گیرد. ابتدا قرهباغ و سپس ایروان را تصرف کرد و در جبهههای طالش و لنکران قوای ایران را شکست داد لذا باشتاب خود را به گنجه رساند. عباس میرزا نیز با ۳۰ هزار سپاهی عازم گنجه شد. در این نبرد که به جنگ گنجه معروف شد نزدیک بود که پیروزی نصیب ایرانیان شود اما به علت خیانت آصفالدوله صدراعظم وقت در اعزام نیرو به سپاه ایران، عباس میرزا ناچار به عقبنشینی شد.
عباس میرزا آخرین نیروهای خود را در سردارآباد متمرکز و به سال ۱۲۴۳ هجری قمری با قوای روسیه به نبردی سخت پرداخت اما نرسیدن آذوقه و جیره و مواجب سپاهیان از تهران باعث تضعیف و متزلزل کردن روحیه سربازان ایرانی شد و سردارآباد به تصرف سردار روس درآمد و قوای ایران به کلی از ساحل چپ رود ارس به داخل آذربایجان رانده شدند. با خیانت آصفالدوله تبریز توسط ارتش روسیه تصرف شد و نیروهای ارتش روسیه تا دهخوارقان پیش رفتند و عباس میرزا به ناچار تقاضای صلح کرد.[۵]
در نتیجه در ترکمنچای عهدنامهٔ دیگری بر ایران تحمیل شد که علاوه بر شهرهایی که در پی عهدنامهٔ گلستان از ایران جدا شده بود شهرهای جدیدی به همراه غرامت ۲۰ میلیون روبلی به ایران تحمیل شد.[۱]
اصلاحطلبی عباس میرزا
عباس میرزا ولیعهد ایران در زمان سلطنت فتحعلیشاه را باید آغازگر اصلاحات در عصر قاجار قلمداد کرد. سیاستمداری که با درک عقبماندگی ایران نسبت به کشورهای اروپایی به دنبال انجام اصلاحات سیاسی، نظامی و اقتصادی در دربار قاجار برآمد. اصلاحاتی که البته با توجه به عمر کوتاه او و عوامل مختلف داخلی و خارجی عمدتاً به سرانجام مطلوب نرسید.
اروپا در قرن ۱۸ با گذر از دالانهای تاریک قرون وسطی وارد عصر جدید شده بود. با پشت سر گذاشتن انقلاب صنعتی از نظر علمی و فنی رشدی مداوم را تجربه میکرد. رشدی که شکاف میان قدرتهای اروپایی و قدرتهای شرقی همچون ایران را بیشتر نمایان میکرد و قدرتهای اروپایی نوپا را بر امپراطوریهای کهن شرقی مسلط میساخت. ایران عصر قاجار هم به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد و همچنین منابع عظمیش، ناچار به رویارویی با این قدرتهای نوظهور شد. جنگهای ایران و روسیه نقطه عطفی در رویارویی ایران با قدرتهای جدید اروپایی و درک عقب ماندگی کشور بود. حس تجاوزطلبی ناشی از قدرت روسها که با تصرف بخشهایی از خاک ایران همراه شد، آغازگر جنگهای طولانی ایران و روس گردید. شکستهای مداوم در این جنگها و امضای قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای ضربه سنگینی به ایران وارد ساخت و برخی از دولتمردان قاجار همچون عباس میرزا را از خواب غفلت بیدار کرد تا نخستین گامها را در جهت اصلاحات، آن هم از درون نظام سیاسی بردارند. جنگهای ایران و روس هرچند آسیبهای جبران ناپذیری برای ایران داشت و بخشهای وسیعی از خاک کشور را از ایران جدا ساخت اما این مزیت را داشت تا عباس میرزا را با کاستیها و عقبماندگیهای جامعه ایرانی در برابر جهان مدرن آشنا سازد و عزم او را برای آغاز اصلاحات و تجددگرایی جزمتر کند. اصلاحاتی که با محوریت ایالت آذربایجان در ابعاد مختلف نظامی، اقتصادی و فرهنگی آغاز شد.
ایجاد ارتش نوین
عباس میرزا در این اندیشه بود که چرا سپاهیانش با همه جانفشانیها نتوانستند در برابر نظامیان روس تاب مقاومت بیاورند و هر بار با شکستی سنگینتر میدان را ترک کردهاند. عباس میرزا و مشاور دانشمند او «قائم مقام فراهانی» با پی بردن به دلایل شکست ایرانیان که ریشه در عقبماندگی همهجانبه ایران داشت، درصدد جبران آن برآمدند. در این راه ابتدا قوای نظامی مدرنی به نام نظام جدید براساس الگوی ارتشهای نوین اروپایی ایجاد شد.
عباس میرزا بر تجهیز و نوسازی ارتش ایران تأکید بسیار داشت. در واقع، نظریه ترقی در پرتو اقتدار نظامی، اندیشه محوری عباس میرزا و پاسخ اصلی او را در ایجاد دگرگونی سیاسی و اجتماعی و طریق نجات ملک و ملت از عقبماندگی تشکیل میداد. جز ملاحظات و مطالعات او دربارهٔ اقتدار و تفوق حکومت روسیه و تاریخ و شکوفایی این کشور و بنیاد جسارت روسها برای یورش به خاک ایران و عثمانی، طبعاً آگاهیهای او دربارهٔ پیروزیهای ناپلئون بناپارت و اوضاع پیشرفته اروپا که از راههای گوناگون، از جمله نامههای ناپلئون به فتحعلیشاه، گفتگو با رومیو، ژوبر و دیگر اعضای هیئت ژنرال گاردان حاصل میشد و بخشی از آن در سخنان و درد دلهای نایب السلطنه با ژوبر تبلور دارد، نقشی اساسی را در سوق دادن اندیشه عباس میرزا به سوی این نظریه ایفا میکرد. بر این اساس در عصر نبردهای نظامی میان قدرتهای بزرگ اروپایی عباس میرزا بیش از پیش به این موضوع میاندیشید که ترقی و قدرت یافتن مملکت جز از طریق تقویت قوای نظامی میسر نیست. به همین دلیل ایجاد ارتش نوین در مرکز اصلاحات عباس میرزا قرار گرفت و او با کمک گرفتن از مستشاران فرانسوی و انگلیسی نیروی نظامی متشکل و منظمی را شکل داد.
فرستادن محصلین به اروپا برای آشنایی با علوم جدید
عباس میرزا به این درک رسیده بود که ریشه بسیاری از مشکلات و عقب ماندگیهای ایران در ضعف علمی و آشنا نبودن ایرانیان با علوم جدید است. به همین دلیل از همان سالهای نخست به دنبال اعزام محصل از ایران به فرنگ برآمد تا امروز از او به عنوان پایهگذار اعزام محصلان ایرانی به خارج از کشور برای تحصیل علوم جدید یاد شود. عباس میرزا در هنگام ملاقات با نمایندگان کشورهای خارجی از سفرا و مقامهای انگلیسی گرفته تا فرانسوی همیشه اعزام دانشجو از ایران به این کشورها را پیشنهاد میکرد. این افراد عمدتاً از میان فرزندان افراد صاحب نفوذ و صاحب منصبان برگزیده میشدند که پس از بازگشت به ایران هم به مشاغل مهم گمارده شده و همین موضوع اهمیت آشنایی آنان با علوم جدید را بیشتر روشن میساخت.
محصلین ایرانی در زمان او در چندین نوبت به کشورهای مختلف از جمله انگلیس و فرانسه اعزام شدند تا در علوم نظامی، طب، زبانهای خارجی، شیمی و مهندسی به تحصیل مشغول شوند. به این ترتیب عباس میرزا با فرستادن محصلین ایرانی به اروپا و تلاش برای آموزش نیروی انسانی در علوم جدید راه را برای اصلاحات و ترقی کشور در سالهای بعد گشود.
خوشبینی عباس میرزا به کشورهای خارجی همچون فرانسه و انگلستان که او تلاش داشت از آنها به عنوان سدی در برابر هجوم سنگین روسها به ایران استفاده کند عامل ناکامی تلاشهای اصلاح گرانه او به ویژه در بخش نظامی شد.
تلاش در اصلاح امور اداری و حکمرانی
تلاشهای اصلاحگرایانه عباس میرزا مواردی همچون تفکیک املاک خالصه از موقوفات و توقف تصرفات حکومتی در موقوفات، تعیین «روز مظالم» برای مردمی که بهواسطه استبداد تاریخی حاکم بر ایران هیچگاه فرصتی برای سخن با حاکمان و رد مظالم نداشتند و تلاش برای اتحاد میان کشورهای اسلامیبه ویژه ایران و عثمانی را که در آن زمان دو قدرت اصلی جهان اسلام بودند نیز دربر گرفت؛ ولیعهد همچنین برای رونق بخشیدن به چراغ اقتصاد کشور تلاش خود را برای راه انداختن واحدهای اقتصادی در آذربایجان به کار بست و با هدف حمایت از تولیدات داخلی و استقلال اقتصادی دستور تعرفهگذاری بر کالاهای خارجی را صادر کرد. این اقدام هرچند کشورهای خارجی به ویژه انگلستان را ناخشوند ساخت اما به بهبود شرایط اقتصادی و صنایع آذربایجان کمک شایانی کرد. از سوی دیگر با واردکردن ماشین چاپ به ایران تلاش کرد تا ایرانیان علاوه بر ابزار و صنایع جدید با اندیشههای نو نیز آشنا شوند. اغلب این سیاستهای اصلاحی به دلیل عمر کوتاه عباس میرزا و مخالفان داخلی و خارجی ناتمام ماند.[۶]
دلایل ناکامی اصلاحات عباسمیرزا
مخالفتهای داخلی
علاوه بر اقدامات اخلالگرانه کشورهای خارجی در روند اصلاحات، مخالفتهای داخلی به ویژه از ناحیه دربار و شاهزادگان را هم باید در زمره دلایل اصلی ناکامی سیاست اصلاحگرایانه عباس میرزا بهشمار آورد. اقدامات اصلاحگرایانه عباسمیرزا در داخل کشور از چند سو با مخالفت روبهرو شد. از طرفی شاهزادگان و درباریانی بودند که عباسمیرزا بخشی از مواجبشان را برای تأمین هزینه اصلاحات خویش قطع کرده بود. از سویی دیگر تعدادی از فرماندهان سپاه قدیم نیز که آموزشهای نوین نظامی و تغییر سبک لشکرداری را برنمیتابیدند همراه با رهبران ایلات و عشایری که با ایجاد ارتش نوین قدرت خود را در معرض خطر میدیدند در تلاش برآمدند تا شاه را نسبت به اصلاحات بدگمان کنند. این مخالفتها هرچند به دلیل علاقه شاه به ولیعهد نتوانست قدرت عباسمیرزا را به خطر اندازد اما در نهایت عاملی شد تا برنامههای اصلاحی او تنها محدود به آذربایجان بماند و از مرزهای این ایالت فراتر نرود.
اتکا به قدرتهای خارجی
خوشبینی عباس میرزا به کشورهای خارجی همچون فرانسه و انگلستان که او تلاش داشت از آنها به عنوان سدی در برابر هجوم سنگین روسها به ایران استفاده کند عامل ناکامی تلاشهای اصلاحگرانه او به ویژه در بخش نظامی شد. در حالیکه او به خدمات مستشاران فرانسوی و انگلیسی در ارتش ایران برای شکست روسها حساب باز کرده بود؛ ابتدا فرانسویها و سپس انگلیسیها در بزنگاه تاریخی نبرد ایران و روس پشت ارتش عباس میرزا را خالی کردند. «کمی پس از آغاز تعلیمات اعضای هیئت گاردان در میان قشون ایران، آنان به پیروی از صلح تیلسیت و به دستور صریح ناپلئون امپراتور فرانسه برای برقراری صلحی به نفع روسها دست به تلاش وسیعی زدند، افزون بر این، ژنرال گاردان در لحظات حساسی از جنگ ایران و روسیه نیز با صراحت تمام به مستشاران نظامی حاضر در آذربایجان دستور داد تا از ادامه تعلیمات نظامی به قوای ایران امتناع ورزند.»
این مسئله را بار دیگر انگلیسیها ایجاد کردند. پس از خروج فرانسویها از ایران و ورود انگلیسیها هنگامی که در اثنای جنگ و بحبوحهای که آتش و خون همه جا را فرا گرفته و تعیین سرنوشت جنگ به مرحله حساس رسید، ناگهان به سبب آنکه دیپلماسی انگلستان تغییر جهت داده و با روسها مصالحه کرد، ایرانیان مکلف شدند که کوتاه بیایند و دستورات انگلیسیها را به اجرا درآورند و به افسران و نظامیان انگلیسی دستور داده میشد که از قشون کناره بگیرند.» در پی آن عباس میرزا با روسها از در مصالحه برآمدو تنها امتیازی که حاصل شد حمایت روسها از او و خاندانش برای جانشینی فتحعلیشاه بود.
نتیجهگیری
اصلاحات عباس میرزا در زمان صدارتش هرچند عمدتاً محدود به آذربایجان بود اما گام نخست برای خروج ایران از انزوا و عقب ماندگی محسوب میشد. گامی که پس از او توسط افرادی همچون قائم مقام و امیرکبیر که در دستگاه عباس میرزا پرورش یافته بودند، ادامه پیدا کرد. با این حال اصلاحات عباس میرزا در عرصههای مختلف از بسیاری جهات با شکست مواجه شد تا او همانگونه که به عنوان آغازگر اصلاحات و بانی نظام جدید در ایران لقب گرفته عنوان اصلاحگر ناکام را هم از آن خود کند؛ ولیعهدی که سرانجام در ۴۴ سالگی بر اثر بیماری درگذشت.[۶]
فضائل عباس میرزا
سرهنگ فرانسوی گاسپار دروویل که در سال ۱۸۱۲ میلادی به ایران سفر کرده، یک فصل از کتاب خود را به عباس میزرا اختصاص دادهاست. او در بخشی از این کتاب میگوید:
عباس میرزا سحرگاهان از خواب برمیخیزد. او از مؤمنان قشری و متعصب نیست، ولی هرگز در ادای نمازهای روزانه کوتاهی نمیکند. لب به می نمیزند اما افسران زیردستش را که شراب خورده باشند مجازات نمیکند تنها به آنان با نظر تحقیر مینگرد… لباس عباس میرزا تفاوتی با لباس سادهترین نگهبان وی نیز ندارد اما در نخستین برخورد از خلق و خوی نجیبانه و سیمای باوقارش میتوان به بزرگ منشی وی پی برد. مردم آذربایجان او را از جان و دل گرامی میدارند. فداکاری و فرمانبرداری افسران و سربازان زیردست عباس میرزا به حدی است که اگر شاه اعتماد کامل و دولتخواهی وی را نمیداشت از این حیث دچار اضطراب خاطر میشد. عباس میرزا مخالف عهدنامه گلستان بود و با تمام قوا با متارکه جنگ با روسها مخالفت میکرد. پس از رهبری لشگریان ایران، تحمیل شرایط ننگ آور متارکه برای عباس میرزا تحقیر مضاعفی بود. او چشم امید به نبرد آینده دوخته و نقشهها و وسائل قابل ملاحظهای برای این نبرد فراهم آورده بود. با این حال به دقت مواد عهدنامه صلح را به کار بست. حتی افسران روسی نیز از خودگذشتگی ولیعهد ایران را تأیید کرده و رفتار نجیبانه او را به هنگام انجام مذاکرات و پس از آن ستودهاند. اگر بخواهم حس تحسینی را که این شاهزاده ایرانی در دل من برانگیخته است تمام و کمال بیان دارم از مطلب بسیار دور خواهم افتاد.[۷]
«ارنست ژوبر» که از سوی ناپلئون بناپارت به ایران اعزام شده بود، در سال ۱۲۲۱ هجری قمری در اردوگاه جنگی عباس میرزا با روسها، از او دیدار میکند. او میگوید: در مدت زمان کوتاهی که در خدمت عباس میرزا بودم همواره به مسائل مهم میپرداخت. او از امور پوچ و یاوهگویی خودداری و همواره نکتههای دقیقی را مطرح میکرد. یک بار از سر درد به من چنین گفت:[۷]
مردم به کارهای من افتخار میکنند، ولی چون من، از ضعیفی من بیخبرند. چه کردهام که قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشم؟ چه شهری را تسخیر کردهام و چه انتقامی توانستهام از تاراج ایلات خود بکشم؟... از شهرت فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است، معالوصف تمام قوای مرا یک مشت اروپایی (روسی) سرگرم داشته، مانع پیشرفت کار من میشوند… نمیدانم این قدرتی که شما (اروپاییها) را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف ما و ترقی شما چه؟ شما در قشون جنگیدن و فتح کردن و بکار بردن قوای عقلیه متبحرید و حال آنکه ما در جهل و شغب غوطهور و بندرت آتیه را در نظر میگیریم. مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟
یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما را بر ما برتری دهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم.[۳]
نامه قائممقام فراهانی به همسرش (خواهر عباسمیرزا) پس از مرگ عباسمیرزا
شاهزاده جان قربانت شوم! ز دوری تو نمردم چه لاف مهر زنم که خاک بر سر من باد و مهربانی من. اما یقین بدانید که در این واقعه هایله که خاک بر سر من و ایران شد، تلف خواهم گردید. دریغ و درد که آسمان نخواست ایران نظام گیرد و دولت و دین انتظام پذیرد. در این اعصار و اعوام کسی مثل ولیعهد جنت مکان یاد ندارد؛ عدل محض بود، محض عدل بود. حق خدمت خوب میدانست و قدر نوکر خوب میشناخت. به خدمت جزیی نعمت کلی میداد، ایتام را پدر بود و ارامل را پسر. اهل آذربایجان در مدت سی سال، پرورده احسان بودند. اهل خراسان را در این مدت سه سال، چنان بنده عدل و انعام و غلام فضل و اکرام خود فرمودند که صد برابر مطیعتر از اهل آن سامان شده بودند. این غلام پیر به چه زبان بگوید و به چه بیان بنویسد؟ خدا نخواست که جهان در عهد جهانداری او زنده و نازنده شود![۱]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ بیوگرافی - عباس میرزا
- ↑ پدر و پسر - اگر پس از فتحعلی شاه، عباس میرزا به سلطنت میرسید
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ پارسینه - جملات تأملبرانگیز عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه به سفیر فرانسه در ایران
- ↑ کتابناک - عباس میرزا و جنگ های ایران با روسیه تزاری
- ↑ عباس میرزا نایب السلطنه - مناصب و مشاغل
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ تاریخ ما - زندگینامه عباس میرزا ولیعهد ایران در زمان سلطنت فتحعلیشاه
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ فیس بوک - تاریخ جهان