کاربر:Abbas/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۸۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''انقلاب ۱۳۵۷ ایران''' یا انقلاب ضد سلطنتی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ هجری شمسی ( ۱۱فوریه ۱۹۷۹) با قیام آحاد مردم ایران بر ضد حکومت پهلوی به پیروزی رسید و طی آن نظام شاهنشاهی پهلوی سرنگون و نظام جمهوری اسلامی جایگزین آن شد. این انقلاب یک اتفاق خلق‌الساعه نبود بلکه محصول مبارزات ضد دیکتاتوری مردم ایران طی سالیان دراز از زمان مشروطه برای رسیدن به دموکراسی و آزادی بود. در واقع انقلاب مشروطه حرکتی پیشرو در تمام منطقه‌ی خاور میانه بود. جنبشی با رهبری بورژوازی ملی بر علیه دربار فئودال قاجار بود، که البته همیشه بر اثر دخالت قدرتهای خارجی و سنگ‌اندازی عناصر وابسته به آنها ناکام مانده بود و نتوانسته بود اهداف خود را محقق کند. در نهایت نیز با کودتای رضاخان و حمایت انگلیس دیکتاتوری پهلوی بر ایران حاکم شد و تمامی دستاوردهای انقلاب شکوهمند مشروطه پایمال گردید. در دوران رضاخان و فرزندش محمدرضا شاه بورژوازی ملی ایران به کلی نابود شد و فرصت رشد پیدا نکرد، چرا که ماهیت حکومت پهلوی اجازه هیچ گونه استقلال را به کسی نمی‌داد. نظام دیکتاتوری تمامی رجال استخوان‌دار ایران را از بین برد.  
'''امیرحسین مرادی''' دانشجوی فیزیک و نخبه‌ی دانشگاه صنعتی شریف  روز ۲۲ فروردین ماه ۹۹، توسط مأموران اطلاعات بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شد.  علی یونسی دانشجوی مهندسی کامپیوتر و نخبه دانشگاه شریف نیز همراه با امیر حسین مرادی دستگیر شد. بازداشت آنها با ضرب و شتم همراه بود. این دو دانشجو سپس به سلولهای انفرادی ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند.<ref name=":0">[https://iranfreedom.net/cryofarrestees/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%A7-%D9%85%D9%82 امیرحسین مرادی و علی یونسی: انتخاب ما مقاومت کردن است ـ‌ صدای بازداشت شدگان]</ref>


در یک مقطع تاریخی بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ فرجه‌ای پیش آمد تا مردم ایران طعم آزادی را بچشند و احزاب مستقل و ملی بوجود آمدند و تنها حکومت مردمی دوران پهلوی به نخست وزیری دکتر مصدق بر سر کار آمد و طی آن مردم ایران حول مسئله‌ی نفت متحد شدند و صنعت نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق ملی شد. ایران می‌رفت که به کشوری دموکراتیک تبدیل شود ولی بازهم به خاطر همان ضعف نیروهای ملی که بویژه در دوران دیکتاتوری رضاخان نابود شده بودند، نیرویی برای مقابله با توطئه‌ها و دیکتاتوری وجود نداشت و در نهایت دولت ملی مصدق سقوظ کرد و به مدت ۲۵ سال یک دیکتاتوری بر ایران حاکم شد.  
امیرحسین مرادی، برنده مدال نقره المپیاد نجوم کشوری در سال ۱۳۹۶ است.


در نهایت بر اثر سالیان مبارزه مردم ایران و به خصوص بعد از سال ۱۳۵۰ و طی ۶ سال مبارزه سازمانها و نیروهای انقلابی که بن بست مبارزه با دیکتاتوری شاه را با تشکیل سازمانهای انقلابی و تعیین مشی مبارزه قهر آمیز شکستند، و برای اولین بار در تاریخ ایران مبارزه حرفه‌ای سرلوحه کار این سازمانها قرار گرفت و با تعریف مبارزه به عنوان یک علم، راه‌گشایی عظیمی در جامعه ایران ایجاد شد. به این ترتیب طلسم اختناق شاهنشاهی شکست و موج میلیونی توده مردم به خیابانها آمد و درنهایت در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ حکومت شاهنشاهی سرنگون شد. 
سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای اعلام کرده که ماموران وزارت اطلاعات با تهدید به تجاوز جنسی از این دو دانشجو اعترافات دروغین گرفته‌اند.<ref name=":1">[https://www.iranintl.com/202208115719 ماموران امنیتی علی یونسی و امیرحسین مرادی، دو دانشجوی زندانی را به تجاوز جنسی تهدید کردند ـ ایران اینترنشنال]</ref>


== پیشینه تاریخی ==
عفو بین الملل اول آذر ۱۴۰۰، با انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به قضاییه ایران نسبت به خطر اعدام دو دانشجوی نخبه، امیر حسین مرادی و علی یونسی هشدار داده و خواستار آزادی فوری آنها شد.<ref name=":0" />
بسیاری معتقدند که برای شناخت علل انقلاب ۱۳۵۷ ایران باید به گذشته‌ برگشت و این علتها را از کمی دورتر یعنی از جنبش ملی شدن نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بررسی کرد و از آن تاریخ به بعد تحولات سیاسی اجتماعی ایران را دنبال کرد تا بتوان تصویر روشن و واضحی از وقوع انقلاب ضد سلطنتی پیدا کرد


=== جنبش ملی شدن نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ===
ماموران در هنگام بازداشت، امیر حسین مرادی را با ضرب و شتم به بند ۲۰۹ زندان اوین، متعلق به وزارت اطلاعات، منتقل کردند. <ref name=":2">[https://www.radiofarda.com/a/32384278.html یورش نیروهای وزارت اطلاعات به منزل خواهر امیرحسین مرادی، دانشجوی نخبه زندانی ـ رادیو فردا]</ref>
در دوران بعد از جنگ جهانی دوم و خلع رضا شاه از سلطنت از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ یک فضای باز سیاسی در ایران پدید آمد که راه را برای بسیاری جنبشهای سیاسی و اجتماعی در ایران باز کرد، که در رأس آنها جنپش ملی شدن صنعت نفت ایران قرار داشت. این جنپش به رهبری دکتر محمد مصدق که خود نماینده مجلس شورای ملی و رییس کمیسیون نفت مجلس بود پیروز شد، زمرمه‌های این جنپش از سال ۱۳۲۸ شروع شد. دکتر حسین فاطمی از مؤسسین جبهه ملی ایران وقتی مذاکرات مربوط به لایحه نفت در مجلس به بن پست رسید، پیشنهادملی کردن نفت را به مصدق داد و مبارزه برای محقق کردن آن شروع شد. خود مصدق در این رابطه گفت: «اگر ملی شدن صنعت نفت خدمت بزرگی است که به مملکت شده، باید از آن کسی که اول این را پیشنهاد کرد، سپاسگزاری نمود و آن کس شهید راه وطن، دکتر حسین فاطمی است».<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4428 دکتر حسین فاطمی، به دستور شاه اعدام شد]</ref>


مصدق سرانجام در تاریخ ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ قانون ملی‌شدن نفت را از تصویب مجلس گذراند و در کمتر از ۴۰ روز بعد، قانون خلع ید از شرکت انگلیسی را نیز به‌تصویب رساند. مصدق اقدامات خود را با حمایت توده‌های مردم و تظاهرات و اعتصابات گسترده نفتگران خوزستان به‌پیش می‌برد. چنین بود که در اردیبهشت ۱۳۳۰ نخست‌وزیری مصدق به‌مجلس و رژیم شاه تحمیل شد. اما اقدامات ملی و مردمی دکتر مصدق به‌مذاق دربار و استعمار انگلیس خوش نیامد، از همین رو شروع به ‌توطئه علیه دکترمصدق کردند.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/5048 قیام ۳۰ تیر مردم ایران در حمایت از مصدق]</ref>
در نهایت امیر حسین مرادی، در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۱، پس از ۸۰۸ روز نگهداری در بندهای دربسته و سلولهای انفرادی زندان اوین، با حکم سنگین ۱۶ سال حبس که ۱۰ سال آن قابل اجراست ، به بندهای عمومی اوین منتقل شد.<ref name=":0" /><ref name=":2" />


دولت انگلیس کشتیهای جنگی برای جلوگیری از صادرات نفت ایران اعزام کرد<ref>همه مردان شاه ـ صفحه ۷۱</ref> و دولت مصدق را تحت مضیقه شدید مالی قرار داد و از طرف دیگر از دولت ایران به دادگاه لاهه شکایت کرد، که دکتر مصدق شخصا در دادگاه حضور پیدا کرد و دادگاه را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به این دعوا دانست و در نهایت در این دعوای حقوقی پیروز شد. این یک ضربه‌ی مهلک به سیاست انگلیس بود. از طرفی مصدق برای کوتاه کردن دست شاه و دربار و خنثی‌ساختن توطئه‌های استعمار از یکسو و پیش بردن اصلاحات اجتماعی و اقتصادی از سوی دیگر، خواستار آن شد که پست وزارت جنگ را که تا آن زمان در دست شاه بود و همواره از آن به‌عنوان ابزار اعمال فشار و اجرای توطئه‌ علیه جنبش ضداستعماری مردم استفاده می‌کرد بر عهده بگیرد و اعلام کرد که در صورت تن‌ندادن شاه به‌ این شرط، از نخست‌وزیری استعفا خواهد داد. شاه که  سلطنت خود را در خطر می‌دید، شدیداً با سپردن وزارت جنگ به‌مصدق مخالفت کرد. دکتر مصدق در روز ۲۵تیر ۱۳۳۱، از نخست‌وزیری استعفا داد. با استعفای مصدق، شاه فرصت را غنیمت شمرده و قوام‌السلطنه'''،''' کهنه‌کارترین مهره‌ی ‌‌‌‌‌‌‌رژیم فئودالی و دربار استعماری را به‌نخست‌وزیری برگزید. قوام طی اعلامیه‌ای هرگونه مخالفت با دولت را ممنوع و مردم را تهدید به سرکوب کرد و ارتش و شهربانی را در خیابانها مستقر کرد. ٰاین گونه اقدامات و تهدیدات قوام نتیجه‌بخش نبود. موج اعتراضات توده‌ای علیه انتصاب قوام به‌ نخست‌وزیری از تهران و سایر نقاط کشور برخاست. سرانجام صبح روز سی‌ام تیرماه سال۱۳۳۱، مردم تهران به خیابانها ریختند. انبوه مردم با فریادها و شعارهای "یا مرگ یا مصدق"، "مصدق پیروز است"، "مرگ بر قوام"، با نیروهای ارتش و شهربانی به‌ مقابله برخاستند. قیام مردمی با شدت و حدت ادامه پیدا کرد و سرانجام پس از کشته و مجروح‌ شدن قریب به ۸۰۰ نفر از مردم تهران، شاه فرمان نخست‌وزیری قوام را لغو کرد و به‌خواستهای دکتر مصدق گردن گذاشت.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/5048 قیام ۳۰ تیر مردم ایران در حمایت از مصدق]</ref>  
== سوابق علمی امیر حسین مرادی ==
امیرحسین مرادی برنده مدال نقره المپیاد نجوم ایران دردوران دبیرستان در سال ۱۳۹۶ و همچنین دانشجوی نخبه‌ی رشته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف است.<ref name=":3">[https://iranhr.net/fa/articles/5156/ دومین سال بازداشت علی یونسی و امیرحسین مرادی؛ سازمان حقوق بشر خواستار آزادی آنان شد ـ سازمان حقوق بشر ایران] </ref>  


درنهایت انگلیسیها به این نتیجه رسیدند که باید دولت مصدق را ساقط کنند و در این راه آمریکا را نیز با این استدلال که ادامه حکومت مصدق ایران را در آغوش کمونیسم قرار خواهد داد با خود همراه کردند. فرماندهی عملیات کودتا به عهده کرمیت روزولت مدیر بخش خاورمیانه سیا بود ابتدا در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ اقدام به کودتا کردند که با  لو رفتن کودتا ناکام ماند ولی در نهایت در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با هدایت سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس و مشارکت ایادی دربار به خصوص اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه و نظامیان وابسته به شاه و در رأس آنها سرلشگر فضل الله زاهدی  و روحانیون از جمله کاشانی و اراذل و اوباشی مانند شعبان جعفری معروف به «شعبان بی‌مخ» کودتا انجام شد و دولت مصدق سرنگون گردید.<ref>همه مردان شاه</ref>  
== دستگیری و زندان  ==
امیرحسین مرادی، دانشجوی فیزیک دانشگاه صنعتی شریف به همراه علی یونسی دانشجوی مهندسی کامپیوتر این دانشگاه ، روز ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۹ بدون هیچ‌گونه ابلاغیه قضایی بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین، متعلق به وزارت اطلاعات، منتقل شدند.  آنها ۵۹ روز را در سلول انفرادی و زیر شکنجه سپری کرده و سپس به سلول بزرگ‌تری منتقل شدند.<ref name=":3" />


جندی بعد دکتر مصدق دستگیر و در دادگاه نظامی به حبس و تبعید محکوم شد. روز ششم اسفند ۱۳۳۲دکتر حسین فاطمی نیز دستگیر شد و روز ۱۹آبان ۱۳۳۳در حالی که ۴۰درجه تب داشت، با برانکارد به پای جوخه اعدام برده شد.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4428 دکتر حسین فاطمی، به دستور شاه اعدام شد]</ref>  
در نهایت امیر حسین مرادی، در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۱، پس ازبیش از ۲ سال ( ۸۰۸ روز) نگهداری در بندهای دربسته وسلولهای انفرادی بند ۲۰۹ متعلق به وزارت اطلاعات در زندان اوین، به بند عمومی منتقل شد.<ref name=":0" /><ref name=":1" />


=== انقلاب سفید شاه ===
=== '''اتهام''' ===
شاه در دهه‌ی نخست بعد از کودتای ۱۳۳۲ قدرت خود را تثبیت کرد. رهبران کودتا را به مناصب کلیدی گمارد. با کمک سیا،‌ اف بی آی و موساد،‌ ساواک را تشکیل داد. احزابی مانند حزب توده و جبهه ملی و احزاب مخالف دیگر را تارو مار کرد. مثلا حزب ایران ستون اصلی تشکیل دهنده جبهه ملی را در سال ۱۳۳۶ منحل کرد. با تشکیل کنسرسیوم نفت متشکل از غولهای بزرگ نفتی دنیا عملا جنبش ملی شدن نفت را ساقط کرد. ساواک با گسترش شبکه‌های خود توانست افرادی که به دانشگاهها و ادارات و کارخانه های عظیم دولتی وارد می‌شوند، به طور کامل بازرسی و تفتیش کند. با طبقه‌‌‌ی روشنفکر و کارگر برخوردی قاطع داشت و عملا دیکتاتوری همه جانبه را بر جامعه حاکم کرده بود. ازطرفی نفوذ خانواده‌های اشرافی زمین دار روز به روز بیشتر می‌شد به طوری که نسبت نمایندگان مجلس زمین‌دار از ۴۹درصد در دوره هفدهم ۱۳۳۲-۱۳۳۱ به ۵۱ درصد در دوره نوزدهم ۱۳۳۹-۱۳۳۵ رسید.
غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی وقت قوه قضاییه، آنان را به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و اقدامات «خرابکارانه» متهم کرد؛ اتهامی که از سوی خانواده و وکلایشان رد شده است و گفته‌اند از آنها اعترافات اجباری گرفته شده است.<ref name=":1" /><ref name=":4">[https://www.dw.com/fa-ir/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D9%87%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%DB%B1%DB%B6-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF/a-61587989 امیرحسین مرادی و علی یونسی هریک به ۱۶ سال زندان محکوم شدند ـ دویچه وله] </ref>


شاه برای اجرای برنامه‌های بلند پروازانه خود و هزینه‌های نظامی، ایران را زیر بار کمرشکن وامهای هنگفت خارجی برد که باعث ایجاد بحران اقتصادی شد که این بحران در سال ۱۳۳۹به اوج خود رسید. به علت وامهای سنگین اندوخته‌های خارجی کشور خالی شد و ایران محتاج دریافت وام از صندوق بین‌المللی پول و آمریکا گشت. دولت آمریکا به ریاست جمهوری کندی که سیاستش برای مهار انقلابات احتماعی وارد کردن اصلاحات لیبرالی در حکومتهای دیکتاتوری بود شرط کمک خود را وارد کردن لیبرالها در ساختار حکومت ایران قرار داد. مجموع این عوامل رژیم را بی‌ثبات کرد. اعتصابات و اعتراضات گسترده‌ای شروع شد که بعضا به درگیریهای خونینی انجامید.<ref>ایران بین دو انقلاب ـ یرواند آبراهامیان</ref>
بر اساس دادنامه ارائه شده از سوی دادگاه انقلاب تهران، آنها با اتهاماتی نظیر «افساد فی‌الارض و همکاری با سازمان مجاهدین خلق»، «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «تبلیغ علیه نظام»به زندان افتاده‌اند.


شاه تحت این شرایط و فشار از طرف آمریکا امینی را به نخست وزیری برگزید. که امینی اصلاحات مد نظر آمریکا را که اصلاحات ارضی در راس آن بود در دستور کار خود قرار داد. در این بین شاه که بیم آن داشت اصلاحات سیاسی و اقتصادی موقعیت او را تحت تاثیر قرار دهد، آمریکاییها را قانع کرد که اصلاحات را خود بدست بگیرد و دولت امینی بعد ا‌ز چهارده ماه برکنار و علم جای او را گرفت و نهایتا برنامه اصلاحات ارضی به اجرا درآمد. ابتدا در ۱۹ دی ۱۳۴۱کنگره ملی کشاورزان تشکیل میشود و شاه برنامه اصلاحات ارضی خود را در آنجا اعلام می‌کند. در۶بهمن ۱۳۴۱ شاه برای مشروعیت بخشیدن به برنامه خود آنرا با نام انقلاب سفید با ۶ اصل به رفراندوم گذاشت. در واقع شاه  رهبری دوران گذار از حکومتی نیمه فئودالی به حکومت بوزژوازی کمپرادور را خود به دست می‌گیرد و با این کار با یک پایه کردن حکومت، خود هر چه بیشتر پایه‌های دیکتاتوری سلطنتی خود را محکمتر می‌کند.
مدتی پس از بازداشت آن‌ها، غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی وقت قوه قضائیه جمهوری اسلامی، این دانشجویان را متهم کرد که با گروه‌های «ضد انقلاب» و «به‌ویژه» سازمان مجاهدین خلق ارتباط گرفته بودند و «تحت تعلیمات» مجاهدین خلق «به دنبال انجام اقدامات خرابکارانه‌ای در کشور بودند.»


بیهودگی این تلاشها در خرداد سال ۴۲ آشکار شد وقتی که توده‌ی مردم به خیابانها ریختند و دست به اعتراض زدند.
خبرگزاری تسنیم این دو دانشجوی نخبه را مرتبط با سازمان مجاهدین خلق دانسته و نوشته است که "این افراد علاوه بر این، در چند مورد دیگر نیز در نقاط مختلف تهران دست به عملیات تروریستی با هدایت منافقین زده بودند." <ref name=":4" /><ref name=":5">[https://www.radiofarda.com/a/amir-hossein-moradi-ali-younesi-prisoner-students-iran/31819896.html امیرحسین مرادی و علی یونسی، دانشجویان نخبه زندانی، هرکدام به ۱۶ سال حبس محکوم شدند ـ رادیو فردا]</ref>


=== قیام ۱۵ خرداد گورستان رفرمیسم ===
همچنین اتهام نگه داشتن مواد منفجره در خانه‌هایشان نیز توسط مقامات قضایی به این دو نفر وارد شده است. این دو تمامی این اتهامات را رد کرده‌اند.<ref name=":6">[https://www.dw.com/fa-ir/%D9%87%D8%B4%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B9%D9%81%D9%88-%D8%A8%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%B7%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C/a-59905470 هشدار عفو بین‌الملل: خطر اعدام علی یونسی و امیرحسین مرادی ـ دویچه وله]</ref>
مخالفان اصلی برنامه‌های شاه دو گروه اصلی قدرتمند بودند، یکی جبهه ملی و دیگری طبقه‌ی مذهبی و متحدانشان در بازار، جبهه ملی طی اعلامیه‌ای انقلاب سفید را «بازگشت به استبداد» دانست. علما نیز مخالف افزایش قدرت شاه، اصلاحات اراضی و اعطای حقوق مدنی به زنان بودند. در نیمه ۱۵ خرداد با فراخوان جبهه ملی و تشکلهای اصناف و بازاریان مردم به خیابانها ریختند. قیام خرداد ۴۲ سه روز به طول انجامید و نه تنها تهران و قم بلکه اصفهان و شیراز و مشهد و تبریز را نیز در بر گرفت. در نهایت شاه این قیام را در ۱۵ خرداد با وارد کردن نیروی نظامی به طرز خونینی سرکوب کرد که صدها و شاید هزاران کشته و مجروح بر جای گذاشت.


طی وقایع مربوط به این اعتراضات بود که خمینی که در آن زمان شصت و جهار ساله بود و هیچ سابقه مبارزاتی نداشت، ظاهر شد و سخنرانیهای را در اعتراض به انقلاب سفید ایراد کرد. به قول آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» خمینی در آن سالها به هیچ وجه به دنبال از بین رفتی سلطنت نبود و در واقع شاه را نصیحت می‌کرد.  
=== '''فشارها در زندان''' ===
در تاریخ  ... عفو بین الملل گزارش کرد این دو دانشجوی زندانی از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و ۱۳ ماه است که در سلول‌های جداگانه در بند ۲۰۹ اوین نگهداری می‌شوند و از کلیه امکانات پزشکی و بهداشتی محروم‌اند. طبق گزارش عفو بین ‌الملل امیرحسین مرادی نیز از ضرب و شتم شدید خود هنگام بازداشت خبر داده است.<ref name=":6" />


پس از این واقعه که قیام ۱۵خرداد نام گرفت، رهبران جبههٔ ملی دستگیر، نهضت آزادی منحل و خمینی به ترکیه تبعید شد که پس از چندی از آنجا به عراق رفت. در واقع بعد از این واقعه‌ سرفصلی در تاریخ مبازرات مردم ایران رقم خورد و هرگونه امید به اصلاحات در نظام سلطنتی از بین رفت. به همین خاطر شیوه‌های احزاب سنتی مخالف شاه که در صدد اصلاح این نظام بودند نیز به گور سپرده شد و در واقع این سرفصل به گورستان رفرمیسم معروف شد.
سازمان حقوق بشر ایران؛ ۲۰ فروردین ۱۴۰۱: با وجود سپری شدن دو سال از بازداشت علی یونسی و امیرحسین مرادی، این دو دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف همچنان به‌صورت بلاتکلیف در بند امنیتی ۲۰۹ در بازداشت به‌ سر می‌برند. سازمان حقوق بشر ایران خواستار آزادی فوری این دو دانشجو شده است و از جامعه جهانی می‌خواهد تا در مقابل این بازداشت طولانی مدت، سکوت نکنند.


=== پبدابس سازمانهای انقلابی بعد از سرکوب قیام ۱۵خرداد ۴۲ ===
محمود امیری مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در این باره گفت: «ادامه بازداشت موقت علی یونسی و امیرحسین مرادی به مدت بیش از دو سال، حتی بر اساس قوانین جمهوری اسلامی نیز غیر قانونی است. روند نقض فاحش حقوق این دو دانشجو از ابتدای بازداشت، در نحوه دستگیری آنان، شکنجه، سلول انفرادی درازمدت و گرفتن اعتراف اجباری مشاهده می‌شود و باید فورا متوقف شود.»
بعد از سال ۱۳۴۲ و مشخصا سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد، دیگر شیوه‌های اصلاح طلبانه برای تغییر در ساختار نظام دیکتاتوری سلطنتی جوابگو نبود و به تبع آن احزابی هم که با این خط مشی تأسیس شده بودند کارایی نداشتند. شاه عملا حکومت خودکامه‌ی خود را تثبیت کرده بود و اجازه فعالیت به هیچ جریان سیاسی مخالفی را نمی‌داد.


در این شرایط بود که تعدادی از جوانان دست به مطالعاتی در تاریخ ایران و تاریخ انقلابات زدند که در نهایت منجر به تشکیل سازمانهای انقلابی شد که اصلی‌ترین آنها سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بودند. این گروهها راه مبارزه با دیکتاتوری شاه را مبارزه‌ی مسلحانه و قهر آمیز دانسته و به مبارزه‌ی حرفه‌ای روی می‌آورند. بنیانگذاران سازمان مجاهدین ایران محمد حنیف نژاد و سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان بودند که قبل از تشکیل سازمان مجاهدین در نهضت آزادی فعالیت داشتند. حنیف نژاد و یارانش در شهریور ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین را تشکیل دادند. این سازمان طی مدت ۶ سال فعالیت مخفی که تا آن‌موقع در ایران بی سابقه بود به جذب نیرو و مطالعه و تربیت کادرها و تدوین ایدئولوژی و استراتژی و آماده سازی خود برای آغاز مبازره‌ی مسلحانه پرداخت. در شهریور ۱۳۵۰ ضربه گسترده ساواک به سازمان مجاهدین باعث دستگیری تقریبا تمامی اعضای سازمان شد و در سالهای بعد بنیانگذاران سازمان و اکثر مرکزیت سازمان مجاهدین اعدام شدند. در نهایت اعضای باقی مانده‌ی سازمان ازجمله رهبر آنان مسعود رجوی در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ از زندان آزاد می‌شوند.  
دو سال از بازداشت علی یونسی و امیرحسین مرادی، می‌گذرد و این دو دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، همچنان به‌صورت بلاتکلیف در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین در بازداشت به‌ سر می‌برند.


گروه دیگر سازمان چریکهای فدایی خلق ایران نام دارد که از ترکیب دو گروه یکی به رهبری بیژن جزنی و دیگری به رهبری مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان تشکیل شد. چریکهای فدایی خلق با حمله به پاسگاه ‌ژاندارمری سیاهکل در بهمن ۱۳۴۹ در شمال ایران اعلام وجود کردند که در واقع این عملیات سرآغاز جنگ چریکی در تاریخ انقلاب ایران است.
یکی از نزدیکان علی یونسی در خصوص وضعیت این دو زندانی به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «آنان همچنان در سلول‌هاى دربسته با محدوديت به هواخورى و تلفن نگهداری می‌شوند. فقط ٢ یا ٣ بار براى ٢٠ دقيقه در هفته هواخورى و ١ یا ٢ بار در هفته تلفن دارند».


ورود سازمانهای جریکی به صحنه مبارزات مردم ایران روح تاره‌ای در جامعه خموده و دیکتاتور زده ایران می‌دمد. قشر جوان به خصوص در دانشگاهها به سمت گروههای انقلابی متمایل می‌شوند و در واقع دانشگاه اصلی‌ترین محل جذب نیرو برای این سازمانهای انقلابی است. از طرفی بسیاری از بازاریان مخالف شاه تامین کننده‌ی مالی این سازمانها به خصوص سازمان مجاهدین خلق ایران هستند.  
این منبع در ادامه گفت: «على در يك سلول كوچك با يك نفر ديگر است، و مجموعا ٢ نفر در یک سلول هستند. اميرحسين در اتاقی بزرگتر است، با تعداد بيشترى زندانى (معمولا ٥ یا ۶ نفر ديگر با وی هستند، ولی بعضی وقت‌ها تعدادشان بيشتر و كمتر می‌شود».<ref name=":3" />


در زندان جبهه‌ای  در مبارزه با شاه شکل می‌گیرد و در واقع با ورود مجاهدین و فداییان به زندان آنجا نیز به سنگر مبارزه با دیکتاتوری تبدیل می‌شود، در حالی که قبلا زندان برای اعضای احزاب سنتی پایان مبارزه و محلی برای گذراندن دوران محکومیت بود.  
رضا یونسی، برادر علی یونسی، در مصاحبه با ایران اینترنشنال درباره بیانیه عفو بین‌الملل مبنی بر تهدید ماموران امنیتی به تجاوز جنسی به برادرش و امیرحسین مرادی، دیگر دانشجوی زندانی، گفت که خانواده آنان نیز اخیرا از این موضوع مطلع شده‌اند.


در واقع  ورود سازمانهای انقلاب چریکی به صحنه‌‌ی مبارزه‌ی اجتماعی مردم ایران سرفصلی  است که حامیان غربی شاه به خصوص آمریکا را وادار به تجدید نظر در مورد سیاستهای خود در ایران می‌کند. چرا که خطر یک انقلاب رادیکال  اجتماعی را قریب الوقوع می‌بیند. در واقع سازمانهای انقلابی و فداکاریهای آنها بود که زمینه ساز اتفاقات سرنوشت ساز بعدی شد و حامیان خارجی شاه را بر آن داشت که برای جلوگیری از یک انقلاب قهر آمیز و از دست رفتن ایران به عنوان اصلی‌ترین پایگاه خود در منطقه به فکر جاره بیفتند که این خود پیش ‌درآمد شکستن طلسم اختناق و طلسم شکست ناپذیری دیکتاتوری بود و با به میدان آمدن توده‌ی مردم در سالهای پایانی حکومت پهلوی باعث سرنگونی نظام شاهنشاهی شد.  
رضا یونسی تاکید کرد که که برادرش و امیرحسین مرادی، دو دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، بیش از دو سال است که با محدودیت‌های زیاد زندانی‌اند و به همین دلیل خانواده از اتفاقات رخ داده برای آنان اطلاع نداشتند.


=== وقایع سال ۱۳۵۷و سرنگونی نظام شاهنشاهی ===
او گفت که این تهدید در دو ماه اول بازداشت این دو نفر و نگهداری آنان در انفرادی مطلق رخ داده است.
بعد از روی کار آمدن کارتر در آمریکا و سیاست حقوق بشر او که در واقع برای مهار جنبشهای اجتماعی در کشورهای جهان سوم بود، تحت فشار آمریکا شاه مجبور شد که فشار سرکوب به خصوص در زندانها را کم کند، همینطور رژیم شاه از طرف سازمانهای حقوق بشری مانند عفو بین‌‌الملل و یا کمیسیون بین‌المللی قضات در ژنو و کمیسیون بین‌المللی حقوق بشر سازمان ملل متحد تحت فشار بود و همین باعث ایجاد یک فصای باز برای فعالیتهای سیاسی شد. در این دوران یکی از عوامل مؤثر در نارضایتی مردم عامل اقتصادی بود چرا که اقتصاد ایران در این سالها دچار تورم شدیدی شد که در نتیجه سیاستهای غلط اقتصادی شاه و فساد اقتصادیی و اداری فزاینده بود، اما شاه برای مهار این بحران به سرکوب تجار و بازاریان و فروشندگان خرده پا روی آورد. این اوضاع و احوال بحرانی تنها به یک جرقه نیاز داشت که آنهم طی سلسله رخدادهای در آبان ۵۶ فراهم شد. در سال ۱۳۵۶سلسله تظاهراتی در سراسر ایران شکل گرفت که ابتدا در قم بود که نیروهای شاه آنرا سرکوب و به خاک و خون کشیدند در ادامه در روز چهلم بزرگداشت کشته‌شدگان قم مردم در تبریز به خیابانها ریختند و همینطور این تظاهرات ادامه داشت و هر بار چهلم کشته شدگان به تظاهرات بر علیه حکومت شاه تبدیل می‌شد. در سال ۱۳۵۷ همین تظاهرات ادامه داشت در ۱۷ شهریور تظاهرات مردم تهران در میدان ژاله به خاک و خون کشیده شد و حکومت نظامی به اجرا در آمد. در ادامه با تشدید بحران روزبه روز اعتراضات گسترش می‌یافت. شاه در ۹ دی ۱۳۵۷ بختیار را به نخست وزیری برگزید و خود در ۲۶دی کشور را ترک کرد. خمینی که در ماههای قبل از عراق به پاریس رفته بود و در پاریس مشغول مذاکره با قدرتهای غربی برای انتقال قدرت بود در ۱۲ بهمن به ایران آمد و در نهایت در ۲۲ بهمن با تلاش مردم و نیروهای انقلابی مانند مجاهدین و فداییها و آزاد کردن تمامی مراکز سرکوب و زندانها و پادگانها و مراکز کلانتری و رادیو تلویزیون حکومتی و اعلام بیطرفی ازتش در دعوای دولت بختیار و مردم، انقلاب ایران بیروز شد.  


== وقایع مهم در جریان انقلاب ۵۷ (گاه‌شمار انقلاب) ==
به گفته رضا یونسی، یک روز ماموران این دو دانشجوی زندانی را به یک ساختمان در نزدیکی زندان اوین منتقل کرده و تهدید می کنند که در آن جا دستشان باز است و می‌توانند به آنان تجاوز کرده و یا آنان را بکشند.


=== شروع تظاهرات سلسله وار از آبان ۱۳۵۶ ===
او همچنین گفت که قاضی به سخنان علی یونسی و امیرحسین مرادی درباره اعتراف به دلیل شکنجه در ایام بازداشت توجه نکرده و تحت تاثیر وزارت اطلاعات برای آنان حکم صادر کرده است.
با توجه با اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران یعنی وجود فساد اقتصادی گسترده در دستگاه حاکم و همجنین تورم فزاینده و اینکه شاه بعد از سال ۴۲ یک دیکتاتوری تمام عیار را بر جامعه ایران حاکم کرده بود و تمام راههای ارتباطی بین طبقه حاکم و مردم را بست اوضاع اجتماعی در ایران به خصوص در سالهای بعد از ۱۳۵۰ روز به روز به سمت بحران حرکت می‌کرد و همانطور که مشخص شد فشارهای بیرونی بر حکومت شاه برای رعایت حقوق بشر و فشار روز افزون اقشار اجتماعی مختلف برای کسب آزادیهای سیاسی و اجتماعی ایران را به انبار باروتی بدل کرده بود که برای انفجار نیازمند یک جرقه بود.


این جرقه در پی جند اتفاق در پاییز و زمستان  ۱۳۵۶ زده شد. ابتدا در ۲۸ آبان ۵۶ پس از برگزاری ۹جلسه شب شعر آرام کانون نویسندگان در باشگاه انجمن ایران و آلمان و دانشگاه آریامهر(شریف) پلیس جلسه دهم را که ۱۰۰۰۰ دانشجو در آن حضور داشتند بر هم زد. به دنبال این اتفاق جمعیت خشمگین به خیابانها ریختند و شعارهای ضد رژیم سر دادند، که در اثر درگیری تعدادی کشته و زخمی و تعدادی نیز دستگیر شدند. در ده روز بعد از این واقعه نیز تهران شاهد برگزاری تظاهرات وسیعتر دانشجویی و تعطیلی دانشگاههای اصلی شهر بود. همجنین در طول هفته بعد به مناسبت روز ۱۶ آذز ( روز دانشجو) دانشجویان دانشگاههای مهم کشور دست به اعتصاب زدند و همچنین دستگیر شدگان نا آرامی‌های قبلی بعد از محاکمه‌های کوتاه در دادگاههای مدنی آزاد شدند و این نشانه طلسم شکسته رژیم شاه بود.<ref>ایران بین دو انقلاب ص ۶۲۳ - یرواند آبراهامیان</ref>
سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای اعلام کرده که ماموران وزارت اطلاعات با تهدید به تجاوز جنسی از این دو دانشجوی اعترافات دروغین گرفته‌اند.<ref name=":1" />


واقعه‌ی بعدی انتشار مقاله‌ای در روزنامه اطلاعات ۱۷دی ۱۳۵۶ بود که در آن به روحانیون ضد رژیم با نام «مرتجعین سیاه» توهین شده بود و آنان را به همکاری با کمونیستهای بین‌المللی برای از بین بردن دستاوردهای انقلاب سفید متهم کرده بود و همچنین در این مقاله به شخص خمینی نیز توهین شده بود که در پی انتشار این مقاله مردم قم به خصوص طلاب به خیابان ریختند و بازار و حوزه علمیه تعطیل شد. این تظاهرات به درگیری با پلیس انجامید و در اثر آن تعدادی کشته و مجروح شدند. چهلمین روز کشتار مردم قم ۲۹ بهمن ۵۶ بود که طی آن در شهرهای اصلی و بزرگ تظاهرات آرام برگزار شد ولی در تبریز تظاهران به خشونت کشیده شد و مردم با حمله به مراکز سرکوب بیشتر نقاط شهر را در دست گرفتند. قیام تبریز ۲ روز طول کشید تا اینکه حکومت با توسل به نیروهای کمک ارتش و تانک و هلیکوپتر جنگی آنرا سرکوب کرد. رهبران مذهبی و جبهه ملی از مردم خواستند چهلم شهدای تبریز را گرامی بدارند. دهم فروردین ۵۷ چهلم شهدای تبریز بود که طی آن و دو روز پس از آن اکثر بازارها و دانشگاهها تعطیل شد و مراسم باشکوهی در ۵۵ شهر برپا شد. تظاهرات در تهران،‌یزد، اصفهان، بابل و جهرم به خشونت کشید و به خصوص در یزد شدیدترین درگیریها روی داد. پلیس مردم را گلوله باران کرد و تعداد زیادی از مردم کشته شدند. در سومین روز ناآرامی‌ها شاه مانور نیروی دریایی را نیمه تمام گذاشت و خود شخصا فرماندهی پلیس ضد شورش را به عهده گرفت. مراسم چهلم بعدی نوزدهم اردیبهشت ۵۷ بود که در بسیار از شهرها مراسم یادبود برگزار شد که این بار در تعداد شهرهای بیشتری حدود ۲۴ شهر به خشونت کشید. در تهران شاه به ۲۰۰۰ نیروی مسلح دستود داد بازار را محاصره کرده و برای بر هم زدن گردهمایی از گاز اشک آور استفاده کنند. درگیریها در قم ۱۰ ساعت طول کشید و وقتی مردم به خانه آیت‌الله شریعتمداری پناه بردند نیروهای مسلح داخل خانه شده ۲ طلبه را کشتند. در ظاهر این تظاهرات سرکوب شد ولی واضح بود که در پیکره رژیم پهلوی شکافی عمیق پدیدار گشته است.<ref>ایران بین دو انقلاب ص ۶۲۳ تا ۶۲۷-یرواند آبراهامیان</ref>
=== '''مراحل قضایی''' ===
نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات امیرحسین مرادی و علی یونسی، ۱۲ تیر  ۱۴۰۰ پس از ۴۵۰ روز بازداشت و بلاتکلیفی آنها در سلول انفرادی و اندرزگاه ۴ زندان اوین، برگزار شد.


آبان ماه ١٣٥٦شاه براي ديدار با كارتر به آمريكا رفت. او اكنون نيازمند جلب حمايت كارتر و تثبيت موقعيت خود در رابطه با سياست جديد دولت آمريكا و ادامه روند تحولات در داخل كشور بود. پس از بازگشت از آمريكا، شاه طی نطقی اعلام كرد كه تصميم گرفته به مردم ايران آزادی بدهد: «...در كشور ما هم كه با اجرای انقلاب شاه و مردم، ملت ايران به تدريج باسواد شده و می‌شوند، بايد روش اداره مملكت تغيير كند و به تدريج مردم عادت كنند كه در امور كشور دخالت بيشتری داشته باشند. اين است كه تصميم گرفته‌ايم به مردم آزادی داده شود...»
جلسه دوم دادگاه رسیدگی به اتهامات این دانشجویان زندانی نیز ۵ بهمن ماه ۱۴۰۰ برگزار شد، اما با توجه به اعلام مصطفی نیلی، وکیل آن‌ها، به دلیل وجود برخی نواقص، پرونده به دادسرا بازگردانده شد.


پس از سفر شاه به آمريكا و اعلام پايبندی وی به سياست حقوق بشر و روند آزاديها، موج جديدی از سياستمداران محافظه‌كار، به جنبش دموكراتيك ضدشاه پيوستند. از جمله بايد از ورود عناصرسابق جبهه ملی، نهضت آزادی و برخي از ديگر ملی گرايان به صفوف جنبش دموكراتيك نام برد . در آذر ماه سال ٥٦ ، بازرگان به اتفاق چند تن ديگر«جمعیت طرفدران آزادی و حقوق بشر» را تأسيس كردند. اين جمعيت در اولين موضعگيری خود، خواستار آزادی زندانيان سياسی شد. اكنون در كنار صف « مرگ بر شاه » صف ملايم ديگری نيز به آرامی شكل می‌گرفت. درست در چنين موقعيتی بود كه بالاخره خمینی هم وارد شد.
آخرین جلسه دادرسی نیز در ۲۸ فروردین ۱۴۰۱، در شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی علی مظلوم برگزار شد.<ref name=":5" />


از نظر خمينی نيز كه تيز هوش ترين آخوند دوران بود، مناسب‌ترين و كم خطرترين زمان، پس از بازگشت شاه از آمريكا و اعلام وفاداريش به سياست حقوق بشر تشخيص داده شد. خمينی به علاوه، يك قدم دورتر را نيز در رابطه با موقعيت خودش می‌توانست ببيند. او ديگر هيچ درنگی را جايز نمی‌ديد. خمينی، در اوايل آذر۵۶ نامه‌یی خطاب به آقایان علما مخفیانه به ایران فرستاد و ا‌ز آنها خواست زودتر بجنبند! خميني نوشته بود: «...امروز در ايران فرجه‌یی پيدا شده و اين فرصت را غنيمت  بشماريد… الان نويسنده هاي احزاب اشكال میكنند،اعتراض می‌كنند، نامه می‌نويسند و امضا می‌كنند. شما هم بنويسيد و چند نفر از آقايان علما امضا كنند. مطالب را گوشزد كنيد … اشكالات را بنويسيد و به دنيا اعلام كنيد اشكالات را بنويسيد و به خودشان بدهيد، مثل چندين نفر كه ما ديديم اشكال كردند و بسياری حرفها زدند و امضا كردند و كسی هم كارشان نكرد...»<ref>انقلاب طلوع یا غروب ـ سعید خدایی صفت</ref>  
=== '''حکم زندان امیر حسین مرادی''' ===
خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران روز دوشنبه پنجم اردیبهشت (۲۵ آوریل) از حکم دادگاه انقلاب تهران برای امیرحسین مرادی و علی یونسی، دانشجویان نخبه دانشگاه صنعتی شریف خبر داد. هر کدام از آنها با اتهاماتی از جمله "فساد فی‌الارض"، "اجتماع و تبانی علیه نظام" و "تبلیغ علیه نظام" به ۱۶ سال حبس محکوم شدند.<ref name=":4" />


=== تظاهرات ۱۷ شهریور ۵۷ (جمعه سیاه) ===
رضا یونسی، برادر علی یونسی در گفت‌وگو با رادیو فردا ضمن تأیید این خبر گفته است که این حکم بر اساس دادنامه صادرشده از سوی دادگاه انقلاب تهران در روز دوشنبه، پنجم اردیبهشت به وکلای این دانشجویان ابلاغ شده است.
بعد از تظاهرات سلسله وار و برگزاری یادبودهای چهلم پی در پی، رژیم به اقداماتی برای مهار اوضاع بحرانی کشور دست زد. در واقع می‌خواست با دست زدن به اصلاحاتی ناآرامیها را فرو بنشاند ازجمله تعدیل سیاستهای بلند پروازانه اقتصادی که باعث تورم شده بود و یا بعضی آزادی‌های اجتماعی و سیاسی درمطبوعات و همچنین از سخت گیری بر بازاریان و فروشنده‌های خرده پا کم کرد به این امید که اوضاع جامعه جوشان انقلابی ایران را آرام کند که البته به صورت مقطعی هم موفق بود به طوری که در دوماه نخست تابستان ۵۷ ناآرامی عمده‌ای روی نداد و حتی چهلم کشتارهای ۲۲-۲۰ اردیبهشت آرام و بدون خونریزی برگزار شد و آموزگار نخست وزیر وقت با اطمینان گفت که «بحران پایان یافته است». اما در واقع این تنها آغاز بحران و آرامش تابستان آن سال، آرامش قبل از طوفان بود.<ref>ایران بین دو انقلاب- یرواند آبراهامیان</ref>


در بهار ٥٧ ، بروز يك ركود نسبی در وضعيت جنبش، آخرين فرصت را براي يك رفرم جدی در اختيار شاه گذاشت. اما او حاضر به دادن هيچ امتياز جدی نشد. شاه حتی در نطق ٢٥ ارديبهشت خود عليه دولتهای دموكراتيك غربی صحبت كرد . برخی از ناظران سياسی، اما، در آيينه حوادث ايران، يك انفجار عظيم توده‌ایی را پيش بينی می‌كردند، چيزی كه شاه در آنموقع هرگز آن را نمی‌ديد. در ۳۰ اردیبهشت ۵۷ بازرگان در نامه‌ای به شاه که برای معینیان رییس دفترمخصوص او فرستاد، نوشت: «چنانچه صاحب نظران مخالف را احضار فرمایید ...اینجانب آمادگی و اشتیاق و درخواست خود را برای چنین مصاحبه تلویزیونی...اعلام می‌دارم و فکر می‌کنم شایسته مقام شاهنشاهی نیز چنین باشد که یک بار با معترضان خود به جای چماق و مسلسل و تانک با سلاح منطق و قانون روبرو شود.» <ref>انقلاب طلوع یا غروب </ref>
بر اساس مفاد این دادنامه؛ «افساد فی‌الارض»، «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «تبلیغ علیه نظام» از جمله اتهامات مطرح‌شده علیه آقایان مرادی و یونسی بوده است.


بر اثر سیاستهای اقتصادی دولت و رکود اقتصادی، دستمزد کارگران نیز افت کرده و باعث بروز اعتصابات در بخشهای صنعتی و کارگری شده بود و کارگران نیز به صف معترضین پیوسته بودند. کارگران علاوه بر اعتصاب، تظاهرات هم می‌کردند. نخستین تظاهرات پرشمار از این دست روز ۳۱ تیر در مشهد بود که به درگیری انجامید و طبق آمارهای محافظه کارانه ۴۰ تن کشته شدند در هفتمین روز کشتار مشهد در اکثر شهرهای بزرگ مراسم یادبود برگزار شد که در تهران، قم، تبریز، اصفهان و شیراز به درگیری خیابانی انجامید. در چند روز نخست ماه رمضان که از ۱۴ مرداد شروع شده بود تظاهرات خشونت باری در تبریز، مشهد، اهواز، بهبهان، شیراز و اصفهان برپا شد که خونین‌ترین آنها در اصفهان بود که تظاهر کنندگان بیشتر قسمتهای شهر را تصرف کردند. این درگیری دو روز به طول انجامید که رژیم با وارد کردن ارتش و کشتن حدود ۱۰۰ تن توانست کنترل شهر را بدست بگیرد و حکومت نظامی اعلام کرد.<ref>ایران بین دو انقلاب - یرواند آبراهامیان</ref> تظاهرات ۱۹مرداد اصفهان، لرزه بر اندام رژيم انداخت. رشته های شاه درباره آزادی و دموكراسی پنبه شد و رژيم برای اولين بار در اصفهان به مدت يك ماه حكومت نظامی اعلام كرد.<ref>انقلاب طلوع یا غروب</ref> روز ۲۸ مرداد۵۷ آتش سوزی سینما رکس آبادان ایران را تکان داد. دولت و مخالفان هر کدام یکدیگر را متهم به ایجاد این آتش سوزی میکردند فردای آنروز در تشیع کشته شدگان ۱۰۰۰۰ تن از مردم شرکت کردند و شعارهای ضد حکومتی سر دادند خبرنگار واشنگتن پست نوشت: « مانند تظاهراتهای نه ماه پیش تظاهرات آبادان هم یک پیام ساده داشت «شاه باید برود»
رضا یونسی، برادر علی یونسی در گفت‌وگو با رادیو فردا خبر گفت که این حکم در حالی صادر شده که به تازگی قرار بود این دو دانشجوی نخبه زندانی با قرار وثیقه آزاد شوند «و هیچ مدرکی برای محکومیت آن‌ها وجود ندارد.»


روز ۵ شهریور شاه شریف امامی را به جای آموزگار به نخست وزیری انتخاب کرد و نام دولت او را دولت آشتی ملی گذاشت. شریف امامی به سه کار برای آرام کردن اوضاع دست زد تعطيل كردن كازينوها و قمارخانه ها، تغيير سال شمار شاهنشاه ي و حذف پست وزير مشاور در امور زنان.<ref>انقلاب طلوع یا غروب</ref> او همچنین به اقدامات دیگری نیز دست زد از جمله بیشتر روحانیون عالی رتبه که از ۱۳۵۴ در زندان بودند را آزاد کرد. کمکهای دولتی به حزب رستاخیز را قطع کرد. از اعضای فاسدتر خاندان پهلوی خواست تا برای مدت زیادی از کشور خارج شوند. هویدا از پست وزارت دربار برکنار شد. هژبر یزدانی سرمایه‌دار معروف دستگیر شد. دو نظامی عالی رتبه، پزشک مخصوص شاه و مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران برکنار شدند.<ref>ایران بین دو انقلاب</ref> اما این ترفندها  فایده‌ای نداشت و مردم ایران به چیزی کمتر از سرنگونی شاه راضی نبودند. شریف امامی با رهبران مخالفان به توافق رسید و مجوز راهپیمایی عید فطر را صادر کرد مراسم عید فطر برگزار شد. طی آن مردم قرار تظاهرات بعدی را در ۱۵ شهریور گذاشتند که دولت مقررات منع تجمعات را پیش کشید، اما در ۱۶ شهریور تظاهرات عظیمی شکل گرفت که بیش از نیم میلیون از مردم تهران در آن شرکت کردند این بزرگترین گردهمایی در ایران بود. قرار بعدی تطاهرات دهان به دهان بین مردم می‌چرخید: فردا صبح ۸ صبح میدان ژاله.
او گفت که «حتی خودشان قبول کردند که نمی‌توانند اتهامات علیه آنها را ثابت کنند اما گفتند از آنجا که مسئله این پرونده خیلی بزرگ شده است، ما باید کاری کنیم که وزارت اطلاعات برنده باشد.»<ref name=":5" />


راهپيمايي عظيم ١٦ شهريور در دل حكومت هراس انداخت. شاه با پی بردن به اینکه مهار اوضاع را از دست می‌دهد، در شامگاه ۱۶ شهریور کابینه را وادار کرد در تهران و یازده شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کند، به این ترتیب بعد از سال ۴۲ برای اولین بار در تهران حکومت نظامی برقرار شد. به این منظور شاه فرماندهی نظامی تهران را به ارتشبد اویسی که در جریان قیان سال ۴۲ به «قصاب ایران» معروف بود سپرد.<ref>ایران بین دو انقلاب</ref> اولين اعلاميه فرمانداری نظامی تهران با امضای ارتشبد اويسی، مقررات حكومت نظامی را از ساعت ٦ صبح روز جمعه۱۷شهريور، به مدت ٦ماه اعلام كرد. اين اعلاميه مرتب از راديو پخش شد. در گیریها در صبح روز ۱۷ شهریور عمدتاْ در محله‌های جنوب تهران و مرکز درگیریها در میدان ژاله در شرق تهران بود. نیروهای ارتش برای مقابله با تظاهرکنندگان از هلیکوپترهای جنگی استفاده کردند. در میدان ژاله تانکها و کماندوها به طرف مردم شلیک کردند و تعداد زیادی را به خاک و خون کشیدند.
علی یونسی و امیرحسین مرادی به ۱۶ سال زندان محکوم شده‌اند و این حکم که ۱۰ سال آن قابل اجراست عینا در دادگاه تجدید نظر تایید شده است. آنان روز ۴ تیر و پس از دو سال بازداشت در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین به بند عمومی این زندان منتقل شدند.<ref name=":1" />


بدین ترتیب ۱۷شهریور به هرگونه شائبه زیر لوای « قانون اساسی» پایان داد و شعار « مرگ بر شاه »‌در میان توده‌های میلیونی تثبیت گردید.<ref>انقلاب طلوع یا غروب</ref> با کشتار ۱۷شهریور دریایی از خون بین شاه و مردم پدید آمد.<ref>ایران بین دو انقلاب</ref> علی امینی در یک مصاحبه گفت: «شاه همه‌ی رشته‌های بین خود و مردم را پاره کرد.»<ref>انقلاب طلوع یا غروب</ref>
== فشار به خانواده امیر حسین مرادی ==
نیروهای اداره کل اطلاعات استان مازندران روز جمعه هشتم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ با یورش به منزل خواهر امیرحسین مرادی، ضمن تفتیش و بازرسی، اقدام به توقیف برخی از لوازم شخصی اعضای این خانواده از جمله گوشی‌های موبایل آنها کردند. گزارش‌ها از این یورش حاکی است نیروهای امنیتی با حمیده مرادی و همسرش برخورد خشونت آمیز کرده‌اند.


=== تظاهرات ۱۳آبان ۵۷ دانشگاه تهران ===
نیروهای اطلاعات همچنین به خواهر امیرحسین مرادی و همسرش  گفته‌اند که از سوی وزارت اطلاعات به تهران احضار شده‌اند.
علیزغم سرکوب خونین ۱۷شهریور شاه بسیار درمانده بود یک وزیر که روز ۱۸ شهریور شاه را دیده بود گفت: « شاه به اندازه ۱۰ سال پیر شده بود و لرزان راه می‌رفت و وقتی به بحث پیرامون اوضاع پرداخت به گریه افتاد...»


اگر تظاهرات، پشت رژيم را به لرزه درآورد، اعتصابهای عظيم در بخش دولتی و خصوصی، رگهای حياتی او را قطع كرد. پس از ١٧شهريور، جنبش مردمی، با سلاح اعتصابها جبهه نيرومندي عليه رژیم شاه گشود و حلقوم او را به سختي فشرد.
رضا یونسی، برادر علی یونسی دیگر دانشجوی المپیادی و زندانی دانشگاه شریف، در توییتی یورش نیروهای وزارت اطلاعات به منزل خواهر امیرحسین مرادی را تایید کرد.


روز ۱۳ آبان ۵۷ نیروهای گارد تظاهرات دانشجویان و دانش آموزان در دانشگاه تهران را به گلوله بستند و برای اولین بار صحنه‌های سرکوب و کشته شدن دانشجویان از تلویزیون پخش شد. این گزارش توسط کارکنان بخش اخبار رادیو تلویزیون تهیه شده بود و خشم عمومی را نسبت به حکومت شاه بیش از پیش برانگیخت. علت این بود که کارکنان رادیو تلویزیون که ازمدتها قبل در اعتصاب بودند شرط بازگشتن به کار را رفع سانسور اعلام کرده بودند و به محض لغو سانسور اولین گزارش خبری بدون سانسور پخش شد و ولوله‌ای به پا کرد.
یورش نیروهای وزارت اطلاعات به منزل خواهر امیرحسین مرادی در حالی انجام شده است که پیش از این خانواده علی یونسی نیز به شدت تحت فشار دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند.<ref name=":2" />


در ۱۵ آبان شاه شریف امامی را برکنار و ارتشبد ازهاری را به نخست وزیری برگزید.  
== موضعگیریهای بین‌المللی ==
از هنگام بازداشت این دو بسیاری در داخل و خارج از ایران، از جمله گروهی از نمایندگان پارلمان سوئد و گابی رولاند، نماینده مجلس ایالتی بادن وورتمبرگ آلمان خواستار آزادی آن‌ها شده‌اند.


شاه در روز ۱۴ آبان در معروفترین نطقش گفت که صدای انقلاب شما ملت ایران را شنیدم. <ref>انقلاب طلوع یا غروب</ref>
اردیبهشت سال گذشته ۱۷۰ تن از استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف در نامه‌ای به مقام‌های حکومت ایران از آنها خواستند امیرحسین مرادی و علی یونسی را به مناسبت عید فطر آزاد کنند.


=== کنفرانس گوادالوپ ===
شماری از برندگان جایزه نوبل و چهره‌های دانشگاهی نیز در نامه مشترکی به آنتونیو گوترش و میشل باشله، دبیرکل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستند، هر تلاش ممکن و عملی را برای آزادی علی یونسی و امیرحسین مرادی به کار گیرند.
۱۳ تا ۱۷ دی ماه ۵۷، کارتر، کالاهان، ژیسکاردستن و اشمیت در جزیره‌ گوآدلوپ (واقع در دریای کارائیب) به مذاکره در مورد مهم‌ترین مسائل جهانی (از جمله تحولات در ایران، کامبوج، آفریقای جنوبی، افغانستان، ترکیه و نفوذ شوروی در خلیج فارس) پرداختند. چهار مقام ارشد سیاسی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان غربی در مورد رفتن شاه از ایران، وحدت‌نظر داشتند. جیمی کارتر در خاطرات خود به صراحت می‌نویسد: «متوجه شدم سه رهبر دیگر، پشتیبانی چندانی از شاه نمی‌کنند. آن‌ها در فکر تشکیل دولتی غیر‌نظامی بودند و همگی می‌گفتند، شاه هرچه زودتر باید برود. همچنین در مورد انسجام و قدرتمند ماندن نیروهای مسلح با من هم‌عقیده بودند».


والری ژیسکاردستن، رئیس جمهور فرانسه نیز جریان مذاکرات کنفرانس گوآدلوپ را در مورد اوضاع ایران، چنین توضیح می‌دهد: «جیم کالاهان (نخست وزیر انگلیس) اوضاع را واقع بینانه تحلیل کرد و گفت: کار شاه تمام است و راه‌حلی برای تغییر اوضاع وجود ندارد، بسیاری از آن‌ها با رژیم موجود همکاری و سازش داشته‌اند. این که ارتش بتواند نقش جایگزین را ایفا کند، مورد سئوال است... جیمی کارتر گفت: اوضاع ایران بسیار آشفته است؛ شاه دیگر نمی‌تواند دوام بیاورد. مردم ایران، دیگر او را نمی‌خواهند و از این پس، دولتی که حاضر باشد با او کار کند، وجود ندارد.»
در نامه آنها به شکنجه‌های جسمی و روحی و  بدرفتاری‌ برای گرفتن "اعتراف اجباری" از علی یونسی و علی مرادی سخن رفته بود.


دیدگاه‌های ژیسکاردستن نیز در همین نشست، این نظر را که «کار شاه تمام شده است» تقویت کرد؛ او گفت، اگر شاه بماند، ایران دچار جنگ داخلی خواهد شد، مردم زیادی کشته خواهند شد و ممکن است این وضع به بهره‌برداری کمونیست‌ها و مداخله شوروی بیانجامد. رئیس جمهور فرانسه حتی به کارتر توصیه کرده بود که «با مخالفان تماس بگیرد، به علت آن‌که در این مورد، پاریس بر اساس اطلاعات خصوصی، تصمیم گرفته است دور شاه را قلم بگیرد.»
این نامه به امضای نوام چامسکی، پروفسور  دانشگاه ام‌آی‌تی، ریچارد رابرتس، برنده نوبل پزشکی ۱۹۹۳، بری بریش، برنده نوبل فیزیک، مارتین شلفی، برنده نوبل شیمی، رندی شکمن، برنده نوبل پزشکی، جک ژوستاک، برنده نول پزشکی و دیوید واینلند، برنده نول پزشکی رسیده بود.<ref name=":4" />


«اطلاعات خصوصی» که ژیسکاردستن از آن سخن می‌گفت، معطوف بود به دیدار خصوصی میشل پونیاتووسکی، فرستاده‌ی ویژه‌ رئیس جمهور فرانسه با شاه در دی‌ماه همان سال، و نیز تحلیلی که صادق قطب‌زاده با اطلاع  خمینی، تهیه کرده و به الیزه فرستاده بود.<ref>[http://www.bbc.com/persian/blogs/2014/02/140202_l44_nazeran_guadalupe_iran_monarchy.shtml گوادلوپ؛ تیر خلاص نظام پادشاهی] - بی بی سی فارسی</ref>
در آذر ۱۴۰۰سازمان عفو بین‌الملل نسبت به خطر اعدام دو دانشجوی زندانی در ایران؛ علی یونسی و امیرحسین مرادی هشدار داد. این دو دانشجوی نخبه از بهار سال گذشته در زندان هستند و به فساد فی‌الارض متهم شده‌اند.


در واقع در این کنفرانس قدرتهای جهان نیز به این نتیجه رسیدند که رژیم شاه رفتنی است و باید با مخالفان به توافق برسند.
سازمان عفو بین‌الملل با انتشار نامه سرگشاده به محسنی اژه‌ای، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران خواستار اقدام فوری برای دو دانشجوی زندانی در ایران؛ علی یونسی و امیرحسین مرادی شد. این دو دانشجوی نخبه از بهار سال ۱۳۹۹ در بند ۲۰۹ اوین زندانی هستند و در خطر محکوم شدن به اعدام قرار دارند.


=== وقایع بعداز ۱۷ شهریور تا نخست وزیری بختیار ===
در این نامه آمده که این دو جوان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به مدت ۶۰ روز در سلول انفرادی نگهداری شده‌اند تا از آنها اعترافات اجباری گرفته شود.
بعد از ۱۷ شهریور حوادث شتاب روز افزونی پیدا کرد. اعتصابات گسترده‌ای تمام بخشهای جامعه‌ی ایران را به حالت تعطیل درآورد و نفس رژیم را گرفت. روز ۱۱مهر حزب رستاخیر از هم پاشید. دو روز قبل از آن جواد سعید دبیر کل حزب استعفا داده بود. روز ۱۴مهر خمینی با ویزای رسمی از عراق وارد فرانسه شد. سولیوان سفیر آمریکا در ایران نامه‌ای برای کارتر فرستاد و در آن نوشت: «ديگر ترديدی وجود نداشت كه شاه از حمايت افكار عمومي برخوردار نيست … در شرايط جديد می‌بايست موضوع روابط احتمالی آينده بين نظاميان و رهبران مذهبی را مورد توجه قرار دهيم. خطوط اصلی پيشنهادی من اين بود كه براي پايان بخشيدن به بحران فعلی … بين نيروهای انقلابی و نيروهای مسلح سازش به وجود آيد … حصول توافق … به اين صورت امكان پذير است كه آيت الله خمينی شخص معتدلی مانند بازرگان يا ميناچی را به نخست وزيری انتخاب كند و بدين وسيله از روی كار آمدن حكومتی از نوع ناصر  قذافی جلوگيری به عمل آيد. حدس من اين بود كه رهبران مذهب و شخص آيت الله خمينی چنين راه حلی را خواهند پذيرفت زيرا هدف اصلی آنها كه حذف شاه بود، در چارچوب چنين توافقی عملی می‌شد...» به این ترتیب کارتر به این نتیجه رسید که ممکن است حفظ شاه در قدرت امکان پذیر نباشد.<ref>انقلاب طلوع یا غروب</ref>


٦آذر كارمندان اعتصابی بانك مركزی ايران، سندی را منتشر كردند كه نشان می‌داد ١٧٨ تن از وابستگان رژيم در دو ماه ، شهريور و مهر، دو ميليارد و چهارصد هزار دلار را از ايران به بانكهاي خارج كشور انتقال داده‌اند. انتشار اين ليست، به نفرت مردم از رژيم شاه هرچه بيشتر دامن زد.
به گزارش عفو بین‌الملل علی یونسی به خانواده‌اش اطلاع داده است که به دلیل ضرب و شتم به چشم چپ او آسیب وارد شده اما از دریافت خدمات پزشکی محروم بوده است. او همچنین گفته چراغ سلول‌اش ۲۴ ساعت روشن بوده و او هیچ درکی از شب و روز نداشته و همین باعث پریشانی روحی و درد در ناحیه سر و چشم او شده است.


شب اول محرم برابر با ١٠ آذر، در سراسر كشور تظاهرات بود . مردم روی پشت بامها رفته و عليه رژيم شعار می‌دادند. در اثر تيراندازی مأموران حكومت نظامی، هزاران تن از مردم تهران كشته شدند. ١١ و ١٢ آذر در اعتراض به كشتار روز پيش، مردم كفن پوش به خيابانها ريختند. درگيريها خونين بود. راديوهای خارجی تعداد كشته‌شدگان را ٣هزار نفر ذكر كردند. از اين پس تقريباً هر روز، شهرهای مختلف ايران شاهد تظاهرات، تحصنها و اعتصابهای مردم و درگيريهای خونين با دولت نظامی بود. روز تاسوعا، ١٩ آذر، به دعوت آيت الله طالقاني، بزرگترين راهپيمایی در تهران برگزار شد . شعارها تحت كنترل بود. هدف بسيج حداكثر توده‌های مردم در يك حركت آرام و فراگير بود. راهپيمایی روز عاشورا اما بزرگترين راهپيمایی تاريخ ايران بود. به نوشتة سوليوان «در نتيجه توافقی كه صورت گرفته بود» راهپيمایی بدون درگيری پايان يافت. اما توده‌های ميليونی شعارها را خود تعيين نمودند. در رفراندوم عاشورا « مرگ برشاه»به ثبت داده شد.<ref>انقلاب طلوع یا غروب</ref> 
امیرحسین مرادی نیز از ضرب و شتم شدید خود هنگام بازداشت خبر داده است.


=== نخست وزیری بختیار ===
به گزارش عفو بین‌الملل این دو دانشجوی زندانی از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و ۱۳ ماه است که در سلول‌های جداگانه در بند ۲۰۹ اوین نگهداری می‌شوند و از کلیه امکانات پزشکی و بهداشتی محروم‌اند.
شاه که در اثر مقاومت و پایداری مردم و تظاهرات و اعتصابهای پی‌درپی و طولانی و بی اثر بودن سرکوب و همچنین از هم پاشیدگی ر‌ژیمش درمانده شده بود و دولت نظامی ازهاری هم دردی را دوا نکرده بود، ناچار به عنوان آخرین راه‌حل و برای مهار اوضاع و حفظ سلطنتش به دکتر سنجابی و دیگر رهبران جبهه ملی روی آورد تا به اصطلاح دولت وحدت ملی تشکیل بدهند اما در اثر فشار افکار عمومی و همجنین به خاطر اینکه شاه قبول نکرد که دست از فرماندهی نیروهای مسلح بردارد، به توافق با شاه نرسیدند. در نهایت بختیار یکی دیگر از رهبران جبهه ملی با شرط اینکه شاه کشور را ترک کند و قول بدهد که سلطنت کند نه حکومت و همچنین ۱۴ نفر از نظامیان سرسخت مانند اویسی را تبعید کند قبول کرد که ریاست یک دولت غیر نظامی را قبول کند که شاه بیدرنگ این پیشنهاد را پذیرفت و در تاریخ ۹ دی بختیار نخست وزیر شد. در پی این اقدام جبهه ملی بختیار را از حزب اخراج کرد.<ref>ایران بین دو انقلاب</ref>


=== خروج شاه از ایران ===
عفو بین‌الملل در نامه خود از محسنی اژه‌ای خواسته تا فوری و بدون قید و شرط علی یونسی و امیرحسین مرادی را "که تنها به دلیل ارتباطات خانوادگی‌شان بازداشت شده‌اند" آزاد کند.
بختیار بعد از قبول نخست وزیری به اقداماتی دست زد تا مخالفان را راضی کند. اعلام کرد که شاه به زودی کشور را ترک خواهد کرد و حکومت نظامی لغو خواهد شد و انتخابات آزاد برگزار خواهد کرد. همچنین تعدادی از وزرای پیشین را دستگیر کرد و زندانیان سیاسی بیشتری را آزاد کرد و قول داد که ساواک را منحل کند. دارایی‌های بنیاد پهلوی را ضبط کرد و گفت که خمینی می‌تواند به ایران بازگردد. همینطور شورای سلطنت را تشکلیل داد تا وظایف قانونی شاه را انجام دهد. از طرفی هشدار می‌داد که اگر مخالفان در برابر کوششهای او برای برقراری حکومت مشروطه مانع ایجاد کنند ارتش دیکتاتوری نظامی خشنی را بوجود خواهد آورد. هیچکدام از این اقدامات کارگر نیفتاد و در ۱۵دی صدها هزار نفر در شهرهای بزرگ راهپیمایی کردند و خواستار برکناری بختیار شدند. در ۱۸دی توده‌های پرشماری از جمله نیم میلیون نفر در مشهد در گرامیداشت کشته شدگان ماه گذشته سوگواری و تظاهرات برگزار کردند. در ۲۳دی نیز حدود ۲ میلیون نفر در سی شهر راهپیمایی کردند و خواهان بازگشت خمینی، برکناری شاه و استعفای بختیار شدند. <ref>ایران بین دو انقلاب</ref>


ازطرفی بعد از کنفرانس گوادلوپ که نتیجه آن رضایت کارتر به خروج شاه از ایران بود سیاست دولت آمریکا در مورد ایران اعلام شد که: «دولت آمریکا هرگونه امیدی را برای حفظ کامل شاه از دست داده است و در عوض بر حمایت خود از یک دولت غیر نظامی تاکید می‌کند.»
همچنین درخواست شده که رییس قوه قضاییه اطمینان حاصل کند که آنها در برابر شکنجه و سایر بدرفتاری‌ها محافظت می‌شوند و به مراقبت‌های پزشکی مورد نیازشان دسترسی پیدا می‌کنند و نیز امکان تماس با خانواده و وکیلی که خودشان می‌خواهند برایشان فراهم شود.


ازاین پس در تهران دیدارها و مذاکرات بین بازرگان و بهشتی و بختیار و قره‌باغی از یکسو و بین بهشتی و بازرگان و سولیوان و ژنرال هایزر فرستاده ویژه نظامی کارتر به تهران از سوی دیگر جریان داشت. سولیوان پس از توافقهایی که در تهران صورت گرفته بود به کارتر پیشنهاد کرد که برای مذاکره با خمینی یک مقام ارشد را به پاریس بفرستد و کارتر از طریق نمایندگان ژیسکاردستن یه خمینی پیام داد که آمریکا پذیرفته که شاه کنار برود. ۲۰ دی به گزارش خبرگزاریها دولت آمریکا از نیروهای مسلح ایران خواست که از دست زدن به یک کودتا بپرهیزند. شاه بعداٌ در کتاب «پاسخ به تاریخ» نوشت: « هایزر توانسته بود تیمسار قره‌باغی رییس ستاد ارتش را جذب کند...قره‌باغی از قدرت خود برای جلوگیری از کودتا علیه خمینی استفاده کرد.» سايروس ونس، وزير خارجه آمريكا، اعلام كرد كه شاه بايد ايران را ترك كند و در غياب او شورای سلطنت تشكيل شود. سوليوان به اتفاق هايزر به ديدار شاه رفتند و پيام واشينگتن، مبني بر ضرورت ترك ايران را به وی رساندند. ٢٣ دی شوراي سلطنت به رياست سيدجلال تهرانی، تشكيل شد. بهشتی و يدالله سحابی نيز از كانديداهای آن بودند.
از محسنی اژه‌ای خواسته شده تا تحقیقات مستقلی درباره ادعای این دو زندانی مبنی بر ضرب و شتم هنگام بازداشت و شکنجه و سایر بدرفتاری‌ها با آنها در طول بازداشت به عمل آورد و عاملان این رفتارها را در یک دادرسی عادلانه و مطابق با استانداردهای بین‌المللی محاکمه کند.


۲۵دی ارتشبد قره‌باغی، ضمن رد کودتا از طرف ارتش گفت: «هرگونه تمرد و عمل خودسرانه به شدت سرکوب خواهد شد. هر نظامی که به کودتا دست بزند، به عنوان یاغی، مجازات خواهد شد.»
علی یونسی، از دانشجویان نخبه ایرانی و برنده مدال طلای المپیاد نجوم و امیرحسین مرادی از دانشجویان نخبه رشته فیزیک است.<ref name=":4" />


۲۶دی شاه و فرح با چشمان اشكبار ايران را ترك كردند و عازم مصر شدند. شاه قبل از حركت، از ارتشبد قره‌باغی، رئيس ستاد ارتش، خواست كه سران ارتش را از دست زدن به كودتا بازدارد. با خروج شاه، انفجاری از شادی در ايران رخ داد. مجسمه شاه در بسياری از شهرها پايين كشيده شد. مردم در سراسر ايران جشن و شادی برپا كردند و روزنامه اطلاعات با تیتر درشت نوشت « شاه رفت». <ref>انقلاب طلوع با غروب</ref>
== پیام‌های امیرحسین مرادی از زندان ==
امیر حسین مرادی و علی یونسی در روز سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ به مناسبت سومین سال بازداشت خود نامه‌ای را منتشر کردند. در این نامه آمده است:<blockquote>«۲۲ فروردین ۹۹ همراه با ضرب و شتم شدید دستگیر و به بند ۲۰۹ منتقل شدیم. جمعا بیش از ۲ سال را در سلول‌های انفرادی و سلول‌های در بسته سر کردیم و در سومین سال به بند عمومی زندان اوین منتقل شدیم.


۲۹دی به مناسبت اربعین ۲میلیون نفر در تهران راهپیمایی کردند. روزنامه‌ها از این راهپیمایی به عنوان «عظیم‌ترین راهپیمایی سیاسی مذهبی تاریخ» یاد کردند.
در این ۳ سال مسیری پرحادثه را پشت سر گذاشتیم. آن روزهای سخت پس از دستگیری هنگامی که در ابتدای جوانی از کلاس درس دانشگاه به سلول‌های انفرادی منتقل شده بودیم، از خود می پرسیدیم که این دیوارهای سنگی که بیش از ۵۰ سال از بنا شدن آن‌ها می‌گذرد شاهد درد و رنج و شکنجه‌های چه کسانی بوده‌اند؟ این دیوارها در دل خود میزبان انسان های عاشقی بودند که برای آزادی ایران به استقبال سختی‌ها رفتند و با ایستادگی‌شان اوین را تبدیل به نمادی مشترک از سرکوب در دو دیکتاتوری کردند.


=== آزادی آخرین دسته زندانیان سیاسی ===
در میانه شکنجه و فشار و تهدید به اعدام، ما خود را قطره‌ای از رود خروشانی میدیدیم که تلاش میکند سدی به نام دیکتاتوری را که بر سر راه تاریخ ایران قرار دارد بشکند و به دشت زیبای آزادی برسد.
روز ۳۰ دی پس از چندین روز تجمع مردم در مقابل سردر اصلی زندان قصر و شعارها مبنی بر آزادی زندانی سیاسی و همچنین بعد از تحصن خانواده‌های زندانیان در کاخ دادگستری رژیم شاه مجبور به آزادی آخرین دسته زندانیان سیاسی که ۱۲۶ نفر بودند شد. قبل از آزادی زندانیان، مقامات زندان مسعود رجوی برجسته‌ترین زندانی سیاسی ایران و رهبر مجاهدین خلق را به بالکن بالای سردر زندان آوردند که به مردم اطمینان بدهند که آنها آزاد خواهند شد تا مردم براکنده شوند، چرا که ساعت منع عبور و مرور نزدیک بود. بنا به گزارش شاهدان صحنه وقتی مسعود رجوی روی بالکن آمد یکی از وابستگان به حکومت اعلام کرد که تمام زندانیان مورد عفو قرار گرفته‌اند و آزاد خواهند شد که در همین حین  مسعود رجوی میکروفون را از دست او گرفت و خطاب به مردم گفت: «ما همه این آزادی را مدیون شما ملت هستیم نه شخص دیگری یا گروهی خاص عفوی در کار نیست. اینجا کسی جرمی مرتکب نشده است که عفو و بخشش بطلبد. اگر کسی در این میان باید عفو و بخشودگی بدهد؛ این ما هستیم.»


=== آمدن خمینی از پاریس به ایران ===
در دل آن روزهای سخت، حمایت‌های شما مردم عزیز ایران پشتوانه و تکیه‌گاه ما شد. حمایت‌هایی که سدی محکم میان ما و چوبه دار شد، سدی که گذر زمان در آن اثری نکرد تا ما تمام زندگی مان را مدیون شما باشیم و این افتخاری است بزرگ برای ما، امیدداریم و در تلاشیم شایسته این حمایت های بی دریغ باشیم.
دولت بختیار فرودگاهها را بسته بود خمینی بعد از توافقات با آمریکاییها و اطمینان از اینکه ارتش هم کودتا نخواهد کرد در صدد آمدن به ایران بود. در ۷ و ۸ بهمن درجریان اعتراض به بسته بودن فرودگاه برای جلوگیری از آمدن خمینی به ایران ۲۸ نفر در تهران کشته شدند. در۱۲ بهمن خمینی در میان آنجه روزنامه‌ها «بزرگترین استقبال تاریخ» نامیدند وارد تهران شد. جمعیت استقبال کننده صفی به طول ۲۳ کیلومتر را تشکیل می‌داد.<ref>انقلاب طلوع یا غروب</ref> بیش از۳ میلیون نفر برای استقبال از بازگشت او به خیابانها ریختند.<ref>ایران بین دو انقلاب</ref>


=== سقوط نظام شاهنشاهی و استقرار نظام جدید ===
ما در آغوش مهر و حمایت های شما هموطنان از بسیاری از خطرات در امان ماندیم تا بیش از پیش خود را مدیون شما بدانیم و با خود عهد می‌کنیم تا آن روز که آزادی ایران را در کنار هم جشن بگیریم دغدغه آزادی خود را نداشته باشیم و لحظه به لحظه یاد آن کودکانی هستیم که بارها برای کسب عناوین علمی از ما شایسته‌ترند اما فقر و تبعیض فرصت را از آن‌ها گرفته است.
۱۴ بهمن صدها همافر با لباس رسمی به دیدار خمینی رفتند. انتشار عکس این دیدار در روزنامه کیهان ۱۹ بهمن در میان نیروهای نظامی غلغله به پا کرد. ۱۵ بهمن خميني بازرگان را به نخست وزيری منصوب كرد و گفت «مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است. قیام برضد خداست و کفر است.»


۲۰ ٰبهمن عباس اميرانتظام مشاور بازرگان گفت: بازرگان و اردبيلی در منزل سحابی با سوليوان ديدار كرده و درباره راههای انتقال مسالمت آميز قدرت دولتی گفتگو كردند. پيش از اين نيز، به نوشتة ابراهيم يزدی، بهشتی به خمينی تأكيد كرده بود كه تماس با سران نظامی را « به طور قطع مفيد و عدم تماس را مضر می‌ٰدانم » و خمينی پاسخ داده بود: «تماس بگيريد، دلگرم كنيد و اطمينان بدهيد كه حال ارتشيها  خوب خواهد شد.» از روز ١٩ بهمن راهپيماييها و تظاهرات در تهران و شهرستانها فضا را ملتهب كرده بود. در همين روز در منطقه فرح آباد تا تهران‌نو درگيريهايی بين گارد جاويدان و همافران رخ داده بود. روز جمعه ٢٠ بهمن جرقه اصلی انفجار در مركز فرماندهی نيروي هوايی (پايگاه دوشان تپه ) زده شد. پرسنل نيروی هوايی با مشاهده فيلم مراسم بازگشت خمينی به ابراز احساسات پرداختند. سپس لشكر گارد برای خاموش كردن آنها وارد عمل شد. تيراندازی شديد بود. گفته می‌شود به كمك يك سرباز گارد كه عليه فرمانده خود شورش كرده بود، انبار تسليحات و مهمات گشوده شد. پرسنل هوايی مسلح شدند و درگيری با گارد شاهنشاهی گسترش يافت. روز ٢١ بهمن مردم با شنيدن اين خبر از هر جای تهران به سوی نيروي هوايی در فرح آباد سرازير شدند و به حمايت از پرسنل هوايی پرداختند. ظهر همين روز در تهرا ن‌نو، مردم سه تانك لشكر گارد را به تصرف درآوردند. نبردهای خونين در خيابانها لحظه به لحظه گسترش می‌يافت. فرمانداری نظامی تهران از بعدازظهر ٢١ بهمن مقررات منع عبور و مرور اعلام كرد. اما هيچكس به آن وقعی نگذاشت. شامگاه ٢١ بهمن فرمانداری نظامی تهران طی اعلاميه‌يی از نيروهای خود خواست خيابانها را ترك كنند و به يكانهای خود مراجعت نمايند. در بسياری از قرارگاهها سربازان سلاحهای خود را رها كرده از ديوارها گريختند. پادگان جمشيديه به دست مردم سقوط كرد و عده‌یی از مقامهای زندانی رژيم شاه از آنجا فرار كردند. اكنون گروههای مختلف مردم درحالی كه نيروهای مجاهدين خلق و چريكهای فدایی در ميانشان بودند، دژها و مراكز قدرت نظامی و پليسی شاه را يكی بعد از ديگری تسخير می‌كردند. اداره تسليحات ارتش به دست مردم فتح شد و در انبارهای اسلحه به روی آنها گشوده گرديد. كلانتريها يكی پس از ديگری سقوط كردند. خيابانها به سرعت توسط مردم سنگربندی شد. ستاد نيروی هوايی نيز در ٢١بهمن سقوط كرد و همافران، گارد سلطنتی را مورد تهاجم قرار دادند. ٢٢ بهمن تهران در آتش و شور و خون می‌سوخت. مركز شهربانی كل به دست مردم به آتش كشيده شد. پادگان عباس آباد بدون مقاومت تسليم شد. نمايندگان مجلس شورا و سنا اعلام وفاداری كردند. مجلس سنا طی اطلاعيه‌يی انحلال خود را اعلام كرد. شورای فرماندهان ارتش به رياست ارتشبد قره‌باغی جلسه‌يی تشكيل داد و شركت كنندگان پس از بررسی اوضاع بحرانی ارتش، شهربانی و ساواك، اعلام بی‌طرفي كردند. در ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه بامداد روز ۲۲بهمن شورايعالی ارتش كه تمامی قوای نظامی، انتظامی و امنيتی را دربرمی‌گرفت، با فرمان بازگشت نيروها به پادگانها اعلام بی‌طرفي كرد . اين اعلاميه كه در ساعت يك بعدازظهر از راديو ايران پخش شد، موجب فروكش كردن درگيريها شد. <ref>انقلاب طلوع یا غروب</ref> ساعت ۶ بعد از ظهر رادیو اعلام کرد: « اینجا تهران است، صدای حقیقی ایران،‌ صدای انقلاب»<ref>ایران بین دو انقلاب</ref>
ما نیز مانند تمام جوانانی که در خیابان ها کشته شدند آرزویی جز آزادی ایران نداریم و در برابر آن‌ها مقاومت در زندان وظیفه‌ای است کوچک بر دوش ما.


به این ترتیب انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران پیروز شد و بساط حکومت دیکتاتوری پهلوی برای همیشه از ایران برچیده شد.
ما در پس رنج‌ها و سختی‌های این سالیان به فرارسیدن لحظه های شادی حقیقی، به طلوع صبح زیبای آزادی و به تحقق ایران آزاد یقین داریم.


<references />
دوستدار شما امیرحسین و علی
 
فروردين ١٤٠٢»<ref>[https://iranwire.com/fa/news-1/115462-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%DB%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86 نامه‌ی امیرحسین مرادی و علی یونسی در سومین سال بازداشت از زندان ـ ایران وایر]</ref></blockquote>
 
=== پیام به مناسبت ۱۶ آذر ۱۴۰۲ ===
امیر حسین مرادی و علی یونسی در روز ۱۶ آذر ۱۴۰۲ به مناسبت روز دانشجو پیامی با عنوان جنگ واقعی ما منتشر کردند متن پیام به شرح زیر است:<blockquote>«۱۶ آذر ۱۴۰۲ در شرایطی فرا می‌رسد که جمهوری اسلامی از هراس قیامی دیگر قیامی که می‌تواند تا رسیدن به آزادی ادامه پیدا کند، از یک‌سو به اعدام و دستگیری گسترده اقدام کرده و از سوی دیگر به‌دنبال پراکندن گرد ناامیدی است تا شاید در این دوگانه ترس و یأس جامعه چند روزی بیشتر زنده بماند. تلاشی تکراری که نه در ۷۸ نه در ۸۸ و نه در ۹۶ و ۹۸ نتوانست مانع قیام بعدی باشد و این بار نیز گریزی از قیام آتی نیست، قیامی که به‌زودی فرا می‌رسد.
 
دانشجویان سال گذشته نشان دادند که بخش مهمی از قیام و تحولات پس از آن هستند. امروز نیز به‌عنوان یک قشر جوان و آگاه می‌توانند پایان بخش تردیدها باشند. تردیدهایی مثل اینا برن کی بیاد که بی‌پایه و بنیاد است. زیرا اصلاً بنا نیست که کسی بیاید و بناست که حکومت دیکتاتوری در هر شکل آن، چه شاه چه شیخ یکبار برای همیشه پایان یابد و یک جمهوری واقعی و جمهوری دموکراتیک جایگزین آن شود. همین پتانسیل و نقش تاثیرگذار دانشجویان است که مایه هراس حکومت شده و تیغ سرکوب را علیه دانشجویان و اساتید تیزتر کرده است.
 
اما دانشجویان نشان دادند که در این جنگ که جنگ واقعی ماست تسلیم نمی‌شوند. جنگی که قربانیانش آرمیتا و مهسا و همه کسانی که اعدام شدند و یا هدف گلوله قرار گرفتند هستند. جنگی که ۴۵سال است علیه مردم ایران در جریان است و به دست همه ما با رسیدن به آزادی پایان می‌یاید.
 
شب در تلاش بیهوده، خورشید پنهان می‌کند
 
انجم ولی آوازه خوان امید فردا می‌دهد آتش بزن در قلب شب، گویی تویی کابوس شب اهریمن تردید را از جان خود تبعید کن
 
امیر حسین مرادی و علی یونسی
 
آذر۱۴۰۲»<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%AE%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D9%86%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88 پیام دانشجویان نخبه در بند (علی یونسی و امیر حسین مرادی) از زندان اوین به‌مناسبت روز دانشجو ـ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>
 
=== پیام به مناسبت عید نوروز ۱۴۰۳ ===
دانشجویان زندانی علی یونسی و امیر حسین مرادی به مناسبت نوروز و آغاز سال نو پیام کوتاهی منتشر کردند. در این پیام آمده است:<blockquote>«هیچ زمستانی را گریزی از بهار نبوده است، همان طور که هیچ دیکتاتوری را از سرنگونی.
 
این زیباترین قانون طبیعت بر همه ما مبارک باد.
 
امیرحسین مرادی و  علی یونسی نوروز ۱۴۰۳، زندان اوين»<ref>[https://iranfreedom.net/cryofarrestees/%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85-%d9%86%d9%88%d8%b1%d9%88%d8%b2%db%8c-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4%d8%ac%d9%88%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b9%d9%84%db%8c-%db%8c%d9%88%d9%86%d8%b3 پیام نوروزی دانشجویان زندانی علی یونسی و امیرحسین مرادی ـ صدای بازداشت‌شدگان]</ref></blockquote>
 
=== پیام به مناسبت چهارمین سال بازداشت ===
دانشجویان نخبه زندانی علی یونسی و امیر حسین مرادی در آستانه چهارمین سالگرد دستگیری خود نامه ای منتشر کردند. متن کامل نامه امیرحسین مرادی و علی یونسی به این شرح است:
«۲۲ فروردین ۹۹ روزی بود که به دنیای دیگری پرتاب شدیم. دنیای گذشته، دنیای دانشگاه و المپیاد، دنیایی جذاب و لطیف بود، که در آن روز ها در کنار دوستانی هم سن و هم فکر با شادی و خوشی سپری می‌شد اما دنیای جدید، دنیای سلول انفرادی و بازجویی بود، دنیایی زمخت و خشن، دنیایی که در آن دوستی وجود نداشت، هر چه بود دشمنی بود، دنیایی که در آن هم فکری وجود ندارد بلکه بابت آن‌چه فکر می‌کردیم تهدید به مرگ می‌شدیم، دنیایی که در آن حقوق اولیه سلب می‌شد.
 
لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاومت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاه های برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپری شدن سال های جوانی و از دست دادن موقعیت های علمی و تحصیلی.
 
اما چگونه می‌توان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آن که هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم مانده اند و چگونه می‌توان به زندگی در رفاه و شغل پر درآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمی‌دهد.
 
با نگاه به آن‌چه که مردم از دست می‌دهند، آن‌چه ما از دست می‌دادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است. به تجربه دیده ایم آن‌ها‌ که کم تر چیزی برای خود خواسته اند و قاطع تر ایستادگی را انتخاب کردند شرایط سخت تری را تاب آورده اند و این عامل اصلی تفاوت است میان آن کسانی که حتی یک ماه زندان را تحمل نمی‌‌کنند و آنها که ۱۰، ۱۵، ۲۰ و یا حتی ۲۵ سال زندان را سرزنده و مقاوم تاب آورده اند.
 
و ما هر روز باید این انتخاب را انجام دهیم، انتخابی با الگو گرفتن از صد ها هزار نفری که این مسیر را طی کرده اند و بر سر انتخابشان تا آخر ایستادند.
 
انتخابی که هر روز بیش از پیش دانشجویان در معرض آن قرار میگیرند آن ها که در حالیکه چیز های بیشتری برای از دست دادن دارند اما صدای بلندتری نیز دارند.
 
آن ها که می توانند اهل ماندن و پس گرفتن باشند امروز می توانند نه فقط همراهی کننده مردم در قیام ها بلکه شروع کننده آن باشند. با انتخابی برای نادیده نگرفتن کسانی که بیشتر رنج میکشند و کمتر صدایی دارند. انتخابی که با پرداخت هزینه آن می توان در کنار مردم ایستاد، می توان بخشی از تاریخ بود و می توان آغازگر حرکت ها بود.
 
ما در چهارمین سالگرد دستگیری مان تکرار می‌کنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هر چقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند.
 
ایمان داریم آزادی ايران نزدیک است.
 
امیرحسین مرادی و علی یونسی
 
فروردین ۱۴۰۳»<ref>[https://iranfreedom.net/cryofarrestees/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%A7-%D9%85%D9%82 امیرحسین مرادی و علی یونسی: انتخاب ما مقاومت کردن است! ـ صدای بازداشت‌شدگان]</ref>
 
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۳

امیرحسین مرادی دانشجوی فیزیک و نخبه‌ی دانشگاه صنعتی شریف  روز ۲۲ فروردین ماه ۹۹، توسط مأموران اطلاعات بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شد.  علی یونسی دانشجوی مهندسی کامپیوتر و نخبه دانشگاه شریف نیز همراه با امیر حسین مرادی دستگیر شد. بازداشت آنها با ضرب و شتم همراه بود. این دو دانشجو سپس به سلولهای انفرادی ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند.[۱]

امیرحسین مرادی، برنده مدال نقره المپیاد نجوم کشوری در سال ۱۳۹۶ است.

سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای اعلام کرده که ماموران وزارت اطلاعات با تهدید به تجاوز جنسی از این دو دانشجو اعترافات دروغین گرفته‌اند.[۲]

عفو بین الملل اول آذر ۱۴۰۰، با انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به قضاییه ایران نسبت به خطر اعدام دو دانشجوی نخبه، امیر حسین مرادی و علی یونسی هشدار داده و خواستار آزادی فوری آنها شد.[۱]

ماموران در هنگام بازداشت، امیر حسین مرادی را با ضرب و شتم به بند ۲۰۹ زندان اوین، متعلق به وزارت اطلاعات، منتقل کردند. [۳]

در نهایت امیر حسین مرادی، در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۱، پس از ۸۰۸ روز نگهداری در بندهای دربسته و سلولهای انفرادی زندان اوین، با حکم سنگین ۱۶ سال حبس که ۱۰ سال آن قابل اجراست ، به بندهای عمومی اوین منتقل شد.[۱][۳]

سوابق علمی امیر حسین مرادی

امیرحسین مرادی برنده مدال نقره المپیاد نجوم ایران دردوران دبیرستان در سال ۱۳۹۶ و همچنین دانشجوی نخبه‌ی رشته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف است.[۴]

دستگیری و زندان 

امیرحسین مرادی، دانشجوی فیزیک دانشگاه صنعتی شریف به همراه علی یونسی دانشجوی مهندسی کامپیوتر این دانشگاه ، روز ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۹ بدون هیچ‌گونه ابلاغیه قضایی بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین، متعلق به وزارت اطلاعات، منتقل شدند.  آنها ۵۹ روز را در سلول انفرادی و زیر شکنجه سپری کرده و سپس به سلول بزرگ‌تری منتقل شدند.[۴]

در نهایت امیر حسین مرادی، در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۱، پس ازبیش از ۲ سال ( ۸۰۸ روز) نگهداری در بندهای دربسته وسلولهای انفرادی بند ۲۰۹ متعلق به وزارت اطلاعات در زندان اوین، به بند عمومی منتقل شد.[۱][۲]

اتهام

غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی وقت قوه قضاییه، آنان را به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق و اقدامات «خرابکارانه» متهم کرد؛ اتهامی که از سوی خانواده و وکلایشان رد شده است و گفته‌اند از آنها اعترافات اجباری گرفته شده است.[۲][۵]

بر اساس دادنامه ارائه شده از سوی دادگاه انقلاب تهران، آنها با اتهاماتی نظیر «افساد فی‌الارض و همکاری با سازمان مجاهدین خلق»، «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «تبلیغ علیه نظام»به زندان افتاده‌اند.

مدتی پس از بازداشت آن‌ها، غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی وقت قوه قضائیه جمهوری اسلامی، این دانشجویان را متهم کرد که با گروه‌های «ضد انقلاب» و «به‌ویژه» سازمان مجاهدین خلق ارتباط گرفته بودند و «تحت تعلیمات» مجاهدین خلق «به دنبال انجام اقدامات خرابکارانه‌ای در کشور بودند.»

خبرگزاری تسنیم این دو دانشجوی نخبه را مرتبط با سازمان مجاهدین خلق دانسته و نوشته است که "این افراد علاوه بر این، در چند مورد دیگر نیز در نقاط مختلف تهران دست به عملیات تروریستی با هدایت منافقین زده بودند." [۵][۶]

همچنین اتهام نگه داشتن مواد منفجره در خانه‌هایشان نیز توسط مقامات قضایی به این دو نفر وارد شده است. این دو تمامی این اتهامات را رد کرده‌اند.[۷]

فشارها در زندان

در تاریخ  ... عفو بین الملل گزارش کرد این دو دانشجوی زندانی از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و ۱۳ ماه است که در سلول‌های جداگانه در بند ۲۰۹ اوین نگهداری می‌شوند و از کلیه امکانات پزشکی و بهداشتی محروم‌اند. طبق گزارش عفو بین ‌الملل امیرحسین مرادی نیز از ضرب و شتم شدید خود هنگام بازداشت خبر داده است.[۷]

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۲۰ فروردین ۱۴۰۱: با وجود سپری شدن دو سال از بازداشت علی یونسی و امیرحسین مرادی، این دو دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف همچنان به‌صورت بلاتکلیف در بند امنیتی ۲۰۹ در بازداشت به‌ سر می‌برند. سازمان حقوق بشر ایران خواستار آزادی فوری این دو دانشجو شده است و از جامعه جهانی می‌خواهد تا در مقابل این بازداشت طولانی مدت، سکوت نکنند.

محمود امیری مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در این باره گفت: «ادامه بازداشت موقت علی یونسی و امیرحسین مرادی به مدت بیش از دو سال، حتی بر اساس قوانین جمهوری اسلامی نیز غیر قانونی است. روند نقض فاحش حقوق این دو دانشجو از ابتدای بازداشت، در نحوه دستگیری آنان، شکنجه، سلول انفرادی درازمدت و گرفتن اعتراف اجباری مشاهده می‌شود و باید فورا متوقف شود.»

دو سال از بازداشت علی یونسی و امیرحسین مرادی، می‌گذرد و این دو دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، همچنان به‌صورت بلاتکلیف در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین در بازداشت به‌ سر می‌برند.

یکی از نزدیکان علی یونسی در خصوص وضعیت این دو زندانی به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «آنان همچنان در سلول‌هاى دربسته با محدوديت به هواخورى و تلفن نگهداری می‌شوند. فقط ٢ یا ٣ بار براى ٢٠ دقيقه در هفته هواخورى و ١ یا ٢ بار در هفته تلفن دارند».

این منبع در ادامه گفت: «على در يك سلول كوچك با يك نفر ديگر است، و مجموعا ٢ نفر در یک سلول هستند. اميرحسين در اتاقی بزرگتر است، با تعداد بيشترى زندانى (معمولا ٥ یا ۶ نفر ديگر با وی هستند، ولی بعضی وقت‌ها تعدادشان بيشتر و كمتر می‌شود».[۴]

رضا یونسی، برادر علی یونسی، در مصاحبه با ایران اینترنشنال درباره بیانیه عفو بین‌الملل مبنی بر تهدید ماموران امنیتی به تجاوز جنسی به برادرش و امیرحسین مرادی، دیگر دانشجوی زندانی، گفت که خانواده آنان نیز اخیرا از این موضوع مطلع شده‌اند.

رضا یونسی تاکید کرد که که برادرش و امیرحسین مرادی، دو دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف، بیش از دو سال است که با محدودیت‌های زیاد زندانی‌اند و به همین دلیل خانواده از اتفاقات رخ داده برای آنان اطلاع نداشتند.

او گفت که این تهدید در دو ماه اول بازداشت این دو نفر و نگهداری آنان در انفرادی مطلق رخ داده است.

به گفته رضا یونسی، یک روز ماموران این دو دانشجوی زندانی را به یک ساختمان در نزدیکی زندان اوین منتقل کرده و تهدید می کنند که در آن جا دستشان باز است و می‌توانند به آنان تجاوز کرده و یا آنان را بکشند.

او همچنین گفت که قاضی به سخنان علی یونسی و امیرحسین مرادی درباره اعتراف به دلیل شکنجه در ایام بازداشت توجه نکرده و تحت تاثیر وزارت اطلاعات برای آنان حکم صادر کرده است.

سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای اعلام کرده که ماموران وزارت اطلاعات با تهدید به تجاوز جنسی از این دو دانشجوی اعترافات دروغین گرفته‌اند.[۲]

مراحل قضایی

نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات امیرحسین مرادی و علی یونسی، ۱۲ تیر  ۱۴۰۰ پس از ۴۵۰ روز بازداشت و بلاتکلیفی آنها در سلول انفرادی و اندرزگاه ۴ زندان اوین، برگزار شد.

جلسه دوم دادگاه رسیدگی به اتهامات این دانشجویان زندانی نیز ۵ بهمن ماه ۱۴۰۰ برگزار شد، اما با توجه به اعلام مصطفی نیلی، وکیل آن‌ها، به دلیل وجود برخی نواقص، پرونده به دادسرا بازگردانده شد.

آخرین جلسه دادرسی نیز در ۲۸ فروردین ۱۴۰۱، در شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی علی مظلوم برگزار شد.[۶]

حکم زندان امیر حسین مرادی

خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران روز دوشنبه پنجم اردیبهشت (۲۵ آوریل) از حکم دادگاه انقلاب تهران برای امیرحسین مرادی و علی یونسی، دانشجویان نخبه دانشگاه صنعتی شریف خبر داد. هر کدام از آنها با اتهاماتی از جمله "فساد فی‌الارض"، "اجتماع و تبانی علیه نظام" و "تبلیغ علیه نظام" به ۱۶ سال حبس محکوم شدند.[۵]

رضا یونسی، برادر علی یونسی در گفت‌وگو با رادیو فردا ضمن تأیید این خبر گفته است که این حکم بر اساس دادنامه صادرشده از سوی دادگاه انقلاب تهران در روز دوشنبه، پنجم اردیبهشت به وکلای این دانشجویان ابلاغ شده است.

بر اساس مفاد این دادنامه؛ «افساد فی‌الارض»، «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «تبلیغ علیه نظام» از جمله اتهامات مطرح‌شده علیه آقایان مرادی و یونسی بوده است.

رضا یونسی، برادر علی یونسی در گفت‌وگو با رادیو فردا خبر گفت که این حکم در حالی صادر شده که به تازگی قرار بود این دو دانشجوی نخبه زندانی با قرار وثیقه آزاد شوند «و هیچ مدرکی برای محکومیت آن‌ها وجود ندارد.»

او گفت که «حتی خودشان قبول کردند که نمی‌توانند اتهامات علیه آنها را ثابت کنند اما گفتند از آنجا که مسئله این پرونده خیلی بزرگ شده است، ما باید کاری کنیم که وزارت اطلاعات برنده باشد.»[۶]

علی یونسی و امیرحسین مرادی به ۱۶ سال زندان محکوم شده‌اند و این حکم که ۱۰ سال آن قابل اجراست عینا در دادگاه تجدید نظر تایید شده است. آنان روز ۴ تیر و پس از دو سال بازداشت در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین به بند عمومی این زندان منتقل شدند.[۲]

فشار به خانواده امیر حسین مرادی

نیروهای اداره کل اطلاعات استان مازندران روز جمعه هشتم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ با یورش به منزل خواهر امیرحسین مرادی، ضمن تفتیش و بازرسی، اقدام به توقیف برخی از لوازم شخصی اعضای این خانواده از جمله گوشی‌های موبایل آنها کردند. گزارش‌ها از این یورش حاکی است نیروهای امنیتی با حمیده مرادی و همسرش برخورد خشونت آمیز کرده‌اند.

نیروهای اطلاعات همچنین به خواهر امیرحسین مرادی و همسرش  گفته‌اند که از سوی وزارت اطلاعات به تهران احضار شده‌اند.

رضا یونسی، برادر علی یونسی دیگر دانشجوی المپیادی و زندانی دانشگاه شریف، در توییتی یورش نیروهای وزارت اطلاعات به منزل خواهر امیرحسین مرادی را تایید کرد.

یورش نیروهای وزارت اطلاعات به منزل خواهر امیرحسین مرادی در حالی انجام شده است که پیش از این خانواده علی یونسی نیز به شدت تحت فشار دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند.[۳]

موضعگیریهای بین‌المللی

از هنگام بازداشت این دو بسیاری در داخل و خارج از ایران، از جمله گروهی از نمایندگان پارلمان سوئد و گابی رولاند، نماینده مجلس ایالتی بادن وورتمبرگ آلمان خواستار آزادی آن‌ها شده‌اند.

اردیبهشت سال گذشته ۱۷۰ تن از استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف در نامه‌ای به مقام‌های حکومت ایران از آنها خواستند امیرحسین مرادی و علی یونسی را به مناسبت عید فطر آزاد کنند.

شماری از برندگان جایزه نوبل و چهره‌های دانشگاهی نیز در نامه مشترکی به آنتونیو گوترش و میشل باشله، دبیرکل و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستند، هر تلاش ممکن و عملی را برای آزادی علی یونسی و امیرحسین مرادی به کار گیرند.

در نامه آنها به شکنجه‌های جسمی و روحی و  بدرفتاری‌ برای گرفتن "اعتراف اجباری" از علی یونسی و علی مرادی سخن رفته بود.

این نامه به امضای نوام چامسکی، پروفسور  دانشگاه ام‌آی‌تی، ریچارد رابرتس، برنده نوبل پزشکی ۱۹۹۳، بری بریش، برنده نوبل فیزیک، مارتین شلفی، برنده نوبل شیمی، رندی شکمن، برنده نوبل پزشکی، جک ژوستاک، برنده نول پزشکی و دیوید واینلند، برنده نول پزشکی رسیده بود.[۵]

در آذر ۱۴۰۰سازمان عفو بین‌الملل نسبت به خطر اعدام دو دانشجوی زندانی در ایران؛ علی یونسی و امیرحسین مرادی هشدار داد. این دو دانشجوی نخبه از بهار سال گذشته در زندان هستند و به فساد فی‌الارض متهم شده‌اند.

سازمان عفو بین‌الملل با انتشار نامه سرگشاده به محسنی اژه‌ای، رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران خواستار اقدام فوری برای دو دانشجوی زندانی در ایران؛ علی یونسی و امیرحسین مرادی شد. این دو دانشجوی نخبه از بهار سال ۱۳۹۹ در بند ۲۰۹ اوین زندانی هستند و در خطر محکوم شدن به اعدام قرار دارند.

در این نامه آمده که این دو جوان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به مدت ۶۰ روز در سلول انفرادی نگهداری شده‌اند تا از آنها اعترافات اجباری گرفته شود.

به گزارش عفو بین‌الملل علی یونسی به خانواده‌اش اطلاع داده است که به دلیل ضرب و شتم به چشم چپ او آسیب وارد شده اما از دریافت خدمات پزشکی محروم بوده است. او همچنین گفته چراغ سلول‌اش ۲۴ ساعت روشن بوده و او هیچ درکی از شب و روز نداشته و همین باعث پریشانی روحی و درد در ناحیه سر و چشم او شده است.

امیرحسین مرادی نیز از ضرب و شتم شدید خود هنگام بازداشت خبر داده است.

به گزارش عفو بین‌الملل این دو دانشجوی زندانی از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و ۱۳ ماه است که در سلول‌های جداگانه در بند ۲۰۹ اوین نگهداری می‌شوند و از کلیه امکانات پزشکی و بهداشتی محروم‌اند.

عفو بین‌الملل در نامه خود از محسنی اژه‌ای خواسته تا فوری و بدون قید و شرط علی یونسی و امیرحسین مرادی را "که تنها به دلیل ارتباطات خانوادگی‌شان بازداشت شده‌اند" آزاد کند.

همچنین درخواست شده که رییس قوه قضاییه اطمینان حاصل کند که آنها در برابر شکنجه و سایر بدرفتاری‌ها محافظت می‌شوند و به مراقبت‌های پزشکی مورد نیازشان دسترسی پیدا می‌کنند و نیز امکان تماس با خانواده و وکیلی که خودشان می‌خواهند برایشان فراهم شود.

از محسنی اژه‌ای خواسته شده تا تحقیقات مستقلی درباره ادعای این دو زندانی مبنی بر ضرب و شتم هنگام بازداشت و شکنجه و سایر بدرفتاری‌ها با آنها در طول بازداشت به عمل آورد و عاملان این رفتارها را در یک دادرسی عادلانه و مطابق با استانداردهای بین‌المللی محاکمه کند.

علی یونسی، از دانشجویان نخبه ایرانی و برنده مدال طلای المپیاد نجوم و امیرحسین مرادی از دانشجویان نخبه رشته فیزیک است.[۵]

پیام‌های امیرحسین مرادی از زندان

امیر حسین مرادی و علی یونسی در روز سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ به مناسبت سومین سال بازداشت خود نامه‌ای را منتشر کردند. در این نامه آمده است:

«۲۲ فروردین ۹۹ همراه با ضرب و شتم شدید دستگیر و به بند ۲۰۹ منتقل شدیم. جمعا بیش از ۲ سال را در سلول‌های انفرادی و سلول‌های در بسته سر کردیم و در سومین سال به بند عمومی زندان اوین منتقل شدیم.

در این ۳ سال مسیری پرحادثه را پشت سر گذاشتیم. آن روزهای سخت پس از دستگیری هنگامی که در ابتدای جوانی از کلاس درس دانشگاه به سلول‌های انفرادی منتقل شده بودیم، از خود می پرسیدیم که این دیوارهای سنگی که بیش از ۵۰ سال از بنا شدن آن‌ها می‌گذرد شاهد درد و رنج و شکنجه‌های چه کسانی بوده‌اند؟ این دیوارها در دل خود میزبان انسان های عاشقی بودند که برای آزادی ایران به استقبال سختی‌ها رفتند و با ایستادگی‌شان اوین را تبدیل به نمادی مشترک از سرکوب در دو دیکتاتوری کردند.

در میانه شکنجه و فشار و تهدید به اعدام، ما خود را قطره‌ای از رود خروشانی میدیدیم که تلاش میکند سدی به نام دیکتاتوری را که بر سر راه تاریخ ایران قرار دارد بشکند و به دشت زیبای آزادی برسد.

در دل آن روزهای سخت، حمایت‌های شما مردم عزیز ایران پشتوانه و تکیه‌گاه ما شد. حمایت‌هایی که سدی محکم میان ما و چوبه دار شد، سدی که گذر زمان در آن اثری نکرد تا ما تمام زندگی مان را مدیون شما باشیم و این افتخاری است بزرگ برای ما، امیدداریم و در تلاشیم شایسته این حمایت های بی دریغ باشیم.

ما در آغوش مهر و حمایت های شما هموطنان از بسیاری از خطرات در امان ماندیم تا بیش از پیش خود را مدیون شما بدانیم و با خود عهد می‌کنیم تا آن روز که آزادی ایران را در کنار هم جشن بگیریم دغدغه آزادی خود را نداشته باشیم و لحظه به لحظه یاد آن کودکانی هستیم که بارها برای کسب عناوین علمی از ما شایسته‌ترند اما فقر و تبعیض فرصت را از آن‌ها گرفته است.

ما نیز مانند تمام جوانانی که در خیابان ها کشته شدند آرزویی جز آزادی ایران نداریم و در برابر آن‌ها مقاومت در زندان وظیفه‌ای است کوچک بر دوش ما.

ما در پس رنج‌ها و سختی‌های این سالیان به فرارسیدن لحظه های شادی حقیقی، به طلوع صبح زیبای آزادی و به تحقق ایران آزاد یقین داریم.

دوستدار شما امیرحسین و علی

فروردين ١٤٠٢»[۸]

پیام به مناسبت ۱۶ آذر ۱۴۰۲

امیر حسین مرادی و علی یونسی در روز ۱۶ آذر ۱۴۰۲ به مناسبت روز دانشجو پیامی با عنوان جنگ واقعی ما منتشر کردند متن پیام به شرح زیر است:

«۱۶ آذر ۱۴۰۲ در شرایطی فرا می‌رسد که جمهوری اسلامی از هراس قیامی دیگر قیامی که می‌تواند تا رسیدن به آزادی ادامه پیدا کند، از یک‌سو به اعدام و دستگیری گسترده اقدام کرده و از سوی دیگر به‌دنبال پراکندن گرد ناامیدی است تا شاید در این دوگانه ترس و یأس جامعه چند روزی بیشتر زنده بماند. تلاشی تکراری که نه در ۷۸ نه در ۸۸ و نه در ۹۶ و ۹۸ نتوانست مانع قیام بعدی باشد و این بار نیز گریزی از قیام آتی نیست، قیامی که به‌زودی فرا می‌رسد.

دانشجویان سال گذشته نشان دادند که بخش مهمی از قیام و تحولات پس از آن هستند. امروز نیز به‌عنوان یک قشر جوان و آگاه می‌توانند پایان بخش تردیدها باشند. تردیدهایی مثل اینا برن کی بیاد که بی‌پایه و بنیاد است. زیرا اصلاً بنا نیست که کسی بیاید و بناست که حکومت دیکتاتوری در هر شکل آن، چه شاه چه شیخ یکبار برای همیشه پایان یابد و یک جمهوری واقعی و جمهوری دموکراتیک جایگزین آن شود. همین پتانسیل و نقش تاثیرگذار دانشجویان است که مایه هراس حکومت شده و تیغ سرکوب را علیه دانشجویان و اساتید تیزتر کرده است.

اما دانشجویان نشان دادند که در این جنگ که جنگ واقعی ماست تسلیم نمی‌شوند. جنگی که قربانیانش آرمیتا و مهسا و همه کسانی که اعدام شدند و یا هدف گلوله قرار گرفتند هستند. جنگی که ۴۵سال است علیه مردم ایران در جریان است و به دست همه ما با رسیدن به آزادی پایان می‌یاید.

شب در تلاش بیهوده، خورشید پنهان می‌کند

انجم ولی آوازه خوان امید فردا می‌دهد آتش بزن در قلب شب، گویی تویی کابوس شب اهریمن تردید را از جان خود تبعید کن

امیر حسین مرادی و علی یونسی

آذر۱۴۰۲»[۹]

پیام به مناسبت عید نوروز ۱۴۰۳

دانشجویان زندانی علی یونسی و امیر حسین مرادی به مناسبت نوروز و آغاز سال نو پیام کوتاهی منتشر کردند. در این پیام آمده است:

«هیچ زمستانی را گریزی از بهار نبوده است، همان طور که هیچ دیکتاتوری را از سرنگونی.

این زیباترین قانون طبیعت بر همه ما مبارک باد.

امیرحسین مرادی و  علی یونسی نوروز ۱۴۰۳، زندان اوين»[۱۰]

پیام به مناسبت چهارمین سال بازداشت

دانشجویان نخبه زندانی علی یونسی و امیر حسین مرادی در آستانه چهارمین سالگرد دستگیری خود نامه ای منتشر کردند. متن کامل نامه امیرحسین مرادی و علی یونسی به این شرح است: «۲۲ فروردین ۹۹ روزی بود که به دنیای دیگری پرتاب شدیم. دنیای گذشته، دنیای دانشگاه و المپیاد، دنیایی جذاب و لطیف بود، که در آن روز ها در کنار دوستانی هم سن و هم فکر با شادی و خوشی سپری می‌شد اما دنیای جدید، دنیای سلول انفرادی و بازجویی بود، دنیایی زمخت و خشن، دنیایی که در آن دوستی وجود نداشت، هر چه بود دشمنی بود، دنیایی که در آن هم فکری وجود ندارد بلکه بابت آن‌چه فکر می‌کردیم تهدید به مرگ می‌شدیم، دنیایی که در آن حقوق اولیه سلب می‌شد.

لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاومت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاه های برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپری شدن سال های جوانی و از دست دادن موقعیت های علمی و تحصیلی.

اما چگونه می‌توان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آن که هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم مانده اند و چگونه می‌توان به زندگی در رفاه و شغل پر درآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمی‌دهد.

با نگاه به آن‌چه که مردم از دست می‌دهند، آن‌چه ما از دست می‌دادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است. به تجربه دیده ایم آن‌ها‌ که کم تر چیزی برای خود خواسته اند و قاطع تر ایستادگی را انتخاب کردند شرایط سخت تری را تاب آورده اند و این عامل اصلی تفاوت است میان آن کسانی که حتی یک ماه زندان را تحمل نمی‌‌کنند و آنها که ۱۰، ۱۵، ۲۰ و یا حتی ۲۵ سال زندان را سرزنده و مقاوم تاب آورده اند.

و ما هر روز باید این انتخاب را انجام دهیم، انتخابی با الگو گرفتن از صد ها هزار نفری که این مسیر را طی کرده اند و بر سر انتخابشان تا آخر ایستادند.

انتخابی که هر روز بیش از پیش دانشجویان در معرض آن قرار میگیرند آن ها که در حالیکه چیز های بیشتری برای از دست دادن دارند اما صدای بلندتری نیز دارند.

آن ها که می توانند اهل ماندن و پس گرفتن باشند امروز می توانند نه فقط همراهی کننده مردم در قیام ها بلکه شروع کننده آن باشند. با انتخابی برای نادیده نگرفتن کسانی که بیشتر رنج میکشند و کمتر صدایی دارند. انتخابی که با پرداخت هزینه آن می توان در کنار مردم ایستاد، می توان بخشی از تاریخ بود و می توان آغازگر حرکت ها بود.

ما در چهارمین سالگرد دستگیری مان تکرار می‌کنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هر چقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند.

ایمان داریم آزادی ايران نزدیک است.

امیرحسین مرادی و علی یونسی

فروردین ۱۴۰۳»[۱۱]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ امیرحسین مرادی و علی یونسی: انتخاب ما مقاومت کردن است ـ‌ صدای بازداشت شدگان
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ماموران امنیتی علی یونسی و امیرحسین مرادی، دو دانشجوی زندانی را به تجاوز جنسی تهدید کردند ـ ایران اینترنشنال
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ یورش نیروهای وزارت اطلاعات به منزل خواهر امیرحسین مرادی، دانشجوی نخبه زندانی ـ رادیو فردا
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ دومین سال بازداشت علی یونسی و امیرحسین مرادی؛ سازمان حقوق بشر خواستار آزادی آنان شد ـ سازمان حقوق بشر ایران
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ امیرحسین مرادی و علی یونسی هریک به ۱۶ سال زندان محکوم شدند ـ دویچه وله
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ امیرحسین مرادی و علی یونسی، دانشجویان نخبه زندانی، هرکدام به ۱۶ سال حبس محکوم شدند ـ رادیو فردا
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ هشدار عفو بین‌الملل: خطر اعدام علی یونسی و امیرحسین مرادی ـ دویچه وله
  8. نامه‌ی امیرحسین مرادی و علی یونسی در سومین سال بازداشت از زندان ـ ایران وایر
  9. پیام دانشجویان نخبه در بند (علی یونسی و امیر حسین مرادی) از زندان اوین به‌مناسبت روز دانشجو ـ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  10. پیام نوروزی دانشجویان زندانی علی یونسی و امیرحسین مرادی ـ صدای بازداشت‌شدگان
  11. امیرحسین مرادی و علی یونسی: انتخاب ما مقاومت کردن است! ـ صدای بازداشت‌شدگان