کاربر:Abbas/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۶۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
''' '''آنی ازبرت در سال ۱۹۶۲ میلادی (۱۳۴۱) در «اكس‌آن‌پروانس» فرانسه چشم به جهان گشود.‌ آنی ازبرت دانشجوی رشته بیولوژی بود. او پس از پایان تحصیلات و گرفتن مدرک لیسانس پرستاری هوادار سازمان مجاهدین شد و در آذرماه۱۹۸۷ میلادی(۱۳۶۶) در انجمن دانشجويان مسلمان فرانسه به‌طور تمام‌وقت به‌كار پرداخت. در سال ۱۹۸۷ میلادی(۱۳۶۶) در جریان تبعید گروهی از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران به گابن، توسط دولت فرانسه، آنی از جمله پناهندگان شرکت کننده در اعتصاب غذای اعتراضی بود. آنی در سال۱۹۸۸میلادی(۱۳۶۷) در عملیات «فروغ جاویدان» که سازمان مجاهدین خلق ایران علیه رژیم حاکم بر ایران انجام داد داوطلبانه شرکت کرد؛ و مسئولیت مراقبت و پرستاری از مجروحان را بر عهده داشت. در منطقه «سیاخور» پس از تهاجم دشمن آنی حاضر به بازگشت به عقب نشد. او در همانجا مجروح شد و به اسارت درآمد.
'''حسن نصرالله'''{{جعبه زندگینامه
 
| اندازه جعبه      =
پاسداران رژیم ایران او را به تهران برده و به‌منظور درهم شکستن و ندامت، او را به‌سختی شکنجه کردند و هنگامی‌که نتوانستند مقاومت آنی را در هم بشکنند او را تیرباران و سپس به دروغ اعلام کردند که آنی حین انتقال به بیمارستان بر اثر جراحتی که داشته در گذشته است.
| عنوان            =علیرضا زاکانی
 
| نام              =
== '''چگونگی آشنایی آنی ازبرت با مقاومت ایران و شروع فعالیت‌های وی''' ==
| تصویر            =علیرضا زاکانی 1.jpg
آنی دانشجوی رشته بیولوژی بود. او پس از پایان تحصیلات و گرفتن مدرک لیسانس پرستاری هوادار سازمان مجاهدین شد و در دسامبر۱۹۸۷ میلادی (آذرماه۱۳۶۶) در انجمن دانشجويان مسلمان فرانسه به‌طور تمام‌وقت به فعالیت پرداخت. در سال ۱۹۸۷ میلادی(۱۳۶۶) در جریان تبعید گروهی از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران به گابن، توسط دولت فرانسه، آنی از جمله پناهندگان شرکت کننده در اعتصاب غذای اعتراضی بود. موضوعی‌که می‌توانست منجر به از دست رفتن جان وی شود.
| اندازه تصویر      =
 
| عنوان تصویر      =علیرضا زاکانی
آنی ازبرت در توصیف چگونگی پیوستنش به مبارزه مردم ایران برای آزادی گفت: « آرمان انساني مرا از چارچوب خطوطي كه بر زمين رسم شده گذر داده است و من ميجنگم براي براي محو سبعيت در هركجا كه باشد» <ref>[http://margbarkhomaini.blogspot.com/2015/11/blog-post.html وبلاگ مرگ بر خمینی مقاله «ایران-مجاهد شهید آني ازبرت - زنی آزاده از فرانسه»]</ref>
| زادروز            = ۱۲ اسفند ۱۳۴۴
 
| زادگاه            =تهران
== '''آنی ازبرت از پیوستن به ارتش آزادیبخش ملی ایران تا تیرباران''' ==
| تاریخ مرگ        =
آنی ازبرت در سال۱۹۸۸میلادی(۱۳۶۷) در عملیات «فروغ جاویدان» که سازمان مجاهدین خلق ایران علیه رژیم حاکم بر ایران انجام داد داوطلبانه شرکت و مسئولیت مراقبت و پرستاری از مجروحان را بر عهده داشت. در منطقه «سیاخور» پس از تهاجم دشمن آنی حاضر به بازگشت به عقب نشد، در آنجا مجروح شد و به اسارت درآمد. پاسداران رژیم ایران او را به تهران برده و به‌منظور درهم شکستن و ندامت، او را تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها قرار دادند و هنگامی‌که نتوانستند مقاومت آنی را در هم بشکنند او را تیرباران و سپس به دروغ اعلام کردند که آنی حین انتقال به بیمارستان بر اثر جراحتی که داشته در‌گذشته است.
| مکان مرگ          =
 
|عرض جغرافیایی محل دفن=
«او بهنگام شهادت۲۶ ساله بود و چهارسال از همکاریش با مقاومت می‌گذشت». 
|طول جغرافیایی محل دفن=
 
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض شمال-->
آنی ازبرت دروصیت نامه اش نوشته بود: « '''شهادت را پذیرفته ام…برای آنکه آسمان آبی شود…برای آنکه پرندگان شادابتر شوند، برای آنکه همه کودکان لبخند برلب داشته باشند'''».<ref>سایت کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران مقاله «[http://women.ncr-iran.org/fa/1394/08/26/%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%A2%D9%86%D9%8A-%D8%A7%D8%B2%D8%A8%D8%B1%D8%AA/ زنی قهرمان از فرانسه که به یاری مقاومت ایران شتافت]</ref>
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
 
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
== '''خاطره یکی از همرزمان آنی ازبرت با عنوان «خاطراتی از خواهر آنی ازبرت» ''' ==
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
ایشان را یکبار در سال ۶۱ وقتی در مارسی دانشجو بودند و ما برای کار تبلیغی به آنجا رفته بودیم دیدم و آشنا شدم . اما درست در روز سوم عملیات فروغ جاویدان وقتی که مجروح شدم و در کنار جاده روی یک تکه موکت گذاشته شده بودم در هنگام حمله پاسداران آنی که پرستاری خوانده بود و در کسوت پرستار ارتش آزادیبخش انجام وظیفه می‌کرد بالای سرم آمد و گفت: «بلند شو بیا برویم بالای آن تپه». درصحنه نبرد پاسداران به ما حمله کرده بودند و در واقع در کمین افتاده بودیم. آنی ازبرت بسیار با آرامش بود  او مرا می شناخت و به اسم صدایم کرد و کمکم کرد و به بالای تپه برد بعد زخمم را نگاه کرد و کیفش را که حمایل بخود داشت باز کرد و یک روسری زاپاس در آورد و زخمم را بست و سپس چند مسکن بهم داد تا تسکینی برای دردم باشد . درگیری شدید شده بود بعد از چند دقیقه خواهر سوسن ( عذار علوی طالقانی ) فرمان داد که زخمی ها همه بیایند سوار خودرو شوند و به کرند بروند ؛من فکر کردم بهرحال وی فرانسوی است به او گفتم آنی من یک نارنجک دارم با من بیا (چون مجروح بودم ) تا زنده دستگیر نشویم ! او خنده ای کرد و گفت من نیاز ندارم و همین جا می مانم و اگر کسی زخمی شد کمک می‌کنم ... آرامشی در چهره آنی بودعلیرغم اینکه ایشان فرانسوی بود و صحنه های درگیری ندیده بود اما انگار همه این صحنه ها را از قبل و حتی سخت ترش را تصمیم گرفته بود که بایستد، کما اینکه بعدها که استقامت وی در زیر شکنجه در تاریخ مقاومت مردم ایران تا ابد خواهد درخشید. من بعدها به دلیل مسئولیتی که داشتم شانس این‌را داشتم که وصیتنامه آنی ازبرت را بخوانم، وی نوشته بود :‌ «برای اینکه آسمان همیشه آبی باشد و برای اینکه کودکان در شادی و لبخند زندگی کنند به مجاهدین می پیوندم». یادش گرامی باد.
| محل زندگی        =تهران ـ ایران
 
| ملیت              =ایرانی
== '''نامه‌ی سوفان چان (فاطمه)؛ یکی از همرزمان آنی ازبرت به او ''' ==
| نژاد              =
سوفان‌چان، زن آزادهٌ چينی الاصلی که قبل از آنی به مقاومت ایران پیوسته بود نامه‌ای به وی نوشته که متن آن از این قرار است:
| تابعیت            =
 
| تحصیلات            =دکترای پزشکی هسته‌ای
خواهر عزيزم آنی؛
| دانشگاه          =علوم پزشکی تهران
 
| پیشه              =شهردار تهران
چطوری، اميدوارم شاد و سلامت باشی. امروز صبح ساعت ۵:۳۰ برای نماز بيدار شدم و به سرم زد كه نامه‌‌ای برای تو بنويسم. برای تو كه خواهرم هستی و اخيراً شروع به كار برای اين سازمان زيبا يعنی مجاهدين كرده‌ای
| سال‌های فعالیت    =از ۱۳۶۰ تا کنون
 
| کارفرما          =
سازمان مجاهدين حقيقتاً يك سازمان باورنكردنی است كه تمام تئوريها را به عمل كشيده است و گام‌به‌گام هر چه را كه در زمينه‌ی تكامل و انقلاب به ديگران موعظه كرده، خود در عمل پياده نموده است. هر گاه می‌شنوم كه كسی وارد اين سازمان شده احساس گرما و شادی می‌كنم، به‌خصوص اگر آن فرد مانند من و تو يك خارجی باشد و بخواهد به اين شیوه‌ی زندگی گام نهد. باور كن كه تصميم تو مبنی بر كمك به خلق صحيح است. من شخصاً هرگز از اين‌كه به اين راه گام نهادم تا در راه خلق و خدا بجنگم پشيمان نشده‌ام همواره زمانی را كه وارد سازمان شدم به‌ياد دارم و اين‌كه چقدر انطباق با محيط و يا عادت كردن به دوری از همسر برای روزها و هفته‌ها و شايد ماهها سخت بود. اولين چيزی كه به ذهنم خطور می‌كرد فدا بود. فدا كردن برای منفعت ديگران، فدا كردن در راه خلق، فدا كردن برای عزيزترين كسانمان. كلمه‌ی فدا در گوشهايم طنين می‌انداخت. مسعود و مريم نمونه‌های خوبی هستند. در انقلاب ايدئولوژيكی، مجاهدين معنای واقعی فدا را نشان دادند. برادر مسعود و خواهر مريم رهبران من هستند و من به آنها شديداً عشق می‌ورزم. در انقلاب ايدئولوژيك آنها به ما معنای واقعی فدا، فدا در راه خلق و انقلاب را آموختند.
| نهاد              =
 
| نماینده          =تهران و قم
ما همه در اين‌جا در راه خلق و خدا كار می‌كنيم و در زندگی روزمره همه‌ی ما چيزهایی فدا می‌كنيم. اما همه‌ی ما هميشه خوشحال و راضی هستيم چرا كه می‌دانيم برای چه فدا می‌كنيم و مقصد همه‌مان يكی است. جامعه‌‌ای كه حتماً از همه‌ی ما راجع به آن شنيده‌ای، جامعه‌ای كه در آن گرسنگی و سركوب وجود ندارد، جامعه‌ی سرشار از عشق و وحدت الهی. ما همه عاشق مسعود و مريم هستيم چرا كه آنها هستند كه ما را به‌سوی اين توحيد كه همه برايش می‌جنگيم هدايت می‌كنند.
| شناخته‌شده برای   =مردم ایران
 
| نقش‌های برجسته    =رئیس بسیج دانشجویی استان تهران، نماینده مجلس از تهران و قم، شهردار تهران
عشق ما به مسعود و مريم به ما كمك می‌كند و توان می‌دهد تا به اين راه ادامه دهيم و عشق ما به عزيزان‌مان را بيش از پيش تقويت می‌كند.
| سبک              =
 
| تأثیرگذاران      =
خواهرت فاطمه ۸۷.۴.۲<references />
| تأثیرپذیرفتگان    =
| شهر خانگی        =
| تلویزیون          =
| لقب              =
| حزب              =اصولگرایان
| جنبش              =
| مخالفان          =
| هیئت              =
| دین              =اسلام
| مذهب              =
| منصب              =
| مکتب              =
| آثار              =
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| وبگاه            =
| پانویس            =
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۵

حسن نصرالله

علیرضا زاکانی
علیرضا زاکانی 1.jpg
علیرضا زاکانی
زادروز۱۲ اسفند ۱۳۴۴
تهران
محل زندگیتهران ـ ایران
ملیتایرانی
تحصیلاتدکترای پزشکی هسته‌ای
از دانشگاهعلوم پزشکی تهران
پیشهشهردار تهران
سال‌های فعالیتاز ۱۳۶۰ تا کنون
نمایندهتهران و قم
شناخته‌شده برایمردم ایران
نقش‌های برجستهرئیس بسیج دانشجویی استان تهران، نماینده مجلس از تهران و قم، شهردار تهران
حزب سیاسیاصولگرایان
دیناسلام