ویگن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات هنرمند موسیقی | نام = ویگن | تصویر = ویگن.jpg | توضیح_ت...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
| آلبوم معروف = مهتاب | | آلبوم معروف = مهتاب | ||
}} | }} | ||
ویگن | '''ویگن دردریان،''' خوانندهی موزیک پاپ ایرانی از ایرانیان ارمنیتبار، زاده ۲ آذر ۱۳۰۷ برابر با ۲۳ نوامبر ۱۹۲۹ در همدان و درگذشته ۴ آبان ۱۳۸۲ در لسآنجلس، از محبوبترین خوانندگان پاپ ایران در دههی سی و چهل بود که به دلیل برخورداری از صدایی پرقدرت، بسیار مورد توجه مردم قرار داشت. ویگن که در رشتهی نقشهبرداری تحصیل کردهبود، به دلیل علاقه زیاد به موسیقی پا به دنیای هنر گذاشت و با اجرای ترانه در رادیو تهران فعالیت هنری خود را آغاز کرد. ویگن افزون بر موسیقی در رشته سینما هم فعالیت چشمگیری داشت و در خلال سالهای ۱۳۴۴ و ۱۳۵۱ در فیلمهای متعددی به ایفای نقش پرداخت. از جمله «چهار راه حوادث» ساخته ساموئل خاچیکیان، «خون و شرف»، «ظالم بلا»، «تپه عشق»، «آتش و خاکستر»، «اعتراف» و ... | ||
ویگن بر اثر بیماری سرطان پروستات در روز یکشنبه ۴ آبان ماه سال ۱۳۸۲ برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۰۳ در سن ۷۵ سالگی در شهر لسآنجلس در ایالت کالیفرنیا درگذشت و در "گورستان پیرس برادرز ولی اوکس" در وست لیک ویلج، کالیفرنیا به خاک سپرده شد. | ویگن بر اثر بیماری سرطان پروستات در روز یکشنبه ۴ آبان ماه سال ۱۳۸۲ برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۰۳ در سن ۷۵ سالگی در شهر لسآنجلس در ایالت کالیفرنیا درگذشت و در "گورستان پیرس برادرز ولی اوکس" در وست لیک ویلج، کالیفرنیا به خاک سپرده شد. | ||
== تاریخچه زندگی ویگن == | == تاریخچه زندگی ویگن == | ||
پدربزرگ مادری ویگن از اهالی همدان و پدرش از بازماندگان خانوادهای بود که تمامی اعضای آن در نسلکشی ارمنیها کشته | پدربزرگ مادری ویگن از اهالی همدان و پدرش از بازماندگان خانوادهای بود که تمامی اعضای آن در نسلکشی ارمنیها کشته شدهبودند. وی به همین خاطر از ترکیه به ایران گریخته به باغ پدربزرگ مادری ویگن پناه آوردهبود. وی اجازه یافت تا در این باغ زندگی کند. پدر ویگن پس از مدتی در این مکان با مادر او ازدواج کرد. حاصل این ازدواج هشت فرزند بود، پنج پسر به نامهای زاون، ویگن، کارو، هراند و واهه و سه دختر به نامهای ژولیت، هلن و آرمینه. ویگن چهارمین فرزند خانواده بود. گفتنی است کارو یکی از برادر ویگن بعدها در زمرهی شاعران معروف ایرانی در آمد.<ref name=":0">[https://www.webcitation.org/6jfuahuQ5?url=http://zamaaneh.com/saberi/2007/10/post_28.html مصاحبه با ژولیت دردریان رادیو زمانه]</ref> ویگن تحصیلات متوسطه را در سال ۱۳۳۰ خورشیدی (۱۹۵۱ میلادی) به اتمام رساند و سپس به تحصیل نقشهبرداری پرداخت اما به خاطر اینکه در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمدهبود، تحصیل را نیمه تمام گذاشت و همراه برادر بزرگش در شرکت «کامپساکس» (تأسیسات راهآهن) مشغول کار شد. وی با وجود شغل نقشهبرداری با خواندن در کافهها به تدریج مشهور و محبوب دوستداران موسیقی مردمپسند پاپ شد. او از همین سالها، به جهت صدای خوش و استعدادش در خواندن ترانههای ارمنی، فارسی و اسپانیایی، در کافههای همدان برنامه اجرا میکرد. در بیست و دو سالگی به تهران آمد و از سال ۱۳۳۰ در کافه رستوران باغ شمیران (تقاطع خیابان فردوسی و استانبول) بر صحنه میرود. تفاوت جنس صدا و نوع موسیقی ویگن، او را به عنوان خوانندهٔ جاز به شهرت رساند و کافه شمیران (بیشتر به لطف حضور کارو برادر ویگن) تبدیل شد و به پاتوق روشنفکران و شاعران «موج نویی» و دوستداران موسیقی جاز و پاپ آن دوره. بعدها که ویگن برای خدمت سربازی به آبادان میرود در آنجا برای سربازان آواز میخواند تا یک روز که خبر آوازخوانی وی به گوش فرماندهشان میرسد. فرمانده با شنیدن صدای ویگن از او میخواهد که در باشگاه افسران روی سن برایشان آواز بخواند. | ||
دو روزنامهنگار مشهور، سیامک پورزند و جمشید وحیدی، استعداد او را کشف کردند و او را به رادیو آوردند. به زودی صدای استثنایی، استعداد موسیقی و شخصیت انسان دوست ویگن، او را تبدیل به پرفروشترین خوانندهٔ روز کرد و نمونه ایرانی از شخصیت «سلطان» پاپ دنیای آن روز الویس پریسلی (۱۹۷۷–۱۹۳۵) تلقی شد. | دو روزنامهنگار مشهور، سیامک پورزند و جمشید وحیدی، استعداد او را کشف کردند و او را به رادیو آوردند. به زودی صدای استثنایی، استعداد موسیقی و شخصیت انسان دوست ویگن، او را تبدیل به پرفروشترین خوانندهٔ روز کرد و نمونه ایرانی از شخصیت «سلطان» پاپ دنیای آن روز الویس پریسلی (۱۹۷۷–۱۹۳۵) تلقی شد. | ||
در سال ۱۳۳۳ ویگن ترانهٔ مهتاب را (که بعداً در آلبومی به همین نام منتشر شد) خواند. این ترانه را آغاز عصری نو در موسیقی ایرانی میدانند چرا که برای اولین بار، موسیقی ایرانی با سازهای تماماً غیر ایرانی اجرا شد. خود ویگن در گفتگوهایش از نقش جمشید وحیدی (روزنامهنگار و طنزپرداز) هم در | در سال ۱۳۳۳ ویگن ترانهٔ مهتاب را (که بعداً در آلبومی به همین نام منتشر شد) خواند. این ترانه را آغاز عصری نو در موسیقی ایرانی میدانند چرا که برای اولین بار، موسیقی ایرانی با سازهای تماماً غیر ایرانی اجرا شد. خود ویگن در گفتگوهایش از نقش جمشید وحیدی (روزنامهنگار و طنزپرداز) هم در راهیابیاش به رادیو یاد کردهاست اما نقش عطاالله خرم را نباید از یاد برد که آهنگ «رقیب»، و پس از آن، آهنگهای بسیاری از ترانههای مشهور و ماندگار ویگن را ساخت. | ||
ویگن یکی از نخستین خوانندههای ایران بود که با گیتار در صحنه ظاهر شد؛ سازی که او با توانایی بسیار مینواخت. ویگن هنرمندی بود که از همان ابتدا با سبکی نو وارد دنیای موسیقی پاپ شد و به دلیل خلاقیتش در زمینه آهنگسازی موفق شد | ویگن یکی از نخستین خوانندههای ایران بود که با گیتار در صحنه ظاهر شد؛ سازی که او با توانایی بسیار مینواخت. ویگن هنرمندی بود که از همان ابتدا با سبکی نو وارد دنیای موسیقی پاپ شد و به دلیل خلاقیتش در زمینه آهنگسازی موفق شد با الهام از سبک موزیک غربی ـجاز و راک اند رولـ و ملودیهای ارمنی و ترکی و گاهاً اروپایی و ادغام آنها با موزیک ایرانی، سبک جدیدی پدید آورد که به «جاز ایرانی» شهرت یافت و به همین خاطر او را به عنوان سلطان جاز و بنیانگزار موسیقی پاپ ایران میشناسند. ویگن درخلال فعالیتهای هنری خود با چند تن از خوانندههای محبوب دیگر مانند دلکش و پوران ترانههای دو صدایی اجرا کرد. ترانههایی ماندگار که هنوز با اشتیاق شنیدهمیشود. ویگن و ممنوعیت از کار قبل از انقلاب، به علت عضویت ویگن در فرقه داشناکسیون ارامنه (استقلال ارمنستان)، رژیم شاه به مدت چند سال فعالیت هنری وی را ممنوع کردهبود ولی در سال ۱۳۵۰ مجددا اجازهیافت به صحنه برگردد و با اجرای ترانههای فولکلور جاز و پاپ به هنگام افتتاح ترمینال جنوب در تهران محبوبیت فراوانی بدستآورد. | ||
بخش نخست فعالیت هنری ویگن در "دوران شکوفایی موزیک پاپ" یعنی از اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی) بود. ویگن پس از انقلاب ۱۳۵۷ به دلیل محدودیتهای شدیدی که حاکمان جدید برای هنرمندان موسیقی ایجاد کردند، مجبور به ترک ایران و مهاجرت به آمریکا شد؛ جایی که بخش دوم فعالیتهای هنری خود را تا پایان عمر در این کشور ادامه داد. ویگن قبل از مهاجرت دائمی به آمریکا در اوایل دهه ۵۰ هم مدتی به آمریکا سفر | بخش نخست فعالیت هنری ویگن در "دوران شکوفایی موزیک پاپ" یعنی از اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی) بود. ویگن پس از انقلاب ۱۳۵۷ به دلیل محدودیتهای شدیدی که حاکمان جدید برای هنرمندان موسیقی ایجاد کردند، مجبور به ترک ایران و مهاجرت به آمریکا شد؛ جایی که بخش دوم فعالیتهای هنری خود را تا پایان عمر در این کشور ادامه داد. ویگن قبل از مهاجرت دائمی به آمریکا در اوایل دهه ۵۰ هم مدتی به آمریکا سفر کردهبود وی در این کشور ازدواج کرد و در کابارههای ایرانی فعالیت هنری داشت. ژاکلین (ترانهسرا و خواننده) و آیلین ( بازیگر و مجری تلویزیون) از فرزندان ویگن هستند. | ||
کارنامهٔ هنری ویگن، فهرست مفصلی از آهنگهایی را | کارنامهٔ هنری ویگن، فهرست مفصلی از آهنگهایی را نشانمیدهد که از ملودیهای فارسی، ارمنی، ایتالیایی، فرانسوی، ترکی و حتی خراسانی، مایه گرفته و با همکاری موسیقیدان ورزیدهای چون عطاالله خرم و زاون اوهانیان و شاعران برجستهای مانند تورج نگهبان و پرویز وکیلی به اوج شهرت رسید. | ||
اگرچه بیشتر ترانههای ویگن به زبان فارسی بود ولی او به زبانهای دیگر و به خصوص زبان مادریش، ارمنی نیز میخواند. | اگرچه بیشتر ترانههای ویگن به زبان فارسی بود ولی او به زبانهای دیگر و به خصوص زبان مادریش، ارمنی نیز میخواند. | ||
=== خاطرات خواهر ویگن | == زد و خورد با شاپور غلامرضا == | ||
ویگن از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در حالت تبعید در آمریکا به سر برد. در این باره میگویند: <blockquote>«زمانی که فرانک میرقهاری وارد عالم هنر شد پدرش او را به ویگن سپرد و گفت میخواهم تو از دخترم مراقبت کنی. مدتی میگذرد تا اینکه ویگن به همراه چند نفر از جمله فرانک به شمال میروند. شبی در متل قو، ویگن و فرانک سر یک میز نشسته بودند و مشغول خوردن شام بودند، شاپور غلامرضا هم آنجا بوده، مست مست به طرف میزی که ویگن و فرانک نشستهبودند میرود و میگوید چه دختر خوشگلی! ویگن که منظور او را میفهمد میگوید دور این دختر را خط بکش، پدرش او را به من سپرده. شاپور غلامرضا شروع به داد و بیداد میکند که چرا حرف بیخود میزنی پدرش به من سپرده یعنی چه و گیلاس پر از مشروب را به صورت ویگن میپاشد.</blockquote><blockquote>ویگن هم عصبانی میشود و به شاپور غلامرضا حمله میکند. کارکنان آنجا بعد از درگیری، ویگن را از در پشتی فراری میدهند. تعدادی ملوان آنجا بودند و ویگن را با خودشان به مخفیگاهی میبرند تا جان ویگن در امان بماند. مدتی ویگن نزد ملوانها بصورت مخفی زندگی میکند و...»<ref>حکایت تبعید ویگن به آمریکا در دوران شاه [https://news.gooya.com/2020/06/post-40259.php]</ref> </blockquote>در نهایت در سال ۵۷ و در نزدیکی انقلاب ایران او به ایران بازگشت. | |||
== خاطرات خواهر ویگن == | |||
بخشی از مصاحبه خانم مینو صابری با ژولیت دردریان خواهر ویگن | بخشی از مصاحبه خانم مینو صابری با ژولیت دردریان خواهر ویگن | ||
از کودکیتان بگویید. چه سالی به تهران آمدید؟ | از کودکیتان بگویید. چه سالی به تهران آمدید؟ | ||
اول که همدان بودیم. همه در همدان به دنیا آمدیم. بعد به بروجرد رفتیم. حدود دو سال آنجا زندگی کردیم که پدرم در سن جوانی سخت مریض شد، | اول که همدان بودیم. همه در همدان به دنیا آمدیم. بعد به بروجرد رفتیم. حدود دو سال آنجا زندگی کردیم که پدرم در سن جوانی سخت مریض شد، ذاتالریه او را از پا درآورد. بعد از مردن پدرم ما خیلی فقیر شدیم. خانوادهی مادری هم که متمول بودند در زمان اشغال ایران توسط متفقین همه اموالشان را از دست دادند و ورشکست شدند. هشت بچهی گرسنه روی دست مادرم ماندهبود و تنها راه برای سیر کردن شکم ما این بود که به اراک برویم. | ||
چرا اراک؟ | چرا اراک؟ | ||
یک دایی داشتیم که در اراک کارخانه | یک دایی داشتیم که در اراک کارخانه مشروبسازی داشت با نام "مشروب باده". داییام پیغام دادهبود که به منزل آنها برویم، یک سالی هم آنجا بودیم. از اراک رودخانه خروشانش را به یاد میآورم و روزی که آب رودخانه ویگن را با خودش برد. مسافت زیادی ویگن به همراه جریان آب میرفت تا اینکه در نقطهای که رودخانه دو شاخه میشد،آب او را به داخل باغ یکی از اشرافزادگان اراکی بردهبود و در آنجا باغبانی او را از داخل آب بیرون کشیدهبود. از آن به بعد "ویگن" دچار حملههایی مثل صرع میشد طوری که دندانهایش کلید میشد و غش میکرد. تا اینکه یک روز یک فالگیر آمد و نوشتهای را به بازویش بست، از آن به بعد حالش خوب شد و دیگر آن حملهها به سراغش نیامد. بعد از اراک به تبریز رفتیم اما این مهاجرتها هم ما را از گرسنگی نجات نمیداد. همیشه خوراکمان سیب زمینی آبپز بود، ما دوران کودکی سختی داشتیم. | ||
ویگن از چه سالی با موسیقی آشنا شد؟ | ویگن از چه سالی با موسیقی آشنا شد؟ | ||
سالش را یادم نیست اما نوجوان بود. ما یک داماد داشتیم به اسم باریس که از روسیه | سالش را یادم نیست اما نوجوان بود. ما یک داماد داشتیم به اسم باریس که از روسیه آمدهبود. او گیتار میزد و ویگن نواختن گیتار را از باریس آموخت. (میخندد)، آن زمان که ویگن درخانه آواز میخواند همهمان با او دعوا میکردیم که چرا میخوانی او هم به گوشهای میرفت و برای خودش میخواند. | ||
ویگن از چه سالی به طور رسمی خوانندگی را آغاز کرد؟ | ویگن از چه سالی به طور رسمی خوانندگی را آغاز کرد؟ | ||
ویگن برای خدمت سربازی به آبادان رفت. در آنجا برای سربازان آواز میخوانده تا اینکه به گوش | ویگن برای خدمت سربازی به آبادان رفت. در آنجا برای سربازان آواز میخوانده تا اینکه به گوش فرماندهشان میرسد. روزی فرمانده او را صدا میزند و میگوید بخوان، وقتی ویگن شروع به خواندن میکند آن افسر خیلی خوشش میآید و از آن به بعد در باشگاه افسران روی سن میرود و برایشان میخواند. تا اینکه روزی از سربازی فرار کرد و به تهران آمد آن زمان ما هم ساکن تهران بودیم. ویگن هنوز هم سرباز فراری است. | ||
در آن زمان ویگن خوانندگی را به طور حرفهای شروع کرد؟ | در آن زمان ویگن خوانندگی را به طور حرفهای شروع کرد؟ | ||
خط ۷۴: | خط ۷۷: | ||
اولین ترانهای که ویگن اجرا کرد کدام بود؟ | اولین ترانهای که ویگن اجرا کرد کدام بود؟ | ||
اسم اولین | اسم اولین ترانهاش "سلام بر غم" بود که شعرش را کارو گفتهبود: | ||
بر تو سلام ای غم | بر تو سلام ای غم | ||
خط ۸۳: | خط ۸۶: | ||
=== فیلمها === | === فیلمها === | ||
فیلم هایی که ویگن در آنها ترانه خوانده یا بازی | فیلم هایی که ویگن در آنها ترانه خوانده یا بازی کردهاست: | ||
۱- "چهارراه حوادث"، بازیگر (۱۳۳۴) | ۱- "چهارراه حوادث"، بازیگر (۱۳۳۴) | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۹۲: | ||
== ویگن در کنسرت همبستگی == | == ویگن در کنسرت همبستگی == | ||
ویگن که پیوسته در طول زندگی شخصی و هنری خود به عنوان هنرمندی مردمی شناخته شدهبود،در سال ۱۳۷۳ به منظور همبستگی با ایرانیان تبعیدی که از جور ظلم و فشار دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران به خارجه پناه برده بودند، در کنسرتی با نام همبستگی | ویگن که پیوسته در طول زندگی شخصی و هنری خود به عنوان هنرمندی مردمی شناخته شدهبود،در سال ۱۳۷۳ به منظور همبستگی با ایرانیان تبعیدی که از جور ظلم و فشار دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران به خارجه پناه برده بودند، در کنسرتی با نام همبستگی که [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] آن را برگذار کردند،در پاریس شرکت کرد و ترانههای جدید و قدیمی خود را اجرا کرد و مورد تشویق هزاران ایرانی شرکتکننده در این کنسرت قرار گرفت. از این پس دیکتاتوری دینی ایران برای وادار کردن ویگن به اظهار ندامت بهخاطر شرکت در چنین کنسرتی او را مورد غضب خاص و توطئههای گوناگون قرار داد اما ویگن هیچگاه به این خواستهها تن نداد.<ref>[https://javanan.com/%D8%A2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A%D9%83%D8%8C-%D8%AA%D8%AC%D8%B3%D9%85-%D9%86%D9%8A%D9%85-%D9%82%D8%B1%D9%86-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%8A%D9%82%D9%8A-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D8%AC/ یادداشت آیدا آساطوریان در سایت جوانان]</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۰
ویگن | |
---|---|
اطلاعات | |
نام اصلی | ویگن دردریان |
تولد | ۲ آذر ۱۳۰۷ برابر با ۲۳ نوامبر ۱۹۲۹ همدان |
ملیت | ایرانی |
مرگ | ۴ آیان ۱۳۸۲ لسآنجلس |
علت مرگ | سرطان پروستات |
سبک(ها) | پاپ- پاپ راک |
حرفه(ها) | خواننده، هنرپیشه،نوازنده گیتار |
ساز(ها) | گیتار |
سالهای فعالیت | (۱۳۲۹-۱۳۸۲) |
آلبوم معروف | مهتاب |
ویگن دردریان، خوانندهی موزیک پاپ ایرانی از ایرانیان ارمنیتبار، زاده ۲ آذر ۱۳۰۷ برابر با ۲۳ نوامبر ۱۹۲۹ در همدان و درگذشته ۴ آبان ۱۳۸۲ در لسآنجلس، از محبوبترین خوانندگان پاپ ایران در دههی سی و چهل بود که به دلیل برخورداری از صدایی پرقدرت، بسیار مورد توجه مردم قرار داشت. ویگن که در رشتهی نقشهبرداری تحصیل کردهبود، به دلیل علاقه زیاد به موسیقی پا به دنیای هنر گذاشت و با اجرای ترانه در رادیو تهران فعالیت هنری خود را آغاز کرد. ویگن افزون بر موسیقی در رشته سینما هم فعالیت چشمگیری داشت و در خلال سالهای ۱۳۴۴ و ۱۳۵۱ در فیلمهای متعددی به ایفای نقش پرداخت. از جمله «چهار راه حوادث» ساخته ساموئل خاچیکیان، «خون و شرف»، «ظالم بلا»، «تپه عشق»، «آتش و خاکستر»، «اعتراف» و ...
ویگن بر اثر بیماری سرطان پروستات در روز یکشنبه ۴ آبان ماه سال ۱۳۸۲ برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۰۳ در سن ۷۵ سالگی در شهر لسآنجلس در ایالت کالیفرنیا درگذشت و در "گورستان پیرس برادرز ولی اوکس" در وست لیک ویلج، کالیفرنیا به خاک سپرده شد.
تاریخچه زندگی ویگن
پدربزرگ مادری ویگن از اهالی همدان و پدرش از بازماندگان خانوادهای بود که تمامی اعضای آن در نسلکشی ارمنیها کشته شدهبودند. وی به همین خاطر از ترکیه به ایران گریخته به باغ پدربزرگ مادری ویگن پناه آوردهبود. وی اجازه یافت تا در این باغ زندگی کند. پدر ویگن پس از مدتی در این مکان با مادر او ازدواج کرد. حاصل این ازدواج هشت فرزند بود، پنج پسر به نامهای زاون، ویگن، کارو، هراند و واهه و سه دختر به نامهای ژولیت، هلن و آرمینه. ویگن چهارمین فرزند خانواده بود. گفتنی است کارو یکی از برادر ویگن بعدها در زمرهی شاعران معروف ایرانی در آمد.[۱] ویگن تحصیلات متوسطه را در سال ۱۳۳۰ خورشیدی (۱۹۵۱ میلادی) به اتمام رساند و سپس به تحصیل نقشهبرداری پرداخت اما به خاطر اینکه در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمدهبود، تحصیل را نیمه تمام گذاشت و همراه برادر بزرگش در شرکت «کامپساکس» (تأسیسات راهآهن) مشغول کار شد. وی با وجود شغل نقشهبرداری با خواندن در کافهها به تدریج مشهور و محبوب دوستداران موسیقی مردمپسند پاپ شد. او از همین سالها، به جهت صدای خوش و استعدادش در خواندن ترانههای ارمنی، فارسی و اسپانیایی، در کافههای همدان برنامه اجرا میکرد. در بیست و دو سالگی به تهران آمد و از سال ۱۳۳۰ در کافه رستوران باغ شمیران (تقاطع خیابان فردوسی و استانبول) بر صحنه میرود. تفاوت جنس صدا و نوع موسیقی ویگن، او را به عنوان خوانندهٔ جاز به شهرت رساند و کافه شمیران (بیشتر به لطف حضور کارو برادر ویگن) تبدیل شد و به پاتوق روشنفکران و شاعران «موج نویی» و دوستداران موسیقی جاز و پاپ آن دوره. بعدها که ویگن برای خدمت سربازی به آبادان میرود در آنجا برای سربازان آواز میخواند تا یک روز که خبر آوازخوانی وی به گوش فرماندهشان میرسد. فرمانده با شنیدن صدای ویگن از او میخواهد که در باشگاه افسران روی سن برایشان آواز بخواند.
دو روزنامهنگار مشهور، سیامک پورزند و جمشید وحیدی، استعداد او را کشف کردند و او را به رادیو آوردند. به زودی صدای استثنایی، استعداد موسیقی و شخصیت انسان دوست ویگن، او را تبدیل به پرفروشترین خوانندهٔ روز کرد و نمونه ایرانی از شخصیت «سلطان» پاپ دنیای آن روز الویس پریسلی (۱۹۷۷–۱۹۳۵) تلقی شد.
در سال ۱۳۳۳ ویگن ترانهٔ مهتاب را (که بعداً در آلبومی به همین نام منتشر شد) خواند. این ترانه را آغاز عصری نو در موسیقی ایرانی میدانند چرا که برای اولین بار، موسیقی ایرانی با سازهای تماماً غیر ایرانی اجرا شد. خود ویگن در گفتگوهایش از نقش جمشید وحیدی (روزنامهنگار و طنزپرداز) هم در راهیابیاش به رادیو یاد کردهاست اما نقش عطاالله خرم را نباید از یاد برد که آهنگ «رقیب»، و پس از آن، آهنگهای بسیاری از ترانههای مشهور و ماندگار ویگن را ساخت.
ویگن یکی از نخستین خوانندههای ایران بود که با گیتار در صحنه ظاهر شد؛ سازی که او با توانایی بسیار مینواخت. ویگن هنرمندی بود که از همان ابتدا با سبکی نو وارد دنیای موسیقی پاپ شد و به دلیل خلاقیتش در زمینه آهنگسازی موفق شد با الهام از سبک موزیک غربی ـجاز و راک اند رولـ و ملودیهای ارمنی و ترکی و گاهاً اروپایی و ادغام آنها با موزیک ایرانی، سبک جدیدی پدید آورد که به «جاز ایرانی» شهرت یافت و به همین خاطر او را به عنوان سلطان جاز و بنیانگزار موسیقی پاپ ایران میشناسند. ویگن درخلال فعالیتهای هنری خود با چند تن از خوانندههای محبوب دیگر مانند دلکش و پوران ترانههای دو صدایی اجرا کرد. ترانههایی ماندگار که هنوز با اشتیاق شنیدهمیشود. ویگن و ممنوعیت از کار قبل از انقلاب، به علت عضویت ویگن در فرقه داشناکسیون ارامنه (استقلال ارمنستان)، رژیم شاه به مدت چند سال فعالیت هنری وی را ممنوع کردهبود ولی در سال ۱۳۵۰ مجددا اجازهیافت به صحنه برگردد و با اجرای ترانههای فولکلور جاز و پاپ به هنگام افتتاح ترمینال جنوب در تهران محبوبیت فراوانی بدستآورد.
بخش نخست فعالیت هنری ویگن در "دوران شکوفایی موزیک پاپ" یعنی از اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی) بود. ویگن پس از انقلاب ۱۳۵۷ به دلیل محدودیتهای شدیدی که حاکمان جدید برای هنرمندان موسیقی ایجاد کردند، مجبور به ترک ایران و مهاجرت به آمریکا شد؛ جایی که بخش دوم فعالیتهای هنری خود را تا پایان عمر در این کشور ادامه داد. ویگن قبل از مهاجرت دائمی به آمریکا در اوایل دهه ۵۰ هم مدتی به آمریکا سفر کردهبود وی در این کشور ازدواج کرد و در کابارههای ایرانی فعالیت هنری داشت. ژاکلین (ترانهسرا و خواننده) و آیلین ( بازیگر و مجری تلویزیون) از فرزندان ویگن هستند.
کارنامهٔ هنری ویگن، فهرست مفصلی از آهنگهایی را نشانمیدهد که از ملودیهای فارسی، ارمنی، ایتالیایی، فرانسوی، ترکی و حتی خراسانی، مایه گرفته و با همکاری موسیقیدان ورزیدهای چون عطاالله خرم و زاون اوهانیان و شاعران برجستهای مانند تورج نگهبان و پرویز وکیلی به اوج شهرت رسید.
اگرچه بیشتر ترانههای ویگن به زبان فارسی بود ولی او به زبانهای دیگر و به خصوص زبان مادریش، ارمنی نیز میخواند.
زد و خورد با شاپور غلامرضا
ویگن از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در حالت تبعید در آمریکا به سر برد. در این باره میگویند:
«زمانی که فرانک میرقهاری وارد عالم هنر شد پدرش او را به ویگن سپرد و گفت میخواهم تو از دخترم مراقبت کنی. مدتی میگذرد تا اینکه ویگن به همراه چند نفر از جمله فرانک به شمال میروند. شبی در متل قو، ویگن و فرانک سر یک میز نشسته بودند و مشغول خوردن شام بودند، شاپور غلامرضا هم آنجا بوده، مست مست به طرف میزی که ویگن و فرانک نشستهبودند میرود و میگوید چه دختر خوشگلی! ویگن که منظور او را میفهمد میگوید دور این دختر را خط بکش، پدرش او را به من سپرده. شاپور غلامرضا شروع به داد و بیداد میکند که چرا حرف بیخود میزنی پدرش به من سپرده یعنی چه و گیلاس پر از مشروب را به صورت ویگن میپاشد.
ویگن هم عصبانی میشود و به شاپور غلامرضا حمله میکند. کارکنان آنجا بعد از درگیری، ویگن را از در پشتی فراری میدهند. تعدادی ملوان آنجا بودند و ویگن را با خودشان به مخفیگاهی میبرند تا جان ویگن در امان بماند. مدتی ویگن نزد ملوانها بصورت مخفی زندگی میکند و...»[۲]
در نهایت در سال ۵۷ و در نزدیکی انقلاب ایران او به ایران بازگشت.
خاطرات خواهر ویگن
بخشی از مصاحبه خانم مینو صابری با ژولیت دردریان خواهر ویگن
از کودکیتان بگویید. چه سالی به تهران آمدید؟
اول که همدان بودیم. همه در همدان به دنیا آمدیم. بعد به بروجرد رفتیم. حدود دو سال آنجا زندگی کردیم که پدرم در سن جوانی سخت مریض شد، ذاتالریه او را از پا درآورد. بعد از مردن پدرم ما خیلی فقیر شدیم. خانوادهی مادری هم که متمول بودند در زمان اشغال ایران توسط متفقین همه اموالشان را از دست دادند و ورشکست شدند. هشت بچهی گرسنه روی دست مادرم ماندهبود و تنها راه برای سیر کردن شکم ما این بود که به اراک برویم.
چرا اراک؟
یک دایی داشتیم که در اراک کارخانه مشروبسازی داشت با نام "مشروب باده". داییام پیغام دادهبود که به منزل آنها برویم، یک سالی هم آنجا بودیم. از اراک رودخانه خروشانش را به یاد میآورم و روزی که آب رودخانه ویگن را با خودش برد. مسافت زیادی ویگن به همراه جریان آب میرفت تا اینکه در نقطهای که رودخانه دو شاخه میشد،آب او را به داخل باغ یکی از اشرافزادگان اراکی بردهبود و در آنجا باغبانی او را از داخل آب بیرون کشیدهبود. از آن به بعد "ویگن" دچار حملههایی مثل صرع میشد طوری که دندانهایش کلید میشد و غش میکرد. تا اینکه یک روز یک فالگیر آمد و نوشتهای را به بازویش بست، از آن به بعد حالش خوب شد و دیگر آن حملهها به سراغش نیامد. بعد از اراک به تبریز رفتیم اما این مهاجرتها هم ما را از گرسنگی نجات نمیداد. همیشه خوراکمان سیب زمینی آبپز بود، ما دوران کودکی سختی داشتیم.
ویگن از چه سالی با موسیقی آشنا شد؟
سالش را یادم نیست اما نوجوان بود. ما یک داماد داشتیم به اسم باریس که از روسیه آمدهبود. او گیتار میزد و ویگن نواختن گیتار را از باریس آموخت. (میخندد)، آن زمان که ویگن درخانه آواز میخواند همهمان با او دعوا میکردیم که چرا میخوانی او هم به گوشهای میرفت و برای خودش میخواند.
ویگن از چه سالی به طور رسمی خوانندگی را آغاز کرد؟
ویگن برای خدمت سربازی به آبادان رفت. در آنجا برای سربازان آواز میخوانده تا اینکه به گوش فرماندهشان میرسد. روزی فرمانده او را صدا میزند و میگوید بخوان، وقتی ویگن شروع به خواندن میکند آن افسر خیلی خوشش میآید و از آن به بعد در باشگاه افسران روی سن میرود و برایشان میخواند. تا اینکه روزی از سربازی فرار کرد و به تهران آمد آن زمان ما هم ساکن تهران بودیم. ویگن هنوز هم سرباز فراری است.
در آن زمان ویگن خوانندگی را به طور حرفهای شروع کرد؟
بله وقتی به تهران آمد بعد از مدتی خوانندگی را به طور رسمی از کافه شمیران آغاز کرد. خیلی زود آوازهی او همه جا پیچید و محبوب همه شد، طوری که ظرف مدت کوتاهی مشهور شد ...
اولین ترانهای که ویگن اجرا کرد کدام بود؟
اسم اولین ترانهاش "سلام بر غم" بود که شعرش را کارو گفتهبود:
بر تو سلام ای غم
ای که جا داری همیشه در دل من[۱]
کارنامه هنری ویگن
فیلمها
فیلم هایی که ویگن در آنها ترانه خوانده یا بازی کردهاست:
۱- "چهارراه حوادث"، بازیگر (۱۳۳۴)
۲- "خون و شرف"، بازیگر (۱۳۳۴)
۳- "تپه عشق"، خواننده و بازیگر (۱۳۳۸)
۴- "فردا روشن هست"، بازیگر و خواننده (همراه با دلکش)، (۱۳۳۹)
۵- "آتش وخاکستر"، خواننده و بازیگر (۱۳۳۹)
۶- "آرامش قبل از طوفان"، خواننده و بازیگر (۱۳۳۹)
۷- "آرشین مالالان"، خواننده و بازیگر، (۱۳۳۹)
۸- "آسمون جل"، خواننده (همراه با پوران)، (۱۳۳۸)
۹- "آفت زندگی"، خواننده (همراه با روانبخش)، (۱۳۳۹)
۱۰- "بازی عشق"، خواننده (۱۳۳۸)
۱۱- "بچههای محل"، خواننده (همراه با ویدا قهرمانی)، (۱۳۳۹)
۱۲- "بیوههای خندان"، خواننده (۱۳۴۰)
۱۳- "بی ستارهها"، خواننده (همراه با مهوش، یاسمین و افت)، (۱۳۳۸)
۱۴- "ترس وتاریکی"، خواننده و بازیگر (۱۳۴۲)
۱۵- "چشمه عشاق"، بازیگر و خواننده (همراه با پوران)، (۱۳۳۹)
۱۶- "چهره آشنا"، بازیگر و خواننده (همراه با حمید قنبری و ناهید سرفراز)، (۱۳۳۲)
۱۷- "در جستجوی داماد"، خواننده (همراه با سیما)، (۱۳۳۹)
۱۸- "دنیای پول"، خواننده (همراه با عارف، پوران، ایرج و بهشته)، (۱۳۴۴)
۱۹- "شب نشینی در جهنم"، خواننده (همراه با دلکش)، (۱۳۳۵)
۲۰- "طوفان در شهر ما"، خواننده (همراه با الهه)، (۱۳۳۷)
۲۱- "ظالم بلا"، بازیگر و خواننده (همراه با دلکش)، (۱۳۳۶)
۲۲- "عروسک پشت پرده"، خواننده و بازیگر (۱۳۳۹)
۲۳- "عسل تلخ"، خواننده و بازیگر (۱۳۴۰)
۲۴- "عشق بزرگ"، خواننده (همراه با منوچهر سخایی)، (۱۳۴۰)
۳۵- "لاله آتشین"، بازیگر و خواننده (همراه با پوران و بهشته)، (۱۳۴۱)
۲۶- "یکی بود یکی نبود"، خواننده (همراه با مهوش)، (۱۳۳۸)
۲۷- "عروس دریا"، خواننده و بازیگر (۱۳۴۴)
۲۸- "اعتراف"، خواننده و بازیگر (۱۳۴۵)[۳]
ترانهها
شکوفه میرقصد از باد بهاری
ستاره
مهتاب
دل دیوانه
آوازهخوان
مست و خراب
سوگند
عشق ابدی
تنهایی
اسب سم طلا
بارون بارونه
چرا نمیرقصی
مرا ببوس
شاهدوماد
ساقی
رنگینکمان
آخرین دیدار
رقیب
آشتی
خدانگهدار
غزل
آهوی فراری
بردی از یادم به همراه دلکش
ویگن در کنسرت همبستگی
ویگن که پیوسته در طول زندگی شخصی و هنری خود به عنوان هنرمندی مردمی شناخته شدهبود،در سال ۱۳۷۳ به منظور همبستگی با ایرانیان تبعیدی که از جور ظلم و فشار دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران به خارجه پناه برده بودند، در کنسرتی با نام همبستگی که مجاهدین خلق آن را برگذار کردند،در پاریس شرکت کرد و ترانههای جدید و قدیمی خود را اجرا کرد و مورد تشویق هزاران ایرانی شرکتکننده در این کنسرت قرار گرفت. از این پس دیکتاتوری دینی ایران برای وادار کردن ویگن به اظهار ندامت بهخاطر شرکت در چنین کنسرتی او را مورد غضب خاص و توطئههای گوناگون قرار داد اما ویگن هیچگاه به این خواستهها تن نداد.[۴]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ مصاحبه با ژولیت دردریان رادیو زمانه
- ↑ حکایت تبعید ویگن به آمریکا در دوران شاه [۱]
- ↑ کتاب اشعار و ترانههای ویگن سلطان جاز ایران انتشارات بلوط سبز ۱۳۸۳
- ↑ یادداشت آیدا آساطوریان در سایت جوانان