رحمان کریمی: تفاوت میان نسخهها
(ایجاد صفحه خالی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = رحمان کریمی | |||
| تصویر =رحمان کریمی شاعر و نویسنده.jpg | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = رحمان کریمی | |||
| زمینه فعالیت = شعر، مقاله | |||
| ملیت = ایرانی | |||
| تاریخ تولد = ۱۳۱۶ | |||
| محل تولد = | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ =۱۷ اسفند ۱۴۰۰ | |||
| محل مرگ = کلن- آلمان | |||
| علت مرگ =سکته مغزی | |||
| محل زندگی = آلمان | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = محمدرضاشاه، روحالله خمینی، علی خامنهای | |||
|اتفاقات مهم = کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب ضدسلطنتی | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = فرشته کریمی | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = [http://rkarimi.blogspot.com/ وبگاه رحمان کریمی] | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
'''رحمان کریمی،''' (متولد ۱۳۱۶- درگذشتهی ۱۷ اسفند ۱۴۰۰) شاعر و نویسندهی و از مخالفان رژیم ولایت فقیه بود که در آلمان زندگی میکرد. رحمان کریمی از نوجوانی وارد فعالیت سیاسی شد و به عضویت سازمان جوانان حزب توده درآمد. او بعدها از این حزب جدا شد و به افشای خیانتهای آن پرداخت. رحمان کریمی پس از انقلاب به مخالفت با رژیم ولایت فقیه پرداخت و مجبور به ترک ایران شد. رحمان کریمی پس از خروج از کشور فعالیت سیاسی خود را در رسانههای مختلف ادامه داد و اشعار و مقالات تندی علیه رژیم ولایت فقیه مینوشت. رحمان کریمی همچنین به دلیل آشنایی و ارتباط با بزرگان برخی از احزاب سیاسی، به افشای او سرانجام به شورای ملی مقاومت پیوست و به هواداری از سازمان مجاهدین خلق پرداخت. رحمان کریمی تا پایان عمر از هواداران سازمان مجاهدین خلق بود و علاوه بر عرصهی شعر و هنر، همواره در جنگ سیاسی علیه لابیها و عناصر وابسته به جمهوری اسلامی فعالیت داشت. رحمان کریمی سرانجام در ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ در شهر کلن آلمان در اثر سکتهی مغزی درگذشت. | |||
== پیام [[مسعود رجوی]] == | |||
[[پرونده:پیام مسعود رجوی به مناسبت درگذشت رحمان کریمی.JPG|جایگزین=پیام مسعود رجوی به مناسبت درگذشت رحمان کریمی|بندانگشتی|پیام مسعود رجوی به مناسبت درگذشت رحمان کریمی]] | |||
پیام مسعود رجوی پس از درگذشت رحمان کریمی چنین بود: | |||
<blockquote>«مسعود رجوی - ۱۷اسفند ۱۴۰۰</blockquote><blockquote>در وداع ”پلنگ“ پیشکسوت پرکشیده رحمان کریمی</blockquote><blockquote>آموزگار نویسندگان و شاعران نسل انقلابی جوان</blockquote><blockquote>آن که با کلمات آتشین به خائنین گفت: «پیرم اما پلنگم»</blockquote><blockquote>سال گذشته در همین ایام نوشت: «به یاد دارم که بعد از کودتای ننگین ۲۸مرداد ۱۳۳۲، چه ولوله و هیجان سخت عصبی و خشمگینانه بدنه حزب توده و سازمان جوانان که خود عضو آن بودم و سازمان نظامی آن را فراگرفت و در هم پیچید که چرا حزب توده با آن همه ادعا که کودتا را با کودتا پاسخ میدهیم، در روز موعود با بیعملی فلج شد؟</blockquote><blockquote>این پرسش مقدرتا به کادرها و هواداران و مردم هم رسید.</blockquote><blockquote>میگفتند: حزب توده گیرم با تلفات سنگین و نتیجه نهایی شکست، میبایست بیرون میآمد و با کودتاگران مقابله میکرد. اگر شکست بود اما شرف و آبروی حزب از بیعملی از بین نمیرفت».</blockquote><blockquote>این همان جان کلام و درس ۳۰خرداد ۱۳۶۰</blockquote><blockquote>و مرزسرخ میان آن چیزی است که نباید کرد و آنچه باید کرد</blockquote><blockquote>به گفتهٔ رحمان رستگار و جاودانه:</blockquote><blockquote>«ای عطش</blockquote><blockquote>از زخم گلوگاهم برخیز و بر این ستم</blockquote><blockquote>شورش کن!»</blockquote><blockquote>شورشگران پیروزی میسازند و این بار خلق ستمدیده پیروز میشود»<ref>[https://leader.mojahedin.org/i/%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B9-%D9%BE%D9%84%D9%86%DA%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%B4-%DA%A9%D8%B3%D9%88%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%B1%D8%AD%D9%85 پیام مسعود رجوی به مناسبت درگذشت رحمان کریمی]</ref></blockquote> | |||
== پیام [[مریم رجوی]] == | |||
مریم رجوی رئیس جمهوری برگزیدهی شورای ملی مقاومت در پیامی درگذشت رحمان کریمی را تسلیت گفته و نوشت:<blockquote>«درگذشت آقای رحمان کریمی، نویسنده و شاعر آزاده و مبارز نستوه و خستگیناپذیر با ۷۰سال سابقه سیاسی و مبارزاتی را به بستگانش بهویژه همسرش خانم فرشته کریمی، یارانش در #شورای_ملی_مقاومت_ایران، به مجاهدان اشرفی، جامعه شاعران و نویسندگان متعهد و مبارز و عموم مردم #ایران تسلیت میگویم.»<ref>[https://twitter.com/Maryam_Rajavi_P/status/1501257519825629189 توئیتر مریم رجوی]</ref></blockquote> | |||
== شعری از رحمان کریمی == | |||
پیرم اما پلنگم | |||
بر قله می نشینم | |||
تا به جای ماه | |||
تاریکی ها را شکار کنم. | |||
مرا از ناسازگارهای روزگار چه باک | |||
پیرم اما پلنگم | |||
مهاجم چون توفان | |||
غرنده چون رعد | |||
دلشکستگی های من و چون من | |||
حکایت تازه یی نیست | |||
تا هستم از پای نمی افتم | |||
مگر جلادان و ستمکاران از پای افتاده اند؟<ref>[https://iranntv.com/902598_%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D9%BE%D9%84%D9%86%DA%AF%D9%85-%D9%80-%D8%AA%D9%88%D9%81%D8%A7%D9%86-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%DB%B9%DB%B8-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4 پیرم اما پلنگم- رحمان کریمی]</ref> | |||
[http://rkarimi.blogspot.com/ وبگاه رحمان کریمی] | |||
== منابع == | |||
<references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۵
رحمان کریمی | |
---|---|
نام اصلی | رحمان کریمی |
زمینهٔ کاری | شعر، مقاله |
زادروز | ۱۳۱۶ |
مرگ | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ کلن- آلمان |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | آلمان |
علت مرگ | سکته مغزی |
در زمان حکومت | محمدرضاشاه، روحالله خمینی، علی خامنهای |
رویدادهای مهم | کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب ضدسلطنتی |
شریک(های) زندگی |
فرشته کریمی |
وبگاه رسمی | وبگاه رحمان کریمی |
رحمان کریمی، (متولد ۱۳۱۶- درگذشتهی ۱۷ اسفند ۱۴۰۰) شاعر و نویسندهی و از مخالفان رژیم ولایت فقیه بود که در آلمان زندگی میکرد. رحمان کریمی از نوجوانی وارد فعالیت سیاسی شد و به عضویت سازمان جوانان حزب توده درآمد. او بعدها از این حزب جدا شد و به افشای خیانتهای آن پرداخت. رحمان کریمی پس از انقلاب به مخالفت با رژیم ولایت فقیه پرداخت و مجبور به ترک ایران شد. رحمان کریمی پس از خروج از کشور فعالیت سیاسی خود را در رسانههای مختلف ادامه داد و اشعار و مقالات تندی علیه رژیم ولایت فقیه مینوشت. رحمان کریمی همچنین به دلیل آشنایی و ارتباط با بزرگان برخی از احزاب سیاسی، به افشای او سرانجام به شورای ملی مقاومت پیوست و به هواداری از سازمان مجاهدین خلق پرداخت. رحمان کریمی تا پایان عمر از هواداران سازمان مجاهدین خلق بود و علاوه بر عرصهی شعر و هنر، همواره در جنگ سیاسی علیه لابیها و عناصر وابسته به جمهوری اسلامی فعالیت داشت. رحمان کریمی سرانجام در ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ در شهر کلن آلمان در اثر سکتهی مغزی درگذشت.
پیام مسعود رجوی
پیام مسعود رجوی پس از درگذشت رحمان کریمی چنین بود:
«مسعود رجوی - ۱۷اسفند ۱۴۰۰
در وداع ”پلنگ“ پیشکسوت پرکشیده رحمان کریمی
آموزگار نویسندگان و شاعران نسل انقلابی جوان
آن که با کلمات آتشین به خائنین گفت: «پیرم اما پلنگم»
سال گذشته در همین ایام نوشت: «به یاد دارم که بعد از کودتای ننگین ۲۸مرداد ۱۳۳۲، چه ولوله و هیجان سخت عصبی و خشمگینانه بدنه حزب توده و سازمان جوانان که خود عضو آن بودم و سازمان نظامی آن را فراگرفت و در هم پیچید که چرا حزب توده با آن همه ادعا که کودتا را با کودتا پاسخ میدهیم، در روز موعود با بیعملی فلج شد؟
این پرسش مقدرتا به کادرها و هواداران و مردم هم رسید.
میگفتند: حزب توده گیرم با تلفات سنگین و نتیجه نهایی شکست، میبایست بیرون میآمد و با کودتاگران مقابله میکرد. اگر شکست بود اما شرف و آبروی حزب از بیعملی از بین نمیرفت».
این همان جان کلام و درس ۳۰خرداد ۱۳۶۰
و مرزسرخ میان آن چیزی است که نباید کرد و آنچه باید کرد
به گفتهٔ رحمان رستگار و جاودانه:
«ای عطش
از زخم گلوگاهم برخیز و بر این ستم
شورش کن!»
شورشگران پیروزی میسازند و این بار خلق ستمدیده پیروز میشود»[۱]
پیام مریم رجوی
مریم رجوی رئیس جمهوری برگزیدهی شورای ملی مقاومت در پیامی درگذشت رحمان کریمی را تسلیت گفته و نوشت:
«درگذشت آقای رحمان کریمی، نویسنده و شاعر آزاده و مبارز نستوه و خستگیناپذیر با ۷۰سال سابقه سیاسی و مبارزاتی را به بستگانش بهویژه همسرش خانم فرشته کریمی، یارانش در #شورای_ملی_مقاومت_ایران، به مجاهدان اشرفی، جامعه شاعران و نویسندگان متعهد و مبارز و عموم مردم #ایران تسلیت میگویم.»[۲]
شعری از رحمان کریمی
پیرم اما پلنگم
بر قله می نشینم
تا به جای ماه
تاریکی ها را شکار کنم.
مرا از ناسازگارهای روزگار چه باک
پیرم اما پلنگم
مهاجم چون توفان
غرنده چون رعد
دلشکستگی های من و چون من
حکایت تازه یی نیست
تا هستم از پای نمی افتم
مگر جلادان و ستمکاران از پای افتاده اند؟[۳]