|
|
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{Infobox civil conflict
| |
| | title = ترور میکونوس
| |
| | subtitle = ترور میکونوس
| |
| | partof =
| |
| | image = رستوران میکونوس.JPG
| |
| | caption =
| |
| | date =
| |
| | place = شهر برلین آلمان
| |
| | coordinates =
| |
| | causes = مخالفت با جمهوری اسلامی
| |
| | goals = تغییر حکومت دیکتاتوری
| |
| | methods =
| |
| | status =
| |
| | result =
| |
| | side1 = حزب دموکرات کردستان ایران
| |
| | side2 = جمهوری اسلامی ایران (وزارت اطلاعات - نیروی قدس - حزبالله لبنان)
| |
| | side3 =
| |
| | leadfigures1 =
| |
| | leadfigures2 =
| |
| | leadfigures3 =
| |
| | howmany1 =
| |
| | howmany2 =
| |
| | howmany3 =
| |
| | casualties1 =
| |
| | casualties2 =
| |
| | casualties3 =
| |
| | fatalities = ۴ نفر
| |
| | injuries =۳ نفر
| |
| | arrests =
| |
| | detentions =
| |
| | charged =
| |
| | fined =
| |
| | casualties_label =
| |
| | notes =
| |
| | sidebox =
| |
| }}
| |
|
| |
|
| '''ترور میکونوس،''' نام عملیاتی است که توسط ماموران جمهوری اسلامی در رستورانی در برلین آلمان برای ترور رهبران حزب دموکرات کردستان ایران به نامهای صادق شرفکندی، همایون اردلان، فتاح عبدلی و نوری دهکردی به اجرا درآمد. | | '''زندان صیدنایا،''' یکی از مخوفترین زندانهای بشار اسد در ۳۰ کیلومتری شمال دمشق در منطقهی ریف دمشق واقع است. ساخت این زندان از سال ۱۹۷۸ با مصادرهی زمینهای اهالی شروع شد. سپس برای شروع عملیات اجرایی به وزارت دفاع سوریه تحویل داده شد. کار اجرایی ساختوساز زندان از سال ۱۹۸۱ آغاز شد و در سال ۱۹۸۶ به پایان رسید. |
|
| |
|
| میکونوس به انگلیسی: (Mykonos) به یونانی: (Μύκονος) از جزیرههای متعلق به یونان در دریای مدیترانه و بخشی از جزیرههای موسوم به کیکلادس است. این جزیره سالانه پذیرای هزاران جهانگرد است که به ویژه تابستان راهی آن میشوند. نام این جزیره طبق افسانههای یونانی برگرفته از اولین حاکم آن، « میکونوس» می باشد.
| | این زندان که به صورت سه ضلعی ساخته شده، دو بخش دارد. بخش اول با نام ساختمان قرمز است که شامل زندانیان سیاسی و غیر نظامی بوده و بخش دوم ساختمان سفید نامیده میشود که مختص زندانیان نظامی بوده است. و ظرفیت رسمی آن تا ۲۰۰۰۰ زندانی است، ولی در شرایط فوقالعاده از این تعداد بیشتر را هم پوشش میدهد. این زندان زیر نظارت وزارت دفاع و با کنترل پلیس نظامی اداره میشود. اولین زندانیان از سال ۱۹۷۸ به آن وارد شدند. |
|
| |
|
| بر پایه سرشماری سال ۲۰۱۱ بیش از ده هزار نفر در این جزیره زندگی میکنند.
| | پس از قیام سال ۲۰۱۱ این زندان آخرین گذرگاه زندانیان تا مرگ نام گرفته است و معمولا پیش از انتقال به صیدنایا آنها ماهها و سالها در سایر مراکز تحت بازداشت و بازجویی بودهاند. |
|
| |
|
| | زندانیان در دادگاههای نظامی و نمایشی که یک تا سه دقیقه طول میکشیده محاکمه و به این زندان نهایتا منتقل میشدند. در مصاحبه عفو بینالملل با زندانیان، در زندان صیدنایا انواع شکنجههای غیر انسانی و تجاوز و اعدامهای دستهجمعی بطور معمول تا روزی ۵۰ نفر، کشتن در اسید و بوسیله دستگاه پرس وسوزاندن اجساد در کورهها رایج بوده و به همین دلیل مخوفترین زندان سوریه نام گرفته است. |
|
| |
|
| | در سال ۲۰۱۴ با فرار یکی از عوامل حکومت اسد با نام مستعار «سزار» با دهها هزار تصویر از اجساد مثله شده زندانیان کشته یا شکنجه شده در زندانهای سوریه بخشی از این وقایع افشا شد. او حدود ۵۳ هزار و ۲۷۶ پرونده را در اختیار گروهها و فعالان حقوق بشر سوریه و سازمانهای بینالمللی قرار داد. این تصاویر مبنای تحریمهای آمریکا علیه رژیم اسد تحت عنوان «قانون سزار» شد که جنایات انجامشده در این زندانها را برجسته میکند. |
|
| |
|
| | ابعاد وحشیگیری در این زندان پس از افشاگری سزار، عکاس قانونی پزشک قانونی پلیس نظامی افشا شد. به گزارش شبکه حقوق بشر سوریه، ۱۳۶۶۱۴ نفر که شامل ۸۵۰۴ زن و ۳۶۹۸ کودک است بین مارس ۲۰۱۱ تا دسامبر ۲۰۲۴ در زندانهای سراسر سوریه تحت بازداشت بودهاند. زندان صیدنایا در این میان به عنوان مخوفترین و بدنامترین زندان و شاخص سرکوب حکومت اسد در سراسر جهان شناخته میشود. |
|
| |
|
| دادگاه میکونوس
| | عفو بینالملل در سال ۲۰۱۷ پس از افشای اعدام هزاران نفر در زندان صیدنایا، از این زندان به عنوان یک «سلاخخانه» یاد کرد. |
|
| |
|
| آیا. میدانید ...
| | رامی عبدالرحمان مدیر دیدهبان حقوق بشر سوریه درباره همدستی سپاه پاسداران خامنهای در جنایات دیکتاتور سوریه، میگوید: <blockquote>«در سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ حدود ۳۰ هزار زندانی در زندان صیدنایا اعدام شدهاند در این زندان عناصر سپاه پاسداران بر اعدامها نظارت میکردند. بیش از ۱۰۵ هزار زندانی سوری در زندانها در زیر شکنجه کشته شدهاند و از مردم سوریه هیچ کسی پیدا نمیشود که یکی از بستگانش در زندانهای رژیم اسد نبوده باشد».<ref>نقل از کانال تلگرامی ایران بریفینگ</ref></blockquote> |
|
| |
|
| علت نامگذاری دادگاه میکونوس چیست...؟میکونوس یک هموطن ایرانی بوده است؟!
| | == صیدنایا کشتارگاه انسانها == |
| | زندان صیدنایا، در ریف دمشق از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ با مشاورههای افسر فراری اساس بنام آلویس برونر بنا و تکمیل شد. این زندان که به صورت سه ضلعی ساخته شده، دو بخش دارد. بخش اول با نام ساختمان قرمز است که شامل زندانیان سیاسی و غیر نظامی بوده و بخش دوم ساختمان سفید نامیده میشود که مختص زندانیان نظامی بوده است. و ظرفیت رسمی آن تا ۲۰۰۰۰ زندانی است، ولی در شرایط فوقالعاده از این تعداد بیشتر را هم پوشش میدهد. این زندان زیر نظارت وزارت دفاع و با کنترل پلیس نظامی اداره میشود. اولین زندانیان از سال ۱۹۷۸ به آن وارد شدند. |
|
| |
|
| پاسخ : بله
| | === آلویس برونر === |
| | [[پرونده:برونر ۲.JPG|جایگزین=آلویس برونر افسر اساس نازی|بندانگشتی|'''آلویس برونر افسر اساس نازی''' ]] |
| | آلوئیس برونر (Alois Brunner)؛ زادهٔ ۸ آوریل ۱۹۱۲ افسر ارشد اساس و عضو ستاد فرماندهی آدولف آیشمان در «اداره امور مربوط به یهودیان» بود. |
|
| |
|
| (میکونوس، از خطه سرسبز گیلان)
| | وی مسئول اردوگاه درانسی در خارج پاریس بود که یهودیان را جمعآوری کرده و به اردوگاههای کار اجباری میفرستاد. وی در فرستادن ۱۳۰٬۰۰۰ یهودی به اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی و اتاقهای گاز نقش اجرایی داشت. |
|
| |
|
| ...حوالی سال 1946 میلادی يكسال پس از جنگ جهاني مردی اهل شمال ايران، در حومه ی رشت به نام ميرزاكاظم بسيار مورد اعتبار و احترام مردم بود او در داوری و حل و فصل كردن اختلافات مردم، شهره عام و خاص بود، از اين رو ميرزاكاظم را به سِمَت ميراب منطقه تعيين كرده بودند تا در تقسيم آب زراعی به كشاورزان كمک كند،
| | پس از پایان جنگ جهانی دوم، در دهه ۱۹۵۰، زمانی که فهمید دادگاهها در پی محاکمه او هستند، به سوریه گریخت و با حمایت دولت سوریه، با نام مستعار «جورج فیشر» در دمشق زندگی میکرد. او به عنوان مشاور دولت در روشهای شکنجه فعال بود. دولت سوریه همواره پناه دادن به او را رد میکرد. در سوریه، آلوئیس برونر حداقل دو بار در سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۸۰ توسط موساد مورد سوءقصد قرار گرفت. در یکی از سوءقصدها، بر اثر بازکردن بمبِ نامهای، یک چشم و سه انگشتش را از دست داد. |
|
| |
|
| ميرزاكاظم حدود يک هكتار باغ در نزديک رودخانه پسيخان داشت كه ازگيل پرورش ميداد
| | او در سال ۲۰۰۱ در دادگاهی در فرانسه به صورت غیابی به حبس ابد محکوم شد. |
|
| |
|
| (ازگيل به زبان گيلكی كونوس گفته ميشود)
| | او ابداعکننده یکی از ابزارهای شکنجه به نام «صندلی آلمانی» است. تمامی اجزای این صندلی متحرک بوده، بهطوریکه پس از نشاندن زندانی روی آن، بدن وی در جهات مختلف به حرکت درآمده و منجر به شکستن ستون فقرات قربانی میشود. |
|
| |
|
| ميرزاكاظم در فصل بهار و تابستان ميراب شاليزار و در پاييز زنبيل بر دوش در باغ ازگيل خود مشغول بكار بود...
| | برونر، پس از آنکه مقامات سوریه او را کنار گذاشتند، زندگی بسیار سختی را گذراند. در دسامبر ۲۰۱۴ میلادی، اعلام شد که وی در سال ۲۰۰۱ در ۸۹ سالگی پس از گذراندن یک دهه اقامت در زیرزمینی مخروبه در دمشق مرد.<ref>[https://www.bbc.com/persian/world-38595013 سایت بیبیسی فارسی]</ref> |
|
| |
|
| در آن دوره به فرمان رضا شاه برای هر ايرانی سجل(شناسنامه) صادر مي شد که معمولا بر اساس شغل، ظاهر شخص و... نام فامیل تعيين وثبت می گرديد!!! | | === انواع شکنجه در صیدنایا === |
| | رژیم سوریه از چندین روش برای شکنجه مخالفان استفاده میکرد؛ از جمله شلاق، شوک برقی و محرومیت از خواب. شکنجهگران زنان و مردان را برهنه میکردند، چشمبند میزدند و حتی مورد تجاوز جنسی قرار میدادند. علاوه بر این سه روش خاص شکنجه نیز در سوریه بکار گرفته میشد. |
|
| |
|
| يكي از روزهای سرد پاييز درحالی که ميرزاكاظم در باغ مشغول امور باغ و برداشت محصول ازگیل بود خبر دادند كه از ثبت احوال رشت برای صدور سجل آمده اند، ميرزاکاظم با زنبيل پر از ازگيل برای گرفتن سجل رفت، مامور ثبت احوال كه در منزل کدخدا در حال تنظيم مدارک بود چشمش به زنبيل ميرزاكاظم افتاد، از او پرسید پیرمرد چی با خودت داری؟ ميرزاكاظم با لهجه ی شیرین گيلكی جواب داد
| | یکی از آنها شکنجه ابداعی افسر اساس نازی آلویس برونر، به نام «صندلی آلمانی» معروف بود. زندانیان را روی صندلی مینشاندند و آنها را تا جایی به عقب خم میکردند تا ستون فقراتشان بشکند. دومی "فرش پرنده" نام داشت که قربانیان را روی یک تخته چوبی تاشو قرار میدادند. سپس نگهبانان دو طرف تخته را بالا میآورند و زانوها و قفسه سینه قربانی را آنقدر به هم نزدیک میکردند که باعث دردی وحشتناک در بدن زندانی شود. |
|
| |
|
| "می كونوس"( ازگيل من) كه مامور ثبت احوال همان نام را برايش انتخاب ميكند،
| | شکنجهگران همچنین اغلب زندانیان را به نردبان میبستند و سپس نردبان را هل میدادند و بارها و بارها سقوط قربانی را تماشا میکردند. |
|
| |
|
| “ميكونوس”
| | === قتلهای دستهجمعی === |
| | پس از گشوده شدن درب زندانهای سوریه از جمله زندان صیدنایا، ابعادی جدید از کشتار جمعی در این زندان به نظارت نیروهای سپاه پاسدارن ایران افشا شد. |
|
| |
|
| از آن روز، ميرزاكاظم میرآب معروف به میرزاکاظم ميكونوس شد.
| | استوارت جونز دستیار موقت وزیر خارجه در امور خاورمیانه به خبرنگاران گفت: <blockquote>«منابع موثق معتقدند که اجساد در گورهای جمعی ریخته شده است.» |
|
| |
|
| میرزاکاظم چهار فرزند داشت كه پسر سومش محمدجواد از نظر ظاهری و خلق و خوی شباهت زيادی به پدر داشت. محمدجواد پس از فارغ التحصيل شدن از دبيرستان كورش رشت، تصميم گرفت برای ادامه تحصيل در رشته حقوق به دانشگاه تهران برود، از قضا در آن زمان تسهيلاتی را برای تحصيل در فرنگِ دانش آموزان موفق در نظر میگرفتند، كه اين تسهيلات شامل حال محمدجواد ميكونوس هم شد و او توانست به آرزوی دیرینه ی خود يعنی تحصيل در رشته حقوق آنهم در فرنگ برسد!
| | «ما اکنون بر این باوریم که رژیم سوریه یک کوره جسدسوزی در مجتمع زندان صیدنایا نصب کرده که می تواند بقایای بازداشتی ها را بدون به جا گذاشتن شواهد زیاد از بین ببرد.» |
|
| |
|
| محمدجواد ميكونوس شهر برلين آلمان را برای تحصيل انتخاب نمود و شش سال در آنجا با جديّت و علاقه فراوان تحصيل نمود و از دانشجويان تراز اول دانشگاه<nowiki>'' Humboldt برلين''</nowiki> شد و بلافاصله پس از اتمام تحصيلات جذب آكادمی حقوق دانان آلمان شد.
| | «واقعیاتی که امروز عرضه میکنیم بر گزارش سازمانهای غیردولتی بینالمللی و محلی، گزارش های رسانهای و همچنین ارزیابی جامعه اطلاعاتی استوار است.»</blockquote>آقای جونز گفت که شواهد این کوره جسدسوزی برای پنهان کردن کشتارهای جمعی به جامعه بینالمللی عرضه خواهد شد. |
|
| |
|
| محمدجواد میکونوس پس از ٣٠ سال كار مداوم و خستگی ناپذير از سوی دادگاه فدرال به عنوان قاضی برتر آلمان در قرن بیستم معرفی شد
| | او گفت که اسنادی که به تازگی از حالت محرمانه خارج شده "عمق تلاش رژیم سوریه با ادامه حمایت متحدانش، روسیه و ایران، را نشان میدهد." |
|
| |
|
| و دولت آلمان نیز به پاس زحمات او ساختمان دادگاه برلين را به نام ميكونوس تغییر داد.
| | آقای جونز گفت که دولت سوریه ساختمانی را در مجتمع صیدنایا برای ایجاد امکانات لازم برای کوره جسدسوزی تغییر داده و اصلاح کرده است. |
|
| |
|
| همان دادگاهی که در خصوص ترورهای سیاسی معروف رای داده است.
| | او افزود: <blockquote>«هرچند جنایات متعدد رژیم به خوبی مستند شده، به اعتقاد ما ساختن یک کوره جسدسوزی تلاشی برای پنهان کردن ابعاد قتلهای جمعی در زندان صیدنایا است.»</blockquote>عفو بینالملل در ماه فوریه گزارش داد که از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ اعدام های جمعی هر هفته در این زندان اتفاق افتاده است. |
|
| |
|
| از محمدجواد كتاب های زيادی برجا مانده است.
| | عفو بینالملل: هزاران نفر در یک زندان سوریه اعدام شدهاند. |
|
| |
|
| همچنین گزيده ای از سخنان او در ورودی دادگاه ميكونوس به عنوان منشور میكونوس نصب شده است.
| | دولت سوریه در آن زمان ادعاهای عفو بینالملل را "بیپایه" و "عاری از حقیقت" توصیف کرد. |
|
| |
|
| محمدجواد ميكونوس باقی عمرش را در جزيره ایی در یونان كه به نام خود خريداری كرده بود گذراند، جزيره ميكونوس اكنون از جزاير پر رونق یونان بشمار می آید،
| | عفو بینالملل اوایل فوریه گفت که احتمالا تا ۱۳ هزار نفر که بیشتر آنها غیرنظامیان هوادار مخالفان بودهاند در طی پنج سال به طور مخفیانه در این زندان اعدام شدهاند. |
|
| |
|
| لازم به ذكر است جناب ميكونوس قبل از ترک آلمان درخت ازگيلی به يادبود پدرش در محوطه دادگاه ميكونوس كاشت كه هنوز پا برجاست و هر ساله كودكان در زادروز ميكونوس دور اين درخت حلقه ميزنند و شعری به زبان آلمانی می خوانند.
| | به گفته عفو بینالملل از سپتامبر ۲۰۱۱ تا دسامبر ۲۰۱۵ اعدامهای جمعی هر هفته در زندان صیدنایا صورت گرفت. به علاوه این گروه میگوید دلیلی ندارد که بعد از ۲۰۱۵ این روند متوقف شده باشد. |
|
| |
|
| اقتباس از ترجمه مقاله ی <nowiki>''پرفسور هلموت''</nowiki> شماره ٣١٧ ذماهنامه ی اشپیگل بررسي كتاب تاریخ شناس آلمانی در زمینه آسیا میانه
| | عفو بینالملل میگوید که این اعدامها با صدور مجوز از بالاترین سطوح دولت سوریه انجام شده است. |
|
| |
|
| == '''تاریخچه واقعه میکونوس''' == | | === کورههای سوزاندن اجساد === |
| در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ مصادف با ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ تعدادی از رهبران و اعضای حزب دمکرات کردستان ایران در رستورانی به نام میکونوس واقع در برلینِ آلمان توسط عوامل جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.
| | ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۵ مه ۲۰۱۷ |
|
| |
|
| کنگره جهانی انترناسیونال سوسیالیست در روزهای ۲۳ تا ۲۶ شهریور سال ۱۳۷۱ در برلین در حال برگزاری بود و فعالین سیاسی مختلفی منجمله فعالین سیاسی و کرد ایرانی از جمله صادق شرفکندی دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران که از مخالفان جمهوری اسلامی بودند برای شرکت در این مراسم به آلمان رفته بودند.
| | آمریکا می گوید که دولت سوریه برای از بین بردن اجساد هزاران زندانی به قتل رسیده در یک زندان نظامی کوره ای برای سوزاندن اجساد ساخته است. |
|
| |
|
| رستوران میکونوس به نوعی پاتوق ایرانیهای مقیم برلین هم بود، شرکت کنندگان کُرد برای روز ۱۷ سپتامبر به این رستوران دعوت شده بودند تاجلسهای داشته باشند که شامل ۹ نفر می شد که خود صاحب رستوران هم جزو آنها بود.
| | وزارت خارجه آمریکا عکس هایی ماهواره ای از این تاسیسات منتشر کرده که می گوید برای از بین بردن شواهد به کار گرفته شده است. |
|
| |
|
| ساعت حدود ۱۱ شب سه فرد مسلح وارد رستوران شده و یکی نزدیک درب ورودی و دومی در قسمت جلوی رستوران می ایستند و نفر سوم نیز مسلسل به دست وارد قسمت پشتی رستوران شده و ۶ ایرانی که دور میزی نشسته بودند را به رگبار میبندد و از جمع حاضر در رستوان ۴ نفر در جا کشته می شوند و یک نفر نیز به شدت زخمی می شود و ضارب برای اطمینان خاطر حتی با کلت به دکتر صادق شرفکندی که جزو این افراد بوده شلیک کرده و تیر خلاص را هم می زند.
| | گروههای حقوق بشری میگویند که هزاران زندانی در این زندان نظامی در بیرون دمشق شکنجه و اعدام شدهاند. |
|
| |
|
| سه نفر، هیأت رهبری حزب دمکرات کردستان ایران (ح.د.ک.ا.)، در جا کشته میشوند، نوری دهکردی در بیمارستان فوت میکند و عزیز غفاری (صاحب رستوران) از ناحیه پا و شکم زخمی میشود. دلیل گردهمایی در رستوران، آشنایی متقابل و بیشتر، و همچنین تبادل نظر و گفتوگو درباره مسائل اپوزیسیون ایران در برونمرز و وضعیت ایران بود. نشست بنابر خواست هیأت نمایندگی ح.د.ک.ا.، به ویژه دکتر صادق شرفکندی (دبیرکل) انجام گرفت.
| | حکومت سوریه همواره هرگونه نقض حقوق بشر در زندانها را رد کرده است. |
| [[پرونده:صادق شرفکندی.JPG|بندانگشتی|'''دکتر صادق شرفکندی، وسط و نوری دهکردی نفر دوم از راست در کنگره جهانی احزاب سوسیالیست و سوسیال دمکرات، یک روز پیش از ترور''']]
| |
| صادق شرفکندی که جانشین عبدالرحمن قاسملو شده بود هدف اصلی حمله بود که، به همراه برخی از اعضا در جلسه شرکت داشتند.
| |
|
| |
|
| افراد کشته شده در این حادثه شامل افراد زیر است:
| | [[پرونده:زندان صیدنایا ۲.JPG|جایگزین=زندان صیدنایا پس از سرنگونی بشار اسد|بندانگشتی|343x343پیکسل|'''زندان صیدنایا پس از سرنگونی بشار اسد''']] |
|
| |
|
| * صادق شرفکندی دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران
| |
| * همایون اردلان نماینده حزب دموکرات کردستان ایران در آلمان
| |
| * فتاح عبدلی نماینده حزب دموکرات کردستان ایران در اروپا
| |
| * نوری دهکردی کارمند صلیب سرخ و فعال در امور پناهندگان ایرانی مقیم آلمان
| |
|
| |
|
| علاوه بر این نفرات، دو ایرانی به نامهای پرویز دستمالچی و فرهاد فرجاد نیز دور همان میز نشسته بودند ولی علیرغم تیراندازی شدید با مسلسل، هیچ آسیبی نمی بینند.
| | === گفتگو با زندانیان صیدنایا === |
|
| |
|
| ضمناً عزیز غفاری صاحب رستوران میکونوس نیز در این حادثه زخمی میشود.
| | === عمر الشغری === |
| | عمر الشغری، یکی از کسانی که از این زندان جان سالم بهدر برده، روز یکشنبه درباره آنچه در طول سه سال زندان در دوره نوجوانی پشت سر گذاشته بود، با بیبیسی صحبت کرد. |
|
| |
|
| البته در همان زمان نخست وزیر سابق سوئد و رهبر وقت حزب سوسیال دمکرات سوئد و دبیر وقت حزب نیز از دعوت شدگان به این جلسه بودند، اما حضور آنها در آخرین ساعات لغو می شود.
| | او گفت: <blockquote>«من درد را میشناسم، تنهایی را میشناسم و ناامیدی را که با تمام وجودت احساس میکنی. چون دنیا تو را رها کرده تا رنج بکشی و هیچ کاری برایت انجام نمیدهد.» |
|
| |
|
| دکتر عبدالرحمن قاسملو سه سال قبل در وین در شرایطی مشابه همین صحنه در خانهای که برای مذاکره با نمایندگان جمهوری اسلامی رفته بود به قتل رسید.
| | «آنها پسرعمویم را که خیلی دوستش داشتم مجبور کردند مرا شکنجه کند و مرا مجبور کردند که او را شکنجه کنم. اگر این کار را نمیکردیم هر دو اعدام میشدیم.»</blockquote> |
|
| |
|
| === '''مجریان میکونوس و رابطه آنها با جمهوری اسلامی''' === | | === میشل کیلو === |
| در همین حال دولت آلمان تاکید مجدد نمود که موضوع احضاریه امری کاملاً قضایی است. با این حال مقامات قضایی آلمان پس از دو سال و نیم از شروع دادگاه، ادعا نمودند که اطلاعات جدیدی به دست آوردهاند.
| | میشل کیلو از شخصیتهای اپوزیسیون سوریه و از حامیان شورای ملی مقاومت ایران، پیش از این در بخشی از گفتگوهایش با تلویزیون العربیه گفته بود: <blockquote>«در زندان کسی مجاز نبود که نام خودش را حتی به زندانبان بگوید. یک بار زندانبان مرا صدا کرد و نامم را پرسید. شمارهام را به او گفتم ولی او نام اصلیام را خواست. وقتی نام اصلیام را گفتم من را شناخت و تلاش کرد تا با من رابطهای انسانی برقرار کند. یک نیمهشب از من خواست تا به یک سلول انفرادی که در آن یک زن جوان محبوس بود بروم و برای کودک چند سالهٔ آن زن جوان قصه بگویم. وقتی وارد سلول شدم زن از من ترسید و صحبت نمیکرد. به او گفتم دخترم من هم مانند تو یک زندانی هستم. آمدهام که برای کودک تو قصه بگویم. شروع کردم و از پرندهای صحبت کردم که روی شاخه یک درخت نشسته. کودک با تعجب نگاهم میکرد. او نمیدانست که پرنده چیست و درخت چه شکلی دارد. فهمیدم که او در زندان دنیا آمده و هنوز نمیداند دنیای بیرون از زندان چه شکلی دارد. زندانیان میگویند طبقات پایین این زندان تاریک بوده و برخی زندانیان ماهها هیچ نوری دریافت نمیکردند».<ref name=":0">[https://article.mojahedin.org/i/%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AC%D9%87-%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B5%DB%8C%D8%AF%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%A7 سایت سازمان مجاهدین خلق ایران مقاله شکنجهگاه صیدنایا]</ref></blockquote>روایت میشل کیلو از زندان صیدنایا، مانند روایت موسوی اردبیلی، قاضیالقضات جمهوری اسلامی در روزگار خمینی است که سال۹۵ منتشر شد. اردبیلی میگوید: <blockquote>«روزی که برای بازدید به زندان اوین رفته بودم متوجه یک در قفلدار شدم. از لاجوردی خواستم در را باز کند، ابتدا قبول نکرد اما پس از اصرار من در را باز کرد. در اتاق که باز شد، چند لحظه سیاهی مطلق بود، بعد چشمهایی دیدم، چندین جفت، که مثل چشم گربه در تاریکی میدرخشید. لاجوردی گفت اینها بچههای زنان زندانی سر موضع هستند. اینجا نگهشان داشتهایم تا پاک شوند و از زندانیان تأثیر نگیرند».<ref name=":0" /></blockquote>مهرماه سال۶۶ منتظری طی نامهیی به خمینی، نوشت: <blockquote>«آیا میدانید در زندان شیراز دختری روزهدار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام کردند؟ آیا میدانید در بعضی زندانهای جمهوری اسلامی دختران جوان را بهزور تصرف کردند؟ آیا میدانید چه بسیارند زندانیانی که در اثر شکنجههای بیرویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شدهاند و کسی به داد آنان نمیرسد؟...»<ref>کتاب خاطرات منتظری صفحه ۵۱۱</ref>.</blockquote> |
| [[پرونده:کروکی رستوران میکونوس.JPG|بندانگشتی|'''کروکی رستوران میکونوس در روز ترور''']]
| |
| در سپتامبر سال ۱۹۹6 (1375) ابوالحسن بنی صدر در دادگاه برلین حاضر شد و گفت:« وی شاهدی در اختیار دارد که قبلاً در استخدام وزارت اطلاعات ایران بوده و حاضر است به طور ناشناس شهادت دهد». بنی صدر افزود:« این شاهد اطلاعاتی دست اول در مورد مشارکت عالیرتبهترین مقامات ایران در قضیه میکونوس دارد.»
| |
| | |
| بنا به مدارکی که گفته میشد در اختیار فرد مذکور است، تصمیمات مربوط به ترورهای خارج از کشور در یک کمیته ویژه شامل مقام رهبری، رئیس جمهور، وزیر خارجه و وزیر اطلاعات اتخاذ میشود. به گفته مذکور، اعمال تروریستی تنها پس از تایید کمیته مزبور به اجرا در میآید.
| |
| | |
| دادگاه در جلسه اواسط سپتامبر تصمیم گرفت در یک جلسه بسته به اظهارات فرد معرفی شده توسط بنی صدر بنام شاهد C گوش فرا دهد.
| |
| | |
| رئیس دادگاه دستور داد که بنا به ملاحظات امنیتی و خطری (که در صورت افشای هویت) جان شاهد را تهدید میکند، دادگاه باید به صورت غیر علنی و بدون حضور خبرنگاران تشکیل جلسه دهد و افزود: مقامات ایرانی تا همان موقع هم برای ساکت کردن شاهد تصمیم به قتل وی گرفته بودند.
| |
| | |
| قاضی همچنین به تمام اطراف درگیر در قضیه دستور داد کاملاً به موضوع ناشناس ماندن شاهد و محرمانه بودن موضوع توجه داشته باشند. در دادگاه، شاهد C که یک فراری از کشور بود گفت: «رهبران سیاسی ایران محرک وقوع قتلها بودند.»
| |
| | |
| وی در شهادت خود اضافه نمود: اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری ایران و علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه از نقشه ترورها مطلع بوده و اینکه رئیس سرویس امنیتی ایران علی فلاحیان مسؤولیت نظارت بر اجرای طرح های ترور را بر عهده داشته است.
| |
| | |
| یکی از دادستانان به نام اشکل یوشکه بعداً گفت: شاهد مزبور برخی گمانها را که تا آن زمان تنها در مرحله شک و تردید مانده بود، تایید نمود. با این حال، رفسنجانی رئیس جمهور ایران در یک مصاحبه با مجله اشپیگل ادعاهای مطروحه در دادگاه برلین را بی اساس خواند و گفت: ما با هر نوع تروریسم مخالفیم.
| |
| | |
| در تاریخ ۱۲ نوامبر سال ۱۹۹6 (1375) دادستان آخرین نطق خود در دادگاه را ایراد نمود. دادگاه حدود سه سال به طول انجامیده بود و سه روز برای نطق دادستان در نظر گرفته شده بود که در آن وی به طور ضمنی به مسایل سیاسی حادثه، اشاره و تکرار نمود که دولت آلمان تلاشی برای تاثیرگذاری بر جریان دادگاه به عمل نیاورده است.
| |
| | |
| دادستان از واژه '''تروریسم دولتی''' استفاده کرد و گفت« که رهبر ایران، رفسنجانی رئیس جمهور، ولایتی وزیر امور خارجه و فلاحیان وزیر اطلاعات ایران به عنوان اعضای کمیته ویژه مذکور در مورد اجرای ترور در خارج از کشور، در صدور دستور قتل های برلین مشارکت داشته اند.» دادستان کل بدین ترتیب شواهد ارائه شده به دادگاه در مورد اینکه مقامات ایرانی در موضوع قتل مسؤولیت داشتهاند را معتبر دانسته بود.
| |
| | |
| به اظهار دادستان، خامنهای شخصاً مبتکر دستور اولیه اجرای طرح قتلها بوده و تصمیم مزبور در کمیته ویژه که گفته میشد رئیس جمهور و وزیر امور خارجه نیز در آن عضو بودند به تصویب رسیده و اجرای تصمیم کمیته در زمینه قتل رهبران کُرد به عهده عضو دیگر کمیته یعنی آقای فلاحیان قرار داشت.
| |
| | |
| دادستان همچنین اضافه نمود کاظم دارابی، فرد ایرانی متهم به مشارکت در جنایت، رهبر گروهی بوده که عملاً اجرای قتلها را بر عهده داشته است. دادستان کل به تفصیل در مورد اینکه چگونه متهم اصلی و افرادش مقدمات کار از جمله تهیه مدارک شناسایی جعلی و طرح نقشه فرار را آماده ساختند، توضیح داد. در جریان نطق دادستان، یکی از متهمین در نتیجه فشار روانی، دچار بیماری شده و لذا دادگاه موقتاً به تعویق افتاد.
| |
| | |
| نکته مهم دیگر، اهمیت موضوع شاهد آورده شده توسط ابوالحسن بنی صدر بود، شاهدی که نام شاهد( C) به آن داده شد که اتهامات دادستان بر اساس آنها بنا نهاده شده است.. وی خود را ابوالقاسم مصباحی ۳۹ ساله معرفی کرد و تکرار کرد که قبلاً مسوولیت مهمی در وزارت اطلاعات ایران بر عهده داشته است.
| |
| | |
| ابوالقاسم مصباحی گفت: از سال ۱۹۸۴ در جریان اقدامات سرویس امنیتی ایران در سفارت ایران در پاریس بوده است تا اینکه توسط مقامات فرانسوی اخراج شد. وی در اظهارات خود در دادگاه، به آزادی یک گروگان آلمانی در لبنان به نام رودلف کوردس از مدیران شرکت آلمانی هوخست، اشاره کرد.
| |
| | |
| مصباحی گفت: در دوره زمانی موردنظر، وی با مقامات آلمانی در خصوص آزادی کوردس مذاکره میکرده است و اینکه تهران در ازای آزادی کوردس خواستار آزادی برادران حمادی (که در آوریل سال ۱۹۸۸ به جرم هواپیماربایی به ۱۳ سال زندان در آلمان محکوم شده بودند) گردیده بود.
| |
| | |
| مصباحی افزود: وی گفت وگوهایی نیز با ارهارد اپلر، هانس یوخن فوگل و هانس یورگن ویشنفسکی از معاونان حزب پارلمانی سوسیال دمکرات داشته است. رودلف کوردس تا سپتامبر سال ۱۹۸۸ در لبنان به صورت گروگان نگهداری میشد که پس از ۶۰۰ روز اسارت آزاد شد. در سال ۱۹۹۳ عباس حمادی از زندان آزاد شد.
| |
| | |
| شهادت مصباحی نقش مهمی در روند دادگاه ایفا کرد، تا جایی که گفتههای وی مبنی بر دخالت مقامات ایران در قتل چهار تن از چهره های مخالف کُرد، دادستان را بر آن داشت تا برای نخستین بار در جریان بازپرسی از شاهد، از رئیس جمهور جمهوری اسلامی به عنوان ریشه قتلها نام ببرد.
| |
| | |
| این عقیدهای بود که در نطق پایانی دادستان نیز تکرار شد. این تحولات اعتراضاتی را از سوی جمهوری اسلامی به دنبال داشت و سبب به راه افتادن تظاهرات دولتی در شهر قم گردید. گزارشاتی نیز در مورد تهدید به قتل دادستانان آلمانی از تظاهرات مزبور منتشر گردید. در جریان دور دوم تحقیقات دادگاه از مصباحی، ترتیبات وسیع امنیتی به عمل آمد.
| |
| | |
| دادستان از جمله بیان داشت که دادگاه میکونوس و همچنین شهادت ابوالقاسم مصباحی(شاهد C) به دادگاه امکان داده است تا بتواند نگاهی کوچک به دستگاه عظیم آدمکشی حکومتگران جمهوری اسلامی بیاندازد. برای یوست جای کوچکترین شک و تردیدی وجود نداشت که آمران ترور برلین در تهران و در "شورای امور ویژه" نشستهاند. در دهم آوریل ۱۹۹۷ رأی دادگاه صادر میشود:
| |
| | |
| کاظم دارابی کازرونی حبس ابد
| |
| | |
| عباس راحیل حبس ابد
| |
| | |
| یوسف امین یازده سال زندان
| |
| | |
| محمد اتریس پنج سال و سه ماه زندان
| |
| | |
| عطااله ایاد، پس از حدود چهار سال زندان، آزاد
| |
| | |
| در حکم صادره از جمله چنین آمده است: «... ریشه این ترور را باید در روابط و مناسباتی دید که پس از انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفته است. تلاش کُردهای ایران، به رهبری حزب دمکرات کردستان ایران، برای کسب خودمختاری، این حزب را به یک حزب سیاسی قدرتمند و مخالف رژیم حاکم بدل ساخته است… لذا، رهبری سیاسی جمهوری اسلامی، برای سرکوب حزب دمکرات کردستان ایران، تصمیم گرفته است که تنها به مبارزات سیاسی علیه حزب بسنده نکند، بل حزب را از نظر فیزیکی نابود کند... قتل دکتر قاسملو و دو تن از یارانش در ۱۳ ژوئیه ۱۹۸۹ در وین (اتریش)، وهمچنین قتلی که در این دادگاه مورد بررسی قرار گرفت، از نتایج و پیامدهای عملی چنین سیاستی است. رابطه قتل وین و برلین بسیار روشن و آشکار است… اسناد و مدارک غیر قابل انکار ارائهشده به دادگاه، شکل و نوع تصمیمگیری رأس رهبری سیاسی ایران، و همچنین ساختار و مسئولیتهای این تصمیمگیریها، به گونهای روشن و آشکار نشان میدهند که هدف نظام از اینگونه اقدامات نابودی مخالفان رژیم در برونمرز است... تصمیم درباره نابودی مخالفان رژیم در اختیار نهادی به نام شورای امور ویژه است که ارگانی غیرقانونی است و بنابر دستور رهبر مذهبی حکومت تشکیل شده است و اعضای آن عبارتند از: رئیس جمهور، وزیر اطلاعات و امنیت، وزیر امور خارجه، رؤسای نیروهای نظامی و انتظامی و...، و همچنین خود رهبر مذهبی حکومت… قتل برلین دارای دلیل و انگیزه مذهبی نیست. دلیل و انگیزه آن صرفاً سیاسی و مربوط به حفظ قدرت سیاسی است. ارائه یک پوشش مذهبی برای این قتل و اینکه حکومت ایران، همچنان که خودش مُدعی است، گویا یک حکومت الاهی است، ابداً تغییری در این واقعیت نمیدهد که این جنایت صرفاً با انگیزه سیاسی و با هدف نابودی مخالفان رژیم انجام گرفته است. هدف اصلی جمهوری اسلامی نابودی مخالفان فعال رژیم در برونمرز است
| |
| | |
| پس از این حادثه، رسانه های جمعی بدلیل تشابه میان دو قتل و ترور دکتر قاسملو در وین و ترور شرفکندی در برلین بلافاصله اتهام را متوجه مقامات جمهوری اسلامی کردند و با این نقطه نظر که هر دو ترور نقطه مشترکی دارند سرویس امنیتی ایران را مجرم دانستند.
| |
| | |
| بعد از این عملیات بود که MI6 بریتانیا به طرف آلمانی خود اطلاع داد که بنابه اطلاعات موثقی که دارد، دو تن از عوامل قتل رهبران کُرد هنوز در آلمان بوده و هر دو از اتباع لبنانی به نام هایل عباس رایل ۲۶ ساله و یوسف امین ۲۵ ساله می باشند که در پیگیری پلیس مشخص شد که هر دو در خانه احمد امین برادر یوسف که در ایالت نورد راین وستفالن هست پنهان شده اند و پلیس با یورش به این خانه همه را بازداشت کرده و مقادیری پول خارجی هم یافتند و یوسف امین اولین کسی بود که به شرکت در جنایت و عمل تروریستی اعتراف کرد و کلیه اطلاعات منجمله محل اختفای اختفای اسلحه ها و اتومبیلی که با آن گریخته بودند را فاش ساخت. او همچنین آدرس و اطلاعات شخصی یک ایرانی به نام کاظم دارابی را نیز فاش کرد. دارابی سه روز بعد دستگیر شد.
| |
| | |
| یوسف امین و عباس راحیل عضو حزبالله لبنان بودند و در سالهای ۱۹۸۵/۱۹۸۶ در اطراف شهر رشت، در یکی از اردوگاههای آموزشی سپاه پاسداران، دورههای کار با اسلحه، کار با مواد منفجره، ترور و غواصی دیدهاند. محمد اتریس، عضو حزبالله لبنان، مأمور تهیه اوراق جعلی برای فرار راحیل و امین میشود. عطااله ایاد، عضو سازمان شیعه اَمَل (امید)، مأموریت مییابد نقشه قتل را تهیه کند. او و نقشهاش، در آخرین لحظه از سوی فرمانده تیم ضربتی که از ایران میآید (عبدالرحمان بنی هاشمی) کنار گذاشته میشوند.
| |
| | |
| به علاوه، دارابی تهیهکننده خانههای امن و سایر نیازهای تیم ترور مانند پول است. او در شب ترور به مسافرت، به شهرهای هامبورگ و برمن (Bremen) میرود تا "رد" گم کند. بنابر اسناد دادگاه، دارابی عضو سازمان اطلاعات و امنیت و عضو سپاه پاسداران است. افسران رابط او ابتدا حسن جوادی، "کارمند" سفارت جمهوری اسلامی در بُن و پس از اخراج او از آلمان (۱۹۸۹)، مرتضی غلامی بودهاند. او ارتباطی مستقیم و دایمی با کنسولگری جمهوری اسلامی در برلین داشته و یکی از وظایفاش جمعآوری اخبار و اطلاعات درباره افراد اپوزیسیون بوده است.
| |
| | |
| دارابی به هنگام دستگیری، به همراه فرهاد دیانت ثابت گیلانی و بهمن برنجیان، عضو هیأت رئیسه "اتحادیه دانشجویان مسلمان در اروپا"، واحد برلین بودند که بنابر گزارشات پلیس، این "اتحادیه..." یکی از تشکیلات حزبالله در اروپا و یکی از مراکز فعالیت واواک (وزارت اطلاعات و امنیت کشور) و سپاه پاسداران بوده است.
| |
| | |
| عبدالرحمان بنی هاشمی، متواری، معروف به ابوشریف، رهبر تیم "ضربت" (مسلسلچی) است که از سوی فلاحیان مأمور اجرای عملیات ترور میشود. او با مأمور ساکن برلین (دارابی) تماس برقرار و طرح نهایی عملیات را کامل و تصویب میکند. بنی هاشمی پس از انجام ترور، بنابر یک برنامه دقیق از پیش آماده، آلمان را ترک میکند و به ایران میرود.
| |
| | |
| در ادامه مشخص شد که سرویس اطلاعاتی بریتانیا به مدت بیست سال کاظم دارابی را تحت نظر داشته و مکالمات تلفنی او را گوش کرده است. وی در سال ۱۹۸۳ در آستانه اخراج از آلمان بود که دولت آلمان نزد مقامات اداره مهاجرت پادرمیانی کرده و وی را قادر ساخت در آلمان بماند. دارابی قبلاً از رهبران فعال اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در ایران بود و از طرفداران انقلاب اسلامی به شمار می آمد. سرویس اطلاعاتی آلمان و دپارتمان جنایی پس از اینکه پای دارابی به ماجرا کشیده شد، ادعا کردند که قاتلان برای حکومت ایران کار می کرده اند و دارابی را متهم کردند که مسوولیت سازماندهی قتل ها را بر عهده داشته است.
| |
| | |
| در سال ۱۹۸۲ ده سال قبل از ترور میکونوس، یک بار حکم اخراج از آلمان برایش صادر شد و این مسئله بار دیگر در جریان صدور حکم دادگاه میکونوس بار دیگر به جریان افتاد اما دلایل این اخراج بر اساس قانون مرکز بایگانی فدرال آلمان، افشا نشد.»
| |
| | |
| '''کاظم دارابی در کتابش «نقاشی قهوهخانه» دلیل صدور حکم اخراجش را این طور شرح داد: «مشارکتم در حمله به خوابگاه دانشگاه شهر ماینس آلمان که جمعی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در آن زمان در آن ساکن بودند، دلیل صدور حکم اخراجم بود.»'''
| |
| | |
| کاظم دارابی با استفاده از قانونی که در آلمان به محکومان سیاسی اجازه میدهد در محکومیتشان تخفیف بگیرند، بعد از ۱۵ سال زندان در آذر ۱۳۸۶ و در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد از زندان آزاد و از آلمان اخراج شد.
| |
| | |
| اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی وی را جاسوس ایران توصیف کرد. نهایتاً، غیر از دارابی، یوسف امین، عباس رایل و دو تبعه لبنانی دیگر به نام های عطاءالله ایاض ۲۷ ساله و محمد ادریس، متهمان پرونده بودند.
| |
| | |
| بنا به گزارش های مطبوعات، یکی دیگر از اعضای گروه مهاجم به نام فضل الله حیدر (معروف به ابوجعفر) موفق شده بود به لبنان بگریزد. روزنامه های انگلیسی همچنین انگشت اتهام را به سوی دولت جمهوری اسلامی دراز کرده و تاکید کردند که موضوع فراتر از سرنوشت کاظم دارابی و چهار لبنانی دیگر است. به ادعای مطبوعات مذکور، دولت جمهوری اسلامی راساً در قضیه مداخله داشته و این موضوعی بود که سیاستمداران در بن غیرقابل قبول می دانستند.
| |
| | |
| محاکمه متهمان توسط مقامات قضایی آلمانی در سال ۱۹۹۳ آغاز شد. در سال ۱۹۹6 (1375) این دادگاه به جایی رسید که مستقیماً بر روابط ایران و آلمان اثر نهاد. در روز جمعه ۱۶ مارس سال ۱۹۹6 (1375)، قاضی رئیس دادگاه در برلین که از ۲۸ اکتبر سال ۱۹۹۳ به استماع اتهامات و دفاعیات متهمان قضیه میکونوس پرداخته بود، احضاریه ای برای علی فلاحیان که وزیر امنیت وقت جمهوری اسلامی بود صادر کرده و وی را به عنوان مظنون به قتل ها به دادگاه فرا خواند.
| |
| | |
| این احضاریه که توسط دیوان عالی فدرال آلمان نیز تایید شد به درخواست دادستان کل آلمان «کی نهم» صادر شده بود. وی مدعی بود دلایل قطعی وجود دارد مبنی بر اینکه قتلها با نظارت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی صورت گرفته است. چند هفته قبل از وقوع قتل ها در سال ۱۹۹۲، علی فلاحیان در یک مصاحبه تلویزیونی در ایران سازمان کُردی (که مقتولین به آن وابسته بودند) را به عنوان یکی از اهداف وزارتخانه خود برشمرده و اعلام کرده بود وی آنان را در داخل و خارج از کشور تحت نظارت دارد.
| |
| | |
| دولت آلمان در سال ۱۹۹۵ تاکید کرده بود قصد مداخله در روند حقوقی و قضایی عادی مورد نظر و یا احضاریه را ندارد.
| |
| | |
| به دنبال جریان میکونوس، دستگاه قضایی آلمان درگیر یکی از جنجالیترین پروندههای قضایی تاریخ خود شد. دادگاه برلین با دستگیری کاظم دارابی و سه تبعه لبنانی و پس از پنج سال تحقیق علیه عالیترین مقامات سیاسی جمهوری اسلامی، در حکمی سیدعلی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی و علی فلاحیان را مسؤول صدور مجوز و انجام ترورها معرفی کرد.
| |
| | |
| این دادگاه روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ طی حکمی قتل صادق شرفکندی رهبر حزب دموکرات کردستان ایران و سه همکارش را به دولت جمهوری اسلامی نسبت داد.
| |
| | |
| == '''پیامدهای سیاسی و قضایی واقعهی میکونوس''' ==
| |
| دولت وقت آلمان به دنبال صدور حکم این پرونده، سفیر و سه دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی را از آلمان اخراج کرد. هلند نیز به عنوان رئیس دورهای اتحادیه اروپا به بهانه دست داشتن دولت ایران در حادثه میکونوس از کشورهای عضو اتحادیه خواست تا سفیرانشان را از تهران فرا بخوانند.
| |
| | |
| الکساندر فن اشتایل، دادستان کل آلمان در تاریخ ششم خرداد ۱۳۷۲ با پیگیری جنایت رستوران میکونوس، علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوی کرد و اقامه اش را در روزنامه زوددیچه سایتونگ چاپ کرد و دستگاه قضایی آلمان رای نهایی خود را در آوریل ۱۰ فروردین ۱۳۷۶ صادر کرد.
| |
| | |
| به دنبال تیراندازی رستوران میکونوس، پیتر هارتمن، قائم مقام وزیر امور خارجه آلمان از اقدامات تلافیجویانه دولت آلمان سخن گفت. او تصمیمات دولت مطبوعش اینطور شرح داد: «فراخواندن سفیر آلمان از ایران، تعلیق سیاست گفت و گوی
| |
| | |
| انتقادی با جمهوری اسلامی ، اخراج عوامل دولت جمهوری اسلامی از خاک آلمان و توقف تبادل دیدارها در سطح وزیر.»
| |
| | |
| به دنبال اعلام مواضع آلمان، سفرای ۱۳ کشور اتحادیه اروپا با حمایت کامل از مواضع دولت آلمان در بهار سال ۱۳۷۶ ایران را ترک کردند و روابط دیپلماتیکشان با جمهوری اسلامی را متوقف کردند.
| |
| | |
| موج اتهامات دادگاه آلمان علیه مقامات ارشد کشورمان، با عکسالعمل شدید مسؤولان سیاسی و دیپلماتیک کشورمان توام شد. پس از اخراج دیپلماتهای کشورمان از آلمان متقابلا چهار دیپلمات آلمانی از ایران اخراج شدند و وزارت خارجه کشورمان با احضار سفیر آلمان در تهران، حکم اخراج این چهار دیپلمات را به او ابلاغ کرد.
| |
| | |
| پس از اخراج دیپلماتهای آلمانی، ۱۲ کشور عضو اتحادیه اروپا طی بیانیه آوریل در همبستگی با دولت آلمان سفرای خود را از ایران فرا خواندند و سفرای ایران در این کشورها به ایران برگشتند.
| |
| | |
| واکنش آمریکا
| |
| | |
| این تصمیم اتحادیه اروپا با استقبال مقامات آمریکایی روبرو شد.
| |
| | |
| نیکلاس برنز سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا در کنفرانسی مطبوعاتی از حکم دادگاه میکونوس علیه کشورمان ابراز رضایت کرد. او اظهار امیدواری کرد: «امیدوارم کشورهای اروپایی در تحریم اقتصادی علیه ایران با آمریکا متحد شوند. ما از اینکه اتحادیه اروپا سفرای خود را از تهران فرا خواندند خوشحالیم و امیدواریم که اروپائیان از این فرصت به دست آمده استفاده کرده و در مهار استراتژیکی ما علیه ایران اقدام نمایند.»
| |
| | |
| مدتی بعد پیتر تارنوف، مشاور ویژه وزیر امورخارجه آمریکا با سفر به چند کشور اروپایی از دولتمردان این کشورها خواست تا روابط خود با ایران را محدود کنند و کلیه ماموران امنیتی ایران را از کشورهایشان اخراج کنند.
| |
| | |
| سرانجام ۱۵ کشور عضو اتحادیه اروپا در تاریخ دهم اردیبهشت ۱۳۷۶ در نشستی در لوگزامبورگ تصمیم گرفتند گفتوگوهای انتقادی خود با ایران را قطع و سطح روابط سیاسی خود با کشورمان را کاهش دهند و دیدارهای دیپلماتیک در سطح وزرای خارجه را متوقف کنند.
| |
| | |
| سیاست گفت وگوهای انتقادی بن با تهران به دنبال این بحران، دچار ضربه سختی شد، این موضوعی بود که فضای سیاسی را متشنج ساخت و بعد از اینکه دادستان کل آلمان اعلام کرد اگر فلاحیان به آلمان وارد شود دستگیر شده و به دادگاه آورده خواهد شد، تهران تهدید به عمل متقابل کرد.
| |
| | |
| و در نهایت بعد از ۷ ماه قطع ارتباط بین جمهوری اسلامی و کشورهای مذکور در روز جمعه ۲۳ آبان ۱۳۷۶، سفرای اروپایی به ایران بازگشتند. | |
| | |
| === '''تاریخچه روابط آلمان با ایران و تأثیرات آن بر دادگاه میکونوس''' === | |
| از زمان امضای نخستین قرارداد تجاری و موافقتنامه دوستی میان ایران و دولت آلمانی پروس در سال ۱۸۷۵ میلادی، تبادل کالا و افکار میان دو کشور تقریباً بدون وقفه ادامه داشت. در سال ۱۹۹۵ بخش های صنعتی و تجاری آلمان مهم ترین شریک جمهوری اسلامی به شمار می آمدند.
| |
| | |
| سیاستمداران آلمانی برای ایجاد وجهه و اعتبار برای بازرگانی کشور خود از هیچ چیز مضایقه نکردند. به علاوه، آلمان از رابطه خود با جمهوری اسلامی در جهت گسترش نفوذ خود در منطقه مانند سایر قدرت های غربی منتفع شده بود.
| |
| | |
| پس از انقلاب ۱۳۵۷در ایران، وزیر خارجه وقت آلمان هانس دیتریش گنشر آمادگی خود را برای مذاکره با حکومت جدید ایران با هدف ممانعت از انزوای کامل دولت جدید از سوی غرب را آشکارا اعلان کرد. در حالی که ایالات متحده مداوماً در جهت انزوای کامل جمهوری اسلامی می کوشید، وزیر خارجه بعدی آلمان کلاوس کینکل طرح گفت وگوی انتقادی را ارائه داد.
| |
| | |
| سیاستمداران آلمانی در یک حرکت آشکار برای نشان دادن عزم خود به برقراری رابطه با تهران، در نخستین نمایشگاه پاییزه بعد از انقلاب ۵۷ در تهران، در مقایسه با سایر مقامات غربی حضوری چشمگیر تر داشتند.
| |
| | |
| با این حال، در سال ۱۹۹۵ علایمی از سر در گمی و ابهام در سیاست آلمان دیده می شد. دو سال قبل، بن یک سری موافقتنامه در زمینه استمهال بازپرداخت بدهی های جمهوری اسلامی با تهران به امضا رسانیده بود، که این حرکت مخصوصاً با استقبال بانکدارهای آلمانی روبه رو شد. متعاقباً شرکت بیمه دولتی هرمس ضمانت معاملات با جمهوری اسلامی را مجدداً در حدی محدودتر آغاز کرد.
| |
| | |
| آشکار بود تمایلاتی درون سیاست آلمان برای یک سیاست حداقل دو فاکتو با جمهوری اسلامی به وجود آمده است و بر اثر فشارهایی که به آلمان از طرف دیگر دول غربی وارد می ش، آلمان به تدریج به شکلی بیشتر از آنچه دولت آلمان رسماً تایید می نمود، رعایت سیاست های آمریکا را آغاز کرده بود. در نوامبر سال ۱۹۹۵، وقتی که وزیر خارجه آلمان کلاوس کینکل با انتقادات سختی در پارلمان روبه رو شد، اذعان نمود در چارچوب سیاست های داخلی آلمان، وی در زمینه استراتژی خود در قبال جمهوری اسلامی با مشکلات فراوانی روبه روست که روز به روز هم افزایش می یابد.
| |
| | |
| پارلمان فدرال آلمان درخواست نمود که دعوت از علی اکبر ولایتی وزیر خارجه جمهوری اسلامی لغو شود، اما دولت بن به طور ناگهانی «کنفرانس اسلام و غرب» (که از مدت ها قبل برنامه ریزی شده بود) را لغو کرد.
| |
| | |
| واضح بود که بخشی از این رخدادها ناشی از آن بود که جمهوری اسلامی ترور اخیر اسحاق رابین را انتقام الهی دانسته و از آن استقبال کرده بود. با صدور احضاریه، وضعیت روابط ایران و آلمان دچار چنان چرخشی شد که کنترل آن برای آقای کینکل بسیار دشوار بود.
| |
| | |
| در جریان ماجرای دادگاه میکونوس، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی احضاریه صادره آلمان برای فلاحیان وزیر امنیت وقت را رد کرده و آن را مغایر استانداردهای معمول در رفتار بین الملل و غیر قابل قبول خواند.
| |
| | |
| سخنگوی وزارت خارجه وقت جمهوری اسلامی گفت: اینها گروه هایی هستند که مداوماً برای ایجاد مشکل در روابط جمهوری اسلامی و آلمان تلاش کرده اند. بی شک پیشرفت سریع در تحقیقات منصفانه و دقیق در قضیه میکونوس منجر به آشکار شدن حقیقت و رفع اتهامات بی اساس علیه جمهوری اسلامی خواهد شد.
| |
| | |
| روزنامه های آلمانی دی ولت و فرانکفورتر روندشاور گزارش کردند در نامه وزیر دادگستری آلمان به رئیس دادگاه برلین تاکید شده است وزارت قصد ندارد از تهران برای احضار فلاحیان درخواست کند.
| |
| | |
| گزارش ها افزودند: رئیس دادگاه در نطقی اشاره کرد که در شرایط موجود وی، احضار آقای فلاحیان به دادگاه برلین را محتمل نمی بیند و به این ترتیب احضاریه فلاحیان از جانب دولت آلمان منتفی شد.
| |
| | |
| === '''اقدامات سیاسی پس از دادگاه''' ===
| |
| دادگاه میکونوس از پراهمیتترین دادگاههایی بود که در آلمان تشکیل شد و مقامات عالی نظام جمهوری اسلامی را به دست داشتن در قتل مخالفان خود در خارج از ایران متهم کرد و برای اولین بار به خاطر تروریسم دولتی توسط دادگاه میکونوس محکوم شدند.
| |
| | |
| دادستان از واژه '''تروریسم دولتی''' استفاده کرده و گفت« که مقام رهبری، رفسنجانی رئیس جمهور، ولایتی وزیر امور خارجه و فلاحیان وزیر اطلاعات ایران به عنوان اعضای کمیته ویژه مذکور در مورد اجرای ترور در خارج از کشور، در صدور دستور قتل های برلین مشارکت داشته اند.» دادستان کل بدین ترتیب شواهد ارائه شده به دادگاه در مورد اینکه مقامات ایرانی در موضوع قتل مسؤولیت داشته اند را معتبر دانسته بود.
| |
| | |
| به اظهار دادستان، مقام رهبری شخصاً مبتکر دستور اولیه اجرای طرح قتل ها بوده و تصمیم مزبور در کمیته ویژه که گفته می شد رئیس جمهور و وزیر امور خارجه نیز در آن عضو بودند به تصویب رسیده و اجرای تصمیم کمیته در زمینه قتل رهبران کُرد به عهده عضو دیگر کمیته یعنی آقای فلاحیان قرار داشت.
| |
| | |
| همچنین چند ماه بعد «رونالد جورج» دادستان کل آلمان، رهبر ایران سید علی خامنهای، رئیسجمهور علی اکبر هاشمی رفسنجانی، وزیر امور خارجه، علی اکبر ولایتی و وزیر اطلاعات وقت ایران، علی فلاحیان را به دخالت در این ماجرا متهم کرد. ابوالحسن بنیصدر نیز در دادگاهی که برای واقعه ترور میکونوس در آلمان تشکیل شد، علیه جمهوری اسلامی شهادت داد و مقامات عالی نظام جمهوری اسلامی را به دست داشتن در ترور رهبران مخالف کُرد متهم کرد.
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| حزب دموکرات کردستان، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص ۵۶۶، ۵۶۸ و ۵۶۹
| |
|
| |
| بررسی روابط ایران و آلمان، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک، ص ۲۱۰
| |
|
| |
| دویچه وله ۲۴ شهریور ۱۴۰۱
| |
|
| |
| خبرگزاری ایسنا- ۲۲ فروردین ۱۴۰۱
| |
|
| |
| خاطرات ناطق نوری، ج دوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۷۹
| |
زندان صیدنایا، یکی از مخوفترین زندانهای بشار اسد در ۳۰ کیلومتری شمال دمشق در منطقهی ریف دمشق واقع است. ساخت این زندان از سال ۱۹۷۸ با مصادرهی زمینهای اهالی شروع شد. سپس برای شروع عملیات اجرایی به وزارت دفاع سوریه تحویل داده شد. کار اجرایی ساختوساز زندان از سال ۱۹۸۱ آغاز شد و در سال ۱۹۸۶ به پایان رسید.
این زندان که به صورت سه ضلعی ساخته شده، دو بخش دارد. بخش اول با نام ساختمان قرمز است که شامل زندانیان سیاسی و غیر نظامی بوده و بخش دوم ساختمان سفید نامیده میشود که مختص زندانیان نظامی بوده است. و ظرفیت رسمی آن تا ۲۰۰۰۰ زندانی است، ولی در شرایط فوقالعاده از این تعداد بیشتر را هم پوشش میدهد. این زندان زیر نظارت وزارت دفاع و با کنترل پلیس نظامی اداره میشود. اولین زندانیان از سال ۱۹۷۸ به آن وارد شدند.
پس از قیام سال ۲۰۱۱ این زندان آخرین گذرگاه زندانیان تا مرگ نام گرفته است و معمولا پیش از انتقال به صیدنایا آنها ماهها و سالها در سایر مراکز تحت بازداشت و بازجویی بودهاند.
زندانیان در دادگاههای نظامی و نمایشی که یک تا سه دقیقه طول میکشیده محاکمه و به این زندان نهایتا منتقل میشدند. در مصاحبه عفو بینالملل با زندانیان، در زندان صیدنایا انواع شکنجههای غیر انسانی و تجاوز و اعدامهای دستهجمعی بطور معمول تا روزی ۵۰ نفر، کشتن در اسید و بوسیله دستگاه پرس وسوزاندن اجساد در کورهها رایج بوده و به همین دلیل مخوفترین زندان سوریه نام گرفته است.
در سال ۲۰۱۴ با فرار یکی از عوامل حکومت اسد با نام مستعار «سزار» با دهها هزار تصویر از اجساد مثله شده زندانیان کشته یا شکنجه شده در زندانهای سوریه بخشی از این وقایع افشا شد. او حدود ۵۳ هزار و ۲۷۶ پرونده را در اختیار گروهها و فعالان حقوق بشر سوریه و سازمانهای بینالمللی قرار داد. این تصاویر مبنای تحریمهای آمریکا علیه رژیم اسد تحت عنوان «قانون سزار» شد که جنایات انجامشده در این زندانها را برجسته میکند.
ابعاد وحشیگیری در این زندان پس از افشاگری سزار، عکاس قانونی پزشک قانونی پلیس نظامی افشا شد. به گزارش شبکه حقوق بشر سوریه، ۱۳۶۶۱۴ نفر که شامل ۸۵۰۴ زن و ۳۶۹۸ کودک است بین مارس ۲۰۱۱ تا دسامبر ۲۰۲۴ در زندانهای سراسر سوریه تحت بازداشت بودهاند. زندان صیدنایا در این میان به عنوان مخوفترین و بدنامترین زندان و شاخص سرکوب حکومت اسد در سراسر جهان شناخته میشود.
عفو بینالملل در سال ۲۰۱۷ پس از افشای اعدام هزاران نفر در زندان صیدنایا، از این زندان به عنوان یک «سلاخخانه» یاد کرد.
رامی عبدالرحمان مدیر دیدهبان حقوق بشر سوریه درباره همدستی سپاه پاسداران خامنهای در جنایات دیکتاتور سوریه، میگوید:
«در سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ حدود ۳۰ هزار زندانی در زندان صیدنایا اعدام شدهاند در این زندان عناصر سپاه پاسداران بر اعدامها نظارت میکردند. بیش از ۱۰۵ هزار زندانی سوری در زندانها در زیر شکنجه کشته شدهاند و از مردم سوریه هیچ کسی پیدا نمیشود که یکی از بستگانش در زندانهای رژیم اسد نبوده باشد».[۱]
صیدنایا کشتارگاه انسانها
زندان صیدنایا، در ریف دمشق از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ با مشاورههای افسر فراری اساس بنام آلویس برونر بنا و تکمیل شد. این زندان که به صورت سه ضلعی ساخته شده، دو بخش دارد. بخش اول با نام ساختمان قرمز است که شامل زندانیان سیاسی و غیر نظامی بوده و بخش دوم ساختمان سفید نامیده میشود که مختص زندانیان نظامی بوده است. و ظرفیت رسمی آن تا ۲۰۰۰۰ زندانی است، ولی در شرایط فوقالعاده از این تعداد بیشتر را هم پوشش میدهد. این زندان زیر نظارت وزارت دفاع و با کنترل پلیس نظامی اداره میشود. اولین زندانیان از سال ۱۹۷۸ به آن وارد شدند.
آلویس برونر
آلویس برونر افسر اساس نازی
آلوئیس برونر (Alois Brunner)؛ زادهٔ ۸ آوریل ۱۹۱۲ افسر ارشد اساس و عضو ستاد فرماندهی آدولف آیشمان در «اداره امور مربوط به یهودیان» بود.
وی مسئول اردوگاه درانسی در خارج پاریس بود که یهودیان را جمعآوری کرده و به اردوگاههای کار اجباری میفرستاد. وی در فرستادن ۱۳۰٬۰۰۰ یهودی به اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی و اتاقهای گاز نقش اجرایی داشت.
پس از پایان جنگ جهانی دوم، در دهه ۱۹۵۰، زمانی که فهمید دادگاهها در پی محاکمه او هستند، به سوریه گریخت و با حمایت دولت سوریه، با نام مستعار «جورج فیشر» در دمشق زندگی میکرد. او به عنوان مشاور دولت در روشهای شکنجه فعال بود. دولت سوریه همواره پناه دادن به او را رد میکرد. در سوریه، آلوئیس برونر حداقل دو بار در سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۸۰ توسط موساد مورد سوءقصد قرار گرفت. در یکی از سوءقصدها، بر اثر بازکردن بمبِ نامهای، یک چشم و سه انگشتش را از دست داد.
او در سال ۲۰۰۱ در دادگاهی در فرانسه به صورت غیابی به حبس ابد محکوم شد.
او ابداعکننده یکی از ابزارهای شکنجه به نام «صندلی آلمانی» است. تمامی اجزای این صندلی متحرک بوده، بهطوریکه پس از نشاندن زندانی روی آن، بدن وی در جهات مختلف به حرکت درآمده و منجر به شکستن ستون فقرات قربانی میشود.
برونر، پس از آنکه مقامات سوریه او را کنار گذاشتند، زندگی بسیار سختی را گذراند. در دسامبر ۲۰۱۴ میلادی، اعلام شد که وی در سال ۲۰۰۱ در ۸۹ سالگی پس از گذراندن یک دهه اقامت در زیرزمینی مخروبه در دمشق مرد.[۲]
انواع شکنجه در صیدنایا
رژیم سوریه از چندین روش برای شکنجه مخالفان استفاده میکرد؛ از جمله شلاق، شوک برقی و محرومیت از خواب. شکنجهگران زنان و مردان را برهنه میکردند، چشمبند میزدند و حتی مورد تجاوز جنسی قرار میدادند. علاوه بر این سه روش خاص شکنجه نیز در سوریه بکار گرفته میشد.
یکی از آنها شکنجه ابداعی افسر اساس نازی آلویس برونر، به نام «صندلی آلمانی» معروف بود. زندانیان را روی صندلی مینشاندند و آنها را تا جایی به عقب خم میکردند تا ستون فقراتشان بشکند. دومی "فرش پرنده" نام داشت که قربانیان را روی یک تخته چوبی تاشو قرار میدادند. سپس نگهبانان دو طرف تخته را بالا میآورند و زانوها و قفسه سینه قربانی را آنقدر به هم نزدیک میکردند که باعث دردی وحشتناک در بدن زندانی شود.
شکنجهگران همچنین اغلب زندانیان را به نردبان میبستند و سپس نردبان را هل میدادند و بارها و بارها سقوط قربانی را تماشا میکردند.
قتلهای دستهجمعی
پس از گشوده شدن درب زندانهای سوریه از جمله زندان صیدنایا، ابعادی جدید از کشتار جمعی در این زندان به نظارت نیروهای سپاه پاسدارن ایران افشا شد.
استوارت جونز دستیار موقت وزیر خارجه در امور خاورمیانه به خبرنگاران گفت:
«منابع موثق معتقدند که اجساد در گورهای جمعی ریخته شده است.»
«ما اکنون بر این باوریم که رژیم سوریه یک کوره جسدسوزی در مجتمع زندان صیدنایا نصب کرده که می تواند بقایای بازداشتی ها را بدون به جا گذاشتن شواهد زیاد از بین ببرد.»
«واقعیاتی که امروز عرضه میکنیم بر گزارش سازمانهای غیردولتی بینالمللی و محلی، گزارش های رسانهای و همچنین ارزیابی جامعه اطلاعاتی استوار است.»
آقای جونز گفت که شواهد این کوره جسدسوزی برای پنهان کردن کشتارهای جمعی به جامعه بینالمللی عرضه خواهد شد.
او گفت که اسنادی که به تازگی از حالت محرمانه خارج شده "عمق تلاش رژیم سوریه با ادامه حمایت متحدانش، روسیه و ایران، را نشان میدهد."
آقای جونز گفت که دولت سوریه ساختمانی را در مجتمع صیدنایا برای ایجاد امکانات لازم برای کوره جسدسوزی تغییر داده و اصلاح کرده است.
او افزود:
«هرچند جنایات متعدد رژیم به خوبی مستند شده، به اعتقاد ما ساختن یک کوره جسدسوزی تلاشی برای پنهان کردن ابعاد قتلهای جمعی در زندان صیدنایا است.»
عفو بینالملل در ماه فوریه گزارش داد که از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ اعدام های جمعی هر هفته در این زندان اتفاق افتاده است.
عفو بینالملل: هزاران نفر در یک زندان سوریه اعدام شدهاند.
دولت سوریه در آن زمان ادعاهای عفو بینالملل را "بیپایه" و "عاری از حقیقت" توصیف کرد.
عفو بینالملل اوایل فوریه گفت که احتمالا تا ۱۳ هزار نفر که بیشتر آنها غیرنظامیان هوادار مخالفان بودهاند در طی پنج سال به طور مخفیانه در این زندان اعدام شدهاند.
به گفته عفو بینالملل از سپتامبر ۲۰۱۱ تا دسامبر ۲۰۱۵ اعدامهای جمعی هر هفته در زندان صیدنایا صورت گرفت. به علاوه این گروه میگوید دلیلی ندارد که بعد از ۲۰۱۵ این روند متوقف شده باشد.
عفو بینالملل میگوید که این اعدامها با صدور مجوز از بالاترین سطوح دولت سوریه انجام شده است.
کورههای سوزاندن اجساد
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۵ مه ۲۰۱۷
آمریکا می گوید که دولت سوریه برای از بین بردن اجساد هزاران زندانی به قتل رسیده در یک زندان نظامی کوره ای برای سوزاندن اجساد ساخته است.
وزارت خارجه آمریکا عکس هایی ماهواره ای از این تاسیسات منتشر کرده که می گوید برای از بین بردن شواهد به کار گرفته شده است.
گروههای حقوق بشری میگویند که هزاران زندانی در این زندان نظامی در بیرون دمشق شکنجه و اعدام شدهاند.
حکومت سوریه همواره هرگونه نقض حقوق بشر در زندانها را رد کرده است.
زندان صیدنایا پس از سرنگونی بشار اسد
گفتگو با زندانیان صیدنایا
عمر الشغری
عمر الشغری، یکی از کسانی که از این زندان جان سالم بهدر برده، روز یکشنبه درباره آنچه در طول سه سال زندان در دوره نوجوانی پشت سر گذاشته بود، با بیبیسی صحبت کرد.
او گفت:
«من درد را میشناسم، تنهایی را میشناسم و ناامیدی را که با تمام وجودت احساس میکنی. چون دنیا تو را رها کرده تا رنج بکشی و هیچ کاری برایت انجام نمیدهد.»
«آنها پسرعمویم را که خیلی دوستش داشتم مجبور کردند مرا شکنجه کند و مرا مجبور کردند که او را شکنجه کنم. اگر این کار را نمیکردیم هر دو اعدام میشدیم.»
میشل کیلو
میشل کیلو از شخصیتهای اپوزیسیون سوریه و از حامیان شورای ملی مقاومت ایران، پیش از این در بخشی از گفتگوهایش با تلویزیون العربیه گفته بود:
«در زندان کسی مجاز نبود که نام خودش را حتی به زندانبان بگوید. یک بار زندانبان مرا صدا کرد و نامم را پرسید. شمارهام را به او گفتم ولی او نام اصلیام را خواست. وقتی نام اصلیام را گفتم من را شناخت و تلاش کرد تا با من رابطهای انسانی برقرار کند. یک نیمهشب از من خواست تا به یک سلول انفرادی که در آن یک زن جوان محبوس بود بروم و برای کودک چند سالهٔ آن زن جوان قصه بگویم. وقتی وارد سلول شدم زن از من ترسید و صحبت نمیکرد. به او گفتم دخترم من هم مانند تو یک زندانی هستم. آمدهام که برای کودک تو قصه بگویم. شروع کردم و از پرندهای صحبت کردم که روی شاخه یک درخت نشسته. کودک با تعجب نگاهم میکرد. او نمیدانست که پرنده چیست و درخت چه شکلی دارد. فهمیدم که او در زندان دنیا آمده و هنوز نمیداند دنیای بیرون از زندان چه شکلی دارد. زندانیان میگویند طبقات پایین این زندان تاریک بوده و برخی زندانیان ماهها هیچ نوری دریافت نمیکردند».[۳]
روایت میشل کیلو از زندان صیدنایا، مانند روایت موسوی اردبیلی، قاضیالقضات جمهوری اسلامی در روزگار خمینی است که سال۹۵ منتشر شد. اردبیلی میگوید:
«روزی که برای بازدید به زندان اوین رفته بودم متوجه یک در قفلدار شدم. از لاجوردی خواستم در را باز کند، ابتدا قبول نکرد اما پس از اصرار من در را باز کرد. در اتاق که باز شد، چند لحظه سیاهی مطلق بود، بعد چشمهایی دیدم، چندین جفت، که مثل چشم گربه در تاریکی میدرخشید. لاجوردی گفت اینها بچههای زنان زندانی سر موضع هستند. اینجا نگهشان داشتهایم تا پاک شوند و از زندانیان تأثیر نگیرند».[۳]
مهرماه سال۶۶ منتظری طی نامهیی به خمینی، نوشت:
«آیا میدانید در زندان شیراز دختری روزهدار را با جرمی مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام کردند؟ آیا میدانید در بعضی زندانهای جمهوری اسلامی دختران جوان را بهزور تصرف کردند؟ آیا میدانید چه بسیارند زندانیانی که در اثر شکنجههای بیرویه کور یا کر یا فلج یا مبتلا به دردهای مزمن شدهاند و کسی به داد آنان نمیرسد؟...»[۴].
منابع