کاربر:Khosro/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
Khosro (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]]
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]]
 
{{جعبه زندگینامه
 
| اندازه جعبه =
 
| عنوان = الله‌یار خان آصف‌الدوله
 
| عنوان ۲ =
 
| نام =
 
| تصویر = الله‌یار خان آصف‌الدوله.jpg
 
| اندازه تصویر = 260px
 
| عنوان تصویر =
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| زادروز = نامشخص
| نام = حسین پژمان بختیاری
| زادگاه =  
| تصویر = پژمان بختیاری - ۲.jpg
| تاریخ مرگ = پس از ۱۲۵۵ هـ. ق
| توضیح تصویر = حسین پژمان بختیاری؛ شاعر، مترجم و محقق معاصر ایرانی
| مکان مرگ =
| نام اصلی =  
| علت مرگ =
| زمینه فعالیت = شعر، ترجمه، تحقیق ادبی، تصحیح متون کلاسیک
| آرامگاه =
| بناهای یادبود =
| محل زندگی =
| ملیت =  
| ملیت =  
| تاریخ تولد = آبان ۱۲۷۹ هـ.ش
| نام‌های دیگر =
| محل تولد = تهران، ایران
| نژاد = قاجار
| والدین = پدر: علی‌مراد خان میرپنج بختیاری؛ مادر: عالمتاج قائم‌مقامی (ژاله)
| تابعیت =
| تاریخ مرگ = آذر ۱۳۵۳ هـ.ش
| تحصیلات =
| محل مرگ = تهران، ایران
| دانشگاه =
| علت مرگ =  
| پیشه = سیاستمدار، فرمانده نظامی
| محل دفن =  
| سال‌های فعالیت =
| مذهب =
| کارفرما =
| در زمان حکومت = قاجار، پهلوی
| نهاد =
| اتفاقات مهم =  
| نماینده =
| نام دیگر =
| شناخته‌شده برای = صدراعظم فتحعلی شاه قاجار
| لقب =
| نقش‌های برجسته = صدراعظم، حکومت ولایات
| بنیانگذار = جامعه ادبی گوهر
| سبک =
| پیشه = شاعر، مترجم، محقق، کارمند وزارت پست و تلگراف و تلفن، مدیر ادبی رادیو
| تأثیرگذاران =
| سال‌های نویسندگی =  
| تأثیرپذیرفتگان =
| سبک نوشتاری = کلاسیک با تصاویر نوآورانه، غزل، قصیده، مثنوی، چهارپاره
| شهر خانگی =
| کتاب‌ها = زن بیچاره، محاکمه شاعر، خاشاک، اندرز یک مادر، کویر اندیشه، دیوان اشعار
| دستمزد =
| نمایشنامه‌ها =
| Net worth =
| دیوان اشعار = دیوان اشعار پژمان بختیاری
| قد =
| تخلص = ابتدا سرمست، سپس پژمان
| وزن =
| همسر =  
| تلویزیون =
| فرزندان = دو فرزند (فریبرز و فریبا)
| لقب = آصف‌الدوله
| تحصیلات = مدرسه سن لوییس تهران، نزد ادیب نیشابوری و بدیع‌الزمان فروزانفر
| دوره = قاجار
| علت شهرت = شاعر کلاسیک‌گرا با نوآوری در تصاویر، تصحیح متون کلاسیک، ترجمه از فرانسه، احیای موسیقی بختیاری
| پس از =
|اندازه تصویر=280پیکسل|مدفن=بهشت زهرا، تهران}}
| پیش از =
'''حسین پژمان بختیاری'''، (آبان ۱۲۷۹ شمسی، تهران – آذر ۱۳۵۳ شمسی، تهران) شاعر، نویسنده، مترجم، محقق و تصحیح‌کننده متون کلاسیک ادبیات فارسی بود. او تنها فرزند علی‌مراد خان میرپنج بختیاری، یکی از خوانین بختیاری و مبارزان دوران مشروطه، و عالمتاج قائم‌مقامی معروف به ژاله، شاعره و نواده میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی بود. والدین وی اندکی پس از تولد او جدا شدند و پژمان کودکی پر از رنج و تنهایی را تجربه کرد که این امر در آثار شعری‌اش بازتاب یافت. پدرش در سال ۱۲۸۸ شمسی درگذشت و سرپرستی او به خاندان سردار اسعد بختیاری سپرده شد، اما وصیت پدر برای فرستادن وی به اروپا برای تحصیل اجرا نشد. پژمان بخشی از کودکی خود را در دشتک بختیاری گذراند و در آنجا با طبیعت و فرهنگ بختیاری آشنا شد که تأثیر عمیقی بر شعرهایش گذاشت. او در مدرسه سن لوییس تهران تحصیل کرد و زبان فرانسه را آموخت؛ همکلاسی نیما یوشیج بود. سپس نزد ادیب نیشابوری و بدیع‌الزمان فروزانفر ادبیات فارسی و عربی را فراگرفت. از سال ۱۳۰۴ شمسی در وزارت پست، تلگراف و تلفن مشغول به کار شد و تا بازنشستگی در ۱۳۳۷ شمسی ادامه داد. از سال ۱۳۴۷ شمسی مدیر ادبی برنامه گل‌های رادیو ایران شد و تا ۱۳۵۲ شمسی فعالیت کرد، جایی که ترانه‌های بختیاری را مستند کرد. شعر را از نوجوانی با تخلص سرمست آغاز کرد و سپس پژمان شناخته شد. آثار منظوم وی شامل مجموعه‌هایی چون زن بیچاره (۱۳۰۶)، محاکمه شاعر (۱۳۱۳)، خاشاک (۱۳۳۵)، اندرز یک مادر (۱۳۴۷) و کویر اندیشه (۱۳۴۹) است. پژمان تصحیحاتی بر دیوان حافظ، کلیات جامی و آثار نظامی گنجوی انجام داد. ترجمه‌های او از ادبیات فرانسه شامل وفای زن از بنژامین کنستان و مادموازل اسکودری از هوفمان می‌شود. آثار نثر وی مانند تاریخ پست و تلگراف و تلفن (۱۳۲۶) و داستان زندگانی حافظ نیز قابل توجه است. او بیش از ۱۰۰ مقاله در مجلاتی چون ارمغان و یغما منتشر کرد. شعرهای وی تم‌هایی چون تنهایی، عشق، وطن‌پرستی و فرهنگ بختیاری را پوشش می‌دهد. پژمان در آذر ۱۳۵۳ بر اثر سرطان درگذشت و در بهشت زهرا دفن شد. آثار منتشر نشده وی شامل گویش بختیاری و تاریخ منظوم اشکانیان است. او به عنوان شاعری که به سنت‌های کلاسیک پایبند بود اما نوآوری‌هایی داشت، در ادبیات معاصر ایران جایگاه مهمی دارد.
| حزب =
== زندگی اولیه و خانواده ==
| جنبش =
=== تولد و زمینه خانوادگی ===
| مخالفان =
حسین پژمان بختیاری در آبان ۱۲۷۹ شمسی (نوامبر ۱۹۰۰ میلادی) در محله حسن‌آباد تهران زاده شد. او تنها فرزند علی‌مراد خان میرپنج بختیاری، یکی از خوانین برجسته بختیاری که در اواخر دوران قاجار به تهران آمده و عنوان میرپنج (معادل سرتیپ) دریافت کرده بود، و عالمتاج قائم‌مقامی، معروف به ژاله (متولد ۱۲۶۲ شمسی، درگذشت ۱۳۲۶ شمسی)، شاعره و نواده میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی (مقتول ۱۲۵۱ قمری، نخست‌وزیر محمدشاه قاجار) بود. علی‌مراد خان در نهضت مشروطه همراه علیقلی خان سردار اسعد بختیاری نقش فعالی داشت و فرمانده بخشی از قشون بختیاری در آذربایجان بود. این زمینه خانوادگی، که ترکیبی از سنت‌های ایلی بختیاری و میراث ادبی قائم‌مقامی بود، پایه‌ای برای علاقه پژمان به ادبیات و فرهنگ ایرانی فراهم کرد. <ref name=":0">[https://www.iranicaonline.org/articles/pejman-e-bakhtiari-hosayn/ حسین پژمان بختیاری - ایرانیکا آنلاین]</ref><ref name=":1">[https://rch.ac.ir/article/Details/13121 پژمان‌ بختیاری‌ حسین - دانشنامه جهان اسلام]</ref><ref name=":2">[https://sheroava.blogsky.com/1395/12/18/post-335/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%DA%98%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C زندگینامه - پژمان بختیاری - شعر و آوا]</ref>
| هیئت =
 
| دین = اسلام
والدین پژمان زمانی که او تنها یک ساله بود، جدا شدند و مادرش خانه را ترک کرد و اجازه دیدار با فرزند را نداشت. این جدایی تأثیر عمیقی بر روحیه پژمان گذاشت و در شعرهایش منعکس شد، مانند ابیاتی که از تنهایی و فقدان والدین سخن می‌گوید: "طفلکی بودم که مادر خواست بی‌یاور مرا / رفت در نه سالگی سایه پدر از سر مرا". پژمان تا سن ۲۷ سالگی مادرش را ندید و سپس با او زندگی کرد تا زمان مرگ مادر در سال ۱۳۲۶ شمسی. این دوره از زندگی او با احساس محرومیت عاطفی همراه بود که بعدها در تم‌های تنهایی آثارش ظاهر شد. <ref name=":3">[https://bakhtiarikhabar.ir/%D9%BE%DA%98%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D8%8C-%D9%85%D8%AD%D9%82%D9%82-%D9%88-%D9%85%D8%AA%D8%B1%D8%AC%D9%85/ پژمان بختیاری : شاعر ، محقق و مترجم - بختیاری خبر]</ref><ref name=":4">[https://stlouis.ir/?page_id=1052 حسین پژمان بختیاری - استلوئیس]</ref>
| مذهب =  
=== مرگ پدر و مسائل سرپرستی ===
| اتهام =
پدر پژمان، علی‌مراد خان، در سال ۱۲۸۸ شمسی (۱۹۰۹ میلادی) بر اثر بیماری درگذشت. پیش از مرگ، سرپرستی پژمان را به علیقلی خان سردار اسعد بختیاری دوم (متولد ۱۲۳۶ شمسی، درگذشت ۱۲۹۶ شمسی) سپرد و وصیت کرد که وی را برای تحصیل به اروپا بفرستند، اما این وصیت اجرا نشد و پژمان سهمی از ارث پدر دریافت نکرد. پس از مرگ علیقلی خان، سرپرستی به جعفرقلی خان سردار اسعد سوم (متولد ۱۲۵۷ شمسی، درگذشت ۱۳۱۳ شمسی) منتقل شد، اما پژمان با بی‌توجهی و عدم حمایت مالی روبرو بود که این امر بر زندگی اولیه او سایه افکند و او را مجبور به تلاش مستقل برای پیشرفت کرد. <ref name=":5">[https://sarzaminema.ir/%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%DA%98%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1/ آثار منظوم و منثور پژمان بختیاری شاعر بزرگ معاصر - سرزمین ما]</ref><ref name=":0" /><ref name=":2" />
| مجازات =
=== تجربیات کودکی در دشتک بختیاری ===
| وضعیت گناهکاری =
در حدود سال ۱۲۸۵ شمسی، پژمان به دشتک بختیاری، زادگاه پدری‌اش واقع در ۸۵ کیلومتری مرکز چهارمحال و بختیاری، در دامنه زردکوه و کنار سرچشمه رود کارون، فرستاده شد. او با کاروانی شامل ۴۰ سوار بختیاری سفر کرد و در آنجا زندگی در طبیعت را تجربه کرد. این دوره تأثیر عمیقی بر آثارش گذاشت و او را با فرهنگ و طبیعت بختیاری آشنا کرد: "دیدن و بهره بردن از آن همه چیزهای زیبا از آن همه کوه و بیشه و دشت و صحرا از آن زندگی بی‌تکلف برای من و روح من عوالم تازه‌ای به وجود می‌آورد". در دشتک، پژمان اسب‌سواری، تیراندازی و فنون رزم بختیاری را آموخت که بعدها در شعرهایش بازتاب یافت و عناصری از زندگی ایلی را در آثارش وارد کرد. <ref name=":4" /><ref name=":3" /><ref name=":1" />
| منصب = صدراعظم ایران
== آموزش و تحصیلات ==
| مکتب =
=== آموزش پایه و مقدماتی ===
| آثار =
پژمان از سن سه سالگی تحت فشار پدر، قرآن، خواندن و نوشتن را آموخت. در دشتک بختیاری، از شش سالگی در مکتبخانه نزد ملاعلی بنده بهرامی تحصیل کرد و با متون پایه ادبیات فارسی آشنا شد. این آموزش اولیه پایه‌ای برای علاقه او به ادبیات کلاسیک فراهم کرد و او را با اصول اولیه زبان و ادبیات آشنا کرد. <ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":5" />
| همسر = مریم خانم (دختر فتحعلی شاه)
=== تحصیلات رسمی در تهران ===
| شریک زندگی =
پس از بازگشت به تهران، ابتدا در مدرسه اشرف و سپس در مدرسه فرانسوی سن لوییس (از ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۷ میلادی) ادامه تحصیل داد. در سن لوییس، همکلاسی نیما یوشیج بود و نزد معلم ادبیات نظام وفا درس خواند. او زبان فرانسه را به طور کامل مسلط شد که این امر بعدها به ترجمه آثار فرانسوی کمک کرد و دریچه‌ای به ادبیات غرب برای او گشود. <ref name=":4" /><ref name=":1" /><ref name=":3" />
| فرزندان = حسن خان سالار، چندین فرزند دیگر
=== آموزش‌های تخصصی ادبیات ===
| والدین = میرزا محمد خان بیگلربیگی (پدر)
بعدها، پژمان برای تکمیل دانش ادبی خود به مشهد سفر کرد و نزد ادیب نیشابوری ادبیات فارسی کلاسیک را فراگرفت. همچنین، نزد بدیع‌الزمان فروزانفر زبان عربی و متون کلاسیک را آموخت. این آموزش‌ها او را به یک محقق برجسته در ادبیات فارسی تبدیل کرد و پایه‌ای برای تصحیح متون کلاسیک و تحقیقات ادبی‌اش شد. <ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":5" />
| خویشاوندان سرشناس = فتحعلی شاه (پدرزن)، عباس میرزا (برادرزن)
== حرفه و فعالیت‌های شغلی ==
| گفتاورد =
=== خدمت سربازی و ورود به وزارتخانه ===
| جوایز =
پس از فارغ‌التحصیلی، به دلیل تسلط بر زبان فرانسه، در سال ۱۳۰۴ شمسی (۱۹۲۵ میلادی) خدمت سربازی دو ساله را در بخش ارتباطات بی‌سیم وزارت جنگ گذراند. سپس، به وزارت پست، تلگراف و تلفن منتقل شد و تا بازنشستگی در سال ۱۳۳۷ شمسی (۱۹۵۸ میلادی) در آنجا مشغول به کار بود. در این وزارتخانه، به سمت‌های مختلفی رسید و تجربیاتش را در کتابی مستند کرد که نشان‌دهنده علاقه او به تاریخ ارتباطات بود. <ref name=":1" /><ref name=":3" /><ref name=":4" />
| امضا =
=== فعالیت‌های مطبوعاتی و انتشاراتی ===
| اندازه امضا =
در سال‌های ۱۳۰۳-۱۳۰۴ شمسی، پژمان ویراستار روزنامه فکر آزاد بود. همچنین، با همکاری نصرالله فلسفی، مجله پست ایران را راه‌اندازی کرد که به مسائل پستی و ارتباطات می‌پرداخت. این فعالیت‌ها نشان‌دهنده علاقه او به حوزه ارتباطات بود. در سال ۱۳۲۶ شمسی، کتاب تاریخ پست و تلگراف و تلفن را منتشر کرد که تاریخچه این نهاد در ایران را بررسی می‌کند و جزئیاتی از توسعه ارتباطات در دوران قاجار و پهلوی ارائه می‌دهد. <ref name=":0" /><ref name=":5" /><ref name=":2" />
| signature_alt =
=== فعالیت‌های فرهنگی و ادبی ===
| وبگاه =
در سال ۱۳۱۱ شمسی (۱۹۳۲ میلادی)، به انجمن حکیم نظامی پیوست و در تصحیح و حاشیه‌نویسی پنج گنج نظامی گنجوی شرکت کرد. پژمان جامعه ادبی گوهر را بنیان نهاد و با شاعرانی چون رهی معیری، امیری فیروزکوهی، شهریار، ایرج میرزا، ملک‌الشعرای بهار، مهدی سهیلی، احمد بهمنیار و حبیب یغمایی دوستی داشت. از سال ۱۳۴۷ شمسی، پس از مرگ رهی معیری، مدیر ادبی برنامه گل‌های رادیو ایران شد و تا ۱۳۵۲ شمسی ادامه داد. در این برنامه، ترانه‌های بختیاری را مستند کرد و با موسیقی‌دانانی چون علی تجویدی، پرویز یاحقی، محمود محمودی خوانساری، جواد معروفی و عبدالوهاب شهیدی همکاری کرد. او همچنین عضو شورای شعر و ترانه رادیو بود و نقش مهمی در احیای موسیقی سنتی بختیاری ایفا کرد که شامل جمع‌آوری و پخش ترانه‌های محلی بود. <ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":3" />
| imdb_id =
== زندگی خانوادگی و شخصی ==
| Soure_id =
پژمان به دلیل رنج‌های کودکی سال‌ها در تجرد زیست و در میانسالی ازدواج کرد. او صاحب دو فرزند به نام‌های فریبرز و فریبا شد. فریبرز پیش از انقلاب به خارج مهاجرت کرد و فریبا در تهران سکونت دارد. زندگی شخصی او با تمرکز بر فعالیت‌های ادبی همراه بود و ازدواج دیرهنگامش نشان‌دهنده اولویت ادبیات در زندگی‌اش بود. <ref name=":2" /><ref name=":4" /><ref name=":5" />
| پانویس =
== آثار منظوم ==
}}
=== آغاز فعالیت شعری و انتخاب تخلص ===
'''الله‌یار خان آصف‌الدوله'''، پسر ارشد میرزا محمد خان بیگلربیگی دولو قاجار ملقب به تاجبخش، از سیاستمداران دوره قاجار طی سال‌های ۱۲۴۰ هـ. ق تا ۱۲۴۳ هـ. ق بود. پدرش در تأسیس سلطنت قاجار نقش داشت و از سلطنت به نفع آقا محمد خان گذشت. الله‌یار خان با ازدواج با مریم خانم دختر فتحعلی شاه و پیوندهای خانوادگی دیگر، نفوذ یافت. وی خوانسالار شاه بود و در سرکوب ترکمانان (۱۲۲۸ هـ. ق) و جنگ با عثمانی (۱۲۳۷ هـ. ق) شرکت کرد. آصف‌الدوله حکومت گیلان، مازندران، استرآباد و بروجرد را بر عهده داشت.
پژمان شعر را از نوجوانی آغاز کرد و ابتدا با تخلص سرمست شناخته می‌شد، اما بعدها به پژمان تغییر داد. او در قالب‌های غزل، مثنوی، قصیده و چهارپاره مهارت داشت و به سبک کلاسیک پایبند بود، اما تصاویر نوآورانه‌ای به کار می‌برد. تم‌های اصلی شعرش شامل تنهایی، عشق، وطن‌پرستی و فرهنگ بختیاری بود که از تجربیات شخصی‌اش الهام گرفته شده بود و زبان ساده‌ای با تصاویر طبیعی داشت. <ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":3" />
=== مجموعه‌های منظوم منتشر شده ===
آثار منظوم پژمان شامل مجموعه‌هایی چون زن بیچاره (۱۳۰۶ شمسی)، محاکمه شاعر (۱۳۱۳ شمسی)، خاشاک (۱۳۳۵ شمسی)، اندرز یک مادر (۱۳۴۷ شمسی)، کویر اندیشه (۱۳۴۹ شمسی) و دیوان اشعار پژمان بختیاری (۱۳۶۸ شمسی، پس از مرگ) است. مثنوی تاریخ اشکانیان (منتشر نشده) بیش از ۲۰ هزار بیت دارد و نشان‌دهنده علاقه او به تاریخ ایران باستان است که در آن رویدادهای تاریخی را به صورت منظوم توصیف کرده است. <ref name=":5" /><ref name=":2" /><ref name=":4" />
=== قصاید وطنی و نمونه‌های برجسته ===
در دوران جنگ جهانی دوم، قصاید patriotic سرود مانند نامه به استالین، نامه به وینستون چرچیل و آذربایجان. قطعه "دودکش‌ها" نمونه‌ای از تصاویر نوین اوست: "دودکش‌ها بر فراز بام‌ها / هر نفس آهی ز دل برمی‌کشند". شعر وطنی معروف: "اگر ایران به جز ویران‌سرا نیست / من این ویران‌سرا را دوست دارم". این اشعار بیانگر عشق عمیق او به وطن است و در آنها عناصری از فرهنگ ایرانی و طبیعت را ترکیب کرده است. <ref name=":0" /><ref name=":3" /><ref name=":1" />
== آثار منثور و تصحیحات ==
=== فعالیت‌های تصحیح متون کلاسیک ===
پژمان کتاب‌های کلاسیک را تصحیح کرد: دیوان حافظ (۱۳۱۵ و ۱۳۴۳ شمسی)، کلیات جامی (۱۳۱۷ شمسی)، خسرو و شیرین نظامی (۱۳۴۳ شمسی)، مخزن‌الاسرار (۱۳۴۴ شمسی)، هفت پیکر (۱۳۴۴ شمسی)، لیلی و مجنون (۱۳۴۷ شمسی)، شرف‌نامه (۱۳۴۵ شمسی)، اقبال‌نامه (۱۳۴۴ شمسی)، اسکندرنامه (۱۳۴۰ شمسی)، رباعیات خیام (۱۳۱۸ شمسی)، دیوان ژاله قائم‌مقامی (۱۳۴۵ شمسی). این تصحیحات بر اساس نسخه‌های خطی و با حاشیه‌نویسی دقیق انجام شد و به حفظ میراث ادبی فارسی کمک کرد. <ref name=":5" /><ref name=":2" /><ref name=":0" />
=== آثار نثر و تحقیقات ===
آثار نثر پژمان شامل بهترین اشعار (۱۳۱۳ شمسی)، به یادگار جشن هزارمین سال فردوسی (۱۳۱۳ شمسی)، داستان زندگانی حافظ (۱۳۱۵ شمسی)، تاریخ پست و تلگراف و تلفن (۱۳۲۶ شمسی) است. آثار منتشر نشده: سخنوران پارسی‌گوی، گویش بختیاری، پادشاهان ایران، کاخ‌های فرانسه، تاریخ منظوم اشکانیان. این آثار نشان‌دهنده گستردگی تحقیقات او در تاریخ، ادبیات و فرهنگ است و جزئیاتی از زندگی شاعران کلاسیک و تاریخ ایران ارائه می‌دهد. <ref name=":4" /><ref name=":1" /><ref name=":3" />
== ترجمه‌ها و فعالیت‌های پژوهشی ==
پژمان از ادبیات فرانسه ترجمه کرد: وفای زن از بنژامین کنستان (۱۳۰۸ شمسی، از رمان آدولف)، افسانه قمار از هوفمان (۱۳۱۰ شمسی)، مریمه، دزد اطفال، کرسپل، گربه سیاه از ادگار آلن پو، قمارباز، مادموازل اسکودری، رویای شارل، پسیشه از آپولینر (۱۳۰۹ شمسی)، رنه و آتالا از شاتوبریان، ژولی از روسو، شعرهای فرانسه از لامارتین. این ترجمه‌ها نقش مهمی در معرفی ادبیات غرب به خوانندگان فارسی داشت و نشان‌دهنده تسلط او بر زبان فرانسه بود. <ref name=":5" /><ref name=":0" /><ref name=":2" />
 
پژمان بیش از ۱۰۰ مقاله در مجلاتی چون ارمغان، یغما، سخن، وحید، آموزش و پرورش، نوبهار منتشر کرد. او موسیقی و ترانه‌های بختیاری را احیا کرد و مقدمه‌هایی نوشت مانند مقدمه بر مجموعه اول شهریار (۱۳۱۰ شمسی) و ضرب‌المثل‌های بختیاری (۱۳۴۳ شمسی). این فعالیت‌ها او را به عنوان یک پژوهشگر فرهنگی تثبیت کرد و به حفظ گویش و فرهنگ بختیاری کمک کرد. <ref name=":4" /><ref name=":1" /><ref name=":3" />
 
== مرگ و میراث ==
=== درگذشت و آرامگاه ===
حسین پژمان بختیاری در آذر ۱۳۵۳ شمسی (دسامبر ۱۹۷۴ میلادی) بر اثر سرطان در تهران درگذشت. او در بهشت زهرا دفن شد و کتیبه سنگ قبرش از شعر خودش است: "تا رهرو عدم شد جسم شکسته ما / آسایشی عجب یافت اندام خسته ما". این ابیات نشان‌دهنده دیدگاه او به مرگ به عنوان آرامش پس از زندگی پررنج است. <ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":4" />
=== میراث ادبی و فرهنگی ===
پژمان به عنوان شاعری متواضع، عاشق وطن و فرهنگ بختیاری شناخته می‌شود. آثارش پلی بین سنت کلاسیک و نوآوری‌های معاصر است. او در احیای موسیقی بختیاری و تصحیح متون کلاسیک نقش داشت و بیش از ۱۰۰ مقاله نوشت. آثار منتشر نشده‌اش مانند گویش بختیاری و تاریخ اشکانیان نشان‌دهنده عمق تحقیقات اوست. پژمان در ادبیات معاصر ایران جایگاه مهمی دارد و شعرهایش همچنان خوانده می‌شود و در برنامه‌های فرهنگی مورد استفاده قرار می‌گیرد. <ref name=":1" /><ref name=":3" /><ref name=":5" />
 
== گزیده اشعار ==
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
 
کس جای در این کلبه ویرانه ندارد
 
دل را بکف هر که نهم باز پس آرد
 
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
 
دربزم جهان جز دل حسرت کش ما نیست
 
آن شمع که میسوزد و پروانه ندارد
 
دل خانه عشقست خدا را به که گویم
 
کارایشی از عشق کس این خانه ندارد
 
گفتم مه من! از چه تو در دام نیفتی؟
 
گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد
 
ای آه مکش زحمت بیهوده که تاثیر
 
راهی بحریم دل جانانه ندارد
 
در انجمن عقل فروشان ننهم پای
 
دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد
 
تا چند کنی قصه ز اسکندر و دارا
 
ده روزه عمر این همه افسانه ندارد
 
از شاه و گدا هر که در این میکده ره یافت
 
جز خون دل خویش به پیمانه ندارد <ref name=":1" />
 
<nowiki>***</nowiki>
 
اگر ايران به جز ويران‌سرا نيست،
 
من اين ويران‌سرا را دوست دارم
 
اگر تاريخ ِ ما افسانه‌ رنگ است،
 
من اين افسانه‌ها را دوست دارم
 
نوای ِ نای ِ ما گر جان‌گداز است،
 
من اين نای و نوا را دوست دارم
 
اگر آب و هوايش دل‌نشين نيست،
 
من اين آب و هوا را دوست دارم
 
به شوق ِ خار ِ صحراهای ِ خشکش،
 
من اين فرسوده‌پا را دوست دارم
 
من اين دل‌کش زمين را خواهم از جان
 
من اين روشن‌سما را دوست دارم
 
اگر بر من ز ايراني رود زور،
 
من اين زورآزما را دوست دارم
 
اگر آلوده ‌دامانيد، اگر پاک!
 
من ای مردم، شما را دوست دارم !
 
<ref name=":3" />
 
<nowiki>***</nowiki>
 
دودکش ها بر فراز بام ها
 
هر نفس آهی زِ دل بر می‌کشند
 
وز دهانِ قیرگونشان دودها
 
زاغ‌وش بر آسمان پر می‌کشند
 
<nowiki>***</nowiki>
 
رنگِ این سرخ است و رنگِ آن کبود
 
دودِ این تیره‌ست و دودِ آن سپید
 
با زبانی بی‌زبان این دودها
 
نغمه ها دارند و نتوانی شنید
 
<nowiki>*</nowiki> * *
 
آن یکی از پهن خوانِ مُنعمان
 
داستانِ عزّ و ناز آرَد تو را
 
وین یکی از مطبخِ بیچارگان
 
قصه‌ی فقر و نیاز آرَد تو را
 
<nowiki>*</nowiki> * *
 
این یکی گوید در آن بُستان سرا
 
گربه و سگ هم به ناز آموخته‌ست
 
آن یکی گوید درین ویرانه جای
 
کودکان را جان ز حسرت سوخته‌ست
 
<nowiki>*</nowiki> * *
 
آن یکی گوید در آن خرّم بهشت
 
عالمی شادی نگر، مستی ببین
 
این یکی گوید در این ماتمکده
 
معنیِ فقر و تهی‌دستی ببین
 
<nowiki>*</nowiki> * *
 
نی غلط گفتم غلط کان دودها
 
زآن همه فقر و غنا دلخسته‌اند
 
از درونِ تیره جانان قصه ها
 
بر زبان و لب ها بسته‌اند
 
<nowiki>*</nowiki> * *
 
بسته گوش و بسته لب خاموش و نرم
 
درهم آمیزند و ناپیدا شوند
 
زین نواها گوشِ چرخ آکنده است
 
پس چرا این دودها گویا شوند؟ا <ref name=":0" />
 
<nowiki>***</nowiki>
 
آتشی در سینه دارم جاودانی
 
عمر من مرگی است نامش زندگانی
 
رحمتی كن كز غمت جان می‌سپارم
 
بیش از این من طاقت هجران ندارم
 
كی نهی بر سرم پای ای پری! از وفاداری


شد تمام اشک من بس در غمت كرده‌ام زاری
آصف‌الدوله در سال ۱۲۴۱ هـ. ق با عزل عبدالله خان امین‌الدوله به صدارت رسید و اولین قاجاری در این مقام شد. دوران صدارتش با جنگ دوم ایران و روسیه (۱۲۴۱–۱۲۴۳ هـ. ق) همزمان بود که فرماندهی بخشی از سپاه را داشت اما شکست خورد و فرار کرد. این جنگ به [[عهدنامه ترکمانچای]] (۱۸۲۸ م) منجر شد که ایران اراضی وسیعی را از دست داد. آصف‌الدوله متهم به جاه‌طلبی و همکاری با انگلیس بود. در قتل گریبایدوف (۱۲۴۴ هـ. ق / ۱۸۲۹ م) نقش داشت و تنبیه شد. پس از صدارت، در زمان محمد شاه به حکومت خراسان رفت اما ناکام ماند. پسرش حسن خان سالار در سال ۱۲۵۵ هـ. ق شورش کرد و اعدام شد، املاک خانواده مصادره گردید. الله‌یار خان آصف‌الدوله نمادی از نفوذ خانوادگی و شکست‌های قاجار است.


نوگلی زیبا بود حُسن و جَوانی
== زندگی و خانواده ==
الله‌یار خان آصف‌الدوله، پسر ارشد میرزا محمد خان بیگلربیگی دولو قاجار ملقب به تاجبخش بود. پدرش از سران ایل قاجار در استرآباد و مازندران به‌شمار می‌رفت و در جنبش‌های سلطنت‌خواهی قاجاریان، بسیاری از بزرگان ایل او را شایسته‌تر از آقا محمد خان برای پادشاهی می‌دانستند، اما وی به نفع آقا محمد خان از سلطنت گذشت و حمایت ایل را جلب کرد که لقب تاجبخش را برای او آورد. برخی اعقابش این نام را برگزیدند. میرزا محمد خان مورد احترام آقا محمد خان و دیگر بزرگان قاجار بود و در لشکرکشی‌های آقا محمد خان، حکومت تهران را به او می‌سپردند که منجر به لقب بیگلربیگی شد.


عطر آن گُل رحمت است و مهربانی
پس از قتل آقا محمد خان در شوشی، میرزا محمد خان وفاداری خود را به فتحعلی شاه حفظ کرد. هنگام قتل، حاج ابراهیم خان کلانتر قصد ورود به تهران داشت، اما میرزا محمد خان و میرزا شفیع تا رسیدن فتحعلی شاه مانع شدند. با ورود شاه، میرزا محمد خان استقبال گرمی کرد که احترام خانواده را افزایش داد.<ref name=":0">[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D8%B5%D9%81-%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%88%D9%84%D9%87__a-44936.aspx اللهیارخان آصف الدوله - پژوهه]</ref>


ناپسندیده بود دل شكستن
الله‌یار خان آصف‌الدوله از بزرگان و محترمین قاجاریه بود. خواهرش گوهر تاج خانم یکی از زنان عقدی فتحعلی شاه بود که شاه علاقه زیادی به او داشت. خواهر دیگرش همسر [[عباس میرزا|عباس میرزا نایب‌السلطنه]] گردید، بنابراین فتحعلی شاه و پسرش باجناغ شدند. الله‌یار خان داماد فتحعلی شاه بود و با مریم خانم دختر پنجم شاه ازدواج کرد. وی برادرزن عباس میرزا و دایی محمد شاه قاجار بود.<ref name=":1">[https://payametarikh.blogsky.com/1398/07/05/post-106/%D8%A2%D8%B5%D9%81-%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%88%D9%84%D9%87 آصف‌الدوله - پیام تاریخ]</ref>


رشته الفت و یاری گسستن
برای قدردانی از خدمات میرزا محمد خان و نزدیکی طوایف قاجار، فتحعلی شاه یکی از دخترانش را به عقد رستم خان پسر میرزا محمد خان درآورد، اما رستم خان هفت ماه پس از ازدواج درگذشت. شاه بلافاصله دخترش مریم خانم را به عقد الله‌یار خان آصف‌الدوله درآورد و خود خواهر آصف‌الدوله را به زنی گرفت. این پیوندها مقام آصف‌الدوله را در دربار فتحعلی شاه افزایش داد و به سمت‌های مهمی رسید.<ref name=":2">کارنامه سیاسی آصف‌الدوله؛ تألیف محمود قربانی


كی كنی ای پری! ترک ستم‌گری
file:///C:/Users/F14473/Downloads/c0791393ed1db68ba5544e5cfafaa69f64368539.pdf</ref>


می‌فكنی نظری آخر به چشم ژاله بارم
== فعالیت‌های اولیه و سمت‌های حکومتی ==
پیش از صدارت، الله‌یار خان آصف‌الدوله خوانسالار فتحعلی شاه بود و در سرکوب مخالفان شرکت داشت. در سال ۱۲۲۸ هـ. ق، هنگامی که ترکمانان به همراه یوسف خواجه کاشغری مشکلاتی برای دولت ایجاد کردند، آصف‌الدوله با عده‌ای از سرکردگان مأمور مقابله با آنها شد و آنان را پراکنده نمود. در سال ۱۲۳۷ هـ. ق طی جنگ ایران و عثمانی، فتحعلی شاه او را با ده هزار سوار و پیاده به یاری عباس میرزا به آذربایجان فرستاد.<ref name=":0" />


گرچه ناز دلبران دل تازه دارد
آصف‌الدوله مدتی حکومت شهرهایی در گیلان، مازندران، استرآباد و بروجرد را بر عهده داشت. او فردی جاه‌طلب و سرکش بود و همیشه تلاش می‌کرد مقامات عالی را کسب کند تا نقشه‌های خود را که از حمایت انگلیسی‌ها برخوردار بود، اجرا نماید. در این دوره، املاک و اموال زیادی برای خود و خانواده‌اش فراهم آورد و پیش از طغیان پسرش حسن خان سالار، از مالکان و متمولان درجه یک ایران محسوب می‌شد.<ref name=":2" />


ناز هم بر دل من اندازه دارد
=== رسیدن به مقام صدارت ===
الله‌یار خان آصف‌الدوله یکی از دشمنان سرسخت عبدالله خان امین‌الدوله صدراعظم بود و همواره نزد فتحعلی شاه از او بدگویی می‌کرد. سرانجام با عزیمت شاه به اصفهان و گوشمالی خانواده هاشم خان از منسوبان امین‌الدوله، نقشه‌هایش اجرا شد. حکومت اصفهان در خانواده حاج محمد حسین خان پدر عبدالله خان موروثی بود که سوءاستفاده‌هایی توسط هاشم خان برادرزن امین‌الدوله رخ داد. به دلیل مسامحه امین‌الدوله در برابر هاشم خان و کتمان خیانت او، فتحعلی شاه او را در ۱۲۴۱ هـ. ق از صدارت عزل کرد و الله‌یار خان را به عنوان صدراعظم تعیین نمود و به او لقب آصف‌الدوله داد. حسن خان پسر او که دخترزاده شاه بود، امیریار و سالاریار لقب گرفت که نفوذ خانواده را بیشتر کرد. آصف‌الدوله نخستین فرد از خاندان قاجاریه بود که به صدارت رسید. صدارت اولیه او سه سال و اندی طول کشید.<ref name=":0" />


ای تو گر ترحمی نمی‌كنی بر حال زارم
== دوران صدارت و جنگ دوم ایران و روسیه ==
صدارت آصف‌الدوله با زمینه‌چینی روسیه و انگلیس برای مرحله دوم جنگ‌های ایران و روسیه و جدایی اراضی وسیع ایران همزمان بود. [[عهدنامه گلستان]] در مرزها دقیق نبود و روس‌ها از فرصت استفاده کردند. شرایط بین‌المللی به نفع روسیه بود و برنامه‌هایی برای تجزیه عثمانی و تقسیم ایران داشتند. تعدیات روس‌ها به مسلمانان گنجه و قره‌باغ، کمک‌خواهی آنان از ایران، عزیمت آقا سید محمد مجاهد از عتبات برای جهاد با روس‌ها، پذیرش گرم او توسط فتحعلی شاه و صدور فتوای جهاد، زمینه جنگ دوم (۱۲۴۱–۱۲۴۳ هـ. ق) را فراهم کرد. دلایل جنگ: توسعه‌طلبی روسیه، بد رفتاری با مسلمانان، تحریکات انگلیس، تغییر رفتار عباس میرزا، دخالت علما، بی‌تجربگی فتحعلی شاه.<ref name=":2" />


جز دمی كه بگذرد كه بگذرد از چاره كارم
آصف‌الدوله برای جنگ با روس‌ها پیشقدم شد، فتوای علما گرفت و مردم را تحریک کرد. اما عباس میرزا با آمدن او به جبهه و دخالت در امور نظامی مخالف بود و در نامه‌ای به شاه نوشت که آمدن او سودی ندارد جز ملامت. با این حال، شاه ۲۰ هزار سپاه و ۱۱۰ عراده توپ به او سپرد. پیش از شکستن صلح، آصف‌الدوله بدون اجازه عباس میرزا از رود ارس عبور کرد. در جنگ، هنرنمایی نکرد و نخستین کسی بود که از سپاه روس فرار کرد و به حوالی تبریز گریخت.


دامنت كه بر سرم گذر كنی به رحمت اما
در آغاز جنگ، عباس میرزا در ۲۵ ژوئن ۱۸۲۶ به سپاه روس حمله کرد و ایرانیان پیش رفتند و اراضی از دست رفته مانند لنگران، طالش، گنجه، دربند و گوگچای را بازپس گرفتند. این موفقیت‌ها فتحعلی شاه را خوشحال کرد، اما به دلیل تجربه تلخ گذشته، تصمیم به صلح گرفت. در اوت ۱۸۲۶، میرزا داوود خان ارمنی را به عنوان سفیر به سن‌پترزبورگ فرستاد تا مذاکرات صلح را فراهم کند، اما روس‌ها او را در مرز نپذیرفتند. روس‌ها با نیروی تازه‌نفس در سپتامبر ۱۸۲۶ حمله متقابل کردند.<ref name=":0" />


آن زمان كه بر كشد گیاه غم سر از مزارم
=== عهدنامه ترکمانچای ===
پس از حمله روس‌ها و تلفات سنگین، فتحعلی شاه به اصرار سرجان مک‌دونالد وزیرمختار انگلیس، میرزا محمد علی خان شیرازی را به تفلیس فرستاد. روس‌ها شرط ترک جنگ را واگذاری سرزمین‌های ماورای ارس و پرداخت ۵/۷ میلیون تومان غرامت کردند، اما مذاکرات شکست خورد. روس‌ها فرماندهی را به ژنرال پاسکویچ سپردند که ایروان را فتح کرد و سراسر ماورای ارس به دست روس‌ها افتاد. در اکتبر ۱۸۲۷ (۱۲۴۳ هـ. ق) تبریز به آسانی اشغال شد. آصف‌الدوله در خانه رعایا پنهان شد، مردم او را کت‌بسته به روس‌ها تسلیم کردند و روس‌ها شهر را بدون مقاومت گشودند. روس‌ها تهدید به اشغال تهران کردند و فتحعلی شاه شرایط را پذیرفت.<ref name=":1" />


از نظرهای تو بی‌مهری عیان است
مذاکرات در ترکمنچای آغاز شد. نمایندگان ایران: عباس میرزا، میرزا ابوالحسن خان شیرازی، [[قائم‌مقام فراهانی|ابوالقاسم قائم مقام فراهانی]] (امیرکبیر)؛ روسیه: پاسکویچ؛ ناظر: دکتر جان مک‌نیل. این به عهدنامه ترکمنچای (۲۱ فوریه ۱۸۲۸) منجر شد، شامل معاهده اصلی با ۱۶ فصل، قرارداد تجاری با ۹ فصل و پروتکل تشریفات. روس‌ها پس از ترکمنچای او را آزاد کردند.<ref name=":2" />


جان‌ گداز است آن نظر که آرام جان است
== نقش در قتل گریبایدوف و تنبیه ==
در سال ۱۲۴۴ هـ. ق (۱۸۲۹ م)، آصف‌الدوله در قتل الکساندر گریبایدوف سفیر روس دست داشت. به تحریک او، میرزا مسیح استرآبادی حکم استرداد زنان مسلمان را که سفیر روس به زور به سفارت برده بود، داد. این منجر به هجوم مردم به سفارت و قتل سفیر و ۳۷ نفر دیگر در ۱۱ فوریه ۱۸۲۹ شد. روس‌ها از دسیسه خارجی آگاه شدند و عاقلانه برخورد کردند. ایران با عذرخواهی مسئله را حل کرد. فتحعلی شاه به دلیل خیانت‌های مکرر، دستور تنبیه آصف‌الدوله را داد و او را در میدان درخانه پادشاهی بر سکوی توپ بزرگی بردند و چوب یاسا بر پایش زدند تا درس عبرتی باشد.<ref name=":0" />


سیل اشکم با زبان بی‌زبانی
== دوران پس از صدارت و حکومت خراسان ==
آصف‌الدوله پس از سه سال صدارت، در زمان محمد شاه تلاش برای کسب مجدد صدارت کرد اما موفق نشد. شاه برای دور کردن او از تهران، وی را به حکومت خراسان فرستاد. این طبق سیاست انگلیسی‌ها بود که او را جامع جهات می‌دانستند. وزیرمختار انگلیس گزارش داد که آصف‌الدوله و خانواده‌اش همیشه در اختیار انگلیس بوده‌اند و تلاش برای اعطای وزارت به او می‌کند. آصف‌الدوله از سال ۱۲۵۰ تا ۱۲۶۳ هـ. ق حکومت خراسان داشت و آن را به پسرش حسن خان سالار سپرد و برای فرزندانش احکام کنترل ولایت و حتی اختیارات مذهبی گرفت.<ref name=":1" />


با تو گوید راز عشقم گرچه دانی <ref name=":2" />
در ۱۲۵۵ هـ. ق، حسن خان سالار در خراسان شورش کرد و با پسر و برادرش اعدام شد. املاک وسیع خانواده مصادره گردید و انگلیسی‌ها مخالفت کردند و از او جانبداری نمودند. آصف‌الدوله خودخواه و جاه‌طلب بود و همیشه طالب مقامات بالاتر. متهم به سازش با انگلیسی‌ها برای سلطنت خراسان و افغانستان بود. در جنگ‌های ایران و روسیه آلت دست انگلیسی‌ها بود. قائم مقام فراهانی در قصیده‌ای فرار او از جنگ را توصیف کرد و او را خائن نان و نمک شاه و ولیعهد خواند.<ref name=":2" />


== منابع: ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۴۲

الله‌یار خان آصف‌الدوله
زادروزنامشخص
درگذشتپس از ۱۲۵۵ هـ. ق
تبارقاجار
پیشهسیاستمدار، فرمانده نظامی
شناخته‌شده برایصدراعظم فتحعلی شاه قاجار
نقش‌های برجستهصدراعظم، حکومت ولایات
لقبآصف‌الدوله
دورهقاجار
دیناسلام
منصبصدراعظم ایران
همسرمریم خانم (دختر فتحعلی شاه)
فرزندانحسن خان سالار، چندین فرزند دیگر
والدینمیرزا محمد خان بیگلربیگی (پدر)
خویشاوندانفتحعلی شاه (پدرزن)، عباس میرزا (برادرزن)

الله‌یار خان آصف‌الدوله، پسر ارشد میرزا محمد خان بیگلربیگی دولو قاجار ملقب به تاجبخش، از سیاستمداران دوره قاجار طی سال‌های ۱۲۴۰ هـ. ق تا ۱۲۴۳ هـ. ق بود. پدرش در تأسیس سلطنت قاجار نقش داشت و از سلطنت به نفع آقا محمد خان گذشت. الله‌یار خان با ازدواج با مریم خانم دختر فتحعلی شاه و پیوندهای خانوادگی دیگر، نفوذ یافت. وی خوانسالار شاه بود و در سرکوب ترکمانان (۱۲۲۸ هـ. ق) و جنگ با عثمانی (۱۲۳۷ هـ. ق) شرکت کرد. آصف‌الدوله حکومت گیلان، مازندران، استرآباد و بروجرد را بر عهده داشت.

آصف‌الدوله در سال ۱۲۴۱ هـ. ق با عزل عبدالله خان امین‌الدوله به صدارت رسید و اولین قاجاری در این مقام شد. دوران صدارتش با جنگ دوم ایران و روسیه (۱۲۴۱–۱۲۴۳ هـ. ق) همزمان بود که فرماندهی بخشی از سپاه را داشت اما شکست خورد و فرار کرد. این جنگ به عهدنامه ترکمانچای (۱۸۲۸ م) منجر شد که ایران اراضی وسیعی را از دست داد. آصف‌الدوله متهم به جاه‌طلبی و همکاری با انگلیس بود. در قتل گریبایدوف (۱۲۴۴ هـ. ق / ۱۸۲۹ م) نقش داشت و تنبیه شد. پس از صدارت، در زمان محمد شاه به حکومت خراسان رفت اما ناکام ماند. پسرش حسن خان سالار در سال ۱۲۵۵ هـ. ق شورش کرد و اعدام شد، املاک خانواده مصادره گردید. الله‌یار خان آصف‌الدوله نمادی از نفوذ خانوادگی و شکست‌های قاجار است.

زندگی و خانواده

الله‌یار خان آصف‌الدوله، پسر ارشد میرزا محمد خان بیگلربیگی دولو قاجار ملقب به تاجبخش بود. پدرش از سران ایل قاجار در استرآباد و مازندران به‌شمار می‌رفت و در جنبش‌های سلطنت‌خواهی قاجاریان، بسیاری از بزرگان ایل او را شایسته‌تر از آقا محمد خان برای پادشاهی می‌دانستند، اما وی به نفع آقا محمد خان از سلطنت گذشت و حمایت ایل را جلب کرد که لقب تاجبخش را برای او آورد. برخی اعقابش این نام را برگزیدند. میرزا محمد خان مورد احترام آقا محمد خان و دیگر بزرگان قاجار بود و در لشکرکشی‌های آقا محمد خان، حکومت تهران را به او می‌سپردند که منجر به لقب بیگلربیگی شد.

پس از قتل آقا محمد خان در شوشی، میرزا محمد خان وفاداری خود را به فتحعلی شاه حفظ کرد. هنگام قتل، حاج ابراهیم خان کلانتر قصد ورود به تهران داشت، اما میرزا محمد خان و میرزا شفیع تا رسیدن فتحعلی شاه مانع شدند. با ورود شاه، میرزا محمد خان استقبال گرمی کرد که احترام خانواده را افزایش داد.[۱]

الله‌یار خان آصف‌الدوله از بزرگان و محترمین قاجاریه بود. خواهرش گوهر تاج خانم یکی از زنان عقدی فتحعلی شاه بود که شاه علاقه زیادی به او داشت. خواهر دیگرش همسر عباس میرزا نایب‌السلطنه گردید، بنابراین فتحعلی شاه و پسرش باجناغ شدند. الله‌یار خان داماد فتحعلی شاه بود و با مریم خانم دختر پنجم شاه ازدواج کرد. وی برادرزن عباس میرزا و دایی محمد شاه قاجار بود.[۲]

برای قدردانی از خدمات میرزا محمد خان و نزدیکی طوایف قاجار، فتحعلی شاه یکی از دخترانش را به عقد رستم خان پسر میرزا محمد خان درآورد، اما رستم خان هفت ماه پس از ازدواج درگذشت. شاه بلافاصله دخترش مریم خانم را به عقد الله‌یار خان آصف‌الدوله درآورد و خود خواهر آصف‌الدوله را به زنی گرفت. این پیوندها مقام آصف‌الدوله را در دربار فتحعلی شاه افزایش داد و به سمت‌های مهمی رسید.[۳]

فعالیت‌های اولیه و سمت‌های حکومتی

پیش از صدارت، الله‌یار خان آصف‌الدوله خوانسالار فتحعلی شاه بود و در سرکوب مخالفان شرکت داشت. در سال ۱۲۲۸ هـ. ق، هنگامی که ترکمانان به همراه یوسف خواجه کاشغری مشکلاتی برای دولت ایجاد کردند، آصف‌الدوله با عده‌ای از سرکردگان مأمور مقابله با آنها شد و آنان را پراکنده نمود. در سال ۱۲۳۷ هـ. ق طی جنگ ایران و عثمانی، فتحعلی شاه او را با ده هزار سوار و پیاده به یاری عباس میرزا به آذربایجان فرستاد.[۱]

آصف‌الدوله مدتی حکومت شهرهایی در گیلان، مازندران، استرآباد و بروجرد را بر عهده داشت. او فردی جاه‌طلب و سرکش بود و همیشه تلاش می‌کرد مقامات عالی را کسب کند تا نقشه‌های خود را که از حمایت انگلیسی‌ها برخوردار بود، اجرا نماید. در این دوره، املاک و اموال زیادی برای خود و خانواده‌اش فراهم آورد و پیش از طغیان پسرش حسن خان سالار، از مالکان و متمولان درجه یک ایران محسوب می‌شد.[۳]

رسیدن به مقام صدارت

الله‌یار خان آصف‌الدوله یکی از دشمنان سرسخت عبدالله خان امین‌الدوله صدراعظم بود و همواره نزد فتحعلی شاه از او بدگویی می‌کرد. سرانجام با عزیمت شاه به اصفهان و گوشمالی خانواده هاشم خان از منسوبان امین‌الدوله، نقشه‌هایش اجرا شد. حکومت اصفهان در خانواده حاج محمد حسین خان پدر عبدالله خان موروثی بود که سوءاستفاده‌هایی توسط هاشم خان برادرزن امین‌الدوله رخ داد. به دلیل مسامحه امین‌الدوله در برابر هاشم خان و کتمان خیانت او، فتحعلی شاه او را در ۱۲۴۱ هـ. ق از صدارت عزل کرد و الله‌یار خان را به عنوان صدراعظم تعیین نمود و به او لقب آصف‌الدوله داد. حسن خان پسر او که دخترزاده شاه بود، امیریار و سالاریار لقب گرفت که نفوذ خانواده را بیشتر کرد. آصف‌الدوله نخستین فرد از خاندان قاجاریه بود که به صدارت رسید. صدارت اولیه او سه سال و اندی طول کشید.[۱]

دوران صدارت و جنگ دوم ایران و روسیه

صدارت آصف‌الدوله با زمینه‌چینی روسیه و انگلیس برای مرحله دوم جنگ‌های ایران و روسیه و جدایی اراضی وسیع ایران همزمان بود. عهدنامه گلستان در مرزها دقیق نبود و روس‌ها از فرصت استفاده کردند. شرایط بین‌المللی به نفع روسیه بود و برنامه‌هایی برای تجزیه عثمانی و تقسیم ایران داشتند. تعدیات روس‌ها به مسلمانان گنجه و قره‌باغ، کمک‌خواهی آنان از ایران، عزیمت آقا سید محمد مجاهد از عتبات برای جهاد با روس‌ها، پذیرش گرم او توسط فتحعلی شاه و صدور فتوای جهاد، زمینه جنگ دوم (۱۲۴۱–۱۲۴۳ هـ. ق) را فراهم کرد. دلایل جنگ: توسعه‌طلبی روسیه، بد رفتاری با مسلمانان، تحریکات انگلیس، تغییر رفتار عباس میرزا، دخالت علما، بی‌تجربگی فتحعلی شاه.[۳]

آصف‌الدوله برای جنگ با روس‌ها پیشقدم شد، فتوای علما گرفت و مردم را تحریک کرد. اما عباس میرزا با آمدن او به جبهه و دخالت در امور نظامی مخالف بود و در نامه‌ای به شاه نوشت که آمدن او سودی ندارد جز ملامت. با این حال، شاه ۲۰ هزار سپاه و ۱۱۰ عراده توپ به او سپرد. پیش از شکستن صلح، آصف‌الدوله بدون اجازه عباس میرزا از رود ارس عبور کرد. در جنگ، هنرنمایی نکرد و نخستین کسی بود که از سپاه روس فرار کرد و به حوالی تبریز گریخت.

در آغاز جنگ، عباس میرزا در ۲۵ ژوئن ۱۸۲۶ به سپاه روس حمله کرد و ایرانیان پیش رفتند و اراضی از دست رفته مانند لنگران، طالش، گنجه، دربند و گوگچای را بازپس گرفتند. این موفقیت‌ها فتحعلی شاه را خوشحال کرد، اما به دلیل تجربه تلخ گذشته، تصمیم به صلح گرفت. در اوت ۱۸۲۶، میرزا داوود خان ارمنی را به عنوان سفیر به سن‌پترزبورگ فرستاد تا مذاکرات صلح را فراهم کند، اما روس‌ها او را در مرز نپذیرفتند. روس‌ها با نیروی تازه‌نفس در سپتامبر ۱۸۲۶ حمله متقابل کردند.[۱]

عهدنامه ترکمانچای

پس از حمله روس‌ها و تلفات سنگین، فتحعلی شاه به اصرار سرجان مک‌دونالد وزیرمختار انگلیس، میرزا محمد علی خان شیرازی را به تفلیس فرستاد. روس‌ها شرط ترک جنگ را واگذاری سرزمین‌های ماورای ارس و پرداخت ۵/۷ میلیون تومان غرامت کردند، اما مذاکرات شکست خورد. روس‌ها فرماندهی را به ژنرال پاسکویچ سپردند که ایروان را فتح کرد و سراسر ماورای ارس به دست روس‌ها افتاد. در اکتبر ۱۸۲۷ (۱۲۴۳ هـ. ق) تبریز به آسانی اشغال شد. آصف‌الدوله در خانه رعایا پنهان شد، مردم او را کت‌بسته به روس‌ها تسلیم کردند و روس‌ها شهر را بدون مقاومت گشودند. روس‌ها تهدید به اشغال تهران کردند و فتحعلی شاه شرایط را پذیرفت.[۲]

مذاکرات در ترکمنچای آغاز شد. نمایندگان ایران: عباس میرزا، میرزا ابوالحسن خان شیرازی، ابوالقاسم قائم مقام فراهانی (امیرکبیر)؛ روسیه: پاسکویچ؛ ناظر: دکتر جان مک‌نیل. این به عهدنامه ترکمنچای (۲۱ فوریه ۱۸۲۸) منجر شد، شامل معاهده اصلی با ۱۶ فصل، قرارداد تجاری با ۹ فصل و پروتکل تشریفات. روس‌ها پس از ترکمنچای او را آزاد کردند.[۳]

نقش در قتل گریبایدوف و تنبیه

در سال ۱۲۴۴ هـ. ق (۱۸۲۹ م)، آصف‌الدوله در قتل الکساندر گریبایدوف سفیر روس دست داشت. به تحریک او، میرزا مسیح استرآبادی حکم استرداد زنان مسلمان را که سفیر روس به زور به سفارت برده بود، داد. این منجر به هجوم مردم به سفارت و قتل سفیر و ۳۷ نفر دیگر در ۱۱ فوریه ۱۸۲۹ شد. روس‌ها از دسیسه خارجی آگاه شدند و عاقلانه برخورد کردند. ایران با عذرخواهی مسئله را حل کرد. فتحعلی شاه به دلیل خیانت‌های مکرر، دستور تنبیه آصف‌الدوله را داد و او را در میدان درخانه پادشاهی بر سکوی توپ بزرگی بردند و چوب یاسا بر پایش زدند تا درس عبرتی باشد.[۱]

دوران پس از صدارت و حکومت خراسان

آصف‌الدوله پس از سه سال صدارت، در زمان محمد شاه تلاش برای کسب مجدد صدارت کرد اما موفق نشد. شاه برای دور کردن او از تهران، وی را به حکومت خراسان فرستاد. این طبق سیاست انگلیسی‌ها بود که او را جامع جهات می‌دانستند. وزیرمختار انگلیس گزارش داد که آصف‌الدوله و خانواده‌اش همیشه در اختیار انگلیس بوده‌اند و تلاش برای اعطای وزارت به او می‌کند. آصف‌الدوله از سال ۱۲۵۰ تا ۱۲۶۳ هـ. ق حکومت خراسان داشت و آن را به پسرش حسن خان سالار سپرد و برای فرزندانش احکام کنترل ولایت و حتی اختیارات مذهبی گرفت.[۲]

در ۱۲۵۵ هـ. ق، حسن خان سالار در خراسان شورش کرد و با پسر و برادرش اعدام شد. املاک وسیع خانواده مصادره گردید و انگلیسی‌ها مخالفت کردند و از او جانبداری نمودند. آصف‌الدوله خودخواه و جاه‌طلب بود و همیشه طالب مقامات بالاتر. متهم به سازش با انگلیسی‌ها برای سلطنت خراسان و افغانستان بود. در جنگ‌های ایران و روسیه آلت دست انگلیسی‌ها بود. قائم مقام فراهانی در قصیده‌ای فرار او از جنگ را توصیف کرد و او را خائن نان و نمک شاه و ولیعهد خواند.[۳]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ اللهیارخان آصف الدوله - پژوهه
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ آصف‌الدوله - پیام تاریخ
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ کارنامه سیاسی آصف‌الدوله؛ تألیف محمود قربانی file:///C:/Users/F14473/Downloads/c0791393ed1db68ba5544e5cfafaa69f64368539.pdf