جریان اپورتونیستی چپ نما در سازمان مجاهدین خلق (۱۳۵۴): تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== جريان اپورتونيستي چپ نما در سازمان مجاهدين خلق: == | == جريان اپورتونيستي چپ نما در سازمان مجاهدين خلق: == | ||
جريان اپورتونيستي چپ نما در سازمان مجاهدين خلق به جرياني گفته ميشود كه در طي آن دو تن با نامهای تقی شهرام و بهرام آرام در مهر ماه سال ۱۳۵۴ (درحالی که مسعود رجوی و دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بسر میبردند) و آنها كه از اعضاي باقيمانده مجاهدين پس از ضربه سال 1350 در خارج از زندان بودند اعلام نمودند که سازمان مجاهدین مارکسیست شدهاست. این دو نفر آیه ای را که در آرم این سازمان وجود داشت حذف نموده و اعلام کردند از آنجایی که ایدئولوژی مجاهدین مابین ایدئولوژیهای چپ (مارکسیست) و راست (اسلام سنتی) قرار دارد، لاجرم باید به سمت یکی ازین دو میل کند. آنها همچنین دو تن از اعضای سازمان که با آنها مخالفت نمودند، به نامهای مرتضی صمدیه لباف و مجید شریف واقفی را کشتند. مجیدشریف واقفی ازمسئولان اصلی مجاهدین در بیرون از زندان بود که به دلیل مخالفت قاطع با اقدامات انحرافی دگرگون کنندگان سازمان تحت فشارهای شدیدی قرار گرفت | جريان اپورتونيستي چپ نما در سازمان مجاهدين خلق به جرياني گفته ميشود كه در طي آن دو تن با نامهای تقی شهرام و بهرام آرام در مهر ماه سال ۱۳۵۴ (درحالی که مسعود رجوی و دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بسر میبردند) و آنها كه از اعضاي باقيمانده مجاهدين پس از ضربه سال 1350 در خارج از زندان بودند اعلام نمودند که سازمان مجاهدین مارکسیست شدهاست. این دو نفر آیه ای را که در آرم این سازمان وجود داشت حذف نموده و اعلام کردند از آنجایی که ایدئولوژی مجاهدین مابین ایدئولوژیهای چپ (مارکسیست) و راست (اسلام سنتی) قرار دارد، لاجرم باید به سمت یکی ازین دو میل کند. آنها همچنین دو تن از اعضای سازمان که با آنها مخالفت نمودند، به نامهای مرتضی صمدیه لباف و مجید شریف واقفی را کشتند. مجیدشریف واقفی ازمسئولان اصلی مجاهدین در بیرون از زندان بود که به دلیل مخالفت قاطع با اقدامات انحرافی دگرگون کنندگان سازمان تحت فشارهای شدیدی قرار گرفت بطوریکه همه امکانات سازمانی را از او که بخشی از آن حفاظتش را در برابر ساواک شاه تامین میکرد دریغ شد. مجید شریف واقفی به آنها تأکید کرده بود که شما اگر ایدئولوژی خودتان را تغییر داده اید، باید سازمان مجاهدین را ترک کنید اما آنها در یک اقدام ناباورانه مجید شریف واقفی را در 16 اردیبهشت 1354 کشتند. این حرکت عملاً منجر به متلاشی شدن تشکیلات سازمان مجاهدین شد و ضربه سختی را بر آنها فرود آورد.در آن زمان اعضاء سازمان مجاهدین که اغلب در زندانهای ایران پراکنده بودند، به دلیل عدم فهم درست این مسئله پیچیده هر کدام واکنش متفاوتی نسبت به این موضوع داشته و در نتیجه موجودیت تشکیلاتی سازمان مجاهدین در هالهای از ابهام فرورفت. مجاهدين باقيمانده بر هويت قبلي سازمان، اين جريان را يك كودتاي خائنانه و جنايت بار ”اپورتونیستهای چپنما” تحت نام ماركسيسم برپیکر سازمان خواندند که باسوءاستفاده از شهادت بنیانگذاران و اعضای مرکزیت سازمان و اسارت مسعود رجوی ـتنها بازماندهٌ مرکزیتـ برسازمان مسلط شده اند. رژيم شاه با استفاده از اين جريان مجاهدين خلق را مارکسیست اسلامی خواند. | ||
مجاهدين باقيمانده بر هويت قبلي سازمان، اين جريان را يك كودتاي خائنانه و جنايت بار | |||
=== سابقه امر: === | |||
به دنبال ضربه ای که سازمان مجاهدین خلق در سال 1350 از ساواک شاه خورده بود که منجر به از بین رفتن بیش از 90٪ کادرها و اعضای سازمان منجر شد در تشکیلات خود تغییراتی بوجود آورد تا میزان ضربه پذیریش را به حداقل برساند. فرار رضا رضایی از زندان شاه کمک شایانی به بازسازی سازمان مجاهدین و اجرای این تغییرات نمود. با هدایت رضا رضایی تشکیلات سازمان مجاهدین سه شاخه تقسیم شد که در رأس هر شاخه یکی از کادرهای برجسته قرار داشت. مسولیت یکی از شاخه ها با رضا رضایی و شاخه دوم با محمود شامخی و شاخه سوم با بهرام آرام شد. با کشته شدن رضا رضایی در درگیری با ساواک شاه مجید شریف واقفی جایگزین او شد. پس از مدت کوتاهی محمود شامخی نیز در درگیری با ساواک شاه کشته شد. جایگزین او تقی شهرام شد که به تازگی و با تاثیرگذاری روی یکی از مسولین زندان ساری (که در آنجا بعنوان تبعیدی زندانی بود ) به نام سروان احمدی از زندان فرار نموده و مجددا به سازمان پیوسته بود. مجاهدین در تحلیلهای بعدی خود علت واگذاری این مسولیت به تقی شهرام را به رشد پدیده <عمل زدگی> ربط میدهند که موجب شد کارآیی عملی اعضا٬ و نه معیارهای واقعی صلاحیت ایدئولوژیک، شاخص تعیین صلاحیت آنها شود و به این ترتیب تقی شهرام بدون داشتن ملاکهای واقعی صلاحیت و بطور مشخص به دلیل موفقیت آمیز بودن فرار از زندانش در این مسند قرار گرفت. مجاهدین البته به این موضوع هم اشاره میکنند به دلیل عمل زدگی ریل آموزشی اعضای سازمان از دوره مشخص ۲ ساله به ۶ ماه تقلیل یافت که این هم در عمل با اهمال بسیار روبرو بود. مجاهدین معتقدند تقی شهرام در همان زندان ساری تغییر ایدئولوژی داده بود ولی آن را پنهان می ساخت و بعد از تسلط روی شاخه بتدریج و در ابتدا ایدئولوژی اعضا شاخه خود را تغییر داد و سپس با تغییر ایدئولوژی سر شاخه دوم ـ بهرام آرام ـ اعضای آن شاخه نیز تغییر ایدئولوژی دادند و مخالفین به نوعی تصفیه شدند. مجید شریف واقفی بعنوان سر شاخه اصلی تشکیلات مجاهدین به عمل آنها مستمرا اعتراض داشت و متقابلا تلاشهای تقی شهرام و بهرام آرام برای تغییر ایدئولوژی مجید شریف واقفی به ثمر نرسید و نهایتا توسط تقی شهرام و بهرام آرام ترور شد. به این ترتیب راه برای تغییر ایدئولوژی تشکیلات مجاهدین و تصفیه کامل تشکیلات سازمان مجاهدین هموار شد<ref name=":0">”تحلیل آموزشی بیانیه اپورتونیستهای چپ نما”</ref> | |||
=== چگونگي خروج سازمان مجاهدين از اين بحران: === | === چگونگي خروج سازمان مجاهدين از اين بحران: === | ||
خط ۵۳: | خط ۵۵: | ||
«یادم آمد که مسعود در آن شرایط سهمگین، تنها بود. حرف این نیست که دشمن شادی میکرد و او را زیر شدیدترین فشارها گذاشته بود، حرف حتی این هم نیست که اپورتونیستهای خائن در یک همپیمانی و همزبانی با جریان راست ارتجاعی آنقدر کین چرک آلود و زهرآگین بر سر سازمان میریختند که تمام سازمان زیر این پلیدیها پوشیده شده بود و چیزی دیده نمیشد، بلکه حرف این است حتی کسانی که فکر میکردند، یار مسعود هستند، بارش بودند، پاپیچش میشدند...یادم آمد که میدیدم مسعود چگونه با جهاد عظیم و جدیت کامل و با دقت و وسواس خاص خودش، چگونه آلودگیها را نه تنها از آن میراث محمد آقا ذره ذره میزدود و تمامی خلل و فرج ایجاد شده در آن را بازسازی میکرد، بلکه با کار شگفت انگیزی «اپورتونیسم را از تکتک سلولهای» مجاهدین بیرون میکشید و هر رگهی آلوده به راست ارتجاعی آنها را پاکیزه و تطهیر میکرد… یادم آمد که مسعود بعد از ضربه اپورتونیستی با بیانیهی 12 مادهای مرزبندیها با دشمن اصلی، مناسبات نیروهای مبارز، و مرزبندی با اپورتونیسم و راست ارتجاعی را ترسیم کرد. این 12 ماده که محصول ماهها مبارزهی بیامان و لحظه، لحظه مسعود در پهنههای ایدئولوژیک، تشکیلاتی و سیاسی بود، جنبش ضربه خورده مردم ایران را بسیار بسیار ارتقاء داد. این 12 ماده شاخص هر مجاهد بود و به این ترتیب یک تصفیهی کامل از آلودگیهای راست ارتجاعی و اپورتونیستی در صفوف مجاهدین صورت گرفت. این 12 ماده، نه تنها اصول مبارزه با اپورتونیسمی بود که مجاهدین با آن مواجه بودند، بلکه این 12 ماده، متقنترین اصول مبارزه با اپورتونیسم در شرایط کشورمان برای همهی انقلابیون بودهاست… . یادم آمد که مسعود «هویت» مجاهدین را در روی محور انقلاب و ترقی بهعنوان سازمانی که معتقد به اسلام انقلابی است، در چپ مارکسیسم قرارداد.» | «یادم آمد که مسعود در آن شرایط سهمگین، تنها بود. حرف این نیست که دشمن شادی میکرد و او را زیر شدیدترین فشارها گذاشته بود، حرف حتی این هم نیست که اپورتونیستهای خائن در یک همپیمانی و همزبانی با جریان راست ارتجاعی آنقدر کین چرک آلود و زهرآگین بر سر سازمان میریختند که تمام سازمان زیر این پلیدیها پوشیده شده بود و چیزی دیده نمیشد، بلکه حرف این است حتی کسانی که فکر میکردند، یار مسعود هستند، بارش بودند، پاپیچش میشدند...یادم آمد که میدیدم مسعود چگونه با جهاد عظیم و جدیت کامل و با دقت و وسواس خاص خودش، چگونه آلودگیها را نه تنها از آن میراث محمد آقا ذره ذره میزدود و تمامی خلل و فرج ایجاد شده در آن را بازسازی میکرد، بلکه با کار شگفت انگیزی «اپورتونیسم را از تکتک سلولهای» مجاهدین بیرون میکشید و هر رگهی آلوده به راست ارتجاعی آنها را پاکیزه و تطهیر میکرد… یادم آمد که مسعود بعد از ضربه اپورتونیستی با بیانیهی 12 مادهای مرزبندیها با دشمن اصلی، مناسبات نیروهای مبارز، و مرزبندی با اپورتونیسم و راست ارتجاعی را ترسیم کرد. این 12 ماده که محصول ماهها مبارزهی بیامان و لحظه، لحظه مسعود در پهنههای ایدئولوژیک، تشکیلاتی و سیاسی بود، جنبش ضربه خورده مردم ایران را بسیار بسیار ارتقاء داد. این 12 ماده شاخص هر مجاهد بود و به این ترتیب یک تصفیهی کامل از آلودگیهای راست ارتجاعی و اپورتونیستی در صفوف مجاهدین صورت گرفت. این 12 ماده، نه تنها اصول مبارزه با اپورتونیسمی بود که مجاهدین با آن مواجه بودند، بلکه این 12 ماده، متقنترین اصول مبارزه با اپورتونیسم در شرایط کشورمان برای همهی انقلابیون بودهاست… . یادم آمد که مسعود «هویت» مجاهدین را در روی محور انقلاب و ترقی بهعنوان سازمانی که معتقد به اسلام انقلابی است، در چپ مارکسیسم قرارداد.» | ||
شواهد تاریخی نشان می دهد که مسعود رجوی توانست سازمان را بازسازی و به عضوگیری مجدد فرد به فرد اعضاء بپردازد و با تجزیه و تحلیل مفصل بیانیه منسوب به جریان اپورتونیستی که در یک کتاب به نام ”تحلیل آموزشی بیانیه اپورتونیستهای چپ نما” به آن پرداخته است نقد موثري بر اين جريان داشته و آن را، «اپورتونیست چپ نما»<ref name=":0" /> نامیده و متقابلا در یک بیانیه ۱۲ ماده ای، مواضع سازمان مجاهدین را در مورد آنها و جریان بوجود آمده اعلام کند. | |||
==== اطلاعیه تعیین مواضع مجاهدین خلق ایران دربرابر جریان انحرافی چپ نما: ==== | ==== اطلاعیه تعیین مواضع مجاهدین خلق ایران دربرابر جریان انحرافی چپ نما: ==== | ||
1- (( سازمان مجاهدین خلق ایران سازمانی است با ایدئولوژی اسلامی ، متعقد به مبارزه مکتبی که درسال 1344 به وسیله محمد حنیف نژاد ، سعید محسن واصغربدیع زادگادن بنیان گذاری شده ومجاهدین ادامه دهندگان راه آنها هستند . )) | 1- (( سازمان مجاهدین خلق ایران سازمانی است با ایدئولوژی اسلامی ، متعقد به مبارزه مکتبی که درسال 1344 به وسیله محمد حنیف نژاد ، سعید محسن واصغربدیع زادگادن بنیان گذاری شده ومجاهدین ادامه دهندگان راه آنها هستند . )) | ||
2 - (( جریان اخیر ( تغییر دادن ایدئولوژی سازمان ) یک جریان اپورتونیستی ( انحرافی ) چپ نما است ، که سردمداران آن ( تاکید می کنم فقط سردمداران آن به سازمان مجاهدین خلق ایران ودرنتیجه به جنبش ایران خیانت کرده اند )) | 2 - (( جریان اخیر ( تغییر دادن ایدئولوژی سازمان ) یک جریان اپورتونیستی ( انحرافی ) چپ نما است ، که سردمداران آن ( تاکید می کنم فقط سردمداران آن به سازمان مجاهدین خلق ایران ودرنتیجه به جنبش ایران خیانت کرده اند )) | ||
3 – (( این جریان اپورتونیستی چپ نما هیچ گونه تغییری درتضاد اصلی ما ایجادننموده است . دشمن اصلی ما همچنان رژیم وحامیان امپریالیست آن می باشد )) | 3 – (( این جریان اپورتونیستی چپ نما هیچ گونه تغییری درتضاد اصلی ما ایجادننموده است . دشمن اصلی ما همچنان رژیم وحامیان امپریالیست آن می باشد )) | ||
4 – (( این جریان اپورتونیستی چپ نما (انحرافی ) به هیچ وجه حق استفاده ازنام ((مجاهدین )) را ندارد ، وادامه استفاده ازآن بمنزله استمرارخیانت است ، نام ((مجاهد)) متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران است که بایستی بدون هیچگونه تغییری با همان آرم وهمان آیه وسال تاسیس مورد استفاده قرارگیرد . )) | 4 – (( این جریان اپورتونیستی چپ نما (انحرافی ) به هیچ وجه حق استفاده ازنام ((مجاهدین )) را ندارد ، وادامه استفاده ازآن بمنزله استمرارخیانت است ، نام ((مجاهد)) متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران است که بایستی بدون هیچگونه تغییری با همان آرم وهمان آیه وسال تاسیس مورد استفاده قرارگیرد . )) | ||
5 – (( هیچ جریان یا عنصر مسلمان نباید با این جریان اپورتونیستی ارتباط وهمکاری داشته باشد هرگونه همکاری وارتباط سازشکاری محسوب میشود . )) | 5 – (( هیچ جریان یا عنصر مسلمان نباید با این جریان اپورتونیستی ارتباط وهمکاری داشته باشد هرگونه همکاری وارتباط سازشکاری محسوب میشود . )) | ||
6 – (( مابا این جریان اپورتونیستی چپ نما مبارزه می کنیم ، تابه خط صحیح بازگشته یا منزوی گردد ، مبارزه ماسیاسی با شیوه های افشاگرانه است . هرگونه استفاده ازشیوه های ارتجاعی ازقبیل کشتن ولودادن وهمکاری با پلیس وکمک گرفتن ازامکانات رژیم را دراین مبارزه ، محکوم می کنیم . )) | 6 – (( مابا این جریان اپورتونیستی چپ نما مبارزه می کنیم ، تابه خط صحیح بازگشته یا منزوی گردد ، مبارزه ماسیاسی با شیوه های افشاگرانه است . هرگونه استفاده ازشیوه های ارتجاعی ازقبیل کشتن ولودادن وهمکاری با پلیس وکمک گرفتن ازامکانات رژیم را دراین مبارزه ، محکوم می کنیم . )) | ||
7 – (( مابین این اپورتونیست ها ، وسایر مارکسیستها تفاوت قائلیم ، مگراینکه آنها این اپورتونیستها را تائید کنند . )) | 7 – (( مابین این اپورتونیست ها ، وسایر مارکسیستها تفاوت قائلیم ، مگراینکه آنها این اپورتونیستها را تائید کنند . )) | ||
8 – ((ما به تمام نیروهائیکه علیه امپریالیزم ، ارتجاع واستثمار مبارزه می کنند احترام میگذاریم وازدستاوردهای علمی وتجارب انقلابی آنها استفاده می کنیم . )) | 8 – ((ما به تمام نیروهائیکه علیه امپریالیزم ، ارتجاع واستثمار مبارزه می کنند احترام میگذاریم وازدستاوردهای علمی وتجارب انقلابی آنها استفاده می کنیم . )) | ||
9 – « برادران مجاهد ما درداخل زندان ها نبایستی با این اپورتونیست ها رابطه ای ( منظورروابط سیاسی است ) جز رابطه انسانی وحداقل رابطه صنفی برقرارکنند » | 9 – « برادران مجاهد ما درداخل زندان ها نبایستی با این اپورتونیست ها رابطه ای ( منظورروابط سیاسی است ) جز رابطه انسانی وحداقل رابطه صنفی برقرارکنند » | ||
10 - « این جریان اپورتونیستی چپ نما موجب بروز زودرس یک جریان راست ارتجاعی شده است ، که درمرحله کنونی تهدید اصلی درونی مجموعه نیروهایی است که تحت عنوان اسلام مبارزه می کنند . که ما با آن هم مبارزه می کنیم . جریان فوق ازضدیت با نیروهای انقلابی بویژه مجاهدین شروع شده ، وسپس درمسیر رشد خود با نفی مشی مسلحانه به سازشکاری وتسلیم طلبی وسرانجام خروج ازجبهه خلق وتغییر تضاد اصلی منجر میشود . این جریان اپورتونیستی خطر بروزرشد خصائص ارتجاعی را دردرون نیروهای مترقی مسلمان پیش می آورد . درمورد ادامه دهندگان راه مجاهدین گرایشات راست ازتجدید نظر دردیدگاههای بنیادی سازمان آغاز میشود . » | 10 - « این جریان اپورتونیستی چپ نما موجب بروز زودرس یک جریان راست ارتجاعی شده است ، که درمرحله کنونی تهدید اصلی درونی مجموعه نیروهایی است که تحت عنوان اسلام مبارزه می کنند . که ما با آن هم مبارزه می کنیم . جریان فوق ازضدیت با نیروهای انقلابی بویژه مجاهدین شروع شده ، وسپس درمسیر رشد خود با نفی مشی مسلحانه به سازشکاری وتسلیم طلبی وسرانجام خروج ازجبهه خلق وتغییر تضاد اصلی منجر میشود . این جریان اپورتونیستی خطر بروزرشد خصائص ارتجاعی را دردرون نیروهای مترقی مسلمان پیش می آورد . درمورد ادامه دهندگان راه مجاهدین گرایشات راست ازتجدید نظر دردیدگاههای بنیادی سازمان آغاز میشود . » | ||
11 - « سلطه جریان اپورتونیستی چپ نما برسازمان با اعمال شیوه های ضد انقلابی واستفاده فرصت طلبانه از موارد زیر صورت گرفته است : | |||
الف _ تکمیل نشدن کار ایدئولوژی سازمان ، وپیاده نکردن تعلیمات ایدئولوژیک ، درسطح وسیعی ازکادرها بطورمکفی ، به علت رشد کمی نامتناسب با کیفیت . | 11 - « سلطه جریان اپورتونیستی چپ نما برسازمان با اعمال شیوه های ضد انقلابی واستفاده فرصت طلبانه از موارد زیر صورت گرفته است :الف _ تکمیل نشدن کار ایدئولوژی سازمان ، وپیاده نکردن تعلیمات ایدئولوژیک ، درسطح وسیعی ازکادرها بطورمکفی ، به علت رشد کمی نامتناسب با کیفیت . | ||
ب _ ضربه شهریور 50 ( که خیلی مهم است ) وازدست دادن کادرهای ذیصلاح ودرنتیجه عملزدگی ودنبال نکردن کار ایدئولوژیک . | ب _ ضربه شهریور 50 ( که خیلی مهم است ) وازدست دادن کادرهای ذیصلاح ودرنتیجه عملزدگی ودنبال نکردن کار ایدئولوژیک . | ||
ج _ ترک تعلیمات ایدئولوژیک سازمان که با توجه به نفوذ عملی وتئوریک مارکسیسم درعصرما ، سلطه این اپورتونیستها رابرسازمان تسهیل کرده است . | ج _ ترک تعلیمات ایدئولوژیک سازمان که با توجه به نفوذ عملی وتئوریک مارکسیسم درعصرما ، سلطه این اپورتونیستها رابرسازمان تسهیل کرده است . | ||
اين بيانيه بعدها در يك كتاب به نام ”آموزش و تشریح اطلاعیه تعیین مواضع” بصورت سوال و جواب مورد بررسي و موشكافي قرار گرفته است. در بخشي از اين كتاب دلايل ماركسيست شدن برخي افراد سازمان مجاهدین آورده شده است: | 12 - ( هویت ایدئولوژی وسیاسی خودمان ): ایدئولوژی ما اسلام ، مبتنی برجهان بینی توحیدی است که جامعه رابا شیوه های انقلابی به سمت محوکامل استثمارواستقرارنظام توحیدی ( قسط ) هدایت می کند . ولذا درشرایط تاریخی اساسا متکی به محرومترین وبالنده ترین نیروها وطبقات اجتماعی ( مستضعفین ) می باشد . بنابراین مجاهد خلق درپرتو ایدئولوژی اسلامی خود با ویژگیهای ضد امپریالیستی ضدارتجاعی وضداستثماری که درشرایط حاضر مشی مسلحانه را ایجاب میکند ، مشخص میشود . وظیفه ما درشرایط کنونی حفظ وحراست میراث مجاهدین وتلاش درجهت احیاء وبازسازی آن می باشد.» | ||
اين بيانيه بعدها در يك كتاب به نام ”آموزش و تشریح اطلاعیه تعیین مواضع”<ref>”آموزش و تشریح اطلاعیه تعیین مواضع”</ref> بصورت سوال و جواب مورد بررسي و موشكافي قرار گرفته است. این کتاب معلومات تئوریک لازم در این بحث را به صورت کامل شرح میدهد. این کتاب همچنین آینده جریان اپورتونیستی و بازتابهای آن در جامعه و بطور خاص در بین طیف وسیع صاحب نامهای مذهبی که در این مدت به دلیل قدرت عملیاتی سازمان مجاهدین بعنوان یک سازمان مسلمان جذبش شده بودند و دنباله روی از آن را پیشه خود ساخته بودند و اکنون و پس از این اتفاقات به مخالفت با سازمان مجاهدین برخاسته بودند را مورد بررسی قرار میدهد. آنها را «راست ارتجاعی» می نامد و اینگونه توضیح میدهد: | |||
[الف- منظور از راست ارتجاعی چیست؟ ب – خصوصیات این جریان به ترتیب ظهور؟ ج – رابطة ما با این جریان؟ د- تلقی ما از این جریان در شرائط کنونی؟ | |||
الف: ... منظوراز راست ارتجاعی ، جریانی است روبه نفی، که دارای ماهیت ارتجاعی بوده و در مسیر حرکتش ماهیتّش را بارزمی کند؛ وبهمین دلیل بهجانب خروج از صف نیروهای خلق درحرکت است. | |||
ب:سکون و تمکین آنها در مقابل شرائط، ضرورتاً ایندسته از نیروها را به موضعگیری برعلیه نیروهای رشد یابنده و انقلابی، و مبارزه برعلیه آنها وامیدارد. یعنی ماهیت ارتجاعیای که تابهحال زمینهای برای بروز و ظاهر شدن نداشت، در این شرائط به عینیت درآمده وبصورت خصوصیات ارتجاعی، خود رانشان میدهد. خصوصیات ارتجاعی بترتیب از ضدیت بانیروهای انقلابی (بویژه مجاهدین) شروعشده و در مسیر رشد خود به ضدّیت باشیو ه مبارزه آنها یعنی مشی انقلابی و مسلحانه نیز کشیده میشود، و سرانجام به سازشکاری و تسلط طلبی و تغییر تضاد اصلی منجر میشود. | |||
ج: ازنظر ایدئولوژیکی، رابطه با جریان مزبور رابطهای متضاد، و بهعبارتدیگر رابطة تزوآنتی تز است، که اثبات یکی درگرو نفی دیگری است. و این همان تضادی است که همواره اسلام بطور تاریخی، با دیگر نیروهای ضد اسلامی و مرتجعین، که تحت لوا و پوشش اسلام ماهیت کثیف و ضدمردمی خود را میپوشاندهاند، داشته است. همان اسلامی است که به قول علی (ع)، پوستین وارونهاش کرده و مصداق، کلمه حق یرُادبها الباطل، شده است. لذا ست که هیچگونه انعطاف و سازشی بین ایندو نیست، و بنیاداً نیز نمیتواند باشد. در غیر اینصورت، بایستی در اسلامی هم که از طرف مقابل عنوان میشود، شک کرد. | |||
د: ما این جریان را تهدید و تضاد اصلی درونی تمام جریانهائی میدانیم که تحت عنوان اسلام مبارزه میکنند. چراکه میدانیم این جریان اپورتونیستی چپنما، بطور زودرس موجب بروز یک جریان راست ارتجاعی شده است. توجه داریم که فیالواقع یک جنبش اسلامی بیشتر وجود ندارد، ولی در فرهنگ روز ازکلمة اسلام برای جریانهای طرفدار سرمایهداری و حتی ارتجاعی، بهعمد و غیر عمد استفاده میشود: | |||
تذکر: توجه داریم که اگر در مسیر رشد طبیعی جریان راست بروز میکرد، چهبسا چندان قوی نبود. نتیجه اینکه، لطمات زیادی از قبل این جریان راست، متوجّه جنبش خواهد بود، که مسئول آن در درجه اوّل جریان اپورتونیستی چپنما میباشد. هدف از این تذکر روشن کردن این نکته است، که در رابطه با جریان راست، تأثیر و مسئولیت جریان اپورتونیستی تنها در تسریع زمانی ظهور آن خلاصه نمیشود، بلکه این جریان در ابعاد کیفی آن نیز دخیل است.] | |||
نتایج مهم در بخشي از اين كتاب دلايل ماركسيست شدن برخي افراد سازمان مجاهدین آورده شده است: | |||
==== دلايل ماركسيست شدن برخي افراد سازمان مجاهدین خلق ایران ==== | ==== دلايل ماركسيست شدن برخي افراد سازمان مجاهدین خلق ایران ==== | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۵۸: | ||
10-اپورتونیسم | 10-اپورتونیسم | ||
باهمة دلایلی که در بالا گفته شد بازهم این ضعفها باعث نمیشود، که سازمان به این نحو متلاشی و بهاصطلاح مارکسیست! شود. نقش تعیینکننده رادراین تلاشی، اپورتونیسم چپنما بعهده دارد. چراکه علیرغم این ضعفها، بادّعای خود اپورتونیستها 50 درصد از کادرها در ین باصطلاح تغییر ایدئولوژی! تصفیهشده و از این گذشته، با آن شیوههای غیرانسانی و غیرانقلابی به حلّ تضّادهای درونی خلق میپردازند. همانطور که باز بودن در منزل (که امکان دزدی را تسهیل میکند) | باهمة دلایلی که در بالا گفته شد بازهم این ضعفها باعث نمیشود، که سازمان به این نحو متلاشی و بهاصطلاح مارکسیست! شود. نقش تعیینکننده رادراین تلاشی، اپورتونیسم چپنما بعهده دارد. چراکه علیرغم این ضعفها، بادّعای خود اپورتونیستها 50 درصد از کادرها در ین باصطلاح تغییر ایدئولوژی! تصفیهشده و از این گذشته، با آن شیوههای غیرانسانی و غیرانقلابی به حلّ تضّادهای درونی خلق میپردازند. همانطور که باز بودن در منزل (که امکان دزدی را تسهیل میکند)،بهیچوجه عمل خلاف دزد را توجیه نمیکند. پس عملکرد عامل اپورتونیسم و خیانت به سازمان است که بصورت عامل تعیینکننده تلاشی آنرا فعلیت میبخشد، و بهمین دلیل اپورتونیستها مسوٴول اصلی این تلاشی هستند. زیرا همین سازمان، با یک رهبری صحیح و متعادل (علیرغم وجود همه این ضعفها)، روی خط صحیح حرکت میکرد | ||