هژمونی زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
«این مشروع است که زنان جایگاه و ارزش همسان با مردان داشته باشند. اما ما نمی‌توانیم بدون نبرد به این نقطه برسیم... و در همین رابطه است که من شخصاً‌ از کاری که توسط خانم مریم رجوی انجام شده تکان خورده‌ام چون من از کیفیت مبارزه و خلوص او در تلاشهایش برای جدایی دین از دولت آگاهم، همچنین از تلاشهایش برای زنان... او تصمیم گرفت که به زنان در زمینه استفاده از قدرت مسئولیت بدهد هر چند که آنها به‌طور سنتی نقشهای کمتری به نسبت مردان برعهده داشتند. او تصمیم گرفت که موج را برگرداند.»  
«این مشروع است که زنان جایگاه و ارزش همسان با مردان داشته باشند. اما ما نمی‌توانیم بدون نبرد به این نقطه برسیم... و در همین رابطه است که من شخصاً‌ از کاری که توسط خانم مریم رجوی انجام شده تکان خورده‌ام چون من از کیفیت مبارزه و خلوص او در تلاشهایش برای جدایی دین از دولت آگاهم، همچنین از تلاشهایش برای زنان... او تصمیم گرفت که به زنان در زمینه استفاده از قدرت مسئولیت بدهد هر چند که آنها به‌طور سنتی نقشهای کمتری به نسبت مردان برعهده داشتند. او تصمیم گرفت که موج را برگرداند.»  


  <blockquote>فرانسوا اریتیه همچنین در پیشگفتاری بر کتاب «[https://www.hambastegimeli.com/%D9%85%D9%87%D9%85%D8%AA%D8%B1%D9%8A%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7/41209-2013-04-23-19-07-01 زنان علیه بنیادگرایی]» در رابطه با تجربه اندوخته در مقاومت ایران در مورد نقش رهبری کننده زنان نوشت:</blockquote>«باید گفت که در این کار یک تجربه انسانی شگفت انگیز وجود دارد که ما فقط می‌توانیم به آن بنگریم، ستایشش کنیم و از آن حمایت کنیم، حتی باید از آن الهام بگیریم چرا که ظاهر دموکراتیک ولاییک (نظامهای حاضر)، سنگ بنای اساسی قدرت سیاسی تاکنون را، یعنی موضوع تسلط بر روی جسم زنان و پنهان کردن تواناییهای آنها و حذف آنها به‌دلیل اصل رقابت برای قدرت را، پنهان کرده و پوشانده است».  
  <blockquote>فرانسوا اریتیه همچنین در پیشگفتاری بر کتاب «زنان علیه بنیادگرایی» در رابطه با تجربه اندوخته در مقاومت ایران در مورد نقش رهبری کننده زنان نوشته است:</blockquote><blockquote>«باید گفت که در این کار یک تجربه انسانی شگفت انگیز وجود دارد که ما فقط می‌توانیم به آن بنگریم، ستایشش کنیم و از آن حمایت کنیم، حتی باید از آن الهام بگیریم چرا که ظاهر دموکراتیک ولاییک (نظامهای حاضر)، سنگ بنای اساسی قدرت سیاسی تاکنون را، یعنی موضوع تسلط بر روی جسم زنان و پنهان کردن تواناییهای آنها و حذف آنها به‌دلیل اصل رقابت برای قدرت را، پنهان کرده و پوشانده است»<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%D9%85%D9%87%D9%85%D8%AA%D8%B1%D9%8A%D9%86-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7/41209-2013-04-23-19-07-01 زنان علیه بنیادگرایی- مقدمه- فرانسوا اریتره]</ref>.</blockquote>[[پرونده:فرانسوا اریتیه-هژمونی زنان.jpg|جایگزین=فرانسوا اریتیه-هژمونی زنان.jpg|بندانگشتی|فرانسوا اریتیه-هژمونی زنان]]
[[پرونده:فرانسوا اریتیه-هژمونی زنان.jpg|جایگزین=فرانسوا اریتیه-هژمونی زنان.jpg|بندانگشتی|فرانسوا اریتیه-هژمونی زنان]]


== تفاوت فمینیسم و هژمونی زنان ==
== تفاوت فمینیسم و هژمونی زنان ==


=== '''تعریف فمینیسم:''' ===
=== '''تعریف فمینیسم:''' ===
فمینیسم مجموعه‌ای از واکنش‌ها و ایدئولوژی‌ها برای ایجاد کردن بسترهای دفاع از حقوق برابر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای زنان و همچنین ایجاد فرصت‌های برابر برای زنان و دختران در آموزش و پرورش، اشتغال و دیگر زمینه‌های زندگی است. فعالین حقوق زنان باور دارند که '''[https://fa.euronews.com/2017/11/09/difference-between-sex-and-gender جنسیت] در زندگی انسان‌ها عاملی تعیین‌کننده است''' که جایگاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی افراد بر اساس آن شکل می‌گیرد.
فمینیسم مجموعه‌ای از واکنش‌ها و ایدئولوژی‌ها برای ایجاد کردن بسترهای دفاع از حقوق برابر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای زنان و همچنین ایجاد فرصت‌های برابر برای زنان و دختران در آموزش و پرورش، اشتغال و دیگر زمینه‌های زندگی است. فعالین حقوق زنان باور دارند که جنسیت در زندگی انسان‌ها عاملی تعیین‌کننده است که جایگاه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی افراد بر اساس آن شکل می‌گیرد.<ref>[https://fa.euronews.com/2017/11/09/difference-between-sex-and-gender تفاوت جنس و جنسیت به زبان ساده- یورونیوز]</ref>


اما در دیدگاه مجاهدین این جنسیت نیست که در زندگی انسان عامل تعیین‌کننده است. در واقع آنچه که تضاد دوران بشریت است ایدئولوژی حاکم بر جامعه بشریت یعنی «ایدئولوژی جنسیت» است. ایدئولوژی جنسیت نیز محصول یک پروسه تاریخی به قدمت شکل گرفتن اولین جوامع شهری است. یعنی زمانی که با تولید افزوده بر نیاز جامعه، عنصر استثمار در جامعه شکل گرفت. تا قبل از آن انسان شکارگر به اندازه نیاز شکار می‌کرد و برای این منظور کل جامعه یک واحد متحد را تشکیل می‌دادند و زنان در این جوامع که بعضاً «جامعه مادر سالار» نیز خوانده می‌شوند نقش بسزایی داشتند.
اما در دیدگاه مجاهدین این جنسیت نیست که در زندگی انسان عامل تعیین‌کننده است. در واقع آنچه که تضاد دوران بشریت است ایدئولوژی حاکم بر جامعه بشریت یعنی «ایدئولوژی جنسیت» است. ایدئولوژی جنسیت نیز محصول یک پروسه تاریخی به قدمت شکل گرفتن اولین جوامع شهری است. یعنی زمانی که با تولید افزوده بر نیاز جامعه، عنصر استثمار در جامعه شکل گرفت. تا قبل از آن انسان شکارگر به اندازه نیاز شکار می‌کرد و برای این منظور کل جامعه یک واحد متحد را تشکیل می‌دادند و زنان در این جوامع که بعضاً «جامعه مادر سالار» نیز خوانده می‌شوند نقش بسزایی داشتند.
خط ۵۷: خط ۵۶:
در این جوامع مالکیت خصوصی وجود نداشت و مازاد تولید افراد به خودشان تعلق نمی‌گرفت، بلکه به همه جامعه تعلق داشت و تفاوت میزان تولید باعث تفاوت در قدرت اقتصادی افراد نمی‌گردید.
در این جوامع مالکیت خصوصی وجود نداشت و مازاد تولید افراد به خودشان تعلق نمی‌گرفت، بلکه به همه جامعه تعلق داشت و تفاوت میزان تولید باعث تفاوت در قدرت اقتصادی افراد نمی‌گردید.


اما با پیشرفت [https://dictionary.abadis.ir/fatofa/%D8%A7%D8%A8%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF/ ابزار تولید] و به طبع آن ایجاد تولید مازاد بر مصرف و انباشت سرمایه؛ انسان این توان را پیدا کرد که مازاد تولید خود را انباشت کند و آن را با کالاهای دیگر داد و ستد بکند. از این نقطه رابطه کالایی در جوامع بشری شکل گرفت؛ بدین گونه که مردان که در جوامع شکارگر عامل تولید «شکار» بودند که فقط نیاز روزانه جامعه‌شان را تأمین می‌کرد، با گذار جوامع اولیه شکارگر به جوامع کشاورزی «فئودالی» و امکان کشت بیشتر و به دست آوردن مازاد تولید آنرا با کار سایرین «کارگر» مبادله کردند. به این معنی که مازاد تولید یک نفر با انرژی نفر مقابل که محصول آن «کار و تولید بیشتر» برای شخص اول بود معاوضه می‌شد.<ref>[http://www.ettelaat.com/etiran/?p=132797 زندگی انسان شکارگر ـ گردآورنده، در دوران پارینه سنگی]
اما با پیشرفت ابزار تولید و به طبع آن ایجاد تولید مازاد بر مصرف و انباشت سرمایه؛ انسان این توان را پیدا کرد که مازاد تولید خود را انباشت کند و آن را با کالاهای دیگر داد و ستد بکند. از این نقطه رابطه کالایی در جوامع بشری شکل گرفت؛ بدین گونه که مردان که در جوامع شکارگر عامل تولید «شکار» بودند که فقط نیاز روزانه جامعه‌شان را تأمین می‌کرد، با گذار جوامع اولیه شکارگر به جوامع کشاورزی «فئودالی» و امکان کشت بیشتر و به دست آوردن مازاد تولید آنرا با کار سایرین «کارگر» مبادله کردند. به این معنی که مازاد تولید یک نفر با انرژی نفر مقابل که محصول آن «کار و تولید بیشتر» برای شخص اول بود معاوضه می‌شد.<ref>[http://www.ettelaat.com/etiran/?p=132797 زندگی انسان شکارگر ـ گردآورنده، در دوران پارینه سنگی]
</ref>
</ref>


به طبع این تحول و ایجاد انباشت سرمایه در دست مردان و شکل گرفتن رابطه کالایی، نقش محوری زنان از تولید به حاشیه رانده شد و جامعه بر اساس [http://www.bbc.com/persian/arts/story/2008/01/080109_s-aa-simone-de-beauvoir.shtml اندیشه مرد سالار] شکل گرفت. به مرور در جامعه مرد سالار زن نیز به کالایی در دست مردان تبدیل شد چون جایگاه اقتصادی_تولیدی خود را از دست داده بود.
به طبع این تحول و ایجاد انباشت سرمایه در دست مردان و شکل گرفتن رابطه کالایی، نقش محوری زنان از تولید به حاشیه رانده شد و جامعه بر اساس اندیشه مردسالار شکل گرفت. به مرور در جامعه مرد سالار زن نیز به کالایی در دست مردان تبدیل شد چون جایگاه اقتصادی_تولیدی خود را از دست داده بود.<ref>[http://www.bbc.com/persian/arts/story/2008/01/080109_s-aa-simone-de-beauvoir.shtml سیمون دو بووار، فیلسوف رهایی زنان- بی بی سی]</ref>


بر اساس این تاریخچه و تأثیرات عمیق آن بر جامعه بشری است که از اواخر قرن ۱۸ مقوله جنسیت یک بحث جدی در عموم جوامع بشری بوده‌است و می‌توان گفت که فمینیسم، جنبشی اعتراضی بود به حذف نقش زنان از همه پهنه‌های اجتماعی و اولیه‌ترین حقوق آنها.
بر اساس این تاریخچه و تأثیرات عمیق آن بر جامعه بشری است که از اواخر قرن ۱۸ مقوله جنسیت یک بحث جدی در عموم جوامع بشری بوده‌است و می‌توان گفت که فمینیسم، جنبشی اعتراضی بود به حذف نقش زنان از همه پهنه‌های اجتماعی و اولیه‌ترین حقوق آنها.
خط ۷۱: خط ۷۰:


== از خودبیگانگی محصول دستگاه جنسیت ==
== از خودبیگانگی محصول دستگاه جنسیت ==
اصطلاح از[http://www.020.ir/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F خود بیگانگی] یا الیناسیون (به انگلیسی: Alienation) واژه‌ای است که در لغت به‌معنای از دست دادن، یا قطع ارتباط با چیزی است. این واژه همچنین با مفهوم «جدا شدن انسان از خود حقیقی خویش» نیز شناخته می‌شود. اما اصطلاح از خود بیگانگی بیش ازهمه توسط هگل و بعد فویر باخ و مارکس مطرح شده‌است. اما این واژه به‌طورخاص در دست نوشته‌های اقتصادی-فلسفی ۱۸۴۴ مارکس بیان شد و از این طریق شهرت یافت. در این کتاب این اصطلاح برای انسانی به‌کار رفته‌است که با طبیعت انسانی خود بیگانه شده‌است. مارکس این واژه را برای توصیف کارگران مزدبگیری به‌کار برد که از وضع زندگی راضی کننده‌ای برخوردار نیستند، چرا که فعالیت زندگی آن‌ها «به‌عنوان عامل اجتماعی مولد» خالی از هرگونه کنش یا رضایت گروهی است و هیچ‌گونه مالکیتی بر زندگی یا محصولاتشان ندارند. بنا بر نظر برخی متفکران تحقیقات و تلاش‌های مارکس در کشف برخی قوانین مهم سرمایه داری اساساً به این دلیل بوده‌است که از خودبیگانگی را بشناسد.
اصطلاح از خودبیگانگی یا الیناسیون (به انگلیسی: Alienation) واژه‌ای است که در لغت به‌معنای از دست دادن، یا قطع ارتباط با چیزی است. این واژه همچنین با مفهوم «جدا شدن انسان از خود حقیقی خویش» نیز شناخته می‌شود. اما اصطلاح از خود بیگانگی بیش ازهمه توسط هگل و بعد فویر باخ و مارکس مطرح شده‌است. اما این واژه به‌طورخاص در دست نوشته‌های اقتصادی-فلسفی ۱۸۴۴ مارکس بیان شد و از این طریق شهرت یافت. در این کتاب این اصطلاح برای انسانی به‌کار رفته‌است که با طبیعت انسانی خود بیگانه شده‌است.<ref>[http://sociology.about.com/od/A_Index/g/Alienation.htm Understanding Alienation and Social Alienation]</ref> مارکس این واژه را برای توصیف کارگران مزدبگیری به‌کار برد که از وضع زندگی راضی کننده‌ای برخوردار نیستند، چرا که فعالیت زندگی آن‌ها «به‌عنوان عامل اجتماعی مولد» خالی از هرگونه کنش یا رضایت گروهی است و هیچ‌گونه مالکیتی بر زندگی یا محصولاتشان ندارند. بنا بر نظر برخی متفکران تحقیقات و تلاش‌های مارکس در کشف برخی قوانین مهم سرمایه داری اساساً به این دلیل بوده‌است که از خودبیگانگی را بشناسد.
[[پرونده:از خود بیگانگی-هژمونی زنان.jpg|جایگزین=از خود بیگانگی-هژمونی زنان.jpg|بندانگشتی|از خود بیگانگی]]
[[پرونده:از خود بیگانگی-هژمونی زنان.jpg|جایگزین=از خود بیگانگی-هژمونی زنان.jpg|بندانگشتی|از خود بیگانگی]]


خط ۸۳: خط ۸۲:


== '''از خود بیگانگی ناشی از جنسیت''' ==
== '''از خود بیگانگی ناشی از جنسیت''' ==
'''ملاحظه:'''
ابتدا باید به این مهم اشاره کرد که باید بین دو مفهوم «جنسیت» و «رابطه جنسی» تفاوت قائل شد. منظور از جنسیت، تفاوت میان نوع انسان در خلقت است بدین معنی که یک نفر زن متولد شده‌است و دیگری مرد و این محصول طبیعت است و نباید آنرا با رابطه جنسی که یک پدیده غریزی است اشتباه گرفت.<ref>[https://fa.euronews.com/2017/11/09/difference-between-sex-and-gender تفاوت جنس و جنسیت به زبان ساده- یورونیوز]</ref>
 
ابتدا باید به این مهم اشاره کرد که باید بین دو مفهوم «[https://fa.euronews.com/2017/11/09/difference-between-sex-and-gender جنسیت]» و «رابطه جنسی» تفاوت قائل شد. منظور از جنسیت، تفاوت میان نوع انسان در خلقت است بدین معنی که یک نفر زن متولد شده‌است و دیگری مرد و این محصول طبیعت است و نباید آنرا با رابطه جنسی که یک پدیده غریزی است اشتباه گرفت.


همچنین وقتی صحبت از «ایدئولوژی جنسیت» می‌کنیم این دیدگاه و شیوه نگرش محصول تاریخ انسان و استثمار انسان از انسان است و بسیار پیچیده‌تر از انواع شناخته شده استثمار مانند استثمار برده در عصر برده داری یا استثمار دهقان در عصر فئودالیسم و یا حتی استثمار کارگر توسط سرمایه دار در عصر سرمایه‌داری است.
همچنین وقتی صحبت از «ایدئولوژی جنسیت» می‌کنیم این دیدگاه و شیوه نگرش محصول تاریخ انسان و استثمار انسان از انسان است و بسیار پیچیده‌تر از انواع شناخته شده استثمار مانند استثمار برده در عصر برده داری یا استثمار دهقان در عصر فئودالیسم و یا حتی استثمار کارگر توسط سرمایه دار در عصر سرمایه‌داری است.
خط ۱۱۶: خط ۱۱۳:
[[پرونده:اریک فروم- هژمونی زنان.jpg|جایگزین=اریک فروم- هژمونی زنان.jpg|بندانگشتی|اریک فروم
[[پرونده:اریک فروم- هژمونی زنان.jpg|جایگزین=اریک فروم- هژمونی زنان.jpg|بندانگشتی|اریک فروم
]]
]]
<blockquote>'''[https://paymanpsychology.com/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%85/ اریک فروم]''' روانشناس آمریکایی قرن بیستم در رابطه با از خودبیگانگی می‌نویسد:</blockquote><blockquote>«انسان هر چه بیشتر نیروهایش را به بت‌ها واگذار می‌کند، بینواتر و وابسته‌تر می‌شود آنچنان که در بازیافتن کمی از آنچه که به او تعلق داشته‌است، نیازمند بت‌ها است. بت محدود به شکل مذهبی‌اش نیست همچنان که بت می‌تواند سیمای خداگونه داشته باشد، همانگونه ممکن است کلیسا و دولت و یا شخص هم چون بت پرستیده شوند. بت‌پرستی همواره پرستش چیزی است که انسان قدرت‌های خلاقه اش را در آنها نهاده‌است و اکنون به جای آن که در عمل خلاقه اش خویشتن را بیابد در برابرش کرنش و فروتنی می‌کند» پس با خودش بیگانه می‌شود.</blockquote>
<blockquote>اریک فروم روانشناس آمریکایی قرن بیستم در رابطه با از خودبیگانگی می‌نویسد:</blockquote><blockquote>«انسان هر چه بیشتر نیروهایش را به بت‌ها واگذار می‌کند، بینواتر و وابسته‌تر می‌شود آنچنان که در بازیافتن کمی از آنچه که به او تعلق داشته‌است، نیازمند بت‌ها است. بت محدود به شکل مذهبی‌اش نیست همچنان که بت می‌تواند سیمای خداگونه داشته باشد، همانگونه ممکن است کلیسا و دولت و یا شخص هم چون بت پرستیده شوند. بت‌پرستی همواره پرستش چیزی است که انسان قدرت‌های خلاقه اش را در آنها نهاده‌است و اکنون به جای آن که در عمل خلاقه اش خویشتن را بیابد در برابرش کرنش و فروتنی می‌کند» پس با خودش بیگانه می‌شود.<ref>[https://paymanpsychology.com/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D9%81%D8%B1%D9%88%D9%85/ اریک فروم]</ref></blockquote>


== '''راه برون رفت:''' ==
== '''راه برون رفت:''' ==