کاربر:Mohsen/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۷۶: خط ۷۶:


=== سخنرانی‌های موسی خیابانی در دوران مبازرات سیاسی ===
=== سخنرانی‌های موسی خیابانی در دوران مبازرات سیاسی ===
در دوران مبارزات سیاسی سازمان مجاهدین خلق سخنرانی‌های موسی خیابانی بسیار مورد استقبال اقشار مختلف بخصوص نسل جوان قرار می‌گرفت.
==== بخشی از سخنرانی موسی خیابانی در منزل پدری ناصر صادق ۳۰ فروردین ۱۳۵۹ ====
«... بهرحال روزها و سال‌ها گذشت، شهدایی تقدیم کردیم، این لازمه یک انقلاب و یک حرکت انقلابی است ، نثار شهیدان، نثار خون، تقدیم کاروانی از شکنجه شده و زندانیان، لازمه حرکت انقلابی بود، ما به یک مقطع دیگری رسیدیم در حرکت خودمون، به مقطعی که قرین است با شهادت برادران شهیدمون کاظم و مصطفی، سال‌ها ما با این برادران در زندانها بودیم، ادامه فعالیت و مبارزه شون رو در زندانها نظاره میکردیم، کاظم را می دیدیم که چگونه از صبح تا شام در اون شرایطی جهنمی زندان که سرهنگ زمانی برقرار کرده بود، در سوراخهای بندهای زندان قصر به وظایف انقلابی خود عمل میکنه، بچه ها رو سازمان می داد، اونها را آموزش میده، سعی میکنه روحیه انقلابی اونها تقویت بشه، مرتبا سعی میکرد از بیرون خبر داشته باشه، به بیرون خبر بده، کاظم رو میدونیم چرا کشتند، بعدا معلوم شد که کاظم آدرس اون ساواکی که کشته شد نیک تر بود ظاهرا اون رو به بیرون رد کرد، آدرس سرهنگ زمانی رو سرهنگ ژیان پناه رو به بیرون رد کرده بود، بعدا معلوم شد که کاظم دهها نفر از بچه ها رو که در زندان بودند و آزاد شده بودند با سازمان بیرون ربط داده بینشون ارتباط برقرار کرده ، از صبح تا شام کاظم را میدیدیم، مصطفی را هم می دیدیم، رسیدیم به یک مقطعی دیگر همزمان با شهادت همین برادران، یکبار دیگه ما ضربه خوردیم، این دفعه ضربه‌ای سخت تر از قبل، این دفعه ضربه ای که تمام موجودیت مون رو زیر علامت سؤال و مورد ابهام و تردید قرار داد، این دفعه ضربه ای از درون، خوب میدونید ضربه اپورتونیستها، شرایطی این دفعه واقعا سخت تر بود، در سال 50 ما فقط از طرف رژیم و ساواک تهدید می شدیم، زیر فشار رژیم بودیم، و در خارج از آن مورد احترام، عزیز، هر کسی که خوب سعی می کرد هر چی از دستش بر میآد کمکی به ما بکنه، دستی ولو از دور به حرکت ما داشته باشه، اما این زمان در سال ۵۴ شرایط دیگر فرق می کرد، ما این دفعه از طرف علاوه بر رژیم جریان‌های دیگری نیز، زیر سخت ترین فشارها قرار گرفتیم، زیاد وارد تشریح نمی شوم، منظورم رو میدونید توی کتابها خوندید، هنوز هم ما به مقدار زیادی توان آن روزها را می پردازیم، تاوان اون مقاومتها رو می پردازیم که در آن روز کردیم به ما گفتند توبه کنید شما منحرفید، ما گفتیم نه، مگر نمی بینید که عده ای درونتون مارکسیست شدند، خوب شده باشند، این دلیل بر عدم حقانیت ما نیست، منحرفین آدمها در دودمان انبیا و اوصیا بودند، موسی چهل روز قوم خودش رو ترک کرد، چهل روز فقط بعد از اون همه زحمت که کشید تا اینها را آگاه کند تا اینها را نجات بدهد، وقتی از میقات برگشت دید همه قوم گوساله پرست شده اند، داستانش رو میدونید، اشاره شد به آیه ای، هر جریان حقی ممکنه با عناصر باطل گهگاه آمیخته بشه، مثل جریان آبی که کفی بر لب میآره، هیچ حرکت انقلابی نبوده که با این مسایل روبرو نباشه، این دلیل بر عدم حقانیت ما نیست ما راهمان درست بوده حق بوده، و ما می‌دونیم و مطمئنیم و معتقدیم که این کف باطل هر چه زودتر به کناری خواهد رفت، اونروزها واقعا این ادعا خیلی ادعای بزرگی بود و اثبات اونهم خیلی مشکل بود، چون بر عکس تمام واقعیات موجود بود، ما همه چیزمون رو از دست داده بودیم، ما از هر طرف زیر فشار بودیم، تازه کاظم و مصطفی رو کشته بودند، ما دائم زیر شکنجه ساواک بودیم در زندان اوین، از چپ و راست این آقایون تازه مارکسیست شده که خدا میدونه هیچ خدایی را بنده نبودند، و اون آقایون دیگر هم همین طور میگفتند توبه کنید، آخر برای چی توبه کنیم، کدوم کار غلط، کدوم حرکت غلط رو کردیم، در هر صورت اون روزها هم گذشت، ما روزها با خودمون می‌گفتیم خوب اگر ما حقیقتی و حقانیتی در کارمان بوده باشه، اگر ما حرکتمون بر حق بوده باشه، مسلما ما از بین نخواهیم رفت نمی‌دونستیم هم چطور واقعا نمی‌دونستیم، ولی می‌دونستیم که از بین نخواهیم رفت و می‌دونستیم که این مدعی‌ها اونها از بین خواهند رفت....»


== شهادت موسی خیابانی ==
== شهادت موسی خیابانی ==