میرزا کوچک خان جنگلی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
روز ۱۹خرداد سعدالله درویش، فرماندار نظامی رشت، مقررات نظامی ویژهیی در این شهر برقرار کرد. روز ۲۴خرداد، میرزا کوچک خان از افسران قزّاقخانه رشت خواست که تسلیم شوند. فردای آن روز، گاردهای سرخ بعد از یک درگیری خونین با نیروی قزّاق در شهر رشت، آنها را خلع سلاح کردند. | روز ۱۹خرداد سعدالله درویش، فرماندار نظامی رشت، مقررات نظامی ویژهیی در این شهر برقرار کرد. روز ۲۴خرداد، میرزا کوچک خان از افسران قزّاقخانه رشت خواست که تسلیم شوند. فردای آن روز، گاردهای سرخ بعد از یک درگیری خونین با نیروی قزّاق در شهر رشت، آنها را خلع سلاح کردند. | ||
==حزب | ==تشکیل حزب کمونیست در رشت == | ||
يك ماه بعد از ورود ارتش سرخ به انزلي، «حزب كمونيست ايران» توسط اعضاي اعزامي «حزب عدالت» باكو تشكيل شد. اولين كنگرۀ حزب عدالت در انزلي، ۱۳تن، ازجمله، سلطانزاده و جوادزاده (پيشه وري)، را به عنوان اعضاي كميتۀ مركزي حزب معرفي كرد و سلطانزاده دبير اول اعلام شد. اين ۱۳نفر مقيم ايران نبودند و از قفقاز به همراه ارتش سرخ به ايران آمده بودند. | يك ماه بعد از ورود ارتش سرخ به انزلي، «حزب كمونيست ايران» توسط اعضاي اعزامي «حزب عدالت» باكو تشكيل شد. اولين كنگرۀ حزب عدالت در انزلي، ۱۳تن، ازجمله، سلطانزاده و جوادزاده (پيشه وري)، را به عنوان اعضاي كميتۀ مركزي حزب معرفي كرد و سلطانزاده دبير اول اعلام شد. اين ۱۳نفر مقيم ايران نبودند و از قفقاز به همراه ارتش سرخ به ايران آمده بودند. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
فرستادگان ميرزا موفق به ديدار لنين نشدند. نتيجۀ ديدار آنها با كاراخان اين شد كه كاراخان، ايلياوا، عضو كميتۀ اجرايي حزب كمونيست شوروي، را براي تحقيق در كار حزب كمونيست و همدستان آنها به گيلان فرستاد. | فرستادگان ميرزا موفق به ديدار لنين نشدند. نتيجۀ ديدار آنها با كاراخان اين شد كه كاراخان، ايلياوا، عضو كميتۀ اجرايي حزب كمونيست شوروي، را براي تحقيق در كار حزب كمونيست و همدستان آنها به گيلان فرستاد. | ||
ايلياوا زودتر از فرستادگان ميرزا، به رشت رسيد و با اعضاي حزب كمونيست و ابوكف، گفتگو كرد. نتيجۀ گفتگو اين شد كه وقتي نمايندگان ميرزا به انزلي رسيدند، دستگير شده و مدارك آنها ضبط گرديد. ميرزا براي جلوگيري از فاجعه يي كه عملكرد ابوكف و سلطانزاده و همفكران آنها پيش آورده بودند، تلگرامي به لنين فرستاد، امّا، جمهوري آذربايجان آن را توقيف كرد <ref name=":0" /> | ايلياوا زودتر از فرستادگان ميرزا، به رشت رسيد و با اعضاي حزب كمونيست و ابوكف، گفتگو كرد. نتيجۀ گفتگو اين شد كه وقتي نمايندگان ميرزا به انزلي رسيدند، دستگير شده و مدارك آنها ضبط گرديد. ميرزا براي جلوگيري از فاجعه يي كه عملكرد ابوكف و سلطانزاده و همفكران آنها پيش آورده بودند، تلگرامي به لنين فرستاد، امّا، جمهوري آذربايجان آن را توقيف كرد. <ref name=":0" /> | ||
== | === کودتا علیه میرزا کوچک خان === | ||
چند روز قبل از وقوع كودتا در رشت، سه تن از سران قواي شوروي در گيلان، بنا به دستور مستقيم مقامهاي شوروي، از ايران فراخوانده شدند. بازگشت دادن آنها به درخواست حزب عدالت باكو صورت گرفت. اين سه تن، كه از پشتيبانان سياستهاي ميرزاكوچك خان به شمار ميرفتند، عبارت بودند از اُرجو نيكيدزه، گاژانف و راسكولنيكف. | چند روز قبل از وقوع كودتا در رشت، سه تن از سران قواي شوروي در گيلان، بنا به دستور مستقيم مقامهاي شوروي، از ايران فراخوانده شدند. بازگشت دادن آنها به درخواست حزب عدالت باكو صورت گرفت. اين سه تن، كه از پشتيبانان سياستهاي ميرزاكوچك خان به شمار ميرفتند، عبارت بودند از اُرجو نيكيدزه، گاژانف و راسكولنيكف. | ||
به دنبال بازگشت دادن سه تن از بلشویکهای حامی جنبش جنگل به شوروی، به جای آنها چند تن ديگر از شوروي به ايران آمدند تا سياست جديد شوروي را به اجرا درآورند. اين چند نفر عبارت بودند از بلومكين، رئيس چكاي شوروي در گيلان و اداره كنندۀ اصلي كودتاي رشت، ميكويان، وزير تجارت شوروي و مديواني، نمايندۀ بازرگاني خوشتاريا. | به دنبال بازگشت دادن سه تن از بلشویکهای حامی جنبش جنگل به شوروی، به جای آنها چند تن ديگر از شوروي به ايران آمدند تا سياست جديد شوروي را به اجرا درآورند. اين چند نفر عبارت بودند از بلومكين، رئيس چكاي شوروي در گيلان و اداره كنندۀ اصلي كودتاي رشت، ميكويان، وزير تجارت شوروي و مديواني، نمايندۀ بازرگاني خوشتاريا. | ||
به جز اين سه، چند تن دیگر ازجمله ابوكف، از شاهزادگان پيشين روسيه، فرمانده ارتش سرخ گيلان و نمايندۀ حزب كمونيست شوروي | به جز اين سه، چند تن دیگر ازجمله ابوكف، از شاهزادگان پيشين روسيه، فرمانده ارتش سرخ گيلان و نمايندۀ حزب كمونيست شوروي از عاملان اجراي كودتاي رشت بودند. | ||
ويكتور سِرژ، از مسئولان برجستۀ كمينترن، سياست جديد شوروي درقبال جنبش جنگل را چنين توضيح ميدهد: <blockquote>«نيروهاي شوروي در | ويكتور سِرژ، از مسئولان برجستۀ كمينترن، سياست جديد شوروي درقبال جنبش جنگل را چنين توضيح ميدهد: <blockquote>«نيروهاي شوروي در گيلان تحت فرماندهي ياكوف بلومكين قرار داشتند… روزي وي در گرماگرم نبرد دستور يافت جنبش را متوقف سازد… كميته مركزي لنين عقيده داشت كه بروز مشكلات بين المللي نزديك شده است و لذا برخورد مسالمت آميز درمقابل انگليس و فرانسه را اتخاذ كرد و در اين شرايط انقلاب به نظرشان زائد و موجب دردسر ميرسيد. كوچكخان و دوستان ايراني وي از اين فرمان اطاعت نكردند… از دهان بلومكين شنيدم كه تصميم گرفته شد كه اگر وي (ميرزا) در رد منحل كردن جنبش اصرار ورزد او را به قتل برسانند»<ref>اسناد تاریخی جنبش کارگری - به کوشش خسرو شاکری- ص ۳۵۸</ref></blockquote>حدود سه هفته پیش از كودتاي رشت، «رئيس ديوان محاكمات انقلاب گيلان» به ميرزا كوچك خان خبر داده بود كه طبق اطلاعلاتی كه به دست آورده، قرار است در ميتينگي كه روز ۹مرداد ۱۲۹۹ در سبزه ميدان رشت برگزار ميشود، او را ترور كنند. | ||
ميرزا كوچك خان در روز ۱۸تيرماه، به محض وصول دعوتنامه ميتينگ، بعد از مشورت با سران جنگل، به حالت اعتراض به فومن رفت و از ادامۀ همكاري با نيروهاي شوروي سرباز زد. | ميرزا كوچك خان در روز ۱۸تيرماه، به محض وصول دعوتنامه ميتينگ، بعد از مشورت با سران جنگل، به حالت اعتراض به فومن رفت و از ادامۀ همكاري با نيروهاي شوروي سرباز زد. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
روز ۹ مرداد ۱۲۹۹ كودتاي رشت به سرپرستي بلومكين صورت گرفت. هدف، كنار زدن ميرزا كوچك خان و به دست گرفتن قدرت بود. | روز ۹ مرداد ۱۲۹۹ كودتاي رشت به سرپرستي بلومكين صورت گرفت. هدف، كنار زدن ميرزا كوچك خان و به دست گرفتن قدرت بود. | ||
در اين كودتا چندتن از ياران | در اين كودتا چندتن از ياران ميرزا کوچک خان ازجمله، معين الرعايا و كلنل فتحعليخان توپچي، فرمانده نيروهاي جنگل در جبهه منجيل، دستگير شدند و شيخ عبداللهخان، رئيس محكمه انقلابي، كه از طرفداران ميرزا بود، كشته شد. | ||
كودتاگران براي دستگيري ميرزا و يارانش به پايگاههاي آنها در جنگلهاي فومن حمله كردند، ولي ميرزا، هوشيارانه، از درگيري با آنها خودداري كرد و آن را به سود دشمنان دانست. | كودتاگران براي دستگيري ميرزا و يارانش به پايگاههاي آنها در جنگلهاي فومن حمله كردند، ولي ميرزا، هوشيارانه، از درگيري با آنها خودداري كرد و آن را به سود دشمنان دانست. | ||
كميتهيي مركب از هشت نفر كه چهارتن از آنها ـ ازجمله، جوادزاده (پيشه وري) ـ عضو حزب كمونيست ايران بودند، زِمام امور را به دست گرفت. در كابينهيي كه توسط آن كميته تشكيل شد، احسان الله خان، نخست وزير و وزير خارجه، خالو قربان، وزير جنگ و پيشهوري وزير داخله شد. | |||
كابينۀ | كابينۀ احسان الله خان برنامه خود را بر محور «ايجاد تشكيلات ارتش شبيه ارتش سرخ و حمله به تهران، لغو اختيارات مالكان و اِلغاي اصول ملوك الطوايفي و رفع احتياجات اصلي كارگران» اعلام كرد<ref name=":1">سرادر جنگل- ص ۲۷۲-۲۰۴-۲۷۳</ref> | ||
آنها در اعلاميه يي كه روز ۱۴مرداد خطاب به مردم گيلان منتشركردند، ميرزا كوچك خان را به «بيكفايتي» در مبارزه با انگليس، حيف و ميل اموال عمومي، «دزدي و خيانت» متهم كردند. | |||
كابينه كودتا پس از چيره شدن بر رشت، به تبليغات ضدمذهبي خود شدت بيشتري بخشيد و به زعم خود براي تحت فشار قراردادن «بورژوازي»، در ۱۵مرداد ۱۲۹۹ اقدام به سوزاندن بازار رشت كرد كه در اثر آن حدود صدهزار تومان به تجّار زيان وارد شد<ref name=":1" /> | |||
براي گرفتن دارايي ثروتمندان، آنها را | آنها براي گرفتن دارايي ثروتمندان، آنها را | ||
«جلو قبر خالي كه از پيش كنده شده قرار ميدادند و آنها را تهديد مينمودند كه اگر حاضر به پرداخت مبلغ معيني نشوند زنده به گور خواهند شد». | |||
ايوانف، تاريخنگار مشهور شوروي، دربارۀ سياست كابينه كودتا نوشت: | |||
«سياست احسان الله خان نه فقط زمينداران كوچك و طبقه متوسط بلكه، دهقانان و پرولتاريا را نيز از انقلاب جدا نمود». | |||
=== واكنشهاي اجتماعي نسبت به کودتا === | |||
واکنشها به فعالیتهای حزب کمونیست بسیار منفی بود. كودتاگران كه درك درستي از شرايط ايران… نداشتند» شعارهاي انقلاب شوروي در روسيه را، به طور مكانيكي، در ايران به كار ميگرفتند. از بین بردن بازار،گرفتن اموال مردم، برداشتن چادر، مقابله با آداب و سنن مردم و تبلیغات تند ضدمذهبی تنها واکنش منفی مردم را نسبت به کمونیستها برانگیخت.<ref>آثار اوتیس سلطانزاده -ص۱۵۷</ref> | |||
در دوره دولت احسانالله خان بسیاری از سکنهي گیلان از آنجا فرار کردند. | |||
مردم گیلان که در بدو ورود میرزا کوچک خان و تشکیل جمهوری گیلان حضور وی را با استقبال پذیرفته و با او همراهی کرده بودند با اقدامات دولت کودتا در رشت از انقلاب ناامید شدند. این موضوع حکومت مرکزی را به فکر حمله مجدد به گیلان انداخت. مردم که از ظلم کودتاگران کمونیست به شدت خشمگین بودند به نیروهای دولتی کمک کرده و حتی هنگام خروج نیروهای سرخ از شهر به آنها حمله کرده و عدهای را کشتند. | |||
کمک به نیروهای دولتی توسط مردم برای خلاصی از دست احسانالله خان به حدی بود که وقتي دولت احسانالله خان توانست بر رشت مسلّط شود، مردم رشت از ترس انتقامگیری بلافاصله شهر را تخلیه کردند.<ref>سردار جنگل- ص ۳۰۶ </ref> | |||
اين فرارها به قدري بود كه كودتاگران ناچارشدند پس از تصرّف دوباره رشت، در اعلاميه يي، عُدول از مواضع گذشتۀ خود را اعلام كنند و از مردم بخواهند به شهر برگردند: <blockquote>«ما به هيچ وجه به عادات و آيين كشور و روحانيّت اهانت روانمي داريم… با اطمينان خاطر و امنيّت كامل به مساكن خود عودت نموده مشغول كار و زندگي جاري خود باشيد. ما از هركس و هر طبقه يي كه برعليه ما عمليّاتي نموده اند، عفو و اِغماض ميكنيم».</blockquote>شهرداري (بَلَديّه) رشت نيز اعلام كرد كه: <blockquote>«به علّت نيامدن مُكاريها (=كرايه دهندگان اسب و شتر و...) به شهر، از ترس تصرّف شدن اسبهايشان، زغال، كه مصرف عمومي شهر رشت است، بازار سياه پيدا كرده است. از اين تاريخ مكاريان ميتوانند، آزادانه، به شهر رفت و آمد كنند و كسي متعرض حامل و محمول نخواهد شد»<ref>سردار جنگل - ص ۳۰۶</ref></blockquote> | |||
در اين كنگره به نحوه برخورد «حزب كمونيست ايران» نسبت به جنبش جنگل به | == انتقاد كنگرهی خلقهای شرق به رفتار کودتاگران == | ||
نخستين كنگرۀ ملتهاي شرق در ۲۰سپتامبر ۱۹۲۰ (۹شهريور۱۲۹۹) در باكو برگزارشد. سران و نمايندگان حزب كمونيستِ ۱۷كشور شرق، در آن حضور داشتند. از ايران نيز سيدجعفر پيشه وري، بلومكين و عدهيي ديگر، كه مجموعاً ۱۹۲نفر بودند، در كنگره شركت كردند. تضاد بين سلطانزاده و حيدرخان عمواوغلي باعث شد كه هر دو به عنوان سرپرست شركت كنندگان ايراني به كنگره معرفي شوند. رياست كنگره را زينوويف، عضو كميته مركزي حزب بلشويك، به عهده داشت. | |||
در اين كنگره به نحوه برخورد «حزب كمونيست ايران» نسبت به جنبش جنگل به شدت انتقاد شد. نريمانوف، رئيس شوراي جمهوري قفقاز، حيدرخان عمواوغلي و اعضاي حزب عدالت باكو از جمله انتقادكنندگان بودند و همگي مي خواستند از اين گونه روشهايي كه باعث ايجاد نفرت عمومي ميشود، جلوگيري به عمل آید. | |||
كنگره خلقهاي شرق براي تشريح رويداد و گرفتن رهنمود، دو نماينده نزد لنين فرستاد. ديدار اين دو نماينده از لنين، در حضور استالين، چيچرين (وزير خارجه شوروي) و اُرجو نيكيدزه صورت گرفت. لنين ده تن را، به رياست حيدرخان عمواوغلي، به عنوان كميته مركزي حزب كمونيست ايران برگزيد. | كنگره خلقهاي شرق براي تشريح رويداد و گرفتن رهنمود، دو نماينده نزد لنين فرستاد. ديدار اين دو نماينده از لنين، در حضور استالين، چيچرين (وزير خارجه شوروي) و اُرجو نيكيدزه صورت گرفت. لنين ده تن را، به رياست حيدرخان عمواوغلي، به عنوان كميته مركزي حزب كمونيست ايران برگزيد. | ||
حيدرخان با پانصد تن از افراد ارتش سرخ قفقاز، روانه گيلان شد. پيش از ورود حيدرخان، ميرزا | حيدرخان با پانصد تن از افراد ارتش سرخ قفقاز، روانه گيلان شد. پيش از ورود حيدرخان، ميرزا كوچكخان موافقت خود را با آمدن حيدرخان اعلام كرده بود. | ||
== | == مصالحه احسانالله خان با میرزا کوچک خان == | ||
وقتي خبر انتخاب حيدرخان به دبيركلي حزب كمونيست ايران در «كنگرۀ خلقهاي شرق» در شهريور ۱۲۹۹، به گوش | وقتي خبر انتخاب حيدرخان به دبيركلي حزب كمونيست ايران در «كنگرۀ خلقهاي شرق» در شهريور ۱۲۹۹، به گوش احسانالله خان و خالو قربان، نخست وزير و وزير جنگ دولت كودتا، رسيد، آنان، در اوج انزواي اجتماعي، به انديشۀ تجديد پيمان با ميرزا كوچك خان افتادند و در ۱۴ آبان ۱۲۹۹ در نامه يي به وي، اختلافات فيمابين را ناشي از «سوء تفاهمات» دانسته و خواستار رفع اختلاف و مصالحه شدند. | ||
ميرزا در | ميرزا در ۱۶ آبان به نامۀ آنها پاسخ داد و در آن اشتباهات، ندانمكاريها، سوءسياست های آنها در رابطه با مردم و سازش آنها را با «فرصتطلبها و كودكان نابالغ سياسي» برشمرد و يكبار ديگر بر استواري جنبش جنگل بر مواضع استقلالطلبانهاش تأكيد كرده و نوشت:<blockquote>«ما ممکن نیست در مقابل تجاوزات دشمنان نوع بشر لاقید بمانیم و مظلومین و رنجبران بیچاره را زیر فشار پنجۀ ظالمان و متعدّیان نگریسته ساکت بنشینیم. عقیده مان ثابت و غیر قابل تزلزل است. تمامی افراد ما با حرارت سرشار برای فداشدن در راه آزادی مهیا و بی پروا هستند، لیکن مراقب آن که فعالیتهایشان به جا و به موقع صرف شود و به جای نفع موجب زیان و خسارت نگردد...</blockquote> او در پايان نامه يادآور شد:<blockquote>«شما را دوستاني ميبينم سهو كرده، كه در نتيجۀ سهو شما آزادي ايران خفه شده است؛ انقلاب شكست خورده و ايران به آغوش اجنبي انداخته شده است. نفرت عامه به سوي شما متوجه و زحماتتان را به باد داده است و شما هنوز در مقام جبران اين سهوها برنيامدهايد. من هيچگاه نظر خصومت و عداوتي با شما نداشته و ندارم… بلكه مايلم سهو خود را ملتفت شده و آن را جبران كنيد تا بعد از تحمل آن همه زحمات منفور عامه نشويد...».<ref>سردار جنگل -ص ۳۲۴ و ۳۲۷</ref></blockquote>بعد از اين نامهها، احسان اللهخان و خالو قربان به فومن نزد ميرزا رفتند و با او آشتي كردند. اين ملاقات در روز ۲۶ ارديبهشت ۱۳۰۰ صورت گرفت. بعد از اين ديدار، احسانالله خان و خالوقربان اعلاميهيي خطاب به مردم گيلان به اين مضمون منتشر كردند: | ||
«دادن ميتينگهاي ضدانقلابي و هرگونه عمل و رفتاري برخلاف شرع انقلاب موجب عكس العمل شديد حكومت است. مخصوصاً، در اين موقع كه وحدت و اتفاق بين دو دسته انقلابيون برقرارشده، به هيچكس اجازة آنتريك و تبليغات سوء داده نميشود و متخلفين در ديوان انقلابي محكوم به اعدام خواهند شد» | |||
==تشکیل دولت جدید == | |||
بعد از ورود حيدرخان عمواوغلی به گيلان، ديداري بين او و ميرزا كوچك خان و سپس، ديدار مشتركي با ميرزا و احسانالله خان و خالوقربان صورت گرفت و براي ادامۀ كار مشترك، تصميماتي گرفته شد. نخستين تصميم، كه ريشه در تجربه هاي ناكام كودتاگران داشت، اين بود كه | |||
«مقرّرشد تا زماني كه مركز (تهران) تسخيرنشده،… هرگونه فعاليّت كمونيستي تعطيل شود».<ref>حیدرخان عمواوغلی-اسماعیل رائین-ص ۲۲۸</ref> | |||
پس از توافقهاي اوليه در اول تيرماه ۱۳۰۰، «كميتۀ انقلاب» جديدي كه در آن ميرزا کوچک خان نخست وزير و وزير ماليه، حيدرخان وزير خارجه و خالوقربان وزير جنگ بود، تشكيل شد. در نخستين اعلاميۀ دولت جديد اسم احسانالله خان جزء وزيران بود، ولي وجود او از ابتداي كار باعث پيش آمدن همان مسائلي شد كه كودتاگران آن را دنبال ميكردند. اين بود كه احسانالله خان با صلاحديد حيدرخان عمواوغلی كنار گذاشته شد و در اعلامية ۲۳مرداد (۱۴اوت) نام او حذف شد. | |||
مواد برنامۀ دولت جديد «تقويت بنيۀ نظامي براي جلوگيري از سقوط گيلان به دست قواي شاه، ايجاد روابط دوستانه با شوروي، آذربايجان و گرجستان و اجازه ندادن به اين كه بيگانگان در امور داخلي ايران دخالت كنند»، اعلام شد. | |||
==سياست انگلستان درقبال شوروي == | |||
بعد از انقلاب اكتبر ۱۹۱۷، به ويژه پس از صلح برست ليتوفسك بين شوروي و آلمان در سوم مارس ۱۹۱۸، كه باعث شد شوروي راه خود را از راه متفقين جدا كند، تضاد بين شوروي و انگلستان، كه از نظر گستردگي مستعمرات در رأس كشورهاي امپرياليست قرار داشت، به اوج خود رسيد. حمايت اين كشور از مخالفان دولت شوروي (ارتش سفيد)، كه عامل ايجاد جنگ داخلي در شوروي بودند، تا زمان شكست ژنرال ورانژل از ارتش سرخ (نوامبر۱۹۳۰)، ادامه داشت. در همين راستا، انگلستان از حكومتهاي فدرال قفقاز (مساواتيها)، گرجستان (منشويكهاي ملي) و ارمنستان (داشناكها) حمايت ميكرد و در پي ايجاد دولت تركمنستان نيز برآمد. | |||
هم چنين براي جلوگيري از نفوذ شوروي در خليج فارس و هند، با دولت وثوقالدّوله قرارداد اوت ۱۹۱۹ را منعقد کرد. | |||
وقتي جنگ جهاني اول به پايان رسيد، در انگلستان دو ميليون بيكار وجود داشت و اين كشور ۴ميليارد و ۷۰۰ ميليون دلار به آمريكا بدهكار بود. صنايع انگليس در نهايت ضعف و مالياتها كمرشكن بودند. صاحبان صنايع استدلال ميكردند اگر شوروي بازارهاي خود را بر روي توليدات صنعتي انگليس بازكند، بيكاري ازميان خواهد رفت و رونقي در كار صنعت به وجود خواهد آمد. | |||
وقتي جنگ جهاني اول به پايان رسيد، در انگلستان دو ميليون بيكار وجود داشت و اين كشور ۴ميليارد و | |||
آثار زيانبار اقتصادي جنگ جهاني بر مردم انگليس باعث شده بود كه ادامۀ حمايت انگليس از ضدّانقلابيان شوروي براي مردم و روشنفكران انگليس غيرقابل تحمّل شود. | آثار زيانبار اقتصادي جنگ جهاني بر مردم انگليس باعث شده بود كه ادامۀ حمايت انگليس از ضدّانقلابيان شوروي براي مردم و روشنفكران انگليس غيرقابل تحمّل شود. | ||
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۷: | ||
پيش از راسل، سياستگردانان انگليس، خود به اين نتيجه رسيده بودند. لويد جرج، نخست وزير آن كشور، در جلسۀ ده نفرۀ سران دولتهاي بزرگ جهان در زمينۀ اتّخاذ سياست مشترك در رابطه با شوروي، در ۱۶ژانويه ۱۹۱۹، گفته بود: «اميدواري به اين جنابان (منظور ژنرالهاي مخالف شوروي نظير دنيكين، كلچاك و… است) مثل اين خواهد بود كه بنايي بر ريگ روان بسازيم. به محض اين كه پيشنهاد كنيم قشون انگليس به روسيه اعزام شود، در ارتش طغيان خواهد شد… تصوّر اضمحلال بلشويسم به وسيلۀ قواي نظامي ديوانگي محض است».. | پيش از راسل، سياستگردانان انگليس، خود به اين نتيجه رسيده بودند. لويد جرج، نخست وزير آن كشور، در جلسۀ ده نفرۀ سران دولتهاي بزرگ جهان در زمينۀ اتّخاذ سياست مشترك در رابطه با شوروي، در ۱۶ژانويه ۱۹۱۹، گفته بود: «اميدواري به اين جنابان (منظور ژنرالهاي مخالف شوروي نظير دنيكين، كلچاك و… است) مثل اين خواهد بود كه بنايي بر ريگ روان بسازيم. به محض اين كه پيشنهاد كنيم قشون انگليس به روسيه اعزام شود، در ارتش طغيان خواهد شد… تصوّر اضمحلال بلشويسم به وسيلۀ قواي نظامي ديوانگي محض است».. | ||
وي به عنوان راه حل واقعي پيشنهاد كرده بود كه با بلشويكها مذاكره به عملآيد. ويلسون، رئيس جمهوري آمريكا، و سران كانادا و استراليا نيز با او همعقيده بودند. در دهم فوريه ۱۹۱۹، لويد جرج همين نظر را در مجلس عوام انگليس به اين شكل بيان كرد: «براي آن كه روسيه را دوباره به سرِ عقل رهبري كنيم، توسّل به قوّة قهريّه نتيجه يي نداده است… من معتقدم كه ميتوانيم به كمك دادوستد آن كشور را نجات دهيم. بازرگاني خاصيّتي دارد كه انسان را هوشيار ميسازد»(۱۵). | |||
== نياز شوروي به رابطه با انگليس == | == نياز شوروي به رابطه با انگليس == | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۸: | ||
== نامۀ روتشتاین به میرزا کوچک خان == | == نامۀ روتشتاین به میرزا کوچک خان == | ||
روتشتاين براي حل سياسي «مسألة» گيلان، نامه يي براي ميرزا | روتشتاين براي حل سياسي «مسألة» گيلان، نامه يي براي ميرزا کوچک خان فرستاد. او در آغاز نامه تأكيدکرد: «تنها امنيّت ميتواند ايران را از چنگ امپرياليستهاي خارجي كه نسبت به ايران نظريات طمعكارانه دارند، خلاص كند». سپس، به اعلام سياست جديد شوروي در قبال ايران ميپردازد و براساس آن «نه تنها عمليّات انقلابي را بي فايده، بلكه مضرّ» ميداند و پس از تجليل از توافق ۱۹۲۱، كه «نفوذ معنوي انگليسيها را در شمال، بلكه تا اندازه يي در جنوب متزلزل كرده است»، غرض اصلي از نوشتن نامه را عنوان ميكند: «… از روي مواد قرارداد ما مجبوريم دولت را از وجود انقلابيون و عمليّات آنها راحت كنيم… برطبق همان قرارداد، ما مكلّف نشده ايم كه درمقابل دولت از قواي انقلابي ايران حمايت كنيم». سپس، با تأكيد مجدّد بر «ضرر عمليّات انقلابي در شمال»، براي حلِ «فرخنده» مسألۀ گيلان، به ميرزا کوچک خان پيشنهاد ميكند كه «پس از… صدور تأمين نامه براي شما به وسيله من، شما يا خلع سلاح شده و يا به نقطه يي خودتان را كنار ميكشيد». آنگاه، از موضع طرفداري از قوام السّلطنه، نخستوزير وقت، «مجزّاشدن ايالتي مانند گيلان» از ايران را براي آزادي و ترقّي مردم اين كشور مضرّ ميشمارد و از ميرزا ميخواهد از ايجاد «صحنه خونين و يك برادركشي كه لطمه به آزادي ملّت ايران ميزند» دست بردارد(۲۱). | ||
== پاسخ میرزا به نامه روتشتاین == | == پاسخ میرزا به نامه روتشتاین == | ||
ميرزا | ميرزا کوچک خان در پاسخ به نامه روتشتاين، مينويسد: «من و يارانم در مشقّتهاي فوقالطّاقة چندينساله هيچ مقصودي نداشته و نداريم جز حفظ ايران از تعرّضات خارجي و فشار خائنين داخلي، تأمين آزادي رنجبران ستمديده مملكت و استقلال حكومت ملي». سپس، با تأكيد بر اين كه «انقلاب يگانه راهِ علاج و نجات قطعي ملت از مشكلات موجوده» است، ضمن ارائۀ چند پيشنهاد مبني بر «اقدام حكومت مركزي ايران به اصلاحات اساسي، فَسخ قراردادهاي استعماري و تعهّد به حفظ استقلال، سپردن امنيّت گيلان به جنگليها، آزادبودن احزاب» <ref>سردار جنگل - ص ۳۲۴ و ۳۲۷</ref>قول ميدهد كه درصورت قبول اين پيشنهادها از سوي دولت مركزي، سياست صبر و انتظار و آرامش پيش خواهد گرفت و دست از اقدامات ضدّدولتي برخواهد داشت. روتشتاين اين پيشنهادها را «غيرمنصفانه» ارزيابي كرد. او خواهان تسليم بي قيد و شرط جنبش گيلان بود. | ||
== رويارويي شوروي با جنبش جنگل == | == رويارويي شوروي با جنبش جنگل == | ||
روز ۲۵تيرماه ۱۳۰۰ (۱۶ژويية ۱۹۲۱) لنين در يادداشتي كه براي چيچرين فرستاد، تأكيد كرد كه به ارجونيكيدزه تذكّر داده شود كه دست از مخالفت با سياست شوروي در رابطه با ايران بردارد. ارجو نيكيدزه، عضو كميته مركزي حزب بلشويك. كه از طرفداران انقلاب گيلان و شخص ميرزا | روز ۲۵تيرماه ۱۳۰۰ (۱۶ژويية ۱۹۲۱) لنين در يادداشتي كه براي چيچرين فرستاد، تأكيد كرد كه به ارجونيكيدزه تذكّر داده شود كه دست از مخالفت با سياست شوروي در رابطه با ايران بردارد. ارجو نيكيدزه، عضو كميته مركزي حزب بلشويك. كه از طرفداران انقلاب گيلان و شخص ميرزا کوچک خان بود، متّهم شده بود كه اعتراضهاي كارگران باكو عليه نزديكي شوروي به ايران را رهبري كند. | ||
روز سوم مرداد (۲۵ژوييه) دفتر كميته مركزي حزب بلشويك در تلگرامي به دفتر حزب كمونيست قفقاز تأكيد كرد كه «بايد سخت دقّت شود كه قرارداد (۱۹۲۱) اجراگردد و اجازه نقض مواد قرارداد نبايد داده شود». | روز سوم مرداد (۲۵ژوييه) دفتر كميته مركزي حزب بلشويك در تلگرامي به دفتر حزب كمونيست قفقاز تأكيد كرد كه «بايد سخت دقّت شود كه قرارداد (۱۹۲۱) اجراگردد و اجازه نقض مواد قرارداد نبايد داده شود». | ||
چيچرين در روز ۱۹شهريور (۲۰سپتامبر) در نامهيي به رئيس كميته مركزي حزب كمونيست آذربايجان شوروي، بعد از اظهار نارضايتي از اين كه «بعضي از عناصر ناشناخته در باكو هنوز از اغتشاشات شمال ايران حمايت ميكنند» و ضمن جانبداري از دولت مركزي ايران، ميرزا | چيچرين در روز ۱۹شهريور (۲۰سپتامبر) در نامهيي به رئيس كميته مركزي حزب كمونيست آذربايجان شوروي، بعد از اظهار نارضايتي از اين كه «بعضي از عناصر ناشناخته در باكو هنوز از اغتشاشات شمال ايران حمايت ميكنند» و ضمن جانبداري از دولت مركزي ايران، ميرزا کوچک خان را «ابله» خواند(۲۳). | ||
در روز ۲۶آبان (۱۷نوامبر) جلسه دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي صحّتِ سياست شوروي در قبال ايران را تأييد كرد. | در روز ۲۶آبان (۱۷نوامبر) جلسه دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي صحّتِ سياست شوروي در قبال ايران را تأييد كرد. | ||
خط ۳۰۷: | خط ۳۰۷: | ||
بعد از آمدن حيدرخان به رشت و تشكيل «كميته انقلاب» جديد، حتّي بعد از بركناري احسان الله خان، نه تنها اختلافها ازميان نرفت بلكه تشديد شد. | بعد از آمدن حيدرخان به رشت و تشكيل «كميته انقلاب» جديد، حتّي بعد از بركناري احسان الله خان، نه تنها اختلافها ازميان نرفت بلكه تشديد شد. | ||
در ماه اول كار، كميته گيلان به چهار بخش يا به چهار حوزه كار تقسيم شد. در فومن ميرزا | در ماه اول كار، كميته گيلان به چهار بخش يا به چهار حوزه كار تقسيم شد. در فومن ميرزا کوچک خان، در انزلي حيدرخان، در رشت خالوقربان و در لاهيجان احسان الله خان فعاليّت داشتند. حيدرخان از همان آغاز پيشنهاد اصلاحات ارضي داد ولي ميرزاکوچک خان شرايط را براي انجام اين عمل مناسب نميدانست و معتقد بود نبايد طرح اصلاحات ارضي، منتشر شود. ولي حيدرخان آن را منتشركرد. از سوم شهريور به بعد، «حزب كمونيست ايران» دست به تشكيل شوراهاي كارگري زد. اين اقدامِ پيشرس حتّي با تزهاي منتشرشده از سوي حزب كمونيست ايران نيز در تضاد بود. | ||
در بحبوحه اختلافاتي كه هر روز اوج ميگرفت، و سياست سازش و مسالمت شوروي كه جنبش جنگل را براي تسليم شدن به دولت مركزي تحت فشار قرار ميداد «در بين همكاران ميرزا جمعي پيدا شدند كه از انحرافها و عهدشكنينهاي احسان الله خان و كُردها (طرفداران خالوقربان) و بعضي اعضاي كميته مختلط رشت، سخت، مُكدّر و عصباني بودند و مكرّر به ميرزا | در بحبوحه اختلافاتي كه هر روز اوج ميگرفت، و سياست سازش و مسالمت شوروي كه جنبش جنگل را براي تسليم شدن به دولت مركزي تحت فشار قرار ميداد «در بين همكاران ميرزا جمعي پيدا شدند كه از انحرافها و عهدشكنينهاي احسان الله خان و كُردها (طرفداران خالوقربان) و بعضي اعضاي كميته مختلط رشت، سخت، مُكدّر و عصباني بودند و مكرّر به ميرزا کوچک خان تكليف كرده بودند كه اجازه دهد رفقاي ناپايدار را از ميانه بردارند تا تصفيه كاملي به عمل آورده باشد. ولي ميرزا کوچک خان به عذر اين كه رفيقكشي ننگ است، از شدّت عمل آنها جلوگيري ميكرد و فتواي قتل و تصفيه نميداد و اميدوار بود با مماشات و استفاده از زمان بتواند رشتة اُلفت و هماهنگي را به هم بپيوندد… پيوسته اين دسته از جنگليان مترصّد (=منتظر) بودند كه منظور خود را انجام داده و کوچک خان را درمقابل امر واقعشده قراردهند»(۲۵). | ||
در اواخر شهريور، يكي از افرادي كه تصميم داشتند توطئه يي عليه ميرزا انجام دهند، دستگير شد. براي بررسي اين امر جلسه يي خصوصي از سران جنگل، كه در آن معين الرّعايا و اسماعيل جنگلي هم حضور داشتند، تشكيل شد و رأي بر آن قرار گرفت كه اعضاي «كميته انقلاب» را كه در پي انجام توطئه يي عليه جان ميرزا بودند، دستگير و محاكمه كنند. | در اواخر شهريور، يكي از افرادي كه تصميم داشتند توطئه يي عليه ميرزا انجام دهند، دستگير شد. براي بررسي اين امر جلسه يي خصوصي از سران جنگل، كه در آن معين الرّعايا و اسماعيل جنگلي هم حضور داشتند، تشكيل شد و رأي بر آن قرار گرفت كه اعضاي «كميته انقلاب» را كه در پي انجام توطئه يي عليه جان ميرزا بودند، دستگير و محاكمه كنند. | ||
خط ۳۱۵: | خط ۳۱۵: | ||
روز ۳۰شهريور (۲۱ سپتامبر)، وقتي اعضاي كميته در خانه يي در ده ملّاسرا، براي برگزاري يك جلسه جمع شده بودند، پيش از پيوستن ميرزاكوچك خان به آن جمع، خانه از اطراف توسّط ياران ميرزا گلوله باران شد و آتش گرفت. يكي از اعضاي كميته، كه از پا فلج بود، در آتش سوخت ولي حيدرخان و خالوقربان خود را از مَهلكه بيرون انداختند. | روز ۳۰شهريور (۲۱ سپتامبر)، وقتي اعضاي كميته در خانه يي در ده ملّاسرا، براي برگزاري يك جلسه جمع شده بودند، پيش از پيوستن ميرزاكوچك خان به آن جمع، خانه از اطراف توسّط ياران ميرزا گلوله باران شد و آتش گرفت. يكي از اعضاي كميته، كه از پا فلج بود، در آتش سوخت ولي حيدرخان و خالوقربان خود را از مَهلكه بيرون انداختند. | ||
حيدرخان در حين فرار دستگير شد. در رشت نيز به مدّت ۱۶شبانه روز بين يك دسته از نيروهاي طرفدار | حيدرخان در حين فرار دستگير شد. در رشت نيز به مدّت ۱۶شبانه روز بين يك دسته از نيروهاي طرفدار ميرزاکوچک خان با قواي كردِ تحت فرمان خالو قربان، درگيري و زدو خورد پيش آمد و اين واقعه آمادگي مردم رشت را براي پايان بخشيدن به كار جنبش و رهايي از ناامني طولاني شدّت بخشيد. | ||
== پايان كار جنبش جنگل == | == پايان كار جنبش جنگل == | ||
خط ۳۲۴: | خط ۳۲۴: | ||
خالوقربان خود را به رضاخان تسليم كرد و با درجه سرهنگي در صف نيروهاي دولتي به جنگ با بقایای قواي مجاهدين جنگل پرداخت. احساناللهخان نيز با پادرمياني كنسول شوروي در رشت، با هزينه رضاخان با عدّه يي از قفقازيها به قفقاز روان شدند. | خالوقربان خود را به رضاخان تسليم كرد و با درجه سرهنگي در صف نيروهاي دولتي به جنگ با بقایای قواي مجاهدين جنگل پرداخت. احساناللهخان نيز با پادرمياني كنسول شوروي در رشت، با هزينه رضاخان با عدّه يي از قفقازيها به قفقاز روان شدند. | ||
حيدرخان عمواوغلي كه در موقع حمله رضاخان به رشت در دست طالشيهاي ايلياتي، از اَتباع معين الرعايا، اسير بود و از جايي به جاي ديگر برده ميشد، در هنگام عقب نشينيهاي پياپي، توسّط طالشيها در روستاي «مسجدپيش» در عمق جنگلهاي «توسه كله» خفه شد، با اين كه ميرزا | حيدرخان عمواوغلي كه در موقع حمله رضاخان به رشت در دست طالشيهاي ايلياتي، از اَتباع معين الرعايا، اسير بود و از جايي به جاي ديگر برده ميشد، در هنگام عقب نشينيهاي پياپي، توسّط طالشيها در روستاي «مسجدپيش» در عمق جنگلهاي «توسه كله» خفه شد، با اين كه ميرزا کوچک خان سفارش كرده بود كه حيدرخان بايد محاكمه شود. | ||
معين الرّعايا، بعدها، به نويسنده كتاب «سردار جنگل» (ابراهيم فخرايي) گفته بود كه عمو اوغلي و خالو قربان قصد كودتايي نظير كودتاي رشت را عليه ميرزا | معين الرّعايا، بعدها، به نويسنده كتاب «سردار جنگل» (ابراهيم فخرايي) گفته بود كه عمو اوغلي و خالو قربان قصد كودتايي نظير كودتاي رشت را عليه ميرزا کوچک خان داشتند و ميخواستند ميرزا را از سرِ راه خود بردارند(۲۶). وي درباره علّت قتل حيدرخان گفته بود: «در جنگ چريكي حركت اُسرا و زندانيان با قوا كاري زائد و حتّي مضرّ هم هست. بنابراين، ضرورت جنگي ايجاب ميكرد كه بازداشتيها كشته شوند، به خصوص كه آنها نيز آماده بودند كه در اولين فرصت مرا و يارانم را بكشند»(۲۷). | ||
به اين طريق، حيدرخان عمواوغلي توسّط رعاياي حسن خان كيشدرّه يي (معين الرّعايا) به قتل رسيد. معينالرّعايا نيز همچون خالوقربان خود را به رضاخان تسليم كرد و پس از لودادن انبار اسلحه جنگليها ـ که تنها او از جای آن باخبربود ـ و شركت فعّال در دستگيري برخي از اعضاي جنبش جنگل از سوی رضاخان تأميننامه گرفت و اندکی بعد، به حكومت فومنات منسوب شد(۲۸). | به اين طريق، حيدرخان عمواوغلي توسّط رعاياي حسن خان كيشدرّه يي (معين الرّعايا) به قتل رسيد. معينالرّعايا نيز همچون خالوقربان خود را به رضاخان تسليم كرد و پس از لودادن انبار اسلحه جنگليها ـ که تنها او از جای آن باخبربود ـ و شركت فعّال در دستگيري برخي از اعضاي جنبش جنگل از سوی رضاخان تأميننامه گرفت و اندکی بعد، به حكومت فومنات منسوب شد(۲۸). | ||
وقتي خبر قتل حيدرخان به ميرزا | وقتي خبر قتل حيدرخان به ميرزا کوچک خان رسيد، «از شنيدن اين خبر به سختي آزرده شد و با تاٌثر شديد اظهار داشت او به تقاضاي من به ايران مراجعت كرده بود. مسئوليّت اين قتل شانه هاي مرا فشار ميدهد. او (ميرزاکوچک خان) مترصّد بود با استفاده از فرصت مناسب سزاي بدكاران را بدهد ولي مواجهه با دشمنان داخلي و خارجي موجب شده بود كه از تعقيب بدكاران افراطي، موقّتاً، صرفنظر كند، زيرا قاتلين حيدر عمواوغلي، بعضاً، از سردسته هاي جنگل، مانند حسن خان معين الرّعايا بودند كه با نفوذ و اطّلاعي كه در حدود جنگل داشت، آزردنش در چنان موقع مناسب نبود»(۲۹). | ||
مقاومت دليرانة میرزا کوچک خان و یاران همرزمش دربرابر يورش همه جانبه قواي قزّاق تحت فرماندهي رضاخان، بيش از يك ماه به طول انجاميد. عدّة زيادي از ياران ميرزا شهيد، زخمي يا دستگير شدند و خود او و شمار اندکی از آنها، در کوهها و جنگلهای گیلان برای رفتن به خلخال سرگردان ماندند. | مقاومت دليرانة میرزا کوچک خان و یاران همرزمش دربرابر يورش همه جانبه قواي قزّاق تحت فرماندهي رضاخان، بيش از يك ماه به طول انجاميد. عدّة زيادي از ياران ميرزا شهيد، زخمي يا دستگير شدند و خود او و شمار اندکی از آنها، در کوهها و جنگلهای گیلان برای رفتن به خلخال سرگردان ماندند. | ||
سرانجام، ميرزا | سرانجام، ميرزا کوچک خان و همرزم وفادار آلمانيش گاوك (هوشنگ)، در مسير عقبنشيني به سوي خلخال، در روز ۱۱ آذر۱۳۰۰ (۲دسامبر۱۹۲۱) در گردنة گيلوان از برف و توفان و سرما ازپاي درآمدند. | ||
با شهادت ميرزا | با شهادت ميرزا کوچک خان جنگلي جنبش جنگل به زانو درآمد و رضاخان حكومت سياه خود را بر گيلان نيز گسترد. | ||
جنبش جنگل پس از هفت سال مبارزۀ بي وقفه با انگليس و دربار قاجار، سرانجام، خسته جان و خونين پيكر ازپاي درآمد. | جنبش جنگل پس از هفت سال مبارزۀ بي وقفه با انگليس و دربار قاجار، سرانجام، خسته جان و خونين پيكر ازپاي درآمد. | ||
خط ۳۴۵: | خط ۳۴۵: | ||
۵ـ | ۵ـ | ||
۵و ۶ و ۷ ـ | ۵و ۶ و ۷ ـ «). | ||
۸ـ | |||
۱۱و۲۲ـ «سردار جنگل»، ص۳۲۴ و ۳۲۷. | ۱۱و۲۲ـ «سردار جنگل»، ص۳۲۴ و ۳۲۷. |