سیاوش سیفی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۷: خط ۳۷:
|| پانویس            =
|| پانویس            =
}}
}}
'''سیاوش سیفی'''، (درگذشته‌ی ۱۰ مرداد ماه-۱۳۶۱ – تهران) از اعضای برجسته‌ی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود. در روز دهم مردادماه ۱۳۶۱، جمهوری اسلامی با کمک یک شبکه مخفی اطلاعاتی معروف «به عبدالله پیام» چندین خانه تیمی مجاهدین خلق را کشف کرد. شبکه‌ی اطلاعاتی «عبدالله پیام» ترکیبی از مأموران رژیم ایران و اطلاعات ساواک بود.  نیروهای سپاه تلاش کردند بدون اینکه اعضای خانه تیمی پی ببرند، ده‌ها حلقه محاصره دور آن‌ ایجاد کنند.
'''سیاوش سیفی'''، (درگذشته‌ی ۱۰ مرداد ماه-۱۳۶۱ – تهران) از اعضای برجسته‌ی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود. در روز دهم مردادماه ۱۳۶۱، جمهوری اسلامی با کمک یک شبکه مخفی اطلاعاتی معروف «به عبدالله پیام» چندین خانه تیمی مجاهدین خلق را کشف کرد. شبکه‌ی اطلاعاتی «عبدالله پیام» ترکیبی از مأموران رژیم ایران و اطلاعات ساواک بود.  نیروهای سپاه تلاش کردند بدون اینکه اعضای خانه تیمی متعلق به سیاوش سیفی پی ببرند، ده‌ها حلقه محاصره دور آن‌ ایجاد کنند.


حمله در ساعت ۷ صبح آغاز شد، اما مجاهدین خلق پیش از آن مطلع شده و آماده بودند. سیاوش سیفی فرمانده مجاهدین توانسته بود، دهها نفر را از خانه‌ تیمی و تور محاصره امنیتی خارج کند. درگیری بین افراد حاضر در خانه تیمی با نیروهای بسیج و سپاه ساعت‌ها به طول انجامید. سپاه با دهها موشک آرپی جی در شهر به این خانه تیمی حمله کرد.  در سراسر تهران صدای مهیب انفجار آر پی جی و رگبار گلوله شنیده می‌شد. حملات مشابهی همزمان در چند نقطه دیگر تهران نیز آغاز شده بود.
حمله در ساعت ۷ صبح آغاز شد، اما مجاهدین خلق پیش از آن مطلع شده و آماده بودند. سیاوش سیفی فرمانده مجاهدین توانسته بود، دهها نفر را از خانه‌ تیمی و تور محاصره امنیتی خارج کند. درگیری بین افراد حاضر در خانه تیمی با نیروهای بسیج و سپاه ساعت‌ها به طول انجامید. سپاه با دهها موشک آرپی جی در شهر به این خانه تیمی حمله کرد.  در سراسر تهران صدای مهیب انفجار آر پی جی و رگبار گلوله شنیده می‌شد. حملات مشابهی همزمان در چند نقطه دیگر تهران نیز آغاز شده بود.
خط ۵۶: خط ۵۶:
در روز دهم مردادماه ۱۳۶۱، جمهوری اسلامی به واسطه‌ی شبکه مخفی‌اش موسوم به  ''عبدالله پیام''، به موقعیت پایگاه سیاوش سیفی پی برده بود. شبکه‌ی مخفی عبدالله پیام ترکیبی از مأموران رژیم ایران و اطلاعات [[ساواک]] شاه بود که دشمن، با اختفای کامل برای مبارزه با مجاهدین تدارک دیده بود.  طرح این شبکه این بود که مجاهدین را اسیر و دست‌گیر کنند. به همین دلیل تلاش کرد بدون اینکه اعضای خانه تیمی پی ببرند، ده‌ها حلقه محاصره گرد این پایگاه ایجاد کند. با این همه اعضای خانه متوجه محاصره پایگاه شده و موفق شدند تعدادی از افراد خانه را خارج کنند.<ref name=":0" />  
در روز دهم مردادماه ۱۳۶۱، جمهوری اسلامی به واسطه‌ی شبکه مخفی‌اش موسوم به  ''عبدالله پیام''، به موقعیت پایگاه سیاوش سیفی پی برده بود. شبکه‌ی مخفی عبدالله پیام ترکیبی از مأموران رژیم ایران و اطلاعات [[ساواک]] شاه بود که دشمن، با اختفای کامل برای مبارزه با مجاهدین تدارک دیده بود.  طرح این شبکه این بود که مجاهدین را اسیر و دست‌گیر کنند. به همین دلیل تلاش کرد بدون اینکه اعضای خانه تیمی پی ببرند، ده‌ها حلقه محاصره گرد این پایگاه ایجاد کند. با این همه اعضای خانه متوجه محاصره پایگاه شده و موفق شدند تعدادی از افراد خانه را خارج کنند.<ref name=":0" />  


تهاجم [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] و مأموران نظام جمهوری اسلامی در ساعت ۷ صبح آغاز شد؛  مجاهدین مستقر در این خانه تیمی آمادگی آن را داشتند. رژیم ایران تجربه‌ی درگیری‌های ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰، و ۱۲ اردیبهشت و ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱، را داشت و می‌دانست که با نزدیک شدن به هر پایگاه مجاهدین، آنان  نیز مقاومت خواهند کرد و پاسخ خواهند داد. به همین خاطر با استفاده از شبکه‌ی نیروهای امنیتی ویژه خود موسوم به  ''عبدالله پیام'' حمله خود را طوری سازمان داده بود که حداقل تلفات را بدهد و بیشترین ضربه را به مجاهدین وارد کند، به همین سبب پاسداران بدون هیچ اخطار قبلی، ناگهان با سلاح‌های نیمه سنگین مثل مسلسل و آر.پی.جی شروع به شلیک کردند. سیاوش سیفی پیشاپیش درصد عمده‌ای از طرح نیروهای جمهوی اسلامی را کشف کرده و اغلب نفرات تحت فرماندهیش، پایگاه‌های خود را از خانه تیمی خارج کرده بود. <ref>[https://fa.iranfreedom.org/%d8%ad%d9%85%d8%a7%d8%b3%d9%87-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88-%d9%86%d8%a8%d8%b1%d8%af-%db%b1%db%b0%d9%85%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%af%db%b6%db%b1-%d8%aa%d9%87%d8%b1%d8%a7%d9%86/ حماسه پایداری و نبرد ۱۰ مرداد ۱۳۶۱ - سایت ایران آزادی]</ref>  
تهاجم [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] و مأموران نظام جمهوری اسلامی در ساعت ۷ صبح آغاز شد؛  مجاهدین مستقر در این خانه تیمی آمادگی آن را داشتند. رژیم ایران تجربه‌ی درگیری‌های ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰، و ۱۲ اردیبهشت و ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۶۱، را داشت و می‌دانست که با نزدیک شدن به هر پایگاه مجاهدین، آنان  نیز مقاومت خواهند کرد و پاسخ خواهند داد. به همین خاطر با استفاده از شبکه‌ی نیروهای امنیتی ویژه خود موسوم به  ''عبدالله پیام'' حمله خود را طوری سازمان داده بود که حداقل تلفات را بدهد و بیشترین ضربه را به مجاهدین وارد کند، به همین سبب پاسداران بدون هیچ اخطار قبلی، ناگهان با سلاح‌های نیمه سنگین مثل مسلسل و آر.پی.جی شروع به شلیک کردند. سیاوش سیفی پیشاپیش درصد عمده‌ای از طرح نیروهای جمهوری اسلامی را کشف کرده و اغلب نفرات تحت فرماندهیش، پایگاه‌های خود را از خانه تیمی خارج کرده بود. <ref>[https://fa.iranfreedom.org/%d8%ad%d9%85%d8%a7%d8%b3%d9%87-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%af%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%88-%d9%86%d8%a8%d8%b1%d8%af-%db%b1%db%b0%d9%85%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%af%db%b6%db%b1-%d8%aa%d9%87%d8%b1%d8%a7%d9%86/ حماسه پایداری و نبرد ۱۰ مرداد ۱۳۶۱ - سایت ایران آزادی]</ref>  


در پایگاه سیاوش سیفی نبرد و درگیری تا ساعت‌ها ادامه داشت. در این نبرد سیاوش سیفی و یارانش همگی جان باختند. از جمله برخی از آنان، فاضله مددپور از مسئولان اتحادیه انجمن‌های دانش‌آموزان مسلمان و همسر سیاوش سیفی و زهره گودرزی بودند.
در پایگاه سیاوش سیفی نبرد و درگیری تا ساعت‌ها ادامه داشت. در این نبرد سیاوش سیفی و یارانش همگی جان باختند. از جمله برخی از آنان، فاضله مددپور از مسئولان اتحادیه انجمن‌های دانش‌آموزان مسلمان و همسر سیاوش سیفی و زهره گودرزی بودند.


نبرد و درگیری مجاهدین در دهم مرداد ۱۳۶۱، فقط در پایگاه سیاوش سیفی نبود بلکه در این روز پر حادثه چندین پایگاه سازمان مجاهدین خلق، در تهران مورد شناسایی و تهاجم پاسداران قرار گرفت. هم‌زمان در بسیاری از نقاط تهران از یوسف‌آباد، تا امیرآباد، جی، سه‌راه ضرابخانه، چیذر، مصدق، قلهک، آل‌احمد، جمهوری، مجیدیه، و فاطمی درگیری‌های پراکنده ادامه داشت و تا ساعت‌ها صدای گلوله و انفجار در شهر تهران می‌پیچید.<ref name=":0" />
نبرد و درگیری مجاهدین در دهم مرداد ۱۳۶۱، فقط در پایگاه سیاوش سیفی نبود بلکه در این روز پر حادثه چندین پایگاه سازمان مجاهدین خلق، در تهران مورد شناسایی و تهاجم پاسداران قرار گرفت. هم‌زمان در بسیاری از نقاط تهران از یوسف‌آباد، تا امیرآباد، جی، سه‌راه ضرابخانه، چیذر، مصدق، قلهک، آل‌احمد، جمهوری، مجیدیه، و فاطمی درگیری‌ و حمله به پایگاه‌های مجاهدین ادامه داشت و تا ساعت‌ها صدای گلوله و انفجار در شهر تهران می‌پیچید.<ref name=":0" />


=== جان‌باختگان دهم مرداد ۱۳۶۱ ===
=== جان‌باختگان دهم مرداد ۱۳۶۱ ===
خط ۷۰: خط ۷۰:
چند تن از مجاهدینی که در نبرد و درگیری دهم مرداد حضور داشتند و موفق شدند از حلقه‌ی محاصره بگریزند؛ صحنه‌ی نبرد را چنین توصیف کرده‌اند:
چند تن از مجاهدینی که در نبرد و درگیری دهم مرداد حضور داشتند و موفق شدند از حلقه‌ی محاصره بگریزند؛ صحنه‌ی نبرد را چنین توصیف کرده‌اند:


روایت از یک بازمانده:<blockquote>«... به هنگامی که حلقات محاصره گرداگرد چندین پایگاه تکمیل شد و تعداد کثیری مأموران تا دندان مسلح [[روح‌الله خمینی|خمینی]] آخرین دستورات را دریافت کردند، صدای شلیک و انفجار سکوت صبح‌گاهی تهران را فرو ریخت؛ و تهاجم پاسداران خمینی به پایگاه‌های مجاهدین در چندین نقطه شهر آغاز شد. نبرد ساعت‌ها به طول انجامید، تعدادی از زنان و مردان مجاهد خلق موفق شدند با استفاده از فرصت‌های مناسب و در پناه آتش دیگر یاران خود حلقه‌ی محاصره پاسداران را شکسته و با حمایت مردم به دیگر پایگاه‌ها بروند. تعدادی از مجاهدین خلق پس از ساعت‌ها نبرد و شلیک آخرین گلوله‌های خود سرانجام جان باختند…«</blockquote>روایت دیگر:<blockquote>'''...''' روزهای قبل از ۱۰ مرداد سال ۱۳۶۱ یادم می‌آید چه بگیر وببندهایی بود. مأموران رژیم توی تمام نقاط شهر ریخته بودند و هر ترددی را کنترل می‌کردند. پایگاه‌های مجاهدین هم که خیلی زیاد بود. میلیشیا که امان از دست رژیم گرفته بودند و راحتش نمی‌گذاشتند توی هر نقطه‌ای می‌رفت بهش ضربه می‌زد. پایگاه ما توی امیرآباد شمالی خیابان پروین بود. یادم می‌آید قبل از ۱۰ مرداد،  یک سکوت بی‌سیمی روی شبکه‌های بی‌سیمی پاسداران اجرا شده بود و همه چیز حاکی از این بود که همین روزها درگیری خواهد بود. یک شبکه‌ای به‌نام عبدالله پیام راه انداخته بودند که با فرهنگ لمپنی و بسیار زشت و غیراخلاقی صحبت می‌کردند و به همدیگر پیام می دادند. به این ترتیب توانسته بودند تعدادی از پایگاه‌های مجاهدین را شناسایی کنند و به زعم خودشان یک برنامه‌ای ریخته بودند که ۱۰ مرداد بتوانند یک ضربه سراسری را به سازمان بزنند. آمدم که بیام وارد پایگاه بشوم، دیدم یکی از پاسداران رژیم صاف کلید را انداخت توی در ساختمان مقابل پایگاه و رفت تو، دیگر هیچ شکی نمی‌شد کرد. وارد پایگاه شدم و به فرمانده کاظم (کاظم محمدی‌گیلانی، پسر آیت‌الله [[محمد محمدی گیلانی|محمد محمدی‌گیلانی]]) اطلاع دادم که الان درگیری می‌شود و ما محاصره هستیم. فرمانده کاظم درست توی اون لحظه‌ای که به‌او اطلاع دادم، گفت امروز یک درسی به مزدورای رژیم بدیم که تا ابد یاد کنند...درگیری شروع شد. با مسلسل، آرپی جی، نارنجک انداز تمام پایگاه را داشتند از بین می‌بردند و نابود می‌کردند. توی آن پایگاه علیرضا حسینی، مریم خدایی‌صفت، فاطمه اثنی‌عشری، و یکی دیگر از شهدا که من فقط به‌نام یوسف می‌شناختم، ما این پنج نفر مانده بودیم آن‌جا با فرزند خردسال فاطمه اثنی عشری. <ref>[https://www.iranntv.com/2019/07/31/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D9%81%DB%8C-%D9%88/ شهادت فرمانده سیاوش سیفی - سایت سیمای آزادی]</ref></blockquote>
روایت از یک بازمانده:<blockquote>«... به هنگامی که حلقات محاصره گرداگرد چندین پایگاه تکمیل شد و تعداد کثیری مأموران تا دندان مسلح [[روح‌الله خمینی|خمینی]] آخرین دستورات را دریافت کردند، صدای شلیک و انفجار سکوت صبح‌گاهی تهران را فرو ریخت؛ و تهاجم پاسداران خمینی به پایگاه‌های مجاهدین در چندین نقطه شهر آغاز شد. نبرد ساعت‌ها به طول انجامید، تعدادی از زنان و مردان مجاهد خلق موفق شدند با استفاده از فرصت‌های مناسب و در پناه آتش دیگر یاران خود حلقه‌ی محاصره پاسداران را شکسته و با حمایت مردم به دیگر پایگاه‌ها بروند. تعدادی از مجاهدین خلق پس از ساعت‌ها نبرد و شلیک آخرین گلوله‌های خود سرانجام جان باختند…»</blockquote>روایت دیگر:<blockquote>'''...''' روزهای قبل از ۱۰ مرداد سال ۱۳۶۱ یادم می‌آید چه بگیر وببندهایی بود. مأموران رژیم توی تمام نقاط شهر ریخته بودند و هر ترددی را کنترل می‌کردند. پایگاه‌های مجاهدین هم که خیلی زیاد بود. میلیشیا که امان از دست رژیم گرفته بودند و راحتش نمی‌گذاشتند توی هر نقطه‌ای می‌رفت بهش ضربه می‌زد. پایگاه ما توی امیرآباد شمالی خیابان پروین بود. یادم می‌آید قبل از ۱۰ مرداد،  یک سکوت بی‌سیمی روی شبکه‌های بی‌سیمی پاسداران اجرا شده بود و همه چیز حاکی از این بود که همین روزها درگیری خواهد بود. یک شبکه‌ای به‌نام عبدالله پیام راه انداخته بودند که با فرهنگ لمپنی و بسیار زشت و غیراخلاقی صحبت می‌کردند و به همدیگر پیام می دادند. به این ترتیب توانسته بودند تعدادی از پایگاه‌های مجاهدین را شناسایی کنند و به زعم خودشان یک برنامه‌ای ریخته بودند که ۱۰ مرداد بتوانند یک ضربه سراسری را به سازمان بزنند. آمدم که بیام وارد پایگاه بشوم، دیدم یکی از پاسداران رژیم صاف کلید را انداخت توی در ساختمان مقابل پایگاه و رفت تو، دیگر هیچ شکی نمی‌شد کرد. وارد پایگاه شدم و به فرمانده کاظم (کاظم محمدی‌گیلانی، پسر آیت‌الله [[محمد محمدی گیلانی|محمد محمدی‌گیلانی]]) اطلاع دادم که الان درگیری می‌شود و ما محاصره هستیم. فرمانده کاظم درست توی اون لحظه‌ای که به‌او اطلاع دادم، گفت امروز یک درسی به مزدورای رژیم بدیم که تا ابد یاد کنند...درگیری شروع شد. با مسلسل، آرپی جی، نارنجک انداز تمام پایگاه را داشتند از بین می‌بردند و نابود می‌کردند. توی آن پایگاه علیرضا حسینی، مریم خدایی‌صفت، فاطمه اثنی‌عشری، و یکی دیگر از شهدا که من فقط به‌نام یوسف می‌شناختم، ما این پنج نفر مانده بودیم آن‌جا با فرزند خردسال فاطمه اثنی عشری. <ref>[https://www.iranntv.com/2019/07/31/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%88%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D9%81%DB%8C-%D9%88/ شهادت فرمانده سیاوش سیفی - سایت سیمای آزادی]</ref></blockquote>


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />