کاربر:Khosro/صفحه تمرین حسین منزوی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
|امضا                    =
|امضا                    =
}}
}}
'''حسین منزوی''' ، (زاده اول مهرماه ۱۳۲۵، زنجان – در گذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳، تهران)، از برجسته‌ترین شاعران و غزل‌سرایان معاصر است. حسین منزوی پس از پایان دوران دبیرستان وارد دانشگاه تهران در رشته‌ی ادبیات شد.  حسین منزوی نخستین دفتر شعرش را به نام حنجره زخمی تغزل، در سال ۱۳۵۰، به چاپ رسانید؛ و با همان مجموعه برنده‌ی جایزه اولین دوره شعر فروغ فرخزاد نیز شد؛ و به‌عنوان بهترین شاعر جوان این دوره معرفی شد. دومین کتاب حسین منزوی پس از ۸ سال سکوت، با نام  ''صفر خان'' در قالب یک شعر بلند در ستایش از مردانگی صفر قهرمانیان، دیرپاترین زندانی سیاسی دوران محمدرضا پهلوی منتشر شد. حسین منزوی کتاب‌های متعددی تا زمان مرگش منتشر کرد که در مجموع ۱۷ اثر به نام وی به ثبت رسیده است. حسین منزوی در سرایش نزدیک به ۱۵۰، ترانه با خوانندگان و هنرمندان معروف ایران هم‌کاری داشته است. جان باختن حسن منزوی برادر کوچک‌تر حسین منزوی تاثیر عجیبی بر اشعار و زندگی برادر بزرگتر گذاشت. حسین منزوی تا پایان عمر داغ‌دار برادرش بود؛ و شعرها برایش سرایید. حسین منزوی سرانجام در روز شانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۳، بر اثر نارسایی قلبی و ریوی و پس از یک عمل جراحی طولانی در بیمارستان رجایی تهران درگذشت. وی در کنار آرامگاه پدرش در زنجان (قبرستان پایین) برای همیشه به برادرش حسن پیوست و در وطنش اما غریب به خاک سپرده شد.
'''حسین منزوی''' ، (زاده اول مهرماه ۱۳۲۵، زنجان – در گذشته ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳، تهران)، از برجسته‌ترین شاعران و غزل‌سرایان معاصر است. حسین منزوی پس از پایان دوران دبیرستان وارد دانشگاه تهران در رشته‌ی ادبیات شد.  حسین منزوی نخستین دفتر شعرش را به نام حنجره زخمی تغزل، در سال ۱۳۵۰، به چاپ رسانید؛ و با همان مجموعه برنده‌ی جایزه اولین دوره شعر [[فروغ فرخزاد|'''فروغ فرخزاد''']] نیز شد؛ و به‌عنوان بهترین شاعر جوان این دوره معرفی شد. دومین کتاب حسین منزوی پس از ۸ سال سکوت، با نام  ''صفر خان'' در قالب یک شعر بلند در ستایش از مردانگی صفر قهرمانیان، دیرپاترین زندانی سیاسی دوران [[محمدرضا پهلوی|'''محمدرضا پهلوی''']] منتشر شد. حسین منزوی کتاب‌های متعددی تا زمان مرگش منتشر کرد که در مجموع ۱۷ اثر به نام وی به ثبت رسیده است. حسین منزوی در سرایش نزدیک به ۱۵۰، ترانه با خوانندگان و هنرمندان معروف ایران هم‌کاری داشته است. جان باختن حسن منزوی برادر کوچک‌تر حسین منزوی تاثیر عجیبی بر اشعار و زندگی برادر بزرگتر گذاشت. حسین منزوی تا پایان عمر داغ‌دار برادرش بود؛ و شعرها برایش سرایید. حسین منزوی سرانجام در روز شانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۳، بر اثر نارسایی قلبی و ریوی و پس از یک عمل جراحی طولانی در بیمارستان رجایی تهران درگذشت. وی در کنار آرامگاه پدرش در زنجان (قبرستان پایین) برای همیشه به برادرش حسن پیوست و در وطنش اما غریب به خاک سپرده شد.


== کودکی و تحصیلات ==
== کودکی و تحصیلات ==
حسین منزوی در اول مهرماه سال ۱۳۲۵، در زنجان به دنیا آمد. پدر و مادرش، معلم روستاهای زنجان بودند. او سال‌های نخستین زندگی را در روستاهای نیک پی، کرگز و پیرسقا یا پیرزاغه گذراند. در سال ۱۳۳۲، وارد دبستان فردوسی زنجان شد؛ و ۴ سال را در این مدرسه به تحصیل پرداخت. سپس دو سال در دبستان صائب تبریزی، و دو سال نیز در دبیرستان پهلوی (دکتر علی شریعتی کنونی)، ۴ سال را در دبیرستان صدر جهان (محمد منتظری کنونی) درس خواند.<ref name=":0">[http://www.shaer.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86/475-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8 زندگینامه حسین منزوی - سایت پایگاه  خبری شاعر]</ref>
حسین منزوی در اول مهرماه سال ۱۳۲۵، در زنجان به دنیا آمد. پدر و مادرش، معلم روستاهای زنجان بودند. او سال‌های نخستین زندگی را در روستاهای نیک پی، کرگز و پیرسقا یا پیرزاغه گذراند. در سال ۱۳۳۲، وارد دبستان فردوسی زنجان شد؛ و ۴ سال را در این مدرسه به تحصیل پرداخت. سپس دو سال در دبستان صائب تبریزی، و دو سال نیز در دبیرستان پهلوی ([[دکتر علی شریعتی|'''دکتر علی شریعتی''']] کنونی)، ۴ سال را در دبیرستان صدر جهان (محمد منتظری کنونی) درس خواند.<ref name=":0">[http://www.shaer.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86/475-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8 زندگینامه حسین منزوی - سایت پایگاه  خبری شاعر]</ref>


دبستان پَرورَد سرباز جنگی
دبستان پَرورَد سرباز جنگی
خط ۵۴: خط ۵۴:
دبستان پَرورَد توپ و تفنگی
دبستان پَرورَد توپ و تفنگی


این نخستین بیتی است که حسین منزوی سرود. در آن دوران رسم بود که پس از پایان سال تحصیلی، دانش آموزان جشنی برگزار کنند؛ و آن سال اجرای دو نمایش، بخشی از این جشن بود. حسین منزوی در هر دوی آن نمایش که متنشان را پدرش نوشته بود، بازی می‌کرد. یکی از نمایش‌ها، شعری در قالب مثنوی بود و در مدح دبستان که وسط یکی از تمرین‌ها حسین منزوی این بیت (دبستان پَرورَد سرباز جنگی ــ دبستان پَرورَد توپ و تفنگی) به ذهنش می‌زند؛ و پدرش هم بدش نمی‌آید و آن را به نمایش اضافه می‌کند. پس از این بیت کودکانه، استعداد شعری حسین منزوی پنهان می‌ماند تا ۱۶،۱۵ سالگی که عاشقی و دوری از معشوق دوباره او را شاعر می‌کند. این بیداری استعداد شعر خیلی زود وصل می‌شود به دوستی با رسول مقصودی که معلم بود و ۵ سال از حسین منزوی بزرگ‌تر. زمانی که استاد منزوی نخستین قدم‌های خود را در شعر برمی‌داشت، رسول مقصودی چندین قدم پیش‌تر از او بود و همین امر منجر شد که حسین منزوی با گام‌های بلندتری در این مسیر پیش برود. خودش در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«رسول اصلاً مثل یک آدم مسئول، با شعر من برخورد می‌کرد؛ یعنی مثلاً من را دو روز نمی‌دید، می‌رسیدم، اول می‌گفت شعر تازه بخوان ببینم چی نوشتی؛ خیلی جدی؛ اصلاً بازخواست می‌کرد.»<ref name=":1">[http://book.iranseda.ir/detailsalbum/?g=123772 زندگینامه حسین منزوی - سایت ایران‌صدا]</ref> </blockquote>حسین منزوی در مصاحبه‌هایش خاطره کتاب‌های اهدایی آقای مطلبی را پس از سال‌ها چنان باجزییات بیان کرده بود که اهمیتش در روند زندگیش پیداست، او می‌گوید: <blockquote>«کلاس پنجم من شاگرد اول شده بودم، روزی یک آقایی با هیأتی دهاتی در را زد و وارد شد، دیدم هشت تا مرغ و خروس آورده و یک بسته. گفت این‌ها را آقای منزوی، باباتون داده. پدرم که آمد، گفت این‌ها را آقای مطلبی آورد برای تو. گفت این‌ها را بدهید حسین بخوره، بهتر درس بخونه، این کتابا را هم بدهید بخونه. هفت جلد رمان تاریخی  ''به سوی روم'' بود، نوشته‌ی محمدابراهیم زمانی آشتیانی.»<ref name=":2">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/393578/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B2%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF% نگاهی به زندگی و شعر حسین منزوی - سایت برترینها]</ref> </blockquote>
این نخستین بیتی است که حسین منزوی سرود. در آن دوران رسم بود که پس از پایان سال تحصیلی، دانش آموزان جشنی برگزار کنند؛ و آن سال اجرای دو نمایش، بخشی از این جشن بود. حسین منزوی در هر دوی آن نمایش که متنشان را پدرش نوشته بود، بازی می‌کرد. یکی از نمایش‌ها، شعری در قالب مثنوی بود و در مدح دبستان که وسط یکی از تمرین‌ها حسین منزوی این بیت (دبستان پَرورَد سرباز جنگی ــ دبستان پَرورَد توپ و تفنگی) به ذهنش می‌زند؛ و پدرش هم بدش نمی‌آید و آن را به نمایش اضافه می‌کند. پس از این بیت کودکانه، استعداد شعری حسین منزوی پنهان می‌ماند تا ۱۶،۱۵ سالگی که عاشقی و دوری از معشوق دوباره او را شاعر می‌کند. این بیداری استعداد شعر خیلی زود وصل می‌شود به دوستی با رسول مقصودی که معلم بود و ۵ سال از حسین منزوی بزرگ‌تر. زمانی که استاد منزوی نخستین قدم‌های خود را در شعر برمی‌داشت، رسول مقصودی چندین قدم پیش‌تر از او بود و همین امر منجر شد که حسین منزوی با گام‌های بلندتری در این مسیر پیش برود. خودش در این رابطه می‌گوید:<blockquote>«رسول اصلاً مثل یک آدم مسئول، با شعر من برخورد می‌کرد؛ یعنی مثلاً من را دو روز نمی‌دید، می‌رسیدم، اول می‌گفت شعر تازه بخوان ببینم چی نوشتی؛ خیلی جدی، اصلاً بازخواست می‌کرد.»<ref name=":1">[http://book.iranseda.ir/detailsalbum/?g=123772 زندگینامه حسین منزوی - سایت ایران‌صدا]</ref> </blockquote>حسین منزوی در مصاحبه‌هایش خاطره کتاب‌های اهدایی آقای مطلبی را پس از سال‌ها چنان باجزییات بیان کرده بود که اهمیتش در روند زندگیش پیداست، او می‌گوید: <blockquote>«کلاس پنجم من شاگرد اول شده بودم، روزی یک آقایی با هیأتی دهاتی در را زد و وارد شد، دیدم هشت تا مرغ و خروس آورده و یک بسته. گفت این‌ها را آقای منزوی، باباتون داده. پدرم که آمد، گفت این‌ها را آقای مطلبی آورد برای تو. گفت این‌ها را بدهید حسین بخوره، بهتر درس بخونه، این کتابا را هم بدهید بخونه. هفت جلد رمان تاریخی  ''به سوی روم'' بود، نوشته‌ی محمدابراهیم زمانی آشتیانی.»<ref name=":2">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/393578/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B2%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF% نگاهی به زندگی و شعر حسین منزوی - سایت برترینها]</ref> </blockquote>


=== نخستین شعر ===
=== نخستین شعر ===
خط ۶۸: خط ۶۸:
او بعدها در سال ۱۳۵۸، با گذراندن واحدهای باقی‌مانده توانست مدرک کارشناسی خود را دریافت کند.<ref name=":3">[https://ghalammou.com/posts/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B2%D9%88%DB%8C حسین منزوی - سایت قلم‌مو]</ref>  
او بعدها در سال ۱۳۵۸، با گذراندن واحدهای باقی‌مانده توانست مدرک کارشناسی خود را دریافت کند.<ref name=":3">[https://ghalammou.com/posts/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B2%D9%88%DB%8C حسین منزوی - سایت قلم‌مو]</ref>  


حسین منزوی پس از ورود به دانشگاه تهران، درهمان روزهای اول با علی‌اشرف درویشیان و جعفر کوش‌آبادی طرح دوستی ریخت و در انجمن‌های ادبی تهران حضور پیدا کرد. نخستین دیدارش با مهرداد اوستا نیز در یکی از همین انجمن‌ها بوده و خودش در این رابطه می‌گوید: <blockquote>«مهر ۴۴ غروب سه شنبه‌ای بود و راه افتادیم به سمت انجمن ادبی ایران. آن انجمن زیر نظر وزارت ارشاد بود. استاد ناصح بالای مجلس می نشستند و باید شعرها را بیت بیت با مکث می‌خواندی و ایشان تصحیح می‌کردند. نوبت به من رسید، شعرم را بی وقفه خواندم و طبعاً ایشان هم ناراحت شدند و نظری راجع به آن ندادند. مراسم که تمام شد در کوچه، دستی بازوی من را گرفت که معلوم بود دست یک آدم ظریف و کم توان است. گفت آقای منزوی من مهرداد اوستا هستم؛ شعرت خوب بود از همه شعرهایی که اینجا خوانده شد بهتر بود. توجهی به این حرف ها نکن. کار خودت را بکن.»</blockquote>پس از یک سال حسین منزوی تصمیم گرفت دنبال چیزی که پدرش درباره‌ی چاپ شعرش گفته بود، برود. یکی دو بار به دفتر مجله مراجع کرد؛ و تعدادی از شعرهایش را به فریدون مشیری که مسئول صفحه شعر نشریه روشنفکر بود، داد. هفته بعد، از بین همه شعرها، فقط یک رباعی از او در صفحه شعر مجله روشنفکر چاپ شده بود. بعدها فریدون مشیری درباره انتخاب آن شعر به حسین منزوی می‌گوید: <blockquote>«راستش من باور نمی‌کردم که شعرها مال خودت باشد؛ برای این‌که نگاه به شعرها کردم، دیدم شعرهای خیلی خوب است و تقریباً می‌شود گفت شعرهای بی نقص یا کم نقصی است با آن وزن باز، خیلی مسلط، زبان خیلی شسته رفته؛ فکر کردم این شعرها را تو ممکن است... حالا مال دیگری باشد. بعد گفتم که خب حالا این بچه این همه شعر آورده، دو بار، سه بار هم آمده اینجا، رویم نمی‌شد چیزی چاپ نکنم، گفتم یک دوبیتی چاپ می‌کنم، ضمناً هم خدای ناکرده اگر مال دیگری باشد، با یک دوبیتی سر و صدایش زیاد بلند نمی‌شود.»<ref name=":2" /> </blockquote>
حسین منزوی پس از ورود به دانشگاه تهران، درهمان روزهای اول با علی‌اشرف درویشیان و جعفر کوش‌آبادی طرح دوستی ریخت و در انجمن‌های ادبی تهران حضور پیدا کرد. نخستین دیدارش با مهرداد اوستا نیز در یکی از همین انجمن‌ها بوده و خودش در این رابطه می‌گوید: <blockquote>«مهر ۴۴ غروب سه شنبه‌ای بود و راه افتادیم به سمت انجمن ادبی ایران. آن انجمن زیر نظر وزارت ارشاد بود. استاد ناصح بالای مجلس می‌نشستند و باید شعرها را بیت بیت با مکث می‌خواندی و ایشان تصحیح می‌کردند. نوبت به من رسید، شعرم را بی وقفه خواندم و طبعاً ایشان هم ناراحت شدند و نظری راجع به آن ندادند. مراسم که تمام شد در کوچه، دستی بازوی من را گرفت که معلوم بود دست یک آدم ظریف و کم توان است. گفت آقای منزوی من مهرداد اوستا هستم؛ شعرت خوب بود از همه شعرهایی که اینجا خوانده شد بهتر بود. توجهی به این حرف ها نکن. کار خودت را بکن.»</blockquote>پس از یک سال حسین منزوی تصمیم گرفت دنبال چیزی که پدرش درباره‌ی چاپ شعرش گفته بود، برود. یکی دو بار به دفتر مجله مراجع کرد؛ و تعدادی از شعرهایش را به فریدون مشیری که مسئول صفحه شعر نشریه روشنفکر بود، داد. هفته بعد، از بین همه شعرها، فقط یک رباعی از او در صفحه شعر مجله روشنفکر چاپ شده بود. بعدها [[فریدون مشیری|'''فریدون مشیری''']] درباره انتخاب آن شعر به حسین منزوی می‌گوید: <blockquote>«راستش من باور نمی‌کردم که شعرها مال خودت باشد؛ برای این‌که نگاه به شعرها کردم، دیدم شعرهای خیلی خوب است و تقریباً می‌شود گفت شعرهای بی نقص یا کم نقصی است با آن وزن باز، خیلی مسلط، زبان خیلی شسته رفته؛ فکر کردم این شعرها را تو ممکن است... حالا مال دیگری باشد. بعد گفتم که خب حالا این بچه این همه شعر آورده، دو بار، سه بار هم آمده اینجا، رویم نمی‌شد چیزی چاپ نکنم، گفتم یک دوبیتی چاپ می‌کنم، ضمناً هم خدای ناکرده اگر مال دیگری باشد، با یک دوبیتی سر و صدایش زیاد بلند نمی‌شود.»<ref name=":2" /> </blockquote>


== ورود به رادیو و تلویزیون ==
== ورود به رادیو و تلویزیون ==
خط ۷۷: خط ۷۷:
حسین منزوی در کنار فعالیت‌هایش مدتی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی  ''رودکی'' بود. در سال نخست انتشار مجله  ''سروش،'' با این نشریه هم هم‌کاری داشت. هم‌چنین مسئولیت صفحه شعر روزنامه محلی  ''امید زنجان'' نیز برعهده وی بود.<ref name=":0" />  
حسین منزوی در کنار فعالیت‌هایش مدتی نیز مسئول صفحه شعر مجله ادبی  ''رودکی'' بود. در سال نخست انتشار مجله  ''سروش،'' با این نشریه هم هم‌کاری داشت. هم‌چنین مسئولیت صفحه شعر روزنامه محلی  ''امید زنجان'' نیز برعهده وی بود.<ref name=":0" />  


پس از انقلاب ضدسلطنتی و تحولات آن، حسین منزوی کار خود را در مطبوعات و رادیو از دست داد. این بی‌کاری عاقبت منجر به جدایی همسرش شد؛ و حتی شغلی که با وساطت مهدی اخوان‌ثالث در وزارت ارشاد به دست آورد هم مدت زیادی طول نکشید. حسین منزوی به زادگاهش برگشت و با نشریه‌های مختلف به طور موقت هم‌کاری کرد. «سایت برترینها»
پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|'''انقلاب ضدسلطنتی''']] و تحولات آن، حسین منزوی کار خود را در مطبوعات و رادیو از دست داد. این بی‌کاری عاقبت منجر به جدایی همسرش شد؛ و حتی شغلی که با وساطت مهدی اخوان‌ثالث در وزارت ارشاد به دست آورد هم مدت زیادی طول نکشید. حسین منزوی به زادگاهش برگشت و با نشریه‌های مختلف به طور موقت هم‌کاری کرد.<ref name=":2" />


حسین منزوی هرگز هیچ کار دولتی نداشت. او تنها با انتشار دفتر اشعارش امرار معاش و گذران عمر کرد. حسین منزوی در شعر سپید نیز دستی داشت، به موسیقی مسلط بود؛ و صدا و خط خوبی نیز داشت.<ref>[https://www.talab.org/art/elders/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B2%D9%88%DB%8C.html زندگینامه حسین منزوی، پدر غزل معاصر - سایت تالاب]</ref>
حسین منزوی هرگز هیچ کار دولتی نداشت. او تنها با انتشار دفتر اشعارش امرار معاش و گذران عمر کرد. حسین منزوی در شعر سپید نیز دستی داشت، به موسیقی مسلط بود؛ و صدا و خط خوبی نیز داشت.<ref>[https://www.talab.org/art/elders/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B2%D9%88%DB%8C.html زندگینامه حسین منزوی، پدر غزل معاصر - سایت تالاب]</ref>
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:


زلال جاری آواز جویباران را
زلال جاری آواز جویباران را
<nowiki>***</nowiki>


داغ كه داری امشب؟ ای آسمان خاموش!
داغ كه داری امشب؟ ای آسمان خاموش!
خط ۱۵۶: خط ۱۵۸:


== جایگاه موسیقیایی غزل‌های منزوی ==
== جایگاه موسیقیایی غزل‌های منزوی ==
موسیقی بیرونی غزل‌های حسین منزوی، تنوع بسیار زیادی داشته است. به این معنی که او در میان ۱۹ بحر موجود در شعر فارسی به ۱۲ بحر و بیش از ۴۵ وزن پرداخته و در آن‌ها طبع‌آزمایی نموده که این موضوع منجربه بالا بردن خلاقیت او و تخیلات بی‌نظیرش در تک‌تک ابیات شده است. نقطه قوت آهنگ و موسیقی بیرونی غزل‌های استاد حسین منزوی پیوند پایدار، قوی، عمیق و شگفت‌انگیز او است که توانسته با درون‌مایه و محتوای شعر استمرار پیدا کرده و با تناسبی عالی مخاطب را به حیرت و لذت بکشاند.<ref name=":4" />  
موسیقی بیرونی غزل‌های حسین منزوی، تنوع بسیار زیادی داشته است. به این معنی که او در میان ۱۹ بحر موجود در شعر فارسی به ۱۲ بحر و بیش از ۴۵ وزن پرداخته و در آن‌ها طبع‌آزمایی نموده که این موضوع منجربه بالا بردن خلاقیت او و تخیلات بی‌نظیرش در تک‌تک ابیات شده است. نقطه قوت آهنگ و موسیقی بیرونی غزل‌های استاد حسین منزوی پیوند پایدار، قوی، عمیق و شگفت‌انگیز او است که توانسته با درون‌مایه و محتوای شعر استمرار پیدا کرده و با تناسبی عالی مخاطب را غرق حیرت و لذت کند.<ref name=":4" />  


=== اوزان اشعار حسین منزوی ===
=== اوزان اشعار حسین منزوی ===
خط ۱۶۲: خط ۱۶۴:


=== سرایش ترانه ===
=== سرایش ترانه ===
حسین منزوی در سرایش نزدیک به ۱۵۰، ترانه با خوانندگان و هنرمندان معروف ایران هم‌چون: داریوش اقبالی، حسین خواجه امیری (ایرج)، جمال وفایی، ناصرمسعودی، کوروش یغمایی، بانو فیروزه، بانو گیتی، علی رضا افتخاری و مسعود خادم همکاری داشته است. دو آلبوم موسیقی نیز براساس ترانه‌های حسین منزوی در دست انتشار است. آلبوم نخست که زاگرس نام دارد، دربرگیرنده‌ی ۸ آهنگ کردی و لری با خوانندگی شهرام ناظری است که ارسلان کامکار آهنگ‌سازی آن را برعهده دارد؛ و شرکت مشکات آن را منتشر می‌کند. آلبوم دوم با ۶ ترانه از حسین منزوی با آهنگ‌سازی بهزاد محمودی‌زاده و خوانندگی علی رضا افتخاری منتشر می‌شود، اما نام آن مشخص نیست.<ref name=":0" />  
حسین منزوی در سرایش نزدیک به ۱۵۰، ترانه با خوانندگان و هنرمندان معروف ایران هم‌چون: داریوش اقبالی، حسین خواجه امیری (ایرج)، جمال وفایی، ناصرمسعودی، کوروش یغمایی، بانو فیروزه، بانو گیتی، علی رضا افتخاری و مسعود خادم هم‌کاری داشته است. دو آلبوم موسیقی نیز براساس ترانه‌های حسین منزوی در دست انتشار است. آلبوم نخست که زاگرس نام دارد، دربرگیرنده‌ی ۸ آهنگ کردی و لری با خوانندگی شهرام ناظری است که ارسلان کامکار آهنگ‌سازی آن را برعهده دارد؛ و شرکت مشکات آن را منتشر می‌کند. آلبوم دوم با ۶ ترانه از حسین منزوی با آهنگ‌سازی بهزاد محمودی‌زاده و خوانندگی علی رضا افتخاری منتشر می‌شود، اما نام آن مشخص نیست.<ref name=":0" />  


== ویژگی‌های اشعار حسین منزوی ==
== ویژگی‌های اشعار حسین منزوی ==
خط ۱۸۷: خط ۱۸۹:


از باغ های سبز شكوفا سخن مگو
از باغ های سبز شكوفا سخن مگو
<nowiki>***</nowiki>


منگر چنین به چشمم ای چشم آهوانه
منگر چنین به چشمم ای چشم آهوانه
خط ۱۹۵: خط ۱۹۹:


ای شور! ترنم! ای شعر! ای ترانه
ای شور! ترنم! ای شعر! ای ترانه
<nowiki>***</nowiki>


مادیان! پس كی می‌بری بهارت را؟
مادیان! پس كی می‌بری بهارت را؟
خط ۲۰۵: خط ۲۱۱:


=== هنجارگریزی یا انحراف از نرم: ===
=== هنجارگریزی یا انحراف از نرم: ===
هنجارگریزی و آشنایی‌زدایی در زبان از تكنیك‌های ویژه‌ی شعر امروز است. شاعران در پی كشف ظرفیت‌ها و استعدادهای نهفته زبان به پنهان‌ترین ابعاد زبان می‌پردازند و دنیای نو و اعجاب انگیز در شعر
هنجارگریزی و آشنایی‌زدایی در زبان از تكنیك‌های ویژه‌ی شعر امروز است. شاعران در پی كشف ظرفیت‌ها و استعدادهای نهفته زبان به پنهان‌ترین ابعاد زبان می‌پردازند و دنیای نو و اعجاب انگیز در شعر می‌آفرینند؛ زیرا گرایش به تازگی و نوآوری در سرشت هنر و هنرمند نهفته شده است و همه هنرمندان راستین در زمان خود كوشیده‌اند كه به این تازگی و نوآوری دست یابند. غزل‌های حسین منزوی نیز به اعتبار نگاهش، ادراكات و تجارب عینی تازه‌اش، عرصه‌ی زبان و واژگان گسترده‌تر می‌شود؛ و كلماتی كه فاقد روح غزلی هستند برای خود قلمرو ویژه‌ای باز می‌كنند.[[پرونده:منزوی10.JPG|بندانگشتی|251x251پیکسل|حسین منزوی]]
 
می آفرینند؛ زیرا گرایش به تازگی و نوآوری در سرشت هنر و هنرمند نهفته شده است و همه هنرمندان راستین در زمان خود كوشیده‌اند كه به این تازگی و نوآوری دست یابند. غزل‌های حسین منزوی نیز به اعتبار نگاهش، ادراكات و تجارب عینی تازه‌اش، عرصه‌ی زبان و واژگان گسترده‌تر می‌شود؛ و كلماتی كه فاقد روح غزلی هستند برای خود قلمرو ویژه‌ای باز می‌كنند.
[[پرونده:منزوی10.JPG|بندانگشتی|251x251پیکسل|حسین منزوی]]
شتك زده است به خورشید، خون بسیاران
شتك زده است به خورشید، خون بسیاران