مجید اسدی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
|والدین= | |والدین= | ||
}} | }} | ||
مجید اسدی، (زاده سال ۱۳۶۲، کرج) از مشهورترین زندانیان سیاسی دهه ۱۳۹۰ است. بیانیهها و نامههای بسیار گیرا و شیوای او که در دفاع از آزادی و در بیان مواضع ضد نظام جمهوری اسلامی به رسانههای زیادی از جمله فضای مجازی راه یافته است موجب شهرت او شده است. مجید اسدی برای اولین بار در تاریخ ۱۳ تیر ۸۷ به دلیل فعالیتهای سیاسی مسالمت آمیز در حالیکه دانشجوی دانشگاه علامه تهران بود، دستگیر شد. مجید اسدی در آخرین دستگیری، در بهمن ماه سال ۱۳۹۵ توسط نیروهای وزارت اطلاعات در منزل خود در کرج بازداشت و آذر ماه سال ۹۶ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی احمدزاده به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی، و تبلیغ علیه نظام، به ۶ سال زندان و ۲ سال تبعید به برازجان محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز عیناً تأیید شد. مجید اسدی درسخوانده دانشگاه علامه طباطبایی و فارغالتحصیل رشته اقتصاد از همین دانشگاه است. او فعالیت سیاسی خود را بعنوان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه شروع کرد. | مجید اسدی، (زاده سال ۱۳۶۲، کرج) نویسنده و مترجم، از مشهورترین زندانیان سیاسی دهه ۱۳۹۰ است. بیانیهها و نامههای بسیار گیرا و شیوای او که در دفاع از آزادی و در بیان مواضع ضد نظام جمهوری اسلامی به رسانههای زیادی از جمله فضای مجازی راه یافته است موجب شهرت او شده است. مجید اسدی برای اولین بار در تاریخ ۱۳ تیر ۸۷ به دلیل فعالیتهای سیاسی مسالمت آمیز در حالیکه دانشجوی دانشگاه علامه تهران بود، دستگیر شد. مجید اسدی در آخرین دستگیری، در بهمن ماه سال ۱۳۹۵ توسط نیروهای وزارت اطلاعات در منزل خود در کرج بازداشت و آذر ماه سال ۹۶ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی احمدزاده به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی، و تبلیغ علیه نظام، به ۶ سال زندان و ۲ سال تبعید به برازجان محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز عیناً تأیید شد. مجید اسدی درسخوانده دانشگاه علامه طباطبایی و فارغالتحصیل رشته اقتصاد از همین دانشگاه است. او فعالیت سیاسی خود را بعنوان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه شروع کرد. | ||
== سابقه فعالیت و دستگیری == | == سابقه فعالیت و دستگیری == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
همچنین مجید اسدی در اعتصاب غذا است و به داروهایش هم دسترسی ندارد و همین امر نگرانی خانواده از بابت سلامتی وی را بیشتر کرده است. اعتصاب غذای آقای اسدی در حالی است که وضعیت وی پیش از بیماری کرونا به واسطه مشکلات معده و روده و اثنا عشر و مشکلات روماتیسم وخیم بود و بیش از یکسال و نیم به دلایل مختلف از درمان محروم بود. مجید اسدی به صورت روزانه برای زخم معده، زخم اثنی عشر، کیست کبدی و بیماری روماتیسمیش حدود ۱۲ قرص مصرف میکرد اما در زمان انتقال اجازه بردن قرصها به او داده نشد. آقای اسدی از مدتی قبل به کرونا مبتلا شد و متعاقب آن با کاهش وزن شدید مواجه شده است.<ref name=":1" /> | همچنین مجید اسدی در اعتصاب غذا است و به داروهایش هم دسترسی ندارد و همین امر نگرانی خانواده از بابت سلامتی وی را بیشتر کرده است. اعتصاب غذای آقای اسدی در حالی است که وضعیت وی پیش از بیماری کرونا به واسطه مشکلات معده و روده و اثنا عشر و مشکلات روماتیسم وخیم بود و بیش از یکسال و نیم به دلایل مختلف از درمان محروم بود. مجید اسدی به صورت روزانه برای زخم معده، زخم اثنی عشر، کیست کبدی و بیماری روماتیسمیش حدود ۱۲ قرص مصرف میکرد اما در زمان انتقال اجازه بردن قرصها به او داده نشد. آقای اسدی از مدتی قبل به کرونا مبتلا شد و متعاقب آن با کاهش وزن شدید مواجه شده است.<ref name=":1" /> | ||
== فعالیتهای داخل زندان == | === فعالیتهای داخل زندان === | ||
مجید اسدی از همان ابتدای دوران محکومیتش در درون زندان به ابراز مخالفتهای علنی با سیاستهای سرکوبگرانه زندانبانان پرداخت که میتوان برخی از آنها را یادآور شد: | مجید اسدی از همان ابتدای دوران محکومیتش در درون زندان به ابراز مخالفتهای علنی با سیاستهای سرکوبگرانه زندانبانان پرداخت که میتوان برخی از آنها را یادآور شد: | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
۲ - مطلبی درباره '''[[غلامرضا خسروی]]''' از اعضای مجاهدین که همبند مجید بوده و اعدام شده است را تحت عنوان «لبخند، رازی است!» در خرداد ۱۳۹۸ در زندان گوهردشت منتشر کرده است.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/%D9%84%D8%A8%D8%AE%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA لبخند رازی است - سایت مجاهد]</ref> | ۲ - مطلبی درباره '''[[غلامرضا خسروی]]''' از اعضای مجاهدین که همبند مجید بوده و اعدام شده است را تحت عنوان «لبخند، رازی است!» در خرداد ۱۳۹۸ در زندان گوهردشت منتشر کرده است.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/%D9%84%D8%A8%D8%AE%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA لبخند رازی است - سایت مجاهد]</ref> | ||
== | == برخی نامههای مجید اسدی == | ||
=== ''تاریخ نسل ما لبریز شکنجه است'' === | |||
مجید اسدی از زندان رجایی شهر کرج تحت عنوان ''تاریخ نسل ما لبریز شکنجه است،'' مینویسد<blockquote>«استبداد منهای شکنجه، تناقضی است به همان اندازه سخیف و مشمئزکننده که گفته شود در ایران زندانی سیاسی نداریم. اگر بخواهیم مفهوم شکنجه را حتی تقلیل دهیم و تنها برپایه تعاریف و تصورات عام و معمول بگیریم، آنگاه به محض شنیدن این واژه بیدرنگ معادلهای آن از اعدام، زندان و انفرادی تا شلاق و تحقیر و توهین، به سرعت در ذهن ما سر ریز میشوند. این واژهها، خودبهخودی در حافظه ما جای نگرفتهاند، بلکه حاصل تجربههایی هستند که آنها را زندگی کردهایم و یا شاهدش بودیم. به واقع حیات نسل ما درون دالانهای سیاه شکنجه تکوین یافته، بیآنکه پیش از این از وجودش متعجب شده باشیم و از این روست که افشای شکنجه و بیان آنچه بر ما گذشته یک دادخواست تاریخی و شورشی علیه وضع جنایتبار و فاجعه آمیز موجود و به مثابه پُتکی است که بر سر اعتبار امر بدیهی شکنجه فرود میآید. این بخشی از تعهد مبرم و فوری ماست که ما را از اعماق دهلیزهای شکنجه بیرون میکشد و در تحلیل نهایی، وضعیتی انسانی را برقرار میسازد. حال دیگر بگذارید که به حاشا و انکار برخیزند و افشای شکنجه را با تهدید به شکنجه پاسخ دهند. اما مگر میتوانم از شکنجه زنی سخن نگویم که در سال ۸۷، ضجههای مظلومانه و بی پناهش در زیر آوار مشتها و لگدها و رگبار رکیکترین الفاظ در چنبره چندین نرینه میرغضب، سکوت سنگین شبانه انفرادیهای ۲۰۹ را در هم میشکست؟ یا از دیدن زخمها و شیارهای کبود و خونین به جا مانده از کابل و شلاق بر بدن ستار بهشتی و ۴۱ ماه انفرادی بیوقفه [[غلامرضا خسروی|'''غلامرضا خسروی''']] که یک سال آن در سلولی تنگ و تاریک گذشت و اعدام سبعانهاش لب فرو بندم؟ مگر میشود از نعرههای گارد و باران باتومها بر سر و صورت زندانیان دست بسته ۳۵۰ در آن پنجشنبه سیاه ۹۳ یا تحقیر و استهزا و انفرادی زندانیان گوهردشت و سرقت و تاراج اموال و وسایلشان در مرداد ۹۶ به انزوای ننگین سکوت فرو غلتم؟ نه نمیتوانم از زجرکش کردن زندانیان بیمار، از محرومیتهای عامدانه و کینه توزانه درمانی در قبال بی گناهانی که در زندان بیمار شدند و بیماریشان به فاجعه کشید؛ از [[محسن دگمهچی|'''محسن دگمهچی''']] از '''[[آرش صادقی]]''' دم برنیاورم. حمله شبانه آن ۱۰ تن اجامر با شکستن در – به خانه ما در بهمن ۹۵ و ضرب و شتم پدری بیمار همراه با توهین و فحاشی و تهدید من با اسلحه در حضور خانواده نامش اگر شکنجه نیست پس چیست؟ به یقین، مردم و تاریخ داوری خود درباره این مشت از خروارها نمونه و تجربه را خواهند کرد؛ چرا که اینها روایت زندگی همه ما شاهدان و قربانیان شکنجه است. پس باید که علیه شکنجه و شکنجهگران در صحن دادگاه ذیصلاح خلق به شهادت و دادخواهی برخاست. بدین طریق است که درهای این تاریکخانه ظلمت و ارعاب استبداد خرد میشود و احساس شکنجه دیگر در وجود هیچ کس لابه بلای روزمرگیهای فروبرنده نمیمیرد، بلکه آتشفشان خشمی میشود که بساط ضدانسانی شکنجه و شکنجهگر را به آتش میکشد و میهنی آزاد و بیشکنجه از دل آن خواهد روئید. ــ مجید اسدی، چهارشنبه ۲۶ دی ۹۷، زندان رجایی شهر کرج.»<ref>[https://www.hra-news.org/letters/a-673/ نامهای سرگشاده از مجید اسدی - سایت هرانا]</ref></blockquote> | |||
=== رأی نسل ما، سرنگونی رژیم ولایت فقیه است === | |||
مجید اسدی در نامهای از زندان گوهر با عنوان«رای نسل ما سرنگونی رژیم ولایت فقیه است» مینویسد:<blockquote>«مونتسکیو میگوید: اگر قدرت به تمامی در اختیار یک نفر قرار گیرد، او صاحب همه چیز خواهد شد مگر عدالت.</blockquote><blockquote>به بیانی وسیعتر، این تملک بیانتهای قدرت، راز و اساس طغیان علیه قاموس جهان است بهطوریکه همه مواهب، فرصتها و امکانات مادی و طبیعی را از دسترس همگان خارج میکند و به بند انحصار یک تن یا یک گروه میکشد: و یمنعون الماعون.</blockquote><blockquote>بر این مبنا، یک رژیم توتالیتر هیچ حد یقف و مرزی از قانون، منطق و ارزشهای انسانی را بهرسمیت نمی شناسد و با قبض آزادی و دفن عدالت، جامعه را در لجنزار فساد خویش فرو میبلعد و طرح قتلعام استعدادها و ارزشهای والای انسانی را پی میافکند. انسان و طبیعت را از مدار تکاملی خویش خارج میسازد و بذر جهل و تفرقه را در همه جا میپراکند.</blockquote><blockquote></blockquote><blockquote>۴۰سال پیش و در بحبوحه تاراج و یغمای انقلاب، زمانی که توطئه و زمینهچینیها برای حقنه ”ولایت فقیه” بر سرنوشت مردم ایران داشت بالا میگرفت. پدر طالقانی خروشید و گفت: ”استبداد مذهبی، بالاترین استبداد است”، چندان دیری نپایید که روند وقایع انتخابات ریاستجمهوری دیماه ۵۸بهعنوان اولین کارزار انتخاباتی در رژیم ولایت فقیه، نگرانی و بیمناکی نهفته در پس آن کلمات را بهخوبی تاویل کرد. صلاحیت کاندیداتوری مسعود رجوی با حکم حکومتی ولیفقیه و بیاعتبار کردن قانون انتخابات رد شد. در سال ۵۹، انتخابات مجلس شورای ملی با حذف و پاکسازی عده بسیاری که رای ورود به مجلس را هم کسب کرده بودند به پایان رسید. این روندی بود که حتی پس از حذف تمامی ”ناملتزمان به ولایت فقیه” از صحنه سیاسی در ۳۰خرداد ۶۰، تا به امروز در هر انتخاباتی پیوسته تداوم داشته است.</blockquote><blockquote>شناخت هر پدیدهای، همواره با تامل در ماهیت آن آغاز میشود. چرا که مسیر تکامل محتوا و شکل هر پدیده در تحلیل نهایی، با شناسایی ویژگیهای ماهیتاش رقم میخورد. همچنانکه، رژیم حاکم بر ایران بر طبق ماهیت آن، یعنی عنصر ولایت فقیه شناخته و تعریف میشود.</blockquote><blockquote>بدینسان، میزان در این رژیم نه رای ملت بلکه به واقع، منویات ولیفقیه است و اگر برای جبران عدم مشروعیت خویش از کیسه دین و آیین مردم به حساب خود خرج میکند در جایی هم شعبده بازی انتخابات را بر روی صحنه میآورد تا اعتبار و شان مردم را هزینه طول عمر و بقای سلطنت و دوام غارت خویش سازد. از اینرو این رژیم با همه رنگ و لعابهای اصلاحطلب و اصولگرا و سبز و بنفشاش نه تنها جامعه ایران را نمایندگی نمی کند بلکه بنا بر ماهیت ”ولایی”اش پاسخ به منافع و مطالبات واقعی هیچ قشر و طبقهای از جامعه را نمیتواند و نمیخواهد بدهد.</blockquote><blockquote>میزان اما، همان حق حاکمیت ملی است. میزان، عنصر انتخاب نسل عصیانگر امروز است که با شعار ”مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر” و ”مرگ بر اصل ولایت فقیه” در دو قیام خونین دیماه ۹۶و آبان ۹۸شهرهای میهن را در زیر پای این رژیم بهلرزه در آورد. اگر ارزش هر انتخاب، به بها و قیمتی است که بابت آن انسان میپردازد، کانونهای شورشی پیشقراولان چنین پرداخت و فدیهٔ عظیم در صحنه سیاسی ایران امروزند. انتخابی که در پس آن، خون دهها شهید قیام دیماه ۹۶و بیش از ۱۵۰۰شهید قیام آبانماه در جوش و خروش است. آری، رای نسل ما و انتخاب جوانان شورشگر ما سرنگونی رژیم ولایت فقیه و استقرار آزادی، دموکراسی و حاکمیت ملی است.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AF%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%88%D9%87%D8%B1-%D8%AF%D8%B4%D8%AA-%D8%B1%D رای ما سرنگونی است]</ref></blockquote><blockquote>زندانی سیاسی مجید اسدی</blockquote><blockquote>زندان گوهردشت بهمن ۹۸</blockquote> | |||
=== تابلویی شورانگیز از یک زندگی === | |||
مجید اسدی در نامهای در رابطه با غلامرضا خسروی با عنوان «تابلویی شورانگیز از یک زندانی» مینویسد:<blockquote>به همراه سه تن دیگر جزء آخرین نفراتی بود که پس از بیست روز انفرادی وارد بند شد. با سری تراشیده و چهرهای تکیده ناشی از اعتصاب غذا، ناگهان در برابرمان ظاهر شد. تبسمی بهلب داشت و با هم وارد اتاق شدیم. زخمهای بهجا مانده از باتونهای گارد در ۲۸فروردین هنوز بر تناش خودنمایی میکرد. در همان ساعت اول شرح تمام اتفاقات آن بیست روز بارها از زبان این و آن برایش بازگو میشد، از خسارتهایی که وارد کرده بودند، اموالی که غارت شده بود، از کبودی و جراحتها، سخنها میرفت. در آن حین وقتی شنید که عدهیی از هموطنان به نشانه همبستگی با زندانیان، سرهای خود را تراشیدهاند با اینکه تا آن لحظه ساکت و آرام تنها به صحبتها گوش میداد، اما به ناگهان با دستپاچگی بلند شد و به هواخوری رفت. وقتی برگشت گفت باید پیام تشکری خطاب به مردم بنویسم.</blockquote><blockquote>بعدها بود که فهمیدم چرا رغبتی نداشت تا از اموال بهیغما رفته و ضربات باتون حرفی بزند. آخر از آن جنس نبود که مرغ خاطرش صید دام چنین وسوسههایی شود و با آرمانش کسب و کار راه بیندازد و وجه آن را نقدا از مردم طلب کند، بلکه بهخوبی میدانست که نبرد با خصم خدا و خلق تنها با شرارههای عشقی بیکران نسبت به مردم روشن میماند و عشق، قبل از هر چیز فدا کردن خویش است و اینگونه با نفی خویش، خود را در برابر همه رنجها و آلام مردم، شریک و متعهد مییافت.</blockquote><blockquote>پس از بازگشت اش از انفرادی، بیآن که بداند جلاد در کمین نشسته و فرصت اندکی در این دنیا برایش مانده، بهطرز شگفتآوری انسان دیگری شده بود. فعالتر، سرشارتر و پرشورتر از قبل بهدیگران میپرداخت. نظم تازهیی در رفتارش دیده میشد که پیش از آن سابقه نداشت. دقیقهها از شتاب کارهایش جا میماندند. نرمش و انعطافاش در قبال اشتباهات افراد بعضاً آدم را کلافه میکرد تا اینکه یکبار در توضیح عملکرد خود گفت: «پیامبر برای این رحمه للعالمین بود که رحمت اش بیدریغ به همه میرسید». و به این طریق، خطاهای دیگران را با عشق و رحمتی یکسویه جبران میکرد.</blockquote><blockquote>انسان خودبهخودی، برخورد با هر مانع و راهبندی را یک شکست تلقی میکند و گرایشی قوی در او وجود دارد که میخواهد شکست را بهمثابه همان چشمانداز یا فرجام کار تفسیر کند و بدینسان اسیر و وامانده در چنگ تندباد حوادث بههر سو بیاختیار پرتاب میشود و خسته و مأیوس چشم میدوزد تا مگر معجزهای از راه فرا برسد و کاری کند! غافل از آن که آرمان و چشمانداز در اثر معجزه پدید نمیآیند، بلکه این معجزه است که از آرمان و چشمانداز متولد میشود. از این رو بگیر و ببند و سرکوب ۲۸فروردین برخلاف روند معمول و خواست آمران و مجریان آن نه تنها او را با خود نبرد و جابهجا نکرد، بلکه مصممترش ساخت. بهطوری که با چیدن صحنه تازهیی از رزم، همزمان آخرین تابلوی زندگیاش را داشت کامل میکرد. در آن ایام بهشدت صمیمیتر شده بود و برای تلطیف فضا هر روز با بذلهگویی همه را برای لحظاتی دور هم جمع میکرد و حسابی میخنداند. کرم و سخاوتش هم گل کرده بود ولی آن بخششها قسمت کوچکی از چیزی بود که به چشم میآمد. دستکاری ناشیانهاش در دفتر حساب و کتاب مخارج اتاق، این موضوع را پس از رفتناش بهخوبی گواهی میداد. گویا با این کار میخواست خودش را بیشتر به چالش بکشد تا بارش سبکتر و دست و دلش برای هر اقدامی گشودهتر و رهاتر باشد.</blockquote><blockquote>جایی در انجیل اینطور آمده که: «در حقیقت اگر دانه گندمی که در زمین افتاده نمیرد تنها خواهد ماند و اگر بمیرد محصول بسیار خواهد داد».</blockquote><blockquote>بهراستی آن کس که هر لحظه در آرمان بلندش میمیرد و ذوب میشود، در امتداد زمان تکثیر خواهد شد و در گردش ایام تناور میگردد. تابلوی شورانگیزی که غلامرضا خسروی در ۱۱خرداد ۹۲ به پایان رساند، تصویر پویا و ماندگاری از این معناست که در سینه تاریخ حک شد. از بذر کانون شورشی ۳۵۰ اوین، زندان به زندان، کوچه به کوچه و شهر به شهر هزار کانون شورشی و عصیان رویید و برخاست و بهبار نشست تا بر جباریت و جاهلیت دوران بشورد و بشوراند و طرح چشمانداز میهنی عاری از غارت و ستم را بر پرده سیاسی اجتماعی ایران به تصویر کشد.</blockquote><blockquote>زندانی سیاسی مجید اسدی</blockquote><blockquote>زندان گوهردشت / بهار ۹۹</blockquote> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |