کاربر:Khosro/صفحه تمرین حسین سودمند: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
حسین سودمند رادکانی در ۱۰ تیرماه سال ۱۳۱۹، در یک خانوادهی نسبتاً مذهبی در مشهد متولد شد. او فرزند دوم خانواده بود؛ و زمانی که هنوز کودک بود پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند؛ و مادرش که پرستار بود فرزندان را سرپرستی کرد. '''«سایت توانا»''' | حسین سودمند رادکانی در ۱۰ تیرماه سال ۱۳۱۹، در یک خانوادهی نسبتاً مذهبی در مشهد متولد شد. او فرزند دوم خانواده بود؛ و زمانی که هنوز کودک بود پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند؛ و مادرش که پرستار بود فرزندان را سرپرستی کرد. '''«سایت توانا»''' | ||
اتفاقی که برای حسین سودمند در سن هفت سالگی افتاد، او را به آیین مسیحیت کنجکاو و علاقهمند کرد. او خود در این باره میگوید که در نزدیکی شهرمان دهکدهای بود که اغلب ساکنان آن افراد مسیحی و کلیمی بودند. هر بار که ساکنان این دهکده برای کشیدن آب از چاهی در نزدیکی محل سکونت حسین سودمند میرفتند، حسین و دوستان همسنش به سمت آنها سنگ پرتاپ میکردند؛ و آنها را نجس میخواندند. یک روز که مثل همیشه به سنگاندازی مشغول بودند، حسین سودمند سطل یکی از زنان مسیحی را با سنگ میشکند، و به هنگام فرار پایش به سنگی گیر میکند؛ و به زمین افتاده و زخمی میشود. حسین سودمند میگوید آن خانم مسیحی به سویم آمد؛ و تصور من این بود که کتک مفصلی از او خواهم خورد. اما در شگفتی آن خانم مرا در آغوش گرفت و زخم مرا شستوشو داد و از شیرینیهایی که بههمراه داشت از من پذیرایی کرد. این حادثه حسین سودمند را تحت تأثیر قرار داد و این محبت در عوض نفرت را هرگز فراموش نکرد؛ و تصویر مثبتی از مسیحیان در ذهنش باقی گذاشت. | اتفاقی که برای حسین سودمند در سن هفت سالگی افتاد، او را به آیین مسیحیت کنجکاو و علاقهمند کرد. او خود در این باره میگوید که در نزدیکی شهرمان دهکدهای بود که اغلب ساکنان آن افراد مسیحی و کلیمی بودند. هر بار که ساکنان این دهکده برای کشیدن آب از چاهی در نزدیکی محل سکونت حسین سودمند میرفتند، حسین و دوستان همسنش به سمت آنها سنگ پرتاپ میکردند؛ و آنها را نجس میخواندند. یک روز که مثل همیشه به سنگاندازی مشغول بودند، حسین سودمند سطل یکی از زنان مسیحی را با سنگ میشکند، و به هنگام فرار پایش به سنگی گیر میکند؛ و به زمین افتاده و زخمی میشود. حسین سودمند میگوید آن خانم مسیحی به سویم آمد؛ و تصور من این بود که کتک مفصلی از او خواهم خورد. اما در شگفتی آن خانم مرا در آغوش گرفت و زخم مرا شستوشو داد و از شیرینیهایی که بههمراه داشت از من پذیرایی کرد. این حادثه حسین سودمند را تحت تأثیر قرار داد و این محبت در عوض نفرت را هرگز فراموش نکرد؛ و تصویر مثبتی از مسیحیان در ذهنش باقی گذاشت.<ref name=":0">[https://articleeighteen.com/fa/tales-from-cells/1377/ زندگینامه کشیش شهید حسین سودمند - سایت مادهٔ ۱۸]</ref> | ||
== گرویدن به آیین مسیحیت == | == گرویدن به آیین مسیحیت == | ||
حسین سودمند پس از پایان تحصیلاتش به خدمت سربازی رفت؛ و در دوران سربازی با یک ارمنی آشنا و با او دوست صمیمی شد. با صحبتهایی که دوستش دربارهی مسیحیت میکرد، به این آئین گرایش پیدا کرد و به کلیسای شبان نیکو در اهواز میرفت. | حسین سودمند پس از پایان تحصیلاتش به خدمت سربازی رفت؛ و در دوران سربازی با یک ارمنی آشنا و با او دوست صمیمی شد. با صحبتهایی که دوستش دربارهی مسیحیت میکرد، به این آئین گرایش پیدا کرد و به کلیسای شبان نیکو در اهواز میرفت.<ref name=":1">[https://tavaana.org/fa/Hossein_Soodmand حسین سودمند؛ اعدام و در خرابهای دفن شد - سایت توانا]</ref> | ||
حسین سودمند پس از پایان خدمت سربازی، به خانه بازگشت. خانوادهی وی وقتی متوجه گرایش حسین به مسیحیت شدند، او را طرد کردند؛ و حسین مجبور به ترک خانه شد. وی به تهران رفت و در آنجا به دستفروشی کتاب پرداخت. حسین سودمند همچنان به کلیسا میرفت و آموزشهای آیین مسیحیت را فرا میگرفت. | حسین سودمند پس از پایان خدمت سربازی، به خانه بازگشت. خانوادهی وی وقتی متوجه گرایش حسین به مسیحیت شدند، او را طرد کردند؛ و حسین مجبور به ترک خانه شد. وی به تهران رفت و در آنجا به دستفروشی کتاب پرداخت. حسین سودمند همچنان به کلیسا میرفت و آموزشهای آیین مسیحیت را فرا میگرفت.<ref name=":1" /> | ||
=== آزادی دین در حقوق بشر جهانی === | === آزادی دین در حقوق بشر جهانی === | ||
علیرغم اینکه طبق قانون جمهوری اسلامی، آیین مسیحیت به عنوان یک اقلیت دینی به رسمیت شناخته شده است، اما نهادهای امنیتی موضوع گرویدن مسلمانان به آیین مسیحیت را با حساسیت ویژهای دنبال میکنند؛ و برخورد قهرآمیزی با فعالان این کیش دارند. برخورد با آیین مسیحیت در ایران، در حالی صورت میگیرد که براساس مادهی ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مادهی ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین و همچنین آزادی اظهار اعتقاد خود به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد. | علیرغم اینکه طبق قانون جمهوری اسلامی، آیین مسیحیت به عنوان یک اقلیت دینی به رسمیت شناخته شده است، اما نهادهای امنیتی موضوع گرویدن مسلمانان به آیین مسیحیت را با حساسیت ویژهای دنبال میکنند؛ و برخورد قهرآمیزی با فعالان این کیش دارند. برخورد با آیین مسیحیت در ایران، در حالی صورت میگیرد که براساس مادهی ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و مادهی ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین و همچنین آزادی اظهار اعتقاد خود به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.<ref name=":2">[https://fcnn.com/?p=10374 تخریب محل دفن کشیش حسین سودمند... - شبکه خبر مسیحیان فارسیزبان]</ref> | ||
== فعالیتهای حسین سودمند == | == فعالیتهای حسین سودمند == | ||
حسین سودمند به کتابمقدس و جلسات کلیسایی اشتیاق داشت و در تمام جلسات عبادت و کلاسهای کتابمقدس شرکت میکرد. ایشان با تمامی وجود خدا را دوست داشت و زندگی مسیحی را جدی گرفته بود. زندگی مسیحی برای او از خانواده و کار و مادیات اولویت داشت. مهدی دیباج، از دیگر شهیدان آیین مسیحیت ایران، دوست صمیمی حسین سودمند بود که نقش بارزی در رشد روحانی حسین ایفا نمودند. رهبران کلیسای ایران پس از مدتی متوجه جدیت تسلیم و وقف صادقانه حسین سودمند به مسیح شدند؛ و در او شایستگی خدمت یک خادم مسیحی را یافتند. به همین خاطر حسین را تشویق کردند تا برای گذرانیدن دورهی آموزش الهیات مسیحی به کلاسهای ویژهای در باغ بشارت تهران برود. مدیریت و ادارهی این کلاسها، مسیونر معروف آقای ویلیام میلر بود. حسین سودمند ماهها در آنجا با اشتیاق مشغول تعالیم و آموختن کتاب مقدس شد؛ و جزو شاگردان ممتاز آموزشگاه به حساب میآمد. وی در برخی خدمات کلیسایی، بهویژه خدمت بشارت، در عمل بسیار فعال شده بود. حسین سودمند در دوران جوانی، مدتی را نیز در انجمن کتُب مقدسهی تهران به عنوان مبشر و کتابفروش مسیحی به تبلیغ مسیحیت و کلام خدا مشغول بود؛ و به همین خاطر به شهرهای مختلف ایران مسافرت کرد. | حسین سودمند به کتابمقدس و جلسات کلیسایی اشتیاق داشت و در تمام جلسات عبادت و کلاسهای کتابمقدس شرکت میکرد. ایشان با تمامی وجود خدا را دوست داشت و زندگی مسیحی را جدی گرفته بود. زندگی مسیحی برای او از خانواده و کار و مادیات اولویت داشت. مهدی دیباج، از دیگر شهیدان آیین مسیحیت ایران، دوست صمیمی حسین سودمند بود که نقش بارزی در رشد روحانی حسین ایفا نمودند. رهبران کلیسای ایران پس از مدتی متوجه جدیت تسلیم و وقف صادقانه حسین سودمند به مسیح شدند؛ و در او شایستگی خدمت یک خادم مسیحی را یافتند. به همین خاطر حسین را تشویق کردند تا برای گذرانیدن دورهی آموزش الهیات مسیحی به کلاسهای ویژهای در باغ بشارت تهران برود. مدیریت و ادارهی این کلاسها، مسیونر معروف آقای ویلیام میلر بود. حسین سودمند ماهها در آنجا با اشتیاق مشغول تعالیم و آموختن کتاب مقدس شد؛ و جزو شاگردان ممتاز آموزشگاه به حساب میآمد. وی در برخی خدمات کلیسایی، بهویژه خدمت بشارت، در عمل بسیار فعال شده بود. حسین سودمند در دوران جوانی، مدتی را نیز در انجمن کتُب مقدسهی تهران به عنوان مبشر و کتابفروش مسیحی به تبلیغ مسیحیت و کلام خدا مشغول بود؛ و به همین خاطر به شهرهای مختلف ایران مسافرت کرد.<ref name=":0" /> | ||
== شخصیت حسین سودمند == | == شخصیت حسین سودمند == | ||
کشیش محمد سپهر دربارهی شخصیت و ویژگیهای حسین سودمند میگوید:<blockquote>«... برادر سودمند مردی فروتن و ساده و در عین حال بسیار قاطع و راسخ بودند. یکی از چیزهایی که در زندگی این مرد خیلی روی من تأثیر گذاشت این بود که او هر شب خانوادهاش را جمع میکرد و با هم کتاب مقدس میخواندند و دعا میکردند. خانواده برای ایشان خیلی مهم بود. برادر سودمند واقعاً به ایمانش وفادار بود و در این خصوص تخفیف نمیداد. در زندان از خوردن غذا امتناع میکرد و اصرار داشت که باید کتابمقدس او را به او بدهند. مأمورین به او میگفتند که اسم این کار اعتصاب غذا است و برایت گران تمام میشود، اما او همچنان پافشاری میکرد که باید کلام خدا را در اختیار داشته باشد. ایشان در این قسمت خیلی قاطع بود و کوتاه نمیآمد. من خاطرات خیلی زیبایی از همکاری با برادر سودمند دارم که در آینده آنها را منتشر خواهم کرد. کلیسای مشهد پس از شهادت کشیش سودمند دچار نوعی بحران روحی شد و روح ترس بر همه غالب آمد. ایشان اولین کسی بودند که رسماً به جرم ارتداد اعدام میشدند، و بنابراین تا مدتی کسی احساس نمیکرد که بتواند به مشهد بیاید و خدمتی را که در این شهر شروع شده بود ادامه دهد…» | کشیش محمد سپهر دربارهی شخصیت و ویژگیهای حسین سودمند میگوید:<blockquote>«... برادر سودمند مردی فروتن و ساده و در عین حال بسیار قاطع و راسخ بودند. یکی از چیزهایی که در زندگی این مرد خیلی روی من تأثیر گذاشت این بود که او هر شب خانوادهاش را جمع میکرد و با هم کتاب مقدس میخواندند و دعا میکردند. خانواده برای ایشان خیلی مهم بود. برادر سودمند واقعاً به ایمانش وفادار بود و در این خصوص تخفیف نمیداد. در زندان از خوردن غذا امتناع میکرد و اصرار داشت که باید کتابمقدس او را به او بدهند. مأمورین به او میگفتند که اسم این کار اعتصاب غذا است و برایت گران تمام میشود، اما او همچنان پافشاری میکرد که باید کلام خدا را در اختیار داشته باشد. ایشان در این قسمت خیلی قاطع بود و کوتاه نمیآمد. من خاطرات خیلی زیبایی از همکاری با برادر سودمند دارم که در آینده آنها را منتشر خواهم کرد. کلیسای مشهد پس از شهادت کشیش سودمند دچار نوعی بحران روحی شد و روح ترس بر همه غالب آمد. ایشان اولین کسی بودند که رسماً به جرم ارتداد اعدام میشدند، و بنابراین تا مدتی کسی احساس نمیکرد که بتواند به مشهد بیاید و خدمتی را که در این شهر شروع شده بود ادامه دهد…»<ref>[https://www.kalameh.com/article/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%B4-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1 مصاحبه با کشیش محمد سپهر - سایت کلمه]</ref> </blockquote> | ||
=== خدمت در سازمان نابینایان === | === خدمت در سازمان نابینایان === | ||
حسین سودمند در سال ۱۳۴۹، به اصفهان رفت و در سازمان نابینایان مسیحی مشغول به خدمت شد. او در قسمت مردان این مؤسسه، معروف به کریستُفِل، که متعلق به دایرهی اسقفی ایران بود، به خدمت بشارت و امور روحانی نابینایان مشغول شد. حسین سودمند به نابینایان عشق میورزید؛ و از خدمت به آنها لذت میبرد و هیچ تفاوتی بین نابینایان و بینایان قائل نبود. | حسین سودمند در سال ۱۳۴۹، به اصفهان رفت و در سازمان نابینایان مسیحی مشغول به خدمت شد. او در قسمت مردان این مؤسسه، معروف به کریستُفِل، که متعلق به دایرهی اسقفی ایران بود، به خدمت بشارت و امور روحانی نابینایان مشغول شد. حسین سودمند به نابینایان عشق میورزید؛ و از خدمت به آنها لذت میبرد و هیچ تفاوتی بین نابینایان و بینایان قائل نبود.<ref name=":0" /> | ||
=== ازدواج === | === ازدواج === | ||
وی در سال ۱۳۵۱، با یکی از دختران نابینای مسیحی بهنام مهتاب نوروش در کلیسای اسقفی ایران واقع در شهر اصفهان ازدواج کرد. عقد ازدواج مسیحی آنها توسط نخستین شهید کلیسای ایران پس از انقلاب ضدسلطنتی، زنده یاد کشیش ارسطو سیاح، انجام شد. حاصل ازدواج این دو، ۴ فرزند به نامهای رامتین: متولد ۱۳۵۳، راشین: متولد ۱۳۵۷، آرین و آریا: متولد ۱۳۶۰، بود. این چهار فرزند در آیین مسیحیت رشد یافته و کماکان مشغول خدمات مختلف هستند. | وی در سال ۱۳۵۱، با یکی از دختران نابینای مسیحی بهنام مهتاب نوروش در کلیسای اسقفی ایران واقع در شهر اصفهان ازدواج کرد. عقد ازدواج مسیحی آنها توسط نخستین شهید کلیسای ایران پس از انقلاب ضدسلطنتی، زنده یاد کشیش ارسطو سیاح، انجام شد. حاصل ازدواج این دو، ۴ فرزند به نامهای رامتین: متولد ۱۳۵۳، راشین: متولد ۱۳۵۷، آرین و آریا: متولد ۱۳۶۰، بود. این چهار فرزند در آیین مسیحیت رشد یافته و کماکان مشغول خدمات مختلف هستند.<ref name=":0" /> | ||
=== همکاری با دیگر مسیحیان === | === همکاری با دیگر مسیحیان === | ||
حسین سودمند دارای نگرشی مثبت به سنتهای کلیسایی دیگر مسیحیان بود؛ و روابط خوبی با رهبران کلیساهای مختلف داشت. به همین خاطر یک سال پس از ازدواج به همراه همسرش، در عین ارتباط با کلیسای اسقفی اصفهان، به عضویت کلیسای جماعت ربانی اصفهان درآیند؛ که در آن زمان تحت مدیریت و شبانی کشیش ادوارد هوسپیان قرار داشت. حسین سودمند وهمسرش در هردو کلیسا خدمت مقدس موعظهی کلام خدا را انجام میدادند. حسین سودمند پس از کسب تجربیات بیشتر در خدمت مسیحی، بهتدریج به سمت معاونت شبان کلیسای جماعت ربانی اصفهان رسید. وی در شهریورماه ۱۳۵۶، که کشیش ادوارد هوسپیان به ارومیه منتقل شد، سمت شبانی کلیسای جماعت ربانی اصفهان را به عهده گرفت. حسین سودممند به همراه همسر و دو فرزند خود به مدت ۳ سال در این کلیسا خدمت کردند. | حسین سودمند دارای نگرشی مثبت به سنتهای کلیسایی دیگر مسیحیان بود؛ و روابط خوبی با رهبران کلیساهای مختلف داشت. به همین خاطر یک سال پس از ازدواج به همراه همسرش، در عین ارتباط با کلیسای اسقفی اصفهان، به عضویت کلیسای جماعت ربانی اصفهان درآیند؛ که در آن زمان تحت مدیریت و شبانی کشیش ادوارد هوسپیان قرار داشت. حسین سودمند وهمسرش در هردو کلیسا خدمت مقدس موعظهی کلام خدا را انجام میدادند. حسین سودمند پس از کسب تجربیات بیشتر در خدمت مسیحی، بهتدریج به سمت معاونت شبان کلیسای جماعت ربانی اصفهان رسید. وی در شهریورماه ۱۳۵۶، که کشیش ادوارد هوسپیان به ارومیه منتقل شد، سمت شبانی کلیسای جماعت ربانی اصفهان را به عهده گرفت. حسین سودممند به همراه همسر و دو فرزند خود به مدت ۳ سال در این کلیسا خدمت کردند.<ref name=":0" /> | ||
== حسین سودمند پس از انقلاب ضدسلطنتی == | == حسین سودمند پس از انقلاب ضدسلطنتی == | ||
حسین سودمند پس از مدتی از تهران به اصفهان مهاجرت کرد و در بیمارستانی مشغول به کار شد؛ اما پس از انقلاب ضدسلطنتی از بیمارستان اخراج شد؛ و همراه خانوادهاش به مشهد بازگشت. | حسین سودمند پس از مدتی از تهران به اصفهان مهاجرت کرد و در بیمارستانی مشغول به کار شد؛ اما پس از انقلاب ضدسلطنتی از بیمارستان اخراج شد؛ و همراه خانوادهاش به مشهد بازگشت.<ref>[https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/41705/hossein-sudmand حسین سودمند - سایت بنیاد عبدالرحمن برومند]</ref> | ||
مدت کوتاهی پس از انقلاب انقلاب ضدسلطنتی، در سال ۱۳۵۹، با تأیید هیئت مدیرهی شورای کلیسای جماعت ربانی ایران، حسین سودمند برای آغاز خدمت بشارت و تأسیس کلیسا به زادگاه خود مشهد بازگشت. او در زیرزمینی خانهی خود مکانی را برای عبادت مسیحیان اختصاص داد؛ و با تلاش وی بر تعداد اعضای کلیسا افزوده شد. اعضای جدید کلیسا در همان حوضی که در زیرزمین قرار داشت، غسل تعمید میکردند. خانهی حسین سودمند در روزهای هفته، محل پذیرش گروههای کوچک مسیحی بود. همسر نابینای وی و فرزندانش نیز کمککار ایشان بودند. خدمات حسین سودمند باعث شد که در سال ۱۳۶۷، و در زمان نظارت اسقف هایک هوسپیان، به مقام کشیشی نائل شود. | مدت کوتاهی پس از انقلاب انقلاب ضدسلطنتی، در سال ۱۳۵۹، با تأیید هیئت مدیرهی شورای کلیسای جماعت ربانی ایران، حسین سودمند برای آغاز خدمت بشارت و تأسیس کلیسا به زادگاه خود مشهد بازگشت. او در زیرزمینی خانهی خود مکانی را برای عبادت مسیحیان اختصاص داد؛ و با تلاش وی بر تعداد اعضای کلیسا افزوده شد. اعضای جدید کلیسا در همان حوضی که در زیرزمین قرار داشت، غسل تعمید میکردند. خانهی حسین سودمند در روزهای هفته، محل پذیرش گروههای کوچک مسیحی بود. همسر نابینای وی و فرزندانش نیز کمککار ایشان بودند. خدمات حسین سودمند باعث شد که در سال ۱۳۶۷، و در زمان نظارت اسقف هایک هوسپیان، به مقام کشیشی نائل شود.<ref name=":0" /> | ||
=== فشار و تهدید === | === فشار و تهدید === | ||
در طول خدمت کشیش حسین سودمند در مشهد، او و خانوادهاش و اعضای دیگر کلیسا مورد اذیت و آزارهای زیادی قرار گرفتند؛ و سرانجام این جفاکاریها منجر به تعطیلی کلیسای زیرزمینی مشهد گردید؛ و مأموران حکومتی مشهد، تجمع و تشکیل جلسات عبادی آنها را ممنوع کردند. حسین سودمند و دیگر مسیحیان بارها از سوی مقامات و مأموران امنیتی بازداشت و مورد بازجویی، تهدید و شکنجههای روحی و روانی قرار گرفتند. تهدید، بازجویی و شکنجههای روحی وروانی قرار گرفتند. حسین سودمند به خاطر شوق خدمت به اعضای کلیسا، پس از تعطیلی محل عبادت، آنها را به صورت خصوصی ملاقات کرده و تعلیم میداد. '''«سایت ماده ۱۸»1''' | در طول خدمت کشیش حسین سودمند در مشهد، او و خانوادهاش و اعضای دیگر کلیسا مورد اذیت و آزارهای زیادی قرار گرفتند؛ و سرانجام این جفاکاریها منجر به تعطیلی کلیسای زیرزمینی مشهد گردید؛ و مأموران حکومتی مشهد، تجمع و تشکیل جلسات عبادی آنها را ممنوع کردند. حسین سودمند و دیگر مسیحیان بارها از سوی مقامات و مأموران امنیتی بازداشت و مورد بازجویی، تهدید و شکنجههای روحی و روانی قرار گرفتند. تهدید، بازجویی و شکنجههای روحی وروانی قرار گرفتند. حسین سودمند به خاطر شوق خدمت به اعضای کلیسا، پس از تعطیلی محل عبادت، آنها را به صورت خصوصی ملاقات کرده و تعلیم میداد. '''«سایت ماده ۱۸»1''' | ||
آرین سودمند، دختر حسین سودمند، درباره قانونی بودن کلیسای پدرش گفته است: <blockquote>«ما در مشهد یک خانه ویلایی داشتیم که دو طبقه بود و یک زیر زمین داشت. پدرم این زیرزمین را با مجوز جمهوری اسلامی به یک کلیسا تبدیل کرد. این کلیسا که کلیسای «جماعت ربانی مشهد» نام داشت، توسط پدرم به طور کاملاً قانونی و با مجوز تأسیس شد؛ و یک تابلو با عنوان «کلیسای جماعت ربانی مشهد» بر سر در خانه نصب کردیم…» | آرین سودمند، دختر حسین سودمند، درباره قانونی بودن کلیسای پدرش گفته است: <blockquote>«ما در مشهد یک خانه ویلایی داشتیم که دو طبقه بود و یک زیر زمین داشت. پدرم این زیرزمین را با مجوز جمهوری اسلامی به یک کلیسا تبدیل کرد. این کلیسا که کلیسای «جماعت ربانی مشهد» نام داشت، توسط پدرم به طور کاملاً قانونی و با مجوز تأسیس شد؛ و یک تابلو با عنوان «کلیسای جماعت ربانی مشهد» بر سر در خانه نصب کردیم…»<ref name=":2" /> </blockquote> | ||
== بازداشت و اعدام == | == بازداشت و اعدام == |