کاربر:Hossein/11صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
کرامت الله دانشیان | کرامت الله دانشیان | ||
کرامتالله دانشیان به همراه خسرو گلسرخی از مبارزان سرشناس زمان شاه در دهه ۵۰ بود که بعد از محکومیت در دادگاههای شاه در بهمن ماه ۱۳۵۲ اعدام شد. پخش دادگاه آنها از تلویزیون رژیم پهلوی باعث شناختهشدگی آنها به عنوان مبارزین برجسته از سوی مردم که حکومت شاه آنها را خرابکار میخواند شد. کرامتالله دانشیان شاعر چپگرا بود. او | کرامتالله دانشیان به همراه خسرو گلسرخی از مبارزان سرشناس زمان شاه در دهه ۵۰ بود که بعد از محکومیت در دادگاههای شاه در بهمن ماه ۱۳۵۲ اعدام شد. پخش دادگاه آنها از تلویزیون رژیم پهلوی باعث شناختهشدگی آنها به عنوان مبارزین برجسته از سوی مردم که حکومت شاه آنها را خرابکار میخواند شد. کرامتالله دانشیان شاعر چپگرا بود. او سازنده ترانه سرود «بهاران خجسته باد» است که در دوران انقلاب ضد سلطنتی بسیار معروف و تبدیل به سرود انقلاب وسرودی ملی شد. او به همراه گروهش متهم به طراحی و اقدام برای ربودن و گروگانگیری ولیعهد شدند و گفته شد قصد داشتهاند از این طریق رژیم پهلوی را برای آزادی زندانیان سیاسی چپگرا تحت فشار قرار دهند. | ||
== زندگی کرامتالله دانشیان == | == زندگی کرامتالله دانشیان == | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
کرامت با چند تن از دوستانش در کلاس فیلمبرداری تلویزیون یک محفل روشنفکری علیه شاه شکل داد. در محفل آنان بیشتر صحبت بر سر پیدا کردن راهی برای آزاد کردن زندانیان سیاسی چپ مثل بیژن جزنی و مسعود احمدزاده و یارانشان بود. بعد از ساختن فیلم علیه سیاست اقتصادی شاه و اخراجش از دانشکده، سراغ روستاها میرود و تصمیم به ادامهٔ راه صمد بهرنگی را میگیرد؛ اما در حلقهٔ ارتباطی دوستانش میماند. | کرامت با چند تن از دوستانش در کلاس فیلمبرداری تلویزیون یک محفل روشنفکری علیه شاه شکل داد. در محفل آنان بیشتر صحبت بر سر پیدا کردن راهی برای آزاد کردن زندانیان سیاسی چپ مثل بیژن جزنی و مسعود احمدزاده و یارانشان بود. بعد از ساختن فیلم علیه سیاست اقتصادی شاه و اخراجش از دانشکده، سراغ روستاها میرود و تصمیم به ادامهٔ راه صمد بهرنگی را میگیرد؛ اما در حلقهٔ ارتباطی دوستانش میماند. | ||
== فعالیت گروه و ضربه خوردن == | |||
کرامتالله دانشیان در همراهی با بطحایی، شکوه و ابراهیم فرهنگ، اتحادیه، جمشیدی و سیاهپوش گروهی برای مطالعات مارکسیستی تشکیل داده بود. در این بین دو فرد به نام سماکار و علامهزاده که از کارمندان تلویزیون بودند و گرایش مارکسیستی داشتند، طرحی را میان خود مطرح میکنند که با مخفی کردن سلاح در دوربین فیلمبرداری تلویزیون و وارد کردن آن به مراسم جشن سینمای کودک و نوجوان، فرح یا ولیعهد را که برای توزیع جوایز در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در برنامه شرکت میکردند گروگان بگیرند و آزادی زندانیان سیاسی بطور خاص جزنی و احمدزاده را طلب کنند. سماکار از دوستش بطحایی میخواهد که برایشان اسلحه تهیه کند و بطحایی پیشنهاد سماکار را میپذیرد. مسئولیت تهیه اسلحه نیز به کرامت دانشیان سپرده میشود. | |||
بین اعضای گروه کرامت، فردی فعالیت داشت که پیشینهٔ همکاری با ساواک را داشت و آنها بیاطلاع بودند. طرح عملیات در کانون پرورش فکری کودکان با حضور فرح لو میرود. روایتی که بیشتر از دیگر روایات مطرح شده این است که امیرحسین فطانت از همبندیان کرامتالله دانشیان در دورۀ اول زندان، که به عنوان رابط چریکهای فدایی خلق قرار بود اسلحه لازم برای انجام این عملیات را در اختیار دانشیان قرار دهد، ماجرا را به ساواک گزارش کرده و موجبات بازداشت اعضای گروه را فراهم آورده است. ولی ساواک برنامه را ملغی نمیکند و دام میچیند تا همهٔ اعضای گروه را دستگیر کند. روز موعود میرسد و ساواک همهجای کانون را از بیرون و درون در محاصره میگیرد. سه نفر از گروه که فیلمبردار نقش اصلی را داشت، وارد کانون میشوند. حین مراسم که فرح مشغول اهدای جوایز بوده، گروه اقدام میکند و ساواک طرح را خنثی کرده و همه را دستبند زده و میبرد.<ref>سایت مجاهد - [https://article.mojahedin.org/i/%D8%A7%DB%8C%D9%86%DA%86%D9%86%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D9%87%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D گلسرخی] و دانشیان </ref><ref>سایت تاریخ ایرانی - پاسخ فطانت، من گلسرخی و دانشیان را [http://tarikhirani.ir/fa/news/3128/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D9%81%D8%B7%D8%A7%D9%86%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7%D9%85-%DB%B4%DB%B0-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%86-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4% نفروختم]</ref> ساواک تعداد دستگیر شدگان را ۱۲نفر اعلام میکند و نفر سیزدهم را فراری و در حال تعقیب جلوه میدهد؛ اما این فریب بود که کسی نتواند در بیاورد چه کسی گروه را لو داده است. نفر سیزدهم بهظاهر فراری، همان فرد۲۲ساله رابط ساواک، امیرحسین فطانت بود. | |||
== دستگیری کرامتالله دانشیان == | |||
کرامتالله دانشیان آنجا نبود ولی در شهریور ۱۳۵۲ بر سر قرار با امیرحسین فطانت میرود که با او از قدیم دوست بوده است. این قرار منجر به دستگیری او میشود. | |||
== رابطه کرامتالله دانشیان با خسرو گلسرخی == | |||
=== روایت سایت مجاهد === | |||
سایت مجاهد در این رابطه آورده است:<blockquote>کرامت در بیرون از زندان رابطهای با خسرو گلسرخی نداشت و او را تا زمستان سال ۱۳۵۲نمیشناخت. آنها اعضای دو گروه جدای از هم بودند که از فعالیتهای همدیگر چندان اطلاعی نداشتند؛ ولی رابطی بینشان بود که همه او را نمیشناختند.</blockquote> | |||
=== روایت سایت تاریخ ایرانی === | |||
<blockquote>آنها که از ماهها قبل به خاطر تشکیل یک گروه چپگرا به همراه ۱۰ تن دیگر از همفکرانشان شامل طیفور بطحایی، عباسعلی سماکار، رضا علامهزاده، رحمتالله جمشیدی، شکوه فرهنگرازی، ابراهیم فرهنگرازی، مریم اتحادیه، مرتضی سیاهپوش، منوچهر مقدم سلیمی و فرهاد قیصری بازداشت شده بودند، متهم شدند برای ربودن و گروگانگیری ولیعهد برنامهریزی کرده و قصد داشتهاند از این طریق رژیم پهلوی را برای آزادی زندانیان سیاسی چپگرا تحت فشار قرار دهند.</blockquote> | |||
=== روایت منقول بی بی سی === | |||
<blockquote>شهریور ۵۲ چند نفر روزنامهنگار، سینماگر و روشنفکر دستگیر شدند که بهنوعی بهم مرتبط میشدند:</blockquote>(آنها ۴ دسته بودند)<blockquote>۱- رضا علامهزاده، عباس سماکار و طیفور بطحائی را میتوان در یک جمع گنجاند.</blockquote><blockquote>۲- بطحائی چون کرامتالله دانشیان را میشناخت جمع دوم را میتوان به این صورت تعریف کرد: بطحائی، کرامتالله دانشیان، یوسف آلیاری و فرهاد قیصری.</blockquote><blockquote>۳- جمع سوم بطحائی، شکوه فرهنگ (میرزادگی)، ابراهیم فرهنگ (همسر اول شکوه)، رحمتالله (ایرج) جمشیدی، مریم اتحادیه و مرتضی سیاهپوش. بطحائی و شکوه با هم مرتبط بودند.</blockquote><blockquote>۴- آخرین جمع خسرو گلسرخی و منوچهر مقدم سلیمی بودند.</blockquote><blockquote>به غیر از جمع آخر، اتهام بقیه توطئه گروگان گرفتن فرح پهلوی و ولیعهد رضا پهلوی بود.</blockquote> | |||
==== عملیات و دستگیری در این روایت ==== | |||
<blockquote>ماجرا از این قرار بود که بین سماکار و علامهزاده حرفی رد و بدل میشود که اگر بتوان فرح و پسرش را در "فستیوال" کودک و نوجوان گروگان گرفت، میتوان در ازاء آن درخواست آزادی زندانیان سیاسی را کرد. به گفته سماکار و علامهزاده هیچ طرح عملیاتی وجود نداشت و فقط "حرف" بود.</blockquote><blockquote>سماکار موضوع را با بطحائی در میان میگذارد و بطحائی به دانشیان میگوید که برای انجام این کار باید اسلحه تهیه شود. از آنجا که دانشیان با امیرحسین فطانت دوست بود و فکر میکرد او با چریکهای فدائی خلق مرتبط است، از او کمک میخواهد. اما فطانت که پیش از این بهخاطر فعالیت سیاسی زندان رفته بود، با ساواک در ارتباط بود.</blockquote><blockquote>فطانت در سال ۱۳۹۲ ماجرا را در کتاب " یک فنجان چای بی موقع - رد پای یک انقلاب" از منظر خود روایت میکند. او مدعیست چون با دانشیان دوستی نزدیکی داشته و طرح گروگانگیری را "خیالپردازیهای محفلی" میدانسته، بهخاطر علاقه شدیدی که به کرامت داشته، میخواسته جانش بابت این گروگانگیری به خطر نیفتد اما میدانسته نمیتواند کرامت را از این کار باز دارد، بنابراین ساواک را به این شرط که "حداکثر شش ماه تا دو سال" به دانشیان حکم دهد، ازاین کار مطلع میکند.</blockquote><blockquote>وقتی دانشیان از فطانت کمک میخواهد، ساواک فطانت را از شیراز به تهران فرا میخواند. فطانت در کتاب خاطراتش میگوید ثابتی در کافه "قناری" از او میخواهد یک پیکان سفید پر از اسلحه را به سر قرار برساند. فطانت میگوید در لحظه آخر تردید کرده که ممکن است طبق برنامه ساواک در محل تحویل کشته شود. این بود که پیکان را به محل دیگری میبرد. جمشیدی که قرار بود پیکان را تحویل بگیرد، در محل حاضر میشود اما خبری از خودرو نیست. به نظر هردوی آنها، ساواک به این خاطر بسرعت دستگیریها را شروع میکند. فطانت فرار میکند و اکنون مقیم کلمبیاست.</blockquote> | |||
==== اما در این میان، گلسرخی چگونه به این پرونده وصل میشود؟ ==== | |||
<blockquote>در سال ۱۳۵۰، گلسرخی، همسرش، سلیمی مقدم و شکوه فرهنگ در جمع خود میگویند اگر شاه ترور میشد، گشایشی در فضای سیاسی حاصل میشد اما این حرف به برنامهریزی و عمل نمیرسد و شکوه ارتباطش را با این جمع از دست میدهد و گروه به یک گروه مطالعات مارکسیستی محدود میشود. احتمالا وقتی گلسرخی در دادگاه میگوید دو سال پیش حرفی زده شد، منظورش همین بوده است. وقتی در پرونده گروگانگیری شکوه فرهنگ (میرزادگی) را میگیرند، او ماجرای دو سال پیش را در بازجویی میگوید. از نظر منتقدان خانم میرزادگی، او این افراد را "لو" داد و پای گلسرخی را بیجهت به پرونده ساخته پرداخته ساواک باز کرد. به این ترتیب، گروهی مجازی ساخته میشود که ۱۲ عضو داشت با دو اتهام سنگین ترور و گروگانگیری خاندان سلطنتی و داشتن اسلحه.<ref name=":0">سایت بی بی سی - اعدام گلسرخی و دانشیان، بخوان به نام [https://www.bbc.com/persian/iran-features-47268029 گل سرخ]</ref></blockquote><blockquote>از این گروه به جز کرامتالله دانشیان و خسرو گلسرخی که اعدام شدند، سه تن به حبس ابد محکوم شدند (طیفور بطحایی، رضا علامهزاده، عباس سماکار) و مابقی افراد گروه هر کدام به نحوی با درخواست عفو از شاه و همسرش به یک تا چند سال زندان کوتاه مدت محکوم شدند. (افرادی نظیر: شکوه فرهنگ (میرزادگی)، ابراهیم فرهنگ رازی، رحمتالله جمشیدی، منوچهر مقدم سلیمی، مریم اتحادیه و ...)</blockquote> | |||
== بعد از دستگیری == | |||
کرامتالله دانشیان و خسرو گلسرخی مدتی پیش از تیرباران در زندان جمشیدیه (زندان ۳۳ یا زندان دژبان واقع در پادگان دژبان مرکز در خیابان فاطمی غربی) زندانی بودند.<ref name=":1">پژوهشهای ایرانی - متن کامل دفاعیات گلسرخی و [http://ghiasabadi.com/golesorkhi.html دانشیان]</ref> سلول شماره ۱۶ زندان اوین آخرین اقامتگاه دانشیان بود.<ref>خسرو گلسرخی و کرامت الله [http://rahetudeh.com/index_down/yadbud/albom/albom_golesorkhi.html دانشیان]</ref> | |||
== دادگاه == | |||
در شروع جلسه، رئیس دادگاه پرسید: «آیا صلاحیت دادگاه را تأیید میکنید؟». گلسرخی و کرامتالله دانشیان صلاحیت قانونی دادگاه را رد کردند. حرفشان هم درست و قانونی بود. زیرا از نظر آنان ساواک میخواست برای فرار از دادگاههای دادگستری و هیأت منصفه، محاکمهها را خودش کنترل کند و در یک کار غیرقانونی، پای دادرسی ارتش را وسط کشید. | |||
گلسرخی و دانشیان که فهمیده بودند دادگاه علنی میباشد دفاعیاتشان را تبدیل به دفاع از مرام و عقیده خویش در مبارزه با دیکتاتوری نمودند. | |||
=== علت علنی بودن دادگاه === | |||
در علت اینکه چرا دادگاه علنی برگزار شد در سایت بی بی سی آمده است:<blockquote>ساواک چند هدف را دنبال میکرده: اول، نمایش اقتدار ساواک بود و احساس ضعف و توبهسازی مبارزان و گروههای روشنفکری و بزرگواری پادشاه که آنها را عفو میکند. غالب دستگیرشدگان به این موضوع پی برده بودند. گفته میشود ساواک خیالش جمع بود اعضای این گروه اکثرا درخواست عفو خواهند کرد و دفاعیهشان بیضرر خواهد بود. ساواک فکر میکرده یکی- دو نفر سر موضع بایستند و بیشتر روی کرامتالله دانشیان نظر داشتند. </blockquote><blockquote>هدف دیگری را هم میتوان متصور بود: دادگاه علنی با حضور خبرنگاران خارجی پیامی بود به غرب که ایران در برخورد با "کمونیسم-تروریسم" (عبارتی که ثابتی در خاطراتش "در دامگه حادثه" به کار برده) جدی است و گزارشهای حقوق بشری علیه ایران به این دلیل است که ایران با تروریسم مبارزه میکند.<ref name=":0" /></blockquote>مطبوعات روز پنجم بهمنماه سال ۱۳۵۲ خبر دادند که دو روز پیش خسرو گلسرخی و یارانش در یک دادگاه نظامی محاکمه شده و به همراه کرامتالله دانشیان به اعدام محکوم شده است. گفته میشود که ساواک از گلسرخی و دانشیان هیچ مدرکی دال بر توجیه حکم اعدام نداشت و تنها بهخاطر ایستادگی و دفاعیاتشان، در یک اقدام تلافیجویانه آنها را به اعدام محکوم کرد. | |||
== دفاعیات کرامتالله دانشیان == | |||
کرامتالله دانشیان پس از گلسرخی با جملاتی کوتاه و با تأنی و حسابشده از آرمانش دفاع کرد و چندبار دادگاه را «بیدادگاه» معرفی کرد. با آنکه رئیس دادگاه بارها سخنانش را قطع کرد، کرامت با شجاعت دفاعیاتش را ادامه داد. از روند این محاکمه، فیلمی تهیه شده بود که یکبار بطور مستقیم و ناقص در حین برگزاری دادگاه، و یکبار دیگر بطور کامل در اواخر بهمنماه سال ۱۳۵۷ از تلویزیون ایران پخش شد. | |||
در همین رابطه گزارشی این دفاعیات گروه ۱۲ نفره را اینگونه توصیف کرده است: | |||
مانیفیست گلسرخی-دانشیان | |||
دفاعیات گروه ۱۲ نفره سه گونه بود: مقابله تند گلسرخی-دانشیان با رژیم (شاید ساواک تا این حدش را انتظار نداشت)؛ دفاعیه حقوقی بطحائی، سماکار و علامهزاده را در این دسته میتوان گنجاند و ندامتنامه بقیه اعضا (دفاعیات همه در"من یک شورشی هستم" آمده) اما دفاعیه گلسرخی-دانشیان بیشتر به مانیفیستی علیه نظام سلطنتی عرض اندام کرد. | |||
میتوان این دفاعیه-مانیفیست آنها را به این شرح خلاصه کرد: تحلیلی مارکسیستی از اوضاع و مناسبات تولید در "بورژوازی کمپرادور"، نقد فرهنگ و هنر بهعنوان فرهنگ مومیایی، دفاع از قومیتها، تقبیح سانسور و دفاع از آزادی بیان. مقاومت آنها خارج از پیشبینی ساواک بود و ترغیب آنها به فرجامخواهی و نوعی طلب عفو ملوکانه به جایی نرسید و آنها دادگاهی را که "نمایشی" میدانستند به نمایش مقاومت تبدیل کردند.<ref name=":0" /> | |||
=== متن دفاعیه === | |||
به نام خلق محروم و ستمکش ایران | |||
به دلیل اینکه نوعی حکومت نظامی مخفی در وطن ما جریان دارد، درست به همان دلیل نیز دادگاههای نظامی صلاحیت خود را خود بخود تایید میکنند… | |||
دادستان نظامی: استدعا میکنم در اجرای ماده ۱۹۴ به متهم تذکر داده بشه، همانطور که مقرر فرمودند در مورد متهم دیگر، که در حدود دفاع از خودش و رد اتهام و در مورد هر مطلبی میخواد علیه مطالبی که من مستنداً در دادگاه اظهار کردم، عرض بکنه و مبادرت به تبلیغ که یک جرم مستقله نکنه. | |||
دانشیان: من داشتم راجع به همون چیزی که… | |||
رئیس دادگاه: بفرمایید، خواهش میکنم. ماده ۱۹۴ به متهم ابلاغ شده و در شروع دفاع از خود مطالبی بیان میکنند، منتظر بقیه دفاع هستیم. | |||
دانشیان: منتظر باشید. | |||
رئیس دادگاه: بفرمایید. | |||
دانشیان: میلیونها فرد در نیروهای نظامی بدون اینکه در زمینه تولید و یا فعالیتهای اجتماعی نقشی داشته باشند، به بازی بیهودهای مشغولند. بودجه گزافی که صرف خرید سلاح و نگهداری این افراد به نام قدرت نظامی میشود، چون همان بازی، بیهوده است… | |||
رئیس دادگاه: شما مطالبی که میفرمایید، درست باید در ردیف اتهام خودتون باشه. | |||
دانشیان: میرسیم به اون مطلب. من باید از عقیدم دفاع کنم و میرسم به اون مطلب. اینها مقدمه اونه. این قدرت، جز سرکوب هرگونه آوای رهایی و مردمی، وظیفه دیگری ندارد. به گلوله بستن کشاورزان، دهقانان و مبارزان راه مردم جزو وظایف اصلی محسوب میشود. انقلابات مردم نشان داده است که بزرگترین قدرتها نیز سرنوشتی جز شکست ندارند. تمام مبارزان و مردم جهان به طور مداوم با اختلافات طبقاتی سر ستیز داشتهاند و موفقیتهایی که در این راه نصیب خلقهای محروم شده است، پیروزی مردم را تأیید مینماید. خلقهای رها شده، جنبشهای در حال پیروزی در پهنه دنیا، امید نجات مردم را از قید و بند فقر، مفاسد و بیعدالتی نوید میدهند. تأثیری نیز که انقلابهای رهاییبخش در جنبشهای در حال رشد دارند، در مبارزات ایران بیتاثیر نیست. علاوه بر اینکه سرآغاز هر جنبش در هر نقطه، شرایط جامعه همان محل میباشد. اگر شما با دستگیری گروهی کوچک، شکنجههای وحشیانه، زندان و اعدام میگویید که کار تمام شد و دنیا به کام شد… (در اینجا یک نفر میگوید: «دروغه» و رئیس دادگاه زنگ میزند و به او اخطار میدهد. دانشیان نیز برگشته و خطاب به او میگوید «نشان دارم» و سپس دفاعیاتش را ادامه میدهد) با دیدن اوضاع جهانی مبارزه جز این نتیجهای نخواهید گرفت که شکست با شماست. علاوه بر حدود دو سوم جمعیت دنیا که به زندگی سعادتمند و انسانی رسیدهاند، بخاطر آورید که خلق ویتنام، امپریالیسم آمریکا را با چه مقاومت و قدرتی چون سگ پاسوخته فراری میدهد… | |||
رئیس دادگاه: این قسمت از دفاعیات شما مربوط به رفع اتهام از خودتون نیست. شما فقط از اتهامی که به شما نسبت داده شده و چیزی که به نفع خودتون مفید میدونید، بفرمایید. | |||
دانشیان: کم مونده، الآن میرسیم. | |||
رئیس دادگاه: مطالب زیادی رو حذف کنید. | |||
دانشیان: مبارزات کامبوج در حال رهایی، لائوس، ظفار و انقلاب مقدس فلسطین را به خاطر آورید. جنبشهای مسلحانه و ظفر نمون باسک اسپانیا، توپاماروس آرژانتین و ارتش آزادیبخش ترکیه و اریتره حبشه را از یاد نبرید. در ایران نیز جنبش هیچگاه از پا نیفتاده است و برای پایان مبارزه طبقاتی، «این طبقه حاکم ایران است که باید آخرین دفاع خود را تنظیم نماید». حتی اگر… (صدای زنگ میآید) | |||
دادستان نظامی: لطفاً به متهم ابلاغ بفرمایید در حد دفاع از خودش صحبت بکنه. | |||
رئیس دادگاه: به متهم ابلاغ شد. | |||
دادستان نظامی: هر چه میخواهید بگوید، در دفاع از خودش، در رد دلایل من. | |||
دانشیان: این درست به دفاع من مربوط میشه. یعنی دفاع از خودم. من مواردی که باید جواب داده میشد به شما، وکیل مدافعم داده و این چون به عقاید من مربوطه، باید همه رو بخونم. شما که میگویید… | |||
رئیس دادگاه: شما راجع به عقاید خودتون مطلبی اینجا نفرمایید. شما به عنوان آخرین دفاع، اخطار شده قبلاً… | |||
دانشیان: چرا نمیخواهید عقاید منو بدونید؟ | |||
رئیس دادگاه: برای اینکه عقاید شما هر چی باشه مربوط به خودتونه. میدانید که در اینجا دادستان طبق کیفرخواست گفته، وکلایتان از شما دفاع کرده، در مسیر این اتهام، هر مطلبی که به حال خودتون مفید میدونید، بفرمایید. مطالبی که اینجا شما میفرمایید، جنبه تبلیغاتی و حکایتی و قصه داره و هیچکدام مربوط به آخرین دفاع شخص خودتون نیست. روی این نظر هست که من میخوام از خودتون دفاع بکنید. به عنوان آخرین دفاع. | |||
دانشیان: دفاع من در این زمینه اون چیزی هم که شما میخواهید نیست. چون یعنی دفاع از شخص خودم اونو من به عهده وکیل گذاشتیم و وکیلمون از نظر حقوقی دفاعیات خودش را ارائه داد به شما. | |||
رئیس دادگاه: اگر شما غیر از دفاعیات وکیل خودتون دفاعی ندارید، در مسیر خودتون هست، این مطالبی که میفرمایید، این مطالب قصه و حکایته و ارتباطی به آخرین دفاع نداره. | |||
دانشیان: قصه و حکایت! پس همینجوری میدم به چیز، منشی دادگاه. | |||
رئیس دادگاه: من به شما اخطار میکنم به عنوان آخرین دفاع از اتهام انتسابی و چیزی که برای دفاع از خودت… | |||
دانشیان: آخرین دفاع من همینه… همینه. | |||
رئیس دادگاه: اگر مطالبی که نوشتید در همین مقوله است که خوندید، اینها آخرین دفاع نیست. | |||
دانشیان: چند سطری داریم که به آخرین دفاع خودم هم میرسم که مبارزه مسلحانه را تأیید میکنه… | |||
رئیس دادگاه مانع ادامه دفاعیات میشود.<ref name=":1" /> | |||
آدرس یوتیوب دفاعیات کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی موجود است.<ref>یوتیوب دفاعیات کرامتالله دانشیان و خسرو [https://www.aparat.com/v/pViUJ/%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88_%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C_%D9%88_%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1_ گلسرخی]</ref><ref>بخشی از دفاعیات کرامتالله دانشیان - [https://www.youtube.com/watch?v=e1TuYRrxr7Q یوتیوب]</ref> | |||
== تیرباران کرامتالله دانشیان == | |||
این حکم در بامداد روز ۲۹ بهمن همان سال در میدان تیر پارک جنگلی چیتگر، در راه تهران- کرج اجرا شد. کرامتالله دانشیان به همراه خسرو گلسرخی در قطعه ۳۳ بهشتزهرا تهران به خاک سپرده شدند. | |||
== آثار کرامتالله دانشیان == | |||
در گزارشی از او نقل شده است که شعری در ابراز احساساتش نسبت به اشرف دهقانی که از چریکهای بارز دوران شاه شناخته میشد به زبان ترکی سروده است. در بخشی از این شعر آمده است: | |||
"اوخما" | |||
عشقین حقیقتن نه گوزل اعتباریسان | |||
بواعتباره، خلقیمیزین، ئوزبالاسیسان | |||
دین کئچن زمان، بو، دوگوشلر صفحه سینه | |||
باخ، ائل سئوینیرکی، بیراوددان نیشانه سن! | |||
متن این شعر با ترجمه فارسی آن را میتوان در این آدرس دنبال نمود<ref>کرامت نگاه کن اشرف همچنان در اهتزاز نگاه داشته [https://www.siahkal.com/index/right-col/Karamat-Daneshian.htm است]</ref> | |||
در سال ۱۳۵۹، ویژه نامهای برای کرامت الله دانشیان در مجموعهای دو جلدی با عنوان «فرهنگ نوین»، منتشر شد. از سرودههای معروف او «بهاران خجسته باد» است، که پس از انقلاب ۱۳۵۷به سرود انقلاب تبدیل شد: «هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید....» |