فریدون مشیری: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
}} | }} | ||
[[پرونده:کودکی فریدون مشیری.jpg|جایگزین=کودکی فریدون مشیری|بندانگشتی|245x245px|کودکی فریدون مشیری]] | [[پرونده:کودکی فریدون مشیری.jpg|جایگزین=کودکی فریدون مشیری|بندانگشتی|245x245px|کودکی فریدون مشیری]] | ||
'''فریدون | '''فریدون مشیری،''' (زاده ۳۰ شهریور ۱۳۰۵ - درگذشته ۳ آبان ۱۳۷۹) شاعر معاصر ایرانی بود. فریدون مشیری ۳۳ سال در پست و مطبوعات به کار خبرنگاری و روزنامهنگاری پرداخت. قالب شعری که فریدون مشیری استفاده میکرد قالب نیمایی و همچنین برخی از قوالب شعر کهن بود. شعر او به لحاظ زبان، نوگرا است و مضامین شعری او اغلب اجتماعی، عاشقانه و گاه سیاسی است. معروفترین اثر فریدون مشیری شعر «کوچه» است. از کتابهای معروف او میتوان به مجموعهی دیار آشتی، آه باران، تشنه توفان و گناه دریا اشاره کرد. فریدون مشیری در ۷۴ سالگی و به دلیل سرطان درگذشت.<ref>[https://www.sarpoosh.com/biography/poets-thinkers/fereydoon-moshiri970118.html سرپوش - زندگینامه فریدن مشیری]</ref> | ||
== کودکی و نوجوانی فریدون مشیری == | == کودکی و نوجوانی فریدون مشیری == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
<blockquote>«در سال ۱۳۲۰ که ایران دچار آشفتگیهایی بود و نیروهای متفقین از شمال و جنوب به کشور حمله کرده و در ایران بودند ما دوباره به تهران آمدیم و من به ادامه تحصیل مشغول شدم. دبیرستان و بعد به دانشگاه رفتم. با این که در همه دوران کودکی... از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی پرهیز داشتم ولی... در سن ۱۸ سالگی در وزارت پست و تلگراف مشغول به کار شدم و این کار ۳۳ سال ادامه یافت. در همین زمینه شعری هم دارم با عنوان عمر ویران.»</blockquote> | <blockquote>«در سال ۱۳۲۰ که ایران دچار آشفتگیهایی بود و نیروهای متفقین از شمال و جنوب به کشور حمله کرده و در ایران بودند ما دوباره به تهران آمدیم و من به ادامه تحصیل مشغول شدم. دبیرستان و بعد به دانشگاه رفتم. با این که در همه دوران کودکی... از استخدام در ادارات و زندگی کارمندی پرهیز داشتم ولی... در سن ۱۸ سالگی در وزارت پست و تلگراف مشغول به کار شدم و این کار ۳۳ سال ادامه یافت. در همین زمینه شعری هم دارم با عنوان عمر ویران.»</blockquote> | ||
== | == گاهشمار زندگی فریدون مشیری == | ||
فریدون مشیری در سن ۱۸ سالگی هم زمان با تحصیل، در اداره پست و تلگراف آغاز به کار کرد. در سال ۱۳۲۳، شعر فردای ما از فریدون مشیری در روزنامه ایران چاپ شد. یک سال بعد، در ۲۸ خرداد ۱۳۲۴ مادر وی که تنها ۳۹ سال داشت، فوت کرد. فریدون مشیری سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست مشغول تحصیل گردید. هم کار کرد و هم به تحصیل ادامه داد. در روزنامهها و مجلات نیز کارهای خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. بعد از مدتی، کارهای اداری و مطبوعاتی وی، در ادامه تحصیلش مشکل ایجاد کرد. فریدون مشیری به کار در مطبوعات ادامه داد. در سال ۱۳۲۸ کار مطبوعاتی را در روزنامه «شاهد» [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]]، در مجلس شورای ملی به عنوان خبرنگار آغاز کرد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود. این صفحات که بعدها به نام «هفت تار چنگ» نامیده شد، به تمام زمینههای ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر میپرداخت. فریدون مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله «سپید و سیاه» و «زن روز» را بر عهده داشت. فریدون مشیری طی همان سالها همکاری خود را با مجلهی سخن به سردبیری دکتر پرویز ناتل خانلری آغاز کرد. فریدون مشیری در سال ۱۳۵۰ مدیرکل روابط عمومی شرکت مخابرات شد و در فروردین سال ۱۳۵۷ از خدمت دولتی بازنشسته شد.<ref>[https://delestan.wordpress.com/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C/ فریدون مشیری]</ref> | فریدون مشیری در سن ۱۸ سالگی هم زمان با تحصیل، در اداره پست و تلگراف آغاز به کار کرد. در سال ۱۳۲۳، شعر فردای ما از فریدون مشیری در روزنامه ایران چاپ شد. یک سال بعد، در ۲۸ خرداد ۱۳۲۴ مادر وی که تنها ۳۹ سال داشت، فوت کرد. فریدون مشیری سپس در آموزشگاه فنی وزارت پست مشغول تحصیل گردید. هم کار کرد و هم به تحصیل ادامه داد. در روزنامهها و مجلات نیز کارهای خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. بعد از مدتی، کارهای اداری و مطبوعاتی وی، در ادامه تحصیلش مشکل ایجاد کرد. فریدون مشیری به کار در مطبوعات ادامه داد. در سال ۱۳۲۸ کار مطبوعاتی را در روزنامه «شاهد» [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]]، در مجلس شورای ملی به عنوان خبرنگار آغاز کرد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود. این صفحات که بعدها به نام «هفت تار چنگ» نامیده شد، به تمام زمینههای ادبی و فرهنگی از جمله نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر میپرداخت. فریدون مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله «سپید و سیاه» و «زن روز» را بر عهده داشت. فریدون مشیری طی همان سالها همکاری خود را با مجلهی سخن به سردبیری دکتر پرویز ناتل خانلری آغاز کرد. فریدون مشیری در سال ۱۳۵۰ مدیرکل روابط عمومی شرکت مخابرات شد و در فروردین سال ۱۳۵۷ از خدمت دولتی بازنشسته شد.<ref>[https://delestan.wordpress.com/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C/ فریدون مشیری]</ref> | ||
فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا سفر کرد و در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاه های برکلی و نیوجرسی مراسم شعرخوانی برگزار کرد. همچنین در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم | فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا سفر کرد و در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاه های برکلی و نیوجرسی مراسم شعرخوانی برگزار کرد. همچنین در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعرخوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد. وی درآمد آخرین شب شعرش در آمریکا را که حدود ۱۲ هزار دلار بود، به سازمان کمک به معلولین کهریزک اختصاص داد. | ||
== | == فعالیت ادبی فریدون مشیری == | ||
فریدون مشیری حدودا از ۱۵ سالگی سرودن شعر را آغاز کرد. اولین شعری که مشیری سروده است تحت تاثیر شاهنامهخوانی پدر، و انگیزهاش واقعه شهریور ۱۳۲۰ بود: | فریدون مشیری حدودا از ۱۵ سالگی سرودن شعر را آغاز کرد. اولین شعری که مشیری سروده است تحت تاثیر شاهنامهخوانی پدر، و انگیزهاش واقعه شهریور ۱۳۲۰ بود: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
در آن زمان قالب اشعار فریدون مشیری غزل بود. غزلهایی عاشقانه و به قول خودش از آن اشعار، دیوانكی درست كرده بود. | در آن زمان قالب اشعار فریدون مشیری غزل بود. غزلهایی عاشقانه و به قول خودش از آن اشعار، دیوانكی درست كرده بود. | ||
درسال ۱۳۲۳ و بعد از چاپ شعر فردای ما در روزنامه ایران کمکم با شعرایی چون محمد حسین شهریار، نادر نادر پور و هوشنگ ابتهاج آشنا شد. نخستین دفتر شعری فریدون مشیری «تشنه طوفان» نام داشت که در ۲۸ سالگی سرود و محمدحسین شهریار و علی دشتی بر آن مقدمه نوشتند. نیمی از آن اشعار کلاسیک و نیم دیگر شعر نو بود. وی دربارهی این مجموعه می گوید:<blockquote>«چهارپارههایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر میگفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بیاعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثار سعدی و حافظ و فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آنها بحث میکردیم و بر آن تکیه میکردیم.»<ref name=":0" /></blockquote>فریدون مشیری در ۱۳۳۵ دومین دفتر شعرش را با عنوان «گناه دریا» منتشر كرد، اما «عبدالحمید آیتی» نویسنده و | درسال ۱۳۲۳ و بعد از چاپ شعر فردای ما در روزنامه ایران کمکم با شعرایی چون محمد حسین شهریار، نادر نادر پور و هوشنگ ابتهاج آشنا شد. نخستین دفتر شعری فریدون مشیری «تشنه طوفان» نام داشت که در ۲۸ سالگی سرود و محمدحسین شهریار و علی دشتی بر آن مقدمه نوشتند. نیمی از آن اشعار کلاسیک و نیم دیگر شعر نو بود. وی دربارهی این مجموعه می گوید:<blockquote>«چهارپارههایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر میگفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بیاعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثار سعدی و حافظ و فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آنها بحث میکردیم و بر آن تکیه میکردیم.»<ref name=":0" /></blockquote>فریدون مشیری در ۱۳۳۵ دومین دفتر شعرش را با عنوان «گناه دریا» منتشر كرد، اما «عبدالحمید آیتی» نویسنده و نظریهپرداز، انتقاد تندی از اشعار و سبك شعری او كرد كه موجب شد مشیری تا پنج سال هیچ اثری چاپ نكند. | ||
قسمتی از شعر گناه دریا: | قسمتی از شعر گناه دریا: | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
سرانجام در سال ۱۳۴۰، فریدون مشیری سومین دفتر شعر خود را با نام «ابر» به چاپ رساند. به دلیل شهرت شعر «کوچه» که اردیبهشت ماه ۱۳۳۹ در مجله روشنفکر منتشر شده بود، این مجموعه تحت عنوان «ابر و کوچه» تغییر نام پیدا کرد. قسمتی از شعر کوچه در ذیل آمده است: | |||
<blockquote>«بی تو، مهتابشبی، باز از آن كوچه گذشتم | |||
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم | |||
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم | |||
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم»</blockquote>فریدون مشیری به عرفان و تصوف ایرانی نیز علاقه داشت، به همین دلیل مجموعهای از ۱۰۰ ماجرا منسوب به شیخ ابوسعید ابوالخیر و با مقدمهای به قلم دکتر جواد نوربخش را با عنوان «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن»، در اوایل دهه ۱۳۴۰، منتشر کرد. | |||
در سال ۱۳۴۷ دفتر «بهار را باور کن» را منتشر کرد، سپس کتابهای «مروارید مهر» در ۱۳۵۵ و «از خاموشی» را در سال ۱۳۵۷ به چاپ رساند. | در سال ۱۳۴۷ دفتر «بهار را باور کن» را منتشر کرد، سپس کتابهای «مروارید مهر» در ۱۳۵۵ و «از خاموشی» را در سال ۱۳۵۷ به چاپ رساند. | ||
== | === فریدون مشیری و موسیقی === | ||
فضلالله بایگان دایی فریدون مشیری، بازیگر تئاتر بود و منزلش در خیابان لالهزار قرار داشت. درآن سالهایی که فریدون مشیری از مشهد به تهران آمد، هر شب موسیقی گوش میکردند. مهرتاش، موسس جامعه باربد و [[ابوالحسن صبا]] از دوستان فضل الله بایگان بودند و شبها سه تار یا ویولن مینواختند و فریدون که در آن زمان ۱۴ سال بیشتر نداشت به این موسیقی گوش میداد. فریدون مشیری در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ به عضویت موسیقی و شعر رادیو درآمد و در کنار [[سیمین بهبهانی]]، [[هوشنگ ابتهاج]] و عماد خراسانی در پیوند شعر و موسیقی و برنامهی «گلهای تازه» در آن سالها نقش داشت.<ref>[http://77.36.160.74/detailsArtist/?VALID=TRUE&g=30027 زندگینامه فریدون مشیری]</ref> | |||
فریدون مشیری با محمدرضا شجریان کارهای مشترکی انجام دادهاند که «فریاد» یکی از این کارهاست. در مجموع بیش از ۲۷ ترانه بر روی اشعار فریدون مشیری ساخته یا اجرا شده است. | فریدون مشیری با محمدرضا شجریان کارهای مشترکی انجام دادهاند که «فریاد» یکی از این کارهاست. در مجموع بیش از ۲۷ ترانه بر روی اشعار فریدون مشیری ساخته یا اجرا شده است. | ||
علاقهی فریدون مشیری به موسیقی به اندازهای | علاقهی فریدون مشیری به موسیقی به اندازهای بود که هر بار صدای نواختن سازی را میشنید، مایه آن را میگفت، و مایه شناسی آن را به خوبی میدانست. | ||
== سبک | === سبک شعر فریدون مشیری === | ||
فریدون مشیری در دوران دبیرستان و دانشگاه، دفتری از غزل و مثنوی نوشت. سپس با قالبهای شعر نو آشنا گردید. وی شکستن قالب های عروضی، و کوتاه و بلند شدن مصرعها و استفادهی بجا و منطقی قافیه را پذیرفت و از لحاظ محتوا و مفهوم هم با نگاهی تازه و نو به طبیعت، اشیا، اشخاص و آمیختن آنها با احساس و نازک اندیشیهای خاص خود، به شعرش چهرهای کاملا مشخص داد. | فریدون مشیری در دوران دبیرستان و دانشگاه، دفتری از غزل و مثنوی نوشت. سپس با قالبهای شعر نو آشنا گردید. وی شکستن قالب های عروضی، و کوتاه و بلند شدن مصرعها و استفادهی بجا و منطقی قافیه را پذیرفت و از لحاظ محتوا و مفهوم هم با نگاهی تازه و نو به طبیعت، اشیا، اشخاص و آمیختن آنها با احساس و نازک اندیشیهای خاص خود، به شعرش چهرهای کاملا مشخص داد. | ||
به عبارتی شعر مشیری شعری نجیب، آرام، انسانی و عاشقانه است. رمانتسیمی نرم با لایهیی از واقعگرایی از ویژگی شعر اوست. شعر مشیری شعریست که زبان سادهای دارد که برای همگان قابل درک است. فریدون مشیری درباره شعرش میگوید: «من با زبان شما حرف میزنم.» | به عبارتی شعر مشیری شعری نجیب، آرام، انسانی و عاشقانه است. رمانتسیمی نرم با لایهیی از واقعگرایی از ویژگی شعر اوست. شعر مشیری شعریست که زبان سادهای دارد که برای همگان قابل درک است. فریدون مشیری درباره شعرش میگوید: «من با زبان شما حرف میزنم.» | ||
نادر نادرپور درباره شعر مشیری میگوید:<blockquote>«او نوازندهای است كه روی یك سیم مینوازد، ولی ماهرانه مینوازد!»</blockquote>عبدالحسین زرینكوب نیز گفته است:<ref>به نرمی باران</ref><blockquote>«بی آن كه بازاری باشد، ساده است و قابل فهم برای همگان... با چنین زبان ساده، روشن و درخشانی است که فریدون واژه به واژه با ما حرف | نادر نادرپور درباره شعر مشیری میگوید:<blockquote>«او نوازندهای است كه روی یك سیم مینوازد، ولی ماهرانه مینوازد!»</blockquote>عبدالحسین زرینكوب نیز گفته است:<ref>به نرمی باران</ref><blockquote>«بی آن كه بازاری باشد، ساده است و قابل فهم برای همگان... با چنین زبان ساده، روشن و درخشانی است که فریدون واژه به واژه با ما حرف میزند، حرفهایی که مال خود اوست، نه ابهامگرایی رندانه. شعر او سخن شاعری است که دوست ندارد در پناه جبههی خاص، مکتب خاص و دیدگاه خاص، خود را از اهل عصر جدا سازد. او بیریا عشق را میستاید، انسان را میستاید و ایران را که جان او به فرهنگ آن بسته است دوست دارد.» </blockquote> | ||
== ازدواج فریدون مشیری == | == ازدواج فریدون مشیری == | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۷۲: | ||
سر راه شکوفههای بهار | سر راه شکوفههای بهار | ||
گریه سر میدهیم با دل شاد | |||
گریه شوق با تمام وجود | گریه شوق با تمام وجود | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۸۸: | ||
نیز به هول و مرگ و وحشت بود | نیز به هول و مرگ و وحشت بود | ||
بانگ مهمیزهای | بانگ مهمیزهای آتشریز | ||
رقص شمشیرهای خونآلود | رقص شمشیرهای خونآلود |