عزتالله مقبلی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
== آغاز فعالیت == | == آغاز فعالیت == | ||
[[پرونده:مقبلی5.JPG|جایگزین=جوانی عزتالله مقبلی|بندانگشتی|220x220پیکسل|جوانی عزتالله مقبلی]] | [[پرونده:مقبلی5.JPG|جایگزین=جوانی عزتالله مقبلی|بندانگشتی|220x220پیکسل|جوانی عزتالله مقبلی]] | ||
عزتالله مقبلی فعالیتهای هنری خود را از سال ۱۳۲۴، در باشگاه کودکان در مقام بازیگر تئاتر آغاز کرد. پرنده آبی از نخستین نمایشهای او است. چند نمایش دیگر وی عبارتند از: انگل اجتماع، تاجر ونیزی، | عزتالله مقبلی فعالیتهای هنری خود را از سال ۱۳۲۴، در باشگاه کودکان در مقام بازیگر تئاتر آغاز کرد. پرنده آبی از نخستین نمایشهای او است. چند نمایش دیگر وی عبارتند از: انگل اجتماع، تاجر ونیزی، اُلیورتویست، داروی جوانی، یک گل و بهار و… | ||
انطباق صدای عزتالله مقبلی با شخصیت الیور هاردی به اندازهای بود که پس از فوت استاد مقبلی، صداگزاران دیگر هیچوقت نتوانستند مانند صدای مقبلی در ذهن تماشاگران تلویزیون جا پیدا کنند. | انطباق صدای عزتالله مقبلی با شخصیت الیور هاردی به اندازهای بود که پس از فوت استاد مقبلی، صداگزاران دیگر هیچوقت نتوانستند مانند صدای مقبلی در ذهن تماشاگران تلویزیون جا پیدا کنند. | ||
عزتالله مقبلی با صدای دوبله به جای لویی دوفونس توانست تیپ ویژهای بر اساس تند و با سرعت حرف زدن در قالب مردان مسن با خلق و خوی عصبی به وجود آورد. او تا زمانی که | عزتالله مقبلی با صدای دوبله به جای لویی دوفونس توانست تیپ ویژهای بر اساس تند و با سرعت حرف زدن در قالب مردان مسن با خلق و خوی عصبی به وجود آورد. او تا زمانی که زندهبود، به جای لویی دوفونس در همهی فیلمهایش حرف زد. | ||
عزتالله مقبلی از سال ۱۳۳۵، همزمان با کار دوبله، بازیگری در سینما را با فیلم ''طلسم شیطان'' آغاز کرد؛ و تا ۱۳۶۷، یعنی تا پایان عمرش ادامه داد. او در سال ۱۳۴۶، با مشارکت نصرتالله وحدت، استودیوی دوبلاژ نقشجهان را پایهگذاری کرد.<ref name=":2">[https://moshakhasat.ir/person/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%8C عزتالله مقبلی - سایت مشخصات]</ref> | عزتالله مقبلی از سال ۱۳۳۵، همزمان با کار دوبله، بازیگری در سینما را با فیلم ''طلسم شیطان'' آغاز کرد؛ و تا ۱۳۶۷، یعنی تا پایان عمرش ادامه داد. او در سال ۱۳۴۶، با مشارکت نصرتالله وحدت، استودیوی دوبلاژ نقشجهان را پایهگذاری کرد.<ref name=":2">[https://moshakhasat.ir/person/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%8C عزتالله مقبلی - سایت مشخصات]</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
مسعود مقبلی فرزند عزتالله مقبلی، هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بود که در [[قتلعام ۶۷|قتلعام ۱۳۶۷]]، اعدام شد. مسعود مقبلی از سال ۱۳۵۸، با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] آشنا شد و از همان موقع در انجمن دانش آموزان مسلمان در دبیرستان جاویدان تهران، فعالیتهای خود را آغاز کرد. مسعود مقبلی چند ماه پس از تظاهرات مردم تهران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، دستگیر شد؛ و تحت شکنجه قرار گرفت. وی به ۱۵ سال حبس محکوم گردید؛ و بهخاطر شهرت پدرش در زندان زیر فشار مضاعف قرار داشت. مسعود مقبلی سرانجام در تابستان سال ۱۳۶۷، با وجود اینکه دوران محکومیتش را سپری میکرد، اعدام شد.<ref>[https://fa.iran-hrm.com/%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C/ مسعود مقبلی از قربانیان قتلعام ۱۳۶۷ - سایت ایران هرم]</ref> | مسعود مقبلی فرزند عزتالله مقبلی، هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بود که در [[قتلعام ۶۷|قتلعام ۱۳۶۷]]، اعدام شد. مسعود مقبلی از سال ۱۳۵۸، با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] آشنا شد و از همان موقع در انجمن دانش آموزان مسلمان در دبیرستان جاویدان تهران، فعالیتهای خود را آغاز کرد. مسعود مقبلی چند ماه پس از تظاهرات مردم تهران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، دستگیر شد؛ و تحت شکنجه قرار گرفت. وی به ۱۵ سال حبس محکوم گردید؛ و بهخاطر شهرت پدرش در زندان زیر فشار مضاعف قرار داشت. مسعود مقبلی سرانجام در تابستان سال ۱۳۶۷، با وجود اینکه دوران محکومیتش را سپری میکرد، اعدام شد.<ref>[https://fa.iran-hrm.com/%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C/ مسعود مقبلی از قربانیان قتلعام ۱۳۶۷ - سایت ایران هرم]</ref> | ||
عزتالله مقبلی پس از دستگیری پسرش مسعود، دست از | عزتالله مقبلی پس از دستگیری پسرش مسعود، دست از کارکشید و دیگر تمایل و انگیزهای برای ادامه کار در رادیو را نداشت. او مداوم به دلیل اینکه پسرش مسعود هوادار سازمان مجاهدین خلق بود، زیر فشار بود. | ||
عزتالله مقبلی گفته بود: «۴۰سال تلاش کردم دل مردم را شاد کنم اما [[روحالله خمینی|خمینی]] قلبم را آتش زد.» | عزتالله مقبلی گفته بود: «۴۰سال تلاش کردم دل مردم را شاد کنم اما [[روحالله خمینی|خمینی]] قلبم را آتش زد.» | ||
عزتالله مقبلی خواسته بود که روی سنگ مزار فرزندش مسعود این شعر جاودانه | عزتالله مقبلی خواسته بود که روی سنگ مزار فرزندش مسعود این شعر جاودانه حکشود: | ||
آن فرو ریخته گلهای پریشان در خاک | آن فرو ریخته گلهای پریشان در خاک | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
یک زندانی در خاطرهای دربارهی شرایط عزتالله مقبلی نوشته است: | یک زندانی در خاطرهای دربارهی شرایط عزتالله مقبلی نوشته است: | ||
[[پرونده:مقبلی4.JPG|جایگزین=عزتالله مقبلی|بندانگشتی|220x220پیکسل|عزتالله مقبلی]] | [[پرونده:مقبلی4.JPG|جایگزین=عزتالله مقبلی|بندانگشتی|220x220پیکسل|عزتالله مقبلی]] | ||
<blockquote>«در سال ۱۳۶۷، بعد از اینکه ملاقاتهای زندانیان قطع شد، پدر مسعود بارها برای اطلاع از وضع مسعود به زندان اوین مراجع کرد. اما هر بار با برخورد خشونتآمیز '''[[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|پاسداران]]''' [[روحالله خمینی|خمینی]] | <blockquote>«در سال ۱۳۶۷، بعد از اینکه ملاقاتهای زندانیان قطع شد، پدر مسعود بارها برای اطلاع از وضع مسعود به زندان اوین مراجع کرد. اما هر بار با برخورد خشونتآمیز '''[[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|پاسداران]]''' [[روحالله خمینی|خمینی]] مواجهشد و ناراحتتر از قبل، به خانه بازگشت. سکوتی بود وحشتزا که از زندانها برمیخاست. پدر مسعود هم تاب آن را نداشت و نیازمند دیدن فرزندش بود. زیرا میدانست حکم او در حال اتمام است. اوایل پاییز بود که با شنیدن خبر شهادت مسعود، دچار ناراحتی و سکته قلبی شد؛ و در فاصله کوتاهی جان سپرد. در همان ایام، مادر مسعود در بهشتزهرا دربهدر بهدنبال قبر فرزندش میگشت، چون از طرف زندان، هیچ رد و نشانی از محل دفن او را به خانواده ندادهبودند. مادر تقریباً هر روز به بهشتزهرا میرفت تا بتواند اثری از فرزندش پیدا کند. او قطعههای ۱۰۶-۱۰۷-۱۰۸-۱۰۹ که قبر بچهها در آنجا بود را یکییکی چک کرد تا اینکه سنگقبر مسعود را لابلای قبرهای عمومی قبرستان پیدا کرد. خانوادههایی که آنروز در بهشت زهرا بودند میگفتند شیون و فغان این مادر بهحدی بود که همهی اطرافیان متوجه او شدهبودند؛ و حتی پس از ساعتها نمیتوانستند او را از سنگقبر جدا کنند. مادر هم که خود هنرمند بود از این زمان به بعد خانهنشین شد.»<ref name=":1" /> </blockquote> | ||
== درگذشت عزتالله مقبلی == | == درگذشت عزتالله مقبلی == | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
محبوبه مقبلی خواست تا روی سنگ قبر همسرش این شعر ماندگار بماند: | محبوبه مقبلی خواست تا روی سنگ قبر همسرش این شعر ماندگار بماند: | ||
مهربان | مهربان بودی پدر رفتی به دنبال پسر | ||
ماند خالی جای تو تنها صدایی ماند و بس | ماند خالی جای تو تنها صدایی ماند و بس | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
==== دوبله فیلمهای خارجی ==== | ==== دوبله فیلمهای خارجی ==== | ||
* به جای الیور هاردی (صدای اولی) در فیلمهای: بهسوی غرب، هالوها در آکسفورد، شعبدهباز، جاده تنباکو، گاوبازها و… | * به جای الیور هاردی (صدای اولی) در فیلمهای: بهسوی غرب، هالوها در آکسفورد، شعبدهباز، جاده تنباکو، گاوبازها و… | ||
* اکثر فیلمهای لویی | * اکثر فیلمهای لویی دوفونس | ||
* به جای الک گینس در فیلم الیور تویست | * به جای الک گینس در فیلم الیور تویست | ||
* به جای والتر هیوستن در فیلم گنجهای | * به جای والتر هیوستن در فیلم گنجهای سییرا مادره | ||
* به جای جان هیوستن در | * به جای جان هیوستن در فیلم بزرگترین جنگ | ||
* به جای ادوارد جی رابینسون در فیلم سزار کوچک | * به جای ادوارد جی رابینسون در فیلم سزار کوچک | ||
* به جای بری جونز در فیلم جنگ و صلح | * به جای بری جونز در فیلم جنگ و صلح | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
* حسین ملکی (ترن، ۱۳۶۷) | * حسین ملکی (ترن، ۱۳۶۷) | ||
* سعید امیرسلیمانی (کفش های میرزا نوروز، ۱۳۶۴) | * سعید امیرسلیمانی (کفش های میرزا نوروز، ۱۳۶۴) | ||
* فیلم | * فیلم کمالالملک، به جای جهانگیر فروهر | ||
* اسماعیل داورفر (دوست | * اسماعیل داورفر (دوست علیخان) در فیلم داییجان ناپلئون | ||
* روایت عشق<ref>[https://godaar.com/%D8%B9%D8%B2%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%8C عزتالله مقبلی - سایت گدار]</ref> | * روایت عشق<ref>[https://godaar.com/%D8%B9%D8%B2%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%8C عزتالله مقبلی - سایت گدار]</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |