کاربر:Hossein/14021021صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
=== شکنجه در طول زندان انفرادی ===
=== شکنجه در طول زندان انفرادی ===
زندان انفرادی خودش یک شکنجه روانی معروف به حساب می‌آید. بخصوص اگر برای زندانی محکوم به زندانی باشد که انتظار دارد در بند عمومی حبسش را بکشد. با این حال در گوهردشت علاوه بر زندان انفرادی که شرط خروجش را لاجوردی پذیرش مصاحبه تلویزیونی جهت ابراز ندامت گذاشته بود شکنجه‌های دیگر نیز مرسوم بود.
زندان انفرادی خودش یک شکنجه روانی معروف به حساب می‌آید. بخصوص اگر برای زندانی محکوم به زندانی باشد که انتظار دارد در بند عمومی حبسش را بکشد. با این حال در گوهردشت علاوه بر زندان انفرادی که شرط خروجش را لاجوردی پذیرش مصاحبه تلویزیونی جهت ابراز ندامت گذاشته بود شکنجه‌های دیگر نیز مرسوم بود.
=== شکنجه زنان در زندان گوهردشت ===
در انفرادی­های گوهردشت در سال­های 62-61 جیغ­های مکرر و عجیب و غریب دختری شنیده می­شد: در را باز کنید! از درد دارم می­میرم! کثافت­ها در را باز کنید!  باز صدا خاموش می­شد. چند لحظه بعد تکرار دردها و جیغ­هایش به گوش می­رسید ماه­ها بعد در قزلحصار او را دیدم او یکی از صمیمی یارانم بود برایم گفت که چگونه با داشتن دردهای وحشتناک و عفونت تخمدان پاسدارها به حرفش توجه­ای نداشتند و اقدامی نمی­کردند، چطور مجبور بود در انفرادی­های وحشت گوهردشت با مرگ دست و پنجه نرم کند و چاره­ای بر این درد بی­پایان در پیش نبود.برای عقیم ساختن اجباری کسی از دختر سئوالی نکرده و خودشان برگه عمل را امضا کرده بودند بعد از سلاخی تخمدان­ها و موقع به هوش آمدن پاسدارهای زن بالای سرش رفته بودند و از دختر اسم دوستانش و افراد سر موضعی را می­پرسیدند دختر گفت: دلم می­خواست در موقع بازجوئی پاسدارها جیغ بکشم و همه آن­ها را خفه کنم. علت درد تخمدان سینه خیز بردن­های مکرر حاجی داود رحمانی بود که بایستی راهروی دراز و زمین سرد قزلحصار را سینه خیز طی می­کردی و هر کس سریع­تر نمی­رفت ملیجک ،حاجی داود رحمانی با شلاق به بالای ران و با پوتین به نقاط حساس بدن می­زد!<ref>[http://archives.rahekargar.org/didgahha/200703/20070326-01-didgahha.htm مینا زرین - '''زنان در زندان دهه 60 جمهوری اسلامی''']</ref>


==== محدودیت‌های ویژه زندانیان ====
==== محدودیت‌های ویژه زندانیان ====