۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''انقلاب ایدئولوژیک''' به مجموعه تحولاتی گفته میشود که از سال ۱۳۶۳ در سازمان مجاهدین خلق ایران آغاز شد. در این | '''انقلاب ایدئولوژیک''' به مجموعه تحولاتی گفته میشود که از سال ۱۳۶۳ در سازمان مجاهدین خلق ایران آغاز شد. در این تحولات، سازمان مجاهدین خلق گامهای عملی و مشخصی را برای ریشه کن کردن تفکر مردسالاری و دیدگاه جنسیتی نسبت به «زن» در درون صفوف خود برداشته و آنرا مانع بارز شدن انرژیها و پتانسیل مبارزاتی خود در برابر حاکمیت آخوندها دانست.آخوندهای حکومتی که از نظر سازمان مجاهدین به عنوان یک جریان ارتجاعی و بنیادگرا، ویژگی اصلی تفکرشان زن ستیزی بوده و برای مبارزه با آنان باید از هرگونه وجه اشتراک فکری با آنان تهی شد. سازمان مجاهدین، همچنین شائبههای مرد سالاری و جنسیتگرایی را مانع یگانگی و همسویی افراد با آرمان سازمانی و مبارزاتی خود تشخصیص داد. به این معنی که تفکر جنسیت گرا، فرد را به سمت تمایلات شخصی و وابستگیهایی رهنمون میکند که وی لاجرم قادر نخواهد بود بصورت مونیستی و قاطعانه در پیشبرد خطوط مشخص شده از نوک هرم سازمانی و رهبری آن مشارکت جوید. برجسته نبودن عنصر رهبری و تمرکزگرایی نقیصه ای بود که در سال ۱۳۵۴ نتیجهٔ تلخی برای این سازمان داشته و منجر به ضربه اپورتونیستی چپنما شده بود. به این ترتیب مجاهدین میخواستند با این گام عملی، خود را نسبت به چنین آسیبهایی واکسینه کنند. طی این وقایع مریم رجوی به عنوان همردیف مسئول اول در سازمان مجاهدین برگزیده شد. پس از آن بود که زنان در نقشهای کلیدی در این سازمان قرار گرفتند و نهایتاً به عنوان یک رویهٔ مصوب سازمانی، اغلب مناصب فرماندهی از میان زنان برگزیده شد. بطوری که هم اکنون در سازمان مجاهدین خلق هژمونی زنان مجاهد ذیصلاح حاکم است و آنها این پدیده را محصول رشد ایدئولوژیکی خود در مبارزه با تفکر جنسیتگرایی و مردسالاری دانسته و عامل پیشروی و پیروزیهای خود میدانند. | ||
== کرنولوژی انقلاب ایدئولوژیک == | == کرنولوژی انقلاب ایدئولوژیک == | ||
=== سرآغاز انقلاب ایدئولوژیک === | === سرآغاز انقلاب ایدئولوژیک === | ||
سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۶۳ و در آستانهٔ بیستمین سالگرد تأسیس خود وارد یک جمعبندی شد. یکی از نتایج این جمعبندی سرآغاز کشف بزرگی در این سازمان شد که مجموعه تحولات بعدی را شکل داد. تحولاتی که با نام انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین شناخته میشود. در این جمعبندی مجاهدین به این نتیجه رسیدند که | سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۶۳ و در آستانهٔ بیستمین سالگرد تأسیس خود وارد یک جمعبندی شد. یکی از نتایج این جمعبندی سرآغاز کشف بزرگی در این سازمان شد که مجموعه تحولات بعدی را شکل داد. تحولاتی که با نام انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین شناخته میشود. در این جمعبندی مجاهدین به این نتیجه رسیدند که به صورتی ناآگاهانه و خودبخودی، ردهٔ تشکیلاتی زنان با سطح مسئولیت پذیری و میزان راهگشایی آنها در پراتیک مبارزاتی انطباق نداشته و کمتر از آن است. به این معنی که مناصب و میزان مشارکت زنان مجاهد در سطوح تصمیمساز بسیار کمتر از مردان مجاهد است در حالی که زنان عملاً در مسئولیت پذیری و عمل مبارزاتی نقش مؤثری ایفا میکنند.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/مریم-رجوی-کیست مریم رجوی کیست- وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> بخصوص که پس از انقلاب ضدسلطنتی، سازمان مجاهدین خلق با نسل گستردهای از دختران و زنانی مواجه بود که به صفوف آن پیوسته بودند. باید توجه داشت که این پدیده در تاریخ مبارزات ایران بسیار نادر بوده و معمولاً حضور زنان در صفوف مبارزه آزادیبخش بصورت تکنمود و نادر واقع میشد. عدم انطباق رده تشکیلاتی و میزان تصمیمسازی زنان با میزان مسئولیتپذیری واقعی آنها در مبارزه، از نظر مجاهدین خلق چیزی جز آثار خودبخودی مردسالاری و شائبههای آن نبود. آنچه که مجاهدین بعدها آنرا دیدگاهی استثماری ناشی از ایدئولوژی جنسیت یا به عبارتی جنسیتزدگی نامیدند. | ||
[[پرونده:انقلاب ایدئولوژیک.jpg|جایگزین=مسعود رجوی، مریم رجوی انقلاب ایدئولوژیک|بندانگشتی]] | [[پرونده:انقلاب ایدئولوژیک.jpg|جایگزین=مسعود رجوی، مریم رجوی انقلاب ایدئولوژیک|بندانگشتی]] | ||
=== همردیفی مریم عضدانلو با مسعود رجوی === | === همردیفی مریم عضدانلو با مسعود رجوی === | ||
آنچه مجاهدین خلق در جمعبندی خود به آن رسیده بودند، یعنی نبودن زنان در جایگاه واقعی سازمانی و تشکیلاتی، مشکلی بود که راه حل آن میتوانست ارتقاء ردهٔ تشکیلاتی تعدادی از زنان باشد. اما از نظر مجاهدین این راه حل، برای گذار از چالشی به | آنچه مجاهدین خلق در جمعبندی خود به آن رسیده بودند، یعنی نبودن زنان در جایگاه واقعی سازمانی و تشکیلاتی، مشکلی بود که راه حل آن میتوانست ارتقاء ردهٔ تشکیلاتی تعدادی از زنان باشد. اما از نظر مجاهدین این راه حل، برای گذار از چالشی به بلندای طول تاریخ بشریت، راه حل مناسبی نبود. | ||
اعضاء مرکزیت مجاهدین در ادامهٔ جمعبندی خود به این نتیجه | اعضاء مرکزیت مجاهدین در ادامهٔ جمعبندی خود به این نتیجه رسیدند که چنین چالشی در گام نخست، باید در بالاترین نقطهٔ سازمان حل شود و سپس به بقیه شاخهها تسری پیدا کند. آنها معتقد بودند که ارتقاء رده تشکیلاتی تعدادی از زنان کافی نیست و زنان باید به مدار رهبری سازمان راه پیدا کنند. در آن زمان مسعود رجوی دبیرکل یا به تعبیر مجاهدین، مسئول اول مجاهدین خلق بود. بر اساس تصمیمگیری مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و در راستای اولین گام برای گذار از این چالش ایدئولوژیک، مریم عضدانلو به عنوان همردیف مسئول اول، یعنی همردیف مسعود رجوی برگزیده شد. مریم عضدانلو که بعدها نام خود را به مریم رجوی تغییر داد، به گواهی همگان در میان زنان به عنوان برترین شاخصهٔ رشد و سمبل مسئولیت پذیری، توانایی و کاربُری و در عین حال از خودگذشتی و فداکاری در راستای پیشبرد اهداف و آرمانهای این سازمان شناخته میشد. | ||
=== طلاق مریم رجوی از همسر خود === | === طلاق مریم رجوی از همسر خود === | ||
ارتقاء مریم رجوی به مدار همردیفی | ارتقاء مریم رجوی به مدار همردیفی مسئول اول در روز ۱۹ اسفند ۱۳۶۳، طی اطلاعیهای از طرف مرکزیت سازمان مجاهدین اعلام شد، اما در آن زمان هیچکس نمیدانست مریم رجوی در جریان این حرکت به ضرورتهای دیگری خواهد رسید. به تعبیر دیگر، او قصد داشت نبردی همهجانبه با ایدئولوژی جنسیت و مردسالاری را آغاز کند. در نخستین گام مریم رجوی پس از همردیفی، به درخواست خود و با موافقت همسرش مهدی ابریشمچی، از وی جدا شد. امری که با مخالفت مسعود رجوی مواجه گشت. اما واقعیت این بود که طلاق وی، نه یک طلاق معمول بلکه ناظر بر این امر بود که مریم رجوی نقش خود به عنوان یک «همسر» در زندگی خانوادگی را مغایر با ادامه مبارزهای میدید که تمامی انرژیها و توان انسانی او را میطلبید. مهمتر از آن، از دیدگاه مریم رجوی بخش قابل توجهی از قوانین اسارت بار و بنده ساز و منع کننده برای یک زن، زمانی عینیت مییابد که او خود را به عنوان یک همسر، ناخودآگاه، در تملک یک مرد به عنوان «شوهر» میبیند. او معتقد بود برای زنی که میخواهد در مسیر مبارزه خود را وقف یک آرمان کند، کانون خانواده، نخستین جایی است که وی را در چارچوب قوانین زنانه محصور میکند. قوانینی که اندیشهی کالایی و جنسیت گرایی نسبت به زن بر آن حاکم است. | ||
=== ضرورت بارز کردن عنصر رهبری در انقلاب ایدئولوژیک === | === ضرورت بارز کردن عنصر رهبری در انقلاب ایدئولوژیک === | ||
نقطهٔ دیگری که مریم رجوی در این حرکت آن را هدف قرار داد عینت بخشیدن و برجسته کردن آرمان سازمانی و شاخص آن، یعنی رهبری ایدئولوژیک بود. مریم رجوی معتقد بود، اندیشه مردسالاری و جنسیتزدگی نه تنها مانع رشد زنان | نقطهٔ دیگری که مریم رجوی در این حرکت آن را هدف قرار داد عینت بخشیدن و برجسته کردن آرمان سازمانی و شاخص آن، یعنی رهبری ایدئولوژیک بود. مریم رجوی معتقد بود، اندیشه مردسالاری و جنسیتزدگی نه تنها مانع رشد زنان شده است، بلکه مردان را از هم هویت انسانی خود دور ساخته؛ و سرانجام مانع از این شده است که هم زن و هم مرد توجه کافی به عنصر رهبری و آرمان سازمان داشته باشند. | ||
واقعیت این است پیشاپیش سازمان مجاهدین خلق با خلاء رهبری ایدئولوژیک به معنای شکل دهندهٔ سانترالیزم (تمرکز گرایی) و جاری کننده مونیستی ایدئولوژی و استراتژی مواجه بود. خلأئی که یکبار در سال ۱۳۵۴ برای این سازمان ضربهٔ اپورتونیستی را به همراه داشت. در آن ضربه به دلیل برجسته نبودن رهبری سازمان، این امکان فراهم شد تا عدهای در ایدئولوژی مجاهدین دست برده، سازمان مجاهدین را دچار انشقاق کرده و متلاشی کنند. متلاشی شدن سازمان مجاهدین توسط جریانی که به اپورتونیستها معروف شدند، امری بود که در آن زمان، هژمونی و جریان انقلاب ۱۳۵۷ را به دست آخوندهای مرتجع سپرد. آخوندهایی که تا پیش از آن تماماً تحت هژمونی و مهار شده توسط مجاهدین بودند، با متلاشی شدن مجاهدین، ارابه انقلاب ۵۷ را بدست گرفته و سرنوشت آن را تغییر دادند. | واقعیت این است پیشاپیش سازمان مجاهدین خلق با خلاء رهبری ایدئولوژیک به معنای شکل دهندهٔ سانترالیزم (تمرکز گرایی) و جاری کننده مونیستی ایدئولوژی و استراتژی مواجه بود. خلأئی که یکبار در سال ۱۳۵۴ برای این سازمان ضربهٔ اپورتونیستی را به همراه داشت. در آن ضربه به دلیل برجسته نبودن رهبری سازمان، این امکان فراهم شد تا عدهای در ایدئولوژی مجاهدین دست برده، سازمان مجاهدین را دچار انشقاق کرده و متلاشی کنند. متلاشی شدن سازمان مجاهدین توسط جریانی که به اپورتونیستها معروف شدند، امری بود که در آن زمان، هژمونی و جریان انقلاب ۱۳۵۷ را به دست آخوندهای مرتجع سپرد. آخوندهایی که تا پیش از آن تماماً تحت هژمونی و مهار شده توسط مجاهدین بودند، با متلاشی شدن مجاهدین، ارابه انقلاب ۵۷ را بدست گرفته و سرنوشت آن را تغییر دادند. | ||