۲٬۳۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
یکی از موارد شیطان سازی علیه مجاهدین، موضوع طلاق اجباری در مجاهدین است. اضداد مجاهدین آنها را متهم میکنند که به زور اعضای خود را وادار به طلاق همسرانشان کردهاند. منشاء بیشتر این اتهامات دستگاههای تبلیغی جمهوری اسلامی است. این تبلیغات اولا میخواهد در درون جامعه ایران این طور القا کند که مجاهدین علیه مناسبات و ارزشهای خانوادگی هستند و اگر در ایران بر سر کار بیایند دست به انحلال خانوادهها خواهند زد. ثانیا در کشورهای غربی این باور را ایجاد کند که مجاهدین عناصری خشک و خشن و یک فرقه درونگرا هستند. <ref name=":0">کتاب مجاهدین خلق ایران واقعیات یا اوهام - انتشارات مجاهدین خلق ایران</ref> | یکی از موارد شیطان سازی علیه مجاهدین، موضوع طلاق اجباری در مجاهدین است. اضداد مجاهدین آنها را متهم میکنند که به زور اعضای خود را وادار به طلاق همسرانشان کردهاند. منشاء بیشتر این اتهامات دستگاههای تبلیغی جمهوری اسلامی است. این تبلیغات اولا میخواهد در درون جامعه ایران این طور القا کند که مجاهدین علیه مناسبات و ارزشهای خانوادگی هستند و اگر در ایران بر سر کار بیایند دست به انحلال خانوادهها خواهند زد. ثانیا در کشورهای غربی این باور را ایجاد کند که مجاهدین عناصری خشک و خشن و یک فرقه درونگرا هستند. <ref name=":0">کتاب مجاهدین خلق ایران واقعیات یا اوهام - انتشارات مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
جمهوری اسلامی در تبلیغات خود علیه مجاهدین خلق تلاش میکند دو موضوع را با هم مخلوط کند. یکی، نظرگاههای مجاهدین خلق و مقاومت ایران در مورد مسأله خانواده و حقوق مربوط به آن در ایران آینده و دیگری الزامات مبارزه که در اثر سرکوب بینظیر از طرف رژیم ولایت فقیه به مجاهدین تحمیل شده است.<ref name=":0" /> | |||
پیشینه این موضوع به سال ۱۳۶۸ برمیگردد. بعد از عملیات فروغ جاویدان و جمعبندی آن مجاهدین به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند با داشتن خانواده به مبارزهشان ادامه بدهند. در سالهای بعد نیز شرایط منطقه و عراق که اعضای مجاهدین در آنجا حضور داشتند نیز این موضوع را به اثبات رساند و ضرورت این موضوع بیشتر روشن شد. | پیشینه این موضوع به سال ۱۳۶۸ برمیگردد. بعد از عملیات فروغ جاویدان و جمعبندی آن مجاهدین به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند با داشتن خانواده به مبارزهشان ادامه بدهند. در سالهای بعد نیز شرایط منطقه و عراق که اعضای مجاهدین در آنجا حضور داشتند نیز این موضوع را به اثبات رساند و ضرورت این موضوع بیشتر روشن شد. | ||
پس از مرگ خمینی و به دست گرفتن قدرت توسط خامنهای و رفسنجانی در ایران، توطئهها و تروریسم علیه مجاهدین شرایط سیاسی و امنیتی سختی را به آنان تحمیل کرد. اعضای هیأت اجرایی سازمان مجاهدین خلق در آن زمان | پس از مرگ خمینی و به دست گرفتن قدرت توسط خامنهای و رفسنجانی در ایران، توطئهها و تروریسم علیه مجاهدین شرایط سیاسی و امنیتی سختی را به آنان تحمیل کرد. اعضای هیأت اجرایی سازمان مجاهدین خلق که در آن زمان ۴۰ الی ۵۰ نفر بیشتر نبودند داوطلبانه تصمیم گرفتند که تا زمان بازگشت به میهن و سرنگونی استبداد مذهبی زندگی خانوادگی با همسران خود را ترک نمایند. این تصمیم به دیگران تسری نیافت و با هیچ کس در میان گذاشته نشد. یک سال بعد بحران کویت و جنگ اول خلیج فارس رخ داد. مجاهدین در عراق با شرایطی روبرو شدند که دیگر امکان زندگی خانوادگی وجود نداشت.<ref name=":0" /> | ||
تا قبل از بحران کویت زوجهای مجاهدین در خانههای مسکونی در داخل و خارج قرارگاهها در آپارتمانهای مستقل در بغداد و یا شهرهای دیگر زندگی میکردند. کودکان آنها نیز درمدارس و مهد کودکهایی که معلمان سابق آنها را اداره میکردند به تحصیل مشغول بودند. جنگ کویت و مهیب ترین بمبارانهای تاریخ و بعد از آن شدیدترین محاصره اقتصادی و ناامنی که در عراق حاکم گردید اوضاع را به کلی عوض کرد. تمامی قرارگاههای مجاهدین و حتی خانههای مادران شهیدان در بغداد هدف تروریستهای اعزامی از طرف جمهوری اسلامی بودند. چندین آپارتمان مسکونی و اتوبوسهای غیر نظامی مجاهدین در بغداد و اطراف آن هدف حملات آرپیجی یا بمبگذاری تروریستهای جمهوری اسلامی قرار گرفت. | تا قبل از بحران کویت زوجهای مجاهدین در خانههای مسکونی در داخل و خارج قرارگاهها در آپارتمانهای مستقل در بغداد و یا شهرهای دیگر زندگی میکردند. کودکان آنها نیز درمدارس و مهد کودکهایی که معلمان سابق آنها را اداره میکردند به تحصیل مشغول بودند. جنگ کویت و مهیب ترین بمبارانهای تاریخ و بعد از آن شدیدترین محاصره اقتصادی و ناامنی که در عراق حاکم گردید اوضاع را به کلی عوض کرد. دیگر پشت جبههای که برای خانوادهها و کودکان امن باشد وجود نداشت. تمامی قرارگاههای مجاهدین و حتی خانههای مادران شهیدان در بغداد هدف تروریستهای اعزامی از طرف جمهوری اسلامی بودند. چندین آپارتمان مسکونی و اتوبوسهای غیر نظامی مجاهدین در بغداد و اطراف آن هدف حملات آرپیجی یا بمبگذاری تروریستهای جمهوری اسلامی قرار گرفت. ادامه این وضعیت برای مجاهدین و قبل از همه برای خانوادهها و کودکان آنها بسیار پر ریسک بود. | ||
مجاهدین تصمیم گرفتند که به زندگی خانوادگی خود خاتمه دهند تا تمام انرژیشان صرف مبارزه شود. ترک زندگی خانوادگی داوطلبانه بود. اکثر اعضا متاهل همسرانشان را طلاق دادند و تعداد کمی نیز این کار را انجام ندادند و به همان صورت در مجاهدین ماندند ولی سرانجام در اثر شرایط حاکم بر مبارزه و سختی آن دوام نیاوردند و صفوف مبارزه را ترک کردند. تمامی آن افراد با تامین مالی از طرف مجاهدین به کشورهای اروپایی رفتند و بسیاری از آنها هوادار مجاهدین باقی ماندند. تعدادی نیز توسط جمهوری اسلامی استخدام شدند و خط شیطان ساری علیه مجاهدین را در خارج از کشور پیش بردند. | مجاهدین تصمیم گرفتند که به زندگی خانوادگی خود خاتمه دهند تا تمام انرژیشان صرف مبارزه شود. ترک زندگی خانوادگی داوطلبانه بود. اکثر اعضا متاهل همسرانشان را طلاق دادند و تعداد کمی نیز این کار را انجام ندادند و به همان صورت در مجاهدین ماندند ولی سرانجام در اثر شرایط حاکم بر مبارزه و سختی آن دوام نیاوردند و صفوف مبارزه را ترک کردند. تمامی آن افراد با تامین مالی از طرف مجاهدین به کشورهای اروپایی رفتند و بسیاری از آنها هوادار مجاهدین باقی ماندند. تعدادی نیز توسط جمهوری اسلامی استخدام شدند و خط شیطان ساری علیه مجاهدین را در خارج از کشور پیش بردند. | ||
کنار گذاشتن زندگی خانوادگی در شرایطی که وضعیت امنیتی چنین چیزی را امکانپذیر نمیسازد خاص مجاهدین نیست. صليب سرخ سنتي دارد كه از افراد مجرد براي مأموريتهاي طولاني درنقاط مختلف جهان استفاده مي كرده است. حتي سازمان ملل متحد نيز يك درجه بندي امنيتي براي كارمندانش دارد كه به موجب آن در برخي كشورها به خاطر مشكلات امنيتي، كارمندان اعزامي نميتوانند با خانواده خودشان اقامت كنند. | |||
نويسنده و روشنفكر مصري خانم مونا حلمی بعد از آشنايي با وضعيت زنان در سازمان مجاهدین خلق نوشت: <blockquote>«در هفت روزي كه با مجاهدين به سر بردم، زناني را ديدم كه در شرايط سخت تبعيد، به پايداري، شجاعت و شرافتمندانهترين اشكال مبارزه آراسته شده بودند و مرداني كه به رغم زندگي پرخطر روزانه روح يك انقلاب واقعي و ايمان عميق به صلح و عدالت و آزادي در جانشان به كمال رسيده بود. آنها به جدايي دين ازدولت ايمان دارند و به آزادي عقايد و مذاهب و انجام آداب و سنتهاي مذهبي احترام میگذارند. حقوق كليه اقليتها (براي نمونه حقوق كردها) را به رسميت ميشناسند. آنها به برابري كامل زن و مرد باور دارند. به اعتقاد آنها زن حق دارد به كليه مقامها، مسئوليتها و مواضع رهبري دست يابد، زن ميتواند بدون اجازه هركس ديگر سفر كند، او يك انسان است كه از صلاحيت كامل و ولايت و كرامت برخوردار است و ميتواند زندگي، ازدواج، كار و شيوه لباس پوشيدنش را آن طور كه ميخواهد انتخاب كند. در ايران آينده راه براي همه انديشمندان و روشنفكران و دانشمندان و هنرمندان باز است. پارلمان مقاومت روح اين دموكراتيسم را در تركيب كنونيش منعكس ميكند. زيرا اين پارلمان از ۵۷۲ عضو تشكيل شده كه زنان ۵۲ درصد آن را تشكيل ميدهند. كليه جريانها صرفنظر از تعداد اعضايشان از حق وتو برخوردارند. اين پارلمان با كانديد كردن يك زن، مريم رجوي، به عنوان رييس جمهور، يك نمونه بي همتا از ايمان واقعيش را نسبت به شخصيت زن ارائه كرده است. اين انتخاب ثابت ميكند كه پارلمان نميخواهد تواناييهاي زن را در زير پوشش افكار مذهبي يا اجتماعي خفه كند و توان زن را در كار كردن, حق سرپيچي و تغيير به بند بكشد.» <ref>مونا حلمی - مجله اکتبر - ۱۴ آوریل ۱۹۹۶</ref> </blockquote>روزنامه نيويورك تايمز هم در گزارشي از قرارگاه اشرف تحت عنوان «ملايان نگاه كنيد، زنان مسلح و خطرناك» نوشت: <blockquote>«خانم طهماسبي و اكثر افسران ارشد زنان هستند كه لباس استاندارد آنها شامل روسري خاكي و تونيك ساده اي ميباشد كه حتي براي خيابانهاي تهران نيز پذيرفته است. ولي اختياراتي دارند كه در كشور ما غير قابل تصور است. سربازان بهصورت جمعي زندگي ميكنند, حتي در سنين 30- 40 سالگي, و تا 20 نفر در اتاقهايي كه جداسازي شده اند مي خوابند. از سال 1991 زوجهاي متأهل در بين آنها زندگي مشترك خود را كنار گذاشتند؛ كودكان آنها به خارج فرستاده شده و آنهايي كه زماني بصورت زن و شوهر با هم زندگي ميكردند اكنون در پاكدامني بهصورت خواهر و برادر زندگي ميكنند.»<ref>داگلاس جل - نیویورک تایمز - ۳۰ دسامبر ۱۹۹۶</ref> </blockquote> | |||
==== اتهام جدا کردن کودکان از والدین ==== | |||
درمورد جدايي كودكان از والدين نيز واقعيت 180درجه با تحميل واجبار متفاوت است. در بحبوحه بحران و جنگ كويت, در شريطي كه شهر بغداد و ساير نقاط عراق هدف بمباران مستمر بود و قرارگاههاي نظامي نيز به هيچ وجه محل مناسبي براي نگهداري و استقرار كودكان نبود, بديهي است كه هر پدر و مادري خواستار خارج كردن اطفال نابالغ خود از اين وضعيت شوند. از اين رو برخي والدين كودكان خود را به نزد اقوامشان در داخل ايران و سايرين آنها را ناگزير به خارج از ايران فرستادند و اين امر را هم مورد به مورد در باره هر كودكي مكتوب نمودند تا درصورت شهادت والدين همه چيز به ثبت رسيده باشد. در چنين شرايطي بسياري از خانواده هاي شريف ايراني درخارج و داخل ايران براي برعهده گرفتن سرپرستي كودكان اصرار مي كردند. گناه سازمان مجاهدين اين بود كه با به خطرانداختن جان كادرهاي خود و با تلاش بسيار و هزينه كلان, كودكان را بنا بر وظيفه انساني و اخلاقي خود از زير بمباران خارج كرد تا در محيط امن بتوانند به زندگي و تحصيل بپردازند و بعدا بتوانند مسير زندگي خود را با آگاهي كامل انتخاب كنند. | |||
درهمين خصوص آقاي كريستوف مرتنس وكيل دادگستري و كارشناس امورجوانان وكودكان كه قيم برخي ازاين كودكان در آلمان بوده است در نامه اي به نماينده ويژه ملل متحد نوشت: «به اعتقاد ما احساس مسئوليت مجاهدين خلق نسبت به اين كودكان نمونه خوبي است, بخصوص با توجه به اين كه يك سازمان تبعيدي منابع مالي و اجتماعي محدودي در اختيار دارد». | |||
==== منشا اتهام طلاق اجباری علیه مجاهدین ==== | |||
واقعيت اين است كه اين اتهامات ساخته و پرداخته اطلاعات آخوندهاست كه براي مستند كردن برخي عناصر سرخورده وناتوان از ادامه مبارزه را به خدمت گرفته اند. بخصوص كساني كه وقتي خودشان از مبارزه دست برداشتند, مي خواستند همسران خود را هم به زور و مانند كالايي كه صاحب آن هستند با خود ببرند وهنگامي كه موفق نشدند, زبان به دروغ وافترا بازكردند. | |||
براي مثال مزدور كريم حقي كه بيش از ده سال است درخدمت مستقيم اطلاعات آخوندهاست مدتهاست كه سنگ حرمت خانواده را به سينه ميزند و در مورد طلاقهاي اجباري و جداسازي كودكان از مادران وپدران داد سخن ميدهد. حال آن كه خود وي وهمسرش خانم محترم در جريان جنگ خليج و شرايط ناشي از تحريم عراق كه تحمل دشواريهاي مبارزه را نداشتند, به صورت خانوادگي و با فرزندشان با رسيدگيها وبرخورداريهاي بسا بيشتراز هرزمنده يا فرمانده ارتش آزاديبخش نزد مجاهدين بودند و بعدهم به درخواست خودشان با هزينه و امكانات سازمان مجاهدين خلق ايران در بهمن 1371 به اروپا منتقل شدند و تمام مخارج وهزينه هاي زندگي آنان نيز توسط سازمان مجاهدين پرداخت ميشد. آنها مدتي بعد به ميل و اراده خودشان به هلند رفتند و در آنجا درخواست پناهندگي سياسي نمودند (اسناد و رسيدهاي كمكهاي مزبور همه موجود است). | |||
خانم محترم بابايي در نامه اي در پاييز 1371 به سازمان مجاهدين نوشته بود: «پس از بمباران قرارگاه اشرف، سازمان من و همسر و فرزندمان را طبق خواسته خودمان براي حفاظت و رسيدگي بيشتربه يك پايگاه شهري درمركز شهربغداد آورد... ما از رسيدگي و امكانات مضاعف صنفي ويژه اي برخوردار بوديم. يك آپارتمان اختصاصي، اتوموبيل سواري براي ترددات خانوادگي در شهرنيز دراختيارمان بود و ماهيانه 1000 دينار دريافت مي كرديم». | |||
اما كريم حقي پس از رفتن به هلند, در ارديبهشت سال 1374 ازطريق منصور مقصودي، مسئول شبكهٌ جاسوسي كنسولگري رژيم در هلند، به خدمت وزارت ا طلاعات درآمد و به يكي از منابع اطلاعاتي رژيم آخوندي جهت حملات و تهاجمهاي تروريستي بهقرارگاهها و رزمندگان ارتش آزاديبخش تبديل شد و بي جهت نبودكه درست سه سال پس از اينكه صفوف مقاومت را ترك كرده بود, تازه در اواخر سال 1374 به خاطر آورد كه مجاهدين او را زنداني و شكنجه كرده اند! | |||
علت خودكشي همسر اين مزدور در سال1373، مناسبات ضدانساني و فساد اخلاق او(كريم حقي) بود كه پليس هلند و پناهندگان ايراني مقيم اين كشور درجريان آن هستند. خانم محترم بابايي در آخرين نامه اي كه از خود بجاي گذاشته بود و توسط پليس هلند ضبط شد به تفصيل از رفتارهاي ضد انساني و فساد اخلاق مشمئز كننده حقي به عنوان دلايل خودكشي اش نام مي برد. | |||
==== تجرد، شرط عضویت ==== | ==== تجرد، شرط عضویت ==== |
ویرایش