کاربر:Rah/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
(جایگزینی صفحه با 'دوستان عزیز برنامه گل سرخ سلام . امیدوارم در هر کجا که هستید سرحال و سرزنده باشید , دوشنبه...') برچسب: جایگزین شد |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
حمیرا اشراق (متولد ۱۳۳۹-تهران) هواداران مجاهدین خلق و عضو میلیشیای مجاهدین در سالهای پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود. او در جریان انقلاب ضدسلطنتی در حالی که ۱۸ ساله بود با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و از همان زمان فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد. حمیرا اشراق در بهار سال ۱۳۵۸ در بخش دانش آموزی قرار گرفت و یکی از مسئولین انجمن مدرسه خوارزمی شد. حمیرا اشراق در خرداد ماه همان سال دیپلم گرفت و سپس بطور حرفه ای و تمام وقت وارد تشکل میلیشیای مجاهدین خلق شد.حمیرا فرماندهی برخی از تظاهرات و تجمعهای آن زمان را که به صورت مسالمتآمیز برگزار میشد،برعهده داشت. حمیرا اشراق در سال ۱۳۶۰ توسط سپاه پاسداران دستگیر شده و زیر شکنجه رفت تا دوستان دیگر خود را که از مجاهدین خلق حمایت میکردند به آنها بدهد. اما او از دادن اطلاعات خودداری کرد. مژگان همایون فر نقل میکند هنگامی که او زیر ضربات سخت کابل قرار داشت به شکنجهگر گفت قصد دارد اطلاعات خود را بدهد و از شکنجه گر خواست برای شنیدن نزدیک بیاید،اما او ناگهان سرود « ای آزادی» که از سرودهای انقلابی مشهور در آن زمان بود را سر داد. حمیرا اشراق در سال ۱۳۶۰ پس از شکنجههای بسیار اعدام شد. | |||
== ساختن شعار == | |||
حمیرا اشراق در بخش دانشآموزی مجاهدین خلق فعالیت میکرد و به دلیل روحیه بالا و ذوقی که در خواندن ترانه و ساختن شعار داشت بین دوستان خود شهرت داشت. نقل شده است که شعار معروف « خلق جهان بداند، مسعود معلم ماست» توسط حمیرا اشراق ساخته شده است. این شعار توسط صدها هزار نفر در میتینگهای بزرگ تکرار شده و همچنان در تجمعات و جلسات مجاهدین خلق توسط هواداران این گروه تکرار میشود. | |||
که | |||
== مریم رجوی در مورد حمیرا اشراق == | |||
مریم رجوی در سخنرانی خود در دورتموند آلمان با اشاره به حمیرا اشراق گفته است:<blockquote>«و به راستی باید گفت: بهای آزادی، خون بهترین فرزندان این آب و خاک است که به پای درخت مقاومت ریخته شده است. </blockquote><blockquote>اجازه بدهید که در اینجا یادی بکنم از یکی از هزاران هزار میلیشیایی که در آن روزهای گرم خونشان بر تختهای شکنجه و جوخههای اعدام، مقاومت ایران را سرفرازتر و غنیتر کرد. میلیشیای شهید حمیرا اشراق، پرستوی خونینبالی که در عنفوان جوانی بهشهادت رسید.</blockquote><blockquote>حمیرا یک میلیشیای پرشور مجاهد بود که از نزدیک با او کارکرده بودم. بیشاز 17سال نداشت که، در سال60، به چنگ دژخیمان افتاد. او را خیلی شکنجه کردند. دژخیم از او اطلاعات میخواست و بر شدت شکنجهها میافزود… و حمیرا، در اوج شکنجه و شقاوت دژخیم به او گفت گوشت را جلو بیاور تا اطلاعات بدهم. ولی هنگامی که شکنجهگر میخواست «اطلاعات» بشنود، حمیرا سرود «آزادی» را سرداد.»</blockquote> | |||
نسخهٔ ۱۹ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۴۰
حمیرا اشراق (متولد ۱۳۳۹-تهران) هواداران مجاهدین خلق و عضو میلیشیای مجاهدین در سالهای پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود. او در جریان انقلاب ضدسلطنتی در حالی که ۱۸ ساله بود با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و از همان زمان فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد. حمیرا اشراق در بهار سال ۱۳۵۸ در بخش دانش آموزی قرار گرفت و یکی از مسئولین انجمن مدرسه خوارزمی شد. حمیرا اشراق در خرداد ماه همان سال دیپلم گرفت و سپس بطور حرفه ای و تمام وقت وارد تشکل میلیشیای مجاهدین خلق شد.حمیرا فرماندهی برخی از تظاهرات و تجمعهای آن زمان را که به صورت مسالمتآمیز برگزار میشد،برعهده داشت. حمیرا اشراق در سال ۱۳۶۰ توسط سپاه پاسداران دستگیر شده و زیر شکنجه رفت تا دوستان دیگر خود را که از مجاهدین خلق حمایت میکردند به آنها بدهد. اما او از دادن اطلاعات خودداری کرد. مژگان همایون فر نقل میکند هنگامی که او زیر ضربات سخت کابل قرار داشت به شکنجهگر گفت قصد دارد اطلاعات خود را بدهد و از شکنجه گر خواست برای شنیدن نزدیک بیاید،اما او ناگهان سرود « ای آزادی» که از سرودهای انقلابی مشهور در آن زمان بود را سر داد. حمیرا اشراق در سال ۱۳۶۰ پس از شکنجههای بسیار اعدام شد.
ساختن شعار
حمیرا اشراق در بخش دانشآموزی مجاهدین خلق فعالیت میکرد و به دلیل روحیه بالا و ذوقی که در خواندن ترانه و ساختن شعار داشت بین دوستان خود شهرت داشت. نقل شده است که شعار معروف « خلق جهان بداند، مسعود معلم ماست» توسط حمیرا اشراق ساخته شده است. این شعار توسط صدها هزار نفر در میتینگهای بزرگ تکرار شده و همچنان در تجمعات و جلسات مجاهدین خلق توسط هواداران این گروه تکرار میشود.
مریم رجوی در مورد حمیرا اشراق
مریم رجوی در سخنرانی خود در دورتموند آلمان با اشاره به حمیرا اشراق گفته است:
«و به راستی باید گفت: بهای آزادی، خون بهترین فرزندان این آب و خاک است که به پای درخت مقاومت ریخته شده است.
اجازه بدهید که در اینجا یادی بکنم از یکی از هزاران هزار میلیشیایی که در آن روزهای گرم خونشان بر تختهای شکنجه و جوخههای اعدام، مقاومت ایران را سرفرازتر و غنیتر کرد. میلیشیای شهید حمیرا اشراق، پرستوی خونینبالی که در عنفوان جوانی بهشهادت رسید.
حمیرا یک میلیشیای پرشور مجاهد بود که از نزدیک با او کارکرده بودم. بیشاز 17سال نداشت که، در سال60، به چنگ دژخیمان افتاد. او را خیلی شکنجه کردند. دژخیم از او اطلاعات میخواست و بر شدت شکنجهها میافزود… و حمیرا، در اوج شکنجه و شقاوت دژخیم به او گفت گوشت را جلو بیاور تا اطلاعات بدهم. ولی هنگامی که شکنجهگر میخواست «اطلاعات» بشنود، حمیرا سرود «آزادی» را سرداد.»