کاربر:Khosro/صفحه تمرین عزت الله مقبلی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
عزتالله مقبلی با صدای دوبله به جای لویی دوفونس توانست تیپ ویژهای بر اساس تند و با سرعت حرف زدن در قالب مردان مسن با خلق و خوی عصبی به وجود آورد. او تا زمانی که زنده بود، به جای لویی دوفونس در همهی فیلمهایش حرف زد. | عزتالله مقبلی با صدای دوبله به جای لویی دوفونس توانست تیپ ویژهای بر اساس تند و با سرعت حرف زدن در قالب مردان مسن با خلق و خوی عصبی به وجود آورد. او تا زمانی که زنده بود، به جای لویی دوفونس در همهی فیلمهایش حرف زد. | ||
عزتالله مقبلی از سال ۱۳۳۵، همزمان با کار دوبله، بازیگری در سینما را با فیلم ''طلسم شیطان'' آغاز کرد؛ و تا ۱۳۶۷، یعنی تا پایان عمرش ادامه داد. او در سال ۱۳۴۶، با مشارکت نصرت الله وحدت، استودیوی دوبلاژ نقش جهان را پایهگذاری کرد.<ref>[https://moshakhasat.ir/person/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%8C عزتالله مقبلی - سایت مشخصات]</ref> | عزتالله مقبلی از سال ۱۳۳۵، همزمان با کار دوبله، بازیگری در سینما را با فیلم ''طلسم شیطان'' آغاز کرد؛ و تا ۱۳۶۷، یعنی تا پایان عمرش ادامه داد. او در سال ۱۳۴۶، با مشارکت نصرت الله وحدت، استودیوی دوبلاژ نقش جهان را پایهگذاری کرد.<ref name=":2">[https://moshakhasat.ir/person/%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%8C عزتالله مقبلی - سایت مشخصات]</ref> | ||
عزتالله مقبلی از سال ۱۳۳۵، به دوبله پرداخت. او در عرصه صداگذاری بهجای الیور هاردی، لویی دوفونس و والتر برنان حرف میزد. از نقشهای مهم وی در کار دوبله، دوبلهی صدایش بهجای والتر هوستون در فیلم گنجهای سیرا مادره بود.<ref name=":0">[https://namnamak.com/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D8%A7%D9%8 بیوگرافی عزتالله مقبلی - سایت نمنمک]</ref> | عزتالله مقبلی از سال ۱۳۳۵، به دوبله پرداخت. او در عرصه صداگذاری بهجای الیور هاردی، لویی دوفونس و والتر برنان حرف میزد. از نقشهای مهم وی در کار دوبله، دوبلهی صدایش بهجای والتر هوستون در فیلم گنجهای سیرا مادره بود.<ref name=":0">[https://namnamak.com/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D9%87%D9%86%D8%B1/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D8%A7%D9%8 بیوگرافی عزتالله مقبلی - سایت نمنمک]</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
یک زندانی در خاطرهای دربارهی شرایط عزت الله مقبلی نوشته است:<blockquote>«در سال ۱۳۶۷، بعد از اینکه ملاقاتهای زندانیان قطع شد، پدر مسعود بارها برای اطلاع از وضع مسعود به زندان اوین مراجع کرد. اما هر بار با برخورد خشونتآمیز '''[[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|پاسداران]]''' [[روحالله خمینی|خمینی]] مواجه شده و ناراحتتر از قبل، به خانه باز میگشت. سکوتی بود وحشتزا که از طرف زندانها برمیخاست. پدر مسعود هم تاب آن را نداشت و نیازمند دیدن فرزندش بود. زیرا میدانست حکم او در حال اتمام است. اوایل پاییز بود که با شنیدن خبر شهادت مسعود، دچار ناراحتی و سکته قلبی شد؛ و در فاصله کوتاهی جان سپرد. در همان ایام، مادر مسعود در بهشت زهرا دربهدر بهدنبال قبر فرزندش میگشت، چون از طرف زندان، هیچ رد و نشانی از محل دفن او را به خانواده نداده بودند. مادر تقریباً هر روز به بهشتزهرا میرفت تا بتواند اثری از فرزندش پیدا کند. او قطعههای ۱۰۶-۱۰۷-۱۰۸-۱۰۹ که قبر بچهها در آنجا بود را یکییکی چک کرد تا اینکه سنگقبر مسعود را لابلای قبرهای عمومی قبرستان پیدا کرد. خانوادههایی که آنروز در بهشتزهرا بودند میگفتند شیون و فغان این مادر بهحدی بود که همهی اطرافیان متوجه او شده بودند؛ و حتی پس از ساعتها نمیتوانستند او را از سنگقبر جدا کنند. مادر هم که خود هنرمند بود از این زمان به بعد خانهنشین شد.»<ref name=":1" /> </blockquote> | یک زندانی در خاطرهای دربارهی شرایط عزت الله مقبلی نوشته است:<blockquote>«در سال ۱۳۶۷، بعد از اینکه ملاقاتهای زندانیان قطع شد، پدر مسعود بارها برای اطلاع از وضع مسعود به زندان اوین مراجع کرد. اما هر بار با برخورد خشونتآمیز '''[[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|پاسداران]]''' [[روحالله خمینی|خمینی]] مواجه شده و ناراحتتر از قبل، به خانه باز میگشت. سکوتی بود وحشتزا که از طرف زندانها برمیخاست. پدر مسعود هم تاب آن را نداشت و نیازمند دیدن فرزندش بود. زیرا میدانست حکم او در حال اتمام است. اوایل پاییز بود که با شنیدن خبر شهادت مسعود، دچار ناراحتی و سکته قلبی شد؛ و در فاصله کوتاهی جان سپرد. در همان ایام، مادر مسعود در بهشت زهرا دربهدر بهدنبال قبر فرزندش میگشت، چون از طرف زندان، هیچ رد و نشانی از محل دفن او را به خانواده نداده بودند. مادر تقریباً هر روز به بهشتزهرا میرفت تا بتواند اثری از فرزندش پیدا کند. او قطعههای ۱۰۶-۱۰۷-۱۰۸-۱۰۹ که قبر بچهها در آنجا بود را یکییکی چک کرد تا اینکه سنگقبر مسعود را لابلای قبرهای عمومی قبرستان پیدا کرد. خانوادههایی که آنروز در بهشتزهرا بودند میگفتند شیون و فغان این مادر بهحدی بود که همهی اطرافیان متوجه او شده بودند؛ و حتی پس از ساعتها نمیتوانستند او را از سنگقبر جدا کنند. مادر هم که خود هنرمند بود از این زمان به بعد خانهنشین شد.»<ref name=":1" /> </blockquote> | ||
== درگذشت | == درگذشت عزتالله مقبلی == | ||
عزتالله مقبلی پس از گذشت چند ماه از اعدام فرزندش مسعود، در ۱۳ دیماه ۱۳۶۷، به علت ایست قلبی در سن ۵۵ سالگی درگذشت.<ref name=":1" /> | عزتالله مقبلی پس از گذشت چند ماه از اعدام فرزندش مسعود، در ۱۳ دیماه ۱۳۶۷، به علت ایست قلبی در سن ۵۵ سالگی درگذشت.<ref name=":1" /> | ||
پیکر عزت الله مقبلی در روز چهارشنبه ۲۰ دیماه ۱۳۶۷، پس از انتقال از پاریس به ایران، در قطعه ۱۲ بهشت زهرا خاکسپاری شد. | پیکر عزت الله مقبلی در روز چهارشنبه ۲۰ دیماه ۱۳۶۷، پس از انتقال از پاریس به ایران، در قطعه ۱۲ بهشت زهرا خاکسپاری شد.<ref name=":3">[http://wimdb.ir/actor/details/7510 عزتالله مقبلی - سایت WIMDB.IR] </ref> | ||
محبوبه مقبلی خواست تا روی سنگ قبر همسرش این شعر ماندگار بماند: | محبوبه مقبلی خواست تا روی سنگ قبر همسرش این شعر ماندگار بماند: | ||
خط ۶۰: | خط ۵۸: | ||
آثار عزتالله مقبلی شامل سینما، تلویزیون، تئاتر و دوبله میشود. | آثار عزتالله مقبلی شامل سینما، تلویزیون، تئاتر و دوبله میشود. | ||
'''سینما''' | === '''سینما''' === | ||
۱۳۶۷ - آخرین لحظه | ۱۳۶۷ - آخرین لحظه | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۱: | ||
پاترو از گلیمت درازتر نکن | پاترو از گلیمت درازتر نکن | ||
'''تلویزیون''' | === '''تلویزیون''' === | ||
(۱۳۴۰–۱۳۴۵)تکمضراب | (۱۳۴۰–۱۳۴۵)تکمضراب | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۵۸: | ||
داییجان ناپلئون (مجموعه تلویزیونی) | داییجان ناپلئون (مجموعه تلویزیونی) | ||
صبح جمعه با شما | صبح جمعه با شما<ref name=":3" /> | ||
=== '''تئاتر''' === | |||
پرنده آبی | پرنده آبی | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۱: | ||
داروی جوانی | داروی جوانی | ||
یک گل و بهار | یک گل و بهار<ref name=":2" /> | ||
'''دوبله''' | === '''دوبله''' === | ||
==== '''دوبله فیلمهای خارجی''' ==== | |||
به جای الیور هاردی (صدای اولی) در فیلمهای: بهسوی غرب، هالوها در آکسفورد، شعبدهباز، جاده تنباکو، گاوبازها و... | به جای الیور هاردی (صدای اولی) در فیلمهای: بهسوی غرب، هالوها در آکسفورد، شعبدهباز، جاده تنباکو، گاوبازها و... | ||
خط ۱۹۲: | خط ۱۸۴: | ||
به جای والتر هیوستن در فیلم گنجهای سیه را مادره | به جای والتر هیوستن در فیلم گنجهای سیه را مادره | ||
به جای جان هیوستن در فیملم بزرگترین جنگ | |||
به جای ادوارد جی رابینسون در فیلم سزار کوچک | |||
به جای بری جونز در فیلم جنگ و صلح | |||
به جای آندرو کایر در فیلم کلئوپاترا | به جای آندرو کایر در فیلم کلئوپاترا | ||
به جای جفری کین در فیلم دکتر ژیواگو | |||
==== '''کارتون''' ==== | |||
کارتون ووک، به جای پدر بزرگ | کارتون ووک، به جای پدر بزرگ | ||
کارتون بامبی، به جای چغد | کارتون بامبی، به جای چغد<ref name=":0" /> | ||
==== '''دوبله فیلمهای ایرانی''' ==== | |||
جعفر والی و جهانگیر فروهر (سریال هزاردستان، ساخته علی حاتمی) | جعفر والی و جهانگیر فروهر (سریال هزاردستان، ساخته علی حاتمی) | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۱۴: | ||
اسماعیل داورفر (دوست علی خان) در فیلم دایی جان ناپلئون | اسماعیل داورفر (دوست علی خان) در فیلم دایی جان ناپلئون | ||
روایت عشق | روایت عشق<ref>[https://godaar.com/%D8%B9%D8%B2%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A8%D9%84%DB%8C عزتالله مقبلی - سایت گدار]</ref> | ||
== منابع: == | |||
<references /> |
نسخهٔ ۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۸
عزتالله مقبلی ، (زاده ۴ فروردین ۱۳۱۲، تهران - درگذشته ۱۳ دی ۱۳۶۷، پاریس) دوبلور و بازیگر سینما و تئاتر ایران بود. عزتالله مقبلی فعالیت هنری خود را با بازیگری در تئاتر شروع کرد. او در کار دوبله به جای شخصیتها معروفی حرف زد که ماندگارترین و مشهورترین آن صدای الیور هاردی بود. عزتالله مقبلی همزمان با کار دوبله، بازیگری در سینما را با فیلم طلسم شیطان آغاز کرد که تا پایان عمرش یعنی تا سال ۱۳۶۷، به بازیگری ادامه داد. وی سالیان متمادی نیز در برنامهی رادیویی صبح جمعه با شما فعالیت و هنرنمایی کرد. مسعود مقبلی فرزند عزتالله مقبلی، هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بود که در قتل عام ۱۳۶۷، اعدام شد. عزتالله مقبلی گفته بود: ۴۰سال تلاش کردم دل مردم را شاد کنم اما خمینی قلبم را آتش زد.! سرانجام عزتالله مقبلی پس از گذشت چند ماه از اعدام فرزندش مسعود، در ۱۳ دیماه ۱۳۶۷، به علت ایست قلبی در سن ۵۵ سالگی درگذشت. پیکر عزتالله مقبلی در روز چهارشنبه ۲۰ دیماه ۱۳۶۷، پس از انتقال از پاریس به ایران، در قطعه ۱۲ بهشت زهرا خاکسپاری شد.
آغاز فعالیت
عزتالله مقبلی فعالیتهای هنری خود را از سال ۱۳۲۴، در باشگاه کودکان در مقام بازیگر تئاتر آغاز کرد. پرنده آبی از نخستین نمایشهای او است. چند نمایش دیگر وی عبارتند از: انگل اجتماع، تاجر ونیزی، اُلیور توئیست، داروی جوانی، یک گل و بهار و…
انطباق صدای عزتالله مقبلی با شخصیت الیور هاردی به اندازهای بود که پس از فوت استاد مقبلی، صداگزاران دیگر هیچوقت نتوانستند مانند صدای مقبلی در ذهن تماشاگران تلویزیون جا پیدا کنند.
عزتالله مقبلی با صدای دوبله به جای لویی دوفونس توانست تیپ ویژهای بر اساس تند و با سرعت حرف زدن در قالب مردان مسن با خلق و خوی عصبی به وجود آورد. او تا زمانی که زنده بود، به جای لویی دوفونس در همهی فیلمهایش حرف زد.
عزتالله مقبلی از سال ۱۳۳۵، همزمان با کار دوبله، بازیگری در سینما را با فیلم طلسم شیطان آغاز کرد؛ و تا ۱۳۶۷، یعنی تا پایان عمرش ادامه داد. او در سال ۱۳۴۶، با مشارکت نصرت الله وحدت، استودیوی دوبلاژ نقش جهان را پایهگذاری کرد.[۱]
عزتالله مقبلی از سال ۱۳۳۵، به دوبله پرداخت. او در عرصه صداگذاری بهجای الیور هاردی، لویی دوفونس و والتر برنان حرف میزد. از نقشهای مهم وی در کار دوبله، دوبلهی صدایش بهجای والتر هوستون در فیلم گنجهای سیرا مادره بود.[۲]
صدای الیور هاردی
یکی از دوبلههای معروف و ماندگار عزتالله مقبلی، صدای وی به جای افراد چاق بود که معروفترین آنها الیور هاردی است. صدا و کارکتر استاد مقبلی به جای الویر هاردی یکی از به یاد ماندنیترین تیپهای تاریخ دوبله به شمار میرود.
عزتالله مقبلی سالیان متمادی نیز در برنامهی رادیویی صبح جمعه با شما فعالیت و هنرنمایی کرد.[۲]
همسر و فرزندان
محبوبه مقبلی همسر عزتالله مقبلی و فرزندش مریم مقبلی و نوهشان دریا مقبلی، به بازیگری اشتغال دارند.
عزتالله مقبلی سه پسر دیگر به نامهای مسعود، امیرعلی و امیدرضا دارد.[۲]
اعدام مسعود مقبلی
مسعود مقبلی فرزند عزتالله مقبلی، هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بود که در قتل عام ۱۳۶۷، اعدام شد. مسعود مقبلی از سال ۱۳۵۸، با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و از همان موقع در انجمن دانش آموزان مسلمان در دبیرستان جاویدان تهران، فعالیتهای خود را آغاز کرد. مسعود مقبلی چند ماه پس از تظاهرات مردم تهران در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، دستگیر شد؛ و تحت شکنجه قرار گرفت. وی به ۱۵ سال حبس محکوم گردید؛ و بهخاطر شهرت پدرش در زندان زیر فشار مضاعف قرار داشت. مسعود مقبلی سرانجام در تابستان سال ۱۳۶۷، با وجود اینکه دوران محکومیتش را سپری میکرد، اعدام شد.[۳]
عزتالله مقبلی پس از دستگیری پسرش مسعود، دست از کار کشید و دیگر تمایل و انگیزهای برای ادامه کار در رادیو را نداشت. او مداوم به دلیل اینکه پسرش مسعود هوادار سازمان مجاهدین خلق بود، زیر فشار بود.
عزتالله مقبلی گفته بود: «۴۰سال تلاش کردم دل مردم را شاد کنم اما خمینی قلبم را آتش زد.!»
عزتالله مقبلی خواسته بود که روی سنگ مزار فرزندش مسعود این شعر جاودانه حک شود:
آن فرو ریخته گلهای پریشان در خاک
کز میْ جام شهادت همه مدهوشانند
نامشان زمزمه نیمهشب مستان باد
تا نگویيد که از یاد فراموشانند[۴]
خاطرات یک زندانی
یک زندانی در خاطرهای دربارهی شرایط عزت الله مقبلی نوشته است:
«در سال ۱۳۶۷، بعد از اینکه ملاقاتهای زندانیان قطع شد، پدر مسعود بارها برای اطلاع از وضع مسعود به زندان اوین مراجع کرد. اما هر بار با برخورد خشونتآمیز پاسداران خمینی مواجه شده و ناراحتتر از قبل، به خانه باز میگشت. سکوتی بود وحشتزا که از طرف زندانها برمیخاست. پدر مسعود هم تاب آن را نداشت و نیازمند دیدن فرزندش بود. زیرا میدانست حکم او در حال اتمام است. اوایل پاییز بود که با شنیدن خبر شهادت مسعود، دچار ناراحتی و سکته قلبی شد؛ و در فاصله کوتاهی جان سپرد. در همان ایام، مادر مسعود در بهشت زهرا دربهدر بهدنبال قبر فرزندش میگشت، چون از طرف زندان، هیچ رد و نشانی از محل دفن او را به خانواده نداده بودند. مادر تقریباً هر روز به بهشتزهرا میرفت تا بتواند اثری از فرزندش پیدا کند. او قطعههای ۱۰۶-۱۰۷-۱۰۸-۱۰۹ که قبر بچهها در آنجا بود را یکییکی چک کرد تا اینکه سنگقبر مسعود را لابلای قبرهای عمومی قبرستان پیدا کرد. خانوادههایی که آنروز در بهشتزهرا بودند میگفتند شیون و فغان این مادر بهحدی بود که همهی اطرافیان متوجه او شده بودند؛ و حتی پس از ساعتها نمیتوانستند او را از سنگقبر جدا کنند. مادر هم که خود هنرمند بود از این زمان به بعد خانهنشین شد.»[۴]
درگذشت عزتالله مقبلی
عزتالله مقبلی پس از گذشت چند ماه از اعدام فرزندش مسعود، در ۱۳ دیماه ۱۳۶۷، به علت ایست قلبی در سن ۵۵ سالگی درگذشت.[۴]
پیکر عزت الله مقبلی در روز چهارشنبه ۲۰ دیماه ۱۳۶۷، پس از انتقال از پاریس به ایران، در قطعه ۱۲ بهشت زهرا خاکسپاری شد.[۵]
محبوبه مقبلی خواست تا روی سنگ قبر همسرش این شعر ماندگار بماند:
مهربان بودی پدر رفتی به دنبال پسر
ماند خالی جای تو تنها صدایی ماند و بس
در سال ۱۳۷۲، پسر دیگر عزتالله مقبلی به نام امیرعلی در سن ۲۱ سالگی درگذشت که مزار او با پدرش در قطعه ۱۲ کنار هم قرار دارد. جای تعجب است که مزار عزتالله مقبلی که از پُرسابقهترین هنرمندان محسوب میشود، در قطعهی هنرمندان نیست!.[۴]
آثار عزتالله مقبلی
آثار عزتالله مقبلی شامل سینما، تلویزیون، تئاتر و دوبله میشود.
سینما
۱۳۶۷ - آخرین لحظه
۱۳۶۷ - شاخههای بید
۱۳۶۷ - هی جو - که بعلت فوت نابههنگامش، زندهیاد ایرج ناظریان بهجای مقبلی صحبت کرد
۱۳۶۶ - خبرچین
۱۳۶۶ - سایههای غم
۱۳۶۵ - ترنج
۱۳۶۵ - چمدان
۱۳۶۱ - سفیر
۱۳۵۶ - تازه عروس
۱۳۵۶ - فری دستقشنگ
۱۳۵۵ - تنها حامی
۱۳۵۵ - مادر جونم عاشق شده
۱۳۵۵ - نقص فنی
۱۳۵۱ - خر دجال
۱۳۵۱ - مطرب
۱۳۵۰ - ایوب
۱۳۵۰ - مردان سحر
۱۳۵۰ - معرکه
۱۳۴۹ - آفتاب مهتاب
۱۳۴۹ - سوگلی
۱۳۴۶ - دروازه تقدیر
۱۳۴۶ - میلیونرهای گرسنه
۱۳۴۶ - هفت شهر عشق
۱۳۴۵ - آقا موچول
۱۳۴۵ - پروفسور نخاله «کارگردان، سناریست و تهیهکنندهی این فیلم نیز بود.»
۱۳۴۵ - هاشمخان
۱۳۴۴ - در دنیا بیگانه بودم
۱۳۴۴ - شانس بزرگ
۱۳۴۴ - شیطون بلا
۱۳۴۴ - مرخصی اجباری
۱۳۴۳ - دختران با معرفت
۱۳۴۳ - کمینگاه شیطان
۱۳۴۱ - زن دشمن خطرناکیست
۱۳۴۱ - گربه وحشی
۱۳۴۰ - آس و پاس
۱۳۴۰ - بیوههای خندان
۱۳۴۰ - خانم عوضی گرفتین
۱۳۴۰ - صد کیلو داماد
۱۳۳۹ - کی به کیه؟
۱۳۳۵ - طلسم شیطان
پاترو از گلیمت درازتر نکن
تلویزیون
(۱۳۴۰–۱۳۴۵)تکمضراب
چنگک (مجموعه تلویزیونی)
آدم و حوا (مجموعه تلویزیونی)
گذر عمر (مجموعه تلویزیونی)
بوعلی سینا (مجموعه تلویزیونی)
کوچک جنگلی (مجموعه تلویزیونی)
هزاردستان (مجموعه تلویزیونی)
داییجان ناپلئون (مجموعه تلویزیونی)
صبح جمعه با شما[۵]
تئاتر
پرنده آبی
انگل اجتماع
تاجر ونیزی
اُلیور توئیست
داروی جوانی
یک گل و بهار[۱]
دوبله
دوبله فیلمهای خارجی
به جای الیور هاردی (صدای اولی) در فیلمهای: بهسوی غرب، هالوها در آکسفورد، شعبدهباز، جاده تنباکو، گاوبازها و...
اکثر فیلمهای لویی دوفونه
به جای الک گینس در فیلم الیور تویست
به جای والتر هیوستن در فیلم گنجهای سیه را مادره
به جای جان هیوستن در فیملم بزرگترین جنگ
به جای ادوارد جی رابینسون در فیلم سزار کوچک
به جای بری جونز در فیلم جنگ و صلح
به جای آندرو کایر در فیلم کلئوپاترا
به جای جفری کین در فیلم دکتر ژیواگو
کارتون
کارتون ووک، به جای پدر بزرگ
کارتون بامبی، به جای چغد[۲]
دوبله فیلمهای ایرانی
جعفر والی و جهانگیر فروهر (سریال هزاردستان، ساخته علی حاتمی)
تمامی فیلمهای همایون ، کمدین دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰،
خسرو دستگیر (گل مریم، ۱۳۶۶)
حسین ملکی (ترن، ۱۳۶۷)
سعید امیرسلیمانی (کفش های میرزا نوروز، ۱۳۶۴)
فیلم کمال الملک، به جای جهانگیر فروهر
اسماعیل داورفر (دوست علی خان) در فیلم دایی جان ناپلئون
روایت عشق[۶]
منابع:
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ عزتالله مقبلی - سایت مشخصات
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ بیوگرافی عزتالله مقبلی - سایت نمنمک
- ↑ مسعود مقبلی از قربانیان قتلعام ۱۳۶۷ - سایت ایران هرم
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ مجاهد شهید مسعود مقبلی فرزند عزت الله مقبلی - سایت قتلعام ۶۷
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ عزتالله مقبلی - سایت WIMDB.IR
- ↑ عزتالله مقبلی - سایت گدار