۱۳٬۱۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح ارقام) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
در جوانی به بیروت رفت و ۲ سال در مدرسه فرانسوی زبان آن به تحصیل پرداخت و از رفتن به نجف منصرف شد. در همین دوران با شیوههای نوین آموزش آشنا شد. در سال ۱۲۶۲ با تاسیس نخستین مدرسه به سبک نوین تعلیم مدرن الفبا را در مدارس ایراوان شروع کرد. در همین شهر با ناصرالدین شاه ملاقاتی داشت که از او درخواست تاسیس مدارس ایرانی را کرد و با شنیدن بدگوییهای اطرافیان شاه که این مدارس جوانان را متجدد و یاغی میکند از پیشنهاد خود پشیمان شد اما ناامید نشد و به تبریز رفت و با سرمایه شخصی و میراث پدری نخستین مدرسه را در سال ۱۲۶۶ تاسیس کرد. مرتجعین و مکتبداران قدیم این کار او را تحمل نکرده و مردم را بر علیه او شوراندند. با اینکه دروس حوزوی خوانده بود و لباس روحانی هم داشت متهم به بابیگری و فرنگیمابی شد و چند مدرسه او تخریب و غارت شد. پس از این ماجرا ناچار به ترک تبریز و رفتن به تهران شد و در تهران مدرسهای به نام رشدیه تاسیس کرد و اولین کتاب درسی را نوشت. گرایش رشدیه به مشروطه و حمایتش از تاسیس مدارس دخترانه و انتشار روزنامه و شبنامه علیه استبداد بیشترین مخالفتها از طرف طبقات حاکم و کارگزارنش را علیه او برمیانگیخت. در سالهای پایانی عمر در فکر تاسیس مدرسهای مخصوص نابینایان بود که بدلیل فقر مالی نتوانست عملی کند. | در جوانی به بیروت رفت و ۲ سال در مدرسه فرانسوی زبان آن به تحصیل پرداخت و از رفتن به نجف منصرف شد. در همین دوران با شیوههای نوین آموزش آشنا شد. در سال ۱۲۶۲ با تاسیس نخستین مدرسه به سبک نوین تعلیم مدرن الفبا را در مدارس ایراوان شروع کرد. در همین شهر با ناصرالدین شاه ملاقاتی داشت که از او درخواست تاسیس مدارس ایرانی را کرد و با شنیدن بدگوییهای اطرافیان شاه که این مدارس جوانان را متجدد و یاغی میکند از پیشنهاد خود پشیمان شد اما ناامید نشد و به تبریز رفت و با سرمایه شخصی و میراث پدری نخستین مدرسه را در سال ۱۲۶۶ تاسیس کرد. مرتجعین و مکتبداران قدیم این کار او را تحمل نکرده و مردم را بر علیه او شوراندند. با اینکه دروس حوزوی خوانده بود و لباس روحانی هم داشت متهم به بابیگری و فرنگیمابی شد و چند مدرسه او تخریب و غارت شد. پس از این ماجرا ناچار به ترک تبریز و رفتن به تهران شد و در تهران مدرسهای به نام رشدیه تاسیس کرد و اولین کتاب درسی را نوشت. گرایش رشدیه به مشروطه و حمایتش از تاسیس مدارس دخترانه و انتشار روزنامه و شبنامه علیه استبداد بیشترین مخالفتها از طرف طبقات حاکم و کارگزارنش را علیه او برمیانگیخت. در سالهای پایانی عمر در فکر تاسیس مدرسهای مخصوص نابینایان بود که بدلیل فقر مالی نتوانست عملی کند. | ||
رشدیه، | رشدیه، ۲۷ جلد کتاب درسی برای سوادآموزان فارسیزبان نوشت. چندین مدرسه در تبریز و تهران و شهرهای دیگر بنیان نهاد که بیشتر آنها را در همان زمان تعطیل یا ویران کردند. پیش از او نیز کسانی بودند که در این راه قدم برداشتند؛ اما هیچیک پشتکار و نستوهی او را نداشت. سرانجام نیز به قم تبعید شد و در ۹۳ سالگی در نهایت فقر و عسرت درگذشت. | ||
در واپسین روزهای زندگی، چنین وصیت کرده بود:<blockquote>«مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود»</blockquote> | در واپسین روزهای زندگی، چنین وصیت کرده بود:<blockquote>«مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند و از این بابت روحم شاد شود»</blockquote> | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
ناظم الاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» میگوید: «شیخ فضل الله نوری در مجلسی به من گفت: ای ناظم الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم میدهم آیا مدارس جدید خلاف شرع نیست؟ آیا ورود به این مدارس مصادف اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک، عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمیکند؟ مدارس را افتتاح کردید، آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید؟» (ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، نشر آگاه بخش اول، | ناظم الاسلام کرمانی در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» میگوید: «شیخ فضل الله نوری در مجلسی به من گفت: ای ناظم الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم میدهم آیا مدارس جدید خلاف شرع نیست؟ آیا ورود به این مدارس مصادف اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک، عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمیکند؟ مدارس را افتتاح کردید، آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید؟» (ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، نشر آگاه بخش اول، ص۳۲۲) | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
رشدیه، | رشدیه، ۲۷ جلد کتاب درسی برای سوادآموزان فارسیزبان نوشت. چندین مدرسه در تبریز و تهران و شهرهای دیگر بنیان نهاد که بیشتر آنها را در همان زمان تعطیل یا ویران کردند. پیش از او نیز کسانی بودند که در این راه قدم برداشتند؛ اما هیچیک پشتکار و نستوهی او را نداشت. سرانجام نیز به قم تبعید شد و در ۹۳ سالگی در نهایت فقر و عسرت درگذشت. قبر او اکنون در یکی در قبرستانهای قم است؛ اما هیچ نشانی بر سر قبر او نیست که یافتن آن آسان باشد. | ||
چهار سال پس از فوت مظلومانۀ رشدیه، '''نیما یوشیج''' دردنامهای در رثای او و همگامانش سرود: | چهار سال پس از فوت مظلومانۀ رشدیه، '''نیما یوشیج''' دردنامهای در رثای او و همگامانش سرود: | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
در اوایل سال چهارم از عمر مدرسه میرزا حسن تبریزی با کمک اولیای اطفال، شاگردانش را با لباس های متحدالشکل در سر مسیر راه بازگشت ناصرالدین شاه از سفر دومش به اروپا قرار داد، و با به اهتزاز درآوردن پرچم ایران توجه پادشاه را جلب کرد و در انتهای خطابه اش با این مذموم ” سوغاتی را که ایرانیان از آستان ملک پاسبان پدر تاجدار انتظار دارند اجازه تأسیس اینگونه مدارس در ایران است ” از شاه تقاضا کرد برای تغییر اصول تعلیم و تربیت در ایران که آرزوی دیرینه اش بود به ایران برود. به این ترتیب با موافقت شاه در بازگشت به ایران، رشدیه نیزهمراه ملتزمین رکاب قرار گرفت. شاه هر روز ساعتی رشدیه را احضار و در مورد مدرسه سوالاتی می کرد، رشدیه جوان و بی تجربه غافل از فکر و نیت شاه، منافع مدرسه را به طور جامع شرح میدهد. شاه زیرک هم که احداث مدرسه را بر خلاف منافع سلطنت خود میبیند امر به جا گذاشتن رشدیه در نخجوان میانه راه و نگهداشتن وی تا رسیدن شاه به تهران میدهد. میرزا حسن قصد میکند به ایروان باز گردد اما به دستور شاه حتی از بازگشتش به ایروان نیز ممانعت می کنند ناچار پس از مدت تعیین شده به تبریز باز می گردد و این ماجرا را کاملاً مسکوت می گذارد که مبادا با اوا مهر و موم شدن مدرسه اش توسط کارگزار ایران روبرو میشود، با منحل شدن مدرسه ناچار رشدیه ایروان را ترک کرده عازم تبریز میشود. | در اوایل سال چهارم از عمر مدرسه میرزا حسن تبریزی با کمک اولیای اطفال، شاگردانش را با لباس های متحدالشکل در سر مسیر راه بازگشت ناصرالدین شاه از سفر دومش به اروپا قرار داد، و با به اهتزاز درآوردن پرچم ایران توجه پادشاه را جلب کرد و در انتهای خطابه اش با این مذموم ” سوغاتی را که ایرانیان از آستان ملک پاسبان پدر تاجدار انتظار دارند اجازه تأسیس اینگونه مدارس در ایران است ” از شاه تقاضا کرد برای تغییر اصول تعلیم و تربیت در ایران که آرزوی دیرینه اش بود به ایران برود. به این ترتیب با موافقت شاه در بازگشت به ایران، رشدیه نیزهمراه ملتزمین رکاب قرار گرفت. شاه هر روز ساعتی رشدیه را احضار و در مورد مدرسه سوالاتی می کرد، رشدیه جوان و بی تجربه غافل از فکر و نیت شاه، منافع مدرسه را به طور جامع شرح میدهد. شاه زیرک هم که احداث مدرسه را بر خلاف منافع سلطنت خود میبیند امر به جا گذاشتن رشدیه در نخجوان میانه راه و نگهداشتن وی تا رسیدن شاه به تهران میدهد. میرزا حسن قصد میکند به ایروان باز گردد اما به دستور شاه حتی از بازگشتش به ایروان نیز ممانعت می کنند ناچار پس از مدت تعیین شده به تبریز باز می گردد و این ماجرا را کاملاً مسکوت می گذارد که مبادا با اوا مهر و موم شدن مدرسه اش توسط کارگزار ایران روبرو میشود، با منحل شدن مدرسه ناچار رشدیه ایروان را ترک کرده عازم تبریز میشود. | ||
در بازگشت به ایران نخستين مدرسه نوين را در سال ۱۲۶۶شمسی ( | در بازگشت به ایران نخستين مدرسه نوين را در سال ۱۲۶۶شمسی ( ۱۳۰۵ قمری ) در محله ششگلان تبريز بنا نهاد. اين مدرسه در مدت زمان کوتاهی با استقبال مردم روبرو شد و موجب واکنش شدید مکتب داران و سنت گرایان قرار گرفت. با اینکه میرزا حسن در کسوت روحانی بود، روحانیون متعصب تبریز وی را تکفیر و او را بابی نامیدند و حکم به انهدام مدرسه رشدیه دادند. با حمله به مدرسه و تخریب آن رشدیه فرار کرده به مشهد می رود. در آنجا مدرسه جدیدی تآسیس کرد و مجددأ مورد حمله متعصبین و اشرار قرار گرفت. اینبار نیز رشدیه را به سختی کتک زده و دستش را می شکنند. به دنبال این وقایع رشدیه هر بار مصمم تر در مکانی دیگر مدرسه تاسیس می کند بین سال های ۱۲۶۶ و ۱۲۷۳ شمسی نه بار مدرسه تأسیس می کند و هر بار با کار شکني ها و دسيسه هاي متعصبین و بد انديشان پي درپي بسته می شود و حتی يكی از شاگردان جان خود را از دست می دهد و خودش بارها مورد حمله قرار می گیرد و به سختی آسیب می بیند و باز ادامه می دهد. | ||
امین الدوله که مردی خیر اندیش و ترقی طلب بود در زمانی که کارگزار آذربایجان شد از رشدیه حمایت کرد و حمایت دولت از رشدیه رسمیت یافت. معروف است که امین الدوله به رشدیه گفته بود ” اگر بخواهم به مملکت خدمت کنم، توسعه فکر شما اولین قدم اقدامات من خواهد بود “. در سال | امین الدوله که مردی خیر اندیش و ترقی طلب بود در زمانی که کارگزار آذربایجان شد از رشدیه حمایت کرد و حمایت دولت از رشدیه رسمیت یافت. معروف است که امین الدوله به رشدیه گفته بود ” اگر بخواهم به مملکت خدمت کنم، توسعه فکر شما اولین قدم اقدامات من خواهد بود “. در سال ۱۳۱۵ امین الدوله در تهران به صدارت رسید و بلافاصله رشدیه را به تهران دعوت کرد، اولین دبستان رشدیه در تهران در این سال در باغ کربلایی عباسعلی با حمایت امین الدوله افتتاح شد. شش ماه از عمر مدرسه گذشته بود که امین الدوله از صدارت عزل و تبعید شد وعلی اصغر خان اتابک به جای وی منصوب شد. با روی کار آمدن صدراعظم هایی چون اتابک و بعد از او عبدالمجید میرزا عین الدوله که از نظر رشدیه خائن و وطن فروش بودند گرفتاریهای رشدیه از نو شروع شد و فعالیت های رشدیه از جنبه های علمی و فرهنگی فرا رفته ابعاد سیاسی به خود گرفت. | ||
در این دوران به منظور افشا کردن و آگاهی مردم از آنچه می گذشت، دست به انتشار شب نامه زد. در این شب نامه ها علاوه بر شرح مظالم عین الدوله و عمال زیر دست او و فشارهای طاقت فرسای حکومت های محل ها، از مردم برای گرفتن حقوق حقه خود و مقاومت در مقابل خودمختاری و بریدن زنجیر های اسارت دعوت و راهنمایی های لازم را هم می کرد. | در این دوران به منظور افشا کردن و آگاهی مردم از آنچه می گذشت، دست به انتشار شب نامه زد. در این شب نامه ها علاوه بر شرح مظالم عین الدوله و عمال زیر دست او و فشارهای طاقت فرسای حکومت های محل ها، از مردم برای گرفتن حقوق حقه خود و مقاومت در مقابل خودمختاری و بریدن زنجیر های اسارت دعوت و راهنمایی های لازم را هم می کرد. | ||
به دنبال انتشار این شب نامه ها دست به ابتکار دیگری زد، در هفدهم ربیع الاول سال | به دنبال انتشار این شب نامه ها دست به ابتکار دیگری زد، در هفدهم ربیع الاول سال ۱۳۲۳ قمری رشدیه جلد اول کتاب “کفایة التعلیم” را برای درس فارسی و املای شاگردان چاپ کرد، در آخر کتاب صفحات ویژه ای چاپ کرد به نام “تنبیه الغافلین یا ارشاد الطالبین” که اسما معاهده ایست بین مدیر مکتب رشدیه و اجزای مکتب رشدیه ” که در سه هزار جلد به طبع رسید و در ذی الحجه همان سال به چاپ دوم در پنج هزار جلد رسیده و به سرعت فروش رفت. تقی زاده که خود از شاگردان دوره اول مدرسه رشدیه تبریز بود درباره اش گفته بود: ” آقای رشدیه تنبیه الغافلین شما نه تنها اولین درس مشروطیت و آزادی طلبی بود، بلکه آخرین درس مشروطیت و آزادی هم همان است “. | ||
رشدیه از حُسن استقبال مردم در استقبال از کتاب کفایت التعلیم آنچنان به وجد آمد که در صدد انتشار روزنامه برآمد. با مشکلات بسیار امتیاز مجله مصور مکتب را گرفت. نخستین شماره در سال | رشدیه از حُسن استقبال مردم در استقبال از کتاب کفایت التعلیم آنچنان به وجد آمد که در صدد انتشار روزنامه برآمد. با مشکلات بسیار امتیاز مجله مصور مکتب را گرفت. نخستین شماره در سال ۱۳۲۳ هجری قمری منتشر شد. چنانچه از نامش پیداست در ظاهر مربوط به مکتب و امور مربوط به آن بود ولی دست کمی از کتاب “تنبیه الغافلین یا ارشاد الطالبین” نداشت و در همه جا ادب و احترام ظاهر کاملا حفظ می شد. پس از مدتی عین الدوله به ستوه آمد و رشدیه را به همراه دو تن دیگر مجدالاسلام کرمانی ( ناشر و نویسنده روزنامه ادب ) و میرزا آقای اصفهانی که در حبل المتین کلکته می نوشت را دستگیر و به کلات تبعید کردند. | ||
گرچه درباره ابعاد علمی و آموزشی شخصیت میرزا حسن رشدیه کتب و مقالات اندکی منتشر شده، اما ابعاد سیاسی و تاریخی و نقش مهم او در گسترش و پیروزی اندیشه مشروطه خواهی در ایران، مغفول واقع شده است. | گرچه درباره ابعاد علمی و آموزشی شخصیت میرزا حسن رشدیه کتب و مقالات اندکی منتشر شده، اما ابعاد سیاسی و تاریخی و نقش مهم او در گسترش و پیروزی اندیشه مشروطه خواهی در ایران، مغفول واقع شده است. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
ميرزا حسن رشديه در اواخر عمر با خانواده اش به قم رفت، مدرسه اش را در مجاورت تکیه ملا محمود دایر کرد و اطفالی را که اکثرا فقیر و بی بضاعت بودند دعوت کرده و بر طبق میلش دبستانی بپا کرد. علاوه بر مدیریت، کلاس اول را خود اداره می کرد. در قم در همان مدرسه، کلاس مخصوصی هم برای تدریس به نابینایان گشود و به طرز خاصی ایشان را تعلیم می داد. | ميرزا حسن رشديه در اواخر عمر با خانواده اش به قم رفت، مدرسه اش را در مجاورت تکیه ملا محمود دایر کرد و اطفالی را که اکثرا فقیر و بی بضاعت بودند دعوت کرده و بر طبق میلش دبستانی بپا کرد. علاوه بر مدیریت، کلاس اول را خود اداره می کرد. در قم در همان مدرسه، کلاس مخصوصی هم برای تدریس به نابینایان گشود و به طرز خاصی ایشان را تعلیم می داد. | ||
میرزا حسن رشدیه در | میرزا حسن رشدیه در ۱۸ آذر ۱۳۲۳ شمسی در ۹۳ سالگی درگذشت. | ||
در واپسین روزهای زندگی، چنین وصیت کرده بود: | در واپسین روزهای زندگی، چنین وصیت کرده بود: | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
• تولد | • تولد | ||
• | • ۱۲۹۸ ق. آغاز سفرهای رشدیه برای تحصیل به کشورهای روسیه(شهر ایروان در کشور ارمنستان کنونی) عثمانی، مصر و لبنان | ||
• | • ۱۳۰۱ ق. تاسیس نخستین مدرسه ایرانی برای مسلمانان قفقازی(رشدیه، ۱۳۷۰، ص ۲۰) به کمک حاجی آخوند برادر ناتنی میرزا حسن رشدیه | ||
• | • ۱۳۰۵ ق. تاسیس اولین مدرسه در مسجدی در شهر تبریز و آموزش کودکان با اسلوب جدید و صدور حکم تکفیر وی و تکرار اتفاقات فرار رشدیه به شهرهای مختلف و تاسیس مدارس جدید. | ||
• | • ۱۳۱۲ ق. تاسیس مدرسه جدید رشدیه قبل از سال ۱۳۱۲ ق. در محله لیل آباد شهر تبریز | ||
• | • ۱۳۱۳ – ۱۳۱۴ ق. انتصاب امین الدوله به پیشکاری آذربایجان و بازگشت رشدیه به ایران و حمایت امین الدوله از رشدیه و در نتیجه موفقیت و پیشرفت مدرسه رشدیه | ||
• | • ۱۳۱۴- ۱۳۱۵ ق. انتخاب امین الدوله به صدر اعظمی و احضار رشدیه به تهران و تشکیل انجمن معارف و آغاز کار مدارس ابتدایی جدید در تهران با حمایت دولت | ||
• | • ۱۳۱۶ ق. رواج و افزایش تعداد مدارس جدید(در مقطع ابتدایی)، عزل امین الدوله از صدراعظمی در سال ۱۳۱۶ ق. و رشدیه یکی از حامیان اصلی خود را از دست داد. | ||
• | • ۱۳۱۶ ق. با آغاز صدارت امین السلطان واختلاف رشدیه با انجمن معارف؛ اعیان و اشراف از ترس صدراعظم فرزندانشان را از مدرسه رشدیه خارج کردند و فشار برای تعطیلی مدرسه رشدیه افزایش یافت و با حمایت شیخ هادی نجم آبادی مدرسه به حیات خود ادامه داد. | ||
• | • ۱۳۱۹ ق. سفر رشدیه به حج جهت در امان ماندن از دست ماموران حکومتی و بازگشت به تهران با بهتر شدن وضیعت و با توجه به منحل شدن مدرسه رشدیه در تهران، وی برای تحصن به شهر قم رفت. دشمنی امین السلطان با رشدیه سبب جمع شدن مخالفانش در اطراف رشدیه شد و امین السلطان تصمیم به تبعید رشدیه به اردبیل را می گیرد که بنا به دلایلی عملی نمی شود. | ||
• | • ۱۳۲۰ ق. وفات شیخ هادی نجم آبادی یکی از مهم ترین حامیان اصلی رشدیه. | ||
• | • ۱۳۲۱ ق. انتخاب عبدالمجید میرزا عین الدوله به صدر اعظمی و دائر شدن مجدد مدرسه رشدیه | ||
• | • ۱۳۲۲ ق. وفات امین الدوله یکی دیگر از حامیان اصلی رشدیه. | ||
• | • ۱۳۲۳ ق. تاسیس مدرسه جدید رشدیه به نام “مکتب رشدیه” زیرا قبلا مدرسه رشدیه تاسیس شده بود و منحصر به امین الدوله(و بازماندگانش) بود. | ||
• | • ۱۳۲۴ ق.تبعید رشدیه به کلات و با عزل عین الدوله از مقام صدر اعظمی و انتصاب میرزا نصرالله مشیرالدوله وی مشهد دعوت می شود و پس از مدتی از آنجا به دیدار عبدالرحیم طالبوف در روسیه رفت. | ||
• | • ۱۳۲۵ ق. تاسیس مدرسه حیات جاوید به مدیریت میرزا حسن رشدیه | ||
• | • ۱۳۲۶ ق. انتشار روزنامه طهران به مدیریت و صاحب امتیازی میرزا حسن رشدیه | ||
• | • ۱۳۳۰ ق. استخدام رشدیه در وزارت معارف به سمت بازرس مدارس | ||
• | • ۱۳۳۲ ق. انتصاب رشدیه به سمت امانت اوقاف و ریاست اوقاف قزوین | ||
• | • ۱۳۳۶ ق. انتصاب رشدیه به سمت ریاست معارف گیلان | ||
• | • ۱۳۰۲ ش. بازنشستگی رشدیه و تقاضای درخواست تاسیس دبستان در رشت و مهاجرت به تهران | ||
• | • ۱۳۰۸ ش. درخواست تاسیس مدرسه در اردبیل(به درخواست اهالی آن شهر) | ||
• | • ۱۳۱۵ ش. تاسیس مدرسه شش کلاسه در شهر قم | ||
• | • ۱۳۲۳ ش. وفات | ||
== منابع == | == منابع == |
ویرایش