۱٬۳۰۵
ویرایش
خط ۱: | خط ۱: | ||
زندان قزلفلعه یا قزل قلاع (قلعه سرخ) از جمله بناهای دوران قاجار است که در خارج از دروازه یوسف آباد و در زمینهای جلالیه در ده امیر آباد قرار داشته است. در دوران قاجار مورد استفاده مسافرین و کاروانهایی بوده است که از زنجان و گیلان و همدان و گلپایگان عازم پایتخت بودند. در زمان رضا شاه نیز به عنوان انبار مهمات و وسایل اسقاطی مورد استفاده قرار میگرفت. پس از کودتای ۲۸ مرداد این کاروانسرا با دیوارهای بلند کاهگلیاش به زندان تغییر کاربری داد و محلی که به نگهداری اسب و قاطر مسافران کاروانسرا اختصاص داشت بدل به سلول انفرادی شد. این زندان تا سال ۱۳۵۰ دائر بود و دوسال پس از انقلاب تبدیل به میدان میوه و ترهبار شد.<ref>[http://drshariati.org/?p=15593 زندان قزل قلعه یا قزل قلاع (قلعه سرخ)]</ref> | زندان قزلفلعه یا قزل قلاع (قلعه سرخ) از جمله بناهای دوران قاجار است که در خارج از دروازه یوسف آباد و در زمینهای جلالیه در ده امیر آباد قرار داشته است. در دوران قاجار مورد استفاده مسافرین و کاروانهایی بوده است که از زنجان و گیلان و همدان و گلپایگان عازم پایتخت بودند. در زمان رضا شاه نیز به عنوان انبار مهمات و وسایل اسقاطی مورد استفاده قرار میگرفت. پس از کودتای ۲۸ مرداد این کاروانسرا با دیوارهای بلند کاهگلیاش به زندان تغییر کاربری داد و محلی که به نگهداری اسب و قاطر مسافران کاروانسرا اختصاص داشت بدل به سلول انفرادی شد. این زندان تا سال ۱۳۵۰ دائر بود و دوسال پس از انقلاب تبدیل به میدان میوه و ترهبار شد.<ref>[http://drshariati.org/?p=15593 زندان قزل قلعه یا قزل قلاع (قلعه سرخ)]</ref> | ||
زندان قزل قلعه یا «قزل قلاع» (قلعه سرخ)، از جمله یادمانهای دوران قاجار و پهلوي اول و دوم است . اين يادمان سال هاست که به «میدان میوه و تره بار» تبدیل شده است. زندان قزل قلعه خارج از «دروازه یوسف آباد» و در زمین های جلالیه در ده امیر آباد، قرار داشت.<ref>[https://22bahman.ir/show.php?page=post&id=10963 سایت انقلاب اسلامی - از زندان قزل قلعه تا ميدان تره بار]</ref> | زندان قزل قلعه یا «قزل قلاع» (قلعه سرخ)، از جمله یادمانهای دوران قاجار و پهلوي اول و دوم است . اين يادمان سال هاست که به «میدان میوه و تره بار» تبدیل شده است. زندان قزل قلعه خارج از «دروازه یوسف آباد» و در زمین های جلالیه در ده امیر آباد، قرار داشت.<ref>[https://22bahman.ir/show.php?page=post&id=10963 سایت انقلاب اسلامی - از زندان قزل قلعه تا ميدان تره بار]</ref> | ||
این زندان زیر نظر ارتش اداره میشد.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_53506/دهه_پنجاه/قزل_قلعه قزل قلعه]</ref> | |||
== پیشینه زندان قزلقلعه == | == پیشینه زندان قزلقلعه == | ||
خط ۱۳: | خط ۱۵: | ||
این زندان در زمین های جلالیه در ده امیر آباد، قرار داشت. ده امیرآباد بعدها با آباد شدن شهر تهران، به محله امیرآباد تبدیل شد و امروزه به کارگر شمالی تغییر نام داده است. در خیابان کارگر شمالی، یک فرعی وجود داشت که به زندان قزل قلعه منتهی میشد. اتوبانی هم از وسط زمینهای این زندان میگذرد که یکی از شاهراههای مهم تهران به شمار میآید و به اتوبان پارک وی، گیشا، خیابان نواب، خیابان آزادی، انقلاب و اتوبان کردستان و... راه دارد. زندان قزل قلعه در واقع بین پارک لاله (پارک فرح) و کوی دانشگاه قرار داشت.کوی دانشگاه و چند مرکز تحقیقاتی روی تپه های امیرآباد ساخته شده بود و قزل قلعه در شیب شرقی آن تپه ها قرار داشت.<ref name=":0" /> | این زندان در زمین های جلالیه در ده امیر آباد، قرار داشت. ده امیرآباد بعدها با آباد شدن شهر تهران، به محله امیرآباد تبدیل شد و امروزه به کارگر شمالی تغییر نام داده است. در خیابان کارگر شمالی، یک فرعی وجود داشت که به زندان قزل قلعه منتهی میشد. اتوبانی هم از وسط زمینهای این زندان میگذرد که یکی از شاهراههای مهم تهران به شمار میآید و به اتوبان پارک وی، گیشا، خیابان نواب، خیابان آزادی، انقلاب و اتوبان کردستان و... راه دارد. زندان قزل قلعه در واقع بین پارک لاله (پارک فرح) و کوی دانشگاه قرار داشت.کوی دانشگاه و چند مرکز تحقیقاتی روی تپه های امیرآباد ساخته شده بود و قزل قلعه در شیب شرقی آن تپه ها قرار داشت.<ref name=":0" /> | ||
زندان قزل قلعه خارج از «دروازه یوسف آباد» و در زمین های جلالیه در ده امیر آباد، قرار داشت. ده امیرآباد بعدها با آباد شدن شهر تهران، به محله امیرآباد تبدیل شد و امروزه به کارگر شمالی تغییر نام داده است. در خیابان کارگر شمالی، یک فرعی وجود داشت که به زندان قزل قلعه منتهی میشد. اتوبانی هم از وسط زمینهای این زندان میگذرد که یکی از شاهراههای مهم تهران به شمار میآید و به اتوبان پارک وی، گیشا، خیابان نواب، خیابان آزادی، انقلاب و اتوبان کردستان و... راه دارد. زندان قزل قلعه در واقع بین پارک لاله (پارک فرح) و کوی دانشگاه بود. کوی دانشگاه و چند مرکز تحقیقاتی روی تپه های امیرآباد ساخته شده بود و قزل قلعه در شیب شرقی آن تپه ها قرار داشت. اگر مسیرمان کوی دانشگاه بود. برای رفتن به قزل قلعه میبایست از خیابان امیرآباد به خیابانی در دست راست بپیچیم و بعد از پائین رفتن از شیب در سمت چپ، زندان قزل قلعه پیدا بود.<ref name=": | زندان قزل قلعه خارج از «دروازه یوسف آباد» و در زمین های جلالیه در ده امیر آباد، قرار داشت. ده امیرآباد بعدها با آباد شدن شهر تهران، به محله امیرآباد تبدیل شد و امروزه به کارگر شمالی تغییر نام داده است. در خیابان کارگر شمالی، یک فرعی وجود داشت که به زندان قزل قلعه منتهی میشد. اتوبانی هم از وسط زمینهای این زندان میگذرد که یکی از شاهراههای مهم تهران به شمار میآید و به اتوبان پارک وی، گیشا، خیابان نواب، خیابان آزادی، انقلاب و اتوبان کردستان و... راه دارد. زندان قزل قلعه در واقع بین پارک لاله (پارک فرح) و کوی دانشگاه بود. کوی دانشگاه و چند مرکز تحقیقاتی روی تپه های امیرآباد ساخته شده بود و قزل قلعه در شیب شرقی آن تپه ها قرار داشت. اگر مسیرمان کوی دانشگاه بود. برای رفتن به قزل قلعه میبایست از خیابان امیرآباد به خیابانی در دست راست بپیچیم و بعد از پائین رفتن از شیب در سمت چپ، زندان قزل قلعه پیدا بود.<ref name=":3" /> | ||
== موسس زندان قزلقلعه == | == موسس زندان قزلقلعه == | ||
خط ۳۶: | خط ۳۸: | ||
== نگهبانان و رابطه با زندانیان == | == نگهبانان و رابطه با زندانیان == | ||
بطور معمول یک سرباز روی پشت بام اتاق های عمومی پاس میداد. سربازان که بیشترشان سرباز وظیفه بودند، گاه گداری پای صحبت زندانیان مینشستند و از سرودخوانی آنان کیف میکردند. پیش آمده بود که دور از چشم و اطلاع رؤسای قزل قلعه سربازان پیغامهای غیر سیاسی خانواده زندانی را هم به او میرساندند. در یک مورد سربازی پیش خانواده زندانی رفته و با آنان گرم صحبت شده بود و کلک و ملکی هم در کارش نبوده است. سربازان گاهی چیزهای کوچک متعلق به خودشان مثل نخ و سوزن، قلم و غیره را از پنجره گنبد (از سقف) پائین میانداختند تا زندانیان بردارند.<ref name=": | بطور معمول یک سرباز روی پشت بام اتاق های عمومی پاس میداد. سربازان که بیشترشان سرباز وظیفه بودند، گاه گداری پای صحبت زندانیان مینشستند و از سرودخوانی آنان کیف میکردند. پیش آمده بود که دور از چشم و اطلاع رؤسای قزل قلعه سربازان پیغامهای غیر سیاسی خانواده زندانی را هم به او میرساندند. در یک مورد سربازی پیش خانواده زندانی رفته و با آنان گرم صحبت شده بود و کلک و ملکی هم در کارش نبوده است. سربازان گاهی چیزهای کوچک متعلق به خودشان مثل نخ و سوزن، قلم و غیره را از پنجره گنبد (از سقف) پائین میانداختند تا زندانیان بردارند.<ref name=":3" /> | ||
== وضعیت زندان قزلقلعه == | == وضعیت زندان قزلقلعه == | ||
در قزل قلعه آزاد بودیم که همه اوقات صبح و عصر را در حیاط قدم بزنیم، با مهرههای خمیری دست ساز یک همبند هنرمند بروجردی شطرنج و تخته نرد بازی کنیم و دیگران ‘کونسه بدهند’؛ یا کنار حوض آب لم بدهیم و روزهارا بشماریم- کار دیگری که نمیشد کرد. کتاب و روزنامهای در کار نبود. غذای سه وعده را گرچه خود نمی پختیم ولی داخل دیگی تحویل میگرفتیم و بین همه توزیع میکردیم. نوبت حمام را خود نگاه میداشتیم، بر نظافت دستشوئی و توالت نظارت داشتیم و از همه مهمتر اینکه مسئولین زندان داخل بندها نمیآمدند و اگر به ندرت، آنهم برای انجام کارهایشان وارد حیاط میشدند، بعداز چند دقیقه گورشان را گم میکردند.<ref name=": | در قزل قلعه آزاد بودیم که همه اوقات صبح و عصر را در حیاط قدم بزنیم، با مهرههای خمیری دست ساز یک همبند هنرمند بروجردی شطرنج و تخته نرد بازی کنیم و دیگران ‘کونسه بدهند’؛ یا کنار حوض آب لم بدهیم و روزهارا بشماریم- کار دیگری که نمیشد کرد. کتاب و روزنامهای در کار نبود. غذای سه وعده را گرچه خود نمی پختیم ولی داخل دیگی تحویل میگرفتیم و بین همه توزیع میکردیم. نوبت حمام را خود نگاه میداشتیم، بر نظافت دستشوئی و توالت نظارت داشتیم و از همه مهمتر اینکه مسئولین زندان داخل بندها نمیآمدند و اگر به ندرت، آنهم برای انجام کارهایشان وارد حیاط میشدند، بعداز چند دقیقه گورشان را گم میکردند.<ref name=":3" /> | ||
==== حمام زندان قزلقلعه ==== | ==== حمام زندان قزلقلعه ==== | ||
خط ۴۸: | خط ۵۰: | ||
شاهرخ مسکوب شاهنامه را در همین زندان به زندانیان آموخت، مرتضی کیوان از همین زندان به میدان تیرباران برده شد، هوشنگ تیزابی نیز از همین قلعه سرخ عبور کرد. حتی شادروان فروهر و به آذین نیز آن را دیدند و در آن بسر بردند. خسرو روزبه نیز در همین زندان با گروهبان ساقی چهره به چهره شد!<ref name=":1" /> | شاهرخ مسکوب شاهنامه را در همین زندان به زندانیان آموخت، مرتضی کیوان از همین زندان به میدان تیرباران برده شد، هوشنگ تیزابی نیز از همین قلعه سرخ عبور کرد. حتی شادروان فروهر و به آذین نیز آن را دیدند و در آن بسر بردند. خسرو روزبه نیز در همین زندان با گروهبان ساقی چهره به چهره شد!<ref name=":1" /> | ||
باقر مؤمنی محقق و نویسنده سرشناس ایران در یک ویدئو از زندان قزلقلعه و ماجرای ملاقات با پدر بیمارش و نقش استوارساقی میگوید. <ref>[https://www.youtube.com/watch?v=SYuliZ8hYOU باقر مومنی در زندان قزل قلعه و ماجرای ملاقات با پدر بیمارش]</ref> | |||
=== پیام مسعود رجوی از زندان قزل قلعه === | === پیام مسعود رجوی از زندان قزل قلعه === | ||
خط ۶۲: | خط ۶۶: | ||
و بهزودی ستمکاران خواهند دانست که چگونه آنها را در هم میشکنیم. | و بهزودی ستمکاران خواهند دانست که چگونه آنها را در هم میشکنیم. | ||
مسعود رجوی ـ ۳-۲-۱۳۵۱ زندان قزل قلعه<ref name=": | مسعود رجوی ـ ۳-۲-۱۳۵۱ زندان قزل قلعه<ref name=":3" /> | ||
== شکنجه و جنایت در زندان قزلقلعه == | == شکنجه و جنایت در زندان قزلقلعه == | ||
خط ۶۹: | خط ۷۳: | ||
در قزل قلعه بویژه بعد از کودتای ۲۸ مرداد جنایت بسیاری رخ داد. آن کاروانسرا با دیوارهای بلند کاهگلی اش زندان شد و محلی که به نگه داری اسب و قاطر مسافران کاروانسرا اختصاص داشت را سلول انفرادی کردند و در مرکز محوطه ساختمانهای بزرگی ایجاد شد و بعنوان بندهای عمومی مورد استفاده قرار گرفت. از سالهای 47 - 1346 به بعد، به جز موارد استثنایی در زندان قزل قلعه بازجویی صورت نمیگرفت. آنجا زندانیانی که محکومیتشان مشخص شده بود و قرار بود همچنان زیر نظر ساواک باشند نگهداری میشدند. | در قزل قلعه بویژه بعد از کودتای ۲۸ مرداد جنایت بسیاری رخ داد. آن کاروانسرا با دیوارهای بلند کاهگلی اش زندان شد و محلی که به نگه داری اسب و قاطر مسافران کاروانسرا اختصاص داشت را سلول انفرادی کردند و در مرکز محوطه ساختمانهای بزرگی ایجاد شد و بعنوان بندهای عمومی مورد استفاده قرار گرفت. از سالهای 47 - 1346 به بعد، به جز موارد استثنایی در زندان قزل قلعه بازجویی صورت نمیگرفت. آنجا زندانیانی که محکومیتشان مشخص شده بود و قرار بود همچنان زیر نظر ساواک باشند نگهداری میشدند. | ||
آیتالله منتظری در خاطراتش از شکنجه پسرش محمد در این زندان میگوید: یک روز هم مرا بردند به عنوان بازجویی دیدم محمد هم در آن اطاق است، بازجو شروع کرد به محمد فحش دادن فحشهای چارواداری و رکیک، بعد شروع کرد با سیلی بر گوشهای او کوبیدن، با این کار میخواستند روحیه مرا بشکنند. محمد را در قزل قلعه خیلی شکنجه کردند، یک بار او را برهنه روی بخاری روشن نشانده بودند، البته نه آن روز جلوی روی من بلکه یک روز دیگر، خود محمد میگفت: "وقتی من را روی بخاری نشاندند من گفتم یا امام زمان، ازغندی بازجو شروع کرد نعوذ بالله به امام زمان (عج) فحش دادن <ref name=": | آیتالله منتظری در خاطراتش از شکنجه پسرش محمد در این زندان میگوید: یک روز هم مرا بردند به عنوان بازجویی دیدم محمد هم در آن اطاق است، بازجو شروع کرد به محمد فحش دادن فحشهای چارواداری و رکیک، بعد شروع کرد با سیلی بر گوشهای او کوبیدن، با این کار میخواستند روحیه مرا بشکنند. محمد را در قزل قلعه خیلی شکنجه کردند، یک بار او را برهنه روی بخاری روشن نشانده بودند، البته نه آن روز جلوی روی من بلکه یک روز دیگر، خود محمد میگفت: "وقتی من را روی بخاری نشاندند من گفتم یا امام زمان، ازغندی بازجو شروع کرد نعوذ بالله به امام زمان (عج) فحش دادن <ref name=":3" /> | ||
آن روز بازجو که "دکتر جوان بود" خیلی ناراحت شد، شروع کرد با شلاق به من زدن، شلاق سیمی بود من هم با یک پیراهن بودم چون هوا گرم بود وقتی که شلاق را میزد پیراهن به بدنم میچسبید. گفت: "این مدرک بود تو پاره کردی "، گفتم: "دفتر خودم بود و کاغذ خودم، به تو چه که من آن را پاره کردم، رضاخان مرد و رفت، تو الان به خاطر یک شاه مرده در یک شعری که دیگری آن را گفته مرا بازجویی میکنی و کتک میزنی ؟!" خلاصه آن روز من عصبانی شدم و آن کاغذ را پاره کردم و او هم عصبانی شد و کتک مفصلی به من زد. در بازجوییها بیشتر مرا تهدید میکردند و شکنجه روانی میدادند،<ref name=": | آن روز بازجو که "دکتر جوان بود" خیلی ناراحت شد، شروع کرد با شلاق به من زدن، شلاق سیمی بود من هم با یک پیراهن بودم چون هوا گرم بود وقتی که شلاق را میزد پیراهن به بدنم میچسبید. گفت: "این مدرک بود تو پاره کردی "، گفتم: "دفتر خودم بود و کاغذ خودم، به تو چه که من آن را پاره کردم، رضاخان مرد و رفت، تو الان به خاطر یک شاه مرده در یک شعری که دیگری آن را گفته مرا بازجویی میکنی و کتک میزنی ؟!" خلاصه آن روز من عصبانی شدم و آن کاغذ را پاره کردم و او هم عصبانی شد و کتک مفصلی به من زد. در بازجوییها بیشتر مرا تهدید میکردند و شکنجه روانی میدادند،<ref name=":3" /> | ||
مسعود رجوی در دفاعیاتش گفته است: رئیس زندان قزل قلعه میگوید همانطور که تابهحال گوسفند میکشتید با آنها رفتار کنید...<ref name=":5" /> | مسعود رجوی در دفاعیاتش گفته است: رئیس زندان قزل قلعه میگوید همانطور که تابهحال گوسفند میکشتید با آنها رفتار کنید...<ref name=":5">[https://m.mojahedin.org/id/20283fb9-d081-4729-ab4b-4e41dbbf4fd1 مسعود رجوی و فراز و نشیبهای مبارزه با دو دیکتاتوری]</ref> | ||
== یادهایی از زندانیان از زندان قزلقلعه == | == یادهایی از زندانیان از زندان قزلقلعه == | ||
در همین قزل قلعه بود که زندانیان مرتبط با '''«عباس شهریاری»''' (مرد هزار چهره) با ناباوری متوجه شدند که وی جاسوس ساواک بوده و لورفتن تشکیلات تهران و بسیاری از دستگیری ها از جمله بیژن جزنی و سعید کلانتری و خیلی های دیگر زیر سر اوست.<ref name=":3" /> | در همین قزل قلعه بود که زندانیان مرتبط با '''«عباس شهریاری»''' (مرد هزار چهره) با ناباوری متوجه شدند که وی جاسوس ساواک بوده و لورفتن تشکیلات تهران و بسیاری از دستگیری ها از جمله بیژن جزنی و سعید کلانتری و خیلی های دیگر زیر سر اوست.<ref name=":3" /> | ||
خط ۸۹: | خط ۹۳: | ||
وقتی قزل قلعه منحل شد و ساقی به اوین آمد وارد کادر اداری شد. اگرچه سال 1353 بازنشسته شد ولی تا زمان پیروزی انقلاب در دستگاه ساواک ماند.<ref name=":0" /> | وقتی قزل قلعه منحل شد و ساقی به اوین آمد وارد کادر اداری شد. اگرچه سال 1353 بازنشسته شد ولی تا زمان پیروزی انقلاب در دستگاه ساواک ماند.<ref name=":0" /> | ||
== کتاب در مورد زندان قزلقلعه == | |||
کتاب «قزل قلعه: زندان سرخ پهلوی» با تدوین یعقوب لطفی از سوی موزه عبرت منتشر شد. نویسنده کتاب «قزل قلعه: زندان سرخ پهلوی» را بر اساس مطالعات گسترده میدانی کتابخانهای، استفاده از دیگر منابع چون سایتهای اینترنتی، بهرهبرداری از 120 هزار برگ سند منتشر شده از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی، بررسی خاطرات به جا مانده از زندانیان سیاسی رژیم پهلوی و انجام مصاحبههای شفاهی با مطلعان از وقایع این زندان و محبوسان آن تدوین کرده است.<ref>[https://www.hamshahrionline.ir/news/207021/خاطرات-زندانیان-زندان-قزل-قلعه-منتشر-شد کتاب «قزل قلعه: زندان سرخ پهلوی» با تدوین یعقوب لطفی از سوی موزه عبرت منتشر شد.]</ref> | |||
== تعطیلی و تبدیل زندان قزلقلعه به پارک و میدان بار == | == تعطیلی و تبدیل زندان قزلقلعه به پارک و میدان بار == | ||
در ابتدای دهه 1350 شاه فرمان تخریب این زندان و تبدیل آن به میدان تره بار را صادر کرد تا این بخش از تاریخ خونین سلطنت او از برابر دیدگان حذف شود. قزل قلعه را کوبیدند و آن را تبدیل به میدان تره بار هم کردند.<ref name=":1" /> | در ابتدای دهه 1350 شاه فرمان تخریب این زندان و تبدیل آن به میدان تره بار را صادر کرد تا این بخش از تاریخ خونین سلطنت او از برابر دیدگان حذف شود. قزل قلعه را کوبیدند و آن را تبدیل به میدان تره بار هم کردند.<ref name=":1" /> | ||
انور سلطانی در خاطراتش مینویسد:<blockquote>جسته و گریخته، بین بچهها صحبت از آن میشد که درب قزل قلعه را میخواهند تخته کنند و ما را به جای دیگری منتقل نمایند. در اواخر تابستان یا اوایل پائیز ۵٣ این شایعه به حقیقت پیوست. افسری از ابواب جمعی زندان آمد و گفت که قزل قلعه را تعطیل و جایش را تبدیل به زمین ورزش میکنیم تا وقتی که از زندان بیرون میروید ‘به جای کارهای آنچنانی’ ورزش کنید.<ref name=":2" /></blockquote>روز اول اردیبهشت 1358 دولت اعلام کرد زندان قزل قلعه که در دوران رژیم شاه محل نگاهداری 700 زندانی بود به فضای سبز و گذرگاه خودروها تبدیل شده است.<ref name=":0" /> | انور سلطانی در خاطراتش مینویسد:<blockquote>جسته و گریخته، بین بچهها صحبت از آن میشد که درب قزل قلعه را میخواهند تخته کنند و ما را به جای دیگری منتقل نمایند. در اواخر تابستان یا اوایل پائیز ۵٣ این شایعه به حقیقت پیوست. افسری از ابواب جمعی زندان آمد و گفت که قزل قلعه را تعطیل و جایش را تبدیل به زمین ورزش میکنیم تا وقتی که از زندان بیرون میروید ‘به جای کارهای آنچنانی’ ورزش کنید.<ref name=":2">[https://kurdistanmedia.com/fa/news/2023/04/9 سه مهمانی در هتل اوین]</ref></blockquote>روز اول اردیبهشت 1358 دولت اعلام کرد زندان قزل قلعه که در دوران رژیم شاه محل نگاهداری 700 زندانی بود به فضای سبز و گذرگاه خودروها تبدیل شده است.<ref name=":0" /> | ||
تا سال ۱۳۵۰ قزل قلعه دائر بود ولی کم کم از کارایی افتاد. بخصوص که اوین را هم ساخته بودند. یکی دو سال بعد از انقلاب آنرا ویران کردند و به تلی از خاک تبدیل شد. زمینهای قسمت شمالی را هم به میدان میوه و تره بار تبدیل کردند که دو سوله بزرگ اصلی دارد. در یکی سبزی و صیفی جات میفروشند و دیگری مخصوص میوه است. قسمتهای شمالی و جنوبی زمین های قزل قلعه به وسیله بزرگراه سرباز گمنام به دو نیمه تقسیم شده است.<ref name=":0" /> | تا سال ۱۳۵۰ قزل قلعه دائر بود ولی کم کم از کارایی افتاد. بخصوص که اوین را هم ساخته بودند. یکی دو سال بعد از انقلاب آنرا ویران کردند و به تلی از خاک تبدیل شد. زمینهای قسمت شمالی را هم به میدان میوه و تره بار تبدیل کردند که دو سوله بزرگ اصلی دارد. در یکی سبزی و صیفی جات میفروشند و دیگری مخصوص میوه است. قسمتهای شمالی و جنوبی زمین های قزل قلعه به وسیله بزرگراه سرباز گمنام به دو نیمه تقسیم شده است.<ref name=":0" /> | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش