کاربر:Khosro/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
| خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
پژمان از ادبیات فرانسه ترجمه کرد: وفای زن از بنژامین کنستان (۱۳۰۸ شمسی، از رمان آدولف)، افسانه قمار از هوفمان (۱۳۱۰ شمسی)، مریمه، دزد اطفال، کرسپل، گربه سیاه از ادگار آلن پو، قمارباز، مادموازل اسکودری، رویای شارل، پسیشه از آپولینر (۱۳۰۹ شمسی)، رنه و آتالا از شاتوبریان، ژولی از روسو، شعرهای فرانسه از لامارتین. این ترجمهها نقش مهمی در معرفی ادبیات غرب به خوانندگان فارسی داشت و نشاندهنده تسلط او بر زبان فرانسه بود. <ref name=":5" /><ref name=":0" /><ref name=":2" /> | پژمان از ادبیات فرانسه ترجمه کرد: وفای زن از بنژامین کنستان (۱۳۰۸ شمسی، از رمان آدولف)، افسانه قمار از هوفمان (۱۳۱۰ شمسی)، مریمه، دزد اطفال، کرسپل، گربه سیاه از ادگار آلن پو، قمارباز، مادموازل اسکودری، رویای شارل، پسیشه از آپولینر (۱۳۰۹ شمسی)، رنه و آتالا از شاتوبریان، ژولی از روسو، شعرهای فرانسه از لامارتین. این ترجمهها نقش مهمی در معرفی ادبیات غرب به خوانندگان فارسی داشت و نشاندهنده تسلط او بر زبان فرانسه بود. <ref name=":5" /><ref name=":0" /><ref name=":2" /> | ||
پژمان بیش از ۱۰۰ مقاله در مجلاتی چون ارمغان، یغما، سخن، وحید، آموزش و پرورش، نوبهار منتشر کرد. او موسیقی و ترانههای بختیاری را احیا کرد و مقدمههایی نوشت مانند مقدمه بر مجموعه اول شهریار (۱۳۱۰ شمسی) و ضربالمثلهای بختیاری (۱۳۴۳ شمسی). این فعالیتها او را به عنوان یک پژوهشگر فرهنگی تثبیت کرد و به حفظ گویش و فرهنگ بختیاری کمک کرد. <ref name=":4" /><ref name=":1" /><ref name=":3" /> | پژمان بیش از ۱۰۰ مقاله در مجلاتی چون ارمغان، یغما، سخن، وحید، آموزش و پرورش، نوبهار منتشر کرد. او موسیقی و ترانههای بختیاری را احیا کرد و مقدمههایی نوشت مانند مقدمه بر مجموعه اول شهریار (۱۳۱۰ شمسی) و ضربالمثلهای بختیاری (۱۳۴۳ شمسی). این فعالیتها او را به عنوان یک پژوهشگر فرهنگی تثبیت کرد و به حفظ گویش و فرهنگ بختیاری کمک کرد. <ref name=":4" /><ref name=":1" /><ref name=":3" /> | ||
== مرگ و میراث == | |||
=== درگذشت و آرامگاه === | |||
حسین پژمان بختیاری در آذر ۱۳۵۳ شمسی (دسامبر ۱۹۷۴ میلادی) بر اثر سرطان در تهران درگذشت. او در بهشت زهرا دفن شد و کتیبه سنگ قبرش از شعر خودش است: "تا رهرو عدم شد جسم شکسته ما / آسایشی عجب یافت اندام خسته ما". این ابیات نشاندهنده دیدگاه او به مرگ به عنوان آرامش پس از زندگی پررنج است. <ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":4" /> | |||
=== میراث ادبی و فرهنگی === | |||
پژمان به عنوان شاعری متواضع، عاشق وطن و فرهنگ بختیاری شناخته میشود. آثارش پلی بین سنت کلاسیک و نوآوریهای معاصر است. او در احیای موسیقی بختیاری و تصحیح متون کلاسیک نقش داشت و بیش از ۱۰۰ مقاله نوشت. آثار منتشر نشدهاش مانند گویش بختیاری و تاریخ اشکانیان نشاندهنده عمق تحقیقات اوست. پژمان در ادبیات معاصر ایران جایگاه مهمی دارد و شعرهایش همچنان خوانده میشود و در برنامههای فرهنگی مورد استفاده قرار میگیرد. <ref name=":1" /><ref name=":3" /><ref name=":5" /> | |||
== گزیده اشعار == | == گزیده اشعار == | ||
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد | در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد | ||
کس جای در این کلبه ویرانه ندارد | کس جای در این کلبه ویرانه ندارد | ||
دل را به کف هر که نهم باز پس آرد | دل را به کف هر که نهم باز پس آرد | ||
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد | کس تاب نگهداری دیوانه ندارد | ||
چندین تن جور و جفا بار کشیدند | چندین تن جور و جفا بار کشیدند | ||
در کوی تو کس این همه آزار ندارد | در کوی تو کس این همه آزار ندارد | ||
دل بسته زلف تو شد از سر ننگی | دل بسته زلف تو شد از سر ننگی | ||
زیرا که بدین خوب اسفسار ندارد | زیرا که بدین خوب اسفسار ندارد | ||
بیچاره دل در قفس زلف تو بیند | بیچاره دل در قفس زلف تو بیند | ||
زان خم شکن طره طرار ندارد | زان خم شکن طره طرار ندارد | ||
دل هست و دریغا که بجز حسرت و دردی | دل هست و دریغا که بجز حسرت و دردی | ||
در کوی تو ما را دگر افکار ندارد | در کوی تو ما را دگر افکار ندارد | ||
زین درگه امید دریغ آرزو دل | زین درگه امید دریغ آرزو دل | ||
کس دخل بدین درگه حیفبار ندارد | کس دخل بدین درگه حیفبار ندارد | ||
دل رفت و ندید آن رخ دلجوی نگارین | دل رفت و ندید آن رخ دلجوی نگارین | ||
کس بخت بدین گونه دل آزار ندارد | کس بخت بدین گونه دل آزار ندارد | ||
دل هست و دریغا که به جز حسرت و دردی | دل هست و دریغا که به جز حسرت و دردی | ||
در کوی تو ما را دگر افکار ندارد <ref name=":1" /> | در کوی تو ما را دگر افکار ندارد <ref name=":1" /> | ||
*** | |||
اگر ایران به جز ویرانسرا نیست | اگر ایران به جز ویرانسرا نیست | ||
من این ویرانسرا را دوست دارم | من این ویرانسرا را دوست دارم | ||
اگر تاریخ ما افسانه رنگ است | اگر تاریخ ما افسانه رنگ است | ||
من این افسانه ها را دوست دارم | من این افسانه ها را دوست دارم | ||
نوای نای ما گر جانگداز است | نوای نای ما گر جانگداز است | ||
من این نای و نوا را دوست دارم | من این نای و نوا را دوست دارم | ||
اگر آب و هوایش دلنشین نیست | اگر آب و هوایش دلنشین نیست | ||
من این آب و هوا را دوست دارم | من این آب و هوا را دوست دارم | ||
به شوق خار صحراهای خشکش | به شوق خار صحراهای خشکش | ||
من این فرسوده پا را دوست دارم | من این فرسوده پا را دوست دارم | ||
من این دلکش زمین را خواهم از جان | من این دلکش زمین را خواهم از جان | ||
من این روشن سما را دوست دارم | من این روشن سما را دوست دارم | ||
اگر بر من ز ایرانی رود زور | اگر بر من ز ایرانی رود زور | ||
من این زور آزما را دوست دارم | من این زور آزما را دوست دارم | ||
اگر آلوده دامانید اگر پاک | اگر آلوده دامانید اگر پاک | ||
من ای مردم شما را دوست دارم <ref name=":3" /> | من ای مردم شما را دوست دارم <ref name=":3" /> | ||
*** | |||
دودکشها بر فراز بامها | دودکشها بر فراز بامها | ||
هر نفس آهی ز دل برمیکشند | هر نفس آهی ز دل برمیکشند | ||
دودشان از سوز جانها زاده است | دودشان از سوز جانها زاده است | ||
آتشین آه زمینیان را میرسانند | آتشین آه زمینیان را میرسانند | ||
بر فراز ابرها با بادها همدم | بر فراز ابرها با بادها همدم | ||
میروند آهسته آهسته به بالا | میروند آهسته آهسته به بالا | ||
تا به جایی میرسند کز آن بلندتر نیست | تا به جایی میرسند کز آن بلندتر نیست | ||
باز میگردند به پستی سوی دنیا | باز میگردند به پستی سوی دنیا | ||
باز میگردند به پستی سوی دنیا <ref name=":0" /> | باز میگردند به پستی سوی دنیا <ref name=":0" /> | ||
*** | |||
آتشی در سینه دارم جاودانی | آتشی در سینه دارم جاودانی | ||
عمر من مرگ است نامش زندگانی | عمر من مرگ است نامش زندگانی | ||
رحم کن ای عشق ویران ساز جاوید | رحم کن ای عشق ویران ساز جاوید | ||
زین تن خاکی دریغ آید جوانی | زین تن خاکی دریغ آید جوانی | ||
مست و مخمورم ولی در کوی نسیان | مست و مخمورم ولی در کوی نسیان | ||
می ز اندوه دل تنگی چشیدم | می ز اندوه دل تنگی چشیدم | ||
با تن خسته و با جان فسرده | با تن خسته و با جان فسرده | ||
ناله ها کردم ولی نالید نالیدم | ناله ها کردم ولی نالید نالیدم | ||
در غم عشقی اسیرم کاو اسیر است | در غم عشقی اسیرم کاو اسیر است | ||
در غم عشقی اسیرم کاو اسیر است | در غم عشقی اسیرم کاو اسیر است | ||
با تن خسته و با جان فسرده | با تن خسته و با جان فسرده | ||
ناله ها کردم ولی نالید نالیدم <ref name=":2" /> | ناله ها کردم ولی نالید نالیدم <ref name=":2" /> | ||
*** | |||
طفلکی بودم که مادر خواست بییارم مرا | طفلکی بودم که مادر خواست بییارم مرا | ||
رفت در نه سالگی سایه پدر از سر مرا | رفت در نه سالگی سایه پدر از سر مرا | ||
بی پدر ماندم و بی مادر و بی خواهر و برادر | بی پدر ماندم و بی مادر و بی خواهر و برادر | ||
بی کس و بی یار و بی همدم ز روزی کز مادر زادم | بی کس و بی یار و بی همدم ز روزی کز مادر زادم | ||
بی کس و بی یار و بی همدم ز روزی کز مادر زادم <ref name=":4" /> | بی کس و بی یار و بی همدم ز روزی کز مادر زادم <ref name=":4" /> | ||
*** | |||
تا رهرو عدم شد جسم شکسته ما | تا رهرو عدم شد جسم شکسته ما | ||
آسایشی عجب یافت اندام خسته ما | آسایشی عجب یافت اندام خسته ما | ||
ما را که عمر در رنج و غم بگذشت | ما را که عمر در رنج و غم بگذشت | ||
این مرگ بود آسایش جاوید ما | این مرگ بود آسایش جاوید ما | ||
این مرگ بود آسایش جاوید ما <ref name=":5" /> | این مرگ بود آسایش جاوید ما <ref name=":5" /> | ||
== منابع == | == منابع == | ||