مهدی اخوان ثالث: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== زندگی نامه == | == زندگی نامه == | ||
جستارهای وابسته == | جستارهای وابسته == | ||
خط ۱۱: | خط ۸: | ||
پس از كودتاي ۲۸مرداد سال ۳۲، ايران چهرهء ديگري بهخود گرفت و نظام سياسي-فرهنگي جامعهء آنزمان بهكلي دگرگون شد. اخوان نيز مانند بسياري از اهل قلم، دستگير و روانهء زندان شد. او در اين زمان از امضاي تعهدنامه جهت آزادي از زندان امتناع كرد و ناگزير چند ماه در زندان ماند؛ اما طولي نكشيد مجددا در سال ۱۳۴۴براي دومين بار راهي زندان شد؛ اما اين بار اتهام او سياسي نبود، پس از آزاد شدن از زندان،ديگر هيچگاه براي حزب و دستهاي خاص فعاليت نكرد و در واقع از كارهاي روزمرهء سياسي كنارهگيري كرد و براي امرار معاش به روزنامهء «ايران ما» پيوست. | پس از كودتاي ۲۸مرداد سال ۳۲، ايران چهرهء ديگري بهخود گرفت و نظام سياسي-فرهنگي جامعهء آنزمان بهكلي دگرگون شد. اخوان نيز مانند بسياري از اهل قلم، دستگير و روانهء زندان شد. او در اين زمان از امضاي تعهدنامه جهت آزادي از زندان امتناع كرد و ناگزير چند ماه در زندان ماند؛ اما طولي نكشيد مجددا در سال ۱۳۴۴براي دومين بار راهي زندان شد؛ اما اين بار اتهام او سياسي نبود، پس از آزاد شدن از زندان،ديگر هيچگاه براي حزب و دستهاي خاص فعاليت نكرد و در واقع از كارهاي روزمرهء سياسي كنارهگيري كرد و براي امرار معاش به روزنامهء «ايران ما» پيوست. | ||
== <small>مشاغل و سمتهاي اداري</small> == | == <small>مشاغل و سمتهاي اداري</small> == | ||
خط ۲۱: | خط ۱۵: | ||
== فعالیتهای... == | == فعالیتهای... == | ||
مهدي اخوان ثالث پس از آنكه به تهران آمد به اتفاق احمد خويي و اكبر آذري با سفارش مدير روزنامهء «زندگي»،در اداره فرهنگ روستايي براي آموزگاري استخدام شد. اداره نيز هر سه نفر آنها را براي تدريس به ورامين فرستاد. تدريس در مدرسهء روستايي كريم آباد بهنام سوخته ورامين اولين گام براي ورود به حرفهء معلمي بود. انتخاب شغل معلمي در آن ساليان با روحيهء اخوان سازگار بود. يكي دو سال بعد، او را به مدرسهء كشاورز منتقل كردند و او در آنجا علاوه بر آنكه معلم ادبيات بود، فقه و آهنگري را نيز به بچهها ياد ميداد. اخوان بعدها به دلايلي از كار تدريس در آموزش و پرورش كنارهگيري كرد. او خود علت اين امر را برخي تمردها يا رفتن، نرفتنها بيان ميكند. ادامهء فعاليت آموزشي مهدي اخوان ثالث درسال 1356 ميباشد. او با دعوت دانشگاه، شعر سامانيان و مشرطيت به بعد را تدريس ميكرد و در اواخر عمر نيز در دانشگاههاي تهران، تربيت معلم و شهيد بهشتي به اين كار مشغول بود. | مهدي اخوان ثالث پس از آنكه به تهران آمد به اتفاق احمد خويي و اكبر آذري با سفارش مدير روزنامهء «زندگي»،در اداره فرهنگ روستايي براي آموزگاري استخدام شد. اداره نيز هر سه نفر آنها را براي تدريس به ورامين فرستاد. تدريس در مدرسهء روستايي كريم آباد بهنام سوخته ورامين اولين گام براي ورود به حرفهء معلمي بود. انتخاب شغل معلمي در آن ساليان با روحيهء اخوان سازگار بود. يكي دو سال بعد، او را به مدرسهء كشاورز منتقل كردند و او در آنجا علاوه بر آنكه معلم ادبيات بود، فقه و آهنگري را نيز به بچهها ياد ميداد. اخوان بعدها به دلايلي از كار تدريس در آموزش و پرورش كنارهگيري كرد. او خود علت اين امر را برخي تمردها يا رفتن، نرفتنها بيان ميكند. ادامهء فعاليت آموزشي مهدي اخوان ثالث درسال 1356 ميباشد. او با دعوت دانشگاه، شعر سامانيان و مشرطيت به بعد را تدريس ميكرد و در اواخر عمر نيز در دانشگاههاي تهران، تربيت معلم و شهيد بهشتي به اين كار مشغول بود. <ref name=":0">بیتوته - [http://www.beytoote.com/scientific/scientist/biography-autobiography-third-mehdi-mensurable.html بیوگرافی مهدی اخوان ثالث]</ref> | ||
اشعار مهدی اخوان ثالث | == اشعار مهدی اخوان ثالث == | ||
به دیدارم بیا هر شب، در این تنهایی تنها و تاریکِ خدا ماننددلم تنگ است، | |||
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها دلم تنگ است، | |||
شعرهای مهدی اخوان ثالث- | |||
موجها خوابیده اند ، آرام و رام- | |||
طبل طوفان از نوا افتاده است- | |||
چشمه های شعله ور خشکیده اند- | |||
آبها از آسیاب افتاده است- | |||
در مزار آباد شهر بی تپش- | |||
در مزار آباد شهر بی تپش | |||
وای جغدی هم نمی آید به گوش | وای جغدی هم نمی آید به گوش | ||
خط ۲۳۱: | خط ۲۰۵: | ||
پادشاه فصلها، پاییز<ref>همدوره - [http://hamdore.com/2576-mehdi-akhavan-sales/ گزیده اشعار زیبا و کوتاه از اخوا ثالث]</ref> | پادشاه فصلها، پاییز<ref>همدوره - [http://hamdore.com/2576-mehdi-akhavan-sales/ گزیده اشعار زیبا و کوتاه از اخوا ثالث]</ref> | ||
== درگذشت == | |||
مهدي اخوان ثالث در روز يكشنبه 4 شهريور 1369 در بيمارستان مهر تهران بدرود حيات گفت و پيكرش را به مشهد انتقال دادند و در جوار آرامگاه فردوسي در باغ توس به خاك سپردند. <ref name=":0" /> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |