کاربر:Abbas/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
در مورد کنفرانس گوادلوپ و موضوعات مورد بحث در آن و نظرات سران چهار کشور درمورد مسائل ایران روایتهای مختلفی وجود دارد. جیمی کارتر در خاطرات خود می‌گوید: «متوجه شدم سه رهبر دیگر، پشتیبانی چندانی از شاه نمی‌کنند. آنها در فکر تشکیل دولتی غیرنظامی بودند و همگی می‌گفتند، شاه هر چه زودتر باید برود. همچنین درمورد انسجام و قدرتمند ماندن نیروهای مسلح با من هم‌عقیده بودند.»<ref>[https://www.bbc.com/persian/blogs/2014/02/140202_l44_nazeran_guadalupe_iran_monarchy.shtml گوادلوپ؛ تیر خلاص نظام پادشاهی] ـ سایت بی‌بی‌سی فارسی</ref>
در مورد کنفرانس گوادلوپ و موضوعات مورد بحث در آن و نظرات سران چهار کشور درمورد مسائل ایران روایتهای مختلفی وجود دارد. جیمی کارتر در خاطرات خود می‌گوید: «متوجه شدم سه رهبر دیگر، پشتیبانی چندانی از شاه نمی‌کنند. آنها در فکر تشکیل دولتی غیرنظامی بودند و همگی می‌گفتند، شاه هر چه زودتر باید برود. همچنین درمورد انسجام و قدرتمند ماندن نیروهای مسلح با من هم‌عقیده بودند.»<ref>[https://www.bbc.com/persian/blogs/2014/02/140202_l44_nazeran_guadalupe_iran_monarchy.shtml گوادلوپ؛ تیر خلاص نظام پادشاهی] ـ سایت بی‌بی‌سی فارسی</ref>


والری ژیسکاردستن در کتاب خاطرات خود به نام قدرت و زندگی در مورد کنفرانس گوادلوپ می‌گوید که جمیز کالاهان اوضاع ایران را  با استناد به گزارشات دقیق دیپلماتهای انگلیسی در تهران به طرز واقع بینانه‌ای تجزیه و تحلیل کرد و معتقد بود که شاه از دست رفته و دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست. راه‌حل واقعی برای جانشینی او وجود ندارد. مردان سیاسی که درمیدان مانده‌اند توانایی محدودی دارند و بیشتر آنها با رژیم ارتباطاتی داشته‌اند و آلوده به مسائل و مشکلات این رژیم هستند. ارتش نیز فاقد تجربه سیاسی است و فرماندهان آن به شاه وفادارند. خود ژٰیسکاردستن نیز اوضاع را با استناد به گزارشات سفیر فرانسه در تهران و فرستاده ویژه خود میشل پونیاتوسکی   
والری ژیسکاردستن در کتاب خاطرات خود به نام قدرت و زندگی در مورد کنفرانس گوادلوپ می‌گوید که جمیز کالاهان اوضاع ایران را  با استناد به گزارشات دقیق دیپلماتهای انگلیسی در تهران به طرز واقع بینانه‌ای تجزیه و تحلیل کرد و معتقد بود که شاه از دست رفته و دیگر قادر به کنترل اوضاع نیست. راه‌حل واقعی برای جانشینی او وجود ندارد. مردان سیاسی که درمیدان مانده‌اند توانایی محدودی دارند و بیشتر آنها با رژیم ارتباطاتی داشته‌اند و آلوده به مسائل و مشکلات این رژیم هستند. ارتش نیز فاقد تجربه سیاسی است و فرماندهان آن به شاه وفادارند. خود ژٰیسکاردستن نیز اوضاع را با استناد به گزارشات سفیر فرانسه در تهران و فرستاده ویژه خود برای ملاقات با شاه، میشل پونیاتوسکی اینطور تجزیه و تحلیل می‌کند که دو خطر عمده که به هم ارتباط دارند در ایران وجود دارد. یکی فروپاشی و تجزیه ایران و دیگر مداخله شوروی و اضافه می‌کند که شاه درخواست کرده که دولتهای غربی به اقدام مشترکی برای کاهش فشار شوروی دست بزنند و توصیه می‌کند که هشداری از طرف آنها به شوروی مفید خواهد بود. نظر ژیسکاردستن این است که در حال حاضر از شاه حمایت کنند، زیرا با وجودی که او ضعیف شده اما دید واقع‌بینانه‌ای دارد و تنها نیروی موجود برای مقابله با بحران یعنی ارتش را در اختیار دارد. او همچنین معتقد است این امکان وجود دارد که مشکلات اقتصادی در موضع ظبقه متوسط که تعداد آنها در تهران زیاد است و از نفوذ قابل توجهی هم برخوردارند،تغییراتی را بوجود آورد و یک ابتکار سیاسی را در آینده ممکن سازد. 
 
ژیسکاردستن در ادامه خاطرات خود به سخنان کارتر اشاره می‌کند  


== منابع ==
== منابع ==
<references />
<references />