قتل عام ۶۷: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام)
خط ۳۹: خط ۳۹:
بر طبق اخبار رسانه‌ها در این دوره اقدامات سرکوبگرانه زیادی در سطح شهر نیز بخصوص علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و هوادارانش انجام شد که شمه‌ای از آن بعنوان نمونه از این قرار است:
بر طبق اخبار رسانه‌ها در این دوره اقدامات سرکوبگرانه زیادی در سطح شهر نیز بخصوص علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و هوادارانش انجام شد که شمه‌ای از آن بعنوان نمونه از این قرار است:
[[پرونده:عباس عمانی.JPG|جایگزین=عباس عمانی|بندانگشتی|200x200پیکسل|عباس عمانی در حین نصب پوستر‌های مجاهدین به قتل رسید]]
[[پرونده:عباس عمانی.JPG|جایگزین=عباس عمانی|بندانگشتی|200x200پیکسل|عباس عمانی در حین نصب پوستر‌های مجاهدین به قتل رسید]]
* در 25 فروردین 58 ماجرای توقیف و آزادی فرزندان آیت الله طالقانی در روزنامه‌ها درج شد. آیت الله طالقانی در اعتراض به این دستگیری که آن را نمونه‌ای از استبداد زیر پرده دین می‌دانست برای مدتی تهران را به مقصد نامعلومی ترک کرد.<ref>ماجرا توقیف و آزادی فزندان آیت‌الله طالقانی [https://mashruteh.org/wiki/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA_%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87_%DB%B2%DB%B5_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%A7%D9%87_%DB%B1%]</ref>مردم طی تظاهراتی خواهان بازگرداندن آیت‌الله طالقانی به تهران شدند.<ref>درخواستهای مردم برای بازگرداندن آیت‌الله طالقانی به [https://mashruteh.org/wiki/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA_%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D8%AF%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87_%DB%B2%DB%B7_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%A7%D تهران]</ref>این تظاهرات تا چند روز ادامه داشت.
* در ۲۵ فروردین ۵۸ ماجرای توقیف و آزادی فرزندان آیت الله طالقانی در روزنامه‌ها درج شد. آیت الله طالقانی در اعتراض به این دستگیری که آن را نمونه‌ای از استبداد زیر پرده دین می‌دانست برای مدتی تهران را به مقصد نامعلومی ترک کرد.<ref>ماجرا توقیف و آزادی فزندان آیت‌الله طالقانی [https://mashruteh.org/wiki/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA_%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87_%DB%B2%DB%B5_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%A7%D9%87_%DB%B1%]</ref>مردم طی تظاهراتی خواهان بازگرداندن آیت‌الله طالقانی به تهران شدند.<ref>درخواستهای مردم برای بازگرداندن آیت‌الله طالقانی به [https://mashruteh.org/wiki/index.php?title=%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA_%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D8%AF%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%A8%D9%87_%DB%B2%DB%B7_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%A7%D تهران]</ref>این تظاهرات تا چند روز ادامه داشت.


* حمله مسلحانه به مرکز امداد پزشکی مجاهدین در خیابان بهار در روز جمعه ۲۳ آذر ۱۳۵۸ و مضروب و مجروح شدن چند تن از مجاهدین.<ref>(نشریه مجاهد- چه کسانی طراح حمله به مراکز مجاهدین هستند- دوشنبه ۲۶ آذر ۱۳۵۸- شماره ۱۵)[https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/mojahedine-khalgh-mojahed-00015.pdf]</ref>
* حمله مسلحانه به مرکز امداد پزشکی مجاهدین در خیابان بهار در روز جمعه ۲۳ آذر ۱۳۵۸ و مضروب و مجروح شدن چند تن از مجاهدین.<ref>(نشریه مجاهد- چه کسانی طراح حمله به مراکز مجاهدین هستند- دوشنبه ۲۶ آذر ۱۳۵۸- شماره ۱۵)[https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/mojahedine-khalgh-mojahed-00015.pdf]</ref>
خط ۹۶: خط ۹۶:
پس از آن جنگ ایران و عراق زمینه‌ای برای تصفیه حساب با گروه‌های سیاسی و بطور خاص مجاهدین بود. طبق گفته مجاهدین با شروع تجاوز عراق به داخل خاک ایران، مجاهدین در دفاع از میهن فعالانه به جبهه‌های جنگ شتافتند و در جنگ تعدادی شهید هم دادند. اما سپاه پاسداران که نیروهای مجاهدین را مزاحم کارهایشان می‌دیدند، به سرعت همه مجاهدین حاضر در جبهه جنگ را دستگیر، زندانی و از خوزستان اخراج کردند که تعدادی از همین دستگیرشدگان در قتل‌عام ۶۷ اعدام شدند. در حین جنگ نشریه مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق ایران که تیراژش به ۶۰۰ هزار نسخه در روز (در مقایسه با پرتیراژترین روزنامه حکومتی، جمهوری اسلامی با تیراژ ۱۸۰۰۰ در روز) می‌رسید ممنوع الانتشار شد. بسیاری از نشریات دیگر نیز یا رسماً تعطیل شدند و یا اینکه دسته‌های چماقدار که از خمینی و حکومت دفاع می‌کردند مانع از انتشار و فروش آنها می‌شدند. مجاهدین معتقدند خمینی جنگ را عمداً ادامه می‌داد تا بتواند فضای لازم برای سرکوب آزادیها را تحت عنوان وضعیت جنگی در کشور داشته باشد (چنانکه هزاران اعدام در آن زمان در زندانها جریان داشت) بصورتیکه حتی وقتی سرانجام در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۵۹ در اثر فشار دولتها و ملل متحد، رجایی نخست‌وزیر خمینی، به سازمان ملل رفت و پیشنهاد داد: «…متجاوز [یعنی طرف عراقی] به مرز خود برگردد و نیروی بی‌طرفی در مرزها مستقر شود تا دوباره تجاوزی صورت نپذیرد…» اما بعد از موافقت سازمان ملل و عراق از این طرح، خمینی و کارگزاران او از پذیرفتن طرح خود طفره رفته و همان را هم رد کردند.<ref>(سایت تابناک ۶ مهر ۱۳۹۳</ref>
پس از آن جنگ ایران و عراق زمینه‌ای برای تصفیه حساب با گروه‌های سیاسی و بطور خاص مجاهدین بود. طبق گفته مجاهدین با شروع تجاوز عراق به داخل خاک ایران، مجاهدین در دفاع از میهن فعالانه به جبهه‌های جنگ شتافتند و در جنگ تعدادی شهید هم دادند. اما سپاه پاسداران که نیروهای مجاهدین را مزاحم کارهایشان می‌دیدند، به سرعت همه مجاهدین حاضر در جبهه جنگ را دستگیر، زندانی و از خوزستان اخراج کردند که تعدادی از همین دستگیرشدگان در قتل‌عام ۶۷ اعدام شدند. در حین جنگ نشریه مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق ایران که تیراژش به ۶۰۰ هزار نسخه در روز (در مقایسه با پرتیراژترین روزنامه حکومتی، جمهوری اسلامی با تیراژ ۱۸۰۰۰ در روز) می‌رسید ممنوع الانتشار شد. بسیاری از نشریات دیگر نیز یا رسماً تعطیل شدند و یا اینکه دسته‌های چماقدار که از خمینی و حکومت دفاع می‌کردند مانع از انتشار و فروش آنها می‌شدند. مجاهدین معتقدند خمینی جنگ را عمداً ادامه می‌داد تا بتواند فضای لازم برای سرکوب آزادیها را تحت عنوان وضعیت جنگی در کشور داشته باشد (چنانکه هزاران اعدام در آن زمان در زندانها جریان داشت) بصورتیکه حتی وقتی سرانجام در تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۵۹ در اثر فشار دولتها و ملل متحد، رجایی نخست‌وزیر خمینی، به سازمان ملل رفت و پیشنهاد داد: «…متجاوز [یعنی طرف عراقی] به مرز خود برگردد و نیروی بی‌طرفی در مرزها مستقر شود تا دوباره تجاوزی صورت نپذیرد…» اما بعد از موافقت سازمان ملل و عراق از این طرح، خمینی و کارگزاران او از پذیرفتن طرح خود طفره رفته و همان را هم رد کردند.<ref>(سایت تابناک ۶ مهر ۱۳۹۳</ref>


طبق گفته مجاهدین در مدت دو و نیم سالی که مجاهدین آن را فاز سیاسی نامیده‌اند و یک فضای سیاسی رو به کاهشی وجود داشت 71 مجاهد با چوب و چاقو و تفنگ کشته شدند. علاوه بر مجاهدین باید به سرکوب کردستان و ترکمن صحرا توسط سپاه پاسداران و یا فتواهای اعدام خلخالی اشاره کرد. تعدادی نیز از نیروهای مختلف فعال سیاسی از جمله از فداییان خلق در جریان انقلاب فرهنگی و دیگر درگیریهای آن زمان در شهرهای مختلف اعدام و یا کشته شدند.
طبق گفته مجاهدین در مدت دو و نیم سالی که مجاهدین آن را فاز سیاسی نامیده‌اند و یک فضای سیاسی رو به کاهشی وجود داشت ۷۱ مجاهد با چوب و چاقو و تفنگ کشته شدند. علاوه بر مجاهدین باید به سرکوب کردستان و ترکمن صحرا توسط سپاه پاسداران و یا فتواهای اعدام خلخالی اشاره کرد. تعدادی نیز از نیروهای مختلف فعال سیاسی از جمله از فداییان خلق در جریان انقلاب فرهنگی و دیگر درگیریهای آن زمان در شهرهای مختلف اعدام و یا کشته شدند.


=== نخستين مجوز‌ها برای قتل عام در تاریخ جمهوری اسلامی ===
=== نخستين مجوز‌ها برای قتل عام در تاریخ جمهوری اسلامی ===
اما حادثه‌ای را که می‌توان یک سرفصل در پیشینه قتل‌‌عام دانست میتینگ امجدیه مجاهدین در 19خرداد 1359 است. این میتینگ با مجوز قانونی وزارت کشور در ورزشگاه امجدیه تشکیل شده بود اما باز هم مورد تهاجم دسته‌های چماقدار قرار گرفت و مصطفی ذاکری از هواداران مجاهدین کشته و تعداد زیادی مجروح شدند. شدت حادثه به حدی بود که احمد خمینی، علیه چماقداری در امجدیه موضعگیری کرد و تنی چند از نمایندگان مجلس بر ضد چماقداری حرف زدند و وزارت کشور هم که سرپرستی آن بر عهده میرسلیم بود گفت که کار چماقدارها غیرقانونی بوده است. اما خمینی بعد از 13 روز در چهارم تیر ماه ۱۳۵۹موضع‌گیری کرد و چنین گفت: «منافقین از کفار هم بدترند». او در این سخنرانی به‌ اشتباه گفت: «در قرآن سوره منافقین هست، اما سوره‌ کفار نیست»... و اشاره کرد که دشمن اصلی همین‌ منافقین هستند. مجاهدین معتقدند با توجه به موقعیت خمینی بعنوان رهبر مذهبی می‌توان این حرف را صدور یک فتوا برای مهدور الدم شمردن مجاهدین که خمینی به آنها لقب منافقین داده بود شمرد.[[پرونده:از راست اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی نژاد.jpg|جایگزین=از راست اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی نژاد|بندانگشتی|از راست اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی نژاد که در روز ۶ فروردین حین فعالیت‌های تبلیغاتی توسط چماقداران کشته شدند.]]
اما حادثه‌ای را که می‌توان یک سرفصل در پیشینه قتل‌‌عام دانست میتینگ امجدیه مجاهدین در ۱۹خرداد ۱۳۵۹ است. این میتینگ با مجوز قانونی وزارت کشور در ورزشگاه امجدیه تشکیل شده بود اما باز هم مورد تهاجم دسته‌های چماقدار قرار گرفت و مصطفی ذاکری از هواداران مجاهدین کشته و تعداد زیادی مجروح شدند. شدت حادثه به حدی بود که احمد خمینی، علیه چماقداری در امجدیه موضعگیری کرد و تنی چند از نمایندگان مجلس بر ضد چماقداری حرف زدند و وزارت کشور هم که سرپرستی آن بر عهده میرسلیم بود گفت که کار چماقدارها غیرقانونی بوده است. اما خمینی بعد از ۱۳ روز در چهارم تیر ماه ۱۳۵۹موضع‌گیری کرد و چنین گفت: «منافقین از کفار هم بدترند». او در این سخنرانی به‌ اشتباه گفت: «در قرآن سوره منافقین هست، اما سوره‌ کفار نیست»... و اشاره کرد که دشمن اصلی همین‌ منافقین هستند. مجاهدین معتقدند با توجه به موقعیت خمینی بعنوان رهبر مذهبی می‌توان این حرف را صدور یک فتوا برای مهدور الدم شمردن مجاهدین که خمینی به آنها لقب منافقین داده بود شمرد.[[پرونده:از راست اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی نژاد.jpg|جایگزین=از راست اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی نژاد|بندانگشتی|از راست اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی نژاد که در روز ۶ فروردین حین فعالیت‌های تبلیغاتی توسط چماقداران کشته شدند.]]
===  واجب القتل بودن مخالفین ===
===  واجب القتل بودن مخالفین ===
خمینی همچنین طی فرمانی در سال 59 چنین گفت: «اگر کسی شعارهای باطل خواست بدهد، با قوت او را بکوبید و نگذارید یک شعارهای باطل بدهد. خود مردم مأمورند!...». ناظران  سیاسی این گفته را یک نوع «آتش به اختیار» محسوب می‌کنند. بعد از این فرمان، حمله و هجوم به مقرات و میتینگهای نیروهای سیاسی افزایش یافت. در پی همین فرمان در ۱۱ آبان ۵۹ انتشار نشریه و کتاب مجاهدین '''ممنوع''' شد. به گفته مجاهدین در همین سال هزاران نفر از هواداران آنها مجروح و دهها جوان و دانش‌آموز توسط پاسداران و چماقداران کشته شدند. سیما صباغ دانش‌آموز ۱۵ ساله از جمله از آخرین هواداران مجاهدین بود که در لاهیجان کشته شد.
خمینی همچنین طی فرمانی در سال ۵۹ چنین گفت: «اگر کسی شعارهای باطل خواست بدهد، با قوت او را بکوبید و نگذارید یک شعارهای باطل بدهد. خود مردم مأمورند!...». ناظران  سیاسی این گفته را یک نوع «آتش به اختیار» محسوب می‌کنند. بعد از این فرمان، حمله و هجوم به مقرات و میتینگهای نیروهای سیاسی افزایش یافت. در پی همین فرمان در ۱۱ آبان ۵۹ انتشار نشریه و کتاب مجاهدین '''ممنوع''' شد. به گفته مجاهدین در همین سال هزاران نفر از هواداران آنها مجروح و دهها جوان و دانش‌آموز توسط پاسداران و چماقداران کشته شدند. سیما صباغ دانش‌آموز ۱۵ ساله از جمله از آخرین هواداران مجاهدین بود که در لاهیجان کشته شد.
[[پرونده:از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی.jpg|جایگزین=از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی|بندانگشتی|از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی]]
[[پرونده:از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی.jpg|جایگزین=از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی|بندانگشتی|از راست سمیه نقره خاجا و فاطمه رحیمی]]
در ادامه سرکوب سال 59 در سال 60 نیز علیرغم اینکه از جانب جمهوری اسلامی سال قانون نامگذاری شده بود سرکوب ادامه پیدا کرد. در ۶ فروردین همین سال اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی در قزوین، بندرعباس و رامسر با گلوله پاسداران کشته شدند. در اولین روزهای اردیبهشت دو هوادار مجاهدین در قائم‌شهر به نام‌های فاطمه رحیمی و سمیه نقره خواجا و چندین دانش‌آموز و کارگر در شهرهای مختلف توسط چماقداران کشته شدند. مجاهدین مدعی‌اند علیرغم شکایتهای مکررشان به ارگانهای قضایی با درخواست شناسایی و توقف حملات توسط چماقداران هیچ اقدامی برای جلوگیری از هجوم آنان صورت نگرفت بلکه تلویحا از آنها حمایت هم شد.
در ادامه سرکوب سال ۵۹ در سال ۶۰ نیز علیرغم اینکه از جانب جمهوری اسلامی سال قانون نامگذاری شده بود سرکوب ادامه پیدا کرد. در ۶ فروردین همین سال اصغر اخوان، صنم قریشی و خیرالله اقبالی در قزوین، بندرعباس و رامسر با گلوله پاسداران کشته شدند. در اولین روزهای اردیبهشت دو هوادار مجاهدین در قائم‌شهر به نام‌های فاطمه رحیمی و سمیه نقره خواجا و چندین دانش‌آموز و کارگر در شهرهای مختلف توسط چماقداران کشته شدند. مجاهدین مدعی‌اند علیرغم شکایتهای مکررشان به ارگانهای قضایی با درخواست شناسایی و توقف حملات توسط چماقداران هیچ اقدامی برای جلوگیری از هجوم آنان صورت نگرفت بلکه تلویحا از آنها حمایت هم شد.


در هفتم اردیبهشت همین سال تظاهرات مسالمت‌آمیزی که به گفته مجاهدین ۲۰۰هزار نفر در آن شرکت داشتند و به دلیل شرکت گسترده مادران به تظاهرات مادران مشهور شده است در اعتراض به چماقداری انجام شد. این اولین تظاهرات مسالمت‌آمیز با این تعداد جمعیت بود. در پایان همین راهپیمایی دو میلیشیای مجاهدین به‌نام‌های ودود پیراهنی (دانش‌آموز) و خلیل اجاقی (کارگر) با آتش پاسداران کشته شدند.
در هفتم اردیبهشت همین سال تظاهرات مسالمت‌آمیزی که به گفته مجاهدین ۲۰۰هزار نفر در آن شرکت داشتند و به دلیل شرکت گسترده مادران به تظاهرات مادران مشهور شده است در اعتراض به چماقداری انجام شد. این اولین تظاهرات مسالمت‌آمیز با این تعداد جمعیت بود. در پایان همین راهپیمایی دو میلیشیای مجاهدین به‌نام‌های ودود پیراهنی (دانش‌آموز) و خلیل اجاقی (کارگر) با آتش پاسداران کشته شدند.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:


== ۳۰ خرداد آغاز اعدام‌ها ==
== ۳۰ خرداد آغاز اعدام‌ها ==
در خرداد ماه جو سرکوب بسیار افزایش یافت. بنی‌صدر رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی به دلیل نزدیکی به مجاهدین بشدت مورد غضب خمینی قرار گرفت و بعدا بصورت رسمی از مقامش عزل شد. یک تظاهرات جبهه ملی بشدت سرکوب شد و تعدادی دستگیر شدند. اعتصاب بازار با سرکوب مواجه شد و تعداد زیادی دستگیر شدند. در 30 خرداد مجاهدین توانستند که یک تظاهرات مسالمت‌آمیز ترتیب بدهند که به گفته خودشان بیش از 500 هزار نفر در آن شرکت داشتند. این تظاهرات که از چهار راه ولی‌عصر طالقانی شروع شده بود وقتی به میدان فردوسی رسید به فرمان خمینی و توسط پاسداران سرکوب شد. پاسداران با شلیک مستقیم گلوله تعدادی (به گفته مجاهدین بیش از 50 نفر) را به قتل رساندند، بسیاری مجروح شدند و تعداد زیادی نیز دستگیر شدند که بعدها اعدام شدند. عکسی از اعدام شدگان در تاریخ 3 تیر 1360 در روزنامه اطلاعات منتشر شده است که دادستانی انقلاب از اولیای دستگیر شدگان درخواست می‌کند خانواده این زندانیان که بدون احراز هویت اعدام شده بودند با در دست داشتن شناسنامه عکس‌دار به دفتر مرکزی زندان اوین مراجعه و جسد فرزندشان را تحویل بگیرند.  
در خرداد ماه جو سرکوب بسیار افزایش یافت. بنی‌صدر رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی به دلیل نزدیکی به مجاهدین بشدت مورد غضب خمینی قرار گرفت و بعدا بصورت رسمی از مقامش عزل شد. یک تظاهرات جبهه ملی بشدت سرکوب شد و تعدادی دستگیر شدند. اعتصاب بازار با سرکوب مواجه شد و تعداد زیادی دستگیر شدند. در ۳۰ خرداد مجاهدین توانستند که یک تظاهرات مسالمت‌آمیز ترتیب بدهند که به گفته خودشان بیش از ۵۰۰ هزار نفر در آن شرکت داشتند. این تظاهرات که از چهار راه ولی‌عصر طالقانی شروع شده بود وقتی به میدان فردوسی رسید به فرمان خمینی و توسط پاسداران سرکوب شد. پاسداران با شلیک مستقیم گلوله تعدادی (به گفته مجاهدین بیش از ۵۰ نفر) را به قتل رساندند، بسیاری مجروح شدند و تعداد زیادی نیز دستگیر شدند که بعدها اعدام شدند. عکسی از اعدام شدگان در تاریخ ۳ تیر ۱۳۶۰ در روزنامه اطلاعات منتشر شده است که دادستانی انقلاب از اولیای دستگیر شدگان درخواست می‌کند خانواده این زندانیان که بدون احراز هویت اعدام شده بودند با در دست داشتن شناسنامه عکس‌دار به دفتر مرکزی زندان اوین مراجعه و جسد فرزندشان را تحویل بگیرند.  


مجاهدین این سرکوب گسترده را پایان فضای مسالمت‌آمیز اعلام کرده و عدم واکنش و سکوت بیش از آن را خیانت تلقی کرده‌ و مسئولیت آنرا به عهده حکومت می‌دانند.<ref group="پاورقی">در پاسخ به این سوال که چه کسی مسئول به‌وجود آوردن این وضعیت بود؟ و چه کسی این شرایط را پیش آورد؟ به سخنان مهدی خزعلی که سال‌ها پیش مسئول مرکز مطالعات ریاست‌جمهوری بود، استناد می‌کنند که در سال ۱۳۹۵ به صراحت گفت: «در شورای مرکزی حزب جمهوری تصویب شد که کاری کنیم که مجاهدین خلق دست به سلاح ببرند تا سرکوبشان کنیم! …»
مجاهدین این سرکوب گسترده را پایان فضای مسالمت‌آمیز اعلام کرده و عدم واکنش و سکوت بیش از آن را خیانت تلقی کرده‌ و مسئولیت آنرا به عهده حکومت می‌دانند.<ref group="پاورقی">در پاسخ به این سوال که چه کسی مسئول به‌وجود آوردن این وضعیت بود؟ و چه کسی این شرایط را پیش آورد؟ به سخنان مهدی خزعلی که سال‌ها پیش مسئول مرکز مطالعات ریاست‌جمهوری بود، استناد می‌کنند که در سال ۱۳۹۵ به صراحت گفت: «در شورای مرکزی حزب جمهوری تصویب شد که کاری کنیم که مجاهدین خلق دست به سلاح ببرند تا سرکوبشان کنیم! …»
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
</ref>
</ref>


==== «زندانی سیاسی» در نگاه جمهوری اسلامی (دهه 60) ====
==== «زندانی سیاسی» در نگاه جمهوری اسلامی (دهه ۶۰) ====
جمهوری اسلامی مقوله‌یی به نام «زندانی سیاسی» را قبول ندارد. طبق نظریه ولایت فقیه که خمینی حکومتش را بر اساس آن بنا نموده است ولی فقیه نماینده رسول خدا است و بر طبق این اعتقاد هر مخالفتی با او مخالفت با رسول خدا محسوب شده و حکم باغی و محارب با خدا که محکومیتش مرگ است دارد. بنابر این هیچ مخالفتی با این حکومت شرعا مجاز نیست و نمی‌توان آن را مخالف سیاسی نامید. چنانکه خمینی می‌گوید: «مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است. قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزای آن بسیار زیاد است. من تنبه می‌دهم به کسانی که تخیل این معنی را می‌کنند که کارشکنی بکنند یا این که خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند، من اعلام می‌کنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه‌اسلام . قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا کفر است.<ref>خمینی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی، صحیفه نور، ج ۵، ص۳۱</ref>
جمهوری اسلامی مقوله‌یی به نام «زندانی سیاسی» را قبول ندارد. طبق نظریه ولایت فقیه که خمینی حکومتش را بر اساس آن بنا نموده است ولی فقیه نماینده رسول خدا است و بر طبق این اعتقاد هر مخالفتی با او مخالفت با رسول خدا محسوب شده و حکم باغی و محارب با خدا که محکومیتش مرگ است دارد. بنابر این هیچ مخالفتی با این حکومت شرعا مجاز نیست و نمی‌توان آن را مخالف سیاسی نامید. چنانکه خمینی می‌گوید: «مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است، قیام بر علیه شرع است. قیام بر علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست، در فقه ما هست؛ و جزای آن بسیار زیاد است. من تنبه می‌دهم به کسانی که تخیل این معنی را می‌کنند که کارشکنی بکنند یا این که خدای نخواسته یک وقت قیام بر ضد این حکومت بکنند، من اعلام می‌کنم به آنها که جزای آنها بسیار سخت است در فقه‌اسلام . قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست؛ قیام بر ضد خدا کفر است.<ref>خمینی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی، صحیفه نور، ج ۵، ص۳۱</ref>


خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
خمینی در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «... حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید. و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید؛ والاّ در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و... »
خمینی در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «... حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید. و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید؛ والاّ در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و... »


زندانیان معتقدند انکار «زندانی سیاسی» در نگاه جمهوری اسلامی از عواملی است که می‌تواند زمینه‌ساز قتل‌عام 67 باشد و آنچه در زندانها از ابتدای دهه 60 گذشته است را تاییدی بر آن می‌دانند.
زندانیان معتقدند انکار «زندانی سیاسی» در نگاه جمهوری اسلامی از عواملی است که می‌تواند زمینه‌ساز قتل‌عام ۶۷ باشد و آنچه در زندانها از ابتدای دهه ۶۰ گذشته است را تاییدی بر آن می‌دانند.


==  اعدام‌های دسته جمعی در جمهوری اسلامی ==
==  اعدام‌های دسته جمعی در جمهوری اسلامی ==
[[پرونده:اعدام دسته جمعی اکراد.jpg|جایگزین=اعدام دسته جمعی در کردستان و قتل عام مخالفین کرد|بندانگشتی|اعدام دسته جمعی در کردستان و قتل عام مخالفین کرد]]
[[پرونده:اعدام دسته جمعی اکراد.jpg|جایگزین=اعدام دسته جمعی در کردستان و قتل عام مخالفین کرد|بندانگشتی|اعدام دسته جمعی در کردستان و قتل عام مخالفین کرد]]
از فردای 30 خرداد 1360 که تظاهرات مسالمت‌آمیز مجاهدین با رگبار نیروهای سپاه در میدان فردوسی به بیش از 50 کشته انجامید مجازات اعدام بصورت بسیار گسترده‌یی بکار گرفته شد. اعدام‌ها اساسا در زندان اوین و به تبع آن در زندانهای شهرستانها انجام می‌شد. در زندان اوین در سال 60 اعدامها در محوطه پای تپه بشت بند 4 انجام می‌شد بصورتیکه صدای رگبار مسلسل جوخه اعدام و سپس صدای تک تیرهای تیر خلاص توسط زندانیان شنیده می‌شد. زندانیان گزارش می‌کنند که بعضی شبها تا بیش از 200 تیر خلاص را شمارش کرده‌اند که حکایت از 200 اعدامی در یک شب دارد و این به جز استثناهایی است که از 400 نفر نیز گذشته است. اعدام‌ها در اوین بعدا به سالن مخصوص اعدام منتقل شد و در مراحل بعدی دار زدن هم که در حکم جزایی یک درجه شدیدتر از حکم تیرباران است به شیوه مرسومی بدل گشت. در قتل عام 67 اساسا شیوه اعدام دار زدن بوده است. در شهرستانها نیز همین دو شیوه بکار گرفته می‌شده است.
از فردای ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که تظاهرات مسالمت‌آمیز مجاهدین با رگبار نیروهای سپاه در میدان فردوسی به بیش از ۵۰ کشته انجامید مجازات اعدام بصورت بسیار گسترده‌یی بکار گرفته شد. اعدام‌ها اساسا در زندان اوین و به تبع آن در زندانهای شهرستانها انجام می‌شد. در زندان اوین در سال ۶۰ اعدامها در محوطه پای تپه بشت بند ۴ انجام می‌شد بصورتیکه صدای رگبار مسلسل جوخه اعدام و سپس صدای تک تیرهای تیر خلاص توسط زندانیان شنیده می‌شد. زندانیان گزارش می‌کنند که بعضی شبها تا بیش از ۲۰۰ تیر خلاص را شمارش کرده‌اند که حکایت از ۲۰۰ اعدامی در یک شب دارد و این به جز استثناهایی است که از ۴۰۰ نفر نیز گذشته است. اعدام‌ها در اوین بعدا به سالن مخصوص اعدام منتقل شد و در مراحل بعدی دار زدن هم که در حکم جزایی یک درجه شدیدتر از حکم تیرباران است به شیوه مرسومی بدل گشت. در قتل عام ۶۷ اساسا شیوه اعدام دار زدن بوده است. در شهرستانها نیز همین دو شیوه بکار گرفته می‌شده است.


استفاده گسترده از اعدامها بعنوان مجازات رایج و بدون مانع و بعنوان حکم خدا (و نه حکم بشر) که از همان ابتدای بعد از 30 خرداد به راه افتاد از دید ناظران نوعی قتل‌عام  با میزانی تفاوت با قتل‌عام تعریف شده در فرهنگ سیاسی تلقی می‌شود و اعدام‌ در محوطه زندانها (بطور خاص زندان اوین)  که با توجه به گزارش زندانیان از بردن زندانیان برای اعدام از میان جمع زندانیان در بندهای عمومی تا شنیده شدن صدای شلیکهای جوخه اعدام که هر دوی آن فضایی از دلهره و ترس را برای همه زندانیان ایجاد می‌کرد تاییدی بر همین تلقی است. بصورتیکه می‌توان گفت اجرای اعدام در جمهوری اسلامی (در محوطه داخلی زندانها) یک مجازات افزوده ناگفته بر مجازات عموم زندانیان است و می‌توان آن را '''مجازات عمومی''' نام نهاد. استفاده متنابه از '''اعدام مصنوعی'''<ref>من بارها اعدام مصنوعی شدم وزیر اطلاعات باید پاسخگو [https://irankhabarnews.com/2019/01/07/%D9%85%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B5%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%85/ باشد]</ref> زندانیان نیز در همین شمار است.
استفاده گسترده از اعدامها بعنوان مجازات رایج و بدون مانع و بعنوان حکم خدا (و نه حکم بشر) که از همان ابتدای بعد از ۳۰ خرداد به راه افتاد از دید ناظران نوعی قتل‌عام  با میزانی تفاوت با قتل‌عام تعریف شده در فرهنگ سیاسی تلقی می‌شود و اعدام‌ در محوطه زندانها (بطور خاص زندان اوین)  که با توجه به گزارش زندانیان از بردن زندانیان برای اعدام از میان جمع زندانیان در بندهای عمومی تا شنیده شدن صدای شلیکهای جوخه اعدام که هر دوی آن فضایی از دلهره و ترس را برای همه زندانیان ایجاد می‌کرد تاییدی بر همین تلقی است. بصورتیکه می‌توان گفت اجرای اعدام در جمهوری اسلامی (در محوطه داخلی زندانها) یک مجازات افزوده ناگفته بر مجازات عموم زندانیان است و می‌توان آن را '''مجازات عمومی''' نام نهاد. استفاده متنابه از '''اعدام مصنوعی'''<ref>من بارها اعدام مصنوعی شدم وزیر اطلاعات باید پاسخگو [https://irankhabarnews.com/2019/01/07/%D9%85%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%B5%D9%86%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%85/ باشد]</ref> زندانیان نیز در همین شمار است.


== تجاوز به دختران باکره و کشیدن خون زندانی قبل از اعدام ==
== تجاوز به دختران باکره و کشیدن خون زندانی قبل از اعدام ==
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:


== دسته‌بندی زندانیان جهت قتل عام ==
== دسته‌بندی زندانیان جهت قتل عام ==
سپاه پاسداران از همان ابتدا معتقد به نگه‌داشتن زندانی نبود. در سال 62 محسن رفیق‌دوست که در آن وقت وزیر سپاه پاسداران بود بازدیدی از زندانها از جمله از سلولهای انفرادی گوهردشت داشت. او حامل طرحی بود که زندانیان به سه دسته که با رنگهای سفید، زرد، سرخ مشخص می‌شدند دسته‌بندی می‌شدند. سفید آنهایی بودند که به گفته زندانبانان توبه‌شان مورد تایید قرار گرفته و می‌بایست مشمول عفو قرار گرفته و آزاد شوند، سرخها زندانیانی هستند که حاضر به کوتاه آمدن از هویت سیاسی خویش نیستند و در نتیجه باید اعدام شوند (اعتقاد به قتل‌عام زندانیان سرموضع) و زردها زندانیانی را شامل می‌شده که در زمان دسته‌بندی هنوز تعیین تکلیف نشده و طبق این طرح می‌بایست با فشار گذاشتن فزاینده به یکی از دو دسته سفید یا سرخ منتقل شوند.
سپاه پاسداران از همان ابتدا معتقد به نگه‌داشتن زندانی نبود. در سال ۶۲ محسن رفیق‌دوست که در آن وقت وزیر سپاه پاسداران بود بازدیدی از زندانها از جمله از سلولهای انفرادی گوهردشت داشت. او حامل طرحی بود که زندانیان به سه دسته که با رنگهای سفید، زرد، سرخ مشخص می‌شدند دسته‌بندی می‌شدند. سفید آنهایی بودند که به گفته زندانبانان توبه‌شان مورد تایید قرار گرفته و می‌بایست مشمول عفو قرار گرفته و آزاد شوند، سرخها زندانیانی هستند که حاضر به کوتاه آمدن از هویت سیاسی خویش نیستند و در نتیجه باید اعدام شوند (اعتقاد به قتل‌عام زندانیان سرموضع) و زردها زندانیانی را شامل می‌شده که در زمان دسته‌بندی هنوز تعیین تکلیف نشده و طبق این طرح می‌بایست با فشار گذاشتن فزاینده به یکی از دو دسته سفید یا سرخ منتقل شوند.


== انفرادیهای طولانی ==
== انفرادیهای طولانی ==
لاجوردی بعنوان دادستان وقت مرکز در برابر سپاه و باند مقابل خود که معتقد بودند نگه‌داشتن زندانی به‌نفع نظام نیست، چنین پاسخ می‌داد که: «من کاری می‌کنم همه شون حزب‌اللهی بشن. اینا از جمعشون انگیزه می‌گیرن، پاشون به انفرادی برسه مبارزه یادشون میره». او خطاب به زندانیان گفته بود:«کاری می‌کنم یا حزب‌اللهی بشین، یا تواب بشین یا دیوونه». او همچنین یک بار در حسینیه اوین گفت: خیامی رئیس ایران ناسیونال در زمان شاه گفته بود «به امید روزی که هر ایرانی یک پیکان داشته باشه» و من هم الآن می‌گویم «به امید روزی که هر زندانی یک سلول انفرادی داشته باشه»<ref name=":0">حکایت مسعود ابویی از زندان اوین</ref>. او با همین استدلال از مهر سال ۱۳۶۱با تکمیل سلول‌های انفرادی زندان گوهردشت که دارای 1000 سلول انفرادی بود، سیاست فشار حداکثر را در گوهردشت و هم‌زمان در اوین و زندان قزلحصار به اجرا گذاشت. او احکام آزادی زندانیانی که حکم‌شان پایان یافته بود را تعلیق کرد و در واقع چیزی شبیه به حکم حبس ابد را برای همه زندانیان اجرا کرد. او رسما در حسینیه اوین اعلام کرد در زمان شاه به زندانیانی که اضافه بر مدت حبس خود می‌کشیدند «ملی‌کش» می‌گفتند اما در زمان ما «فرجی‌کش» می‌گویند و توضیح می‌داد که یعنی زندانی باید تا فرج امام زمان در زندان باقی بماند.<ref name=":0" /> این انفرادیها که از مهرماه 1361 شروع شده بود تا اردبیهشت 1364 ادامه یافت. لاجوردی در مراجعه شخصیش به این زندانیان، ۹ ماه بعد از انتقالشان وقتی مورد سوال قرار گرفت که زندانی محکوم به حبس مشخص نباید در زندان انفرادی بماند پاسخ داد که شرط بازگشت شما به بند عمومی پذیرش مصاحبه برای ابراز ندامت در جمع زندانیان است که از تلویزیون سراسری کشور پخش شود و تا وقتی که این شرط را نپذیرید در انفرادی می‌مانید<ref name=":0" /> همچنین پاسدار مهدی در پاسخ به این سوال که برای چی زندانیان را به انفرادی منتقل کرده‌اید گفت بروید خدا را شکر کنید که زنده مانده‌اید چرا که طبق فتوای حضرت امام حکم همه شما اعدام است و این از لطف جمهوری اسلامی است که شما را بخشیده است<ref name=":0" />زندانبانان در طول این مدت فشارهای فزاینده‌یی را برای درهم‌شکستن زندانی استفاده کردند. حمله‌های ناگهانی در نیمه‌شبها و کابل زدن زندانی در وسط راهروی بند، کاهش شدید غذا، فقدان هرگونه هواخوری برای بیش از یک و نیم سال، امکان استفاده از حمام در هفته یک بار آنهم با آب سرد یا ولرم و به مدت 10 دقیقه،‌انتقال زندانی با چشم‌بند وبدون لباس (فقط با شورت) از سلول به حمام جهت تحقیر، حمله به سلول و خارج کردن هر وسیله‌یی که خواندنی بود از جمله قرآن و هرچیزی که جمله قابل خواندنی بر آن بود حتی جعبه خمیردندان، و گرفتن هر چیزی که ممکن بود موجب سرگرمی بشود از جمله گلدوزی و تسبیح و.... و در نهایت بکارگیری قوانین 17 ماده‌یی که در سال 62 برای این زندانیان خوانده شد بیانگر شدت این فشارها است. بعضی از قوانین 17 ماده‌یی عبارت بود از: ممنوع بودن هرگونه نرمش و ورزش در داخل سلول، ممنوع بودن قدم زدن بعد از ساعت ۶ غروب در سلول و نزدیک شدن به پنجره سلول، ممنوعیت استفاده از سیفون بعد از ساعت ۹ شب تا ۶ صبح، خوابیدن اجباری در ساعت ۱۰ شب، ممنوعیت استفاده از هرگونه تسبیح که با هسته خرما یا زیتون یا آلو درست شده باشد، ممنوعیت هرگونه سوال و پرسش از پاسداران در حین نقل و انتقال به بازجویی، بهداری یا ملاقات و ...با این اولتیماتوم که در صورت عدم رعایت هر یک از این قوانین حکم آن حتی الموت خواهد بود. یک زندانی که قانون خوابیدن در ساعت 10 را رعایت نکرده بود به اندازه‌یی مورد شکنجه قرار گرفت که برای یکسال قادر به تکلم نبود<ref name=":0" />
لاجوردی بعنوان دادستان وقت مرکز در برابر سپاه و باند مقابل خود که معتقد بودند نگه‌داشتن زندانی به‌نفع نظام نیست، چنین پاسخ می‌داد که: «من کاری می‌کنم همه شون حزب‌اللهی بشن. اینا از جمعشون انگیزه می‌گیرن، پاشون به انفرادی برسه مبارزه یادشون میره». او خطاب به زندانیان گفته بود:«کاری می‌کنم یا حزب‌اللهی بشین، یا تواب بشین یا دیوونه». او همچنین یک بار در حسینیه اوین گفت: خیامی رئیس ایران ناسیونال در زمان شاه گفته بود «به امید روزی که هر ایرانی یک پیکان داشته باشه» و من هم الآن می‌گویم «به امید روزی که هر زندانی یک سلول انفرادی داشته باشه»<ref name=":0">حکایت مسعود ابویی از زندان اوین</ref>. او با همین استدلال از مهر سال ۱۳۶۱با تکمیل سلول‌های انفرادی زندان گوهردشت که دارای ۱۰۰۰ سلول انفرادی بود، سیاست فشار حداکثر را در گوهردشت و هم‌زمان در اوین و زندان قزلحصار به اجرا گذاشت. او احکام آزادی زندانیانی که حکم‌شان پایان یافته بود را تعلیق کرد و در واقع چیزی شبیه به حکم حبس ابد را برای همه زندانیان اجرا کرد. او رسما در حسینیه اوین اعلام کرد در زمان شاه به زندانیانی که اضافه بر مدت حبس خود می‌کشیدند «ملی‌کش» می‌گفتند اما در زمان ما «فرجی‌کش» می‌گویند و توضیح می‌داد که یعنی زندانی باید تا فرج امام زمان در زندان باقی بماند.<ref name=":0" /> این انفرادیها که از مهرماه ۱۳۶۱ شروع شده بود تا اردبیهشت ۱۳۶۴ ادامه یافت. لاجوردی در مراجعه شخصیش به این زندانیان، ۹ ماه بعد از انتقالشان وقتی مورد سوال قرار گرفت که زندانی محکوم به حبس مشخص نباید در زندان انفرادی بماند پاسخ داد که شرط بازگشت شما به بند عمومی پذیرش مصاحبه برای ابراز ندامت در جمع زندانیان است که از تلویزیون سراسری کشور پخش شود و تا وقتی که این شرط را نپذیرید در انفرادی می‌مانید<ref name=":0" /> همچنین پاسدار مهدی در پاسخ به این سوال که برای چی زندانیان را به انفرادی منتقل کرده‌اید گفت بروید خدا را شکر کنید که زنده مانده‌اید چرا که طبق فتوای حضرت امام حکم همه شما اعدام است و این از لطف جمهوری اسلامی است که شما را بخشیده است<ref name=":0" />زندانبانان در طول این مدت فشارهای فزاینده‌یی را برای درهم‌شکستن زندانی استفاده کردند. حمله‌های ناگهانی در نیمه‌شبها و کابل زدن زندانی در وسط راهروی بند، کاهش شدید غذا، فقدان هرگونه هواخوری برای بیش از یک و نیم سال، امکان استفاده از حمام در هفته یک بار آنهم با آب سرد یا ولرم و به مدت ۱۰ دقیقه،‌انتقال زندانی با چشم‌بند وبدون لباس (فقط با شورت) از سلول به حمام جهت تحقیر، حمله به سلول و خارج کردن هر وسیله‌یی که خواندنی بود از جمله قرآن و هرچیزی که جمله قابل خواندنی بر آن بود حتی جعبه خمیردندان، و گرفتن هر چیزی که ممکن بود موجب سرگرمی بشود از جمله گلدوزی و تسبیح و.... و در نهایت بکارگیری قوانین ۱۷ ماده‌یی که در سال ۶۲ برای این زندانیان خوانده شد بیانگر شدت این فشارها است. بعضی از قوانین ۱۷ ماده‌یی عبارت بود از: ممنوع بودن هرگونه نرمش و ورزش در داخل سلول، ممنوع بودن قدم زدن بعد از ساعت ۶ غروب در سلول و نزدیک شدن به پنجره سلول، ممنوعیت استفاده از سیفون بعد از ساعت ۹ شب تا ۶ صبح، خوابیدن اجباری در ساعت ۱۰ شب، ممنوعیت استفاده از هرگونه تسبیح که با هسته خرما یا زیتون یا آلو درست شده باشد، ممنوعیت هرگونه سوال و پرسش از پاسداران در حین نقل و انتقال به بازجویی، بهداری یا ملاقات و ...با این اولتیماتوم که در صورت عدم رعایت هر یک از این قوانین حکم آن حتی الموت خواهد بود. یک زندانی که قانون خوابیدن در ساعت ۱۰ را رعایت نکرده بود به اندازه‌یی مورد شکنجه قرار گرفت که برای یکسال قادر به تکلم نبود<ref name=":0" />


== نامه آیت‌الله منتظری در مورد اعدام و شکنجه ==
== نامه آیت‌الله منتظری در مورد اعدام و شکنجه ==
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:


===== واکنش زندانیان به فشارها =====
===== واکنش زندانیان به فشارها =====
اکثریت زندانیان سیاسی در برابر فشارها ایستادگی کرده بصورتیکه آثار شکست طرحهای لاجوردی بارز گشت. با این شکست که در اواخر سال 63 خودش را نشان داد وزارت اطلاعات نوپای جمهوری اسلامی کنترل زندانها را بعهده گرفت. زندانیان از انفرادیها به بندهای عمومی منتقل شدند و برخلاف انتظار جمهوری اسلامی مقاومت خود را در اشکال جدیدی بروز دادند. بکارگیری کلمه «من مجاهد خلق هستم» برای زندانیان هوادار مجاهدین که تا آن وقت کمتر بکار گرفته می‌شد رواج یافت. هرچند این عمل عواقب سختی در بر داشت. یکی از زندانیان مجاهد در آن سال‌ها در یادداشت‌های خود می‌نویسد:
اکثریت زندانیان سیاسی در برابر فشارها ایستادگی کرده بصورتیکه آثار شکست طرحهای لاجوردی بارز گشت. با این شکست که در اواخر سال ۶۳ خودش را نشان داد وزارت اطلاعات نوپای جمهوری اسلامی کنترل زندانها را بعهده گرفت. زندانیان از انفرادیها به بندهای عمومی منتقل شدند و برخلاف انتظار جمهوری اسلامی مقاومت خود را در اشکال جدیدی بروز دادند. بکارگیری کلمه «من مجاهد خلق هستم» برای زندانیان هوادار مجاهدین که تا آن وقت کمتر بکار گرفته می‌شد رواج یافت. هرچند این عمل عواقب سختی در بر داشت. یکی از زندانیان مجاهد در آن سال‌ها در یادداشت‌های خود می‌نویسد:


«در سالن ۵ اوین روزی پاسدار مجتبی حلوایی، از دژخیمان زندان اوین، وارد بند شد و با لحنی تهدیدآمیز و عصبی رو به جمع گفت: شنیده‌ام تعدادی از شما صبح که برای دادیاری رفته بو دید اتهام خودتان را «مجاهدین» گفته‌اید! من، همین‌جا به همه‌تان اخطار می‌کنم. گفتن این کلمه جرم است. هنوز جمله‌اش تمام نشده بود که همهمه و اعتراض بچه‌ها بلند شد. هرکس چیزی می‌گفت. امیرحسین جلوتر رفت و گفت: اسم من امیر حسین حسینیه و اتهامم مجاهدین خلقه. حالا هر کاری می‌خواهی بکنی بکن. چشمهای حلوایی داشت از حدقه در می‌آمد. در حالی که فکر می‌کرد چه واکنشی نشان دهد، محمدعلی خیراندیش هم از عقب‌تر داد زد: من هم اتهامم مجاهدینه. حلوایی که دستپاچه شده بود، به سرعت به طرف خروجی بند رفت و امیر حسین و محمدعلی را هم با خودش برد. همه بچه‌ها در راهرو منتظر ماندند. محمد فرجاد، پشت در به گوش ایستاده بود. دقایقی بعد تخت شکنجه را درست پشت در بند کاشتند. بلافاصله محمدعلی و امیرحسین را به تخت بسته و با تمام قوا ضربات سنگین کابل را بر بدن‌هاشان فرود آوردند. در تمام مدتی که بچه‌ها زیر کابل بودند، صدایشان در نیامد، حتی در شدیدترین ضربه‌های کابل یک آه از هیچ‌کدام در نیامد. وقتی امیرحسین را آش و لاش از تخت باز کردند، با صدایی بلند و لحنی کاملاً مسلط، رو به پاسداران گفت: کارتون تموم شد؟ پاسدار ابراهیمی ‌گفت: «آره، تمومه. حالا برو تو بند». امیر حسین هم بلافاصله گفت: «پس یادت باشه اتهام من مجاهدینه»!<ref>یادداشتهای زندان - حسن ظریف </ref>
«در سالن ۵ اوین روزی پاسدار مجتبی حلوایی، از دژخیمان زندان اوین، وارد بند شد و با لحنی تهدیدآمیز و عصبی رو به جمع گفت: شنیده‌ام تعدادی از شما صبح که برای دادیاری رفته بو دید اتهام خودتان را «مجاهدین» گفته‌اید! من، همین‌جا به همه‌تان اخطار می‌کنم. گفتن این کلمه جرم است. هنوز جمله‌اش تمام نشده بود که همهمه و اعتراض بچه‌ها بلند شد. هرکس چیزی می‌گفت. امیرحسین جلوتر رفت و گفت: اسم من امیر حسین حسینیه و اتهامم مجاهدین خلقه. حالا هر کاری می‌خواهی بکنی بکن. چشمهای حلوایی داشت از حدقه در می‌آمد. در حالی که فکر می‌کرد چه واکنشی نشان دهد، محمدعلی خیراندیش هم از عقب‌تر داد زد: من هم اتهامم مجاهدینه. حلوایی که دستپاچه شده بود، به سرعت به طرف خروجی بند رفت و امیر حسین و محمدعلی را هم با خودش برد. همه بچه‌ها در راهرو منتظر ماندند. محمد فرجاد، پشت در به گوش ایستاده بود. دقایقی بعد تخت شکنجه را درست پشت در بند کاشتند. بلافاصله محمدعلی و امیرحسین را به تخت بسته و با تمام قوا ضربات سنگین کابل را بر بدن‌هاشان فرود آوردند. در تمام مدتی که بچه‌ها زیر کابل بودند، صدایشان در نیامد، حتی در شدیدترین ضربه‌های کابل یک آه از هیچ‌کدام در نیامد. وقتی امیرحسین را آش و لاش از تخت باز کردند، با صدایی بلند و لحنی کاملاً مسلط، رو به پاسداران گفت: کارتون تموم شد؟ پاسدار ابراهیمی ‌گفت: «آره، تمومه. حالا برو تو بند». امیر حسین هم بلافاصله گفت: «پس یادت باشه اتهام من مجاهدینه»!<ref>یادداشتهای زندان - حسن ظریف </ref>
خط ۲۱۲: خط ۲۱۲:
چنانکه آنچه که از ۶ماه قبل، اعم از تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان سیاسی، نقل و انتقال مستمر آنها و...بعنوان زمینه‌سازی و مقدمات قتل‌عام انجام شده بود به سرعت به نقطه اجرایی برسد.<ref group="پاورقی">مجاهدین عنوان می‌کنند خمینی با این کار می‌خواست تعادل سیاسی از دست داده به دلیل پذیرش آتش‌بس را بدست مجددا بدست آورد و به نیروهایش که در اثر عملی نشدن وعده استمرا جنگ به هر قیمت دچار سرخوردگی شده بودند روحیه بدهد و با ایجاد جو خفقان شدید مانع از بروز قیامهای اجتماعی سرپوش گذاشته شده بخاطر جنگ بشود و البته از صورت مسئله زندانی سیاسی خلاص گردد.</ref>
چنانکه آنچه که از ۶ماه قبل، اعم از تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان سیاسی، نقل و انتقال مستمر آنها و...بعنوان زمینه‌سازی و مقدمات قتل‌عام انجام شده بود به سرعت به نقطه اجرایی برسد.<ref group="پاورقی">مجاهدین عنوان می‌کنند خمینی با این کار می‌خواست تعادل سیاسی از دست داده به دلیل پذیرش آتش‌بس را بدست مجددا بدست آورد و به نیروهایش که در اثر عملی نشدن وعده استمرا جنگ به هر قیمت دچار سرخوردگی شده بودند روحیه بدهد و با ایجاد جو خفقان شدید مانع از بروز قیامهای اجتماعی سرپوش گذاشته شده بخاطر جنگ بشود و البته از صورت مسئله زندانی سیاسی خلاص گردد.</ref>


=== قتل‌عام 28 تیر - اولین جابجایی‌‌ها برای قتل‌عام ===
=== قتل‌عام ۲۸ تیر - اولین جابجایی‌‌ها برای قتل‌عام ===
در زندان اوین جهت اجرایی کردن پروژه قتل‌عام، از صبح ۲۸ تیر بسیاری از زندانیان را از بندهای عمومی به سلول‌های انفرادی منتقل کردند.
در زندان اوین جهت اجرایی کردن پروژه قتل‌عام، از صبح ۲۸ تیر بسیاری از زندانیان را از بندهای عمومی به سلول‌های انفرادی منتقل کردند.


مسعود ابویی، از زندانیان سیاسی مجاهد، که در آن زمان در اوین بود، درباره این موضوع می‌گوید: «با تعجب دیدیم که روز ۲۸ تیر یعنی فردای آتش‌بس ما رو از سلول آخری سالن 6 بند آموزشگاه بردند در سلول‌های انفرادی و دیدیم ظرف چند ساعت تمام سلول‌ها پر شد».
مسعود ابویی، از زندانیان سیاسی مجاهد، که در آن زمان در اوین بود، درباره این موضوع می‌گوید: «با تعجب دیدیم که روز ۲۸ تیر یعنی فردای آتش‌بس ما رو از سلول آخری سالن ۶ بند آموزشگاه بردند در سلول‌های انفرادی و دیدیم ظرف چند ساعت تمام سلول‌ها پر شد».


در همین روزها پاسداران با فرمهای جدیدی سراغ زندانیان رفته و از آنها خواستند که به سوالات فرمها پاسخ دهند. مسعود ابویی نقل می‌کند: من و غلامرضا شمیرانی و امیر عبدالهی در یک سلول بودیم. پاسدار به در سلول ما آمد و فرمی به ما داد که شامل این سوالها بود: نام و نام خانوادگی\ آیا دوباره دستگیری هستید یا خیر؟\ اتهام\ ما با هم مشورت کردیم. دو هم‌سلولی من معتقد بودند که حساسیت اصلی روی دوباره دستگیری است و من گفتم برعکس حساسیت روی پاسخ به سوال اتهام است و از آن بوی مرگ می‌آید. بعد از مشورت در پاسخ سوال سوم نوشتیم سازمان مجاهدین خلق ایران. پاسدار مربوطه برخلاف همیشه نه در حین پر کردن فرم فشاری روی ما گذاشت بلکه از درب سلول در حالیکه باز بود فاصله گرفت و نه از پاسخی که دادیم واکنشی نشان داد بلکه به نوعی استقبال هم کرد.  
در همین روزها پاسداران با فرمهای جدیدی سراغ زندانیان رفته و از آنها خواستند که به سوالات فرمها پاسخ دهند. مسعود ابویی نقل می‌کند: من و غلامرضا شمیرانی و امیر عبدالهی در یک سلول بودیم. پاسدار به در سلول ما آمد و فرمی به ما داد که شامل این سوالها بود: نام و نام خانوادگی\ آیا دوباره دستگیری هستید یا خیر؟\ اتهام\ ما با هم مشورت کردیم. دو هم‌سلولی من معتقد بودند که حساسیت اصلی روی دوباره دستگیری است و من گفتم برعکس حساسیت روی پاسخ به سوال اتهام است و از آن بوی مرگ می‌آید. بعد از مشورت در پاسخ سوال سوم نوشتیم سازمان مجاهدین خلق ایران. پاسدار مربوطه برخلاف همیشه نه در حین پر کردن فرم فشاری روی ما گذاشت بلکه از درب سلول در حالیکه باز بود فاصله گرفت و نه از پاسخی که دادیم واکنشی نشان داد بلکه به نوعی استقبال هم کرد.  
خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:
علیرضا اسلامی<ref group="پاورقی">علیرضا اسلامی در یکی از عملیاتهای مرزی مجاهدین به قتل رسید</ref> که خواهرش در جریان قتل‌عام اعدام شد، در پایان یادداشت و گزارشی از خواهرش نوشته بود: «مدتی بعد فهمیدیم روز ۲۹ تیرماه (بعد از پذیرش قطعنامه) پاسداران، فرح اسلامی، حکیمه ریزوندی، مرضیه رحمتی، نسرین رجبی و جسومه حیدری را به بهانه امن نبودن زندان ایلام و انتقال آنها به جایی امن، از زندان ایلام خارج کردند. آن روز فکر می‌کردیم آنان به زندان کرمانشاه یا تهران منتقل شدند. اما بعد با خبری که از «شباب» یکی از روستاهای اطراف به دستمان رسید فهمیدیم هنگام عبور زندانیان از «شباب» ماشین‌شان خراب شده و شب را در همان روستا گذراندند و فردای آن روز زندانیان را به تپه‌یی در اطراف صالح‌آباد منتقل و تیرباران کردند.
علیرضا اسلامی<ref group="پاورقی">علیرضا اسلامی در یکی از عملیاتهای مرزی مجاهدین به قتل رسید</ref> که خواهرش در جریان قتل‌عام اعدام شد، در پایان یادداشت و گزارشی از خواهرش نوشته بود: «مدتی بعد فهمیدیم روز ۲۹ تیرماه (بعد از پذیرش قطعنامه) پاسداران، فرح اسلامی، حکیمه ریزوندی، مرضیه رحمتی، نسرین رجبی و جسومه حیدری را به بهانه امن نبودن زندان ایلام و انتقال آنها به جایی امن، از زندان ایلام خارج کردند. آن روز فکر می‌کردیم آنان به زندان کرمانشاه یا تهران منتقل شدند. اما بعد با خبری که از «شباب» یکی از روستاهای اطراف به دستمان رسید فهمیدیم هنگام عبور زندانیان از «شباب» ماشین‌شان خراب شده و شب را در همان روستا گذراندند و فردای آن روز زندانیان را به تپه‌یی در اطراف صالح‌آباد منتقل و تیرباران کردند.


=== قتل‌عام 29 تیر ===
=== قتل‌عام ۲۹ تیر ===
در زندان گوهردشت زندانیان بند یک  را (که برای انکار قتل‌عام از سایر زندانیان تفکیک کرده بودند)، در همین روز به محیطی خارج از بندهای گوهردشت یعنی به بند موسوم به «جهاد» انتقال دادند. هدف از تشکیل بند یک، بعد از تفکیک این بود که این تعداد زندانی را که از نظر آنها بی‌خطر محسوب می‌شدند، در زندان نگه دارند تا ثابت کنند زندانیان زنده هستند و با این فریبکاری، منکر قتل‌عام شوند.
در زندان گوهردشت زندانیان بند یک  را (که برای انکار قتل‌عام از سایر زندانیان تفکیک کرده بودند)، در همین روز به محیطی خارج از بندهای گوهردشت یعنی به بند موسوم به «جهاد» انتقال دادند. هدف از تشکیل بند یک، بعد از تفکیک این بود که این تعداد زندانی را که از نظر آنها بی‌خطر محسوب می‌شدند، در زندان نگه دارند تا ثابت کنند زندانیان زنده هستند و با این فریبکاری، منکر قتل‌عام شوند.


=== قتل‌عام 5 مرداد - چهارشنبه ===
=== قتل‌عام ۵ مرداد - چهارشنبه ===


==== لغو رسمی ملاقاتها ====
==== لغو رسمی ملاقاتها ====
در اين روز رسماً اعلام شد كلية ملاقاتها به مدت 2ماه تعطيل است و خانواده‌هاي زندانيان براي ملاقات با فرزندانشان مراجعه نكنند.
در اين روز رسماً اعلام شد كلية ملاقاتها به مدت ۲ماه تعطيل است و خانواده‌هاي زندانيان براي ملاقات با فرزندانشان مراجعه نكنند.


====== اوين - بند زنان انتخاب قربانی ======
====== اوين - بند زنان انتخاب قربانی ======
# در بند2 زنان, شب, اشرف فدايي، منير عابديني، مژگان سربي، فرشته حميدي و حدود 20نفر از زندانيان زن را براي بازجويي صدا كردند. از بند 3 هم تعدادي بردند. زندانيان چند ساعت بعد برگشتند و گفتند همان سؤالهاي قديمي بر سر مواضع و ميزان محكوميتمان بود. هم‌چنين گفتند يك تيربار در محوطه روبه‌روي در كار گذاشته‌اند.
# در بند۲ زنان, شب, اشرف فدايي، منير عابديني، مژگان سربي، فرشته حميدي و حدود ۲۰نفر از زندانيان زن را براي بازجويي صدا كردند. از بند ۳ هم تعدادي بردند. زندانيان چند ساعت بعد برگشتند و گفتند همان سؤالهاي قديمي بر سر مواضع و ميزان محكوميتمان بود. هم‌چنين گفتند يك تيربار در محوطه روبه‌روي در كار گذاشته‌اند.
# ساعت 11شب. از بلندگوي بند  اسامي مريم ساغري خداپرست، زهرا فلاحت‌پيشه، فريبا عمومي، هما رادمنش را خواندند و سراسيمه افراد را از بند خارج كردند.  
# ساعت ۱۱شب. از بلندگوي بند  اسامي مريم ساغري خداپرست، زهرا فلاحت‌پيشه، فريبا عمومي، هما رادمنش را خواندند و سراسيمه افراد را از بند خارج كردند.  
# نيمه شب تعدادي از زندانيان را از سلولهاي انفرادي خارج كردند. هنوز هيچكس نميدانست موضوع چيست اما اين افراد هرگز برنگشتند.
# نيمه شب تعدادي از زندانيان را از سلولهاي انفرادي خارج كردند. هنوز هيچكس نميدانست موضوع چيست اما اين افراد هرگز برنگشتند.
[[پرونده:فتوای خمینی در مورد قتل‌عام زندانیان سیاسی.jpg|جایگزین=فتوای خمینی در مورد قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷|بندانگشتی|فتوای خمینی در مورد قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷]]
[[پرونده:فتوای خمینی در مورد قتل‌عام زندانیان سیاسی.jpg|جایگزین=فتوای خمینی در مورد قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷|بندانگشتی|فتوای خمینی در مورد قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷]]
خط ۲۴۴: خط ۲۴۴:
قتل عام با این فتوا از صبح پنجشنبه ششم مرداد ۶۷ با استقرار هیأت مرگ در اوین در تهران شروع شد. در سایر شهرستانها هم حکم خمینی، توسط هیأت‌های مرگ اجرا گردید.
قتل عام با این فتوا از صبح پنجشنبه ششم مرداد ۶۷ با استقرار هیأت مرگ در اوین در تهران شروع شد. در سایر شهرستانها هم حکم خمینی، توسط هیأت‌های مرگ اجرا گردید.


=== قتل‌عام 6 مرداد - پنجشنبه ===
=== قتل‌عام ۶ مرداد - پنجشنبه ===


==== یک گزارش از بند زنان مجاهد ====
==== یک گزارش از بند زنان مجاهد ====
خط ۲۵۳: خط ۲۵۳:
هیأت مرگ از یک نماینده اطلاعات، دادستان و یک آخوند به‌عنوان حاکم شرع تشکیل می‌شد. در تهران آخوند حسینعلی نیری به‌عنوان رئیس هیأت، مصطفی پورمحمدی، نماینده اطلاعات و مرتضی اشراقی دادستان و جانشینش آخوند ابراهیم رئیسی<ref group="پاورقی">رئیسی در نیمه اسفند 97 به ریاست قوه قضاییه از طرف خامنه‌ای منصوب شده است</ref> ترکیب اصلی هیأت مرگ را تشکیل می‌دادند. اسماعیل شوشتری هم از موضع رئیس سازمان زندانها در این هیأت شرکت داشت. هدف چنانکه در فتوا تصریح شده است تشکیل دادگاه و بررسی وضعیت پرونده افراد نبود بلکه تشخیص «سرموضع» برای اجرای اعدام بود. روز ششم مرداد هیأت مرگ در زندان اوین مستقر شد و ظرف چند ساعت صدها زندانی حلق‌آویز شدند. در بین این زندانیان حلق‌آویز شده، بودند دختران دانش آموزی که در زمان دستگیری فقط ۱۶یا ۱۷ سال سن داشتند و به جرم خواندن یا فروش نشریه دستگیر شده بودند.
هیأت مرگ از یک نماینده اطلاعات، دادستان و یک آخوند به‌عنوان حاکم شرع تشکیل می‌شد. در تهران آخوند حسینعلی نیری به‌عنوان رئیس هیأت، مصطفی پورمحمدی، نماینده اطلاعات و مرتضی اشراقی دادستان و جانشینش آخوند ابراهیم رئیسی<ref group="پاورقی">رئیسی در نیمه اسفند 97 به ریاست قوه قضاییه از طرف خامنه‌ای منصوب شده است</ref> ترکیب اصلی هیأت مرگ را تشکیل می‌دادند. اسماعیل شوشتری هم از موضع رئیس سازمان زندانها در این هیأت شرکت داشت. هدف چنانکه در فتوا تصریح شده است تشکیل دادگاه و بررسی وضعیت پرونده افراد نبود بلکه تشخیص «سرموضع» برای اجرای اعدام بود. روز ششم مرداد هیأت مرگ در زندان اوین مستقر شد و ظرف چند ساعت صدها زندانی حلق‌آویز شدند. در بین این زندانیان حلق‌آویز شده، بودند دختران دانش آموزی که در زمان دستگیری فقط ۱۶یا ۱۷ سال سن داشتند و به جرم خواندن یا فروش نشریه دستگیر شده بودند.


یک زندانی می‌گوید: ما سه نفر بودیم که در یک سلول در انفرادیهای معروف به بند آسایشگاه<ref group="پاورقی">ساختمان 4 طبقه ساخته شده توسط لاجوردی که 400 سلول انفرادی را شامل می‌شد</ref> با هم بودیم. ساعت 5 عصر 6 مرداد پاسدار جواد درب سلول را باز کرد و امیر عبدالهی را با خود برد. امیر ساعت 11 شب برگشت اما درب سلول نیمه باز ماند و او که مشغول جمع‌آوری وسایلش بود در یک فرصت کوتاه به من گفت ما را به دادگاه بردند، 74 نفر بودیم و به همه ما حکم اعدام دادند، همه را می‌زنند، همه را...<ref name=":0" />
یک زندانی می‌گوید: ما سه نفر بودیم که در یک سلول در انفرادیهای معروف به بند آسایشگاه<ref group="پاورقی">ساختمان 4 طبقه ساخته شده توسط لاجوردی که 400 سلول انفرادی را شامل می‌شد</ref> با هم بودیم. ساعت ۵ عصر ۶ مرداد پاسدار جواد درب سلول را باز کرد و امیر عبدالهی را با خود برد. امیر ساعت ۱۱ شب برگشت اما درب سلول نیمه باز ماند و او که مشغول جمع‌آوری وسایلش بود در یک فرصت کوتاه به من گفت ما را به دادگاه بردند، ۷۴ نفر بودیم و به همه ما حکم اعدام دادند، همه را می‌زنند، همه را...<ref name=":0" />


به گزارش زندانیانی که در آن زمان در ۶ مرداد ۱۳۶۷ در سلول‌های اوین بودند، روز اول، هیأت مرگ در ساختمان دادسرا که نزدیک سالن ملاقات بود مستقر گردید. زندانیان با چشم بسته به دادسرا آورده می‌شدند و بعد از تشخیص «سرموضع» و صدور حکم اعدام توسط آخوند نیری، آخوند رئیسی و آخوند پورمحمدی،‌آنها را به زیرزمین ساختمان ۲۰۹ منتقل می‌کردند و همان‌جا حلق‌آویز می‌شدند. بعد از گذشت چند روز برای این‌که سرعت اعدام هر چه بیشتر بالا رود، فاصله دادسرا تا سلول‌های ۲۰۹هم برداشته و همه کارها در همان ساختمان ۲۰۹ انجام ‌شد. یکی از زندانیان در این رابطه می‌نویسد:
به گزارش زندانیانی که در آن زمان در ۶ مرداد ۱۳۶۷ در سلول‌های اوین بودند، روز اول، هیأت مرگ در ساختمان دادسرا که نزدیک سالن ملاقات بود مستقر گردید. زندانیان با چشم بسته به دادسرا آورده می‌شدند و بعد از تشخیص «سرموضع» و صدور حکم اعدام توسط آخوند نیری، آخوند رئیسی و آخوند پورمحمدی،‌آنها را به زیرزمین ساختمان ۲۰۹ منتقل می‌کردند و همان‌جا حلق‌آویز می‌شدند. بعد از گذشت چند روز برای این‌که سرعت اعدام هر چه بیشتر بالا رود، فاصله دادسرا تا سلول‌های ۲۰۹هم برداشته و همه کارها در همان ساختمان ۲۰۹ انجام ‌شد. یکی از زندانیان در این رابطه می‌نویسد:
خط ۲۶۰: خط ۲۶۰:


====== در گوهردشت ======
====== در گوهردشت ======
پاسداران بند3 گوهردشت, 9شب ضمن آمار بند تعدادي را از بند بيرون كشيده و پس از پرسيدن اتهام و شنيدن واژه «مجاهد» به ضرب و شتم آنان پرداختند.
پاسداران بند۳ گوهردشت, ۹شب ضمن آمار بند تعدادي را از بند بيرون كشيده و پس از پرسيدن اتهام و شنيدن واژه «مجاهد» به ضرب و شتم آنان پرداختند.


=== قتل‌عام در شهرستانها ===
=== قتل‌عام در شهرستانها ===
خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:
با شروع قتل‌عام ، '''هاشمی رفسنجانی''' در خطبه‌های نماز جمعه در روز ۷مرداد ۱۳۶۷گفت: «اینایی که از زندونا آزاد کردیم رفتن سلاح گرفتن افتادن به جون مردم. اینا تو اسلام‌آباد رفتن از بیمارستان ۳۰تا مجروح رو بیرون کشیدن و به رگبار بستن…». او اضافه کرد: «این یکی از فتنه‌هایی است که باید از میان می‌رفت و به این آسانی هم نمی‌شد این فتنه را خواباند و مدتها طول می‌کشید تا این بچه‌های متعصب فریب خورده‌ای که این همه به اینها در زندانها محبت شد،‌ توبه‌شان را پذیرفتیم، به‌عنوان «تائب» بیرون آمدند و دوباره به آنجا رفتند و برگشتند که با ملت خودشان بجنگند و برای عراق جاسوسی کنند. این فتنه باید یک روزی ریشه‌کن می‌شد…».
با شروع قتل‌عام ، '''هاشمی رفسنجانی''' در خطبه‌های نماز جمعه در روز ۷مرداد ۱۳۶۷گفت: «اینایی که از زندونا آزاد کردیم رفتن سلاح گرفتن افتادن به جون مردم. اینا تو اسلام‌آباد رفتن از بیمارستان ۳۰تا مجروح رو بیرون کشیدن و به رگبار بستن…». او اضافه کرد: «این یکی از فتنه‌هایی است که باید از میان می‌رفت و به این آسانی هم نمی‌شد این فتنه را خواباند و مدتها طول می‌کشید تا این بچه‌های متعصب فریب خورده‌ای که این همه به اینها در زندانها محبت شد،‌ توبه‌شان را پذیرفتیم، به‌عنوان «تائب» بیرون آمدند و دوباره به آنجا رفتند و برگشتند که با ملت خودشان بجنگند و برای عراق جاسوسی کنند. این فتنه باید یک روزی ریشه‌کن می‌شد…».


روز جمعه 7 مرداد آخوند مرتضوی که رئیس همزمان زندانهای اوین و گوهردشت بود به تک تک سلولهای انفرادی در بند آسایشگاه سر زده و هر کس را که تشخیص می‌داد دستور می‌داد که او را بیرون بکشند. زندانیان را در یک صف طولانی به خط کرده و به دادسرای اوین بردند. آن روز یک فرم 40 سوالی به نفرات می‌دادند که با پاسخ آن و بطور مشخص پاسخ سوال اتهام که جواب آن گفتن کلمه «مجاهد» یا نگفتن آن و بکار بردن کلمات دیگر بود زندانی را به سوی جوخه اعدام یا بند هدایت می‌کردند. از تعداد اعدامیها اطلاعی در دست نیست ولی خالی و پر شدن سلولها حاکی از تعداد زیاد آنها بوده است. البته به علت کثرت زندانیان و طول کشیدن این شیوه از برخورد بسیاری آن شب به سلولها برگردانده شدند.
روز جمعه ۷ مرداد آخوند مرتضوی که رئیس همزمان زندانهای اوین و گوهردشت بود به تک تک سلولهای انفرادی در بند آسایشگاه سر زده و هر کس را که تشخیص می‌داد دستور می‌داد که او را بیرون بکشند. زندانیان را در یک صف طولانی به خط کرده و به دادسرای اوین بردند. آن روز یک فرم ۴۰ سوالی به نفرات می‌دادند که با پاسخ آن و بطور مشخص پاسخ سوال اتهام که جواب آن گفتن کلمه «مجاهد» یا نگفتن آن و بکار بردن کلمات دیگر بود زندانی را به سوی جوخه اعدام یا بند هدایت می‌کردند. از تعداد اعدامیها اطلاعی در دست نیست ولی خالی و پر شدن سلولها حاکی از تعداد زیاد آنها بوده است. البته به علت کثرت زندانیان و طول کشیدن این شیوه از برخورد بسیاری آن شب به سلولها برگردانده شدند.


=== قتل‌عام در شهرستانها ===
=== قتل‌عام در شهرستانها ===
در اين روز كليه زندانيان بند 4 تبريز را ازبند بيرون بردند وغير از 4تن بقية زندانيان اعدام شدند. حسين شهبازي, مجتبي آغداقي, ستار منصوري, كاظم راهنما نيا و محمد نقي راهنما نيا از شمار زندانيان بند4 تبريز در اين روز بودند.
در اين روز كليه زندانيان بند ۴ تبريز را ازبند بيرون بردند وغير از ۴تن بقية زندانيان اعدام شدند. حسين شهبازي, مجتبي آغداقي, ستار منصوري, كاظم راهنما نيا و محمد نقي راهنما نيا از شمار زندانيان بند۴ تبريز در اين روز بودند.


در این روز زندانیان سیاسی ارومیه را که به تبریز تبعید شده بودند، حلق‌آویز کردند. حسن معزي هنگام خداحافظی خنديد و گفت: «هستم اگر مي‌روم، گر نروم نيستم».  صادق محمد‌نژاد ضمن خداحافظي وسيله‌يي به دوستش داد و گفت: «ديگر لازم ندارم، مال تو باشد». علي شيرزاد گفت: «فرداي آزادي ايران, سر خاك ما بيا و سرود آزادي بخوان». 
در این روز زندانیان سیاسی ارومیه را که به تبریز تبعید شده بودند، حلق‌آویز کردند. حسن معزي هنگام خداحافظی خنديد و گفت: «هستم اگر مي‌روم، گر نروم نيستم».  صادق محمد‌نژاد ضمن خداحافظي وسيله‌يي به دوستش داد و گفت: «ديگر لازم ندارم، مال تو باشد». علي شيرزاد گفت: «فرداي آزادي ايران, سر خاك ما بيا و سرود آزادي بخوان». 


هشتم مرداد ۳۵نفر از زندانیان بندر انزلی، لنگرود و رودسر در رشت حلق‌آویز شدند. نهم مرداد تعدادی از زندانیان صومعه سرا، فومن و رشت اعدام گردیدند. ساعت ١١صبح ٩مرداد چند تن از مجاهدین از جمله حسین طراوت را که جزء محکومین دادستانی رشت بودند از بند بیرون بردند و بعد از اینکه آنها را به دلیل خواندن نماز جماعت مورد ضرب ‌و شتم قرار دادند، آنها را به بند برگرداندند! از ظهر به بعد زندانیان سیاسی محکوم رشت و سپس فومن و صومعه سرا را دو به دو بدون وسایل فراخواندند! انتقال دو به دو تا غروب ادامه پیدا کرد اما هیچ‌کدام از آنها هرگز به بند برنگشتند! عبدالله لیچایی، محمد اقبالی، محمد پاک‌سرشت، بهروز رجایی، رضا و رشید متقی‌طلب، خالق کوهی، حسین طراوت، نقی زاهدی، حسن نظام پسند، ابراهیم طالبی، خسرو دانش‌، احمد محتشمی، نادر سهرابی، محمد غلامی، فخرالدین کوچکی، موسی محبوبی، حسین حقانی و… جزء زندانیانی بودند که از بند خارج شدند.
هشتم مرداد ۳۵نفر از زندانیان بندر انزلی، لنگرود و رودسر در رشت حلق‌آویز شدند. نهم مرداد تعدادی از زندانیان صومعه سرا، فومن و رشت اعدام گردیدند. ساعت ۱۱صبح ۹مرداد چند تن از مجاهدین از جمله حسین طراوت را که جزء محکومین دادستانی رشت بودند از بند بیرون بردند و بعد از اینکه آنها را به دلیل خواندن نماز جماعت مورد ضرب ‌و شتم قرار دادند، آنها را به بند برگرداندند! از ظهر به بعد زندانیان سیاسی محکوم رشت و سپس فومن و صومعه سرا را دو به دو بدون وسایل فراخواندند! انتقال دو به دو تا غروب ادامه پیدا کرد اما هیچ‌کدام از آنها هرگز به بند برنگشتند! عبدالله لیچایی، محمد اقبالی، محمد پاک‌سرشت، بهروز رجایی، رضا و رشید متقی‌طلب، خالق کوهی، حسین طراوت، نقی زاهدی، حسن نظام پسند، ابراهیم طالبی، خسرو دانش‌، احمد محتشمی، نادر سهرابی، محمد غلامی، فخرالدین کوچکی، موسی محبوبی، حسین حقانی و… جزء زندانیانی بودند که از بند خارج شدند.


=== قتل‌عام 8 مرداد - شنبه ===
=== قتل‌عام ۸ مرداد - شنبه ===


====== قتل‌عام در زندان گوهردشت ======
====== قتل‌عام در زندان گوهردشت ======
خط ۲۹۸: خط ۲۹۸:
بعد از اعدام زندانیان سیاسی مشهد، به سراغ بند موسوم به «ملی‌کش‌ها» رفتند. آنها مدت محکومیت‌شان تمام شده بود و قرار بود آزاد شوند. مهشید رزاقی، باز یکن تیم فوتبال هما، که ۵سال از پایان محکومیتش گذشته بود همین روز اعدام شد<ref group="پاورقی">مهشید، معروف به حسین رزاقی،اهل تجریش تهران بود که به‌خاطر هواداری از مجاهدین در سال ۱۳۵۹دستگیر شد. چند ماه بعد از دستگیری حکمش تمام شده بود، اما او را آزاد نکردند. دو سال بعد زندانبانان به او گفته بودند که: «باید بروی در مسجد تجریش، سازمان مجاهدین را محکوم کنی»، اما او نپذیرفت. سرانجام بعد از چند سال ملی کشی علیرغم قول به خانواده‌اش که او را آزاد می‌کنند با اولین سری اعدام‌های گوهردشت در همان روز اول، او را اعدام کردند</ref>. چند روز بعد از اعدام مهشید، برادر کوچکترش، احمد رزاقی، را هم در اوین اعدام کردند.<ref group="پاورقی">پدر او بعد از ۴سال وقتی ـ به‌طور اتفاقی ـ متوجه شد مهشید هم در جریان قتل‌عام حلق‌آویز شده، بلافاصله سکته کرد و جان باخت.</ref> در همین روز بیش از۲۰ نفر از بند فرعی ۳۰ نفره شماره۷ که به زندانیان دوبار دستگیری معروف بودند، اعدام شدند. جواد ناظری، علی آذرش گرگانی، صادق کریمی، حسین شریفی، محمود میمنت، رضا ثابت رفتار، معبود سکوتی، اکبر مشهدی قاسم و علی‌اکبر ملاعبدالحسینی در شمار اعدام شدگان این روز بودند.
بعد از اعدام زندانیان سیاسی مشهد، به سراغ بند موسوم به «ملی‌کش‌ها» رفتند. آنها مدت محکومیت‌شان تمام شده بود و قرار بود آزاد شوند. مهشید رزاقی، باز یکن تیم فوتبال هما، که ۵سال از پایان محکومیتش گذشته بود همین روز اعدام شد<ref group="پاورقی">مهشید، معروف به حسین رزاقی،اهل تجریش تهران بود که به‌خاطر هواداری از مجاهدین در سال ۱۳۵۹دستگیر شد. چند ماه بعد از دستگیری حکمش تمام شده بود، اما او را آزاد نکردند. دو سال بعد زندانبانان به او گفته بودند که: «باید بروی در مسجد تجریش، سازمان مجاهدین را محکوم کنی»، اما او نپذیرفت. سرانجام بعد از چند سال ملی کشی علیرغم قول به خانواده‌اش که او را آزاد می‌کنند با اولین سری اعدام‌های گوهردشت در همان روز اول، او را اعدام کردند</ref>. چند روز بعد از اعدام مهشید، برادر کوچکترش، احمد رزاقی، را هم در اوین اعدام کردند.<ref group="پاورقی">پدر او بعد از ۴سال وقتی ـ به‌طور اتفاقی ـ متوجه شد مهشید هم در جریان قتل‌عام حلق‌آویز شده، بلافاصله سکته کرد و جان باخت.</ref> در همین روز بیش از۲۰ نفر از بند فرعی ۳۰ نفره شماره۷ که به زندانیان دوبار دستگیری معروف بودند، اعدام شدند. جواد ناظری، علی آذرش گرگانی، صادق کریمی، حسین شریفی، محمود میمنت، رضا ثابت رفتار، معبود سکوتی، اکبر مشهدی قاسم و علی‌اکبر ملاعبدالحسینی در شمار اعدام شدگان این روز بودند.


در اين روز مهران هويدا, مسعود كباري, منصور قهرماني, حسين سبحاني, اصغر مسجدي, رامين قاسمي, اصغر محمدي و رضا زند از بند3 زندان كه دو روز قبل به جرم اتهامشان شكنجه شده بودند, حلق آويز شدند. 
در اين روز مهران هويدا, مسعود كباري, منصور قهرماني, حسين سبحاني, اصغر مسجدي, رامين قاسمي, اصغر محمدي و رضا زند از بند۳ زندان كه دو روز قبل به جرم اتهامشان شكنجه شده بودند, حلق آويز شدند. 


در اين روز زهرا خسروي را كه براي نوشتن وصيتنامه به سلول انفرادي برده بودند به وسيلة مورس با فرعي 8 كه مشرف به سلولش بود تماس گرفت و گفت: در دادگاه به اعدام محكوم شدم و مرا براي نوشتن وصيتنامه به اينجا آوردند. سلام مرا به مسعود و مريم برسانيد.
در اين روز زهرا خسروي را كه براي نوشتن وصيتنامه به سلول انفرادي برده بودند به وسيلة مورس با فرعي ۸ كه مشرف به سلولش بود تماس گرفت و گفت: در دادگاه به اعدام محكوم شدم و مرا براي نوشتن وصيتنامه به اينجا آوردند. سلام مرا به مسعود و مريم برسانيد.


=== قتل‌عام 9 مرداد - یکشنبه ===
=== قتل‌عام ۹ مرداد - یکشنبه ===


====== اوین ======
====== اوین ======
یک زندانی گزارش می‌دهد که روی دیوار سلول انفرادی که به آنجا منتقل شده بود نوشته شده بود: «من روز يكشنبه 9/5/67 به دادگاه رفتم. نيّري و اشراقي سؤال مي‌كردند. از من مصاحبه خواستند، قبول نكردم. صبح وصيتنامه را نوشتم و دادم. بچه‌ها، هيأت عفو دروغ است. دارند همه را اعدام مي‌كنند. سلام ما را به ‌مسعود و مريم برسانيد. بگوييد ما تا آخرش مانديم. درود بر رجوي ـ مرگ برخميني ـ آرش باجور»
یک زندانی گزارش می‌دهد که روی دیوار سلول انفرادی که به آنجا منتقل شده بود نوشته شده بود: «من روز يكشنبه ۹/۵/۶۷ به دادگاه رفتم. نيّري و اشراقي سؤال مي‌كردند. از من مصاحبه خواستند، قبول نكردم. صبح وصيتنامه را نوشتم و دادم. بچه‌ها، هيأت عفو دروغ است. دارند همه را اعدام مي‌كنند. سلام ما را به ‌مسعود و مريم برسانيد. بگوييد ما تا آخرش مانديم. درود بر رجوي ـ مرگ برخميني ـ آرش باجور»


====== برملا شدن قتل‌عام نزد زندانیان ======
====== برملا شدن قتل‌عام نزد زندانیان ======
خط ۳۳۲: خط ۳۳۲:
«… و خامساً افرادی که به‌وسیله دادگاهها با موازینی در سابق محکوم به کمتر از اعدام شده‌اند، اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازه‌یی بی‌اعتنایی به همه موازین قضایی و احکام قضات است و عکس‌العمل خوب ندارد. و سادساً مسئولان قضایی و دادستانی و اطلاعات ما در سطح مقدس اردبیلی نیستند و اشتباهات و تأثر از جوّ بسیار و فراوان است و با حکم اخیر حضرتعالی، بسا بیگناهانی و یا کم گناهانی هم اعدام می‌شوند و در امور مهمه احتمال هم منجز است و سابعاً ما تا حال از کشتن‌ها و خشونتها نتیجه‌یی نگرفته‌ایم، جز این‌که تبلیغات راعلیه خود زیاد کرده‌ایم و جاذبه منافقین و ضد انقلاب را بیشتر نموده‌ایم. به‌جا است مدتی با رحمت و عطوفت برخورد شود که قطعاً برای بسیاری جاذبه خواهد داشت. و ثامناً اگر فرضاً بر دستور خودتان اصرار دارید اقلاً دستور دهید ملاک اتفاق‌نظر قاضی و دادستان و مسئول اطلاعات باشد، نه اکثریت و زنان هم استثناء شوند مخصوصاً زنان بچه‌دار و بالاخره اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز هم عکس‌العمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود».
«… و خامساً افرادی که به‌وسیله دادگاهها با موازینی در سابق محکوم به کمتر از اعدام شده‌اند، اعدام کردن آنان بدون مقدمه و بدون فعالیت تازه‌یی بی‌اعتنایی به همه موازین قضایی و احکام قضات است و عکس‌العمل خوب ندارد. و سادساً مسئولان قضایی و دادستانی و اطلاعات ما در سطح مقدس اردبیلی نیستند و اشتباهات و تأثر از جوّ بسیار و فراوان است و با حکم اخیر حضرتعالی، بسا بیگناهانی و یا کم گناهانی هم اعدام می‌شوند و در امور مهمه احتمال هم منجز است و سابعاً ما تا حال از کشتن‌ها و خشونتها نتیجه‌یی نگرفته‌ایم، جز این‌که تبلیغات راعلیه خود زیاد کرده‌ایم و جاذبه منافقین و ضد انقلاب را بیشتر نموده‌ایم. به‌جا است مدتی با رحمت و عطوفت برخورد شود که قطعاً برای بسیاری جاذبه خواهد داشت. و ثامناً اگر فرضاً بر دستور خودتان اصرار دارید اقلاً دستور دهید ملاک اتفاق‌نظر قاضی و دادستان و مسئول اطلاعات باشد، نه اکثریت و زنان هم استثناء شوند مخصوصاً زنان بچه‌دار و بالاخره اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز هم عکس‌العمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود».


=== قتل‌عام 10 مرداد - دوشنبه ===
=== قتل‌عام ۱۰ مرداد - دوشنبه ===
در اين روز هياًت مرگ به رياست آخوند نيري تا حوالي ساعت 10صبح در گوهردشت بود و بعد به اوين رفت. در اين روز تعدادي از زندانيان مجاهد در زندان اوين و گوهردشت, بعد از دفاع هویت سازمانی خود «مجاهد» حلق‌آويز شدند.
در اين روز هياًت مرگ به رياست آخوند نيري تا حوالي ساعت ۱۰صبح در گوهردشت بود و بعد به اوين رفت. در اين روز تعدادي از زندانيان مجاهد در زندان اوين و گوهردشت, بعد از دفاع هویت سازمانی خود «مجاهد» حلق‌آويز شدند.


10 زندانی مجاهد از جمله محمدرضا ناظری و خواهرش زهرا ناظری اهل کاشان در زندان اصفهان اعدام شدند.
۱۰ زندانی مجاهد از جمله محمدرضا ناظری و خواهرش زهرا ناظری اهل کاشان در زندان اصفهان اعدام شدند.


=== قتل‌عام 12مرداد - چهارشنبه ===
=== قتل‌عام ۱۲مرداد - چهارشنبه ===
روز ۱۲مرداد روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «۷تن از مجاهدین در باختران به‌دار آویخته شدند. همین روزنامه در صفحه بعد، از اعدام سه نفر به بهانه حمایت از مجاهدین خبر داد.
روز ۱۲مرداد روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «۷تن از مجاهدین در باختران به‌دار آویخته شدند. همین روزنامه در صفحه بعد، از اعدام سه نفر به بهانه حمایت از مجاهدین خبر داد.


هيأت مرگ كارش را در گوهردشت شروع كرد. زندانيان بندهاي مختلف را دسته دسته برای اعدام بردند و بسياري از زندانيان بند3 كه دو روز قبل از بند بيرون كشيده بودند از ساعت 12ظهر تا 12شب حلق آويز شدند. محمدرضا شهيرافتخار, فرهاد اتراك, محسن روزبهاني, حميد اردستاني, عليرضا مهديزاده, عباس افغان, بهروز بهنام زاده, ناصر زرين قلم, عليرضا سپاسي, مسعود دليري, منوچهر ناظري ... در شمار اعدام شدگان اين بند بودند.
هيأت مرگ كارش را در گوهردشت شروع كرد. زندانيان بندهاي مختلف را دسته دسته برای اعدام بردند و بسياري از زندانيان بند۳ كه دو روز قبل از بند بيرون كشيده بودند از ساعت ۱۲ظهر تا ۱۲شب حلق آويز شدند. محمدرضا شهيرافتخار, فرهاد اتراك, محسن روزبهاني, حميد اردستاني, عليرضا مهديزاده, عباس افغان, بهروز بهنام زاده, ناصر زرين قلم, عليرضا سپاسي, مسعود دليري, منوچهر ناظري ... در شمار اعدام شدگان اين بند بودند.


احمد غلامي و محمد رامش را در اين روز روي پل هوايي شهر آمل همراه با فردي به اسم صبوريهاي بزرگ به اتهام قاچاقچي مواد مخدر به‌دار كشيدند. شاهدان عيني مي‌گفتند كه هنگام دار زدن، آنها فرياد مي‌زدند: «ما مجاهديم، ما زنداني سياسي هستيم». 
احمد غلامي و محمد رامش را در اين روز روي پل هوايي شهر آمل همراه با فردي به اسم صبوريهاي بزرگ به اتهام قاچاقچي مواد مخدر به‌دار كشيدند. شاهدان عيني مي‌گفتند كه هنگام دار زدن، آنها فرياد مي‌زدند: «ما مجاهديم، ما زنداني سياسي هستيم». 
خط ۳۴۶: خط ۳۴۶:
در همین روز ـ ۱۲مرداد ۶۷ـ '''مسعود رجوی''' مسئول شورای ملی مقاومت ایران طی تلگرامی به‌دبیرکل ملل متحد، اعدام جمعی گروهی از مردم بی‌گناه کرمانشاه در ملأعام را به‌آگاهی جامعه‌‌‌‌بین‌المللی رساند و خواستار اقدام فوری در قبال خونریزیهای وحشیانه‌‌‌‌ خمینی گردید.
در همین روز ـ ۱۲مرداد ۶۷ـ '''مسعود رجوی''' مسئول شورای ملی مقاومت ایران طی تلگرامی به‌دبیرکل ملل متحد، اعدام جمعی گروهی از مردم بی‌گناه کرمانشاه در ملأعام را به‌آگاهی جامعه‌‌‌‌بین‌المللی رساند و خواستار اقدام فوری در قبال خونریزیهای وحشیانه‌‌‌‌ خمینی گردید.


=== قتل‌عام 13 مرداد - پنجشنبه ===
=== قتل‌عام ۱۳ مرداد - پنجشنبه ===
# در اين روز هيأت مرگ در اوين مستقر شد. بسياري از زندانيان بندهاي 4 و 1 و سلولهاي انفرادي حلق‌آويز شدند.
# در اين روز هيأت مرگ در اوين مستقر شد. بسياري از زندانيان بندهاي ۴ و ۱ و سلولهاي انفرادي حلق‌آويز شدند.
# بسياري از زنان مجاهد را نزد هيأت مرگ بردند. در اين روز شماري از زنان مجاهد با دفاع از هويت سازمانیشان حلق‌آويز شدند. مليحة اقوامي در شمار اعدامی‌های اين روز است.  
# بسياري از زنان مجاهد را نزد هيأت مرگ بردند. در اين روز شماري از زنان مجاهد با دفاع از هويت سازمانیشان حلق‌آويز شدند. مليحة اقوامي در شمار اعدامی‌های اين روز است.  
# نامة دوم منتظري به خميني.
# نامة دوم منتظري به خميني.
# فریبا و فرحناز و محمد احمدی امروز در اصفهان اعدام شدند. برادرشان منصور احمدی در شهریور در شیراز اعدام شد.
# فریبا و فرحناز و محمد احمدی امروز در اصفهان اعدام شدند. برادرشان منصور احمدی در شهریور در شیراز اعدام شد.


=== قتل‌عام 14 مرداد - جمعه ===
=== قتل‌عام ۱۴ مرداد - جمعه ===
'''موسوي اردبيلي'''، رئیس شورایعالی قضایی جمهوری اسلامی در نماز جمعه گفت:
'''موسوي اردبيلي'''، رئیس شورایعالی قضایی جمهوری اسلامی در نماز جمعه گفت:


"قوه‌ي قضائيه از جانب افكار عمومي تحت فشار زيادي است كه ما چرا حتي اينها (مجاهدين) را محاكمه مي‌كنيم، چرا برخي از آنها زنداني شده‌اند و چرا تمام اينها اعدام نمي‌شوند... مردم مي‌گويند تمام آنها بايد بدون استثنا از دَم اعدام بشوند." مسأله سوم كه براي ما حل شد مسأله اين منافقين است. مسأله منافقين براي ما مسأله بود. جمع كثيري از ايران رفته‌اند و آنجا براي خودشان بساط و دستگاه و سازمان درست كرده‌اند. يك جمعي هم در ايران در زندانها هستن. ما اگر جنگ را تمام ميكرديم تازه گرفتار منافقين بوديم. اينها را چه جور بايد حل كنيم. به اين آسانيها هم حل نميشد اما خدا مثل آب خوردن حل كرد. قوه قضاييه در فشار است كه اينها چرا محاكمه ميشوند، قوه قضايي در فشار است كه چرا تمام اينها اعدام نميشوند و يك دسته‌شان زنداني ميشوند.(جمعيت: منافق زنداني اعدام بايد گردد) ... مردم اصلا اين حرفها را قبول ندارند مردم ميگويند بايد از دم اعدام بشوند. قاضي ازآنطرف گرفتار يك سلسله مسائل است كه ضوابط اين است و محاكمه اين است. از اين طرف درفشار افكار عمومي. متأسفانه ميگويند ثلثشان از بين رفته، اي كاش همه‌شان ازبين بروند و يك مرتبه تمام بشود.
"قوه‌ي قضائيه از جانب افكار عمومي تحت فشار زيادي است كه ما چرا حتي اينها (مجاهدين) را محاكمه مي‌كنيم، چرا برخي از آنها زنداني شده‌اند و چرا تمام اينها اعدام نمي‌شوند... مردم مي‌گويند تمام آنها بايد بدون استثنا از دَم اعدام بشوند." مسأله سوم كه براي ما حل شد مسأله اين منافقين است. مسأله منافقين براي ما مسأله بود. جمع كثيري از ايران رفته‌اند و آنجا براي خودشان بساط و دستگاه و سازمان درست كرده‌اند. يك جمعي هم در ايران در زندانها هستن. ما اگر جنگ را تمام ميكرديم تازه گرفتار منافقين بوديم. اينها را چه جور بايد حل كنيم. به اين آسانيها هم حل نميشد اما خدا مثل آب خوردن حل كرد. قوه قضاييه در فشار است كه اينها چرا محاكمه ميشوند، قوه قضايي در فشار است كه چرا تمام اينها اعدام نميشوند و يك دسته‌شان زنداني ميشوند.(جمعيت: منافق زنداني اعدام بايد گردد) ... مردم اصلا اين حرفها را قبول ندارند مردم ميگويند بايد از دم اعدام بشوند. قاضي ازآنطرف گرفتار يك سلسله مسائل است كه ضوابط اين است و محاكمه اين است. از اين طرف درفشار افكار عمومي. متأسفانه ميگويند ثلثشان از بين رفته، اي كاش همه‌شان ازبين بروند و يك مرتبه تمام بشود.


=== قتل‌عام 15 مرداد - شنبه ===
=== قتل‌عام ۱۵ مرداد - شنبه ===
روزنامة جمهوري ضمن درج تصويري از لاجوردي؛ دادستان مرکز مستقر در زندان اوين, با تيتر بزرگ نوشت: «مردم: ترحم بر منافقين ديگر جايز نيست»
روزنامة جمهوري ضمن درج تصويري از لاجوردي؛ دادستان مرکز مستقر در زندان اوين, با تيتر بزرگ نوشت: «مردم: ترحم بر منافقين ديگر جايز نيست»


در '''گوهردشت''' از صبح تا شب بسياري از زندانيان بندهاي 3 و فرعيهاي گوهردشت را در دسته‌هاي 10 و 12 و 15 نفره حلق آويز شدند. از بند 3گوهردشت: هادي عزيزي, مهرداد فنايي, عباس رضايي, رحيم سياردوست, رشيد دروي, حيدر صادقي و ... اعدام شدند.
در '''گوهردشت''' از صبح تا شب بسياري از زندانيان بندهاي ۳ و فرعيهاي گوهردشت را در دسته‌هاي ۱۰ و ۱۲ و ۱۵ نفره حلق آويز شدند. از بند ۳گوهردشت: هادي عزيزي, مهرداد فنايي, عباس رضايي, رحيم سياردوست, رشيد دروي, حيدر صادقي و ... اعدام شدند.
در ميان اعدام شدگان اين روز ناصر منصوري كه نخاعش قطع شده بود را با برانكادر به جوخه اعدام بردند و محسن محمدباقر در حالي كه فلج مادرزاد بود و با عصا جابه‌جا ميشد, پس از دفاع از مواضع سازمان مجاهدین, اعدام شد. 
در ميان اعدام شدگان اين روز ناصر منصوري كه نخاعش قطع شده بود را با برانكادر به جوخه اعدام بردند و محسن محمدباقر در حالي كه فلج مادرزاد بود و با عصا جابه‌جا ميشد, پس از دفاع از مواضع سازمان مجاهدین, اعدام شد. 
در '''زاهدان''' در اين روز اجساد 20 نفر از زندانيان سياسى را به بيمارستان خاتم‌الانبياي زاهدان آوردند. قاسم گلشايي و برادر 17ساله‌اش حسن گلشايي, عليرضا عرب‌مجاهد، عبدالرسول دنيوي، محمود دورانديش و صمد كشاورز در شمار اعدام شدگان قتل‌عام اين روز در زاهدان هستند.
در '''زاهدان''' در اين روز اجساد ۲۰ نفر از زندانيان سياسى را به بيمارستان خاتم‌الانبياي زاهدان آوردند. قاسم گلشايي و برادر ۱۷ساله‌اش حسن گلشايي, عليرضا عرب‌مجاهد، عبدالرسول دنيوي، محمود دورانديش و صمد كشاورز در شمار اعدام شدگان قتل‌عام اين روز در زاهدان هستند.


در '''خرم‌آباد''' 25 تن از زندانيان سياسي مجاهد را بصورت ناگهانی از هواخوري بند بيرون كشيده و براي اعدام بردند
در '''خرم‌آباد''' ۲۵ تن از زندانيان سياسي مجاهد را بصورت ناگهانی از هواخوري بند بيرون كشيده و براي اعدام بردند


در خاطرات زندانیان آمده است: روز 15مرداد روي ديوار سلول نوشته بود: در مسلخ عشق جز نكو را نكشند             روبه‌صفتان زشت‌خو را نكشند        حسين حقيقت‌گو<ref group="پاورقی">حسین حقیقت‌گو دانش‌آموز هوادار مجاهدین بود که در سال 1359 دستگیر شده بود و بین زندانیان به حسین آستیگمات معروف بود. او در جریان قتل‌عام در بند ملی‌کش‌ها بود و از همانجا برای اعدام برده شد</ref>
در خاطرات زندانیان آمده است: روز ۱۵مرداد روي ديوار سلول نوشته بود: در مسلخ عشق جز نكو را نكشند             روبه‌صفتان زشت‌خو را نكشند        حسين حقيقت‌گو<ref group="پاورقی">حسین حقیقت‌گو دانش‌آموز هوادار مجاهدین بود که در سال 1359 دستگیر شده بود و بین زندانیان به حسین آستیگمات معروف بود. او در جریان قتل‌عام در بند ملی‌کش‌ها بود و از همانجا برای اعدام برده شد</ref>


=== قتل‌عام 16 مرداد - یکشنبه ===
=== قتل‌عام ۱۶ مرداد - یکشنبه ===
در '''اوین''' هيأت مرگ از صبح زندانیان مجاهد را در دسته‌هاي 10 تا 20 نفره  روانة محل اعدام كرد. زندانيان با گفتن نام «مجاهد» در برابر سؤال اتهام؟ محكوم به اعدام شده و ساعتي بعد به دار آویخته شدند.
در '''اوین''' هيأت مرگ از صبح زندانیان مجاهد را در دسته‌هاي ۱۰ تا ۲۰ نفره  روانة محل اعدام كرد. زندانيان با گفتن نام «مجاهد» در برابر سؤال اتهام؟ محكوم به اعدام شده و ساعتي بعد به دار آویخته شدند.


در گزارش دیگری آمده است صبح اسامي 40 نفر رااز بند يك اوين صدا كردند. همة 40نفر منهاي حسن كه در انفرادي بود و يك نفر ديگر اعدام شدند
در گزارش دیگری آمده است صبح اسامي ۴۰ نفر رااز بند يك اوين صدا كردند. همة ۴۰نفر منهاي حسن كه در انفرادي بود و يك نفر ديگر اعدام شدند


اعدام زندانياني كه ديروز 15مرداد از '''سمنان''' آوردند: محمد تشرفي، ابوالفضل قريشي، حميد دوست‌محمدي، محمدرضا رجبي، رضا دلاوري، ابراهيم دانائيان‌فرد، احمد فتحي، حسن دامغانيان، تقي وفايي‌نژاد، داود شاهي، داود زرگر، پروين همتي، نسرين خانجاني، حسين مؤكدي، اكبر ذوالفقاريان، محمد گلپايگاني، علي عرب‌وزيري، بهنام بيابانكي، احمد صفري، مرتضي كاسبان، محمدرضا احمدي، خليل بوربور، بهزاد عاطفي...
اعدام زندانياني كه ديروز ۱۵مرداد از '''سمنان''' آوردند: محمد تشرفي، ابوالفضل قريشي، حميد دوست‌محمدي، محمدرضا رجبي، رضا دلاوري، ابراهيم دانائيان‌فرد، احمد فتحي، حسن دامغانيان، تقي وفايي‌نژاد، داود شاهي، داود زرگر، پروين همتي، نسرين خانجاني، حسين مؤكدي، اكبر ذوالفقاريان، محمد گلپايگاني، علي عرب‌وزيري، بهنام بيابانكي، احمد صفري، مرتضي كاسبان، محمدرضا احمدي، خليل بوربور، بهزاد عاطفي...


=== قتل‌عام 17 مرداد - دوشنبه ===
=== قتل‌عام ۱۷ مرداد - دوشنبه ===
روزنامه جمهوري اسلامي دوشنبه 17مرداد: تيتر بزرگ صفحه گزارش آن این است: مردم: مرگ كمترين مجازات براي منافقين است.
روزنامه جمهوري اسلامي دوشنبه ۱۷مرداد: تيتر بزرگ صفحه گزارش آن این است: مردم: مرگ كمترين مجازات براي منافقين است.


روزنامه جمهوري 17مرداد: با توجه به روي آوردن منافقين آزاد شده از زندان به جبهه دشمن متجاوز، ديگر هيچ توچيهي براي عدم برخورد قاطع با آنها وجود ندارد. مجاهدین انتشار اینگونه اخبار و گزارشها را زمینه‌سازی برای کشتار بیشتر قلمداد می‌کنند.
روزنامه جمهوري ۱۷مرداد: با توجه به روي آوردن منافقين آزاد شده از زندان به جبهه دشمن متجاوز، ديگر هيچ توچيهي براي عدم برخورد قاطع با آنها وجود ندارد. مجاهدین انتشار اینگونه اخبار و گزارشها را زمینه‌سازی برای کشتار بیشتر قلمداد می‌کنند.


=== قتل‌عام 18 مرداد - سه‌شنبه ===
=== قتل‌عام ۱۸ مرداد - سه‌شنبه ===
در زندان '''گوهردشت'''، ناصریان ـ آخوند مقیسه‌ای ـ ظهر ۱۵ مرداد ۶۰ به زندانیان بند ۱ که به‌ گفته مجاهدین به علت سن و سال و تاهل و وضعیت حکم، حساسیت چندانی روی آنها نبود و روز ۲۸تیر ۶۷ به ساختمانی موسوم به بند جهاد که دور از محوطه بندها بود منتقل شده بودند و نسبت به این انتقال اعتراض کرده بودند گفت بعد از این‌که ''هیأت عفو'' با شما صحبت کرد، می‌روید به بند سابق خودتان. سه روز بعد یعنی ۱۸مرداد، ناصریان آنها را که نزدیک به 40 زندانی بودند صدا زد و همه آنها را به جوخه اعدام برد و اعدام کرد.
در زندان '''گوهردشت'''، ناصریان ـ آخوند مقیسه‌ای ـ ظهر ۱۵ مرداد ۶۰ به زندانیان بند ۱ که به‌ گفته مجاهدین به علت سن و سال و تاهل و وضعیت حکم، حساسیت چندانی روی آنها نبود و روز ۲۸تیر ۶۷ به ساختمانی موسوم به بند جهاد که دور از محوطه بندها بود منتقل شده بودند و نسبت به این انتقال اعتراض کرده بودند گفت بعد از این‌که ''هیأت عفو'' با شما صحبت کرد، می‌روید به بند سابق خودتان. سه روز بعد یعنی ۱۸مرداد، ناصریان آنها را که نزدیک به ۴۰ زندانی بودند صدا زد و همه آنها را به جوخه اعدام برد و اعدام کرد.
[[پرونده:زندانیان در صف اعدام- موزه شهدای قتل عام.JPG|جایگزین=زندانیان در صف اعدام- موزه شهدای قتل عام در قرارگاه اشرف در عراق|بندانگشتی|زندانیان در صف اعدام- موزه شهدای قتل عام در قرارگاه اشرف در عراق]]
[[پرونده:زندانیان در صف اعدام- موزه شهدای قتل عام.JPG|جایگزین=زندانیان در صف اعدام- موزه شهدای قتل عام در قرارگاه اشرف در عراق|بندانگشتی|زندانیان در صف اعدام- موزه شهدای قتل عام در قرارگاه اشرف در عراق]]
خاطرات یکی از شاهدان درباره آن ایام از کتاب دشت جواهر:
خاطرات یکی از شاهدان درباره آن ایام از کتاب دشت جواهر:
خط ۳۹۷: خط ۳۹۷:
بنابر گزارشها در اين روز نیز صدها زنداني مجاهد را از سلولهاي انفرادي و بندها نزد هيأت مرگ بردند و ساعتي بعد دسته دسته آنها را اعدام کردند. آورده‌اند که آنها در حین اعدام شعار «درورد بر رجوي», «زنده باد ارتش آزادي» و «مرگ بر خميني» ميدادند. در سينة ديوار يكي از سلولها نوشته بود:
بنابر گزارشها در اين روز نیز صدها زنداني مجاهد را از سلولهاي انفرادي و بندها نزد هيأت مرگ بردند و ساعتي بعد دسته دسته آنها را اعدام کردند. آورده‌اند که آنها در حین اعدام شعار «درورد بر رجوي», «زنده باد ارتش آزادي» و «مرگ بر خميني» ميدادند. در سينة ديوار يكي از سلولها نوشته بود:


 «ما پنج‌نفر، مهدي پور‌قاضيان، علي ابراهيمي سواره، جواد ملكيان، محمد كُوسچي و ايرج مايلي به دادگاه رفته‌ايم. به همه ما حكم اعدام داده‌اند. سلام ما را به مسعود برسانيد. 19/5/67».
 «ما پنج‌نفر، مهدي پور‌قاضيان، علي ابراهيمي سواره، جواد ملكيان، محمد كُوسچي و ايرج مايلي به دادگاه رفته‌ايم. به همه ما حكم اعدام داده‌اند. سلام ما را به مسعود برسانيد. ۱۹/۵/۶۷».


===== قتل‌عام 20 مرداد - پنجشنبه =====
===== قتل‌عام ۲۰ مرداد - پنجشنبه =====


====== قتل‌عام ملی‌کش‌ها<ref>«ملی‌کش» یعنی کسی که مدت محکومیتش تمام شده است اما او را آزاد نکرده‌اند و بیشتر از مدت محکومیت خود زندانی می‌کشد.</ref> ======
====== قتل‌عام ملی‌کش‌ها<ref>«ملی‌کش» یعنی کسی که مدت محکومیتش تمام شده است اما او را آزاد نکرده‌اند و بیشتر از مدت محکومیت خود زندانی می‌کشد.</ref> ======
خط ۴۰۶: خط ۴۰۶:
مهشید رزاقی (حسین)، داریوش کی‌نژاد، نادر لسانی، بهمن ابراهیم‌نژاد، مجید مغتنم، همایون نیک‌پور، محمود فرجی‌اسکندری، مهدی احمدی، سیدمحسن سیداحمدی، علی بابایی، حمید بخشنده، داود شاکری، مسعود طلوع‌صفت، داود آزرنگ، سعید گرگانی، یزدان خدابخش، اسماعیل قاضی، یحیی تیموری، شهرام شاه‌بخشی، حبیب‌الله حسینی، محمود پولچی، محسن سبحانی، جواد طاهری، حسن دالمن، حمیدرضا امیری، ناصر رضوانی، حسین محمدخواه، عبدالحسین بنانی…
مهشید رزاقی (حسین)، داریوش کی‌نژاد، نادر لسانی، بهمن ابراهیم‌نژاد، مجید مغتنم، همایون نیک‌پور، محمود فرجی‌اسکندری، مهدی احمدی، سیدمحسن سیداحمدی، علی بابایی، حمید بخشنده، داود شاکری، مسعود طلوع‌صفت، داود آزرنگ، سعید گرگانی، یزدان خدابخش، اسماعیل قاضی، یحیی تیموری، شهرام شاه‌بخشی، حبیب‌الله حسینی، محمود پولچی، محسن سبحانی، جواد طاهری، حسن دالمن، حمیدرضا امیری، ناصر رضوانی، حسین محمدخواه، عبدالحسین بنانی…


=== قتل‌عام 21 مرداد - جمعه ===
=== قتل‌عام ۲۱ مرداد - جمعه ===
در '''گوهردشت''' در اين روز اعدامها از ساعت 7صبح تا يك بعدازظهر ادامه داشت . محمد فرماني و منوچهر بزرگ بشر كه از اعدام رسته بودند, وقتي متوجه شدند همة هم‌بندیهایشان به دليل دفاع ازهويت سازمانیشان اعدام شدند, با دفاع از سازمان مجاهدين اعدام شدند.
در '''گوهردشت''' در اين روز اعدامها از ساعت ۷صبح تا يك بعدازظهر ادامه داشت . محمد فرماني و منوچهر بزرگ بشر كه از اعدام رسته بودند, وقتي متوجه شدند همة هم‌بندیهایشان به دليل دفاع ازهويت سازمانیشان اعدام شدند, با دفاع از سازمان مجاهدين اعدام شدند.


=== قتل‌عام 22 مرداد - شنبه ===
=== قتل‌عام ۲۲ مرداد - شنبه ===
در '''گوهردشت''' هيأت مرگ در اين روز از ساعت 0730 صبح تا 2100  بیش از 70 زندانی مجاهد را حلق‌آويز كرد. ساعت 2100  حسين نياكان, داريوش حنيفه‌پور زيبا, و غلامرضا كياكجوري در میان همین زندانیان اعدام شدند.
در '''گوهردشت''' هيأت مرگ در اين روز از ساعت ۰۷۳۰ صبح تا ۲۱۰۰  بیش از ۷۰ زندانی مجاهد را حلق‌آويز كرد. ساعت ۲۱۰۰  حسين نياكان, داريوش حنيفه‌پور زيبا, و غلامرضا كياكجوري در میان همین زندانیان اعدام شدند.


=== قتل‌عام 23 و 24 مرداد - یکشنبه و دوشنبه ===
=== قتل‌عام ۲۳ و ۲۴ مرداد - یکشنبه و دوشنبه ===
در این روز  در '''اوین''' صدها زندانی مجاهد اعدام شدند
در این روز  در '''اوین''' صدها زندانی مجاهد اعدام شدند


=== قتل‌عام 25 مرداد - سه‌شنبه ===
=== قتل‌عام ۲۵ مرداد - سه‌شنبه ===
هيأت مرگ از 7 صبح تا ظهر مشغول در زندان گوهردشت مشغول بود. حوالي ظهر ناگهان كارش را تعطيل كرد و به اوين رفت. در اين روز عادل نوري, محمد نقدي, قنبر نعمتي و...اعدام شدند.
هيأت مرگ از ۷ صبح تا ظهر مشغول در زندان گوهردشت مشغول بود. حوالي ظهر ناگهان كارش را تعطيل كرد و به اوين رفت. در اين روز عادل نوري, محمد نقدي, قنبر نعمتي و...اعدام شدند.


=== قتل‌عام 26 مرداد - چهارشنبه ===
=== قتل‌عام ۲۶ مرداد - چهارشنبه ===
در این روز مسعود رجوی طی نامه‌ای به دبيركل و 5عضو دائمي شوراي امنيت موج گسترده دستگيري و اعدامهاي جمعي را شرح داد.
در این روز مسعود رجوی طی نامه‌ای به دبيركل و ۵عضو دائمي شوراي امنيت موج گسترده دستگيري و اعدامهاي جمعي را شرح داد.


=== قتل‌عام 3 شهریور - پنجشنبه ===
=== قتل‌عام ۳ شهریور - پنجشنبه ===
مسعود رجوي طي تلگرامي به دبير كل ملل متحد كه رونوشت آن براي بسياري از مجامع و شخصيت‌هاي بين‌المللي ارسال گرديد از قتل‌عام زندانيان مجاهد خلق به دستور شخص خميني و 860جسدي كه 2هفتة پيش از اوين به بهشت‌زهرا برده شده بود پرده برداشت و از دبير كل ملل متحد درخواست نمود به فوريت هيئتي براي بازديد از شكنجه‌گاههاي خميني اعزام دارد. این سومین نامه مسعود رجوی به دبیرکل و طرف حسابهای بین المللی پس از نامه 12 و 26 مرداد است.<ref group="پاورقی">تلگرام به دبیر کل ملل متحد
مسعود رجوي طي تلگرامي به دبير كل ملل متحد كه رونوشت آن براي بسياري از مجامع و شخصيت‌هاي بين‌المللي ارسال گرديد از قتل‌عام زندانيان مجاهد خلق به دستور شخص خميني و ۸۶۰جسدي كه ۲هفتة پيش از اوين به بهشت‌زهرا برده شده بود پرده برداشت و از دبير كل ملل متحد درخواست نمود به فوريت هيئتي براي بازديد از شكنجه‌گاههاي خميني اعزام دارد. این سومین نامه مسعود رجوی به دبیرکل و طرف حسابهای بین المللی پس از نامه ۱۲ و ۲۶ مرداد است.<ref group="پاورقی">تلگرام به دبیر کل ملل متحد
در بارة موج گستردة دستگیری‌ها و اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی
در بارة موج گستردة دستگیری‌ها و اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی


خط ۴۴۱: خط ۴۴۱:
</ref>
</ref>


=== قتل‌عام 5 شهریور - شنبه ===
=== قتل‌عام ۵ شهریور - شنبه ===
از ابتداي صبح در گوهردشت قتل‌عام ادامه یافت. بنابر گزارش زندانیان در اين روز با اصرار و پافشاري ناصريان (آخوند مقيسه‌اي) و پاسدار لشكري, تا حوالي 10صبح زندانيان مجاهد را براي اعدام نزد هيأت مرگ آوردند و پس از حلق‌آويز چند تن از مجاهدين, كشتار زندانيان ماركسيست آغاز شد.
از ابتداي صبح در گوهردشت قتل‌عام ادامه یافت. بنابر گزارش زندانیان در اين روز با اصرار و پافشاري ناصريان (آخوند مقيسه‌اي) و پاسدار لشكري, تا حوالي ۱۰صبح زندانيان مجاهد را براي اعدام نزد هيأت مرگ آوردند و پس از حلق‌آويز چند تن از مجاهدين, كشتار زندانيان ماركسيست آغاز شد.


====== قتل‌عام زندانیان مارکسیست در گوهردشت ======
====== قتل‌عام زندانیان مارکسیست در گوهردشت ======
طبق گزارشات زندان بعد از ماجرای تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان در زمستان سال ۱۳۶۶، زندانیان مارکسیست زندان گوهردشت در دو بند ۷ و ۸ و چند فرعی سرجمع شدند.
طبق گزارشات زندان بعد از ماجرای تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان در زمستان سال ۱۳۶۶، زندانیان مارکسیست زندان گوهردشت در دو بند ۷ و ۸ و چند فرعی سرجمع شدند.


صبح ۵ شهریور در حالیکه زندانیان برای مدت 10 روز در بی‌خبری از اتفاقات بودند خوردوی هیأت اعدام  برای اعدام زندانیان مارکسیست وارد زندان گوهردشت شد و مدت دو روز اعدام آنها ادامه داشت. قتل‌عام مارکسیتها صبح ۵شهریور از بند هشت گوهردشت شروع شد. سؤال‌هایی که هیأت مرگ از زندانیان مارکسیست می‌پرسیدند از این قرار بود:
صبح ۵ شهریور در حالیکه زندانیان برای مدت ۱۰ روز در بی‌خبری از اتفاقات بودند خوردوی هیأت اعدام  برای اعدام زندانیان مارکسیست وارد زندان گوهردشت شد و مدت دو روز اعدام آنها ادامه داشت. قتل‌عام مارکسیتها صبح ۵شهریور از بند هشت گوهردشت شروع شد. سؤال‌هایی که هیأت مرگ از زندانیان مارکسیست می‌پرسیدند از این قرار بود:


اتهام؟ نظرت راجع به سازمانت چیه؟ نظرت راجع به جمهوری اسلامی چیه؟ مسلمونی؟ پدر و مادرت مسلمونن؟ نماز میخونی؟...
اتهام؟ نظرت راجع به سازمانت چیه؟ نظرت راجع به جمهوری اسلامی چیه؟ مسلمونی؟ پدر و مادرت مسلمونن؟ نماز میخونی؟...
خط ۴۶۳: خط ۴۶۳:
در رشت مهدی محجوب،‌ موسی قوامی، آرامائیس‌ داربیانس‌، فرهاد سلیمانی، عبدالله لیچایی و... در همین ایام اعدام شدند و در تهران و سایر زندانها زندانیانی مانند حبیب‌الله (مجید) سالیانی، حمیدرضا بیک محمدی، سیف الله غیاثوند، سیاوش، محمدرضا، مسعود… و بسیاری دیگر اعدام شدند.
در رشت مهدی محجوب،‌ موسی قوامی، آرامائیس‌ داربیانس‌، فرهاد سلیمانی، عبدالله لیچایی و... در همین ایام اعدام شدند و در تهران و سایر زندانها زندانیانی مانند حبیب‌الله (مجید) سالیانی، حمیدرضا بیک محمدی، سیف الله غیاثوند، سیاوش، محمدرضا، مسعود… و بسیاری دیگر اعدام شدند.


=== قتل‌عام 7 شهریور - دوشنبه ===
=== قتل‌عام ۷ شهریور - دوشنبه ===


====== قتل‌عام زندانیان مارکسیست در اوین ======
====== قتل‌عام زندانیان مارکسیست در اوین ======
خط ۴۶۹: خط ۴۶۹:
[[پرونده:اعدام زندانیان سیاسی - موزه شهدای قتل عام.JPG|جایگزین=اعدام زندانیان سیاسی - موزه شهدای قتل عام|بندانگشتی|اعدام زندانیان سیاسی - موزه شهدای قتل عام]]
[[پرونده:اعدام زندانیان سیاسی - موزه شهدای قتل عام.JPG|جایگزین=اعدام زندانیان سیاسی - موزه شهدای قتل عام|بندانگشتی|اعدام زندانیان سیاسی - موزه شهدای قتل عام]]


=== قتل‌عام 8 شهریور - سه‌شنبه ===
=== قتل‌عام ۸ شهریور - سه‌شنبه ===
كمپين جهاني در حمايت از فراخوان رجوي در اعتراض به كشتار زندانيان
كمپين جهاني در حمايت از فراخوان رجوي در اعتراض به كشتار زندانيان


به دنبال تلگرام مسعود رجوي به دبيركل سازمان ملل متحد دربارة  موج اعدام دسته‌جمعي زندانيان سياسي توسط خميني و در پي آكسيون‌هاي اعتراضي ایرانیان در كشورهاي مختلف جهان، صدها تن از نمايندگان پارلمان‌هاي ايتاليا، كانادا، آلمان، هلند، استراليا، هند و نيز پارلمان اروپا و كنگره‌ي آمريكا با امضاء بيانيه و ارسال نامه به دبيركل ملل متحد حمايت خود را از فراخوان محكوميت نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی اعلام نموده و خواستار اعزام هيأتي از سوي سازمان ملل متحد به منظور تحقيق درباره‌ي اوضاع جاري در زندانهای ایران گرديدند.
به دنبال تلگرام مسعود رجوي به دبيركل سازمان ملل متحد دربارة  موج اعدام دسته‌جمعي زندانيان سياسي توسط خميني و در پي آكسيون‌هاي اعتراضي ایرانیان در كشورهاي مختلف جهان، صدها تن از نمايندگان پارلمان‌هاي ايتاليا، كانادا، آلمان، هلند، استراليا، هند و نيز پارلمان اروپا و كنگره‌ي آمريكا با امضاء بيانيه و ارسال نامه به دبيركل ملل متحد حمايت خود را از فراخوان محكوميت نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی اعلام نموده و خواستار اعزام هيأتي از سوي سازمان ملل متحد به منظور تحقيق درباره‌ي اوضاع جاري در زندانهای ایران گرديدند.


=== قتل‌عام 9 شهریور - چهارشنبه ===
=== قتل‌عام ۹ شهریور - چهارشنبه ===
روز نهم شهریور مجدداً هیأت اعدام به گوهردشت برگشت و تا ۱۳ شهریور قتل‌عام در اوین و گوهردشت ادامه داشت. اما در شهرستانها بعد از ۱۳شهریور نیز تا مدتها، هم‌چنان قتل‌عام ادامه داشت.
روز نهم شهریور مجدداً هیأت اعدام به گوهردشت برگشت و تا ۱۳ شهریور قتل‌عام در اوین و گوهردشت ادامه داشت. اما در شهرستانها بعد از ۱۳شهریور نیز تا مدتها، هم‌چنان قتل‌عام ادامه داشت.


=== قتل‌عام 13 شهریور - سه‌‌شنبه ===
=== قتل‌عام ۱۳ شهریور - سه‌‌شنبه ===
پايان قتل‌عام در گوهردشت: در اين روز با اعدام آخرين سري از زندانيان ماركسيست, حضور رسمي هيأت مرگ و دوران آماده باش و شرايط اضطراري پاسداران پايان يافت و پس از آن كادر تشخيص و فرمان اعدام در تهران و كرج تغيير كرد.
پايان قتل‌عام در گوهردشت: در اين روز با اعدام آخرين سري از زندانيان ماركسيست, حضور رسمي هيأت مرگ و دوران آماده باش و شرايط اضطراري پاسداران پايان يافت و پس از آن كادر تشخيص و فرمان اعدام در تهران و كرج تغيير كرد.
در اين ايام زندانيان سياسي: ماشالله محمد حسيني, انوشه طاهرينيا, داود قريشي, جهانبخش سرخوش, اميرهوشنگ صفاييان, احمد خسروي, همايون آزادي, جعفر رياحي, منصور نجفي, محمود عليزاده, اسماعيل موسايي و محمود قاضيپور و بسياري از زندانيان سياسي جريانهاي مختلف ماركسيستي در شمار اعدام شدگان امروز هستند.
در اين ايام زندانيان سياسي: ماشالله محمد حسيني, انوشه طاهرينيا, داود قريشي, جهانبخش سرخوش, اميرهوشنگ صفاييان, احمد خسروي, همايون آزادي, جعفر رياحي, منصور نجفي, محمود عليزاده, اسماعيل موسايي و محمود قاضيپور و بسياري از زندانيان سياسي جريانهاي مختلف ماركسيستي در شمار اعدام شدگان امروز هستند.
== طیف اجتماعی قتل‌عام شدگان ==
== طیف اجتماعی قتل‌عام شدگان ==
هر چند گزارشات حاکی از تنوع طیف اجتماعی در میان اعدام شدگان تابستان 67 است ولی اکثریت زندانیان اعدام شده را می‌توان بصورت زیر دسته بندی کرد:
هر چند گزارشات حاکی از تنوع طیف اجتماعی در میان اعدام شدگان تابستان ۶۷ است ولی اکثریت زندانیان اعدام شده را می‌توان بصورت زیر دسته بندی کرد:


=== دانش‌آموزان ===
=== دانش‌آموزان ===
میانگین سنی زندانیان اعدام شده بیانگر آنست که اغلب اعدام شدگان از زندانیانی بودند که در هنگام دستگیری دانش‌آموز بوده و در سنین 16 یا 17 سالگی بودند. یکی از اعضای هیأت اعدام  که در فایل صوتی منتظری که مربوط به دیدار این هیأت با او در تاریخ ۲۴مرداد ۶۷ و در میانه قتل‌عام است به منتظری گفت: «حدود بیست و چند نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود ۱۶- ۱۷ سالشون بوده و الآن بیست و سه چهار سالشونه. حدود ۴۰ مورد از اینها که فقط سه تا امضا شده، باز هنوز اجرا نکردیم. فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یه اتمام‌حجت دیگری هم با اینها بشه که اگه واقعاً راهی برای برگشت نبود آنوقت تصمیم گرفته بشه.» گزارشگران بازمانده از قتل‌عام این ادعا را که این فرد طوری می‌گوید که انگار ملاحظه افراد زیر ۱۸سال را کرده‌اند را نادرست می‌دانند و می‌گویند اغلب زندانیانی که حلق‌آویز شدند دانش‌آموز بودند. یعنی هنگام دستگیری ۱۶یا ۱۷سال بیشتر سن نداشتند. لیلا حاجیان، سهیلا حمیدی، رؤیا خسروی، مهری درخشان‌نیا، سهیلا شمس، سهیل دانیالی، مسعود افتخاری، حمید معیری، مسعود ملاعباس اصفهانی، مسعود مقبلی، حمید خضری و بسیاری دیگر هنگام دستگیری ۱۶سال‌شان بود. سودابه رضازاده، مهتاب فیروزی، فرحناز مصلحی، پروین باقری، سعید سالمی، جواد سگوند، احمدعلی وهاب‌زاده و… در سن ۱۵سالگی دستگیر شدند. احمد غلامی  ۱۳ ساله بود.
میانگین سنی زندانیان اعدام شده بیانگر آنست که اغلب اعدام شدگان از زندانیانی بودند که در هنگام دستگیری دانش‌آموز بوده و در سنین ۱۶ یا ۱۷ سالگی بودند. یکی از اعضای هیأت اعدام  که در فایل صوتی منتظری که مربوط به دیدار این هیأت با او در تاریخ ۲۴مرداد ۶۷ و در میانه قتل‌عام است به منتظری گفت: «حدود بیست و چند نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود ۱۶- ۱۷ سالشون بوده و الآن بیست و سه چهار سالشونه. حدود ۴۰ مورد از اینها که فقط سه تا امضا شده، باز هنوز اجرا نکردیم. فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یه اتمام‌حجت دیگری هم با اینها بشه که اگه واقعاً راهی برای برگشت نبود آنوقت تصمیم گرفته بشه.» گزارشگران بازمانده از قتل‌عام این ادعا را که این فرد طوری می‌گوید که انگار ملاحظه افراد زیر ۱۸سال را کرده‌اند را نادرست می‌دانند و می‌گویند اغلب زندانیانی که حلق‌آویز شدند دانش‌آموز بودند. یعنی هنگام دستگیری ۱۶یا ۱۷سال بیشتر سن نداشتند. لیلا حاجیان، سهیلا حمیدی، رؤیا خسروی، مهری درخشان‌نیا، سهیلا شمس، سهیل دانیالی، مسعود افتخاری، حمید معیری، مسعود ملاعباس اصفهانی، مسعود مقبلی، حمید خضری و بسیاری دیگر هنگام دستگیری ۱۶سال‌شان بود. سودابه رضازاده، مهتاب فیروزی، فرحناز مصلحی، پروین باقری، سعید سالمی، جواد سگوند، احمدعلی وهاب‌زاده و… در سن ۱۵سالگی دستگیر شدند. احمد غلامی  ۱۳ ساله بود.


=== دانشجویان و متخصصان ===
=== دانشجویان و متخصصان ===
خط ۵۳۹: خط ۵۳۹:
«زینت حسینی و سارا علیزاده» در مرداد ۶۸ در تهران به جرم فساد! و مواد مخدر اعدام شدند.
«زینت حسینی و سارا علیزاده» در مرداد ۶۸ در تهران به جرم فساد! و مواد مخدر اعدام شدند.


صفی‌قلی اشرفی و چند نفر از همراهانش که به عیاران معروف بودند و خود را هوادار مجاهدین می‌خواندند در 8 بهمن 68 تحت عنوان سرقت و مواد مخدر در استادیوم ورزشی سرخه حصار کرج اعدام شدند. روزنامه اطلاعات روز بعد با تیتر درشت در صفحه حوادث نوشت 26 قاچاقچی مواد مخدر و سارق مسلح در 4 شهر به دار آویخته شدند. در مقدمه خبر هم نوشته شد 12 عضو باند جنایتکار عیاران به جرم سرقت مسلحانه،دد قتل و ایجاد رعب و وحشت به دار مجازات آویخته شدند.<ref>(آفتابکاران جلد۵ـ صفحه ۳۶)[https://www.iran-efshagari.com/wp-content/uploads/2017/01/Aftab5.pdf]</ref>
صفی‌قلی اشرفی و چند نفر از همراهانش که به عیاران معروف بودند و خود را هوادار مجاهدین می‌خواندند در ۸ بهمن ۶۸ تحت عنوان سرقت و مواد مخدر در استادیوم ورزشی سرخه حصار کرج اعدام شدند. روزنامه اطلاعات روز بعد با تیتر درشت در صفحه حوادث نوشت ۲۶ قاچاقچی مواد مخدر و سارق مسلح در ۴ شهر به دار آویخته شدند. در مقدمه خبر هم نوشته شد ۱۲ عضو باند جنایتکار عیاران به جرم سرقت مسلحانه،دد قتل و ایجاد رعب و وحشت به دار مجازات آویخته شدند.<ref>(آفتابکاران جلد۵ـ صفحه ۳۶)[https://www.iran-efshagari.com/wp-content/uploads/2017/01/Aftab5.pdf]</ref>


آبان ۶۸ زندانیان مجاهد هادی متقی، جعفر ستاره آسمان، غلامحسین صالحی و اعظم طالبی رودکار را در ملأعام اعدام کردند. روز شنبه ۲۰ آبان ۶۸ روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
آبان ۶۸ زندانیان مجاهد هادی متقی، جعفر ستاره آسمان، غلامحسین صالحی و اعظم طالبی رودکار را در ملأعام اعدام کردند. روز شنبه ۲۰ آبان ۶۸ روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
خط ۵۵۹: خط ۵۵۹:
تظاهرات اعتراضي در امريكا و خودسوزي مهرداد ايمن:
تظاهرات اعتراضي در امريكا و خودسوزي مهرداد ايمن:


در 18 شهریور در جريان تظاهرات آمريكا يك هوادار مجاهدين به‌نام مهرداد ايمن كه از كاليفرنيا براي شركت در تظاهرات به نيويورك آمده بود، در اعتراض به قتل‌عام زندانيان سياسي توسط حکومت خمینی، دست به خودسوزي زد و  روز بعد  بر اثر شدت سوختگي در بيمارستان وفات یافت.
در ۱۸ شهریور در جريان تظاهرات آمريكا يك هوادار مجاهدين به‌نام مهرداد ايمن كه از كاليفرنيا براي شركت در تظاهرات به نيويورك آمده بود، در اعتراض به قتل‌عام زندانيان سياسي توسط حکومت خمینی، دست به خودسوزي زد و  روز بعد  بر اثر شدت سوختگي در بيمارستان وفات یافت.


=== مرگهای ناگهانی خانواده قتل‌عام شدگان ===
=== مرگهای ناگهانی خانواده قتل‌عام شدگان ===
خط ۵۷۸: خط ۵۷۸:
پدر رضا زند وقتی برای گرفتن آدرس مزار فرزندش اقدام کرد، از او خواستند که شناسنامه پسرش را بدهد تا آدرس و شماره قبر فرزندش را بدهند. پدر در جواب به آنها گفته بود: «بچه‌مو کشتین حالا شناسنامه‌شو می‌خواین؟ دارم اما نمیدم». پدر را تهدید کردند اما او باز هم ایستادگی کرد و جوابشان را داد. سرانجام پدر (کریم زند) را گرفتند و او را مدتی در سلول انفرادی نگه‌داشتند و ۳بار هم برایش صحنه اعدام مصنوعی ترتیب دادند. اما پدر هم‌چنان می‌گفت: «شناسنامه را دارم و نمیدم».
پدر رضا زند وقتی برای گرفتن آدرس مزار فرزندش اقدام کرد، از او خواستند که شناسنامه پسرش را بدهد تا آدرس و شماره قبر فرزندش را بدهند. پدر در جواب به آنها گفته بود: «بچه‌مو کشتین حالا شناسنامه‌شو می‌خواین؟ دارم اما نمیدم». پدر را تهدید کردند اما او باز هم ایستادگی کرد و جوابشان را داد. سرانجام پدر (کریم زند) را گرفتند و او را مدتی در سلول انفرادی نگه‌داشتند و ۳بار هم برایش صحنه اعدام مصنوعی ترتیب دادند. اما پدر هم‌چنان می‌گفت: «شناسنامه را دارم و نمیدم».


پدر مسعود مقبلی هم بعد از شنیدن شهادت فرزندش مسعود سکته کرد و مدتی بعد درگذشت. مادر او بعد از جستجوی فراوان در میان قطعه‌های 106-107-108-109 بهشت زهرا بالاخره قبر فرزندش را یافت و چنان آه و شیون سر داد و از قبر برای ساعتها جدا نشد و از آن پس تعادل روحی‌اش را از دست داد.<ref>پدر مسعود، عزت‌الله مقبلی از هنرمندان قدیمی و معروف تئاتر و سینما و همچنین یکی از گویندگان و دوبلرهای معروف رادیو بود.
پدر مسعود مقبلی هم بعد از شنیدن شهادت فرزندش مسعود سکته کرد و مدتی بعد درگذشت. مادر او بعد از جستجوی فراوان در میان قطعه‌های ۱۰۶-۱۰۷-۱۰۸-۱۰۹ بهشت زهرا بالاخره قبر فرزندش را یافت و چنان آه و شیون سر داد و از قبر برای ساعتها جدا نشد و از آن پس تعادل روحی‌اش را از دست داد.<ref>پدر مسعود، عزت‌الله مقبلی از هنرمندان قدیمی و معروف تئاتر و سینما و همچنین یکی از گویندگان و دوبلرهای معروف رادیو بود.
خانواده شهید مسعود [https://www.mojahedin.org/news/160627 مقبلی]
خانواده شهید مسعود [https://www.mojahedin.org/news/160627 مقبلی]
</ref> بسیاری از مادران تعادل روحی خود را از دست دادند و برخی هنوز باور ندارند فرزندانشان را کشتند.
</ref> بسیاری از مادران تعادل روحی خود را از دست دادند و برخی هنوز باور ندارند فرزندانشان را کشتند.
خط ۵۸۵: خط ۵۸۵:


== جنبش دادخواهی ==
== جنبش دادخواهی ==
از جمله پیامدهای قتل‌عام سربرآوردن حرکتی بود که به جنبش دادخواهی<ref group="پاورقی">این اسم برگرفته از «جنبش مادران مایو» در آرژانتین است که با ۱۴نفر در میدان مایو در سال ۱۹۷۷ آغاز شد. آنان با برافراشتن پرچم دادخواهی کشتهٰ‌شدگان و ناپدید شدگانشان باعث مشکلات زیادی برای دولت نظامی حاکم شدند.</ref> معروف شد. در پیشینه این جنبش باید گفت آقای مسعود رجوی در بحبوحه قتل‌عام نامه‌هایی در تاریخ 12 مرداد و سپس در 26 مرداد و سپس سوم شهریورماه خطاب به دبیرکل نوشته و در آن ضمن افشای قتل‌عام خواهان تعیین هیأت به منظور کشف حقایق از داخل زندانها شده است. اما این جنبش بعنوان حرکتی مستمر و پیگیر توسط مریم رجوی بنیان گذاشته شد. با فراخوان مریم رجوی در تابستان ۹۵ این جنبش آغاز و بعد هم با انتشار فایل صوتی آقای منتظری در ۱۹مرداد، جنبش دادخواهی قتل‌عام شدگان مرحله عوض کرد. یکی از خواسته‌های مهم جنبش دادخواهی شهیدان قتل‌عام ۶۷محاکمه و مجازات تمام سران و دست‌اندرکاران و مسئولان نظام قتل‌عام است<ref group="پاورقی">در شیلی هم آگوستیو پینوشه هیأت مرگ داشت؛ «اگوستو پینوشه» دیکتاتور شیلی که آوازهٔ گورهای جمعی و ترور و ربودن مخالفانش همه جا پیچیده بود، در طول ۱۷سال حکومتش ۴-۳هزار اعدام یا ناپدید کرد و «کاروان [هیأت] مرگ»ش نزدیک ۱۰۰نفر از مخالفان و طرفداران سندیکا را در زندانها مخفیانه کشتند. سرانجام پینوشه در اثر جنبش دادخواهی مسئولیت تمام جنایتها را پذیرفت و پیام ندامتش در تلویزیون شیلی قرائت شد.</ref>
از جمله پیامدهای قتل‌عام سربرآوردن حرکتی بود که به جنبش دادخواهی<ref group="پاورقی">این اسم برگرفته از «جنبش مادران مایو» در آرژانتین است که با ۱۴نفر در میدان مایو در سال ۱۹۷۷ آغاز شد. آنان با برافراشتن پرچم دادخواهی کشتهٰ‌شدگان و ناپدید شدگانشان باعث مشکلات زیادی برای دولت نظامی حاکم شدند.</ref> معروف شد. در پیشینه این جنبش باید گفت آقای مسعود رجوی در بحبوحه قتل‌عام نامه‌هایی در تاریخ ۱۲ مرداد و سپس در ۲۶ مرداد و سپس سوم شهریورماه خطاب به دبیرکل نوشته و در آن ضمن افشای قتل‌عام خواهان تعیین هیأت به منظور کشف حقایق از داخل زندانها شده است. اما این جنبش بعنوان حرکتی مستمر و پیگیر توسط مریم رجوی بنیان گذاشته شد. با فراخوان مریم رجوی در تابستان ۹۵ این جنبش آغاز و بعد هم با انتشار فایل صوتی آقای منتظری در ۱۹مرداد، جنبش دادخواهی قتل‌عام شدگان مرحله عوض کرد. یکی از خواسته‌های مهم جنبش دادخواهی شهیدان قتل‌عام ۶۷محاکمه و مجازات تمام سران و دست‌اندرکاران و مسئولان نظام قتل‌عام است<ref group="پاورقی">در شیلی هم آگوستیو پینوشه هیأت مرگ داشت؛ «اگوستو پینوشه» دیکتاتور شیلی که آوازهٔ گورهای جمعی و ترور و ربودن مخالفانش همه جا پیچیده بود، در طول ۱۷سال حکومتش ۴-۳هزار اعدام یا ناپدید کرد و «کاروان [هیأت] مرگ»ش نزدیک ۱۰۰نفر از مخالفان و طرفداران سندیکا را در زندانها مخفیانه کشتند. سرانجام پینوشه در اثر جنبش دادخواهی مسئولیت تمام جنایتها را پذیرفت و پیام ندامتش در تلویزیون شیلی قرائت شد.</ref>
[[پرونده:قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷.jpg|جایگزین=قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷|بندانگشتی|قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷]]
[[پرونده:قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷.jpg|جایگزین=قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷|بندانگشتی|قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷]]


خط ۶۱۰: خط ۶۱۰:


=== مواضع سازمان ملل در مورد قتل عام ۶۷ ===
=== مواضع سازمان ملل در مورد قتل عام ۶۷ ===
موضوع دادخواهی از کشته‌شدگان قتل‌عام ۶۷ سرانجام در سال 96 در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد. سازمان ملل ‌متحد روز دوم سپتامبر ۲۰۱۷(۱۱شهریور ۱۳۹۶) همزمان با بیست ونهمین سالگرد قتل‌عام هزاران زندانی سیاسی گزارش گزارشگر ویژه درباره وضعیت حقوق‌بشر در ایران را منتشر کرد. در این سند که همراه با یاداشت دبیرکل به مجمع عمومی ملل ‌متحد ارائه شده است، برای نخستین بار در چند ماده به موضوع قتل‌عام زندانیان سیاسی در ایران در سال ۱۳۶۷پرداخته شده و بر اعدام هزاران زندانی تأکید نموده و خواستار تحقیقات مستقل و مؤثر درباره این جنایت و افشای حقایق شده است.
موضوع دادخواهی از کشته‌شدگان قتل‌عام ۶۷ سرانجام در سال ۹۶ در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد. سازمان ملل ‌متحد روز دوم سپتامبر ۲۰۱۷(۱۱شهریور ۱۳۹۶) همزمان با بیست ونهمین سالگرد قتل‌عام هزاران زندانی سیاسی گزارش گزارشگر ویژه درباره وضعیت حقوق‌بشر در ایران را منتشر کرد. در این سند که همراه با یاداشت دبیرکل به مجمع عمومی ملل ‌متحد ارائه شده است، برای نخستین بار در چند ماده به موضوع قتل‌عام زندانیان سیاسی در ایران در سال ۱۳۶۷پرداخته شده و بر اعدام هزاران زندانی تأکید نموده و خواستار تحقیقات مستقل و مؤثر درباره این جنایت و افشای حقایق شده است.


در ماده ۱۰۹در بخش نتیجه‌گیریهای این گزارش آمده است:
در ماده ۱۰۹در بخش نتیجه‌گیریهای این گزارش آمده است:
خط ۷۰۳: خط ۷۰۳:
در همین رابطه جمهوری اسلامی در فیلم بلند و سینمایی «قائم‌مقام» در مقام پاسخگویی به حسینعلی منتظری برآمد اما هیچ سینمایی حاضر نشد آنرا اکران دهد. نهایتا در چند دانشگاه با حضور تعدادی دانشجو پخش گردید.
در همین رابطه جمهوری اسلامی در فیلم بلند و سینمایی «قائم‌مقام» در مقام پاسخگویی به حسینعلی منتظری برآمد اما هیچ سینمایی حاضر نشد آنرا اکران دهد. نهایتا در چند دانشگاه با حضور تعدادی دانشجو پخش گردید.


آخوند ناطق نوری در این رابطه گفت: <blockquote>«نسل امروز که نسل چهارم انقلاب هست، اینها نمی‌دانند که منافقین چه کردن اصلاً جنایات اینها و اینها. بالاخره نوه‌های ما، نوه‌های نسل اولی‌ها، دومی‌ها اینها می‌آیند میگن خوب شما یک اشاره لطیفی داشتید اما آن کم است خیلی لطیف است ما ها که تو کار بودیم می‌توانیم بفهمیم چی می‌گفتید و آن این هستش که اینها مگر دستگیر نشدن توسط شما، مگر محاکمه شون نکردید، خوب مگر زندانشون نکردید، محکومین تون، محکوم به زندان بودن، رفتن زندان، چرا بعدش اسیرهای دست خودتون رو اعدام کردید؟ این نسل جدید این سؤاله براش کف خیابان و دانشگاهها که شما هستید این سؤال رو می‌کنند...»</blockquote>همچنین موضوع قتل‌عام و جنبش دادخواهی سبب شده است رسانه رسمی پاسداران ـ تسنیم ـ حکم و دستخط خمینی را در سال 96 برای اولی بار منتشر کند. همین رسانه ـ در سالگرد قتل‌عام از قول حاکم شرع احمدی شاهرودی عضو هیأت قتل‌عام خوزستان که منتظری از او در نوار صوتیش نقل قول می‌کند که احمدی هم مخالف بود ـ که می‌گوید حکم خمینی درست بود و من مخالفتی با قتل‌عام نداشتم و... احمدی اضافه کرد ما فقط حکمی که صادر شده بود را امضا کردیم.<ref>(تسنیم ۱۷مرداد ۹۶)</ref>
آخوند ناطق نوری در این رابطه گفت: <blockquote>«نسل امروز که نسل چهارم انقلاب هست، اینها نمی‌دانند که منافقین چه کردن اصلاً جنایات اینها و اینها. بالاخره نوه‌های ما، نوه‌های نسل اولی‌ها، دومی‌ها اینها می‌آیند میگن خوب شما یک اشاره لطیفی داشتید اما آن کم است خیلی لطیف است ما ها که تو کار بودیم می‌توانیم بفهمیم چی می‌گفتید و آن این هستش که اینها مگر دستگیر نشدن توسط شما، مگر محاکمه شون نکردید، خوب مگر زندانشون نکردید، محکومین تون، محکوم به زندان بودن، رفتن زندان، چرا بعدش اسیرهای دست خودتون رو اعدام کردید؟ این نسل جدید این سؤاله براش کف خیابان و دانشگاهها که شما هستید این سؤال رو می‌کنند...»</blockquote>همچنین موضوع قتل‌عام و جنبش دادخواهی سبب شده است رسانه رسمی پاسداران ـ تسنیم ـ حکم و دستخط خمینی را در سال ۹۶ برای اولی بار منتشر کند. همین رسانه ـ در سالگرد قتل‌عام از قول حاکم شرع احمدی شاهرودی عضو هیأت قتل‌عام خوزستان که منتظری از او در نوار صوتیش نقل قول می‌کند که احمدی هم مخالف بود ـ که می‌گوید حکم خمینی درست بود و من مخالفتی با قتل‌عام نداشتم و... احمدی اضافه کرد ما فقط حکمی که صادر شده بود را امضا کردیم.<ref>(تسنیم ۱۷مرداد ۹۶)</ref>


جمهوری اسلامی از جمله به گزارش سازمان ملل هم واکنش نشان داد:
جمهوری اسلامی از جمله به گزارش سازمان ملل هم واکنش نشان داد:
خط ۷۳۷: خط ۷۳۷:


==  آمار قتل‌ عام ۶۷==
==  آمار قتل‌ عام ۶۷==
۳۰سال از قتل عام سال ۶۷ گذشت اما هنوز آمار دقیقی از قربانیان فاجعه و قتل‌عام شدگان در دست نیست. البته بررسی بسیاری از شواهد خبر از اعدام بیش از ۳۰ هزار نفر در قتل عام میدهد هرچند گزارشگران معتقدند جمع کردن شناسنامه‌های قتل‌عام شدگان و سوزاندن پرونده‌ها، تخریب مزارها، ممنوعیت عزاداری و تجمع و مراسم یادبود و سالگرد و محو آثار و سیمانکاری گورهای جمعی و عوامل دیگر امکان بدست آوردن آمار واقعی اعدام شدگان 67 را ناممکن می‌کند. بخصوص که جمهوری اسلامی با تلاش گسترده و سیستماتیک مانع از درز اطلاعات و اخبار قتل‌عام می‌شود. چنانکه آمار اغلب کشته‌شدگان بویژه در شهرستانها هرگز برملا نشد. گزارشگران می‌افزایند از صد یا صد و بیست نفری که دانسته شد در یکی از گورهای جمعی و خاوران رشت دفن شده‌اند اسم بیست یا سی نفر بیشتر فاش نشد. از قتل‌عام در زندانهای شهرهای مرزی هنوز خبری در دست نیست. هنوز آمار روشنی از کسانی که در شهرهای مختلف یا مناطق ساحلی اعدام شدند وجود ندارد. از زندانهای بزرگ وکیل‌آباد و عادل‌آباد که صدها زندانی داشتند جز چند نفری که اقوام یا آشناهایشان توانستند اسمشان را برای طرف حسابها ارسال کنند اسمی و رسمی در دست نیست.
۳۰سال از قتل عام سال ۶۷ گذشت اما هنوز آمار دقیقی از قربانیان فاجعه و قتل‌عام شدگان در دست نیست. البته بررسی بسیاری از شواهد خبر از اعدام بیش از ۳۰ هزار نفر در قتل عام میدهد هرچند گزارشگران معتقدند جمع کردن شناسنامه‌های قتل‌عام شدگان و سوزاندن پرونده‌ها، تخریب مزارها، ممنوعیت عزاداری و تجمع و مراسم یادبود و سالگرد و محو آثار و سیمانکاری گورهای جمعی و عوامل دیگر امکان بدست آوردن آمار واقعی اعدام شدگان ۶۷ را ناممکن می‌کند. بخصوص که جمهوری اسلامی با تلاش گسترده و سیستماتیک مانع از درز اطلاعات و اخبار قتل‌عام می‌شود. چنانکه آمار اغلب کشته‌شدگان بویژه در شهرستانها هرگز برملا نشد. گزارشگران می‌افزایند از صد یا صد و بیست نفری که دانسته شد در یکی از گورهای جمعی و خاوران رشت دفن شده‌اند اسم بیست یا سی نفر بیشتر فاش نشد. از قتل‌عام در زندانهای شهرهای مرزی هنوز خبری در دست نیست. هنوز آمار روشنی از کسانی که در شهرهای مختلف یا مناطق ساحلی اعدام شدند وجود ندارد. از زندانهای بزرگ وکیل‌آباد و عادل‌آباد که صدها زندانی داشتند جز چند نفری که اقوام یا آشناهایشان توانستند اسمشان را برای طرف حسابها ارسال کنند اسمی و رسمی در دست نیست.


بعضی آمار قتل‌عام زندانیان سیاسی را بر اساس گفته منتظری که در یکی از نامه‌هایش به خمینی به عدد ۲۸۰۰ یا ۳۸۰۰ اعدام اشاره کرد، با این عدد برابر می‌دانند. اما این عدد بنا به دلیلی قابل تکیه بیان واقعیت نیست. با توجه به اینکه منتظری در اولین نامه‌یی که به‌تاریخ ۹ مرداد ۶۷ (یعنی ۳ روز بعد از تشکیل هیأت مرگ تهران) به خمینی نوشت ضمن اشاره به اعدامهای گسترده تصریح کرد: «اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز، هم عکس‌العمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود» و با توجه به اینکه در تاریخ 9 مرداد قتل‌عام در همه شهرها حتی در زندان گوهردشت هنوز آغاز نشده بود و با توجه به این‌که طبق گزارشهای شاهدان سرعت و شتاب اعدامها بعد از دهم مرداد بیشتر شد، میتوان با استناد به همین جمله «اعدام چند هزار در چند روز» ـ حتی با فرض فقط یک ماه اعدام ـ به عدد بیش از ۳۰ هزار رسید. ضمن اینکه در بعضی از شهرستانها قتل‌عام تا چند ماه بعد هم ادامه داشت.
بعضی آمار قتل‌عام زندانیان سیاسی را بر اساس گفته منتظری که در یکی از نامه‌هایش به خمینی به عدد ۲۸۰۰ یا ۳۸۰۰ اعدام اشاره کرد، با این عدد برابر می‌دانند. اما این عدد بنا به دلیلی قابل تکیه بیان واقعیت نیست. با توجه به اینکه منتظری در اولین نامه‌یی که به‌تاریخ ۹ مرداد ۶۷ (یعنی ۳ روز بعد از تشکیل هیأت مرگ تهران) به خمینی نوشت ضمن اشاره به اعدامهای گسترده تصریح کرد: «اعدام چند هزار نفر در ظرف چند روز، هم عکس‌العمل خوب ندارد و هم خالی از خطا نخواهد بود» و با توجه به اینکه در تاریخ ۹ مرداد قتل‌عام در همه شهرها حتی در زندان گوهردشت هنوز آغاز نشده بود و با توجه به این‌که طبق گزارشهای شاهدان سرعت و شتاب اعدامها بعد از دهم مرداد بیشتر شد، میتوان با استناد به همین جمله «اعدام چند هزار در چند روز» ـ حتی با فرض فقط یک ماه اعدام ـ به عدد بیش از ۳۰ هزار رسید. ضمن اینکه در بعضی از شهرستانها قتل‌عام تا چند ماه بعد هم ادامه داشت.


دکتر محمد ملکی؛ اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب؛ طی مصاحبه‌یی در مورد آمار قتل‌عام شدگان ضمن تأکید روی عدد بیش از ۳۰هزار اعدام گفت:
دکتر محمد ملکی؛ اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب؛ طی مصاحبه‌یی در مورد آمار قتل‌عام شدگان ضمن تأکید روی عدد بیش از ۳۰هزار اعدام گفت:
خط ۷۶۰: خط ۷۶۰:
'''رازینی''' ۲۹سال بعد از قتل‌عام ۶۷ـ ۱۱تیر ۱۳۹۶ـ گفت خمینی در این زمینه کاری انجام داد که هیچ‌کدام از فقهای گذشته در طول تاریخ انجام نداده بودند. او اضافه می‌کند: «آن زمان من نبودم مسئولان دخیل در قضایای ۶۷آقایان نیری، رئیسی، اشراقی و پورمحمدی بودند اما حکم امام عادلانه بود...».<ref>او قاضی شرع دادگاههای ارتشیان و نظامیان و دیگر زندانیان جمهوری اسلامی در ابتدای دهه 60 بود. او مدتی در مشهد و بعدا به تهران منتقل شده بود.</ref>
'''رازینی''' ۲۹سال بعد از قتل‌عام ۶۷ـ ۱۱تیر ۱۳۹۶ـ گفت خمینی در این زمینه کاری انجام داد که هیچ‌کدام از فقهای گذشته در طول تاریخ انجام نداده بودند. او اضافه می‌کند: «آن زمان من نبودم مسئولان دخیل در قضایای ۶۷آقایان نیری، رئیسی، اشراقی و پورمحمدی بودند اما حکم امام عادلانه بود...».<ref>او قاضی شرع دادگاههای ارتشیان و نظامیان و دیگر زندانیان جمهوری اسلامی در ابتدای دهه 60 بود. او مدتی در مشهد و بعدا به تهران منتقل شده بود.</ref>


فلاحیان در سال 67 با اشاره به قتل‌عام زندانیان سیاسی می‌گوید: «اگر ما آنها را نمی‌کشتیم که دیگر کشوری وجود نداشت. این حرف من نیست حرف امام است. در مورد مجاهدین امام می‌گفت به عکس رفتار کنید من این‌ها را می‌شناسم از دستتان در نروند و حکمشان اعدام است. این حکم ولایی ایشان بود چه قبل از جریان 67 چه بعد از آن...<ref>قتل‌عام و رازهای علی [https://www.mojahedin.org/news/201962/%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86 فلاحیان]</ref><ref>علی [https://www.iranntv.com/2017/07/18/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9-%D8%A8/ فلاحیان]: اعترافات تکاندهنده راجع به حکم خمینی در مورد قتل عام ۶۷</ref>
فلاحیان در سال ۶۷ با اشاره به قتل‌عام زندانیان سیاسی می‌گوید: «اگر ما آنها را نمی‌کشتیم که دیگر کشوری وجود نداشت. این حرف من نیست حرف امام است. در مورد مجاهدین امام می‌گفت به عکس رفتار کنید من این‌ها را می‌شناسم از دستتان در نروند و حکمشان اعدام است. این حکم ولایی ایشان بود چه قبل از جریان ۶۷ چه بعد از آن...<ref>قتل‌عام و رازهای علی [https://www.mojahedin.org/news/201962/%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%B9%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86 فلاحیان]</ref><ref>علی [https://www.iranntv.com/2017/07/18/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B9-%D8%A8/ فلاحیان]: اعترافات تکاندهنده راجع به حکم خمینی در مورد قتل عام ۶۷</ref>


====== سخن  آیت الله منتظری: ======
====== سخن  آیت الله منتظری: ======
خط ۷۶۷: خط ۷۶۷:
این مسأله که آقای موسوی اردبیلی که من می‌دانم خودش از همه لیبرال‌تره، تو نماز جمعه میگه که همه بایستی اینها اعدام بشن، اصلاً من مخالف با عفو بودم، خودش بیش از همه مخالفت می‌کرد، حالا اینجوری میگه، بعد تو نماز جمعه میگن زندانی منافق اعدام باید گردد. آخه ما که می‌فهمیم اینها دارند جو درست میکنن. حتی منم که حرف می‌زنم میگن آی اینم داره از منافقین حمایت می‌کنه.»
این مسأله که آقای موسوی اردبیلی که من می‌دانم خودش از همه لیبرال‌تره، تو نماز جمعه میگه که همه بایستی اینها اعدام بشن، اصلاً من مخالف با عفو بودم، خودش بیش از همه مخالفت می‌کرد، حالا اینجوری میگه، بعد تو نماز جمعه میگن زندانی منافق اعدام باید گردد. آخه ما که می‌فهمیم اینها دارند جو درست میکنن. حتی منم که حرف می‌زنم میگن آی اینم داره از منافقین حمایت می‌کنه.»


در همین روز 24 مرداد منتظری طی نامه‌یی به خمینی قتل‌عام را بدون محاکمه می‌خواند: «این‌گونه قتل‌عام '''''بدون محاکمه''''' آنهم نسبت به زندانی و اسیر (اسیر شماست دیگه) قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم می‌کند و آنان را بیشتر به مبارزه مسلحانه تشویق می‌کند. مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط است».
در همین روز ۲۴ مرداد منتظری طی نامه‌یی به خمینی قتل‌عام را بدون محاکمه می‌خواند: «این‌گونه قتل‌عام '''''بدون محاکمه''''' آنهم نسبت به زندانی و اسیر (اسیر شماست دیگه) قطعاً در درازمدت به نفع آنهاست و دنیا ما را محکوم می‌کند و آنان را بیشتر به مبارزه مسلحانه تشویق می‌کند. مبارزه با فکر و ایده از طریق کشتن غلط است».


اما در این رابطه مهمترین سندی که تا به حال قتل‌عام را تا حدی با جزئیاتش افشا می‌کند '''نوار صوتی'''<ref>این فایل صوتی توسط احمد [https://www.youtube.com/watch?v=QSdn3zUWLnk منتظری] پسر آیةالله منتظری در سال 1396 منتشر شد
اما در این رابطه مهمترین سندی که تا به حال قتل‌عام را تا حدی با جزئیاتش افشا می‌کند '''نوار صوتی'''<ref>این فایل صوتی توسط احمد [https://www.youtube.com/watch?v=QSdn3zUWLnk منتظری] پسر آیةالله منتظری در سال 1396 منتشر شد