کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| آلبوم معروف =کویر دل-سکه ماه | | آلبوم معروف =کویر دل-سکه ماه | ||
}} | }} | ||
'''مرجان''' با نام اصلی شهلا صافی ضمیر در سال ۱۳۲۷ در تهران به دنیا آمد. | '''مرجان''' با نام اصلی شهلا صافی ضمیر در سال ۱۳۲۷ در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی و در حالی که نوجوانی بیش نبود، به تحصیل در زمینهی خبرنگاری و کار برای مجلهی اطلاعات کودکان روی آورد. همچنین به دلیل رنگ صدای زیبایی که داشت به عنوان یکی از گویندگان برنامه کودک تلویزیون ملی ایران «ثابت پاسال» انتخاب شد. | ||
مرجان در سن ۲۱ سالگی با مهدی علی محمدی گوینده و دوبلور رادیو ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام پوپک بود. <ref>[http://daneshgara-history.blogfa.com/category/214 شهلا صافی ضمیر]</ref> | مرجان در سن ۲۱ سالگی با مهدی علی محمدی گوینده و دوبلور رادیو ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام پوپک بود. <ref>[http://daneshgara-history.blogfa.com/category/214 شهلا صافی ضمیر]</ref> مرجان در جوانی وارد دنیای سینما شد. اولین فیلمی که مرجان در آن بازی کرد دنیای پرامید بود. نام مرجان درهمین فیلم برایش انتخاب شد زیرا در آن زمان خانم شهلا ریاحی بازیگر سینما و تئاتر ایران بسیار مشهور بود.<ref>[http://daneshgara-history.blogfa.com/category/214 درخت دانش- شهلا صافی ضمیر]</ref> مرجان پس از مدتی به دلیل محدودیتهایی که همسرش برای او در کار هنری ایجاد میکرد از وی جدا شد و با فریدون ژورک، کارگردان و تهیهکنندهی سینما ازدواج کرد. | ||
مرجان پس از مدتی از کار بازیگری دلزده شد. او خود میگوید از این که باید جای شخصیتهایی بازی میکردم که با ذات و خمیره ی من در تضاد بودند خوشنود نبود. وی در سال ۱۳۵۴ با بابک بیات و پرویز مقصدی آشنا شد و به دلیل صدای زیبایش به خواندن تشویق شد. اولین ترانهی او «دو دونه» ساختهی پرویز مقصدی، با تنظیم استاد واروژان بود.<ref>اتوبیوگرای مرجان</ref> او پس از آن ترانههای بسیاری اجرا کرد و به سرعت تبدیل به یکی از خوانندگان محبوب ایران شد. | |||
مرجان پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] همچون دیگر هنرمندان زن از خواندن محروم شد. او در تیرماه ۱۳۶۱ به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و اموالش ضبط گردید. مرجان مدتی در زندان به سر برد. همبند شدن او با زنان و دختران مجاهدی که در آن دوران یا پس از آن اعدام شدند، تأثیری عمیق بر او گذاشت. مرجان پس از آزادی از زندان به مدت ۱۸ سال در ایران ممنوع الکار بود. وی سرانجام در سال ۱۳۸۰ به همراه همسرش فریدون ژورک، کارگردان و تهیهکننده سینما به آمریکا رفت. او و همسرش در آمریکا از هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] هستند و در جلسات شورای ملی مقاومت شرکت میکنند. مرجان در این سالها ترانههای اعتراضی و اجتماعی زیادی اجرا کرده است. | |||
== تولد و دوران کودکی == | == تولد و دوران کودکی == | ||
[[پرونده:مرجان در جوانی.jpg|جایگزین=مرجان در جوانی|بندانگشتی|300x300پیکسل|مرجان در جوانی]] | [[پرونده:مرجان در جوانی.jpg|جایگزین=مرجان در جوانی|بندانگشتی|300x300پیکسل|مرجان در جوانی]] | ||
خط ۳۹: | خط ۴۲: | ||
== خوانندگی == | == خوانندگی == | ||
مرجان درمصاحبه ای با مجله جوانان درسال 1354 می گوید: | مرجان درمصاحبه ای با مجله جوانان درسال 1354 می گوید: | ||
<blockquote>تصمیم برای ورود من به عالم موسیقی، شبی در ویلای ما گرفته شد (متل قوی شمال)، همکاری بابک بیات با همسرم فریدون ژورک، در زمینه موسیقی متن فیلم، مناسبتی بود، که در یک تعطیلات آخر هفته چند روزی میهماندار بابک بیات، و خانواده ایشان باشیم، شبی دور هم، بابک بیات گفت دریغ است که شنونده صدای بم و گیرای من، تنها اقوام و خانواده باشند، تایید و تشویق او، تلنگری شد، جهت بازشدن باب گفتگوی بابک بیات با همسرم، برای آموزش و تعلیم من، تا فراگیری راز و رمزخوانندگی. </blockquote>حاصل این تصمیم، دریک دوره کوتاه اما فشرده، منجر به تولید ترانه ای می شود، به نام "دودونه"، کاری از"پرویز مقصدی"با تنظیم بسیار زیبائی از"واروژان"، که اولین بار در برنامه صبح جمعه فریدون فرخ زاد از رادیو ایران پخش شد. مرجان در زمانی کمتر از دوسال، بیش از پانزده ترانه از ساخته های پرویز مقصدی فریبرز لاچینی، منوچهر چشم آذر، آرش سزاوار، تورج شعبان خانی، محمد شمس و اریک ارکانت (تنظیم کننده وآهنگسازفرانسوی مقیم ایران) را اجرا می کند، که شاخص ترین آنها ترانه ای است به نام "'''کویردل'''" که برداشتی بود از یک ترانه فرانسوی، با اجرای بسیار زیبای "دالیدا" که مرجان به توصیه اریک و تنظیم او، درتابستان 1356 اجرا کرد، پخش این ترانه از رادیو ایران، همزمان شد با انتشارآلبومی ازترانه های او، که توسط کمپانی "'''سی بی اس'''"، تهیه شده بود، و این مرجان را، که ستاره ای محبوب درسینمای ایران بود، به عنوان یک خواننده موسیقی پاپ نیز به اوج محبوبیت و معروفیت رساند. | <blockquote>تصمیم برای ورود من به عالم موسیقی، شبی در ویلای ما گرفته شد (متل قوی شمال)، همکاری بابک بیات با همسرم فریدون ژورک، در زمینه موسیقی متن فیلم، مناسبتی بود، که در یک تعطیلات آخر هفته چند روزی میهماندار بابک بیات، و خانواده ایشان باشیم، شبی دور هم، بابک بیات گفت دریغ است که شنونده صدای بم و گیرای من، تنها اقوام و خانواده باشند، تایید و تشویق او، تلنگری شد، جهت بازشدن باب گفتگوی بابک بیات با همسرم، برای آموزش و تعلیم من، تا فراگیری راز و رمزخوانندگی. </blockquote>حاصل این تصمیم، دریک دوره کوتاه اما فشرده، منجر به تولید ترانه ای می شود، به نام "دودونه"، کاری از"پرویز مقصدی"با تنظیم بسیار زیبائی از"واروژان"، که اولین بار در برنامه صبح جمعه فریدون فرخ زاد از رادیو ایران پخش شد. مرجان در زمانی کمتر از دوسال، بیش از پانزده ترانه از ساخته های پرویز مقصدی فریبرز لاچینی، منوچهر چشم آذر، آرش سزاوار، تورج شعبان خانی، محمد شمس و اریک ارکانت (تنظیم کننده وآهنگسازفرانسوی مقیم ایران) را اجرا می کند، که شاخص ترین آنها ترانه ای است به نام "'''کویردل'''" که برداشتی بود از یک ترانه فرانسوی، با اجرای بسیار زیبای "دالیدا" که مرجان به توصیه اریک و تنظیم او، درتابستان 1356 اجرا کرد، پخش این ترانه از رادیو ایران، همزمان شد با انتشارآلبومی ازترانه های او، که توسط کمپانی "'''سی بی اس'''"، تهیه شده بود، و این مرجان را، که ستاره ای محبوب درسینمای ایران بود، به عنوان یک خواننده موسیقی پاپ نیز به اوج محبوبیت و معروفیت رساند.<blockquote></blockquote><blockquote> "دودونه" اولین ترانه ای بود که اجرا کردم، ساخته پرویز مقصدی با تنظیمی از روان شاد واروژان. کمتر از دوسال، بیش ازبیست ترانه خواندم و سرخوش از هنر یافته ام، به عرصه موسیقی ایران قدم نهادم. حال دیگر خودم بودم، من بودم که انتخاب می کردم چه بخوانم، نه اینکه انتخاب شوم چه کسی را بازی کنم. بعد از دو سال صدایم در هیاهوی انقلاب گم شد، و با کودتای آخوندی، بیست وسه سال، درسکوتی سنگین به عزلت نشستم، چرا که از وطن خوانده بودم، ترانه ای ازعلیرضا میبدی با آهنگی از شادروان عماد رام. </blockquote><blockquote>'''ای شکسته، تو شکستی مویه کردی، غصه خوردی'''</blockquote><blockquote>'''ازته دل گریه کردی'''</blockquote><blockquote>'''من باهاتم، خاک پاتم، چون پرنده درهواتم، من رفیق گریه هاتم'''</blockquote><blockquote>''' '''آن روزها از وطن گفتن جرم بود (سال1359) و جهان وطنی یا بی وطنی، ردای قداست به تن داشت. </blockquote>این ها مطالبی است به خط مرجان، که در'''سال 2003''' ، برجلد آلبومی ازترانه های اجرا شده، توسط این هنرمند خوش آوازه، ومتعهد به مردمش، در آمریکا منتشر شده است. | ||
== فعالیت های سیاسی وآزادیخواهانه == | == فعالیت های سیاسی وآزادیخواهانه == | ||
خط ۴۶: | خط ۴۹: | ||
شروع جنگ هشت ساله در شهریور 1359، محملی شد برای خمینی، که در تقابل با آزادیخواهان و تحکیم پایه های قدرتش، چماق تکفیر، بر پیکره هنر و هنرمند نواخته شد، ویولون"پرویز یاحقی" را بر سرش شکستند، و علاوه بر حرام اعلام شدن موسیقی، داشتن آلات نواختن ساز، چون مصرف نوشابه الکلی، حد شرعی پیدا کرد، و هنرمندانی که در زمینه های مختلف هنری، در قلوب مردم هنردوست و ادیب پرور ایران، جایی خاص بازکرده بودند. ممنوع الکار، ممنوع الخروج و ملزم به پرداخت خمس و ذکات از سال 1342 تا پیروزی انقلاب در۱۳۵۷ شدند. | شروع جنگ هشت ساله در شهریور 1359، محملی شد برای خمینی، که در تقابل با آزادیخواهان و تحکیم پایه های قدرتش، چماق تکفیر، بر پیکره هنر و هنرمند نواخته شد، ویولون"پرویز یاحقی" را بر سرش شکستند، و علاوه بر حرام اعلام شدن موسیقی، داشتن آلات نواختن ساز، چون مصرف نوشابه الکلی، حد شرعی پیدا کرد، و هنرمندانی که در زمینه های مختلف هنری، در قلوب مردم هنردوست و ادیب پرور ایران، جایی خاص بازکرده بودند. ممنوع الکار، ممنوع الخروج و ملزم به پرداخت خمس و ذکات از سال 1342 تا پیروزی انقلاب در۱۳۵۷ شدند. | ||
در کشاکش چنین شراط اسفباری بود که مرجان اقدام به خواندن ترانه ای کرد، از ساخته های"عماد رام" با شعری از علیرضا میبدی، به نام "ای شکسته، توشکستی" ترانه ای که از وطن می گفت، آن هم در شرایطی که به گفته مرجان، بی وطنی ردای قداست به تن کرده بود. این اولین اقدام مرجان، در تلاش برای آزادی بود که منجر به دستگیری و زندانی شدن او شد، و پس از یک ماه | در کشاکش چنین شراط اسفباری بود که مرجان اقدام به خواندن ترانه ای کرد، از ساخته های"عماد رام" با شعری از علیرضا میبدی، به نام "ای شکسته، توشکستی" ترانه ای که از وطن می گفت، آن هم در شرایطی که به گفته مرجان، بی وطنی ردای قداست به تن کرده بود. این اولین اقدام مرجان، در تلاش برای آزادی بود که منجر به دستگیری و زندانی شدن او شد، و پس از یک ماه زجر و شکنجه های روحی، با توقیف ویلای او در شمال، به عنوان جریمه و خمس و ذکات درآمد سال های قبل، بعد ازیک ماه آزاد ولی ممنوع الکار و ممنوع الخروج از کشور اعلام شد. | ||
تیرماه 1361، ظهر چنین روزی بود که مرجان، برای بار دوم، در خانه اش، واقع درخیابان پاسداران دستگیر و بازداشت شد، اتهام او این بار هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود که عدم کتمان این موضوع توسط او در مراحل مختلف بازجویی و دادگاه های آن چنانی رژیم، علاوه بر مدت ها زندانی بودن، به تحمل هجده سال عزلت و ممنوعیت او از مواهب اجتماعی گردید. | تیرماه 1361، ظهر چنین روزی بود که مرجان، برای بار دوم، در خانه اش، واقع درخیابان پاسداران دستگیر و بازداشت شد، اتهام او این بار هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود که عدم کتمان این موضوع توسط او در مراحل مختلف بازجویی و دادگاه های آن چنانی رژیم، علاوه بر مدت ها زندانی بودن، به تحمل هجده سال عزلت و ممنوعیت او از مواهب اجتماعی گردید. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۹: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
<references /> |