کاربر:Khosro/صفحه تمرین سعدی شیرازی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''سعدی شیرازی'''، با نام | '''سعدی شیرازی'''، با نام کامل ابومحمد مصلحالدین ابومحمد عبدالله بن مشرف بن مصلح بن مشرف، (زاده ۶۰۶ هجریقمری – شیراز) سخنور، شاعر و عارف شهیر ایرانی است. خانوادهی سعدی شیرازی از عالمان دین بودند؛ و پدرش از کارکنان دربار اتابک بود. سعدی از دوران کودکی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت اما در همان دوران کودکی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی جد مادری خود قرار گرفت. وی مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شهر شیراز آموخت. سعدی شیرازی در نوجوانی برای ادامه تحصیل در نظامیه بغداد که توسط خواجه نظامالملک طوسی ساخته شده بود، مسافرت کرد که این آغاز سفرهای طولانی وی بود. سعدی شیرازی عارف جهانگردی بود که سفرهایی به آسیای مرکزی، هندوستان، شام، مصر، عربستان، حبشه و مغرب داشتهاست. مشهورترین آثار سعدی بوستان و گلستان است. او در سال ۶۹۱ هجریقمری درگذشت و آرامگاهش معروف به سعدیه درخیابان گلستان، شمال شرق شیراز واقع در کنار باغ دلگشا است که در اطراف آرامگاه سعدیه قبور زیادی از بزرگان دین دیده میشود. از سال ۱۳۸۱، اول اردیبهشت بهعنوان روز سعدی نامگذاری شدهاست. | ||
== تولد سعدی شیرازی == | == تولد سعدی شیرازی == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
=== در محضر مشایخ === | === در محضر مشایخ === | ||
جامی میگوید که سعدی از مشایخ کبار، بسیاری را دریافته و به صحبت شیخشهاب الدین | عبدالرحمن جامی میگوید که سعدی از مشایخ کبار، بسیاری را دریافته و به صحبت شیخشهاب الدین سُهروردی رسیده و با وی در یک کشتی سفر دریا کردهاست؛ و این سخن انعکاسی است از قول سعدی در همین مضمون، اما گفتار سعدی شیرازی در این مورد، منحصر به سفر با سهروردی نیست بلکه نشانی از صحبت و اقامت در خدمت او و استماع سخنان عارفانهی دیگر او نیز میدهد. به هر حال تأثیر نظرها و عقاید شهابالدین سهروردی را در بعضی از اقوال سعدی میتوان یافت. منتهی سعدی در کسب نظرهای عارفان و قبول تربیت ایشان گویا به پیر و مرادی تنها اکتفا نکرده بلکه به عدهای از آنان ارادت ورزیده و از ایشان کسب فیض کرده باشد. بهبیان دیگر سعدی در عین آنکه با گروهی از مشایخ مصاحبت و بدیشان ارادت داشته تابع و فرمانبردار مطلق آنان نبودهاست، چنانکه هر مُریدی نسبت به مراد باید باشد، بلکه از راه صحبت و کسب فیض از محضر بزرگان طریقت، از گفتارها و نظرها و نتایجی که از مجاهدات خود گرفته بود برخوردار شده و احیاناً بعضی از نظرهای آنان را نیز نپذیرفتهاست. اما اینکه دولتشاه و هدایت، سعدی را مرید شیخ عبدالقادر گیلانی (م۵۶۱) نوشتهاند اشتباه محض است؛ و این اشتباه از غلطی نشأت گرفتهاست که ظاهراً از دیرباز در حکایت دوم از باب دوم گلستان از بعض نسخههای این کتاب رخ دادهاست. | ||
چند سالی را که سعدی در بغداد گذراند باید به دوران تحصیل و کسب فیض از بزرگترین اساتید و مشایخ عهد که در آن شهر مجتمع بودهاند، و به تلقین و تکرار در نظامیه تقسیم کرد و گویا بعد از طی این مراحل بود که سفرهای طولانی خود را در حجار و شام و لبنان و روم آغاز کرد. بنا بهگفتار خود سعدی در اقصای عالم گشت و با هر کسی ایام را به سر برد و به هر گوشهای تمتعی یافت و از هر خرمنی خوشهای برداشت و به قول عبدالرحمن جامی: اقالیم را گشته و بارها به سفر حج پیاده رفتهاست؛ و بنابر نقل دولتشاه: ۱۴ نوبت حج کرده و به غزا و جهاد به طرف روم و هند رفتهاست. اما معلوم نیست سفرهای او در بلاد مشرق از قبیل کاشغر و هند و شکستن بت سومنات که خود بدانها اشاره میکند در همین دوران اتفاق افتاده باشد.<ref name=":1">[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C زندگینامه سعدی شیرازی - سایت تاریخ ما]</ref> | چند سالی را که سعدی در بغداد گذراند باید به دوران تحصیل و کسب فیض از بزرگترین اساتید و مشایخ عهد که در آن شهر مجتمع بودهاند، و به تلقین و تکرار در نظامیه تقسیم کرد و گویا بعد از طی این مراحل بود که سفرهای طولانی خود را در حجار و شام و لبنان و روم آغاز کرد. بنا بهگفتار خود سعدی در اقصای عالم گشت و با هر کسی ایام را به سر برد و به هر گوشهای تمتعی یافت و از هر خرمنی خوشهای برداشت و به قول عبدالرحمن جامی: اقالیم را گشته و بارها به سفر حج پیاده رفتهاست؛ و بنابر نقل دولتشاه: ۱۴ نوبت حج کرده و به غزا و جهاد به طرف روم و هند رفتهاست. اما معلوم نیست سفرهای او در بلاد مشرق از قبیل کاشغر و هند و شکستن بت سومنات که خود بدانها اشاره میکند در همین دوران اتفاق افتاده باشد.<ref name=":1">[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C زندگینامه سعدی شیرازی - سایت تاریخ ما]</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
سعدی پس از سفر به بغداد که مقدمهی سفرهای طولانی دیگر سعدی بود، اشارهای دارد به زمان خروج خود از فارس، در هنگامی که جهان چون موی زنگی در هم آشفته بود؛ و این اشاره منطبق است با وضع دشواری که بر اثر حملهی سلطان غیاثالدین پیرشاه پسر سلطان محمد خوارزمشاه به شیراز در فارس ایجاد شده بود. غیاثالدین پیرشاه، پس از مرگ پدرش با جمعآوری بعضی از سپاهیان او به پیروزیهایی در عراق و آذربایجان دست یافت؛ و در اواخر سال ۶۲۰ عازم فارس شد، و اتابک سعدزنگی که قدرت جنگیدن با او را نداشت به قلعهی اصطخر پناه برد و غیاثالدین پیرشاه در آغاز سال۶۲۱ به شیراز وارد شد و بسیاری از نواحی فارس را در تصرف آورد و سرانجام به درخواست اتابک سعد، فارس را قسمت کرد و به وساطت الناصرالدینالله به عراق بازگشت. | سعدی پس از سفر به بغداد که مقدمهی سفرهای طولانی دیگر سعدی بود، اشارهای دارد به زمان خروج خود از فارس، در هنگامی که جهان چون موی زنگی در هم آشفته بود؛ و این اشاره منطبق است با وضع دشواری که بر اثر حملهی سلطان غیاثالدین پیرشاه پسر سلطان محمد خوارزمشاه به شیراز در فارس ایجاد شده بود. غیاثالدین پیرشاه، پس از مرگ پدرش با جمعآوری بعضی از سپاهیان او به پیروزیهایی در عراق و آذربایجان دست یافت؛ و در اواخر سال ۶۲۰ عازم فارس شد، و اتابک سعدزنگی که قدرت جنگیدن با او را نداشت به قلعهی اصطخر پناه برد و غیاثالدین پیرشاه در آغاز سال۶۲۱ به شیراز وارد شد و بسیاری از نواحی فارس را در تصرف آورد و سرانجام به درخواست اتابک سعد، فارس را قسمت کرد و به وساطت الناصرالدینالله به عراق بازگشت. | ||
سعدی شیراز پس از این تاریخ تا مدتی در بغداد به سر برد و در مدرسهی معروف نظامیه بغداد به ادامهی تحصیل پرداخت و در همین شهر بود که بهمحضر جمالالدین ابوالفرج عبدالرحمن ملقب به المحتسب رسید. جمالالدین هنگام سقوط بغداد به دست هولاگوخان مغول در۶۵۶هجری به قتل رسید. سعدی از | سعدی شیراز پس از این تاریخ تا مدتی در بغداد به سر برد و در مدرسهی معروف نظامیه بغداد به ادامهی تحصیل پرداخت و در همین شهر بود که بهمحضر جمالالدین ابوالفرج عبدالرحمن ملقب به المحتسب رسید. جمالالدین هنگام سقوط بغداد به دست هولاگوخان مغول در۶۵۶هجری به قتل رسید. سعدی از جمالالدین ابوالفرج بهعنوان مربی و شیخ یاد کردهاست. جمالالدین نوادهی ابوالفرج بن الجوزی صاحب کتاب مشهور ابلیس و کتاب المتنظم است که به سال ۵۹۷ در گذشت؛ و چون نوادهی او لقب و کنیه و اسم و عنوان جدّ خود را داشت، اشارهی سعدی به نام وی موجب خطای برخی از محققان شد و آنان را بر آن داشت که سعدی را شاگرد ابن جوزی بزرگ و در نتیجه سال تولد او را مقدم بر سال ۵۹۷ هجری پندارند؛ و اما ابوالفرج بن الجوزی دوم در سال۶۵۶، یعنی همان سالی که سعدی گلستان را تمام کرده بود، هنگام فتح بغداد به قتل رسید. ابن جوزی دوم از سال ۶۳۱ سمت مدرسی مدرسهی مستنصریه بغداد را داشت و قاعدتاً باید سعدی چند سالی پس از شروع تحصیل در نظامیه بغداد و در حدود بیست و چهار پنج سالگی خود، خدمت این استاد را درک کرده باشد.<ref name=":1" /> | ||
=== مذهب سعدی شیرازی === | === مذهب سعدی شیرازی === | ||
با وجود دلایلی از سنی مذهب بودن سعدی، نشانههایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده | با وجود دلایلی از سنی مذهب بودن سعدی، نشانههایی از ارادت وی به خاندان پیامبر اسلام مشاهده میشود. بههمین دلیل، برخی از علما مانند قاضی نورالله شوشتری وی را شیعه قلمداد کردهاند. وی مدعی است که سعدی در ملاقات خود با خواجه نصیرالدین طوسی شیعه بودن خود را اظهار کردهاست.<ref name=":0" /> | ||
== سفرهای سعدی == | == سفرهای سعدی == | ||
سعدی، شاعر | سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود. او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه میکرد، از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا میگذراند. سفاکی و سخاوتشان را نیک میشناخت و گاه عطایشان را به لقایشان میبخشید. با عاشقان، پهلوانان، مدعیان، شیوخ، صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین میشد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند میزد. سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود؛ بلکه هر سفر تجربهای معنوی نیز بهشمار میآمد. دستآورد این سفرها برای سعدی، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از روایت، قصهها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنانکه هر حکایت گلستان، پنجرهای رو بهزندگی میگشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوهای یقینی بیان میشود. انگار هر حکایت پیش از آنکه وابسته بهدنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است. بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این است که این شاعر و سخندان بزرگ از چه گنجینهی دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بودهاست. آثار سعدی علاوه بر آنکه عصاره و چکیدهی اندیشهها و تأملات عرفانی و اجتماعی و تربیتی وی است، آئینهی خصایل و خلق و خوی و منش ملتی کهنسال است. بههمین خاطر هیچوقت شکوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد.<ref name=":2">[http://nedaesfahan.ir/63535/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%85%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF.htm زندگینامه مصلحالدین سعدی شیرازی - سایت ندا اصفهان]</ref> | ||
سعدی شیرازی پس از چند سال که در بغداد به تحصیل مشغول بود، سفرهای طولانی خود را از حجاز تا روم آغاز کرد. او بارها با پای پیاده به حج رفت. سعدی این سفرها را تقریباً درسال ۶۲۰–۶۲۱ هجریقمری، آغاز و حدود سال ۶۵۵، با بازگشت به زادگاه خود شیراز، بهپایان رساند. سعدی به کشورهای عراق، شام، حجاز، هندوستان، غزنین، ترکستان، آذربایجان، بیتالمقدس، یمن، و آفریقای شمالی سفر کردهاست. مورخین اکثر این سفرها را از گفتههای خود سعدی استنباط کردهاند، اما بنابر نظر گروهی از محققین، بهدرستی آن نمیتوان مطمئن بود.<ref name=":3">[http://www.talab.org/art/elders/%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C.html زندگینامه شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی - سایت تالاب]</ref> | سعدی شیرازی پس از چند سال که در بغداد به تحصیل مشغول بود، سفرهای طولانی خود را از حجاز تا روم آغاز کرد. او بارها با پای پیاده به حج رفت. سعدی این سفرها را تقریباً درسال ۶۲۰–۶۲۱ هجریقمری، آغاز و حدود سال ۶۵۵، با بازگشت به زادگاه خود شیراز، بهپایان رساند. سعدی به کشورهای عراق، شام، حجاز، هندوستان، غزنین، ترکستان، آذربایجان، بیتالمقدس، یمن، و آفریقای شمالی سفر کردهاست. مورخین اکثر این سفرها را از گفتههای خود سعدی استنباط کردهاند، اما بنابر نظر گروهی از محققین، بهدرستی آن نمیتوان مطمئن بود.<ref name=":3">[http://www.talab.org/art/elders/%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C.html زندگینامه شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی - سایت تالاب]</ref> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
در مدت سکونتش در دمشق، به علت دلگیری از دوستان خود، از آنها جدا شد؛ و سر به بیابان گذاشت. اما اسیر فرنگیان گردید؛ و در شهر طرابلس به کار اجباری گماشته شد که در آنجا توسط یک تاجر بازخرید و آزاد گردید.<ref name=":0" /> | در مدت سکونتش در دمشق، به علت دلگیری از دوستان خود، از آنها جدا شد؛ و سر به بیابان گذاشت. اما اسیر فرنگیان گردید؛ و در شهر طرابلس به کار اجباری گماشته شد که در آنجا توسط یک تاجر بازخرید و آزاد گردید.<ref name=":0" /> | ||
سعدی شیرازی در طی سفرهایش که به زیارت خانه خدا | سعدی شیرازی در طی سفرهایش که به زیارت خانه خدا رفت. در مسیر حرکت خود بهشهر مکه مکرمه، در صنعا توقف کرد. او در این شهر یکبار دیگر ازدواج میکند که حاصل آن یک فرزند کوچک است؛ اما ناگهان این کودک در گذشت. سعدی شیرازی از درد و اندوه آن، چنین یاد میکند: | ||
به صنعا درم طفلی اندر گذشت | به صنعا درم طفلی اندر گذشت چه گویم کز آنم چه بر سر گذشت | ||
در این باغ سروی نیامد بلند که باد اجل بیخ عمرش نکند | در این باغ سروی نیامد بلند که باد اجل بیخ عمرش نکند | ||
عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت | عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت که چندین گلاندام در خاک خفت | ||
سعدی پس از سفرهای طولانی، حسرت دیدار وطن را در دل خود احساس میکند: | سعدی پس از سفرهای طولانی، حسرت دیدار وطن را در دل خود احساس میکند: | ||
در اقصای عالم بگشتم بسی | در اقصای عالم بگشتم بسی بهسر بردم ایام با هر کسی | ||
تمتع ز هر گوشهای یافتم ز هر خُرّمی خوشهای یافتم | تمتع ز هر گوشهای یافتم ز هر خُرّمی خوشهای یافتم | ||
چو پاکان شیراز خاکی نهاد | چو پاکان شیراز خاکی نهاد ندیدم که رحمت بر آن خاک باد | ||
تولای مردان این پاک بوم | تولای مردان این پاک بوم برانگیختم خاطر از شام و روم | ||
دریغ آمدم زان همه بوستان | دریغ آمدم زان همه بوستان تهیدست رفن بر دوستان<ref name=":4">[http://persian-man.ir/senior/poets/%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C/ زندگینامه سعدی - سایت مردان پارس]</ref> | ||
=== بازگشت بهوطن === | === بازگشت بهوطن === | ||
سفری که سعدی در حدود سال۶۲۰–۶۲۱آغاز کرده بود مقارن سال۶۵۵ با بازگشت به شیراز پایان یافت. سعدی در برگشت به شیراز در شمار نزدیکان سعدبن ابیبکر بن سعد بن زنگی درآمد؛ اما نه بهعنوان یک شاعر درباری، بلکه بنابراکثر اقوال، و همچنانکه از مطالعه در آثار او بر میآید، در عین انتساب به دربار سلغری و مدح پادشاهان آن سلسله، و نیز ستایش عدهای رجال که در شیراز و یا در خارج از شیراز میزیستهاند، زندگی را به آزادگی و ارشاد و خدمت به خلق در رباط شیخ کبیر شیخ ابوعبدالله خفیف میگذرانیده و با حرمت بسیار زندگانی را به سر میبردهاست. عظمت مقام سعدی در شعر و نثر و اخلاق و | سفری که سعدی در حدود سال۶۲۰–۶۲۱آغاز کرده بود مقارن سال۶۵۵ با بازگشت به شیراز پایان یافت. سعدی در برگشت به شیراز در شمار نزدیکان سعدبن ابیبکر بن سعد بن زنگی درآمد؛ اما نه بهعنوان یک شاعر درباری، بلکه بنابراکثر اقوال، و همچنانکه از مطالعه در آثار او بر میآید، در عین انتساب به دربار سلغری و مدح پادشاهان آن سلسله، و نیز ستایش عدهای رجال که در شیراز و یا در خارج از شیراز میزیستهاند، زندگی را به آزادگی و ارشاد و خدمت به خلق در رباط شیخ کبیر شیخ ابوعبدالله خفیف میگذرانیده و با حرمت بسیار زندگانی را به سر میبردهاست. عظمت مقام سعدی در شعر و نثر و اخلاق و حکمت، باعث شد که دربارهی وی و نحوه زندگانیش روایاتی افسانهمانند رواج یابد که نمونه قدیمیتری از آنها را میتوان در تذکرةالشعراء دولتشاه سمرقندی مطالعه کرد. عمر سعدی در شیراز به نظم قصائد و غزلها و تألیف رسالات مختلف خود و شاید به وعظ و تذکیر میگذشت. در این دوره یکبار نیز سفری به مکه کرد و از راه تبریز به شیراز بازگشت گشت؛ و چنانکه از مقدمه رساله ششم از آثار منصور شیخ برمیآید وی در این سفر با شمسالدین صاحب دیوان جوینی و برادرش ملاقات نمود و در خدمت آباقاخان به عزت و احترام پذیرفته شد؛ و او را از مواعظ خود برخوردار نمود. مقدمه مذکور که از نسخه معتبر کتابخانه ملی پاریس مورخ به تاریخ ۷۶۷ استنساخ شده چنین است که شیخ سعدی رحمهالله فرمود: | ||
«در وقت مراجعت از زیارت کعبه چون به دارالملک تبریز رسیدم و علما و صلحاء آن موضع دریافتم و به حضور آن عزیزان مشرف شدم، خواستم تا صاحب علاءالدین و خواجه شمسالدین صاحبدیوان را ببینم که حقوق بسیار در میان ما ثابت بود. روزی عزیمت خدمتشان کردم، ناگاه ایشان را دیدم با پادشاه روی زمین آباقا برنشسته بودند. چون چنان دیدم خواستم که به گوشهای فروروم، در آن حال متعذر بود، به رسیدن ایشان. من در آن عزم بودم که ایشان هر دو از اسب به زیر آمدند و روی به من نهادند. چون برسیدند تلطف نمودند و خدمت به جای آوردند و زمین ببوسیدند. چون به نزدیک من برسیدند بوسه بر دست و پای من نهادند و از رسیدن این ضعیف خرمها نمودند، گفتند این در حساب نیست که ما از رسیدن | «در وقت مراجعت از زیارت کعبه چون به دارالملک تبریز رسیدم و علما و صلحاء آن موضع دریافتم و به حضور آن عزیزان مشرف شدم، خواستم تا صاحب علاءالدین و خواجه شمسالدین صاحبدیوان را ببینم که حقوق بسیار در میان ما ثابت بود. روزی عزیمت خدمتشان کردم، ناگاه ایشان را دیدم با پادشاه روی زمین آباقا برنشسته بودند. چون چنان دیدم خواستم که به گوشهای فروروم، در آن حال متعذر بود، به رسیدن ایشان. من در آن عزم بودم که ایشان هر دو از اسب به زیر آمدند و روی به من نهادند. چون برسیدند تلطف نمودند و خدمت به جای آوردند و زمین ببوسیدند. چون به نزدیک من برسیدند بوسه بر دست و پای من نهادند و از رسیدن این ضعیف خرمها نمودند، گفتند این در حساب نیست که ما از رسیدن قدوم مبارک پدر ما شیخ خبر نداشتیم…»<ref name=":1" /> | ||
== شهرت سعدی == | == شهرت سعدی == | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
== اخلاق سعدی == | == اخلاق سعدی == | ||
سعدی شیرازی شاعری است که آموزشهای اخلاقی میدهد، یعنی شخصیتی است که رسوم و عادات و افعال و اخلاقیات معاصران خود را مورد مطالعه قرار میدهد. این اخلاق بیش از هر چیز دارای جنبه عملی است؛ و پیش از هرچیز باید همین جنبهی عملی اخلاق سعدی شیرازی را در نظر گرفت. سعدی پیش از آنکه انسان را ذاتاً مورد مطالعه قرار دهد، به موضعگیری وی در برابر همنوعان نظر دارد. خطاها و عیبها را میبیند و به دور از هر نوع انتقاد | سعدی شیرازی شاعری است که آموزشهای اخلاقی میدهد، یعنی شخصیتی است که رسوم و عادات و افعال و اخلاقیات معاصران خود را مورد مطالعه قرار میدهد. این اخلاق بیش از هر چیز دارای جنبه عملی است؛ و پیش از هرچیز باید همین جنبهی عملی اخلاق سعدی شیرازی را در نظر گرفت. سعدی پیش از آنکه انسان را ذاتاً مورد مطالعه قرار دهد، به موضعگیری وی در برابر همنوعان نظر دارد. خطاها و عیبها را میبیند و به دور از هر نوع انتقاد نیشدار، تلاش میکند در اشعار خود آداب و قواعد بهتری را پیشنهاد دهد. سعدی خود در این رابطه میگوید: | ||
اگر در سرای سعادت کس است | اگر در سرای سعادت کس است ز گفتار سعدیش حرفی بس است | ||
پند سعدی به گوش جان بشنو | پند سعدی به گوش جان بشنو ره چنین است مرد باش و برو | ||
سخن سودمند است اگر بشنوی | سخن سودمند است اگر بشنوی به مردان رسی گر طریقت روی | ||
سخنان سعدی شیرازی مثال است و پند، خواننده باید پند را در بین سطور حکایات جستوجو کند. بر این اخلاق که به آدم طرز رفتار در برابر همنوعان را آموزش میدهد، یک رشته نکات روانشناختی نیز افزوده میشود که سیمای انسان آرمانی سعدی را میسر میسازد؛ و چون فرد بیایمان به آفریدگار همیشه بشری ناقص است، بنابراین سعدی بارها مسئله ارتباط بین انسان و خداوند را طرح میکند.<ref name=":4" /> | سخنان سعدی شیرازی مثال است و پند، خواننده باید پند را در بین سطور حکایات جستوجو کند. بر این اخلاق که به آدم طرز رفتار در برابر همنوعان را آموزش میدهد، یک رشته نکات روانشناختی نیز افزوده میشود که سیمای انسان آرمانی سعدی را میسر میسازد؛ و چون فرد بیایمان به آفریدگار همیشه بشری ناقص است، بنابراین سعدی بارها مسئله ارتباط بین انسان و خداوند را طرح میکند.<ref name=":4" /> | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
آثار سعدی به دو دسته آثار منظوم و آثار منثور تقسیم میشود. آثار منثور وی خاصه شاهکارش گلستان، خود آمیخته با اشعار پارسی و عربی سعدی است.<ref name=":9">[https://www.parvaresheafkar.com/biography/saadi-shirazi-poet/ زندگینامه سعدی شیرازی - سایت پرورش افکار]</ref> | آثار سعدی به دو دسته آثار منظوم و آثار منثور تقسیم میشود. آثار منثور وی خاصه شاهکارش گلستان، خود آمیخته با اشعار پارسی و عربی سعدی است.<ref name=":9">[https://www.parvaresheafkar.com/biography/saadi-shirazi-poet/ زندگینامه سعدی شیرازی - سایت پرورش افکار]</ref> | ||
آثار منثور دیگر سعدی شیرازی عبارت است از: ۱ـ مجالس | آثار منثور دیگر سعدی شیرازی عبارت است از: ۱ـ مجالس پنجگانه، که شامل ذکر و مواعظ شیخ سعدی است. ۲ـ رسالهای در پاسخ صاحب دیوان شمسالدین محمد جوینی و جوابهای سعدی است. ۳ـ رسالههای در عقل و عشق که سعدی به آن پاسخ گفتهاست. ۴ـ نصیحةالملوک که نصایحالملوک هم گفته شده که رسالهای است در باب سیاست.<ref name=":5" /> | ||
آثار منظوم شیخ اجل عبارت است از: | آثار منظوم شیخ اجل عبارت است از: | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
ز ششصد فزون بود پنجاه و پنج | ز ششصد فزون بود پنجاه و پنج | ||
که | که پُر دّر شد این نامبردار گنج | ||
با این حساب، کتاب بوستان در سال ۶۵۵ هجری به اتمام رسیدهاست. اما تاریخ شروع آن معلوم نیست و تنها از اشارت سخن شاعر در آغاز منظومه معلوم میشود که آن را پیش از بازگشت به فارس سروده و در مراجعت به وطن، برای دوستان به ارمغان بردهاست: | با این حساب، کتاب بوستان در سال ۶۵۵ هجری به اتمام رسیدهاست. اما تاریخ شروع آن معلوم نیست و تنها از اشارت سخن شاعر در آغاز منظومه معلوم میشود که آن را پیش از بازگشت به فارس سروده و در مراجعت به وطن، برای دوستان به ارمغان بردهاست: | ||
خط ۲۴۵: | خط ۲۴۵: | ||
=== بوستان یا سعدینامه === | === بوستان یا سعدینامه === | ||
[[پرونده:بوستان س 3.JPG|بندانگشتی|310x310پیکسل|بوستان سعدی شیرازی]] | [[پرونده:بوستان س 3.JPG|بندانگشتی|310x310پیکسل|بوستان سعدی شیرازی]] | ||
کتاب بوستان که آن را | کتاب بوستان که آن را ''سعدینامه'' نیز مینامند، محصول سفرهای سعدی به نقاط مختلف جهان بود. این اثر که در قالب مثنوی است، از نظر وزن و قالب آن را حماسی بهحساب میآورند. با این حال محتوای آن بیشتر در زمینه اخلاق و تربیت، سیاست و مسائل اجتماعی است. کتاب بوستان از یک دیباچه و ده باب تشکیل شدهاست. هرکدام از این بابها موضوع خاصی دارند. بهعنوان مثال در تواضع، در عدل و تدبیر، در شکر بر عافیت و… | ||
کتاب بوستان نزدیک به ۴ هزار بیت دارد و نسخههای فراوان از آن منتشر شدهاست. بوستان را میتوان کتابی اخلاقی و آموزشی دانست که سعدی آرمانشهر خود را در آن توصیف میکند.<ref name=":9" /> | کتاب بوستان نزدیک به ۴ هزار بیت دارد و نسخههای فراوان از آن منتشر شدهاست. بوستان را میتوان کتابی اخلاقی و آموزشی دانست که سعدی آرمانشهر خود را در آن توصیف میکند.<ref name=":9" /> | ||
زبان بوستان سعدی یا | زبان بوستان سعدی یا سعدینامه، زبانی است استوار و روان و هماهنگ و به دور از تصنع و تکلف. این اثر در قالب مثنوی و در بحر متقارب سروده شدهاست. بوستان را شهر آرمانی سعدی دانستهاند، دنیای پسندها و آرزوهای او. مدینهی فاضلهای که بنیان نظام اجتماعی آن بر عدل استوار است؛ و آکنده از گذشت و فداکاری، احسان و تواضع، همدلی و همدردی و عشق به خداست. کتاب بوستان در ده باب و در قالبی از حکایات و گفتو شنودها ساخته و پرداخته شدهاست؛ و تا زمانی که انسان و انسانیت زنده است، حرفها برای گفتن و درسهایی برای آموختن دارد.<ref name=":7" /> | ||
کتاب بوستان، هم مشتمل بر مطالب اخلاقی و حکمتی است، و هم استادی و تسلط سعدی را در علم الاجتماع نشان میدهد. سعدی با تبحر در زبان عربی و فارسی و طبع و ذوق لطیفش، شیرینترین آثار فارسی را در نظم و نثر از خود به جای گذاشت. | کتاب بوستان، هم مشتمل بر مطالب اخلاقی و حکمتی است، و هم استادی و تسلط سعدی را در علم الاجتماع نشان میدهد. سعدی با تبحر در زبان عربی و فارسی و طبع و ذوق لطیفش، شیرینترین آثار فارسی را در نظم و نثر از خود به جای گذاشت.<ref name=":6" /> | ||
بوستان سراسر مدینه فاضله است و اخلاق. اخلاقی که سعدی ریشههایش را بهعشق میبرد. جهان آنگونه که باید باشد و انسان آنگونه که باید زیست کند در بوستان تصویر شدهاست. بوستان، جهان حقیقت سعدی است و در آن جز حقگویی و حقشنوی خبری نیست. بوستان سعدی، دنیای مطلوب او است دنیایی که آکنده از نیکی، پاکی، دادگری و انسانیت است. سعدی در بوستان مقام والای انسان را یادآور شدهاست؛ تواضع، قناعت، رضا، احسان و تربیت درست را آموزش داده و عدل و دادگستری را توصیه کردهاست. جهان مطلوب سعدی عالم ایمان به خدا و نیکی و صفاست این جهان برای انسان امروز آرزو و تصویری از عالمی را میآفریند که باید باشد و بر دلها این شوق را میاندازد که در راه ساختن جهانی بهتر و انسانیتر باید تلاش کرد.<ref name=":8" /> | بوستان سراسر مدینه فاضله است و اخلاق. اخلاقی که سعدی ریشههایش را بهعشق میبرد. جهان آنگونه که باید باشد و انسان آنگونه که باید زیست کند در بوستان تصویر شدهاست. بوستان، جهان حقیقت سعدی است و در آن جز حقگویی و حقشنوی خبری نیست. بوستان سعدی، دنیای مطلوب او است دنیایی که آکنده از نیکی، پاکی، دادگری و انسانیت است. سعدی در بوستان مقام والای انسان را یادآور شدهاست؛ تواضع، قناعت، رضا، احسان و تربیت درست را آموزش داده و عدل و دادگستری را توصیه کردهاست. جهان مطلوب سعدی عالم ایمان به خدا و نیکی و صفاست این جهان برای انسان امروز آرزو و تصویری از عالمی را میآفریند که باید باشد و بر دلها این شوق را میاندازد که در راه ساختن جهانی بهتر و انسانیتر باید تلاش کرد.<ref name=":8" /> | ||
خط ۳۰۱: | خط ۳۰۱: | ||
چو بینم که درویش مسکین نخورد بکام اندرم لقمه زهرست و درد | چو بینم که درویش مسکین نخورد بکام اندرم لقمه زهرست و درد | ||
یکی را به زندان درش دوستان کجا ماندش عیش در بوستان؟ | یکی را به زندان درش دوستان کجا ماندش عیش در بوستان؟ | ||
=== گلستان === | === گلستان === | ||
خط ۳۱۹: | خط ۳۱۹: | ||
البته الان اثری از این شعر بر سر در تالار سازمان ملل دیده نمیشود؛ و میگویند که این شعر بر لوحی نوشته و آویخته شده بود و بعدها آن را برداشتهاند. | البته الان اثری از این شعر بر سر در تالار سازمان ملل دیده نمیشود؛ و میگویند که این شعر بر لوحی نوشته و آویخته شده بود و بعدها آن را برداشتهاند. | ||
گلستان در مجموع در ۸ باب و در موضوعات مختلف میباشد که به ترتیب عبارت است از | گلستان در مجموع در ۸ باب و در موضوعات مختلف میباشد که به ترتیب عبارت است از: | ||
* باب اول: در سیرت پادشاهان شامل ۴۱ حکایت | |||
باب اول: در سیرت پادشاهان شامل ۴۱ حکایت | * باب دوم: در اخلاق درویشان دارای ۲۸ حکایت | ||
* باب سوم: در فضیلت قناعت دارای ۲۸ حکایت | |||
باب دوم: در اخلاق درویشان دارای ۲۸ حکایت | * باب چهارم: در فواید خاموشی مشتمل بر ۱۴ حکایت | ||
* باب پنجم: در عشق و جوانی شامل ۲۱ حکایت | |||
باب سوم: در فضیلت قناعت دارای ۲۸ حکایت | * باب ششم: در ضعف و پیری دارای ۹ حکایت | ||
* باب هفتم:در تأثیر تربیت مشتمل بر ۱۹ حکایت | |||
باب چهارم: در فواید خاموشی مشتمل بر ۱۴ حکایت | * باب هشتم: در آداب صحبت شامل ۱۰۹ حکایت | ||
گلستان سعدی را بی بیشتر زبانهای زندهی جهان از جمله فرانسه، لاتین، آلمانی و انگلیسی ترجمه نمودهاند.<ref>[https://bazar4h.ir/14738-2/ سیری در آثار سعدی - سایت بازارچه]</ref> | |||
باب پنجم: در عشق و جوانی شامل ۲۱ حکایت | |||
باب ششم: در ضعف و پیری دارای ۹ حکایت | |||
باب هفتم:در تأثیر تربیت مشتمل بر ۱۹ حکایت | |||
باب هشتم: در آداب صحبت شامل ۱۰۹ حکایت | |||
گلستان سعدی را بی بیشتر | |||
==== گزیدهای از گلستان سعدی ==== | ==== گزیدهای از گلستان سعدی ==== | ||
حکایت: پارسایی را دیدم برکنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارویی به نمیشد. مدتها درآن رنجور بود و شکر خدای | حکایت: پارسایی را دیدم برکنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارویی به نمیشد. مدتها درآن رنجور بود و شکر خدای عز و جل علیالدوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه میگویی؟ گفت، شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی. | ||
گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز | گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد | ||
گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کو دلآزرده شد از من غم آنم باشد.<ref name=":5" /> | گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کو دلآزرده شد از من غم آنم باشد.<ref name=":5" /> | ||
خط ۳۵۶: | خط ۳۴۷: | ||
== سبک شعری سعدی == | == سبک شعری سعدی == | ||
سعدی شیرازی در آغاز همان سبک متداول زمان خویش را در نویسندگی در پیش گرفت. سپس به سبک خواجه عبدالله انصاری تمایل پیدا کرد. بعدها سبک خاص و مشخصی برای خود خلق کرد. | سعدی شیرازی در آغاز همان سبک متداول زمان خویش را در نویسندگی در پیش گرفت. سپس به سبک خواجه عبدالله انصاری تمایل پیدا کرد. بعدها سبک خاص و مشخصی برای خود خلق کرد.<ref name=":6" /> | ||
آنطور که از آثار سعدی معلوم است و معاصرینش نیز نوشتهاند؛ سعدی در لغت، صرف و نحو، کلام، منطق، حکمت الهی، و حکمت عملی یعنی علمالاجتماع و سیاست مدن، مهارت داشت. بهویژه حکمت او از تمام آثارش پیداست.<ref name=":2" /> | آنطور که از آثار سعدی معلوم است و معاصرینش نیز نوشتهاند؛ سعدی در لغت، صرف و نحو، کلام، منطق، حکمت الهی، و حکمت عملی یعنی علمالاجتماع و سیاست مدن، مهارت داشت. بهویژه حکمت او از تمام آثارش پیداست.<ref name=":2" /> | ||
خط ۳۶۴: | خط ۳۵۵: | ||
عدو را بکوچک نباید شمرد که کوه کلان دیدم از سنگ خرد | عدو را بکوچک نباید شمرد که کوه کلان دیدم از سنگ خرد | ||
نبینی که چون باهم آیند مور | نبینی که چون باهم آیند مور ز شیران جنگی برارند شور | ||
نه موری، که مویی کزان کمتر است | نه موری، که مویی کزان کمتر است چو پر شد ز زنجیر محکم ترست | ||
گاهی نیز برعکس، تصویر حکایت از برای تجسم یک اندیشه به کار میرود. سعدی شیرازی گاهی نیز شیوه تضاد را در پیش میگیرد؛ ومیداند که چهگونه تأثیر جملات کوتاه و دقیق رابیشتر سازد. برای مثال در گلستان چنین میگوید: | گاهی نیز برعکس، تصویر حکایت از برای تجسم یک اندیشه به کار میرود. سعدی شیرازی گاهی نیز شیوه تضاد را در پیش میگیرد؛ ومیداند که چهگونه تأثیر جملات کوتاه و دقیق رابیشتر سازد. برای مثال در گلستان چنین میگوید: | ||
خط ۳۷۶: | خط ۳۶۷: | ||
سعدی شیرازی در مورد شخصیتهای داستان، با شیوهای نه تنها افراد بشر و زندگان را بهسخن درمیآورد؛ بلکه حیوانات و حتی اشیاء را نیز به حرف زدن وامیدارد. مانند گفتوگوی جالب طوطی و زاغ و مباحثهای میان رایت و پرده قصر در گلستان. | سعدی شیرازی در مورد شخصیتهای داستان، با شیوهای نه تنها افراد بشر و زندگان را بهسخن درمیآورد؛ بلکه حیوانات و حتی اشیاء را نیز به حرف زدن وامیدارد. مانند گفتوگوی جالب طوطی و زاغ و مباحثهای میان رایت و پرده قصر در گلستان. | ||
همهی لذت سبک سعدی شیرازی از پیوند اندیشهها با هم سرچشمه میگیرد؛ و این لذت بهاندازهای عالی است که حتی ترجمه نیز آن را از بین نمیبرد. این پیوند خشک و انتزاعی نیست، بلکه یک اندیشه است که با تصویر تحقق یافتهاست. در آثار سعدی قسمتهای بسیاری دیده میشود که در آنها تصویر و اندیشه | همهی لذت سبک سعدی شیرازی از پیوند اندیشهها با هم سرچشمه میگیرد؛ و این لذت بهاندازهای عالی است که حتی ترجمه نیز آن را از بین نمیبرد. این پیوند خشک و انتزاعی نیست، بلکه یک اندیشه است که با تصویر تحقق یافتهاست. در آثار سعدی قسمتهای بسیاری دیده میشود که در آنها تصویر و اندیشه در میآمیزد و حتی چنان با اندیشه آمیخته میشود که تصویر تبدیل به همان اندیشه میشود.<ref name=":4" /> | ||
== ویژگیهای آثار سعدی == | == ویژگیهای آثار سعدی == | ||
خط ۳۸۹: | خط ۳۸۰: | ||
ایجاز و یا پیراستن شعر از کلمات زائد و اضافی و دوری از عبارت پردازیهای بیهودهای که نهتنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر ندارند، بلکه باعث پریشانی در روابط کلمات با یکدیگر و نهایتاً جملات میشوند و به نحو چشمگیری از زیبایی کلام میکاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژهای دارد. ساختار شعر سعدی کم کردن یا افزودن کلمهای را خارج از قاعده و بیتوجه به بافت کلی کلام برنمیتابد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی و اعتدال است، منجر به اغراقهای ظریف تخیلی و تغزلی میشود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار میکند: | ایجاز و یا پیراستن شعر از کلمات زائد و اضافی و دوری از عبارت پردازیهای بیهودهای که نهتنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر ندارند، بلکه باعث پریشانی در روابط کلمات با یکدیگر و نهایتاً جملات میشوند و به نحو چشمگیری از زیبایی کلام میکاهند، در شعر و کلام سعدی نقش ویژهای دارد. ساختار شعر سعدی کم کردن یا افزودن کلمهای را خارج از قاعده و بیتوجه به بافت کلی کلام برنمیتابد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی و اعتدال است، منجر به اغراقهای ظریف تخیلی و تغزلی میشود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار میکند: | ||
گفتم آهن دلی کنم چندی | گفتم آهن دلی کنم چندی ندهم دل به هیچ دلبندی | ||
به دلت کز دلت به در نکنم سختتر زین مخواه سوگندی | به دلت کز دلت به در نکنم سختتر زین مخواه سوگندی | ||
خط ۴۱۷: | خط ۴۰۸: | ||
=== طنز === | === طنز === | ||
طنز و ظرافت، در ساختار سبکی آثار سعدی جایگاه ویژهای دارد. مطلوب این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ بر میگردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است. سعدی با بهکار گرفتن لحن طنز، خشکی را از کلام خود میگیرد؛ و شور و حرکت را بدان بازمیگرداند. او با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار میکند. طنز، نیش همراه با نوش است؛ مجروح درکنار مرهم. سالها بعد، حافظ شیرازی ابعاد عمیق دیگری به طنز شاعرانه بخشید و ازآن در شعر خود بهره برد.<ref name=":3" /> | |||
=== روانی و سادگی === | === روانی و سادگی === | ||
خط ۴۷۹: | خط ۴۷۰: | ||
جماعتی که ندانند حظّ روحانی تفاوتی که میان دو آب و انسان است | جماعتی که ندانند حظّ روحانی تفاوتی که میان دو آب و انسان است | ||
گمان برند که در باغ عشق، سعدی را نظر به سیب زنخدان و نار پستان است | |||
مرا هر آینه خاموش بودن اولیتر که جهل پیش خردمند عذر نادان است | |||
جز این هم نمیتواند باشد که سعدی هرگاه از عشق، در آثارش میگوید، مرادی جز همین حظّ روحانی نداشته باشد. عشقِ سعدی بسیار جدّی است؛ عشقِ پاک و عشقِ تمامی است که برای معشوق از وجود خود میگذرد. عشق او از مخلوق آغاز میشود و به خالق میرسد؛ و از اینرو است که میفرماید: عشق را آغاز هست، انجام نیست. | جز این هم نمیتواند باشد که سعدی هرگاه از عشق، در آثارش میگوید، مرادی جز همین حظّ روحانی نداشته باشد. عشقِ سعدی بسیار جدّی است؛ عشقِ پاک و عشقِ تمامی است که برای معشوق از وجود خود میگذرد. عشق او از مخلوق آغاز میشود و به خالق میرسد؛ و از اینرو است که میفرماید: عشق را آغاز هست، انجام نیست. |