کاربر:Khosro/صفحه تمرین ندا حسنی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ندا حسنی''' ، (زاده‌ی سال ۱۳۵۶، تهران ـ درگذشته‌ی دوم تیر ۱۳۸۲) به همراه پدر...» ایجاد کرد)
 
(اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا)
خط ۱: خط ۱:
'''ندا حسنی''' ، (زاده‌ی سال ۱۳۵۶، تهران ـ درگذشته‌ی دوم تیر ۱۳۸۲) به همراه پدر و مادرش از ایران خارج شد. عموی وی محمود حسنی در جریان قتل عام ۳۰ هزار تن از زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، توسط نظام جمهوری اسلامی اعدام گردید. ندا حسنی پس از پایان دوره‌ی دبیرستان، حصیلات دانشگاهیش را در رشته ‌‌‌‌انفورماتیک در دانشگاه کارلتون اتاوا ادامه داد. او از همان کودکی در آکسیون‌ها و تظاهرات افشاگرانه علیه رژیم ایران شرکت می‌کرد. ندا پس از پیوستن پدرش به ارتش آزادی‌بخش ملی ایران در سال ۱۳۶۸، به‌فکر آن بود که او نیز به ارتش آزادی‌بخش بپیونند؛ و سرانجام در سال ۱۳۷۶، دانشگاه و آسایش زندگی را رها کرد و به ارتش آزادی‌بخش پیوست. ندا حسنی در سال ۱۳۸۲، برای انجام مأموریتی عازم انگلستان شد و در آن‌جا بود که از حمله‌ی پلیس فرانسه به مقر اقامت رئیس جمهور برگزیده‌ی مقاومت ایران با خبر شد. وی همراه با هواداران مجاهدین خلق دست به اعتراض و تظاهرات زدند. در کشورهای مختلف نیز این اعتراضات اوج گرفت و در پی آن تعدادی از ایرانیان اقدام به خودسوزی کردند. ندا حسنی نیز در اعتراض به ‌معامله دولت فرانسه و رژیم ایران مبنی بر بازداشت مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده‌ی شورای ملی مقاومت  ایران، خود را در برابر سفارت فرانسه در لندن به ‌آتش کشید و در دوم تیرماه ۱۳۸۲، به شهادت رسید.
{{جعبه اطلاعات سیاست‌مدار
| نام              = ندا حسنی
| تصویر            = ندای5.JPG
| معروف به        =
| زادروز          = ۱۳۵۶
| شهر تولد        = تهران
| کشور تولد        = ایران
| تاریخ مرگ        = دوم تیرماه ۱۳۸۲
| شهر مرگ          = لندن
| کشور مرگ        = انگلستان
| فرزندان          =
| تحصیلات          =
| دین              = اسلام
| حزب سیاسی        = سازمان مجاهدین خلق ایران
| سمت              =
| فعالیت‌ها        =
}}
'''ندا حسنی'''، (زاده‌ی سال ۱۳۵۶، تهران ـ درگذشته‌ی دوم تیر ۱۳۸۲) به همراه پدر و مادرش از ایران خارج شد. عموی وی محمود حسنی در جریان قتل‌عام ۳۰ هزار تن از زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، توسط نظام جمهوری اسلامی اعدام گردید. ندا حسنی پس از پایان دوره‌ی دبیرستان، حصیلات دانشگاهیش را در رشته انفورماتیک در دانشگاه کارلتون اتاوا ادامه داد. او از همان کودکی در آکسیون‌ها و تظاهرات افشاگرانه علیه رژیم ایران شرکت می‌کرد. ندا پس از پیوستن پدرش به ارتش آزادی‌بخش ملی ایران در سال ۱۳۶۸، به‌فکر آن بود که او نیز به ارتش آزادی‌بخش بپیونند؛ و سرانجام در سال ۱۳۷۶، دانشگاه و آسایش زندگی را رها کرد و به ارتش آزادی‌بخش پیوست. ندا حسنی در سال ۱۳۸۲، برای انجام مأموریتی عازم انگلستان شد و در آن‌جا بود که از حمله‌ی پلیس فرانسه به مقر اقامت رئیس جمهور برگزیده‌ی مقاومت ایران با خبر شد. وی همراه با هواداران مجاهدین خلق دست به اعتراض و تظاهرات زدند. در کشورهای مختلف نیز این اعتراضات اوج گرفت و در پی آن تعدادی از ایرانیان اقدام به خودسوزی کردند. ندا حسنی نیز در اعتراض به معامله دولت فرانسه و رژیم ایران مبنی بر بازداشت مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده‌ی شورای ملی مقاومت  ایران، خود را در برابر سفارت فرانسه در لندن به آتش کشید و در دوم تیرماه ۱۳۸۲، به شهادت رسید.


== زندگی‌نامه ندا حسنی ==
== زندگی‌نامه ندا حسنی ==
ندا حسنی در سال ۱۳۵۶، در تهران متولد شد. در خاطرات کودکی‌های او، هجوم پاسداران خمینی، به خانه‌ی مادربزرگش، برای دست‌گیری عموی مجاهدش، در ذهن ندا، یک هجوم و یک تصویر ظلم و تعدی رژیم ایران برای همیشه حک شد.
ندا حسنی در سال ۱۳۵۶، در تهران متولد شد. در خاطرات کودکی‌های او، هجوم پاسداران خمینی، به خانه‌ی مادربزرگش، برای دست‌گیری عموی مجاهدش، در ذهن ندا، یک هجوم و یک تصویر ظلم و تعدی رژیم ایران برای همیشه حک شد.


در سال ۱۳۶۲ پس از خروج از ایران، خانواده‌ی ندا در یونان با هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران ارتباط برقرار کردند، و در عرض یک‌سال خانه‌ی آن‌ها به کانون فعالیت علیه خمینی تبدیل شد؛ و ندا که کودکی هشت ساله بود در آکسیونها و تظاهرات افشاگرانه علیه خمینی شرکت میکرد و به هواداران مجاهدین یاری می‌رساند. ندا حسنی از نظر اطرافیانش، به‌دلیل رفتار مسئولانه‌اش، و به‌خاطر دل‌سوزی‌ها و جدیتی که در کارها داشت، همیشه چندین سال بزرگتر از سنش بنظر می‌رسید. او از همان کودکی به عموی مجاهدش، محمود حسنی علاقه داشت. محمود حسنی در جریان قتل عام سی هزار تن از زندانیان مجاهد در تابستان ۱۳۶۷،  به دستور خمینی به شهادت رسید. سال ۱۳۶۷: وقتی که خانواده‌ی ندا در کانادا اقامت کرده بودند، ندا خبر شهادت عموی مجاهدش را در جریان قتل عام زندان سیاسی شنید. و عزمش برای مبارزه با خمینی راسخ تر شد. او همیشه بیشترین تلاش را در فعالیت‌های اجتماعی به‌خرج میداد. هم‌چنین در تظاهرات و اعتصاب غذا، در تجمعات اعتراضی ایرانیان خارج از کشور در حمایت از مقاومت ایران، ندا حسنی همیشه فعال و پرتلاش در صفوف نخست، حاضر بود. در سال ۱۳۶۸، پس از مرگ خمینی، وقتی پدر ندا برای پیوستن به ارتش آزادی به منطقه‌ی مرزی ایران و عراق سفر کرد، جرقهای در ذهن ندا درخشید که میتوان به ارتش آزادی‌بخش ملی ایران پیوست و برای آزادی مردم و میهن از چنگال رژیم حاکم به رزم پرداخت. از آن به بعد ندا ندایی دیگر بود. گاه برای چند ماه به پایگاه‌های مجاهدین در آمریکا میرفت و به فعالیت‌های گوناگون اجتماعی و تبلیغی و سیاسی میپرداخت. درسال ۱۳۷۲، خبر ترور دل‌خراش مجاهد شهید زهرا رجبی (فائزه) در ترکیه توسط تروریست‌های رژیم ایران، ندا حسنی را به‌شدت تکان داد. او عکس‌های پیکر خونین شهید زهرا رجبی را به این و آن نشان میداد و با چشمان پر اشک به آن‌ها مینگریست و پیاپی میگریست و تکرار میکرد: «آخر خواهر فائزه بی دفاع بود!».<ref name=":0">زندگینامه مجاهد شهید ندا حسنی ـ سیمای آزادی، ۳۰ خرداد ۱۳۸۴</ref>  
در سال ۱۳۶۲ پس از خروج از ایران، خانواده‌ی ندا در یونان با هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران ارتباط برقرار کردند، و در عرض یک‌سال خانه‌ی آن‌ها به کانون فعالیت علیه خمینی تبدیل شد؛ و ندا که کودکی هشت ساله بود در آکسیونها و تظاهرات افشاگرانه علیه خمینی شرکت میکرد و به هواداران مجاهدین یاری میرساند. ندا حسنی از نظر اطرافیانش، به‌دلیل رفتار مسئولانهاش، و به‌خاطر دل‌سوزی‌ها و جدیتی که در کارها داشت، همیشه چندین سال بزرگتر از سنش بنظر میرسید. او از همان کودکی به عموی مجاهدش، محمود حسنی علاقه داشت. محمود حسنی در جریان قتل‌عام سی هزار تن از زندانیان مجاهد در تابستان ۱۳۶۷،  به دستور خمینی به شهادت رسید. سال ۱۳۶۷: وقتی که خانواده‌ی ندا در کانادا اقامت کرده بودند، ندا خبر شهادت عموی مجاهدش را در جریان قتل‌عام زندان سیاسی شنید؛ و عزمش برای مبارزه با خمینی راسخ تر شد. او همیشه بیشترین تلاش را در فعالیت‌های اجتماعی به‌خرج میداد. هم‌چنین در تظاهرات و اعتصاب غذا، در تجمعات اعتراضی ایرانیان خارج از کشور در حمایت از مقاومت ایران، ندا حسنی همیشه فعال و پرتلاش در صفوف نخست، حاضر بود. در سال ۱۳۶۸، پس از مرگ خمینی، وقتی پدر ندا برای پیوستن به ارتش آزادی به منطقه‌ی مرزی ایران و عراق سفر کرد، جرقهای در ذهن ندا درخشید که میتوان به ارتش آزادی‌بخش ملی ایران پیوست و برای آزادی مردم و میهن از چنگال رژیم حاکم به رزم پرداخت. از آن به بعد ندا ندایی دیگر بود. گاه برای چند ماه به پایگاه‌های مجاهدین در آمریکا میرفت و به فعالیت‌های گوناگون اجتماعی و تبلیغی و سیاسی میپرداخت. درسال ۱۳۷۲، خبر ترور دل‌خراش مجاهد شهید زهرا رجبی (فائزه) در ترکیه توسط تروریست‌های رژیم ایران، ندا حسنی را به‌شدت تکان داد. او عکس‌های پیکر خونین شهید زهرا رجبی را به این و آن نشان میداد و با چشمان پراشک به آن‌ها مینگریست و پیاپی میگریست و تکرار میکرد: «آخر خواهر فائزه بی دفاع بود!».<ref name=":0">زندگینامه مجاهد شهید ندا حسنی ـ سیمای آزادی، ۳۰ خرداد ۱۳۸۴</ref>  


=== نامهیی از ندا حسنی به پدرش ===
=== نامهیی از ندا حسنی به پدرش ===
باباجان سلام, حالت چطوره؟ الان نشسته بودم و داشتم کتاب قتل‌عام زندانیان سیاسی را می‌خواندم که یک‌دفعه خیلی یادت افتادم و گفتم چند خط بنویسم. مطمئن هستم که این کتاب را چندین بار خوانده‌ای, ولی خودم هر بار که قسمتی از آن را می‌خوانم ناخوداگاه یاد عمو می‌افتم و تازه کمی احساس می‌کنم که شرایطی که در آن بود را می‌فهمم, خیلی یاد آن روزهایی می‌افتم که با ماماجان و باباجان می‌رفتیم ملاقات, نمی‌دانم باورت بشود یا نه، ولی خیلی از صحنه‌های ملاقات را خوب یادم هست. بعضی وقت‌ها خیلی بیشتر دلم می‌خواهد در مورد عمو می‌دانستم ولی حیف که نیستی برایم تعریف کنی. اگر یک بار وقت کردی زندگی‌نامه‌اش را برایم کامل بنویس و بفرست خیلی دوست دارم بدانم.  
باباجان سلام، حالت چطوره؟ الان نشسته بودم و داشتم کتاب قتل‌عام زندانیان سیاسی را می‌خواندم که یک‌دفعه خیلی یادت افتادم و گفتم چند خط بنویسم. مطمئن هستم که این کتاب را چندین بار خوانده‌ای، ولی خودم هر بار که قسمتی از آن را می‌خوانم ناخوداگاه یاد عمو می‌افتم و تازه کمی احساس می‌کنم که شرایطی که در آن بود را می‌فهمم، خیلی یاد آن روزهایی می‌افتم که با ماماجان و باباجان می‌رفتیم ملاقات، نمی‌دانم باورت بشود یا نه، ولی خیلی از صحنه‌های ملاقات را خوب یادم هست. بعضی وقت‌ها خیلی بیشتر دلم می‌خواهد در مورد عمو می‌دانستم ولی حیف که نیستی برایم تعریف کنی. اگر یک بار وقت کردی زندگی‌نامه‌اش را برایم کامل بنویس و بفرست خیلی دوست دارم بدانم.  


درسال ۱۳۷۴: ندا حسنی دیپلم تحصیلی دوره‌ی دبیرستان را گرفت, ولی مدت‌ها بود که شور و شوق مبارزه، در او قوی‌تر از درس و مدرسه شده بود. او همه جا از پیوستن به ارتش آزادی صحبت می‌کرد. همان سال قرار بود در رشته‌ی مهندسی کامپیوتر به دانشگاه برود ولی تمام هوش و حواسش در پی سرنوشت میهن و مردمش در زیر ستم خمینی بود. در آن سال‌ها، رئیس جمهور برگزیده‌ی شورای ملی مقاومت، به فرانسه عزیمت کرده بود و ندا هم‌واره از طرح‌های شورای ملی مقاومت، و از این‌که مریم، کودکان ایران را نجات خواهد داد صحبت میکرد. ندا حسنی می‌گفت ۷ میلیون، بچه‌های بیسرپناه و کودکان خیابانی ایران، بچه‌های من هستند. همیشه در کیفش یک عکس کودک خیابانی داشت و آن را به دیگران نشان می‌داد و می‌گفت ”این بچه‌ی من است”. او که حالا دیگر به فعالیت تمام وقت در انجمن‌های هوادار سازمان مجاهدین مشغول بود، برآن شدکه پدرو مادرش را قانع کند که به پیوستن او به ارتش آزادی‌بخش ملی ایران رضایت بدهند.  
درسال ۱۳۷۴: ندا حسنی دیپلم تحصیلی دوره‌ی دبیرستان را گرفت، ولی مدت‌ها بود که شور و شوق مبارزه، در او قوی‌تر از درس و مدرسه شده بود. او همه جا از پیوستن به ارتش آزادی صحبت می‌کرد. همان سال قرار بود در رشته‌ی مهندسی کامپیوتر به دانشگاه برود ولی تمام هوش و حواسش در پی سرنوشت میهن و مردمش در زیر ستم خمینی بود. در آن سال‌ها، رئیس جمهور برگزیده‌ی شورای ملی مقاومت، به فرانسه عزیمت کرده بود و ندا هم‌واره از طرح‌های شورای ملی مقاومت، و از این‌که مریم، کودکان ایران را نجات خواهد داد صحبت میکرد. ندا حسنی می‌گفت ۷ میلیون، بچه‌های بیسرپناه و کودکان خیابانی ایران، بچه‌های من هستند. همیشه در کیفش یک عکس کودک خیابانی داشت و آن را به دیگران نشان می‌داد و می‌گفت ”این بچه‌ی من است”. او که حالا دیگر به فعالیت تمام وقت در انجمن‌های هوادار سازمان مجاهدین مشغول بود، برآن شدکه پدرو مادرش را قانع کند که به پیوستن او به ارتش آزادی‌بخش ملی ایران رضایت بدهند.  


ندا حسنی در ارتش آزادی‌بخش ملی ایران به رزمندهای پرشور تبدیل شد. همه از روحیه‌ی سرشار او سخن میگفتند. به نوشته‌ی همرزمانش، ندا بزودی همه‌ی موانعی را که بر سر راه یک دختر جوان برای تبدیل شدن به یک رزمنده‌ی توانمند و کارآ قراردارد، کنار زد و در همه‌ی امور نظامی، توانایی‌های خود را نشان داد. از همه بیشتر، انگیزه‌ی او برای آزادی میهنش چشم را میگرفت. او هرگاه که با یارانش صحبت میکرد از رنج مردم ایران و شوق رهایی‌شان میگفت.<ref name=":0" />  
ندا حسنی در ارتش آزادی‌بخش ملی ایران به رزمندهای پرشور تبدیل شد. همه از روحیه‌ی سرشار او سخن میگفتند. به نوشته‌ی همرزمانش، ندا بزودی همه‌ی موانعی را که بر سر راه یک دختر جوان برای تبدیل شدن به یک رزمنده‌ی توانمند و کارآ قراردارد، کنار زد و در همه‌ی امور نظامی، توانایی‌های خود را نشان داد. از همه بیشتر، انگیزه‌ی او برای آزادی میهنش چشم را میگرفت. او هرگاه که با یارانش صحبت میکرد از رنج مردم ایران و شوق رهایی‌شان میگفت.<ref name=":0" />  


== تحصیلات ==
== تحصیلات ==
ندا حسنی برنامه‌نویس کامپیوتر بود. او در سال ۱۳۶۲، همراه با پدر و مادرش به ‌کانادا رفت. درسال ۱۳۷۴: دیپلم تحصیلی دوره‌ی دبیرستان را گرفت.<ref name=":0" />  
ندا حسنی برنامه‌نویس کامپیوتر بود. او در سال ۱۳۶۲، همراه با پدر و مادرش به کانادا رفت. درسال ۱۳۷۴: دیپلم تحصیلی دوره‌ی دبیرستان را گرفت.<ref name=":0" />  


ندا تحصیلات دانشگاهیش را در رشته ‌‌‌‌انفورماتیک در دانشگاه کارلتون اتاوا ادامه می‌داد اما آشنائیش با آرمان‌های مجاهدین و به‌ویژه تأثیری که از شهادت عمویش پذیرفته بود، مسیر زندگی او را عوض کرد. ندا حسنی درحالی‌که می‌دید مردم ایران زیر شکنجه ‌‌‌‌نظام جمهوری اسلامی ایران هستند، درس‌خواندن و زندگی و آسایش در غرب را رها کرد و در سال ۱۳۷۶، به‌عنوان یک مبارز حرفه‌ای به‌ مقاومت ایران پیوست.<ref name=":1">[https://library.besoyepirozi.com/resistance-events/42991-2019-04-01-21-00-47 شهادت عشق فروزان آزادی ـ سایت به سوی پیروزی]</ref>  
ندا تحصیلات دانشگاهیش را در رشته انفورماتیک در دانشگاه کارلتون اتاوا ادامه می‌داد اما آشنائیش با آرمان‌های مجاهدین و به‌ویژه تأثیری که از شهادت عمویش پذیرفته بود، مسیر زندگی او را عوض کرد. ندا حسنی درحالی‌که می‌دید مردم ایران زیر شکنجه نظام جمهوری اسلامی ایران هستند، درس‌خواندن و زندگی و آسایش در غرب را رها کرد و در سال ۱۳۷۶، به‌عنوان یک مبارز حرفه‌ای به مقاومت ایران پیوست.<ref name=":1">[https://library.besoyepirozi.com/resistance-events/42991-2019-04-01-21-00-47 شهادت عشق فروزان آزادی ـ سایت به سوی پیروزی]</ref>  


== وقایع ۱۷ژوئن و خودسوزی‌ها ==
== وقایع ۱۷ژوئن و خودسوزی‌ها ==
در پی اعتراض به دست‌گیری مریم رجوی در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳، تنها طی ۳ روز، ۱۶ تن از ایرانیان در شهرهای پاریس، برن، رم، لندن، اتاوا، آتن و نیکوزیا و هم‌چنبن در ایران، ۳ نفر در تهران، ۲ نفر در مشهد و یک نفر در شهر بابل دست به خودسوزی زدند. خبرهای مربوط به ‌خودسوزی پناهندگان ایرانی در صدر خبرهای فرانسه و اروپا بود و افکار عمومی را به‌شدت منقلب کرد.<ref name=":2">[https://article.mojahedin.org/i/%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D9%88%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%B9-%DA%98%D9%88%D8%A6%D9%86-%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B3 مریم رجوی، وقایع ۱۷ ژوئن ـ سایت سازمان مجاهدین  خلق ایران]</ref>  
در پی اعتراض به دست‌گیری مریم رجوی در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳، تنها طی ۳ روز، ۱۶ تن از ایرانیان در شهرهای پاریس، برن، رم، لندن، اتاوا، آتن و نیکوزیا و هم‌چنبن در ایران، ۳ نفر در تهران، ۲ نفر در مشهد و یک نفر در شهر بابل دست به خودسوزی زدند. خبرهای مربوط به خودسوزی پناهندگان ایرانی در صدر خبرهای فرانسه و اروپا بود و افکار عمومی را به‌شدت منقلب کرد.<ref name=":2">[https://article.mojahedin.org/i/%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D9%88%D9%82%D8%A7%DB%8C%D8%B9-%DA%98%D9%88%D8%A6%D9%86-%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B3 مریم رجوی، وقایع ۱۷ ژوئن ـ سایت سازمان مجاهدین  خلق ایران]</ref>  


ندا حسنی در سال ۱۳۸۲، برای انجام مأموریتی از عراق به اروپا اعزام شد و در انگلستان بود که  خبر شبیخون ۱۷ ژوئن به مقر اقامت رئیس جمهور برگزیده‌ی مقاومت به ندا رسید. مجاهدین به همه‌ی هواداران در کشورهای مختلف توصیه نموده و دستور داده بودند که به هیچ‌وجه دست به خودسوزی نزنند. ندا به همراه سایر هواداران به تظاهرات در برابر سفارت فرانسه رفت. در آن تظاهرات خبرگزاری فرانسه با ندا مصاحبه کرد. ندا حسنی پس از پایان تظاهرات در جلوی سفارت فرانسه از همراهانش جدا شد. کسی از حالات او در لحظهای که تصمیم به خودسوزی گرفته بود، چیزی نمیدانست. او وقتی میبیند به‌خاطر دلارهای نفتی، و در بند‌وبست و توطئه و معامله با دیکتاوری رژیم ایران، برای خاموش کردن شعله‌های مقاومت و آزادی مردمش, تمامی اصول و ارزش‌ها و حقوق انسانی لگدمال می شود، چاره‌ای جز فدای جسم وجان، برای حفظ گوهر آزادی و شرافت انسانی، راهی پیش پای خود نمییابد. ندا حسنی که از همراهان خود جدا شده بود، به جلوی سفارت فرانسه، جایی که تظاهرات درآن‌جا صورت گرفته بود برمی‌گردد و در حالی که  فریاد میکشد ''مریم رجوی را آزاد کنید،'' خودش را به آتش می‌کشد.<ref name=":0" />
ندا حسنی در سال ۱۳۸۲، برای انجام مأموریتی از عراق به اروپا اعزام شد و در انگلستان بود که  خبر شبیخون ۱۷ ژوئن به مقر اقامت رئیس جمهور برگزیده‌ی مقاومت به ندا رسید. مجاهدین به همه‌ی هواداران در کشورهای مختلف توصیه نموده و دستور داده بودند که به هیچ‌وجه دست به خودسوزی نزنند. ندا به همراه سایر هواداران به تظاهرات در برابر سفارت فرانسه رفت. در آن تظاهرات خبرگزاری فرانسه با ندا مصاحبه کرد. ندا حسنی پس از پایان تظاهرات در جلوی سفارت فرانسه از همراهانش جدا شد. کسی از حالات او در لحظهای که تصمیم به خودسوزی گرفته بود، چیزی نمیدانست. او وقتی میبیند به‌خاطر دلارهای نفتی، و در بندوبست و توطئه و معامله با دیکتاوری رژیم ایران، برای خاموش کردن شعله‌های مقاومت و آزادی مردمش، تمامی اصول و ارزش‌ها و حقوق انسانی لگدمال می شود، چاره‌ای جز فدای جسم وجان، برای حفظ گوهر آزادی و شرافت انسانی، راهی پیش پای خود نمییابد. ندا حسنی که از همراهان خود جدا شده بود، به جلوی سفارت فرانسه، جایی که تظاهرات درآن‌جا صورت گرفته بود برمی‌گردد و در حالی که  فریاد میکشد ''مریم رجوی را آزاد کنید،'' خودش را به آتش می‌کشد.<ref name=":0" />


ندا حسنی در اعتراض به ‌معامله دولت فرانسه و رژیم ایران مبنی بر بازداشت مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده‌ی شورای ملی مقاومت  ایران، خود را در برابر سفارت فرانسه در لندن به ‌آتش کشید.<ref name=":1" />  
ندا حسنی در اعتراض به معامله دولت فرانسه و رژیم ایران مبنی بر بازداشت مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده‌ی شورای ملی مقاومت  ایران، خود را در برابر سفارت فرانسه در لندن به آتش کشید.<ref name=":1" />  


ندا حسنی که در ۲۸ خرداد ۱۳۸۲ در لندن، خود را به آتش کشیده بود؛ در دوم تیرماه در بیمارستان جان باخت.<ref name=":2" />  
ندا حسنی که در ۲۸ خرداد ۱۳۸۲ در لندن، خود را به آتش کشیده بود؛ در دوم تیرماه در بیمارستان جان باخت.<ref name=":2" />  
خط ۳۰: خط ۴۷:


=== انعکاسات رسانه‌های خارجی ===
=== انعکاسات رسانه‌های خارجی ===
در پی خودسوزی‌ها، روزنامه  ''ژورنال دودیمانش'' در ۲۲ ژوئن نوشت‌: <blockquote>«مخالفان رژیم آخوندی در پاریس، لندن و برن، خود را به‌آتش می‌کشند. آن‌ها علیه عملیات ضدتروریستی که توسط  د.اس.ت (سازمان امنیت داخلی فرانسه) بر ضد سازمان‌ مجاهدین خلق ایران به‌ویژه ستاد مرکزیش در شهر اورسوراواز صورت گرفته است اعتراض می‌کنند. همواره بایستی به ‌کسانی‌که خود را برای آرمان‌های خود قربانی می‌کنند احترام گذاشت. خصوصاً وقتی که آن‌ها قربانی معامله‌ای شده باشند که از کنترلشان خارج است.»<ref>روزنامه ژورنال دودیمانش، ۲۲ ژوئن ۲۰۰۳</ref> </blockquote>روزنامه‌ ایتالیایی ''کوریردلاسرا''، درباره ندا حسنی و صدیقه مجاوری نوشت:  
در پی خودسوزی‌ها، روزنامه ''ژورنال دودیمانش'' در ۲۲ ژوئن نوشت: <blockquote>«مخالفان رژیم آخوندی در پاریس، لندن و برن، خود را به‌آتش می‌کشند. آن‌ها علیه عملیات ضدتروریستی که توسط د.اس. ت (سازمان امنیت داخلی فرانسه) بر ضد سازمان مجاهدین خلق ایران به‌ویژه ستاد مرکزیش در شهر اورسوراواز صورت گرفته است اعتراض می‌کنند. همواره بایستی به کسانی‌که خود را برای آرمان‌های خود قربانی می‌کنند احترام گذاشت. خصوصاً وقتی که آن‌ها قربانی معامله‌ای شده باشند که از کنترلشان خارج است.»<ref>روزنامه ژورنال دودیمانش، ۲۲ ژوئن ۲۰۰۳</ref> </blockquote>روزنامه ایتالیایی ''کوریردلاسرا''، درباره ندا حسنی و صدیقه مجاوری نوشت:  


«آن‌ها خودشان را آتش زدند و مانند گرزی گدازان بر سر توطئه ملایان فرود آمدند و آن را خنثی کردند.»<ref name=":2" />  
«آن‌ها خودشان را آتش زدند و مانند گرزی گدازان بر سر توطئه ملایان فرود آمدند و آن را خنثی کردند.»<ref name=":2" />  


=== پیام مریم رجوی به معترضین ===
=== پیام مریم رجوی به معترضین ===
مریم رجوی که در سلول انفرادی به‌سر می‌برد؛ و او را از هر گونه ارتباط با بیرون قطع کرده بودند، توسط مقامات فرانسوی در جریان چند مورد خودسوزی قرار گرفت. او خواستار تسریع در ارسال پیامش به‌ هم‌وطنان برای توقف خودسوزی‌ها بود. مریم رجوی یک پیام مکتوب فرستاد تا از طرف او برای جمعیتی که در مقابل ''د.اس.ت'' گردآمده‌ بودند، خوانده شود. وی در این پیام نوشته بود:<blockquote>«این مرا نگران و شوکه می‌کند که بشنوم بعضی‌هایتان تا حد خودسوزی جلو رفته‌اید. خواهش می‌کنم این‌کار را متوقف کنید. من از شما می‌خواهم از خودسوزی خودداری کنید، وگرنه بیش‌ از این درد خواهم کشید و ناراحت خواهم شد. تظاهرات مسالمت‌آمیز خود را ادامه دهید تا به‌ اهدافتان دست پیدا کنید».<ref name=":2" /></blockquote>خبرگزاری فرانسه نوشت: <blockquote>«مریم رجوی از هواداران گروه خود خواست در اعتراض به یورش پلیس فرانسه که او و دیگران را دست‌گیر کرده است، خودشان را آتش نزنند. خانم رجوی گفت: خبر تظاهرات شما را شنیدم که برای آزادی من و سایر خواهران و برادرانتان فریاد می‌زنید، اما وقتی خبر خودسوزی شما عزیزانم را شنیدم، بسیار بسیار متأثر شدم، به‌طوری‌که کنترل تأثر و عواطفم برایم مشکل است… از شما می‌خواهم که هر چه سریع‌تر خودسوزی را متوقف کنید و مرا بیش از این دردمند و نگران نکنید. اما به تظاهرات و تحصن آرام خود ادامه دهید تا به اهداف خود برسید. اگر چه وصف‌الحال شما را می‌فهمم و می‌دانم که چقدر رنجیده خاطرید که در فرانسه، یعنی کشوری که تاریخش و نامش با حقوق‌بشر و آزادی و دموکراسی پیوند خورده، چرا باید از زندان و سلول حرف زد، آن هم برای آزادی‌خواهان واقعی ایران. حتماً جواب آن را باید در یک معامله‌ای با رژیم پلید و آزادی‌کش آخوندها دید. به‌خصوص که فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران به‌دلیل تظاهرات پی‌درپی دانشجویان و مردم تهران و سایر شهرها و در مقابل شعارهای نفی تمامیت رژیم، به خود می‌لرزد و برای حفظ تعادل خود، ولو به‌طور مقطعی، نیاز به چنین توطئه‌ها و معاملاتی دارد… عزم خلل‌ناپذیر و همبستگی مردم ایران برای رهایی از دیکتاتوری مذهبی و تروریستی، قطعاً پیروز می‌شود. انشاء‌الله که هر چه سریع‌تر روز آزادی مردم ایران فرابرسد و همهٔ دردها و رنجها پایان یابد».<ref>خبرگزاری فرانسه، ۲۹ خرداد ۱۳۸۲، ۱۹ ژوئن ۲۰۰۳</ref></blockquote>روز اول تیر ۱۳۸۲ سازمان مجاهدین خلق ایران اطلاعیه‌ای صادر کرد که در آن آمده بود: <blockquote>«با یادآوری پیام‌های مکرر خانم مریم رجوی، باز هم از همه هم‌وطنان جریحه‌دار شده، استدعا می‌کند که به‌رغم هر میزان تأثر و ناراحتی، از دست زدن به‌ خودسوزی اعتراضی خودداری کنند و خواست‌هایشان را با تمام قوا و صرفاً در چارچوب قانون و به‌صورت اعتصاب و تحصن و آکسیون‌های آرام اعتراضی پیگیری کنند».<ref name=":2" /></blockquote>
مریم رجوی که در سلول انفرادی به‌سر می‌برد؛ و او را از هر گونه ارتباط با بیرون قطع کرده بودند، توسط مقامات فرانسوی در جریان چند مورد خودسوزی قرار گرفت. او خواستار تسریع در ارسال پیامش به هم‌وطنان برای توقف خودسوزی‌ها بود. مریم رجوی یک پیام مکتوب فرستاد تا از طرف او برای جمعیتی که در مقابل ''د. اس. ت'' گردآمده بودند، خوانده شود. وی در این پیام نوشته بود:<blockquote>«این مرا نگران و شوکه می‌کند که بشنوم بعضی‌هایتان تا حد خودسوزی جلو رفته‌اید. خواهش می‌کنم این‌کار را متوقف کنید. من از شما می‌خواهم از خودسوزی خودداری کنید، وگرنه بیش از این درد خواهم کشید و ناراحت خواهم شد. تظاهرات مسالمت‌آمیز خود را ادامه دهید تا به اهدافتان دست پیدا کنید».<ref name=":2" /></blockquote>خبرگزاری فرانسه نوشت: <blockquote>«مریم رجوی از هواداران گروه خود خواست در اعتراض به یورش پلیس فرانسه که او و دیگران را دست‌گیر کرده است، خودشان را آتش نزنند. خانم رجوی گفت: خبر تظاهرات شما را شنیدم که برای آزادی من و سایر خواهران و برادرانتان فریاد می‌زنید، اما وقتی خبر خودسوزی شما عزیزانم را شنیدم، بسیار بسیار متأثر شدم، به‌طوری‌که کنترل تأثر و عواطفم برایم مشکل است… از شما می‌خواهم که هر چه سریع‌تر خودسوزی را متوقف کنید و مرا بیش از این دردمند و نگران نکنید. اما به تظاهرات و تحصن آرام خود ادامه دهید تا به اهداف خود برسید. اگر چه وصف‌الحال شما را می‌فهمم و می‌دانم که چقدر رنجیده خاطرید که در فرانسه، یعنی کشوری که تاریخش و نامش با حقوق‌بشر و آزادی و دموکراسی پیوند خورده، چرا باید از زندان و سلول حرف زد، آن هم برای آزادی‌خواهان واقعی ایران. حتماً جواب آن را باید در یک معامله‌ای با رژیم پلید و آزادی‌کش آخوندها دید. به‌خصوص که فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران به‌دلیل تظاهرات پی‌درپی دانشجویان و مردم تهران و سایر شهرها و در مقابل شعارهای نفی تمامیت رژیم، به خود می‌لرزد و برای حفظ تعادل خود، ولو به‌طور مقطعی، نیاز به چنین توطئه‌ها و معاملاتی دارد… عزم خلل‌ناپذیر و همبستگی مردم ایران برای رهایی از دیکتاتوری مذهبی و تروریستی، قطعاً پیروز می‌شود. انشاءالله که هر چه سریع‌تر روز آزادی مردم ایران فرابرسد و همهٔ دردها و رنجها پایان یابد».<ref>خبرگزاری فرانسه، ۲۹ خرداد ۱۳۸۲، ۱۹ ژوئن ۲۰۰۳</ref></blockquote>روز اول تیر ۱۳۸۲ سازمان مجاهدین خلق ایران اطلاعیه‌ای صادر کرد که در آن آمده بود: <blockquote>«با یادآوری پیام‌های مکرر خانم مریم رجوی، باز هم از همه هم‌وطنان جریحه‌دار شده، استدعا می‌کند که به‌رغم هر میزان تأثر و ناراحتی، از دست زدن به خودسوزی اعتراضی خودداری کنند و خواست‌هایشان را با تمام قوا و صرفاً در چارچوب قانون و به‌صورت اعتصاب و تحصن و آکسیون‌های آرام اعتراضی پیگیری کنند».<ref name=":2" /></blockquote>


== ندا حسنی از زبان پدر و مادرش ==
== ندا حسنی از زبان پدر و مادرش ==
در سال‌گرد شهادت ندا حسنی در تاریخ ۱۷ ژوئن که در شهر اتاوای کانادا برگزار شد، پدر و مادر ندا، آقای احمد حسنی و خانم فروغ حسنی، به مناسبت سالگرد دخترشان ندا، سخنرانی ایراد کردند. مادرش در این سخنرانی گفت:<blockquote>«... اولین چیزی که ندا یاد گرفت، عشق بود. عشق به ‌خانواده، عشق به ‌مردم، عشق به ‌میهن، عشق به ‌آزادی.عموی ندا، مجاهد شهید مسعود حسنی، که در سال ۱۳۶۷ همراه با هزاران تن از یارانشان در قتل‌عام زندانیان سیاسی اعدام شد، تأثیر زیادی روی ندا گذاشت. ندا یکی از رزمندگان ارتش آزادی‌بخش بود. من مغرورم و افتخار می‌کنم که یک هوادار سازمان مجاهدین هستم. من افتخار می‌کنم که گوش به ‌فرمان خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده‌ مقاومت باشم... ندا با رفتن به ‌این‌ راه نه‌تنها خود را جاودانه کرد بلکه برای من نیز باعث جاودانگی شد. هر کس به ‌ندا فکر می‌کند، مریم را به‌یاد می‌آورد. ندا به ‌انتخاب خود این ‌راه را برگزید و من خوشحالم که خودش راه خودش را انتخاب کرد.اگرچه لحظه‌لحظه با او سوختم و می‌سوزم. ندا عاشق همه شما بود عاشق همه مردم، من به ‌او افتخار می‌کنم. تنها آرزویی که دارم این است که من هم به ‌اندازه او قوی باشم که بتوانم پیامش را به ‌دنیا برسانم. فرزندم، عزیزم، من به ‌تو افتخار می‌کنم، من با تو به ‌آسمان رسیدم و به ‌خورشید بوسه زدم...»</blockquote>پدر ندا، آقای احمد حسنی در سخنرانی خود گفت:<blockquote>«... ندا از ۷-۸ سالگی شروع به ‌افشاگری علیه رژیم جنایتکار آخوندی کرد. در تمام پایتخت‌های اروپایی، در کانادا و در آمریکا، نقطه‌ای نبود که ندا در آن نرفته باشد و جنایت‌های رژیم را افشا نکرده‌ باشد. در هر شرایطی، چه در هوای گرم تابستان یا سرمای ۴۰ درجه زیر صفر اتاوا که من خود شاهد بودم، گاهی تا ۱۲ شب به ‌این امر اشتغال داشت. فعالیت ندا زمانی بیشتر شد که همین دولت‌ها، مقاومت ایران را که با بان‌کدار مرکزی تروریسم مبارزه می‌کرد، در لیست سازمان‌های تروریستی گذاشتند. ندا معتقد بود که این یک بی‌عدالتی مضاعف است. دولت فرانسه در چنین روزی در سه سال پیش در یک زدوبند ننگین با رژیم آخوندی به ‌دفتر شورای ملی مقاومت در فرانسه حمله کرد؛ و رئیس‌جمهور برگزیده‌ مقاومت، خانم رجوی را دست‌گیر کرد. برای ندا و سایر دوستانش دیگر ممکن نبود که به‌صورت معمول با این توطئه برخورد کنند. ندا، صدیقه، مرضیه، حمید، حشمت و محمد و همه مرغان عاشق دست به ‌اقدامی ‌زدند و با شعله وجودشان چنان رعد و برقی در جهان ایجاد کردند که کورترین چشم‌ها و کرترین گوش‌ها هم دیگر نمی‌توانست آن ‌را نادیده بگیرد. آن‌ها با این کارشان شوکی به ‌وجدان بشریت وارد کردند. وای که چه آتشی از وجودش برخاست، شعله‌هایش هنوز زبانه می‌کشد و از آتشش پلیدی‌ها و نامردمی‌ها تا دنیا دنیاست خواهد سوخت. اکنون پیروزی مقاومت در فرانسه اولین گام محسوب می‌شود. و مطمئناً به‌زودی این دولت‌ها باید حق و حقوق مقاومت را به‌رسمیت بشناسند...»<ref name=":3">[https://martyrs.mojahedin.org/i/martyrs/6656 به یاد عشق فروزان و شعله‌ور آزادی ـ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> </blockquote>
در سال‌گرد شهادت ندا حسنی در تاریخ ۱۷ ژوئن که در شهر اتاوای کانادا برگزار شد، پدر و مادر ندا، آقای احمد حسنی و خانم فروغ حسنی، به مناسبت سالگرد دخترشان ندا، سخنرانی ایراد کردند. مادرش در این سخنرانی گفت:<blockquote>«... اولین چیزی که ندا یاد گرفت، عشق بود. عشق به خانواده، عشق به مردم، عشق به میهن، عشق به آزادی. عموی ندا، مجاهد شهید مسعود حسنی، که در سال ۱۳۶۷ همراه با هزاران تن از یارانشان در قتل‌عام زندانیان سیاسی اعدام شد، تأثیر زیادی روی ندا گذاشت. ندا یکی از رزمندگان ارتش آزادی‌بخش بود. من مغرورم و افتخار می‌کنم که یک هوادار سازمان مجاهدین هستم. من افتخار می‌کنم که گوش به فرمان خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت باشم… ندا با رفتن به این راه نه‌تنها خود را جاودانه کرد بلکه برای من نیز باعث جاودانگی شد. هر کس به ندا فکر می‌کند، مریم را به‌یاد می‌آورد. ندا به انتخاب خود این راه را برگزید و من خوشحالم که خودش راه خودش را انتخاب کرد. اگرچه لحظه‌لحظه با او سوختم و می‌سوزم. ندا عاشق همه شما بود عاشق همه مردم، من به او افتخار می‌کنم. تنها آرزویی که دارم این است که من هم به اندازه او قوی باشم که بتوانم پیامش را به دنیا برسانم. فرزندم، عزیزم، من به تو افتخار می‌کنم، من با تو به آسمان رسیدم و به خورشید بوسه زدم…»</blockquote>پدر ندا، آقای احمد حسنی در سخنرانی خود گفت:<blockquote>«... ندا از ۷–۸ سالگی شروع به افشاگری علیه رژیم جنایتکار آخوندی کرد. در تمام پایتخت‌های اروپایی، در کانادا و در آمریکا، نقطه‌ای نبود که ندا در آن نرفته باشد و جنایت‌های رژیم را افشا نکرده باشد. در هر شرایطی، چه در هوای گرم تابستان یا سرمای ۴۰ درجه زیر صفر اتاوا که من خود شاهد بودم، گاهی تا ۱۲ شب به این امر اشتغال داشت. فعالیت ندا زمانی بیشتر شد که همین دولت‌ها، مقاومت ایران را که با بان‌کدار مرکزی تروریسم مبارزه می‌کرد، در لیست سازمان‌های تروریستی گذاشتند. ندا معتقد بود که این یک بی‌عدالتی مضاعف است. دولت فرانسه در چنین روزی در سه سال پیش در یک زدوبند ننگین با رژیم آخوندی به دفتر شورای ملی مقاومت در فرانسه حمله کرد؛ و رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، خانم رجوی را دست‌گیر کرد. برای ندا و سایر دوستانش دیگر ممکن نبود که به‌صورت معمول با این توطئه برخورد کنند. ندا، صدیقه، مرضیه، حمید، حشمت و محمد و همه مرغان عاشق دست به اقدامی زدند و با شعله وجودشان چنان رعد و برقی در جهان ایجاد کردند که کورترین چشم‌ها و کرترین گوش‌ها هم دیگر نمی‌توانست آن را نادیده بگیرد. آن‌ها با این کارشان شوکی به وجدان بشریت وارد کردند. وای که چه آتشی از وجودش برخاست، شعله‌هایش هنوز زبانه می‌کشد و از آتشش پلیدی‌ها و نامردمی‌ها تا دنیا دنیاست خواهد سوخت. اکنون پیروزی مقاومت در فرانسه اولین گام محسوب می‌شود؛ و مطمئناً به‌زودی این دولت‌ها باید حق و حقوق مقاومت را به‌رسمیت بشناسند…»<ref name=":3">[https://martyrs.mojahedin.org/i/martyrs/6656 به یاد عشق فروزان و شعله‌ور آزادی ـ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> </blockquote>


=== شعری به یاد ندا حسنی ===
=== شعری به یاد ندا حسنی ===
دیریسـت کـه دل در گرو یار سِپُردیم
دیریست که دل در گرو یار سِپُردیم


در آتـشِ او زردیِ رخســار سِتُردیم
در آتشِ او زردیِ رخسار سِتُردیم


تـا حلقـه‌ی ‌‌‌‌زلفـانِ کمنـدش، دلِ مـا برد
تا حلقه‌ی زلفانِ کمندش، دلِ ما برد


بـر حلقـه‌ی ‌‌‌‌در، بی‌رخِ جانانه فِسُردیم
بر حلقه‌ی در، بی‌رخِ جانانه فِسُردیم


آهنـگِ زمـان، در پِـی او تـارِ نگاهـم
آهنگِ زمان، در پِـی او تارِ نگاهم


از بس به‌هم آواییِ دل لحظه شمردیم
از بس به‌هم آواییِ دل لحظه شمردیم


دلــدار ز در آمــد و از والـه‌گـیِ مـا
دلدار ز در آمد و از واله‌گیِ ما


جان را نفشاندیـم و شـرابی نفشـردیم
جان را نفشاندیم و شرابی نفشردیم


با جذبه‌‌‌‌چنگش، دلِ شـیدایـیِ مـا برد
با جذبه‌چنگش، دلِ شیداییِ ما برد


در چشمِ صدف دید که در دام چه خُردیم
در چشمِ صدف دید که در دام چه خُردیم


چون خـونِ جگر بر دلِ او فـاش نمودم
چون خونِ جگر بر دلِ او فاش نمودم


دیـدم به‌سلیمان پرِ کاهیست که بردیم
دیدم به‌سلیمان پرِ کاهیست که بردیم


مِی ریز به‌پیمانه و پُر کن به‌تسلـسل
مِی ریز به‌پیمانه و پُر کن به‌تسلسل


هم بر سر و جان ریز سبویی که نخوردیم
هم بر سر و جان ریز سبویی که نخوردیم


ترسـم به‌اجل پرتو وصلم به‌سر آیـد
ترسم به‌اجل پرتو وصلم به‌سر آید


بی‌جا نـبُوَد گر سَرِ این واهمـه مُردیم
بی‌جا نبُوَد گر سَرِ این واهمه مُردیم


گر سالک صدقی، به‌سر و جان شرر انداز
گر سالک صدقی، به‌سر و جان شرر انداز
خط ۷۷: خط ۹۴:
یاد آر ''ندایی'' که به‌افلاک سپردیم<ref name=":3" />
یاد آر ''ندایی'' که به‌افلاک سپردیم<ref name=":3" />


== منابع: ==
== منابع ==