کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۹: خط ۹۹:


== پیام حیدر قربانی از زندان ==
== پیام حیدر قربانی از زندان ==
روایت حیدر قربانی از شکنجه شدنش در زندان‌های ایران
حیدر قربانی طی تماسی از شکنجه شدنش در زندان‌های ایران می‌گوید:<blockquote>«٢٤ ساعت تمام اداره آگاهی کامیاران، کرمانشاه و سنندج ما را شکنجه و اذیت و تهدید کردند، ما را شلاق زدند و به ما بی احترامی و هتاکی کردند.</blockquote><blockquote>دست و پای ما را بسته بودند و و در حالت به اصطلاح خودشان (جوجه کباب) نایلونی را بر سر ما انداخته بودند و نایلون را فشار میدادند تا نفس ما قطع شود. من نارحتی قلبی دارم اما برای آنها مهم نیست کسی زیر شکنجه جان بدهد یا جان ندهد.</blockquote><blockquote>یک شهروند با هویت جبار محبی اهل میان دربند در کرمانشاه تنها به دلیل اینکه با من تماس تلفنی داشته بازداشت و به اداره آگاهی منتقل شده بود و تا سر حد مرگ شکنجه شد. سرهنگ علی اشرف کریمی خودش به بیمارستان رفته و به پزشک‌ها گفته بود مسکن بزنید و فوراً به زندان منتقل شود تا خونش به گردن ما نیفتد. آری اداره آگاهی اینچنین شکنجه می‌کند. اگر کسی به خاطر یک فقره دزدی بازداشت و به اداره آگاهی منتقل شود، انقدر شکنجه می‌شود که به هزار فقره دزدی اعتراف می‌کند.»</blockquote>حیدر قربانی در یکی از تماس‌های تلفنی از زندان سنندج به برادر خود حسن قربانی می‌گوید: <blockquote>«به خداوند قسم اگر هزاران جان دیگر هم داشتم، فدای مردم باشرافت کُرد می‌کردم، اراده‌ من پولادین است و صدور حکم اعدام یک ذره‌ هم تاثیری بر اراده‌ من نگذاشته است. وی تاکید می‌کند: اگر هم من را اعدام کنند، برای من افتخار است، چون به دلیل اختلاس و فساد در  زندان نیستم، خانواده و اطرافیان من هم نباید نگران من باشند و باید اینگونه فکر کنند.»</blockquote>
 
٢٤ ساعت تمام اداره آگاهی کامیاران، کرمانشاه و سنندج ما را شکنجه و اذیت و تهدید کردند، ما را شلاق زدند و به ما بی احترامی و هتاکی کردند.  
 
دست و پای ما را بسته بودند و و در حالت به اصطلاح خودشان (جوجه کباب) نایلونی را بر سر ما انداخته بودند و نایلون را فشار میدادند تا نفس ما قطع شود. من نارحتی قلبی دارم اما برای آنها مهم نیست کسی زیر شکنجه جان بدهد یا جان ندهد.
 
یک شهروند با هویت جبار محبی اهل میان دربند در کرمانشاه تنها به دلیل اینکه با من تماس تلفنی داشته بازداشت و به اداره آگاهی منتقل شده بود و تا سر حد مرگ شکنجه شد. سرهنگ علی اشرف کریمی خودش به بیمارستان رفته و به پزشک‌ها گفته بود مسکن بزنید و فوراً به زندان منتقل شود تا خونش به گردن ما نیفتد. آری اداره آگاهی اینچنین شکنجه می‌کند. اگر کسی به خاطر یک فقره دزدی بازداشت و به اداره آگاهی منتقل شود، انقدر شکنجه می‌شود که به هزار فقره دزدی اعتراف می‌کند.
 
حیدر قربانی در یکی از تماس‌های تلفنی از زندان سنندج به برادر خود حسن قربانی می‌گوید: <blockquote>«به خداوند قسم اگر هزاران جان دیگر هم داشتم، فدای مردم باشرافت کُرد می‌کردم، اراده‌ من پولادین است و صدور حکم اعدام یک ذره‌ هم تاثیری بر اراده‌ من نگذاشته است. وی تاکید می‌کند: اگر هم من را اعدام کنند، برای من افتخار است، چون به دلیل اختلاس و فساد در  زندان نیستم، خانواده و اطرافیان من هم نباید نگران من باشند و باید اینگونه فکر کنند.»</blockquote>
== انعکاسات اعدام حیدر قربانی ==
== انعکاسات اعدام حیدر قربانی ==
=== اظهارات خانواده حیدر قربانی ===
=== اظهارات خانواده حیدر قربانی ===