کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام= | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=رزا لوکزامبورگ|تصویر=نیما ـ یوشیج.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=|زمینه فعالیت=|ملیت=لهستانیالاصل|تاریخ تولد=۵ مارس ۱۸۷۰|محل تولد=لهستان|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۱۹ ژانویه ۱۹۱۹|محل مرگ=آلمان|علت مرگ=قتل توسط نیروهای امنیتی آلمانی|محل زندگی=لهستان، سویس و نهایتا آلمان|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=اتحادیه اسپارتاکیست و حزب کمونیست آلمان|پیشه=انقلابی، نظریهپرداز و مبارز تئوریسین مارکسیست|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=انباشت سرمایه، اصلاح یا انقلاب، نامههای زندان، اقتصاد سیاسی|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=|تأثیرگذاشته بر=مبارزان و نفی کنندگان استثمار|تأثیرپذیرفته از=مارکس و لنین|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} | ||
''' | '''رزا لوکزامبورگ،''' زاده ۵ مارس ۱۸۷۰ در شهر راموس لهستان، درگذشتهی ۱۹ ژانویه ۱۹۱۹ در برلین، انقلابی و رهبر سوسیالیست و کمونیست آلمانی، بود. | ||
رزا لوگزامبورک یهودی لهستانیتبار که به تابعیت آلمان در آمده بود، از برجستهترین چهرههای سوسیالیست در آغاز قرن بیستم است. او که ابتدا از اصلیترین بنیانگذاران حزب سوسیالدموکرات پادشاهی لهستان و لیتوانی و اتحادیه اسپارتاکیست در آلمان بود بعدها حزب کمونیست آلمان را بنیان نهاد. | |||
روزا لوکزامبورگ پس از یک زندگی سراسر مبارزه و پر تلاطم انقلابی در سال ۱۹۱۹ توسط حکومت وقت آلمان دستگیر و به همراه سایر رهبران حزب کمونیست آلمان از جمله کارل لیبکنشت اعدام شد. | |||
در | روزا لوکزامبورگ در ۱۸ سالگی بعلت خطر دستگیری بخاطر فعالیتهای سیاسی مجبور به ترک لهستان و نقل مکان به زوریخ سوئيس شد. وی در زوریخ هم زمان با فعالیتهای سیاسی موفق به اخذ دکترای خود در رشتهي اقتصاد سیاسی حقوق شد. | ||
لوکزامبورگ پس از انشعاب در حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه، با بسیاری از سوسیال دمکراتهای روسی از جمله شخصیتهای برجستهای همچون پلخانف و پاول اکسلرد دیدار کرد هرچند بعدها اختلاف نظر شدیدی میان وی و حزب مذکور بر سر موضوع حق تعیین سرنوشت لهستان که تحت سلطه روسیه بود، پدید آمد. اختلافنظری که باعث شد رزا لوگزامبورک از هر دو حزب سوسیال دمکرات روسیه و سوسیالیست لهستان جدا شود. | |||
لوکزامبورگ در ۱۸۹۸ زوریخ را به مقصد برلین ترک کرد و پس از استقرار در این شهر به حزب سوسیال دمکرات کارگری آلمان پیوست. از جمله فعالیتهای وی در آلمان مخالفت بر علیه جنبش تجدیدنظر طلبی در نظریه مارکس بود. رزا لوکزامبورگ در کتابی تحت عنوان «اصلاح یا انقلاب» به مخالفت با این نظریه پرداخت. | |||
لوکزامبورگ با وقوع انقلاب ۱۹۰۵ روسیه دوباره نسبت به این کشور تمایل پیدا کرده و به جنبش سوسیالیستی در امپراطوری روسیه جلب شد زیرا به نظر وی پرولتاریای روسی برای نخستین بار به صورت یک طبقه در صحنه سیاسی ظاهر شده بود. وی که جهت حمایت از رهبری پرولتاریای روسیه در انقلاب سوسیالیستی عازم ورشو شده بود بخاطر فعالیتهای سیاسی دستگیر و زندانی شد.<ref name=":0">کتاب اصلاح یا انقلاب از رزا لوکزامبورگ</ref> | |||
روزا لوکزامبورگ قبل از جنگ جهانی اول در ۱۹۱۳ کتاب «انباشت سرمایه» را که توصیفی از حرکت سرمایهداری به سمت امپریالیسم است، به رشته تحریر درآورد. وی در مخالفت با سیاست ناسیونال شووینیستی سوسیالستها که از تجاوز آلمان به سایر ممالک و الحاق آنها به این کشور،حمایت میکردند، به همراه دوست و همفکر خود کارل لیبکنشت از حزب سوسیالیست خارج شد و با تاسیس اتحادیهای بنام اسپارتاکوس به تبلغ این ایده که سربازان آلمانی باید سلاحهایشان را به سمت دولت آلمان برگردانند و آنرا سرنگون کنند، پرداخت. فعالیتی که به زندانی شدن روزا لوکزامبورگ انجامید. | |||
در | لوکزامبورگ در ۱۹۱۸ پس از آزادی از زندان فعالیتهای انقلابی را از سر گرفت و درحالی که خیابانهای برلین صحنهی درگیریهای مسلحانه در پشتیبانی از اتحادیه اسپارتاکیست شده بود، به اتفاق کارل لیبکنشت حزب کمونیست آلمان را بنیانگذاری کرد. | ||
در | رزا سر انجام پس از فعالیتهای انقلابی و فراز و نشیبهای متعدد مبارزاتی در ۱۵ ژانویه ۱۹۱۹ به همراه کارل لیبکنشت (از رهبران حزب کمونیست آلمان) دستگیر شد و توسط سربازان حکومت آلمان تا سر حد مرگ شکنجه و سپس تیرباران گشته و پیکرش به رودخانه افکنده شد.<ref name=":0" /> | ||
== از سخنان رزا لوکزامبورگ == | |||
من آرمانگرا هستم و میخواهم چنین بمانم. | |||
« پس بکوش تا یک موجود انسانی بمانی. به حقیق،اصل کار همین است و این بدان معاس که محکم، روشنبین و سزنده باشی؛ آری سرزنده به رغم هرچه جز این است... یک موجود انسانی ماندن، یعنیاگر نیاز باشد تمام زندگی خود را شادمانه برترازوی بزرگ سرنوشت افکندن اما در همان حال از هر روز آفتابی ازهر ابر زیبا به وجد آمدن... دنیا به رغم جملهی دهشتهایش چنین زیباست و باز هم زیباتر میتوانست باشد اگر بر رزو زمین مودجودات زبون و سست عنصر وجود نمی داشنتد.<ref>ماکس گالو، کتاب زن شورشی</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /><references /> | <references /><references /> |